این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/10/abasmanesh-23.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-10-22 07:31:152020-10-23 08:42:38سریال زندگی در بهشت | قسمت 82
279نظر
توجه
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به مریم خانم عزیز. واقعا فایل عالی بود و عین صحبتهای خداوند برای من واضح و زیبا بود. از انجا که ما هم جنس هستیم خیلی صحبتهای اینبارتون و رفتارهای پر از استقلال و خداگونتون برام دلچسب بود. خدا را شکر میکنم برای وجود خانم به این باارزشی. دقیقا من هم مثل شما اصلا اهل آرایش نیستم و این صحبتتون برام جالب بود و مخصوصا گفتتون درباره وسواس و تمیز و کثیفی بیش از حد که خیلی موارد را برایم روشن کرد. شما خیلی زیبا صحبت میکنین. به شما افتخار میکنم. عاشقتونم💞💞💞💞
به نام خدای مهربان… سلام… خانم شایسته ممنون بابت آگاهی های این فایل…. مخصوصاقسمت آرایش نکردن که پاشنه آشیل خیلی ازخانمهایه ایرانیه ووقتی کسی اینطورشجاعانه ازکنارگذاشتن آرایشش میگه واینکه چقدرباهمین کارسطح آدم بالاترمیره کلی عزت نفس به مادست میده💪وبه قول خودتون همون طورکه این نکات میگیدچه شماچه استادواسمون باورسازی میشه👈من زیباهستم..
چون من هم ازاون دسته ای هم که همش میگفتم خداکه مارودرزیباترین شکلمون خلق کرده، خداوندزیباست وزیبایی رودوست دارداومارازیباآفریده چرابایدآرایش کنیم؟ چرا؟ وواقعااین صحبتهای شمابه من خیلی درس داد.. الهی شکرت 🙏💓واین هماهنگ شدن کارهاتوپارادایس به من آموخت وقتی حس آدم خوبه وقتی باخودت به صلح میرسی جهان هم باتوسرصلح وسازگاری داره ومیادبه خدمتت🙏🕋💖🕊️
خداراشکر میکنم بابت حضور استاد عزیز در زندگی خودم،خواهرانم و برادرم که معجزه ی عالی خانواده ما هستن.
مریم جان زمانی که شما از خواب شیرین صبح میزنید تا طلوع زیبای خورشید را به تماشا بنشینید و پروردگارتان را تحسین کنید و وجود و روح مریم را جلا دهید من مطمئن میشم که شماوفقط شما لایق اون خانه ی زیبای جنگلی هستید…
زمانی که هرصبح تمام آفریده ها خدا را تسبیح میکنند و زمزمه ی شادیشان جهان را میگیرد چه زیباست که شما همراه این کاعنات خداوند را ستایش میکنید و اینقدر ذوق زده هستید که انگار اولین بار است با این صحنه مواجه شده اید،😍😊
مریم جان امروز تک تک جملاتت برای من پیامی بودن از خداوندم…
اولاً وقتی بدون ترس قدم برمیداری و در جنگل خودت تنهااا هستی این نماد عینی است از ایمان بخداوندی که هرلحظه با ماست
وااااای از این انرژیت واقعاً خداراشکر😃
مریم جان من واقعیتش از دیروز به هدفم شک کرده بودم و باخودم میگفتم من برای این مسیر ساخته نشده ام و این را بگم که جلسه ی شش کشف قوانین زندگی هستم و بسیار بسیار عالی نتیجه میبینم ولی هر چه فکر میکردم ترمز اعتمادبه نفسم را پیدا کرده بودم ولی باز هم جلوی دوربین نمیتوانستم صحبت کنم…. امروز ترمزهای ریز وجودم را با صحبتهای شیرینت دریافت کردم که مختصر از دیدگاه خودم بیان میکنم…
از دیدگاه محدود من است که وارد شدن بر همه چیز را بزرگ میبینم مثل داشتن یک سایت بزرگ موفقیت که آرزوشا دارم یا قدم گذاشتن در سمینارهای بزرگ و و خیییلی جایگاههای دیگر که دوست داریم در آنجا قرار بگیریم ولی در ذهن ما آنقدر بزرگ است که فقط می ایستیم و نگاه میکنیم با این که اگر شیرجه بزنیم تو ترسهامون و واردش بشیم و باخیال راحت که دستمون در دستان پروردگاره در مسیرمون قدم برداریم مثل شما میشویم، جنگلی که اول برای شما بزرگ بود کوچک میشود چون همه جایش را میگردید و برایتان حضم میشود و دیدگاهتان وسیع میشود ولی اگر شما وارد جنگل نمیشدید و فقط به کلبه اکتفا میکردید مطمئنا جنگل هنوز هم از دیدگاهتان بزرگ بود…
و این که اگر من اینقدر به حاشیه بچسبم از اصل دور میشوم و بقول شما،( من زمانی که میخوام بزرگ بشم باید از خیلی چیزها رها بشم و گذر کنم)
من باااااید کنار بذارم حرف اطرافیانم و دیدگاه مردم را من بااااااید تمرکزم را از روی آرایش و تیپم بردارم خودم را باعشق بپذیرم و در آغوش خداوند آرام بگیرم وااای که رسیدن به این رهایی چقدر لذت بخش است که این رهایی را برای خودم وتک تک دوستانم دراین سایت آرزو دارم…
و زمانی که زندگیمان را با تمام وجود به خدا بسپاریم و قدم برداریم مطمئنا الهامات را دریافت میکنیم و امدادهای غیبی مسیر را برایمان باز میکنن مثل شما که تخم مرغها به راحتی به دستتان رسید و شما بدون هیچ عجله ای برگشتید و با الهامی که دریافت کردید کلا از رفتن منصرف شدید و بعد هم که اومدن اون کارگرا و بهتر پیش رفتن کارها به راحتی هرچه تمامتر….
✨پس ما لااایق بهترینها هستیم چون پشتیبانی چون خدا را داریم و فقط و فقط ایمان و عمل ما را از فرش به عرش میرسونه… خدایا هزاران بار شکرت
🌹دوستتون دارم و ممنونم که اینقدر ساده و باصداقت، تمام جزئیات را برایمان بازگو میکنید،💞
عاشق طلوع و غروب خورشیدش هستم…عاشق درختان سرسبز و زیباش…عاشق سبزه هاش…عاشق مرغ و خروسا و جوجه ها🐣🐣🐥عاشق آب دریاچه زیبا و آرامش بخش…عاشق کلبه چوبی بسییییار زیباش….عاشق اون ابرا و اون آسمون زیبا…واقعا شگفت انگیزه…😍😍😍
مریم عزیزم این قسمت سریال، برای من بی نهایت زیبا بود و نکته داشت…
من دقیقا چند روزه ذهنم درگیر بود که با مفهوم نشانه بیشتر آشنا شم و بیشتر توی زندگیم متوجهش بشم و همینطور اینکه بخوام تو دل ترسام برم…و چند مورد بود که خیلی به تعویق می انداختم به خاطر ترسم در حالیکه میدونستم تواناییش رو دارم….
از اینجا متوجه میشم که تواناییش رو دارم که وقتی به گذشته رجوع میکنم میبینم همین کارو یا کار شبیه این یا حتی سخت تر از این رو من انجامش دادم و خیلی هم عالی انجام دادم..
و اتفاقا امروز یه حرکت زدم برای یکیش. و قراره که انجامش بدم. باور نمیکنید ولی برای همین قدم کوچیک هم که برداشتم خیلی حالم خوبه و حس و حالم عالیه.
چون مهم برداشتن قدم اوله و رفتن تو دل ترسها..و بعد خود به خود مسیر گفته میشه و انجام میشه…مهم اقدام کردنه.
و این نکته که گفتید وقتی سعی میکنیم آگاهانه روی یکی از ترس هامون کار کنیم لول مون از کسی که به طور طبیعی اون ترس رو نداشته هم بالاتر میره این خیییلی جالب بود..واقعا همینطوره..چون باورمون به خودمون بیشتر میشه…و اینکه میفهمیم وقتی آگاهانه تونستیم چنین ترسی رو از بین ببریم و پیشرفت کنیم پس توی موردهای دیگه هم میتونیم آگاهانه انجامش بدیم و اعتماد به نفس و عزت نفسمون خیلی بالاتر میره…
و چقدر خوشحال شدم از سورپرایز تون…از نشانه ای که خداوند براتون فرستاد و نخواستین به پست آفیس برید .. و ما وقتی در لحظه باشیم و در حال خوب قرار داشته باشیم این نشانه ها رو میبینیم و کاملا متوجهش میشیم..و بعد شما تصمیم گرفتین که به وال مارت نرید و فردا انجامش بدید و جالب که بعد هم مشخص شد که چه خوب شد که نرفتین….
در مورد مرگ هم واقعا اگه ما به چنین درکی برسیم که مرگ و نابودی معنایی نداره و با مردن ما به لول های بالاتر و زیباتر میرسیم تمام احساس ترسمون نه تنها از بین میره بلکه جای خودش رو به لذت میده…😍✔
و در مورد آرایش کردن واقعااا چقدر زمان بره و گاهی چقد خسته کننده. مریم جان و دوستان عزیزم منم مدت زیادیه که آرایش نمیکنم یا در حد خیلی کم و جالب اینه که من الان احساس اعتماد به نفس بالاتری دارم تا اون زمان. چون ارزشمندی من رو آرایش تعیین نمیکنه. من خودم همین طوری بسیار بسیار ارزشمند و لایق احترام و توجه هستم.
و برای لباس پوشیدن هم شاید قبلا سعی میکردم که مورد توجه باشم و حتی لباسی میپوشیدم که سختم بود داخلش ولی الان نه فقط راحتی خودم مهمه و اینکه اگه گرمه لباسی بپوشم که احساس خنکی و راحتی داشته باشم چون میفهمم وقتی داخل لباس گرمم بشه یا عرق کنم بسیار احساس بدی دارم و اصلا لذت نمیبرم از لحظه ام. و همینطور برعکس برای هوای سرد..
واقعا خداروهزار بار شکر بابت این آگاهیها بابت شما الگوهایی که دارم و بهترین دستان خدایید برای من..
واقعا لذت بردم از اینکه دیدم اون آقایون که اومده بودن برا تعمیر و شما چقد راحت حرف میزدین و فیلم میگرفتین. ..و چقدر تحسین کردم چنین فرهنگ و چنین شعور بالایی که داخل اون کشور هست که چقدر خالصانه کارشون رو انجام میدن و میرن….
تمام این فایل سراسر زیبایی و نکته بود..سراسر زیبایی..
حتی اون جاده ای که با ماشین عبور میکردین..🍃🍃
حتی براونی عزیز… پسر خوب.. اسب زیبامون…
حتی اون سایه های درختا که من تصور میکردم زیرش دراز کشیدم و به ابرا و زیبایی های بهشت خیره شدم…😁😄
همه چیز لذت بخشه و در کمال زیبایی…💚💚
خدارو هزاران بار شکر..💖
خیلی دوستون دارم. در پناه خدای مهربون باشید.💛💜💛💜💛💜💛💜💛💜💛💜
سلام به مریم مهربونم و استاد عزیزم و تمام هم فرکانسی های خوبم☘️
اقاااا همین ثانیه اول رو ببین شما چه قاب زیبایی نور خورشید پهن شده رو چمن های فسفری و نم ناک
خدایا چقدر همه چیز سبزو تازست
خدایا شکرت
آب رو ببین چه شفاف و خوش رنگه اسمون چه رنگی به خودش گرفته چه صبح باشکوهی
صدای پرنده هامون رو ببین خدای شکرت که گوش هام این صداهارو میشنوه
اون اردک های پنبه ای تپل ببین خدای من
ای جونم همه منتظر غذا هستن
خدایا شکرت برای نورهای طلایی
تهران که شهریور و اول مهر خیلی طلوع و غروب این رنگیه جاهای دیگه رو نمیدونم
خیلی لذت بخشه خیلی
زیر افتاب خوشرنگی ولی نمیسوزی اینم یه بخش دیگه از نعمت😅
خانم مرغی رو ببین خداااا اون هم قانون رو میدونه که نباید به بقیه چسبید وابستشون شد باید زندگی رو ادامه داد همواره به جریان صیال زندگی پیوست
برای اینکه بچه بتونن زودتر و درست تر شخصیت مستقل خودشون رو پیدا کنن باید از یه جایی به بعد رهاشون کرد
حتی میدونه اگه بخواد این یک نکته رو هم به بچهاش یاد بده باید خودش به اونها عمل کنه
خدای منننن وقتی مریم برای جوجه ها عذا میریزه یاد اون سکانس سیندرلا افتادم که پرنده ها دورش جمع میشدن منتظر غذا
چقدر قشنگ اولین کار بعد از بیداری مریم عزیز تعامل با طبیعت
لذت بردن از زنگی البته به شرط تصمیم گرفتن و پتو گرم و نرم رو رها کردن اومدن بیرون
که حتما می ارزه
خیلی هم می ارزه این همه زیبایی به اون حرکت
نوک نارنجی اردک هارو ببین خدای من
اون درختی که روی زمینه انگار برگهاش رنگ شاه توتن چقدر خوشرنگ بی نظیره خدایا شکرت
هیچ جا تکراری نیست هرطرف نگاه میکنی یه جور زیبایی داره
اون نور و غبار که از بین درختا رد شده چقققدر باشکوه چقد عرفانی کرده همه جارو
خدایا شکرت برای این تازگی برای این همیشه بهاری برای این رنگها بو ها زندگی هایی که در جریانه
خدایا تو چقققدر قشنگی که اینقدر قشنگی افریدی
خدایا شکر از حال خوب خودم
چقدر موندن در این فرکانس برام لذت بخشه چون ایندم رو میسازم
چقدر این فرکانس رو این احساس رو دوست دارم
خدایا شکرت که چشم هام میتونه ببینه و گوش هام این سمفونی رو میشنوه
الهی خدایا مریم میگه خوابم میاد ولی بخاطر قشنگیه نور اومدم
خدایا شکرت که لایق بودم در این لحظه این همه زیبایی رو ببینم و تجربه کنم
مریم عزیز از تو و سخاوتت همیشه سپاسگزاریم
خدایا چقدر لمه های نور وقتی افتاده روی بدنه ی پل و کلبه زیباست
اب چقدر شفاف و زیباست شکرت
انبوه درختان باران خورده رو ببین میتونم بوی طبیعت رو احساس کنم
اینجارووو مگه گاه مشکی میشه خدایا چقدر این سه تا بانمکن 😍🥺
خدایا شکرت
اسمون انگار با یک قلمو فقط یک بار یک رنگ سپید رو کشیدی یک سایه انداختی چقدر زیباست
ینی باور کنین گاهی مغزم مقاومت میکنه از این وضوح و این رنگها میگه عزیز من اینا افکت این گوشی های جدیده ک همه چیز رو با رنگو لعاب تر میکنه
ینی مغزم باورش نمیشه
ولی من میگم اگه با دوربین این شکلیه ببین با چشم از نزدیک چطوری میتونه باشه 😍☘️
مریم عزیز گفتن
موقع تمرکز روی یک مسئله
به شناخت بهتر اطراف میپردازن
و در نهایت ترسشون کمتر میشه
پس فقط ناشناخته خاست که برای ما ترس ناکه
ما از ندانستن و ناشناخته بودن چیزا میترسیم
خدایا شکرت بوای امنیتی که در این مدار هست
ب شخصه چند بار ب ذهنم رسید
اخه ادم اینجا دستش ب جایی بند نیست اگه بیان تو خونه چی
بعد یاد جمله استاد افتادم خدا هست
خدایا هدایتم کنم که چطور توحیدم رو تقویت کنم
برمیگردیم ب پارادایس خودمون به ابرای کارتونی و جنگل انبوهش
خدایا شکرت
چقدر ترکیب اب راکد و باد جذاب شده
ترکیب چین چین خدایا💖😊
جرجو ببین چ قد بلندی میکنه چقد خوشگله اخه
چ جالب گفت مریم جان
بارندگی که اندازش برای جرج مثل سونامی بوده
اره اره یاد حرف استاد افتادم
وقتی اتفاقی که اندازش یکه برای کسی که اندازش دو بیوفته مسئله ای ایجاد نمیکنه اما اگه انفاقی که اندازش مثلا هشته برای کسی که اندازه ش دوعه بیوفته میشه مثل سونامی برای جرج
بستگی ب ظرفیت ما داره
چقدر مریم عزیز با خوشون در صلح هستن
این همه مجموعه کارهای متفاوت در این خونه بزرگ که هی مثلا باید برن و بیان کلافشون نمیکنه
خود من باشم یا تنبلی میکنم یا کلی خودم با خودم غرغر🤪
چ گاراژ دنجی تا ب حال ندیده بودمش در ویدیو های قبلی
خدایا شکرت چه باحاله
و ایکه چققققدر این نکته رو من همیشه با گوشت پوست حس کردم اما بازم گولش رو میخورم برای کارا و موقعیت های تازه
وقتی از بیرون بدون شناخت ب هرچیزی نگاه میکنی بزرگ تر از اندازه واقعیشه ترسناکتر
برای همینه همیشه سعی میکنم حرف استاد رو مرور کنم و برم تو دل کاره ترسه موقعیته
چقدر بعدش احساس عزت نفس بیشتری داشتم
چقدر قشنگ
وقتی ادم وارد اون ترسه شده ینی داره روی خدا حساب میکنه
چ نگاه زیبایی
از هر حل و بهبود مقاومتی کیشه به خدا رسید انتخای تمامش خداست
اگه نتونیم روی خدا حساب کنیم نمیتونیم وارد ترسمون شیم
خدایا شکرت معجزه ینی همین ینی داری میری بسته رو بگیری اما خدا از قبل برات فرستادتش
ینی در لحظه هدایت بشی که نه بهتره بمونی خونه من کارارو برات انجام میدم
الله اکبر
اتفاقا مدتی بود خیلی جستخ گریخته داشتم به گل سانسوریا فکر میکردم هی میگفتم امروز میگیرم فردا میگیرم
انگار یه چیزی تو وجودم میگف عجله نداشته باش تا اینکه دیروز برام رسید خوشگل و خوشرنگ از گلپایگان ینی تو این چند روز تو راه بوده تا برسه به من همون موقع اجابت شده بوده
جالبه بگم انقد از ذوق مریم ذوق کردم برای دیدن بسته داشتم این کامنت رو مینوشتم پستچی اومد برای من بسته اورد
نیم ساعت گذشت تیپاکس اومد برای من بسته اورد
من همینطوری مونده بودم
یکی از رشت یکی از شیراز
دوتاشون هم گم شده بودن انننقد طول کشیده بودبیان که اصن یادم نبود اون لحظه بستخ ای قرار بیاد برام
انگار تو خیابونای تهران بوی درختای باران خورد رو اسپری کرده بودن حتی چند تا سانتافه دیدم
یا تو عمرم ماشین حمل اسب ندیده بودم دیددددم درست بغل من بود تو ماشین بغلی یه اسب قهوه ای داشتن میبرددن😭😭🙁♥️خدایاااا باورم نمیشششه
خالا الان دارم اینارو مینویسم مادرم اومد با یه گلدون جدید برای من🤯🤯🤯 خدااای من شکککرت
من چه میدونستم نوشتن و تکه تمه دیدن فایل انقد تاثیر داره
انقد استاد تاکید میکردن من باز یهو کلشو میدیذم فرداشم کامنتا رو میخوندم خدافظ
این بار اول هست که به این شیوه عمل کودم
نتیجه به الله یکتا اصن قابل گفتن نیست چقدر همه چی ی جور دیگه شد امروز
خدایا شکررررت
اهااا یادم رفت بگم بابرادرم سالیان صحبت نمیکنیم ینی تو خیابون هم همو ببینیم رد میشیم من برام حل شده و بخشیدمش اما میبینم وقتی نیستن چقدر حالم بهتره فقط بیتوجهی میکنم حالا بعدها ک کامنت الانم رو بخونم متوجه میشم درست رفتار میکردم یا نه
خلاصه برادرم رفت من دیدم یه کتاب برای من هدیه اورده بوده
من😦🤯🥺♥️
ایام دادم تشکر کردم
همین الان باز مادرم با یه بغل بادوم زمینی برای من اومد
دوستان من سالهاست با اعضای خانواده م صحبت نمیکنما حتی کمتر از هم خونه ها
خدایا شکر که دل هارو برای ادم نرم میکنی
ان شالله خدا هرروز بهم کمک کنه تا توحیدم رو قوی کنم احساس لیاقتم و باور فراوانی
ان شالله
مریم جان خیلی ذوق کردم از رانندگیت پشت ماشین شاسی بلندی که برازندته
تو خیابون خانومهارو که پشت ماشینای خوب میبینم خخخییلی ذوق میکنم کیف میکنم
ولی یه نزدیکی که ماشین میگیره حس غم میکنم که یا همسرش براش خریده یا پدرش
اگه م مطمئن باشم خودش خریده که دیگه بدتر همش خودمو سرزنش میکنم تو اگه پولاتو نداده بودی ب فلانیا بخورن دیگه پس ندن ب ریشت بخندن الان چند سال بود ماشین داشتی دوستات همه گرفتن تو چندین سال قبل از اونا کار میکردی اگه پس انداز داشتی الان ماشینی خونه ای چیزی میگرفتی نه اینکه شرایطت با ده سال قبل فرق خواستی نداره
خلاصه الان از شر این نجواها خیییلی خودمو راحت کردم کم شده ولی هنوز هست
قدم رو کار میکنم و عزت نفس میتونم بیشتر دستاورد های بقیه رو ببینم یا خودمو کمتر سرزنش کنم
البته این پاشنه رو نمیخواستم قبول کنم ک دارم اخر همین یک ماه پیش گفتم اغااا تى حسود نیستی اوکی ولی احساس سرخوردگی بی عرضه گی که میکنی بیا باهم درستش میکنیم
اها یه چیز جالب داشتم فکر میکردم ینی استاد و مریم هنوز برنامه رىزانه شون رو شب قبل مینویسن ن باوا بعید
مریم عزیزم همون ثانیه گفتن وقتی اتفاق هایی که توی لیستم نبود می افتن خیلی ذوق میکنم
خدایا شکرت که انقد سریع جواب میدی
ترمز های کوچیک و اتفاقا همینطور از جلو چشمم رد میشد به ریشه ی دلیل کارهام فکر میکردم
که لازمه ی رشد قدمهای کوچیک
ک اگه قدمها برداشته نشه ب جاهای اصلی نمیرسیم
شما ابرای ٢٢:٢۵رو ببین خدایاااا🌸😍
چ جالب وقتی اگاهانه شروع میکنیم ب ایجاد اصلاح
ب نسبت کسایی که بدیهی اون نقض رو نداشتن
خیلی سطح ادم بالا میره
چ عجیب من همیشه فکر میکرد خوشبحال کسایی که تا این اندازه باور مخرب راجب ثروت ندارن عزت نفس بهتری دارن…
کار براشون خیییلی راحت تره
اما دارم میفهمم خدایا شکرت
چه جمله ی حیاتی عادت به حل مسئله ینی نترسیدن ینی میدونی از پسش بر میای ینی توکل به خداوند هیچ چیزی نیست که قابل حل نباشه
مثل همون نکته اول فایل
همه چیز تا ناشناخته هست ترسناک بنظر میرسن
اما وقتی می ریم تو دلش همه چیز کم کم طبیعی و ساده بنظر میاد و به اسونی ازشون گذر میکنیم
اگاهانه زندگی کردن
ارامش در پرتو اگاهی
مرگ ب معنای فنا وجود نداره
خدای من
الخیر فی ما وقع
اگ میرفتیم فروشگاه کار تعمیرات عقب می افتاد
خدای من دلم میخواد برم یه گوشه ارام
بشینم و ساعتها به چیزهایی که شنیدم دیدم بفهمم مرور کنم مزه مزه کنم دوباره
سلام به استاد عزیزم و مریم فوق العاده زیبا و قوی که الگوی من برای قوی و زیبا بودن هستند. و همه دوستان خوبم در این خانواده بزرگ و دوست داشتنی
راستش فکر میکردم الان زمان مناسبی برای کامنت گذاشتن نیست چون یه اتفاق ناجالبی … اما به نظرم اتفاقا درست همین لحظه و همین الان بهترین زمان برای نوشتن و متمرکز کردن حواسم روی زیبایی ها و نوشتن از زیبایی ها هست. من واقعا احساس خوشبختی میکنم چون هم بهشت رو اینجا دارم که هر روز با نوازش نور زیبای افتاب از پنجره اتاقم که صورتم رو ناز میکنه تا بیدار شم بیدار میشم و میرم دم پنجره گنجشکا و نسیم خنک و گلای شیپوری بنفش و صورتی چنان دلبری میکنن که انگار از تو باغچه دارن دست تکون میدن و صدام میکنن و میگن بیاااااا پیشموووون بدووو دختر دیگه بدوووووو بیااااا :))))) که منم با عشق میدوم میرم تو حیاط و میگم اومدم بابااااا نمیگفتین هم میومدم:)))چون عاشقتونم و خلاصه کلی تو حیاط میون گلای زیبا و گنجشکا و دسته های پرستو ها و کلاغا تو اسمون و نسیم خنک و بوی خوب طبیعت میگیم و میخندیم و شکر میگیم و میام سر کارم و طبق روال همیشه همین که لب تاپمو روشن میکنم صدای زیبای پردایس این دفه میاد که بدوووووو بیاااا و امروز که فایل رو دانلود کردم و خواستم کارم رو شروع کنم و یه ساعت دیگه ببینم نور طلایی که مریم عزیز رو صدا زدو کشوند بیرون و میون بهشت هی از تو فایل داد زد الااااااان بببین یه ساعت دیگه دیره:))) بدووووووووو بیا بهشت :)))))))) که اینجا طبقات بالتره بهشته:) و اومدم وسط بهشت و باز کلی بالا پایین پریدم و کلی خندیدم و کنار مریم عزیزم تجربه کردم و یاد گرفتم و پخته تر و اگاه تر شدم. من مدت زیادی نیست که عضو سایت شدم و وارد این مسیر زیبا ولی تا قبل از این زمان حدود 7 ماه من یک بار هم زندگی رو به این شکل زیبا و پر از احساس خوب و خوشبختی تجربه نکرده بودم و این از لطف خدا به من هست که با مریم عزیز و استاد عزیزم ودوستان هم مسیرم همراه شدم.به نظرم این مسیر از اولش تا بی نهایت ادامش همش بهشت و عشق و زیبایی هست و هر دفعه فقط لولش بالاتر میره مثل طبقات بهشت:))) و تکاملی که هر روز با یه اگاهی بزرگ و یه درس شیرین طی میشه.مریم عزیزم من زیبایی شما رو اولین باری که دیدم پردایس تنها بودین حسش کردم.شما نیازی به ارایش نداری چون فوق العاده زیبا و جذاب و دوست داشتنی و قوی هستی ارایش اصلا در شان قدرت خدا تو وجود شما نیست. و این چیزی هست که من برای خودم تو روند طی کردن تکاملم میخوام چون ارایش حتی اسمش هم ضعف رو میرسونه از نظر من. هر چی بیشتر میگذره و بیشتر صلح شما با خودتون رو میبینم بیشتر سالهای شیرینی که کرمان دانشجو بودم برام تداعی میشه که حالا نه اینکه بگم صرفا خصلت مردم کرمان هست یا یه منطقه خاص ولی واقعا یه جور خاصی اروم و شاد بودن یا حد اقل دوستان و اطرافیان من به شکل عالی شاد و مثبت نگر بودن. مریم عزیزم قوی بودن شما برای رفتن به دل ترساتون این مدت به من جرات رفتن به دل خیییلی از ترسای اساسی زندگیم رو داده که یکیش ترس از زخمی هست که یهویی رو پام پیدا شد و 6 ماه پاهام رو ازار میداد دارو بیشترش میکرد اما چون مسکن درد بود جرات نداشتم قطش کنم ولی الان دو هفتس دارو ها رو قط کردم و پام به طرز عجیبی خییییییلی بهتره دیگه نه تنها درد نداره هی داره کمتر و کمتر میشه و پوستش طبیعی شده.و این فقط یکی از ترس هایی هست که تو دلش رفتم و نتیجه عالی گرفتم .شما قطعا زیباترینی که از فاصله ها انرژی مثبت و عالیت اینطور تو دل من قدرت ایجاد کرده که خدا رو تو وجودم پیدا کنم به جای تکیه به دارو و این حرفا.ازت مچکرم خدای بزرگم که الگوهایی به زیبایی و قدرت و واقعی بودن مریم عزیز و استاد عزیزم و دوستان هم سفرم دارم.خدا جوووون دوست دارم و شکرت که نوشتم و حالم به این شکل عالی متحول شد:))))) دوستون دارم
خدای من شکرت مریم عزیز درب رو که باز کردی وقتی چشمم افتاد به این رنگ رویایی سرسبزی چمن ها ،گیاهان و درختان همون لحظه گفتم انگار داری منظره ای نقاشی شده در یه تابلوی بزرگ تماشا میکنی الحق که بهترین نقاش زندگی خداست پس چرا از این عظمت مهارت هاش که دروجود تک تک ما آدمها هم قرار داده در زندگیمون بصورت زیبا و قدرتمند استفاده نکنیم
وقتی مریم بانو مرغ ها و اردک ها بقول خودت داک ها رو از عاشیانه رها کردی اصلا کامل دیگه شد اینهوو برنامه کارتنی های مزرعه ای کهدر زمان کودکی باهاشون لذت میبردیم و تجسم هایی میشدن برا بهتر و راحتتر غرق در تخیلاتمون بشیم ،،
اصلا اون قسمتهایی که درختان سبز و بعضی هاون زرد و بعضیها قهوه ای خدای من بااینکه این همه در پرادایس اینارو دیده ام اما توی این فایل خیلی زیباتر و رویایی تر دیدم
خب وقتی ما با طبیعت و قوانین زندگی بیشتر حل میشویم خب زیبایی بیشتری هم میبینیم،بینایی چشم ها مهم نیست قلب بینا مهمه،مانند چشم های دوربین مدار بسته اگه کیس و فضای ذخیره سازیش درست نباشه و اتفاقاتی که در محدوده دوربین ها رخ بده و هرچقدر هم که چشم های دوربین باکیفیت باشن اما فایده ای نداره در نهایت چیزی بنام مدرک و ضبط شده وجود نخواهد داشت،،
خب بذارید یه مثالی بزنم براتون من یه خانواده ای رو میشناسم که اکثر اعضای اقوامم و خانواده ام میگن این خانواده چقدر شانس دارن
«نکته ،اتفاقا این خانواده که من از بچگی شاهد زندگیشون هستم خیلی از فضای دارایی و منبع درآمدیشون اصلا به فناست و مدتهاست که داغونه و همچنین خانواده و اقوام من هم همیشه شاهد این داغونی ها هستن اما برعکس فقط اون قسمتها و نکات مثبتی که این خانواده دارن و بسیار کمم هستن بلکه فقط همینارو میبینن ،،
اما باور کنید این اقوام و خانواده ی من دربیشتر موارد، زندگی خودشون بارها و بارها نسبت به اون خانواده بهتره اما بدلیل اینکه اکثرا توجهشون روی نکات منفیه باعث شده زیبایی های کمتری رو هم احساس کنن و همینم باعث کم بینایی قلب ها میشه
میبینید چقدر ساده و نامحصوص مدارها و فاصله های فرکانسی بین آدمهاست،،
من همیشه آرزوی زیبایی هارو دارم براشون اما به خودم میبالم و میلیاردها که هیچ بی نهایت سپاسگذار خداوندم که هدایت شدم به این خانواده واقعا باارزش ترین اعضای خانواده ی من اینجاهستن،،
مریم بانو ممنون از اینکه درمورد حل کردن ترسها صحبت کردی،،واقعا شجاع اون نیست که فرد نترسی باشه،بلکه شجاع کسی ست که باوجود ترس داشتن اما در دل ترسهاش حرکت کنه،،
بار اول که فایل رو دیدم خیلی نفوذ پذیرم نبود اما بار دوم با تمرکز بیشتر و نفوذپذیرتر بهش گوش دادم که تاثیرشم خیلی بهتر شد،،
مریم بانو خیلی مثال عالی ،آگاهی ارزشمند، رو گفتی که اگه کسی ذاتا یعنی ناآگاهانه کاری رو خوب انجام میده خیلی قوی نیست اما کسی که داره مشکلی رو بااگاهی حل میکنه خیلی قویتره،»خب معلومه چونکه اونی که داره باآگاهی عمل میکنه قطعا قدرتمندتره،چونکه داره از اصل استفاده میکنه،
مانند کسی که انداخته باشنش زیر سایه اما تا کسی که خودش بره سایه بونی ایجاد کرده باشه براخودش خیلی تفاوت داره،،
مریم بانو وقتی داشتی درمورد این آگاهی صحبت میکردی کاملا میفهمیدم داری چی میگی چونکه خودم قبلا در یه زمینه ای فعالیت داشتم و در تکنیکها و مهارتهایی که خیلی ها عموما مشکل خاصی نداشتن و نااگاهانه هم اکثرا انجام میدادن اما من چونکه از خیلیهای دیگه اون مهارت ساده و عموم برام تضاد بود و نسبت به اکثریت مشکل داشتم همون تضاد باعث شد که من برم اصلا قوانینشو از پایه و اصل یادبگیرم و درک کنم و بلکه از خیلی های حتی باسابقه تر رشد بیشتری داشتم،،
اما این هدایت ها و برکت های الهی که خیلی هاشون از دریچه و دروازه ی تضاد وارد زندگی مامیشوند رو باید دیدگاه،نگرش،ذهنی باز،
و مهمتراز همه قلبی بینا داشت،،
من ازاین آگاهی از قبل بخاطر وجود تضادم همیشه میگم اگه دونفر مثلا دارن دیوارهای آجری میسازن هردوتا هم بااجرای عالی
از اولین استاد بپرسی که چه چیزی باعث میشه فلان قسمت دیوار یا ستون زیبا یا نازیبا میشه و از کجا داره این رخ دادها نشأت میگیره ؟میگه بدلیل گذاشتن این نوع آجر در فلان زمان قراردادن اون ابزار و فلان موقع ملات و……
اما استاد دومی هرچی ازش بپرسی که چرا فلان قسمت کار خراب میشه میگه فقط بهت میگه ولشکن اینجور مثل چیدمان کن و ادامه بده ، اینجا میفهمیم که اولی استاده و داره براساس اصول عمل میکنه و همچنین قدرت انتقال دادن هم به دیگران رو داره
دومی فقط یه چیزی که در ناخودآگاهش هست رو داره. اجرا میکنه و نمیفهمه که این توانایی ازکجا میاد چجور رقم میخوره وووووو
خب بازم بگم ازاینکه مریم بانو درمورد ترس ها صحبت کردی اینو نشانه ای دیدم برای کارکردن بیشتر روی عزت نفس،،
و چقدر خوبه که از موفقیتهای قبل مون استفاده کنیم که همونطور که مهارتهای قبل رو خیلی بزرگ میدیدیم اما بعداز گذرکردن ازشون فهمیدیم نه بابا سایه های خیالی بیش نبودن پس برای قدم گذاشتن در دل ترس های بعدی هم همینطوره
امید به هرروز برداشتن یه قدم در دل ترس هامون،،
وقتی خداوند و قوانینش هست دیگه هرروز باید از ارزش هامون بیشتر استفاده کنیم،،
خدا رو شکر می کنم که منو به سمت دیدن این فایل بسیار مفید هدایت کرد و به من آگاهی های زیادی رو داد از جمله اینکه باید خانم شایسته رو الگوی خودم قرار بدم و همیشه شکرگزار داشته هایم باشم تا به خواسته هایم برسم و مثل خانم شایسته باید پا بزارم بروی ترس هایم وای خدای من چقدر لذت بردم از دیدن این جنگل زیبا و این غروب زیبا حسابی منو به وجد آورد وای چه منظره ای از دریاچه و درختان چقدر عالی از گاراژ خوب و مناظر اطراف و مسیر فلکه مریم و چقدر لذت بردم و یاد گرفتم که چطور بر ترس هام غلبه کنم و فقط باید روی خدا حساب کنیم تا کار ما رو راحتتر کنه و ترس هامون از بین بره خدا رو شکر می کنم که امروز به این سطح از آگاهی رسیدم
چقدر حالم خوب میشه و کیف میکنم از خوشبختی یه خانم،از لذت بردنش از زندگیش و چقدرررر راحت باهاتون همزاد پنداری میکنم.داشتین راجع به هدایت ها صحبت میکردین و من چقدرر برام جالب بود و به دلم نشست ،بعد از دیدن این فایل رفتم خونه مامانم و خیلی اتفاقی و بی هدف در یکی از اتاقاشونو باز کردم و یه باره یه هزارررپای گنده دیدم و همونجا دقیقا همونجا فهمیدم که من هدایت شدم که این هزارپارو ببینم که خدای ناکرده آسیبی به پدر و مادرم وارد نشه و خدا چقدرررر زیبا حواسش به همه چیز هست،مریم جان عزیز خدارو هزاران سپاس بابت آشنایی با شما و استاد عزیز، من و همسرم یه تکه زمین داریم که الان تازه شروع به ساختش کردیم و تقریبا بیابونه تازه توش درخت پسته و انجیر کاشتیم با اینکه آب نداره و خودمون آب میخریم اما با همسرم مدام به یاد شما واستاد میافتیم و همسرم میگه تو هم مثل خانم شایسته میمونه کارات😊😊و من کلییی ذوق میکنم تودلم.نمیدونم شاید ما هم به روز یه بهشت ساختیم.از خدا برای شما وهمه ی عباس منشیها آرزوی خوشبختی ،سلامت ،ثروت دارم.
سلام
خیلی خندیدم ؛ جورج یا جورجه 😄
عالی بود
واقعا داره ترمزهای منم برداشته میشه با حتی دیدن فایل
تجربه های عملی چقدر عالی میتونن باشن
و با قدرت بیشتری ترمزها رو بردارن
طبیعت همیشه به انسان قدرت و آرامش میده
ذات ما انسان ها با طبیعت آمیخته است
خدایا شکرت 😊❤
ممنونم مریم بانوجان 💖
سلام به مریم خانم عزیز. واقعا فایل عالی بود و عین صحبتهای خداوند برای من واضح و زیبا بود. از انجا که ما هم جنس هستیم خیلی صحبتهای اینبارتون و رفتارهای پر از استقلال و خداگونتون برام دلچسب بود. خدا را شکر میکنم برای وجود خانم به این باارزشی. دقیقا من هم مثل شما اصلا اهل آرایش نیستم و این صحبتتون برام جالب بود و مخصوصا گفتتون درباره وسواس و تمیز و کثیفی بیش از حد که خیلی موارد را برایم روشن کرد. شما خیلی زیبا صحبت میکنین. به شما افتخار میکنم. عاشقتونم💞💞💞💞
به نام خدای مهربان… سلام… خانم شایسته ممنون بابت آگاهی های این فایل…. مخصوصاقسمت آرایش نکردن که پاشنه آشیل خیلی ازخانمهایه ایرانیه ووقتی کسی اینطورشجاعانه ازکنارگذاشتن آرایشش میگه واینکه چقدرباهمین کارسطح آدم بالاترمیره کلی عزت نفس به مادست میده💪وبه قول خودتون همون طورکه این نکات میگیدچه شماچه استادواسمون باورسازی میشه👈من زیباهستم..
چون من هم ازاون دسته ای هم که همش میگفتم خداکه مارودرزیباترین شکلمون خلق کرده، خداوندزیباست وزیبایی رودوست دارداومارازیباآفریده چرابایدآرایش کنیم؟ چرا؟ وواقعااین صحبتهای شمابه من خیلی درس داد.. الهی شکرت 🙏💓واین هماهنگ شدن کارهاتوپارادایس به من آموخت وقتی حس آدم خوبه وقتی باخودت به صلح میرسی جهان هم باتوسرصلح وسازگاری داره ومیادبه خدمتت🙏🕋💖🕊️
سلام به استاد خوبم و همراه بی نظیرش مریم جان…
خداراشکر میکنم بابت حضور استاد عزیز در زندگی خودم،خواهرانم و برادرم که معجزه ی عالی خانواده ما هستن.
مریم جان زمانی که شما از خواب شیرین صبح میزنید تا طلوع زیبای خورشید را به تماشا بنشینید و پروردگارتان را تحسین کنید و وجود و روح مریم را جلا دهید من مطمئن میشم که شماوفقط شما لایق اون خانه ی زیبای جنگلی هستید…
زمانی که هرصبح تمام آفریده ها خدا را تسبیح میکنند و زمزمه ی شادیشان جهان را میگیرد چه زیباست که شما همراه این کاعنات خداوند را ستایش میکنید و اینقدر ذوق زده هستید که انگار اولین بار است با این صحنه مواجه شده اید،😍😊
مریم جان امروز تک تک جملاتت برای من پیامی بودن از خداوندم…
اولاً وقتی بدون ترس قدم برمیداری و در جنگل خودت تنهااا هستی این نماد عینی است از ایمان بخداوندی که هرلحظه با ماست
وااااای از این انرژیت واقعاً خداراشکر😃
مریم جان من واقعیتش از دیروز به هدفم شک کرده بودم و باخودم میگفتم من برای این مسیر ساخته نشده ام و این را بگم که جلسه ی شش کشف قوانین زندگی هستم و بسیار بسیار عالی نتیجه میبینم ولی هر چه فکر میکردم ترمز اعتمادبه نفسم را پیدا کرده بودم ولی باز هم جلوی دوربین نمیتوانستم صحبت کنم…. امروز ترمزهای ریز وجودم را با صحبتهای شیرینت دریافت کردم که مختصر از دیدگاه خودم بیان میکنم…
از دیدگاه محدود من است که وارد شدن بر همه چیز را بزرگ میبینم مثل داشتن یک سایت بزرگ موفقیت که آرزوشا دارم یا قدم گذاشتن در سمینارهای بزرگ و و خیییلی جایگاههای دیگر که دوست داریم در آنجا قرار بگیریم ولی در ذهن ما آنقدر بزرگ است که فقط می ایستیم و نگاه میکنیم با این که اگر شیرجه بزنیم تو ترسهامون و واردش بشیم و باخیال راحت که دستمون در دستان پروردگاره در مسیرمون قدم برداریم مثل شما میشویم، جنگلی که اول برای شما بزرگ بود کوچک میشود چون همه جایش را میگردید و برایتان حضم میشود و دیدگاهتان وسیع میشود ولی اگر شما وارد جنگل نمیشدید و فقط به کلبه اکتفا میکردید مطمئنا جنگل هنوز هم از دیدگاهتان بزرگ بود…
و این که اگر من اینقدر به حاشیه بچسبم از اصل دور میشوم و بقول شما،( من زمانی که میخوام بزرگ بشم باید از خیلی چیزها رها بشم و گذر کنم)
من باااااید کنار بذارم حرف اطرافیانم و دیدگاه مردم را من بااااااید تمرکزم را از روی آرایش و تیپم بردارم خودم را باعشق بپذیرم و در آغوش خداوند آرام بگیرم وااای که رسیدن به این رهایی چقدر لذت بخش است که این رهایی را برای خودم وتک تک دوستانم دراین سایت آرزو دارم…
و زمانی که زندگیمان را با تمام وجود به خدا بسپاریم و قدم برداریم مطمئنا الهامات را دریافت میکنیم و امدادهای غیبی مسیر را برایمان باز میکنن مثل شما که تخم مرغها به راحتی به دستتان رسید و شما بدون هیچ عجله ای برگشتید و با الهامی که دریافت کردید کلا از رفتن منصرف شدید و بعد هم که اومدن اون کارگرا و بهتر پیش رفتن کارها به راحتی هرچه تمامتر….
✨پس ما لااایق بهترینها هستیم چون پشتیبانی چون خدا را داریم و فقط و فقط ایمان و عمل ما را از فرش به عرش میرسونه… خدایا هزاران بار شکرت
🌹دوستتون دارم و ممنونم که اینقدر ساده و باصداقت، تمام جزئیات را برایمان بازگو میکنید،💞
سلام به مریم شایسته عزیزززم و سلام به استاد گلم و همه دوستان نازنین🌹🌳🌹🌳🌹🌳🌹🌳
واقعا زیبایی های پرادایس تموم نشدنی هست…بی نهایت زیباست….🌳🌳🌲🌲
عاشق طلوع و غروب خورشیدش هستم…عاشق درختان سرسبز و زیباش…عاشق سبزه هاش…عاشق مرغ و خروسا و جوجه ها🐣🐣🐥عاشق آب دریاچه زیبا و آرامش بخش…عاشق کلبه چوبی بسییییار زیباش….عاشق اون ابرا و اون آسمون زیبا…واقعا شگفت انگیزه…😍😍😍
مریم عزیزم این قسمت سریال، برای من بی نهایت زیبا بود و نکته داشت…
من دقیقا چند روزه ذهنم درگیر بود که با مفهوم نشانه بیشتر آشنا شم و بیشتر توی زندگیم متوجهش بشم و همینطور اینکه بخوام تو دل ترسام برم…و چند مورد بود که خیلی به تعویق می انداختم به خاطر ترسم در حالیکه میدونستم تواناییش رو دارم….
از اینجا متوجه میشم که تواناییش رو دارم که وقتی به گذشته رجوع میکنم میبینم همین کارو یا کار شبیه این یا حتی سخت تر از این رو من انجامش دادم و خیلی هم عالی انجام دادم..
و اتفاقا امروز یه حرکت زدم برای یکیش. و قراره که انجامش بدم. باور نمیکنید ولی برای همین قدم کوچیک هم که برداشتم خیلی حالم خوبه و حس و حالم عالیه.
چون مهم برداشتن قدم اوله و رفتن تو دل ترسها..و بعد خود به خود مسیر گفته میشه و انجام میشه…مهم اقدام کردنه.
و این نکته که گفتید وقتی سعی میکنیم آگاهانه روی یکی از ترس هامون کار کنیم لول مون از کسی که به طور طبیعی اون ترس رو نداشته هم بالاتر میره این خیییلی جالب بود..واقعا همینطوره..چون باورمون به خودمون بیشتر میشه…و اینکه میفهمیم وقتی آگاهانه تونستیم چنین ترسی رو از بین ببریم و پیشرفت کنیم پس توی موردهای دیگه هم میتونیم آگاهانه انجامش بدیم و اعتماد به نفس و عزت نفسمون خیلی بالاتر میره…
و چقدر خوشحال شدم از سورپرایز تون…از نشانه ای که خداوند براتون فرستاد و نخواستین به پست آفیس برید .. و ما وقتی در لحظه باشیم و در حال خوب قرار داشته باشیم این نشانه ها رو میبینیم و کاملا متوجهش میشیم..و بعد شما تصمیم گرفتین که به وال مارت نرید و فردا انجامش بدید و جالب که بعد هم مشخص شد که چه خوب شد که نرفتین….
در مورد مرگ هم واقعا اگه ما به چنین درکی برسیم که مرگ و نابودی معنایی نداره و با مردن ما به لول های بالاتر و زیباتر میرسیم تمام احساس ترسمون نه تنها از بین میره بلکه جای خودش رو به لذت میده…😍✔
و در مورد آرایش کردن واقعااا چقدر زمان بره و گاهی چقد خسته کننده. مریم جان و دوستان عزیزم منم مدت زیادیه که آرایش نمیکنم یا در حد خیلی کم و جالب اینه که من الان احساس اعتماد به نفس بالاتری دارم تا اون زمان. چون ارزشمندی من رو آرایش تعیین نمیکنه. من خودم همین طوری بسیار بسیار ارزشمند و لایق احترام و توجه هستم.
و برای لباس پوشیدن هم شاید قبلا سعی میکردم که مورد توجه باشم و حتی لباسی میپوشیدم که سختم بود داخلش ولی الان نه فقط راحتی خودم مهمه و اینکه اگه گرمه لباسی بپوشم که احساس خنکی و راحتی داشته باشم چون میفهمم وقتی داخل لباس گرمم بشه یا عرق کنم بسیار احساس بدی دارم و اصلا لذت نمیبرم از لحظه ام. و همینطور برعکس برای هوای سرد..
واقعا خداروهزار بار شکر بابت این آگاهیها بابت شما الگوهایی که دارم و بهترین دستان خدایید برای من..
واقعا لذت بردم از اینکه دیدم اون آقایون که اومده بودن برا تعمیر و شما چقد راحت حرف میزدین و فیلم میگرفتین. ..و چقدر تحسین کردم چنین فرهنگ و چنین شعور بالایی که داخل اون کشور هست که چقدر خالصانه کارشون رو انجام میدن و میرن….
تمام این فایل سراسر زیبایی و نکته بود..سراسر زیبایی..
حتی اون جاده ای که با ماشین عبور میکردین..🍃🍃
حتی براونی عزیز… پسر خوب.. اسب زیبامون…
حتی اون سایه های درختا که من تصور میکردم زیرش دراز کشیدم و به ابرا و زیبایی های بهشت خیره شدم…😁😄
همه چیز لذت بخشه و در کمال زیبایی…💚💚
خدارو هزاران بار شکر..💖
خیلی دوستون دارم. در پناه خدای مهربون باشید.💛💜💛💜💛💜💛💜💛💜💛💜
با یاد خدا
سلام به مریم مهربونم و استاد عزیزم و تمام هم فرکانسی های خوبم☘️
اقاااا همین ثانیه اول رو ببین شما چه قاب زیبایی نور خورشید پهن شده رو چمن های فسفری و نم ناک
خدایا چقدر همه چیز سبزو تازست
خدایا شکرت
آب رو ببین چه شفاف و خوش رنگه اسمون چه رنگی به خودش گرفته چه صبح باشکوهی
صدای پرنده هامون رو ببین خدای شکرت که گوش هام این صداهارو میشنوه
اون اردک های پنبه ای تپل ببین خدای من
ای جونم همه منتظر غذا هستن
خدایا شکرت برای نورهای طلایی
تهران که شهریور و اول مهر خیلی طلوع و غروب این رنگیه جاهای دیگه رو نمیدونم
خیلی لذت بخشه خیلی
زیر افتاب خوشرنگی ولی نمیسوزی اینم یه بخش دیگه از نعمت😅
خانم مرغی رو ببین خداااا اون هم قانون رو میدونه که نباید به بقیه چسبید وابستشون شد باید زندگی رو ادامه داد همواره به جریان صیال زندگی پیوست
برای اینکه بچه بتونن زودتر و درست تر شخصیت مستقل خودشون رو پیدا کنن باید از یه جایی به بعد رهاشون کرد
حتی میدونه اگه بخواد این یک نکته رو هم به بچهاش یاد بده باید خودش به اونها عمل کنه
خدای منننن وقتی مریم برای جوجه ها عذا میریزه یاد اون سکانس سیندرلا افتادم که پرنده ها دورش جمع میشدن منتظر غذا
چقدر قشنگ اولین کار بعد از بیداری مریم عزیز تعامل با طبیعت
لذت بردن از زنگی البته به شرط تصمیم گرفتن و پتو گرم و نرم رو رها کردن اومدن بیرون
که حتما می ارزه
خیلی هم می ارزه این همه زیبایی به اون حرکت
نوک نارنجی اردک هارو ببین خدای من
اون درختی که روی زمینه انگار برگهاش رنگ شاه توتن چقدر خوشرنگ بی نظیره خدایا شکرت
هیچ جا تکراری نیست هرطرف نگاه میکنی یه جور زیبایی داره
اون نور و غبار که از بین درختا رد شده چقققدر باشکوه چقد عرفانی کرده همه جارو
خدایا شکرت برای این تازگی برای این همیشه بهاری برای این رنگها بو ها زندگی هایی که در جریانه
خدایا تو چقققدر قشنگی که اینقدر قشنگی افریدی
خدایا شکر از حال خوب خودم
چقدر موندن در این فرکانس برام لذت بخشه چون ایندم رو میسازم
چقدر این فرکانس رو این احساس رو دوست دارم
خدایا شکرت که چشم هام میتونه ببینه و گوش هام این سمفونی رو میشنوه
الهی خدایا مریم میگه خوابم میاد ولی بخاطر قشنگیه نور اومدم
خدایا شکرت که لایق بودم در این لحظه این همه زیبایی رو ببینم و تجربه کنم
مریم عزیز از تو و سخاوتت همیشه سپاسگزاریم
خدایا چقدر لمه های نور وقتی افتاده روی بدنه ی پل و کلبه زیباست
اب چقدر شفاف و زیباست شکرت
انبوه درختان باران خورده رو ببین میتونم بوی طبیعت رو احساس کنم
اینجارووو مگه گاه مشکی میشه خدایا چقدر این سه تا بانمکن 😍🥺
خدایا شکرت
اسمون انگار با یک قلمو فقط یک بار یک رنگ سپید رو کشیدی یک سایه انداختی چقدر زیباست
ینی باور کنین گاهی مغزم مقاومت میکنه از این وضوح و این رنگها میگه عزیز من اینا افکت این گوشی های جدیده ک همه چیز رو با رنگو لعاب تر میکنه
ینی مغزم باورش نمیشه
ولی من میگم اگه با دوربین این شکلیه ببین با چشم از نزدیک چطوری میتونه باشه 😍☘️
مریم عزیز گفتن
موقع تمرکز روی یک مسئله
به شناخت بهتر اطراف میپردازن
و در نهایت ترسشون کمتر میشه
پس فقط ناشناخته خاست که برای ما ترس ناکه
ما از ندانستن و ناشناخته بودن چیزا میترسیم
خدایا شکرت بوای امنیتی که در این مدار هست
ب شخصه چند بار ب ذهنم رسید
اخه ادم اینجا دستش ب جایی بند نیست اگه بیان تو خونه چی
بعد یاد جمله استاد افتادم خدا هست
خدایا هدایتم کنم که چطور توحیدم رو تقویت کنم
برمیگردیم ب پارادایس خودمون به ابرای کارتونی و جنگل انبوهش
خدایا شکرت
چقدر ترکیب اب راکد و باد جذاب شده
ترکیب چین چین خدایا💖😊
جرجو ببین چ قد بلندی میکنه چقد خوشگله اخه
چ جالب گفت مریم جان
بارندگی که اندازش برای جرج مثل سونامی بوده
اره اره یاد حرف استاد افتادم
وقتی اتفاقی که اندازش یکه برای کسی که اندازش دو بیوفته مسئله ای ایجاد نمیکنه اما اگه انفاقی که اندازش مثلا هشته برای کسی که اندازه ش دوعه بیوفته میشه مثل سونامی برای جرج
بستگی ب ظرفیت ما داره
چقدر مریم عزیز با خوشون در صلح هستن
این همه مجموعه کارهای متفاوت در این خونه بزرگ که هی مثلا باید برن و بیان کلافشون نمیکنه
خود من باشم یا تنبلی میکنم یا کلی خودم با خودم غرغر🤪
چ گاراژ دنجی تا ب حال ندیده بودمش در ویدیو های قبلی
خدایا شکرت چه باحاله
و ایکه چققققدر این نکته رو من همیشه با گوشت پوست حس کردم اما بازم گولش رو میخورم برای کارا و موقعیت های تازه
وقتی از بیرون بدون شناخت ب هرچیزی نگاه میکنی بزرگ تر از اندازه واقعیشه ترسناکتر
برای همینه همیشه سعی میکنم حرف استاد رو مرور کنم و برم تو دل کاره ترسه موقعیته
چقدر بعدش احساس عزت نفس بیشتری داشتم
چقدر قشنگ
وقتی ادم وارد اون ترسه شده ینی داره روی خدا حساب میکنه
چ نگاه زیبایی
از هر حل و بهبود مقاومتی کیشه به خدا رسید انتخای تمامش خداست
اگه نتونیم روی خدا حساب کنیم نمیتونیم وارد ترسمون شیم
اگه میخوام بزرگ بشم باید از چیزهای حاشیه عبور کنم
ترس الکی وسواس الکی
خدای من پوستر دقیقه ی ١٣:۵٩ روببین اخه😍💖
کیست که خدا بخواهد هدایتش کنه دیگران بتونن بهش اسیب برسونن☘️
خدایا شکرت معجزه ینی همین ینی داری میری بسته رو بگیری اما خدا از قبل برات فرستادتش
ینی در لحظه هدایت بشی که نه بهتره بمونی خونه من کارارو برات انجام میدم
الله اکبر
اتفاقا مدتی بود خیلی جستخ گریخته داشتم به گل سانسوریا فکر میکردم هی میگفتم امروز میگیرم فردا میگیرم
انگار یه چیزی تو وجودم میگف عجله نداشته باش تا اینکه دیروز برام رسید خوشگل و خوشرنگ از گلپایگان ینی تو این چند روز تو راه بوده تا برسه به من همون موقع اجابت شده بوده
جالبه بگم انقد از ذوق مریم ذوق کردم برای دیدن بسته داشتم این کامنت رو مینوشتم پستچی اومد برای من بسته اورد
نیم ساعت گذشت تیپاکس اومد برای من بسته اورد
من همینطوری مونده بودم
یکی از رشت یکی از شیراز
دوتاشون هم گم شده بودن انننقد طول کشیده بودبیان که اصن یادم نبود اون لحظه بستخ ای قرار بیاد برام
وای نمیدونین چقدررر هیجان زده شدم گفتم ببین قاانون داره کار میکنه
خوووودشه
تو راه سرکار چقددد افتاب طلایی دیدم
انگار تو خیابونای تهران بوی درختای باران خورد رو اسپری کرده بودن حتی چند تا سانتافه دیدم
یا تو عمرم ماشین حمل اسب ندیده بودم دیددددم درست بغل من بود تو ماشین بغلی یه اسب قهوه ای داشتن میبرددن😭😭🙁♥️خدایاااا باورم نمیشششه
خالا الان دارم اینارو مینویسم مادرم اومد با یه گلدون جدید برای من🤯🤯🤯 خدااای من شکککرت
من چه میدونستم نوشتن و تکه تمه دیدن فایل انقد تاثیر داره
انقد استاد تاکید میکردن من باز یهو کلشو میدیذم فرداشم کامنتا رو میخوندم خدافظ
این بار اول هست که به این شیوه عمل کودم
نتیجه به الله یکتا اصن قابل گفتن نیست چقدر همه چی ی جور دیگه شد امروز
خدایا شکررررت
اهااا یادم رفت بگم بابرادرم سالیان صحبت نمیکنیم ینی تو خیابون هم همو ببینیم رد میشیم من برام حل شده و بخشیدمش اما میبینم وقتی نیستن چقدر حالم بهتره فقط بیتوجهی میکنم حالا بعدها ک کامنت الانم رو بخونم متوجه میشم درست رفتار میکردم یا نه
خلاصه برادرم رفت من دیدم یه کتاب برای من هدیه اورده بوده
من😦🤯🥺♥️
ایام دادم تشکر کردم
همین الان باز مادرم با یه بغل بادوم زمینی برای من اومد
دوستان من سالهاست با اعضای خانواده م صحبت نمیکنما حتی کمتر از هم خونه ها
خدایا شکر که دل هارو برای ادم نرم میکنی
ان شالله خدا هرروز بهم کمک کنه تا توحیدم رو قوی کنم احساس لیاقتم و باور فراوانی
ان شالله
مریم جان خیلی ذوق کردم از رانندگیت پشت ماشین شاسی بلندی که برازندته
تو خیابون خانومهارو که پشت ماشینای خوب میبینم خخخییلی ذوق میکنم کیف میکنم
ولی یه نزدیکی که ماشین میگیره حس غم میکنم که یا همسرش براش خریده یا پدرش
اگه م مطمئن باشم خودش خریده که دیگه بدتر همش خودمو سرزنش میکنم تو اگه پولاتو نداده بودی ب فلانیا بخورن دیگه پس ندن ب ریشت بخندن الان چند سال بود ماشین داشتی دوستات همه گرفتن تو چندین سال قبل از اونا کار میکردی اگه پس انداز داشتی الان ماشینی خونه ای چیزی میگرفتی نه اینکه شرایطت با ده سال قبل فرق خواستی نداره
خلاصه الان از شر این نجواها خیییلی خودمو راحت کردم کم شده ولی هنوز هست
قدم رو کار میکنم و عزت نفس میتونم بیشتر دستاورد های بقیه رو ببینم یا خودمو کمتر سرزنش کنم
البته این پاشنه رو نمیخواستم قبول کنم ک دارم اخر همین یک ماه پیش گفتم اغااا تى حسود نیستی اوکی ولی احساس سرخوردگی بی عرضه گی که میکنی بیا باهم درستش میکنیم
اها یه چیز جالب داشتم فکر میکردم ینی استاد و مریم هنوز برنامه رىزانه شون رو شب قبل مینویسن ن باوا بعید
مریم عزیزم همون ثانیه گفتن وقتی اتفاق هایی که توی لیستم نبود می افتن خیلی ذوق میکنم
خدایا شکرت که انقد سریع جواب میدی
ترمز های کوچیک و اتفاقا همینطور از جلو چشمم رد میشد به ریشه ی دلیل کارهام فکر میکردم
که لازمه ی رشد قدمهای کوچیک
ک اگه قدمها برداشته نشه ب جاهای اصلی نمیرسیم
شما ابرای ٢٢:٢۵رو ببین خدایاااا🌸😍
چ جالب وقتی اگاهانه شروع میکنیم ب ایجاد اصلاح
ب نسبت کسایی که بدیهی اون نقض رو نداشتن
خیلی سطح ادم بالا میره
چ عجیب من همیشه فکر میکرد خوشبحال کسایی که تا این اندازه باور مخرب راجب ثروت ندارن عزت نفس بهتری دارن…
کار براشون خیییلی راحت تره
اما دارم میفهمم خدایا شکرت
چه جمله ی حیاتی عادت به حل مسئله ینی نترسیدن ینی میدونی از پسش بر میای ینی توکل به خداوند هیچ چیزی نیست که قابل حل نباشه
مثل همون نکته اول فایل
همه چیز تا ناشناخته هست ترسناک بنظر میرسن
اما وقتی می ریم تو دلش همه چیز کم کم طبیعی و ساده بنظر میاد و به اسونی ازشون گذر میکنیم
اگاهانه زندگی کردن
ارامش در پرتو اگاهی
مرگ ب معنای فنا وجود نداره
خدای من
الخیر فی ما وقع
اگ میرفتیم فروشگاه کار تعمیرات عقب می افتاد
خدای من دلم میخواد برم یه گوشه ارام
بشینم و ساعتها به چیزهایی که شنیدم دیدم بفهمم مرور کنم مزه مزه کنم دوباره
همه چیز تحت کنترله
همه چیز عالیه
بله
خدایا شکرت🌱
سلام به استاد عزیزم و مریم فوق العاده زیبا و قوی که الگوی من برای قوی و زیبا بودن هستند. و همه دوستان خوبم در این خانواده بزرگ و دوست داشتنی
راستش فکر میکردم الان زمان مناسبی برای کامنت گذاشتن نیست چون یه اتفاق ناجالبی … اما به نظرم اتفاقا درست همین لحظه و همین الان بهترین زمان برای نوشتن و متمرکز کردن حواسم روی زیبایی ها و نوشتن از زیبایی ها هست. من واقعا احساس خوشبختی میکنم چون هم بهشت رو اینجا دارم که هر روز با نوازش نور زیبای افتاب از پنجره اتاقم که صورتم رو ناز میکنه تا بیدار شم بیدار میشم و میرم دم پنجره گنجشکا و نسیم خنک و گلای شیپوری بنفش و صورتی چنان دلبری میکنن که انگار از تو باغچه دارن دست تکون میدن و صدام میکنن و میگن بیاااااا پیشموووون بدووو دختر دیگه بدوووووو بیااااا :))))) که منم با عشق میدوم میرم تو حیاط و میگم اومدم بابااااا نمیگفتین هم میومدم:)))چون عاشقتونم و خلاصه کلی تو حیاط میون گلای زیبا و گنجشکا و دسته های پرستو ها و کلاغا تو اسمون و نسیم خنک و بوی خوب طبیعت میگیم و میخندیم و شکر میگیم و میام سر کارم و طبق روال همیشه همین که لب تاپمو روشن میکنم صدای زیبای پردایس این دفه میاد که بدوووووو بیاااا و امروز که فایل رو دانلود کردم و خواستم کارم رو شروع کنم و یه ساعت دیگه ببینم نور طلایی که مریم عزیز رو صدا زدو کشوند بیرون و میون بهشت هی از تو فایل داد زد الااااااان بببین یه ساعت دیگه دیره:))) بدووووووووو بیا بهشت :)))))))) که اینجا طبقات بالتره بهشته:) و اومدم وسط بهشت و باز کلی بالا پایین پریدم و کلی خندیدم و کنار مریم عزیزم تجربه کردم و یاد گرفتم و پخته تر و اگاه تر شدم. من مدت زیادی نیست که عضو سایت شدم و وارد این مسیر زیبا ولی تا قبل از این زمان حدود 7 ماه من یک بار هم زندگی رو به این شکل زیبا و پر از احساس خوب و خوشبختی تجربه نکرده بودم و این از لطف خدا به من هست که با مریم عزیز و استاد عزیزم ودوستان هم مسیرم همراه شدم.به نظرم این مسیر از اولش تا بی نهایت ادامش همش بهشت و عشق و زیبایی هست و هر دفعه فقط لولش بالاتر میره مثل طبقات بهشت:))) و تکاملی که هر روز با یه اگاهی بزرگ و یه درس شیرین طی میشه.مریم عزیزم من زیبایی شما رو اولین باری که دیدم پردایس تنها بودین حسش کردم.شما نیازی به ارایش نداری چون فوق العاده زیبا و جذاب و دوست داشتنی و قوی هستی ارایش اصلا در شان قدرت خدا تو وجود شما نیست. و این چیزی هست که من برای خودم تو روند طی کردن تکاملم میخوام چون ارایش حتی اسمش هم ضعف رو میرسونه از نظر من. هر چی بیشتر میگذره و بیشتر صلح شما با خودتون رو میبینم بیشتر سالهای شیرینی که کرمان دانشجو بودم برام تداعی میشه که حالا نه اینکه بگم صرفا خصلت مردم کرمان هست یا یه منطقه خاص ولی واقعا یه جور خاصی اروم و شاد بودن یا حد اقل دوستان و اطرافیان من به شکل عالی شاد و مثبت نگر بودن. مریم عزیزم قوی بودن شما برای رفتن به دل ترساتون این مدت به من جرات رفتن به دل خیییلی از ترسای اساسی زندگیم رو داده که یکیش ترس از زخمی هست که یهویی رو پام پیدا شد و 6 ماه پاهام رو ازار میداد دارو بیشترش میکرد اما چون مسکن درد بود جرات نداشتم قطش کنم ولی الان دو هفتس دارو ها رو قط کردم و پام به طرز عجیبی خییییییلی بهتره دیگه نه تنها درد نداره هی داره کمتر و کمتر میشه و پوستش طبیعی شده.و این فقط یکی از ترس هایی هست که تو دلش رفتم و نتیجه عالی گرفتم .شما قطعا زیباترینی که از فاصله ها انرژی مثبت و عالیت اینطور تو دل من قدرت ایجاد کرده که خدا رو تو وجودم پیدا کنم به جای تکیه به دارو و این حرفا.ازت مچکرم خدای بزرگم که الگوهایی به زیبایی و قدرت و واقعی بودن مریم عزیز و استاد عزیزم و دوستان هم سفرم دارم.خدا جوووون دوست دارم و شکرت که نوشتم و حالم به این شکل عالی متحول شد:))))) دوستون دارم
به نام عشق مطلق،،
سلام به دریافت کننده ی زیبایی ها
خدای من شکرت مریم عزیز درب رو که باز کردی وقتی چشمم افتاد به این رنگ رویایی سرسبزی چمن ها ،گیاهان و درختان همون لحظه گفتم انگار داری منظره ای نقاشی شده در یه تابلوی بزرگ تماشا میکنی الحق که بهترین نقاش زندگی خداست پس چرا از این عظمت مهارت هاش که دروجود تک تک ما آدمها هم قرار داده در زندگیمون بصورت زیبا و قدرتمند استفاده نکنیم
وقتی مریم بانو مرغ ها و اردک ها بقول خودت داک ها رو از عاشیانه رها کردی اصلا کامل دیگه شد اینهوو برنامه کارتنی های مزرعه ای کهدر زمان کودکی باهاشون لذت میبردیم و تجسم هایی میشدن برا بهتر و راحتتر غرق در تخیلاتمون بشیم ،،
اصلا اون قسمتهایی که درختان سبز و بعضی هاون زرد و بعضیها قهوه ای خدای من بااینکه این همه در پرادایس اینارو دیده ام اما توی این فایل خیلی زیباتر و رویایی تر دیدم
خب وقتی ما با طبیعت و قوانین زندگی بیشتر حل میشویم خب زیبایی بیشتری هم میبینیم،بینایی چشم ها مهم نیست قلب بینا مهمه،مانند چشم های دوربین مدار بسته اگه کیس و فضای ذخیره سازیش درست نباشه و اتفاقاتی که در محدوده دوربین ها رخ بده و هرچقدر هم که چشم های دوربین باکیفیت باشن اما فایده ای نداره در نهایت چیزی بنام مدرک و ضبط شده وجود نخواهد داشت،،
خب بذارید یه مثالی بزنم براتون من یه خانواده ای رو میشناسم که اکثر اعضای اقوامم و خانواده ام میگن این خانواده چقدر شانس دارن
«نکته ،اتفاقا این خانواده که من از بچگی شاهد زندگیشون هستم خیلی از فضای دارایی و منبع درآمدیشون اصلا به فناست و مدتهاست که داغونه و همچنین خانواده و اقوام من هم همیشه شاهد این داغونی ها هستن اما برعکس فقط اون قسمتها و نکات مثبتی که این خانواده دارن و بسیار کمم هستن بلکه فقط همینارو میبینن ،،
اما باور کنید این اقوام و خانواده ی من دربیشتر موارد، زندگی خودشون بارها و بارها نسبت به اون خانواده بهتره اما بدلیل اینکه اکثرا توجهشون روی نکات منفیه باعث شده زیبایی های کمتری رو هم احساس کنن و همینم باعث کم بینایی قلب ها میشه
میبینید چقدر ساده و نامحصوص مدارها و فاصله های فرکانسی بین آدمهاست،،
من همیشه آرزوی زیبایی هارو دارم براشون اما به خودم میبالم و میلیاردها که هیچ بی نهایت سپاسگذار خداوندم که هدایت شدم به این خانواده واقعا باارزش ترین اعضای خانواده ی من اینجاهستن،،
مریم بانو ممنون از اینکه درمورد حل کردن ترسها صحبت کردی،،واقعا شجاع اون نیست که فرد نترسی باشه،بلکه شجاع کسی ست که باوجود ترس داشتن اما در دل ترسهاش حرکت کنه،،
بار اول که فایل رو دیدم خیلی نفوذ پذیرم نبود اما بار دوم با تمرکز بیشتر و نفوذپذیرتر بهش گوش دادم که تاثیرشم خیلی بهتر شد،،
مریم بانو خیلی مثال عالی ،آگاهی ارزشمند، رو گفتی که اگه کسی ذاتا یعنی ناآگاهانه کاری رو خوب انجام میده خیلی قوی نیست اما کسی که داره مشکلی رو بااگاهی حل میکنه خیلی قویتره،»خب معلومه چونکه اونی که داره باآگاهی عمل میکنه قطعا قدرتمندتره،چونکه داره از اصل استفاده میکنه،
مانند کسی که انداخته باشنش زیر سایه اما تا کسی که خودش بره سایه بونی ایجاد کرده باشه براخودش خیلی تفاوت داره،،
مریم بانو وقتی داشتی درمورد این آگاهی صحبت میکردی کاملا میفهمیدم داری چی میگی چونکه خودم قبلا در یه زمینه ای فعالیت داشتم و در تکنیکها و مهارتهایی که خیلی ها عموما مشکل خاصی نداشتن و نااگاهانه هم اکثرا انجام میدادن اما من چونکه از خیلیهای دیگه اون مهارت ساده و عموم برام تضاد بود و نسبت به اکثریت مشکل داشتم همون تضاد باعث شد که من برم اصلا قوانینشو از پایه و اصل یادبگیرم و درک کنم و بلکه از خیلی های حتی باسابقه تر رشد بیشتری داشتم،،
اما این هدایت ها و برکت های الهی که خیلی هاشون از دریچه و دروازه ی تضاد وارد زندگی مامیشوند رو باید دیدگاه،نگرش،ذهنی باز،
و مهمتراز همه قلبی بینا داشت،،
من ازاین آگاهی از قبل بخاطر وجود تضادم همیشه میگم اگه دونفر مثلا دارن دیوارهای آجری میسازن هردوتا هم بااجرای عالی
از اولین استاد بپرسی که چه چیزی باعث میشه فلان قسمت دیوار یا ستون زیبا یا نازیبا میشه و از کجا داره این رخ دادها نشأت میگیره ؟میگه بدلیل گذاشتن این نوع آجر در فلان زمان قراردادن اون ابزار و فلان موقع ملات و……
اما استاد دومی هرچی ازش بپرسی که چرا فلان قسمت کار خراب میشه میگه فقط بهت میگه ولشکن اینجور مثل چیدمان کن و ادامه بده ، اینجا میفهمیم که اولی استاده و داره براساس اصول عمل میکنه و همچنین قدرت انتقال دادن هم به دیگران رو داره
دومی فقط یه چیزی که در ناخودآگاهش هست رو داره. اجرا میکنه و نمیفهمه که این توانایی ازکجا میاد چجور رقم میخوره وووووو
خب بازم بگم ازاینکه مریم بانو درمورد ترس ها صحبت کردی اینو نشانه ای دیدم برای کارکردن بیشتر روی عزت نفس،،
و چقدر خوبه که از موفقیتهای قبل مون استفاده کنیم که همونطور که مهارتهای قبل رو خیلی بزرگ میدیدیم اما بعداز گذرکردن ازشون فهمیدیم نه بابا سایه های خیالی بیش نبودن پس برای قدم گذاشتن در دل ترس های بعدی هم همینطوره
امید به هرروز برداشتن یه قدم در دل ترس هامون،،
وقتی خداوند و قوانینش هست دیگه هرروز باید از ارزش هامون بیشتر استفاده کنیم،،
الهی به امید تو،،،
به نام خداوندی که قوانین ثابتی دارد
سلام استاد عزیز و مریم بانو و دوستان گلم
خدا رو شکر می کنم که منو به سمت دیدن این فایل بسیار مفید هدایت کرد و به من آگاهی های زیادی رو داد از جمله اینکه باید خانم شایسته رو الگوی خودم قرار بدم و همیشه شکرگزار داشته هایم باشم تا به خواسته هایم برسم و مثل خانم شایسته باید پا بزارم بروی ترس هایم وای خدای من چقدر لذت بردم از دیدن این جنگل زیبا و این غروب زیبا حسابی منو به وجد آورد وای چه منظره ای از دریاچه و درختان چقدر عالی از گاراژ خوب و مناظر اطراف و مسیر فلکه مریم و چقدر لذت بردم و یاد گرفتم که چطور بر ترس هام غلبه کنم و فقط باید روی خدا حساب کنیم تا کار ما رو راحتتر کنه و ترس هامون از بین بره خدا رو شکر می کنم که امروز به این سطح از آگاهی رسیدم
خدایا شکرت 🙏🌹🙏
سلاااام خانم شایسته عزیزززم
چقدر حالم خوب میشه و کیف میکنم از خوشبختی یه خانم،از لذت بردنش از زندگیش و چقدرررر راحت باهاتون همزاد پنداری میکنم.داشتین راجع به هدایت ها صحبت میکردین و من چقدرر برام جالب بود و به دلم نشست ،بعد از دیدن این فایل رفتم خونه مامانم و خیلی اتفاقی و بی هدف در یکی از اتاقاشونو باز کردم و یه باره یه هزارررپای گنده دیدم و همونجا دقیقا همونجا فهمیدم که من هدایت شدم که این هزارپارو ببینم که خدای ناکرده آسیبی به پدر و مادرم وارد نشه و خدا چقدرررر زیبا حواسش به همه چیز هست،مریم جان عزیز خدارو هزاران سپاس بابت آشنایی با شما و استاد عزیز، من و همسرم یه تکه زمین داریم که الان تازه شروع به ساختش کردیم و تقریبا بیابونه تازه توش درخت پسته و انجیر کاشتیم با اینکه آب نداره و خودمون آب میخریم اما با همسرم مدام به یاد شما واستاد میافتیم و همسرم میگه تو هم مثل خانم شایسته میمونه کارات😊😊و من کلییی ذوق میکنم تودلم.نمیدونم شاید ما هم به روز یه بهشت ساختیم.از خدا برای شما وهمه ی عباس منشیها آرزوی خوشبختی ،سلامت ،ثروت دارم.