علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 2 - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 2
    87MB
    11 دقیقه
  • فایل صوتی علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 2
    10MB
    11 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

364 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    کوثر احسانی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1911 روز

    سلام به بچه ها و استاد عزیز

    زمانی که یادم میاد،اول دبیرستان بودم.

    امتحان ریاضی ترم یک داشتم،من دفتر جزوه مو قورت داده بودم،کتاب ریاضی رو کسی نخونده بود چون همه تو دفترامون بود ولی من خوندم،موقع امتحان،برگه سوالات رو بهمون دادند،منم همینطور حل میکردم و میدیدم اسونه خیلی زیاد و برام کاری نداشت و چون دبیرمون نیومده بود ،مراقب گفت مشکلی نداره که یه نفر سوالات رو راهنمایی کنه به بچه ها،و من میگفتم و همه رو راهنمایی میکردم،در اخر چون احساسی داشتم که نباید اینقدر اسون باشه،چون خودم رو لایق نمی دونستم،در صورتی که ،استرس اینکه نباید اسون باشه،باعث شد که من نمره کامل رو نگیرم،

    من تو نصف کارهای مهم زندگیم چون این هدف،هدف عالیه،باید توش زحمت کشید،رنج و تقلا و غیره به خودم میدادم،چون ارزشش رو تو سخت به دست اوردن به دست میاوردم،وقتی ج الگویابی میکردم و تکرارش میکردم با خودم میگفتم هدف به این ارزشمندی احتیاج به سختی زیادی داره،وخودم رو کافی نمی دیدم.و خودمو کم میدیدم،و چون رنج بیشتری به ذهنم میدادم،دیگه زورم نمی رسید و باعث شد رهاش کنم،

    الان میفهمم اینا از کجا اب میخوره،من تو کارم هیچ وقت کم نذاشتم همیشه چک میکردم که اشتباهی رخ نده حواسم بود صادق و ووفادار و مسولیت پذیر بودم،من راس ساعت از شرکت خارج میشدم طوری که خودشون میگفتند و تحسینم میکردند،ولی به چشمم نمی امد،بعد کارای نرم افزاری زیادی رو انجام میدادم ولی چون به نظرم اسون میومد میگفتم همه بلدند،خوب حقه من همینه چون همه بلدند،در صورتی که بعضی ها 4 ساعت کار میکردند و حقوقشون از منی که 8 ساعت کار میکردم بیشتر بود.

    چون اسونه،چون هدف با ارزشه،خودت رو باید بکشی،اینا عدم احساس لیاقته.

    من دوستی داشتم که کاراش راحت پیش میرفت یعنی خیلی راحت،با شخصی که شاید همه بخوان با این چنین مردی که همچین موقعیتی داره ازدواج کنند.ولی این شخص به راحتی وارد زندگی دوستم شد به راحتی.

    پس سخت گیری ،چون دیگه اون هدف تاپه،اینا همش باور کمبود احساس لیاقت.

    خدایا سپاس گزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  2. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 3131 روز

    سلام و درود به شما استاد گرامی

    اکثر وقتهایی که فرصت کافی برای مطالعه پیدا می کنم فقط فایلهای شما رو گوش میدم شما الگو مناسبی برای من شدید کلی ازتون یاد گرفتم از شما بسیار ممنونم امروز سر موضوع ناخواسته ای ذهنم در حال سرزنش کردن خودم و اطرافیانم بود به خودم آمدم دیدم احساسم خیلی بد شد یاد حرف شما افتادم که از خودم سوالهای مناسب بپرسم توی قلب و ذهنم غوغا بود ولی از خودم سوال پرسیدم جواب دادم پرسیدم جواب دادم حتی رفتم جای خلوت و بلند با خودم حرف زدم و در دفترم سوالات را پرسیدم و جوابها را نوشتم آرام آرام نمرگزم بر روی خواسته ها رفت و احساسم بهتر شد خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  3. -
    سجاد طبسی نژاد گفته:
    مدت عضویت: 2929 روز

    به نام تنها عشق و برازندگی

    سلام من به خانواده عزیزم

    این احساس لیاقت و عدم لیاقت میتونه تا بی نهایت انسان رو به عمق ببره چه بالا چه پایین

    منی که مدتهاست همیشه تلاش به کار کردن رو خودم دارم اما بااین حال این احساس عدم لیاقت و کم بینی هی رو مخم بود که یهو همین چندوقت پیش متوجه این ویروس طولانی مدت در خودم شدم که مدام داره بهم میگه ببین اگه تو ارزشمند بودی تا الان به اون اهداف بزرگ و دلخواه در ذهنت که همیشه میخواستی در کار علاقمندیت بهش برسی تا الان رسیده بودی پس تو بی ارزشی ،بی خاصیتی،تنبلی،بدردنخوری و از خیلی ها عقب تری تا اینکه همین چندوقت پیش یهو بخود اومدم گفتم چرا من دارم مدتها و سالها این ویروس میذارم در ذهنم هی پخش بشه و نجوای محدود کننده چرا اینطور میگی درسته که من قبلا مدتها بخاطر باورها و تفکرات اشتباهم از کار مورد علاقم دور بودم اما من همونم که هیچ زمان بی خاصیت نبودم بلکه در کارهای دیگه یه عالمه موفقیت و مهارت کسب کردم که خیلی ها همین الان هنوز نمیتونند مثل چندسال قبل من عمل کنند و نتیجه کسب کنند پس دیگه حق نداری هیچوقت به من بگی تو بی خاصیت بودی « نعععع» الان خود اون کارها برام مهم نیستند بلکه توانایی موفقیت و بالا بردن توانایی هام برام مهمه که همیشه سندها و منطق هایی برا شاهد ذهنم هستند که آقا من اونموقع تونستم،با اون‌همه سختی و استرس هاش اما من تونستم انجامشون بدم و چقدر اسم در کردم و درخشیدم و هم برا خودم هم برا خانواده ام باعث افتخار شده بودم و موفقیت اون کارها باعث شد که من از یه مرحله به بعد همیشه خودمو به فرد هنرمند،توانا،و ارزشمند بدونم هرچند خیلی اوقات نمیتونم اما از بیس خودمو یه فرد زیبا چهره و هنرمند توانا میدونم چونکه مهمش اینه که من در وجود خودم ،خودمو موفق و ارزشمند میدونم فقط باید هرروز بیشتر برا خودم نمایانش کنم وگرنه در اعماق وجودم دارمش مثل خیلی های دیگه و این قسمت از خودشناسی من میتونه ایده و راهنمایی برا دوستان دیگه هم باشه

    واقعا این جهان چقدر هوشمنده چندروز قبل یه نفر یه برخورد کمی تند باهام کرد اما من بعدش تصمیم گرفتم اون احساس رو بسمت دلخواهم هدایت کنم و با خودم گفتم از ارزش من چیزی کم نشد پس مگه دیوونه ام بخوام خودمو سرزنش کنم و از روز بعد با خودم گفتم من باید از این به بعد با یه برخورد متفاوتی باهاش برخورد کنم که واقعا خودم بیشتر باور کنم که من ارزشمندم و خیلی با احترام اما جدی باهاش برخورد کردم و گفتم من که بهش بی احترامی نمیکنم اما قرار هم نیست مثل قبل خیلی بذارمش رو سرم و همین رفتارم باعث شد که من سرسوزنی خودمو بیشتر ارزشمندتر بدونم و امروز دیدم خودش برام یه هدیه آورد تقدیمم کرد

    اما صادقانه بگم من یکی از آدمهایی هستم که یه عمر خودشو بی ارزش میدونه یعنی احساس خودارزشی رو دارم اما بیشتر وجودمو احساس بی ارزشی فتح کرده

    و مانند خیلی از باورهای دیکه مثل سیمان به مغزم چسبیده ان که نیازمند میلیونها ضربه پتک دارند

    مثلا همین جایگاه فعلی در کار مورد علاقه ام رو تا الان خیلی ها با خیلی کارها و حتی پول میخواستند بدست بیارند و نتونستند اما من چونکه ذهنیت مخرب خاصی در وجودم نسبت به این موضوع نبود خیلی راحت و بدون هیچ هزینه و زور زدن و زیرآبی رفتن چند ماهه که الان دارمش و تمام همکارانم بهم تبریک میگن و البته یسری هام حسرتمو میخورن اما من همیشه میگم خدایا خودتی که به همه کمک‌ میکنی

    تهیه این دوره احساس لیاقت شده خواسته بعدی من که خدا خودش به موقع بهم تقدیم میکنه بی نهایت احساس لیاقت رو عشق بهش دارم چونکه یه عمر در محیط عدم لیاقت لیاقت بزرگ شدم

    واقعا اگه این احساس لیاقت در وجود هر انسانی نباشه بنظر من اون فرد دیگه هیچ سرمایه باارزشی نداره

    اما خبر خوب اینجاست که تمام این فایل ها و دوره ها چقدر باعث آماده تر و نزدیکتر شدنمون میشه برا دریافت و ساخت این احساس لیاقت درونی

    و هرکدوم از دوره ها ارزش و کارایی خاص خودشو داره چونکه وجود هرکدوم از ما جوانب مختلف و بسیار داره که از زوایای مختلف سنجیده میشود

    واقعا احساس لیاقت برا انسان از هر غذایی لذتبخش تر و ارزشمندتره

    الان یهو متوجه کلمات و واژه های این کامنت خودم شدم که چقدر کلمه «ارزشمند» به کار بردم واقعا این ارزشمند بودن چه نعمت بالایی ست برا هرکسی

    خداوند خود ارزشمندی هاست نیز بندگانش بی نهایت ارزشمندن،،پس بالاترین ارزشمندی هارو براتون میخواهم به اندازه خودم مثل همیشه با ارزش بسیار عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  4. -
    داود نیکزاد گفته:
    مدت عضویت: 2001 روز

    سلام استاد عزیزم مریم جان و دوستان فوق العاده ام

    امروز حالم خیلی عالیه خیلی خوشحالم چون به درجه ای رسیده ام که خداوند هر روز برام کن فیکون میکنه

    من بعد از چهار پنج سال کار کردن با استاد بلاخره به صفر رسیدم یعنی از منفیها بیرون اومدم

    هدایت شده ام به شرایطی آرام کار مورد علاقه روابط عالی و غیره

    طبق قانون برداشتم از خودم مثل این بود که من یک ماشین خراب شده بودم که مثلا چرخش در رفته و چراغ راهنماشم کار نمیکنه

    و من باید اول چرخشو مینداختم که حداقل تا پیش اوستا برسونمش بعد به چراغ راهنما و سایر خرابی هاش میرسیدم

    من باید اول اعتماد بنفس و احساس لیاقت و هدف گذاری و ایجاد سایر باورهای ثروت ساز و توحیدی را درست میکردم و البته این امتحانم پس میدادم که تغییرم ثبات داشته تا به جای برسم که کار و زندگیه مورد علاقه ام را داشته باشم

    تا به امروز همه کارها و کسب درآمد های که انجام داده بودم در خور شانم نبوده ولی بدلیل باورهای نامناسب تو همچین حالو روزی افتاده بودم اما بعد از اینکه یک خدای درست تو ذهنم ساختم

    خداوند هدایتم کرد به جا و مکانو زندگی و کسبو کاری که حالا در خور شخصیتم میدانمش

    و استاد عزیزم ازت بینهایت سپاسگزارم خیلی خیلی

    همه آموزه هات برام بینهایت تاثیرگزار و ارزشمند بوده اند و خودم بهتر از هر کسی از ارزششون با خبرم

    و اگه برای من فقط سپاسگزار بودن را در نظر بگیریم نمیدونید استاد اینکه من یک آدم راضی و قدردان شدم چقدر برام ارزشمند بوده این سپاسگزاری که از شما آموختم و چقدر زندگیم تغییر کرد

    امشب خیلی خوشحالم اینجا را برای نوشتن این حرفها نشانه رفتم

    و استاد من عباسمنش من پیامبر خدا دستبوستم خیلی ارزشمندی برام و خیلی قدر استادی تو را میدانم چون لحظاتی که خوشبختی را احساس میکنم خیلی زیاد شده اند و همشون از خیر و برکت وجود تو بوده

    به امید دیدار شما و دوستان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  5. -
    ناصر گفته:
    مدت عضویت: 1464 روز

    سلام

    از وقتی این موضوع مورد توجهم قرار گرفته ، شخصیتم به واسطه افزایش احساس لیاقت در حال تغییره،

    عموما تو طول روز دارم به رفتارام و افکارم توجه میکنم،

    هر چند روز یه بار اشکالات شخصیتی مو تو این حوزه دارم پبدا میکنم،

    دارم به این درک میرسم که اصلی ترین دلیل نرسیدن به خواسته هام، نداشتن حس لیاقتمندی من برای اون خواسته ها هست،

    حالا میخام موارد عدم احساس لیاقت رو که جدیدن کشف کردم باهاتون به اشتراک بزارم.

    1.من ماهاست که علی رغم نیاز شدید به لباس نو ، هر ماه خرید لباس برای خودم رو به تعویق مینداختم، چون هر ماه از خودم میگذشتم و برا بچه هام خرید انجام میدادم، این ماه باز یه چندتا لباس برای بچه هام لازم بود و حتی قرار گزاشته بودم که براشون بخرم، ولی با خودم گفتم این ماه دیگه اینکارو نمیکنم و لذا رفتم برای خودم لباس های خوشگل خریدم و خرید بچه ها رو موکول کردم به ماه بعد،

    وقتی خرید کردم چقدر احساسم بهتر شد .

    2. خودروی من دوگانه سوز هست و لذا همیشه با سوخت گاز از ماشین میکردم و در واقع خودم رو لایق اسنفاده از بنزین نمیدونستم، ولی الان دیگه اکثرا با بنزین از خودروم استفاده میکنم.

    3. اون روز یکی از همکارانم رو تو خیابون دیدم و خواستم سوارش کنم، ولی دیدم داخل ماشین وضعیت مناسبی نداره، و زود زدم کنار و داخل خودرو رو مرتب کردم و بعد رفتم سمت همکارم تا سوارش کنم، بعد از انجام اینکار یه دفعه به ذهنم اومد که چرا به خاطر دیگری، ماشین رو مرتب میکنی و برای خودت نه ، و اون لحظه متوجه شدم که تو این قضیه برای خودم احساس لیاقت ندارم، اون لحظه خدا رو شکر کردم که یه باگ دیگه رو تونستم پبدا کنم و از اون روز به بعد، داخل ماشین رو به خاطر خودم مرتب و تمیز میکنم و لذا احساس ارزشمندیم رو با این کار افزایش دادم.

    ممنون از استاد گلم و دوستای نارنینم

    عاشقتونم

    موفق باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  6. -
    رضا زمانی گفته:
    مدت عضویت: 2024 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته عزیز دل و دوستان گل

    یادمه اوایل آشنایی با استاد به لطف معجزه الله ، دوره قانون آفرینش به دستم رسیده بود و الان فکر میکنم به مطالب اون دوره یک چیز خیلی یادمه

    این جمله که : این طبیعیه ثروتمند باشم طبیعیه سالم باشم و …

    الان میبینم که این همون احساس لیاقته هست و تجارب اون موقع من بزرگ بود با اینکه تازه با این مطالب آشنا بودم و الان خدارو هزاران مرتبه شکر خیلی خیلی خیلی بهتر شدم از همه لحاظ ولی وقتی با اون موقع مقایسه میکنم انگار اون موقع دروازه نعمت و ثروت خدا باز شده بود برام

    و الان میفهمم بله باز شده بود به دلیل احساس لیاقت!

    الان احساس لیاقت بدی ندارم ولی چون کار نشده ، به دلیل ورودی ها از جامعه یا فیلم یا هرچی این باور عدم لیاقته هرچند کم قوی تر شده

    من خودمو لایق هدیه یا محبت دوستام یا مهم تر از اون خودمو لایق درآمد و ثروت خلق کردن نمیدونستم یا کسب درآمد به راحتی.

    وقتی یکم مثلا بازی میکنم یا مسافرت میرفتم یا بیرون پیاده روی میکردم احساس گناه انگاری میکردم و میگفتم باید سریع برم خونه و فلان کارو کنم برای چنلم و … و میخواستم با سختی خودمو لایق پول درآوردن از این راه یا سابسکرایبرز ها کنم!

    و وقتی با دوستام به مسافرت میرفتم و به هردلیلی پول دونگ رو ازم نمیگرفتن و من پیگیر میشدم نه آقا بگو چند شد من پرداخت کنم!!!

    یا خیلی به سختی از پدر یا مادرم درخواست پول میکردم

    یا حتی قبل از آشنایی با این قوانین و مسیر الهی ، ازخدا هم روم نمیشد درخواست کنم

    یا حتی الان وقتی میگم رویام چیه ، یه جورایی در حد نیاز میگم و میبینم در تمام زندگیم ریشه داره این احساس لیاقت

    من فقط عاشقانه خدارو سپاسگزارم که همونقدری که به استاد عزیزم نزدیکه به منم نزدیکه و خیلی جالبه در مورد احساس عدم لیاقت و غرور و اینا من هدایت هایی قبل از معرفی دوره شده بودم.احساس لیاقت کم تر بود ولی دارم میبینم که من نزد خدا عزیزم و به من گفته که ازش بخوام و اون همواره اجابت میکنه به شرط ایمان

    استاد عزیز ازت سپاسگزارم

    خانوم شایسته عزیز ازت سپاسگزارم ، هر روز خوشگل تر و خوش اندام تر از روز قبلی

    همیشه شاد و سالم و ثروتمند باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  7. -
    Rouzbeh somayeh گفته:
    مدت عضویت: 1335 روز

    به نام خداوند هدایتگر مهربان

    سلامت خدمت استاد گرانقدرم و همراهان عزیزم

    خداروشاکرم که اینجا هستم تا یاد بگیرم زندگی رو احسن زندگی کنم.

    انقد زیر ذره بین رفتم که دیگه نمیتونم از دست خودم در برم.

    همیشه حواسم به احساسم بوده که خوب باشه، اما یه وقت هایی انقد احساست مخفی میشه که روشنگری های استاد ارزشمندم کمک میکنه به وضوح احساسم رو راجع به زندگیم و رفتارم درک کنم و باعث رسیدن به حال خوب بیشتر بشه.

    این روزا بیشتر به گذشته برگشتم تا ببینم احساس لیاقتم رو کجا وصل به چیزی کردم که حقیقت بیرونی نداشت.

    خداروشاکرم بابت رفع اشکال وجود خودم و ….

    اره خیلی خیلی نمره خوبی دارم میگیرم چون

    یادمه

    نزدیکانم وصل به هدایایی بودن که وقتی کسی به مسافرت میرفت و وظیفش خرید هدیه و بازپس دادن اون بود و میدیدم که وقتی کمتر یا انجام نمیشد چقدر درموردش صحبت میکردن

    ولی من با سن کم و تجربه کم، به خودم میگفتم خداروشکر بهوش خوش گذشته، خداروشکر که سالم و سرحالن ، خداروشکر که خانواده گرمی دارن و کلی خوش بودن برام که خوشی اونهارو میدیدم

    و امروز که مینویسم یه تاج خوشگل افرین به خودم دادم که همیشه توقع از دیگران برام خیلی خیلی کم بوده و باعث می‌شد کمتر ناراحت و نگران باشم .

    اره رد هرجایی از ناراحتی از دیگران بابت کم گذاشتن برای من ، رنگ باخته و با شنیدن فایل ارزشمند امروز ، دیگه به وضوح و وضوح بیشتر رسیدم که مسیر من درست بوده و شک هام به یقین رسیده است.

    تجربه دیگه من میرسه به حدودا 15 سال پیش ، که یه دختر خیلی زیبا و مثال زدنی به فامیل اضافه شد همه در موردش صحبت میکردن و …

    منم کلی ذوق که ببینمش ، خداییش در نظر اول خیلی عالی بودن ولی ملاک هایی که همیشه فکر میکردم رو نداشتن ولی عالی بود.

    این تو ذهنم بود تا چند سال گذشت اون دختر مثل همیشه زیبا بود اما برای من شده بود مثل بقیه، واقعا آنقدری نبود که همه انگشت به دهن بمونن و …

    از اون روز یاد گرفتم که زیبایی زیباست و مورد تحسین و ستایش خداوندی که خالقش.

    ولی آنقدر نیست که خودمو وصل به این بکنم که چرا فلان ملاک ندارم و یا …

    نمیدونم چرا ،ولی یه 15 سالی میشه که شروع کردم به دیدن زیبایی‌های چهره افراد ، هر جور که باشن سیاه و سفید ، لاغر و چاق ، دختر و پسر ، پیرمرد یا پیر زن

    انقد تو این مسیر پخته شدم که به راحتی از دیدن چهره افراد به ذوق میام و الان ها حتی اگه کسی رو نشناسم میرم جلو و به فرد میگم خدا چقدر خوشگل نقاشیت کرده و افراد مینونن اصلا جوابمو چی بدن

    وقتی با استاد آشنا شدم این مورد رو وصل به خیلی از چیزا کردم که در روابط میتونم بکار بگیرم تا از زندگی و احساس خوبم نسبت به افراد لذت بیشتری ببرم اره لیاقت ما به چهره خاص و مورد تایید دیگران داشتن نیست مهم وجود ارزشمند و پراز آرامش که با حضورت ریزو درشت جهان اطرافت به وجد بیان.

    من هم تو خیلی از کارها ماهرم ، بخصوص تو هماهنگی امور

    از زمانی که مامانم تعریف میکنه یعنی سه سالگی ، کارهایی رو یواشکی انجام میدادم که اصلا در سن من نبود و باعث صدمه های جسمی و شاید روحی میشد که نباید انجام می‌دادم آخه خرابکاری میشد و ….

    ولی بزرگتر که شدم تقریبا همه اطرافیان می‌دونستن که سمیه خیلی دقیق، مرتب ،مدیر خیلی خوب کارها و هماهنگی ها، حس خوب و آرامشه

    اما

    اما

    اما

    استاد ارزشمندم یادم آورد که از لابلای همه اون کارهای عالی

    نقص هام بیشتر یادم مونده که چرا نتونستم صددرصد عالی عمل کنم و همون ها باعث شد سرخوردگی داشته باشم و حس خوبم رو از دست بدم

    اینجا یاد میگیرم که همیشه باب دلم جلو برم اگه کاستی هم بود جزو مسیره، خودم را لابلای اگر اماها ، قرار ندم و مدینه فاضله نخوام ، بلکه بدونم همه اونها داره راه بهتر و تکامل رو نشون میده که دفعه بعد عملکرد بهتر رو داشته باشم و نتایج عالی تر .

    یادم باشه و یادم میمونه تو هر لحظه که در صحبت ها درونی مخاطب نباشم ، از دید دیگران باخودم صحبت نکنم بلکه منم که گوینده هستم و صاحب فکر و و اینجوری لیاقتم رو بیشتر و بیشتر بکنم برای رسیدن به حال خوب و تجربه های عالی

    درک احساس لیاقت ، منو وصل به موارد زیادی میکنه که دیگه لازم نیست ازشون هراس داشته باشم

    موقعیت های مختلف زندگی با درک احساس لیاقت بهترین ها، دلم رو سبکبارتر به انتخاب وا میداره و کلی امید و یقین پروردگار پشت شه که باعث میشه پرقدرت دست تو دست خدا جلو برم .

    احساس آرامش و آسودگی ام وصف نشدنیه این چند سال و خداروشاکرم که اینجا هستم و همیشه و همیشه درحال یادگیری حال خوب بیشتر.

    در پناه خدا، ناب ترین هارو تجربه کنید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
    • -
      ناصر گفته:
      مدت عضویت: 1464 روز

      باسلام خانم سمیه عزیز

      لذت بردم از کامنت زیباتون ، مطالب مفیدی رو بیان کردین و من استفاده بردم، تحسینتون میکنم به خاطر این روحیه تون و اینکه از سالهای قبل احساس لیاقت دارین و دارین روی خودتون کار میکنین.

      من هم مثل شما از قبل از شروع آشنایی با این سایت ، در مورد هدیه آوردن از سفر و اینجور مسایل احساس نیاز نداشتم و خودم هم اونجوری عمل نمیکردم که حتما باید هدیه بخرم.

      در مورد تحسین چهره های زیبا،

      من هم دارم یه مدتیه چهره های زیبا، پوشش های زیبا، رابطه های زیبا رو ستایش و تحسین میکنم و این باعث میشه با زیباییهای بیشتری روبرو بشم،

      سپاسگزار شما هستم و اون جمله ویژه تون رو بازم برای خودم تکرار میکنم:

      + آره لیاقت ما به چهره خاص و مورد تایید دیگران داشتن نیست مهم وجود ارزشمند و پر از آرامش که با حضورت ریز و درشت جهان اطرافت به وجد بیان+

      بهترینهای دو جهان رو براتون آرزومندم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    سارا نوید گفته:
    مدت عضویت: 2305 روز

    مهم ترین احساسی که می توانیم برای خود ایجاد کنیم و بیشترین تاثیر را داشته باشد روی احساس خوب احساس ارزشمندی است . (احساس خوب = اتفاقات خوب)

    جهان به اندازه ای که ما برای خودمان ارزش قائلیم برای ما ارزش قائل است .

    افراد و حتی ثروت ، به اندازه ای که ما خودمان را لایق ثروت می دانیم ، به اندازه ای که خودمان را لایق احترام می دانیم ، به اندازه ای که خودمان را لایق خوشبختی می دانیم ؛ به همان اندازه خوشبختی و احترام و آدم های خوب وارد زندگی مان می شود.

    جهان داره به افکار ما پاسخ می ده

    به دلایل زیادی ممکن است احساس لیاقت ما از دست رفته باشد و ممکن است احساس بی ارزشی کنیم .

    اگر بتوانیم نشانه های آن را بشناسیم ؛ روی خودمان کار کنیم و تغییر کنیم ؛ زندگی ما در تمامی ابعاد عوض می شود.

    استاد عزیزم سلام . بی نهایت سپاسگزارم بابت تهیه و خلق یک فایل جدید و نیز سپاسگزار خداوند هستم بابت هدایت شما در این مسیر .

    لذت می برم از حیاتم حالا که در تمامی ابعاد به سمت مثبت آن را جهت می دهم و آگاهانه با استفاده از موهبتی که خالقم به همه ی انسانها عطا کرده اند یعنی قدرت عقل ، اختیار و تصمیم گیری انتخاب می کنم روی چه موضوع هایی تمرکز کنم و هر بار که به صورت ریشه ای روی باوری کار کرده ام ، در تمامی ابعاد و تمام جنبه های زندگی ام تغییر کرده ام .

    ما به عنوان انسان مدام در حال تغییر هستیم و نیز دنبال شیوه و نگرش جدید برای خلق زندگی بهتر .

    خوشحالم بابت این دوره ی فوق العاده ، هرچند هنوز آن را تهیه نکرده ام اما انرژی اش حتی از همین خارج دوره به من می رسد و با فایل های رایگان همین حوزه بسیار بسیار باورهای مخرب خودم را شناسایی کرده برای تغییرشان می کوشم.

    استاد

    بسیار دوستتان دارم و برایتان بهترین ها را از خدای بخشنده و مهربان خواستارم .

    مسیر زندگی تان هر روز سرسبز تر و هموار تر و زیبا تر شود . پرندگان بخوانند و صدای رودخانه در فضا بپیچد . همه جا عطر گلها و گیاهان خوب باشد و نور طلایی خورشید ، سپیدی مهتاب همواره مسیرتان را روشن تر کند .

    در این جهان شگفت انگیر همواره برایتان خیر ببارد ،

    از هر جهت و هر سو .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای:
  9. -
    ابراهیم ربانی گفته:
    مدت عضویت: 1627 روز

    به نام خداوند یکتا

    سلام به همگی دوستان عزیزم و استاد و مریم خانم گرامی.

    بسیار خوشحالم این دوره فوق‌العاده آماده شده ایشالا با توکل به خلاف و نچسبیده به خواسته ام که خریداری این دوره باشه این دوره ارزشمند رو بگیرم و استفاده کنم.

    خدایا بینهایت سپاسگزارم بابت این همه نعمت و زیبایی در زندگیم.

    هر چی بیشتر میگذره دارم بیشتر درک میکنم قوانین الهی رو که چطور سعادتمند زندگی کنم و تلاش کنم جهان جای بهتری برای زندگی کردن باشه.

    خدایا صد هزاران مرتبه شکرت.

    خیلی این باور مهمه که تو همه جوره خودت رو لایق بهترین هه بدونی اینکه بدون سن و جنس و قد و پول و توانایی هات خودت رو لایق بدونی که بهترین ها رو برای خودت جذب کنی،این حس بسیار مهمه و جا داره خیلی روش تاکید کنیم و کار کنیم چون هر چی بیشتر به اون چه که داریم توجه کنیم زندگی ما با کیفیت تر و بهتر از قبل میشه.

    خدایا دمت گرم بابت این دوره فوق‌العاده و هدایت بی نظیرت.

    خدانگهدار تون باشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  10. -
    اعظم گفته:
    مدت عضویت: 991 روز

    سلام و صد سلام

    وای استاد جااااانم من دیشب خوابتون رو دیدم و چقدر حس و حالم عالی شد با اینکه توی خوابم یه اتفاق منفی افتاد ولی من فقط تمرکزم روی جنبه مثبتشه و کلی حال میکنم امروز .استاد جان دیشب خواب دیدم یه جایی بودیم با خانوادم بعد شما اومدید با یه ماشین خفن رد شدین و چند نفر هم که انگار خانودتون بودن توی ماشینتون بودن من با دیدنتون جیغ زدم که واااااای استاد و اومدم پیشتون شما هم که چقدررر مهربون بودید استاد عزیزم بهتون گفتم میشه خواهش کنم بمونید با من عکس بگیریم شماهم گفتین چشم بعدش که رفتم لباس مرتب بپوشم بیام شما هم منتظرم بودین⁦⁦(。بعدش استاد جان داداش بزرگم اومد گفت هرگز نمیزارم بری با یه مرد عکس بگیری و یه چوب گنده برداشت که نمیزارم از خونه بری بیرون و شماهم که منتظر .خخخخ وای استاد چقدررر گریه کردم و داد میزدم که به خداااا اون استاااااادمه خواهش میکنم بزار برم و همینطور که داشتم توی خواب داد میزدم و گریه میکردم از خواب بیدار شدم بعد خاستم حسم بد بشه و فکر بد بیاد که آخرش که بد شد ولی گفتم نه همینکه استاد رو. تو خواب دیدم خودش خیلی خوب بود و بقیشو وللش

    خداروشکر میکنم من اینکه خوابتون رو دیدم معنیش اینه که این روزها خییییلی بیشتر از قبل دارم تصویر و صداتون رومیبینم و میشنوم و دارم تمام تلاشم رو میکنم که هر روز روی خودم کار کنم و دارم با کلی تضاد دست و پنجه نرم میکنم

    استاد جانم هر روز از خدا کمک میخام پناهم باشه …تکیه گاهم باشه ….وکیلم باشه ..هر روز ازش هدایت میخام و نشانه میخام و میخام که قلبم رو باز کنه و چشمهام رو بیناتر کنه برای دیدن نشانه هاش

    استاد جانم اگه شما خدارو بهم نشون نمیدادید و نمیشناختید الان اعظم چه بلاهایی سرش میومد توی این تضاد ها ..نمیدونید استاد که اگه خدارو نداشتم الان وضعم چجوری بود تنها و تنها دلخوشی من این خداییه که شما بهم نشون دادید وقتی که نفسم میگیره از فشار تضادها فقط و فقط میگم من خدارو دارم ..من خدارو که دارم .

    ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده

    در شب ظلمانی ام ماه نشانم بده

    یوسف مصری ز چاه گشت چنین پادشاه

    گر که طریق این بود. چاه نشانم بده

    بر قدمت همچو خاک ناله کنم سوزناک

    گل شد از این گریه خاک. روح به جانم بده

    سرخوشیه این جهان. لذت یک آن بود

    آنچه تو را خوشتر است. راه به آنم بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 10 رای: