سریال زندگی در بهشت | قسمت 38 - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

262 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مینا _ از اتاقم تافلوریدا گفته:
    مدت عضویت: 2310 روز

    به نام خداوند وهاب

    سلام به رهروان راه حقیقت

    یه صبح زیبای دیگه و چقد عالیه که همه صبحها بیدار میشن و شروع میکنن به زندگی کردن ،هوپ و ژوزف هم رفتن موتور سواری و لیوای هم داره واسه خودش میگرده ای جانم ،ون خفن و سانتافه ی دلبر زیر سایه ی درختان ،بازی خوشرنگ و لذت بخشمون خدایاشکرت

    جیکوب هم داره واسه خودش عصای موسی درست میکنه و کار خودشو خودش انجام میده نمیده پدرش ،راین یعنی نعمت خداست درست وقتی که استاد تصمیم با پاکسازی پردایس داره اومده و انقدم با عشق و علاقه داره چوبها رو جمع میکنه و اتیش سوزی راه میندازه به این میگن دست خدا خدایاشکرت

    میوه کاج هم جمع کرده واسه اتیش شروع کردن و ای خدا نوشیدنیشونم همیشه دستشونه ،واقعا مریم خانم این حرفهایی که میزنید رو ما عملا در شما دیدیم ،دیدیم که چقد نسبت به هم راحت هستید و هیچ توقعی از هم ندارید هیچ قضاوتی درکارنیست هیچ خدمت و خستگی ای در کار نیست شما میرید توی اروی بدون اینکه نگران این باشید اونها بدشون نیاد تنهان و اونهام خیلی سپاسگذارن که یه خونه ی کامل و مجهز در اختیارشونه و واقعا این همفرکانسی شما رو میرسونه و من به خواهرم میگفتم بیا این سبک رو پیاده کنیم بیا وقتی همدیگرو دیدیم برای غذا خوردن نباشه هدف فقط لذت باشه بدون توقع بدون قضاوت بیا در کنار هم راحت باشیم و اومدن به خونه ی همدیگه برامون زحمت به همراه نداشته باشه و حتی در اینده که برادرهامون ازدواج کردن این سبک رو با زن داداشهامونم اجرا کنیم و کم کم این گستره رو بزرگتر کنیم و از کنار هم بودن فقط بخاطر شخص خودمون لذت ببریم خدایاشکرت

    ای جانم مامانش با ژوزف مساوی شدن و ژوزف که دوست داره همیشه برنده باشه بدو بدو رفت قلابشو بیاره تا دوباره ماهی بگیره و جایگاهشو حفظ کنه ، واقعا یه ماهی گرفتن ساده ست ولی یه مادر باهوش همون کار رو چقد لذت بخش و هیجانی کرده که بچه هاش شور زندگی در وجودشون باشه و این خانم واقعا برای من درسها داره واقعیتش من بهار که این خانم رو دیدم گفتم خوبه واسه مریم خانم یه دوست اومد باهم وقت بگذرونن و وقتی این سریال رو تا رفتن خانواده دیدم خیلی برام جای سوال بود که چرا خانم هوپ اصلا با مریم جان وقت نگذروند و اون موقع گفتم شاید خیلی سرده یا خودشو دست بالا میدونه و یابا مریم خانم صمیمی نیستن و این سوال رو رها کردم اما حالا با اگاهی الانم میبینم اون موقع من چقد عقب بودم چقد بدبین بودم چقد قضاوتگر بودم و چقد از دریچه ی فرهنگ غلط خودم ادمها رو میسنجیدم الان میفهمم هوپ چقد عالیه و مریم خانم هم همینطور درسته هردو خانم هستن ولی اصلا از جمع جدا نمیشن مثل ما نیستن که وقتی با یه فامیل یه جاییم یه جوری با خانم گرم میگیرم و غیبت میکنیم و از هر دری حرف میزنیم که وقتی بچه مون کارمون داره سرش داد میزنیم اه دیگه ول کن یه ساعت برا خودم باشم و اصلا حواسمون به بچه مون نیست و اخر سر چی نصیبمون شده کلی باور غلط کلی درد دل کلی غیبت کلی اینو چندخریدی اونو کجاخریدی و خدای من چقد متاسفم که اینطوری زندگی کردم و متعهد میشم دست از این خاله زنک بازی ها بردارم از این درددلها و گرفتن تجربه ی دیگران و به طبع دریافت باورهای غلطشون متعهد میشم هرکجا باشم فقط روی لذت بردن تمرکز کنم وقتمو با بچه ها بگذرونم و با یک عالمه فرکانس بالا از اون جمع بیام بیرون خدایاشکرت که این اگاهی ها رو بهم میدی که جور تازه ای ببینم و درک کنم خدایاشکرت

    ای جانم لیوای بعضی موقعها یه حرکتهایی میزنه که بدونیم بابا اونقدرها هم اروم و گوشه گیر نیست شیطنت بچگیشو داره تاحدی وداره برای مسابقه ی مامانش و ژوزف گزارشگری میکنه ،لوک هم براشون چراغ قوه میندازه خدایاشکرت

    به به اتیش رو نگاه انگار نه انگار شبه هرکی واسه خودش لذت میبره و کیف میکنه و به قول مریم خانم هیچکسی وظیفه نداره دیگری رو خوشحال کنه ، استاد جان جانانم داره صندلی شو میبره بغل اتیش چقد خوبه که هیچ لذتی نیست که برای استاد تکراری بشه ،راین هم واسه خودش از این ور اون ور چوب خشک و میوه ی کاج میاره و اتیش رو بزرگتر میکنه چقد عالیه وقتی توقعی نیست عذاب وجدانیم نیست که چرااون کار میکنه من نمیکنم و این حرفها خدایاشکرت

    مریم خانمم کلی وسیله اورده بسوزونه و کم کم بقیه هم جمع میشن دور اتیش تا لذت ببرن ، هیچوقت فکر نمیکردم بشه قوطی نوشابه و پلاستیک اینها رو سوزوند چون دیدم همه خیلی از بوی پلاستیک سوخته بدشون میاد و وقتی پلاستیک بسوزه از دور اتیش میرن کنار ولی واقعا وقتی نخوایی برای بازیافت جمع کنی بهتره بسوزونی تااینکه بندازی اشغالی خدایاشکرت

    خدای من عاشق این تکه م که مریم خانم از خوبیهای این خانواده میگه نمیدونم چنددور دیگه باید این قسمت رو گوش بدم از این باخود و باهم در صلح بودن بچه ها از این همه همکاری

    از اینکه کارهایی رو انجام میدن که مال برادرشونه بدون توقع بدون غر زدن

    از اینکه اصلا باهم بحث و بگو مگو ندارن و همه مسئولیت پذیرن در انجام کارها و همه ی کارها بر عهده ی مادر نبست

    از اینکه چطوری هرکاریو با لذت همراه میکنن و پدرومادرشون چقد تو این راه بهشون کمک میکنن و راین اونجوری باد رو میگیره تو صورتش تا بچه هاش بخندن در حالیکه قوانین هم دارند که مثلا بعد از تخت خواب گوشی ممنونه و اینکه بچه ها جواب میدن نمیدونم اینطوریه یانه ولی فکر میکنم همه ی اینها در یک خانواده ثروتمند ممکنه خانواده ای که اونقد سرگرمی و تفریح و نعمت داره که میشه برای بچه قانون گذاشت و بچه هم قبول کنه وقتی تویه خانواده ی فقیر پدرومادر افسرده ن بچه هیچ تفریحی نداره جز یه گوشی هیچ جا نمیره معلومه تا نصفه شب سرش تو گوشیه و اصلا هم جواب نمیده اگه بگی گوشیتو بذار چون تنبیهی در ازاش نیست مثلا بگی اگه این کارو بکنی یه روز از بازی کامپیوتری ممنوعی یا از رفتن به شنا یا هر چیزی یعنی زندگی انقد تکراری و فقیرانه ست که فضایی برای جولان برای قانون گذاری نیست برای بیشتر باهم بودن برای در اغوش کشیدن نیست همه چی فقط کمبود و فقر و حسرته و برای همینه ثروت باشکوهه بی نهایت باشکوه که بتونی بچه تو ببری بیرون گردش شهربازی مهدکودک شنا و اخرسر بتونی ازش بخوایی گوشیشو کنار بذاره تا خواب راحتتری داشته باشه وبچه ای که هرچی میخواد براش فراهمه صددرصد اونقد باخودش و اطرافیان در صلح خواهد بود که قبول کنه ،ثروت باعث میشه یه مادر خیلی ذهنش رهاتر باشه حسرتی در دلش نباشه اگه کاری داره اون کار براش فقط تفریح باشه نه اجبار این مادر خسته نمیشه این مادر میتونه شبها بره بچه هاشو با فرکانس بالا به خواب ببره براشون از موفقیتهای امروز و از امیدهای اینده بگه و بهشون ابراز عشق کنه و عشق ببینه شاید یه مادر در خانواده ای فقیر هم بتونه قبل خواب با بچه ش حرف بزنه ولی اگه اگاه نباشه محاله بتونه فرکانس رو بالاببره بخدا استاد این خانواده ایده ال ترین خانواده ای بودن که من به عمرم دیدم خدایاشکرت

    امشب یه جای دیگه هم اضافی درست کردن تا روی مبلها دو نفر بخوابن و راحتتر باشن ،چه تشکهای بادی خوبی،چه پتوهای قشنگی هم اوردن ،چقد فضا بااون ال ای دی ها زیباست ،شبتون عالی خدایاشکرت

    سپاس گذارم مریم بانو که این فایل رو برامون تهیه کردید

    از اتاقم تا فلوریدا راهی نیست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    زهره رحیمی گفته:
    مدت عضویت: 1682 روز

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

    بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

    الر ۚ تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ﴿١﴾

    به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی.

    الف، لام، را ء .این است آیات کتاب روشنگر(۱)

    2

    إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ﴿٢﴾

    ما آن را قرآنی به زبان عربی نازل کردیم تا شما [درباره حقایق، مفاهیم، اشارات و لطایفش] تعقّل کنید. (۲)

    3

    نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ هَٰذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ کُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِینَ ﴿٣﴾

    ما بهترین داستان را با وحی کردن این قرآن بر تو می خوانیم و تو یقیناً پیش از آن از بی خبران [نسبت به این بهترین داستان] بودی. (۳)

    4

    إِذْ قَالَ یُوسُفُ لِأَبِیهِ یَا أَبَتِ إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَیْتُهُمْ لِی سَاجِدِینَ ﴿۴﴾

    [یاد کن] آن گاه که یوسف به پدرش گفت: پدرم! من در خواب دیدم یازده ستاره و خورشید و ماه برایم سجده کردند! (۴)

    5

    قَالَ یَا بُنَیَّ لَا تَقْصُصْ رُؤْیَاکَ عَلَىٰ إِخْوَتِکَ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیْدًا ۖ إِنَّ الشَّیْطَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوٌّ مُبِینٌ ﴿۵﴾

    [پدر] گفت: ای پسرک من! خواب خود را برای برادرانت مگو که نقشه ای خطرناک بر ضد تو به کار می بندند، بدون شک شیطان برای انسان دشمنی آشکار است. (۵

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    گزارش نقض قوانین سایت
  3. -
    آسمان گفته:
    مدت عضویت: 1631 روز

    به نام خدای هدایت کننده و مهربانم

    سلام به همه عزیزانم

    قانون همیشه درست عمل میکنه قانون ادمهای هم فرکانس رو در کنار هم قرار میده قانون ادمهای مناسی رو در کنار هم قرار میده تا بیشتر لذت ببرن ادمهایی که هیچ توقعی از هم ندارن حتی مهمان برای لذت بردن از اتش بدون توقع از میزبان میره چوب جمع میکنه تا شب یک اتش زیبا و گرم در اون خنکای شب اماده کنه و خودش و بقیه لذت ببرن

    هر کدوم از مهمانها و میزبان مشغول کار خودشون برای لذت بردن هستن و چقدر اینطوری میزبان و مهمان احساس خوبی دارن و از با هم بودن و در کنار هم بودن لذت میبرن

    من تحسین میکنم اون پدر و مادر مهربون رو برای تربیت این بچه هایی که مسولیت پذیری و همکاری با هم رو بهشون یاد دادن و بدون توقع کارهای همدیگر رو انجام میدن و این با خود در صلح بودن واقعا جای تحسین داره. پدر خونواده که واقعا دوست‌داشتنی و یک ادم فان و پر از انرژی هست و این خانواده یک خانواده کامل و باهم بودنشون چقدر لذتبخش و دیدنی هست

    اون محبت قبل خواب برای بچه باعث میشه بچه ها یک خواب راحت ارام و لذت بخش داشته باشن واقعا از این مادر همچین عملی هم برمیمد که اینطور بچه های عالی تربیت کرده و این نوع رفتار یک انتقال انرژی خوب به بچه س که صبح هم با عشق و پر انرژی از خواب بیدار شن

    مریم جانم ممنون بابت تمام نکات ارزشمندی که برای من در این قسمت به تصویر کشیدید و درسها به من دادین که اگر عمل کنم چه عالی میشه رفتار و منش فرزند من هم

    خدای مهربانم سپاس

    خدایا ما را هدایت کن به راه کسانی که به انان نعمت داده ای نه انان که غضب کرده ای و نه گمراهان امین یا رب العالمین

    در پناه خدای مهربانم باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    نرگس گلی گفته:
    مدت عضویت: 1895 روز

    سلام به بهشت و بهشتیان

    تا الان چندین تا قسمتو پشت سر هم دیدم و در این فاصله ذهن خاموش خاموش بود و این اولین بار بود که این اتفاق می افتاد من حتی فایلی که از استادم میبینم بارها شده که حواسم پرت بشه ولی بادیدن زندگی در بهشت میتونم اعتراف کنم که حتی یک ثانیه هم حرف نمیزد احساس میکردم تک تک سلولام به ارامش رسیدن و خلآ یی که همیشه با عوامل بیرونی داشت برام پر میشد با دیدن این سریال فکر کنم که غذای روحمو پیدا کردم یا به عبارتی گنجی که سالها دنبالش بودم واقعا خدایا شکرت مرسی و عاشقتونم مریم بانو و استاد همیشه عشق😗😗😗

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    سیده مریم موسوی گفته:
    مدت عضویت: 1405 روز

    به نام خدا

    سلام به استادعزیز مریم جان وهمه دوستان

    به به چه بهشت زیبایی خدایا چقدرلذت بخشه زندگی تواین بهشت

    چه درس خوبی یاددادین که باید هرفردخودش دنبال حال خوبولذتوسرگرمی خودش باشه و کسی رو مسعول ندونه ومتکی به کسی نباشه

    چقدرخوبه این پدرومادرخوب تونستن بچه هاشونو عالی تربیت کنن که اینقدر برای هم باعشق کارکنن باهم خوب باشن مودب باشن احسنت به این پدرومادرواقعا خیلی کاربزرگیه ۴تابچه روخوب تربیت کنی ثروتمندوشادوریلکس باشی

    سپاسگذارم بخاطراین فایل

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    فروغ شمس گفته:
    مدت عضویت: 1841 روز

    بنام یکتاترین یکتای جهان

    درود بر استاد عزیز و مهربانو مریم جون

    و دوستان سریال زندگی در بهشت

    امیدوارم حال همتون عالی باشه

    یه صبح دیگه تو بهشت مون شروع شده و هر کدوم از ما مشغول لذت بردن از نعمتهایی هستیم که این بهشت زیبا در اختیارمون قرار داده.

    خدایا شکرت

    هوپ عزیز با اعتماد به نفس بالا به همراه جوزف میرن موتورسواری تا از انرژی طبیعت لذت ببرن، لیوای دوست داشتنی و بامزه داره یه سری کارارو برای خودش انجام میده، جیکاب داره برای خودش یه عصای موسی درست میکنه، راین هم چون به آتیش علاقه داره ، داره برای آتیش امشبش چوب جمع میکنه حتی کاج هارو هم با خودش جمع کرده بود، عجب عشق و انگیزه ای برای انجام کار در ایشون می بینم که فوق العاده حرکتشون قابل تحسینه. خدایا شکرت

    خیلی لذت بردم از درسی که مریم جون برامون عنوان کردن که :

    یکی از موضوعاتی که بمن کمک کرده تا بهتر قانونِ فرکانس رو و قانونِ جهان رو درک بکنم، تجربه های متفاوتیه که با آدمای متفاوت از فرهنگ های متفاوتی دارن. مثلاً توی ارتباط شون با خانواده راین یکی از موضوعاتی که این دو تا فرهنگ متفاوت رو با هم، همفرکانس کرده نگاه های مشترکیه که درباره موضوعات مختلف با هم دارن.

    یکی از نگاه های مشترک شون: این هس که هیچکدوم از ما مسئول سرگرم کردن دیگران نیستیم حالا اون دیگران میتونن بچه ی آدم باشن میتونن مهمون باشن

    یعنی اگر ما داریم با همدیگه وقت میگذرونیم به این دلیل نیست که ما خودمونو مسئول میدونیم که به دیگران خوش بگذره بلکه به این دلیله که ما از بودن با همدیگه و از داشتن اون تجربه با همدیگه داریم لذت میبریم.

    یعنی این نگاه باعث میشه که آدم با خودش به صلح برسه و وقتی داره یه وقت و زمانی رو با یه فردی میگذرونه حالا اون فرد میتونه یه بچه باشه یا آدم بزرگ باشه

    این نگاه سرزنش گر رو به خودش نداره که من به خاطر اینکه با این آدم مجبورم وقت بگذرونم از یک سری کارها موندم و باعث بشه که نه اون لحظه ای که داره اونجا سپری میکنه و وقتی که داره اونجا میزاره بهش خوش بگذره و نه بتونه فرصت داشته باشه تمرکزشو رو کاری که باید انجام بده بزاره،

    در نتیجه همش در لحظه زندگی میکنه.

    عالی بود نکته درس آموزی که تجربه کردین رو مریم جون با ما به اشتراک گذاشتید سپاسگزارم از شما:)

    می بینیم که هوپ عزیز تونست توی ماهیگیری با حوصله ای که انجام میدادن خودش رو با جوزف برابر کنه و این حرکت قابل تحسینه. خدایا شکرت

    و انگیزه ی جوزف رو تحسین میکنم که وقتی متوجه این موضوع میشه میره و چوب ماهیگیری شو میاره تا به این تورنومنت ادامه بده جهت برنده شدن و در این بین لیوای دوست داشتنی مونم که می بینیم داره گزارش میده تلاش این دو نفر رو برای ادامه ی ماهیگیری کردن و واقعا انرژی شو تحسین میکنم که لیوای بالاخره یکم وجودشو در این بین که اصلا پیداش نبود بهمون اعلام کنه:) و نهایتا بازی مساوی تمام میشه. خدایا شکرت برای این انرژی رسیدن به خواسته ها با این همه شور و اشتیاق و انگیزه.

    حرکات هوپ رو در مدیریت پسرها تحسین میکنم که با عشق به همه شون توجه میکنه و با رفتارهاش بهشون میفهمونه که مسئولیت کاراشونو خودشون باید بپذیرن و این استقلال رو و کار تیمی رو با صلح بودن خودشون ادامه بدن و این فوق العاده درس عالیه که هوپ داره بهمون نشون میده و واقعا سپاسگزارم از مریم جون که این صحنه ها رو برامون به ثبت میرسونه.

    از حرکت راین که فضای فانی رو برای خانواده ش ایجاد کرده بود لذت بردم و چقدر آدم میتونه ببینه که در لحظه زندگی کردن چقدر میتونه لذت بخش باشه و این احساس شادی شو با اطرافش تقسیم کنه.

    خدایا شکرت – خدایا شکرت – خدایا شکرت

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
    • -
      محمد گفته:
      مدت عضویت: 1091 روز

      بنام رب العالمین

      دوست عزیزم چقدر خوب به نکات این قسمت اشاره کرده بودید.

      “یکی از موضوعاتی که بمن کمک کرده تا بهتر قانونِ فرکانس رو و قانونِ جهان رو درک بکنم، تجربه های متفاوتیه که با آدمای متفاوت از فرهنگ های متفاوتی دارن. مثلاً توی ارتباط شون با خانواده راین یکی از موضوعاتی که این دو تا فرهنگ متفاوت رو با هم، همفرکانس کرده نگاه های مشترکیه که درباره موضوعات مختلف با هم دارن.

      یکی از نگاه های مشترک شون: این هس که هیچکدوم از ما مسئول سرگرم کردن دیگران نیستیم حالا اون دیگران میتونن بچه ی آدم باشن میتونن مهمون باشن

      یعنی اگر ما داریم با همدیگه وقت میگذرونیم به این دلیل نیست که ما خودمونو مسئول میدونیم که به دیگران خوش بگذره بلکه به این دلیله که ما از بودن با همدیگه و از داشتن اون تجربه با همدیگه داریم لذت میبریم.”

      واقعا نکاتی رو که مریم خانم اشاره کرده بودند چقدر آموزنده و چقدر میتونه توی زندگی روزمره کمکون باشه

      متشکرم ازتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        فروغ شمس گفته:
        مدت عضویت: 1841 روز

        درود بر محمد عزیز دوست همفرکانسی بی نظیرم

        درود به روح پاکت

        سپاسگزارم که کامنت من رو مطالعه کردی و نظرتو برام گذاشتی. قابل چشمای زیباتو نداشت و ازینکه توجه کردی بسیار از شما سپاسگزارم:)

        خیلی خوشحالم که به تازگی قدوم مبارکت را به این فضای زیبای بهشتی گذاشتی ؛ امیدوارم به جاهای زیبای بیشتری نیز هدایت بشی و در پناه الله یکتا شاد و پر شور و پایدار باشی.

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  7. -
    فاطمه دبیری گفته:
    مدت عضویت: 1474 روز

    بنام الله یکتا

    سلام خدمت استادعزیزم ومریم جان وخانواده آقای راین

    خدایاشکرت هزاران مرتبه

    این نشانه امروزم هست این روزهانشانه روزانه ام ازسریال زندگی دربهشت میاد

    چندروزپیش مهمان داشتم که چندروزخونه مابودن کلااینجورمواقع میفهمم تفاوت زندگی کردن من بابچه هام ‌همسرم ‌دیگران واطرافیانم رو

    من چهارتافرزنددارم ‌سعی کردم کارهاشون به خودشون بسپارم ‌البته نظارت وراهنمایی هم دارم مثلامثل خانواده آقای راین ‌وخانمشون شب موقع خواب خودشون تشک پهن میکنن صبح جمع میکنن دریک فضای که براشون هم تفریح باشه هم لذت وهم کار. خودشون ازهمون بچگی حمام میرفتن بانظارت کمکشون میکردم لباسهاشون خودشون میشورن وکارهاهمیشه تقسیم بندی میشه هرموقع مهمان داشتم خداروشکرچون تقسیم کارداریم خیلی راحت وآسون کارهامون پیش رفته ازبچگی بچه هام خودشون غذاخوردن یه دستمال بزرگ پهن میکنم غذاظرف کردم دادم دستشون خوردن درصورتی که دیدم بچه های هم سن وسال بچه های خودم توفامیل بچه بزورغذامیدادن مامانش میندازه توحموم زندانی باشه که چراغذاش نمیخوره من میگم این غذابزورفایده نداره بایدهمه چی بالذت باشه والانم خیلی خداروشکربچه هام کارهای خودشون روانجام میدن ‌منم چون چهارتابچه دارم راحتم ازاونیکه یکی داره اینقدردرگیره دیدم که میگم وقبل ازاینکه قانون بدونم همینطوربودن ‌و بعضی مواقع میگن اطرافیان چقدرتوصبوری چرااینجوری اونجوری مثلافلان جاشک میکنم میگم نکنه اشتباه میکنم الان که این فایل دیدم میگم خدایاشکرت نشونم دادی که چقدراین خانواده درصلح وآرامش وآزادی کنارهمدیگه زندگی میکنن ولذت میبرن ازوجودهمدیگه وخیلی توانایی انجام کارهاشون دارن هم زندگی میکنن وهم درکنارهم اززندگی لذت میبرن حالاموقع خوابیدن موقع آتیش درست کردن موقع بازی همش لذت بخشه براشون تحسین میکنم این خانواده دوست داشتنی رو

    مریم عزیزم خواهرمهربون سپاسگزارم که دست خداوندشدی تااین صحنه های زیباروبازبان تصاویربه مانشون بدهید

    درپناه الله یکتاشادوسربلندباشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    رویا محمدیان گفته:
    مدت عضویت: 1170 روز

    سلام

    به نام الله یکتا که یادش ارامش دهنده قلبهاست

    راستش چند قسمت پیش بود که دیدم استاد تو یه بعدظهر زیبا رو ننو خوابیده و کامنت میخونه و خانوم شایسته هم تو قایق بودن و من گفتم تو دلم پس کی پیش مهموناست؟و حواسش به اوناس؟ و اونجا این ترمز رو احساس کردم ،اینکه من اگر مهمونی دارم خودم رو موظف میدونم که هر طور شده بهش خوش بگذره چه غریبه چه آشنا خودمو موظف میدونم باهاش حرف بزنم اگر یکم حوصلش سربره من عذاب وجدان میگیرم، ولی در این قسمت انگار خدا خودش جوابم رو داد که هیچ کس مسئول حال خوب و لذت بردن کسی نیست،هیچکس هیچ وظیفه ای نداره در مقابل کسی که حالشو خوب کنه و حتی اینو به روابط هم تعمیم میدم و میگم هیچ زن و شوهری مسئول حس خوب هم نیستن من وظیفمه خودم حالم خوب باشه من فقط درمقابل خودم وظیفه دارم و دیگران هم فقط درمورد خودشون وظیفه دارن نه من

    اگر من ناراحتم شوهرم وظیفه نداره بهم دلداری بده و حالمو خوب کنه این وظیفه خودمه هیچ کس نمیتونه کسی رو که از درون خوب نیست رو خوشحال کنه

    بچهامم که به دنیا بیان بهشون میگم که تنها کسی که در قبال شما وظیفه داره خودتون هستین تنها کسی که باید حالتونو خوب کنه و بهتون لذت بده خودتون هستین تنها کسی که اول باید به فکرش باشین خودتون هستین ،اینطوری مطوقع بار نمیان و از عالم و ادم توقع ندارن و راحت تر و در صلح تر با خودشون زندگی میکنن مثل پسرای رایان که انتظار نداشتن مادر پدرشون یا صاحبخونه براشون تخت رو باز کنه یا انتظار نداشتن برادراشون باید باهاشون بازی کنن یا …هر کدوم داشت کار مورد علاقشو انجام میداد به کسی هم کاری نداشت البته تو کلام و حرف نیست من باید اینطوری باشم تا بچه ها هم از من یاد بگیرند به قول استاد یک انسان با ایمان از هیچ کس توقعی نداره از هیچکسسسس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    الهه گفته:
    مدت عضویت: 1259 روز

    به نام خدای مهربان سلام به خانم شایسته نازنین و استاد عزیزم و دوستان هم فرکانسی ام خداروشکر بابت این قسمت عالی که دیدم من سپاسگزارم بابت این خانواده ای که از بزرگ به کوچیک با هم در صلح هستن ودر کنار هم لذت می‌برند و من امروز باز به این درک رسیدم که هر کاری که میکنم از خودم سوال کنم با چه حسی دارم اون کار رو انجام میدم اگه با عشق هر کاری رو انجام بدم واقعا همه چیز عال پیش میره خداروشکر بابت نکته موقع خوابیدن که مادر خانواده با بچه ها وقت گذاشت واقعا ممنونم از خانم شایسته عزیز و بچه هایی که واقعا باهم خوبن و این یعنی هر کدوم با خودشون در صلح هستن خداروشکر واقعا آدم وقتی با خودش در صلح باشه دیگه همه چیز لذت بخش هست خداروشکر بابت استاد ومریم جان عزیز واین سایت بی نظیر هر چی بگم واقعا کم گفتم خدایا خودت ثابت قدم مارو نگه دار و هدایتمون کن با خودمان در صلح باشیم واز زندگی لذت ببریم و کاری کنیم جهان جای زیبا تری بشه خدایاکمکمون کن تنها تورا بپرستیم وتنها از تو یاری بجوییم عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    نیلوفر قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 1206 روز

    به نام خدای مهربان

    مدتی هست که بعد از به پایان‌رسوندن سریال سفر به دور آمریکا تصمیم‌گرفتم فایل های زندگی در بهشت رو از ابتدا ببینم

    و وقتی به این شکل میبینی و هی جسته گریخته از هر قسمت نمیبینی

    یکی از قشنگ ترین چیزاش

    همین‌تکاملیه که در این سریال درک میکنی

    حالا من امروز تصمیم گرفتم

    هر فایلی از زندگی در بهشت رو که میبینم درسش رو بنویسم

    راستش من اصلا فکر نمیکردم‌ انقدررررر این سریال آموزنده باشه و انقدر تاثیر گزار باشه رو من

    واقعا هر قسمت درس هایی داره که حیفه به خودم یادآوری نکنم

    درسی که از این قسمت گرفتم

    این بود که

    یک مثل بچه ها یاد بگیریم از لحظاتمون در زندگی لذت ببریم

    و فکر گذشته و آینده نباشیم

    درست مثل لیوای که اومد وسط مسابقه مادرش و برادرش شروع کرد یه کار بامزه انجام دادن و از رقابت اون ها برای لذت خودش استفاده کرد

    درس بعدی اینه که ما مسئولیت نداریم که کاری‌کنیم تا به دیگران خوش بگذره

    ما میتونیم با خودمون انقدر در صلح باشیم که دیگران از روی خوش ما و انرژی مثبتی که داریم لذت ببرن

    و هماهنگی هایی اتفاق میافته که لازم نیست ما به خاطرش کاری‌کنیم به صورت طبیعی پیوند میخوریم برای اینکه در‌ کنار هم لذت ببریم

    مثل اون مسابقه پینگ پونگ که بین همه بود

    به خاطر توانایی های مشترک ادم های همفرکانس اتفاق میافته

    درس بعدی

    این کمک کردن بی منت بود

    که همه در صلح بدون چرتکه و حساب کتاب بهم کمک میکنن

    یاد خودم و خواهرم میافتم که همه کارهارو نوبتی کردیم و همیشه کل کل ها خودمون رو داریم سر کار‌کردن

    حس میکنم من هم باید یاد بگیرم این چرتکه رو بزارم کنار

    و به خاطر احساس خوب خودم به مادرم و خواهرم کمک کنم

    و جهان هم کاری میکنه تا آدم های مسئولیت پذیر تری وارد زندگی من بشن تا سر کار کردن همینقدر بدون چرتکه انداختن با عشق انجام بدن

    خداروشکر به خاطر این‌ نکات زیبا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: