این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/07/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباس‌منش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباس‌منش2020-07-11 10:32:352025-03-03 15:58:42سریال زندگی در بهشت | قسمت 42
185نظر
توجه
اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام استاد عزیزم ومریم جان، خیلی لذت بردم. هر بار که رفتار این خونواده رو نسبت به هم می بینم خیلی چیزها یاد می گیرم. چقدر اونا شرایط را راحت می گیرن ولذت کامل می برند برخلاف ما ایرانیا که تو تمام شرایط فقط منفی فکر میکنیم ونمی ذاریم بچه هامون بچگی کنند. اگه یه پدر ومادر تو ایران این اوضاع را مشاهده می کردند کلی استرس داشتند وبین بچه ها میفتادن وکلی حاشیه درست میشد. این صحنه ها خیلی آموزنده بود. ازصدها کتاب در رابطه با فرزند پروری مفید تر بود. خیلی استفاده کردم. زیرا یکی از پاشنه های آشیل خودم را شناسایی کردم. خدارو هزاران مرتبه شکر. خیلی دوستتون دارم.
۱.من عااااشق این موهای لخت وزیتونی یوسف هستم واقعا موهاش قشنگه مثل ابریشم نرمه وبا حرکاتش میریزه این ورواون ور😍
۲.میزبانها انقدر خودشون هستن وبه خود واقعیشون نزدیکن که براین هم از همیشه بیشتر خودش شده وحسابی کودک درونش فعال شده ,عاشق شوخیهاشم واقعا
۳.این جوزف خییییلی باحاله😂😂😂زده دندون داداشش رو آورده پایین بعدش خیلی راحت وریلکس نشسته داره توضیح میده که دندونش رو باید چکار کنه وبزاره زیر بالش و…انگار این قاضیه و کسی غیر از خودش جرم رو مرتکب شده وداره در موردش توضیح میده.
۴.خدایا چقدررر این جمع صمیمی هستن چقدر خودشون هستن وچقدر باهم راحتن وبا خداشون در ارتباطن.خدا رو بینهایت شکر
۵.وقتی دندون لیوای شکست وداشت گریه میکرد خیییلی برام جالب بود که نه زیاد زیر بال وپر لیوای رو گرفتن ونه کسی اصلا یوسف رو سرزنش کرد واز کسی جانبداری نشد اصلا ووقتی که یوسف برنده شد اتفاقا همه تشویقش هم کردن واینجا کسی علاقه ای به مظلوم پروری نداره. والبته نتیجه چی شد? این شد که لیوای پا شد وقدرتمندانه دوباره ودوباره با یوسف مبارزه کرد.ایییول
۶.جالبه توی بازی ها استاد خییلی جدی ومصمم میشه ونهایت تلاشش رو میکنه اما خیلی از مسائل واقعی رو تو زندگیش جدی نمیگیره انگار این بازیها با بازی زندگی زیاد براش فرقی نداره وکل زندگی یه بازی جالب ومهیجه براش.شایدم همین رشد کردن ویا برنده شدن توی همین بازیهای ساده وبچگانه س که ما رو به رشد وبرد توی بازی زندگی میرسونه.این قضیه منو به فکر فرو برد انگار خدا داره بهم میگه که عزیز دلم حتی بازیهای دوران کودکی شما هم در جهت رشد وارتقای شما برای ورود به بازی زندگیه.😇
۷.خدایا لوک چقدر شخصیت آروم وسازگاری داره شاید شخصیتی که از همه کمتر خودش رو توی فیلمها نشون داده اما حس میکنم که ارزش بزرگی در درونش هست وهر وقت باشه حتما خودش رو آشکار میکنه. من واقعا ادب وآرامش وزیبایی وقدوقامت رعناش رو تحسین میکنم.ماشالا اندام وقیافه بسیار زیبایی داره.
۸.آرامش وریلکسی هوپ رو تحسین میکنم واقعا چون من هر وقت میبینم دو تا بچه حتی به شوخی میپرن به سروکول همدیگه سریع از هم جداشون میکنم چون احساس میکنم خیلی راحت میتونن به هم آسیب برسونن ولی آرامش هوپ حتی بعد از شکستن دندون لیوای برام تحسین برانگیز بود.فقط یه کم ناز ونوازشش کرد وبغلش کردوتمام.این یعنی مستقل بار آوردن بچها وهدایتشون در مسیری که خودشون مسئولیت زندگیشون رو به عهده بگیرن.الهی شکرت
۹.چقدر خوبه که همه غرق بازی باشن چقدر خوبه که همه گاهی کاملا بچه بشن تا هم خودشون واقعا کیف کنن وهم صمیمیتشون با بچها صد چندان بشه وهم خیلی راحت بیان وتو لحظه قرار بگیرن ووجودشون با حال وهوای کودکی تازه بشه وبا درون خودشون عین زمان بچگیها عجین وهماهنگ بشن وجدای از قضاوت سن وهیکل برن تو دل بازی.
۱۰.مریم همیشه در صحنه ی پشت صحنه واقعا ازت ممنونم با وجود اینکه خودت پشت دوربینی اما حضورت کاملا محسوسه وتوضیحاتت مثل همیشه جالب وبامزه.
۱۱.جیکاب هم مثل همیشه دوروور استاده وداره ازش نکته میگیره وبهش نکته میده.این دو تا چه جالب با هم هماهنگ هستن.😄
۱۲.در مورد همه صحبت کردم اما یه چیزی هم در مورد خودم بگم باور کنین انگار تو تک تک فایلها حضور دارم واز نزدیک شاهد ماجرا هستم وکاملا با خنده هاشون وشوخیهاشون میخندم حتی گاهی ناخودآگاه هم جواب میدم .خدا رو شکر اینها همه اش الگوهای خوب وعالی هستن که داره تو ذهن ما شبیه سازی میشه.اوایل که فایلها رو میدیدم انگار این فیلمها از یه دنیای دیگه س انقدر تعجب میکردم وبرام دور از باور بود اما الان همچین شادیها وثروتها وروابط وهدایتهایی توی ذهنم خیلی عادی تر شده واین خیلی خیلی جای شکر وسپاسگزاری داره.
به نام خدا،سلام عزیزای دل استادوهمسرگرامیشون ،ماجزعه کسانی هستیم که ارتباط خانوادگی بادوستان نمی گیریم البته بااقوام هردوطرف رفت وآمدداریم منتهی بادوستانمون هرکدوم شخصی ومجردی باجنس خودمون ،واین همیشه باعث شده منوهمسرم نتونیم هیچ وقت باجنس مخالف ارتباط صمیمی برقرارکنیم همیشه ترس اینودارم که اگه باکسی راحت حرف بزنه ویابرخوردهای راحت دیگه ای داشته باشه حتمن اتفاق ناخوشایندی بینشون رقم میخوره ،چون خودمم ازاون سمت اجازه این راحتی راندارم بیشترافکارخراب سراغم میاد،بالاخره توشهرقم هم زندگی میکنم با این رویه هم بزرگ شدم الان تغییرش بعدازاین همه سال وزندگی مشترک سخته طبیعتا فکرمیکنم کمبودخیلی ازخلاهارابدنبال داره که تاثیراتشم میبینیم،ولی بازبه رویه غلط خودمون وباورهای نادرستمون ادامه میدیم یه جورایی ندیدبدیدیم،خودمن خیلی بهترازقبلهام شدم خیلی ازتعصباتم راکنارگذاشتم باوجوداینکه هیچ وقت آدم مذهبی ای هم نبودم امانمیدونم چون خودم خجالتی بودم اجازه آزادی به همسرم هم ندادم الان نسبت به گذشته خیلی بهترم اماخیلی هم جای کاردارم ،وقتی مریم عزیزرامیبینم هیچ تعصبی به استادنداره غبطه میخورم چقدروابط بادیگران اینطورسالمتروبهترهس ،انسانهاتواین روابط سالم خیلی چیزهای مثبتی ازهم یادمیگیرن وباعث رشداخلاقیشون میشه وبزرگ منش ترفکرمیکنن اصلن همه به بودن باجنس مخالف احتیاج دارن والاماروطوری بزرگ کردن که یه جاجنس مخالف میبینیم سریع فقط افکاربدسراغمون میادمن که یه غول ساختم سریع احساس خطرمیکنم درحالیکه همسرم خیلی زیادازاندازه ابرازاحساسات میکنه به من هم کلامی هم عملی امابازنمیتونم اعتمادصددرصدبهش داشته باشم میدونم یه بیماریه که من دارم اماریشه این ازکجاس ،نمیدونم ،واقعن ازرفت وآمدوبیرون رفتن ومعاشرت استادوهمسرش خیلی لذت میبرم معلومم هس که واقعیه ونقاب نمیزنن کاش استادراجع به این قضایاهم تودوره هاش صحبت کنه وراهکاربده چون خودش هم توشهرمن بوده شایددرکم کنه ،ممنون وسپاسگزارازهردوعزیز
اقا این قسمت خیلی باحال کلی یاد خاطرات بچگیم افتادم ک چقد بابچه ها با هم کشتی میگرفتیم
استاد قبل اینکه ک شما صحبت کنین اعتراف میکنم من فکرکردم اره الان بچه ها با هم کشتی میگیرن اخر ب قهر و کینه و دعوا مینجامه خخخ
ولی واقعا بر خلاف تفکری ک من داشتم واقعا خیلی هیجان انگیز بود خیلی عالی بود لذت بردم هم اونجا شما داشتین به بچه ها یاد میدادین یه چیزایی رو ک از کشتی بلد بودین واقعا قشنگ بود کلی یاد بچگیام افتادم
اقا ماهم کلی با بالش همو میزذیم تو خابگاهمون کلی با هم کشتی میگرفتیم و چقد قشنگ بود بی قهرو بی کینه خیلی زود فراموش میکردیم باختنمون رو یا ضربه هایی ک حتی خوردیم
قهرامون کینه هامون حتی ب چن دیقه هم نمی انجامید و زود فراموشش میکردیم
یاد حالو هوای اون روزام افتادم این ایده هم ب ذهنم اومد بازم میتونم با یه سری کارها دوباره اون خاطرات رو واسه خودم زنده کنم لذت ببرم
خدارو شکر خدارو صد هزار مرتبه شکر کلی لذت بردم با این قسمت
خانوم شایسته و استاد عزیز از شما هم سپاس گذارم
در پناه الله یکتا شاد باشید سالم باشید و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت
اولا که کللللی سپاسگزارم بابت این قسمت زیباااا😍😍😍 خداروشکر میکنم که شماها هستین و من میبینمتون و اینقدر لذت میبرم😍
خیلیییی باحالین 😂😂
لذت میبرم از ایننن همه قشنگی
این تربیت واقعا باور سازه
منم میخوام در آینده بچه هامو اینطوری تربیت کنم. میخوام یاد بگیرم میخوام بتونم و میدونم که میتونم
دیدین اولش لیوای نمیتونست از پس یوسف بربیاد ولی بعدش که بهش گفتن تو یه برتری نسبت به اون داری که با استفاده ازش میتونی بهش غلبه کنی اون استفاده کرد و خیلی خوب دیگه میتونس بهتر از پس اوضاع بربیاد
این باور لیوای بود
و من کاملا این اتفاقو درک میکنم
یه بار توی خوابگاه برای ما یه مسابقه ی خروس جنگی گذاشتن که ما توپای خیلی بزرگی رو میگرفتیم دستمون و روی یک پا می ایستادیم، توی محدوده ی یک فرش بازی میکردیم و هرکسی زودتر از فرش رفت بیرون میباخت.
بعد من خیلی دختر لاغر و ظریفی ام کلا خیلی ریزه میزه ام. بعد بچه هایی که تو مسابقه شرکت کرده بودن اکثر از بچه هایی بودن که رشتشون تربیت بدنی بود و بدنای قوی و درشت و آماده تری نسبت بمن داشتن. بازی توی گروهای سه نفره انجام میشد. یکی از دوستام میخواست با دوستای دیگش تو بازی شرکت کنه از من خواسته بود باهاش برم منم بعنوان تماشاچی رفته بودم اونجا. خلاصه همینطور که نشسته بودم یه دختری که خودش تربیت بدنی بود و بدن خیلی ورزیده ای داشت اومد بهم گفت من و دوستم دو نفریم دنبال نفر سومیم که تو مسابقه شرکت کنیم، تو میای تو تیممون؟؟
من هیجان زده شده بودم گفتم باشه!!
وقتی رفته بودم تو تیمشون به خودم گفتم اینا قوی ان و مبارزاتشون و میبرن، منم باید ببرم همه ی بازیا رو تا پیروز بشیم.
با خودم گفتم چطوری ببرم اینا خیلی درشتن؟
و جواب این بود: گفتم افروز باید با سرعت حمله کنی و توی لحظه ی اول طرفو از فرش با فشار و سرعت بالا پرت کنی بیرون و اگه بخوای وارد بازی شی و درگیری توی بازی ایجاد شه اونا بخاطر قدرت بدنیشون بهت غلبه میکنن.
من خودمو باور کردم و شددددد!!!!
باورتون میشه؟؟؟
من تمااااام بازیارو توی لحظه ی اوووول با ی ضربه بردم
تمام افرادی که اونجا بودن از تعجب داشتن شاخ درمیاوردن.
که من با این هیکل چطوری اونارو با اون هیکل و توی یه ضربه توی ثانیه اول و به راحتی میبرم.
الان یاد اون خاطره و برد شیرین افتادم🤗🤗
مرسی مریم جونم
مرسی استاد عزیزم که این لحظه های شاد و باورساز و فوق العاده رو با ما به اشتراک میگذارید.
میدونین
هرچی که از سریال میگذره من بیشتر علاقمند میشم به این سریال
قبلا هر قسمتو یه بار میدیدم
الان اینقد دوس دارم که حاضرم چندین و چند بار ببینم اینقدر که لذت میبرم
حس میکنم دارم بزرگتر میشم
حس میکنم ظرفم داره بزرگ و بزرگتر میشه و بیشتر آماده ی دریافت میشم
میدونین
من خیلی دارم سعی میکنم ورودی هامو کنترل کنم
تلوزیونو کلا گذاشتم کنار. هر آهنگی گوش نمیکنم فقط آهنگایی رو گوش میکنم که بهم حس خوب میدن. با کسایی صحبت میکنم و حرفایی میزنم که بهم احساس خوبی میدن
حس میکنم دارم خالصتر میشم
اینکه من اون همه ورودی نامناسبو قطع کردم
فکر میکنم باعث شده تا جا خالی بشه و فضا آماده بشه برای ورود ورودیهای مثبت
بزرگ شدن ظرفمو حس میکنم
ظرفم فقط بزرگتر نمیشه
میبینمش که داره جنسش بهتر میشه
داره زیباتر میشه
داره اصل میشه
خدایا شکرت که بهم ایننننن هممممه توانایی دادی و میدی هرچقدرررر که بخوام
به نام یگانه فرمانروای جهان و کیهان خدایی که همواره به زیباترین شکل ممکن جهان و تک تک مخلوقاتشو به زیباترین نحو همایت هدایت و مدیریت میکنه. سلام و درود به استاد عزیزم مریم نازنینم و دوستان خوب و نازنینم در این جمع صمیمی. قبل از هرچیز بگم که به لطف الله مهربان و تمرکز بر روی زیبایی های سریال زندگی در بهشت من و خانواده ام و جمعی از فامیل خوب و خوش اخلاق و خوش سفرمون هدایت شدیم به سفر به شمال به شهر بابلسر با جمعی که دو پسر نازنین هم داشتن و چقدر همه چیز در این روزها داره در زندگی من شبیهبه آنچه که در سریال زندگی در بهشت میبینم خلق و ساخته میشه و این یادآور قانون ثابته جهان و کیهانه که هرآنچهرو بهش توجه میکنیم در زندگی خودمون به وجودش میاریم خدایا شکرررررت. ما هم این چند روز چندین بار هدایت شدیم به ساحل زیبای بابلسر و لب دریا در کنار هم نشستیم موسیقی گوش دادیم خوندزم دست زدیم رقصیدیم بازی کردیم آبتنی کردیم با همسرم اسب سواری کردیم خندیدیم و کلیییی لذت بردیم خدایا شکرررت. و حالا بیام سر این قسمت زیبا از سریال زندگی در بهشت. این خانواده ی صمیمی این جمع دوستانه و هم فرکانس و این حد از لذت و شادی که هربار در حال افزایش و گسترش است خدایا شکرررت و چقدر میتونه باورهای ما رو تغییر بده مزشه همیشه شاد بود و به شادی های بهتر هدایت شد میشه زندگی یک لذت همیشگی باشه میشه با وجود کلی پسر بچه ی پر انرژی یا مادری باشی که زیباست سالمه ورزشکاره و به شدت به خودش رسیدگی میکنه و برای خودش و خانوادش ارزش قائله خدای من این هوپ عزیزم امید از سراسر وجودش میباره واقعا اسم زیباش برازنده ی شخصبتشه. چقدر من دوستش داشتم چقدر برای من دیدن یک مادر با چهار تا پسر که دوتاشون هم دوقولو هستن و خانم خانواده شاغل هم هست لازم بود و چه باوراای جدیدی که با دیدن این الگوی عالی در ذهنم میتونم بسازم خدایا شکررررت. بازی بچه ها و مسابقه ی کشتی شون عالی بود این حد از آزادی و لذتی که این خانواده به فرزندانشون با عشق هدیه میدن واقعا بی نظیره. صحبت کردن استاد به زبان انگلیسی واقعا عالیه میدونم که استاد همواره داره روی عزت نفسش کار میکنه و برای اینکه پا روی ترس هاش بگذاره همواره تلاش میکنه و این درس بزرگی به من میده که استاد عزیزم تا این حد با خودش در صلحه که ترس از قضاوت دیگران نداره . پولی که روی دندون لیوای پدرش گذاشت به من یاد داد که چقدر عالی میشه باورهای بچه ها رو در مورد پول و ثروت زیبا شکل داد. این باور که اگر چیزی رو از دست بدی نه تنها دوباره اون چیز رو میتونی بهترش رو به دست بیاری بلکه در کنارش چیزهای با ارزش تری هم به دست میاری و چقدر میشه درس گرفت از همین یک کار ساده. باز هم سپاسگذارم که این لحظات لذت بخش رو با ما به اشتراک میگذارید😍😘
سلام استاد عزیزم ومریم جان، خیلی لذت بردم. هر بار که رفتار این خونواده رو نسبت به هم می بینم خیلی چیزها یاد می گیرم. چقدر اونا شرایط را راحت می گیرن ولذت کامل می برند برخلاف ما ایرانیا که تو تمام شرایط فقط منفی فکر میکنیم ونمی ذاریم بچه هامون بچگی کنند. اگه یه پدر ومادر تو ایران این اوضاع را مشاهده می کردند کلی استرس داشتند وبین بچه ها میفتادن وکلی حاشیه درست میشد. این صحنه ها خیلی آموزنده بود. ازصدها کتاب در رابطه با فرزند پروری مفید تر بود. خیلی استفاده کردم. زیرا یکی از پاشنه های آشیل خودم را شناسایی کردم. خدارو هزاران مرتبه شکر. خیلی دوستتون دارم.
😂😂😂😂😂
خدایا چقدر من خندیدم با این آدمای دوست داشتنی
خیلی فایل باحالیه مریم جان دستت درست😘
نکات جالبتر فایل از دیدگاه من:
۱.من عااااشق این موهای لخت وزیتونی یوسف هستم واقعا موهاش قشنگه مثل ابریشم نرمه وبا حرکاتش میریزه این ورواون ور😍
۲.میزبانها انقدر خودشون هستن وبه خود واقعیشون نزدیکن که براین هم از همیشه بیشتر خودش شده وحسابی کودک درونش فعال شده ,عاشق شوخیهاشم واقعا
۳.این جوزف خییییلی باحاله😂😂😂زده دندون داداشش رو آورده پایین بعدش خیلی راحت وریلکس نشسته داره توضیح میده که دندونش رو باید چکار کنه وبزاره زیر بالش و…انگار این قاضیه و کسی غیر از خودش جرم رو مرتکب شده وداره در موردش توضیح میده.
۴.خدایا چقدررر این جمع صمیمی هستن چقدر خودشون هستن وچقدر باهم راحتن وبا خداشون در ارتباطن.خدا رو بینهایت شکر
۵.وقتی دندون لیوای شکست وداشت گریه میکرد خیییلی برام جالب بود که نه زیاد زیر بال وپر لیوای رو گرفتن ونه کسی اصلا یوسف رو سرزنش کرد واز کسی جانبداری نشد اصلا ووقتی که یوسف برنده شد اتفاقا همه تشویقش هم کردن واینجا کسی علاقه ای به مظلوم پروری نداره. والبته نتیجه چی شد? این شد که لیوای پا شد وقدرتمندانه دوباره ودوباره با یوسف مبارزه کرد.ایییول
۶.جالبه توی بازی ها استاد خییلی جدی ومصمم میشه ونهایت تلاشش رو میکنه اما خیلی از مسائل واقعی رو تو زندگیش جدی نمیگیره انگار این بازیها با بازی زندگی زیاد براش فرقی نداره وکل زندگی یه بازی جالب ومهیجه براش.شایدم همین رشد کردن ویا برنده شدن توی همین بازیهای ساده وبچگانه س که ما رو به رشد وبرد توی بازی زندگی میرسونه.این قضیه منو به فکر فرو برد انگار خدا داره بهم میگه که عزیز دلم حتی بازیهای دوران کودکی شما هم در جهت رشد وارتقای شما برای ورود به بازی زندگیه.😇
۷.خدایا لوک چقدر شخصیت آروم وسازگاری داره شاید شخصیتی که از همه کمتر خودش رو توی فیلمها نشون داده اما حس میکنم که ارزش بزرگی در درونش هست وهر وقت باشه حتما خودش رو آشکار میکنه. من واقعا ادب وآرامش وزیبایی وقدوقامت رعناش رو تحسین میکنم.ماشالا اندام وقیافه بسیار زیبایی داره.
۸.آرامش وریلکسی هوپ رو تحسین میکنم واقعا چون من هر وقت میبینم دو تا بچه حتی به شوخی میپرن به سروکول همدیگه سریع از هم جداشون میکنم چون احساس میکنم خیلی راحت میتونن به هم آسیب برسونن ولی آرامش هوپ حتی بعد از شکستن دندون لیوای برام تحسین برانگیز بود.فقط یه کم ناز ونوازشش کرد وبغلش کردوتمام.این یعنی مستقل بار آوردن بچها وهدایتشون در مسیری که خودشون مسئولیت زندگیشون رو به عهده بگیرن.الهی شکرت
۹.چقدر خوبه که همه غرق بازی باشن چقدر خوبه که همه گاهی کاملا بچه بشن تا هم خودشون واقعا کیف کنن وهم صمیمیتشون با بچها صد چندان بشه وهم خیلی راحت بیان وتو لحظه قرار بگیرن ووجودشون با حال وهوای کودکی تازه بشه وبا درون خودشون عین زمان بچگیها عجین وهماهنگ بشن وجدای از قضاوت سن وهیکل برن تو دل بازی.
۱۰.مریم همیشه در صحنه ی پشت صحنه واقعا ازت ممنونم با وجود اینکه خودت پشت دوربینی اما حضورت کاملا محسوسه وتوضیحاتت مثل همیشه جالب وبامزه.
۱۱.جیکاب هم مثل همیشه دوروور استاده وداره ازش نکته میگیره وبهش نکته میده.این دو تا چه جالب با هم هماهنگ هستن.😄
۱۲.در مورد همه صحبت کردم اما یه چیزی هم در مورد خودم بگم باور کنین انگار تو تک تک فایلها حضور دارم واز نزدیک شاهد ماجرا هستم وکاملا با خنده هاشون وشوخیهاشون میخندم حتی گاهی ناخودآگاه هم جواب میدم .خدا رو شکر اینها همه اش الگوهای خوب وعالی هستن که داره تو ذهن ما شبیه سازی میشه.اوایل که فایلها رو میدیدم انگار این فیلمها از یه دنیای دیگه س انقدر تعجب میکردم وبرام دور از باور بود اما الان همچین شادیها وثروتها وروابط وهدایتهایی توی ذهنم خیلی عادی تر شده واین خیلی خیلی جای شکر وسپاسگزاری داره.
سربلند باشین خانواده بزرگ عباس منش
به امید خدا بزودی توی آمریکا میبینمتون😍😍😍
ای خدااااا
چقدر باحال این خانواده
وای اینگار یک رویاست واقعا
چه پدرو مادری
چه بچه هایی
چقدر همه خوشحالن و بیخیال
چه خوبن
چقدر شما خوب و مهمون نواز هستید
خداروشکر
چقدددددر لذت بردم چقدر خندیدم خداروشکر
واقعا بینهایت سپاسگزارم
خیلی سپاسگزارم
چقدر شما فوق العاده اید
چقدر شما خوبید و فیلم میگیرید و این فرصت در اختیار ما قرار میدید که زیباییها رو ببینیم و لذت ببرم
من امشب یکمی دلم گرفته بود
گفتم سایت استاد باز کنم حالم خوب شه
دقیقا هم همین شد خداروشکر
رفتم سمت نشانه ام و این فایل اومد
چقدر حالم خوب شد چقدر لذت بردم چقدر خوشحالم
خدارو هزاااااااااااارااااااااااان باااااااااااار شکرگزارم
بینهایت بینهایت بینهایت بینهایت بینهایت از شما سپاسگزارم
به نام خدا،سلام عزیزای دل استادوهمسرگرامیشون ،ماجزعه کسانی هستیم که ارتباط خانوادگی بادوستان نمی گیریم البته بااقوام هردوطرف رفت وآمدداریم منتهی بادوستانمون هرکدوم شخصی ومجردی باجنس خودمون ،واین همیشه باعث شده منوهمسرم نتونیم هیچ وقت باجنس مخالف ارتباط صمیمی برقرارکنیم همیشه ترس اینودارم که اگه باکسی راحت حرف بزنه ویابرخوردهای راحت دیگه ای داشته باشه حتمن اتفاق ناخوشایندی بینشون رقم میخوره ،چون خودمم ازاون سمت اجازه این راحتی راندارم بیشترافکارخراب سراغم میاد،بالاخره توشهرقم هم زندگی میکنم با این رویه هم بزرگ شدم الان تغییرش بعدازاین همه سال وزندگی مشترک سخته طبیعتا فکرمیکنم کمبودخیلی ازخلاهارابدنبال داره که تاثیراتشم میبینیم،ولی بازبه رویه غلط خودمون وباورهای نادرستمون ادامه میدیم یه جورایی ندیدبدیدیم،خودمن خیلی بهترازقبلهام شدم خیلی ازتعصباتم راکنارگذاشتم باوجوداینکه هیچ وقت آدم مذهبی ای هم نبودم امانمیدونم چون خودم خجالتی بودم اجازه آزادی به همسرم هم ندادم الان نسبت به گذشته خیلی بهترم اماخیلی هم جای کاردارم ،وقتی مریم عزیزرامیبینم هیچ تعصبی به استادنداره غبطه میخورم چقدروابط بادیگران اینطورسالمتروبهترهس ،انسانهاتواین روابط سالم خیلی چیزهای مثبتی ازهم یادمیگیرن وباعث رشداخلاقیشون میشه وبزرگ منش ترفکرمیکنن اصلن همه به بودن باجنس مخالف احتیاج دارن والاماروطوری بزرگ کردن که یه جاجنس مخالف میبینیم سریع فقط افکاربدسراغمون میادمن که یه غول ساختم سریع احساس خطرمیکنم درحالیکه همسرم خیلی زیادازاندازه ابرازاحساسات میکنه به من هم کلامی هم عملی امابازنمیتونم اعتمادصددرصدبهش داشته باشم میدونم یه بیماریه که من دارم اماریشه این ازکجاس ،نمیدونم ،واقعن ازرفت وآمدوبیرون رفتن ومعاشرت استادوهمسرش خیلی لذت میبرم معلومم هس که واقعیه ونقاب نمیزنن کاش استادراجع به این قضایاهم تودوره هاش صحبت کنه وراهکاربده چون خودش هم توشهرمن بوده شایددرکم کنه ،ممنون وسپاسگزارازهردوعزیز
سلام استاد عزیز
سلام مریم خانوم پر انرژی ،،،
این فایل نشونه امروز من بود…
چقد حال کردم با کشتی بچه ها
منم کوچیک بودم با بقیه بچه ها کشتی میگرفتم ولی
آخرش دعوا میشد اخخخ
ولی اینجا چقد مرتب بودن خوش رفتار بودن با هم خوشم اومد افرین ،،،
دمت گرم استاد چقد راحت رفتار میکنی جلو بقیه و جلو دوربین
من عاشق همین شدم که خوده واقعیتی
خدارو شکر منم همچین اخلاقی داشتم کلا ،،،
آفرین به خونواده شاد و پر انرژی مخصوصلا مو طلای فرز،،
ممنون خانوم شایسته چقد خوش خنده ی شما
اونجا که گفتی شیر ژیان کلی خندیدم خخخخ عشقی بخدا
انشالا همیشه شما و کل مردم جهان شاد باشن و سلامت همه آدما آفریده پروردگارن و لیاقت زندگی خوبرو دارن ،،
خیلی حال کردم با این فایل …دمتون گرم،،
به نام خدای مهربان
سلام وعرض ادب
من لذت میبرم وقتی برخورد این بچه ها را نسبت به هم میبینم،
آدمهای بزرگ نمیتونن تو مسابقه خودشون رو کنترل کنن ،این بچه ها چطوری اینقدر خوب خودشون رو کنترل میکنن وبا احساس خوب با هم مسابقه میدن
واقعا بعضی وقتها میگم این بچه ها چجوری تربیت شدن وبا چه افکاری بزرگ شدن که اینقدر در همه جهات خوب وعالی عمل میکنن
موفق وپیروز باشین
به نام الله یکتا ی بخشنده و مهربان
سلام استاد و خانوم شایسته ی عزیز
اقا این قسمت خیلی باحال کلی یاد خاطرات بچگیم افتادم ک چقد بابچه ها با هم کشتی میگرفتیم
استاد قبل اینکه ک شما صحبت کنین اعتراف میکنم من فکرکردم اره الان بچه ها با هم کشتی میگیرن اخر ب قهر و کینه و دعوا مینجامه خخخ
ولی واقعا بر خلاف تفکری ک من داشتم واقعا خیلی هیجان انگیز بود خیلی عالی بود لذت بردم هم اونجا شما داشتین به بچه ها یاد میدادین یه چیزایی رو ک از کشتی بلد بودین واقعا قشنگ بود کلی یاد بچگیام افتادم
اقا ماهم کلی با بالش همو میزذیم تو خابگاهمون کلی با هم کشتی میگرفتیم و چقد قشنگ بود بی قهرو بی کینه خیلی زود فراموش میکردیم باختنمون رو یا ضربه هایی ک حتی خوردیم
قهرامون کینه هامون حتی ب چن دیقه هم نمی انجامید و زود فراموشش میکردیم
یاد حالو هوای اون روزام افتادم این ایده هم ب ذهنم اومد بازم میتونم با یه سری کارها دوباره اون خاطرات رو واسه خودم زنده کنم لذت ببرم
خدارو شکر خدارو صد هزار مرتبه شکر کلی لذت بردم با این قسمت
خانوم شایسته و استاد عزیز از شما هم سپاس گذارم
در پناه الله یکتا شاد باشید سالم باشید و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت
مرسی مریم جون برااین فایل زیباچقددیدن این پسرالذت داره فقط من یه سوال دارم اصن همه چی چراانقدمتفاوت توایران وامریکاخداروشکربرارابطه ی آقای رایان باپسراش چقدخوبه این رابطه چقدزیباااااااس این رابطه خدایاشکربراهمچین خونواده یی چقدخوبه خداروشکربرااین مامان درجه یک خدایاشکربرااین آدمای باشعورولطیف خدایاازت درخواست خونواده صمیمی وراحت وآگاه وباشعوروگررررررررم دارم دوست دارم مرسی استادجان این زیبایی هاروبامابه اشتراک میزارین واقعاباهاتون حس خونواده بودن دارم دوستون دارم یه عالمه😙😙😙😙😙😙
به ناااام خدای مهربووونم
سلااااام
من عااشق این قسمت شدم یعنی
چقدرررر خندیدم خدایا😂
اولا که کللللی سپاسگزارم بابت این قسمت زیباااا😍😍😍 خداروشکر میکنم که شماها هستین و من میبینمتون و اینقدر لذت میبرم😍
خیلیییی باحالین 😂😂
لذت میبرم از ایننن همه قشنگی
این تربیت واقعا باور سازه
منم میخوام در آینده بچه هامو اینطوری تربیت کنم. میخوام یاد بگیرم میخوام بتونم و میدونم که میتونم
دیدین اولش لیوای نمیتونست از پس یوسف بربیاد ولی بعدش که بهش گفتن تو یه برتری نسبت به اون داری که با استفاده ازش میتونی بهش غلبه کنی اون استفاده کرد و خیلی خوب دیگه میتونس بهتر از پس اوضاع بربیاد
این باور لیوای بود
و من کاملا این اتفاقو درک میکنم
یه بار توی خوابگاه برای ما یه مسابقه ی خروس جنگی گذاشتن که ما توپای خیلی بزرگی رو میگرفتیم دستمون و روی یک پا می ایستادیم، توی محدوده ی یک فرش بازی میکردیم و هرکسی زودتر از فرش رفت بیرون میباخت.
بعد من خیلی دختر لاغر و ظریفی ام کلا خیلی ریزه میزه ام. بعد بچه هایی که تو مسابقه شرکت کرده بودن اکثر از بچه هایی بودن که رشتشون تربیت بدنی بود و بدنای قوی و درشت و آماده تری نسبت بمن داشتن. بازی توی گروهای سه نفره انجام میشد. یکی از دوستام میخواست با دوستای دیگش تو بازی شرکت کنه از من خواسته بود باهاش برم منم بعنوان تماشاچی رفته بودم اونجا. خلاصه همینطور که نشسته بودم یه دختری که خودش تربیت بدنی بود و بدن خیلی ورزیده ای داشت اومد بهم گفت من و دوستم دو نفریم دنبال نفر سومیم که تو مسابقه شرکت کنیم، تو میای تو تیممون؟؟
من هیجان زده شده بودم گفتم باشه!!
وقتی رفته بودم تو تیمشون به خودم گفتم اینا قوی ان و مبارزاتشون و میبرن، منم باید ببرم همه ی بازیا رو تا پیروز بشیم.
با خودم گفتم چطوری ببرم اینا خیلی درشتن؟
و جواب این بود: گفتم افروز باید با سرعت حمله کنی و توی لحظه ی اول طرفو از فرش با فشار و سرعت بالا پرت کنی بیرون و اگه بخوای وارد بازی شی و درگیری توی بازی ایجاد شه اونا بخاطر قدرت بدنیشون بهت غلبه میکنن.
من خودمو باور کردم و شددددد!!!!
باورتون میشه؟؟؟
من تمااااام بازیارو توی لحظه ی اوووول با ی ضربه بردم
تمام افرادی که اونجا بودن از تعجب داشتن شاخ درمیاوردن.
که من با این هیکل چطوری اونارو با اون هیکل و توی یه ضربه توی ثانیه اول و به راحتی میبرم.
الان یاد اون خاطره و برد شیرین افتادم🤗🤗
مرسی مریم جونم
مرسی استاد عزیزم که این لحظه های شاد و باورساز و فوق العاده رو با ما به اشتراک میگذارید.
میدونین
هرچی که از سریال میگذره من بیشتر علاقمند میشم به این سریال
قبلا هر قسمتو یه بار میدیدم
الان اینقد دوس دارم که حاضرم چندین و چند بار ببینم اینقدر که لذت میبرم
حس میکنم دارم بزرگتر میشم
حس میکنم ظرفم داره بزرگ و بزرگتر میشه و بیشتر آماده ی دریافت میشم
میدونین
من خیلی دارم سعی میکنم ورودی هامو کنترل کنم
تلوزیونو کلا گذاشتم کنار. هر آهنگی گوش نمیکنم فقط آهنگایی رو گوش میکنم که بهم حس خوب میدن. با کسایی صحبت میکنم و حرفایی میزنم که بهم احساس خوبی میدن
حس میکنم دارم خالصتر میشم
اینکه من اون همه ورودی نامناسبو قطع کردم
فکر میکنم باعث شده تا جا خالی بشه و فضا آماده بشه برای ورود ورودیهای مثبت
بزرگ شدن ظرفمو حس میکنم
ظرفم فقط بزرگتر نمیشه
میبینمش که داره جنسش بهتر میشه
داره زیباتر میشه
داره اصل میشه
خدایا شکرت که بهم ایننننن هممممه توانایی دادی و میدی هرچقدرررر که بخوام
خدای بزرررررگم
شکرت که خودتو بیشتر و بیشتر بهم نشون میدی
مررررسی که هممممیشه کنارمی
خیلی احساس خوبی دارم
واقعا حس میکنم پاکم
حس میکنم درستم
کاملا میفهمم که در مسیر درستی هستم
خدایا شکرت
به نام یگانه فرمانروای جهان و کیهان خدایی که همواره به زیباترین شکل ممکن جهان و تک تک مخلوقاتشو به زیباترین نحو همایت هدایت و مدیریت میکنه. سلام و درود به استاد عزیزم مریم نازنینم و دوستان خوب و نازنینم در این جمع صمیمی. قبل از هرچیز بگم که به لطف الله مهربان و تمرکز بر روی زیبایی های سریال زندگی در بهشت من و خانواده ام و جمعی از فامیل خوب و خوش اخلاق و خوش سفرمون هدایت شدیم به سفر به شمال به شهر بابلسر با جمعی که دو پسر نازنین هم داشتن و چقدر همه چیز در این روزها داره در زندگی من شبیهبه آنچه که در سریال زندگی در بهشت میبینم خلق و ساخته میشه و این یادآور قانون ثابته جهان و کیهانه که هرآنچهرو بهش توجه میکنیم در زندگی خودمون به وجودش میاریم خدایا شکرررررت. ما هم این چند روز چندین بار هدایت شدیم به ساحل زیبای بابلسر و لب دریا در کنار هم نشستیم موسیقی گوش دادیم خوندزم دست زدیم رقصیدیم بازی کردیم آبتنی کردیم با همسرم اسب سواری کردیم خندیدیم و کلیییی لذت بردیم خدایا شکرررت. و حالا بیام سر این قسمت زیبا از سریال زندگی در بهشت. این خانواده ی صمیمی این جمع دوستانه و هم فرکانس و این حد از لذت و شادی که هربار در حال افزایش و گسترش است خدایا شکرررت و چقدر میتونه باورهای ما رو تغییر بده مزشه همیشه شاد بود و به شادی های بهتر هدایت شد میشه زندگی یک لذت همیشگی باشه میشه با وجود کلی پسر بچه ی پر انرژی یا مادری باشی که زیباست سالمه ورزشکاره و به شدت به خودش رسیدگی میکنه و برای خودش و خانوادش ارزش قائله خدای من این هوپ عزیزم امید از سراسر وجودش میباره واقعا اسم زیباش برازنده ی شخصبتشه. چقدر من دوستش داشتم چقدر برای من دیدن یک مادر با چهار تا پسر که دوتاشون هم دوقولو هستن و خانم خانواده شاغل هم هست لازم بود و چه باوراای جدیدی که با دیدن این الگوی عالی در ذهنم میتونم بسازم خدایا شکررررت. بازی بچه ها و مسابقه ی کشتی شون عالی بود این حد از آزادی و لذتی که این خانواده به فرزندانشون با عشق هدیه میدن واقعا بی نظیره. صحبت کردن استاد به زبان انگلیسی واقعا عالیه میدونم که استاد همواره داره روی عزت نفسش کار میکنه و برای اینکه پا روی ترس هاش بگذاره همواره تلاش میکنه و این درس بزرگی به من میده که استاد عزیزم تا این حد با خودش در صلحه که ترس از قضاوت دیگران نداره . پولی که روی دندون لیوای پدرش گذاشت به من یاد داد که چقدر عالی میشه باورهای بچه ها رو در مورد پول و ثروت زیبا شکل داد. این باور که اگر چیزی رو از دست بدی نه تنها دوباره اون چیز رو میتونی بهترش رو به دست بیاری بلکه در کنارش چیزهای با ارزش تری هم به دست میاری و چقدر میشه درس گرفت از همین یک کار ساده. باز هم سپاسگذارم که این لحظات لذت بخش رو با ما به اشتراک میگذارید😍😘