داستان هدیه تولدم - صفحه 45 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    240MB
    20 دقیقه
  • فایل صوتی داستان هدیه تولدم
    18MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1503 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عاطفه عباسی گفته:
    مدت عضویت: 791 روز

    به نام خدای نور

    شما چه نگاهی درباره خودت داری؟من خیلی سردرگمم جوریکه حس میکنم این دختر درونم و نمیشناسم خودم و رها کرده بودم و کل توجهم روی عوامل بیرونی بود غافل از اینکه همچی در درون من رخ میده مشغول این بودم که کسی باشم که مورد پسند همس ولی الان به درکی رسیدم که میخوام فقط خودم و راضی کنم خود حقیقم رو خود درونم رو که سالهاست رها شده خود عزیزم قرار باهم به صلح برسیم خیلی بیشتر باهات مهربون باشم تو خود منی قبلا تورو رها کرده بودم و درگیر عوامل بیرونی بودم ولی عیبی نداره همه ی اینا برای تکاملمون بوده دیگه بسه انقد رهات کرده بودم الان قرار باهم بسازیمش این من جدید رو منی که قرار روی خودش کارونه روی باورهاش روی عزت نفسش روی احساس لیاقتش روی احساس ارزشمندیش روی اینکه بیشتر عاشق خودن باشم بیشتر با خودم مهربون باشم خودم رو درآغوش بگیرم و خودم به خودم عشق بورزم چرا منتظر عشق و ابراز علاقه ی بیرونی باشم تنها رابطه ی مهم زندگیم و باید روش خوب کار کنم رابطه ی من با خداست درونم رو یه دختر غریبه و جدید میبینم که تازه اروم اروم دارم بهش نزدیک میشم و دساشو میگیرم و با شناخت بیشتر،بیشتر بهش نزدیک میشم و محکم درآغوش میگیرمش ای غریبه ی درونم ما باهم به صلح میرسیم و این جنگ درونی تموم میشه بیشتر از همیشه عاشقتم خیلی بیشتر بات مهربون میشم و دیگه نامهربونی درکار نیست.

    مهم ترین رابطه‌ی زندگی‌ات چیست؟ درحال حاضر دارم سعی میکنم مهم ترین رابطه ی زندگیم با خدا باشه و به اون صلح درونی برسم و اون نور خداوند رو بیشتر درونم روشن کنم این همه غریبگی د دوری از درونم قراره تموم بشه و بیشتر عشق و علاقه جاشو بگیره خدا خودت هدایتم کن.

    فارغ از اینکه دیگری شما را دوست دارد یا نه، چقدر خود را دوست داری و ارزشمند می‌دانی؟ شاید اگر قبل از اشنایی با سایت این سوال از من پرسیده میشد وحشت میکردم که مگه میشه کسی نباشه به من محبت کنه و من و دوست داشته باشه و من با این موضوع کنار بیام و دووم بیارم ولی الان به اون اندازه از عزت نفس و ارزشمندی رسیدم که برام مهم نباشه و تنها کاری که باید بکنم اینه که خودم به خودم عشق بورزم و با خودم مهربون تر باشم و به صلح درونی بیشتر برسم واقعا خداروشکر که این تغییرات و درخودم میبینم که دوست داشته شدن از طرف دیگران دیگه برام مهم نیست و تمرکزم رو روی خودم و ارتباطم باخدا گذاشتم من همیشه میگم خداوند تنها ناجی منه و این ناجی من، من رو به سمت این سایت بهشتی و استادعزیز و همسر زیباشون و این همه کامنت دوستان که فوق العادس خوندنشون هدایت کرد خدایاشکرت.

    فارغ از اینکه دیگری شما را باور دارد یا نه، چقدر خودت را باور داری؟ارزشمند دونستن خودم و اینکه من لایق بهترینام باید جزئی از وجودم بشه من الان به درجه ای رسیدم کا برام مهم نیست که بقیه من و باور دارن یا نه من برای شروع هدفم داشتم با مامانم حرف میزدم و ایشون اومدن گفتن که تو دوسه بار قبلم شروع کردی نتونستی (که بخاطر باورهایی که داشتم نمیشد)به دراومد برسی ازکجا معلوم اینباربتونی اصلا میدونی چیه ما شانس نداریم که بتونی موفق بشی شاید اگرقبل از اشنایی با سایت ایت حرفارو بهم میزد کلا بهم میریختم که چطور این حرفارو به من میگه و دلسرد میشدم و اون نور توی قلبم برای رسیدن به هدفم خاموش میشد ولی چند وقت پیش که این حرفارو بهم زد راستش اشکم دراومد که چطور اینطور به من این حرفارو میزنه ولی گفتم من مطمئنم که اینسری میشه اصلا امید و نور توی قلبم خاموش بشه تا وقتی که من به هدفم برسم وقتی هم رسیدم برای موفقیت بیشتر قراره اون نور و امید خیلی بیشتر هم بشه چند روز پیش خیلی جنگ درونی داشتم و اون نجواهای ذهنی شروع شده بودن که فرصت ها داره تموم میشه پس چرا تو شروع نمیکنی؟ پس اون سرمایه ای که تومیگی چطور قرار به دستت برسه و شروع کنی؟اصلا ازکجا میخوای بیاری وقتی کلا الان ته کارتت و کل سرمایت یه تومن بیشتر نیست و تازه دوسه ماه دیگه قرار 18 سالت بشه و توهنوز کارم نکردی و با اون مقدار پولی که از خانوادت میگیری داری میگذرونی اصلا تا کی باید از خانوادت پول بگیری؟ کی میری کار میکنی دختر؟ همه دارن جلو تر تو میزنن ها (حالا انگار مثلا مسابقس) خلاصه کلی نجواهاس دیگه که یه جنگ درونی حسابی داشتم و با گوش دادن به فایلای استاد و ساختن باورهای درست سعی کردم نجواهارو خاموش کنم که خداروشکر موفق هم شدم امروز صبح باز این نجواها اومدن سراغم که من به این فایل هدایت شدم که مگه میشه این فایل باحال الان من انقد همخونی داشته باشه و یع حس خیلی عجیبی داشتم حس نزدیکی بیشتر به،خداحس اینکه ببین چقدر خداحواسش به توهست و عاشق تو که این فایل نشونه ی امروزت بود و بهش هدایت شدی و تونستی احساست رو خوب کنی و امروزیادگرفتم که واسه خواسته هام نجنگم و نگران نباشم چون وقتی نگران باشم یعنی هنوز باور نکردم که اون خواسترو بدست میارم میدونی هیچی با جنگیدن و حرص خوردن و حسرت بدست نمیاد من الان کامل این موضوع و درک کردم رها کن اروم باش روی درونت کار کن روی رابطت با خدا عوامل بیرونی نتیجه ی درون منه و من الان تمرکزم باید روی حس های درونم باشه خدایاشکرت برای این هدایت شدن فوق العاده.

    خدایاشکرت که هرروز من یه معجزس خداروشکرت که انقدر توجهم به زیباییا جلب میشه خداروشکرت که انقدر عاشق خودمم و عاشق توهم و عاشق این حس نزدیکی که به تو دارم.

    شاد سلامت ثروتمند و موفق باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    اسماعیل جعفری گفته:
    مدت عضویت: 911 روز

    بنام خداوند مهربان و عشق هدایتگر

    سلام استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان دوستان هم فرکانس خانواده عباس منش

    « نهم سفرنامه » داستان هدایه تولدم

    بزار من از امصبح شروع کنم که امروزم فوق العاده بود خدا را صد هزار مرتبه شکر. اول صبح که از خواب بیدار شدم رفتم در سایت استاد عزیزم بر نکات مثبت توجه کردن روی تختم و کامیت های زیبا رو خوانده از همین لحظه حسی خوبی داشتم و سپاسگزاری کردم و رفتم سری کار در راه میرفتم هوایی صبح چقدر دل نشین هستش و دیدم آسمان آبی تمیز هیچ ابری نبود یک هواپیما سفید زیبا می‌رفت و آرزو دارم که با هواپیما برم کشوری که دوست دارم که اونجا زندگی کنم خدارا شکر و در آسمان ماه شفاف زیبا وای چقدر قشنگی مگه داریم منی که هرروز میرم از همون مسیر. همش توجه بر نکات مثبت هستش من باید هرروز ذهن خودم رو کنترل کنم که زیبایی هارو ببینم و تحسین کنم و سپاسگزاری کنم خدا یا سپاس فراوان بابت قشنگی .

    اعلامیه‌های کار زیادی دیدم که همیشه نوشته بود که نیرو می‌خوام برای کار و به خودم گفتم چقدر کار زیاد میشه هرروز و همیشه فراوانی برکت هستش هرروز شغلی زیاد تولید میشه خداراشکر خداراشکر خداراشکر بعدش بعداز ظهر برمی گشتم دیدیم چی هوایی ابری و عالی داشت نم نم بارون می بارد با دوستم رفتیم برای اولین بار ps5 بازی کردیم و کافه چقدر لذت بردیم و دیدم هنوز داره بارون می‌باره تا شب داشت میزد و شدید شده بود این هوایی عالی بارون لذت بخش بود و تحسین کردم این احساس عالی و قشنگی رو که باور کنم میشه یک جوری دگه هم میشه زندگی کرد و خودم افکارم رو تغییر میدم.

    خدا یا سپاسگزارم بابت این روز های زیبا پور از برکت نعمت ثروت

    خدا یا سپاسگزارم بابت زیبایی های بارون لذت بخش

    خدا یا سپاسگزارم که چرخه زندگیم روان تر میشه هرروز هرروز

    استاد عزیزم ممنونم که به ما باور دادی که میشه بهتر تر زندگی کرد هرروز بشتر و بشتر یکی از روزهایی خوبم هستش امروز ️زیبا

    الهی به امیدی تو

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    مهیار کرمانی گفته:
    مدت عضویت: 798 روز

    امیدوارم هرجا که هستید حال دلتون خوب باشه و پرقدرت به جلو حرکت کنید. سلام و درود به همه بچه‌های وب سایت، عباس‌منش و شایسته عزیز.

    وقتی به گذشته خودم نگاه می‌کنم، هر زمان که توی جمعی بودم و احساس خوبی نسبت به خودم نداشتم، نتونستم حتی یک کلمه درست حرف بزنم. وقتی سعی کردم با ترس‌هام رو به رو بشم اما هنوز درون خودم ناآروم بود، همیشه سختی‌های زیادی می‌کشیدم. در گذشته وقتی احساس خوبی نسبت به خودم ( توانایی‌هام، محیط، اطرافیان، مسیری که میرفتم ) نداشتم، همیشه شرایط برام سخت بوده و به نتیجه دلخواه نرسیدم. این چگونگی نگاه کردن به شرایط موجود ارتباط مستقیمی داره با میزان پیشرفتی که توی زندگیت داری. برای من که زندگینامه عباس‌منش را مطالعه کرده بودم، خیلی جالب بود که گفت “من به راحتی و سادگی به خواسته‌هام رسیدم”، “توی این مسیر لذت بردم” و “همیشه اتفاق‌های خوبی برام می‌افتاده”. در صورتی که ایشون توی خانواده مرفه‌ای زندگی نکرده، از جوانی کنترل زندگیش را به دست گرفته، با خانواده خودش در شهرهای مختلف تنهایی زندگی کردند، کلی تلاش کرده، روی خودش کار کرده، کتاب خونده و با دست‌فروشی و شرایط نامناسب به جایی رسیده که الان است. مسیری که طی کرده، شاید از نظر همه ما، زندگی خیلی سختی داشته. اما زمانی که خودش میگه از مسیرم لذت بردم و همه چیز را به راحتی بدست آوردم، میشه به تفاوت بین دیدگاه من به زندگی عباس‌منش و دیدگاه خودش به زندگی خودش اشاره کرد. یادمه جایی می‌گفت اگه قرار باشه در مورد بدبختی‌ها و مشکلات حرف بزنیم، هر کسی می‌تونه 500 ساعت برای کلی حضار سخنرانی کنه. اما ایده اینه که اون مشکلات و سختی‌ها فقط بخشی از مسیر رشد و تکاملی بودن که باید طی می‌کردی و نمیتونستی میانبر بزنی. شاید به همین خاطر هم است که وقتی به 5 سال گذشته خودت نگاه می‌کنی، خنده داره که به خاطر چه مشکلات و دغدغه‌هایی شب‌ها تا صبح خوابت نمی‌برده.

    نکته‌ای که من از این ویدیو یاد گرفتم، این است که در قدم اول با اون نجواهای درونی، خودم و شرایط خودم دوست بشم‌، چیزی که من بهش میگم سختی، رنج و عذاب، چیزیه که باعث میشه من یک پله به سمت جلو حرکت کنم و این فقط نگاه من به اون موضوعه که باعث شده انقدر برام مهم بشه و بهش اجازه بدم تا کنترل زندگی من را بدست بگیره. من سعی می‌کنم همیشه توی موقعیت‌های به اصطلاح سخت، روی نکات مثبت اون شرایط تمرکز کنم و به خودم دائم یادآوری کنم که چرا باید با اون ترس رو به رو بشم، و بعد از گذشتن از این مسیر، به چه اهدافی می‌تونم برسم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سماء گفته:
    مدت عضویت: 3574 روز

    به نام خدای قادر مطلق

    سلام دوستای عزیزم

    سفرنامه روز نهم

    امروز از صبح حال خوبی نداشتم ولی گوشه ذهنم خوشحال بودم که میام و فایل جدید گوش میکنم. فایل امروز فوقالعاده بود من یاد گرفتم باید بپذیرم که ادما همه جزیی از خداوند هستند من گاهی یکی میره رو مخم و ازش بدم میاد ولی یاد گرفتم تو وجود همه ادما سرشت خداوند هست پس باید همه ادما رو دوست داشته باشم چون همه اونا جزیی از خداوند هستند.

    نکته بعدی که یاد کرفتم اینه همه چیز رو از صفر تا صد به خدا بسپارم و ارام بگیرم و مطمین باشم خداوند همه چیز رو روبراه میکنه. بقول استاد هیچی بیشتر از این کلمه خودبخود حالم رو خوب نمیکنه. وقتی استاد میگه خودبخود و وقتی من میگم خودبخود انگار خیالم راحت میشه انگار میدونم دیگه همه چیز اونجوری پیش میره که باید بره.

    یه نکته دیگه اینکه من با این فایل فهمیدم باید با همه چیز در صلح باشم و حالم خوب باشه و بدونم هیچ اشکالی در کار نیست همه چیز در جای خود و همه اتفاقات بموقع خودش میفته و من خیالم راحته.

    از این به بعد تمام سعی خودمو میکنم در صلح بیشتری با خودم باشم و از موفقیت های بقیه خوشحال باشم و ارزوی شادی برای همه کنم.

    خدایا ازت ممنونم که منو در این وادی قرار دادی..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    فاطمه حبیبی گفته:
    مدت عضویت: 740 روز

    بنام خدای راه گشاه!

    سلامه به همه عزیزانم

    خدارا سپاس بخاطر داشتن عزیزانی همچون شما استاد عزیزم و هسفرانم در مسیر رشد و تکامل.

    چقدر زیبا توضیح دادید استاد عزیز بحث وابسته گی و چسبیدن به خواسته ها.

    منو یاد گذشته ام انداختید که بخاطر این وابسته گی و چسبیدن به خواسته هایم چقدر ازشون دور شدم.

    و چه بسا خواسته های داشتم که به این دلیل از دستش دادم.

    و چه بسا خواسته های داشتم که نا خود آگاه رهایشان کردم و بدستش آوردم. خدارا شکر بخاطر این همه آگاهی.

    دقیق تاریخ تولد تونو نمیدانم استاد عزیز مبارک تون باشه

    ان شالله عمر طولانی و زندگی با کیفیت داشته باشید.

    شاد سلامت ثروتمند در تمام عرصه های زندگی باشید.

    درپناه حق باشید!

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    نرگس گلستانی گفته:
    مدت عضویت: 2124 روز

    به نام خدای مهربان

    نهمین قدم از تحول زندگی من

    داستان هدیه تولد

    همه چی در زندگی میتونه تغییر کنه، وقتی خود انسان تغییر می‌کنه

    وقتی که خدای خودش رو باور می‌کنه و با درون خودش رفیق می‌شه، اون وقت دیگه نظر بقیه و رفتار بقیه براش بی اهمیت می‌شه و با همه چی در صلح قرار می‌گیره

    در صلح بودن با خود:

    ● یعنی هماهنگی کامل ذهن و روح

    ●یعنی خدا رو در زندگی اصل دیدن،

    ●رها بودن نسبت به خواسته ها و آدم ها

    ●شاد و امیدوار بودن و عاشقانه با خدا زندگی کردن

    ● جوری به مسائل نگاه کردن که احساس بهتری داشته‌ باشیم

    ● یعنی لذت بردن از تک تک لحظات

    حسرت نخوردن برای نداشته ها

    خوشحال شدن از موفقیت دیگران

    ● و در یک کلام از زاویه خداوند به جهان و انسان ها نگاه کردن

    و نتیجه این در صلح بودن با خود میشه یه زندگی سرشار از نعمت و لطف خداوند

    یه وقتایی با خودم فکر می کنم که اگه لطف خدا شامل حالم نمی‌شد و به این مسیر الهی هدایت نمی‌شدم..

    معلوم نبود که چقدر آسون می‌شدم برای سختی ها مثل گذشته

    و چه ناهماهنگی هایی رو تجربه می‌کردم و چقدر مدت های طولانی در احساس بد می موندم.

    همین الان هم یه وقتایی گمراه میشم و میخوام بیرون رو تغییر بدم، ولی خب خیلی زود برمی‌گردم ذهنم رو کنترل می کنم و نگاهم رو تغییر می دهم..

    باید به هر شیوه ای که می توانیم ذهن و روح را با هم همراه کنیم، و نشانه این هماهنگی احساس خوبه، احساس ارزشمندی…

    قبول دارم خیلی سخته..

    ولی زندگی زیباتر می‌شود

    با در صلح بودن با خودمان،

    چقدر خداگونه رفتار کردن زیباست

    چقدر عشق ورزیدن و عشق دریافت کردن زیباست

    تحسین کردن موفقیت و خوشبختی آدما چه حس فوق‌العاده ای داره

    چقدر رها بودن و نچسبیدن به خواسته ها و به دنبالش نگران نبودن و حسرت نخوردن بی نظیره

    و در نهایت چقدر زندگی روی خوشش رو به ما نشان می دهد اگه به وسیله ی این صلح راه ورود نعمت ها رو باز بزاریم..

    نگاه خداوند همراه تان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1417 روز

    به نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام به همه دوستان ثروتمندم

    وَ ما کانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِی أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرِینَ

    دوره کشف قوانین کار می کنم و صبح در دفتر کد نویسی نوشتم دوست دارم هدیه ای دریافت کنم

    و هدایت شدم به این فایل ارزشمند، واقعا آگاهی این فایل هدیه ای ارزشمند است.

    چیزی نوشته بودم اتفاق افتاد.

    پس تاحدی قانون کدنویسی را مسلط شدم و سپاسگذار الله هستم.

    در پناه الله یکتا شاد ثروتمند و سلامت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    فرهاد نجاتی گفته:
    مدت عضویت: 1134 روز

    بنام خداوندی که نسبت به من بخشنده و مهربان است.

    سلام

    ممنونم استاد عزیز ک این آگاهی هارو سخاوتمندانه با ما اشتراک میزارید

    این فایل هم مثل فایلهای توحید عملی به من آموخت ک فقط باید روی رابطه خودم و خداوند کار کنم و فقط باید خداوند رو منبع رحمت . نعمت .ثروت .سلامتی. روابط عالی بببنم و فقط روی خداوند حساب کنم و و قتی ک رابطه من با خداوند درست بشه همه چیز خود ب خود درست میشه چون من قدرت رو از بقیه گرفتم و دادم ب خداوند. من نباید ب خواستم بچسبم و نباید وابستش بشم و همچنین نظر و دیدگاه بقیه نباید تاثیری در زندگی من داشته باشه و تنها کاری ک من باید انجام بدم اینه ک خودم و خدای خودم رو بشناسم و محتاج هیچ چیز و هیچکس نباشم و خودم رو دوست داشته باشم. و نتیجه این کار تمام چیزهای خوبی هست ک میخواهیم داشته باشیم و این زمانی اتفاق می افته ک ما نگرانی نداشته باشیم . حسرت نخوریم از پیشرفت بقیه خوشحال بشیم . شتاب نکنیم . و همه چیز ب نحوه نگاه، تفکر و باورهای ما نسبت ب شرایط و اتفاقاتی ک باهاش برخورد میکنیم بستگی داره.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    سپیده منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1070 روز

    به نام یگانه قدرت هستی

    سلامی گرم خدمت استاد عزیزم،مریم جان و دوستان جانم

    رد پای نهم در سفرم به درون،،،،، داستان هدیه تولدم

    خدارا شکر میکنم که روزی دیگر به من زندگی بخشید تا بتواتم آگاهی بیشتری رو کسب کنم و به کمک آگاهی ها جهان بهتری رو برای خودم خلق کنم.

    هر چه بیشتر فایلهای استاد رو گوش میدم و هر چه بیشتر از مطالب و توضیحات مریم جانم و همچنین از کامنتهای ارزشمند دوستانم استفاده میکنم ،اگاهی های بیشتری رو دریافت میکنم،دقیقا هم قانون مدار و هم تکامل رو میشه به آسانی احساس کرد..

    و هر چه تلاش کنم که به این آگاهی های بی نظیر عمل کنم نتایج درخشانی در زندگی ام تجربه میکنم..

    همیشه فکر میکردم چیزی که باعث آمدن آرامش به زندگی ام میشه پول و ثروته،، ولی هر چی پیش میرم متوجه میشم این آرامش هست که باعث آمدن همه چیز به زندگی من میشه،،از جمله ثروت،سلامتی،روابط عالی،کسب و کار عالی،ارتباط با خالق و…

    حالا آرامش چطوری حاصل میشه؟؟

    وقتیکه بین روح و ذهنمان هماهنگی ایجاد کنیم!

    چطوری؟؟؟

    با دوستداشتن خودمون بدون هیچ قید و شرطی،،با ندید گرفتن نظر و حضور دیگران در زندگیمون،،عاشقانه خودمون رو دوستبداریم و دائما به نکات مثبت وجودمون توجه کنیم و تحسین کنیم..

    این باعث میشه دیگران را هم دوستبداریم،،برای موفقیت دیگران خوشحال بشیم از صمیم قلب،،این باعث میشه عینکی بسازیم که جنسش از زیبایی و مهربانی است و هر اتفاقی در زندگیمون بیفته ما زیبا و مثبت ببینیم..الخیر و فی ماوقع

    همه اینها با هم کمک میکنه که به منبع وصل باشیم..راضی باشیم،،فقط به خودش بچسبیم،،فقط او درنظرمون قدرتمند باشه و وقتی ایمان پیدا کنیم تنها نیروی قدرتمند جهان،عاشقانه برای من بهترینها را در بهترین زمان میخواهد اونوقته که درخواست میکنیم ولی به درخواستمون نمی چسبیم،هدف تعیین میکنیم ،قدم برمیداریم ولی نگران نرسیدن یا کی و چطوری رسیدنش نیستیم..

    چون خدای من دانای کل هست و نه فراموش میکنه،نه خسته میشه و نه میخوابه..

    چی بهتر از این که مدیر برنامه هام همچین خصوصیاتی داشته باشه؟؟ دیگه چی میخوام؟؟ آرام نباشم ناشکری کردم..

    و باور کنیم که امکان ندارد بدون این نیرو به سامان برسیم..

    وقتی همه چیز را تنها از او بخواهم و خودم را دوستداشتنی و ارزشمند بدانم از درو دیوار برکت و نعمت ،خود به خووووود بر سرم میباره

    بارانی از عشق و محبت و شهرت و دیده و شنیده شدن و سلامتی و ثروت و ارامش

    وقتی دستم تو دست ربم باشه میتونم با لبخندی بر لب که نشان از شادی و شعف درونم دارد،صوت زنان در جاده سبز و جنگلی و در یک هوای بهشتی قدم بزنم ،چون ایمان دارم خدای من که همه چیز و همه کس دستان او هستند در بهترین زمان،دارد برای من بهترین برنامه را می چیند..

    بی تو به سامان نرسم

    ای سرو سامان همه تو

    ای به تو زنده همه من

    ای به تنم جان همه تو

    من همه تو،تو همه تو

    او همه تو،ما همه تو

    هر که و هر کس همه تو

    این همه تو آن همه تو………….

    عصاره تمام فایلهای استاد توحید و رسیدن به خدای درونمون هست که با صلح با خودمون و ایجاد هماهنگی بین ذهن و روح بهش می رسیم..

    از کجا بفهمیم که موفق بودیم؟؟؟

    از میزان آرامشمون

    درس بزرگ و ارزشمند دیگری را در برگی طلایی از سفرم آموختم

    باشد که آویزه گوشم کنم با تکرار و تمرین و عمل

    استاد عزیزم بسیار سپاسگزارم از وجود پر برکتتون

    مریم عزیزم خیلی ممنونم که شرایط این سفر رویایی را مهیا کردید

    و…دوستان جانم سپاس برای نظرات ارزشمندتون

    دوستتون دارم

    در پناه یگانه قدرت جهان هستی روز و روزگارتان عاااااالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    مهدی اکبر گفته:
    مدت عضویت: 1457 روز

    سلام استاد جان

    چه هدایتی دارم میشم من با این فایل.

    اینکه شما گفتید به چیزی نچسپید. وابسته چیزی نشید.و این نشونه اینه که باورندارید میتونید به اونخ واسته برسید، دقیقا اون چیزیه که من نیاز داشتم.

    الان همش میکنم که چرا با خواستن نمیرسم، چرا شرایط انگار سخت تر داره میشه ب جای اینکه آسون بشه، چرا زود اتفاق نمیوفته .

    اینا نشونه از این داره که من تو ناخودأگاهم واقعا باور ندارم که میتونم ب خواستم برسم.

    برای همینم احساس رها بودن ندارم، همش دارم دست و پا میزنم درحالی که خواسته ها خودشون ب وقتش برامون اتفاق میوفتن، قرار نیست ما وشم ب راه اومدنشون باشیم. ما باید از مسیر لذت ببریم.

    چطوری؟

    چطور نجوا ها رو کنترل کنیم؟

    با تغییر زاویه دید.

    به هر مسئله جوری نگاه کنیم که احساسمون خوب باشه.

    به هدایت ها گوش بدیم .

    خداجان

    هدایتم کن به این سطح از کنترل ذهن

    چون میخوام آروم باشم، دوست ندارم دست و پا بزنم، ایمان داشته باشم، مطمئن باشم که اتفاق میوفته.

    همین چند دقیقه پیش یه مسیله ای ذهنمو نگران. کرد و احساسم بد شد ولی این فایلو که گوش دادم بهم یادآوری شد و جور دیگه ای بش نگاه کردم و الان اصن نگرانش نیستم.

    خدارو شکر

    شاد و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: