توانایی کنترل ذهن - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    304MB
    25 دقیقه
  • فایل صوتی توانایی کنترل ذهن
    18MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1090 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عاطفه نوری گفته:
    مدت عضویت: 2024 روز

    به نام الله یکتا

    قادر مطلق

    رب عرش عظیم

    فرمانروای کیهان و کهکشان ها…

    الحمدلله رب العالمین.

    سپاس پروردگارم بینهایت سپاس هر نفس سپاس و تسلیم امر شما هستم برای هر اتفاق زندگی و هر مسیری و هر قدمی و هر نفس کشیدنی…

    عرض ادب احترام و عشق بینهایت به شما استاد عزیزم امیدوارم هرکجا که هستید پر از انرژی برکت عشق و رحمت بینهایت الله باشید در کنار عزیز دل گرانبها خانوم شایسته عزیزم بدرخشید لذت ببرید.

    استاد عزیزم دارم با این اگاهی ها و مخصوصا این فایل با تمام قدرت زندگی میکنم خدا راضی باشه منم راضی ام و با تمام هستی ام در راه توحید و بندگی حرکت کنم و قدم بردارم راهی ک یک درصد جامعه هم توان فک کردن به این مسیر رو ندارن اما من متعهدم با هر سختی متعهدترم برای ادامه دادن من متعهدم به همان میزان هم خداوند به من متعهدتر هست من وفادارم به توحید به خودم به خدا به مسیرم من تسلیمم تسلیم.

    استاد عزیزم الهی ک خداوند به عمر گرانبهاتون برکت بینهایت عطا کنه و روز بروز برای ما بیشتر و پر قدرت بمانید و باعث رشد و گسترش جهان شوید.

    استاد عزیزم این فایل برای من کلام خوده خوده خوده خداست مخصوصا اونجایی ک میگید««« مخصوصا تو شرایطی ک اوضاع خوب نیست ک خداوند میگه تقوی توکل اونجایی ک کنترل ذهن سخته و قران میگه تقوی ایمان به غیب»»»

    برای من مثل اب روی اتیش هست و بینهایت چراغ راهم هست و به ارامش بینهایت میرسم.

    استاد عزیزم در این برهه پر تضاد زندگی قدم به قدم هر نفس با اموزشهای شما حرکت میکنم مخصوصا این فایل گرانبها و ارزشمند و چقدر تا به الان به نظر خودم خوب عمل کردم تا جایی ک در توانم بوده و خداوند شاهد و گواه هست برای تلاش من برای اتصال و رسیدن و حس خوب.

    من با این ااگاهی ها دارم میدرخشم من عالی عمل میکنم در این شرایط به ظاهر سخت و خسته کننده اما من یاد گرفتم تقوی همه چیزه کنترل ذهن همه چیزه اصل و اساس زندگی هست

    توکل کردن هر لحظه

    تسلیم بودن هرلحظه همه چیزه اصل و اساس زندگی هست

    تو شرایطی ک اوضاع خوب نیست و قران میگه توکل ایمان به غیب ادامه دادن استقامت…

    من باور دارم که این روزهای سخت هست ک من در حال ساخته شدن هستم و این شخصیت من در حال شکل گرفتن هست

    من باور دارم ک ادامه دادن و توحید و توکل و ایمان به غیب کار یک درصد از ادمهای جامعه هست ک درجا نزنند و ادامه دهند و توحید رو قدم به قدم عمل کنند و من باید جز اون یک درصد باشم مثل استاد عزیزم اسوه ی توحید و استقامت و تسلیم بودن و ابراهیمی عمل کردن

    من باور دارم هر چقدر تلاش کنم و سمت خودم رو خوب انجام بدهم خداوند بینهایت اسان میکند و بینهایت به تلاش من برکت میدهد

    من باور دارم همه چیز اوست و هرلحظه در حال هدایت ماست…

    و این مسیر و تقوی کردن اصل و اساس سعادتمندی این دنیا و اخرت هست

    الهی صد هزاران بار سپاس برای این فایل این اگاهی ها این صلات ها نوشتن ها رد پا ب جا گذاشتن ها و این روزها و لحظه ک همه و همه هدایت الله هست و ساخته شدن این شخصیت قوی توحیدی و متکی به ذات الهی خود بودن…

    وابسته به هیچکس نبودن مادر پدر عشق هیچکس هیچکس فقط و فقط خدا توحید رب ذات الهی و این مسیر و این رسالت منه و این عشق منه و این اصل و اساس زندگی منه و این عاطفه در حال شکل گرفتن و رفتن به مدارهای بالاست با هدایت الله و اعتبار به الله ولاغیر…

    استاد عزیزم متعهدم برای پر قدرت صلات کردن و جهاد کردن و ادامه دادن و توحیدی عمل کردن و قوی بودن دوستتون دارم استاد شما الگوی من هستید و این مکان خانه من است و پناهگاه امن من است…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  2. -
    فاطمه حسینی گفته:
    مدت عضویت: 1299 روز

    سلام به همه دوستان هم فرکانسی . کمتر از 40 روز دیگه من در این سایت یکساله میشم

    یکسال که با استاد عباس منش آشنا شدم با حرفهاش زندگی‌کردم .با تقویت باورهایی که قبلا داشتم ولی هنوز تثبیت نشده بودن به چنان موفقیت هایی رسیدم که اگه به من بگن بزرگترین اتفاق زندگیم بعد از طلاق گرفتنم چی بود میگم آشنایی با استاد عباس منش چون کلا مسیر زندگی من رو روشن کرد .من مثل یک کسی که در دل تاریکی شب داره میره توی جاده پیاده ست.و هیچ چراغی دستش نیست و نمیدونه مسیر درسته یا نه و آموزه های استاد مثل اون چراغی بود که راه منو روشن کرد .

    من خیلی دستم به کامنت گذاشتن و نوشتن در این محیط نمیاد ولی بر خودم واجب دونستم که این موضوع رو براتون بگم که بقول استاد یک نمود واقعی باشم براتون که شاید برای فردی که روزیش باشه این فایل رو گوش کنه و کامنت هارو بخونه مسمر ثمر واقع شه و ایمانش قوی تر بشه

    .من کلا آدم خوش بینی هستم ولی چند روزی تصمیم گرفتم متعهدانه هراتفاقی برام بیفته فقط و فقط تاکید می‌کنم فقط جنبه مثبتش رو نگاه کنم .سومین روز از این تصمیمم بود که بعد از مدتهای طولانی رفتم دیدن دوستم و اتفاقا متوجه شدم که این دوست قدیمی و نازنینم هم از شاگردان استاده و اینقدر ازین موضوع خوشحال شدم که دو ساعتی که پیشش بودم فقط و فقط از نتایجی صحبت کردیم که این مدت با تمرین‌هایی که انجام می‌دادیم گرفته بودیم .بعد من سوار ماشین شدم و متوجه شدم گوشیمو جا گذاشتم زنگ آیفون رو زدن که گوشیمو بذار توی آسانسور که بردارم.دوستم گفت نه خودم برات میارم .وقتی از آسانسور اومد پایین با چهره ای هراسان گفت ‍فاطمه گوشیت از شیار باریک کابین آسانسور افتاد پایین .ینی گوشی من از طبقه پنجم افتاده بود توی چاله آسانسور. و من خیلی خونسرد گفتم خب افتاده زنگ میزنیم میان بیرونش میاریم گفت چقد خوش خیالی ،گوشیت پودر شده تا الان .گفتم من مطمئنم هیچ کارش نشده .و توی دلم گفتم خدایا من پولی که پس انداز کردم چند ماهه رو میخوام قدم سوم استاد رو بخرم گوشیم لطفا خرج برنداره و هیچ غمی به دلم راه ندادم گفتم قطعا توی این کار خیری هست .جناب مدیرساختمون اومد و رقت توی چاله آسانسور و گوشیم از قابش در اومده بود و قاب و گوشی رو با هم بهم تحویل داد . هر دوسالم.فقط یک کوچولو کنار قابش شکسته بود .هم دوستم و هم مدیر ساختمون اگه با چشم خودشون نمی‌دیدند باورشون نمیشد که گوشی سالمه . و اگه من فاطمه پارسال بودم تا گوشی از چاله آسانسور دربیاد و برسه به دستم اینقد استرس داشتم و جوش میزدم که نگم براتون .ولی اون روز در کمال آرامش و بدون هیچ نگرانی بودم .

    خدایا سپاسگزارم که هرلحظه منو هدایت میکنی .

    روز و روزگار خوش️.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    فاطمه ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 1701 روز

    سلام

    خدا رو سپاس می گم برای نعمت کنترل ذهن

    خود کنترل ذهن یک نعمت بزرگ است که خداوند به ما عطا کرده است. همان که در قرآن از آن به تقوا یاد شده است.

    وقتی کنترل ذهن می کنی حالت خوبه ، حست خوبه ، احساس می کنی این تویی که از مسائلت اومدی بالاتر احساس می کنی که داری بیرون از مساله اون مشکل را حل می کنی یا حتی اگر حل نمی کنی داری به آن نگاه می کنی و آن را کوچک می بینی.

    پدر همسر من شخصی بسیار مذهبی است و سن بالایی دارد و بسیاری از رفتارهای خانواده من و پوشش من مورد پسند ایشون نیست حتی پوشش فرزندانم مورد انتقاد ایشون است.

    اما من همیشه با احترام با ایشون صحبت کردم و از فرزندانم خواستم همیشه با احترام با ایشون سخن بگویند حتی اگر به آنها تذکر می دهد که مخالف فکر و نظر آنهاست حق ندارند احترام ایشون را خدشه دار کنند.

    با اینحال ممکن است گاهی اوقات صحبت های ایشون باعث شروع نجوای در ذهن من کند که بخواهد مسیر من را به سمت یک عکس العمل دیگر ببرد. اینجاست که می گویم نعمت کنترل ذهن چقدر می تواند به ما احساس آرامش دهد و برای ما نعمت باشد.

    اینکه من با خودم می گویم این شخص باید در این جهان حضور داشته باشد تا من را با افکار مخالف خودم آشنا کند و خواسته هایم را به من بشناساند و می دانم در قلب او چیزی جز احساس محبت نیست و به قول معروف خیر و صلاح ما را می خواهد اما او هم با افکار گذشتگان خود بزرگ شده است و من قرار نیست با او بحث کنم و اصلا بخواهم ایشون را تغییر بدهم.

    بنابراین از خدای خودم می خواهم من را درمسیر هایی قرار دهد که نیازی نباشد با ایشون بحث کنم و وقتی اینطوری می اندیشم موقعیت ها به سمتی پیش می رود که او فرصت اینکه بخواهد به ما تذکر بدهد را پیدا نمی کند و …

    این نیروی کنترل ذهن را من این چند سال با آموزه های استاد شناختم و قبلا یا واکنش نشان می دادم یا اگر واکنش نشان نمی دادم بسیار حالم خراب می شد.

    خدایا هزار مرتبه شکر که به یُمن ارتباط با خودش، بخاطر کار کردن روی خودمان و شناخت خودمان و شناخت جهان و قوانین جهان به ما نعمت کنترل ذهن را عطا کرد.

    مورد دیگری که می خواستم در موردش صحبت کنم این بود که من در مورد مسافرت ترمزی جدی برای طولانی بودن مسیر داشتم که در کامنت های گذشته به آن اشاره کرده بودم که اگر مسافت یک شهری از یک مقدار مشخص بیشتر می شد من ناخوداگاه قید آن سفر را می زدم با اینکه خیلی دوست داشتم سفرهای مختلفی به شهرهای متفاوت داشته باشم.

    امروز به دو دوست قدیمی خودم اندیشیدم که در تهران زندگی می کنند بعد از ازدواج به تهران نقل مکان کردند. قبلا اینگونه بود که با دوستانی که می توانستم ارتباط دوستانه ام را ادامه دهم که رفت و آمد خانوادگی برقرار کرده باشم. به همین دلیل سالها بود که این دوستانم را ندیده بودم. دیدم که من خودم را محدود کردم به رفت و آمدهای خانوادگی یک لحظه دلم خواست که تنهایی سفری به تهران بروم. با اینکه دوست دارم دوستانم را ببینم اما مهمترین هدفم غلبه بر ترمزهایم از جمله سفر کردن تنها و دوم اینکه خودم برای مقصد سفرم تصمیم بگیرم. سوم بتوانم با وسایلی غیر از اتومبیل شخصی هم سفر را تجربه کنم و همه این دلایل به من قدرت حرکت داد. با اینکه شاید خود دوستانم تعجب بکنند اما این تصمیم را گرفتم تا به خودم یادآوری کنم که یه سری کارها را برای خودم انجام دهم.

    در راستای بالا بردن عزت نفس خودم.

    امیدوارم سفری سرشار از آگاهی همراه با لذت باشد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      اشرف مخلوقاتم گفته:
      مدت عضویت: 1031 روز

      سلام خانم فاطمه عزیز خواهرگلم

      لدت بردم از کامنتتون ازاون قسمتی که گفتین پدرهمسرتون زیاد به طرز پوشش یا کارهای دیگتو تذکر میده که شاید قابل هضم نباشه چقد زیبا اینو به بچه هات فهموندی که نباید حرمت ها شکسته بشه باید صبوری کرد و با کنترل ذهن این موضوع رو حل کرد که درود بر مادر فهیم و مهربون که شما هستین و این بمن یاد داد تا در برابر پدر و مادرم و یا عزیزانم که نگاهم با اونا یجاهایی زاویه داره نباید حسمو بد کنه باید با کنترل ذهنم حلش کنم خیلی حال کردم از این کامنت عالیتون که آگاهم کرده و اینکه این کنترل ذهن چه نعمت عالی و درجه یکیه که اگه نبود واقعا سنگ روی سنگ بند نمیشد چقد حرفای بیخود به جنگ تبدیل میشد اگه این کنترل ذهن که خودآگاه و ناخودآگاه داریم ازاین نعمت بهره میبریم چه اونایی که اینو میدونن مثل ما چه اونایی که از همچین نعمتی خبر ندارن ولی در زندگیشون دارن ازش بهره مند میشن خدایا شب و روز باید بخاطر این نعمتت ترو شکررررررررر کرد این شفای درونه این درمان تمام دردهاست خدایا کمک کن تا به بهترین نحو ازین نعمتت بهره ببریم.

      آمین…

      ممنونم ازشما خواهر گلم که حس وحال خوبی بهم دادی بااین آگاهیتون و تحسینت میکنم بخاطر احترام داری بزرگترا و انتقال آن به نسل های بعد خود فرزندان گلت…احسن بر شما زندگیتان پایدار عشق تان ابدی و آرامشتان ماندگار… دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    sara گفته:
    مدت عضویت: 1915 روز

    سلام به استاد نازنین و مریم جونم

    اخ ک من محو طبیعت پشت سرتون شدممم🌴🍃🏡🌊چقققد زیبااااست

    و اینم بگم ک موسیقی اخر ویدیو تون نمیدونید منو به چه وجدییییییی آورددد

    اشک تو چشام جمع شد

    اخه منو برد به قسمتی از سفر به دور امریکا ک همین اهنگ و گذاشته بودید دقیقا یادمه تو جت اسکی با مریم جون بودید و از مردم در حال تفریح روی آب فیلم گرفتید واسمون

    خدای مننن….

    من این قسمت سفر رو پارسال تابستون دیدم یعنی ۸ ماه پیش😢

    چرا باید اینقد شفاف یادم باشه و اینطور اشک بریزم

    اخه خیلی این قسمتشو دوست داشتمممم

    البته علتش چیز دیگه ایه

    اینکه یادم افتاد اون روزا تازه اول اول راه بودم و هعی اروم اروم تکامل طی کردم

    .

    .

    میخوام درمورد کنترل ذهن از تجربه خودم بگم

    نمیدونم تاحالا دقت کردید به این موضوع ک

    وقتی یه چیزی و میخوایم ( یعنی وقتی چیزی رو بعنوان هدف قرار میدیم و میخواهیم بهش برسیم)

    به بهترین وجوه اون چیز توجه میکنیم

    به بهترین امکاناتی ک با داشتنش میتونیم تجربه کنیم

    به بهترین حس هایی ک میتونیم با داشتنش بهشون برسیم

    به هرچیز خوبی ک با اومدن اون چیز به زندگی مون تجربه میکنیم

    اما یه سوال

    وقتی به اون خواسته میرسیم ؛ واقعا چقدر اون حس ها اون تجربه هایی ک قبلا تو ذهن مون بود رو در واقعیت با تحقق خواسته مون تجربه میکنیم؟!

    .

    بنظرم بخش مهمی از کنترل ذهن بعد رسیدن به خواسته باید اتفاق بیوفته

    و خود این کنترل ذهن بعد تحقق خواسته هامون به چرخه کمک میکنه تا سریع تر وارد مدار خواسته های جدیدمون بشیم

    .

    بزارید یه مثال بزنم شفاف و واضح

    .

    من امروز همینطور ک کمی کلافه شده بودم از اینکه چرا نمیتونم سریع تصمیم بگیرم تو جشنی ک دعوت شدم چی بپوشم

    یلحظه با یکی از فایلای استاد ک درمورد کنترل ذهن بود فک کنم لایو ۲۱ ، ک داشت پخش میشد بهم تلنگر وارد شد

    همون لحظه استوپ کردم هم از فایل هم از فکر اینکه چی بپوشم

    میدونید کجای فایل بود؟

    اونجایی ک استاد راجبه شکرگزاری حرف زد

    یلحظه با خودم گفتم ساااااراااااا

    یه لحظه دور و برتو نگاه کنننننننن

    ببین الان نشستی رو تختت با لب تاپت رو سایت خودت داری کار میکنی رو برند خودت

    همون کار مورد علاقه ات ک مرتبط با سایت مورد علاقه ته ک سال ۹۷ آرزوت بود همچین کاری

    ببین امروز از مرکز اومدی جایی ک میخواستی طرحتو و اونجا بگذرونی (یه محیط خلوت با کلی ادم و همکار مهربووووووووون)

    ببین جراحی رو انجام دادی چند وقت پیش ک یکی از کارهایی ک قرار بود سال ۱۴۰۰ انجام بدی این عمل بود ببین الان عمل تو کردی دوران نقاهتتم طی کردی راحت از مرکز اومدی و داری رو سایتت کار میکنی خدایاشکرت

    همین عمل تصمیمی بود ک بارها به تعویق انداخته بودمش

    ببین دور و برتو

    دیدم هرچیزی ک دور و برمه خواسته ای تو ذهنم بوده قبلا و الان دارمش

    همین چشنی ک توش دعوت شدم

    بابا همین و تو دفترم نوشته بودم همین یه ماه پیش تو اهرم رنج و لذتم

    دوست داشتم کلی جشن و مهمونی های لوکس برم و با ادمای جدید اشنا شم

    اصلا همین پولی ک تو حساب بانکیت هست و باهاش هرچیزی ک دوست داری هر لباس مهمونی از بهترین برند بهترین مزون های ایران میتونی سفارش بدی چون پولشو داری

    چون اندام زیبایی واسه پوشیدنشون داری

    چون موهای زیبایی واسه بستن و رسیدن بهشون داری

    ببین این همه نعمت و نمیبینی؟؟؟؟

    بعد سر اینکه چه لباسی بپوشم اجازه دادم این فکر احمقانه رو احساسم تاثیر بزاره و کلافه کنه منو؟؟؟؟

    همین ک میتونم به لطف خدای مهربونم گوشی مورد علاقه ام رو این ماه بخرم با پول خودم و کلی خرجای دیگه ای ک کردم 🤗🤗🤗 و قراره بکنم و خواهم کرد و این پول همینطور راحتتر و بیشتر جاری میشه به حسابم

    و تکاملی رقمش میره بالا

    هرچقدم مصرفش کنم دوباره جایگزین میشه چون قانونشه

    جهان دوست نداره جایی ک قبلا پر بوده خالی بمونه و سریع با دستاش پرش میکنه

    دستاش میتونه مشتری های گل و مهربونم باشه

    میتونه هزار راه دیگ باشه

    من دست خدا رو ازاد میزارم

    خدایا شکرت شکرت ک چشامو باز کردی تا نعمت های حال حاضرم رو ببینم

    استاد حس خلق کردن حس نابیه

    هرچقد بیشتر میگذره بیشتر حس میکنم تو دنیای متفاوتی از ادم های دیگ داریم زندگی میکنیم واقعا تو یه فرکانس دیگه ای تو یه درک دیگه ای

    بااینکه هنوز یه سال نشده ک باهاتون اشنا شدم ولی احساس میکنم واقعا با ادم های اطرافم فاصله دارم و یه حائلی حس میکنم

    اینکه اونا یه قدرت بیرونی رو تو همه حرفاشون بهش اشاره میکنند یا از کلمه شانس خیلی استفاده میکنند

    و من فقط سکوت میکنم و هیچ تلاشی برای تغییر هیچ ادمی نمیکنم چون این قانون و خیلی خوب درک کردم از حرفاتون ک جهان نیاز داره به تنوع باورها به تنوع افکار

    بابا منی ک ادعا دارم دارم رو قانون کار میکنمم اگ تو مدار شنیدن حرفی نباشم حتی اگ فایل شما رو گوش بدم اون یه تیکه رو نمیشنوم چ برسه ادمی ک اصلا تو مدار نیست

    عاشق تونم همیشه تو همین حس خوب افتر رین باشید😁😀🌧

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      زلیخا جهانگیری⁦ گفته:
      مدت عضویت: 2322 روز

      سلام دوست خوبم

      سارای نازنین

      کامنتت عالی بود عزیزم

      کل کامنتت خیلی آگاهی بخش بود، و مهر سکوت میزد بر ذهن نجواگر

      اونجا که گفتی: چون اندام زیبایی واسه پوشیدنشون داری، چون موهای زیبایی واسه بستن و رسیدن بهشون داری

      خیلی لذت بردم، استپ کردم، فکر کردم در مورد خودم، و حسم بازهم خوب تر شد و توی دفترم چندتا سپاسگزاری از همین یک مورد نوشتم. که چقدر نعمت بزرگیه، اندام سالم و زیبا، موهای قشنگ و زیبا و آیا واقعا به اندازه ی روزها و ماه ها و سالهایی که خداوند این نعمت و این نعمت هارو بهمون داده و برامون حفظ کرده، آیا به همون اندازه ما شکرگزار بودیم؟

      و اونجا که گفتی شرایطی که الان داریم آرزوی سالهای قبلمون بوده، منم یکی دو روزیه به این موضوع فکر می کردم، همسری که الان اینقدر ازش راضی هستم، یکی از خواسته های مهمم بود. و من الان در کنار آرزوم هستم، با خودم میگفتم کاش بشه همش و هر روز شکر کنم و اگر بتونم همین احساس رو زنده نگه دارم، یعنی در فرکانس مناسب هستم، احساس اینکه به خواسته ام رسیدم و قطعا جهان چنین حالتی رو بیشتر وارد زندگیم می کنه… کامنت شما با افکار این روزهای من هم راستا بود، بسیار لذت بردم، امیدوارم به آرزوهای بزرگتون برسید و شاد و ثروتمند و خوشبخت تر و توحیدی تر باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    Rojina گفته:
    مدت عضویت: 1857 روز

    استاد من دقیقاااااا چنین تجربه ای داشتم

    یه موقعیتی پیش اومده بود که ظاهر قضیه این بود که کارم تمومه. ذهنم داشت نجوا میکرد و شروع میکرد به اینکه بعدش چی میشه؟، بعدش تو نابود میشی، همه چی بهم میریزه، تو به هیچی نمیرسی و از اینجور حرفا.

    اما من اومدم از تجربه ی شما توی بانک که داشتید استفاده کردم و نکات مثبت افراد مربوط به اون موقعیت رو نوشتم. و می‌فهمیدم هر نکته ای که مینویسم یه ذره حالم بهتر میشه تا جایی که بعد شش هفت نکته احساس آرامش نسبی رو درون خودم ایجاد کردم.

    تاکید میکنم این در حالی بود که ظاهر قضیه اصلا خوب نبود ها …

    بعد ده دقیقه معجزه شد به معنای واقعی معجزه شد و ورق کاملا برگشت. من به چشم خودم دیدم که چجوری توانایی خلق شرایط رو دارم به جای اینکه بخوام بهش واکنش نشون بدم و خودم رو در احساس بد و افسردگی و نابودی قرار بدم.

    و دیدم که معجزه شد و واقعا واقعا واقعا تعهد میدم و قول میدم که هر چی در توان دارم بزارم فقط و فقط برای کنترل ذهنم به صورت فعال ‌و فقط و فقط به چیزای مثبت و خوب توجه کنم.

    البته باید اعتراف کنم که اولش کار بسیار بسیار سختی بود. حتی وسطش یه لحظه این فکر اومد که الان خیلی کارت احمقانه و ساده لوحانست نشستی مثل بچه دو ساله ها ویژگی مثبت مینویسی؟؟؟

    ولی گفتم نه من ادامه میدم من راهی جز این نمیشناسم برای تغییر شرایط و بخدا که شرایط عوض میشه با کنترل نجواها. یه ذره ادامه بدیم روی ذهنمون چیره و مسلط میشیم.

    و من اینجا تعهد میدم برای ادامه این مسیر و برای خلق زندگیم چون من دیدم که چجوری خالق زندگیم هستم اگه خالق بودن رو انتخاب کنم.

    خدایا شکرت

    خدایا در مسیر بهبود دائمی و پیشرفت در تمام جنبه های زندگیم هدایتم کن.

    خدای عزیزم شکرت که قانون داری شکرت که هستی و اجابت میکنی.

    خدایا منو بیدار و هوشیار نگه دار.

    کمک کن به تصمیمم پایبند باشم که پایبند بودن به تصمیمم فقط با تصمیم خودم امکان پذیره.

    خدایا منو هدایت کن به سمت نعمات و زیبایی هلی بی نهایتت

    خدایا شکرت

    منو هدایت کن به احساس خوب و بهتر و بهتر …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  6. -
    الهه سوادکوهی گفته:
    مدت عضویت: 2849 روز

    به نام خدای عزیزم

    سلام استاد جانم

    چقدر این فایل زیباست، معرکه ست برای کنترل ذهن…

    چندوقته دارم روی جلسه سوم دوره ثروت1 کار میکنم با موضوع کنترل کانون توجه

    چندروز پیش به این فایل دانلودی هدایت شدم ک خیییلی مکمل خوبی برای جلسه سوم ثروت هست

    نمیدونم بگم تو این چندروزه چندبار من این فایل 20 دقیقه ای رو گوش دادم، نگاه کردم، و هرباااار ازش چیزهای بیشتری دریافت میکنم

    واقعا خداجونم شکرت شکرت که اینطور ماهرانه هدایتم میکنی

    کنترل ذهن کار هرکسی نیست

    به قول شما عده خیلی کمی هستن که میتونن ذهنشونو کنترل کنن، برای همینم عده خیلی کمی هستن که به معنای واقعی خوشبختی رو تو زندگیشون تجربه میکنن..

    من میخوام جزء اون عده خیلی کم باشم

    میخوام یاد بگیرم ک چطور ذهنمو کنترل کنم

    میخوام یاد بگیرم ک واکنش گرا نباشم

    90 و خرده ای درصد آدما وقتی اتفاقی میفته واکنش نشون میدن، بهم میریزن، عصبانی میشن، خشمگین میشن، حتی اگه دانشجوی قوانین باشن

    و فقط درصد کمی هستن ک مثل شما باور دارن من تابع شرایط نیستم، من خاااالق شرایطم..

    وای چقدر لذت بخش

    چقدر متفاوت..

    چقدر توحیدی

    من با تمام وجودم دوس دارم این تفاوت، جزئی از سبک زندگیم باشه

    چطور میتونم تمرینش کنم؟

    با کنترل کانون توجهم

    اینکه در هر لحظه دارم به چی توجه میکنم

    اینکه تلاش آگاهانه داشته باشم که توجه کنم به اونچه ک دوس دارم وارد زندگیم بشه و بی توجهی کنم به اونچه ک نمیخوامش

    کار راحتیم نیست..برای همینه ک عده خیلی کمی خوشبختی واقعی رو تجربه میکنن!

    اما شدنیست

    وقتی شما میگید میشه، پس میشه

    وقتی برای شما شده، پس برای من هم امکان پذیره

    نمود عینیش هم دارم تو این دو هفته میبینم ک دارم آگاهانه توجهمو کنترل میکنم، و الان بعد دو هفته چقدر ذهنم با من همراه تر شده

    چقدر ناخوداگاه دارم به نعمتها و داشته هام توجه بیشتری میکنم

    اینم از موهبت عملکرد مغزمونه ک خدای رحیم و بخشنده در وجودمون قرار داده

    وقتی اتفاق ناجالبی میفته از خودم میپرسم دوس داری چی وارد زندگیت بشه؟

    اینو دوس نداری؟

    پس بهش بی توجهی کن

    این اتفاق، این ادم این شرایط، حاصل توجهات قبلی من بوده

    دوسش ندارم؟ پس توجهمو از روش برمیدارم و ب چیزی ک دوس دارم توجه میکنم و وارد مدار جدیدی میشم

    تو اون مدار جدید، اتفاقات و آدمها و شرایط، متفاوته، دلخواه تره

    پس من وظیییفه خودم میدونم ک مثل شیشه عمرم از کانون توجهم مراقبت کنم

    و این مراقبت در من ایجاد عادت مثبتی میکنه ک بتونم در شرایط ب ظاهر ناجالب، ذهنمو آماده بی توجهی ب ناخواسته و اعراض از اون کرده باشم

    و در نتیجه احساس بهتری رو تجربه کنم

    و در نتیجه ورق برمیگرده و شرایط ب نفع من رقم میخوره

    خدای من شکرت برای همه تلاش های مقدس آگاهانم

    خدای من شکرت برای وجود استادم، برای آگاهی های این سایت که بییییی انتهاست

    خدایا شکرت برای وجود مریم شایسته عزیزممم

    خدایا شکرت برای همین لحظه..

    عاشقتونم

    الهه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    اکبر ابراهیمی گفته:
    مدت عضویت: 2914 روز

    سلام به دوستان مطلبی رو خوندم در مورد کنترل ذهن و کنترل رفتای اینجا مینویسم تا بتونیم درسهایی از ش دریافت کنیم

    در ژانویه سال 1809 ناپلئون -بیقرار و نگران- در میانه‌ی جنگ‌های اسپانیا سراسیمه به پاریس برگشت. جاسوسان و معتمدان به گوشش رسانده بودند که تالیران، وزیر امورخارجه با همدستی فوشه، وزیر امنیت در حال توطئه چینی علیه او هستند. امپراتور که حسابی شوکه شده بود به محض رسیدن به پاریس وزرایش را به کاخ فراخواند. در کاخ، این‌سو و آن‌سو می رفت و صحبت‌های پراکنده‌ای از دسیسه علیه حکومت، تلاش سفته‌بازان برای پایین آوردن ارزش سهام، تأخیر نمایندگان مجلس در سیاست گذاری و تلاش وزرا برای تضعیف او، کرد.

    تالیران هنگام سخنرانی ناپلئون با بی‌تفاوتی کامل به سربخاری تکیه‌زده‌بود. ناپلئون به تالیران گفت:«این وزرا زمانی مرتکب خیانت شدند که به خود تردید راه دادند.» ناپلئون توقع داشت تالیران با شنیدن کلمه «خیانت» به وحشت بیفتد، اما او در همان حالت آرام و بی‌حوصله فقط لبخند زد.

    نگاه به ظاهر آرام یک زیردست در برابراتهامی که مجازاتش اعدام بود؛ ناپلئون را هیجانی‌تر کرد. او در ادامه گفت بعضی وزرا نمی‌خواهند سر به تن او باشد. ناپلئون یک قدم به تالیران نزدیک‌تر شد اما تالیران بی‌تفاوت به او نگاه می‌کرد. ناپلئون بالاخره از کوره دررفت و توی صورت تالیران داد زد:«تو بزدلی! آدمی که به هیچ چیز اعتقاد ندارد. هیچ چیز در نظرت مقدس نیست. حتی پدرت را هم می‌فروشی. این همه مال و منال به تو دادم اما برای ضربه زدن به من کاری نیست که نکرده باشی.» بقیه وزیران در کمال ناباوری به همدیگر نگاه می‌کردند. تا آن روز کسی ژنرال شجاع و فاتح بیشتر اروپا را این گونه آشفته و پریشان حال ندیده بودند.

    ناپلئون همین طور که راه می‌رفت ادامه داد: «حقت است که مثل شیشه خرد و خمیر شوی. من از عهده ی این کار برمی‌آیم اما حتی نمی‌خواهم زحمت این کار را به خودم بدهم . چرا از دروازه تویلری حلق آویزت نکردم؟ اما هنوز وقت هست.» چهره‌ی ناپلئون سرخ شده بود. نفسش بند آمده بود و چشمانش از حدقه بیرون زده بود. در اینجا گفت: «هیچ آشغالی نیستی؟ راستی همسرت چی؟ نگفته بودی سان کارلوس با همسرت رابطه دارد؟» تالیران آرام و بدون دستپاچگی گفت: «قربان! فکر نمی‌کردم این موضوع تأثیری بر عظمت جنابعالی یا من داشته باشد.» ناپلئون قدری دیگر فحاشی کرد و رفت. تالیران آهسته و لنگ‌لنگان عرض اتاق را طی کرد. همین‌طور که یکی از ملازمان زیر بغلش را گرفته بود، رو به بقیه ی وزرا (که همه می‌ترسیدند دیگر او را نبینند ) کرد و گفت: «حیف که چنین آدم بزرگی چنین رفتار بدی داشته باشد.» ناپلئون با وجود عصبانیت از بازداشت وزیرخارجه‌اش خودداری کرد. ناپلئون فقط او را برکنار و از دربار تبعید کرد. ناپلئون فکر می‌کرد همین تحقیر وزیر برای مجازاتش کافی باشد. اما خبر نداشت که داستان تندگویی‌اش خیلی زود همه جا پیچیده و همه خبردار شده‌اند که امپراتور چطور از کوره در رفته و تالیران با حفظ خونسردی و متانت عملا او را تحقیر کرده است. ورقی برگشته بود: برای اولین بار مردم دیدند که امپراتور بزرگ از عصبانت خونسردی‌اش را از دست داد. همه حس می‌کردند که او رو به افول است. چنانکه تالیران هم بعدها گفت :«این آغازی بود بر پایان.»

    {…در واقع آنگونه که ناپلئون از کوره در رفت و بقیه هم از آن خبردار شدند، تأثیر منفی عمیقی بر وجهه‌ی او داشت. این از مشکلات ناشی از واکنش در حین عصبانیت است.

    … کافی است اندکی بددهن شوید تا مردم برای رفتنتان روزشماری کنند.

    ناپلئون در مقابل توطئه‌ی دو نفر از مهم‌ترین وزرایش حق داشت خمشگین و ناراحت باشد. اما به گونه‌ای که در جمع با عصبانیت به این موضوع واکنش نشان داد، تنها درماندگی‌اش را به نمایش گذاشت…

    یادتان باشد: خشم و اوقات تلخی نه دافعه دارد و نه جاذبه؛ صرفا حس ترید و ناخشنودی به قدرت‌تان را در پی دارد. وقتی این‌گونه خشمگین می‌شوید نقاط ضعف‌تان را عیان می‌کنید و این حاکی از سقوط حتمی شماست.}

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
    • -
      محمد مومنی زاده گفته:
      مدت عضویت: 1402 روز

      سلام برادر

      آقای ابراهیمی عزیز

      امروز که داشتم کامنت های دوستان رو مطالعه میکردم به کامنت شما رسیدم و ملی کیف کردم لذت بردم از این داستانی که گفتین

      استاد همیشه میگه اون کامنت هایی که میان شرایط خودشون رو توضیح میدن یا درمورد حرف میزنن خیلی بهتره تا کسانی که فقط جلسات رو نکته برداری میکنن و کامنت میکنن

      فوق العاده عالی بود

      ممنونم ازت️

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    ساحل خورشیدی گفته:
    مدت عضویت: 794 روز

    درود به استاد عزیز و خردمندم

    درود به همه ی دوستانم در این سایت الهی

    خدارو سپاس بابت هدایت امروزم به سمت این فایل که پر از کلید و پر از آگاهی بود

    اینکه مهمترین قسمت زندگی کنترل افکارمونه

    و هر چی از این موضوع صحبت میکنید باز هم جا داره چون به قول استاد سخت ترین کاره که هر کسی نمیتونه انجامش بده و منی که هر روز باز به خودم قول میدم که بهتر و بهتر بشم و افکارمو و کانون توجهمو به سمت اتفاقات خوب ببرم ،

    چه فضای زیبایی هر چقدر نگاه می‌کنم سیر نمیشم از این همه زیبایی ازون خونه رنگی قشنگ پشت سرتون گرفته ( دقیقا رنگ مورد علاقه کنه و چه طراحی زیبایی داره ) تا دریاچه ی خوشگلی که توش عکس درخت‌ها به این زیبایی نمایون شده ، چقدر بوی اونجا رو دارم حس میکنم ، درخت های نخل کنار خونه چقدر زیباست و چه رنگ سبز قشنگی داره ، دلم خواست نقاشی اونجا بکشم ، چقدر فراوانی آب و درخت و فضا و هوای عالی ، بابت اینهمه زیبایی خداروشکر میکنم

    استاد چقدر لباستون قشنگه و چقدر این جمله زندگیتونه ، انگار دارم فقط همین یه جمله رو تمام و کمال ازتون یاد میگیرم با گوش دادن به تک تک فایل ها

    اعضای خانواده که گفتین چقدر حس قشنگی بهم داد اینکه دارین تلاش میکنید بدون هیچ چشم داشتی تا اینقدر الهی و یکتا پرست بشیم و شما و آگاهی هایی که می‌دین پاداش منه برای خواستن تغییر زندگی اینکه با تمام وجودم خواستم که شرایطم به بهترین شکل تغییرش بدم ، خدارو سپاسگزارم بابت تک تک فایل هاتون بابت صدای الهی تون و بابت هدایت نازنینم که منو هر لحظه هدایت می‌کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    مریم فروزانی گفته:
    مدت عضویت: 2521 روز

    باسلام خدمت شما استاد عزیز ودوستان خوبم درخانواده عباسمنش

    خیلی جالبه انگار خداوند وجهان دیگه نمیخوان که من به حالت قبلم برگردم به محض اینکه کمی ناراحت میشم یا شرایط سخت میشه میشینم وبرای خدا نامه مینویسم وهربار فایلی رو دریافت میکنم که پر از امید وباور ومثبت اندیشی هست سپاسگزارم استاد عزیز

    از وقتی عضو این خانواده شدم بیشتر زیباییها رو میبینم وبیشتر نکات مثبت زندگیم رو میبینم وتو دل شرایطی که همیشه نا امید کننده بود بهترین نکات مثبتی رو که میتونم پیدا میکنم وسریع خودم رو به حالت شادی میرسونم ,خیلی خیلی سپاسگزارم که هر بار کنار دریاچه یا توی یه فضای باز فایلها رو ضبط میکنید ,دیگران رو نمیدونم اما من عشق میکنم وبا تمتم وجودم از صداها وتصویرها لذت میبرم

    خیلی خوشحالم که جهان وخداوند منو به مدار شما آورده تا بیشتر یاد بگیرم تو یکی از فایلها شنیدم که گفتید حتما یه جایی از خداوند تغییر رو خواستید که به این سمت هدایت شدید واین کاملا درسته ,پارسال برای اولین بار تو زندگیم شب های قدر به جای دعاهای عربی با زبان فارسی به خدا گفتم وخداوند آرام آرام منو به این سمت هدایت کرد وخیلی خیلی سپاسگزار خداوندم که هر روز داره زیباییها رو بهم نشون میده ومنو از اون روزهای تکراری جدا کرد والان هر روز صبح که بیدار میشم خوشحالم که یه روز دیگه بهم فرصت دوباره زندگی کردن رو داده

    خدایا خیلی دوستت دارم

    استاد خیلی سپاسگزارم

    عشق استاد خیلی سپاسگزارم که کمک میکنید زیبایی ها رو ببینم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    زهرا بلاغی گفته:
    مدت عضویت: 2786 روز

    سلام استادِ عششقم

    چقدررر زیباس اینجا

    آب و سرسبزی و خونه قشنگ و درختا و یه استاد ِ عشششقققق با تیشرت فوق العادش هرچیزی بخواهم میتونم خلق کنم😍

    من این فایلو ۵بار امروز گوش دادم و بینظییر بود

    این رایگانا رو قبلنم گوش داده بودم ولی قبلا کجا و حالا کجاااا

    الان که قدم ۱ و ۲ هم دارم و اینا رو گوش میدم مثل محصولات رایگانا رو‌هم گوش میدم و میبینم شما همون چیزایی ک تو محصولات گفتید اینجا هم گفتید البته تو محصولات چون فرکانسمون بالاتره و متعهد تریم عملگرا تر عمل میکنیم.

    خب موضوع توانایی کنترل ذهن و توجه به نکات مثبته

    ببینید استاد چقدررر تو این موضوع استادن که حتی بین ضبط فیلم هم دارن زیباییا رو میبینن یه جغد میاد و استاد این نکته مثبتو میبینه و میگه دیگه توجه به نکات مثبت شده جزئی از وجود شما😍

    بریم سراغ خلاصه نکات کلیدی فایل:

    رمز موفقیت اینه که از اونجایی که هستیم شروع کنیم به لذت بردن.

    دنبال نکات مثبت تو همین شرایط الانمون باشیم.

    وقتی ما بتونیم تو جایی که هستیم به احساس بهتری برسیم به جهان داریم اینو میگیم که منو به خواسته های بیشتر برسون.

    خواسته های بیشتر وقتی از راه میرسن که ما به احساس بهتری رسیده باشیم.

    من با این حرفا استاد نتیجه هااا گرفتم

    اینو شما تو قدم ۲ جلسه ۱ خیلی کامل و با مثال توضیح دادید

    اینکه توجه ما باعث میشه اتفاقات هم جهت با اون توجه رو خلق کنیم من وقتی اون جلسه قدم ۲ رو گوش دادم از ذوق و شوق اینکه زهراااا اشتباهتو فهمیدی زهرااا اون نکته اون شاه کلید رو پیدا کردی گریه هااا کردم کلی اشک ذووق ریختم کلی تو خونه راه رفتم بلند بلند با خودم حرف زدم و خوشحال بودم ازینکه متوجه این رفتار غلطم شدم.

    من تماااام توجهم رو نکات منفی بود بعد میگفتم چرا من رو خودم کار میکنم باور مینویسم شکرگزاری مینویسم پس نمیشهههه چرا قانون جواب نمیدهههه😃

    نگو که دقیقاااا قانون داشت درست کار کرد قانون نمیگه زهرا بشین دفتر خط خطی کن و زندگیت عوض میشه

    در کنار باور ساختن باید احساست خوب باشه باید توجهت و ذهنتو کنترل کنی نه فقط ۴ تا جمله بنویسی و زندگیت عوض شه!!!

    وقتی اونو فهمیدم از اون روز سعی کردم نکات منفی رو نبینم اصلا چون فهمیدم اگر ببینم بیشتر میشه.

    و حتی تو شرایط نادلخواهم من فقطططط داشتم نکات مثبت میدیدم.

    شما فکر کنید من با همسرم قهر بودیم و ایشون با من حرف نمیزد اصلااا و ما با هم هر روز پیاده روی میرفتیم

    قبلش که اینو نمیدونستم این موقعا همش تو دلم میگفتم اههه مرتیکه بد اخلاق اهه اینم شد شوهرررر

    یا بهش میپریدم که اخلاقتو عوض کن مثل مجسمه ای و … که هر روز شرایط بدتر میشد.

    ولی وقتییی اینو فهمیدم دیدم ای باباااا من فققططط توجهم ب منفیا بود یا تو ذهنم داشتم بد و بیراه میگفتم

    یا به خودش داشتم غر میزدم! و نتیجه توجه منفی هم رفتار منفی بیشتر بود.

    ولییی از وقتی آگاهانه توجهمو گذاشتم رو نکات مثبت

    همون شرایط قبلی ک اتفاق میفتاد میگفتم خدایاشکرت که با همسرم اومدیم پیاده روی خدایاشکرت که من میتونم راحت هندزفری تو گوشم بزارم ویسای مورد علاقم گوش بدم خدایاشکرت که چون همسرم قهره و حرف نمیزنه من تو این سکوت میتونم تجسم کنم تجسم رابطه ایده آلم.

    خدایاشکرت بخاطر هوای خوب بخاطر آسمون قشنگ بخاطر ماشینای قشنگی ک از کنارمون رد میشن.

    خدایاشکر که همسرم موافق و پایه پیاده رویه و …

    نتیجه طبیعیش این بود که حالم عالیییی میشد

    و خب بعد از مدتی نتیجه هم حاصل شد و به راحتی فرکانسامون جدا شد.

    کی میتونیم به احساس بهتری برسیم؟ موقعی که‌ ذهنمون رو آگاهانه کنترل کنیم.

    کل داستان اینه که چطوری من تو شرایط به ظاهر منفی ذهنمو کنترل کنم که بتونم به احساس بهتری برسم.

    این کار رو آدمای خیلی کمی میتونن انجام بدن ولی هر کس انجام بده زندگییش متحول میشه!

    سعی کنیم جوری به زندگی نگاه کنیم که متفاوت از نگاه بقیس!

    بقیه دائم منفیا و مشکلاتو میبینن

    ما باید نکات خوب و مثبت رو بکشیم بیرون و بولد کنیم.

    حتی از دل بدبختیا از دل ناامیدیا از دل بیماری ها از دل از دست دادنا اونجاهاااا هم باید ذهنمونو کنترل کنیم و سپاسگزار باشیم و جوری نگاه کنیم که به احساس بهتری برسیم.

    جهان به این توجه مثبتمون پاداش میده

    پاداش که نه نتیجه طبیعی توجه مثبت اون پاداشه هست.

    جهان به فرکانس های ما پاسخ میده نه به کارهای فیزیکیمون.

    هر کسی که تونسته موفقیت بزرگی رو کسب کنه مهم ترین ویژگیش توانایی کنترل ذهن و احساسش تو حیطه خودش بوده توانایی اینو داشته تو شرایط به ظاهر سخت کاریش به نکات مثبت توجه کنه و حالشو خوب نگه داره.

    مردم عام واکنش گران مثل آینه یه اتفاقی میفته و اینا واکنش به اون اتفاق نشون میدن اتفاق ناراحت کننده ناراحتشون میکنه و به اتفاقات واکنش متناسب با اون اتفاق نشون میدن (زهرایی حواست بشه اینجوری نباشی)

    اینجوری باش زهرا: زهرایی که میخاد زندگیشو خلق کنه نباید واکنش نشون بده به محیط اطرافش باییید خلللق کنه محیط اطرافشو

    چجوری؟ با توانایی کنترل ذهن

    توی هر لحظه چه شرایط جالب باشه چه جالب نباشه زهرایی وظیفت اینه جوری به شرایط نگاه کنی که به احساس بهتری برسی

    اییین ینی تغییر باورها (نه صرفا دفتر خط خطی کردنا عمممل باید باشه)

    اینقد این ذهنو کنترل کنیم و مطیع و رامش کنیم که به جای یه ذهن واکنش گرا یه ذهن خلاق باشه که نکات مثبتو ببینه.

    وجه مشترک تمام موفقیت های افراد تاریخ توانایی کنترل ذهنه.

    زهرایی تو حوزه خودتم برا موفقیت باید توجهت به نکات مثبت باشه و ذهنتو کنترل کنی یعنی اگر یه روش جواب نداد ناراحت نشی که چرا این روش جواب نمیده بلکه بگی متوجه شدم این روشم بی تاثیره و هدایت میشم به روشای موثر دیگه و…

    یعنی کنترل ذهن تو تمااااام زندگیت باید باشه هااا

    تو تمام وجوه زندگیت

    و کنترل ذهن یه تمرینه و نیاز ب تکامل داره

    به اندازه ای که بیشتر تمرین کنیم حرفه ای تر و موفق تر میشیم.

    باید در لحظه سعی کنیم به اتفاقات به صورتی نگاه کنیم که بهمون احساس بهتری میده

    باید وقتی به گذشتع فکر میکنیم به خاطراتی فکر کنیم که بهمون احساس بهتری میده ( زهرا اینو بیشتر تمرین کن وقتی به همسر سابقت فکر میکنی به نکات مثبت و اتفاقات مثبتی که باهاش تجربه کردی فکر کنی)

    وقتی به آینده فکر میکنی به چیزایی فکر کن که بهت احساس بهتری میده نه ترس ها

    در مورد خودم جوری به خودم نگاه کنم که احساس بهتری بهم میده جوری به خودم نگاه کنم که احساس ارزشمندی و لیاقت بیشتری بهم میده به نکات مثبتم فکر کنم نه نکات منفی و ضعفم.

    سعی کن ذهنتو کنترل کنی، نجواهای ذهنتو کنترل کنی، سعی کن پاسخ مثبتی بدی به افکار منفی ذهنت، سعی کن تفکرتو کانون توجهتو دست خودت بگیری نه برگی باشی در مسیر باد که به هر طرف تو رو ببره، سعی کن افکارت رو کانون تمرکزتو کنترل کنی، باورهای مناسب ایجاد کنی و روش کار کنی

    وقتی اینقدررر کار کنی به نسبت کار کردنت نتیجه میگیری. همونطور که تا الان به نسبت کارکردنت نتیجه گرفتی

    نتیجه بزرگتر میخای؟؟؟؟ بیشتر کار کن جانم.

    کل داستان همینه.

    شروع کن آرام آرام تغییرات ایجاد میشه و وقتی ادامه بدی نتایج بزرگتر حاصل میشه.

    و افکارتو رو نعمت ها زیبایی ها سپاسگزاری ها نگه دااار تو هررر شرایطی.

    اصلو بگیرر و باهاش پیش برو.

    خداوند پاسخ خواهد داد اگر نتیجه نگرفتیم ایراد از خودمونه باید باورامونو درست کنیم کنترل ذهن کنیم.

    تو شرایطی که اوضاع جالب نیست هم باید توجهت به زیبایی و نکات مثبت باشه.

    که قران بهش میگه توکل

    میگه تقوا (به‌ معنی کنترل ذهن)

    میگه ایمان به غیب

    لاخوف علیهم و لا یهزنون نه ترسی از آینده داشته باشی نه غمی از گذشته داشته باشی

    در تمامی لحظااتت این چنین باشی.

    و این یعنی مومن واقعی و قطططعااا پاداش خواهی گرفت.

    هییییییچکس نمیتونه برا کسی کاری بکنه مگر خودش.

    هیییچکس جز خودت هیییچ کاری نمیتونه برات کنه.

    خودمونیم که باید کنترل ذهن و باورسازی کنیم‌.

    پس شد اینکه از نقطه اییی که هستیم حالمونو عالی کنیم و بعدش پاداش ها به شکل تغییر محیط و آدمها تغییر وضعیت مالی خودشو نشون میده.

    اینا نباید تصنعی باشه ها واقعییی باشه واقعی احساست خوب بشه.

    یادبگیریم این بشه جزئی از روند زندگیمون.

    از دید قران کسی که تو این دنیا خوشبخته تو اون دنیام خوشبخته.

    کسی که اینجا بدبخته اونجا بدبخت تره.

    کسی که ویژگی تقوا یعنی کنترل ذهن بتونه ایجاد کنه بهش دنیا و آخرت داده خواهد شد در تمامی ابعادش😍

    و زهرایی تو لایق داشتن تمامی ابعاد دنیا و اخرتی پس ذهنتو کنترل کن جانممم😘

    اونایی که ذهنشونو کنترل کنن میتونن هرچیزی که میخان خلق کنن.

    عاشقتونممم استاد که اخر فایلم دوباره نکات مثبت اطرافتونو بهمون میگین و به ما یاد میدین عمل یعنی این

    البته برا شما دیگه شده دیفالت ذهنتون چون تمرین زیاد کردین

    و ما هم قطعا با تمرین میتونیم.

    چقدرررر این مکانی که وایسادین قششنگگ بود چقدررر تمییز سرسبز و زیباا خونه های قشنگ چمنای یک دست استاد قشنگمون با عزیزدلشون و دلمون😍😍

    به به چه موزیک قشنگی

    دریاچه زیبایی که انتهاش مه گرفته و زیباترش کرده

    دریاچه ای که از شدت زلالی درختا توش کاملا پیدان

    خیابونای تمیزش

    وایییی چقد اونجا همه چی از شدت تمیزی داره میدرخشههههه منم همچین جایی میخام زندگی کنم😍

    چه خونه قشنگی هم هاپویی دارن هم کلی تزیینات بابانوئلی و آدم برفی و اون فانوسای روی چمن چه خوش سلیقه😍

    واووو چه ماشیناییی😍😍

    و استاد عشقمون که دوباره میکروفونشو وصل کرد که احتمالا با این حس عالی تو این هوای عالی یه فایل الهامی دیگه پر کنن برامون😍

    عاشقتونمممم استاد و مریم عزیزمم😘😘😘

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
    • -
      بانوی ثروتمند گفته:
      مدت عضویت: 1580 روز

      سلام زهرا جان داخل عقل کن سرچ زده بودم دیدم یکی از دوستان برای شما پیام گذاشت و هدایت شدم به پیامتون البته داخل محصول دوازده قدم بود

      من هم با همسرم در تضاد هستم

      و دیدم شما نتیجه گرفتید

      میشه منو راهنمایی کنید

      و تمرین های که انجام دادین رو به منم بگین

      که چجوری اوکی بشه همه چیز

      مثل این که من میخوام کسب و کارم رو راه بندازم همسرم میگه نه و غیره

      راهنمایم کنید ممنونم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: