اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خداوند من رو به سمت خواسته خام هدایت میکنم. وقتی داستان مهاجرتتون رو گفتین یاد داستان خودم افتادم. در مقایسه هر دو داستان میتوانم بگم چون راه رو بلد نیستیم به تضادها برمیخوریم، چون از خواستمون مطمئن نیستیم به تضادها برمیخوریم که واضح بشه. اصلا هدایت برای جایزه که نمیدونم چی کار کنیم. هیچ ایده ای نداریم که چطور جلو بریم و چطور به نتیجه خواهد رسید. یعنی فقط کافیه باور داشته باشیم به هدایت و انجامش بدیم. آنقدر با ذهنمون دنبال راهکارهای پیچیده نباشیم. البته منظورم کسب اطلاعت نیست
دوستان یک سوال برای بنده ایجاد شد اینکه وقتی استاد در مادرید قبل از سفر با اون مشکلات روبرو شده بودند چرا از خود سوال نمیکردند که چه فرکانسی ارسال کرده ام که این مشکلات بوجود امده و منتظر هدایت بودن چون این تناقض در من وجود دارد و به محض مواجه شدن با مشکل دنبال فرکانس ارسالی قبلی ام میگردم و تشخیص نمیدهم که باید منتظر هدایت الهی باشم یا دنبال فرکانس نامناسبی که ارسال کرده ام باشم دوستان اگر این مسئله برای شما حل شده لطفا بنده رو راهنمایی بفرمایید تشکر
بنام خدای مهربان سلام پرانرژی ب استاد ومریم جان ودیگر دوستان این فایل هدایت چندین بار گوش کردم چون در مدارش نیستم چیزی ازش متوجه نمیشم یا شاید خیلی بادی ب هر جهت زندگی کردم معنی ومفهومش را در عمل درک نمیکنم ولی سعی وتلاش میکنم بفهمم وعمل ایمان دارم ایمان بدون عمل حرف مفت من هم یک عباس منشی هستم در زمان مناسب ومکان مناسب با توکل ب خدا واحساس خوب حتما اتفاقات خوب را خواهم دید خدایا تو راسپاس استاد ازت سپاسگزارم دوستان همفرکانسی خوش بدرخشید رحیمی
من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی من به خاطرافکاروباورهاوعرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال مبکنم الهی شکرت
این فایل نشون الله مهربان بود
چندروزی هست فایل هایی درموردهدایت خداوندبرای من میادواین یک تلنگری هست برای ادامه دادن ونترسیدن وایمان به غیب داشتن
واقعاخداوندهرلحظه داره ماروهدایت میکنه بانشانه هاش ومن تجربش کردم وبعضی وقت هاگوش ندادم وضربه خوردم
خداوندکارهاروانجام میده کافیه بهش اعتمادکنیم
همین چتدروزپیش توی یک بلواری به خداگفتم ازکدوم مسیربرم بهتره چون دیدم مسیری که همیشه میرم شلوغه وگفتم ازیک مسیردیگه برم
بعدخداوندبانشانه هاش که یک ماشین یک دفه به سمت همون راهی که من همیشه میرم پیچیدومن اینوحس کردم که یک نشانس ولی گفتم این مسیرخیلی شلوغه ولی قبول کردم ورفتم وبعددیدم یک دفه خلوت شدومن سریع تربه مقصدم رسبدم
اولش منطقی نبودولی من جلوی راهمو دیدم وکل راه روندیدم ولی بعدکه حرکت کردم به راحتی به مقصدرسیدم بدون شلوغی(ایمان به غیب)
خداوند شکرت که مرا هدایت کردی به اگاهی های این فایل واینکه خداوند چطور این هماهنگی ها رو انجام میده واینکه استاد درسی که به من داد این بود بهفمی اون لحظه شاید یک اتفاق از نگاه تو ناجالب باشه ولی خداوند می خواهد خیرشو برسونه وچقدر زیبا استاد ذهنشو کنترل کردن وتوجه اش،رو برگردون نتیجه اش،شد اون چیزی که خداوند بهترشو برای می خواست چند وقتی بود نجوهای ذهنم رو جای الهامات خداوند اشتباه گرفته بودم ومثلن تو یک موضوعی یکبار خداوند یک موضوعی رو له من انتقال داده پشت سرش نجوهای به پا می شد ولی خدایا شکرت وفتی شروع کردم به صحبت کردن با خداوند اموختن این موضوع اولش فکر می کردم این توهم یعنی ذهنم این رو توهم تصور می کرد ولی وقتی به نتیجه نگاه می کردم می دیدم نتیجه هوشیاری بیشتری نتیجه اش،احساحس بهتر نتیجه اش،اگاهی بیشتر رابط قشتگ تر وقتی این رو می دیدم متوجه می شدم که اون خود خداوند است ودیگه مثل گذشته نیست که شکه بشم اتفاق لذت بیشتری رو هم می برم واصلن بدون بخوام ادا اصولی به خودم بگیرم اون نیت خیری کهدرون هست رو در پیش،میگیرم وخداوند که خودش صحبت کردن با خودش رو به اموخت خودش به موقع بهم میگه اون هر شرایطی صدای خداوند ارام بخش درون وخاموش ذهنم من چطور با شنیدن صدای خداوند الان خداوندرو به عنوان تنها رفیق وتنها شریک در حل مسائل ذهنی خودم ودر تمام نسائل زندگی می دونم واین کلی به من انرژی مثبت میده کلی مرا هدایت میکنه به جای خوب کلی مرا قدر دان تر میکنه کلی به من احساحس خوب میده کلی از شرک های ذهنم پاک میشن کلی ترس هایم از بین میرن الان خیلی داره به مندر تعغیر نگاهم کمک میکنه خدایا شکرت کلی این صبحبت کردن با خداوند مرا خوشبین میکندوالبت من در ازای این دوستی با خداوند چیزی های بخشیدم که از خودش بودن من به خیال خودم از من هست وچیزی دارم ندارم هر چه دارم اعتبارشو خداوند میدم خدایا شکرت که مرا هم مدار با اگاهی خودت کردی بزرگترین نعمت درونی رو به من بشخیده ای نعمت دوستی با خودت خدایا شکرت بابت این روشنایی که تصور مرا در بر گرفته خدایا شکرت الان دارم متوجه می شوم دوستی با خداوند چه درسی رو داره به من میده خدایا شکرت
روزانه شاید هزاران بار ازین معجزات تو زندگی هممممه ی ما رخ میده اما
ما ربطش میدیم
به شانسی بودن
یا
اینکه میگیم اره دیگه
اتفاقی اینطوری شد
(اتفاقی)
هییییچوقت کردیتش رو به خدا نمیدیم
استاد چقدررشما خوب خدارو شناختید
ماها
حتی خود من
فکررمیکنیم هدایت یعنی اینکه مثلا توی جاده
بین دوراهی که ی راهش پرتگاهه یکیش جنگل
حست بگه بری سمت ی راهی که تهش جنگله
و بعد شااااااید تازه اونموقع بگی عع خدا هدایتم کرد
تازززه اگه بگی
خیلیی موقعام میگیم
اررره من
نشستم فکر کردم با هوش خودم با چیزایی که منطقم گفت اون راهو انتخاب کردم
دمم گرم چطور خودمو از دره نجات دادم.
خداییش من خیلی باهوشم. و….
اما هیچوقتتتت نگفتیم خدا هدایت کرد.
استاد تازگیا اصن دارم یچیزای رو میفهمم
تازگیا میفهمم
که چراااا خداوند این نتایج رو رقم زده واسه شما
چون شما به اون اجازه دادید که هدایتتون کنه
چون هدایتاشو دیدید
شما بقول خودتون حافظتون ضعیفه درمورد گذشته اما چقدرررر این داستان هارو با جزئیات یادتونه.
چون باررررها اینو به خودتون گفتید
بارها یاداوری کردید که خدا هدایت کرداااا
خدا بودداااا
چقدررررر شما خوب شناختیدش
نمیدونم توی همین قسمت بود یا قسمت قبل.
شما یهو هدایت شدید که دور بزنید و اتوبان رو رد نکنید.
هررررکس دیگه جای شما بود
میگفت عه یادم اومد
خوب حواسم بود که رد نکنما
ببین من چه ادم حواس، جمعیم
که در حالی که غرق در صحبتم حواسم همه جا
هست
یااینکه اصن بگین
اغا الان یادم اومد فراموش کرده بودم ک باید دور بزنم
شما چی گفتین؟ گفتید خدا هدایت کرد.
معلومه که چنین بنده ی باید جایگاهش اونجا باشه.
بنده ی که انقدددددررررر اجازه داده اون کارارو انجام بده
بنده ی ک حواسش هست کردیت همه چی مال اونه..
استاد اینا کم چیزی نیستاااا
چند روز پیش داشتم بادوستم میرفتم بیرون
یادم رفت یچیزیو از خونه بردارم
یهو یادم اومد تو پله ها برگشتم
گفتم عههه خدا هدایت کرد
بعد ایشون گفت اره خب عقل و منطق میگه که این کارو باید انچام داد
ینی(هدایت چیه. چ ربطی به هدایت داره هرکی بود همینکارو میکرد)
راستش منم فقط داشتم تمرین میکردم که ربط بدم همه چیو ب هدایت
هنوز خیلییی راه دارم تا مثل استادم بشم
اما خوشحالم که دارم این چیزا رو میفهمم
ازخدا میخوام هداااایتم کنه به درک بیشتر هدایت….
استاد من عاشق نگاه خانوم شایستم من 3ساله که عضو سایتم اما انگار تازه پرده ها از گوش گ چشمم کنارررفته که دارم نگاه زیبابین و خوشبین خانوم شایسته رو میبینم
بخاطر همینه که عاشق زندگی در بهشت شدم.
چون دارم ازایشون یاد میگیرم
یادمه شما در دوازده قدم یجا گفتید ایشون از من بیشتر با خودش در صلحه و از من بیشتر قوانین رو رعایت میکنه
واقعااااا این موضوع رو دارم خودم میبینم
وقتی همه چی توهم به ظاهر گره میخوره توی ارروپا
اون ذهن زیبا
میاد میگه ما قراره بریم
ما اصن ماشین نمیخوایم
ما هیچی نمیخوایم
واقعا چجوری میتونه این نگاه وجود داشته باشه
نه غر میزنه
نه ناامید میشه
نه غصه میخوره
تازه میگه ماداریم میریم
مطمئنم که اینا ادا نیست
اینا جزئی از شخصیت ایشونه.
بارها در فایل ها دیدم که ایشون چطوری همه اتفاقات رو زیبا تفسیر میکنه
اغا جان ایناااا داره نتایجو میسازه
… چقدررر من عاشق شمام که میگید بعضیا گفتن چون شما ملک و پول داشتید راحت بهتون ویزا دادن
ولی شما بااین لحنتون میگید
اغا این چه حرفیه خدا هدایت کرد.
میدونید استاد من قششششنگ توی این جمله تون حس کردم که چقدررر بهش اعتماد دارید که انقدر محکم ازش حرف میزنید
چقدر خوشحالم که شاگرد استادی هستم که انقدددرر خودش محکمه و این اموزه هارو به بهترین نحو ممکن داره خودش اجرا میکنع و شکی نداره در هدایت خدا.
خدا بایدم واسه. شما همه کار کنه.
مگه چند نفر مثل شما انقدررر توحیدی هستند.
خیلییی دلم میخواد این موضوع هدایت رو بیشتر درک کنم.
خیلیی
دوس دارم شبیه شما بشم
شبیه خانوم شایسته
چون علاوه بر پیشرفت مالی و سلامتی و روابط، (که پاداش این نگاهه)
مهم تراز همه ارامشششش سراسر وجود ادمو فرا میگیره.
استاد من این ارامش توی صدای خانوم شایسته رو میخوام
این دیدگاه زیبای ایشون و شمارو میخوام
این اعتماد رو میخوام این ذوق رو میخوام
این شادی رو میخوام
این لذت بردن از همه چیز رو میخوام
ثروت و نعمت های دیگ نتیجه طبیعیشه…
باتمام وجودم از خداوند میخوام که در این مسیر هدایتم کنه…..
خیلییی واضح دارم تفاوت فرکانسی خودم رو با دوهفته پیش درک میکنم که همین فایلو گوش دادم اما برداشتام کاملاااا متفاوت باالان بود….
خداروصدهزار مرتبه شکر
من هنوز توی بازی هستم و میتونم همممممه چیو تغییر بدم
124مدارالهی رابانام و سلام به خداوسلام به استادوخانواده ی گرم وصمیمی سایت تجربه میکنم.
امروز باگامهای محکم وعمیق الهی توی روزشمارزندگی قدم میگذارم. اول باسپاسگذاری بابت سلامتی وثروتمندوقدرتمندی نی نی عزیزم جیگرگوشم الهی شکرت من چطوربتونم شکرتورابجابیاورم بابت بهشتی که به من توی این دنیاهدیه کرده ای.
پدران ومادران خوب،همسرخوب،اولادخوب،عروس خوب،ودرادامه عروسهای عالیترانشاالله. وکلاشهرخوب واطرافیان وطبیعت عالی،سلامتی،آزادی زمانی،مکانی،انشاالله استقلال مالی هم شامل حالمان شده است. به اندازه ی باورمون نتیجه دیدیم ولی مراکافی نیست بیشترازاینهالیاقت داریم وبه قول آقاابراهیم نبایدخودم راکوچک بپندارم من بایدخودم رابا4سال پیش خودم مقایسه کنم که زمین تاآسمان فرق داشته ام!دمت گرم لیلاخانم.
ازآقاابراهیم سپاس گذارم که فایل رابطه میان چگونگی به خداوندوآسون زندگی کردن روبرامون توکامنت نوشته بود.داداشی ازتون متشکرم فایلش خیلی به حال بودنگاه کردم وازخداکمک میخواهم که فهم ودرک کنم.
وازفرانک یعقوبی عزیزمتشکرم که بزرگترین درس زندگی ام روبه من هدیه دادند.منم همیشه تاهمین ثانیه فکرمیکردم آدم عجولی هستم!یااینکه سریع تصمیم میگیرم وبرای هرکاری واردعمل میشوم وبعدسریع پشیمان میشم میگم حتمااشتباه کردم نبایداین کارومیکردم یااین تصمیم رومیگرفتم یااین حرفهارومیزدم یااین برنامه ریزی میکردم.
ولی الان متوجه شدم که چقدرموردلطف خدابوده وهستم وخواهم بودهنوزحرف ازدهان طرف درنیومده من درادامه میگم خوب این کاروبایدانجام بدیم همیشه دوستانم میگفتن لیلاحرفهاش سرآستینش آماده است !درسته .خوب چرامن تاحالا این درک رونداشتم؟! که خدابه من الهام میکنه!ومنم درجاعمل میکنم اینم بزرگترین درس زندگیم که خدادرابعادفرانک یعقوبی عزیزبه من داده شدمرسی عزیزم.
ازامروزاین اخلاقم رابه فال نیک میگیرم وبهترین استفاده هاروبارهبریت خدامیبرم.
پریشب رفتیم عروسی خیلی به من خوشگذشت باوجوداینکه خیلی آهنگ نمیذاشتن فامیلهای شاهزادهآقاداماداهل رقص وشوروشوق زیادنبودن!!!!!
زمانی که خانواده ی عروس خانم واردمجلس شدن همه ی ماشوروشوق وجومجلس روبالابردیم ومنم کلی باپسرای دایی جانم رقصیدیم، حال کردیم
وشاباش هم جمع کردم اینهاهدیه های الهی بودمن که خبرنداشتم توعروسی میرقصم شاباش میدن اینهم موهبتهای الهی بوددمت گرم خداجون.
این فایل روقبلا دیده بودم وازشندین حرفهاتون هم گریه کردم هم مقایسه!که این مقایسه کردنم اشتباه بود.
وبه قول استادراه موفقیت بی نهایت است وبه تعدادانسانهاراه رسیدن به خداوجوددارد.
اگه استادازاین مسیررفته وموفق شده پس منم ازمسیرهای مناسب خودم موفق میشم چون بیس دنیاروخدابرشدن طراحی کرده.
الان پسرسومم میگفت:پسرخالم باپسرش تلفنی صحبت میکردگفتم گوشی روبده منم باپسرخاله صحبت کنم.درادامه گفته تبریک میگم بابت ماشین که خریدین!پسرم گفته آره داداشم پرایدداشته فروخته سایناخریده چندماهی هست.گفته: نه! ماشین خودتون رومیگم.بازپسرم گفته آره ماهم خودمون پارس خریدیم.گفته:نه!ماشین سنگین خریدین!!!!!¡!
منم گفتم :خوب مامان کلامش خیره. دیگه چی گفت؟!
بعدپسرم گفته: نه! منوپدرم داریم میریم روی ماشین10چرخ برای کسی کارکنیم.
ولی بازهم ماحرف پسرخواهرم روبه خیرگرفتیم. چون حدودا7سال پیش همین پسرسومی روی مینی بوس کارمیکردبرای دامادخان داداشم!بعدهمسایه هاگفته بودن لیلابراپسرش مینی بوس خریده واقعاازحرف مردم خیلی بی نهایت دلگیرشدم! گفتم :من که به زندگی کسی کارندارم! چرامدام زندگی من توی دهان مردمه؟!این شدکه پسرمن بعداز2سال مینی بوس خریدولی باافکاروفرکانسهای پلیدخودم یاکارمای پسرم ماشین به دلائلی ازدست رفت!
خداروشکرامتحان الهی بود!والان پسرم میگه مامان بازشروع دوباره لیلا 10چرخ خریده وپدروپسرکارمیکنیم.اینبارگفتیم :خدایاشکرت که مردم باورشون شده ما10چرخ داریم.
وماهم این خبرروبه فال نیک میگیریم.
که خدا10چرخ به ماهدیه داده است. الهی شکرت این حرف رابه عمل برامون دربیارآمین.
چون واقعامالیاقت این کامیون روداریم وراننده ها شم آماده ی به کارهستند.
استادوکل خانواده ی استاد عاشق همه ی شماهستم. وامروزبعدچندوقت رفتم پیاده روی چندتاپیام بازرگانی اجراکردم،وبین چندتاپیام یک خانم گفت: ببخشیدوقت ندارم !
منم خیلی راحترازدفعات قبل تشکرکردم وباخنده وخوشحالی تشکرکردم ،وخداحافظی کردم.
خودم متوجه شدم بزرگترشدم چون اگه مثل قبل بودم بدم میومدولی الان راحت قبول کردم چون من خانم شدم تسلیم وتمکین خداهستم ورهاهستم.
برای همه آرزوی سلامتی وثروتمندی وسعادت ازخدادارم.یاحق.
الان دارم درک میکنم این تعریف از فرکاانس رو که همه چیز در دنیا فرکانس داره و اون مایع شوینده چجوری با شما در یک فرکانس قرار گرفت و باعث شد که شما همچین فایلی به این قشنگی و تامل برانگیز رو برای ما ضبط کنی
استاد عزیزم من خیلی نیست که به سایت شما هدایت شدم و روز به روز دارم روی باور های خودم کار میکنم و خداروشاکرم که از همون لحظه که صداش میزنی میاد و ندای اون رو توی زندگیت میشنوی
خیلی سخت میگرفتم برخی مسایل رو و از اونور هم ترس توی دلم نفوذ پیدا کرده بود و داشت منو اذیت میکرد
الانه که دارم دلیل این ترس هارو میفهمم: عدم ایمان به تنها منبع انرژی در دنیا که همون خدای یکتا و بی همتاست
هرچقدر ایمان قوی تری داشته باشم هدایت ها بیشتر و اراده و شجاعت مثال نزدنی در دل من به وجود میاد که خودش نشانه حضور مستمر خدا در قلب منه
این فایل نشانه امروز من بود و پروردگار عزیزم چه خوب منو هدایت کرد به این فایل
من افسر ارتش هستم و مثل استاد داشتم میرفتم که زندگی رو توی بندر عباس شروع کنم
اما خب من خواسته خیلی بزرگتر از زندگی کارمندی فعلی رو دارم و این ترس توی دل من بود و به لطف خدا و با کمک شما عزیزان دارم در مدار بالا تری قرار میگیرم و زندگی رفته رفته داره اسون تر میشه
من این نشانه خدارو با جان و دل میپذیرم و پرونده زندگی کارمندی خودم رو میبندم و تمرکز صددرصدی خودم رو برای رسیدن به خواسته هام میذارم
همینجوری که خدای عزیزم منو هدایت کرد و بهم گفت که ارتش رو بذار کنار خودش هم مابقی مسیر رو برای من روشن میکنه
اصلا نمیدونم چه چیزی در انتظارمه اما وقتی که خدای من داره منو هدایت میکنه تنها وظیفه من لذت بردن از مسیره و اینکه دائما بندگی کنم
خدایا شکرت از این همه اگاهی
تو منبع نوری و قلب منو برای دریافت نور خودت باز کن
استاد من امروز این فایل رو دیدم، اصلا میدونید من چه مدت زیادی هست که عضو سایتم، چه فایلهای توحیدی که نگاه کردم اما این فایل رو تا حالا ندیده بودم.
امروز بعد از ظهر که مغازه رو باز کردم همون اول کار که نشستم رو صندلی گوشی رو برداشتم و نشانه م رو زدم. یه فایلی درباره قانون آفرینش بود که اونجا، استاد تو اون نشانه ی من اسم این دوتا فایل رو گفتین که اصلا نمیدونم اسمش رو چی بذارم. بگم هدایت خدا، بگم رحمت بینهایت، اصلا اشک تو چشمام جمع میشه وقتی حرفاتون به یادم میاد. استاد خوش بحالتون چقد هدایت و رحمت خداوند رو تو زندگیتون می بینید و سپاسگزار هستید.
استاد عزیزم امشب من از ساعت 6 عصر تا الان که ساعت 2ونیم بامداد هست فقط تو سایت شما هستم.
تو مغازه نشانه م رو کامل نگاه کردم بعدش اومدم سراغ این هدایت الهی هر بار مشتری میومد استاپ میزدم دوباره شروع میکردم اصلا اشک تو چشمام جمع شده بود، وقتی شما میگفتین چجوری خداوند در جاهای مختلف هدایتتون کرده.
اونجایی که کارت شما دیگه کار نکرده و عزیز دلتون گفته که ما قراره بریم آمریکا و برای همینه که نمیتونیم ماشین بگیریم
از دل این تضاد چه درس بزرگی رو بیرون آوردن. با شنیدن این حرفها قلبم میریزه.
واقعا اگه تو مغازه نبودم من میزدم زیر گریه از خوشحالی از این همه لطف خدا از این همه قدرتش، الان هم که دارم مینویسم اشک تو چشمام جمع شده. استاد هر بار که شما میگفتین الله اکبر باور کنید مو به تن من سیخ میشد، قلبم میریخت و دوست داشتم جلوی اشکمو ول کنم که فقط بریزه. الله اکبر.
خدا رو شکر شب پرفروشی داشتم مغازه رو تعطیل کردم اومدم رسیدم دم ماشین که گوشیم زنگ خورد یه مشتری بود که از خارج شهر اومده بود چیزی میخواست که منم داشتم بهش گفتم هنوز سوار ماشین نشدم و برگشتم و باورتون نمیشه که البته شما باور میکنید به اندازه تمام فروش امشبم ازم خرید کرد و من همونجا لطف خداوند رو دیدم و شکرش رو بجا آوردم.
به محض رسیدن خونه به شوهرم گفتم آب دستته بذار زمین فقط بیا ببین چی پیدا کردم بیا فقط هدایت خدا رو نظاره کن. بیا ببین پروردگار چقد میتونه به بنده ش لطف کنه. و گوشیمو به تلویزیون وصل کردم و با شوهرم نشستیم و هر دوتا رو دوباره نگاه کردم و استاد عزیزم چقد من لذت بردم از این همه توحید شما.
من خیییلی الان حالم عالیه اصلا میخوام تا صبح فقط بشینم سپاسگزاری خدا رو بکنم.
اگر خداوند شما رو اینجوری و به آسانی مسیرتون رو هموار کرده و هدایتتون کرده به سمت بهترینها حتما به من هم کمک میکنه.
بغض کردم استاد اصلا انگار رو در رو نشستم دارم باهاتون حرف میزنم
البته این بغض و اشک من از سر شوقه
دوست دارم تا صبح بشینم بنویسم فقط میخوام حال الانمو بفهمید چه حس خوبیه خدایا شکرت.
اصلا استاد انقدر که این فایلها برام پر بار بود و درس داشت، یادم رفت برای چی رفتم سراغ نشانه.
دو سه روزی هست که ایده ی یک حرکت به قلبم اومده و به هیچکس هم هنوز نگفتم و اولین بار همینجا به شما دارم میگم.
حدود یک سال از شروع کارم داره میگذره و الان احساس کردم که باید حرکت کنم و به جای دیگه ای برم. باورتون میشه استاد به خودم گفتم تازه مغازت جا افتاده چرا میخوای حرکت کنی و شما دقیقا تو حرفاتون گفتین پروژه ای به اون عظمت که چقدر براتون پولساز بود رو جمع کردین و حرکت کردین.
بخدا هر چی سوال درمورد حرکتم داشتم شما انگار سوالات من رو شنیدین و قشنگ جوابم رو دادین.
من توی همین کشور اصلا همین استان خودم میخوام مهاجرت کنم و انقد مقاومت ذهنی سراغ من میاد
شما چقدر ایمان داشتید که به یک کشور دیگه مهاجرت کردین.
من حتما حرکت میکنم و میدونم زمانی که به شوهرم یا هر کس دیگه ای بگم صد در صد مخالفت میکنند که عقلانی نیست مغازه ای که کارش گرفته رو جابجا کنم اما من بعد این همه حرفها و هدایتهایی که از شما شنیدم و به گوش جان سپردم،اگه باز هم اقدامی نکنم دیگه این آگاهی ها به هیچ دردم نمیخوره.
به قول خودتون: ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.
به لطف خداوند ان شاالله در زمان مناسب به همسرم میگم و چیزی که قلبم گفته رو انجام میدم.
به امید هدایت پروردگار.
سپاسگزارم اول از خدا برای این همه بنده های خوبش
و بعد از شما برای بودنتون و همه ی خوبیهاتون.
به امید روزی که از نزدیک ببینمتون و همه ی این احساسات قشنگ رو براتون تعریف کنم.
خداوند من رو به سمت خواسته خام هدایت میکنم. وقتی داستان مهاجرتتون رو گفتین یاد داستان خودم افتادم. در مقایسه هر دو داستان میتوانم بگم چون راه رو بلد نیستیم به تضادها برمیخوریم، چون از خواستمون مطمئن نیستیم به تضادها برمیخوریم که واضح بشه. اصلا هدایت برای جایزه که نمیدونم چی کار کنیم. هیچ ایده ای نداریم که چطور جلو بریم و چطور به نتیجه خواهد رسید. یعنی فقط کافیه باور داشته باشیم به هدایت و انجامش بدیم. آنقدر با ذهنمون دنبال راهکارهای پیچیده نباشیم. البته منظورم کسب اطلاعت نیست
سلام عرض ادب خدمت دوستان بزرگوار
دوستان یک سوال برای بنده ایجاد شد اینکه وقتی استاد در مادرید قبل از سفر با اون مشکلات روبرو شده بودند چرا از خود سوال نمیکردند که چه فرکانسی ارسال کرده ام که این مشکلات بوجود امده و منتظر هدایت بودن چون این تناقض در من وجود دارد و به محض مواجه شدن با مشکل دنبال فرکانس ارسالی قبلی ام میگردم و تشخیص نمیدهم که باید منتظر هدایت الهی باشم یا دنبال فرکانس نامناسبی که ارسال کرده ام باشم دوستان اگر این مسئله برای شما حل شده لطفا بنده رو راهنمایی بفرمایید تشکر
سلام علیرضا عزیز
چند مسائله بگم امیدوارم کمک کرده باشم
یک اینکه اگه تعهد داری روی خودت کار کنی دوره دوازده قدم بخر چون خیلی از مسائل استاد اونجا گفتم و زندگیت زیرو رو میشه
و سوال داشتی همیشه از خودت بپرس خودت بهترین شخص برای جواب سوالت خود هستی
چون جواب ب اندازه فرکانسات گفته میشه
ما در هر لحظه در حال فرستادن فرکانس هستم حالا جواب هایی که از جهان میگیریم در لحظه نیست و شاید یکم زمان ببره
حالا این موضوع اگه دوباره بخاییم دنبال نکات منفی باشیم که چرا این اتفاغ منفی افتاد برامون خوب یعنی دوباره داریم فرکانس منفی میفرستم
و دراحساس بدمیمونیم و بازم اتفاغ بد ناخاسته رخ میده
باید از اتفاغات درس گرفت
بعد با فهمیدنشم نمیشه کاری کرد پس بهتره اصلن فکر نکرد
هر اتفاغی بیافته اتفاغ خوبه چون خداوند در لحظه داره هدایت میکنه
نکته مهم ببینید چقد استاد احساس خوب نگه داشته و نتیجه خوب گرفته این مهم احساس در هر لحظه باید خوب بمونه
و اینکه تکاملی ب دست اوردن جریان احساس خوب
ارزو دارم همیشه در احساس خوب باشی حالت خوب باشه
امیدوارم جواب تونسته باشم بدم
آرزوی سلامتی شادی ثروت حال خوب و هدایت الله برات دارم
بنام خدای مهربان سلام پرانرژی ب استاد ومریم جان ودیگر دوستان این فایل هدایت چندین بار گوش کردم چون در مدارش نیستم چیزی ازش متوجه نمیشم یا شاید خیلی بادی ب هر جهت زندگی کردم معنی ومفهومش را در عمل درک نمیکنم ولی سعی وتلاش میکنم بفهمم وعمل ایمان دارم ایمان بدون عمل حرف مفت من هم یک عباس منشی هستم در زمان مناسب ومکان مناسب با توکل ب خدا واحساس خوب حتما اتفاقات خوب را خواهم دید خدایا تو راسپاس استاد ازت سپاسگزارم دوستان همفرکانسی خوش بدرخشید رحیمی
به نام الله هدایتگر
خدایاهرانچه دارم ازان توست وازتوبه من رسیده است
من باوردارم که تمام اتفاقات زندگی من به خاطرافکاروباورهاوعرکانس هایی هست که به جهان هستی ارسال مبکنم الهی شکرت
این فایل نشون الله مهربان بود
چندروزی هست فایل هایی درموردهدایت خداوندبرای من میادواین یک تلنگری هست برای ادامه دادن ونترسیدن وایمان به غیب داشتن
واقعاخداوندهرلحظه داره ماروهدایت میکنه بانشانه هاش ومن تجربش کردم وبعضی وقت هاگوش ندادم وضربه خوردم
خداوندکارهاروانجام میده کافیه بهش اعتمادکنیم
همین چتدروزپیش توی یک بلواری به خداگفتم ازکدوم مسیربرم بهتره چون دیدم مسیری که همیشه میرم شلوغه وگفتم ازیک مسیردیگه برم
بعدخداوندبانشانه هاش که یک ماشین یک دفه به سمت همون راهی که من همیشه میرم پیچیدومن اینوحس کردم که یک نشانس ولی گفتم این مسیرخیلی شلوغه ولی قبول کردم ورفتم وبعددیدم یک دفه خلوت شدومن سریع تربه مقصدم رسبدم
اولش منطقی نبودولی من جلوی راهمو دیدم وکل راه روندیدم ولی بعدکه حرکت کردم به راحتی به مقصدرسیدم بدون شلوغی(ایمان به غیب)
کافیه ماحرکت کنبم وبه چگونگی رسیدنش کارنداشته باشبم وبعدبه راحتی به خواسته هامون میرسیم
مانبایدکل مسیرروبدونیم واون خدامیدونه که چکارکنه
کافیه ماایمان داشته باشیم چون خداوظیفه خودش دونسته که ماروهدایت کنه ومیگه برماست که شماراهدایت کنیم
هراتفافی درمسبرهم اگررخ بده به نفع من تموم خواهدشد
وبایددراتفاقات به ظاهربد ذهن خودمون روکنترل کنبم وبه احساس خوب برسیم تابه خواسته هامون برسیم
بایدبه خدااعتمادکردوحرف های استادروکه ازطرف خداونده قبول کرد
هیچ کس توزندگی من قدرتی نداره وقدرت تنهادست خداونده
خدایاازت ممنونم که هرلحظه مارو بانشانه هات هدایت میکنی تابه خواسته هامون برسیم
شادوموفق وپیروزباشید
احمدفردوسی
خداوند شکرت که مرا هدایت کردی به اگاهی های این فایل واینکه خداوند چطور این هماهنگی ها رو انجام میده واینکه استاد درسی که به من داد این بود بهفمی اون لحظه شاید یک اتفاق از نگاه تو ناجالب باشه ولی خداوند می خواهد خیرشو برسونه وچقدر زیبا استاد ذهنشو کنترل کردن وتوجه اش،رو برگردون نتیجه اش،شد اون چیزی که خداوند بهترشو برای می خواست چند وقتی بود نجوهای ذهنم رو جای الهامات خداوند اشتباه گرفته بودم ومثلن تو یک موضوعی یکبار خداوند یک موضوعی رو له من انتقال داده پشت سرش نجوهای به پا می شد ولی خدایا شکرت وفتی شروع کردم به صحبت کردن با خداوند اموختن این موضوع اولش فکر می کردم این توهم یعنی ذهنم این رو توهم تصور می کرد ولی وقتی به نتیجه نگاه می کردم می دیدم نتیجه هوشیاری بیشتری نتیجه اش،احساحس بهتر نتیجه اش،اگاهی بیشتر رابط قشتگ تر وقتی این رو می دیدم متوجه می شدم که اون خود خداوند است ودیگه مثل گذشته نیست که شکه بشم اتفاق لذت بیشتری رو هم می برم واصلن بدون بخوام ادا اصولی به خودم بگیرم اون نیت خیری کهدرون هست رو در پیش،میگیرم وخداوند که خودش صحبت کردن با خودش رو به اموخت خودش به موقع بهم میگه اون هر شرایطی صدای خداوند ارام بخش درون وخاموش ذهنم من چطور با شنیدن صدای خداوند الان خداوندرو به عنوان تنها رفیق وتنها شریک در حل مسائل ذهنی خودم ودر تمام نسائل زندگی می دونم واین کلی به من انرژی مثبت میده کلی مرا هدایت میکنه به جای خوب کلی مرا قدر دان تر میکنه کلی به من احساحس خوب میده کلی از شرک های ذهنم پاک میشن کلی ترس هایم از بین میرن الان خیلی داره به مندر تعغیر نگاهم کمک میکنه خدایا شکرت کلی این صبحبت کردن با خداوند مرا خوشبین میکندوالبت من در ازای این دوستی با خداوند چیزی های بخشیدم که از خودش بودن من به خیال خودم از من هست وچیزی دارم ندارم هر چه دارم اعتبارشو خداوند میدم خدایا شکرت که مرا هم مدار با اگاهی خودت کردی بزرگترین نعمت درونی رو به من بشخیده ای نعمت دوستی با خودت خدایا شکرت بابت این روشنایی که تصور مرا در بر گرفته خدایا شکرت الان دارم متوجه می شوم دوستی با خداوند چه درسی رو داره به من میده خدایا شکرت
به نام خدای مهربان
سلام به استادعزیزم
سلام به خانوم شایسته و دوستان خوبم
امیدوارم که عالی باشید.
استاد میدونید بیشتر از همه چه چیزی
منو ترغیب کرد که کامنت بذارم.؟
این ایمان شما به هدایت الهی.
این نحوه تفسیر شما از اتفاقات
این دیدگاهی که دارید
استاد جان
روزانه شاید هزاران بار ازین معجزات تو زندگی هممممه ی ما رخ میده اما
ما ربطش میدیم
به شانسی بودن
یا
اینکه میگیم اره دیگه
اتفاقی اینطوری شد
(اتفاقی)
هییییچوقت کردیتش رو به خدا نمیدیم
استاد چقدررشما خوب خدارو شناختید
ماها
حتی خود من
فکررمیکنیم هدایت یعنی اینکه مثلا توی جاده
بین دوراهی که ی راهش پرتگاهه یکیش جنگل
حست بگه بری سمت ی راهی که تهش جنگله
و بعد شااااااید تازه اونموقع بگی عع خدا هدایتم کرد
تازززه اگه بگی
خیلیی موقعام میگیم
اررره من
نشستم فکر کردم با هوش خودم با چیزایی که منطقم گفت اون راهو انتخاب کردم
دمم گرم چطور خودمو از دره نجات دادم.
خداییش من خیلی باهوشم. و….
اما هیچوقتتتت نگفتیم خدا هدایت کرد.
استاد تازگیا اصن دارم یچیزای رو میفهمم
تازگیا میفهمم
که چراااا خداوند این نتایج رو رقم زده واسه شما
چون شما به اون اجازه دادید که هدایتتون کنه
چون هدایتاشو دیدید
شما بقول خودتون حافظتون ضعیفه درمورد گذشته اما چقدرررر این داستان هارو با جزئیات یادتونه.
چون باررررها اینو به خودتون گفتید
بارها یاداوری کردید که خدا هدایت کرداااا
خدا بودداااا
چقدررررر شما خوب شناختیدش
نمیدونم توی همین قسمت بود یا قسمت قبل.
شما یهو هدایت شدید که دور بزنید و اتوبان رو رد نکنید.
هررررکس دیگه جای شما بود
میگفت عه یادم اومد
خوب حواسم بود که رد نکنما
ببین من چه ادم حواس، جمعیم
که در حالی که غرق در صحبتم حواسم همه جا
هست
یااینکه اصن بگین
اغا الان یادم اومد فراموش کرده بودم ک باید دور بزنم
شما چی گفتین؟ گفتید خدا هدایت کرد.
معلومه که چنین بنده ی باید جایگاهش اونجا باشه.
بنده ی که انقدددددررررر اجازه داده اون کارارو انجام بده
بنده ی ک حواسش هست کردیت همه چی مال اونه..
استاد اینا کم چیزی نیستاااا
چند روز پیش داشتم بادوستم میرفتم بیرون
یادم رفت یچیزیو از خونه بردارم
یهو یادم اومد تو پله ها برگشتم
گفتم عههه خدا هدایت کرد
بعد ایشون گفت اره خب عقل و منطق میگه که این کارو باید انچام داد
ینی(هدایت چیه. چ ربطی به هدایت داره هرکی بود همینکارو میکرد)
راستش منم فقط داشتم تمرین میکردم که ربط بدم همه چیو ب هدایت
هنوز خیلییی راه دارم تا مثل استادم بشم
اما خوشحالم که دارم این چیزا رو میفهمم
ازخدا میخوام هداااایتم کنه به درک بیشتر هدایت….
استاد من عاشق نگاه خانوم شایستم من 3ساله که عضو سایتم اما انگار تازه پرده ها از گوش گ چشمم کنارررفته که دارم نگاه زیبابین و خوشبین خانوم شایسته رو میبینم
بخاطر همینه که عاشق زندگی در بهشت شدم.
چون دارم ازایشون یاد میگیرم
یادمه شما در دوازده قدم یجا گفتید ایشون از من بیشتر با خودش در صلحه و از من بیشتر قوانین رو رعایت میکنه
واقعااااا این موضوع رو دارم خودم میبینم
وقتی همه چی توهم به ظاهر گره میخوره توی ارروپا
اون ذهن زیبا
میاد میگه ما قراره بریم
ما اصن ماشین نمیخوایم
ما هیچی نمیخوایم
واقعا چجوری میتونه این نگاه وجود داشته باشه
نه غر میزنه
نه ناامید میشه
نه غصه میخوره
تازه میگه ماداریم میریم
مطمئنم که اینا ادا نیست
اینا جزئی از شخصیت ایشونه.
بارها در فایل ها دیدم که ایشون چطوری همه اتفاقات رو زیبا تفسیر میکنه
اغا جان ایناااا داره نتایجو میسازه
… چقدررر من عاشق شمام که میگید بعضیا گفتن چون شما ملک و پول داشتید راحت بهتون ویزا دادن
ولی شما بااین لحنتون میگید
اغا این چه حرفیه خدا هدایت کرد.
میدونید استاد من قششششنگ توی این جمله تون حس کردم که چقدررر بهش اعتماد دارید که انقدر محکم ازش حرف میزنید
چقدر خوشحالم که شاگرد استادی هستم که انقدددرر خودش محکمه و این اموزه هارو به بهترین نحو ممکن داره خودش اجرا میکنع و شکی نداره در هدایت خدا.
خدا بایدم واسه. شما همه کار کنه.
مگه چند نفر مثل شما انقدررر توحیدی هستند.
خیلییی دلم میخواد این موضوع هدایت رو بیشتر درک کنم.
خیلیی
دوس دارم شبیه شما بشم
شبیه خانوم شایسته
چون علاوه بر پیشرفت مالی و سلامتی و روابط، (که پاداش این نگاهه)
مهم تراز همه ارامشششش سراسر وجود ادمو فرا میگیره.
استاد من این ارامش توی صدای خانوم شایسته رو میخوام
این دیدگاه زیبای ایشون و شمارو میخوام
این اعتماد رو میخوام این ذوق رو میخوام
این شادی رو میخوام
این لذت بردن از همه چیز رو میخوام
ثروت و نعمت های دیگ نتیجه طبیعیشه…
باتمام وجودم از خداوند میخوام که در این مسیر هدایتم کنه…..
خیلییی واضح دارم تفاوت فرکانسی خودم رو با دوهفته پیش درک میکنم که همین فایلو گوش دادم اما برداشتام کاملاااا متفاوت باالان بود….
خداروصدهزار مرتبه شکر
من هنوز توی بازی هستم و میتونم همممممه چیو تغییر بدم
همممه چیو…
عین استادم…
خداروشکر
عاشقتونم استاد
عاشقتونم مریم عزیزم
124مدارالهی رابانام و سلام به خداوسلام به استادوخانواده ی گرم وصمیمی سایت تجربه میکنم.
امروز باگامهای محکم وعمیق الهی توی روزشمارزندگی قدم میگذارم. اول باسپاسگذاری بابت سلامتی وثروتمندوقدرتمندی نی نی عزیزم جیگرگوشم الهی شکرت من چطوربتونم شکرتورابجابیاورم بابت بهشتی که به من توی این دنیاهدیه کرده ای.
پدران ومادران خوب،همسرخوب،اولادخوب،عروس خوب،ودرادامه عروسهای عالیترانشاالله. وکلاشهرخوب واطرافیان وطبیعت عالی،سلامتی،آزادی زمانی،مکانی،انشاالله استقلال مالی هم شامل حالمان شده است. به اندازه ی باورمون نتیجه دیدیم ولی مراکافی نیست بیشترازاینهالیاقت داریم وبه قول آقاابراهیم نبایدخودم راکوچک بپندارم من بایدخودم رابا4سال پیش خودم مقایسه کنم که زمین تاآسمان فرق داشته ام!دمت گرم لیلاخانم.
ازآقاابراهیم سپاس گذارم که فایل رابطه میان چگونگی به خداوندوآسون زندگی کردن روبرامون توکامنت نوشته بود.داداشی ازتون متشکرم فایلش خیلی به حال بودنگاه کردم وازخداکمک میخواهم که فهم ودرک کنم.
وازفرانک یعقوبی عزیزمتشکرم که بزرگترین درس زندگی ام روبه من هدیه دادند.منم همیشه تاهمین ثانیه فکرمیکردم آدم عجولی هستم!یااینکه سریع تصمیم میگیرم وبرای هرکاری واردعمل میشوم وبعدسریع پشیمان میشم میگم حتمااشتباه کردم نبایداین کارومیکردم یااین تصمیم رومیگرفتم یااین حرفهارومیزدم یااین برنامه ریزی میکردم.
ولی الان متوجه شدم که چقدرموردلطف خدابوده وهستم وخواهم بودهنوزحرف ازدهان طرف درنیومده من درادامه میگم خوب این کاروبایدانجام بدیم همیشه دوستانم میگفتن لیلاحرفهاش سرآستینش آماده است !درسته .خوب چرامن تاحالا این درک رونداشتم؟! که خدابه من الهام میکنه!ومنم درجاعمل میکنم اینم بزرگترین درس زندگیم که خدادرابعادفرانک یعقوبی عزیزبه من داده شدمرسی عزیزم.
ازامروزاین اخلاقم رابه فال نیک میگیرم وبهترین استفاده هاروبارهبریت خدامیبرم.
پریشب رفتیم عروسی خیلی به من خوشگذشت باوجوداینکه خیلی آهنگ نمیذاشتن فامیلهای شاهزادهآقاداماداهل رقص وشوروشوق زیادنبودن!!!!!
زمانی که خانواده ی عروس خانم واردمجلس شدن همه ی ماشوروشوق وجومجلس روبالابردیم ومنم کلی باپسرای دایی جانم رقصیدیم، حال کردیم
وشاباش هم جمع کردم اینهاهدیه های الهی بودمن که خبرنداشتم توعروسی میرقصم شاباش میدن اینهم موهبتهای الهی بوددمت گرم خداجون.
این فایل روقبلا دیده بودم وازشندین حرفهاتون هم گریه کردم هم مقایسه!که این مقایسه کردنم اشتباه بود.
وبه قول استادراه موفقیت بی نهایت است وبه تعدادانسانهاراه رسیدن به خداوجوددارد.
اگه استادازاین مسیررفته وموفق شده پس منم ازمسیرهای مناسب خودم موفق میشم چون بیس دنیاروخدابرشدن طراحی کرده.
الان پسرسومم میگفت:پسرخالم باپسرش تلفنی صحبت میکردگفتم گوشی روبده منم باپسرخاله صحبت کنم.درادامه گفته تبریک میگم بابت ماشین که خریدین!پسرم گفته آره داداشم پرایدداشته فروخته سایناخریده چندماهی هست.گفته: نه! ماشین خودتون رومیگم.بازپسرم گفته آره ماهم خودمون پارس خریدیم.گفته:نه!ماشین سنگین خریدین!!!!!¡!
منم گفتم :خوب مامان کلامش خیره. دیگه چی گفت؟!
بعدپسرم گفته: نه! منوپدرم داریم میریم روی ماشین10چرخ برای کسی کارکنیم.
ولی بازهم ماحرف پسرخواهرم روبه خیرگرفتیم. چون حدودا7سال پیش همین پسرسومی روی مینی بوس کارمیکردبرای دامادخان داداشم!بعدهمسایه هاگفته بودن لیلابراپسرش مینی بوس خریده واقعاازحرف مردم خیلی بی نهایت دلگیرشدم! گفتم :من که به زندگی کسی کارندارم! چرامدام زندگی من توی دهان مردمه؟!این شدکه پسرمن بعداز2سال مینی بوس خریدولی باافکاروفرکانسهای پلیدخودم یاکارمای پسرم ماشین به دلائلی ازدست رفت!
خداروشکرامتحان الهی بود!والان پسرم میگه مامان بازشروع دوباره لیلا 10چرخ خریده وپدروپسرکارمیکنیم.اینبارگفتیم :خدایاشکرت که مردم باورشون شده ما10چرخ داریم.
وماهم این خبرروبه فال نیک میگیریم.
که خدا10چرخ به ماهدیه داده است. الهی شکرت این حرف رابه عمل برامون دربیارآمین.
چون واقعامالیاقت این کامیون روداریم وراننده ها شم آماده ی به کارهستند.
استادوکل خانواده ی استاد عاشق همه ی شماهستم. وامروزبعدچندوقت رفتم پیاده روی چندتاپیام بازرگانی اجراکردم،وبین چندتاپیام یک خانم گفت: ببخشیدوقت ندارم !
منم خیلی راحترازدفعات قبل تشکرکردم وباخنده وخوشحالی تشکرکردم ،وخداحافظی کردم.
خودم متوجه شدم بزرگترشدم چون اگه مثل قبل بودم بدم میومدولی الان راحت قبول کردم چون من خانم شدم تسلیم وتمکین خداهستم ورهاهستم.
برای همه آرزوی سلامتی وثروتمندی وسعادت ازخدادارم.یاحق.
به نام پروردگار جهانیان
سلام به استاد عزیزم و همه دوستان هم فرکانسی من
الان دارم درک میکنم این تعریف از فرکاانس رو که همه چیز در دنیا فرکانس داره و اون مایع شوینده چجوری با شما در یک فرکانس قرار گرفت و باعث شد که شما همچین فایلی به این قشنگی و تامل برانگیز رو برای ما ضبط کنی
استاد عزیزم من خیلی نیست که به سایت شما هدایت شدم و روز به روز دارم روی باور های خودم کار میکنم و خداروشاکرم که از همون لحظه که صداش میزنی میاد و ندای اون رو توی زندگیت میشنوی
خیلی سخت میگرفتم برخی مسایل رو و از اونور هم ترس توی دلم نفوذ پیدا کرده بود و داشت منو اذیت میکرد
الانه که دارم دلیل این ترس هارو میفهمم: عدم ایمان به تنها منبع انرژی در دنیا که همون خدای یکتا و بی همتاست
هرچقدر ایمان قوی تری داشته باشم هدایت ها بیشتر و اراده و شجاعت مثال نزدنی در دل من به وجود میاد که خودش نشانه حضور مستمر خدا در قلب منه
این فایل نشانه امروز من بود و پروردگار عزیزم چه خوب منو هدایت کرد به این فایل
من افسر ارتش هستم و مثل استاد داشتم میرفتم که زندگی رو توی بندر عباس شروع کنم
اما خب من خواسته خیلی بزرگتر از زندگی کارمندی فعلی رو دارم و این ترس توی دل من بود و به لطف خدا و با کمک شما عزیزان دارم در مدار بالا تری قرار میگیرم و زندگی رفته رفته داره اسون تر میشه
من این نشانه خدارو با جان و دل میپذیرم و پرونده زندگی کارمندی خودم رو میبندم و تمرکز صددرصدی خودم رو برای رسیدن به خواسته هام میذارم
همینجوری که خدای عزیزم منو هدایت کرد و بهم گفت که ارتش رو بذار کنار خودش هم مابقی مسیر رو برای من روشن میکنه
اصلا نمیدونم چه چیزی در انتظارمه اما وقتی که خدای من داره منو هدایت میکنه تنها وظیفه من لذت بردن از مسیره و اینکه دائما بندگی کنم
خدایا شکرت از این همه اگاهی
تو منبع نوری و قلب منو برای دریافت نور خودت باز کن
آمین
سلام به استاد عزیزم و مریم مهربان
و همه دوستان خوبم
استاد من امروز این فایل رو دیدم، اصلا میدونید من چه مدت زیادی هست که عضو سایتم، چه فایلهای توحیدی که نگاه کردم اما این فایل رو تا حالا ندیده بودم.
امروز بعد از ظهر که مغازه رو باز کردم همون اول کار که نشستم رو صندلی گوشی رو برداشتم و نشانه م رو زدم. یه فایلی درباره قانون آفرینش بود که اونجا، استاد تو اون نشانه ی من اسم این دوتا فایل رو گفتین که اصلا نمیدونم اسمش رو چی بذارم. بگم هدایت خدا، بگم رحمت بینهایت، اصلا اشک تو چشمام جمع میشه وقتی حرفاتون به یادم میاد. استاد خوش بحالتون چقد هدایت و رحمت خداوند رو تو زندگیتون می بینید و سپاسگزار هستید.
استاد عزیزم امشب من از ساعت 6 عصر تا الان که ساعت 2ونیم بامداد هست فقط تو سایت شما هستم.
تو مغازه نشانه م رو کامل نگاه کردم بعدش اومدم سراغ این هدایت الهی هر بار مشتری میومد استاپ میزدم دوباره شروع میکردم اصلا اشک تو چشمام جمع شده بود، وقتی شما میگفتین چجوری خداوند در جاهای مختلف هدایتتون کرده.
اونجایی که کارت شما دیگه کار نکرده و عزیز دلتون گفته که ما قراره بریم آمریکا و برای همینه که نمیتونیم ماشین بگیریم
از دل این تضاد چه درس بزرگی رو بیرون آوردن. با شنیدن این حرفها قلبم میریزه.
واقعا اگه تو مغازه نبودم من میزدم زیر گریه از خوشحالی از این همه لطف خدا از این همه قدرتش، الان هم که دارم مینویسم اشک تو چشمام جمع شده. استاد هر بار که شما میگفتین الله اکبر باور کنید مو به تن من سیخ میشد، قلبم میریخت و دوست داشتم جلوی اشکمو ول کنم که فقط بریزه. الله اکبر.
خدا رو شکر شب پرفروشی داشتم مغازه رو تعطیل کردم اومدم رسیدم دم ماشین که گوشیم زنگ خورد یه مشتری بود که از خارج شهر اومده بود چیزی میخواست که منم داشتم بهش گفتم هنوز سوار ماشین نشدم و برگشتم و باورتون نمیشه که البته شما باور میکنید به اندازه تمام فروش امشبم ازم خرید کرد و من همونجا لطف خداوند رو دیدم و شکرش رو بجا آوردم.
به محض رسیدن خونه به شوهرم گفتم آب دستته بذار زمین فقط بیا ببین چی پیدا کردم بیا فقط هدایت خدا رو نظاره کن. بیا ببین پروردگار چقد میتونه به بنده ش لطف کنه. و گوشیمو به تلویزیون وصل کردم و با شوهرم نشستیم و هر دوتا رو دوباره نگاه کردم و استاد عزیزم چقد من لذت بردم از این همه توحید شما.
من خیییلی الان حالم عالیه اصلا میخوام تا صبح فقط بشینم سپاسگزاری خدا رو بکنم.
اگر خداوند شما رو اینجوری و به آسانی مسیرتون رو هموار کرده و هدایتتون کرده به سمت بهترینها حتما به من هم کمک میکنه.
بغض کردم استاد اصلا انگار رو در رو نشستم دارم باهاتون حرف میزنم
البته این بغض و اشک من از سر شوقه
دوست دارم تا صبح بشینم بنویسم فقط میخوام حال الانمو بفهمید چه حس خوبیه خدایا شکرت.
اصلا استاد انقدر که این فایلها برام پر بار بود و درس داشت، یادم رفت برای چی رفتم سراغ نشانه.
دو سه روزی هست که ایده ی یک حرکت به قلبم اومده و به هیچکس هم هنوز نگفتم و اولین بار همینجا به شما دارم میگم.
حدود یک سال از شروع کارم داره میگذره و الان احساس کردم که باید حرکت کنم و به جای دیگه ای برم. باورتون میشه استاد به خودم گفتم تازه مغازت جا افتاده چرا میخوای حرکت کنی و شما دقیقا تو حرفاتون گفتین پروژه ای به اون عظمت که چقدر براتون پولساز بود رو جمع کردین و حرکت کردین.
بخدا هر چی سوال درمورد حرکتم داشتم شما انگار سوالات من رو شنیدین و قشنگ جوابم رو دادین.
من توی همین کشور اصلا همین استان خودم میخوام مهاجرت کنم و انقد مقاومت ذهنی سراغ من میاد
شما چقدر ایمان داشتید که به یک کشور دیگه مهاجرت کردین.
من حتما حرکت میکنم و میدونم زمانی که به شوهرم یا هر کس دیگه ای بگم صد در صد مخالفت میکنند که عقلانی نیست مغازه ای که کارش گرفته رو جابجا کنم اما من بعد این همه حرفها و هدایتهایی که از شما شنیدم و به گوش جان سپردم،اگه باز هم اقدامی نکنم دیگه این آگاهی ها به هیچ دردم نمیخوره.
به قول خودتون: ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است.
به لطف خداوند ان شاالله در زمان مناسب به همسرم میگم و چیزی که قلبم گفته رو انجام میدم.
به امید هدایت پروردگار.
سپاسگزارم اول از خدا برای این همه بنده های خوبش
و بعد از شما برای بودنتون و همه ی خوبیهاتون.
به امید روزی که از نزدیک ببینمتون و همه ی این احساسات قشنگ رو براتون تعریف کنم.
با درود
لطفا توضیح دهید ویزای توریستی رو به چه نوع (تایپ) ویزا تبدیل کردید که تونستید آمریکا بمونید؟ با تشکر