داستان هدیه تولدم - صفحه 70 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    240MB
    20 دقیقه
  • فایل صوتی داستان هدیه تولدم
    18MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

1503 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شیرین امامی احتشامی گفته:
    مدت عضویت: 2298 روز

    استاد عزیزم

    خانم شایسته خوبم

    دوستان گلم سلام .

    خدارو شاکرم برای نهمین روز سفرم 🙏🌹

    خدایا شکرت که خانم شایسته هدایت شدن که این سفرنامه رو شروع کنن و من گرچه قبلا بعضی از این فایلها رو دیده بودم ولی واقعا الان برایم یک طور دیگس ، اصلا یک مدل دیگس . و این نشونه اییه برای من برای بالاتر رفتن مدارم و چقدر این مسئله خوشحالم میکنه و بیشتر بهم میفهمونه که مسیرو دارم درست میرم . الهی شکر الهی شکر 🙏

    از وقتی شروع کردم به دوست داشتن خودم ، تعریف از خودم ، به یاد آوردن توانمندیهام ، کارهای شجاعانه ام ، خصوصیات عالی که در من هست ، تحسین زیباییهای ظاهریم ، و هر آنچه که خداوند بزرگ از لطف و کرم و فضلش بهم عطا کرده .

    به خدا قسم که تغییر رفتارو نه تنها در خانوادم ، دوستام ، همکارام حتی در برخورد نیروی انتظامی باهام ( که من همیییشه ازشون متنفر بودم ) هم دیدم و خودم شگفت زده شدم از این همه ادب و ارامش و دوستانه رفتار کردن . خوب این یعنی چی ؟؟؟؟؟

    چرا قبلا نبود ؟؟؟. یک مثال دیگه میزنم،

    همیشه دلم میخواست پدرم با محبت تر باهام رفتار کنه و هیچوقتم این اتفاق نیوفتاد ولی از زمانی که دارم رو خودم کار میکنم و دیگه سعی میکنم از هیچ کس هیچ انتظاری نداشته باشم ، وجه مثبت هر کس و هر چیزی رو ببینم رفتارها باهام آروم آروم تغییر کرده .

    من یاد ندارم میخواستم برم جایی پدرم من و برسونه حتی اگه تا کمر برف اومده باشه. مگه این که باهاش هم مسیر میبودم .

    ولی چند وقت پیش که میخواستم ی سفر برم با قطار ایشون تو بستر بیمااااااری بودن و با اصرااار که از من نه و از ایشون که خودم میرسونمت اسنپ نگیر و به سختی از جا بلند شدن و لباس پوشیدن منو تو همون حال بد رسوندن ایستگاه قطار . من تو ماشین بدون اینکه پدرم متوجه بشه ریز ریز اشک میریختم و تو دلم میگفتم خدایااااااا….. این همون بابای منه ؟؟؟؟؟

    این همون بابایی که همیشه میگفت شماها بزرگ شدید باید کاراتونو خودتون انجام بدید؟؟؟؟؟ این همون بابایی که همیشه محتاج محبتش بودم و محبت نمیکرد ؟؟؟؟

    پدرم اینقدر حالشون بد بود که موقع خداحافظی چند بار باهاش تماس گرفتم که مطمعن شم راحت داره رانندگی میکنه و وقتی صحیح و سالم رسیدن خونه من خیالم راحت شد و اکثر لحظاتم تو قطار به کار بابا فکر میکردم و نمیتونستم جلوی اشکامو بگیرم . ( البته اشک خوشحالی ، اصلا این روزا با هر اتفاقی که قبلا نبوده و الان بدون تقلای من بوجود میاد اشکم در میاد ) .

    استاد واقعا اگر به قوانین جهان عمل کنیم زندگی یک بهشت واقعیه ، چقدر شیرینه ، چقدر دلچسبه .

    این مثال تازه یکی از صدها اتفاقات شگفت دور و برمه که البته شگفتی من از قوانین و مدارهاست. این روزا آرومترم ، شادترم ، مثبت ترم و بسیار سپاسگزارترم و طبق قوانین بدون تغییر خداوند بازم اتفاقات بهتر و بهتری برام خواهد افتاد . این روزا از پرواز یک پرنده تو آسمون ، یک تیکه ابر خوشگل ، یاکریم هایی که تند تند دارن دونه میخورن و…. کلی ذوق میکنم و به وجد میام و میگم خدایا چرا اینهمه سال زندگی کردم ولی این زیبایی ها رو ندیدم و از کنارشون ساده گذشتم ؟؟؟؟ خدایا شکرت که الان دارم میبینم و درکشون میکنم و میفهمم برای منه بنده ات منه انسان چیا خلق کردی تا ببینم و حس کنم و لذت ببرم و عطر تورو در هرجا حس کنم . 😍😍

    پروردگار وهابم مرا ثابت قدم نگه دار در این مسیر پر لذت 🦋🦋🦋

    بماند به یادگار

    شیرین ♥️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    ساناز رستمی گفته:
    مدت عضویت: 1562 روز

    سلام استاد خانم شایسته و دوستان عزیز🍀

    رد پای نهم

    دو ساعت پیش پیامک بانک برام اومد رئیس شرکت حقوق ها رو واریز کرده بود خب من اونجا ساعتی کار میکنم قرار بود من ۳ روز در هفته در کل ۱۲ روز در ماه کار کنم و مبلغی رو بگیرم اما آخر برج دیدم ۱۳ روز کارکرد من شده، بهش گفتم و خیلی هم شاکی شد گفت نه من طبق توافق پرداخت میکنم توضیح دادم ماههای ۳۰ روزه کارکرد من ۱۳ روز میشه در آخر دو روز پیش گفت باشه یه روز طلبت و برات با حقوق این ماه میریزم، اما الان که واریز کرد دیدم نریخته و خیلی ناراحت شدم چون واقعا چند برابر یه کارمند تمام وقت کار میکنم بدون استراحت…

    اما یه لحظه به خودم گفتم: خودت رو ناراحت نکن بابت پولی که اومده به حسابت خدا رو شکر کنن

    شکر کردم حسم بهتر شد به این فکر کردم که اصلا من روز اول به خدا گفتم: خدایا تو قراردادم رو تنظیم کن من برای رضای تو کار میکنم و پاداش و حقوقم رو از خودت میگیرم، واقعا هم اونطوری که میخواستم خدا قراردادم رو تنظیم کرد الانم گفتم رها میکنم و دیگه با این مدیرم بحث نمیکنم و یادآوری هم نمیکنم و خدا خودش هر چی حقوق من هست رو بهم میده تمام خزائن دست خداست دست این مدیر من نیست و مدیرم آدم بدی نیست خیلی از رفتارهاش قابل احترامه..

    الان هم صحبتهای استاد رو شنیدم مخصوصا چند جمله آخر انگار با من صحبت میکردن

    دیگه سعی میکنم رها کنم نگران نباشم و با زور چیزی رو نخوام خدا یا بهم به آسون ترین شکل میده یا در دیگری رو برام باز میکنه

    و اینکه چقدر دوست دارم خودم رو بیشتر دوست داشته باشم و هنوز خیلی باید رو خودم کار کنم و اینکه همه رو رها کنم و رابطه خودم رو با خدا درست کنم تا رابطه من اتوماتیک با بقیه درست بشه و در صلح بشم با بقیه عالی بود

    استاد 🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    فاطمه گندمکار گفته:
    مدت عضویت: 1965 روز

    سلامی پر از احساس سپاسگزاری به مریم عزیز بابت کپشنای بی نظیری که برای فایلا مینویسن❤️

    نشونه های امروز در صلح بودن من با خودم:

    امروز چهلم زن عمومه.. ما خانوما تو قسمت زنونه نشسته بودیم دیدم عموم اومد( عموم سنش از هفتاد بیشتره) اومده بود فقط من و ببینه و بره. تازه جالبیش اینه بار دوم بود میومد بار اول من نبودم💓

    موقع ناهار یه پسر سه چار ساله کنارم نشست و نه من اون و میشناختم نه اون منو اما خیلی بهم نگاه میکرد و لبخند میزد. مثلا موقع غذا خوردن سرم و بالا میاوردم میدیدم داره نگام می‌کنه اونم با لبخند🥺

    مرضیه ی مهربونی که با عشق برام دارویی درست کرد تا درد شکمم کم بشه و البته که جادوی عشقش کار خودش و کرد و من حالم عالی شد،😍

    دوست خداگونه من که بین یه عالمه کار در حالی که سرش شلوغه به من پیام میده ببینه حالم چطوره😍خدایا شکرت..

    یکی دیگه از قشنگیای روزم کسی بود که دقیقا همه نشونه هایی که من میخوام و داره و من از عزت نفسی که داره غرق شوق و ذوق میشم و وجودم و افتخار برمیداره 😍

    دختر نوجوونی که با حس هیجان و شوق از شیطنتاش و پسری میگه که دوسش داره😂😍

    اینکه بشنوی آدما بهت اطمینان دارن و قبولت دارن یکی از بهترین حسای دنیاس. یکی از دخترای فامیل باباش یکم گیره بهم گفت بابام فقط وقتی با تو بیام بیرون گیر نمیده و مطمئنه..خدایا شکرت بابت این اعتباری که بین مردم دارم❤️شکرت.

    جمع مادر دختری دخترعموم با دختراش یکی دیگه از قشنگ ترینای امروز بود. دخترا با شیطنت میخندیدن و اذیت میکردن و مامانشون هم باهاشون میخندید و این مادر چه آرامشی داشت چه صبری داشت و چقدر برای دختراش همراه بود جوری که دختراش میگفتن بهترین دوست ما مامانمونه❤️خدایا داریم قشنگ تر از این؟

    پسر دایی ای که چند سال کوچیکتره ولی با محبت بهم پیام میده و حالم و میپرسه. دیروز جواب. کنکور اومد و من اونی که میخواستم نشد برای همین آدم های زیادی جویای حالم شدن و محبت خودشون و نشون دادن❤️

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 1284 روز

    سلام استادعزیزومریم جان

    واقعابرام جالب بودکه وقتی باحسرت به خواسته ای که داری نگاه میکنی ،وقتی احساس کمبودمیکنی بانداشتن چیزی که میخوای ازش دورمیشی من این موضوع رونمی دونستم وخداروشکرمیکنم که این آگاهی روبه من داد.یادم میادقبلاوقتی کوچک بودم می دیدم هم کلاسی هام برای همدیگه کادوتولدمیگرفتن حسرت می خوردم ومیگفتم کاش یکی هم به یادمن باشه ولی امسال متفاوت بودکلی تبریک تولدشنیدم والان که فکرمیکنم می بینم اینهاهمش به خاطرکارکردن روی خودم بوده خدایاشکرت

    من همیشه باحسرت به داشتن ماشین فک میکردم اینکه اگه ماشین داشتم میتونستم بچه هام روخودم ببرم مدرسه ،میتونستم خیلی راحت وبدون هیچ اذیتی هرجاخواستم برم و…الان بااین فایل استادمتوجه شدم بااین کارفقط دارم ازش دورمیشم من بایدرهاش کنم وازچیزهایی که دارم لذت ببرم وخداروبابتش شکرکنم به چیزهایی که ندارم فک نکنم هروقت وقتش برسه واردزندگی من میشه بایدروخودم کارکنم وباورهام روتغییربدم خدایاشکرت بابت این آگاهی ها

    اینهارونوشتم تابه گفته مریم جان عمل کرده باشم وردپایی ازخودم به جاگذاشته باشم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    زهرا محمودآبادی گفته:
    مدت عضویت: 1058 روز

    هر بار که میام و فایلی رو گوش میدم انگار یه جرقه توی ذهنم میخوره و زیر بنای یه باور تخریب میشه برای ساخت باور جدید

    من نگران بودم اما الان فهمیدم که اگه نگرانی یعنی باور نداری که میتونی بدستش بیاری

    فهمیدم چقدر باید روی باورم کار کنم و چقدر باید روی باور به خودم به توانمندیم کار کنم

    و ممنون از شما استاد جانم شکرگزار وجودتون هستم و سپاسگزارم برای این آگاهی که بهم دادید دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    علی والا گفته:
    مدت عضویت: 971 روز

    سلام و درود خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و دوستان هم مدار عزیزم

    روزشمار تحول زندگی من

    روز نهم

    بنام رب الارباب

    همین اولین سخن استاد در شروع فایل خودش ختم کلام بود

    به میزانی که ما تغییر میکنیم،شرایط و موقعیت ها هم تغییر میکنن

    چه جمله ای

    کلی حرف توشه

    فکر آدمو درگیر خودش میکنه

    و صد البته که پذیرفتنش برای ذهن از قبل برنامه ریزی شده چقد سخته و چقد مقاومت و نجوا در پیش داره

    بیرون زتو نیست آنچه در عالم هست

    درخود بطلب هرآنچه خواهی که تویی

    بنظرم اولین و مهمترین چیزی که در شروع اقدام به تغییر رخ میده اون آرامش درونی و گم شده ست

    اون ارتباط با الله هستش

    چقد رهاتر میشی چقد آرومتر میشی چقد سبک تر میشی

    با تیشه میوفتی به باورهای محدود کننده و کم کم میتراشی و میری جلو تا به گنج درونت دست پیدا کنی

    و موضوع بعد که استاد اشاره کردن اینکه گاهی همین حسرت ها و کمبود ها و محدودیت ها و تضادها باعث میشه بفهمی چی میخای

    مسیرت عوض میشه

    راهو پیدا میکنی

    هدایت میشی

    نباید به خواسته ها چسبید و پیله کرد چون خودش باعث نگرانی میشه و هم جنس خودشو جذب میکنه

    ما اهداف و خواسته هامونو روشن میکنیم و در مسیرش قدم های کوچک برمیداریم و نگران نیستیم چون ایمان داریم خداوند مارو هدایت میکنه

    باید پارو نزد وا داد

    باید دل رو به دریا داد

    خودش میبردت هر جا دلش خاست

    به هرجا برد بدون دریا همونجاست

    موضوع بعدی از فرمایشات استاد عزت نفسه و احساس لیاقته

    اینکه به میزانی خودمونو لایق بدونیم و دوست داشته باشیم جهان هم به ما پاداش میده

    به میزانی که درک‌کنیم اشرف مخلوقاتیم

    درک کنیم خالق هستیم

    درک‌کنیم مقدسترین بنده ی خدا هستیم

    جهان خداوند هم نشونمون میده

    از ره غفلت به گدایی رسی

    گر به خودآیی،به خدایی رسی

    وقتی انسان خدای خودشو باور میکنه و با درون خودش رفیق میشه با زندگی در صلح میشه

    روان میشه

    جاری میشه

    رها میشه

    دستش تو دست خداست

    دلش قرصه

    دلش گرمه

    و شرایط و رویدادها و اتفاقات و آدمای خوب کم کم وارد زندگیش میشن تا اونو به خواسته هاش برسونن

    خدا سپاسگذارتم ازین مسیر الهی

    ازین هدایت ها

    ازین سایت و این استاد عزیزم

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مریم دیناشی گفته:
    مدت عضویت: 1148 روز

    مهم‌ترین متنی که باید بارها بارها با خودم بخونمش درکش کنم و در عمل بکار بگیرم و باهاش زندگی کنم:

    رابطه‌ی تو با خودت‌، مهم ترین رابطه زندگی شماست و همه ی چیزهایی که در بیرون از خود تجربه می کنی، از دوستانی که داری‌، اتفاقات خوبی که تجربه می کنی‌، رابطه‌ات با پول‌، رابطه‌‌ات با عشق و مهم‌ترین ارتباطات زندگی‌ات و همه آنچه که می‌خواهی داشته‌باشی‌، نتیجه این رابطه‌،است.

    تمرین آینه ،شکر گزاری برای وجود خود،تحسین نقاط و‌ویژگی های مثبت خود،توجه به ظاهر، لباس،آراستگی ،تغذیه، ورزش ،کسب آگاهی،مدیتیشن ،عبارات تاکیدی،کسب مهارت ،اتیکت، کار کردن برای کسب درآمد

    ،در ذهنمون با خودمون درست حرف بزنیم

    و …

    همه این ها کارهاییه که باعث خویشتن دوستی میشه

    از وقتی تمرینات خود دوستی رو با تعهد و رضایت قلبی انجام میدم نتایجش رو در دنیای بیرون دیدم.

    ما اصل و محور هستیم

    رفتار جهان بازتاب رفتار و رابطه ی خودمون با خودمون هست .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    زهرا کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1116 روز

    سلام عشق های من سلام استاد بینظیر من

    تا یه ساعت دیگه برای بار سوم باید برم آزمون شهر بدم برای گواهی نامه

    ولی دلم گفت برو نشانه امروز تو ببین

    فهمیدم که من چقدر به این گواهی نامه چسبیدم چقدر تو ذهنم پررنگش کردم چقدر برای خودم غول کردم این آزمون ها رو .

    طوری که بار اول که رد شدم تا یه ساعت گریه میکردم حتی خودمم تعجب کردم هسرم شاخ درآورد که تو چرا انقدر ضعف نشون میدی

    الان استرسم از دفعه قبل کمتر و بیخیال تر هستم اصلا تمرین هم نکردم . چون میدونم من میتونم پارک دوبل صحیح بزنم هزار بار تو تمرینات درست زدم . و همه قوانین رو میدونم .

    چند روز پیش از مسافرت که می آمدیم خودم 60 km رانندگی کردم با سرعت 80 تا 100 تازه از یه تریلی هم سبقت گرفتم. تجربه عالی بود خداروشکر

    تو روستا که رفته بودیم چندین بار جاده های پر پیچ و خم رو رفتم و برگشتم جاده های باریک دو طرفه با شیب های تند که یه سمتش کوه یه سمتش دره ولی من به خواست خداوند تونستم .

    من دارم آروم آروم تکاملم رو در رانندگی طی میکنم

    من از پسش بر میام

    واقعا دیگه نمیخوام آزمون و گواهی نامه برام مهم باشه

    شد شد نشد هم نشد مهم نیست بالاخره که میشه

    منکه دارم رانندگی مو کم و کان انجام میدم و لذتش رو میبرم من به آرزوم رسیدم .

    اون برگه گواهی نامه هم انشالله جور میشه .

    من تلاش می‌کنم ترسی از افسر نداشته باشم . اونم یه آدم عادی مثل بابام مثل برادر شوهرم چون هم سن و سال هستن . فقط دارن وظیفه شون رو انجام میدن .

    میخوام ایندفعه حرفای کسایی که مثل من تو نوبت وایسادن رو اصلا نشنوم چون هرکی به یه نحوی استرس میده به آدم .

    همه چی رو می‌سپارم به خدا از اول تا انتها

    من چیزی از خودم ندارم هرچی هست خداست

    قطعا خدا کمکم میکنه و من رو در بهترین زمان و بهترین مکان با بهترین اتفاقات قرار میده

    کسایی بودن که بار اول هم قبول شدن به راحتی نمونه اش همسرم و خیلی های دیگه بار چندمش مهم نیست مهم اینه آروم باشم و لذت ببرم و به حرف افسر گوش بدم و از خدا کمک بگیرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    اسماء منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1995 روز

    بنام رب وهاب و هدایتگرم

    سلام به دوستان عزیزم

    روز نهم سفرنامه

    اول از همه خدایاشکرت برای امروز ، برای زنده بودن و برای این دریافت این آگاهی های ارزشمند خدایاشکرت صد هزار مرتبه شکرت که در فرکانس شنیدنشون هستم

    خدایاشکرت برای اینکه هر چی من بی خیال تر میشم و احساسم بهتر میشه و لذتمند تر هستم اونموقع است که به خواسته هام می رسم

    و خدایاشکرت که باید فقط و فقط به احساس خوبم و رابطم با خودم و خدا توجه کنم تا همه چیز خود به خودی برام به وجود بیاد

    خدایاشکرت برای این ارزشمندی که به من دادی و اونم اینه که من یک موجود فرکانسی ای هستم که با فرکانس هاش زندگیش خلق میکنه خدایاشکرت

    تو بعضی جاها میتونم به راحتی دستاوردهای دیگران رو تایید و تحسین کنم و رد پای قانون و در صلح بودن اون فرد با خودش و یا در اون مسیر بودنش رو ببینیم و بگم خدایا منم همینجوری میخوام، و گاهی این احساس هست منم میخوام اینجوری باشم، مثل اون آدم، منم میخوام مثل اون به صلح برسم با خودم و مقاومت هایی که دارم رو از بین ببرم و بتونم این نتایج رو تجربه کنم

    ولی خدایاشکرت بخاطر اینکه این شب ها با احساس عالی سپاس گزاری از همه چیز میخوابم و پر از اشک های سپاس گزاریم برای اتفاقات و احساساتی که در طول روز تجربه کردم

    دیروز که داشتم میرفتم بیرون تا اولین قدم از تجربه جدید زندگیم در حوزه کاری رو تجربه کنم و یجورایی کاملا از دایره امنم خارج شدم و دقیقا مصادف شد با فایل انگیزشی شماره سه استاد که دیروز برای روز هشتم دیدم و میگفتن هر روز برای خودت یک چالش در نظر بگیر و هیجوقت در دایره امنت نمون

    تو مسیر دختر بچه ای رو دیدم که همراه مادرش اومد و وارد اتوبوس شد و اونقدر شیرین و صاف و خالص بود و بدون توجه به اینکه مادرش کجا باشه سریع اومد یه قسمت از اتوبوس برای خودش ایستاد با عشق به جمعیت نگاه میکرد و لبخند میزد و در چمشاش شوق موج میزد، همون لحظه با دیدنش اشک از چشمانم جاری شد و فهمیدم چقدر دوست دارم این بچه رو، و بعد مامانش صداش کرد که بیاد جفتش و چقدر اون لحظه دوست داشتم منم مادر شم و این لذت رو بچشم، بعد از تحسین اون دختر بچه فوق العاده زیبا پسر بچه ای رو دیدم که دقیقا معلوم بود خودش استایلش ساخته به همراه یک زنجیر و پلاک زیبا در گردنش و اونقدر چشمان پر از شوقی داشت که نگو بعد از تحسین اون بچه باز وقتی دیگ باید پیاده میشدم

    دختر بچه ای چندین بار نگاهم میکرد و عشق و لبخند و دوست داشتن رو نثارم کرد و من واقعا نمیتوستم اشک هام پنهان کنم و فقط سعی میکردم هر طور شده اشک هام رو با شالم پنهان کنم

    بارها شده چنین صحنه هایی که میبینم و یا تایید خوبی و زیبایی ای که مدارش قرار گرفتم و خداوند ازم میخواد دوباره مرورش کنم و یا خوبی های بدون چشم داشت مادرم و پدرم رو مرور میکنم اشک از جشمانم جاری میشه، به عبارتس به قول دوستی شدم اینجور که به پرواز پروانه ای اشکم جاری میشه

    و احساس معنوی و خاص عالی ای پیدا میکنم و فقط اون لحظه جریان داره و ذهنم نه عقب تر و نه جلوتر میره و خدایاشکرت برای این احساس عالی

    امروز قرآن کوچیک و خوشکلی که روی میز یکی بود رو تحسین کردم که چقدر زیبا بود

    مردم رو تحسین میکنم و عشق میکنم از دیدنشون

    از وجود شهر، از وجود مغازه ها جراغ ها پیاده روها دست فروش ها و … به وجد میام و یه جور دیگه ای میبینمشون

    و همه اینا از نتایج هدایت شدن به این مسیر و دریافت آگاهی های هر باره به هدایت خداوند و از زبان استادم و دوستان عزیزم در این سایت و همچنین خانم شایسته گرانقدرم هست.

    خدایاشکرت برای این سایت عزیز

    برای وجود استادانم

    برای وجود دوستان عزیزم که کامنتاشون رو میخونم یاد میگیرم و لذت میبرم

    خدایاشکرت برای هر آنچه که به این لحظه ختم شد

    خدایاشکرت خدایاشکرت خدایاشکرت

    در پناه الله یکتا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سیمین منصوری گفته:
    مدت عضویت: 1089 روز

    به نام الله یکتا

    سلام به همه ی عزیزان و استاد بزرگوارم

    این فایل جزئ فایلهای مورد علاقه ی من هست که هرچی گوشش میدم جدیده و پر از آگاهی

    خدارو شکر برای این مسیر روشن و سبز و برای اینکه من میتونم به راحتی و با توجه به نکات مثبت هر موقعیتی و رها شدن از خواسته هام و از آدمها و بی نیازی به توجه آنها و با پیدا کردن خدا در قلبم و عشق بازی در هر لحظه از زندگیم با خدای مهربان فرکانس خواسته ام را بدهم و به دست بیاورم.

    خدا رو بینهایت سپاسگزارم

    در مورد اینکه مریم بانو گفتند که هر موقعیتی که به ذهنتون میرسه و فکر میکنید به خاطر صلح با خودتون هست رو بنویسید، حالا که دقت میکنم میبینم زیاده

    مثلاً من هر چند هفته یکبار به سفری هدایت میشم که به واسطه ی اون سفر(چون عاااااششششقققق سفر و حرکت هستم.) که باعث میشه زیبایی‌های رو ببینم و لحظاتی رو‌تحربه کنم که در شهر محل زندگیم عملا امکانش نیست و احساس میکنم که خدا منو دعوت کرده برای دیدن این زیباییها ، یا اینکه با همسرم مستندهایی رو درباره طبیعت میبینیم و غرق شکر گزاری میشم ، یا اینکه به مدرسه پسرانم که میرم همش تعریف و تقدیر از بچه هام و خودم و احساس خوب و مهم بودن رو تجربه میکنم واونقدر زیبایی‌های جهان اطرافم برام پر رنگ شدن که احساس میکنم دارن برای من خودنمایی میکنن و…

    موارد زیاد هست و به لطف خدا هر روز آگاهی بیشتر و نشانه ها و هدایت‌های فراوانتر و روشنتر و همه ی اینها نشون میده که مسیرم درسته. و من در کمال آرامش و حس خوب و شکرگزاری برای داشته هام و تواناییهام و هدایت ها و رها شدن از خواسته و آدمها و چسبیدن به خدا که همه جا و به شکل خواسته ی من حضور دارد، زندگی میکنم و از لحظه ی اکنون لذت میبرم.

    خدارو صد هزار مرتبه شکر برای همه ی نعمت‌هایی که دارم و برای تضادها که خواسته های منو روشنتر و منو بزرگتر و ظرفم رو گسترده تر میکنم.

    خدایا شکرت

    در پناه الله یکتا شاد و سربلند و ثروتمند و سلامت و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: