سریال زندگی در بهشت | قسمت 50 - صفحه 9 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    300MB
    20 دقیقه
  • فایل تصویری سریال زندگی در بهشت | قسمت 50
    85MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

266 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    حسام گفته:
    مدت عضویت: 2061 روز

    چقد زندگی میتونه لذت بخش باشه

    عاشقتونم

    سلام ب همه

    دوستمون نوشته بود همیشه میتونه زندگی لذت بخش تر و لذت بخش تر بشه

    عاشقتم تحسینت میکنم با این نگاه قشنگت

    جدیدا چن وقتیه ک وقتی از خودم سوال میپرسم که از زندذگیت راضی هستی –بعد در جواب به خودم میگم هرگز فک نمیکردم زندگی اینقدر لذت بخش و ساده باشه

    بعد نجوای شیطان میگه چرت و پرت نگو

    در جوابش الهام خداوندم مجبور میشه برام منطقیش کنه که چقدر ساده و لذت بخشه

    فک میکنم بهم میگه ک

    حسام یادته دور اولی ک سریالها رو میدیدی تقریبا یکسال پیش آرزوت بود توی همچین جایی باشی و آب تنی کنی و شیرجه بزنی توی دریاچه

    جواب خودمو میدم و میگم خوب ک چی

    خدا در جوابم میگه ک الان توی اون استیت هستی یا نه یعنی الان مشابهشو داری یا نه

    میگم تقریبا

    خدا جون میگه بیشتر توضیح بده

    بهش میگم پارسال من سریالها رو میدیدم بعد از چن وقتش شهرداری مرکزی ستاد اعلام کردن کارمندا میتونن برن استخر فلان رایگان شنا کنن

    منم اوکیش کردم و الان توی اون استیت هستم ک هفته ای دو بار با بابام میریم استخر و کلی لذت میبریم

    یعنی اون قانونی ک استاد میگفتن تمرکز به همراه چاشنی لذت و احساس خوب

    واقعا ک ب من جواب داده

    من توجه کردم و لذت بردم از آبتنی استاد

    جهان هم وظیفشو انجام داد و هدایتم کرد ب استخر

    آخه خدا جون قربونت برم – فدای چشای خوشکل و درشتت برم –

    ببوسم همه جای قشنگتو

    خدا جون آخه چقد آسون گرفتی برا من

    تا این حد آسونم کردی ک

    من توی خونه میشینم و لم میدم و لذت میبرم

    از اونطرف مقدمات هدایت به لذت بیشتر رو اوکی میکنی

    به خودت قسم ک اگ پیشم بودی و جسم داشتی صد تا بوس به همه جای بدنت میکردم

    اینقد ک عاشق مهربونیت شدم

    البته اینکه آسون گرفتی

    طبیعیش هم همینه

    یعنی چی

    طبیعی اینه ک ثروت و سلامتی و شادی و خنده و تفریح ب راحتی وارد زندگیم بشه

    طبیعی اینه ک از ارتباطاتم لذت ببرم از کسب و کارم لذت ببرم

    و غیر طبیعی اینه ک سختی بکشم

    چرا؟؟؟

    چون هیچ پدر و مادری نیس ک بچه شونو به زجر و بد بختی بندازن

    تمام بابا و مامانا بچه هاشونو عاشقونه دوس دارن و تمام امکانات رو رایگان در اختیارش میزارن

    تو ک از پدر و مادر مهربونتری

    خدا جون امروز تصمیم دارم سکوت کنم جاهایی ک باید سکوت کنم و از نشتی انرژی جلو گیری کنم و توجهمو بزارم روی جمع کردن انرژی بیشتر

    کمکم کن

    عاشقتم

    و دست آخر اینکه خدا جون

    دیروز ک هدایتم کردی ب استخر

    چقدر انرژی داره این آب

    چقدر لذت بخشه این آب

    چقدر این رنگ آبی کاشی های آبی ته استخر انرژی داره

    عاشقشم

    چقدر فضا فضای خنده و شادی و بازیه برام

    چقدر آب روی پوست دستم نرمه

    چقدر وقتی شنا میکنم انگار همه چیز آب به تسخیر من در اومده

    آخه نمیفهمم مگه خدا جون تو توی آب چی گذاشتی ک وقتی من میرم استخر اینقدر حالم خوب میشه

    عاشقتم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    مهشید گفته:
    مدت عضویت: 1733 روز

    به نام خدای مهربانم

    فایل نشانه امروزم: زندگی در بهشت- قسمت 50

    سلام به اساتید عزیزم، سلام به دوستان خوبم

    فایل نشانه دیروزم، فایل سفر به دور آمریکا قسمت 200، و فایل نشانه امروز، هر دوشون در تصاویر افرادی بودن که با اینکه از پریدن توی آب میترسیدن، ولی بالاخره بر ترسشون غلبه کردن و شیرجه زدن توی آب.

    یکم احساس میکنم شبیه شرایط الان منه که دارم میرم توی دل ترسهام و کارهایی که قبلا انجام نداده بودم رو انجام میدم. (توی فایل نشانه دیروز راجع بهشون توضیح دادم)

    حتی توی متن فایل انتخابی که پریا جان نوشته بود، اولش نوشته بود که برید قسمت 3 سریال ببینید و وقتی دیدمش، اونجا هم استاد میپره توی آب دریاچه….

    توی قسمت 3، اولین چیزی که به چشمم اومد نرده های دور خونه بودن که اونجا هنوز وجود داشتن. اگر توی قسمت 50 هم اون نرده ها بودن، اصلا نمیشد که بچه ها اینجوری بخوان از بالای سکوی بپرسن توی آب.

    وای متن فایل انتخابی خیلی فوق العاده بود…

    چقدر سنگین بود نوشته اش

    خیلی متفاوت نوشته بود

    این جملات خیلی منو به فکر بردن:

    اصن واقعا اگر کسی بدونه کانون توجه اصله، حتی دنبال راه حل نمیگرده واسه مشکلاتش. حتی این حسو نداره که آخه یه سری منفیا وجود دارن خود به خود… نه واقعا وجود ندارن اگر بهشون توجه نکنی. انقدر براشون دنبال راه حلی یا به نوعی توجهت بهشون هست، که هی خلقشون میکنی… ممتد توی هر روز و هرسالت.

    این جمله که دنبال راه حلی براشون دقیقا این چیزیه که من در مورد کسب و کار اخیرا در مورد خودم متوجه شدم. اینکه قبل از شروع هر کاری، ذهن من اول میره دنبال مشکلاتی که ممکنه توی اون کار پیش بیاد، و میخواد که مثلا زرنگی کنه و براشون پیشاپیش راه حل پیدا کنه… این یکی از نشتی های انرژی من در زمینه کسب و کاره.

    تو توجهتو بزار روی چیزایی که بجای اونا میخوای، ببین چطوری اون منفیا بخار میشن و کم و کمتر میشن….

    درسته درسته… با اینکه این جمله رو تا به حال به شکلهای مختلف توی فایلها شنیده بودم، اما اینجا برام خیلی بولدتر بود

    90 درصد سوالایی که دارید و عدم توحید، بخاطر اینه که فکر میکنید نکات منفی زندگیتون منشائی غیر از خلق خودتون دارن.

    وقتی قانون توجه رو درک کنید، براحتی باوراتون حتی درست میشن، توحیدتون بالا میره. اما به میزانی که درکش نکردین، توحیدتون سخت تره. چون یه عالمه باید خودتون رو قانع کنید که نکات منفی آسیبی به شما نمیزنه!

    بله درسته… خیلی اوقات من باید ذهنم رو قانع کنم که چون من در مسیر درست هستم اتفاق بدی برای من نمیوفته، تا خیالش راحت بشه و آروم بگیره

    اما اگر بدونید نکات منفی رو با کانون توجهتون ساختین و یه بخشیش رو قبل تولد حتی سفارش دادین باشین چون خیلی مطمئن بودین با قانون تغییرش میدین، در حجم بالایی شرکتون دود میشه میره پی کارش…… اعتقاد به یک قدرت نه دو قدرت….

    خیلیا فکر میکنن محیط منفی مثل اعتقاد به نیروی خیر و شر، یه موجودیت مستقل داره و ما با قانون از لابه لاش لایی میکشیم!!!!!!!!! این اعتقاد غلطه، خیلی باعث میشه سخت توحیدی باشید و سخت به نکات مثبت توجه کنید چون ته وجودتون همیشه حس میکنید یه دستگاع تولید سختی و منفی توی جهان هست که شما با قانون باید ازش رها شید!

    درحالیکه میتونه واقعا محو بشه توی زندگیتون اون منفیا و تولید نشه و فقط درجات بهشت رو جلو برید، بجای اینکه همش از شرایط بد به شرایط خوب برید! مثل همین عالی تر شدن پرادایس روز به روز… مگه پرادایس داره از شرایط منفی به مثبت میره؟ خیلی ساله دیگه استاد حرکت از شرایط بد به خوب رو گذروندن، دیگه منفی ای تولید نمیکنن که بخوان با قانون ازش رها شن!

    سالهاس دیگه دارن از شرایط خوب به عالی و اخیرا از عالی به عالی تر میرن!

    خدایی اگه اینو درک کنید یه کلمه ام موقع استفاده از قانون نمیگید “اما ، اخه، ولی”…. میدونید هیچ کدومشون بدون توجه شما توی زندگیتون ادامه پیدا نمیکنن چون منشائی جز خلق شدن توسط شما ندارن….

    تا الانم اگر کش رفتن علتش این بوده که هی بهشون توجه کردین با انواع روش ها، فرار کردن ازشون، راه حل پیدا کردن براشون، آینده نگری براشون!!!!!!

    آینده نگری

    آینده نگری برای مشکلات احتمالی… راست میگه دیگه… اینجوری به استقبال مشکلات میریم…

    راست میگه ذهن خیلی از ما فکر میکنه یه دستگاه تولید بدی در دنیا وجود داره ولی ما استفاده از قانون میخوایم ازش جاخالی بدیم…

    خیلی کامنت فوق العاده ای بود

    خیلی جملاتش فوق العاده ان

    خیلی نیاز به تفکر دارن

    از روی بعضی از جملاتش بارها خوندم ولی هر بار که میخونم میگم ااااا راست میگه….

    خدایا شکرت که داری ترمزها و نشتی های انرژی من رو بهم نشون میدی

    قبلا فکر میکردم، پیدا کردن ترمز خودش یه داستان داره، حالا وقتی پیداش کردی برطرف کردنش هم کلی داستان خواهد داشت

    ولی الان مدتیه متوجه شدم زمانی که ما متوجه یه ترمز میشیم، تقریبا در همون زمان هم باور مناسبش رو میتونیم ایجاد کنیم. یعنی انگار پیدا کردنش مساوی با برطرف شدنش میشه…

    خدایا شکرت

    استاد جان، خانم شایسته و پریا جان ازتون ممنونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    مرضیه دهقان گفته:
    مدت عضویت: 2084 روز

    با سلام خدمت استاد عزیز و خانم شاسته عزیز

    زبون آدم بند میاد از این همه زیبایی از این همه آزادی و لذت بردن از تمام لحظات

    من اول از خدای عزیزم تشکر میکنم که من رو توی مسیر درست زندگیم هدایت میکنه. و بعد از شما برای تمام فیلمایی که با عشق برای ما به اشتراک میذارید که این عشق از ثانیه به ثانیه فیلم موج میزنه.

    هر روز با کلی انگیزه سایت رو چک میکنم ببینم قسمت جدید سریال اومده یا نه

    بسیار تا بسیار از اینسریال زیبا ایده میگیرم درس میگیرم و لذت میبرم

    ان شا الله همیشه درپناه رب العالمین سالم و شاد باشید ❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    آزاده خدری گفته:
    مدت عضویت: 2707 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام

    سلام

    سلام

    به عزیزانم،استاد بی نظیرم، خانم شایسته عزیزم و دوستان فوق العاده ام

    خدا رو شاکرم برای بودنم در این سایت الهی

    بعد از چند روز تلاش برای داشتن احساس خوب بالاخره ذره ذره، الهامات قلبم رو باز کرد و دست منو گرفت و نشوند توی این صفحه، نشانه امروزم.

    و تمام چیزی که لازم بود این آگاهی ها رو تجمیع کنه و درکش رو برام آسون کنه توی متن بی نظیر پریای عزیز قرار داشت.

    من به لطف خدا و هدایتش تونستم بسته عزت نفس رو بگیرم و خدا رو شکر الان ۳ روز هست که بیشترین ساعت روزم رو به این آگاهی های بی نظیر اختصاص میدم،البته من این بسته رو یک هفته پیش تقریبا تهیه کردم اما با وجود شوق زیادم برای استفاده ازش، مقاومت زیادی برای گوش دادن و پرداختن به تمرینات داشتم، که دلیل اونم هم چیزی بود که توی این متن نوشته بود .

    کانون توجه

    من به تضادی برخوردم در رابطه ام و تصمیم گرفتم هر طور شده اون آدم رو از زندگیم حذف کنم ،حتی زمانی که بسته عزت نفس رو خریدم با این انگیزه بود که اون آدم رو از زندگیم خارج کنم و همزمان تمرینات کنترل ذهن و تحسین کردن رو متوقف کردم ،انگار تصورم این بود که اگر به خوبی هاش توجه کنم ،موندگارتر میشه توی زندگیم و در این چند روز مدام نقشه می کشیدم

    چه حرفی بزنم ؟

    چه کاری انجام بدم؟

    چه ترفندی؟

    که بره از زندگیم؟

    و روز به روز احساسم بدتر میشد، حسم این بود جایی گیر افتادم که باید به سرعت ازش خارج بشم،

    یه برنامه ریزی درست و حسابی کنم

    اگه اینو گفت اونو بگم

    اگه این کار کرد اون کارو بکنم

    و مدام از زوایای مختلف اون تضادها ،اتفاقات نادلخواه رو مورد بررسی قرار میدادم .

    فایل جلسه اول عزت نفس آماده بود،دفتر و خودکار جدید و زیبا آماده بود،به خاطر شرایط بیماری تعطیلی بود و وقت آزاد زیاد .

    اما باور کنید فقط توی رختخوابم خوابیده بودم و مدام سناریو طراحی می کردم، بخودم میگفتم امروز شروع میکنم روی بسته عزت نفس کار کردن،اما باور کنید هیچ میلی بهش نداشتم با وجود اینکه اول فروردین هدف گذاشتم برای خریدنش،و خیلی شوق داشتم براش چون میدونستم چیزی هست که من خیلی بهش احتیاج دارم.

    اما خدا رو شکر برای تلاشی که کردم و خواستم احساسم بهتر بشه ،توی همون حالت خوابیدن ،فایل های دیگه  رو گوش می کردم، شاید خیلی با دقت هم نبود ،اما همین که صدای تو ذهنم ساکت میشد ،کافی بود، نشانه های هر روزم رو دنبال می کردم و تلاش میکردم مشکل کارم رو بفهمم، باور میکنید کامنت های خودم رو میخوندم،کامنت های لایک شده و میگفتم اینا رو من نوشتم؟چطوری این جوری فکر میکردم؟ چقدر طولانی نوشتم و هدایت شدم به این جمله استاد که می گفتند من هر چی میگم هدایت خداونده، و گرنه اگر به خودم باشه،چرا هر روز فایل نمیزارم،وقتی که اتصال دارم میام جلوی دوربین

    متوجه شدم واقعا وقتی احساست خوب نیست، صدای اون هدایته شنیده نمیشه، میخواد بسته عزت نفس دم دستت باشه،فایل های عالی،کامنت های فوق العاده، اصلا چیزی واسه ات نمیاد.

    همون طور که وقتی احساست خوبه، بقول استاد بدون توقف حرف میزنی، آگاهی دریافت میکنی

    خود منم همین طورم،بارها شده وقت رانندگی بوده، سریع ضبط کننده گوشی رو باز میکنم و حرف میزنم، یهو بخودم میام ،میبینم ۱ ساعت دارم حرف میزنم و اصلا متوجه نشدم چقدر خیابان ها رو رانندگی کردم ،یا اگر خونه باشم اونقدر توی دفترم می نویسم که سالنامه ای که،کمتر از یک ماه هست دارم برای این کار استفاده میکنم در حال تموم شدنه، توی اون روزها هیچ کدوم نبود حتی یک خط نوشته، هیچی.

    حتی بعد از اینکه این نشانه امروزم رو دیدم و هدایت هاش رو دریافت کردم، برگشتم و صدای خودم رو که شب قبل ضبط کرده بودم شنیدم ،خشکم زد چون دقیقا داشتم اشاره میکردم به چیزهایی که توی این نشانه دیدم و جمله اول خودم ،خدای من چی گفتم

    گفته بودم خدا رو سپاسگزارم که وقتی حسم خوبه حالم خوبه مثل الان که شکرگزار صدای خنده عزیزانم،غذای خوشمزه ای که خوردم، خنکی باد کولر و لذت بدن سلامتم هستم من رو هدایت میکنه.

    خوابی که شب قبل هم دیده بودم جالب بود نشون دهنده این نشانه بود.

    خواب دیدم با برادرم قرار بود به جایی بریم که نهایتا نیم ساعته برگردیم ،اما وقتی حرکت کردیم به شهر دیگه ای در فاصله ۴ ساعتی شهر خودمون رسیده بودیم به جای بسیار زیبایی رفته بودیم که کوه های زیبا که آبشار داشتن ،فضای سرسبز .

    دوستی اونجا بود که من سال های زیادی هست با ایشون ارتباط ندارم .

    توی خوابم هم متوجه زیبایی ها بودم هم متوجه ترس هام

    از آبشار می ترسیدم که آبش اون قدر جاری نشه که منو غرق کنه

    از تماس مادرم می ترسیدم که چطور بگم اینقدر دور شدیم و پیش دوستی هستم که باهاش ارتباطی ندارم.

    حتی تو خواب میخواستم با گوشی زیبایی های این فضای زیبا رو ثبت کنم اما گوشی زیبایی ثبت نمی کرد بجای کوه ،دیوار رو نشون میداد ،باوجود اینکه میگفتم چقدر اینجا زیباست ،اما در ثانیه های بعدش ترس هام میومد بالا ،حتی صحنه غذا خوردن بی خانمان ها توی اون پارک بود.

    الان هدایت شدم به اینکه من توی دیدن زیبایی ها ،خوب عمل نکردم و خدا رو شکر دارم تکاملم رو طی میکنم و امروز هدایت شدم به اینکه دیدن زیبایی ها در واقع خدمت به خودم هست ،دوست داشتن خودم هست،

    توی جلسه اول عزت  استاد در مورد دوست داشتن خود گفتند

    از خودم پرسیدم دوست داشتن خود چطوریه؟ قربون صدقه خودت رفتن؟

    و امروز هدایت شدم به جوابش

    دوست داشتن خود یعنی پذیرای تمام اتفاقاتی که در دنیات خلق کردی، پذیرفتن مسئولیتش

    همون باوری که میگه تمام اتفاقات زندگی من توسط فرکانس های من خلق میشود ،همون باوری که تمام آموزش هایی که داری میبینی برای ساختن و درک همین باور هست .

    یعنی من جهانم رو دوست داشته باشم خوب و بدش، چه خواسته چه ناخواسته، وقتی دنیایی که خلق کردم رو دوست دارم ،می پذیرم این دنیای منه،یعنی خودم رو دوست دارم.

    وقتی با آدمی در ارتباط هستم که ۲۰ ویژگی داره ۱۰ویژگی ناخواسته هست و ۱۰ ویژگی مورد تاییدم هست ،بابت خلق اون ۱۰ ویژگی احساس خوبی پیدا کنم و شکر گذار باشم بابتش،بابت  ۱۰ ویژگی که تضاد هستن باز هم احساس خوبی داشته باشم ،بپذیرم خلق خودم بوده و بقول استاد شکر گذار خدا باشم و از خودم بپرسم حالا چی میخوام ؟ و اون خواسته ای که از دل این تضاد برام ایجاد شده رو بنویسم، توی ذهنم باشه.

    با احساس سپاسگزاری هست  که میتونم از ناخواسته ای رد شم و برسم به چیزی که میخوام، در غیر این صورت بیشتر ادامه دار میشه توی زندگیم و تلاش برای نقشه کشیدن و برنامه ریزی شاید اون ادم رو ،یا تو رو برای مدت کوتاهی از اون ناخواسته خارج کنه اما دوباره میاد سراغت این بار در لباس یه آدم جدید .

    وقتی نمی پذیری که خودت خلق کردی و میگی زود از دستش خلاص شم در واقع این رفتار رو نسبت به خلق کردن های خودت داری

    خواسته باشه خودت رو تحسین میکنی

    ناخواسته باشه میگی تقصیر من نیست، این چیه آخه ،بزار از دستش فرار کنم ،خودت رو سرزنش میکنی،

    و مسئولیت تمام و کمال دنیات رو نپذیرفتی .

    اما وقتی می پذیری میدونی این بچه خوب ها خودت ساختی با کانون توجه ات،این بچه های شیطون و اعصاب خورد کن ها خودت ساختی با کانون توجه ات، عبور میکنی از ناخواسته ها و خودت رو با تمام خلق هات دوست داشتن، یعنی که خودت رو دوست داری.

    این نکته ای بود که من این چند روز ازش فرار میکردم و جالبه بدونید تماسم با اون  آدم بیشتر شد توی این چند روز ،ترسم نسبت بهش بیشتر شد ،حتی ویژگی هایی که دیگه نمی دیدم در ایشون   بواسطه کانون توجه ام به مثبت هاش ،دوباره فعال شد

    برای همین هست که هدایت شدم به این موضوع

    تو زیبایی ببین، روی مثبت ها تمرکز کن ،اعراض کن از ناخواسته ها، خودشون راهشون رو میکشن میرن .

    چند تا نکته هست میخوام برای خودم بنویسم در مورد توجه به زیبایی ها و کانون توجه .

    من یه مدت کانون توجه ام روی زیبایی بود ،اتفاقات عالی بود اما به تضاد که برمیخوردم، باورهایی از من که اون تضاد رو برای من ایجاد کرده بودند به درست کردنشون نمی پرداختم .

    یه مدت کانون توجه ام روی مثبت ها بود،وابسته شدم به تغییرات آدم ها،که تجربه ای که دوست دارم داشته باشم حتما با فلانی باشه ،در واقع احساس خوبم رو بهش وابسته کرده بودم

    یه مدت کانون توجه ام روی زیبایی ها بود اما لیست خواسته هام رو نداشتم که وقت اعراض از ناخواسته به اون ها توجه کنم.

    خدا رو شکر امروز به این ترتیب عمل کردم

    با همون آدم دیدار داشتم

    ۷ ویژگی ایشون دیدم

    ۵ ویژگی مورد پسندم بود خدا رو شکر کردم برای خلق این اتفاق

    ۲ ویژگی که ناخواسته بود و تضاد، باز هم جزئی از دنیای خودم دونستمش و از خودم پرسیدم؟

    من چه باوری دارم که اجازه تجربه این ۲ خواسته رو بخودم نمیدم؟

    و چقدر چقدر حالم بهتره

    چون اون ادم جزئی از دنیای منه، نه یه عامل بیرونی تهدید کننده

    منشا خلق این ناخواسته ها درون خودمه.

    پس به درونم بپردازم و به خودم عشق بورزم، با تحسین و تایید زیبایی ها ،با پذیرش ناخواسته های زندگیم که روزی به دلیل کانون توجه خودم خلق شدند، اما امروز میخوام که عوض بشن و راه تغییر کردن ناخواسته ، از پذیرششون و اقدام خلق برای خواسته ای که از دل این ناخواسته متولد شده ،میگذره .

    خدایا ما رو به راه راست هدایت کن.

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  5. -
    زهرا گفته:
    مدت عضویت: 1518 روز

    به نام الله یکتا❤

    واقعااا این بهشت برای همه لذت بخشه چه مهمونا چه خودتون و چه ما که در این لحظات از دریچه دوربین شما داریم لذت میبریم و انقدرررر حس خوبی بهمون منتقل میشه🥰🥰🥰خداای من عالی بود

    چقدر اون دخترها زیبا،خوش اندام و دوست داشتنی بودن چقدر خوبه انقدر اعتمادبنفس دارن از سن نوجوانی و این نشون میده واقعا مستقل رشد میکنن این دخترها با اینکه فکر نمیکنم بیشتر از ۱۶سال داشته باشن ولی خیلی خیلی از همه نظر ماهر هستن درست مثل یه انسان کاملا بالغ و این چقدر تحسین برانگیزه و چقدر ادم میتونه الگو بگیره حتی از همین دخترها خیلی راحت توانایی های خودشون رو نشون میدن و چقدر میتونه تو خودباوری و احساس ارزشمندیتون موثر باشه🤩🤩🤩

    وااای انگاری شنا و شیرجه تو این دریاچه بهشتی مزه اش با همه شناهای دیگه فرق داره البته چون اونجا ماهی داره من خودمم کمی ترس دارم ولی لذت بخشه مخصوصا شیرجه زدن تو آب و اینکه آب ولرم هست🤩🤩🤩

    یه چیز خیلی خوب تو مهموناتون اینه که شما همش تو اشپزخونه نیستی بلکه پا به پای اونا داری لذت میبری آخه چقدر خوبه اینجوری؟؟مگه داریم بهتر

    چون اونهام مثل شما فقط در لحظه هستن خودشون غذا درست میکنن و میارن برای خودشون و چقدر هدف زندگیشون فقط لذت بردن از لحظه به لحظه و ثانیه به ثانیه هست اصلا هم بزرگ و کوچیک نداره همشون این رفتار رو دارن

    و نکته بعدی واقعا چقدررر مجهزن میان یعنی خیلی حرفه این از کوچیکترین تا بزرگترین وسیله هم همراهشون هست و این نشون از تجربه های زیبایی هستن دارن و حرفه ای شدن دیگه

    خیلی این فایل حس و حال خوبی بهم داد😍😍😍

    خدایاشکرت🙏🏻

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    حامد عطارزاده گفته:
    مدت عضویت: 1199 روز

    سلام و درود خدمت استاد عباس منش عزیز و خانواده دوست داشتنیشون که امروز به گستردگی این جهان و کائنات هست.

    من کمتر از یک ماه هست که با سایت عباس منش آشنا شدم و تازه فهمیدم که گزینه ای تحت عنوان نشانه امروز من در سایت هست.

    من کاملا هدایتی فایل های رایگان و دانلودی رو در حال پیگیری هستم و تقریبا تو این سه هفته به طور مداوم بین 2 تا 4 ساعات دارم فایل ها رو هدایتی و بدون هیج الگوی خاصی پیش میبرم که فوق العادست.

    این فایل رو هم امروز نشانه امروز من بهم پیشنهاد کرد که هم حال دلم رو خوب کرد و هم تو گرمای امروز شهر تهران حسابی بهم چسبید.

    قبل این فایل ویدئوی از استاد فایلی در خصوص دیدم که به جای اینکه آرزوها و خواسته هات رو کوچیک کنی باورهاتو بزرگ کن/

    وقنی این فایل رو دیدم در ادامه اون فایل خیلی حس خوبی گرفتم که یه آدم موفق وقتی بزرگ فکر کنی چقدر میتونه زندگی خودش و دیگران رو پر ازلذت و خوشی و تجربه ناب بکنی .چقدر خوبه وقتی موفقیت های دیگران رو و دارایی های مادی و معنویشون رو میبینی اول تحسین کنی و بعد لذت ببری.

    ممنون از انتقال این همه حس خوب

    پایدار باشید و موفقیت های روزافزونتون امید بخش همه دل های آرزومند موفقیت باشه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    صفاگنجی گفته:
    مدت عضویت: 1846 روز

    به نام خداوند بخشنده ی شادی دهنده

    سپاسگزارخداوندم که به من فرصت دوباره زندگی کردن داد و به‌من این اراده و ایمان‌رو داد تا دوباره دست به قلم بشم و به زیبایی های این قسمت از سریال ارزشمندتوجه کنم

    سلامو درود به دو یارعزیز و دوست داشتنی،سپاسگزارم ازشما مریم جان که بیست دقیقه شادی و لذت بچه های شاداب رو برامون فیلم گرفتی،سپاسگزارم از استاد عزیز که این فضای سایت رو برای ما فراهم کردید تا بنویسیم آنچه راکه به ما کمک میکنه برای رشدوپیشرفت شخصیتیمون

    استادجان خیلی خیلی از شادی و لذت شما لذت میبرم وقتی که مهمون جدیدی خونتون میاد و اونها رو هم تشویق به شادیو لذت میکنید و ازهمه مهمتر جوری تشویقشون میکنید که اگه ترسی توی ذهنشون مانعشون میشه اون تشویق به ترسشون غلبه پیدامیکنه و باعث میشه اون ترسای واهی رو که اجازه نمیداد شادیو لذت رو تجربه کنن یک بار برای همیشه نابود کنند

    چقدر لذت بردم از تمومی بچه ها،چقدر میشد بفهمی کدوم شجاع ترهست،کدوم زودتر همه چیو تو ذهنش منطقی میکنه و دست به عمل میشه،کدوم یکی هرکار میکنه ذهن منطقیش اجازه نمیده شادی رو تجربه کنه،کدوم یکی اصلا حاضرنیست حتی به سناکردن هم فکر کنه،واقعا هرکدوم ازبچه ها مشخص بود با چه ترس های واهی یا با چه شجاعتی دارن زندگی رو به کام خودشون شیرین یا تلخ میکنند

    استادجان چقدر ویژگی شخصیتی شما برام تحسین برانگیزه که اون شخصی که شجاعانه تو اب میپرید به خوبی تشویقش میکردید،و اون شخصی هم که میدونستید بخاطر ذهن منطقیش نمیتونه تو آب بپره هم دوباره جوری تشویقش میکردید که انگیزه بگیره تواب بپره

    حواستون به همه ی بچه هابود که هرکدوم دارن به چه شیوه ای لذت میبرن و شادی میکنن

    چقدر تحسین برانگیزبود حرکتهای خفن اون دخترخانم که وقتی دید هیچ ترسی نیست،شروع کرد به پشتک زدن و لذت شناکردن رو برای خودش بیشتر کرد

    چقدر تحسین برانگیزبود اون دخترخانمی که میگفت میترسم ولی خیلی زود براش منطقی شد و توآب پرید

    چقدر تحسین برانگیز بود که ساعتها بدون هیچ محدودیتی وبدون خستگی ساعتها استادعزیز کناربچه ها لذت برد و شادی کرد

    به راستی که لذت لذت میاره شادی شادی،ولذتو شادی ثروت رو روانه ی زندگی میکنه

    من هنوز که هنوزه ذهنم مقاومت داره که چططوور ممکنه آدم اینقدر نصف بیشتر روزش رو تو شادیو‌لذت بگذرونه و خودبخود ثروت روانه ی زندگیش بشه

    ذهنم هنوزمیگه باید صبحو شبت بهم دوخته بشه تابتونی یه نون حلال دربیاری،انگار نون حلال درواوردن رو مترادف میدونه با کلی سختی وتلاش کردن…

    استادجان تحسینتون میکنم که اونقدر این باور بنیادین تو ذهنتون حک شده که فقط شادیو لذت بردن از زندگیه که ثروت به سمتش میاد،نه اینکه بخوای تو سمت ثروت بدوی…

    تحسین میکنم پدرمادرای عزیز رو که من اصلا هیچ کدوم رو غیرازون خانمِ جولی اگه اشتباه نکنم،توی صحنه ی ندیدم،و احتمالا هرکدوم ازاونها توی تنت هاشون مشغول کارهای خودشون بودن،یا احتمالا مشغول پختوپز یک کباب مشتی ماهی از دستاورد مامان دریاچه که قراره بچه ها بعدازاتمام بازی شنا بربدن بزنن

    بهرحال چقدر پدرمادراشون رو تحسین کردم که بی هیچ‌مقاومتی و بدون هیچ نگرانیی بچه هاشون رو به حال خودشون گذاشته بودن تا ازین موقعیت بهترین استفاده رو ببرند خدایاشکرت

    و چقدر لذذ بردم ازهمین خانمی که نشسته بود و بچه هارو تماشامیکرد بدون اینکه هیچ‌دخالتی توی بازیشون داشته باشه

    اون آقاپسری که حاضرنبود کلا شناکردن رو تجربه کنه مثل ابوموسای خودمون بودواصلا اهل ریسک کردن نبود ولی درکل اون رو هم تحسین میکنم که از لذت بردن بچه ها لذت میبرد خدایاشکرت

    چیزی که این مدت من تونستم از شخصیت پدرمادرای این سریال در وجود خودم تربیت کنم،اینه که مقاومتم رو از بازی کردن فرزندم با بچه های دیگه برداشتم،همیشه این مقاومت بود که بافلان بچه ی بی تربیت بازی نکن،فلان موقع بازی کن،فلان موقه خونه بیا،فلان موقه توکوچه نباش،فلان موقه خونه باش و ازین جور‌مقاومتها که کلی باعث میشد احساسم بد بشه

    ولی ازوقتی که سعی کردم مقاومتم رو کمترکنم،و بیشتر سعی کردم مثل خانم هوپ اجازه بدم فرزندم هرجور که دوست داره خودش رو تجربه کنه ومن فقط اون رو تشویق کنم،دیگه احساس دل نگرانی هم نسبت به فرزندم ندارم و فرزندم هم بیشتر داره شادیو لذت رو تجربه میکنه

    من درحدی به فرزندم وابسته بودم وایشون هم به همین شکل،که نمیتونستم یک ساعت دوریش رو تحمل کنم،ولی الان آگاهانه ایشون رو خونه ی پدرم میبرم و هیچ تماس تلفنی بااون برقرارنمیکنم تا این فاصله ی فیزیکی بینمون باعث بشه کمی از وابستگی هامون کمتربشه،و چقدر فکر میکنم داره بهم کمک میشه تا بیشتر از تنهای خودم لذت ببرم،بیشتر تمرکز داشته باشم روی این اگاهی ها و ازهمه مهمتر بیشتر خودم رو تجربه کنم

    چون احساس میکنم این هفت سال که صاحب فرزند شدم تمام هوشوحواسم به اینه که فرزندم چی بخوره چی بپوشه و چیکارکنه که حوصلش سر نره

    الان دوست دارم آگاهانه اون رو ازخودم دور کنم تا فرزندم هم مسئولیت خودش رو بیشتر به عهده بگیره و این ویژگی شخصیتی رو که ساختم مدیون آموزشهای این سریال میدونم و من جاداره همینجا از مریم جان سپاسگزاری کنم که این سریال ارزشمند رو بادستان پرمهرش برای ما فیلمبرداری میکنه و خداهم که خوب بلده کارگردانی این سریال رو به عهده بگیره و کلی دستان بی نظیرش با نقش بازیگری واقعی وارد این سریال میکنه و به ما درسای مهمی میده خدایاشکرت

    چقدر جالب بود که هرکدوم ازبچه ها تخت خواب خودشون رو اماده کرده بودن،اون تخت خوابی که با تلمبه بادمیشد خیلی فوق العاده بود،واقعا چقدر تحسین کردم بچه های عزیز رو که فکر همه جارو کرده بودن وباخودشون کلی وسایل اورده بودن خدایاشکرت

    خیلی خیلی لذت بخش بود و بارها وبارها باید استاد عزیز رو تحسین کنم که این حداز آزادی زمانی دارند که اگه مهمونی بااین جمعیت وارد این فضای بهشتی بشه،دیگه وقتش رو صرف شادیو لذت بامهمونا میکنه و این باوررو داره،شادیو لذت بردن از زندگیه که خوشبختی و ثروت روهم به زندگی دعوت میکنه،و من دارم یاادمیگیرم که فقط لذت ببرم،شادی کنم،سپاسگزار هرلحظم باشم،جهان لاجرم کارش رو درست انجام میده

    ودرآخر این دختر ناز رو تحسین میکنم که کلی وسایل بازی برای خودش اورده و این کتاب رنگ امیزی پرنسس هارو باعشق داره نشون مریم جان میده و مریم حان هم باعشق داره ایشون رو تشویق میکنه و ذوق میکنه خدایاشکرت

    خدایاشکرت که بهم این لطف رو دادی تا پنجاه قسمت ازاین سریال رو باعشق دنبال کنم

    داستان بهبود شخصیتم درراستای الگو گرفتن از انسان های شریف این سریال ادامه دارد…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    مهدی گفته:
    مدت عضویت: 1254 روز

    به نام خداوند یکتا

    سلام به استاد عزیز و خانم شایسته مهربان

    خدایا شکرت

    یه روز زیبای دیگه توی بهشت زیبا

    کلی مهمون های دوست داشتنی و مهربون اومدن

    و قراره کلی خوش بگذرونیم

    چقدر همه علاقه دارن به ماهیگیری

    یه تفریح هست که همه دوست دارن

    وچقدر علاقه مندن به شنا

    چه ذوق و شوقی دارن

    واقعاً لذت بخش است دیدن این همه زیبایی و فراوانی و عشق و محبت

    استاد چقدر شما فوق‌العاده هستین

    واقعاً تحسین میکنم این همه احساس خوب و حال فوق‌العاده شما رو

    چقدر همه چی عالیه

    چقدر میشه عشق و محبت و آرامش رو دید

    و باهم در صلح بودن رو

    کلی باهم تفریح و شنا و ماهیگیری کردین

    و چقدر من با دیدن این زیبایی ها حالم خوب میشه و احساس خوبی دارم

    و خیلی‌ بیشتر درک میکنم دور هم بودن رو

    خدایا هزاران بار شکرت

    چقدر شما بی‌نظیر هستین

    سپاس فراوان از زحمات خانم شایسته

    شما هم که دیگه فوق‌العاده هستین در روابط و در مهمون نوازی و عشق و محبت و فیلم برداری از جاهای جالب تفریح و کلی ایده های خوب

    دوستتون دارم

    شاد و پیروز و سربلند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    رضا بهزادی گفته:
    مدت عضویت: 3373 روز

    سلام.

    مریم خانم شایسته و استاد عزیزم که شایسته بهترین ها هستید.

    خیلی وقته میخوام بهتون بگم که..

    اگر فکر کردید که صدای فایلا خییییلی خوبه و فایلا همه چیز تمام و اوکی هستن.. :)

    باید بگم که ســــــــــــــــخت در اشتباهید :)))) ;)

    خانم شایسته بخدا توی مخصوصا این چند فایل اخیر اصلا صداتون هیچ نمیاد خییییلی کم و ضعیف میاد نمیشه شنید اصلا. مخصوصا این فایل آخریه که دیگه توی ماشالا هیاهوی این دوستان و بازی و خنده و صحبتاشون صدای شما محو بود!

    یکی این نکته یکی هم..

    وقتی با دوربین زوم میکنید به نقطه ای ، دقت کردم صدای حرف زدنتون خیلی خیلی کم و ضعیف میشه، نمیدونم شاید بخاطر این باشه که دستتون میره احتمالا روی سنسور مجاورت صوتی و صداها خفه و بم میشه.

    با تشکر.

    :)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    پریا گفته:
    مدت عضویت: 3162 روز

    یه نقد داشتم⚠️

    بچه ها چرا میایید سناریو سریال رو مینویسید؟ بجاش نکاتی ک براتون داشت رو بنویسید.خب همه توی سریال دیدن یکی پریده و یکی وارد شده و….بگید اون صحنه چی براتون داشت.چرا خیلیاتون فقط میایید صحنه رو متن میکنید؟! درسته ک لابلاش میگید درسایی ک گرفتید رو ولی خیلی جاهاش فقط تصویر روب متن تبدیل کردین! نکنه بابته اینه ک استاد گفته بودن کامنتای طولانی بزارید؟! کامنت طولانی از درسایی ک گرفتید و حسایی ک داشتین بزارید نه اینکه تصویر رو ب متن تبدیل کنید!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: