اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
# ردپای من در نهمین روز از روزشمار تحول زندگی من #
ما باید به این باور برسیم که همچی توحیده
ما نباید محتاج توجه دیگران باشیم ، نباید به چیزی بچسبیم ، چیزی رو سخت بگیریم و … چون نتایج همه این ها چیزی چز احساس بد نیست و براساس قانون جذب احساس بد باعث اتفاقات بد میشه
وقتی ما با خودمون در صلح باشیم دیگه توجه دیگران برامون مهم نیست ، نکات مثبت را در هر اتفاقی و هر شرایطی شکار میکنیم ، زندگی رو سخت نمیگیریم و دائم نگران فلان چیز نیستیم و در کل رابطمون با خودمون و خدای خودمون عالیه
رابطمون با خودمون و خدای خودمون نشان دهنده روابط دیگر ماست مثل رابطمون با پول ، دوستان ، عشق و …
وقتی رابطمون با خدای خودمون عالی باشه ، خود به خود موردتوجه قرار میگیریم ، نعمت و فراوانی به زندگیمون سرازیر میشه و کلی اتفاقات خوب دیگه و اینا نشان دهنده ی رابطه ماست با خدا
وقتی به چیزی نمیچسبیم و برامون اهمیت زیادی نداره ، خود به خود اون چیز برامون اتفاق میفته
مرتب باید به خودمون یادآور بشیم که “تنها کارِ زندگیِ من رفیق شدن با خدای خودمه”
خودمون و بقیه رو دوست داشته باشیم چون تک تک ماها پاره ای از خداوندیم
وقتی به گذشتمون نگاه میکنیم و حسرت اشتباهاتمون رو نمیخوریم و هر اتفاقی را هر چند به ظاهر بد رو جزوی از مسیر تکامل خودمون میدونیم ، این یعنی با خودمون در صلحیم و با این کار میان ذهن و روحمون هماهنگی ایجاد میکنیم
وقتی مسیر درست ( کنترل ذهن ، تغییر باورها ، متعهد بودن به این مسیر ) رو انتخاب میکنی ، نه تنها سختی نمیکشی بلکه ازش لذت میبری و خود به خود به راحتی همچی برات رخ میده ، همه ی اتفاقات زمانی برای ما رخ میده که “ما از زندگیمون لذت ببریم”
این رو باید باور کنیم که ما برای موفق شدن حتما نباید زجر بکشیم ، احساس بد هنگامی به وجود میاد که ما زندگی رو خیلی جدی میگیریم
خدایا ممنونم بابت این فایل زیبا و عالی
خدایا ممنونم بابت این سفرنامه
خدایا ممنونم بابت این سیستم و قوانین دقیق و عادلانه
خدایا ممنونم بابت این آزادی ، رهایی
خدایا ممنونم دستان نامتناهیت
خدایا ممنونم بابت این خانواده دوست داشتنی
خدایا ممنونم بابت خودم که خالق زندگی خودمم
خدایا ممنونم بابت همه چیز
باآرزوی سلامتی ، ثروت ، عشق و محبت و سعادت برای همتون :)
«رابطهی من با دیگران، نتیجهی رابطهی من با خداونده»
و واااای از این جمله که چقدرررر درسته و من تو این مدتی که دارم روی خودم و روی رابطهم با خداوند کار میکنم، چقدر رابطهم با آدمها بهتر شده… چقدر بیشتر آدمها رو دوست دارم و بیشتر سعی میکنم درکشون کنم و اتفاق جالبی که افتاده اینه که آدمهای اطراف همه از من تعریف میکنن، حتی در نبودِ من که به گوشم میرسه که مثلاً تو فلان جمع از خوبی من تعریف شده، در صورتی که قبلاً این اتفاقها نمیافتاد! حتی آدمی که من همیشه فکر میکردم از من بدش میاد همین دیروز منو تحسین کرد، و من فهمیدم هیچکس هیچوقت از من بدش نمیاومده، آخه چرا کسی باید از من بدش بیاد؟ مگه من ارث پدر کسی رو خورده بودم؟ نه… همهی اینا به خاطر این بود که من خودم از خودم بدم میاومده… از موقعی که شروع کردم به دوست داشتن خودم، از موقعی که رابطهم با خودم بهتر شده، از موقعی که کمتر خودمو سرزنش میکنم، از موقعی که با خدای عزیزم حرف میزنم و سپاسگزارشم، از موقعی که خدا رو تو زندگیم پیدا کردم، از موقعی که فهمیدم من هم برای خدا عزیزم و قدرت مطلق جهان هیچوقت منو تنها رها نکرده بوده… به علاوهی اینکه تمرکزمو از روی دیگران برداشتم و سعی کردم روی خودم، روی باورهام، روی پیشرفتم و روی خدای عزیزم تمرکز کنم، این اتفاقات و این تعریف و تمجیدها هم نمود بیرونی پیدا کرده… منِ قبلی اگه این تعریفها رو میشنید خیلیییی خوشحال میشد، ولی منِ جدید دیگه واسم مهم نیست تعریفِ آدمها (الان در حد یه حس خوب کوتاه شاید) و الان بهنظرم اگرم کسی از خوبی من میگه واقعاً از لطف خداست، چون قبلاً نبودن این چیزها…
و واقعاً رابطهی ما با دیگران، نتیجهی رابطهی ما با خداونده…
من الان فهمیدم که من به آدمها نیاز ندارم و دارم تمام سعیم رو میکنم که وابستهی آدمها نباشم چون قبلاً به شدت وابستهی آدمها میشدم و اصلاً این وابستگی چیز خوبی نبود… اما الان این کمتر وابسته شدنها رو برای خودم پیشرفت خوبی میدونم… خدایا شکرت
الان فهمیدم که من فقط به خدا، به رب، به قدرت مطلق جهان نیاز دارم و نه به بندههاش… بندههای خدا، فقط دستی از دستان خداوند هستن؛ و من همهی آدمها رو دوست دارم (چون شاید خودشون ندونن ولی من که میدونم که خدا تو قلب تکتک آدمها هست) من همهی بندههای خدا رو دوست دارم اما دیگه بهشون نیاز ندارم و تمام سعیم رو میکنم که وابستهشون نشم…
من فقط به خدا نیاز دارم، اونه که قدرت دستشه، اونه که توانا و دانای مطلقه، اونه که نهان آسمانها و زمین در سیطرهی اوست… الان دیگه من به خدا توکل میکنم و اون خودش همهچیز رو درست میکنه… خدا برای من کافی است :)
وقتی وصلی به منبع خداوند درهرلحظه درحال هدایتت است وتو فقط دریافتش کن
وقتی وصلی به منبع تمام عالم عاشق تو میشوند وتونیازی به وابستگی به هیچ چیز وهیچ کسی نداری
وقتی وصلی به منبع توآرامش داری
تو خودت خالقی
خدایاشکرت،، خدایاشکرت،،
قوانین بدون تغییر رادر زندگی ام دارم که بااستفاده درست ازقوانین میتوانم فقط از زندگی ام لذت ببرم ودیگر نگران هیچ چیزی در دنیا نیستم چونکه قوانین داره درست عمل میکنه واین ماهستیم که باید خودمونو با قوانین هماهنگ کنیم تا کلید بهشت رو دریافت کنیم
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
تولدمعنوی تون مبارک خانواده بزرگ عباسمنشی عزیز برای همتون آرزوی سربلندی ورسیدن به خواسته هاتون وازخداوند خواستارم
استاد عزیزم ومریم خانم عزیزم براتون بهترینهارو ازخداوند خواستارم وسپاسگذارم از وجودتون در زندگیم
این فایل استاد منو یاد یه بخش از کتاب نیروی حال انداخت که براتون مینویسم :
در آن مرتبه ی احساس کمال در لحظه ی حال ، آیا قادر خواهیم بود هدف هایی در دنیای بیرونی تعیین کنیم و به سوی آنها گام برداریم؟؟
البته که قادر خواهی بود. اما دیگر توقع بی اساس آن را نداری که در آینده با هرچیز و هرکس برخورد میکنی تورا نجات دهد و یا موجب شادی و خوشحالی تو شود.
تا جایی که به وضعیت زندگی ات مربوط است ، چیزهایی هست که میتوانی آنها را بدست بیاوری .
ابن دستیابی ها در دنیای صورت ها اتفاق میفتد ؛ دنیای بدست آوردن ها و از دست دادن ها
اما تو در ژرفای وجودت با هستی پیوند داری ، کامل هستی .
وقتی این حقیقت را بفهمی آنگاه کارهایت سرشار میشود از بازیگوشی ، شادمانی و انرژی
با رهایی از زمان روانی ، دیگر با تردید ، تزلزل ، ترس ، عصبیت ، ناخشنودی و میل به کسی دیگر شدن ، به سوی هدف هایت نمیروی. دیگر ترس شکست خوردن مانع عمل تو نمیشود ، نفس شکست را نابودی ” خود ” میپندارد.
وقتی احساس ” خود ” را از هستی(خدا) بگیری ، وقتی از ” شدن ” رها شوی ،دیگر شادمانی هایت و احساس ” خود ” تو به نتیجه ها وابسته نخواهد بود. بدین سان از ترس رها خواهی شد
دیگر در جایی که ثبات و عدم تغییر وجود ندارند ، طالب ثبات و دوام نمیشوی : در دنیای صورت ها ، دنیای سود و زیان ، دنیای تولد و مرگ .
دیگر توقع نداری که وضعیت ها ، شرایط ، جاها و یا آدم ها مدام تورا خوشحال کنند
تو حضور همه چیز و همه کس را مغتنم میدانی اما در بند هیچ چیز و هیچ کس نمی مانی
صورت ها به دنیا می آیند و می میرند ، اما تو متوجه آن بی صورت جاودانه ای که در ذات همه ی صورت هاست
حالا میدانی آنچه که واقعیت دارد هرگز مورد تهدید قرار نمیگیرد . نه خوفی تورا در میگیرد نه حزنی
وقتی این حالت ملکه وجود تو شود چگونه ممکن است موفق نباشی؟ تو پیشاپیش موفق شده ای :)
چقدر لذت بردم از این کامنت و بخشهایی از کتاب نیروی حال
اما تو در ژرفای وجودت با هستی پیوند داری،کامل هستی
وقتی این حقیقت را بفهمی آنگاه کارهایت سرشار میشود از بازیگوشی،شادمانی و انرژی
وقتی احساس ” خود ” را از هستی(خدا) بگیری،وقتی از ” شدن ” رها شوی،دیگر شادمانی هایت و احساس ” خود ” تو به نتیجه ها وابسته نخواهد بود.بدین سان از ترس رها خواهی شد
دیگر در جایی که ثبات و عدم تغییر وجود ندارند،طالب ثبات و دوام نمیشوی:در دنیای صورت ها،دنیای سود و زیان،دنیای تولد و مرگ
دیگر توقع نداری که وضعیت ها،شرایط،جاها و یا آدم ها مدام تورا خوشحال کنند
تو حضور همه چیز و همه کس را مغتنم میدانی اما در بند هیچ چیز و هیچ کس نمی مانی
الله من …چقدر زیبااااا
صورت ها به دنیا می آیند و می میرند،اما تو متوجه آن بی صورت جاودانه ای که در ذات همه ی صورت هاست
حالا میدانی آنچه که واقعیت دارد هرگز مورد تهدید قرار نمیگیرد.نه خوفی تورا در میگیرد نه حزنی
وقتی این حالت ملکه وجود تو شود چگونه ممکن است موفق نباشی؟تو پیشاپیش موفق شده ای :)
شکر وجودتون دوست خوبم
ممنونم که این بخش از کتاب رو ب اشتراک گذاشتی
ممنونم برای اینکه انرژی قشنگه رو به جریان انداختی :)
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز ودوستان هم فرکانسم
سفرنامه روز نهم
مهمترین رابطه در جهان رابطه خودم با خودم می باشد.
در زندگی به ما آموختند که با اطرافیان چگونه رابطه بر قرار کنیم ،با اشیا چگونه رابطه برقرار کنیم، با نماز ودعا با خداوند رابطه برقرار کنیم .
ولی هیچوقت هیچکس بهمون نگفت که باخودمان چگونه رابطه برقرار کنیم همه کس وهمه چیز مهم بود غیر از خودمان
ولی الان دیگه میدونم که وقتی رابطه ام ،نوع نگاهم به خودم تغییر کنه رابطه ام با خداوند و جهان هماهنگ میشه. ارزشمندترین چیز در جهان وجود خودم است فارغ از هرچیز مادی، بودن من مهمه نه چگونگی بودن من ،
هر چیزی در این جهان رو به رشد هستش ما بعضی وقت ها با ناآگاه بودنمون فقط جلو رشد را می گیریم و نمیزاریم که خداوند خودش همه کارها را انجام بده.
وقتی هر چیزی را در جهان باارزشتر از خودمان میدانیم و فکر میکنیم که ما با داشتن پول ،ماشین، خانه و…ارزشمند هستیم این یعنی من بدون اینها ارزش ندارم برای همین از همه چیز دور میشویم ولی وقتی خودمان را ارزشمند میدانیم چیزهای باارزش هم به سوی ما می آیند،
این یعنی دوست داشتن خودت بی قید وشرط
سپاسگزارم از استاد و خانم شایسته و دوستانم که در این مسیر با من همراه هستند.
درود بر استادان عزیز عباسمنش و شایسته و تمام دوستان و اعضای خانواده بزرگ عباسمنشی.
وقتی این فایل رو گوش کردم و مطالب نوشته شده رو خوندم تازه متوجه شدم که چقدر از خودم دور بودم.
تازه فهمیدم که خودمو دوست نداشتم و چرا خواسته هام ازم فاصله میگیرن.
با اینکه مثلاً سعی میکردم حسمو خوب نگه دارم و تمریناتی که استاد میگه رو انجام بدم اما بازهم در اکثر موارد نتیجه مثل قبل بود و تفسیری در وضعیت مالی ایجاد نمیشد.
وقتی این فایل رو گوش کردم و مطالب رو خوندم متوجه شدم که درسته من پول و درآمد عالی و مشتری های زیاد رو از خدا میخاستم اما ته دلم با حسرت به همکارام و درآمد خوبشون نگاه میکردم.
متوجه شدم که در مورد بازار و وضعیت مشتری ها تو بازار نگرانم و طبق فرمایشات استاد این حس نگرانی و حسرت خواسته ها رو از ما دور میکنه.
طبق فرمایشات استاد تغییرات از زمانی رخ میده که همه چی در دورن ما تغییر کنه.
وقتی این موضوع رو کاملا درک کردم یک احساس آرامشی بهم دست داد که تا حالا تجربه نکرده بودم.
چقدر قشنگه کار و قانون دنیا.
خدایا شکرت بابت همه چی.
خدا شکرت بابت خودم که لایق بهترینها هستم و بهترینها رو هم بهم میدی،
• عین این قانون رو در زندگی خودم دیدم من که ( اگر ما رها بشویم از انسان ها، اگر خداوند را باور کنیم، اگر با او (خودمون) عشق کنیم، اگر خودمون رو (خدارو) دوست داشته باشیم، اگر خودمون رو در اولویت قرار بدیم، اگر برای خودمون ارزش قائل باشیم، اگر محتاج توجه خودمون باشیم ن دیگران، اگر از دیگران بت نسازیم، اگر با خودن در صلح باشی، نعمت ها وارد زندگیتون میشه…)
مدت ها پیش، دوستانی که با من رفیق میشدن، روابطی که تبدیل به روابط عاطفیم میشد، اتفاقاتی که در زندگیم میفتاد، به طرز عجیبی همشون در تلاطم، آشوب و تشویش بودن
هم خودشون، هم شخصیتشون، هم روابطشون با من مادام در آشوب بود
هر اتفاقی که میخواستیم برنامه ریزی کنیم که خاطر خوبی ازش دربیاد، جوری شرایط پیش میرفت که بدتر باعث شوریدگی میشد…
بعد ها که با قوانین آشنا شدم متوجه شدم که تمام این اتفاقا ها، تمام آشوب ها، شوریدگی و تلاطمی که در بیرون از من بود، ریشه در وجود من داشت..
بله من محتاج توجه دیگران بودم، من بیش از حد دوست داشتم ک برای طرف مقابلم در اولویت باشم، من مادام در فکر و یا تخیلاتم اتفاقات ناخوشآیند مرور میشد، من میخواستم که دیگران من رو دوست داشته باشن، من میخواستم که دیگران به من ارزش و اهمیت بدن…
که نتیجش پر واضح بود…
غافل از اینکه تمام این اصل هارو باید در وجود خودم میکاشتم نا ریشه بزنن و جوانه کنند…
اما اما اما..
بعد از اینکه با قوانین آشنا شدم
و اصل رو یاد گرفتم
روی باورهام، روی خودم، روی زیبایی های خودم و زندگیم، روی باارزش ترین داراییم یعنی روحم یا خدا کار کردم، وقتی که خودم رو به روحم نزدیکتر کردم…
اول از همه خودبخود افراد سمی از توی زندگی من پاپس کشیدند
و بعد افرادی با من وارد رابطه شدن
افرادی به من توجه میکنند
افرادی به من محبت میکنند، ارزش میدهند، اهمیت میدهند که من خودمم باورم نمیشه هنوز
اشخاصی که یک شهر به دنبال توجه اون ها هستند، تمام محبت و تمرکز و توجهشون به منه و خواهان ارتباط با من هستند…
چرا و به چه اندازه؟
(((( دقیقا به همون اندازه که من خود باارزش خودم رو پیدا کردم و به خودم اهمیت و ارزش میدم و با خودم در صلحم ))))
بله دوستان، این قانون برای من کار کرده، پس برای شما هم کار خواهد کرد…
انقدر حال و احساس و ارزش و اعتبار خودتون رو گره نزنید به دیگران…
این ها فقط نتیج روابط من بود…
اما بغیر از روابط
مدتهاست که در سلامت 100 به سر میبرم
مدت هاست یه تشویش در زندگی من پیش نیومده
ایده های شگفت انگیزی بهم الهام میشه برای هر کاری که بخوام بکنم و نتیجش فوقالعاده میشه
خوشحالتم، خوشبخترم، احساس رضایت دارم و زندگی رو دارم زندگی میکنم…
چقدر این فایل عالی بود و من کامنتم رو با چند بیتی از مولانای جااااان تمام میکنم…
بنام خداوند بخشنده ومهربان، بنام او که هر چه دارم از اوست
سلام ودرود فراوان به استاد ارجمندم ومریم بانوی نازنین ودوستان الهی ام
خدایا توراهزاران هزار بارشکر وسپاس بخاطر این فرصتی که در اختیارم قرار دادی
خدایا توراهزاران هزار بارشکر وسپاس بخاطر وجود اساتید توحیدیم ودوستان الهی ام
خداجونم ازت ممنونم که مرا به این مسیر توحیدی هدایت کردی ودر این مکان الهی حضور دارم
خداجونم ازت ممنونم که خودت را در زندگی ام وجود داری وهر دفعه به طرق مختلف با من حرف میزنی
خداجونم ازت ممنونم بخاطر هزاران نعمتی که از روی فضل ورحمتت به من عطا کردی
داستان هدیه تولدم
همه چیز در زندگی من تغییر میکند وقتی که من خودم تغییر می کنم
وقتی من روی خلا های درونی ام کار کنم واعتماد به نفسم را بالا ببرم وتواناییهاوتوانمندیهام را باور کنم فارغ از اینکه بقیه من رو باور دارند یا ندارند وخودم را دوست بدارم فارغ از اینکه بقیه مرا دوست دارند یا ندارند اتفاقات زندگی من تغییر می کند
اگر من رها بشم از انسانها واگر خدارا باور کنم وبا خدا عشق کنم وایمانم را تقویت کنم ومحتاج توجه دیگران نباشم خود بخود به من توجه میشه ،خودبخودمرا دوست می دارند وبرام هدیه می گیرند خودبخود ارزشمند و معروف میشم ،محبت افراد را دریافت میکنم در حقیقت خدا سبب میشه تا من بین انسانها محبوب شوم چون من در عشق او غرقم وباور دارم او برایم کافی است
وجود تضادها در زندگیم سبب میشه تا من خواسته هام را بهتر بشناسم وتمام توجه وتمرکزم را بزارم روی خواسته هام که اگر من سعی کنم روی باورهام کار کنم وخودم را تغییر دهم ،ایمانم را تقویت کنم وخدا را در زندگیم ببینم ورابطه خودم با خدا را مهمترین رابطه زندگیم بدانم ورابطه ام با بقیه نتیجه رابطه من با خدا باشد همه چیز در زندگی من تغییر می کند
وقتی من رها میشم وبه خواسته ام نمی چسبم ،وقتی خواسته ام آنقدر برام مهم نیست که به آن وابستگی پیدا کنم خودبخود همه چیز رخ می دهد
وقتی من بخاطر نداشتن چیزی ناراحتم یا نگرانم وبه فردی که آن چیز را دارند حسادت میکنم وبا حسرت به آنها نگاه میکنم من از آن خواسته دور میشوم
وقتی من خدای خودم را باور کنم وبا درون خودم رفیق باشم یعنی با خودم در صلح باشم دیگه نظر ودیدگاه بقیه ورفتار آنها برا من مهم نیست باهمه چیز در صلح ام از زیباییها لذت میبرم خوشحالم وشاد وامیدوار هستم وعاشقانه با خدای خودم زندگی میکنم نتیجه آن رخ دادن تمام آن چیزهایی است که می خواستم یعنی تمام تضادهای گذشته من ،کمبودها ،خودبخود برام بوجود میاد
قانون : تنها کاری که من باید بکنم تا همه چیز در زندگیم عالی باشد این است که با قلبم دوست باشم وشادی را در قلب خودم پیدا کنم واز زاویه ای به مسائل نگاه کنم که احساس بهتری به من بدهد
محتاج هیچ کس وهیچ چیز نباشم وبا خدای خودم رفیق باشم، خودم را همین جور که هستم دوست بدارم وبه خودم افتخار کنم چون تکه ای از خداوندم
دیگران رو هم همین جور که هستند دوست داشته باشم چون آنها هم قسمتی از خداوند هستند ونتیجه طبیعی آن آرامش ،ثروت ،خوشبختی ،سلامتی، داشتن دوستان خوب ،وهر چیز خوبی که من میخواهم هست ودقیقا هر چه که بخواهم خود بخود اتفاق می افتد اگر به هدف وخواسته ام نچسبم، وابسته نشم ،نخوام یه چیزی را به زور بدست بیارم چون هیچ وقت بدست نمیاد
اگر من با خودم در صلح باشم خودبخود خواسته هایم اتفاق می افتد ونیازی نیست که نگران باشم کی اتفاق می افتد لذت ببرم از زندگیم خودش اتفاق می افتد
وقتی من آگاهانه سعی کنم همه نگاهم به خودم باشد روی باورهام کار کنم وبا خودم در صلح باشم وخودم را بپذیرم ونظر بقیه برام مهم نباشد وبرای دیگران زندگی نکنم خودبخود خود همه چیز در زندگی ام تغییر می کند
اگر به چیزی می رسم موفقیتی بدست میارم همه ازلطف خداست که لطف خدا شامل همه مردم است ولی برای همه مردمی که آن رابطه را داشته باشند بقول قرآن خداوند میفرماید اجابت کنید مرا تا اجابت کنم شما را
یعنی وقتی این رابطه اتفاق می افتد ومن آن رابطه را درست با خدای خودم برقرار میکنم همهچیز خودبخود درست می شود
ارتباط با خداوند منظور یک رفتار ،دین یا مذهب خاص نیست ،منظور قلب است یعنی یک موضوع خیلی خیلی درونی قلبی وعاشقانه موضوعی که فارغ از دین ،مذهب ،مسلک ،عقیده وهر چیز دیگه ای هست ،یه چیزی که انتهای آن احساس فوقالعاده هست ،احساس یگانگی با منبع جهان هستی است ،احساس دوست داشتن خود ،دوست داشتن دیگران ،احساس زیباییها را دیدن اینکه در هر فضایی هستیم همه چیز را زیبا ببینم وعطر خداوند را همه احساس می کنم ،احساس اینکه خودم را عاشقانه دوست دارم همین جور که هستم وحتی زندگی گذشته ای که داشتم ،از سختی هایی که کشیدم همه چیز را دوست دارم در زندگی ام حتی روزهای تلخ را ومیدونم ودرک میکنم آن روزها ،روزهایی بودند که برای تکامل وپیشرفتم نیاز بودند وقسمتی از وجودم در آن روزها تکامل پیدا کرد
وآن تضادها به من کمک کردند تا خواسته هام برام واضح تر شوند وخواسته های جدیدی پیدا کنم وجهان گسترش پیدا کند وقتی با همه چیزدرصلحم(همسر،فرزند،دوست،دولت ،پدر ،مادر،…) وقتی همه چیز را از زاویه خداوند ببینم ومتوجه باشم همه چیز سرجاش هست ودرسته وهیچ اشکالی در کار نیست ولذت ببرم از خودم ،همه چیز خودبخود درست میشه ،همه چیز لذت بخش میشه وهمه اتفاقات رخ می دهد
وقتی من در هماهنگی قرار بگیرم ووقتی من حسرت نمیخورم وموفقیت دیگران را تحسین کنم وخوشحال باشم
همه چیز به نحوه تفکر ونگاه من بستگی دارد
خدایاشکرت…..شکرت…شکرت
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به سمت این آگاهی ها
سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین
این فایل ها باعث میشه تا قوانین برام تکرار بشه تا بیشتر به این شیوه زندگی کنم و نتایج بهتری بگیرم
من باید رو خودم کار کنم ارتباطمو با مهمترین رابطه زندگیم یعنی خداوند تقویت کنم آرام باشم ، ویادم باشه که خداوند وعده فزونی میده
یادم باشه هرجا نگرانم یعنی خداوند رو فراموش کردم
آرام باشم و به خواسته ای نچسبم و رها کنم و همچنان رو خودم کار کنم تا با تغییر نگرش به احساس بهتر برسم و هرروز مدت زمان بیشتری دراحساس بهتر بمونم ، چون احساس خوب مساوی با اتفاق خوب .
سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم و مریم جون عزیز که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین
دوستتون دارم وعششششششق برای خانواده بزرگم در سرزمین توحیدی عباس منش.
امروز نهمین روز سفر رو پیش رو داشتیم و کلیپ فوق العاده دلنشین استاد در روز نهم که مربوط به «هدیه ی تولد»شان بود و واقعا چه هدیه ی بی نظیری بود به همه ی ما
خدایا شکرت!
چقدر حس و کلام استاد را دوست داشتم. غرق در خدای گونگی !
چقدر من عاااشق این عبارت « صلح با خود »هستم!
چه عبارت آرام بخشی است و کاش خیلی خیلی زودتر از این ها با این عبارت که دنیای معنا را در خود نهفته دارد آشنا می شدم .
اما خدا را شکر که بالاخره به گمگشته ی قرن های خود رسیدم و فهمیدم که هدف من از آفرینش رسیدن به «صلح با خود» است و تو زمانی با خود در صلح خواهی بود که غرق باشی در توحید ، غرق باشی در نور خداوند ، غرق باشی در عشق ، غرق باشی در سرور .
چه زیباست در صلح بودن با خود !
انگار تمام جهان فقط برای تو ، بزگترین ارکست سمفونی اش را به راه انداخته تا تو را سرمست موسیقی حضور خدا نماید و انگار تمام گلها آمده اند تا تو را از عطر دلنشین حضور خدا آگاه کنند و تو سرشار از نور و شادی و سرور سر از پا نشناخته ، از این همه لذت و عشق ، سبک تر از باد ، رها و آزاد ، در گوشه و کنارِ عرصه ی این اجرا ، غرق در رقص و پایکوبی هستی. (این عبارات آمدند تا من کمی از حال باحال این لحظه ی خود را به تصویر بکشم .)
خداوند من ! تمام لحظه های م را غرق در موسیقی ِحضور خود بنما !
…
باید بگویم این قشنگ ترین هدیه ی این لحظه و بهترین نشانه ی «در صلح بودن با خودم» بود گل ِ مریم .
و آنقدر کلام استاد به وجدم آورد که مثل همان اجرای بی نظیر بارها گوشش سپردم. و غرق در آگاهی های ش شدم.
…
و نشانه ی بعد که عجیب هم بود :
امروز(البته دو روز است ) امکان دیدن و مطالعه ی سایت استاد و بررسی کامنت خود استاد نازنین ام و اعضای خانواده ام (و البته گذاشتن کامنت خودمان ) را نداشتم بخاطر قطع سراسری اینترنت ، و این فرصتی عالی بود تا هم این کلیپ را چندبار به صورت صوتی و تصویری با گوش جان بنوشم و هم فایل های روزهای قبل سفر را دوباره مرور کنم.
و این هم ب نظرم نشانه ای پر برکت بود از برخورد جهان با من ، زمانی که با خود در صلح ام و در «هماهنگی با خدای درونم ».
خدا را شکر.
…
چند روزی است خانه مان ، پارادایس، زیباتر و منظم تر از قبل شده و بودن در آن برایم بیشتر حکم معبدی یافته برای مناجات با پروردگارم و غور در آموزه های استادم. این هم نشانه ای دیگر !
…
و نشانه ی دلچسب بعدی این بود که هم من و هم همسر نازنینم هر دو در مدار بهره بردن از آگاهی های این فایل قرار گرفتیم.
…
و
خداوند من !
یاری م کن تا ساعت های بیشتری از روز
روزهای بیشتری از ماه
ماه های بیشتری از سال
و سال های بیشتری از عمرم ، این نشانه ها را تجربه کنم.
خداوند من !
رابطه م را با خود پیوسته تر و محکم تر و مهم تر از همیشه نما.
به نام رب
# ردپای من در نهمین روز از روزشمار تحول زندگی من #
ما باید به این باور برسیم که همچی توحیده
ما نباید محتاج توجه دیگران باشیم ، نباید به چیزی بچسبیم ، چیزی رو سخت بگیریم و … چون نتایج همه این ها چیزی چز احساس بد نیست و براساس قانون جذب احساس بد باعث اتفاقات بد میشه
وقتی ما با خودمون در صلح باشیم دیگه توجه دیگران برامون مهم نیست ، نکات مثبت را در هر اتفاقی و هر شرایطی شکار میکنیم ، زندگی رو سخت نمیگیریم و دائم نگران فلان چیز نیستیم و در کل رابطمون با خودمون و خدای خودمون عالیه
رابطمون با خودمون و خدای خودمون نشان دهنده روابط دیگر ماست مثل رابطمون با پول ، دوستان ، عشق و …
وقتی رابطمون با خدای خودمون عالی باشه ، خود به خود موردتوجه قرار میگیریم ، نعمت و فراوانی به زندگیمون سرازیر میشه و کلی اتفاقات خوب دیگه و اینا نشان دهنده ی رابطه ماست با خدا
وقتی به چیزی نمیچسبیم و برامون اهمیت زیادی نداره ، خود به خود اون چیز برامون اتفاق میفته
مرتب باید به خودمون یادآور بشیم که “تنها کارِ زندگیِ من رفیق شدن با خدای خودمه”
خودمون و بقیه رو دوست داشته باشیم چون تک تک ماها پاره ای از خداوندیم
وقتی به گذشتمون نگاه میکنیم و حسرت اشتباهاتمون رو نمیخوریم و هر اتفاقی را هر چند به ظاهر بد رو جزوی از مسیر تکامل خودمون میدونیم ، این یعنی با خودمون در صلحیم و با این کار میان ذهن و روحمون هماهنگی ایجاد میکنیم
وقتی مسیر درست ( کنترل ذهن ، تغییر باورها ، متعهد بودن به این مسیر ) رو انتخاب میکنی ، نه تنها سختی نمیکشی بلکه ازش لذت میبری و خود به خود به راحتی همچی برات رخ میده ، همه ی اتفاقات زمانی برای ما رخ میده که “ما از زندگیمون لذت ببریم”
این رو باید باور کنیم که ما برای موفق شدن حتما نباید زجر بکشیم ، احساس بد هنگامی به وجود میاد که ما زندگی رو خیلی جدی میگیریم
خدایا ممنونم بابت این فایل زیبا و عالی
خدایا ممنونم بابت این سفرنامه
خدایا ممنونم بابت این سیستم و قوانین دقیق و عادلانه
خدایا ممنونم بابت این آزادی ، رهایی
خدایا ممنونم دستان نامتناهیت
خدایا ممنونم بابت این خانواده دوست داشتنی
خدایا ممنونم بابت خودم که خالق زندگی خودمم
خدایا ممنونم بابت همه چیز
باآرزوی سلامتی ، ثروت ، عشق و محبت و سعادت برای همتون :)
تولد همتون هم مبارک :)
” IN GOD WE TRUST “
فایل رو استاپ کردم تا در مورد این جمله بنویسم:
«رابطهی من با دیگران، نتیجهی رابطهی من با خداونده»
و واااای از این جمله که چقدرررر درسته و من تو این مدتی که دارم روی خودم و روی رابطهم با خداوند کار میکنم، چقدر رابطهم با آدمها بهتر شده… چقدر بیشتر آدمها رو دوست دارم و بیشتر سعی میکنم درکشون کنم و اتفاق جالبی که افتاده اینه که آدمهای اطراف همه از من تعریف میکنن، حتی در نبودِ من که به گوشم میرسه که مثلاً تو فلان جمع از خوبی من تعریف شده، در صورتی که قبلاً این اتفاقها نمیافتاد! حتی آدمی که من همیشه فکر میکردم از من بدش میاد همین دیروز منو تحسین کرد، و من فهمیدم هیچکس هیچوقت از من بدش نمیاومده، آخه چرا کسی باید از من بدش بیاد؟ مگه من ارث پدر کسی رو خورده بودم؟ نه… همهی اینا به خاطر این بود که من خودم از خودم بدم میاومده… از موقعی که شروع کردم به دوست داشتن خودم، از موقعی که رابطهم با خودم بهتر شده، از موقعی که کمتر خودمو سرزنش میکنم، از موقعی که با خدای عزیزم حرف میزنم و سپاسگزارشم، از موقعی که خدا رو تو زندگیم پیدا کردم، از موقعی که فهمیدم من هم برای خدا عزیزم و قدرت مطلق جهان هیچوقت منو تنها رها نکرده بوده… به علاوهی اینکه تمرکزمو از روی دیگران برداشتم و سعی کردم روی خودم، روی باورهام، روی پیشرفتم و روی خدای عزیزم تمرکز کنم، این اتفاقات و این تعریف و تمجیدها هم نمود بیرونی پیدا کرده… منِ قبلی اگه این تعریفها رو میشنید خیلیییی خوشحال میشد، ولی منِ جدید دیگه واسم مهم نیست تعریفِ آدمها (الان در حد یه حس خوب کوتاه شاید) و الان بهنظرم اگرم کسی از خوبی من میگه واقعاً از لطف خداست، چون قبلاً نبودن این چیزها…
و واقعاً رابطهی ما با دیگران، نتیجهی رابطهی ما با خداونده…
من الان فهمیدم که من به آدمها نیاز ندارم و دارم تمام سعیم رو میکنم که وابستهی آدمها نباشم چون قبلاً به شدت وابستهی آدمها میشدم و اصلاً این وابستگی چیز خوبی نبود… اما الان این کمتر وابسته شدنها رو برای خودم پیشرفت خوبی میدونم… خدایا شکرت
الان فهمیدم که من فقط به خدا، به رب، به قدرت مطلق جهان نیاز دارم و نه به بندههاش… بندههای خدا، فقط دستی از دستان خداوند هستن؛ و من همهی آدمها رو دوست دارم (چون شاید خودشون ندونن ولی من که میدونم که خدا تو قلب تکتک آدمها هست) من همهی بندههای خدا رو دوست دارم اما دیگه بهشون نیاز ندارم و تمام سعیم رو میکنم که وابستهشون نشم…
من فقط به خدا نیاز دارم، اونه که قدرت دستشه، اونه که توانا و دانای مطلقه، اونه که نهان آسمانها و زمین در سیطرهی اوست… الان دیگه من به خدا توکل میکنم و اون خودش همهچیز رو درست میکنه… خدا برای من کافی است :)
بنام خالق زیبایی ها
درودبه استاد عزیزم وخانم شایسته گرامی
درود به خانواده بزرگ وصمیمی عباسمنش
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
استاد بسیار فایل فوق العاده ای تهیه کردید وبسیار مطالب باارزش وگنجینه ای از کمیابترین درسهای زندگی بشریت
اول من از ویوی پشت سرتون بگمکه چقدر زیبا بود خونه اای بسیار زیبا ودرختان سرسبز
چقدر آب خوش رنگی وملایم موج میزد وصدای دلنوازش همراه صدای ب آرامبخش شما خیلی باهم زیبا ادغام شده بود آسمان آبی
وچقدر نوشته زیبایی روی لباستون طراحی کرده بودید
خداوند همیشه بامن است
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
که من راهدایت کردی به چنین مسیر زیبای بهشتی وپراز فراوانی وثروت وسلامتی
ودرهمین دنیا بهشت رو بمن هدیه دادی
وآشنایم کردی ازطریق دستانت باقوانلن بدون تغییر خداوند تابتوانم زندگی هرروزم را خودم خلق کنم ولذت ببرم ازوجود خداوند درزندگی ام
خدایاشکرت،،
من زمانی متولد شدمکه پروردگارم هدایتم کرد به جهان زیبای جدید ودستمو گرفت ووارد دنیای جدیدم شدم
دنیایی پراز فراوانی ها وزیبایی ها
دنیایی بدور از تمام وابستگیها
دنیایی مملو از صلح ها صلح باخود صصلح باخدای خود
دنیایی پر از روابط عاشقانه بدون وابستگی
خدایاشکرت،،
زمانیکه خود واقعیت رابشناسی،،بدون که خدای واقعی راشناختی چونکه تو خودت تیکه ای از خداوندی
پس چرا نگرانی؟
چراغم؟
چراحال بد؟
چرا وابسته به فردی یاچیزی؟
وصدها چرایی که درونمان را فراگرفته
پراز شرک به خداوند
پراز ناآگاهی ازقوانین بدون تغییر خداوند
پس بیاو باقلبت یکی شو
دستت رابگذار روی قلبت وچشمانت راببند وازدرونت صدایش بزن
خداوند به تو نزدیک است
دستت رابلند کن وبگذار دردستان پرمهرش
وصل شو به منبع تمام خیرها وبرکتها
وصل شو به خود لاینزلاهی ات
آنوقت ببین که معجزات پشت سرهم در زندگی ات رخ میدهد
وقتی وصل به منبع هستی چشم قلبت باز میشود
تو تازه متولد میشوی
دنیارابا تمام زیبایی هایش میبینی
تو خداوند رو هرلحظه حضورش را در کنارت حس میکنی
وقتی وصلی به منبع خداند باتو درهرلحظه درحال صحبته وتوفقط لذت ببر
وقتی وصلی به منبع خداوند درهرلحظه درحال هدایتت است وتو فقط دریافتش کن
وقتی وصلی به منبع تمام عالم عاشق تو میشوند وتونیازی به وابستگی به هیچ چیز وهیچ کسی نداری
وقتی وصلی به منبع توآرامش داری
تو خودت خالقی
خدایاشکرت،، خدایاشکرت،،
قوانین بدون تغییر رادر زندگی ام دارم که بااستفاده درست ازقوانین میتوانم فقط از زندگی ام لذت ببرم ودیگر نگران هیچ چیزی در دنیا نیستم چونکه قوانین داره درست عمل میکنه واین ماهستیم که باید خودمونو با قوانین هماهنگ کنیم تا کلید بهشت رو دریافت کنیم
خدایاشکرت،،خدایاشکرت،،
تولدمعنوی تون مبارک خانواده بزرگ عباسمنشی عزیز برای همتون آرزوی سربلندی ورسیدن به خواسته هاتون وازخداوند خواستارم
استاد عزیزم ومریم خانم عزیزم براتون بهترینهارو ازخداوند خواستارم وسپاسگذارم از وجودتون در زندگیم
به نام خداوند مهربان
درود به تمام عزیزان روز نهم سفرنامه
این فایل استاد منو یاد یه بخش از کتاب نیروی حال انداخت که براتون مینویسم :
در آن مرتبه ی احساس کمال در لحظه ی حال ، آیا قادر خواهیم بود هدف هایی در دنیای بیرونی تعیین کنیم و به سوی آنها گام برداریم؟؟
البته که قادر خواهی بود. اما دیگر توقع بی اساس آن را نداری که در آینده با هرچیز و هرکس برخورد میکنی تورا نجات دهد و یا موجب شادی و خوشحالی تو شود.
تا جایی که به وضعیت زندگی ات مربوط است ، چیزهایی هست که میتوانی آنها را بدست بیاوری .
ابن دستیابی ها در دنیای صورت ها اتفاق میفتد ؛ دنیای بدست آوردن ها و از دست دادن ها
اما تو در ژرفای وجودت با هستی پیوند داری ، کامل هستی .
وقتی این حقیقت را بفهمی آنگاه کارهایت سرشار میشود از بازیگوشی ، شادمانی و انرژی
با رهایی از زمان روانی ، دیگر با تردید ، تزلزل ، ترس ، عصبیت ، ناخشنودی و میل به کسی دیگر شدن ، به سوی هدف هایت نمیروی. دیگر ترس شکست خوردن مانع عمل تو نمیشود ، نفس شکست را نابودی ” خود ” میپندارد.
وقتی احساس ” خود ” را از هستی(خدا) بگیری ، وقتی از ” شدن ” رها شوی ،دیگر شادمانی هایت و احساس ” خود ” تو به نتیجه ها وابسته نخواهد بود. بدین سان از ترس رها خواهی شد
دیگر در جایی که ثبات و عدم تغییر وجود ندارند ، طالب ثبات و دوام نمیشوی : در دنیای صورت ها ، دنیای سود و زیان ، دنیای تولد و مرگ .
دیگر توقع نداری که وضعیت ها ، شرایط ، جاها و یا آدم ها مدام تورا خوشحال کنند
تو حضور همه چیز و همه کس را مغتنم میدانی اما در بند هیچ چیز و هیچ کس نمی مانی
صورت ها به دنیا می آیند و می میرند ، اما تو متوجه آن بی صورت جاودانه ای که در ذات همه ی صورت هاست
حالا میدانی آنچه که واقعیت دارد هرگز مورد تهدید قرار نمیگیرد . نه خوفی تورا در میگیرد نه حزنی
وقتی این حالت ملکه وجود تو شود چگونه ممکن است موفق نباشی؟ تو پیشاپیش موفق شده ای :)
در پناه حق
سلاااام به دوست خوبم
امیدوارم عالی باشیییی
و باز من هدایت شدم به بهترینهااااا
خدایااااا الله من…
چقدر لذت بردم از این کامنت و بخشهایی از کتاب نیروی حال
اما تو در ژرفای وجودت با هستی پیوند داری،کامل هستی
وقتی این حقیقت را بفهمی آنگاه کارهایت سرشار میشود از بازیگوشی،شادمانی و انرژی
وقتی احساس ” خود ” را از هستی(خدا) بگیری،وقتی از ” شدن ” رها شوی،دیگر شادمانی هایت و احساس ” خود ” تو به نتیجه ها وابسته نخواهد بود.بدین سان از ترس رها خواهی شد
دیگر در جایی که ثبات و عدم تغییر وجود ندارند،طالب ثبات و دوام نمیشوی:در دنیای صورت ها،دنیای سود و زیان،دنیای تولد و مرگ
دیگر توقع نداری که وضعیت ها،شرایط،جاها و یا آدم ها مدام تورا خوشحال کنند
تو حضور همه چیز و همه کس را مغتنم میدانی اما در بند هیچ چیز و هیچ کس نمی مانی
الله من …چقدر زیبااااا
صورت ها به دنیا می آیند و می میرند،اما تو متوجه آن بی صورت جاودانه ای که در ذات همه ی صورت هاست
حالا میدانی آنچه که واقعیت دارد هرگز مورد تهدید قرار نمیگیرد.نه خوفی تورا در میگیرد نه حزنی
وقتی این حالت ملکه وجود تو شود چگونه ممکن است موفق نباشی؟تو پیشاپیش موفق شده ای :)
شکر وجودتون دوست خوبم
ممنونم که این بخش از کتاب رو ب اشتراک گذاشتی
ممنونم برای اینکه انرژی قشنگه رو به جریان انداختی :)
براتون بهترینهاااا رو آرزو دارم :))
پروردگارا تو آگاهی به قلبم که من
تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم…
سلام به استاد عزیز و خانم شایسته عزیز ودوستان هم فرکانسم
سفرنامه روز نهم
مهمترین رابطه در جهان رابطه خودم با خودم می باشد.
در زندگی به ما آموختند که با اطرافیان چگونه رابطه بر قرار کنیم ،با اشیا چگونه رابطه برقرار کنیم، با نماز ودعا با خداوند رابطه برقرار کنیم .
ولی هیچوقت هیچکس بهمون نگفت که باخودمان چگونه رابطه برقرار کنیم همه کس وهمه چیز مهم بود غیر از خودمان
ولی الان دیگه میدونم که وقتی رابطه ام ،نوع نگاهم به خودم تغییر کنه رابطه ام با خداوند و جهان هماهنگ میشه. ارزشمندترین چیز در جهان وجود خودم است فارغ از هرچیز مادی، بودن من مهمه نه چگونگی بودن من ،
هر چیزی در این جهان رو به رشد هستش ما بعضی وقت ها با ناآگاه بودنمون فقط جلو رشد را می گیریم و نمیزاریم که خداوند خودش همه کارها را انجام بده.
وقتی هر چیزی را در جهان باارزشتر از خودمان میدانیم و فکر میکنیم که ما با داشتن پول ،ماشین، خانه و…ارزشمند هستیم این یعنی من بدون اینها ارزش ندارم برای همین از همه چیز دور میشویم ولی وقتی خودمان را ارزشمند میدانیم چیزهای باارزش هم به سوی ما می آیند،
این یعنی دوست داشتن خودت بی قید وشرط
سپاسگزارم از استاد و خانم شایسته و دوستانم که در این مسیر با من همراه هستند.
درود بر استادان عزیز عباسمنش و شایسته و تمام دوستان و اعضای خانواده بزرگ عباسمنشی.
وقتی این فایل رو گوش کردم و مطالب نوشته شده رو خوندم تازه متوجه شدم که چقدر از خودم دور بودم.
تازه فهمیدم که خودمو دوست نداشتم و چرا خواسته هام ازم فاصله میگیرن.
با اینکه مثلاً سعی میکردم حسمو خوب نگه دارم و تمریناتی که استاد میگه رو انجام بدم اما بازهم در اکثر موارد نتیجه مثل قبل بود و تفسیری در وضعیت مالی ایجاد نمیشد.
وقتی این فایل رو گوش کردم و مطالب رو خوندم متوجه شدم که درسته من پول و درآمد عالی و مشتری های زیاد رو از خدا میخاستم اما ته دلم با حسرت به همکارام و درآمد خوبشون نگاه میکردم.
متوجه شدم که در مورد بازار و وضعیت مشتری ها تو بازار نگرانم و طبق فرمایشات استاد این حس نگرانی و حسرت خواسته ها رو از ما دور میکنه.
طبق فرمایشات استاد تغییرات از زمانی رخ میده که همه چی در دورن ما تغییر کنه.
وقتی این موضوع رو کاملا درک کردم یک احساس آرامشی بهم دست داد که تا حالا تجربه نکرده بودم.
چقدر قشنگه کار و قانون دنیا.
خدایا شکرت بابت همه چی.
خدا شکرت بابت خودم که لایق بهترینها هستم و بهترینها رو هم بهم میدی،
بهترین همسر دنیا رو دارم،
بهترین خانواده رو دارم،
بهترین همکاران رو دارم،
بهترین مشتری هارو دارم،
استاد عزیز ممنونم ازت بخاطر این همه آگاهی.
به امید روزهای بهتر و نتایج بیشتر.
همه رو به دستان پر مهر خداوند میسپارم.
بنام پرودگاری که هرچقدر با خود به صلح برسیم
به خود اهمیت بدیم
عاشقِ خودمون باشیم
به او نزدیکتر خواهیم شد…
سلام بر استادِ جان و خانم شایسته زیبا
الله جاری سازد کلامم را…
• شخصیت که تغیر کند، تمام زندگی ما تغیر میکند
• عین این قانون رو در زندگی خودم دیدم من که ( اگر ما رها بشویم از انسان ها، اگر خداوند را باور کنیم، اگر با او (خودمون) عشق کنیم، اگر خودمون رو (خدارو) دوست داشته باشیم، اگر خودمون رو در اولویت قرار بدیم، اگر برای خودمون ارزش قائل باشیم، اگر محتاج توجه خودمون باشیم ن دیگران، اگر از دیگران بت نسازیم، اگر با خودن در صلح باشی، نعمت ها وارد زندگیتون میشه…)
مدت ها پیش، دوستانی که با من رفیق میشدن، روابطی که تبدیل به روابط عاطفیم میشد، اتفاقاتی که در زندگیم میفتاد، به طرز عجیبی همشون در تلاطم، آشوب و تشویش بودن
هم خودشون، هم شخصیتشون، هم روابطشون با من مادام در آشوب بود
هر اتفاقی که میخواستیم برنامه ریزی کنیم که خاطر خوبی ازش دربیاد، جوری شرایط پیش میرفت که بدتر باعث شوریدگی میشد…
بعد ها که با قوانین آشنا شدم متوجه شدم که تمام این اتفاقا ها، تمام آشوب ها، شوریدگی و تلاطمی که در بیرون از من بود، ریشه در وجود من داشت..
بله من محتاج توجه دیگران بودم، من بیش از حد دوست داشتم ک برای طرف مقابلم در اولویت باشم، من مادام در فکر و یا تخیلاتم اتفاقات ناخوشآیند مرور میشد، من میخواستم که دیگران من رو دوست داشته باشن، من میخواستم که دیگران به من ارزش و اهمیت بدن…
که نتیجش پر واضح بود…
غافل از اینکه تمام این اصل هارو باید در وجود خودم میکاشتم نا ریشه بزنن و جوانه کنند…
اما اما اما..
بعد از اینکه با قوانین آشنا شدم
و اصل رو یاد گرفتم
روی باورهام، روی خودم، روی زیبایی های خودم و زندگیم، روی باارزش ترین داراییم یعنی روحم یا خدا کار کردم، وقتی که خودم رو به روحم نزدیکتر کردم…
اول از همه خودبخود افراد سمی از توی زندگی من پاپس کشیدند
و بعد افرادی با من وارد رابطه شدن
افرادی به من توجه میکنند
افرادی به من محبت میکنند، ارزش میدهند، اهمیت میدهند که من خودمم باورم نمیشه هنوز
اشخاصی که یک شهر به دنبال توجه اون ها هستند، تمام محبت و تمرکز و توجهشون به منه و خواهان ارتباط با من هستند…
چرا و به چه اندازه؟
(((( دقیقا به همون اندازه که من خود باارزش خودم رو پیدا کردم و به خودم اهمیت و ارزش میدم و با خودم در صلحم ))))
بله دوستان، این قانون برای من کار کرده، پس برای شما هم کار خواهد کرد…
انقدر حال و احساس و ارزش و اعتبار خودتون رو گره نزنید به دیگران…
این ها فقط نتیج روابط من بود…
اما بغیر از روابط
مدتهاست که در سلامت 100 به سر میبرم
مدت هاست یه تشویش در زندگی من پیش نیومده
ایده های شگفت انگیزی بهم الهام میشه برای هر کاری که بخوام بکنم و نتیجش فوقالعاده میشه
خوشحالتم، خوشبخترم، احساس رضایت دارم و زندگی رو دارم زندگی میکنم…
چقدر این فایل عالی بود و من کامنتم رو با چند بیتی از مولانای جااااان تمام میکنم…
تو به روح بیزوالی، ز درونه باجمالی
تو از آن ذوالجلالی، تو ز پرتو خدایی
تو هنوز ناپدیدی، ز جمال خود چه دیدی
سحری چو آفتابی، ز درون خود برآیی
تو چنین نهان دریغی، که مهی به زیر میغی
بدران تو میغ تن را که مهی و خوش لقایی
منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی
مفروش خویش ارزان که تو بس گران بهایی
در پناه الله قادر باشید️
بنام خداوند بخشنده ومهربان، بنام او که هر چه دارم از اوست
سلام ودرود فراوان به استاد ارجمندم ومریم بانوی نازنین ودوستان الهی ام
خدایا توراهزاران هزار بارشکر وسپاس بخاطر این فرصتی که در اختیارم قرار دادی
خدایا توراهزاران هزار بارشکر وسپاس بخاطر وجود اساتید توحیدیم ودوستان الهی ام
خداجونم ازت ممنونم که مرا به این مسیر توحیدی هدایت کردی ودر این مکان الهی حضور دارم
خداجونم ازت ممنونم که خودت را در زندگی ام وجود داری وهر دفعه به طرق مختلف با من حرف میزنی
خداجونم ازت ممنونم بخاطر هزاران نعمتی که از روی فضل ورحمتت به من عطا کردی
داستان هدیه تولدم
همه چیز در زندگی من تغییر میکند وقتی که من خودم تغییر می کنم
وقتی من روی خلا های درونی ام کار کنم واعتماد به نفسم را بالا ببرم وتواناییهاوتوانمندیهام را باور کنم فارغ از اینکه بقیه من رو باور دارند یا ندارند وخودم را دوست بدارم فارغ از اینکه بقیه مرا دوست دارند یا ندارند اتفاقات زندگی من تغییر می کند
اگر من رها بشم از انسانها واگر خدارا باور کنم وبا خدا عشق کنم وایمانم را تقویت کنم ومحتاج توجه دیگران نباشم خود بخود به من توجه میشه ،خودبخودمرا دوست می دارند وبرام هدیه می گیرند خودبخود ارزشمند و معروف میشم ،محبت افراد را دریافت میکنم در حقیقت خدا سبب میشه تا من بین انسانها محبوب شوم چون من در عشق او غرقم وباور دارم او برایم کافی است
وجود تضادها در زندگیم سبب میشه تا من خواسته هام را بهتر بشناسم وتمام توجه وتمرکزم را بزارم روی خواسته هام که اگر من سعی کنم روی باورهام کار کنم وخودم را تغییر دهم ،ایمانم را تقویت کنم وخدا را در زندگیم ببینم ورابطه خودم با خدا را مهمترین رابطه زندگیم بدانم ورابطه ام با بقیه نتیجه رابطه من با خدا باشد همه چیز در زندگی من تغییر می کند
وقتی من رها میشم وبه خواسته ام نمی چسبم ،وقتی خواسته ام آنقدر برام مهم نیست که به آن وابستگی پیدا کنم خودبخود همه چیز رخ می دهد
وقتی من بخاطر نداشتن چیزی ناراحتم یا نگرانم وبه فردی که آن چیز را دارند حسادت میکنم وبا حسرت به آنها نگاه میکنم من از آن خواسته دور میشوم
وقتی من خدای خودم را باور کنم وبا درون خودم رفیق باشم یعنی با خودم در صلح باشم دیگه نظر ودیدگاه بقیه ورفتار آنها برا من مهم نیست باهمه چیز در صلح ام از زیباییها لذت میبرم خوشحالم وشاد وامیدوار هستم وعاشقانه با خدای خودم زندگی میکنم نتیجه آن رخ دادن تمام آن چیزهایی است که می خواستم یعنی تمام تضادهای گذشته من ،کمبودها ،خودبخود برام بوجود میاد
قانون : تنها کاری که من باید بکنم تا همه چیز در زندگیم عالی باشد این است که با قلبم دوست باشم وشادی را در قلب خودم پیدا کنم واز زاویه ای به مسائل نگاه کنم که احساس بهتری به من بدهد
محتاج هیچ کس وهیچ چیز نباشم وبا خدای خودم رفیق باشم، خودم را همین جور که هستم دوست بدارم وبه خودم افتخار کنم چون تکه ای از خداوندم
دیگران رو هم همین جور که هستند دوست داشته باشم چون آنها هم قسمتی از خداوند هستند ونتیجه طبیعی آن آرامش ،ثروت ،خوشبختی ،سلامتی، داشتن دوستان خوب ،وهر چیز خوبی که من میخواهم هست ودقیقا هر چه که بخواهم خود بخود اتفاق می افتد اگر به هدف وخواسته ام نچسبم، وابسته نشم ،نخوام یه چیزی را به زور بدست بیارم چون هیچ وقت بدست نمیاد
اگر من با خودم در صلح باشم خودبخود خواسته هایم اتفاق می افتد ونیازی نیست که نگران باشم کی اتفاق می افتد لذت ببرم از زندگیم خودش اتفاق می افتد
وقتی من آگاهانه سعی کنم همه نگاهم به خودم باشد روی باورهام کار کنم وبا خودم در صلح باشم وخودم را بپذیرم ونظر بقیه برام مهم نباشد وبرای دیگران زندگی نکنم خودبخود خود همه چیز در زندگی ام تغییر می کند
اگر به چیزی می رسم موفقیتی بدست میارم همه ازلطف خداست که لطف خدا شامل همه مردم است ولی برای همه مردمی که آن رابطه را داشته باشند بقول قرآن خداوند میفرماید اجابت کنید مرا تا اجابت کنم شما را
یعنی وقتی این رابطه اتفاق می افتد ومن آن رابطه را درست با خدای خودم برقرار میکنم همهچیز خودبخود درست می شود
ارتباط با خداوند منظور یک رفتار ،دین یا مذهب خاص نیست ،منظور قلب است یعنی یک موضوع خیلی خیلی درونی قلبی وعاشقانه موضوعی که فارغ از دین ،مذهب ،مسلک ،عقیده وهر چیز دیگه ای هست ،یه چیزی که انتهای آن احساس فوقالعاده هست ،احساس یگانگی با منبع جهان هستی است ،احساس دوست داشتن خود ،دوست داشتن دیگران ،احساس زیباییها را دیدن اینکه در هر فضایی هستیم همه چیز را زیبا ببینم وعطر خداوند را همه احساس می کنم ،احساس اینکه خودم را عاشقانه دوست دارم همین جور که هستم وحتی زندگی گذشته ای که داشتم ،از سختی هایی که کشیدم همه چیز را دوست دارم در زندگی ام حتی روزهای تلخ را ومیدونم ودرک میکنم آن روزها ،روزهایی بودند که برای تکامل وپیشرفتم نیاز بودند وقسمتی از وجودم در آن روزها تکامل پیدا کرد
وآن تضادها به من کمک کردند تا خواسته هام برام واضح تر شوند وخواسته های جدیدی پیدا کنم وجهان گسترش پیدا کند وقتی با همه چیزدرصلحم(همسر،فرزند،دوست،دولت ،پدر ،مادر،…) وقتی همه چیز را از زاویه خداوند ببینم ومتوجه باشم همه چیز سرجاش هست ودرسته وهیچ اشکالی در کار نیست ولذت ببرم از خودم ،همه چیز خودبخود درست میشه ،همه چیز لذت بخش میشه وهمه اتفاقات رخ می دهد
وقتی من در هماهنگی قرار بگیرم ووقتی من حسرت نمیخورم وموفقیت دیگران را تحسین کنم وخوشحال باشم
همه چیز به نحوه تفکر ونگاه من بستگی دارد
خدایاشکرت…..شکرت…شکرت
در پناه الله شاد وثروتمند وسعادتمند وسلامت باشید در دنیا وآخرت
به نام مهربان پروردگارِ سخاوتمندم که هدایتم کرد به سمت این آگاهی ها
سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین
این فایل ها باعث میشه تا قوانین برام تکرار بشه تا بیشتر به این شیوه زندگی کنم و نتایج بهتری بگیرم
من باید رو خودم کار کنم ارتباطمو با مهمترین رابطه زندگیم یعنی خداوند تقویت کنم آرام باشم ، ویادم باشه که خداوند وعده فزونی میده
یادم باشه هرجا نگرانم یعنی خداوند رو فراموش کردم
آرام باشم و به خواسته ای نچسبم و رها کنم و همچنان رو خودم کار کنم تا با تغییر نگرش به احساس بهتر برسم و هرروز مدت زمان بیشتری دراحساس بهتر بمونم ، چون احساس خوب مساوی با اتفاق خوب .
سپاسگزارم از شما استاد عباس منش عزیزم و مریم جون عزیز که این آگاهی ها رو دراختیارمون قرارمیدین
دوستتون دارم وعششششششق برای خانواده بزرگم در سرزمین توحیدی عباس منش.
به نام خدا
امروز نهمین روز سفر رو پیش رو داشتیم و کلیپ فوق العاده دلنشین استاد در روز نهم که مربوط به «هدیه ی تولد»شان بود و واقعا چه هدیه ی بی نظیری بود به همه ی ما
خدایا شکرت!
چقدر حس و کلام استاد را دوست داشتم. غرق در خدای گونگی !
چقدر من عاااشق این عبارت « صلح با خود »هستم!
چه عبارت آرام بخشی است و کاش خیلی خیلی زودتر از این ها با این عبارت که دنیای معنا را در خود نهفته دارد آشنا می شدم .
اما خدا را شکر که بالاخره به گمگشته ی قرن های خود رسیدم و فهمیدم که هدف من از آفرینش رسیدن به «صلح با خود» است و تو زمانی با خود در صلح خواهی بود که غرق باشی در توحید ، غرق باشی در نور خداوند ، غرق باشی در عشق ، غرق باشی در سرور .
چه زیباست در صلح بودن با خود !
انگار تمام جهان فقط برای تو ، بزگترین ارکست سمفونی اش را به راه انداخته تا تو را سرمست موسیقی حضور خدا نماید و انگار تمام گلها آمده اند تا تو را از عطر دلنشین حضور خدا آگاه کنند و تو سرشار از نور و شادی و سرور سر از پا نشناخته ، از این همه لذت و عشق ، سبک تر از باد ، رها و آزاد ، در گوشه و کنارِ عرصه ی این اجرا ، غرق در رقص و پایکوبی هستی. (این عبارات آمدند تا من کمی از حال باحال این لحظه ی خود را به تصویر بکشم .)
خداوند من ! تمام لحظه های م را غرق در موسیقی ِحضور خود بنما !
…
باید بگویم این قشنگ ترین هدیه ی این لحظه و بهترین نشانه ی «در صلح بودن با خودم» بود گل ِ مریم .
و آنقدر کلام استاد به وجدم آورد که مثل همان اجرای بی نظیر بارها گوشش سپردم. و غرق در آگاهی های ش شدم.
…
و نشانه ی بعد که عجیب هم بود :
امروز(البته دو روز است ) امکان دیدن و مطالعه ی سایت استاد و بررسی کامنت خود استاد نازنین ام و اعضای خانواده ام (و البته گذاشتن کامنت خودمان ) را نداشتم بخاطر قطع سراسری اینترنت ، و این فرصتی عالی بود تا هم این کلیپ را چندبار به صورت صوتی و تصویری با گوش جان بنوشم و هم فایل های روزهای قبل سفر را دوباره مرور کنم.
و این هم ب نظرم نشانه ای پر برکت بود از برخورد جهان با من ، زمانی که با خود در صلح ام و در «هماهنگی با خدای درونم ».
خدا را شکر.
…
چند روزی است خانه مان ، پارادایس، زیباتر و منظم تر از قبل شده و بودن در آن برایم بیشتر حکم معبدی یافته برای مناجات با پروردگارم و غور در آموزه های استادم. این هم نشانه ای دیگر !
…
و نشانه ی دلچسب بعدی این بود که هم من و هم همسر نازنینم هر دو در مدار بهره بردن از آگاهی های این فایل قرار گرفتیم.
…
و
خداوند من !
یاری م کن تا ساعت های بیشتری از روز
روزهای بیشتری از ماه
ماه های بیشتری از سال
و سال های بیشتری از عمرم ، این نشانه ها را تجربه کنم.
خداوند من !
رابطه م را با خود پیوسته تر و محکم تر و مهم تر از همیشه نما.
خداوند من !
نعمت ها و برکت ها را به سمت زندگی م هدایت نما.
خدایا شکرت!
دوستتان داریم
27آبان 1398