سریال زندگی در بهشت | قسمت 41 - صفحه 15 (به ترتیب امتیاز)

سلام

چقدر برام جذاب و زیبا بود دیدن این همه زیبایی از اون ساحل جذاب گرفته که همه داشتن آفتاب میگرفتن لذت می‌بردن و توی فاز خودشون بودن نه کسی به کسی کار داشت و همه خوشحال بودن چه خنده های از صمیم قلب استاد ‌بچه ها و‌همه دوستان‌که قسم‌خودن نداره ولی باور کنید هر بار منم از صمیم قلبم میخندیدم و شاد میشدم که انقدر این سریال برای من جذاب شده یه جوری که دیگه دوره دوازده قدم رو رها کردم و اومدم چسبیدم به این سریال ٫بازم دارم لبخند میزنم اینارو مینویسم ولی در کل چند روزی هست که بصورت هدایتی‌تصمیم‌گرفتم سریال زندگی در بهشت رو ببینم و کیف کنم روی دوره دوازده قدم هم کار کنم و از مسیر لذت ببرم و سپاسگزار هر چی توی زندگیم‌هست باشم و ای سریال رو هم به عنوان سرگرمی مفید ببینم و کیف کنم چون منم بطور هدایتی سال هاست که تلوزیون نمیبینم و خود تلوزیون رو دارم ولی اصلاً روشن نمیکنم و شبکه اجتماعی شخصی ام داشتم و با تعهد و رعایت اهرم رنج و لذت کنار گذاشتم چون من رو از مسیر و حال خوبم دور میکرد ٫خلاصه انقدر توی این سایت چیزایی هست تا بتونم خودم رو سرگرم کنم که نگو در طول روزم که محل کار هستم یک شبکه اجتماعی مربوط به فروشگاه هست که توی اون حوضه فعالیت دارم باور کنید خوندن کامنت های سایت برای من یکی از اولیت های روزمره توی محل کارم شده تا وقتی میبینم دارم از مسیر دور میشم فوری میرم سراغ سایت یا کامنت میخونم یا یه ویدیو میبینم و کمی ورودی هامو کنترل میکنم نمیگم توی این کار خیلی عالی هستم ولی بصورت تکاملی هر روز دارم بهتر و بهتر میشم خدارو صد هزار مرتبه شکر که میتونم توی این سایت فعالیت داشته باشم تا این همه زیبایی رو‌ با چشمام‌و قلبم لمس کنم

واقعاً من خودم توی یکی از شهر های شمالی زندگی میکنم البته مهاجرت کردم اونم هدایت خدا بوده از شهر خودم تهران مهاجرت کردم و خیلی خیلی تکاملی بدون اینکه خبر داشته باشم توی مسیر جلو اومدم و حرکت کردم بگذریم داشتم میگفتم خودم توی یکی از شهرهای شمالی زندگی میکنم ولی ساحلی که امروز بچه ها رفته بودن برای من شخصا پر از حس جذابیت بود وقتی خانم شایسته گفت ولش کنید بیاید این ساحل رو ببینیم یه هویی ناخودآگاه توی خونه گفتم وای خدای من چقدر زیبایی خدایا شکرت شکرت خیلی کیف کردم ولذت بردم در ضمن یکی از زیبایی ها این بود که همه مردم داشتن لذت میبردن و کسی به کسی کاری نداشت حتی خود استاد عزیزمم هم خوابیده بود و داشت کیف دنیارو میبرد خدارو شکر که توی این سریال این قسمتش رو‌ هم دیدم و تا اینجا خیلی خیلی لذت بردم هر بار که یه قسمت میبینم کلی ذوق میکنم تا برم زود قسمت بعدی و ببینم ولی این قسمت وظیفه ذهنم بهم گفت بورو زودی کامنت بنویس علی که تا اینجا یه عالمه فایل زیبا دید و کیف دنیارو بردی عاشقتونم

پیشاپیش سال نو رو به همه دوستان عزیزم تبریک میگم

محمد علی غیاثی

شهر زیبای رامسر

ساعت1:11 شب

به امید دیدار