سریال زندگی در بهشت | قسمت 38 - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)

توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

262 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سعید گوشه ای گفته:
    مدت عضویت: 2634 روز

    سلام استاد

    چقد احساس خوب چقد عالییی هستید

    استاد شما داری به ما یاد میدی که از تک تک لحظات زندگی لذت ببریم شما به ما یاد میدی در زندگی قرار نیست اتفاقات خیلی خاصی بیوفته تا ما بتونیم احساسمون رو خوب کنیم شما به ما یاد دادی زندگی یعنی از اتفاقات کوچولو کوچولوی زندگی لذت بردن و توکل به خدا چون نیروی رب خیره و فقط برای تمام آسمان ها و زمین خوبی میخواد مگر کسی دربرابر این خوبی مقاومت کنه

    داشتم نیگا به اینکه چقدر زندگی بی شرک توام با لذته اینکه به هیچ چیز و هیچکس وابسته نباشی

    و هی نگی وااای اگه این نباشه چی اگه اون نباشه چی و نگرااااان 😭

    داشتم به مدتی قبل از زندگی خودم نگاه می کردم

    اون موقع هنوز انقدر با قانون آشنا نبودم و فکر میکردم عوامل بیرونی در خوب کردن احساس من موثر هستن

    از همین رو رفتم سراغ قهوه خوردن با این نگاه که قهوه احساس منو خوب میکنه 🤣🤣

    خلاصه شروع کردم به خوردن تا یکی دو ماه اول خوب بود و میخوردم هر روووز روزی ۲ بار و میگفتم آخ جون قهوه چقدر زندگی منو خوب کرده تا اینکه به قهوه وابسته شدم و اگه یه روز نمی خوردم سردرد و خمیازه و خوابالودگی و ..

    خلاصه دیگه کلی زجر کشیدم که تونستم ترکش کنم

    الان که دارم به موضوع فکر میکنم میگم وای من چه شرکی میورزیدم من عامل خوب شدن احساسمو قهوه می دونستم من به قهوه قدرت داده بودم ، من به قهوه وابسته شده بودم و دیدم که چه بلایی سرم آورد

    خلاصه الان در هفته یک الی دو بار می خورم و هیچ وابستگی هم ندارم و از خوردنش لذت میبرم اگرم نخورم هیچ اتفاقی نمیوفته

    فقط این جمله که پیامبر میگه

    شرک در دل مومن مثل راه رفتن مورچه سیاه در دل تاریکی شب در بیابان پنهان است

    واقعا چقدر پنهان ما حتی به مواد غذایی ام شرک میورزیم

    و چقدر این شرک ها در زندگی زیاده و اگه بتونیم این شرک هارو رفع کنیم واااقعا زندگی قوق العاده میشه

    استادان شما فوق العاده ایییید

    مخصوصا خانم شایسته که انقدر با عشق و مهربانی و دلسوزانه کار میکنه

    😍😍😘😗

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    مینا انصاری گفته:
    مدت عضویت: 3767 روز

    سلام خانم شایسته عزیزم

    این قسمت پر از نکات طلایی و آموزنده بود خیلی لذت بردم دقیقا همون چیزایی بود که مدتیه ذهن منو مشغول کرده و من در این فایل به پاسخ سوالاتم رسیدم بی نهایت ممنون.

    اینکه ما مسئول سرگرم کردن دیگران حتی بچمون نیستیم. چه جمله قشنگ و پرباری بود با همین یک جمله خیلی چیزا یاد گرفتم. . اطرافم میبینم که مادرها بیش از حد برای بچه هاشون وقت میگذارن و همیشه هم میگن باید اینکارو انجام بدی. اما من خیلی مخالف بودم و هستم با شنیدن این جمله ها، احساس بدی پیدا میکردم به قول استاد “قلبم درد میگرفت” این کار اصلا خدایی نیست اگر تمام وقتم برای بچم باشه پس من چی؟؟؟منم آدمم منم میخوام زندگی کنم میخوام به آرزوهام برسم و… وقتی این فایل رو دیدم خیلی حال کردم دقیقا مطابق با باور من بود و خیلی خوشحالم که دارم این راهو میرم. یک زمان مشخصی رو برای بازی با پسرم میگذارم و بقیه زمان ها مال خودمه.

    در یک کاغذ نوشتم و جلوی چشمام زدم:

    1. آرامش

    2. لذت بردن از لحظات زندگی

    نتیجه: موفقیت خودم و آموزش آن به پسرم

    این مطالب و نکات ریز دیگه ای هم یاد گرفتم.

    از دیدن ردو بدل کردن عشق بین مادر خانواده و فرزندش و نواز شهای مادر در اون شب، احساس عجیبی داشتم نمیدونم چطوری توصیف کنم واقعا نمیدونم. یاد گرفتم شبها قبل از خواب حتما حتما در کنار پسرم باشم براش قصه بخونم بهش ابراز محبت کنم بهش عشق بدم.

    حالم دگرگون شد.

    این قسمت برای من دنیای عجیبی داشت.

    ممنونم مریم جون. عالی بود و عالی هستی .

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    مصطفی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 2105 روز

    سپاس گذار یگانه فرمانروای عالم هستم که مرا به این قسمت و خواندن کامنت ها و دیدگاه های بقیه دوستان هم هدایت کرد.

    بزرگترین درسی که از این قسمت گرفتم این بود که من مسئول زندگی خودم هستم. من مسئول سرگرم کردن بقیه آدم ها نیستم. اونها خودشون مسئول لذت بردن یا نبردن از زندگی ان و این یکی از توحیدی ترین باورهایی است که لازمه تا در خودم ایجاد کنم.

    خیلی عمیق تر اگر نگاه کنی موضوع این هست که من با راضی کردن بقیه میخوام جلب توجه کنم. حالا جلب توجه میتونه بخاطر عزت نفس پایین باشه یا ترس از اینکه بقیه مرا دوست نخواهند داشت…خب نخوان داشت که نخوان.

    اصلا برای این دنبال این هستیم که کسی ما را بخواهد و دوستمان داشته باشد که میترسیم، از اینکه تنها باشیم…. ازاینکه اوضاع سخت بشود و ما نتوانیم ادامه بدیم. چقدر واقعا این شرک مخفی هست….

    ولی دیدگاه شجاعانه آدم های پرادایس این نیست که فکر فردا یا حتی یک ساعت بعدش رو بکنن، خدایی که تا الان مراقبم بوده، فردا هم مراقبم خواهد بود. چه بقیه باشند، چه نباشند. و چقدر تحسین میکنم این دیدگاه توحیدی رو که این جهان و تمااااااااام هر آنچه که خلق شده برای گذر امروز و همین لحضه است، برای شاکر بودن در همین دقیقه، برای لذت بردن در همین لحظه…

    فارغ از بیشمار نکات مثبت دیگه من از دیدن راین عزیز بسیار بوجد میام. چقدر این مرد شوخ طبع و فعاله. ای هیولای ماداگاسکار، ای پدر نمونه تحسینت میکنم.

    در آخر بگم مریم جان ممنون عزیزم که اینقدر برامون فایل آماده میکنی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    ملیحه گفته:
    مدت عضویت: 1955 روز

    سلام استاد

    من از ابتداکه وارد سایت شما شدم با سفر به دور آمریکا شروع کردم عالی بود کلی لذت بردم

    من عاشق سفر هستم و دیدن کشورها مکان ها و جاهای جدید رو خیلی دوست دارم ببینم درحال حاضر پیگیر سریال زندگی در بهشت هستم و میبینم ولذت می برم ممنونم از سایت خوبتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    امیرحسین صالحی گفته:
    مدت عضویت: 2285 روز

    سلام به شما استاد و خانوم شایسته

    چیزی که بیشتر از هر چیزی توجه من رو نسبت به این خانواده جلب میکنه ، میزان همفکری بالایی هست که بینشون وجود داره . همچنین این خانواده انرژی خیلی خوبی دارن و تمایلشون به لذت بردن از زندگی کاملا مشهوده . از پدر خانواده که با وجود مسئولیت هایی که داره باز هم به دنبال شادی و خنده و لذت هست و از برادرها که انقدر با هم دوست و همراه هستند و مادر خانواده که بچه هارو میبینه و نیاز اونهارو درک میکنه . این خانواده واقعا عالیه . چقدر ارتباط خوبی بین شما و این خانواده شکل گرفته و چقدر خوب لحظاتتون رو با هم تقسیم میکنید و از بودن با هم لذت میبرید . چقدر خوبه که خانواده هایی از فرهنگ های دیگه رو نشون میدید و میشه از این طریق به راحتی درک کرد که ما انسان ها با وجود همه ی موارد دیگه که مارو از هم دور میکنه مثل مرزها و … میتونیم چقدر به هم نزدیک باشیم و رفیق های خوبی با هم باشیم و از با هم بودن کیف کنیم و لذت ببریم . قسمت هایی که این خانواده در بهشت شما هستند فوق العاده است چون جمع انرژی شما و اونها کاملا مشهود و دریافتنیه و شور وطرب خاصی رو در آدم بیدار میکنه . چقدر این درکی که بینتون هست زیباست و ستودنی . ساده و زیبا و در عین حال شگفت انگیزه . چقدر خندیدم وقتی پدر خانواده با اون وسیله ای که تخت ها رو باد میکرد شکلک در میاورد و بچه ها و بقیه هم میخندیدن . خیلی خیلی ازتون ممنونم بابت این فایل ها و تمام فایل های دیگه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    هامون صداقت گفته:
    مدت عضویت: 1902 روز

    به نام خدای یگانه به نام خدای همیشه همراه به نام خدای مهربان

    سلااااام

    استاد عزیزم

    بانو شایسته ی نازنین

    ممنونم بخاطر این همه احساس خوب

    چقدر این سریال ارزشمند و طلاییه چقدر درس توشه چقدر روح آدم رو بزرگ میکنه ، حتی اگه کسی بدون آگاهی این سریال رو ببینه قطعا افکارش متحول میشه و نتایج عالی میگیره چه برسه به کسی که با قوانین آشنا باشه و نکاتش رو دریافت کنه ، همه ی زیبایی های این قسمت یک طرف فقط و فقط اومدم بخاطر اون قسمتی که مادر قبل خواب میره بچه ها رو نوازش میکنه و عشقش رو ابراز میکنه و بچه ها هم متقابل این کار رو میکنن کامنت بزارم ، این زن از جنس خود خداست این نشونه ی روح خداییه این زن یک فرشته ی واقعیه و همینطور داره فرشته پرورش میده ، من ده بار برگشتم عقب و اون قسمت رو با نریشن و گزارش زیبای بانو شایسته دیدم که با احساس توی صداشون تاثیر گذاری اون لحظه رو چندین برابر کردن ، باور کنین اشکم دراومد همین الان هم که دارم مینویسم اشک تو چشمام جمع شده از بَس لبریزِ احساسِ خوبم ، البته که هر کدوم از فایلهای سریال رو میشه هزاران بار دید و هر بار چیز جدیدی ازش یاد گرفت ولی من خواستم خیلی کوتاه احساسم رو بگم و خلاصه اینکه دوستون دارم دوستون دارم دوستون دارم💎💚

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    راحله گفته:
    مدت عضویت: 2002 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    خداوند بزرگ انقدر نعمتهای زیادی همین الان در زندگیمون قرار داده که تا زمانی که ما اونها رو نبینیم و شکرگزارش نباشیم،به نعمتهای بیشتر و بهتر هدایت نخواهیم شد.

    علاوه براینکه هرکس مسئول اتفاقات زندگی خودش هست،مسئول شاد کردن خودش و سرگرم کردن خودش هم هست،یعنی خودت با خودت شاد باشی،نیاز به حضور کس دیگه ای نداری،این یعنی با خودمون در صلح هستیم و در لحظه زندگی میکنیم و داریم فرکانسهای عالی ارسال میکنیم.

    خدای من این حس رقابتی در یوسف چه جالبه،چشمهاش از هیجان گرد و درشت میشه.

    لیوای و لوک هم دارن به یه نوعی به هیجان بازی اضافه میکنن،،لیوای داره با شدت هیجان زیاد گزارش میکنه،لوک هم نور پردازی رو انجام میده.

    چه آتیشی،حسابی میچسبه در این هوای خنک.

    باید با کوچکترین داشته هامون بزرگترین لذتها رو ببریم.

    ممنون برای تهیه فایلها

    خدانگهدار.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    آرین عبّاسی گفته:
    مدت عضویت: 1733 روز

    سلام بر خداوند رزاق و وهاب از این نوع تریبون

    درود خدمت تمامی دوستان امیدوارم در پرتو حق تعالی شاد و پیروز باشیم همگی

    خدا قوت آقای عباسمنش، خانم شایسته و سایر کادر اجرایی سایت

    بسیار قسمت جذاب و آرامش بخشی بود!

    در ابتدای این صبح زیبا در پرادایس هر کسی به گونه ای مشغول به لذت بردن از شرایط فعلی بود!

    آقای رایان داشتن چوب و چیزهای آتش زا رو برای شب جمع میکردن، تا در تاریکی شب آتشی درست کرده و از نور و روشنایی آن استفاده کنند و لذت ببرند

    خانم هوپ با یکی از فرزندانش که جوزف باشه رفتن مشغول موتور سواری شدن تا کلی لذت ببرن

    در این چند قسمت اخیر من متوجه شدم رابطه ی جوزف با مادرش خیلی نزدیک و صمیمی هست!

    لیوای هم که داشت قدم میزد و تو ذهن خودش به علایقش فکر میکرد

    دقیقا رفتار لیوای مثل دانشمندان، امیدوارم موفق باشه و به اهدافش برسه!

    جیکاپ هم که مشغول درست کردن عصای موسی برای خودش بود!

    اگر روی یک چوب قطورتر کار کنه بنظرم عصای بهتری بتونه بسازه، به هر حال امیدوارم موفق باشه

    خانم شایسته هم که مشغول تهیه این گزارش زیبا برای ما بود و خیلی ازشون سپاسگزارم!

    لوک و آقای عباسمنش هم که مشاهده نکردم

    در ادامه مسابقه ماهیگیری خانم هوپ و جوزف رو شاهد بودیم که در واپسین لحظات خانم هوپ هفتمین ماهی خود را صید کرد و مسابقه با نتیجه ی مساوی ۷بر۷ به پایان رسید

    لوک هم که داشت با چراغ قوه آب را روشن تر و زلال تر جلوه میداد تا به برادر و مادر خودش در صید کمک کند

    لیوای هم که داشت مثل گزارشگرهای مسابقات ورزشی، این مسابقه را لحظه به لحظه گزارش میکرد!

    آقای رایان و آقای عباسمنش هم که داشتن آتیش را فراهم میکردن و ازش لذت میبردند!

    خانم شایسته هم چند تا خرت و پرت ریخت تا جا برای لوازم جدید باز بشود و اینکار قابل تحسین بود!

    همکاری خانواده رایان و استاد و خانم شایسته در کارها و لذت بردن از بودن در کنار هم برایم جالب بود

    شکلک های آقای رایان هم که دیگه عالی

    دیدن صحنه های تبادل عشق بین مادر، پدر و فرزندان واقعا فوق العاده بود

    ممنونم از گزارش خوبتون خانم شایسته

    به امید خدا همگی شاد و سلامت باشیم و از وجود همدیگر لذت ببریم!

    سپاس خداوندی را که هر لحظه من را به مسیرهای جذاب و لذت بخش هدایت میکند!

    ممنونم از استاد، خانم شایسته و سایر اعضای سایت

    من آرین عبّاسی ۱۷ ساله از تهران هستم

    من بهترینم چون از تک تک لحظات زندگیم لذت میبرم و به درستی از لحظات استفاده میکنم و همچنین از بودن با اطرافیانم لذت میبرم!

    کلی این قسمت درس داشت و خیلی فوق العاده بود

    بدرود!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    نرگس ملاعبدالعلیها گفته:
    مدت عضویت: 2328 روز

    ب نام خدا

    سلام ب خونواده صمیمی عباسمنش

    درس هایی ک گرفتم ازاین قسمت

    1.این دیدگاه ک ماهیچکدوم مسول سرگرم کردن بقیه نیستیم واین شامل هرکسی تو زندگیمون میشه واگه بادیگران وقت میگذرونیم ب این دلیل نی ک ب اون دیگران خوش بگذره رو حذف میکنیم بجاش این باورقدرتمند رو ک ماچون ازباهم بودن وداشتن این تجربه باهم دیگه لذت میبریم رو جایگزین میکنیم واسمش هم باخود در صلح بودن برام خیلی جالب بودو اینکه توصحنه ماهیگیری یوسف ومادرش کاملا واضح بودچون این2تاماهیگیری میکردن وبقیه مثل لوک برای اینکه تجربه ولذت خودشو داشته باشه خب چراغ قوه رو گرفت ب دریاچه ودرواقع1جورایی هم کمک بودب مادرش و برادرش.البته اینکه خودش اگاهانه این روند رو میرفت در واقع بااگاهی ب قوانین رو متوجه نشدم ولی خب خودش مثالی بودیابرادرش لیوای ک گزارشگری میکرد.درواقع1جورایی اون بودن رو پل وماهیگیری روجذاب کردن ولی هرکدوم ب روش خودش.واین ب نظر من باتمرین ممکنه وباعث بالا رفتن خلاقیت ودرلحظه بودن میشه.بجای ایرادگیری ازهم یااینکه تو ذهنمون افماردیگه داشته باشیم.خب من توزندگیم بارها این نگاه سرزنشگرو داشتم نسبت ب خودم ک1مهمون میادازبقیه کارام موندم وفلان وبهمان.یا خونوادم.یادم 1بارعمم اینا اومدن خونه ماومنم فرداش امتحان زبان داشتم برای اینکه هم زبان بخونم هم ب طرف بی احترامی نشه اومدم جلو اونا وشروع کردم ب مطالعه وکلی ب پدرم برخورد ک چراجلو مهمون کتاب دستت گرفتی میزاشتی اونابرن اوناهمین فردامیرن.یاپدرم کم حرف حتی مهمون باشه همسرم تو نامزدی میومد خونه ماگله میکردبیام چی کنم پدرت ک ساکت منم باکی صحبت کنم وفلان وبهمان.البته الان قانونو میفهمم واینکه اون موقع خب سرباورهای خودمون هم بوده دیگه.الان وقتشه جوردیگه عمل کنیم.ولی خب1فامیل دیگه هم اریم وقتی میادخونمون انقدرک روابطش خوبه سعی میکنه باهرکی ازشناختی ک ازطرف داره وعلایقش صحبت کنه ومنتظرنمیمونه کسی سرگرمش کنه و خودش واردعمل میشه.

    2.هیجان یوسف برای رقابت واینکه فهمیدبامادرش مساوی شده ب اونن نتیجه راضی نشدوشبانه واردعمل شد.

    3. چیزی ک ب نظرم گزارش مریم عزیز رو جذابش میکنه ومارو مشتاق تر برای هرصحنه ک حالا الان چ اتفاقی میفته وچ حرفی برای گفتن داره تا ما درسمون رو بگیریم اون تشبیهاتیه ک مریم عزیزبکار میبره واون اغراق راجب هرچیزی.اینجامثلا اون صندوقچه اصرار ک فقط قوطی پلاستیکی بود واس سوزوندن ولی خب برای من جالب ک بیشتروقتابا بکاربردن کلمات زیباواس چیزهای عادی میتونم زندگی وزیبایی رو ب خودم هدیه بدم.ومرسی از مریم عزیزبخاطر این دیدش.

    4.تضاد دیگه ای تو این قسمت برام جالبه اینکه از1طرف باور داریم هدف ما ازباهم بودن لذت بردن و اینکه دوست داریم اون تجربه مشترک رو باهم داشته باشیم والا هیچکدوم مسول لذت بردن دیگران نیستیم از1طرف هم همین نکته توانجام کارهادرواقع 1نوع همکاری تیمی رو ممکن میکنه ک هرکسی کارهایی رو ک دوست داره باعشق والبته مسولیت پذیری کامل انجام میده واینکه من چراانجام بدم وب من چ نداریم وخب نتیجش میشه دررصلح بودن خودمون واصلا ربطی ب اون طرف مقابل نداره.من این نوع برداشت رو داشتم وب نظرم خب تو هرخونه ای کاربرد داره اگه هرکدوم ازماکارهایی رو انجام بده ک ازش لذت میبره وهم همکاری تو خونس اونوقت دیگه اعتراضی هم تو اعضای خونواده پیش نمیاد و اینطوری باخودمونم درصلحیم والبته فان کردن کارها هم خودش راه دیگه ایه.واینکه اگه من الان کاریو انجام میدم ک دیگری هم نفع میبره ب این دلیل نی ک ب من ظلم میشه وچرا اون یکی انجام نمیده وهمش باید من انجام بدم ن.ب این دلیل ک من ازانجام اون کار لذت میبرم.همون چراغ قوه و گزارشکری.یاچوب جم کردن رایان

    5.واینکه این خونوادهخ بچه هارو تو کارها مداخله میدن قشنگه واینکه پدرومادر خونواده 2نوع قانون دارن سراون اصلیا ب هیج وجه ازاون اصولشون دست نمیکشن اما سر چیزهای دیگه اون انعطافو دارن خب اینم خودش درسیه تو موقعیت های مختلف بااصولی ک داریم.

    6.ودر اخر اون شب بخیرمادربابچه ها ک وقت میزاره.بارهاشنیدیم ک مادر فقط مادر ایرانی وفلان وبهمان.ولی خب این باورم هم شکست مخصوصابادیدن این خونواده این پدرومادر ک هرلحظه بابچه هاشون همه جوره وقت میگذرونن و البته خودشون هم لذت میبرن.شوخ طبعیه پدرومادر هم ک خودش خلاقیت دیگه ایه واینکه هرلحظه ب فکرلذت خودشون وبچه هاهستن.

    ایناچیزهایی بود ک من درک کردم.امیدوارم برای بقیه هم کاربردی باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: