اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
نهمین نکته ای که یاد گرفتم اینه که انقدر وقایع رو برای خودت بزرگ نکن اون چیزی که مهمه اینه که تو حال دلت خوب باشه طبق قانون حال خوب = اتفاقات خوب
من دلم میخواد تو محیط کارم همه بگن چقدر خوب کار میکنی چقدر خوب مسایل رو حل میکنی ازم تقدیر کنن بهترین امکانات رو به من بدن اول از همه باید خودم از کار خودم راضی باشم کارم رو انجام میدم به درستی اول از همه خودم کیف میکنم از انجام عالی اون خودم رو بغل میکنم میزنم رو شونه ام میگم دمت گرم اینکار هم عالی انجام شد تو بهترینی خودم رو تحسین میکنم از خودم قدردانی میکنم بعد یهو میبینم دیگران هم بهم فیدبک های خوب میدن از مدیرم درخواستهایی که دارم رو با روی گشاده موافقت میکنه .
قبلا اینجوری نبودم قبلا کار میکردم که همه به به و چه چه کنن به خانواده ام کمک میکردم که بهم بگن چه دختر مسئولی هستی آفرین چه دختر خوبی ولی به قول استاد بدجور بلا سرم اومد فهمیدم نه تنها مسئول نیستم بلکه اعتماد به نفس ندارم خودم رو کافی نمیدونستم هنوز هم کامل درست نشدم تو این مسئله ولی هر وقت میخوام کاری بکنم فکر میکنم که چرا دارم انجامش میدم یه وقتایی هم به چرایی فکر نمیکنم انجامش میدم بعد میبینم باز برای تایید گرفتن اینکارو کردم
البته میدونم یه شبه درست نمیشه راه درازی در گیش دارم چون یک شبه که ایجاد نشده باید تکامل رو طی کرد و انقدر به خودم بگم چرا داری اینکار رو میکنی تا این تبدیل بشه به یک رفتار
سلام میکنم به همه عزیزانی که این دیدگاه رو میخونند.
این فایل برام خیلی آشنا بود و مطمئنم که قبلاً اون رو گوش دادم ولی حالا که دوباره بهش توجه میکنم انگار میخواد چیز دیگهای بهم بگه.
چقدر جالبه که یه مطلب درست، یه اگاهیِ ناب برای دفعات بعدی اطلاعات جدیدتری به ما میده، انگار داره غیرمستقیم میگه که رشد کردی !
به تازگی دوره احساس لیاقت رو به پایان رسوندم و بقدری آگاهی ناب کسب کردم که این فایل برام کاملا بدیهی بنظر میرسه و در تمام طول گوش دادن به این فایل اینجوری بودم که : خب آره دیگه، همینه. مگه غیر از اینه؟
نکتهی قابل توجهی که خیلی ذهنم پسندید این بود که استاد گفتند در هر لحظه و هر اتفاق فقط باید از دیدگاهی که حس بهتری بهت میده به موضوع نگاه کنی.
چیزی که فهمیدم این بود که اصلا مهم نیست دیدگاه درست چیه؟ دیدگاه غلط چیه؟
همیشه تو حوادث زندگی من شخصا میگشتم و تحقیق میکردم ببینم راهکار درست، دیدگاه درست و حس درست نسبت به فلان موضوع چیه؟
اما حالا فهمیدم که اصلا مهم نیست چه دیدگاهی درسته، اصلا کی تعیین میکنه درست و غلط رو؟
مهم اینه دیدگاه فعلی به نفع تو هست یا نه؟
آیا این دیدگاهی که دارم باهاش به قضیه نگاه میکنم منو آروم و خوشحال و خاطرجمع میکنه یا نه بهم استرس میده و بیشتر نگرانم میکنه؟
خداروشکر بابت این آگاهی.
ممنون که تا اینجا همراهم بودید.
تمایل دارم این شعر کامل که استاد خواندند رو در ادامه کامنتم اینجا بیارم، دوست داشتید بخونید:
سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیزم و همه دوستان خوم
خیلی خوشحالم برای بودن توی این مسیر و خدارو هزاران مرتبه شکر می کنم
اینکه با این قوانین داریم آشنا میشیم و جالبه که هرچی بیشتر عمیق میشم می بینم در بیشتر موارد من داشتم خلاف این قوانین زندگی می کردم.
طبق قوانین اصلا نباید به چیزی بچسبیم ، چون ما رو به نگرانی و حس بد میرسونه و نتیجه هم نمی گیریم ، اما من همیشه فک میکردم باید به خواسته هام بچسبم و هر جوری شده تلاشمون کنم بدست بیاد . نمی دونستم دارم فرکانس کمبود و احتیاج می فرستم و طبق قانون هم اون خواسته ازم دورمیشد.
الگوهاشم تو زندگیم هست ، دانشگاه رفتنم ، من فقط دلم می خواست رشته مهندسی صنایع قبول شم اما محتاج نبودم بهش ، یعنی می گفتم من که شغلم رو دارم و دارم زندگیمو می کنم شد شد ، نشدم نشد
و خیلی جالبه معجزه آسا و خیلی خیلی راحت همون رشته و یه دانشگاه عالی قبول شدم … تازه از لیسانسم هم 8 سال گذشته بود و من کاملا مطالب رو فراموش کرده بودم.
وقتی این اتفاق رو با آگاهی های این فایل تطابق میدم می بینم که دقیقا من ناخودآگاه با قوانین هماهنگ بودم ، یعنی :
– اصلا اصراری نداشتم
– ارزشمندیمو به قبولی گره نزده بودم
– دنبال راه نبودم که حالا از چه طریقی باید اقدام کنم
– فک نمی کردم با بدست آوردنش شرایطم خیلی تغییر می کنه ، یعنی محتاجش نبودم
و واقعا معجزه وار پیش رفت . پس اصلا لازم نیست برای خواسته های دیگه هم ضجر بکشم ، الگو لذت بردن از داشته ها و رها بودنه ، رها بودن از چگونگی ، چه زمانی ، با چه کسی و …
باید خودم نکات مثبت خودم رو ببینم و باور کنم که اینا نکات مثبته ، چون من یه نشتی انرژی که دارم اینه که دنبال تغییر بیرونم ، یعنی ثابت کردن یه چیزایی به آدما و راضی کردنشون
من باید دنیای درون رو بسازم ، کار هماهنگی بیرونی باخداونده و او کارشو به بهترین شکل بلده … من متمرکز شم رو وظایف خودم …
و نگران بودن یعنی جدی گرفتن ، یعنی مهم کردن و این یعنی دور شدن بیشتر … کاش باور کنیم خدا بیشتر ازما مشتاقه که ما به خواسته هامون برسیم و اصلا ساز و کار جهان اینه
چقدر دوست دارم این فایل رو ، اصلا یه مدل خاصیه و آگاهی های نابی داره … استاد ازتون ممنونم از صمیم قلبم
و خدارو شکر میکنم که تونستم فایل ببینم وکامنت بذارم ، اصلا کامنت میذارم انگار برای خودم دستورکار دارم ،ذهنم سرگردون نیست … انشالله همه این آگاهی ها به عمل تبدیل بشه
این فایل رو بارها گوش دادم و نکات مهم شو نوشتم و به فکر فرو رفتم متوجه شدم وقتی من با خودم در صلح بودم چه اگاهانه در این موقعه که روی خودم کار میکنم چه در دوران گذشته ناخوداگاه چه اتفاقات خوبی رو تجربه کردم
من یکسال پیش به مدت چند ماه روی خودم کار کردم تمرین فایل های دوره کشف قوانین رو انجام میدادم جدا از اینکه حال دلم عالی شده بود یک رابطه بینظیر باخود داشتم همه چیز برام قشنگ بود مثل صدای پرنده ها لبخنده یه نوزاد توی اتوبوس یا علاقه شدید من به طبیعت رفتن کنار رودخونه یا دریا یا جنگل پیاده رویی با خودم و خدای خودم مناجات کردن واقعا حس بینظیریه اشک شوق همیشه داشتم .
و دوست داشتم یک پارتنر خوب داشته باشم مشخصات و ویژگی هایی ک دوست داشتمو نوشتم و مقایسش کردم اگه من این ویژگی دارم باید درخواستشو برای طرف مقابلم داشته باشم اگه صادقم شادم اونم این خصوصیت رو باید داشته باشه خلاصه این نوشتم و رهاش کردم و از تنهایی خودم واقعا لذت میبردم نچسبیده بودم به این خواسته و شروع اشنایی من با پارتنر الانم که واقعا خودش میگه معجزه بود ولی من میدونم خدا اجابت میکند در لحظه …
این اقا به من پیام داد و حسی بهم گفت جوابشو بدم و شروع کردیم به چت کردن و جالبیه این اشنایی این بود همون تماس اول صادقانه بهم کفت که راستش یک حسی هست چند وقته به من میگه به شما پیام بدم از شما حس خوبی گرفتم و خلاصه با حرفاش کلی انرژی مثبت بهم داد در صورتی ک این آقا رو من چن ماه تو فضای مجازی داشتم و فالور بودیم و ایشون اصلا به من پیام نداد بود تو این چند ماه .
و بعد نوشتن من و درخواستم از خدا حدودا یک هفته رد شده بود و این اقا هم همین حرفو زد که چند روزه هی ذهنم درگیره باشما حرف بزنم خلاصه ما باهم اشنا شدیم و دقیقا همون چیزی بود از نظر شخصیت و ظاهر کمن خواسته بودم من کاری برای به دست اوردن خواستم نکردم ولی توی قلبم این ایمان و ارامش بود که خدا همیشه در بهترین زمان و مکان خواسته هاتو بهت میده .خلاصه الان یک سال از رابطه من با این ادم میگذره و همیشه در صلح و ارامش بودیم بحث و دعوا الکی نبوده تو رابطمون که باعث دلخوری بشه .
همیشه شخصیت ارومی داره و همچین خودم من خیلی شخصیت ارومی رو دارم که تو رابطه های قبلم اینجوری نبودم
خلاصه هماهنگی ذهن و روحم ادمی وارد زندگیم کرد که احساس خوب و شادی بیشتری رو تجربه کنم .و همیشه خداروشکر میکنم عشق ومحبتش رو از بی نهایت طریق به من میرسونه .
زمانی که باورهای ما تغییر کند عزت نفس ما افزایش میابد خلاهای درونی خود را بهبود می دهیم توانمندی ها و استعدادهای خود را باور می کنیم و عاشق خود هستیم و:
-تمام شرایط زندگی به نفع ما تغییر میابد
از دیگران رها شویم:
*تنها خداوند را باور کنیم
*با خداوند عشق کنیم
*ایمان خود را به خداوند تقویت کنیم
*محتاج توجه دیگران نباشیم
*در وجود خداوند غرق شویم
تحت این شرایط دیگران:
خود به خود به ما توجه می کنند ما را دوست دارند برای ما هدیه می گیرند برایمان ارزش قائلند معروف و مشهور می شویم و محبت افراد به ما جلب می شود
بسیاری از ما در طول زندگی خود به تضادهای گوناگونی برخورد می کنیم اگر تنها رابطه با خداوند را اصل در نظر بگیریم و سایر روابط را فرع تلقی کنیم:
همه ی شرایط زندگی به نفع ما تغییر میابد
زمانی که به تحقق اهداف خود وابسته نیستیم:
همه ی خواسته های ما خود به خود محقق خواهد شد
برای تحقق اهدافمان تنها لازم است:
-قلب و ذهن خود را با یکدیگر هماهنگ کنیم
-به ندای قلب خود گوش دهیم
-شادی را در درون خود بیابیم
-به مسائل ناجالب از زاویه ای متفاوت نگاه کنیم
-با خداوند دوست و رفیق شویم
-محتاج هیچ کس و هیچ چیز نباشیم
-از خودمان رضایت کامل داشته باشیم
-به خودمان افتخار کنیم
-خود و دیگران را دوست داشته باشیم
نتیجه طبیعی انجام این اقدامات:
سلامتی نعمت و ثروت بی نهایت لاجرم در زندگی ماست
به اهداف خود: وابسته نباشیم نخواهیم با تقلا و زجر به آنها دست یابیم
با خداوند و خودمان در صلح و هماهنگی باشیم:
تا خواسته های ما لاجرم و خود به خود در زندگی ما رخ دهد
نگران:
زمان تحقق اهداف خود نباشیم
خداوند می فرمایید:
مرا اجابت کنید تا شما را اجابت کنیم
زمانی که با خداوند ارتباط داشته باشیم:
همه ی خواسته های ما خود به خود تحقق میابد
تمام خواسته های ما در زمان مناسب محقق می شود
زمانی که با خداوند و خودمان در صلح و دوستی قرار می گیریم
-حسرت نمی خوریم
-از موفقت دیگران لذت می بریم
-از زاویه ی دید خداوند به تمام مسائل نگاه می کنیم
برای موفقیت نیاز به سختی و زجر کشیدن نیست:
تنها لازم است بر روی باورهای خود به خوبی کار کنیم
باید متعهد باشیم:
-بر روی باورهای خود کار کنیم
-ورودی های ذهنی خود را به شدت کنترل کنیم
-قوانین الهی را به درستی درک کرده به آن عمل کنیم
-آسان گیرتر باشیم
-از زاویه ای متفاوت به مسائل ناجالب نگاه کرده تا به احساس خوب دست یابیم
-نگران تحقق اهداف خود نبوده و به آنها وابستگی نداشته باشیم
احساس بد زمانی به سراغ ما خواهد آمد که:
-زندگی را جدی می گیریم
دیدگاه خداوند اینگونه است که:
تمام اتفاقات در زمان مناسب رخ می دهد بنابراین:
-مسائل را جدی نگیریم
جدی نگرفتن به معنای:
داشتن نگاه و باورهای متفاوت است که منجر به ایجاد احساس خوب در درون ما می شود
خونسرد و آرام باشیم:
تا تمام خواسته های گذشته ی ما به راحتی تحقق یابند
چون:
خداوند بیشتر از ما دوست دارد به خواسته هایمان دست یابیم
این فایل خیلی برای من فوق العاده بود البته که همه فایل های استاد فوق العاده اند، در این فایل استاد چندین بار گفتن که روی خودتون و باورهاتون کار کنید و هدف من هم این است که روی خودم و باورهام کار کنم تا شخصیت و رفتارهام و کل زندگیم به طور کلی و اساسی تغییر کنه و این یک نشانه مهم برای من بود تا بیشتر در تعهدم باقی بمونم و ادامه بدم .
چقدر همه چی در زندگی انسان تغییر میکنه وقتی که خودش تغییر میکنه .
وقتی که روی خودمون و خلع های درونی مون کار میکنیم باعث میشه که اعتماد به نفس مون بیشتر بشه ، خودمون و توانایی هامونو باور کنیم فارغ از این که بقیه ما رو باور دارند یا نه ، خودمونو دوست داشته باشیم فارغ از این که بقیه ما رو دوست دارند یا نه . اونوقت دیگه اتفاقات و نتایج برامون تغییر میکنه .
ما توی زندگیمون به خیلی از تضاد ها برخورد میکنیم و خود من هم الان با چند تا تضاد روبهرو شدم که اینجام و این تضادها هستند تا زمانی که ما روی خودمون و باورهامون کار کنیم و خودمونو تغییر بدیم ، به خواسته هامون توجه کنیم ، ایمانمونو تقویت کنیم ، خدا رو توی زندگیمون اصل ببینیم و رابطه خودمون با خداوند رو مهمترین رابطه بدونیم و رابطه ما با بقیه نتیجه رابطه ما با خداوند باشه ، اونوقته که همه چی در زندگی ما تغییر میکنه .
زمانی که من با خودم در صلح باشم و روی باور هام کار کنم ، خودمو بپذیرم ، خودمو دوست داشته باشم ، نظر بقیه برام مهم نباشه ، برای دیگران زندگی نکنم اونوقت تمام تضادها و کمبود ها و حسرت هایی که در گذشته داشتم خود به خود برام اتفاق میافته. تضادهایی که برای تکامل و پیشرفتم نیاز بودن و به من کمک کردن تا خواسته هام برام مشخص بشه و خواسته های جدیدی در من ایجاد بشه ، همه اینها خود به خود و طبیعی اتفاق میافته.
لطف خدا برای همه مردمه ، ولی برای همه مردمی که اون رابطه درست رو با خداوند ایجاد کردند ، ارتباطی که انتهاش احساس فوق العاده است، احساس یگانگی با منبع جهان هستیه ، احساس دوست داشتن خود و دیگران ، احساس زیبایی ها رو دیدن در هر فضایی .
ما باید نحوهی تفکرمونو عوض کنیم و باور کنیم که همه چیز ، همه چیز و همه چیز، فقط و فقط به نحوهی تفکر و نگاه ما بستگی داره ، همهی خواسته های ما داده میشه وقتی که ما با خودمون در صلحیم و وقتی که ما عشق رو از درون خودمون پیدا میکنیم نه بیرون از خودمون ، زمانی که خدا رو تنها قدرت جهان هستی بدونیم و اونو باور کنیم و فقط از خودش بخواییم .
برای این که همه چیزو راحت بدست بیاریم باید زمان زیادی رو روی خودمون کار کنیم ، باید ورودیها مونو کنترل کنیم تا باورهامونو تغییر بدیم و باید متعهد باشیم برای کار کردن روی خودمون ، اونوقت اتفاقات خوب برامون رخ میده و همه چی تغییر میکنه.
منظور از کار کردن روی باور : یعنی نگاهمونو به هر چیزی در هر لحظه از زندگیمون جوری تغییر بدیم که احساس کمی بهتر به ما بده و ما رو اذیت نکنه ، در یک کلام بیخیال تر باشیم و زندگی رو راحتتر بگیریم. این نکته در مورد تغییر باور خیلی بهم کمک کرد تا تغییر باور رو اونقدر توی ذهنم بزرگ نکنم و وقتی که یک اشتباهی میکنم خودمو سرزنش نکنم و خلاصه که کمالگرا نباشم فقط کافیه یکم احساسمو خوب کنم .
کسی میتونه زندگی رو راحتتر بگیره و دنیا رو قشنگتر ببینه که روی فکرش و باورهاش کار کرده باشه ، خدا رو بیشتر باور کرده باشه ، به چیزی توی زندگیش نچسبیده باشه ، چیزی براش اونقدر مهم نباشه که نگرانش باشه .
احساس بد وقتی میاد که ما خیلی زندگی و همه چیز رو جدی میگیریم ولی دیدگاه خداوند اینه که همه چیز به صورت طبیعی و در زمان مناسب اتفاق میافته ، خداوند بیشتر از ما میخواد که ما به خواسته هامون برسیم چون با رسیدن ما به خواسته هامون جهان گسترش پیدا میکنه و روند طبیعی جهان اینه .اگر ما طبیعی باشیم اتفاقات طبیعی جهان رو تجربه میکنیم اما اگر غیر طبیعی باشیم اتفاقات غیر طبیعی هم برای ما رخ میده ، این قانونه ، هر جوری که ما هستیم همون اتفاقو تجربه میکنیم ، هر جوری که به جهان نگاه کنیم همونو می بینم .
اگر آسون بگیری جهان هم با تو آسون میگیره و اگر سخت بگیری جهان هم با تو سخت میگیره.
جمع بندی:
به چیزی نچسبیم ، وابسته به چیزی نشیم ، نگران نباشیم ، اگر نگران به دست آوردن چیزی هستیم معلومه که هنوز باور نکردیم که اون به دست میاد ، روی باور هامون کار کنیم و ما که تغییر کنیم نتایج خود به خود و طبیعی اتفاق میافته.
خدایا ازت سپاسگزارم که این آگاهی ها رو از طریق استاد عزیزم به ما میدی و خدارو شکر که در مسیر این آگاهی ها قرار گرفتم خدایا کمکم کن تا در زندگیم عملیشون کنم .
باسلام و عرض ادب خدمت شما
دقیقا چند روز دیگه تولدم هست
چقدر احساس استاد واقعی بود و ماسکی نزده بود صحبت میکرد
خدایا شکرت بابت همه نعمت هایت
واقعا امروز از خدا آرامش و سلامتی و شادی و ثروت میخام و اینقدر بهم بدهد که اشباع بشم
امروز چندمین روز است که رفتم دستفروشی
صبح حالم خوب بود
ولی الان حالم اوکی نیست
یادم به گذشته افتاده
تو استاد بودی کلی شاگرد داشتی
چی شده امروز داری دستفروشی میکنی
صد البته خودم خطا کردم
الان مینویسم واسه آینده بسیار نزدیک که قرار خیلی رشد کنم و بیام این پیام ها و رد پاها را بخوانم
الان از خدا کادوی تولد میخام
خدایا میدونید چی میخام
سپاسگزارم
به نام خالق بی همتا
سلام استاد جان سلام دوستان
امروز نهمین روز از سفر منه
نهمین نکته ای که یاد گرفتم اینه که انقدر وقایع رو برای خودت بزرگ نکن اون چیزی که مهمه اینه که تو حال دلت خوب باشه طبق قانون حال خوب = اتفاقات خوب
من دلم میخواد تو محیط کارم همه بگن چقدر خوب کار میکنی چقدر خوب مسایل رو حل میکنی ازم تقدیر کنن بهترین امکانات رو به من بدن اول از همه باید خودم از کار خودم راضی باشم کارم رو انجام میدم به درستی اول از همه خودم کیف میکنم از انجام عالی اون خودم رو بغل میکنم میزنم رو شونه ام میگم دمت گرم اینکار هم عالی انجام شد تو بهترینی خودم رو تحسین میکنم از خودم قدردانی میکنم بعد یهو میبینم دیگران هم بهم فیدبک های خوب میدن از مدیرم درخواستهایی که دارم رو با روی گشاده موافقت میکنه .
قبلا اینجوری نبودم قبلا کار میکردم که همه به به و چه چه کنن به خانواده ام کمک میکردم که بهم بگن چه دختر مسئولی هستی آفرین چه دختر خوبی ولی به قول استاد بدجور بلا سرم اومد فهمیدم نه تنها مسئول نیستم بلکه اعتماد به نفس ندارم خودم رو کافی نمیدونستم هنوز هم کامل درست نشدم تو این مسئله ولی هر وقت میخوام کاری بکنم فکر میکنم که چرا دارم انجامش میدم یه وقتایی هم به چرایی فکر نمیکنم انجامش میدم بعد میبینم باز برای تایید گرفتن اینکارو کردم
البته میدونم یه شبه درست نمیشه راه درازی در گیش دارم چون یک شبه که ایجاد نشده باید تکامل رو طی کرد و انقدر به خودم بگم چرا داری اینکار رو میکنی تا این تبدیل بشه به یک رفتار
بی صبرانه منتظرم فردا بیاد و روز دهم رو آغاز کنم
برای همگی آرزوی سلامتی ثروت و عشق دارم
درپناه حق
بسم الله الرحمن الرحیم.
فصل یک | روز نُه.
هجدهم شهریور هزار و چهارصد و سه.
سلام میکنم به همه عزیزانی که این دیدگاه رو میخونند.
این فایل برام خیلی آشنا بود و مطمئنم که قبلاً اون رو گوش دادم ولی حالا که دوباره بهش توجه میکنم انگار میخواد چیز دیگهای بهم بگه.
چقدر جالبه که یه مطلب درست، یه اگاهیِ ناب برای دفعات بعدی اطلاعات جدیدتری به ما میده، انگار داره غیرمستقیم میگه که رشد کردی !
به تازگی دوره احساس لیاقت رو به پایان رسوندم و بقدری آگاهی ناب کسب کردم که این فایل برام کاملا بدیهی بنظر میرسه و در تمام طول گوش دادن به این فایل اینجوری بودم که : خب آره دیگه، همینه. مگه غیر از اینه؟
نکتهی قابل توجهی که خیلی ذهنم پسندید این بود که استاد گفتند در هر لحظه و هر اتفاق فقط باید از دیدگاهی که حس بهتری بهت میده به موضوع نگاه کنی.
چیزی که فهمیدم این بود که اصلا مهم نیست دیدگاه درست چیه؟ دیدگاه غلط چیه؟
همیشه تو حوادث زندگی من شخصا میگشتم و تحقیق میکردم ببینم راهکار درست، دیدگاه درست و حس درست نسبت به فلان موضوع چیه؟
اما حالا فهمیدم که اصلا مهم نیست چه دیدگاهی درسته، اصلا کی تعیین میکنه درست و غلط رو؟
مهم اینه دیدگاه فعلی به نفع تو هست یا نه؟
آیا این دیدگاهی که دارم باهاش به قضیه نگاه میکنم منو آروم و خوشحال و خاطرجمع میکنه یا نه بهم استرس میده و بیشتر نگرانم میکنه؟
خداروشکر بابت این آگاهی.
ممنون که تا اینجا همراهم بودید.
تمایل دارم این شعر کامل که استاد خواندند رو در ادامه کامنتم اینجا بیارم، دوست داشتید بخونید:
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
وز شما پنهان نشاید کرد سِرِّ مِیفروش
گفت آسان گیر بر خود کارها کز رویِ طبع
سخت میگردد جهان بر مردمانِ سختکوش
وان گَهَم دَر داد جامی کز فروغش بر فلک
زهره در رقص آمد و بَرْبَط زنان میگفت نوش
با دلِ خونین لبِ خندان بیاور همچو جام
نی گَرَت زخمی رسد، آیی چو چنگ اندر خروش
تا نگردی آشْنا زین پرده رَمزی نشنوی
گوشِ نامحرم نباشد جایِ پیغامِ سروش
گوش کن پند ای پسر وز بهرِ دنیا غم مَخور
گفتمت چون دُر حدیثی، گر توانی داشت هوش
در حریمِ عشق نَتْوان زد دَم از گفت و شنید
زان که آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش
بر بساطِ نکتهدانان خودفروشی شرط نیست
یا سخن دانسته گو ای مردِ عاقل، یا خموش
ساقیا مِی ده که رندیهایِ حافظ فهم کرد
آصِفِ صاحبقرانِ جرمبخشِ عیبپوش
الحمدلله ربالعالمین.
سلام به استاد عزیزم ، خانم شایسته عزیزم و همه دوستان خوم
خیلی خوشحالم برای بودن توی این مسیر و خدارو هزاران مرتبه شکر می کنم
اینکه با این قوانین داریم آشنا میشیم و جالبه که هرچی بیشتر عمیق میشم می بینم در بیشتر موارد من داشتم خلاف این قوانین زندگی می کردم.
طبق قوانین اصلا نباید به چیزی بچسبیم ، چون ما رو به نگرانی و حس بد میرسونه و نتیجه هم نمی گیریم ، اما من همیشه فک میکردم باید به خواسته هام بچسبم و هر جوری شده تلاشمون کنم بدست بیاد . نمی دونستم دارم فرکانس کمبود و احتیاج می فرستم و طبق قانون هم اون خواسته ازم دورمیشد.
الگوهاشم تو زندگیم هست ، دانشگاه رفتنم ، من فقط دلم می خواست رشته مهندسی صنایع قبول شم اما محتاج نبودم بهش ، یعنی می گفتم من که شغلم رو دارم و دارم زندگیمو می کنم شد شد ، نشدم نشد
و خیلی جالبه معجزه آسا و خیلی خیلی راحت همون رشته و یه دانشگاه عالی قبول شدم … تازه از لیسانسم هم 8 سال گذشته بود و من کاملا مطالب رو فراموش کرده بودم.
وقتی این اتفاق رو با آگاهی های این فایل تطابق میدم می بینم که دقیقا من ناخودآگاه با قوانین هماهنگ بودم ، یعنی :
– اصلا اصراری نداشتم
– ارزشمندیمو به قبولی گره نزده بودم
– دنبال راه نبودم که حالا از چه طریقی باید اقدام کنم
– فک نمی کردم با بدست آوردنش شرایطم خیلی تغییر می کنه ، یعنی محتاجش نبودم
و واقعا معجزه وار پیش رفت . پس اصلا لازم نیست برای خواسته های دیگه هم ضجر بکشم ، الگو لذت بردن از داشته ها و رها بودنه ، رها بودن از چگونگی ، چه زمانی ، با چه کسی و …
باید خودم نکات مثبت خودم رو ببینم و باور کنم که اینا نکات مثبته ، چون من یه نشتی انرژی که دارم اینه که دنبال تغییر بیرونم ، یعنی ثابت کردن یه چیزایی به آدما و راضی کردنشون
من باید دنیای درون رو بسازم ، کار هماهنگی بیرونی باخداونده و او کارشو به بهترین شکل بلده … من متمرکز شم رو وظایف خودم …
و نگران بودن یعنی جدی گرفتن ، یعنی مهم کردن و این یعنی دور شدن بیشتر … کاش باور کنیم خدا بیشتر ازما مشتاقه که ما به خواسته هامون برسیم و اصلا ساز و کار جهان اینه
چقدر دوست دارم این فایل رو ، اصلا یه مدل خاصیه و آگاهی های نابی داره … استاد ازتون ممنونم از صمیم قلبم
و خدارو شکر میکنم که تونستم فایل ببینم وکامنت بذارم ، اصلا کامنت میذارم انگار برای خودم دستورکار دارم ،ذهنم سرگردون نیست … انشالله همه این آگاهی ها به عمل تبدیل بشه
هممون در پناه خدا باشیم
سلام به دوستان عزیزم
این فایل رو بارها گوش دادم و نکات مهم شو نوشتم و به فکر فرو رفتم متوجه شدم وقتی من با خودم در صلح بودم چه اگاهانه در این موقعه که روی خودم کار میکنم چه در دوران گذشته ناخوداگاه چه اتفاقات خوبی رو تجربه کردم
من یکسال پیش به مدت چند ماه روی خودم کار کردم تمرین فایل های دوره کشف قوانین رو انجام میدادم جدا از اینکه حال دلم عالی شده بود یک رابطه بینظیر باخود داشتم همه چیز برام قشنگ بود مثل صدای پرنده ها لبخنده یه نوزاد توی اتوبوس یا علاقه شدید من به طبیعت رفتن کنار رودخونه یا دریا یا جنگل پیاده رویی با خودم و خدای خودم مناجات کردن واقعا حس بینظیریه اشک شوق همیشه داشتم .
و دوست داشتم یک پارتنر خوب داشته باشم مشخصات و ویژگی هایی ک دوست داشتمو نوشتم و مقایسش کردم اگه من این ویژگی دارم باید درخواستشو برای طرف مقابلم داشته باشم اگه صادقم شادم اونم این خصوصیت رو باید داشته باشه خلاصه این نوشتم و رهاش کردم و از تنهایی خودم واقعا لذت میبردم نچسبیده بودم به این خواسته و شروع اشنایی من با پارتنر الانم که واقعا خودش میگه معجزه بود ولی من میدونم خدا اجابت میکند در لحظه …
این اقا به من پیام داد و حسی بهم گفت جوابشو بدم و شروع کردیم به چت کردن و جالبیه این اشنایی این بود همون تماس اول صادقانه بهم کفت که راستش یک حسی هست چند وقته به من میگه به شما پیام بدم از شما حس خوبی گرفتم و خلاصه با حرفاش کلی انرژی مثبت بهم داد در صورتی ک این آقا رو من چن ماه تو فضای مجازی داشتم و فالور بودیم و ایشون اصلا به من پیام نداد بود تو این چند ماه .
و بعد نوشتن من و درخواستم از خدا حدودا یک هفته رد شده بود و این اقا هم همین حرفو زد که چند روزه هی ذهنم درگیره باشما حرف بزنم خلاصه ما باهم اشنا شدیم و دقیقا همون چیزی بود از نظر شخصیت و ظاهر کمن خواسته بودم من کاری برای به دست اوردن خواستم نکردم ولی توی قلبم این ایمان و ارامش بود که خدا همیشه در بهترین زمان و مکان خواسته هاتو بهت میده .خلاصه الان یک سال از رابطه من با این ادم میگذره و همیشه در صلح و ارامش بودیم بحث و دعوا الکی نبوده تو رابطمون که باعث دلخوری بشه .
همیشه شخصیت ارومی داره و همچین خودم من خیلی شخصیت ارومی رو دارم که تو رابطه های قبلم اینجوری نبودم
خلاصه هماهنگی ذهن و روحم ادمی وارد زندگیم کرد که احساس خوب و شادی بیشتری رو تجربه کنم .و همیشه خداروشکر میکنم عشق ومحبتش رو از بی نهایت طریق به من میرسونه .
بسم الله الرحمن الرحیم
خدارو شکر میکنم باز هم هدایتم کرد تا یه روز دیگه پای تعهدم باشم و یه ردپای دیگه از خودم به جا بزارم الهی صد هزار مرتبه شکرت
داستان هدیه تولد
راستش از وقتی که وارد سایت شدم به این معتقد شدم که هر روز برای من یه تولد دوبارس به این معتقدم که خواب برادر مرگه ما هر شب میمیریم و زنده میشیم هر صبح
امروز یه روز پر از وجود خداوند و یکی از روزهای پر از حضور خداوند بود برام
امروز روز ازمایش قبل ازدواج با همسرم بود
توی کلاسایی که برگزار میکنن من نشسته بودم و واسه اولین بار تو زندگیم قند خونم توی جلسه به شدت یهو افت کرد و برای چند دقیقه بیهوش شدم
و لحظه ای که به هوش اومدم سر جای خودم نشسته بودم و برای چند ثانیه کاملا همه چیزو فراموش کرده بودم که کجام
این تجربه و اتفاق منو تو فکر فرو برد که چقدر ادما راحت میتونن سیاره زمین رو ترک کنن
چقدر این دنیا فانیه چقدر راحت میتونه همه چیز تموم بشه و هیچی نفهمی
همه چیز دست خداست و با اراده اونه که تمام اندام های بدنمون صحیح و سالم داره وظایفشون رو انجام میدن تا ما به بقامون ادامه بدیم و وظایفمون رو انجام بدیم
خدایا صد هزار مرتبه شکرت که فرصت بودن و تجربه این دنیارو بهم دادی
واقعا استاد لامپی رو درونم روشن کرد که اینقدر سخت نگیر
هرموقع سخت گرفتی چرخ دنیا سخت شده
هر موقع اسون گرفتی اسون شده
واقعا معنی واقعی نچسبیدن به چیزیو امروز درک کردم با این فایل خدارو صد هزار مرتبه شکر
تا به امروزم که به قائله ازدواج زسیدم اسون گرفتم همه چیزو و همه چیز به بهترین شکل خدا برامون رقم زده
با خدا باشو پادشاهی کن
خدا جون قربونت برم من که اینقدر رحمانی
اینقدر خوبی که قوانین رو به نعف ما بنده هات خلق کردی
دوستون دارم
به نام خداوند مهربان
سلام استاد و خانم شایسته عزیز
زمانی که باورهای ما تغییر کند عزت نفس ما افزایش میابد خلاهای درونی خود را بهبود می دهیم توانمندی ها و استعدادهای خود را باور می کنیم و عاشق خود هستیم و:
-تمام شرایط زندگی به نفع ما تغییر میابد
از دیگران رها شویم:
*تنها خداوند را باور کنیم
*با خداوند عشق کنیم
*ایمان خود را به خداوند تقویت کنیم
*محتاج توجه دیگران نباشیم
*در وجود خداوند غرق شویم
تحت این شرایط دیگران:
خود به خود به ما توجه می کنند ما را دوست دارند برای ما هدیه می گیرند برایمان ارزش قائلند معروف و مشهور می شویم و محبت افراد به ما جلب می شود
بسیاری از ما در طول زندگی خود به تضادهای گوناگونی برخورد می کنیم اگر تنها رابطه با خداوند را اصل در نظر بگیریم و سایر روابط را فرع تلقی کنیم:
همه ی شرایط زندگی به نفع ما تغییر میابد
زمانی که به تحقق اهداف خود وابسته نیستیم:
همه ی خواسته های ما خود به خود محقق خواهد شد
برای تحقق اهدافمان تنها لازم است:
-قلب و ذهن خود را با یکدیگر هماهنگ کنیم
-به ندای قلب خود گوش دهیم
-شادی را در درون خود بیابیم
-به مسائل ناجالب از زاویه ای متفاوت نگاه کنیم
-با خداوند دوست و رفیق شویم
-محتاج هیچ کس و هیچ چیز نباشیم
-از خودمان رضایت کامل داشته باشیم
-به خودمان افتخار کنیم
-خود و دیگران را دوست داشته باشیم
نتیجه طبیعی انجام این اقدامات:
سلامتی نعمت و ثروت بی نهایت لاجرم در زندگی ماست
به اهداف خود: وابسته نباشیم نخواهیم با تقلا و زجر به آنها دست یابیم
با خداوند و خودمان در صلح و هماهنگی باشیم:
تا خواسته های ما لاجرم و خود به خود در زندگی ما رخ دهد
نگران:
زمان تحقق اهداف خود نباشیم
خداوند می فرمایید:
مرا اجابت کنید تا شما را اجابت کنیم
زمانی که با خداوند ارتباط داشته باشیم:
همه ی خواسته های ما خود به خود تحقق میابد
تمام خواسته های ما در زمان مناسب محقق می شود
زمانی که با خداوند و خودمان در صلح و دوستی قرار می گیریم
-حسرت نمی خوریم
-از موفقت دیگران لذت می بریم
-از زاویه ی دید خداوند به تمام مسائل نگاه می کنیم
برای موفقیت نیاز به سختی و زجر کشیدن نیست:
تنها لازم است بر روی باورهای خود به خوبی کار کنیم
باید متعهد باشیم:
-بر روی باورهای خود کار کنیم
-ورودی های ذهنی خود را به شدت کنترل کنیم
-قوانین الهی را به درستی درک کرده به آن عمل کنیم
-آسان گیرتر باشیم
-از زاویه ای متفاوت به مسائل ناجالب نگاه کرده تا به احساس خوب دست یابیم
-نگران تحقق اهداف خود نبوده و به آنها وابستگی نداشته باشیم
احساس بد زمانی به سراغ ما خواهد آمد که:
-زندگی را جدی می گیریم
دیدگاه خداوند اینگونه است که:
تمام اتفاقات در زمان مناسب رخ می دهد بنابراین:
-مسائل را جدی نگیریم
جدی نگرفتن به معنای:
داشتن نگاه و باورهای متفاوت است که منجر به ایجاد احساس خوب در درون ما می شود
خونسرد و آرام باشیم:
تا تمام خواسته های گذشته ی ما به راحتی تحقق یابند
چون:
خداوند بیشتر از ما دوست دارد به خواسته هایمان دست یابیم
زمانی که به خواسته های خود دست میابیم:
جهان گسترش میابد
به هر شکلی به جهان نگاه کنیم:
همان اتفاق را تجربه می کنیم
قانون جهان اینگونه است که:
اگر آسان بگیریم جهان بر ما آسان می گیرد
اگر سخت بگیریم جهان بر ما سخت می گیرد
خدایا شکرت
عاشقتونیم
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیزو مریم خانم وتمام همفرکانسیهای گرامی
روزشما تحول زندگی من روز نهم
وهدیه تولد
خدا راصدهزار مرتبه شکر که دراین مسیر زیبا هستم ومیتونم ردپایی دیگر از خودم بزارم الهی شکر
چقدر همه چیز در زندگی ما تغییر میکنه وقتی ما تغییر میکنیم وقتی ما رها باشیم از انسانهاو خدا راباور کنیم وایمانمون را نسبت به خدا تقویت کنیم
وقتی ما باورمون را تغییر بدیم
وقتی توجه خودمون را رو زیباییها منعکس کنیم
وقتی باقلبمون در صلح هستیم
وقتی ما حرکت کنیم وامید داشته باشیم که خدا هست واو برایم کافیست
زندگی ما وقتی زیبامیشه که زمان زیادی را روی خودمون کار کنیم متعهد باشیم واز قوانین استفاد درست کنیم
باید آسون بگیریم این جهان را تا آسون بشه برامون همه چیز
باید به خدا توکل کنیم تا اجابت کنه هر آنچه که میخاهیم
الهی شکر
الهی شکر
ازاینکه حالم خوب هست وهمه اینهارو مدیون شما استاد عزیز هستم
ومن 18 اسفند را فراموش نمیکنم استاد جان
در پناه الله مهربان شاد باشید
به نام خدایی که هرچه دارم ازآن اوست
سلام و درود2روزه که احساس خوبی نداشتم امروز اومدم یه فایل گوش بدم وبه این فایل هدایت شدم
دوست داشتن خود دوست داشتن خدا دوست داشتن دیگران و خوشحال شدن از موفقیت دیگران
چقدر نیازداشتم به شنیدن این حرفا
وقانون رهایی وابسته نبودن به چیزی
اینروزاهمش دارم فکر میکنم که کی منم به هدفم میرسم و تلاش میکنم ولی هیچ فایده یی نداره
تواین فایل استادگفتن شما درونتون رو تغییر بدین بیرون خودش درست میشه
فهمیدم که مشکل از خودمه ازباورهام ازنچسبیدن به اهداف
برای همه تون آرزوی موفقیت دارم
به نام خدای مهربان
سلام
روز نهم روز شمار تحول زندگی من
این فایل خیلی برای من فوق العاده بود البته که همه فایل های استاد فوق العاده اند، در این فایل استاد چندین بار گفتن که روی خودتون و باورهاتون کار کنید و هدف من هم این است که روی خودم و باورهام کار کنم تا شخصیت و رفتارهام و کل زندگیم به طور کلی و اساسی تغییر کنه و این یک نشانه مهم برای من بود تا بیشتر در تعهدم باقی بمونم و ادامه بدم .
چقدر همه چی در زندگی انسان تغییر میکنه وقتی که خودش تغییر میکنه .
وقتی که روی خودمون و خلع های درونی مون کار میکنیم باعث میشه که اعتماد به نفس مون بیشتر بشه ، خودمون و توانایی هامونو باور کنیم فارغ از این که بقیه ما رو باور دارند یا نه ، خودمونو دوست داشته باشیم فارغ از این که بقیه ما رو دوست دارند یا نه . اونوقت دیگه اتفاقات و نتایج برامون تغییر میکنه .
ما توی زندگیمون به خیلی از تضاد ها برخورد میکنیم و خود من هم الان با چند تا تضاد روبهرو شدم که اینجام و این تضادها هستند تا زمانی که ما روی خودمون و باورهامون کار کنیم و خودمونو تغییر بدیم ، به خواسته هامون توجه کنیم ، ایمانمونو تقویت کنیم ، خدا رو توی زندگیمون اصل ببینیم و رابطه خودمون با خداوند رو مهمترین رابطه بدونیم و رابطه ما با بقیه نتیجه رابطه ما با خداوند باشه ، اونوقته که همه چی در زندگی ما تغییر میکنه .
زمانی که من با خودم در صلح باشم و روی باور هام کار کنم ، خودمو بپذیرم ، خودمو دوست داشته باشم ، نظر بقیه برام مهم نباشه ، برای دیگران زندگی نکنم اونوقت تمام تضادها و کمبود ها و حسرت هایی که در گذشته داشتم خود به خود برام اتفاق میافته. تضادهایی که برای تکامل و پیشرفتم نیاز بودن و به من کمک کردن تا خواسته هام برام مشخص بشه و خواسته های جدیدی در من ایجاد بشه ، همه اینها خود به خود و طبیعی اتفاق میافته.
لطف خدا برای همه مردمه ، ولی برای همه مردمی که اون رابطه درست رو با خداوند ایجاد کردند ، ارتباطی که انتهاش احساس فوق العاده است، احساس یگانگی با منبع جهان هستیه ، احساس دوست داشتن خود و دیگران ، احساس زیبایی ها رو دیدن در هر فضایی .
ما باید نحوهی تفکرمونو عوض کنیم و باور کنیم که همه چیز ، همه چیز و همه چیز، فقط و فقط به نحوهی تفکر و نگاه ما بستگی داره ، همهی خواسته های ما داده میشه وقتی که ما با خودمون در صلحیم و وقتی که ما عشق رو از درون خودمون پیدا میکنیم نه بیرون از خودمون ، زمانی که خدا رو تنها قدرت جهان هستی بدونیم و اونو باور کنیم و فقط از خودش بخواییم .
برای این که همه چیزو راحت بدست بیاریم باید زمان زیادی رو روی خودمون کار کنیم ، باید ورودیها مونو کنترل کنیم تا باورهامونو تغییر بدیم و باید متعهد باشیم برای کار کردن روی خودمون ، اونوقت اتفاقات خوب برامون رخ میده و همه چی تغییر میکنه.
منظور از کار کردن روی باور : یعنی نگاهمونو به هر چیزی در هر لحظه از زندگیمون جوری تغییر بدیم که احساس کمی بهتر به ما بده و ما رو اذیت نکنه ، در یک کلام بیخیال تر باشیم و زندگی رو راحتتر بگیریم. این نکته در مورد تغییر باور خیلی بهم کمک کرد تا تغییر باور رو اونقدر توی ذهنم بزرگ نکنم و وقتی که یک اشتباهی میکنم خودمو سرزنش نکنم و خلاصه که کمالگرا نباشم فقط کافیه یکم احساسمو خوب کنم .
کسی میتونه زندگی رو راحتتر بگیره و دنیا رو قشنگتر ببینه که روی فکرش و باورهاش کار کرده باشه ، خدا رو بیشتر باور کرده باشه ، به چیزی توی زندگیش نچسبیده باشه ، چیزی براش اونقدر مهم نباشه که نگرانش باشه .
احساس بد وقتی میاد که ما خیلی زندگی و همه چیز رو جدی میگیریم ولی دیدگاه خداوند اینه که همه چیز به صورت طبیعی و در زمان مناسب اتفاق میافته ، خداوند بیشتر از ما میخواد که ما به خواسته هامون برسیم چون با رسیدن ما به خواسته هامون جهان گسترش پیدا میکنه و روند طبیعی جهان اینه .اگر ما طبیعی باشیم اتفاقات طبیعی جهان رو تجربه میکنیم اما اگر غیر طبیعی باشیم اتفاقات غیر طبیعی هم برای ما رخ میده ، این قانونه ، هر جوری که ما هستیم همون اتفاقو تجربه میکنیم ، هر جوری که به جهان نگاه کنیم همونو می بینم .
اگر آسون بگیری جهان هم با تو آسون میگیره و اگر سخت بگیری جهان هم با تو سخت میگیره.
جمع بندی:
به چیزی نچسبیم ، وابسته به چیزی نشیم ، نگران نباشیم ، اگر نگران به دست آوردن چیزی هستیم معلومه که هنوز باور نکردیم که اون به دست میاد ، روی باور هامون کار کنیم و ما که تغییر کنیم نتایج خود به خود و طبیعی اتفاق میافته.
خدایا ازت سپاسگزارم که این آگاهی ها رو از طریق استاد عزیزم به ما میدی و خدارو شکر که در مسیر این آگاهی ها قرار گرفتم خدایا کمکم کن تا در زندگیم عملیشون کنم .