داستان هدیه تولدم - صفحه 25 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    240MB
    20 دقیقه
  • فایل صوتی داستان هدیه تولدم
    18MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1503 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سهراب سهرابی گفته:
    مدت عضویت: 1635 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام استاد عزیزم و مریم عزیزتر از جان

    من امروز میتونم بگم از همه چی رهاشدم چون دیگه میتونم بخودم بگم جاده خوشبختی رو پیدا کردم همون جاده آسفالته که تو جنگله با صدای و آواز پرنده ها منو تو دل خودش جاده همون جاده ای خیلی ها تصویر ش نمیتون بکنن ولی من الان تو همون جاده جنگلی هستم دارم لذت میبرم از نوای جنگل بسمت اهدافم که مطمئنم بهشون میرسم و من هیچ نگرانی بابت رسیدن به هرآنچه می‌خوام ندارم

    زندگی من دو بخش شد قبل از استادم بعد از استاد عزیزم قبل از استاد من هرچه تجربه تلخ و غیر قابل هضم بود از سر گذروندم بعد از اینکه استاد اومد تو زندگیم هرآنچه من از خدا انتظار داشتم برام رخ داد

    من یه دکمه رو فشار ندادم عوض بشم واقعا تلاش کردم رو خودم کار کردم من صبح که بیدار میشم همینکه سپاسگزاری میکنم ایرپادمو میزارم تو گوشم حرف های استاد رو گوش میدم تا آخر شب از 24ساعت شبانه روز من 6هفت ساعت حرف های استاد رو گوش میدم بی استثنا نه اینکه مجبور باشم که حتماً گوش بدم تو سایت برم ناخدا گاهه می‌خوام برم خیابون گردی میگم من دارم میرم لذت ببرم و زیبایی هارو ببینم پس بزار یکی رو رندوم پلی کنم حین قدم زدن گوش کنم همینجوری دارم کارهامو انجام میدم باز پلی میکنم رندم یکی گوش میدم

    اینقدر برای من جواب داده که نگو

    من بالا شهر زندگی میکنم همه قسمت های زندگیم عالی شده جز ثروت که میدونم تو این قسمت خیلی باید کار کنم دارم رو باور فراوانی لیاقت و ارزشمندیم کار میکنم مطمئن م خیلی راحت به به آنچه می‌خوانم میرسم چون دارم حسش میکنم میرم تو خیابون های کوچه پس‌کوچه‌های گرونترین و بهترین خونها قدم میزنم و تحسین میکنم به خودم میگم ببین ثروتمند شدن باشکوه با ثروتمند شدن میشه این خونه های زیبارو ساخت خدا زیباست و زیبایی رو دوست داره پس توهم اگه میخوای زیبا زندگی کنی و زیبایی بیافرینی باید ثروتمند بشی باید باور کنی اونا چیز خاصی نداشتن اونا باورهای بهتر و بزرگی داشتن تونستن پس تو هم میتونی ادامه بده غیرممکنی وجود نداره.

    یه ترمز هم پس ذهنم هست نمی‌دونم چکارش کنم

    بهم میگه تو هرچه دیرتر به ثروت برسی چیزها و نعمت های بزرگتر بدست میاری که فراتر از آنچه تصور میکردی هست…

    در پناه ایزد پایدار باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    مریم چراغی گفته:
    مدت عضویت: 699 روز

    به نام یگانه خالق یکتا

    روز شمار تحول زندگی من روز نهم

    سلام استاد جان، سلام مریم بانوی عزیزم

    سلام بر خانواده پراز عشق و دوستداشتنی عباسمنش

    خدایا شکرت برای این آگاهی های جدید و شکرت که من رو لایق درک اون ها دونستی

    رسیدن به خواسته….

    الان که دارم تایپ میکنم، چشمام پراز اشکه واقعا

    اشک از سر شوق، شوقی که نسبت به درک این آگاهی هست از اینکه هرلحظه متوجه میشم که خداوند عزیزم چقدر عاشق منه

    من الان تو محل کارم نشستم،، و اینقدر پر از حس خوب و عشق توی قلبم شدم که چشام پر اشک شده،، یه اتفاق جالبی هم که افتاد این بود که همون لحظه یه ماشین تو خیابون رد شد، آهنگ ابی رو گذاشته بود،، گریه نکن،، گریه نکن، حالا بااشک یه لبخند هم نشسته بود رو صورتم، و حس کردم که از سمت خدا این اتفاق هم زمانی افتاد

    استاد این فایل رو که گوش کردم،، کاری به انجام شدن خواسته های مادی که همیشه دلم خواسته بهشون برسم ندارم

    اینجا چیزهای مهم تری رو فهمیدم

    یه درک بیشتر و بهتر از خداوند رو، تو قلبم حسش کردم،، آروم شدم،، حس آرامش بینظیری رو تجربه کردم استاد

    من تو، کل زندگیم همیشه آرامش خواستم، تو، کـــــل زندگیم، خواسته ی همیشگیم بوده،، و اون رو در آدمها جستجو کردم،، توی رابطه با افراد،، یا هر جای دیگه ای

    اما حالا فهمیدم

    و فهمیدم که آرامش

    توی وجود خودمه

    توی شناخت بیشتر خداونده

    توی قلبیه که به خداوند وصلش کنم

    و چقدر آروم شدم استاد

    اصلا نمیتونم با کلمات توصیفش کنم

    توی کل زندگی، زور زدن برای به دست آوردن شخصی، یا کاری، یا خواسته ای، نمیگم تلاش کردن بده،، اما به قول شما، همون تلاش اگه از سر وابستگی باشه،، هیچ نتیجه ای نمیده،،

    چراااا؟؟

    چون معلوم میشه ما خداوندمون رو باور نداریم

    باور نداریم که فقط اون میتونه برامون خلق کنه

    از ایمان ضعیفمون نشات میگیره

    و بی ایمانی، پر از استرسه

    پراز نگرانی و حال بده

    و میدونیم طبق قانون اگه حال آدم بد باشه، چی میشه

    درصورتی که یه راه خیلی بهتر و عالی تر هم هست

    که فقط کافیه خداوند رو باور کنیم، و با تمام وجودمون بهش اعتماد کنیم و هرخواسته و هر چیزی رو به خودش بسپریم

    تا قلب و ذهن و روح و جسممون و تمااام زندگیمون پر بشه از احساس آرامش

    پر بشه از تمامی خواسته هامون

    پر بشیم از لطف بیکرااان خداودی که لطف و مرحمتش هیچ تَهی نداره

    همونطور که خداوند در قرآن میفرمایند که:

    اجابت کنید مرا، تا اجابت کنم شمارو

    به همین راحتی،

    فقط کافیه بااااورش کنیم

    بااااورش کنیم

    و به قول شما بعدش

    همه چیزززز خود به خود درست میشه

    خدااای عزیزم شکرت هزارااان بار شکرت

    ممنونم استاد عزیزم، خدایا شکرت که با این سایت و این انسان های نازنین که دستان خودت هستن بر روی زمین من رو آشنا کردی

    خدایااا شکرت

    در پناه الله یکتا

    شاد، سالم، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    نازنین فتحی گفته:
    مدت عضویت: 665 روز

    بنام الله مهربان

    سلااااامم

    ردپای روز نهم سفرمن

    نکته هایی که از این فایل آموختم:

    تیترذهنمون باید بشه این جمله که : سِّر جهان اینه که باید آسون بگیریم همه چیز رو.

    تا زمانی که نگرانی داشته باشیم ، وابسته و چسبیده باشیم به چیزهایی که می‌خواهیم داشته باشیم در اصل داریم اونو از خودمون دور میکنیم و هرگز بهش نمیرسیم.

    باید رها کرد ، باید به خدا اعتماد کرد ، باید فقط خودمون رو در ایمان و یقین به خدا غرق کرد اونوقت خواهیم دید که چطور همه چیز خودبه خود رخ میده‌.

    باید آسون گرفت ، بقولی باید بیخیال بود لذت برد باید حالمون خوب باشه ، تموم تلاشمون این باشه که همه چیز رو از دریچه ای نگاه کنیم که بهمون احساس خوب بده ، احساس خوب یعنی ما داریم به خدا نزدیک میشیم ، اونوقت قلبمون آرومه ، اونوقت دیگه ترس و نگرانی معنایی نداره ، اونوقت به صلح می‌رسیم با خودمون با درون خودمون و این همون معجزه ای که برای رسیدن به خواسته هامون لازمش داریم .

    چرا معجزه اینه ؟

    چون خدا رو باور کردیم چون به قدرتش ایمان آوردیم بهش اعتماد کردیم که میتونه هر آنچه که ما میخوایم رو بهمون بده ، چرا؟

    چون ما توحیدی بودنمون رو بهش نشون دادیم

    در اصل به حرف خود خدا که گفته :

    اجابت کنید مرا تا اجابت کنم شمارا

    عمل کردیم، و این نتیجه ای بغیر از دریافت خواسته هامون نداره.

    در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    زهرا اسلام پور گفته:
    مدت عضویت: 2079 روز

    سلام به همه دوستان و همگامان

    سلام به استاد عباس منش و سرکار خانم شایسته عزیز

    خیلی خیلی فایل قشنگی بود اشک رو توی چشمان من جاری کرد وقتی که گذشته خودم رو به یادم اورد که دقیقا ۴ الی ۵سال تمام بود که‌من با شوهرم بحث داشتم و این بحث یکی از مسایل اساسی و وحشتناک زندگیمون بود که امتیاز تعاونی مسکنمون که در حوالی شهر بود رو بفروشیم و خونه ای توی شهر بخریم ولی شوهرم اصلا موافقت نمیکرد

    حتی اینکه یک بار انقدر بحث ما شدت گرفت که من به مرز سکته رسیدم و اگر پدرم و برادرم به موقع به من نرسیده بودن من نمیدونم چه بلایی سر من اومده بود

    و من تمام طول این چند سال رو فقط از صبح تا شب خود خوری میکردم‌ و حسرت دیگران‌میخوردم که تند تند خونه دار میشدن تا اینکه پدرم مادرم دوستام به من گفتن بس کن دیگه چقدر حرص میخوری بابا ول کن اخر سر سکته میکنی میوفتی یه گوشه خونه و دیگه این خونه خریدن چه به دردت میخوره و …

    تا اینکه نمیدونم کمک خداوند بود من به کلی از فکرش اومدم بیرون حتی دیگه شروع کرده بودم به رسیدن و تزیین و زیباتر کردن خونه ای که توش زندگی میکردیمبا اینکه اجاره ای بود حتی خونه رو رنگ امیزی کردم و … و روحیه گرفته بودم‌کلاس ورزشی میرفتم و اصلا یادم رفته بود خونه خربدن و …

    تا اینکه یه روز خونه پدری همه خواهر و برادرها جمع شده بودیم پدرم گفت حالا که همگی شما(خواهر و برادرهام)خانه دار شدین بیاین همت کنیم و زهرا (من)هم خونه دار ش

    کنیم و شوهرم هم از این پیشنهاد خوشحال شد.

    خدا میدونه در عرض یک ماه ما خونه خریدیم در حالیکه یکی از بحرانی ترین زمان خرید و فروش خونه بود و کمتر بنگاهی بود که حتی خونه ای برای فروش داشته باشه.

    خیلی اسون خیلی قشنگ خیلی اروم خونه خریدیم‌و چه فروشنده مهربان و کار درستی به ما خورد چقدر راحت اسباب کشی کردیم و چقدر قشنگ تمام اسباب و اثاثیه خونه رو عوض کردم

    میخوام بگم که به محص اینکه بیخیالش شدم خداوند درهای گشایشش رو به روی من باز کرد و خداوندم را هزاران بار شکر میکنم که چنین درس و تجربه زیبایی رو به من داد و از شما هم تشکر میکنم که اون رو دوباره برای من یاداوری کردید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    مهدی رستمی گفته:
    مدت عضویت: 2493 روز

    سلام استاد عزیز و همه دوستان هم فرکانس

    به خدا از ته دل میفهمم خود به خود که میگید چجوریه . وقتی به این خود به خودی که مدتها قبل رو پی و شالودش کار کردی باور و ایمان کامل داشته باشی . یه جورائی همیشه دلت قرصه . ته دلت محکمه . یه خوشحالی درونی که تو وجودت مور مور میکنه . انگار از درون خودت با خودت میخندی چونکه میدونی , میشه اتفاق میفته . خیلی حسش خوبه . خیلی سالها پیش دنبال معنی از رگ گردن نزدیک تر بودم . اون موقع ها نوجوون بودم نمیدونم شاید کم کم یادم رفت بیشتر پیگیرش باشم . ولی الان رگ چیه گردن چیه , تو تار و پود وجودم حسش میکنم و هر چی بیشتر حس میکنم هرچی بیشتر رو خودم کار میکنم . اون خنده درونیه او شادیه بیشتر میشه .

    امیدوارم لحظه به لحظه شادی تو وجودون و ایمان و امید توذهنتون مور مور کنه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      سید محمد صادق حسینی گفته:
      مدت عضویت: 3931 روز

      سلام خدمت شما هم فرکانسی عزیزم، منم من مثل شما قبلاً اینو نمیفهمیدم که خدا از رگ گردن به ما نزدیکتر است، خدا رو صد هزار مرتبه شکر میکنم که الان هدایت شدم و میتونم اینو بفهمم، اما لازمه که همیشه روی خودمون کار کنیم و به خودمون یادآوری کنیم و این باور را قویتر کنیم، در پناه خدا سالم باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  6. -
    در جستجو خوشبختی گفته:
    مدت عضویت: 2804 روز

    سلاااام چقدرررر عالییییی بود کیف کردم از این فایل??

    سفرنامه روز نهم:

    من امروز با دیدن اسمان ابی لذت بردم

    از سالادی ک با عشق برا خودمو همسرم درست کردم لذت بردم.

    برا دوستم ارزوی خوشبختی کردم.

    ایده ای ک چنروز پیش گفتم رو هم رفتم عملی کنم موفق نشدم ولی ناراحت نشدم بعد جایی ک فکرشو نمیکردم پسندیدن کارمو و قراره خبر کنن.

    اینا نشونه های هماهنگ بودن با خودمونه

    خیلی نکته داشت این فایل و من یادداشتشون کردم.

    در پناه حق ?

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    فروغ گفته:
    مدت عضویت: 2628 روز

    سلام استاد

    چقدر قشنگ توضیح دادین در مورد هماهنگی واقعا همینطوره ادم وقتی سخت نمیگیره و راضیه به رضای خدا همه چی خودش درست میشه.

    یادمه همیشه برام سوال بود چرا ادمای خونسرد و بیخیال کاراشون درست میشه خود به خود؟ حتی گاهی حسودیم میشد که چرا طرف خیلی راحت به خواسته هاش می رسه اما من باید به یه بدبختی و سختی به اون چیزی که میخوام برسم. و یه ضرب المثلی تو خانواده ما بود که

    ما همه چی رو سخت به دست میاریم و بابتش کلی حرص باید بخوریم و جون مون میاد بالا تا کارمون درست میشه و من فکر می کردم این تقدیر من و خانواده مونه و خواست خداست و کاری هم نمیشه کرد…

    یادمه اون موقع ها هروقت فال حافظ می گرفتم دقیقا همین شعر حافظ که استاد خوندنش و بیت اخرش میگه

    “سخت گیرد جهان بر مردمان سخت کوش”

    میومد و من نمی تونستم رازش رو بفهمم

    تا اینکه کم‌کم متوجه شدم هروقت به خواسته ای نمیچسبم راحت اتفاق میفته…

    اما عادت های منفی چسبیدن به خواسته چنان در من قوی بودندکه بازم به روال قبل زندگی میکردم تا اینکه خدا رو شکر وارد پروسه خودسازی روی خودم شدم

    و با آگاهی های که از این سایت به دست آوردم

    دارم تلاش میکنم با خودم هماهنگ باشم و به خدا توکل کنم و تو همین مدت نتایج عالی گرفتم.

    و من حالا قوی تر و مطمئن تر به این مسیر ادامه میدم و میدونم که این مسیر انتهایی نداره و مقصدی هم وجود نداره.

    من وظیفه دارم بعنوان بنده یکتاپرست خداوند

    همیشه روی خودم کار کنم و مراقب باشم شرک نورزم و به خدا توکل کنم.

    و خدا هم بعنوان رب العالمین عالم هستی خدایی رو خوب بلده

    پس همه چی حله خود به خود

    خدایا هزاربار تو راسپاس بخاطر این آگاهی های ناب

    و استاد عزیزم و خانم شایسته از شما هم متشکرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    هادی سهامی گفته:
    مدت عضویت: 3919 روز

    به نام خدای قوانین تغییر ناپذیر

    خدایا شکرت که عمری دادی بهم که بتونم روز دیگه ای رو در جهت پیشرفت و بهتر کردن باورهام سپری کنم

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته و خونواده عزیزم

    روز نهم سفرم

    داشتم با خودم فکر میکردم که صحبت بعضی افراد چه قدر دلنشینه و مثل یه کلیدی که مخصوص یه قفله چه قدر قشنگ حرفای بعضیا تو جانت میشینه و لذت میبری. و این به خاطر اینه که حرفاشون از روی ایمانشونه. آخه بعضیا چهار جمله از کتابا یاد گرفتن و میاد تکرارش میکنن ولی حرفای استاد تو قلب و روح نفوذ میکنه .

    وقتی استاد حرف میزنه و در مورد قوانین صحبت میکنن ، انگاری خود خدا نشسته رو به روم و داره باهام حرف میزنه .

    منی که اینهمه فایل از اساتید دیگه داشتم و کلی کتاب از اساتید موفقیت دیگه چه ایرانی چه غیرایرانی خونده بودم ، هیچکدوم قد حرفای استاد روم تاثیر نداشته و زندگیمو متحول نکرده

    فقط با فایل انگیزشی شماره 3 و 4 رفتم مسابقات ورزشی و مقام آوردم .

    خیلی خوشحالم و شاکرم از خدا که قوانینشو از طریق استاد عباس منش به هرکسی که توی مدارش باشه منتقل میکنه.

    و اما در مورد فایل سفرنامه :

    چه قدر این فایل آگاهی دهنده س و باورهای بی نظیری رو القا میکنه .

    اینکه روی کسی بیرون از خودمون حساب نکنیم، نه حتی روی افراد ، حتی روی اشیا

    اینقدر نچسبیم بهشون که خواب و آرامش مارو بگیرن ،

    توی آرامشه که جریان نعمت ها وارد زندگیمون میشه ، باید این رودخانه نعمت های خدا رو جلوشو باز بزاریم .

    و من الان چند ماهه روی هیچکس غیر از خدا حساب نمیکنم. البته احترام و سپاسگزاری از دیگران رو همیشه باید داشته باشیم . و درونمون از خدا تشکر کنیم که از طریق بینهایت دستهاش داره بهمون کمک میکنه.

    و الان چند ماهه که فقط روی خدا حساب میکنم و باورهای توحیدیم رو تقویت میکنم چه قدر احساس آرامش دارم و اتفاقات خوب برام افتاده. از ارتباطم با خدا خونواده م ، دوستام ، از نظر مالی ، از نظر سلامتی و خداروشکر میکنم از این جهت .

    وای هرچی فکر میکنم بیشتر یادم میاد نشانه هارو ، دیروز با خونواده رفتیم کنار یه رودخانه خیلی زیبا . خیلیا اومده بودن و مشغول عکس گرفتن از خودشون بودن و … منم قبلا مثل خیلیای دیگه بودم و فقط دنبال سوژه عکاسی بودم که بزارم توی اینستا و بقیه لایک کنن و کامنت بزارن ، من آرامشم رو در تایید دیگران و بیرون از خودم میدیدم ولی این روزا فقط واسه خودم دارم زندگی میکنم. دیروز کنار رودخونه ، چشامو بستم و نفس عمیق کشیدم و به صدای آب گوش میدادم و باورتون نمیشه دوستان ، خدارو حس کردم که تو صدای رودخونه خودشو به من نشون میداد که آره من همه جا هستم حتی توی صدای شر شر آب . زیباترین لحظه ای رو حس کردم که بعد از مدت ها تجربه ش کردم و احساس یه آرامش عمیق کردم .

    من این لذت و آرامش درون رو با هیچ چیزی عوض نمیکنم. و لحظه ای که روی هیشکی جز خدا حساب کردم ، احساس آرامش همه وجودم رو گرفت. بعد وقتی کنار رودخونه یه فنجان چایی خوردم توی عطر چای هم خدارو حس کردم، نمیدونید بچه ها چه حس عمیقی حس کردم. خدایا شکرت خدایا شکرت خدایاااااااا شکرت

    من همیشه اینجوری فرض میکنم که: تو یه جزیره وسط اقیانوس هستم که هیچکس توش نیست و فقط من هستم و هیچ راه ارتباطی هم با دنیای خارج ندارم. و فقط صدای اقیانوس و جنگل و پرنده های جزیره باشه.

    بچه ها چشاتونو ببندید و تصورشو کنید . چه طور حسی دارید? آیا حس میکنید زندگی تموم شده ?

    حتی اگه بدونید تا آخر عمر هم توی اون جزیره باشید چی? افسردگی میگیرید?

    من که در تمام اون لحظات و ثانیه به ثانیه سعی میکنم با خودم و خدا لذت ببرم و با خودم و تمام موجودات اونجا در صلح باشم.

    فقط میخوام بگم اگه با خودمون و خدا در صلح باشیم . دیگه نظر و حرف دیگران اصلا برامون مهم نیست.

    نکته خیلی آگاهی دهنده دیگه ای که استاد فرمودن اینه که به خواسته ها و اهدافمون نچسبیم.

    خیلی دوست دارم از زندگی خودم بگم و نشانه هارو در اطرافم تایید کنم.

    بچه ها من مربی ورزشی هستم و باید در طول روز میانگین 5-6 کیلومتر تردمیل بزنم . قبلنا این هدف همیشه جلو چشمم بود و میرسیدم به 1 کیلومتر ، میگفتم وای 4 تاش مونده و همش چشمم روی عدد تردمیل بود و راستشو بخواین اصن حال نمیکردم با دویدنم و لذت نمیبردم حتی آهنگ هم گوش میدادمااا ولی از وقتی روی باورهام کار کردم اصلا به عدد تردمیل نگاه نمیکنم. الان چند وقتیه فایل های استاد رو گوش میکنم و بعد نیم ساعت میبینم از اون مسافت هدف هم خیلی بیشتر رفتم . الان خوب میفهمم که نباید خیلی به هدف چسبید چون آرامش رو ازم میگیره و نمیزاره اون جریان نعمت ها وارد زندگیم شه . فقط از لحظه به لحظه باید لذت برد .

    باید آسون بگیریم همه چیزو، چون قانون جهان خیلی طبیعی و راحت هستش و اگه ما جلوشو بگیریم بهمون سخت گرفته میشه

    ……………………..

    خدایا شکرت که روز به روز داره آگاهی هام بیشتر میشه .

    از استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز و خونواده عزیزم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 2328 روز

    باسلام

    ی روز خوب از سفرنامه

    این برگ از سفرنامه رو با ی سخن قشنگ از جانی دپ شروع میکنم:

    🌟 انسان ها موجوداتی هستند که میگن خدا هست ولی جوری زندگی میکنند ک انگار خدا نیست🌟

    این فایل چقدر جنسش با بقیه فایل ها فرق داشت، کل قانون و اگاهی ها در همین فایل ۲۰ دقیقه ای گنجانده شده، چقدر انرژی گرفتم ،چقدر خوب ک به این فایل هدایت شدم ، چ خوب ک هرروز از سفرنامه داره باورهای توحیدیمون رو تقویت میکنه، خوشبختی چقدر ساده است با همین توجه به نکات مثبت و تحسین کردنشون چقد زندگی شگفت انگیز میشه، وقتی تو قران دقت میکنیم میبینیم بیشتر شکایت خدا از ناشکری بنده هاشه، فقط توجه مارو میخواد.

    چقدر قران از اهرم رنج و لذت خوب استفاده کرده اول از جهنم میگه و کلی مارو میترسونه ولی بعدش از بهشت و زیبایی هاش میگه تا خوب تو ذهنمون جا بیوفته که ناشکری و توجه به نکات منفی چ بلایی سرمون میاره. چرا ما تو مشکلات غرق شدیم طوری ک انگار خدا نیست ؟! به قول یک نفر که در کلیپی ذیدم میگفت : وقتی حالت بده ینی داری میگی خدا نیست اگه نمیخوای بگی خدا نیست پس چرا حالت بده؟!!

    از بس از بچگی دیدیم که همه میگن هیشکی نیست بهت کمک کنه. خودت باید تلاش کنی ، یادت باشه همیشه تنهایی و خودت تنهایی باید از پس مشکلاتت بربیایی ( این دیدگاه رو تو مدرسه و سخنان انکیزشی ک مثلا انگیزشی بودن زیاد شنیدم که فقط باورمو به خدا تضعیف میکرد) دیگه ما خدا رو فراموش کردیم که بابا اون بیشتر از خودمون مشتاقه موفقیتمونه .

    دوستان من وقتی میخواستم این دیدگاه رو بنویسم نمیذونستم چی بنویسم از خدا خواستم ک بهم اگاهی بده تا منم بنویسم ( خدا آنی کمک میکنه ولی چرا ما واسه چیزای دیگه اینقد تلاش میکنیم و بهش نمیرسیم ؟؟ قطعا مشکل از رابطمون با خدا و ضعیف بودن باورهامونه) این اگاهی ها میتونه بهتر و بهتر بشه وقتی ما بیشتر به خدا نزدیک میشیم،

    در پناه الله یکتا شاد باشید سالم باشید و ثروتمند و سعادتمند در دنیا و اخرت😉❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای: