این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/08/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-08-06 08:15:262020-08-06 21:02:45سریال زندگی در بهشت | قسمت 63
198نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
به نام تو آغاز می کنم تکلیفی که بر عهدهء من نهادی….
سلام به اهالی بهشت
خیلی وقته که کامنت نذاشتم….هر روز درسهای زیبایی از این سریال زیبا می گرفتم اما ذهنم بهم می گفت حالا بعدا دوباره فایل رو ببینو یه کامنت کامل از نکاتش بنویس روزها گذشت فکر می کنم از اون قسمت که خانوادهء آقای راین اولین بار رفتن دیگه کامنت نذاشتم شایدم گذاشتم اما مرتب و پشت سر هم نبوده نمی دونم….فقط الان یه حسی بهم گفت امروز باید همین الان که سریال رو دیدی کامنت بذاری….اوایل فکر می کردم که هر زمان که بخوام کامنت رو می نویسم اما فهمیدم که خواستن وقتی اتفاق میفته که محکم جلوی نجواهام بایستم…به نظرم نه تنها جنس کامنت بلکه اقدام به نوشتن کامنت هم نیاز به تکامل داره….الان یه حس غریبی دارم احساس می کنم خدا با تایپ هر کلمه داره باهام حرف می زنه….احساس می کنم این قسمت پر بود از پیامهای مختلف برای من از جانب خدا یه مدتیه انجام یه کاری فکرمو مشغول کرده حرکت می کنم اما اون شوق و ذوقی که قبلا داشتم برای انجامش رو ندارم کارم مرتب گیر می کنه به ذهنم فشار میاد و نجواها شروع میشه اما بعدش یه حسی بهم میگه برو تو دلش تو می تونی یه بار تونستی پس حالا هم می تونی حسم بهم میگه به خدا توکل کن و دوباره شروع می کنم اما یهویی انگار یه سنگ بزرگ میفته روی ترمز ذهنم و متوقفم می کنه مثل یه چراغی شدم که برقش اتصالی کرده و فیوز می پرونه…توی این چند روز اتفاقات خیلی خوبی افتاده که به خاطرش شکر گزار خدای مهربونم بودم و هستم اتفاقاتی که اونقدرررررر بدیهی رخ دادن که حتی توی ذهنم نگفتم خب طبیعیه حتی از خوردن یه لیوان آب دم دستم هم بدیهی تر بوده….مثلا خریدن دورهء عزت نفس استاد چیزی که از بهمن تا همین 2 هفتهء پیش دنبالش بودم فقط با یه ایده که خدا بهم الهام کرد و پولش در عرض یک نشستن روی صندلی بانک کارش انجام شد(فقط من روی صندلی نشستم و بلند شدم به خودش قسم(واقعیت اگر می خواست روال اداریی که شنیده بودم اجرا بشه حداقلش امضاء یه تعهدنامه و نشستن چند دقیقه توی بانک بود)….حتی تعهد هم از من بانک نگرفت)…من 10 صبح رفتم بانک وقتی رفتم فقط صد و خورده ای توی حسابم بود و ساعت 12:30ظهر ده میلیون تومن توی حسابم بود…طبق قانون من حسابم رو داخل بانک بسته بودم و نباید پولی به من می دادند اما از بانک به کارتم سود واریز شد نه یک بار بلکه 2 بار….الله اکبر….الله اکبر….همانا خداوند برای بنده اش کافیست……من به خودم قول داده بودم که باید برای تغییر زندگیم هر آنچه دارم رو هزینه کنم…..پولی که واریز به حسابم شد مال من بود اما به دلایلی من هیچ اختیاری در موردش نداشتم اما خداوند قادر در عرض چند ثانیه همه کارهای لازم رو برام انجام داد…..
از بانک اومدم بیرون یه جورایی هم توی شوک بودم هم آرامش عجیبی داشتم دقیقاً حسم مثل آدمی بود که سالهاست 10 میلیون 10 میلیون وارد حسابش می شه اینقدر ذهنم با این مسئله راحت بود….اینقدر به کاری که کرده بودم و درست بودنش مطمئن بودم….خیلی راحت وقتی واریز انجام شد رفتم دوره عزت نفس رو خریدم…اگه قبل از این ازم می پرسیدن وقتی دوره رو خریدی چه حسی داری می گفتم از خوشحالی دارم می میرم اما وقتی خریدم و همون روز جلسهء اولو دیدم اصلا حسم اینطور نبود مثل این بود که یه لیوان آب خورده باشم وقتی داشتم می دیدم انگار تمام وجودم گوش شده بود اصلا یه حال عجیبی داشتم نمی تونم توصیفش کنم همونم باعث شد که اون کاری که گفتمو اگرچه با قطع و وصل شدن حرکتم اما ادامه ش بدم….
یه شرکت توی تهران هست که مشاور علمیش توی حوزهء تحصیلی خودم مشاور شرکت مرسدس بنز هستن آرزو داشتم با این گروه همکاری کنم و ازشون چیز یاد بگیرم حتی به عنوان یه کارآموز که هیچ دستمزدی هم بهم ندن دقیقاً زمانی که ایده ای برای واریز پول به حسابم اومد از دورهء آنلاین آموزشی این شرکت اطلاع پیدا کردم شاید برای شما اعجاب انگیز باشه اما برای من مثل این بود که باید این اتفاق می افتاد و خیلی برام معمولی بود ….اگه قبلا ازم می پرسیدن چه حسی داری اگه بتونی توی چنین دوره ای با این گروه شرکت کنی می گفتم از خوشحالی می میرم اما دقیقاً حس من مثل خرید دورهء عزت نفس استاد بود اصلا ذهنم در سکوت کامل بود انگار موقع خرید این دوره به خودش گفته بود سااااااااااااااااااااااااکت بذار کارشو بکنه این راهی که داره می ره اونقدررررررر درسته که من هیچ جوره نمی تونم جلوشو بگیرم در صورتی که قبلا بهم می گفت تو که فقط تئوری یه چیزایی خوندی کجا، شرکتی که مشاورش مشاور مرسدس بنز بوده کجا……اون مشاور به خاطر این مشاور این شرکت شده که همه بچه های تیم اون شرکت غولین تو کار خودشون تو که مبتدی هستی چطوری می خوای حتی از اونا آموزش بگیری……
بریم سره خواستهء سوم خرید دوره زبان دوره ای که وقتی نمونه کار استادش رو دیدم گفتم این خودشه اصل جنس همونی که می خوام همون دوره ای که خستگی توش نیست و پر از انرژیه…من قبلاً هزینه دوره یه کلاس زبان حضوری رو از خدا خواسته بودم توی کامنتم در جواب سوال عقل کل یکی از دوستان هست اما پولش جور نمی شد اما وقتی این استاد رو دیدم تازه فهمیدم خدا می خواسته من این دوره رو بخرم یه دورهء کامل و بسیار جذاب زبان که غیر حضوری بود برای اون دورهء حضوری باید 3 میلیون هزینه می کردم اما این دوره فقط 1 میلیون بود و من به راحتی به سطح حرفه ای در زبان می رسم به امید خدا….اون دوره استادش خیلی خوب بود اما روال تدریس همون روال خسته کننده کلاسهای زبان اما این دوره استادی تدریس می کنه که روش تدریسشون فوق سوپر هست استادی که به گفتهء خودشون کلاس خصوصی خیلی نمی ذارن و اگر کسی به شدت اصرار کنه جلسه ای 30 میلیون تومن باید هزینه بده…..وقتی هزینه کلاس خصوصی ایشون رو شنیدم ناخودآگاه به خودم گفتم الهی بمیرم برای استاد عباس منش که بابت متحول کردن کل زندگی ما حتی یه دوره شونم 30 تومن نیست چه برسه به جلسه ای 30 تومن بعد بعضی از ماها حاضر نیستیم برای یه خوشبختی ابدی هزینه بسیار ناچیزی رو به استاد عباس منش پرداخت کنیم!!!!!!! این استاد زبانی که می گم یه کسی تو مدار استاد عباس منش هستن که واقعا صادقانه می خوان که شاگرداشون زبان رو حرفه ای و بدون هیچ استرسی یاد بگیرن اما دوستان من لطفاً کسانی که فکر می کنن استاد عباس منش دوره هاشون گرون هست به مبلغ جلسه ای 30 میلیون برای فقط آموزش زبان انگلیسی فکر کنن که اگر فکر کنن مبلغ هر جلسهء خصوصی آموزشی با استاد عباس منش رو می تونن برآورد کنن که چقدرررررر میشه!!!!
……
دوستان عزیز علت اینکه این کامنت رو در قسمت فایلهای رایگان گذاشتم می خواستم فقط هزینه ای که برای خوشبختی کامل در زندگیتون رو پرداخت می کنید با هزینه آموزش فقط یک مهارت مقایسه کنید و همیشه یادتون باشه که استاد عباس منش و هر استاد دیگه ای مثل ایشون که در نهایت صداقت و خالصانه به ما آموزش می دن محتاج این مبالغ ناچیزی که ما فکر می کنیم خیلی گرونه نیستن امیدوارم که همهء ما دارای ثروت بی نهایت بشیم و ذهنمون اونقدررررررر وسعت پیدا کنه که سرمایه گذاری های چند میلیاردی برای پیشرفت خودمون انجام بدیم……
وقتی توی این فایل دیدم استاد چندین بار تلاششونو برای رفع مسئله ارّه کردن و در نهایت هم به نتیجهء دلخواه رسیدن انگار خدا داشت بهم می گفت می بینی در مورد اون کاریم که هی حرکتت قطع و وصل می شه تو هم باید ادامه بدی و مطمئن باش از پسش بر میای و نتیجه همونی می شه که می خوای…وقتی استاد درخت رو قطع کردن و دیدم تو خااالی هست انگار خدا بهم گفت خدا به شجاعان پاسخ می ده گفتم دیدی خدا جواب تلاش استاد رو داد و گفت حالا اینقدر توکلت قوی بود منم کارتو آسون می کنم درختو تو خالی می کنم که به راحتی قطعش کنی….و خدا به من گفت تو زندگیت چند بار فکر کردی درخت تنومندیو باید قطع کنی و ترسیدی؟؟؟؟؟؟؟ و ذهنت گفت تو نمی تونی… از پسش بر نمیای… و وقتی قطعش کردی فهمیدی ترست بیجا بوده …حالا این کارتم مثل همونه درخت تنومندی که از قطع کردنش ترس داری تو خاااااااالیه….تیز کردن ارّه ت و تو خالی بودن درختت با من….. گرفتن ارّه و قطع کردن درخت با تو….
ترست بیجاست برو تو دلش باور دارم که از پسش بر میای…..
خدای خوبم مهربان ترینم سرورم تنها کسی که لایق سروری و ستایشی ازت می خوام که کمکم کنی کارم رو به بهترین شکل ممکن تموم کنم…..من تنها محتاج یاری تو هستم…..
الهی که همتون به هر خواسته ای که دارین برسین….
الهی که همه تون در بالاترین حد ثروت و نعمت قرار بگیرین….
الهی صدای خنده هاتون تا اوج آسمون بره….
الهی همیشه احساستون خوب باشه….
الهی همیشه تن تون سالم باشه…..
الهی که همیشه سعادتمند و سرشار از آرامش باشین
به حق رب العالمین…..
استاد عباس منش عزیز منزل نو مباااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارک نمی دونم چه دعایی لایق بندهء خوبی مثل شماست اما امیدوارم هم در این دنیا و هم در آخرت از مقرب ترین بندگان خدا باشید و همیشه در ناز و نعمت غرق در ثروت مادی و معنوی در بالاترین حدش……مباااااااااااااااااااااااااااارکتون باشه تمام وسایل جدیدی که خریدین امیدوارم به شادی استفاده کنین…..خیلی خوشحال می شم وقتی خریدهاتونو می بینم….
از خدای مهربانم بی نهایت سپاسگزارم که توسط شما دو عزیز آگاهی های معنوی و مادی رو به ما می ده…..ان شاء الله به زودی در آمریکا شما رو ملاقات کنم ….
در پناه تنها سرور عالم خدای مهربان غرق در ثروت و نعمتهای بی کران باشید……
به نام ربی که قدرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت میده به انگشتان و قلب و ذهن من
رب، تو من را از هیچی خلق کردی و از عَدَم .. نامردیه و بی معرفتیه که بخوام غیر از تو را بپرستم و از غیر تو یاری و کمک بخوام.
مینویسم بازم به خاطر تو ..
مینویسم برای دنیایم و آخرتم ..
دلم امشب پُره اصن خوب شد جایی اومدم امشب که از همونایی که زبونشون را درک نمیکنم و اونا هم من را درک نمیکنند حتی اگر از عزیزانت باشن، عزیزایی که ذره ای بهشون وابستگی و دل بستگی نداری، اما با همین ها هم تا همین الان، برای من نشونه ها بودن و بودنم در مسیر درست هموار مستقیم، مسیری که همش تویی و حضور تو
سلام به بنده های خدا به دوستان بهشتیم، من پادشاه خدا روی زمینم مثل هر کس دیگه ای که باور داره به عنوان یک پادشاه خلق شده، و اومدم احساسم را با شما به اشتراک بذارم تا خدایم را یاری کنم.
به خاطر همه ی کامنت هایی که با عشق مینویسین سپاس گزارم، از هر کسی که دنیا را گسترش میده و به جای بهتر سپاس گزارم سپاس گزارم و برایش آرزوی ثروت بیشتر دارم بصیرت دارم و ثابت قدمی و ایمان روز افزون.
اینجا، زندگی به سبک بهشت داره آموزش داده میشه توسط خداوند یکتا به وسیله ی دستان پر مهر و تحسین برانگیز و عاشقش.
دوست دارم مثل یک فیلم این بار با قلم توانای خدای من، برتون گردونم به جایی و حسی که همه امون ازش متنفـــــــــــــــــریم .. Go To Hell .. جهنــــم | تا قدر بودن در بهشت و بهشتیان را بیشتر بدونید.
جهنم جایی که …
خودت با دستای خودت خودتو بدبخـــــــــــــــت کردی
خودت با اعمال خودت هیزم سوزان جهنم خودت شدی
خوب گوش کنید!!!
جهنم ..
بذارید حرف اخر را اول بزنم.
اینجااا حرف از همه چیز هست به غیرِ خودش، اصل، به غیر اونی که همه ی ماااااااااااااااا را خلق کرده به این زیبایی به این زیبایی به این شگفتی، هر کدوم خودتون را نگاه کنید .. خدا اینجا گُمِه، خدا ناپیداست .. خدا اینجا نیست انگار ..
جهنم جایی که، هیچ کسی در مورد عشق و علاقه اش صحبت نمیکنه
هیچ کسی در مورد استقلال حرف نمیزنه
هیچ کسی در مورد زیبایی ها حرف نمیزنه
اینجا در مورد هر خدایی صحبت میشه
اینجا هیچ کسی واسه کسی دیگه دعای خیر نمیکنه
اینجا همه میخوان همدیگرو پایین بکشونن
اینجا کسی نمیخواد تفاوت ها را بپذیره و احترام بذاره واسشون به عنوان یک اصل
اینجا کسی نمیدونه چرا به دنیا اومده!
اینجا کسی نمیخواد صداقتی داشته باشه
اینجا هیچ کسی احترام به عقاید هم نمیذارن اینجا هر کسی میخواد بگه من برترم من برترم شمااا هم باید این مسیر را برید آی ملـــــت
اینجا در مورد هر حرف و عامل بیرونی مهمه و قدرتمند الا عامل درونی الا خدا الا باورهااااااا
اینجا همه دارن واسه یک نفر زندگی میکنند! اونم غیر از خودشون
اینجا همه دارن ســـــــــــــــگ دوووووووو میزنند
اینجا همه مثل تنه ی درختی هستن که از درون پوچهِ پوچه پوکه .. اینجا همه ظاهرن
اینجا ریا و زنا و ستم کاری هست
اینجا ظلم به خودت فراوان
اینجا مسیر اشتباه و تصمیم اشتباه پی در پی گرفتن تا دلت بخواد هست
اینجا آدم های شکست خورده تا دلت بخواد هست
اینجااااااااااااااا ادم های به گور رفته توی قبرستون که خودشون را فراموش کردند کین خداشون کین، واسه چی اومدن اینجا یادشون رفته بود اصل چیه رویاهاشون چیه تا دلـــت بخواد هست ..
اینجا کسی نمیخواد به کسی کمک کنه
اینجا همه نگاه دزد و چپاول گری به هم دارند
اینجا همه 9 اشون گرهِ 8 اشونه!!
اینجا دل پاکی کیلو چند؟! اقا سرت کلاه نره
اینجا سرک کشیدن به زندگی دیگران ای جانم
اینجا پَست بودن .. ایول داره
اینجاااااا در جهنم شِـــــرک حرف اول را میزنه.
دوست من دوری کن!!!!!!!!!!
یادم باشه پُر کردن جهنم از همچین افرادی اگر تمام ادم های کره زمین باشه بازم واسه خداوند یکتای شکست ناپذیر فرقی نداره .. اوست زنده ی زنده اوست قیوم قیوم اوست روزی رسان هر جنبده ای در آسمان ها و زمین، اوست که میمراند و زنده میکند، اوست که هدایت میکند تمام جهان و جهانیان را، اوست مالک یوم الدین، اوست که شب و روز را خلق کرد تا نشانه ای باشد برای کسانی که تفکر میکنند، اوست که مرا برای خود خلق کرد و اوست که هر خیری به من رسد من سخـــــت فقیرم نسبت به او .. اوست که میتونه تمامممم جهان را و نه فقط زمین را اوست که میتونه تمام زمین را تمام آسمان ها را مثل طوماری در هم بپچیاند و نابــــــــــــــــــــــــــــــــــود کند و دوباره انی از نو خلق کند و دوباره نابود کند و دوباره از نو بسازد.
ای بهشتیان بر روی زمین، از چه می هیراسید؟ در هر جایی که هستید روی به سوی منِ رب العالمین کنید، و بدانید آن هایی که به من ایمان آورده و عمل صالح میکنند در هر لحظه، نه ترسی بر آن هاست و نه غمی. آن هایند وارثان صالحِ زمین.
ای بهشتیان بر روی زمین، از چه می هیراسید؟ در هر جایی که هستید روی به سوی منِ رب العالمین کنید، و بدانید آن هایی که به من ایمان آورده و عمل صالح میکنند در هر لحظه، نه ترسی بر آن هاست و نه غمی. آن هایند وارثان صالحِ زمین.
ای پادشاهان خداوند بر روی زمین، دستان خداوند، بیایید قدر خودمون را بیشتر بدونیم
قدر مسیری که توش هستیم .. مسیری که هر لحظه زیبایی و شادی و اتفاقات خوبه درسِ درسِ درس
قدر خنده هامون را بیشتر بدونیم
قدر شادی های کوچیکمون را بیشتر بدونیم
قدر سلام کردن ها و هر پیامون را بیشتر بدونیم
قدر فایل ها را دوره ها را نوشته ها را پیام ها را بیشتر و بیشتر بدونیم
قدر دست های خدایی که عاشقانه در این مسیر تولید محتوا میکنند و با عشق با دنیا به اشتراک میذارند
قدر همین چشم هایی که میتونیم زیبایی ها را ببینیم، قدر همین گوش هایی که میتونیم بشنوم، قدر همین بینی که میتونیم نفس بکشیم، قدر همین قلبی که داره میزنه، قدر همین ذهن در آرامش و ثروتمند .. بیشتر بدونیم
پادشاهان خداوند بر روی زمین که همواره لایق بهترین ها هستید و به راستی که ارزشمند هستید فارغ از هر عامل بیرونی و داشتن هر خواسته ای و فردی ..
و زندگانی این دنیا جز بازیچــــــــه و افسونی بیش نیست، و سرای اصلی سرای آخــــرت است ..
حواسمون باشه، داریم در هر لحظه به ندای حق و حقانیت و رب کسی که ما را از هیچی خلق کرد، کسی که ما را بزرگ کرد، کسی که از ما مراقبت و محافظت کرد، کسی که راه را بهمون نشان داد و اوست نور آسمان ها و زمین…
حواسمون باشه داریم در هر لحظه به ندای رب گوش میدیم و عمل میکنیم یا شیطان قسم خورده که وعده فقر و زشتی به ما داده به ما اشرف مخلوقات به ما عزیزان خداوند یکتای جهان افرین قادر و حاکم و توانا و شکست ناپذیر مطلق ..
… If you want be in right path you must have LISTEN TO YOUR INNER VOICE …
…. FOLLOW YOUR HEART …
اگر توی مسیر درستی و داری نتیجه میگیری و لبخند روی لباته و شادی و سپاس گزاری و نتیجه گرفتی و نتیجه دستته همین مسیر را ادامه بده فقط؛ ادامه بده فارغ از هر عامل بیرونی فارغ از نگاه و نقدی و قضاوتی فارغ از ..
فقط ادامه بده این مسیر که نه! اون کسی که این مسیر را طراحی کرده و داره هدایت میکنه و اوست نور اسمان ها و زمین همون میشه بهترین یار تو و تنها و کافی ترینِ کافی ترین یار و دوست و همسر و پدر و مادر و خواهر و برادر و شریک کاری و …
میخوای ببینی امروز چقدر خدا همراهت بوده و تو یاری اش کردی و یار او بودی همون قولی که ازت گرفته بود قبل از اینکه به دنیا بیای؟
…. میزان آرامشــت را ببین ….
آرزو میکنم که قلب نازنین شما، ذهن شما، روح شما در آرامش باشه.
آرزو میکنم که قلبتون پُر از عشق خودش باشه
آرزو میکنم که در این مسیر ثابت قدم باشید
آرزو میکنم که هر روز ایمانتون به رب بیشتر و بیشتر بشه
آرزو میکنم که توی مسیر درست هموار مستقیم هدایت یافتگانی که هر روز بر هدایت ان ها افزوده میشود، باشید.
آرزو میکنم آرزو میکنم که خداوندی که ما را خلق کرد انقــــــدر با ثروتمندتر شدنمون و ایمان والا و اراده امون حســــش کنیم انقدر توی رویاهامون زندگی کنیم که وقتی برای وقت گذاشتن واسه کسی نداشته باشی چون اون فردم به همون میزان دسترسی داره به همون ربی که داری عبادت و ذکرش میکنی
دعا میکنم که خدا را خدا را .. دستام میلرزن .. روحم از بدنم جدا شده .. همش لبخند روی لبمه … خدا را دارم احساس میکنم …
نمیدونی چقدررر خوشحاااالم که به کامنت ارزشمندت هدایت شدم
شما دست قدرتمند و پیام رسان خداوند شدی برام در این کامنت بینظیر..
چند روزی هست که نجواها توی ذهنم رژه میرن و من سعی میکنم با افکار خوبم اونهارو خاموش کنم..تا حدودی هم موفق شدم اما خب انرژی ام کاهش پیداکرده و به همین دلیل هم نتونستم مثل قبل توی سایت فعالیت داشته باشم و کامنت بزارم.
اما… امروز شروع کردم به خوندن کامنت های بینظیر شما دوستای عزیزم و وقتی این یکی کامنت رو خوندم انگار مختص به من بود انگار خدای مهربونم میخواست از طریق این کامنت تلنگری بزنه بهم! یا بهتر بگم، هدایتم کنه..!
نکات ارزشنمدی که نوشته بودی عجیب به دلمنشستن و عجیب درکشون کردم
اینکه قدر خودم رو بدونم قدر این سایت اینگنج نایاب و گرانبها رو بدونم قدر استادام و اعضاش و کامنت هاشون رو بدونم قدر آگاهی هاش رو بدونم
و در یک کلام قدر زندگیم و خوشبختیم رو بدونم
چون.. چند صباحی بیشتر اینجانیستم ها..!!
واااای وای اینجمله اینجمله با روح و روانم بازی کرررد منو دگرگون کرد اشک من رو در آورد بهم شور و اشتیاق و انگیزه داد واااقعن که دیوااانه شدمممم
دوست عزیزم از صمییییم قلبم متشکرم که نوشتی و آگاهی های نابت رو باهامون به اشتراک گذاشتی
نمیدونم سومین باره چهارمین باره یا پنجمین باره که دارم سریال زندگی در بهشت خصوصا بعضی از قسمتهاش که مربوط به فضای باز وحیاطی به این وسعت وزیبایی میشه، رو می بینم و لذت می برم ازش ومی آموزم ازش…..
یادمه اون اویل حدودا دوسال پیش، توشرایط بدی که توزندگیم داشتم فقط وفقط این فایلهای سفرنامه و این سایت وفایلهای دانلودی بود که می تونست بهم حال خوب بده، یه جورایی مسکن باشه برای روح آزرده ام و تن خسته وقلبی که شکسته بود…اصول واصل وروشی که حالا شده سبک و روش زندگی من، نه مسکن وآرامبخش لحظه ای بلکه، مدتهاست دارم با این اصلی که بهمون باعشق آموزش دادید زندگی میکنم شکر خدا وراضی ام.
من تو گیلان بودم، تو شهری رشت، جایی که 20 سال ازش دور بودم، جایی که ارزوم بود بهش برگردم، اما درست زمانی برگشته بودم که انگاری از دید خودم بد وقتی بود وبد شرایطی شده بود!!!
زندگی عاطفیم رو هوا بود، آرزوهام شده بودند حسرت، وجود خانواده وعزیزان وفامیل ودوست و آشنا شده بودند دردسر، انگاری اون روزها آرزو میکردم فرسنگها از شهرم دور بودم، که کسی نبینه، نفهمه تو زندگیم چه خبره و هزار تا چشم وگوش دنبال کننده ی شرایط زندگیم نباشن….
ترس از قضاوتها، ترد شدنها، حس بی لیاقتی، احساس گناه شدید، ترس از نداشتن حمایت مالی وشرایط بد مالی، ترس، وترس وترس…
اما همزمان با دیدن کل فایلهای سایت وتمرکز بر روی سریال سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت، انگاری یه دری، یه مسیری برام باز شد وافتادم تو جاده سرازیری برای رفتن به سمت امید، انگیزه، عشق و دیدن داشته ها، وباز هم امید وامیدبیشتر…
وقتی کامنت دوستان رو میخوندم، وقتی توی این مسیر ذهن نجواگر میومد و میگفت اینها فیکه واقعی نیست، اگه باشه برای تو نیست، توی زندگی تو اتفاق نمی افته، تودیگه باختی، تو ته خطی، چطوری میخوای درستش کنی، چطوری میخوای بسازیش!!!!
هربار با دیدن این فایلها قلبم با صدایی رسا والبته گوش نواز، میگفت: اگه استاد ومریم جان تونستند، اگه بچه های سایت تونستند توهم می تونی، فقط تو همین مسیر، توهمین جاده، با همین فرمون پیش برو، والبته که به لطف الله انقدر عاجز وتسلیم شده بودم، انقدر خسته از خودمحوریها وخدایی کردنها وشرک ورزیدنها بودم، که به لطف الله مهربان، خداهم کمک کرد دستمو گرفت تا توسط شما استادقشنگم والبته مریم جان گوشهام شنواتر، چشمهام بیناتر وقلبم بازتر بشه برای دیدن حق، برای دیدن اصل زندگی، برای دریافت الهامات…
من دیگه نمیخواستم به هیج وجه به خودم ظلم کنم ویا درگیر ظلمی به ناحق بشم وبا بهونه ها وتوجیهات باقی عمرم رو بر باد فنا بدم…
اون روزها من توی یه اپارتمان 80 متری که مال همسرم بود زندگی میکردم با پسرم، خونه ای که باید تخلیه میشد از طرف من هرچه زودتر،چون ما جدا شده بودیم، بماند که به قول شما استادقشنگم یه ذهن بیمار، یه ذهن بیمار وحتی صدها ذهن بیمارو جذب میکنه، منو همسرم چون باهم مشکل داشتیم دقیقا وقتی اومدیم رشت هدایت شده بودیم به خونه ای که 3 واحد بود،ومالک قبلی عنوان کرده بود دوتا خانواده ای که قبلا اینجا مستاجر بودند جفتشون با اختلافات زن وشوهری که داشتن توهمین خونه جدا شدند وشما سومین خانواده ای هستید که میاین اینجا و میگفت خدارو شکر شما مالک هستید اینجارو خریدید دیگه خیالم راحته مالکان دو واحد دیگه هی زنگ نمیزن تهران بهم بگن بیا مستاجرت گنده زده به ساختمون با سروصدا ومشکلات خانوادگی وبزن وبگیر و ببنداش!!!!
خیلی جالبه دقیقا ما هم تواین یکسالی که اونجا بودیم دیگه زندگیمون داشت نفسهای اخرشو میزد با اینکه تازه 2 سال بود شروع شده بود، وبه قول معروف برای آدم بیمار آسمون همه جا یه رنگه، ساکنین دو واحد دیگه هم لاجرم آدمهای بیماری بودند وهربار ما با یه سری مشکلات تو اون ساختمون با اون آدمها روبرو بودیم، من به خاطر مشکلات خانوادگی، ازدواج وطلاق قبلی همسرم، و حرف وحدیث ها و درگیریهاش بهش پیشنهاد داده بودم که از اون آدمها وشرایط دور بشیم تا زندگی نوپامون سروسامون بگیره!!
غافل از اینکه ایشون با ذهن بیمارش اگه کره مریخ هم میرفت باز با همون افکار و رفتار و گفتارش زندگیش هیچ آش دهن سوزی نمیشد، چون ایشون خودش رو با تمام عیب ونقص هاش اورده بود رشت…
و همچنان به اون افراد به اون شرایط جوری وصل بود که یه پاش اینجا بود یه پاش تهران…حالا بماند اینها رو گفتم که یه پیش مقدمه داشته باشیم برا این چیزی که میخوام بگم…
واز اونجا که کارهای خداوند حکیمانست! مثل اینکه به مادر موسی بگه بچتو بنداز تو رود و نترس…
به موسی بگه عصاتو بنداز وحالا که ماری خشمگین شده نترس….
به یوسف بگه حالا که برادرانت در حقت بد کردند وانداختند تو چاه ، من برات برنامه دارم نترس….
به ابراهیم بگه جلوی بت پرستها بمون و بت بشکن و از اینکه بندازنت تو آتیش نترس…
شکل اینجور حکمتهای خداوند همیشه با تضاد همراهه، تضادیکه واقعا درکش خیلی سخته..
مثل اون قایقی که خضر به همراه موسی تو اون سفر سوراخ کرد تا پادشاه قایق اون ماهیگیرو به خاطر عیبش تصرف نکنه…
مثل اون دیوار خرابه ای که دستور داد خضر وموسی درستش کنند تا گنج اون دو یتیم در امان بمونه زیر اون دیوار تا بزرگ بشن وبتونن برش دارند…
مثل اون جوونی که خضر زد کشتش، و در جواب گفت، این جوون پدرو مادرش رو میخواست از مسیر خدا دور کنه، وقراره خدا فرزند یکتاپرستی بهشون عطا کنه جای این فرزند کافر!!!
عقل نمی تونه بفهمه این چیزهارو، اما قلب اگه به سمت نور الهی باز شده باشه کم کم درک میکنه ومیفهمه ومی پذیره دلیل اتفاقات زندگیشو، دلیل تضادها رو، خصوصا وقتی آدم در مسیر هدایت قرار گرفته باشه…
وتمام اون تضادها اومده بودن تا امروز من سرسوزن انسان یکتاپرست، وآگاه و خوشبختی باشم…
من تازه دیدن سریال زندگی در بهشت رو شروع کرده بودم و باعشق تحسین این سبک زندگی شما رو ولطف خدارو تحسین میکردم که هدایت شدم به این شهر زیبا به این استان پربرکت…
اوایل میگفتم خداجون این رسمشه، اخه کی اینجوری نعمت میده چرا یه چیزی میدی یه چیزی رو میگیری؟ خب بذاربنده هات همه چیز رو باهم داشته باشند…
وامروز اینو میفهمم ودرک میکنم که اگه چیزی رو جهان ازم بگیره یا دوره دور کنه یعنی من دیگه برای ادامه نیازی به اون ندارم…
الان 8 ماهه تو دل شهر، تویه خونه ی ویلایی 200 متری زندگی میکنم که حیاطش پر درخت میوه وگل وگیاهه، تجربه نگهداری مرغ و جوجه و توله سگ و باغبونی و کاشتن سبزی جات وسیفی جات رو داشتم ودارم و از دو طرف دوتا زمین بدون سکنه بدون کوچیکترین سروصدا، توحیاط ننو وصل کردم تاب نصب کردم و میزو صندلی گذاشتم و هر روز کلی کیف میکنم و شاکر خداوند هستم واینکه اراده کنم میرم دریا و رودخونه شنا و ماهیگیری و توحیاط آتیش درست میکنیم برای کباب و ……خلاصه که اینجا این خونه شده بهشت من و من هربار به همراه پسرم بارها وبارها خدارو شکر می کنیم به خاطر این نعمت، اونم در شرایطی که درحال حاضر 80 درصد خونه های رشت آپارتمانی شدند و داشتن یه خونه ویلایی زیبا و این شکلی اونم با اون مبلغ رهن واجاره فقط وفقط لطف خدا بوده برای منی که یکسال ونیم پیش، فقط توخواب می تونستم زندگی تو همچین خونه ای رو ببینم…با اینکه خودم یه خونه یه خوابه آپارتمانی داشتم ونیازی نبود که برم مستاجری، اما مستاجری چی بگم که انگار مالک اینجام انقدر صابخونه عالی دارم و همه چیز عالیه عالیه شکر خدا ومنو پسرم داریم کیف می کنیم تواینخونه…
اینجا حیاطش عنکبوت داره فراووون، قورباغه ، مارمولک، حتی یه بار مار اومد!!! بادو بارون وگرد وخاک و حرص کردن باغچه و جارو کردن شستن حیاط پراز برگ و مدام باید حواست به تار عنکبوتهای جدید ولوله زنبورها باشه که تمیزشون کنی زیاد نشند و …..
اما من باعشق بهشون نگاه میکنم…
اگه من سریال زندگی در بهشت وسبک زندگی شما استادقشنگم ومریم جان رو ندیده بودم وازتون یاد نگرفته بودم بدون شک برام سخت بود بعد 20 آپارتمان نشینی وزندگی تو تهران، این شرایط رو بپذیرم …با اینکه بچگییام تو روستا بودم وتجربه زندگی تو روستا ودیدن جونور و مارو و داشتن باغ وباغچه مراقبت ازشون رو داشتم!!
من هربار هر روز با یادآوری سبک زندگی شما دو عزیز زندگی رو برای خودم تو این خونه لذت بخش ودلپذیر میکنم تاجاییکه پسرم هم فقط تمرکزش روی مثبت هاس، وهربار باهم میگم خدایا شکرت که بهمون اینهمه نعمت دادی ودرست جایی که فکر میکردیم همه بهمون پشت کردند و هیچ تکیه گاه وحمایتگری نداریم تو صاحب اختیار ماشدی و حمایتمون کردی….
چقدر فرقه بین کسی که همه چیز رو برکت ونعمت می بینه وسپاسگزاره مثل شما دوتا فرشته و کسی که تو بهترین شرایط هست از هر نظر اما بازم گلمند وناسپاس…
چقدر باید خداوند رو شاکر باشم که از طریق شما منو از جهالت وناسپاسی هدایت کرد به یه زندگی شاکرانه…
ومطمعنم خداوند به اندازه ایمان هرکس بهش عطاء میکنه، اما به قول خودش ، اما انسان بسی ناسپاس است!!!
این نعمتها همیشه بودند همیشه هستند، اما آیا انسان ناسپاس قدرت دیدن وشنیدن ودرکش رو داره؟
چقدر از شما آموختم، هرچی بگم کم گفتم…
امیدوارم سریال زندگی در بهشت هم مثل سریال سفر به دور امریکا ادامه پیدا کنه، تا ما یادمون باشه که شکر نعمت نعمتت افزون کند …
کفر نعمت از کفت بیرون کنه…
چون اگه از این سایت دور بشیم، تمرکزمون برداشته بشه، قدرت 98 درصد جامعه وسبک زندگی ناسپاسانه، قدرتش زیاد میشه ومارو از مسیرمون دور میکنه از مسیر خوشبخت بودن وشاد وسلامت و ثروتمند ویکتاپرست بودن…که هدف اصلی خلقت مابوده وهست…
این شلوغ کاری ها و بهم ریختگی های خونه برای همه مون پیش اومده ولی خدایی من یکی ندیدم توی این احوالات کسی رو مثل خانم شایسته عزیز، یعنی این قسمت میخوام از ویژگی های مثبت شما بگم.
توی این شلوغی ها ک خانم ها معمولا ب فکر روزهای بعدش هستن ک وای من باید همه اینا رو مرتب کنم بعدش، شما فارغ از هیاهو فقط ب دنبال نکات مثبت بودین، اولش ک تو اون سروصدای اره و دریل رفتین سراغ جوجه ها و انقدر با ذوق و عشق باهاشون حرف زدین، این آرامش این چشم زیبابین چقدر قابل تحسینه برام.
اون قسمت ک میرید از شلوغی وسایل بیرون خونه فیلم میگیرید و میگید اینم قبل از عمل، باعشق نه با نگاه ای خِدا….، تازه میگید کفشام رو چپ پوشیدم و میخندین.از دریچه نگاه شما از دید مثبت نگر شما حتی شلوغی و بهم ریختگی هم خنده دار و زیبا بنظر میرسه. ب آینده ای زیبا فکر میکنیم و وضعیت الان رو توجه نمیکنیم و میگیم چه بهبود زیبایی، اینجا هم تمیز میشه و خیلی زیباتر میشه.
و چه زیباست صدای شادی آفرین شما ک ب استاد سخت درحال تفکر برای تیز کردن اره، ک انرژی بده و بگه سخت نگیر درست میشه، ک آرامش بده ب ذهن برای راحت انجام شدن کارها.و من تغییر ظاهر استاد رو دیدم وقتی شما با صدای پرمهرتون شروع ب صحبت کردین.
و این ویژگی مثبت خانم شایسته جان ک برای تیز کردن اره، انقدرررر از استاد تعریف کردن و تشویق و تحسین. ویژگی مثل بچه ها کنجکاو بودن، ذوق و شوق نشون دادن نسبت ب همه چیز، ببین ببین گفتن ها خدااای من خدااای من گفتن ها، این هاست ک زندگی رو لذت بخش نگه میداره، نه اینکه مثل ربات از کنار همه چیز بی تفاوت رد بشیم.
این رابطه رویایی تون، این همکاری تون، تقسیم بندی کارها بدون گروکشی، هر کس وظیفه خودش رو با عشق و بدون منت انجام میده، خندیدن ها و خاطره هاتون حین انجام سخت ترین کارها، رو خیلی تحسین میکنم. اون قسمت ک خانم شایسته گفتن خب استاد الان هیچی نمیشنون هرچی بخوام میتونم بگم، من عاشق شما هستم خیلی خیلی زیبا بود، عاشق این جمله شدم، این لحن این احساس قلبی.
کنجکاوی در ابزار الات اون هم برای خانم ها، چیزی ک بنظر من واقعا چیز جذاب و جالبی نداره ولی چقدر چشم زیبابین شما رو تحسین کنم ک حتی موقعی ک اره خراب میشه شما می رید سراغ نکات مثبتش رو گفتن و میگید حالا ولش بیایم گل ها رو ببینیم. می رید سراغ ویژگی های مثبت کلاه سراغ ملخ، و از چشم هاش و زیبایی هاش میگید ک باز ذهن من همه آفریده های خدا رو ب یک چشم زیبا نمی بینه و دیدم تحسین یکسان شما برای ملخ، مرغ ها و براونی رو.
پیش اومدن اون تضاد ک اره رو چندین بار بازش کردین و بیخیالش نشدین برام درس داشت، با اینکه کار جدیدی بود و شما رفتین انجامش دادین و از پسش براومدین، برام جای تحسین بسیار داشت ادامه دادن، کنترل ذهن، نا امید نشدن و انجام دوباره و دوباره اون کار تا نتیجه بدست بیاد.
سپاسگزارم بابت تهیه و تدوین این فایل، در پناه الله
😃همیشه رو به بهبودی حرکت میکنید ومرحبا ، چه در خانه و چه برای هر هدفی
😃هر روز بهتر از دیروز
😃همیشه باید موانع را بر داریم و راه را باز کنیم و لذت بیشتری ببریم مثل درهای جدید و برداشتن نرده ها
😃انرژی مثبت همیشه در جریان است وقتی که منفیها را پاک کنیم مثل کثیفیها و تمیز کردن همه جا و مرتب و منظم کردن همه جا
😃انبار دار نباشیم چیزهای اضافی را همیشه دور کنیم و رها کنیم مثل فر؛ و همینطور هم باید نسبت به احساسمان نیز این طور باشیم احساسات ولذت خود را باز گو کنیم و در آن هدایت شویم به جاهای بهتر و بهتر و بهتر و همیشه باور داشته باشیم همه چیز همه وقت هست و باور فراوانی را بیشتر در خود پرورش دهیم
😃هر روز همه چیز بهتر و آسانتر میشود مثل اره برقی که کار را راحتتر می کند
😃خلاقیت در وجود ما هست واین هست که باعث شادی ما میشود ویاد گرفتن همیشه لذت بخش است مثل تمیز کردن اره با بنزین
😃همیشه پیگیر کارها باشیم و تا انتها انجامش دهیم و همیشه دنبال حل کردن و راه حلها باشیم همیشه هر مشکلی راه حل دارد و خیلی هم راحت است و همیشه راه حلها در دل مشکل است مثل درست کردن اره برقی
😃هر چه خلوتتر و ساده تر ؛ راحتتر است مثل جمع کردن اضافیها توسط لری
😃همیشه تصمیم گیرنده نباشیم باید تصمیمات را عملی کنیم یعنی ایمان بی عمل حرف مفت است ، مثل حرکتهایی که استادانجام می دهند برای پاکسازی درختان و قطع کردن درختان
😃با فکر که عمل کنیم راحتتر است مثل قطع درختی که شاخه هایش یک طرف دیگر بود و قرار شد که ازسمت مخالف آن قطع شود. وقتی با فکر کار کنیم همه چیز خوب پیش می رود.
😃اول تصمیم گیری میکنیم بررسی می کنیم و بعد عمل می کنیم
😃در هر جایی به دنبال زیباییها باشیم و آن را تحسین کنیم مثل دیدن گلهای زرد
😃تمرکز کامل استاد همیشه مرحبا دارد هر کاری که انجام میدهند با تمرکز کامل کامل است و صد در صد مثل اره کردن درخت
😃از هر اشتباهی درس بگیریم برای کارهای بعدی که راحتتر انجام شود مثل تعمیر اره
😃در این طبیعت ساکت، چه غوغایی از فعالیت و تحرک بر پاست آن هم باانگیزه قوی و انسانهایی کارآمد
😃همیشه پیگیر که باشیم مسائل حل می شود و همیشه راه حلها هست و وقتی پیگیر باشیم خودشان به سمت ما میآیند و همیشه راه حلها هستند مثل تعمیر اره برقی
😃وقتی توی دل ترسها برویم می بینم که واهی بودند و اصلا سخت هم نبوده است مثل قطع کردن درخت که تو خالی بود و ظاهرا خیلی قوی بود
😃توی درخت خالی بود ؛ یاد این افتادم که نجواهای شیطانی هم همیشه الکی است تو خالی است باید با ایمان حرکت کنیم و ادامه دهیم .
😃وقتی که تو خالی باشیم منفیها زشتیها در آنجا لانه می کنند و مانع می شوند که مثبتها بیشتر شوند و بیشتر دیده شوند .
😃همیشه قدم به قدم حرکت کنیم و جلو برویم تا به انتها برسیم مثل قطع کردن درخت؛ تیکه تیکه تا به آخر برسد .
🙂درخت را که جا به جا می کردید ؛ یاد مردان آهنین افتادم
😍با ابزار مناسب کار راحتتر وبهتر انجام میشود
☺همه چیز عالی و با برنامه است خدایا شکرت برای این همه زیبایی و یادگیری
سلام به استاد عزیزم و سلام به همه خانواده صمیمی عباس منش
من چند وقته دارم سریال زندگی در بهشت رو از اول میبینم و برام مثل یه ماجراجویی میمونه که هر مرحلش کلی واسم درس داره ، کلی لذت میبرم ، کلی تجسم با حال خوب ، کلی تحسین ، کلی غرق شدن در دنیای پارادایز و یه عالمه فرکانس های قوی و عالی در مورد خواسته هام.
امروز رسیدم قسمت ۶۳ و اینم بگم اینقدر برام جذابه با اینکه یه بار دیدمشون ، که یه قسمت که تمام میشه ، پشت سرش بعدی پلی میشه و منم میگم بزار ببینم این قسمت چی واسم داره و با عشق و لذت و اشتیاق میشینم نگاه میکنم و حتی صحبتهای استاد تو جاهایی از فایلها رو ضبط میکنم تا بارها گوش بدم و باورهام رو بسازم
میشینم فراوانی نعمت و ثروت در زندگی شما استاد عزیزم رو تحسین میکنم و کلی حالم خوب میشه ، میگم ببین میشه اینقدر ثروت ساخت که هرچی رو اراده کنی در کمترین زمان ممکن بخریش و میشه اینقدرم همه چی راحت و ساده باشه که بشینی تو خونه و سفارش بدی و بیاد در خونه ات اونم وسط جنگل و چقدر تحسین برانگیزه این سیستم پست آمریکا و چقدر خوب خدمات رسانی میکنن.دارم در حقیقت از این سریال برای ساخت باور فراوانی هم استفاده میکنم چون گذشته هرچی دیدیم و شنیدیم کمبود بوده ولی اینجا همش چشم و گوش و فرکانس مون آغشته به فراوانی میشه و ذهن راهی جز باورش نداره مخصوصا وقتی این سریال رو بارها بشینیم نگاه کنیم تا به عمق وجودمون نفوذ کنه.وای نمیدونید شایدم بدونید چه حسی گرفتم الان از این صحبتها.خدایا ما را به راه راست راه کسانی که به انها نعمت داده ای نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان هدایت کن
سپاس خدایا که تو خیر المنزلین و خیر الرازقین هستی و وهابی و رحمان رحیم
تو این قسمت هم چیزی که بیشتر از همه توجهم رو به خودش جلب کرد ، اون ابزاره بود که درخت رو جابجا میکرد و چقدر لذت بردم و ببینید که تو جای جای شغل خودمون ، همچین مسائلی هست که ما میتونیم بریم حلش کنیم و ثروت خلق کنیم.حتی وقتی داشتم به این ابزار نگاه میکردم دیدم چقدر یه نفر میتونه کاراترش کنه با استفاده از اهرم مثل اون قیچی که با اهرم مثل کره درخت میبرید اینم میتونه همینطور باشه.یعنی با خودم میگفتم ببین یه نفری که عاشق کار خلق ابزار برای راحت تر شدن کارهاست ، میتونه بیاد راه حل بده و حتی اگه پول نداره ، بره شاگرد کسانی بشه که به این کارش ربط داره مثلا شاگرد آهنگر یا در و پنجره ساز و … و هم پول بسازه برای اجرای ایدش هم مهارت کسب کنه برای اجرای ایدش و آروم آروم بیاد یکی بسازه ، بفروشه بعد با سودش سرمایه گذاری کنه روی کارش دوباره و همینطور آروم آروم پیش بره تا یه روزی صاحب کارخونه ساخت ابزارآلات خودش بشه.طبیعتا هم هرقدر پیش بره هم کیفیت محصولاتش بالاتر میره هم ایده های دیگه و ابزار های دیگه هم میسازه که میتونه براش سودآور باشه.
با خودم گفتم ببین چقدر فراوانی تو دنیا هست که کلی ایده هست که تو میتونی فقط دوباره با اجرای همون ها پول بسازی و کلی ایده هست که میتونی با بهتر کردن ایده های قبلی ، پول بسازی و کلی ایده که هنوز متولد نشدن ولی با ادامه دادن و تمرکز روی کارت ، بهشون میرسی و میشه ایده منحصر به فرد تو.مثل عشق و علاقم فوتبال که افرادی هستن که یه نوع دریبل و تکنیک به اسمشون هست مثل ضربه رِباح ماجری یا دریبل زیدانی و …
انتهایی برای ایده پردازی و انتهایی برای پیشرفت و موفقیت و ثروت ساختن نیست.
این خداوندی که ما با فرکانسمون باهاش داد و ستد میکنیم ، به هممون به یک اندازه نزدیکه و فقط کافیه این جهان ثروتمند رو ببینیم و باور کنیم و اونوقت زندگی مون میشه مثل زندگی استاد پر از شادی و لذت و فراوانی و نعمت و راحتی و آسانی
ممنونم خاله مریم و استاد عزیزم که با این سریال ها باور فراوانی رو در من و همه تقویت میکنید.اینکه اینهمه وقت ، انرژی و هزینه میکنید برای کاری که از لحاظ مالی برای شما چیزی نداره ، نشون از باور فراوانی شماست که اینقدر پر شدید از نعمت که نمیتونید اینکارو نکنید و اینقدر از عشق پر هستید که از سر ریزش به ما میدید و به خاطر همین هم هست که ما بچه های سریال زندگی در بهشت اینقدر خالصانه با شما ارتباط برقرار میکنیم چون عشقی که از طرف شما میاد خالصه و بی قید و شرط و بدون نیاز به جبران ما
تحسین میکنم این ویژگی شما رو و آرزو میکنم ثروت ها و سلامتی ها و روابط عاشقانه تر ها و نعمت های بیشمار رو برای شما دو عزیز که دست رب العالمین بودید و هستید برای من
دوستون دارم
شاد باشید
خدا یار و نگهدار شما و تمامی دوستانم در خانواده صمیمی عباس منش باشه
با سلام و ادب خدمت استاااد جااان عزیزم و بانووو مررریم زیبا استاااد الهی دیگرم و همه جویندگان راه حقیقت.
دلم تنگ است و سنگ صبوری بهتر از اینجا با این همه گوش محرم نیافتم و امید که نگارش نازیبا و پراکنده گویی من چشمان زیبا بینتان را نیازارد.
این صفحه نشانه امروز من بود بعد از اینکه تقریبا تمام روزم رو از دست داده بودم! الله اکبر الله اکبر الله اکبر.
به قول مریم جااان “ببییین” به نشانه ای از این واضح تر دیگه محال بود هدایت بشم خدایااا هزاران هزاران مرتبه سپاس که بارها و بارها با این بنده کمترینت با این وضوح صحبت کردی و این کمترین باز شرط بندگی که همانا تسلیم بی قید و شرط هست رو به جا نمیاره!
جریان از این قرار هست که من به خاطر یک ارتقا شغلی از آبان ماه امسال از کارم استعفا دادم تا با تمرکز روی دوره آموزشیم و کسب نتیجه نهایی شرایط این رشد رو فراهم کنم. تصمیم سخت و پرچالشی بود و هنوز هم مرددم که آیا تصمیمم درست بوده یا باید شغلم رو ادامه میدادم! با آموزه های سایت و مراقبه سعی میکنم بر نجواهای ذهنیم فائق بیام ولی اعتراف میکنم چون در این راه نوآموز هستم بسیار برای من چالش برانگیزه و گاهی مثل امروز آنچنان ترس و یاس بر من غلبه میکنه که عملا قادر به هیچ حرکتی نیستم. قبلا ممکن بود روزها در این حالت باقی بمونم مثلا در آبان ماه به گمانم حدود 20 روز در چنین انفعالی بودم. امروز هم دوباره این حس بر من چیره شد ولی چون به لطف الله یکتا بسیاری از باورهای من دستخوش تغییر شدن نسبت به این حس آگاه بودم وقتی دیدم در خانه ماندن کمکی به تغییر حالت من نمیکنه از خونه زدم بیرون و از خدا خواستم به من یه نشانه بده که در مسیر درست هستم کمی با دست و دلبازی برای خودم و دیگران خرید کردم با اینکه هوا عالی بود و هرجا که میرفتم برخوردها عااالی بود و خریدهای زیبایی هم کرده بودم ولی رفته رفته که زمان برگشتن به خونه نزدیک میشد با نگرانی دنبال اون نشانه واضح بودم تا اینکه وارد کوچه شدم و گفتم خدایا به انتهای مسیرم دارم میرسم و نشونه روشنی ندیدم باز به خودم قوت قلب میدادم که نگران نباش دیدن یه گربه که زیر یه ماشین لم داده و زیرچشمی بهت زل زده هم میتونه نشونه باشه و تو هنوز فرصت داری! که چند پلاک مونده به خونه دیدم دم پارکینگ خیس هست با خودم گفتم یعنی کسی تو کوچه ماشین شسته! تا اینکه رسیدم پشت درب و دیدم نظافت چی اومده و ساختمان رو داره تمیز میکنه! باور نمیکردم! نظافت آپارتمان چند هفته ای بود که به تاخیر افتاده بود و تذکرات من هم فایده ای نداشت و مشاعات بسیار کثیف شده بودن به قدری که وقتی داشتم از خونه خارج میشدم با خودم گفتم به این آلودگی توجه نکن و اوضاع رو بدتر نکن و حالا ساختمان اساسی داشت نظافت میشد! چه نشانه انرژی بخشی! واقعا خدا رو از صمیم قلب شاکر شدم و انرژیم کمی برگشت اما حجم نا امیدی که تجربه میکردم با خرید و توجه به زیبایی ها در مسیر و اون نشانه بی نظیر تغییری نکرد و دوباره بی رمق و بی انرژی شدم تا اینکه آخر شب تصمیم گرفتم از خدا بخوام یه نشونه دیگه به من بده (باورهای توحیدی من تازه دارن شکل میگیرن و قطعا بسیااار جای کار دارن و الا اگر موحد خوبی میبودم به هزاران نشانه در مسیرم میرسیدم و به یقین میگفتم این نشانه منه ولی … اما از فضل پروردگارم نا امید نیستم و میدونم این دوره کارآموزی رو بر من سخت نمیگیره و در آینده نزدیک آگاه به این نشانه ها خواهم شد انشالله) و این شد که مجدد برای رویت نشانه ی دیگر به این فایل الهی هدااایت شدم. الله اکبر از این تطابق الله اکبر
یعنی پروردگارم به قدری آشکار من رو هدایت کرد که قاعدتا باید حالا حالاها دهانم را بدوزم و سرمست از این نشانه یه سمت توحید و تعالی در حرکت باشم (امید که لایق باشم). هدف از این دراز گویی در درجه اول اینه که بماند به یادگار برای خودم که بارها و بارها با دیدن این فایل و خواندن کامنتم درس بندگیم را مرور کنم و قانون رو به خودم یادآوری کنم و از طرفی شاید برای نازنین هایی که مثل خودم تازه با سایت آشنا شدن یک مصداق عینی باشه و بدونن خیلیها هستن که باورهای توحیدی نداشتن ولی از این سایت به قدر ظرفیتشون معجزه دیدن و الا سایر عزیزان که به لطف خدا پیداست حسابی در محضر اساتید درس پس داده اند و خوانش کامنت های سراسر خلوصشون مکتب دیگری برای بنده شده. همه این موارد ذکر شد که به اینجا برسم که اره ما ممکنه درخت های خشکیده زندگیمون رو نبره، اره ای که به زعم خودمون حسابی بهش رسیدگی کردیم و به نظر بی نقص میاد و حتی ازش تعریف میکنیم و به نوعی بهش غره هستیم! ممکنه درست کار نکنه و یه جای کار بلنگه جایی که از چشم همه پنهانه! جایی در تاریک ترین و در پنهان ترین نقطه ممکن! و تنها و تنها و تنها چیزی که آن عیب و نقص رو عیان و برملا میکنه توکل هست و اقدام! کنکاش و جستجوی هدفمند، تمرین و تکرار و صبر هست و صبر این کلید درهای بسته. هر بار که استاد جانم استارت میزدن و اره روشن نمیشد چیزی درون من همزمان تداعی میشد و فرو میریخت! آن هزار راه نرسیده آن هزار کار نشده آن هزار جای نرفته و هزاران هزار دیگر همه و همه در من پیدا میشدن مثل جزیره هایی که سر از آب بیرون میارن! آن همه رها کردن ها و نا امید شدن ها در من عیان میشد… اسرار هویدا میشد… الله اکبر (الله اکبر ذکر توحیدی مخصوص این حال من که از زبان مریم جان در این فایل به موقع جاری شد).
اون لحظه غرور آفرین روشن شدن اره! الله اکبر از این تغییر حال! (یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال) تمام باورهای شرک آمیزم در هم کوبیده میشد. شوکه بودم از اینکه چطور تا چند دقیقه پیش مایوس و در آستانه یک رها کردن دیگر بود ولی الله عالم تاب روشنگرم مرا به این فایل هدایت کرد! و جدال اره تکامل یافته با آن درخت پر هیبت! بدون هیچ ترس و واهمه ای بدون ذره ای تردید! بدون اینکه گفته بشه نه این کار من نیست این لقمه برای من خیلی بزرگه نه نمیشه نه نمی تونم و باز هزار الله اکبر از زمانی که استاد گفتن ببین توش خالیه و به قول مریم جان طبل توخالی! همش همین بود آن درخت به ظاهر تنومند اندکی بعد افتاده بر زمین و تسلیم اراده استاد! حقیر و ناچیز! چی بگم من آخه! اگر هزاران هزاران بار این فایل رو ببینم و آنقدر اشک بریزم که دیگه اشکی برام باقی نمونه باز این شرک تلنبار شده در درونم شسته نمیشه مگر و فقط مگر با نگاه رحمانی خدای احد واحد. آه از تمام لحظاتی که اره ام روشن نشد و اون رو زمین انداختم! آه از تمام لحظاتی که هیبت یک مسئله آنچنان من رو در هم شکست که حتی قادر به حرکت های ابتدایی برای بقا نبودم چه رسد به چالش با اون مسئله! تازه هر بار خشمگین و سرخورده یا اره ام رو پرت کردم یا به زمین و زمان ایراد گرفتم که این چه درختی بی شاخ و دمی بود که سر راه زندگی من قرار دادی! استادم استاد عزیزتر از جانم زندگی من پر از درخت های پوسیده ضربه خورده ولی نیوفتاده! پر از اره های هیولای از چشم افتاده و پر از نشدن هاست. عزیز الهی ام با اشکی که ملغمه ای از شوق، اندوه، شرم و شفا هست دارم مینویسم. در این چند ماهی که با سایت شما آشنا شدم مرده بودم زنده شدم!
بارالها به بزرگی عظمت کبریاییت هر آنچه که خیر مطلق است و عقل و احساس ما را بر آن راه نیست و تو میدانی و ما نمیدانیم بر استاد عزیزتر از جانم، بر استاد مریم نازنینم و بر اهالی خانه دل جاری و ساری فرما. آمین یا رب العالمین
واقعیتش من هم تقریبا تمام اینایی که گفتی رو هم تجربه کردم هم دارم تجربه می کنم
انگار که این کامنتو اصلا فقط مختص من نوشته بودی که من بیدار بشم.
اون ترسها ونجواها و بی رمقی ها… که البته گاهی به اذن خدا میفهمم که توهمی بیش نبوده.
اما ذهن کار خودشو میکنه و ادامه میده …
از این رو من خودم رو غرررق در سایت عباسمنش کردم و تقریبا از هر 24 ساعت به جرات میگم که 18 ساعتشو توی سایت دارم فایل می بینم یا میشنوم یا نت برداری میکنم حتی موقع پیاده روی،
حتی موقع خواب،
حتی توی خواب هم هدفن توی گوشمه و آهنگ های تجسمی سایت استاد جانم رو گوش می دم.
دیشب موقعی که دیگه چشمم سنگین شده بود و همچنان در سایت بودم به کامنت شما برخورد کردم اوایل کامنتت بودم که خواب ازم زور شد
روی همون صفحه ی کامنتت دکمه ی بغل گوشیمو زدم که صبح گوشیمو که باز میکنم اولین چیز کامنت شما باشه که روصفحه ببینم وبخونم.
امروز صبح سوپرایز شدم و نشانه هامو در کامنت شما دیدم..
درست دیروز غرق یاس و ناامیدی بودم به خودم می گفتم هیچکس مثل من نیست
هیچکس انقدر فشار روش نیست
هیچکس نیست که مثل من پُر کَسه بی کَس باشه …
حتی بچتم تحویلت نگیره …
الله اکبر سبحان الله
که کامنت شما شرح حال منه
و از کامنتت آموختم که مثل خودمم آدمایی هستن که راه نفس کششون توسط ذهن دچار تردید و مسئله شده..
اما باااز هم پناهم بعد از خدا سایته و گنج هایی که در کامنت ها نهفتس.
منشور کورش میگه راه در جهان یکیست گفتار نیک ،پندار نیک،کردار نیک؛
اما من میگم راه درجهان یکیست
سایت عباسمنش ،سایت عباسمنش ،سایت عباسمنش
یعنی توحید به معنای واقعی در آموزه های استاد موج میزنه.
از تفسیر دعای کمیل به زبان استاد گرفته تا فایلهای دانلودی زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا و…
تا محصولات بی مانند و کاملی که مدام هم درحال آپدیت وپویایی هست ،همه و همه دگرگون کننده ی حال میلیونها انسانیه که به این سایت توحیدی و بی نظیر هدایت شدند.
دوست من ما جای درستی اومدیم
فقط باید تداوم داشته باشیم و بچسبیم به این سایت و آموزه ها و نشانه هاش.
بیشتر نشانه های من از داخل همین سایته.
غرق شو درسایت استاد دوست من.
اونوقته که می بینی خدا داره باهات حرف می زنه.حتی صداشم میشنوی.
کافیه فقط دست خدا رو باز بذاریم
با ایمان و توکل.
با حس خوب
و توجه و تمرکز به زیبایی ها.
من روزی هزاران بار دیتیل به دیتیل شکرگزاری می کنم
بقول استاد حتی از دیدن یک زن زیبا ،
یک گنجشک ،یک گل زیبا،یک قاصدک،یک ماشین مدرن،ساختمانهای شیک،تمیزی شهر،بوهایی که استشمام میکنم…
همه و همه رو شکرگزاری میکنم
حتی گاهی اوقاتتو خیابون به بعضی افراد زیبا میگم تحسین میکنم زیبایی ت رو خداحفظت کنه ماشالله.
و تاثیر لبخند و شادی اون فرد رو توی زندگیم لمس می کنم…
امروز در این لحظه خداروشکر میکنم بخاطر هدایتم به کامنت شما.
و از نظر من وقتی با خدا باشی ،
وقتی فقط و فقط از اون بخای واضح و روشن،
اونوقت دو دوتا نمیشه چهارتا میشه پونصد هزار تا.
عزیزم از خدا درخواستهای واضحی داشته باش
که اون سریع الجوابه.
برای من پیش اومده که هنوز باقلم دارم درج میکنم روی ورق هنوز جمله هه تموم نشده ولی همون موقع از زبان استاد یا یه نفر دیگه راه بهم نشون داده شده و من حیران موندم از این سریع الجوابیه پروردگار و خالق توانام.
کامنت شما هم برای من بسیار تاثیرگذار و جانانه بود بعد از اینکه دیشب رو با این نیت سر بر بالش گذاشتم که خداوند از طریق خواب الهاماتش رو بر من جاری کنه تا قوت قلبم باشد و چه خوابی و چه رویایی…
صبح به محض اینکه چشم باز کردم سرمست از رویا و نشانه ای که دریافت کرده بودم با خیالی خوش مشغول برنامه ریزی ذهنی برای امروزم بودم و نیت کردم اولین کاری که میکنم نوشتن شکرگزاری باشه و بعد گوشیم رو برداشتم که به خانواده جان صبح بخیر بگم که از طریق نوتیفیکیشن ایمیلم متوجه کامنت زیبای شدم سریع به سایت مراجعه کردم و کامنت شما رو چندبار خوندم… بعد از رویای دیشب خوانش کامنت شما برای من حکم خوردن یه دسر لذیذ بعد از یه شام مفصل بود دلچسب و گوارا
خدا رو سپاسگزارم بابت این چینش و زمانبندی های بی نقص
هستی جان کامنت شما از جهات زیادی برای من عزیز بود اول اینکه ممنونم ازت که مفصل نوشتی انگار هرچه کامنت ها و نوشته ها طولانی تر میشه چیزهای بیشتری از عمق به سطح میاد و ناپیداهای زیادتری ظاهر و آشکار (الان به عینه متوجه شدم که چرا استاد همیشه کامنت های طولانی تر رو تحسین میکنن). سپاسگزارم که دلسوزانه منو راهنمایی کردی و چقدر برای من ارزشمند هست مثل یک راهنمایی غیرمنتظره در راهی ناآشنا! چشم حتما در شکرگزاری هام بیشتر به جزییات میپردازم و از خدا نشانه و هدایت بیشتری رو طلب میکنم.
سایت عباس منش هم که حقیقتا امن ترین و امیدبخش ترین جای دنیا برای من و ما شده خدا رو بینهایت سپاس بابت این چنین ماوای امنی و اینچنین ساکنان آشنا و نزدیکی. من هم روزانه از سایت تغذیه میکنم و بندنافم شده در اتصال به معنویت و توحید و چشم سعی میکنم که این نزدیکی رو بیشتر کنم.
هستی جان در تایید صحبت شما که از تداوم گفتین من هم در این مدت به این نتیجه رسیدم که توکل و استمرار و تداوم آگاهانه رمز رسیدن های پی در پی هست.
سپاسگزار از نظر لطف شما من هم بهترین احوالات و احساسات رو از خداوند کریم برای شما خواستارم امید که روزی قریب همه ما غریبه های آشناتر از هر آشنایی پروانه وار به گرد شمع محفلمان استاد عزیزمان حلقه بزنیم و این انرژی و آشنایی رو دست در دست هم منتشر و تکثیر کنیم. آمین
(چه حسن ختامی هستی جان! دقیقا هم زمان با درج آخرین جمله کامنت دوتا کبوتر پشت پنجره ای که کنار تختم هست فرود اومدن اون دوتا من و تو بودیم انگار عزیز هم پروازم و بلند گفتم خدایااا فراوووان شکرررت).
کامنتت قلب و روحم رو جلا داد و موتور حرکتم رو روغنکاری کرد عزیزم.
بذار یه قصه ی جذاب برات بگم.
یه شب که تو خونه تنها بودم و اولین روزهایی بود که وارد مسیر آگاهی شده بودم ،همش می گفتم خدایا خودتو به من نشون بده یالله زودباش یه نشونه ی واضح بمن نشون بده اصلا شده خودتم از آسمون بیای زمین باااید امشب خودتو بمن نشون بدی.
یک دقیقه نگذشته بود که توی سکوت و تنهایی آخر شبم،دیدم یکی به پنجره ی اتاقم میزنه
پنجره ی اتاقم رو به کوچه س و اتاق من طبقه ی سوم .تمام بدنم شروع به لرزیدن کرد و ترس تمام وجودمو گرفت گفتم خداس اومد.
توی دلم گفتم حالا چه شکلیه
خدایا من یه غلطی کردم چه زود اومدی …
خلاصه هر جوری بود به ترسم غلبه کردم و با دست لرزان پنجره رو که کشوییه باز کردم
یه کبوتر چاهی خوشکل دیدم که پاشو از پنجره گذاشت داخل و لای پنجره نشست و همچنان درسکوت زل زد به چشمهای من.
من دیگه اون لحظه نمیتونستم جلوی اشکامو بگیرم زل زده بودم بهش و سیل اشکهایی که دراختیار من نبود.
توی چشمهاش میدیدم که بهم میگفت بیا من اومدم دیگه چی؟
بازم میگی یالله زودباش همین امشب خودتو به من نشون بده؟
حدود یک ربعی چشم در چشم بودیم تا اینکه پرواز کرد و رفت.
من تاصبح اشک ریختم و با خدا عشقبازی کردم…
فرداش توی گوگل سرچ میکردم که نماد کبوتر و پرنده چیه؟
جوابها همه این بود:
کبوتر نماد رهایی،آزادی،جنبش،زایش،و اقتدار هست.
و صدای پرندگان صدای خداونده.
میخام بگم به این حدددد سریع الجوابه .
و الان که گفتی دوتا کبوتر دیدی …
من یاد اون اتفاق افتادم که برام افتاد…
حتما خیریتی هست عزیزم.
کبوتر حاکی از رهایی و آزادیه.
مدتهاست که بهم الهام میشه زندگیم قراره وارد فصل جدیدی از تکامل بشه.
و منتظرم نشانه ها راهنماییم کنند.
عاطفه جانم دلبر شیرینم خیلی خوشحالم که کامنت من حالتو خوب کرده
شاید خوف کنی اگر بگم کامنتمو خوندم و قسم میخورم که بیشتر جملاتش رو من هرگز نگفتم و ننوشتم برات.
جلل الخالق.الهی شکرت که دست و زبان خدا شدم برای خوشحالی یک دوست توحیدی.
عاطفه جانم کامنت شما هم حال منو عالی کردعزیزم.
ازت سپاسگزارم.
این کامنت گذاشتنها این ردپاگذاشتن ها
این تحسین کردنها و این تبادل فرکانس ها ،باعث میشن هر موقع انسان کم میاره ،هر موقع نجواهای شیطان میاد،آدم برگرده به ردپاهاش نگاه کنه و حال خودشوعوض کنه .
عاطفه ی عزیزم دلبر خوش زبان و صادقم همونطور که استاد میگن ،در مورد تمام امور زندگیت هرالهامی که اول کار بهت شد و حست رو خوب کرد ،اون یعنی کلام خدا ولازم الاجراست
اما اگر همون موقع انجامش ندادی و اما و اگر آوردی تو کار ،دیگه میشه نجواهای شیطان.
پس درِ سَرت رو ببند و در قلبتو باز کن که خدا پشت دره.
در مورد دوره ی شغلیت شک نکن که راه درستو رفتی و بازم میگم استمرار داشته باش و صبور باش عزیزم.تا جهان به تو پاداش بده.می بوسمت و
برات از خداوند توانا بهترینها رو میخام عزیزم.
من همیشه همینجاهام.
در دسترس.
و تک تک سلولهای بدنم مشتاق شنیدن پیشرفت و تعالی شماست جان دلم.
چه کامنت پر انرژی! سراسر کامنت رو با لبخند خوندم مرسی از طنز قشنگی که به این جملات و راهکارهای کلیدی دادی.
امروز تولدمه و چه هدیه قشنگی من از سایت استاد جان گرفتم.
عزیزم کامنتت رو چندبار خوندم و باید بازم بخونم چقدر برای من نکته داشت واقعا بی خود نیست که تو دانشگاه سال بالایی ها ارج و قرب بیشتری داشتن اینجا هم انگار هرچه از این زمان عضویت میگذره این رشد و پختگی مشهود تره.
قبلا اگر کسی در مورد این احوالات و نشانه ها با من صحبت میکرد خیلی محکم و قاطع رد میکردم و تو دلم و گاهی حتی تو روی اون طرف! اون رو تحقیر میکردم که چقد دلش رو به چیزهای الکی خوش کرده و اینا همه تصادفه و طرف توهم زده و …! ولی حالا… غریب ترین تجربیات معنوی رو هم باور میکنم چون هر روزم شده پر از الهام و دریافت و تجلی…
چه نشانه باشکوهی دریافت کردی منم اگر جای شما بودم همینجوری اشک میریختم از این نشانه ها برایت بیشمار باد عزیزم.
مرسی که گفتی کبوتر نماد چیه من نمیدونستم باید از دیدگاه نماد شناسی به معانی عمق بیشتری بدم از این به بعد نشانه هام رو بیشتر بررسی میکنم.
صمیمانه از خدا میخوام که مدارت رو به زودی عوض کنی و بیشتر به اصل و مرکز نزدیک بشی انشالله و حتما این تمایلات متعالی از طرف خدای خوبیها بی پاسخ نمیمونه.
چه نقل قول خوبی از استاد آوردین عزیزم چقدر دل آدم قرص شد با این هدایت استاد! چون واقعیتش من یه ذهن دیر باور و تحلیلگر دارم و حتی وقتی نشانه ها رو دریافت میکنم گاهی این کلنجار رفتن و کنکاش کردنم ادامه پیدا میکنه ولی این نقل قول شما چقدر برام موثر بود اینکه نجواهای بعدیش شیطانیه و نباید در دامشون بیوفتیم و باید اعتماد کنیم. چقدر کار منو راحت کردی و بارم رو سبک…
انشالله و به زودی هم من هم شما به لطف خدا کن فیکون میکنیم در هست کردن آنچه که دور از دسترس یا غیرممکن به نظر میرسه.
هستی جان مرررسی که هستی بوس به کله پر از ایده و خلاق خودت هم عزیزم
وقتی که به ظاهر دارم روی خودم کار میکنم و توهم زدم که وای چقدر قدرتمند دارم پیش میرم، در حالی که موضوع از ریشه خرابه، مثل درختی که ظاهری بسیار استوار داره ولی از تو پوک شده
مثلا وقتی که هی میگم من ارزشمندم، ولی در ناخودآگاهم احساس ارزشمندی بشدت کمرنگه
وقتی که با خودم فکر میکنم که: خب من فلان باورم که مشکل نداره، اوکیه
ولی این فقط ظاهره، دقیقا مثل درختی که قطع شد، اما از تو پوک شده و سوسک و موریانه زده
طبیعت بزرگترین معلم و مربی بشر بوده و هست و خواهد بود ولی به شرط تفکر
بیخود نیست که میگن یک دقیقه تفکر از سالها عبادت کورکورانه ارزشمند تره
بارها در قرآن رسیدم به آیه هایی که نوشته: آیا نمی اندیشید؟
و همیشه تو دلم میگم هر کسی که این آیات رو میخونه تو دلش مغرور میشه که هیچکس نمی اندیشه و الان که من دارم این آیه رو میخونم می اندیشم، در حالی که اصلا اینطور نیست
اندیشه جانم سپاسگزارم که این کامنت بینظیر و نوشتی و چقدر درس داشت برام
چند روز بود که میخواستم به سوالات جلسه دوم ،شیوه حل مسائل دوباره پاسخ بدم اما مدام ذهنم میگفت ولش کن تو که مشکل تو پیدا کردی و نیازی نداری اما دیشب گفتم حالا که اینقدر این موضوع و پَس میزنم حتما باید انجامش بدم
سوالات و که جواب دادم خدا میدونه چه چیزهایی از توش کشف شد ، اصلا تمرینات دوره ها ی مدلی که وقتی انجامش میدم درهایی از خیر و برکت و آگاهی به روم باز میشه خداروشکر
جواب ها رو نوشتم کامل با جزئیات و بعد خوابیدم ،خواب دیدم که هدایت شدم به سریال زندگی در بهشت قسمت 63 و یادمه که به خودم گفتم چه جالب این عدد سال تولد خواهرمه و صبح که بیدار شدم قیل از ستاره قطبی اومدم سراغ این قسمت ببینم چی و باید دریافت کنم و با کامنت اندیشه عزیزم دریافت کردم و دقیقا هماهنگ بود و پاسخ هایی که دیشب به سوالات داده بودم خدای من چه خبره واقعا؟؟؟؟؟
هر لحظه ما در حال هدایت هستیم
هر لحظه باید هوشیار باشم تا هدایت و دریافت کنم
حالا چطوری میتونم هوشیار باشم ؟؟؟؟
با عمل کردن به قوانین !!!
با ایمان داشتن به اینکه احساس منِ که داره خلق میکنه
با توجه به زیبایی ها با بودن در حال خوب
خدایا خیلی خیلی خیلی سپاسگزارم که لحظه ایی ما رو به حال خودمون رها نکردی و نمیکنی
دیروز هم کلی مشکل حل کردم
یکیش تعمیرات دوچرخه دخترم و ردیفش کردم مثل ساعت کار میکنه و چقدر خودم و تحسین کردم
قبلا کاری و انجام میدادم میگفتم خب همه میتونن اما الان میگم نه همه نمیتونن و این توانایی منِ که اینقدر مستقل و دست به آچار هستم
تازه کلی هم دیروز درخواست هام در لحظه اجابت شد که کلی بابتشون ذوق کردم ،خیلی هیجان انگیز بود و از همه مهمتر خیلی خوشحالم که دیشب مقابل ذهنم ایستادم و به سوالات پاسخ دادم و درهایی از آگاهی به روم باز شد
دیشب کلی بارون اومد و الان هوا رویایی رویایی و سمفونی پرنده ها تو خونه ام در حال پخش شدنه خدایا شکرت ،امروز میخوام برم جنگل و پیاده روی کنم و کلی لذت ببرم از بوی جنگل بعد از بارون
البته ی جنگل جدید و برم تو دل ناشناخته ها و جاهای جدید و کشف کنم
جالبه چند روز پیش با یکی از دوستهای هلندی ام حرف میزدم و در مورد چند جای دیدنی که رفتم گفتم و اون گفت من تا حالا نرفتم
یاد حرف استاد افتادم که خیلی از امریکایی ها جاهایی که من رفتم و اصلا ندیدن
منم چون عاشق تجربه جدید هستم همه جا ی سرکی میکشم
بخدا همون ایران خیلی بینظیره ، من اون موقع که ایرانم بودم از شمال تا جنوب و شرق و غرب همه جا شو گشتم و لذت بردم
به خواهرم چند روز پیش میگفتم برو بگرد ایران و
یادمه دخترم 2 سالش بود و بردمش جنگل اسالم و گیسوم بعد رفتیم اردبیل و اینقدر کوچولو بود خسته میشد و بغلش میکردم اما اینقدر ذوق دیدن داشتم که خسته نمیشدم و فقط لذت میبردم
خدای خوبم سلام
به نام تو آغاز می کنم تکلیفی که بر عهدهء من نهادی….
سلام به اهالی بهشت
خیلی وقته که کامنت نذاشتم….هر روز درسهای زیبایی از این سریال زیبا می گرفتم اما ذهنم بهم می گفت حالا بعدا دوباره فایل رو ببینو یه کامنت کامل از نکاتش بنویس روزها گذشت فکر می کنم از اون قسمت که خانوادهء آقای راین اولین بار رفتن دیگه کامنت نذاشتم شایدم گذاشتم اما مرتب و پشت سر هم نبوده نمی دونم….فقط الان یه حسی بهم گفت امروز باید همین الان که سریال رو دیدی کامنت بذاری….اوایل فکر می کردم که هر زمان که بخوام کامنت رو می نویسم اما فهمیدم که خواستن وقتی اتفاق میفته که محکم جلوی نجواهام بایستم…به نظرم نه تنها جنس کامنت بلکه اقدام به نوشتن کامنت هم نیاز به تکامل داره….الان یه حس غریبی دارم احساس می کنم خدا با تایپ هر کلمه داره باهام حرف می زنه….احساس می کنم این قسمت پر بود از پیامهای مختلف برای من از جانب خدا یه مدتیه انجام یه کاری فکرمو مشغول کرده حرکت می کنم اما اون شوق و ذوقی که قبلا داشتم برای انجامش رو ندارم کارم مرتب گیر می کنه به ذهنم فشار میاد و نجواها شروع میشه اما بعدش یه حسی بهم میگه برو تو دلش تو می تونی یه بار تونستی پس حالا هم می تونی حسم بهم میگه به خدا توکل کن و دوباره شروع می کنم اما یهویی انگار یه سنگ بزرگ میفته روی ترمز ذهنم و متوقفم می کنه مثل یه چراغی شدم که برقش اتصالی کرده و فیوز می پرونه…توی این چند روز اتفاقات خیلی خوبی افتاده که به خاطرش شکر گزار خدای مهربونم بودم و هستم اتفاقاتی که اونقدرررررر بدیهی رخ دادن که حتی توی ذهنم نگفتم خب طبیعیه حتی از خوردن یه لیوان آب دم دستم هم بدیهی تر بوده….مثلا خریدن دورهء عزت نفس استاد چیزی که از بهمن تا همین 2 هفتهء پیش دنبالش بودم فقط با یه ایده که خدا بهم الهام کرد و پولش در عرض یک نشستن روی صندلی بانک کارش انجام شد(فقط من روی صندلی نشستم و بلند شدم به خودش قسم(واقعیت اگر می خواست روال اداریی که شنیده بودم اجرا بشه حداقلش امضاء یه تعهدنامه و نشستن چند دقیقه توی بانک بود)….حتی تعهد هم از من بانک نگرفت)…من 10 صبح رفتم بانک وقتی رفتم فقط صد و خورده ای توی حسابم بود و ساعت 12:30ظهر ده میلیون تومن توی حسابم بود…طبق قانون من حسابم رو داخل بانک بسته بودم و نباید پولی به من می دادند اما از بانک به کارتم سود واریز شد نه یک بار بلکه 2 بار….الله اکبر….الله اکبر….همانا خداوند برای بنده اش کافیست……من به خودم قول داده بودم که باید برای تغییر زندگیم هر آنچه دارم رو هزینه کنم…..پولی که واریز به حسابم شد مال من بود اما به دلایلی من هیچ اختیاری در موردش نداشتم اما خداوند قادر در عرض چند ثانیه همه کارهای لازم رو برام انجام داد…..
از بانک اومدم بیرون یه جورایی هم توی شوک بودم هم آرامش عجیبی داشتم دقیقاً حسم مثل آدمی بود که سالهاست 10 میلیون 10 میلیون وارد حسابش می شه اینقدر ذهنم با این مسئله راحت بود….اینقدر به کاری که کرده بودم و درست بودنش مطمئن بودم….خیلی راحت وقتی واریز انجام شد رفتم دوره عزت نفس رو خریدم…اگه قبل از این ازم می پرسیدن وقتی دوره رو خریدی چه حسی داری می گفتم از خوشحالی دارم می میرم اما وقتی خریدم و همون روز جلسهء اولو دیدم اصلا حسم اینطور نبود مثل این بود که یه لیوان آب خورده باشم وقتی داشتم می دیدم انگار تمام وجودم گوش شده بود اصلا یه حال عجیبی داشتم نمی تونم توصیفش کنم همونم باعث شد که اون کاری که گفتمو اگرچه با قطع و وصل شدن حرکتم اما ادامه ش بدم….
یه شرکت توی تهران هست که مشاور علمیش توی حوزهء تحصیلی خودم مشاور شرکت مرسدس بنز هستن آرزو داشتم با این گروه همکاری کنم و ازشون چیز یاد بگیرم حتی به عنوان یه کارآموز که هیچ دستمزدی هم بهم ندن دقیقاً زمانی که ایده ای برای واریز پول به حسابم اومد از دورهء آنلاین آموزشی این شرکت اطلاع پیدا کردم شاید برای شما اعجاب انگیز باشه اما برای من مثل این بود که باید این اتفاق می افتاد و خیلی برام معمولی بود ….اگه قبلا ازم می پرسیدن چه حسی داری اگه بتونی توی چنین دوره ای با این گروه شرکت کنی می گفتم از خوشحالی می میرم اما دقیقاً حس من مثل خرید دورهء عزت نفس استاد بود اصلا ذهنم در سکوت کامل بود انگار موقع خرید این دوره به خودش گفته بود سااااااااااااااااااااااااکت بذار کارشو بکنه این راهی که داره می ره اونقدررررررر درسته که من هیچ جوره نمی تونم جلوشو بگیرم در صورتی که قبلا بهم می گفت تو که فقط تئوری یه چیزایی خوندی کجا، شرکتی که مشاورش مشاور مرسدس بنز بوده کجا……اون مشاور به خاطر این مشاور این شرکت شده که همه بچه های تیم اون شرکت غولین تو کار خودشون تو که مبتدی هستی چطوری می خوای حتی از اونا آموزش بگیری……
بریم سره خواستهء سوم خرید دوره زبان دوره ای که وقتی نمونه کار استادش رو دیدم گفتم این خودشه اصل جنس همونی که می خوام همون دوره ای که خستگی توش نیست و پر از انرژیه…من قبلاً هزینه دوره یه کلاس زبان حضوری رو از خدا خواسته بودم توی کامنتم در جواب سوال عقل کل یکی از دوستان هست اما پولش جور نمی شد اما وقتی این استاد رو دیدم تازه فهمیدم خدا می خواسته من این دوره رو بخرم یه دورهء کامل و بسیار جذاب زبان که غیر حضوری بود برای اون دورهء حضوری باید 3 میلیون هزینه می کردم اما این دوره فقط 1 میلیون بود و من به راحتی به سطح حرفه ای در زبان می رسم به امید خدا….اون دوره استادش خیلی خوب بود اما روال تدریس همون روال خسته کننده کلاسهای زبان اما این دوره استادی تدریس می کنه که روش تدریسشون فوق سوپر هست استادی که به گفتهء خودشون کلاس خصوصی خیلی نمی ذارن و اگر کسی به شدت اصرار کنه جلسه ای 30 میلیون تومن باید هزینه بده…..وقتی هزینه کلاس خصوصی ایشون رو شنیدم ناخودآگاه به خودم گفتم الهی بمیرم برای استاد عباس منش که بابت متحول کردن کل زندگی ما حتی یه دوره شونم 30 تومن نیست چه برسه به جلسه ای 30 تومن بعد بعضی از ماها حاضر نیستیم برای یه خوشبختی ابدی هزینه بسیار ناچیزی رو به استاد عباس منش پرداخت کنیم!!!!!!! این استاد زبانی که می گم یه کسی تو مدار استاد عباس منش هستن که واقعا صادقانه می خوان که شاگرداشون زبان رو حرفه ای و بدون هیچ استرسی یاد بگیرن اما دوستان من لطفاً کسانی که فکر می کنن استاد عباس منش دوره هاشون گرون هست به مبلغ جلسه ای 30 میلیون برای فقط آموزش زبان انگلیسی فکر کنن که اگر فکر کنن مبلغ هر جلسهء خصوصی آموزشی با استاد عباس منش رو می تونن برآورد کنن که چقدرررررر میشه!!!!
……
دوستان عزیز علت اینکه این کامنت رو در قسمت فایلهای رایگان گذاشتم می خواستم فقط هزینه ای که برای خوشبختی کامل در زندگیتون رو پرداخت می کنید با هزینه آموزش فقط یک مهارت مقایسه کنید و همیشه یادتون باشه که استاد عباس منش و هر استاد دیگه ای مثل ایشون که در نهایت صداقت و خالصانه به ما آموزش می دن محتاج این مبالغ ناچیزی که ما فکر می کنیم خیلی گرونه نیستن امیدوارم که همهء ما دارای ثروت بی نهایت بشیم و ذهنمون اونقدررررررر وسعت پیدا کنه که سرمایه گذاری های چند میلیاردی برای پیشرفت خودمون انجام بدیم……
وقتی توی این فایل دیدم استاد چندین بار تلاششونو برای رفع مسئله ارّه کردن و در نهایت هم به نتیجهء دلخواه رسیدن انگار خدا داشت بهم می گفت می بینی در مورد اون کاریم که هی حرکتت قطع و وصل می شه تو هم باید ادامه بدی و مطمئن باش از پسش بر میای و نتیجه همونی می شه که می خوای…وقتی استاد درخت رو قطع کردن و دیدم تو خااالی هست انگار خدا بهم گفت خدا به شجاعان پاسخ می ده گفتم دیدی خدا جواب تلاش استاد رو داد و گفت حالا اینقدر توکلت قوی بود منم کارتو آسون می کنم درختو تو خالی می کنم که به راحتی قطعش کنی….و خدا به من گفت تو زندگیت چند بار فکر کردی درخت تنومندیو باید قطع کنی و ترسیدی؟؟؟؟؟؟؟ و ذهنت گفت تو نمی تونی… از پسش بر نمیای… و وقتی قطعش کردی فهمیدی ترست بیجا بوده …حالا این کارتم مثل همونه درخت تنومندی که از قطع کردنش ترس داری تو خاااااااالیه….تیز کردن ارّه ت و تو خالی بودن درختت با من….. گرفتن ارّه و قطع کردن درخت با تو….
ترست بیجاست برو تو دلش باور دارم که از پسش بر میای…..
خدای خوبم مهربان ترینم سرورم تنها کسی که لایق سروری و ستایشی ازت می خوام که کمکم کنی کارم رو به بهترین شکل ممکن تموم کنم…..من تنها محتاج یاری تو هستم…..
الهی که همتون به هر خواسته ای که دارین برسین….
الهی که همه تون در بالاترین حد ثروت و نعمت قرار بگیرین….
الهی صدای خنده هاتون تا اوج آسمون بره….
الهی همیشه احساستون خوب باشه….
الهی همیشه تن تون سالم باشه…..
الهی که همیشه سعادتمند و سرشار از آرامش باشین
به حق رب العالمین…..
استاد عباس منش عزیز منزل نو مباااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارک نمی دونم چه دعایی لایق بندهء خوبی مثل شماست اما امیدوارم هم در این دنیا و هم در آخرت از مقرب ترین بندگان خدا باشید و همیشه در ناز و نعمت غرق در ثروت مادی و معنوی در بالاترین حدش……مباااااااااااااااااااااااااااارکتون باشه تمام وسایل جدیدی که خریدین امیدوارم به شادی استفاده کنین…..خیلی خوشحال می شم وقتی خریدهاتونو می بینم….
از خدای مهربانم بی نهایت سپاسگزارم که توسط شما دو عزیز آگاهی های معنوی و مادی رو به ما می ده…..ان شاء الله به زودی در آمریکا شما رو ملاقات کنم ….
در پناه تنها سرور عالم خدای مهربان غرق در ثروت و نعمتهای بی کران باشید……
به نام ربی که قدرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت میده به انگشتان و قلب و ذهن من
رب، تو من را از هیچی خلق کردی و از عَدَم .. نامردیه و بی معرفتیه که بخوام غیر از تو را بپرستم و از غیر تو یاری و کمک بخوام.
مینویسم بازم به خاطر تو ..
مینویسم برای دنیایم و آخرتم ..
دلم امشب پُره اصن خوب شد جایی اومدم امشب که از همونایی که زبونشون را درک نمیکنم و اونا هم من را درک نمیکنند حتی اگر از عزیزانت باشن، عزیزایی که ذره ای بهشون وابستگی و دل بستگی نداری، اما با همین ها هم تا همین الان، برای من نشونه ها بودن و بودنم در مسیر درست هموار مستقیم، مسیری که همش تویی و حضور تو
سلام به بنده های خدا به دوستان بهشتیم، من پادشاه خدا روی زمینم مثل هر کس دیگه ای که باور داره به عنوان یک پادشاه خلق شده، و اومدم احساسم را با شما به اشتراک بذارم تا خدایم را یاری کنم.
به خاطر همه ی کامنت هایی که با عشق مینویسین سپاس گزارم، از هر کسی که دنیا را گسترش میده و به جای بهتر سپاس گزارم سپاس گزارم و برایش آرزوی ثروت بیشتر دارم بصیرت دارم و ثابت قدمی و ایمان روز افزون.
اینجا، زندگی به سبک بهشت داره آموزش داده میشه توسط خداوند یکتا به وسیله ی دستان پر مهر و تحسین برانگیز و عاشقش.
دوست دارم مثل یک فیلم این بار با قلم توانای خدای من، برتون گردونم به جایی و حسی که همه امون ازش متنفـــــــــــــــــریم .. Go To Hell .. جهنــــم | تا قدر بودن در بهشت و بهشتیان را بیشتر بدونید.
جهنم جایی که …
خودت با دستای خودت خودتو بدبخـــــــــــــــت کردی
خودت با اعمال خودت هیزم سوزان جهنم خودت شدی
خوب گوش کنید!!!
جهنم ..
بذارید حرف اخر را اول بزنم.
اینجااا حرف از همه چیز هست به غیرِ خودش، اصل، به غیر اونی که همه ی ماااااااااااااااا را خلق کرده به این زیبایی به این زیبایی به این شگفتی، هر کدوم خودتون را نگاه کنید .. خدا اینجا گُمِه، خدا ناپیداست .. خدا اینجا نیست انگار ..
جهنم جایی که، هیچ کسی در مورد عشق و علاقه اش صحبت نمیکنه
هیچ کسی در مورد استقلال حرف نمیزنه
هیچ کسی در مورد زیبایی ها حرف نمیزنه
اینجا در مورد هر خدایی صحبت میشه
اینجا هیچ کسی واسه کسی دیگه دعای خیر نمیکنه
اینجا همه میخوان همدیگرو پایین بکشونن
اینجا کسی نمیخواد تفاوت ها را بپذیره و احترام بذاره واسشون به عنوان یک اصل
اینجا کسی نمیدونه چرا به دنیا اومده!
اینجا کسی نمیخواد صداقتی داشته باشه
اینجا هیچ کسی احترام به عقاید هم نمیذارن اینجا هر کسی میخواد بگه من برترم من برترم شمااا هم باید این مسیر را برید آی ملـــــت
اینجا در مورد هر حرف و عامل بیرونی مهمه و قدرتمند الا عامل درونی الا خدا الا باورهااااااا
اینجا همه دارن واسه یک نفر زندگی میکنند! اونم غیر از خودشون
اینجا همه دارن ســـــــــــــــگ دوووووووو میزنند
اینجا همه مثل تنه ی درختی هستن که از درون پوچهِ پوچه پوکه .. اینجا همه ظاهرن
اینجا ریا و زنا و ستم کاری هست
اینجا ظلم به خودت فراوان
اینجا مسیر اشتباه و تصمیم اشتباه پی در پی گرفتن تا دلت بخواد هست
اینجا آدم های شکست خورده تا دلت بخواد هست
اینجااااااااااااااا ادم های به گور رفته توی قبرستون که خودشون را فراموش کردند کین خداشون کین، واسه چی اومدن اینجا یادشون رفته بود اصل چیه رویاهاشون چیه تا دلـــت بخواد هست ..
اینجا کسی نمیخواد به کسی کمک کنه
اینجا همه نگاه دزد و چپاول گری به هم دارند
اینجا همه 9 اشون گرهِ 8 اشونه!!
اینجا دل پاکی کیلو چند؟! اقا سرت کلاه نره
اینجا سرک کشیدن به زندگی دیگران ای جانم
اینجا پَست بودن .. ایول داره
اینجاااااا در جهنم شِـــــرک حرف اول را میزنه.
دوست من دوری کن!!!!!!!!!!
یادم باشه پُر کردن جهنم از همچین افرادی اگر تمام ادم های کره زمین باشه بازم واسه خداوند یکتای شکست ناپذیر فرقی نداره .. اوست زنده ی زنده اوست قیوم قیوم اوست روزی رسان هر جنبده ای در آسمان ها و زمین، اوست که میمراند و زنده میکند، اوست که هدایت میکند تمام جهان و جهانیان را، اوست مالک یوم الدین، اوست که شب و روز را خلق کرد تا نشانه ای باشد برای کسانی که تفکر میکنند، اوست که مرا برای خود خلق کرد و اوست که هر خیری به من رسد من سخـــــت فقیرم نسبت به او .. اوست که میتونه تمامممم جهان را و نه فقط زمین را اوست که میتونه تمام زمین را تمام آسمان ها را مثل طوماری در هم بپچیاند و نابــــــــــــــــــــــــــــــــــود کند و دوباره انی از نو خلق کند و دوباره نابود کند و دوباره از نو بسازد.
ای بهشتیان بر روی زمین، از چه می هیراسید؟ در هر جایی که هستید روی به سوی منِ رب العالمین کنید، و بدانید آن هایی که به من ایمان آورده و عمل صالح میکنند در هر لحظه، نه ترسی بر آن هاست و نه غمی. آن هایند وارثان صالحِ زمین.
ای بهشتیان بر روی زمین، از چه می هیراسید؟ در هر جایی که هستید روی به سوی منِ رب العالمین کنید، و بدانید آن هایی که به من ایمان آورده و عمل صالح میکنند در هر لحظه، نه ترسی بر آن هاست و نه غمی. آن هایند وارثان صالحِ زمین.
ای پادشاهان خداوند بر روی زمین، دستان خداوند، بیایید قدر خودمون را بیشتر بدونیم
قدر مسیری که توش هستیم .. مسیری که هر لحظه زیبایی و شادی و اتفاقات خوبه درسِ درسِ درس
قدر خنده هامون را بیشتر بدونیم
قدر شادی های کوچیکمون را بیشتر بدونیم
قدر سلام کردن ها و هر پیامون را بیشتر بدونیم
قدر فایل ها را دوره ها را نوشته ها را پیام ها را بیشتر و بیشتر بدونیم
قدر دست های خدایی که عاشقانه در این مسیر تولید محتوا میکنند و با عشق با دنیا به اشتراک میذارند
قدر همین چشم هایی که میتونیم زیبایی ها را ببینیم، قدر همین گوش هایی که میتونیم بشنوم، قدر همین بینی که میتونیم نفس بکشیم، قدر همین قلبی که داره میزنه، قدر همین ذهن در آرامش و ثروتمند .. بیشتر بدونیم
پادشاهان خداوند بر روی زمین که همواره لایق بهترین ها هستید و به راستی که ارزشمند هستید فارغ از هر عامل بیرونی و داشتن هر خواسته ای و فردی ..
یادمون باشه ..
یک چند صباحی بیشتر اینجا نیستیم هــــا
بازم بگم ای پادشاهان زمین؟
یک چند صباحی بیشتر اینجا نیستیم هاا ..
بازم بگم؟ این بار با کلام رب میگم؛ 64 عنکبوت
وَمَا هَٰذِهِ الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ ۚ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ
و زندگانی این دنیا جز بازیچــــــــه و افسونی بیش نیست، و سرای اصلی سرای آخــــرت است ..
حواسمون باشه، داریم در هر لحظه به ندای حق و حقانیت و رب کسی که ما را از هیچی خلق کرد، کسی که ما را بزرگ کرد، کسی که از ما مراقبت و محافظت کرد، کسی که راه را بهمون نشان داد و اوست نور آسمان ها و زمین…
حواسمون باشه داریم در هر لحظه به ندای رب گوش میدیم و عمل میکنیم یا شیطان قسم خورده که وعده فقر و زشتی به ما داده به ما اشرف مخلوقات به ما عزیزان خداوند یکتای جهان افرین قادر و حاکم و توانا و شکست ناپذیر مطلق ..
الشَّیْطَانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَیَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشَاءِ ۖ وَاللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَهً مِنْهُ وَفَضْلًا ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ
… If you want be in right path you must have LISTEN TO YOUR INNER VOICE …
…. FOLLOW YOUR HEART …
اگر توی مسیر درستی و داری نتیجه میگیری و لبخند روی لباته و شادی و سپاس گزاری و نتیجه گرفتی و نتیجه دستته همین مسیر را ادامه بده فقط؛ ادامه بده فارغ از هر عامل بیرونی فارغ از نگاه و نقدی و قضاوتی فارغ از ..
فقط ادامه بده این مسیر که نه! اون کسی که این مسیر را طراحی کرده و داره هدایت میکنه و اوست نور اسمان ها و زمین همون میشه بهترین یار تو و تنها و کافی ترینِ کافی ترین یار و دوست و همسر و پدر و مادر و خواهر و برادر و شریک کاری و …
چی میخوای؟
همون میشه واست ..
چی میخوای ؟
همون میشه واست ..
چـــــی میخوای همون میشه واست .. میشه میشه میشه ..
میخوای ببینی امروز چقدر خدا همراهت بوده و تو یاری اش کردی و یار او بودی همون قولی که ازت گرفته بود قبل از اینکه به دنیا بیای؟
…. میزان آرامشــت را ببین ….
آرزو میکنم که قلب نازنین شما، ذهن شما، روح شما در آرامش باشه.
آرزو میکنم که قلبتون پُر از عشق خودش باشه
آرزو میکنم که در این مسیر ثابت قدم باشید
آرزو میکنم که هر روز ایمانتون به رب بیشتر و بیشتر بشه
آرزو میکنم که توی مسیر درست هموار مستقیم هدایت یافتگانی که هر روز بر هدایت ان ها افزوده میشود، باشید.
آرزو میکنم آرزو میکنم که خداوندی که ما را خلق کرد انقــــــدر با ثروتمندتر شدنمون و ایمان والا و اراده امون حســــش کنیم انقدر توی رویاهامون زندگی کنیم که وقتی برای وقت گذاشتن واسه کسی نداشته باشی چون اون فردم به همون میزان دسترسی داره به همون ربی که داری عبادت و ذکرش میکنی
دعا میکنم که خدا را خدا را .. دستام میلرزن .. روحم از بدنم جدا شده .. همش لبخند روی لبمه … خدا را دارم احساس میکنم …
دعا میکنم خدا را همیشه ببینین و حس کنید.
محمد عزیزم پادشاه مارکوی نازنینم سلام
نمیدونی چقدررر خوشحاااالم که به کامنت ارزشمندت هدایت شدم
شما دست قدرتمند و پیام رسان خداوند شدی برام در این کامنت بینظیر..
چند روزی هست که نجواها توی ذهنم رژه میرن و من سعی میکنم با افکار خوبم اونهارو خاموش کنم..تا حدودی هم موفق شدم اما خب انرژی ام کاهش پیداکرده و به همین دلیل هم نتونستم مثل قبل توی سایت فعالیت داشته باشم و کامنت بزارم.
اما… امروز شروع کردم به خوندن کامنت های بینظیر شما دوستای عزیزم و وقتی این یکی کامنت رو خوندم انگار مختص به من بود انگار خدای مهربونم میخواست از طریق این کامنت تلنگری بزنه بهم! یا بهتر بگم، هدایتم کنه..!
نکات ارزشنمدی که نوشته بودی عجیب به دلمنشستن و عجیب درکشون کردم
اینکه قدر خودم رو بدونم قدر این سایت اینگنج نایاب و گرانبها رو بدونم قدر استادام و اعضاش و کامنت هاشون رو بدونم قدر آگاهی هاش رو بدونم
و در یک کلام قدر زندگیم و خوشبختیم رو بدونم
چون.. چند صباحی بیشتر اینجانیستم ها..!!
واااای وای اینجمله اینجمله با روح و روانم بازی کرررد منو دگرگون کرد اشک من رو در آورد بهم شور و اشتیاق و انگیزه داد واااقعن که دیوااانه شدمممم
دوست عزیزم از صمییییم قلبم متشکرم که نوشتی و آگاهی های نابت رو باهامون به اشتراک گذاشتی
متشکرم که دست هدایتگر خداوند شدی برام
خدایا شکرت الهی شکرت
براتون بهترینهارو آرزو دارم در پناه خودش
عاشقتونم
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استادعزیزم وسلام به مریم بانوی مهربانم
وسلام به تک تک دوستانم…
نمیدونم سومین باره چهارمین باره یا پنجمین باره که دارم سریال زندگی در بهشت خصوصا بعضی از قسمتهاش که مربوط به فضای باز وحیاطی به این وسعت وزیبایی میشه، رو می بینم و لذت می برم ازش ومی آموزم ازش…..
یادمه اون اویل حدودا دوسال پیش، توشرایط بدی که توزندگیم داشتم فقط وفقط این فایلهای سفرنامه و این سایت وفایلهای دانلودی بود که می تونست بهم حال خوب بده، یه جورایی مسکن باشه برای روح آزرده ام و تن خسته وقلبی که شکسته بود…اصول واصل وروشی که حالا شده سبک و روش زندگی من، نه مسکن وآرامبخش لحظه ای بلکه، مدتهاست دارم با این اصلی که بهمون باعشق آموزش دادید زندگی میکنم شکر خدا وراضی ام.
من تو گیلان بودم، تو شهری رشت، جایی که 20 سال ازش دور بودم، جایی که ارزوم بود بهش برگردم، اما درست زمانی برگشته بودم که انگاری از دید خودم بد وقتی بود وبد شرایطی شده بود!!!
زندگی عاطفیم رو هوا بود، آرزوهام شده بودند حسرت، وجود خانواده وعزیزان وفامیل ودوست و آشنا شده بودند دردسر، انگاری اون روزها آرزو میکردم فرسنگها از شهرم دور بودم، که کسی نبینه، نفهمه تو زندگیم چه خبره و هزار تا چشم وگوش دنبال کننده ی شرایط زندگیم نباشن….
ترس از قضاوتها، ترد شدنها، حس بی لیاقتی، احساس گناه شدید، ترس از نداشتن حمایت مالی وشرایط بد مالی، ترس، وترس وترس…
اما همزمان با دیدن کل فایلهای سایت وتمرکز بر روی سریال سفر به دور امریکا و سریال زندگی در بهشت، انگاری یه دری، یه مسیری برام باز شد وافتادم تو جاده سرازیری برای رفتن به سمت امید، انگیزه، عشق و دیدن داشته ها، وباز هم امید وامیدبیشتر…
وقتی کامنت دوستان رو میخوندم، وقتی توی این مسیر ذهن نجواگر میومد و میگفت اینها فیکه واقعی نیست، اگه باشه برای تو نیست، توی زندگی تو اتفاق نمی افته، تودیگه باختی، تو ته خطی، چطوری میخوای درستش کنی، چطوری میخوای بسازیش!!!!
هربار با دیدن این فایلها قلبم با صدایی رسا والبته گوش نواز، میگفت: اگه استاد ومریم جان تونستند، اگه بچه های سایت تونستند توهم می تونی، فقط تو همین مسیر، توهمین جاده، با همین فرمون پیش برو، والبته که به لطف الله انقدر عاجز وتسلیم شده بودم، انقدر خسته از خودمحوریها وخدایی کردنها وشرک ورزیدنها بودم، که به لطف الله مهربان، خداهم کمک کرد دستمو گرفت تا توسط شما استادقشنگم والبته مریم جان گوشهام شنواتر، چشمهام بیناتر وقلبم بازتر بشه برای دیدن حق، برای دیدن اصل زندگی، برای دریافت الهامات…
من دیگه نمیخواستم به هیج وجه به خودم ظلم کنم ویا درگیر ظلمی به ناحق بشم وبا بهونه ها وتوجیهات باقی عمرم رو بر باد فنا بدم…
اون روزها من توی یه اپارتمان 80 متری که مال همسرم بود زندگی میکردم با پسرم، خونه ای که باید تخلیه میشد از طرف من هرچه زودتر،چون ما جدا شده بودیم، بماند که به قول شما استادقشنگم یه ذهن بیمار، یه ذهن بیمار وحتی صدها ذهن بیمارو جذب میکنه، منو همسرم چون باهم مشکل داشتیم دقیقا وقتی اومدیم رشت هدایت شده بودیم به خونه ای که 3 واحد بود،ومالک قبلی عنوان کرده بود دوتا خانواده ای که قبلا اینجا مستاجر بودند جفتشون با اختلافات زن وشوهری که داشتن توهمین خونه جدا شدند وشما سومین خانواده ای هستید که میاین اینجا و میگفت خدارو شکر شما مالک هستید اینجارو خریدید دیگه خیالم راحته مالکان دو واحد دیگه هی زنگ نمیزن تهران بهم بگن بیا مستاجرت گنده زده به ساختمون با سروصدا ومشکلات خانوادگی وبزن وبگیر و ببنداش!!!!
خیلی جالبه دقیقا ما هم تواین یکسالی که اونجا بودیم دیگه زندگیمون داشت نفسهای اخرشو میزد با اینکه تازه 2 سال بود شروع شده بود، وبه قول معروف برای آدم بیمار آسمون همه جا یه رنگه، ساکنین دو واحد دیگه هم لاجرم آدمهای بیماری بودند وهربار ما با یه سری مشکلات تو اون ساختمون با اون آدمها روبرو بودیم، من به خاطر مشکلات خانوادگی، ازدواج وطلاق قبلی همسرم، و حرف وحدیث ها و درگیریهاش بهش پیشنهاد داده بودم که از اون آدمها وشرایط دور بشیم تا زندگی نوپامون سروسامون بگیره!!
غافل از اینکه ایشون با ذهن بیمارش اگه کره مریخ هم میرفت باز با همون افکار و رفتار و گفتارش زندگیش هیچ آش دهن سوزی نمیشد، چون ایشون خودش رو با تمام عیب ونقص هاش اورده بود رشت…
و همچنان به اون افراد به اون شرایط جوری وصل بود که یه پاش اینجا بود یه پاش تهران…حالا بماند اینها رو گفتم که یه پیش مقدمه داشته باشیم برا این چیزی که میخوام بگم…
واز اونجا که کارهای خداوند حکیمانست! مثل اینکه به مادر موسی بگه بچتو بنداز تو رود و نترس…
به موسی بگه عصاتو بنداز وحالا که ماری خشمگین شده نترس….
به یوسف بگه حالا که برادرانت در حقت بد کردند وانداختند تو چاه ، من برات برنامه دارم نترس….
به ابراهیم بگه جلوی بت پرستها بمون و بت بشکن و از اینکه بندازنت تو آتیش نترس…
شکل اینجور حکمتهای خداوند همیشه با تضاد همراهه، تضادیکه واقعا درکش خیلی سخته..
مثل اون قایقی که خضر به همراه موسی تو اون سفر سوراخ کرد تا پادشاه قایق اون ماهیگیرو به خاطر عیبش تصرف نکنه…
مثل اون دیوار خرابه ای که دستور داد خضر وموسی درستش کنند تا گنج اون دو یتیم در امان بمونه زیر اون دیوار تا بزرگ بشن وبتونن برش دارند…
مثل اون جوونی که خضر زد کشتش، و در جواب گفت، این جوون پدرو مادرش رو میخواست از مسیر خدا دور کنه، وقراره خدا فرزند یکتاپرستی بهشون عطا کنه جای این فرزند کافر!!!
عقل نمی تونه بفهمه این چیزهارو، اما قلب اگه به سمت نور الهی باز شده باشه کم کم درک میکنه ومیفهمه ومی پذیره دلیل اتفاقات زندگیشو، دلیل تضادها رو، خصوصا وقتی آدم در مسیر هدایت قرار گرفته باشه…
وتمام اون تضادها اومده بودن تا امروز من سرسوزن انسان یکتاپرست، وآگاه و خوشبختی باشم…
من تازه دیدن سریال زندگی در بهشت رو شروع کرده بودم و باعشق تحسین این سبک زندگی شما رو ولطف خدارو تحسین میکردم که هدایت شدم به این شهر زیبا به این استان پربرکت…
اوایل میگفتم خداجون این رسمشه، اخه کی اینجوری نعمت میده چرا یه چیزی میدی یه چیزی رو میگیری؟ خب بذاربنده هات همه چیز رو باهم داشته باشند…
وامروز اینو میفهمم ودرک میکنم که اگه چیزی رو جهان ازم بگیره یا دوره دور کنه یعنی من دیگه برای ادامه نیازی به اون ندارم…
الان 8 ماهه تو دل شهر، تویه خونه ی ویلایی 200 متری زندگی میکنم که حیاطش پر درخت میوه وگل وگیاهه، تجربه نگهداری مرغ و جوجه و توله سگ و باغبونی و کاشتن سبزی جات وسیفی جات رو داشتم ودارم و از دو طرف دوتا زمین بدون سکنه بدون کوچیکترین سروصدا، توحیاط ننو وصل کردم تاب نصب کردم و میزو صندلی گذاشتم و هر روز کلی کیف میکنم و شاکر خداوند هستم واینکه اراده کنم میرم دریا و رودخونه شنا و ماهیگیری و توحیاط آتیش درست میکنیم برای کباب و ……خلاصه که اینجا این خونه شده بهشت من و من هربار به همراه پسرم بارها وبارها خدارو شکر می کنیم به خاطر این نعمت، اونم در شرایطی که درحال حاضر 80 درصد خونه های رشت آپارتمانی شدند و داشتن یه خونه ویلایی زیبا و این شکلی اونم با اون مبلغ رهن واجاره فقط وفقط لطف خدا بوده برای منی که یکسال ونیم پیش، فقط توخواب می تونستم زندگی تو همچین خونه ای رو ببینم…با اینکه خودم یه خونه یه خوابه آپارتمانی داشتم ونیازی نبود که برم مستاجری، اما مستاجری چی بگم که انگار مالک اینجام انقدر صابخونه عالی دارم و همه چیز عالیه عالیه شکر خدا ومنو پسرم داریم کیف می کنیم تواینخونه…
اینجا حیاطش عنکبوت داره فراووون، قورباغه ، مارمولک، حتی یه بار مار اومد!!! بادو بارون وگرد وخاک و حرص کردن باغچه و جارو کردن شستن حیاط پراز برگ و مدام باید حواست به تار عنکبوتهای جدید ولوله زنبورها باشه که تمیزشون کنی زیاد نشند و …..
اما من باعشق بهشون نگاه میکنم…
اگه من سریال زندگی در بهشت وسبک زندگی شما استادقشنگم ومریم جان رو ندیده بودم وازتون یاد نگرفته بودم بدون شک برام سخت بود بعد 20 آپارتمان نشینی وزندگی تو تهران، این شرایط رو بپذیرم …با اینکه بچگییام تو روستا بودم وتجربه زندگی تو روستا ودیدن جونور و مارو و داشتن باغ وباغچه مراقبت ازشون رو داشتم!!
من هربار هر روز با یادآوری سبک زندگی شما دو عزیز زندگی رو برای خودم تو این خونه لذت بخش ودلپذیر میکنم تاجاییکه پسرم هم فقط تمرکزش روی مثبت هاس، وهربار باهم میگم خدایا شکرت که بهمون اینهمه نعمت دادی ودرست جایی که فکر میکردیم همه بهمون پشت کردند و هیچ تکیه گاه وحمایتگری نداریم تو صاحب اختیار ماشدی و حمایتمون کردی….
چقدر فرقه بین کسی که همه چیز رو برکت ونعمت می بینه وسپاسگزاره مثل شما دوتا فرشته و کسی که تو بهترین شرایط هست از هر نظر اما بازم گلمند وناسپاس…
چقدر باید خداوند رو شاکر باشم که از طریق شما منو از جهالت وناسپاسی هدایت کرد به یه زندگی شاکرانه…
ومطمعنم خداوند به اندازه ایمان هرکس بهش عطاء میکنه، اما به قول خودش ، اما انسان بسی ناسپاس است!!!
این نعمتها همیشه بودند همیشه هستند، اما آیا انسان ناسپاس قدرت دیدن وشنیدن ودرکش رو داره؟
چقدر از شما آموختم، هرچی بگم کم گفتم…
امیدوارم سریال زندگی در بهشت هم مثل سریال سفر به دور امریکا ادامه پیدا کنه، تا ما یادمون باشه که شکر نعمت نعمتت افزون کند …
کفر نعمت از کفت بیرون کنه…
چون اگه از این سایت دور بشیم، تمرکزمون برداشته بشه، قدرت 98 درصد جامعه وسبک زندگی ناسپاسانه، قدرتش زیاد میشه ومارو از مسیرمون دور میکنه از مسیر خوشبخت بودن وشاد وسلامت و ثروتمند ویکتاپرست بودن…که هدف اصلی خلقت مابوده وهست…
دوستتون دارم عزیزای دلم، هرجاهستید هرلحظه وهمیشه در پناه امن خداوند باشید انشالله
به نام خداوند بی حساب بخشاینده
سلام ب استاد عزیز، خانم شایسته جان و دوستانم
این شلوغ کاری ها و بهم ریختگی های خونه برای همه مون پیش اومده ولی خدایی من یکی ندیدم توی این احوالات کسی رو مثل خانم شایسته عزیز، یعنی این قسمت میخوام از ویژگی های مثبت شما بگم.
توی این شلوغی ها ک خانم ها معمولا ب فکر روزهای بعدش هستن ک وای من باید همه اینا رو مرتب کنم بعدش، شما فارغ از هیاهو فقط ب دنبال نکات مثبت بودین، اولش ک تو اون سروصدای اره و دریل رفتین سراغ جوجه ها و انقدر با ذوق و عشق باهاشون حرف زدین، این آرامش این چشم زیبابین چقدر قابل تحسینه برام.
اون قسمت ک میرید از شلوغی وسایل بیرون خونه فیلم میگیرید و میگید اینم قبل از عمل، باعشق نه با نگاه ای خِدا….، تازه میگید کفشام رو چپ پوشیدم و میخندین.از دریچه نگاه شما از دید مثبت نگر شما حتی شلوغی و بهم ریختگی هم خنده دار و زیبا بنظر میرسه. ب آینده ای زیبا فکر میکنیم و وضعیت الان رو توجه نمیکنیم و میگیم چه بهبود زیبایی، اینجا هم تمیز میشه و خیلی زیباتر میشه.
و چه زیباست صدای شادی آفرین شما ک ب استاد سخت درحال تفکر برای تیز کردن اره، ک انرژی بده و بگه سخت نگیر درست میشه، ک آرامش بده ب ذهن برای راحت انجام شدن کارها.و من تغییر ظاهر استاد رو دیدم وقتی شما با صدای پرمهرتون شروع ب صحبت کردین.
و این ویژگی مثبت خانم شایسته جان ک برای تیز کردن اره، انقدرررر از استاد تعریف کردن و تشویق و تحسین. ویژگی مثل بچه ها کنجکاو بودن، ذوق و شوق نشون دادن نسبت ب همه چیز، ببین ببین گفتن ها خدااای من خدااای من گفتن ها، این هاست ک زندگی رو لذت بخش نگه میداره، نه اینکه مثل ربات از کنار همه چیز بی تفاوت رد بشیم.
این رابطه رویایی تون، این همکاری تون، تقسیم بندی کارها بدون گروکشی، هر کس وظیفه خودش رو با عشق و بدون منت انجام میده، خندیدن ها و خاطره هاتون حین انجام سخت ترین کارها، رو خیلی تحسین میکنم. اون قسمت ک خانم شایسته گفتن خب استاد الان هیچی نمیشنون هرچی بخوام میتونم بگم، من عاشق شما هستم خیلی خیلی زیبا بود، عاشق این جمله شدم، این لحن این احساس قلبی.
کنجکاوی در ابزار الات اون هم برای خانم ها، چیزی ک بنظر من واقعا چیز جذاب و جالبی نداره ولی چقدر چشم زیبابین شما رو تحسین کنم ک حتی موقعی ک اره خراب میشه شما می رید سراغ نکات مثبتش رو گفتن و میگید حالا ولش بیایم گل ها رو ببینیم. می رید سراغ ویژگی های مثبت کلاه سراغ ملخ، و از چشم هاش و زیبایی هاش میگید ک باز ذهن من همه آفریده های خدا رو ب یک چشم زیبا نمی بینه و دیدم تحسین یکسان شما برای ملخ، مرغ ها و براونی رو.
پیش اومدن اون تضاد ک اره رو چندین بار بازش کردین و بیخیالش نشدین برام درس داشت، با اینکه کار جدیدی بود و شما رفتین انجامش دادین و از پسش براومدین، برام جای تحسین بسیار داشت ادامه دادن، کنترل ذهن، نا امید نشدن و انجام دوباره و دوباره اون کار تا نتیجه بدست بیاد.
سپاسگزارم بابت تهیه و تدوین این فایل، در پناه الله
سلام عزیزم.
لذت بردم از کامنت سرشار از عشق و محبتت و زیبایی هایی که دیدی.
دختر تو باید جراح قلب یا مغز میشدی با این تیز بینی ت.
خیلی قشنگ شرح دادی عزیزم.
یعنی تابحال انقدررر زیبا ویژگی های مریم جون رو درک نکرده بودم با وجود اینکه منم مثل شما بیننده ی این فایل بودم
اما این حجم از دقت نظر شما منو به فکر فروبرد
واقعا چقدر از لحاظ فرکانسی همه ی ماها باهم فرق داریم.
چقدر خانم شایسته قشنگ شادی میکنه حتی برای یه دونه تخم مرغ
چقدر سپاسگزاری کردن…
خدایا شکرت
امیدوارم بازم ازت ردپا ببینم دختر زیبارو.
عاشقتم.
سلام
😃همیشه رو به بهبودی حرکت میکنید ومرحبا ، چه در خانه و چه برای هر هدفی
😃هر روز بهتر از دیروز
😃همیشه باید موانع را بر داریم و راه را باز کنیم و لذت بیشتری ببریم مثل درهای جدید و برداشتن نرده ها
😃انرژی مثبت همیشه در جریان است وقتی که منفیها را پاک کنیم مثل کثیفیها و تمیز کردن همه جا و مرتب و منظم کردن همه جا
😃انبار دار نباشیم چیزهای اضافی را همیشه دور کنیم و رها کنیم مثل فر؛ و همینطور هم باید نسبت به احساسمان نیز این طور باشیم احساسات ولذت خود را باز گو کنیم و در آن هدایت شویم به جاهای بهتر و بهتر و بهتر و همیشه باور داشته باشیم همه چیز همه وقت هست و باور فراوانی را بیشتر در خود پرورش دهیم
😃هر روز همه چیز بهتر و آسانتر میشود مثل اره برقی که کار را راحتتر می کند
😃خلاقیت در وجود ما هست واین هست که باعث شادی ما میشود ویاد گرفتن همیشه لذت بخش است مثل تمیز کردن اره با بنزین
😃همیشه پیگیر کارها باشیم و تا انتها انجامش دهیم و همیشه دنبال حل کردن و راه حلها باشیم همیشه هر مشکلی راه حل دارد و خیلی هم راحت است و همیشه راه حلها در دل مشکل است مثل درست کردن اره برقی
😃هر چه خلوتتر و ساده تر ؛ راحتتر است مثل جمع کردن اضافیها توسط لری
😃همیشه تصمیم گیرنده نباشیم باید تصمیمات را عملی کنیم یعنی ایمان بی عمل حرف مفت است ، مثل حرکتهایی که استادانجام می دهند برای پاکسازی درختان و قطع کردن درختان
😃با فکر که عمل کنیم راحتتر است مثل قطع درختی که شاخه هایش یک طرف دیگر بود و قرار شد که ازسمت مخالف آن قطع شود. وقتی با فکر کار کنیم همه چیز خوب پیش می رود.
😃اول تصمیم گیری میکنیم بررسی می کنیم و بعد عمل می کنیم
😃در هر جایی به دنبال زیباییها باشیم و آن را تحسین کنیم مثل دیدن گلهای زرد
😃تمرکز کامل استاد همیشه مرحبا دارد هر کاری که انجام میدهند با تمرکز کامل کامل است و صد در صد مثل اره کردن درخت
😃از هر اشتباهی درس بگیریم برای کارهای بعدی که راحتتر انجام شود مثل تعمیر اره
😃در این طبیعت ساکت، چه غوغایی از فعالیت و تحرک بر پاست آن هم باانگیزه قوی و انسانهایی کارآمد
😃همیشه پیگیر که باشیم مسائل حل می شود و همیشه راه حلها هست و وقتی پیگیر باشیم خودشان به سمت ما میآیند و همیشه راه حلها هستند مثل تعمیر اره برقی
😃وقتی توی دل ترسها برویم می بینم که واهی بودند و اصلا سخت هم نبوده است مثل قطع کردن درخت که تو خالی بود و ظاهرا خیلی قوی بود
😃توی درخت خالی بود ؛ یاد این افتادم که نجواهای شیطانی هم همیشه الکی است تو خالی است باید با ایمان حرکت کنیم و ادامه دهیم .
😃وقتی که تو خالی باشیم منفیها زشتیها در آنجا لانه می کنند و مانع می شوند که مثبتها بیشتر شوند و بیشتر دیده شوند .
😃همیشه قدم به قدم حرکت کنیم و جلو برویم تا به انتها برسیم مثل قطع کردن درخت؛ تیکه تیکه تا به آخر برسد .
🙂درخت را که جا به جا می کردید ؛ یاد مردان آهنین افتادم
😍با ابزار مناسب کار راحتتر وبهتر انجام میشود
☺همه چیز عالی و با برنامه است خدایا شکرت برای این همه زیبایی و یادگیری
باور ما، راهبر ما
سلام به استاد عزیزم و سلام به همه خانواده صمیمی عباس منش
من چند وقته دارم سریال زندگی در بهشت رو از اول میبینم و برام مثل یه ماجراجویی میمونه که هر مرحلش کلی واسم درس داره ، کلی لذت میبرم ، کلی تجسم با حال خوب ، کلی تحسین ، کلی غرق شدن در دنیای پارادایز و یه عالمه فرکانس های قوی و عالی در مورد خواسته هام.
امروز رسیدم قسمت ۶۳ و اینم بگم اینقدر برام جذابه با اینکه یه بار دیدمشون ، که یه قسمت که تمام میشه ، پشت سرش بعدی پلی میشه و منم میگم بزار ببینم این قسمت چی واسم داره و با عشق و لذت و اشتیاق میشینم نگاه میکنم و حتی صحبتهای استاد تو جاهایی از فایلها رو ضبط میکنم تا بارها گوش بدم و باورهام رو بسازم
میشینم فراوانی نعمت و ثروت در زندگی شما استاد عزیزم رو تحسین میکنم و کلی حالم خوب میشه ، میگم ببین میشه اینقدر ثروت ساخت که هرچی رو اراده کنی در کمترین زمان ممکن بخریش و میشه اینقدرم همه چی راحت و ساده باشه که بشینی تو خونه و سفارش بدی و بیاد در خونه ات اونم وسط جنگل و چقدر تحسین برانگیزه این سیستم پست آمریکا و چقدر خوب خدمات رسانی میکنن.دارم در حقیقت از این سریال برای ساخت باور فراوانی هم استفاده میکنم چون گذشته هرچی دیدیم و شنیدیم کمبود بوده ولی اینجا همش چشم و گوش و فرکانس مون آغشته به فراوانی میشه و ذهن راهی جز باورش نداره مخصوصا وقتی این سریال رو بارها بشینیم نگاه کنیم تا به عمق وجودمون نفوذ کنه.وای نمیدونید شایدم بدونید چه حسی گرفتم الان از این صحبتها.خدایا ما را به راه راست راه کسانی که به انها نعمت داده ای نه کسانی که بر آنها غضب کرده ای و نه گمراهان هدایت کن
سپاس خدایا که تو خیر المنزلین و خیر الرازقین هستی و وهابی و رحمان رحیم
تو این قسمت هم چیزی که بیشتر از همه توجهم رو به خودش جلب کرد ، اون ابزاره بود که درخت رو جابجا میکرد و چقدر لذت بردم و ببینید که تو جای جای شغل خودمون ، همچین مسائلی هست که ما میتونیم بریم حلش کنیم و ثروت خلق کنیم.حتی وقتی داشتم به این ابزار نگاه میکردم دیدم چقدر یه نفر میتونه کاراترش کنه با استفاده از اهرم مثل اون قیچی که با اهرم مثل کره درخت میبرید اینم میتونه همینطور باشه.یعنی با خودم میگفتم ببین یه نفری که عاشق کار خلق ابزار برای راحت تر شدن کارهاست ، میتونه بیاد راه حل بده و حتی اگه پول نداره ، بره شاگرد کسانی بشه که به این کارش ربط داره مثلا شاگرد آهنگر یا در و پنجره ساز و … و هم پول بسازه برای اجرای ایدش هم مهارت کسب کنه برای اجرای ایدش و آروم آروم بیاد یکی بسازه ، بفروشه بعد با سودش سرمایه گذاری کنه روی کارش دوباره و همینطور آروم آروم پیش بره تا یه روزی صاحب کارخونه ساخت ابزارآلات خودش بشه.طبیعتا هم هرقدر پیش بره هم کیفیت محصولاتش بالاتر میره هم ایده های دیگه و ابزار های دیگه هم میسازه که میتونه براش سودآور باشه.
با خودم گفتم ببین چقدر فراوانی تو دنیا هست که کلی ایده هست که تو میتونی فقط دوباره با اجرای همون ها پول بسازی و کلی ایده هست که میتونی با بهتر کردن ایده های قبلی ، پول بسازی و کلی ایده که هنوز متولد نشدن ولی با ادامه دادن و تمرکز روی کارت ، بهشون میرسی و میشه ایده منحصر به فرد تو.مثل عشق و علاقم فوتبال که افرادی هستن که یه نوع دریبل و تکنیک به اسمشون هست مثل ضربه رِباح ماجری یا دریبل زیدانی و …
انتهایی برای ایده پردازی و انتهایی برای پیشرفت و موفقیت و ثروت ساختن نیست.
این خداوندی که ما با فرکانسمون باهاش داد و ستد میکنیم ، به هممون به یک اندازه نزدیکه و فقط کافیه این جهان ثروتمند رو ببینیم و باور کنیم و اونوقت زندگی مون میشه مثل زندگی استاد پر از شادی و لذت و فراوانی و نعمت و راحتی و آسانی
ممنونم خاله مریم و استاد عزیزم که با این سریال ها باور فراوانی رو در من و همه تقویت میکنید.اینکه اینهمه وقت ، انرژی و هزینه میکنید برای کاری که از لحاظ مالی برای شما چیزی نداره ، نشون از باور فراوانی شماست که اینقدر پر شدید از نعمت که نمیتونید اینکارو نکنید و اینقدر از عشق پر هستید که از سر ریزش به ما میدید و به خاطر همین هم هست که ما بچه های سریال زندگی در بهشت اینقدر خالصانه با شما ارتباط برقرار میکنیم چون عشقی که از طرف شما میاد خالصه و بی قید و شرط و بدون نیاز به جبران ما
تحسین میکنم این ویژگی شما رو و آرزو میکنم ثروت ها و سلامتی ها و روابط عاشقانه تر ها و نعمت های بیشمار رو برای شما دو عزیز که دست رب العالمین بودید و هستید برای من
دوستون دارم
شاد باشید
خدا یار و نگهدار شما و تمامی دوستانم در خانواده صمیمی عباس منش باشه
به نام خداوند مهربان
چقدر این قسمت زندگی در بهشت برای من درس داشت
زمانی که اون درخت تو خالی رو دیدم یاد خودم افتادم
که چقدر تو زندگیم ظاهرم مثل همین درخت سفت و محکم بوده
چقدر حرفای قشنگ زدم و ادا درآوردم
اما با کوچک ترین تلنگری فروریختم
حالا من اَرّه رو برداشتم و تیشه زیدم به ریشه این توهمات و خود شاخ پنداریم
چقدر افتاده تر شدم
حالا دارم درخت وجودیم رو با یک فونداسیون قوی میسازم
تا بی برگ و میوه نباشه
نتیجه بده
نتیجه دستش باشه
تا نخواد با کوچیک ترین چالشی منکر خدا و جهان بشه
بلکه از قوانین جهان کمک بگیره برای حل ریشه مسائلش
خدایا شکرت که هدایتم کردی تا این درون خالیم رو ببینم
و با عشق به تو پرش کنم
سپاس گزارتونم استاد مهربان و خانم شایسته عزیز دلم
که با زندگی زیباتون نگاه زیبا داشتن رو به ما آموزش میدید
شکرت خدایا که هر لحظه هدایت میکنی
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و ادب خدمت استاااد جااان عزیزم و بانووو مررریم زیبا استاااد الهی دیگرم و همه جویندگان راه حقیقت.
دلم تنگ است و سنگ صبوری بهتر از اینجا با این همه گوش محرم نیافتم و امید که نگارش نازیبا و پراکنده گویی من چشمان زیبا بینتان را نیازارد.
این صفحه نشانه امروز من بود بعد از اینکه تقریبا تمام روزم رو از دست داده بودم! الله اکبر الله اکبر الله اکبر.
به قول مریم جااان “ببییین” به نشانه ای از این واضح تر دیگه محال بود هدایت بشم خدایااا هزاران هزاران مرتبه سپاس که بارها و بارها با این بنده کمترینت با این وضوح صحبت کردی و این کمترین باز شرط بندگی که همانا تسلیم بی قید و شرط هست رو به جا نمیاره!
جریان از این قرار هست که من به خاطر یک ارتقا شغلی از آبان ماه امسال از کارم استعفا دادم تا با تمرکز روی دوره آموزشیم و کسب نتیجه نهایی شرایط این رشد رو فراهم کنم. تصمیم سخت و پرچالشی بود و هنوز هم مرددم که آیا تصمیمم درست بوده یا باید شغلم رو ادامه میدادم! با آموزه های سایت و مراقبه سعی میکنم بر نجواهای ذهنیم فائق بیام ولی اعتراف میکنم چون در این راه نوآموز هستم بسیار برای من چالش برانگیزه و گاهی مثل امروز آنچنان ترس و یاس بر من غلبه میکنه که عملا قادر به هیچ حرکتی نیستم. قبلا ممکن بود روزها در این حالت باقی بمونم مثلا در آبان ماه به گمانم حدود 20 روز در چنین انفعالی بودم. امروز هم دوباره این حس بر من چیره شد ولی چون به لطف الله یکتا بسیاری از باورهای من دستخوش تغییر شدن نسبت به این حس آگاه بودم وقتی دیدم در خانه ماندن کمکی به تغییر حالت من نمیکنه از خونه زدم بیرون و از خدا خواستم به من یه نشانه بده که در مسیر درست هستم کمی با دست و دلبازی برای خودم و دیگران خرید کردم با اینکه هوا عالی بود و هرجا که میرفتم برخوردها عااالی بود و خریدهای زیبایی هم کرده بودم ولی رفته رفته که زمان برگشتن به خونه نزدیک میشد با نگرانی دنبال اون نشانه واضح بودم تا اینکه وارد کوچه شدم و گفتم خدایا به انتهای مسیرم دارم میرسم و نشونه روشنی ندیدم باز به خودم قوت قلب میدادم که نگران نباش دیدن یه گربه که زیر یه ماشین لم داده و زیرچشمی بهت زل زده هم میتونه نشونه باشه و تو هنوز فرصت داری! که چند پلاک مونده به خونه دیدم دم پارکینگ خیس هست با خودم گفتم یعنی کسی تو کوچه ماشین شسته! تا اینکه رسیدم پشت درب و دیدم نظافت چی اومده و ساختمان رو داره تمیز میکنه! باور نمیکردم! نظافت آپارتمان چند هفته ای بود که به تاخیر افتاده بود و تذکرات من هم فایده ای نداشت و مشاعات بسیار کثیف شده بودن به قدری که وقتی داشتم از خونه خارج میشدم با خودم گفتم به این آلودگی توجه نکن و اوضاع رو بدتر نکن و حالا ساختمان اساسی داشت نظافت میشد! چه نشانه انرژی بخشی! واقعا خدا رو از صمیم قلب شاکر شدم و انرژیم کمی برگشت اما حجم نا امیدی که تجربه میکردم با خرید و توجه به زیبایی ها در مسیر و اون نشانه بی نظیر تغییری نکرد و دوباره بی رمق و بی انرژی شدم تا اینکه آخر شب تصمیم گرفتم از خدا بخوام یه نشونه دیگه به من بده (باورهای توحیدی من تازه دارن شکل میگیرن و قطعا بسیااار جای کار دارن و الا اگر موحد خوبی میبودم به هزاران نشانه در مسیرم میرسیدم و به یقین میگفتم این نشانه منه ولی … اما از فضل پروردگارم نا امید نیستم و میدونم این دوره کارآموزی رو بر من سخت نمیگیره و در آینده نزدیک آگاه به این نشانه ها خواهم شد انشالله) و این شد که مجدد برای رویت نشانه ی دیگر به این فایل الهی هدااایت شدم. الله اکبر از این تطابق الله اکبر
یعنی پروردگارم به قدری آشکار من رو هدایت کرد که قاعدتا باید حالا حالاها دهانم را بدوزم و سرمست از این نشانه یه سمت توحید و تعالی در حرکت باشم (امید که لایق باشم). هدف از این دراز گویی در درجه اول اینه که بماند به یادگار برای خودم که بارها و بارها با دیدن این فایل و خواندن کامنتم درس بندگیم را مرور کنم و قانون رو به خودم یادآوری کنم و از طرفی شاید برای نازنین هایی که مثل خودم تازه با سایت آشنا شدن یک مصداق عینی باشه و بدونن خیلیها هستن که باورهای توحیدی نداشتن ولی از این سایت به قدر ظرفیتشون معجزه دیدن و الا سایر عزیزان که به لطف خدا پیداست حسابی در محضر اساتید درس پس داده اند و خوانش کامنت های سراسر خلوصشون مکتب دیگری برای بنده شده. همه این موارد ذکر شد که به اینجا برسم که اره ما ممکنه درخت های خشکیده زندگیمون رو نبره، اره ای که به زعم خودمون حسابی بهش رسیدگی کردیم و به نظر بی نقص میاد و حتی ازش تعریف میکنیم و به نوعی بهش غره هستیم! ممکنه درست کار نکنه و یه جای کار بلنگه جایی که از چشم همه پنهانه! جایی در تاریک ترین و در پنهان ترین نقطه ممکن! و تنها و تنها و تنها چیزی که آن عیب و نقص رو عیان و برملا میکنه توکل هست و اقدام! کنکاش و جستجوی هدفمند، تمرین و تکرار و صبر هست و صبر این کلید درهای بسته. هر بار که استاد جانم استارت میزدن و اره روشن نمیشد چیزی درون من همزمان تداعی میشد و فرو میریخت! آن هزار راه نرسیده آن هزار کار نشده آن هزار جای نرفته و هزاران هزار دیگر همه و همه در من پیدا میشدن مثل جزیره هایی که سر از آب بیرون میارن! آن همه رها کردن ها و نا امید شدن ها در من عیان میشد… اسرار هویدا میشد… الله اکبر (الله اکبر ذکر توحیدی مخصوص این حال من که از زبان مریم جان در این فایل به موقع جاری شد).
اون لحظه غرور آفرین روشن شدن اره! الله اکبر از این تغییر حال! (یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال) تمام باورهای شرک آمیزم در هم کوبیده میشد. شوکه بودم از اینکه چطور تا چند دقیقه پیش مایوس و در آستانه یک رها کردن دیگر بود ولی الله عالم تاب روشنگرم مرا به این فایل هدایت کرد! و جدال اره تکامل یافته با آن درخت پر هیبت! بدون هیچ ترس و واهمه ای بدون ذره ای تردید! بدون اینکه گفته بشه نه این کار من نیست این لقمه برای من خیلی بزرگه نه نمیشه نه نمی تونم و باز هزار الله اکبر از زمانی که استاد گفتن ببین توش خالیه و به قول مریم جان طبل توخالی! همش همین بود آن درخت به ظاهر تنومند اندکی بعد افتاده بر زمین و تسلیم اراده استاد! حقیر و ناچیز! چی بگم من آخه! اگر هزاران هزاران بار این فایل رو ببینم و آنقدر اشک بریزم که دیگه اشکی برام باقی نمونه باز این شرک تلنبار شده در درونم شسته نمیشه مگر و فقط مگر با نگاه رحمانی خدای احد واحد. آه از تمام لحظاتی که اره ام روشن نشد و اون رو زمین انداختم! آه از تمام لحظاتی که هیبت یک مسئله آنچنان من رو در هم شکست که حتی قادر به حرکت های ابتدایی برای بقا نبودم چه رسد به چالش با اون مسئله! تازه هر بار خشمگین و سرخورده یا اره ام رو پرت کردم یا به زمین و زمان ایراد گرفتم که این چه درختی بی شاخ و دمی بود که سر راه زندگی من قرار دادی! استادم استاد عزیزتر از جانم زندگی من پر از درخت های پوسیده ضربه خورده ولی نیوفتاده! پر از اره های هیولای از چشم افتاده و پر از نشدن هاست. عزیز الهی ام با اشکی که ملغمه ای از شوق، اندوه، شرم و شفا هست دارم مینویسم. در این چند ماهی که با سایت شما آشنا شدم مرده بودم زنده شدم!
بارالها به بزرگی عظمت کبریاییت هر آنچه که خیر مطلق است و عقل و احساس ما را بر آن راه نیست و تو میدانی و ما نمیدانیم بر استاد عزیزتر از جانم، بر استاد مریم نازنینم و بر اهالی خانه دل جاری و ساری فرما. آمین یا رب العالمین
سلام دوست ارزشمندم
کامنت شما اشک منو جاری کرد.
خوشحالم که در این سایت توحیدی دوستی مثل شما دارم.
لذت بردم
تحسین کردم
چه قلم زیبایی داری
چقدر با احساس.
آفرین.
واقعیتش من هم تقریبا تمام اینایی که گفتی رو هم تجربه کردم هم دارم تجربه می کنم
انگار که این کامنتو اصلا فقط مختص من نوشته بودی که من بیدار بشم.
اون ترسها ونجواها و بی رمقی ها… که البته گاهی به اذن خدا میفهمم که توهمی بیش نبوده.
اما ذهن کار خودشو میکنه و ادامه میده …
از این رو من خودم رو غرررق در سایت عباسمنش کردم و تقریبا از هر 24 ساعت به جرات میگم که 18 ساعتشو توی سایت دارم فایل می بینم یا میشنوم یا نت برداری میکنم حتی موقع پیاده روی،
حتی موقع خواب،
حتی توی خواب هم هدفن توی گوشمه و آهنگ های تجسمی سایت استاد جانم رو گوش می دم.
دیشب موقعی که دیگه چشمم سنگین شده بود و همچنان در سایت بودم به کامنت شما برخورد کردم اوایل کامنتت بودم که خواب ازم زور شد
روی همون صفحه ی کامنتت دکمه ی بغل گوشیمو زدم که صبح گوشیمو که باز میکنم اولین چیز کامنت شما باشه که روصفحه ببینم وبخونم.
امروز صبح سوپرایز شدم و نشانه هامو در کامنت شما دیدم..
درست دیروز غرق یاس و ناامیدی بودم به خودم می گفتم هیچکس مثل من نیست
هیچکس انقدر فشار روش نیست
هیچکس نیست که مثل من پُر کَسه بی کَس باشه …
حتی بچتم تحویلت نگیره …
الله اکبر سبحان الله
که کامنت شما شرح حال منه
و از کامنتت آموختم که مثل خودمم آدمایی هستن که راه نفس کششون توسط ذهن دچار تردید و مسئله شده..
اما باااز هم پناهم بعد از خدا سایته و گنج هایی که در کامنت ها نهفتس.
منشور کورش میگه راه در جهان یکیست گفتار نیک ،پندار نیک،کردار نیک؛
اما من میگم راه درجهان یکیست
سایت عباسمنش ،سایت عباسمنش ،سایت عباسمنش
یعنی توحید به معنای واقعی در آموزه های استاد موج میزنه.
از تفسیر دعای کمیل به زبان استاد گرفته تا فایلهای دانلودی زندگی در بهشت و سفر به دور امریکا و…
تا محصولات بی مانند و کاملی که مدام هم درحال آپدیت وپویایی هست ،همه و همه دگرگون کننده ی حال میلیونها انسانیه که به این سایت توحیدی و بی نظیر هدایت شدند.
دوست من ما جای درستی اومدیم
فقط باید تداوم داشته باشیم و بچسبیم به این سایت و آموزه ها و نشانه هاش.
بیشتر نشانه های من از داخل همین سایته.
غرق شو درسایت استاد دوست من.
اونوقته که می بینی خدا داره باهات حرف می زنه.حتی صداشم میشنوی.
کافیه فقط دست خدا رو باز بذاریم
با ایمان و توکل.
با حس خوب
و توجه و تمرکز به زیبایی ها.
من روزی هزاران بار دیتیل به دیتیل شکرگزاری می کنم
بقول استاد حتی از دیدن یک زن زیبا ،
یک گنجشک ،یک گل زیبا،یک قاصدک،یک ماشین مدرن،ساختمانهای شیک،تمیزی شهر،بوهایی که استشمام میکنم…
همه و همه رو شکرگزاری میکنم
حتی گاهی اوقاتتو خیابون به بعضی افراد زیبا میگم تحسین میکنم زیبایی ت رو خداحفظت کنه ماشالله.
و تاثیر لبخند و شادی اون فرد رو توی زندگیم لمس می کنم…
امروز در این لحظه خداروشکر میکنم بخاطر هدایتم به کامنت شما.
و از نظر من وقتی با خدا باشی ،
وقتی فقط و فقط از اون بخای واضح و روشن،
اونوقت دو دوتا نمیشه چهارتا میشه پونصد هزار تا.
عزیزم از خدا درخواستهای واضحی داشته باش
که اون سریع الجوابه.
برای من پیش اومده که هنوز باقلم دارم درج میکنم روی ورق هنوز جمله هه تموم نشده ولی همون موقع از زبان استاد یا یه نفر دیگه راه بهم نشون داده شده و من حیران موندم از این سریع الجوابیه پروردگار و خالق توانام.
امیدوارم باز هم ازت ردپا ببینم دوست خوبم.
برات بهترینها رو از خداوند حکیم میخام.
عاشقتم.
سلام هستی جان رفیق جان
سپاسگزار محبت بی دریغ شما
کامنت شما هم برای من بسیار تاثیرگذار و جانانه بود بعد از اینکه دیشب رو با این نیت سر بر بالش گذاشتم که خداوند از طریق خواب الهاماتش رو بر من جاری کنه تا قوت قلبم باشد و چه خوابی و چه رویایی…
صبح به محض اینکه چشم باز کردم سرمست از رویا و نشانه ای که دریافت کرده بودم با خیالی خوش مشغول برنامه ریزی ذهنی برای امروزم بودم و نیت کردم اولین کاری که میکنم نوشتن شکرگزاری باشه و بعد گوشیم رو برداشتم که به خانواده جان صبح بخیر بگم که از طریق نوتیفیکیشن ایمیلم متوجه کامنت زیبای شدم سریع به سایت مراجعه کردم و کامنت شما رو چندبار خوندم… بعد از رویای دیشب خوانش کامنت شما برای من حکم خوردن یه دسر لذیذ بعد از یه شام مفصل بود دلچسب و گوارا
خدا رو سپاسگزارم بابت این چینش و زمانبندی های بی نقص
هستی جان کامنت شما از جهات زیادی برای من عزیز بود اول اینکه ممنونم ازت که مفصل نوشتی انگار هرچه کامنت ها و نوشته ها طولانی تر میشه چیزهای بیشتری از عمق به سطح میاد و ناپیداهای زیادتری ظاهر و آشکار (الان به عینه متوجه شدم که چرا استاد همیشه کامنت های طولانی تر رو تحسین میکنن). سپاسگزارم که دلسوزانه منو راهنمایی کردی و چقدر برای من ارزشمند هست مثل یک راهنمایی غیرمنتظره در راهی ناآشنا! چشم حتما در شکرگزاری هام بیشتر به جزییات میپردازم و از خدا نشانه و هدایت بیشتری رو طلب میکنم.
سایت عباس منش هم که حقیقتا امن ترین و امیدبخش ترین جای دنیا برای من و ما شده خدا رو بینهایت سپاس بابت این چنین ماوای امنی و اینچنین ساکنان آشنا و نزدیکی. من هم روزانه از سایت تغذیه میکنم و بندنافم شده در اتصال به معنویت و توحید و چشم سعی میکنم که این نزدیکی رو بیشتر کنم.
هستی جان در تایید صحبت شما که از تداوم گفتین من هم در این مدت به این نتیجه رسیدم که توکل و استمرار و تداوم آگاهانه رمز رسیدن های پی در پی هست.
سپاسگزار از نظر لطف شما من هم بهترین احوالات و احساسات رو از خداوند کریم برای شما خواستارم امید که روزی قریب همه ما غریبه های آشناتر از هر آشنایی پروانه وار به گرد شمع محفلمان استاد عزیزمان حلقه بزنیم و این انرژی و آشنایی رو دست در دست هم منتشر و تکثیر کنیم. آمین
(چه حسن ختامی هستی جان! دقیقا هم زمان با درج آخرین جمله کامنت دوتا کبوتر پشت پنجره ای که کنار تختم هست فرود اومدن اون دوتا من و تو بودیم انگار عزیز هم پروازم و بلند گفتم خدایااا فراوووان شکرررت).
سلام به روی ماهت عاطفه ی عزیزم.
امیدوارم که حالت عالی باشه.
کامنتت قلب و روحم رو جلا داد و موتور حرکتم رو روغنکاری کرد عزیزم.
بذار یه قصه ی جذاب برات بگم.
یه شب که تو خونه تنها بودم و اولین روزهایی بود که وارد مسیر آگاهی شده بودم ،همش می گفتم خدایا خودتو به من نشون بده یالله زودباش یه نشونه ی واضح بمن نشون بده اصلا شده خودتم از آسمون بیای زمین باااید امشب خودتو بمن نشون بدی.
یک دقیقه نگذشته بود که توی سکوت و تنهایی آخر شبم،دیدم یکی به پنجره ی اتاقم میزنه
پنجره ی اتاقم رو به کوچه س و اتاق من طبقه ی سوم .تمام بدنم شروع به لرزیدن کرد و ترس تمام وجودمو گرفت گفتم خداس اومد.
توی دلم گفتم حالا چه شکلیه
خدایا من یه غلطی کردم چه زود اومدی …
خلاصه هر جوری بود به ترسم غلبه کردم و با دست لرزان پنجره رو که کشوییه باز کردم
یه کبوتر چاهی خوشکل دیدم که پاشو از پنجره گذاشت داخل و لای پنجره نشست و همچنان درسکوت زل زد به چشمهای من.
من دیگه اون لحظه نمیتونستم جلوی اشکامو بگیرم زل زده بودم بهش و سیل اشکهایی که دراختیار من نبود.
توی چشمهاش میدیدم که بهم میگفت بیا من اومدم دیگه چی؟
بازم میگی یالله زودباش همین امشب خودتو به من نشون بده؟
حدود یک ربعی چشم در چشم بودیم تا اینکه پرواز کرد و رفت.
من تاصبح اشک ریختم و با خدا عشقبازی کردم…
فرداش توی گوگل سرچ میکردم که نماد کبوتر و پرنده چیه؟
جوابها همه این بود:
کبوتر نماد رهایی،آزادی،جنبش،زایش،و اقتدار هست.
و صدای پرندگان صدای خداونده.
میخام بگم به این حدددد سریع الجوابه .
و الان که گفتی دوتا کبوتر دیدی …
من یاد اون اتفاق افتادم که برام افتاد…
حتما خیریتی هست عزیزم.
کبوتر حاکی از رهایی و آزادیه.
مدتهاست که بهم الهام میشه زندگیم قراره وارد فصل جدیدی از تکامل بشه.
و منتظرم نشانه ها راهنماییم کنند.
عاطفه جانم دلبر شیرینم خیلی خوشحالم که کامنت من حالتو خوب کرده
شاید خوف کنی اگر بگم کامنتمو خوندم و قسم میخورم که بیشتر جملاتش رو من هرگز نگفتم و ننوشتم برات.
جلل الخالق.الهی شکرت که دست و زبان خدا شدم برای خوشحالی یک دوست توحیدی.
عاطفه جانم کامنت شما هم حال منو عالی کردعزیزم.
ازت سپاسگزارم.
این کامنت گذاشتنها این ردپاگذاشتن ها
این تحسین کردنها و این تبادل فرکانس ها ،باعث میشن هر موقع انسان کم میاره ،هر موقع نجواهای شیطان میاد،آدم برگرده به ردپاهاش نگاه کنه و حال خودشوعوض کنه .
عاطفه ی عزیزم دلبر خوش زبان و صادقم همونطور که استاد میگن ،در مورد تمام امور زندگیت هرالهامی که اول کار بهت شد و حست رو خوب کرد ،اون یعنی کلام خدا ولازم الاجراست
اما اگر همون موقع انجامش ندادی و اما و اگر آوردی تو کار ،دیگه میشه نجواهای شیطان.
پس درِ سَرت رو ببند و در قلبتو باز کن که خدا پشت دره.
در مورد دوره ی شغلیت شک نکن که راه درستو رفتی و بازم میگم استمرار داشته باش و صبور باش عزیزم.تا جهان به تو پاداش بده.می بوسمت و
برات از خداوند توانا بهترینها رو میخام عزیزم.
من همیشه همینجاهام.
در دسترس.
و تک تک سلولهای بدنم مشتاق شنیدن پیشرفت و تعالی شماست جان دلم.
بوس به کلت.
عاشقتم
سلام سلام هستی جانم اوقاتت به خیر و رحمت
بی نظیری رفیق جان صاف، صمیمی، دلسوز، ماه تمااام
چه کامنت پر انرژی! سراسر کامنت رو با لبخند خوندم مرسی از طنز قشنگی که به این جملات و راهکارهای کلیدی دادی.
امروز تولدمه و چه هدیه قشنگی من از سایت استاد جان گرفتم.
عزیزم کامنتت رو چندبار خوندم و باید بازم بخونم چقدر برای من نکته داشت واقعا بی خود نیست که تو دانشگاه سال بالایی ها ارج و قرب بیشتری داشتن اینجا هم انگار هرچه از این زمان عضویت میگذره این رشد و پختگی مشهود تره.
قبلا اگر کسی در مورد این احوالات و نشانه ها با من صحبت میکرد خیلی محکم و قاطع رد میکردم و تو دلم و گاهی حتی تو روی اون طرف! اون رو تحقیر میکردم که چقد دلش رو به چیزهای الکی خوش کرده و اینا همه تصادفه و طرف توهم زده و …! ولی حالا… غریب ترین تجربیات معنوی رو هم باور میکنم چون هر روزم شده پر از الهام و دریافت و تجلی…
چه نشانه باشکوهی دریافت کردی منم اگر جای شما بودم همینجوری اشک میریختم از این نشانه ها برایت بیشمار باد عزیزم.
مرسی که گفتی کبوتر نماد چیه من نمیدونستم باید از دیدگاه نماد شناسی به معانی عمق بیشتری بدم از این به بعد نشانه هام رو بیشتر بررسی میکنم.
صمیمانه از خدا میخوام که مدارت رو به زودی عوض کنی و بیشتر به اصل و مرکز نزدیک بشی انشالله و حتما این تمایلات متعالی از طرف خدای خوبیها بی پاسخ نمیمونه.
چه نقل قول خوبی از استاد آوردین عزیزم چقدر دل آدم قرص شد با این هدایت استاد! چون واقعیتش من یه ذهن دیر باور و تحلیلگر دارم و حتی وقتی نشانه ها رو دریافت میکنم گاهی این کلنجار رفتن و کنکاش کردنم ادامه پیدا میکنه ولی این نقل قول شما چقدر برام موثر بود اینکه نجواهای بعدیش شیطانیه و نباید در دامشون بیوفتیم و باید اعتماد کنیم. چقدر کار منو راحت کردی و بارم رو سبک…
انشالله و به زودی هم من هم شما به لطف خدا کن فیکون میکنیم در هست کردن آنچه که دور از دسترس یا غیرممکن به نظر میرسه.
هستی جان مرررسی که هستی بوس به کله پر از ایده و خلاق خودت هم عزیزم
سلام
درخت تو خالی من رو بیاد خیلی از باورهام انداخت
وقتی که به ظاهر دارم روی خودم کار میکنم و توهم زدم که وای چقدر قدرتمند دارم پیش میرم، در حالی که موضوع از ریشه خرابه، مثل درختی که ظاهری بسیار استوار داره ولی از تو پوک شده
مثلا وقتی که هی میگم من ارزشمندم، ولی در ناخودآگاهم احساس ارزشمندی بشدت کمرنگه
وقتی که با خودم فکر میکنم که: خب من فلان باورم که مشکل نداره، اوکیه
ولی این فقط ظاهره، دقیقا مثل درختی که قطع شد، اما از تو پوک شده و سوسک و موریانه زده
طبیعت بزرگترین معلم و مربی بشر بوده و هست و خواهد بود ولی به شرط تفکر
بیخود نیست که میگن یک دقیقه تفکر از سالها عبادت کورکورانه ارزشمند تره
بارها در قرآن رسیدم به آیه هایی که نوشته: آیا نمی اندیشید؟
و همیشه تو دلم میگم هر کسی که این آیات رو میخونه تو دلش مغرور میشه که هیچکس نمی اندیشه و الان که من دارم این آیه رو میخونم می اندیشم، در حالی که اصلا اینطور نیست
ممنونم بابت فایل هایی که حسابی حالمو خوب میکنه
بی شک در مسیر درست هستیم
یا حق
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به روی ماه ِ استاد عزیزم و مریم بانوی عشقولی
اندیشه جانم سپاسگزارم که این کامنت بینظیر و نوشتی و چقدر درس داشت برام
چند روز بود که میخواستم به سوالات جلسه دوم ،شیوه حل مسائل دوباره پاسخ بدم اما مدام ذهنم میگفت ولش کن تو که مشکل تو پیدا کردی و نیازی نداری اما دیشب گفتم حالا که اینقدر این موضوع و پَس میزنم حتما باید انجامش بدم
سوالات و که جواب دادم خدا میدونه چه چیزهایی از توش کشف شد ، اصلا تمرینات دوره ها ی مدلی که وقتی انجامش میدم درهایی از خیر و برکت و آگاهی به روم باز میشه خداروشکر
جواب ها رو نوشتم کامل با جزئیات و بعد خوابیدم ،خواب دیدم که هدایت شدم به سریال زندگی در بهشت قسمت 63 و یادمه که به خودم گفتم چه جالب این عدد سال تولد خواهرمه و صبح که بیدار شدم قیل از ستاره قطبی اومدم سراغ این قسمت ببینم چی و باید دریافت کنم و با کامنت اندیشه عزیزم دریافت کردم و دقیقا هماهنگ بود و پاسخ هایی که دیشب به سوالات داده بودم خدای من چه خبره واقعا؟؟؟؟؟
هر لحظه ما در حال هدایت هستیم
هر لحظه باید هوشیار باشم تا هدایت و دریافت کنم
حالا چطوری میتونم هوشیار باشم ؟؟؟؟
با عمل کردن به قوانین !!!
با ایمان داشتن به اینکه احساس منِ که داره خلق میکنه
با توجه به زیبایی ها با بودن در حال خوب
خدایا خیلی خیلی خیلی سپاسگزارم که لحظه ایی ما رو به حال خودمون رها نکردی و نمیکنی
دیروز هم کلی مشکل حل کردم
یکیش تعمیرات دوچرخه دخترم و ردیفش کردم مثل ساعت کار میکنه و چقدر خودم و تحسین کردم
قبلا کاری و انجام میدادم میگفتم خب همه میتونن اما الان میگم نه همه نمیتونن و این توانایی منِ که اینقدر مستقل و دست به آچار هستم
تازه کلی هم دیروز درخواست هام در لحظه اجابت شد که کلی بابتشون ذوق کردم ،خیلی هیجان انگیز بود و از همه مهمتر خیلی خوشحالم که دیشب مقابل ذهنم ایستادم و به سوالات پاسخ دادم و درهایی از آگاهی به روم باز شد
دیشب کلی بارون اومد و الان هوا رویایی رویایی و سمفونی پرنده ها تو خونه ام در حال پخش شدنه خدایا شکرت ،امروز میخوام برم جنگل و پیاده روی کنم و کلی لذت ببرم از بوی جنگل بعد از بارون
البته ی جنگل جدید و برم تو دل ناشناخته ها و جاهای جدید و کشف کنم
جالبه چند روز پیش با یکی از دوستهای هلندی ام حرف میزدم و در مورد چند جای دیدنی که رفتم گفتم و اون گفت من تا حالا نرفتم
یاد حرف استاد افتادم که خیلی از امریکایی ها جاهایی که من رفتم و اصلا ندیدن
منم چون عاشق تجربه جدید هستم همه جا ی سرکی میکشم
بخدا همون ایران خیلی بینظیره ، من اون موقع که ایرانم بودم از شمال تا جنوب و شرق و غرب همه جا شو گشتم و لذت بردم
به خواهرم چند روز پیش میگفتم برو بگرد ایران و
یادمه دخترم 2 سالش بود و بردمش جنگل اسالم و گیسوم بعد رفتیم اردبیل و اینقدر کوچولو بود خسته میشد و بغلش میکردم اما اینقدر ذوق دیدن داشتم که خسته نمیشدم و فقط لذت میبردم
تبریز چقدر. دیدنی و زیباست
اصفهان ، شیراز ، یزد، سمنان ، سبزوار ، نیشابور ، کرمانشاه ،بیستون ،سرپل ذهاب ،ایلام طبیعتش بینظیره شبیه سویس میمونه
اهواز ،قشم ، چابهار
وای فصل گلاب گیری رفتم اطراف کاشون یه روستا بود ، بوی بهشت میاومد از همه جاش
یادش بخیر چقدر گلاب و عرقیجات خریدم
عجب ابگرم هایی داره اون سمت
مشهد و شهرهای شمالی هم که فوق العاده هستن
عاشق سفر با ماشینم اخه هر جایی که دوست دارم وایمیسم و لذت میبرم
یه سفر رفتم تو عشایر چقدر عالی بود شیر تازه و نیمرو با تخم مرغ محلی
قلبم باز شد بخدا ، استاد به این حرفتون ایمان دارم که باید زندگی و تجربه کرد و لذت برد
روزهایی و لذت بردم روزهایی که زندگی کردم بقیه اش جز عمرم حساب نمیشه و مرگ بوده
و این همون ظلم کردن به خودمون ِ
خدایا خودت هدایتم کن تا به آسانی و خوشی جهان و تجربه کنم و لذت بیشتری ببرم
چقدر خوشحالم که خوب زندگی کردم و تا میتونستم تجربه کردم زندگی رو
و الان هم در حال عبور از یک مرحله دیگه هستم
خدایا سپاسگزارم که هدایتم میکنی و من به این درک و شعور رسیدم که دریافت کنم هدایتت و
خدایا عاشقتم خدایا تو بهترین یار و همراه و دوستِ منی
چقدر احساسم بینظیره
خدایا شکرت بابت همین لحظه