اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
دیروز هدایت شدم به این فایل زیبا که خیلی روی من تاثیر گذاشت
چند روزی بود به این فکر می کردم چرا خونه ای که در حال حاضر در آن زندگی می کنم کوچیک و یک خواب داره گفتم خدایا چجوری به یک خونه ی بزرگ تر و دلباز تر برسم وقتی هنوز پولشو ندارم ََ ذهنمو ب خودش مشغول کرده بود تااینکه زدم نشانه امروز من که به این فایل زیبا رسیدم وقتی گوشش کردم به آگاهی های رسیدم که خیلی روی من تاثیر گذاشت
استاد تو این فایل گفتند خودشون از موقعی ک شروع کردن ب کنترل ذهن و کار کردن روی خودشون که هیچی نداشتن توی یک اتاق کوچیک تو گرمای بندر عباس سعی کردند جوری دیگه ای به زندگی نگاه کنند که بقیا اینجوری نگاه نمی کردند گفتند من توی همون موقعیت سعی کردم لذت ببرم و حالمو خوب کنم و کنترل ذهن داشته باشم
من یاد گرفتم که وقتی بتونم تو همین شرایطی که هستم باهمین خونه نهایت لذت ببرم وسپاس گذار باشم و حالم خوب باشه میتونم ب خواسته های دیگمم برسم
بیشتر اوقات از خودم توقع داشتم تو یکی دوروز به خوبی بتونم ذهنمو کنترل کنم و وقتی
اونقدرا موفق نبودم دلسرد میشدم و بخودم میگفتم من نمیتونم مثل استاد نجواهای ذهنمو ساکت کنم و توی کنترل ذهن مهارت کافی به دست بیارم بعد وقتی فایل گوش می دادم که استاد می گفتند کنترل ذهن کار هرکسی نیس
ولی ایشون تونستند با تمرین این کارو انجام بدند
بعد مثالی که زدند خیلی قشنگ بود
که گفتند کسی که برای اولین بار وزنه می زنه با کسی که سال هاست این کارو میکنه معلومه نتایج فرق میکنه یا کسی که تا حالا گیتار دستش نگرفته با کسی که سال هاست گیتار می زنه معلومه خیلی نتیجه فرق میکنه
ولی به همون اندازه که تمرین میکنی و ادامه میدی به همون اندازه نتیجه برات به وجود می آید
من یاد گرفتم ازخودم نخام که دوروزه خیلی پیشرفت کنه باید هرروز روی خودم کار کنم و مراقب ورودی های ذهنم باشم و سپاس گذار داشته هام باشم و توجه و تمرکزم روی زیبایی های زندگیم باشه وهرروز این کارو تکرار کنم و اگر تونستم امروز کمی از دیروزم بهتر عمل کنم خوشحال باشم ک دارم پیشرفت میکنم و همین مسیرو ادامه بدم تا نتایج بیشتری در زندگیم خودشونو نشون بدن
خدایا صد هزار مرتبه شکرت به خاطر این فایل زیبا که حسابی لذت بردم و آگاهی های زیادی نصیبم شد
خدارصدهزارمرتبه شکرت به خاطر دوستان مهربان و قدرتمند داخل سایت ک کلی چیز از کامنت های شما یاد میگیرم و با خوندن اونا ب اصل خودم نزدیک تر میشوم
از استاد عزیزم سپاس گذارم ک تلاش می کنندبرای ما تا ماهم بتونیم این قوانین کیهانی رویاد بگیریم و در زندگیمون کاربردی کنیم و نتایح عالی بگیریم
دوستان من امروز تونستم ذهنم و تو یه مورد کوچیک کنترل کنم و نتیجه ببینم،دوست داشتم براتون بگم،
صبح میخواستم پدر و مادرم و برای یکی از اقوام پدرم که فوت کرده بود ببرم بهشت زهرا،دیروز ماشین و کارواش بردم ،چون بابام حساس به این موضوع که ماشین باید تمیز باشه وقتی سوار میشه،صبح چون زود راه افتادیم مامانم با خودش صبحانه و چایی اورده بود،دیدم تو ماشین داره لقمه درست میکنه برای ما،تو ذهنم گفتم ای بابا ماشین و تازه تمیز کرده بودما،الان دوباره نون خرده میریزه،یه لحظه به خودم اومدم و گفتم انسی داری به چیز بی اهمییت فکر میکنی حواست باشه،فوقش یا میبری کارواش یا خودت تمیز میکنی،عوضش نه غر زدی نه فکر به چیز بی اهمییت کردی،مهمتر از اون مادر پدرت یه دو سه ساعت کنارتن و لذت میبری،سریع به خودم اومدم و بیخیال شدم،
باورتون نمیشه مامان من که همیشه راحته تو ماشین و براش مهم نیست که داخل ماشین چی میشه و در لحظه لذت میبره،با یه وسواسی لقمه درست میکرد که حتی یه سر سوزن داخل ماشین نریخت!!!!
(این باور و که باید داخل ماشین حتما تمیز باشه و حتی اگه گرسنه باشم باید پیاده شم و چیزی بخورم و من از بابام یاد گرفتم و تحت تاثیر اون بودم)
ولی وقتی رها کردم و بهش فکر نکردم این اتفاق افتاد!!
خدای من باز منو شگفت زده کردی با این سایت فوق العاده
در حال حاضر من دانشجوی دوره 12 قدم ، قدم 6 هستم .
چند روزیه به ناخواسته ای خوردم . تا میخاد احساسم بد بشه به خودم یادآوری میکنم که نباید تو این احساس بمونم …
همین دیشب با تماسی که از مادرم داشتم بهم ریختم چون ایشون هر بار با حرفاش منو به نقطه جوش در مورد اون ناخواسته میرسوند .
وقتی گوشی رو قطع کردم از شدت عصبانیت دستم میلرزید و… یه نفس عمیق کشیدم . اومدم تو اتاقم طبق صحبت های آخرین جلسه قدمی که گوش داده بودم با خودم گفتم به قول استاد من نمیتونم دیگران رو تغییر بدم اصلا من وظیفه ای ندارم بقیه رو به خواسته هاشون برسونم چرا باید تلاش کنم وقتی نتیجه ای نداره؟ هی با خودم تکرار کردم و ذهنم حرفای استاد رو به یادم می آورد . اومدم بشینم پای سیستم و کارم دیدم نهه هنوز حسه عصبانیت و ناراحتی هست گفتم چیکار کنم حسم بهتر شه ؟ گفتم یه خورده برقصم
آهنگ مورد علاقه رو پلی کردم و به سرعت شروع کردم به رقصیدن و با خودم در مورد کنترل ذهن فک میکردم
حسم بهتر شد نشستم پای کارم
با خودم میگفتم من به عنوان دانشجوی قدم 6 باید بتونم متفاوت از قبلم عمل کنم . که خداروشکر که تونستم .
و چه جالب که بعد از چند ساعت خداوند به این صفحه منو هدایت کرد تا مجددا این قانون رو بهم یادآوری کنه
دیشب با حس خوب خوابیدم و عمیق کار کردم و پروژمم تموم کردم
الآنم که صبح زود میخام برم پارک ملت ورزش کنم و به صدای استاد جانم با عشق و ایمان بیشتر از قبل گوش بدم و بعدش بیام پروژه هام رو پیش ببرم
خدا میدونه با این کنترل ذهن چقدر انرژی سیو شد و چه نتایج شگفت انگیزی میخاد وارد زندگیم بشه
خدایا چرا این فایل اینقدر محشره، بعد از این همه سال، هر بار که میبینم انگار اولین باره که آگاهی هایش را می فهمم. چقدر عجیبه. البته همه ی فایل های استاد اینطورین. استاد و مریم عزیز ازتون سپاسگزارم برای تهیه ی این فایل پس از (افتر رین) سالها زمان برد تا درک کنم یعنی چه از همین جایی که هستم لذت ببرم، از همین جایی که هستم توجهم را روی زیبایی ها بذارم، از همین جایی که هستم ایمان به غیب را نشان بدهم و بعد در زمان به موقع قطعا هدایت خواهم شد به جای بهتر و شرایط بهتر. اگر از شرایط فعلی ام راضی نیستم بخاطر باورهای خودمو، بخاطر احساس خودمه و هر اشکالی هست از سمت منه، من باید تغییر کنم. اگه نتایج راضی کننده نیست یعنی هنوز تغییر شخصیت نداده ام. هنوز باورهام بطور ریشه ای تغییر نکرده اند، هنوز ایمانم ضعیفه و از خودم توقع نداشته باشم یک شبه درست بشم.
من با یک عالمه باور محدود کننده بزرگ شده ام نباید از خودم توقع بیش از حد داشته باشم. من همینو باور کنم که چون استاد تونسته هدایت بشه و ایمان داشته به وعده ی خدا، منم اگه همان اندازه ایمان داشته باشم و تلاش ذهنی کنم میتونم موفق بشم.
پاشنه آشیل من فرزند عالی بودن برای پدر و مادرم بوده، و باعث شده همیشه حجم زیادی احساس گناه داشته باشم و یک عالمه احساس مسئولیت غیر طبیعی در برابر والدینم. و این کاریه که ذهنم انجام میده و همش به من احساس ناکافی بودن و احساس غیر مفید بودن میده. این در حالی هست که هر کی از بیرون رفتار منو ببینه میگه چه بچه ی صالحی دارن. و میدونم اینا همه بخاطر ورودی های منفی ِ دوران کودکی ام است و آنقدر شدیده که هر بار میبینه من احساس عالی دارم از حسادتش بهم حمله ور میشه و دیشب باعث شد من تب کنم. فرق الان من با سال 95 که تعهد دادم خودمو تغییر بدم اینه که میدونم داستان ذهن چیه. ولی وقتی نمیتونم کنترل کنم و اجازه میدم کانون توجهم را خراب کنه میگم پس یعنی چی یاد گرفتی این سالها؟ جهان داره هر لحظه به فرکانس های من پاسخ میده، هر لحظه. میتونم به شیطان ذهن بگم: هیچکس تا حالا شکایتی از طرف من به پدر و مادرم نبرده، آیا همین یک مدرک کافی نیست برای ارزشمند بودن من؟
تو ماموریت داری حال منو خراب کنی ولی من بهت اجازه نمیدم موفق بشی.من میخوام سپاسگزار ، امیدوار و انگیزه مند حرکت کنم تا روزی که زنده هستم. پس یه تعهد جدید مینویسم و لازم باشه صد بار دیگه هم تعهد مینویسم چون خدای من خدای شور و شوق، خدای انگیزه و ایمان، خدای فراوانی و ثروت، خدای رحمان و رحیم، خدای امید و اشتیاقه،
پاشنه ی آشیله، یعنی خوب نمیشه، تا وقتی رویش کار کنم شدتش کمتر میشه و ضعیف تره. پس نباید عذاب وجدان بگیرم که چرا درست نمیشه. کلام خدا از همه چیز قدرتمندتره. من میخوام توانایی کنترل ذهن داشته باشم و نعمت هامو ببینم و زیبایی های اطرافمو، آرامش خانواده رو و انس و الفت بین اعضای خانواده.
از هفته ی اول آبان شروع کرد ، چون ماه مهر آنقدر تمرکز کروم روی احساس خوب که فقط سه روز شارژ نبودم، میدونم چقدر حسوده، و اینکه نقطه ضعفمو پیدا کرد و از همون در وارد شد. گفت ببین رفتی توی قانون سلامتی، بعد این همه لاغر و زشت شدی، 2 هفته بعد بهش نشان دادم که هم افزایش وزن داشته ام و هم از همه مهمتر سالمم. دیگه 24 ساعت یه چیزی نمیخورم. روی عهدم باقی مانده ام. و خیلی کنترل ذهن داشته ام. من پاک شده ام از مواد مسموم خوراکی و دارم عملکرد هورمون های بدن را درک میکنم. و تازه این قسمت خیلی کوچکی از نتیجه س. نتایج بزرگ چند ماه دیگر نصیبم میشه و من عجله ای ندارم. تو میخوای منو توی اضطرار بزاری ولی خدای من اینطور نیست و میگه تکاملت را طی کن.
اینا گفتگوهای ذهنی من با شیطان محترم بود. به نظرم واقعا محترمه چون کارش رو با کیفیت عالی انجام میده.
دوباره داشت برای بار سوم آتش جهنم رو برای من یادآوری میکرد که بهم بفهمونه
ببین قدرت من رو
ببین تنها من قدرت دارم و ببین مرحله به مرحله دقیقا آیاتی از سوره هارو بهت نشونه دادم و به زبونت جاری کردم تا بفهمی چقدر دقیق و بزرگ و قدرتمندم که انقدر دقیق میگم آیاتی رو که درمورد قیامت و جهنم و عذاب جهنم هست که اگر آگاه نباشی به افکارت و کنترل نکنی ذهنت رو
و اعمالی انجام بدی تو هم با اعمالت جهنم رو برای خودت خلق خواهی کرد
پس دوباره تاکید میکنم
تو هیچی نیستی طیبه
همه کارهات رو بسپر به خدا
و بترس و عبرت بگیر از عاقبت فرعون و امثال فرعون
تا کنترل کنی افکارت رو و در عمل توحیدی رفتار و اجرا کنی
خدای من سپاسگزارم که انقدر دقیق و هوشمندانه به من پیامت رو رسوندی
و باز هم به کمکت نیاز دارم
قلبم رو برای آرامش و دریافت نور عظیمت باز کن
و وقتی با این سه سوره من رو متوجه کرد تا بفهمم و آگاه باشم
و وقتی ادامه سوره الرحمن رو خوندم
بهم قوت قلبی داد که حالمو خوب کرد
وَلِمَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ جَنَّتَانِ
و هر که از مقام خدایش بترسد او را دو باغ بهشت خواهد بود
و انقدر بهشت رو زیبا گفت برای من که بی نهایت ازش سپاسگزارم و تمام سعیمو میکنم تا به یاد بیارم هر لحظه و متواضع باشم
امروز روز سومی است که تعهدی قوی برای کار بر روی خودم و استفاده از قوانین ، بسته ام و از خدا ممنون که دقیقا امروز این فتیل زیبا و البته با این موضوع بسیار مهم رو روی سایت گذاشتید.
فقط مفهومی مثل تقوا به نظرم خیلی جامع تر و بزرگتر از اینه که فقط مختص باشه به مسائل ذهنی …
ببینید همون مسائل دینی و … که شما فرمودین هم از ذهن نشات میگیره اصلا چجوریه که حضرت امام علی علیه اسلام میگن مراقب افکارت باش که گفتارت میشه
مراقب گفتارت باش که رفتارت میشه
مراقب رفتارت باش که سرنوشتت میشه و یعنی سرنوشتت از افکارت داره نشات میگیره بله راست میگن استاد خیلی کار سختی است کنترل افکار و خاموش کردن نجواها به همون نسبت که گوش نکردن به حرف شیطان و عواملش و دنبال گناه نرفتن اونم تو این دوره که این همون اصل تقوا هستش
ما اگه بتونیم تو هر لحظه به شیطون و نجواهاش نه بگیم
وقتی داره همه چیز بر علیه ما پیش میره همه چیز بر خلاف اون چیز دلخواه ما هست اولا باید باور کنیم که اون سر طناب دست شخص خداونده و حواسش به همه چی هست دوما ایمان بیاریم که همیشه هوا بارونی نیست و سوما اینکه درست در بعد از تاریکترین و سردترین ساعت شب ناگهان فجر صادق طلوع میکنه اونوقته که یومنون بالغیب شدیم که اولین شرط متقی بودنه که در اول سوره بقره اومده یعنی تو داری به یک چیزی باور میکنی که همه میگن نیست برو بابا خودتو گول نزن تو توهم زدی حالیت نیست حتی اون ذهن شیطون هم میگه خب راست میگن اونجاست که ایمان به غیب کار میکنه مثل اونی رفته یک دونه ای تو خاک گذاشته بعد فقطم خودش باور داره که اینجا که داره آب میده و مراقبت میکنه زیرش دونه کاشته شده هی بقیه میان میگن اه طرف زده به سرش داره زمین رو الکی آب میده با چه زحمتی ولی طرف خودش میدونه که اون دونه بزودی جوونه میزنه حالا این وسط یه وقتایی ذهنش میگه برو بابا برو یه دونه ای بکار که آنن رشد کنه
تو منطقه ما پسته خیلی زیاده اما درخت پسته خاصیتش اینه که باید حد اقل هفت هشت سال صبر کنی و از سال های دهم و به بعد بوووم درآمدش میشه میلیاردی ولی پشتش اون صبره اون ایمانه هست ولی میشه هم علف بکاری بعد یه هفته زود تر هم دربیاد و برای گوسفند بدی بخوره به مفت و هرسال همون کارو بکنی چون اینجاست که ایمان به غیب یا همون نتیجه ای که الان پیدا نیست ولی تو یقین داری که هست داره خودشو نشون میده و راه موندن توی این مسیر هم جز توجه به زیبایی های هر چند کوچولو نیست که بابتشون شکر گذار باشی و از همه مهمتر فقط تو این لحظه زندگی کنی لذت ببری و خدا رو بابت داشته ها شکر بگی اولینش اگه هیچی هیچی نباشه خود زنده بودنته که مطمئن باشید اونقد هست که بقول قرآن هرگز نمیتونی اونا رو احصا کنی
خوش باش که هر که راز داند
داند که خوشی خوشی کشاند
دایم چو شِکر تو باش شاکر
شاکر همه دم شکر ستاند …
نترس
بقول حضرت حافظ
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکَنَد
چون تو را نوحست کشتیبان ز طوفان غم مخور
استاد عباس منش اون نوحه رو کاملا بهش اطمینان کرده
بابا ما گاهی خدا رو اندازه نعوذ بالله یه راننده اتوبوس هم قبول نداریم بهش اطمینان کنیم
ممنون از این جواب زیبا و وقتی که برای نوشتنش گذاشتی.
من کاملا موافقم که گوش نکردن به نجوا های شیطان یکی از مهمترین راه های جلوگیری از گناه و سایر موارد هست ، ولی حرف من اینه مفاهیم قرآن کریم خیلی عمیق تر از اونی هست که ما صرف یه ریشه کلمه رو به دست آوردن بهش پی ببریم.
شما اگر بری و خطبه متقین امام علی (علیه السلام) تو نهج البلاغه رو بخونی و اون صفاتی که برای اونها ذکر شد رو ببینی شاید یکم بیشتر موافق با من بشی که این کلمه چقدر جامعیت داره.
اصلا خود استاد هم تو یکی از فایل ها گفتن اگر اشتباه نکنم از تفسیر نمونه استفاده میکنن برای فهم آیات.
شما اگر یه سر به یه کتاب تفسیری بزنی میبینی ذیل همین کلمه تقوا کلی توضیح و در کنارش روایت از امامان (علیهم السلام) آورده شده برای توضیح این کلمه.
به نظرم اگر استاد میگفتن : یکی از مهمترین مصادیق تقوا کنترل ذهن هست خیلی بهتر بود.
کسانی که به غیب ایمان دارن.نماز میخونن و از اون نعمتها که دادیمشون انفاق میکنن.
اینجا میشه فهمید که افراد باتقوا با کنترل ذهنشون میتونن به ایمان برسن.غیب رو باور دارن به ایمان میرسن ولی نمیتونیم بگیم مومنان و ادمای با ایمان باتقواین.
من این حرفهایی رو که میزنید خیلی قبول دارم اما تا وقتی تو فایل قبلی در مورد فانوس دریایی چیزی نگفته بودین درک درست راهکاری نداشتم اره دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور باید سعی کرد هر چه قدر از مسیر از راه دور شدیم باز به فانوس نگاه کنیم و به مسیر برگردیم باید سعی کرد تو هر چیزی هرکاری یه نقطه مرجع داشته باشیم که بهش برگردیم نیمه پر لیوان قسمت مثبت قضیه رو دید جالبه من همیشه تو چیزای مثبت هم دنبال نکات منفی بودم دیگه خودتون حساب نکات منفی رو بکنین اقا اقا من مهندسم تو مهندسی نقطه تنظیم مهمه اما من در مورد زندگی خودم رعایتش نمیکردم مرسی تشکر خدای مهربونم که منو با استاد اشنا کردی همیشه اشتباه برداشت کردم امروز داشت سریال مریم مقدس رو نشون میداد زکریا اومد مریم گفت این میوه ها از کجا میاد ؟ مریم گفت خداوند به هر کس بخواهد بی حساب می بخشد بابا این بخواهده یعنی من بخوام یعنی هر چی که من بگم نه اینکه اون بخواهد الان همینجور دارم اشک میریزم سپاس خدا بخاطر وارد کردن استاد تو زندگیم یلدا تون مبارک
کلی با این فایل بهمون حال دادید. کلی کیف کردم… واای چه هوای فوق العاده ای… چهههه خانه های زیبایی… چه خیابون های تمیزی و چه سنگفرش های فوق العاده ای. چقدر حس آدم عالی و بهتر میشود در این هوا… چقدر قدم زدن و دویدن در چنین هوایی در چنین محله ای فوق العاده است… چقدر بی نظیر هست نوازش بخار آب و مه ی که روی دریاچه بود با صورت… چه درختان زیبا و پر انرژی ای، درختان نخل مانند فوق العاده… چه مردم شادی چقدر جالب بود تزیینات کریسمس، چه سگ بامزه ای… چقدر احساس خوبی داشتم وقتی فکر کردن به زیبایی اش، به غریزه اش برای دفاع… چه گلدان های زیبایی، گل هایی از همه رنگ… چه محله امن و ساکتی… چه ماشین های تمیزی که برق میزدند از تمیزی… چه لک لک زیبا و با مزه ای، چقدر نگاه کردن و زندگی کردن باهاشون در یک محله دیدن هر روزشون فوق العاده هست… چه پرنده هایی و صدای دلنشینشون… چقدر ریکسین و مراقبه در این هوا بی نظیر هست… چه خانه سبز رنگ و زیبایی، چقدر لذت بخش هست زندگی در خانه ای با چنین پنجره ای رو به سبزی و دریاچه و چمن و جنگل، دیدن چکیدن قطرات آب باران در دریاچه چقدر لذت بخش هست.
چه استاد فوق العاده ای…که هر موقع میبینمش خنده و احساس خوب در درونم ایجاد میشه… که مثل یک دوست صمیمی دوستش دارم…. چقدر زیباست دوست داشتن فردی(استاد عباسمنش) که هزاران کیلو متر با تو فاصله دارد اما هنگام دیدن تصویر و صدایش دوست داری او را در و آغوش بگیری و بارها ارزش تشکر کنی??
از همون اول که متن فایل رو خوندم متحیر شدم از هماهنگی و درستی این قانون… از صحبت کردن خدای درونم با من… استاد سپاسگزارم که به الهاماتتون گوش میدید و برامون فایل تهیه میکنید. باور کنید احساس کردم که خدا از طریق شما به من روحیه داد در مورد هدفی که داشته ام اما به خاطر باور های اشتباه هنوز به نتیجه دلخواهم نرسیده ام… گفت ادامه بده..
گفت کنترل ذهن همه چیز هست…
گفت تو میتونی هر چیزی رو که بخوای خلق کنی…
گفت تو فوق العاده ای…
گفت اشتباهات و گذشته رو رها کن…
گفت برچسب های اشتباه از خودت را نپذیر…
گفت فقط روی قوت ها و نکات مثبت و موفقیت هایت توجه کن…
گفت من هستم با تو هستم تا اخرش با تو هستم
گفت…
خدارو شکر که اینجا هستم و جزیی از این خانواده هستم…
خدارا صد هزار مرتبه شکر بایت این همه زیبایی و احساس خوبی که هر روز وارد زندگی ام میکند…
استاد از قالب از شما سپـــاسگــزارم بابت همه محصولات و همه فایل های رایگانی که با عشق قرار میدید…
در رابطه با توانایی کنترل ذهن میخوام خاطرهای تعریف کنم
حدود دو ماه پیش ماشین منو تو کرج سرقت کردند ساعت یازدهونیم شب اومدم که برم خونه دیدم ماشینم نیست خس خیلی بدی بود
اونجا چند لحظه بعد دعا کردم گفتم خدایا به کسی این صحنرو نشون نده چون حال آدم خیلی بد میشه
به پلیس زنگ زدم اومر صورت جلسه کرد و رفت
منم تنها مندم توی خیابون ماشین گرفتم رفتم خونه مادرم که فردا برم کاراشو انجام بدم
همون یکی دو ساعت اول سعی کردم حالمو خوب کنم وبه نکات مثبتش فک کنم اعتراف میکنم خیلی سخته ولی اینکارو کردم صب که میخواستم بیام سر مغازم برادرم گفت ماشین منو ببر قبول نکردم گفتم میخوام پیاده برم
هوا بارونی بود تو خیابون که قدم میزدم با خودم گفتم خدایا شکرت که پاهام سالمه میتونم با پاهام برم سر کارم
خدایا اینو میدونم که تو بهتر از اونو بهم میدی
شکر میکردمو اشک میریختم
فردای اون روز یکی از بستگانم زنگ زد وگفت
از بچهای اطلاعات میتونن ماشینتو صحیحو سالم بهت برگردونن فقط یه سکه بابتش باید بهشون بدی
من گفتم از شما بسیار سپاسگزارم که به فکر من هستین ممنونم ازتون ول من نمیتونم بابت پیدا کردن ماشینم شما میگین سکه من میگم حتی یه هزارتومنی هم پرداخت نمیکنم
چون من تو مداری هستم اگه این کارو انجام بدم یعنی من به خداوند ایملن ندارم .
من چشممو از اون ماشین بستم اگه قرار بر این باشه که پیدا بشه یه سرباز صفرم برام پیدا میکنه اگه که اون ماشبن قرار باشه از زندگی من بده بیرون حتما مصلحت در این بوده که اون ماشین نباشه.
درست شش روز بعد ساعت سه ونیم بعد از ظهر بود بهم زنگ زدن گفتن ماشین شما تو هشتگرد پیدا شده بیایئد ماشینو شناسایی کنید
خیلی خوشحال شدم هم به خاطر پیدا شدن ماشینم هم اینکه من توکلمو از خدا بر نداشتم بدم به بنده خدا و خدارو بسیار شکر گزاری کردم که امتحانمو خوب پس دادم
داستی کسی که بهم خبر پیداشدن ماشینو داد یه گروهبان سه وظیفه بود
منم به پاس قدر دانی چند جفت جوراب خوب ویه ست سربازی هدیه دادم
مزد کنترل ذهنمو از خدای عزیزم گرفتم وماشین به داراییم برگشت
هر جا که هستید شاد وپیروزو ثروتمند وسعادتمند در دنیاو آخرت باشید.
به نام خداوند بخشنده مهربان
سلام به استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان
دیروز هدایت شدم به این فایل زیبا که خیلی روی من تاثیر گذاشت
چند روزی بود به این فکر می کردم چرا خونه ای که در حال حاضر در آن زندگی می کنم کوچیک و یک خواب داره گفتم خدایا چجوری به یک خونه ی بزرگ تر و دلباز تر برسم وقتی هنوز پولشو ندارم ََ ذهنمو ب خودش مشغول کرده بود تااینکه زدم نشانه امروز من که به این فایل زیبا رسیدم وقتی گوشش کردم به آگاهی های رسیدم که خیلی روی من تاثیر گذاشت
استاد تو این فایل گفتند خودشون از موقعی ک شروع کردن ب کنترل ذهن و کار کردن روی خودشون که هیچی نداشتن توی یک اتاق کوچیک تو گرمای بندر عباس سعی کردند جوری دیگه ای به زندگی نگاه کنند که بقیا اینجوری نگاه نمی کردند گفتند من توی همون موقعیت سعی کردم لذت ببرم و حالمو خوب کنم و کنترل ذهن داشته باشم
من یاد گرفتم که وقتی بتونم تو همین شرایطی که هستم باهمین خونه نهایت لذت ببرم وسپاس گذار باشم و حالم خوب باشه میتونم ب خواسته های دیگمم برسم
بیشتر اوقات از خودم توقع داشتم تو یکی دوروز به خوبی بتونم ذهنمو کنترل کنم و وقتی
اونقدرا موفق نبودم دلسرد میشدم و بخودم میگفتم من نمیتونم مثل استاد نجواهای ذهنمو ساکت کنم و توی کنترل ذهن مهارت کافی به دست بیارم بعد وقتی فایل گوش می دادم که استاد می گفتند کنترل ذهن کار هرکسی نیس
ولی ایشون تونستند با تمرین این کارو انجام بدند
بعد مثالی که زدند خیلی قشنگ بود
که گفتند کسی که برای اولین بار وزنه می زنه با کسی که سال هاست این کارو میکنه معلومه نتایج فرق میکنه یا کسی که تا حالا گیتار دستش نگرفته با کسی که سال هاست گیتار می زنه معلومه خیلی نتیجه فرق میکنه
ولی به همون اندازه که تمرین میکنی و ادامه میدی به همون اندازه نتیجه برات به وجود می آید
من یاد گرفتم ازخودم نخام که دوروزه خیلی پیشرفت کنه باید هرروز روی خودم کار کنم و مراقب ورودی های ذهنم باشم و سپاس گذار داشته هام باشم و توجه و تمرکزم روی زیبایی های زندگیم باشه وهرروز این کارو تکرار کنم و اگر تونستم امروز کمی از دیروزم بهتر عمل کنم خوشحال باشم ک دارم پیشرفت میکنم و همین مسیرو ادامه بدم تا نتایج بیشتری در زندگیم خودشونو نشون بدن
خدایا صد هزار مرتبه شکرت به خاطر این فایل زیبا که حسابی لذت بردم و آگاهی های زیادی نصیبم شد
خدارصدهزارمرتبه شکرت به خاطر دوستان مهربان و قدرتمند داخل سایت ک کلی چیز از کامنت های شما یاد میگیرم و با خوندن اونا ب اصل خودم نزدیک تر میشوم
از استاد عزیزم سپاس گذارم ک تلاش می کنندبرای ما تا ماهم بتونیم این قوانین کیهانی رویاد بگیریم و در زندگیمون کاربردی کنیم و نتایح عالی بگیریم
سلام خدا ظهر بخیر،میخوامت تا همیشه…
سلام به استاد همیشه استاد،سلام به دوستان نابم،
دوستان من امروز تونستم ذهنم و تو یه مورد کوچیک کنترل کنم و نتیجه ببینم،دوست داشتم براتون بگم،
صبح میخواستم پدر و مادرم و برای یکی از اقوام پدرم که فوت کرده بود ببرم بهشت زهرا،دیروز ماشین و کارواش بردم ،چون بابام حساس به این موضوع که ماشین باید تمیز باشه وقتی سوار میشه،صبح چون زود راه افتادیم مامانم با خودش صبحانه و چایی اورده بود،دیدم تو ماشین داره لقمه درست میکنه برای ما،تو ذهنم گفتم ای بابا ماشین و تازه تمیز کرده بودما،الان دوباره نون خرده میریزه،یه لحظه به خودم اومدم و گفتم انسی داری به چیز بی اهمییت فکر میکنی حواست باشه،فوقش یا میبری کارواش یا خودت تمیز میکنی،عوضش نه غر زدی نه فکر به چیز بی اهمییت کردی،مهمتر از اون مادر پدرت یه دو سه ساعت کنارتن و لذت میبری،سریع به خودم اومدم و بیخیال شدم،
باورتون نمیشه مامان من که همیشه راحته تو ماشین و براش مهم نیست که داخل ماشین چی میشه و در لحظه لذت میبره،با یه وسواسی لقمه درست میکرد که حتی یه سر سوزن داخل ماشین نریخت!!!!
(این باور و که باید داخل ماشین حتما تمیز باشه و حتی اگه گرسنه باشم باید پیاده شم و چیزی بخورم و من از بابام یاد گرفتم و تحت تاثیر اون بودم)
ولی وقتی رها کردم و بهش فکر نکردم این اتفاق افتاد!!
خدارو شکر که این قانون و بهتر متوجه شدم،
هم ماشین کثیف نشد هم لذت بردیم از کنار هم بودن،
دوستایه خوبم همتون با نظرات خوبتون خواستنی هستید…
بنام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هام
خدای من باز منو شگفت زده کردی با این سایت فوق العاده
در حال حاضر من دانشجوی دوره 12 قدم ، قدم 6 هستم .
چند روزیه به ناخواسته ای خوردم . تا میخاد احساسم بد بشه به خودم یادآوری میکنم که نباید تو این احساس بمونم …
همین دیشب با تماسی که از مادرم داشتم بهم ریختم چون ایشون هر بار با حرفاش منو به نقطه جوش در مورد اون ناخواسته میرسوند .
وقتی گوشی رو قطع کردم از شدت عصبانیت دستم میلرزید و… یه نفس عمیق کشیدم . اومدم تو اتاقم طبق صحبت های آخرین جلسه قدمی که گوش داده بودم با خودم گفتم به قول استاد من نمیتونم دیگران رو تغییر بدم اصلا من وظیفه ای ندارم بقیه رو به خواسته هاشون برسونم چرا باید تلاش کنم وقتی نتیجه ای نداره؟ هی با خودم تکرار کردم و ذهنم حرفای استاد رو به یادم می آورد . اومدم بشینم پای سیستم و کارم دیدم نهه هنوز حسه عصبانیت و ناراحتی هست گفتم چیکار کنم حسم بهتر شه ؟ گفتم یه خورده برقصم
آهنگ مورد علاقه رو پلی کردم و به سرعت شروع کردم به رقصیدن و با خودم در مورد کنترل ذهن فک میکردم
حسم بهتر شد نشستم پای کارم
با خودم میگفتم من به عنوان دانشجوی قدم 6 باید بتونم متفاوت از قبلم عمل کنم . که خداروشکر که تونستم .
و چه جالب که بعد از چند ساعت خداوند به این صفحه منو هدایت کرد تا مجددا این قانون رو بهم یادآوری کنه
دیشب با حس خوب خوابیدم و عمیق کار کردم و پروژمم تموم کردم
الآنم که صبح زود میخام برم پارک ملت ورزش کنم و به صدای استاد جانم با عشق و ایمان بیشتر از قبل گوش بدم و بعدش بیام پروژه هام رو پیش ببرم
خدا میدونه با این کنترل ذهن چقدر انرژی سیو شد و چه نتایج شگفت انگیزی میخاد وارد زندگیم بشه
خدایا شکرت
ممنونم معبود و رفیق من
سپاسگزارم ️
ممنون از استاد عزیزم
در پناه الله یکتا
با سلام و درود به همه،
خدایا چرا این فایل اینقدر محشره، بعد از این همه سال، هر بار که میبینم انگار اولین باره که آگاهی هایش را می فهمم. چقدر عجیبه. البته همه ی فایل های استاد اینطورین. استاد و مریم عزیز ازتون سپاسگزارم برای تهیه ی این فایل پس از (افتر رین) سالها زمان برد تا درک کنم یعنی چه از همین جایی که هستم لذت ببرم، از همین جایی که هستم توجهم را روی زیبایی ها بذارم، از همین جایی که هستم ایمان به غیب را نشان بدهم و بعد در زمان به موقع قطعا هدایت خواهم شد به جای بهتر و شرایط بهتر. اگر از شرایط فعلی ام راضی نیستم بخاطر باورهای خودمو، بخاطر احساس خودمه و هر اشکالی هست از سمت منه، من باید تغییر کنم. اگه نتایج راضی کننده نیست یعنی هنوز تغییر شخصیت نداده ام. هنوز باورهام بطور ریشه ای تغییر نکرده اند، هنوز ایمانم ضعیفه و از خودم توقع نداشته باشم یک شبه درست بشم.
من با یک عالمه باور محدود کننده بزرگ شده ام نباید از خودم توقع بیش از حد داشته باشم. من همینو باور کنم که چون استاد تونسته هدایت بشه و ایمان داشته به وعده ی خدا، منم اگه همان اندازه ایمان داشته باشم و تلاش ذهنی کنم میتونم موفق بشم.
پاشنه آشیل من فرزند عالی بودن برای پدر و مادرم بوده، و باعث شده همیشه حجم زیادی احساس گناه داشته باشم و یک عالمه احساس مسئولیت غیر طبیعی در برابر والدینم. و این کاریه که ذهنم انجام میده و همش به من احساس ناکافی بودن و احساس غیر مفید بودن میده. این در حالی هست که هر کی از بیرون رفتار منو ببینه میگه چه بچه ی صالحی دارن. و میدونم اینا همه بخاطر ورودی های منفی ِ دوران کودکی ام است و آنقدر شدیده که هر بار میبینه من احساس عالی دارم از حسادتش بهم حمله ور میشه و دیشب باعث شد من تب کنم. فرق الان من با سال 95 که تعهد دادم خودمو تغییر بدم اینه که میدونم داستان ذهن چیه. ولی وقتی نمیتونم کنترل کنم و اجازه میدم کانون توجهم را خراب کنه میگم پس یعنی چی یاد گرفتی این سالها؟ جهان داره هر لحظه به فرکانس های من پاسخ میده، هر لحظه. میتونم به شیطان ذهن بگم: هیچکس تا حالا شکایتی از طرف من به پدر و مادرم نبرده، آیا همین یک مدرک کافی نیست برای ارزشمند بودن من؟
تو ماموریت داری حال منو خراب کنی ولی من بهت اجازه نمیدم موفق بشی.من میخوام سپاسگزار ، امیدوار و انگیزه مند حرکت کنم تا روزی که زنده هستم. پس یه تعهد جدید مینویسم و لازم باشه صد بار دیگه هم تعهد مینویسم چون خدای من خدای شور و شوق، خدای انگیزه و ایمان، خدای فراوانی و ثروت، خدای رحمان و رحیم، خدای امید و اشتیاقه،
پاشنه ی آشیله، یعنی خوب نمیشه، تا وقتی رویش کار کنم شدتش کمتر میشه و ضعیف تره. پس نباید عذاب وجدان بگیرم که چرا درست نمیشه. کلام خدا از همه چیز قدرتمندتره. من میخوام توانایی کنترل ذهن داشته باشم و نعمت هامو ببینم و زیبایی های اطرافمو، آرامش خانواده رو و انس و الفت بین اعضای خانواده.
از هفته ی اول آبان شروع کرد ، چون ماه مهر آنقدر تمرکز کروم روی احساس خوب که فقط سه روز شارژ نبودم، میدونم چقدر حسوده، و اینکه نقطه ضعفمو پیدا کرد و از همون در وارد شد. گفت ببین رفتی توی قانون سلامتی، بعد این همه لاغر و زشت شدی، 2 هفته بعد بهش نشان دادم که هم افزایش وزن داشته ام و هم از همه مهمتر سالمم. دیگه 24 ساعت یه چیزی نمیخورم. روی عهدم باقی مانده ام. و خیلی کنترل ذهن داشته ام. من پاک شده ام از مواد مسموم خوراکی و دارم عملکرد هورمون های بدن را درک میکنم. و تازه این قسمت خیلی کوچکی از نتیجه س. نتایج بزرگ چند ماه دیگر نصیبم میشه و من عجله ای ندارم. تو میخوای منو توی اضطرار بزاری ولی خدای من اینطور نیست و میگه تکاملت را طی کن.
اینا گفتگوهای ذهنی من با شیطان محترم بود. به نظرم واقعا محترمه چون کارش رو با کیفیت عالی انجام میده.
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
رمز رسیدن به موفقیت:
به دنبال نکات مثبت بودن در محلی است که اکنون زندگی می کنیم
زمانی که بتوانیم به احساس بهتر دست یابیم :
به جهان درخواست می دهیم ما را به خواسته های بیشتر برساند
خواسته ها بیشتر زمانی به وجود خواهند آمد که ما : به احساس بهتر دست یافته باشیم
چه زمانی می توانیم به احساس بهتر دست یابیم؟
زمانی که بتوانیم ذهن خود را کنترل کنیم
اصل قضیه :
چگونه ذهن خود را در شرایط به ظاهر بد کنترل کنیم و به احساس کمی بهتر دست یابیم
کنترل ذهن:
اصلا کار راحتی نیست و همه افراد نمی توانند آن را انجام دهند
افراد بسیار کمی قادرند به چنین مهارتی دست یابند
باید بتوانیم از زاویه ای به مسائل نگاه کنیم که :
به احساس کمی بهتر از قبل دست یابیم
جهان به :
فرکانس های ما پاداش می دهد نه فعالیت های فیزیکی ما
افراد موفق و ثروتمند:
توانایی کنترل ذهن و احساس دارند
توانایی این که در شرایط به ظاهر سخت بتوانند احساس خوبی داشته باشند
این پاداش به کسانی داده می شود:
که بتوانند این کار را انجام دهند
افراد نسبت به اتفاقات مثبت یا منفی:
واکنش گرا عمل می کنند
افرادموفق و ثروتمند:
واکنش گرا عمل نمی کنند
محیط اطراف خود را خلق می کنند
با چه ویژگی :
با توانایی کنترل ذهن:
در هر شرایطی چه خوب یا بد به مسائل از زاویه ای نگاه می کنند که بتوانند به احساس خوب برسند
تغییر باورها به همین معناست.
باید ذهن خود را :
مطیع و رام کنیم تا به جای واکنش گرا بودن:
ذهنی خلاق باشد
وجه مشترک افراد موفق تاریخ فارغ از تمام عوامل بیرونی:
توانایی کنترل ذهن است که افراد عادی قادر به انجام آن نیستند و نیاز به :
تکرار و تمرین دارد
باید برای دستیابی به این هدف زمان و انرژی صرف کنیم
به اندازه ای که تمرین کنیم:
می توانیم از این مهارت بیشتر استفاده کنیم
افرادی که سعی می کنند:
-کنترل ذهن داشته باشند
-به شرایط و موقعیت های به ظاهر بد از زاویه ای نگاه می کنند که به احساس خوب دست یابند
-سعی می کنند از خاطرات گذشته ی مثبت استفاده کنند که به انها احساس بهتری می دهد
-سعی می کنند به اتفاقات مثبت آینده فکر کنند که باعث ترس نشود
-سعی می کنند درباره ی خود به شیوه ای فکر کنند که به احساس بهتری دست یابند
-سعی می کنند احساس لیاقت بیشتری داشته باشند و تمرکز خود را بر نکات مثبت خود قرار دهند
-کسی که سعی می کند نجواهای ذهنی خود را کنترل کند
-سعی می کند کانون تمرکز خود را در دست بگیرد :
نه برگی در باد باشد
-سعی می کند افکار و کانون توجه خود را کنترل کند.
به نسبتی که تمرین می کنیم: نتیجه می گیریم
تمرین کردن : نیاز به کنترل ذهن دارد: چون با چند بار تمرین کردن و نتیجه نگرفتن ممکن است نا امید شویم:
نا امید نشدن
ادامه دادن
خود انگیزه بودن
همه ی این موارد نیاز به کنترل ذهن دارد
همه دوست دارند موفق شوند:
اما نیاز به کنترل ذهن دارد
اگر بدانیم که :
کنترل ذهن بسیار اهمیت دارد تمام تمرکز خود را بر روی آن قرار می دهیم
تمام نتایج ما حاصل:کنترل ذهن است
اصل را به درستی درک کنیم
باید بتوانیم :افکار و ذهن خود را بر زیبایی ها و سپاس گزاری نگه داریم
کسی که می تواند:احساس خوبی در تمام شرایط داشته باشد:
حق او است که پاداش ها را دریافت کند:
این مسیر قانون و تنها راه حل است
در زندگی تمام افراد موفق رد پای کنترل ذهن را در شرایط به ظاهر بد می بینیم:
که در قرآن با نام:
توکل و
ایمان به غیب نام برده شده است
پاداش آن :
لاخوف علیهم و لا هم یحزنون است
نه غمی از گذشته و نه ترسی از آینده دارند
افراد کمی هستند که بتوانند ذهن خود را کنترل کنند به همین دلیل :
افراد کمی هستند که خوشبختی واقعی را تجربه می کنند
کسی که در این دنیا بدبخت است:
در آخرت نیز به همین شکل است
کنترل ذهن در قرآن با نام :
تقواست
کسی که بتواند ذهن خود را در تمام شرایط کنترل کند:
زندگی خوب را در دنیا و آخرت با تمام ابعاد تجربه خواهد کرد
خدایا شکرت
عاشقتونیم
به نام ربّ
سلام با بی نهایت عشق برای شما
این سومین باریه که به ترتیب از دیشب تا الان خدا به من آیه ای رو یادآوری میکنه
دیشب و صبح دوتا آیه
یکی از سوره نازعات
و یکی از سوره لیل
و وقتی رد پامو نوشتم یکم بعدش دوباره این آیه به زبانم جاری شد
یَخۡرُجُ مِنۡهُمَا ٱللُّؤۡلُؤُ وَٱلۡمَرۡجَانُ
از آن دو دریا لؤلؤ و مرجان گرانبها بیرون آید
نمیدونستم کدوم سوره هست وقتی تو قسمت جستجوی اپلیکیش قرآن نوشتم دیدم سوره الرحمن آیه 22 هست
نمیدونم منظورش از این آیه برای من چیه
دیشب و صبح با سوره نازعات و لیل گفت که مراقب باش و درمورد قیامت و مثل فرعون نبودن تاکید کرد
اما سوره الرحمن و این آیه
چی چیزی باید بدونم ؟؟
در ادامه آیه ها
این آیه
کُلُّ مَنۡ عَلَیۡهَا فَانࣲ
هر که روى زمین است دستخوش مرگ و فناست
دوباره یادآوری کرد برای من
تو هیچی نیستی طیبه
وَیَبۡقَىٰ وَجۡهُ رَبِّکَ ذُو ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِ
و زندۀ ابدى ذات خداى با جلال و عظمت توست
و خداست که قدرت تمام جهان هستی هست
دوباره داشت برای بار سوم آتش جهنم رو برای من یادآوری میکرد که بهم بفهمونه
ببین قدرت من رو
ببین تنها من قدرت دارم و ببین مرحله به مرحله دقیقا آیاتی از سوره هارو بهت نشونه دادم و به زبونت جاری کردم تا بفهمی چقدر دقیق و بزرگ و قدرتمندم که انقدر دقیق میگم آیاتی رو که درمورد قیامت و جهنم و عذاب جهنم هست که اگر آگاه نباشی به افکارت و کنترل نکنی ذهنت رو
و اعمالی انجام بدی تو هم با اعمالت جهنم رو برای خودت خلق خواهی کرد
پس دوباره تاکید میکنم
تو هیچی نیستی طیبه
همه کارهات رو بسپر به خدا
و بترس و عبرت بگیر از عاقبت فرعون و امثال فرعون
تا کنترل کنی افکارت رو و در عمل توحیدی رفتار و اجرا کنی
خدای من سپاسگزارم که انقدر دقیق و هوشمندانه به من پیامت رو رسوندی
و باز هم به کمکت نیاز دارم
قلبم رو برای آرامش و دریافت نور عظیمت باز کن
و وقتی با این سه سوره من رو متوجه کرد تا بفهمم و آگاه باشم
و وقتی ادامه سوره الرحمن رو خوندم
بهم قوت قلبی داد که حالمو خوب کرد
وَلِمَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ جَنَّتَانِ
و هر که از مقام خدایش بترسد او را دو باغ بهشت خواهد بود
و انقدر بهشت رو زیبا گفت برای من که بی نهایت ازش سپاسگزارم و تمام سعیمو میکنم تا به یاد بیارم هر لحظه و متواضع باشم
تَبَٰرَکَ ٱسۡمُ رَبِّکَ ذِی ٱلۡجَلَٰلِ وَٱلۡإِکۡرَامِ
بزرگوار و مبارک نام پروردگار توست که خداوند جلال و عزّت و احسان و کرامت است
خدای من شکرت
سپاسگزارم ازت ربّ من
با سلام خدمت استاد و تمامی دوستان
امروز روز سومی است که تعهدی قوی برای کار بر روی خودم و استفاده از قوانین ، بسته ام و از خدا ممنون که دقیقا امروز این فتیل زیبا و البته با این موضوع بسیار مهم رو روی سایت گذاشتید.
فقط مفهومی مثل تقوا به نظرم خیلی جامع تر و بزرگتر از اینه که فقط مختص باشه به مسائل ذهنی …
پس مسائل دینی و عبادی در کجای قرآن ذکر شده؟!
امیدوارم همه به راه راست هدایت شیم
موفق باشید
سلام
دوست عزیز
ببینید همون مسائل دینی و … که شما فرمودین هم از ذهن نشات میگیره اصلا چجوریه که حضرت امام علی علیه اسلام میگن مراقب افکارت باش که گفتارت میشه
مراقب گفتارت باش که رفتارت میشه
مراقب رفتارت باش که سرنوشتت میشه و یعنی سرنوشتت از افکارت داره نشات میگیره بله راست میگن استاد خیلی کار سختی است کنترل افکار و خاموش کردن نجواها به همون نسبت که گوش نکردن به حرف شیطان و عواملش و دنبال گناه نرفتن اونم تو این دوره که این همون اصل تقوا هستش
ما اگه بتونیم تو هر لحظه به شیطون و نجواهاش نه بگیم
وقتی داره همه چیز بر علیه ما پیش میره همه چیز بر خلاف اون چیز دلخواه ما هست اولا باید باور کنیم که اون سر طناب دست شخص خداونده و حواسش به همه چی هست دوما ایمان بیاریم که همیشه هوا بارونی نیست و سوما اینکه درست در بعد از تاریکترین و سردترین ساعت شب ناگهان فجر صادق طلوع میکنه اونوقته که یومنون بالغیب شدیم که اولین شرط متقی بودنه که در اول سوره بقره اومده یعنی تو داری به یک چیزی باور میکنی که همه میگن نیست برو بابا خودتو گول نزن تو توهم زدی حالیت نیست حتی اون ذهن شیطون هم میگه خب راست میگن اونجاست که ایمان به غیب کار میکنه مثل اونی رفته یک دونه ای تو خاک گذاشته بعد فقطم خودش باور داره که اینجا که داره آب میده و مراقبت میکنه زیرش دونه کاشته شده هی بقیه میان میگن اه طرف زده به سرش داره زمین رو الکی آب میده با چه زحمتی ولی طرف خودش میدونه که اون دونه بزودی جوونه میزنه حالا این وسط یه وقتایی ذهنش میگه برو بابا برو یه دونه ای بکار که آنن رشد کنه
تو منطقه ما پسته خیلی زیاده اما درخت پسته خاصیتش اینه که باید حد اقل هفت هشت سال صبر کنی و از سال های دهم و به بعد بوووم درآمدش میشه میلیاردی ولی پشتش اون صبره اون ایمانه هست ولی میشه هم علف بکاری بعد یه هفته زود تر هم دربیاد و برای گوسفند بدی بخوره به مفت و هرسال همون کارو بکنی چون اینجاست که ایمان به غیب یا همون نتیجه ای که الان پیدا نیست ولی تو یقین داری که هست داره خودشو نشون میده و راه موندن توی این مسیر هم جز توجه به زیبایی های هر چند کوچولو نیست که بابتشون شکر گذار باشی و از همه مهمتر فقط تو این لحظه زندگی کنی لذت ببری و خدا رو بابت داشته ها شکر بگی اولینش اگه هیچی هیچی نباشه خود زنده بودنته که مطمئن باشید اونقد هست که بقول قرآن هرگز نمیتونی اونا رو احصا کنی
خوش باش که هر که راز داند
داند که خوشی خوشی کشاند
دایم چو شِکر تو باش شاکر
شاکر همه دم شکر ستاند …
نترس
بقول حضرت حافظ
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکَنَد
چون تو را نوحست کشتیبان ز طوفان غم مخور
استاد عباس منش اون نوحه رو کاملا بهش اطمینان کرده
بابا ما گاهی خدا رو اندازه نعوذ بالله یه راننده اتوبوس هم قبول نداریم بهش اطمینان کنیم
موفق باشید
آقا جواد عزیز
ممنون از این جواب زیبا و وقتی که برای نوشتنش گذاشتی.
من کاملا موافقم که گوش نکردن به نجوا های شیطان یکی از مهمترین راه های جلوگیری از گناه و سایر موارد هست ، ولی حرف من اینه مفاهیم قرآن کریم خیلی عمیق تر از اونی هست که ما صرف یه ریشه کلمه رو به دست آوردن بهش پی ببریم.
شما اگر بری و خطبه متقین امام علی (علیه السلام) تو نهج البلاغه رو بخونی و اون صفاتی که برای اونها ذکر شد رو ببینی شاید یکم بیشتر موافق با من بشی که این کلمه چقدر جامعیت داره.
اصلا خود استاد هم تو یکی از فایل ها گفتن اگر اشتباه نکنم از تفسیر نمونه استفاده میکنن برای فهم آیات.
شما اگر یه سر به یه کتاب تفسیری بزنی میبینی ذیل همین کلمه تقوا کلی توضیح و در کنارش روایت از امامان (علیهم السلام) آورده شده برای توضیح این کلمه.
به نظرم اگر استاد میگفتن : یکی از مهمترین مصادیق تقوا کنترل ذهن هست خیلی بهتر بود.
در کل ممنون از پاسخی که بهم دادی.
موفق باشی
سلام جواد جان . آره راست میگی عزیز . ما خدا را اندازه یه راننده اتوبوس ………..
مشکل بشریت ویا کسانی که در بدبختی هستند همش شرک است
من تعجب میکنم از کسانیکه ؛ همش دنبال خدا میگردند ودستانشان را به آسمانها میگیرند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!! خدا کجاست ؟؟!!!
بابا ؛ تو کجایی ؟ اول برو خودت رابشناس بعد که خودت راشناختی این خدا را میشناسی که کجاست ؟
من واقعا تعجبم می آید از کسان که هنوز دنبال خدایند
خوب نگاه کن ، ببین خداوند عزیزم ؛ عکس خودش را همه جا زده . تو نمیبینی .
واقعا الان درک میکنم که چرا این همه در قرآن میگه ؛ اگر فکر کنید .اگر درک کنید . اگر تفکر وتامل کنید .
به امید جاری شدن 100% ی توحید در دل رحیم وهمه دوستداران توحید ودورشدن شرک از دل مهربان رحیم و بنده خوب ومقدسش ؛ جواد خوش سخن .
موفق باشی
سلام.
ایات اول بقره میفرماید متقین کیان،؟؟
کسانی که به غیب ایمان دارن.نماز میخونن و از اون نعمتها که دادیمشون انفاق میکنن.
اینجا میشه فهمید که افراد باتقوا با کنترل ذهنشون میتونن به ایمان برسن.غیب رو باور دارن به ایمان میرسن ولی نمیتونیم بگیم مومنان و ادمای با ایمان باتقواین.
یعنی ایمان شاید داشته باشن ولی واقعی نباشه.
ایمان زبانی باشه نه دلی و واقعی.
سلام استاد گلم
من این حرفهایی رو که میزنید خیلی قبول دارم اما تا وقتی تو فایل قبلی در مورد فانوس دریایی چیزی نگفته بودین درک درست راهکاری نداشتم اره دایما یکسان نباشد حال دوران غم مخور باید سعی کرد هر چه قدر از مسیر از راه دور شدیم باز به فانوس نگاه کنیم و به مسیر برگردیم باید سعی کرد تو هر چیزی هرکاری یه نقطه مرجع داشته باشیم که بهش برگردیم نیمه پر لیوان قسمت مثبت قضیه رو دید جالبه من همیشه تو چیزای مثبت هم دنبال نکات منفی بودم دیگه خودتون حساب نکات منفی رو بکنین اقا اقا من مهندسم تو مهندسی نقطه تنظیم مهمه اما من در مورد زندگی خودم رعایتش نمیکردم مرسی تشکر خدای مهربونم که منو با استاد اشنا کردی همیشه اشتباه برداشت کردم امروز داشت سریال مریم مقدس رو نشون میداد زکریا اومد مریم گفت این میوه ها از کجا میاد ؟ مریم گفت خداوند به هر کس بخواهد بی حساب می بخشد بابا این بخواهده یعنی من بخوام یعنی هر چی که من بگم نه اینکه اون بخواهد الان همینجور دارم اشک میریزم سپاس خدا بخاطر وارد کردن استاد تو زندگیم یلدا تون مبارک
عالللی بود دوست عزیز
سلااااااااام استاد
کلی با این فایل بهمون حال دادید. کلی کیف کردم… واای چه هوای فوق العاده ای… چهههه خانه های زیبایی… چه خیابون های تمیزی و چه سنگفرش های فوق العاده ای. چقدر حس آدم عالی و بهتر میشود در این هوا… چقدر قدم زدن و دویدن در چنین هوایی در چنین محله ای فوق العاده است… چقدر بی نظیر هست نوازش بخار آب و مه ی که روی دریاچه بود با صورت… چه درختان زیبا و پر انرژی ای، درختان نخل مانند فوق العاده… چه مردم شادی چقدر جالب بود تزیینات کریسمس، چه سگ بامزه ای… چقدر احساس خوبی داشتم وقتی فکر کردن به زیبایی اش، به غریزه اش برای دفاع… چه گلدان های زیبایی، گل هایی از همه رنگ… چه محله امن و ساکتی… چه ماشین های تمیزی که برق میزدند از تمیزی… چه لک لک زیبا و با مزه ای، چقدر نگاه کردن و زندگی کردن باهاشون در یک محله دیدن هر روزشون فوق العاده هست… چه پرنده هایی و صدای دلنشینشون… چقدر ریکسین و مراقبه در این هوا بی نظیر هست… چه خانه سبز رنگ و زیبایی، چقدر لذت بخش هست زندگی در خانه ای با چنین پنجره ای رو به سبزی و دریاچه و چمن و جنگل، دیدن چکیدن قطرات آب باران در دریاچه چقدر لذت بخش هست.
چه استاد فوق العاده ای…که هر موقع میبینمش خنده و احساس خوب در درونم ایجاد میشه… که مثل یک دوست صمیمی دوستش دارم…. چقدر زیباست دوست داشتن فردی(استاد عباسمنش) که هزاران کیلو متر با تو فاصله دارد اما هنگام دیدن تصویر و صدایش دوست داری او را در و آغوش بگیری و بارها ارزش تشکر کنی??
از همون اول که متن فایل رو خوندم متحیر شدم از هماهنگی و درستی این قانون… از صحبت کردن خدای درونم با من… استاد سپاسگزارم که به الهاماتتون گوش میدید و برامون فایل تهیه میکنید. باور کنید احساس کردم که خدا از طریق شما به من روحیه داد در مورد هدفی که داشته ام اما به خاطر باور های اشتباه هنوز به نتیجه دلخواهم نرسیده ام… گفت ادامه بده..
گفت کنترل ذهن همه چیز هست…
گفت تو میتونی هر چیزی رو که بخوای خلق کنی…
گفت تو فوق العاده ای…
گفت اشتباهات و گذشته رو رها کن…
گفت برچسب های اشتباه از خودت را نپذیر…
گفت فقط روی قوت ها و نکات مثبت و موفقیت هایت توجه کن…
گفت من هستم با تو هستم تا اخرش با تو هستم
گفت…
خدارو شکر که اینجا هستم و جزیی از این خانواده هستم…
خدارا صد هزار مرتبه شکر بایت این همه زیبایی و احساس خوبی که هر روز وارد زندگی ام میکند…
استاد از قالب از شما سپـــاسگــزارم بابت همه محصولات و همه فایل های رایگانی که با عشق قرار میدید…
?????
بهترین ها رو برای همه اعضای خانواده آرزو میکنم
?????
سلام
اقا هادی شما واقعا بینظیری واقعا عالی هستی و دوست داشتنی
ممنون بخاطر دیدگاه زیباتون عزیزم
موفق باشید
سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون
سلام به دوستان هم فرکانسیم
در رابطه با توانایی کنترل ذهن میخوام خاطرهای تعریف کنم
حدود دو ماه پیش ماشین منو تو کرج سرقت کردند ساعت یازدهونیم شب اومدم که برم خونه دیدم ماشینم نیست خس خیلی بدی بود
اونجا چند لحظه بعد دعا کردم گفتم خدایا به کسی این صحنرو نشون نده چون حال آدم خیلی بد میشه
به پلیس زنگ زدم اومر صورت جلسه کرد و رفت
منم تنها مندم توی خیابون ماشین گرفتم رفتم خونه مادرم که فردا برم کاراشو انجام بدم
همون یکی دو ساعت اول سعی کردم حالمو خوب کنم وبه نکات مثبتش فک کنم اعتراف میکنم خیلی سخته ولی اینکارو کردم صب که میخواستم بیام سر مغازم برادرم گفت ماشین منو ببر قبول نکردم گفتم میخوام پیاده برم
هوا بارونی بود تو خیابون که قدم میزدم با خودم گفتم خدایا شکرت که پاهام سالمه میتونم با پاهام برم سر کارم
خدایا اینو میدونم که تو بهتر از اونو بهم میدی
شکر میکردمو اشک میریختم
فردای اون روز یکی از بستگانم زنگ زد وگفت
از بچهای اطلاعات میتونن ماشینتو صحیحو سالم بهت برگردونن فقط یه سکه بابتش باید بهشون بدی
من گفتم از شما بسیار سپاسگزارم که به فکر من هستین ممنونم ازتون ول من نمیتونم بابت پیدا کردن ماشینم شما میگین سکه من میگم حتی یه هزارتومنی هم پرداخت نمیکنم
چون من تو مداری هستم اگه این کارو انجام بدم یعنی من به خداوند ایملن ندارم .
من چشممو از اون ماشین بستم اگه قرار بر این باشه که پیدا بشه یه سرباز صفرم برام پیدا میکنه اگه که اون ماشبن قرار باشه از زندگی من بده بیرون حتما مصلحت در این بوده که اون ماشین نباشه.
درست شش روز بعد ساعت سه ونیم بعد از ظهر بود بهم زنگ زدن گفتن ماشین شما تو هشتگرد پیدا شده بیایئد ماشینو شناسایی کنید
خیلی خوشحال شدم هم به خاطر پیدا شدن ماشینم هم اینکه من توکلمو از خدا بر نداشتم بدم به بنده خدا و خدارو بسیار شکر گزاری کردم که امتحانمو خوب پس دادم
داستی کسی که بهم خبر پیداشدن ماشینو داد یه گروهبان سه وظیفه بود
منم به پاس قدر دانی چند جفت جوراب خوب ویه ست سربازی هدیه دادم
مزد کنترل ذهنمو از خدای عزیزم گرفتم وماشین به داراییم برگشت
هر جا که هستید شاد وپیروزو ثروتمند وسعادتمند در دنیاو آخرت باشید.