توحید عملی | قسمت ۱ - صفحه 2 1607 نظر/در اجرای توحید در عمل, قدمهای تکاملی برای هدایتشدنکلیدها: اجرای توکل در عمل, شیوه طبیعی زندگی کردنبرو به فایل رسانهنمایش با مدیاپلیر پیشرفته تغییر سرعت پخش آنلاینسرعت پخش: نرمالسرعت پخش: 1.5سرعت پخش: 1.75سرعت پخش: 2 دانلود با کیفیت HD 289MB 24 دقیقه دریافت https://elmeservat.com/uploads/video/update-untill-99/practical-monotheism-1/abasmanesh-practical-monotheism-1-720p.mp4 فایل صوتی توحید عملی | قسمت ۱ 22MB 24 دقیقه دریافت https://elmeservat.com/uploads/video/update-untill-99/practical-monotheism-1/abasmanesh-practical-monotheism-1.mp3 → فایل قبلی دولت ها و ایجاد شغل!؟ واقعاً؟! فایل بعدی ← سریال تمرکز بر نکات مثبت | قسمت 7 توجهاین فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید. https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2017/09/abasmanesh-1.jpg 800 1020 گروه تحقیقاتی عباسمنش /fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.png گروه تحقیقاتی عباسمنش2017-09-07 23:58:492022-09-24 08:54:32توحید عملی | قسمت ۱
محمد نیک پور گفته: ۱۹ دی ۱۳۹۷ در 21:44 مدت عضویت: 2700 روزعجب سروی، عجب ماهی، عجب یاقوت و مرجانیعجب جسمی، عجب عقلی، عجب عشقی، عجب جانیعجب لطف بهاری تو، عجب میر شکاری تودران غمزه چه داری تو؟ به زیر لب چه میخوانی؟عجب حلوای قندی تو، امیر بیگزندی توعجب ماه بلندی تو، که گردون را بگردانیعجبتر از عجایبها، خبیر از جمله غایبهاامان اندر نواییها، به تدبیر، و دوا دانیز حد بیرون به شیرینی، چو عقل کل بره بینیز بیخشمی و بیکینی، به غفران خدا مانیزهی حسن خدایانه، چراغ و شمع هر خانهزهی استاد فرزانه، زهی خورشید ربانیزهی پربخش، این لنگان، زهی شادی دلتنگانهمه شاهان چو سرهنگان غلامند، و توسلطانیبه هر چیزی که آسیبی کنی، آن چیز جان گیردچنان گردد که از عشقش بخیزد صد پریشانییکی نیم جهان خندان، یکی نیم جهان گریانازیرا شهد پیوندی، ازیرا زهر هجرانیدهان عشق میخندد، دو چشم عشق میگریدکه حلوا سخت شیرینست و حلواییش پنهانیمروح کن دل و جان را، دل تنگ پریشان راگلستان ساز زندان را، برین ارواح زندانیتوی پای علم جانا، به لشکرگاه زیباییکه سلطانالسلاطینی و خوبان جمله طغراییحلاوت را تو بنیادی، که خوان عشق بنهادیکی سازد اینچنین حلوا جز آن استاد حلوایی؟!جهان را گر بسوزانی، فلک را گر بریزانیجهان راضیست و میداند که صد لونش بیاراییشکفتست این زمان گردون بریحانهای گوناگونزمین کف در حنی دارد، بدان شادی که میآییبیا، پهلوی من بنشین، که خندیم از طرب پیشینکه کان لذت و شادی، گرفت انوار بخشاییبه اقبال چنین گلشن، بیاید نقد خندیدنتو خندانروتری یا من؟ کی باشم من؟ تو مولاییتوی گلشن منم بلبل، تو حاصل بنده لایحصلبیا کافتاد صد غلغل، به پستی و به بالاییتوی کامل منم ناقص، توی خالص منم مخلصتوی سور و منم راقص، من اسفل تو معلاییچو تو آیی، بنامیزد، دوی از پیش برخیزدتصرفها فرو ریزد به مستی و به شیداییتو ما باشی مها ما تو، ندانم که منم یا توشکر هم تو، شکر خا تو، بخا، که خوش همی خاییوفادارست میعادت، توقف نیست در دادتعطا و بخشش شادت، نه نسیهست و نه فرداییحضرت مولانا، ??????????? میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: 0 1 2 3 4 5 برای پاسخ دادن وارد شوید
عجب سروی، عجب ماهی، عجب یاقوت و مرجانی
عجب جسمی، عجب عقلی، عجب عشقی، عجب جانی
عجب لطف بهاری تو، عجب میر شکاری تو
دران غمزه چه داری تو؟ به زیر لب چه میخوانی؟
عجب حلوای قندی تو، امیر بیگزندی تو
عجب ماه بلندی تو، که گردون را بگردانی
عجبتر از عجایبها، خبیر از جمله غایبها
امان اندر نواییها، به تدبیر، و دوا دانی
ز حد بیرون به شیرینی، چو عقل کل بره بینی
ز بیخشمی و بیکینی، به غفران خدا مانی
زهی حسن خدایانه، چراغ و شمع هر خانه
زهی استاد فرزانه، زهی خورشید ربانی
زهی پربخش، این لنگان، زهی شادی دلتنگان
همه شاهان چو سرهنگان غلامند، و توسلطانی
به هر چیزی که آسیبی کنی، آن چیز جان گیرد
چنان گردد که از عشقش بخیزد صد پریشانی
یکی نیم جهان خندان، یکی نیم جهان گریان
ازیرا شهد پیوندی، ازیرا زهر هجرانی
دهان عشق میخندد، دو چشم عشق میگرید
که حلوا سخت شیرینست و حلواییش پنهانی
مروح کن دل و جان را، دل تنگ پریشان را
گلستان ساز زندان را، برین ارواح زندانی
توی پای علم جانا، به لشکرگاه زیبایی
که سلطانالسلاطینی و خوبان جمله طغرایی
حلاوت را تو بنیادی، که خوان عشق بنهادی
کی سازد اینچنین حلوا جز آن استاد حلوایی؟!
جهان را گر بسوزانی، فلک را گر بریزانی
جهان راضیست و میداند که صد لونش بیارایی
شکفتست این زمان گردون بریحانهای گوناگون
زمین کف در حنی دارد، بدان شادی که میآیی
بیا، پهلوی من بنشین، که خندیم از طرب پیشین
که کان لذت و شادی، گرفت انوار بخشایی
به اقبال چنین گلشن، بیاید نقد خندیدن
تو خندانروتری یا من؟ کی باشم من؟ تو مولایی
توی گلشن منم بلبل، تو حاصل بنده لایحصل
بیا کافتاد صد غلغل، به پستی و به بالایی
توی کامل منم ناقص، توی خالص منم مخلص
توی سور و منم راقص، من اسفل تو معلایی
چو تو آیی، بنامیزد، دوی از پیش برخیزد
تصرفها فرو ریزد به مستی و به شیدایی
تو ما باشی مها ما تو، ندانم که منم یا تو
شکر هم تو، شکر خا تو، بخا، که خوش همی خایی
وفادارست میعادت، توقف نیست در دادت
عطا و بخشش شادت، نه نسیهست و نه فردایی
حضرت مولانا، ???????????