سریال زندگی در بهشت | قسمت 67 - صفحه 12 (به ترتیب امتیاز)

سلام استاد عزیز و خانم شایسته جان.امروز احساس میکردم خیلی نیاز دارم که یه چیزی حال منو خوب کنه.ویه حسی راهنمای من برای ادامه دادن زندگی زیبا و لذت بخش باشه.چند وقتی هست که یکم درگیر هستم با فرکانس های اطرافم.خودم میدونم که هر فرکانسی که ارسال کنم از همون فرکانس برام اتفاق میافته ولی باز یه جاهایی خودم و گول میزنم،واین هم یک باوره که من دارم وباید بیشتر روی اون تمرکز کنم تا دیگه نباشه…

نکته ایجاست که ما باید باور داشته باشیم که همه چیز آماده وراحت بدست ما نمیرسه ولازم هم نیست که زحمت زیادی بکشیم فقط و فقط باید روی فرکانسهایمان کار کنیم مثل اینکه یک غذا به خودی خود آماده نمیشه و با کمک آب و آتش و قابلمه و نمک و قاشق و مزه ها و طبع من انسان اون آماده میشه…

ویا مثل این اتاقکی که برای انباری در پارادایس نسب شد.برای آوردنش به اونجا همه چیز هماهنگ و درست بود بایک راننده ی ماهر،برای نسب انباری دوباره همه چیز هماهنگ ودر کنار هم قرارداده شده بود به صورت حرفه ای و یک نسابی که از قبل فکر همه چیز و کرده بوده حتی موتور برق…

ما انسان هاهم زندگیمون همینه فقط باید همیشه برای خودمون یاد آوری بشه مثل من،که یه موقع هامیخواهم خودم جلو برم فارق از اینکه تا اون خدای بزرگ و صدا نزنم و از اون نخوام وفکر کنم خودم تنها هستم به مشکل میخورم وباز این هم یک باور برای من وباید تعقیر کنه.خودم به شخصه به این نتیجه رسیدم که باید از خودش بخوام تا همه چیز برام آماده وفراهم بشه مثل اون انباری که استاد سفارش داده برای آسایش وراحتی،وبه صورت کاملا حرفه ای و ازپیش تعیین شده اومد و نصب شد.پس اگه هرچیزیو از اصل ،ازخالق یکتا درخواست کنیم به بهترین شکل ممکن وکاملا حرفه ای وبدون هیچ مشکلی برایمان فراهم میشه.من خداوند بزرگ را سپاسگذارم که اینقدر بزرگ ومهربونه که من و با این هدایت ها راهنمایی میکنه،درس بزرگی گرفتم که باید همیشه خودمو تنها نبینم ویادم باشه خدا از قبل برای من خواسته قبل از اینکه من درخواست کنم فقط باید به اون نقطه ی فرکانسی برسم تا دریافتی از خدا داشته باشم.

خدایا خیلی دوست دارم که استاد عزیز و به من راهنمایی کردی،تا زودتر خودتو ببینم وبشناسم.ازاستاد عزیزهم سپاسگذارم و از خالق این دنیا میخوام که برای همه حال خوب و دل خوش ورقم بزنه.