اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
خوشحالم این سفر رو به پایان رسوندم و 4ماه طول کشید . من این اواخر یکم تنبلی میکردم تو کامنت گذاشتن و میگفتم الان چیزی برای گفتن ندارم ولی الان دیگه این فصل رو تموم میکنم و میرم برای شروع فصل جدید .
من تو این 4ماه احساس میکنم توکلم و ایمانم به خدا بیشتر شده . من چندین ماه بود که سفارش بهم نمیدادن و خیلی ناراحت بودم ولی تو این مسیر که تکاملمو دارم طی میکنم خودم درآمد کسب کردم و اونم تو این دو هفته آخر پول جذب کردم حدود 2،400ت و خدارو شکر میکنم و میدونم این شروعه و برای فصل دوم متعهدتر باید باشم و میتونم هرروز پول جذب کنم ️
من هرروز دارم فایل گوش میدم یا کامنت میخونم و…
بعضی روزا وقت میزارم و میام برنامه ریزی میکنم و یا مینویسم از اتفاقات تضادها و کجاها خوب بودم کجاها نه ولی بعضی روزا هم نمینویسم و به گوش دادن بسنده میکنم . ولی باید بگم هیچی مثل تمرکزی و وقت گذاشتن و نوشتن نیست چون نوشتن و تمرکز کردن روی آموزشها سریع به نتیجه میرسم هرچند کوچیک .
برای این جلسه باید بگم من تاحالا با کسی مصاحبه نکردم هنوز اعتمادبنفسم زیاد نیست و با غریبه ها ارتباط خوبی نمیتونم برقرار کنم که راحت باشم .
ولی از حرفهای دوستان اصل رو متوجه شدم . اصل باور داشتن به خدایی که روزی رسان ما هست . تمرکز داشتن و عشق و علاقه روی حرفه ای که انجام میدیم . ارزش قائل شدن و دوست داشتن خودمون و بگیم که میشود من میتونم و از پسش بربیایم .
اصل قبول داشتن خودمون تو کارمون هست . اصل شور و اشتیاق فراوان برای پیشرفت و پولدار شدن هست .
اصل توجه نکردن به عوامل بیرونی هست .
من امروز از صبح به یسری
تضاد و ناخواسته برخورد کردم که دوست دارم اینجا بگم و تا برای خودم تو دفتر ننوشتم حسم خوب نمیشد و خوشحام که وقتی ناراحت میشم میام مینویسم و راههایی برام باز میشه که چطور برخورد کنم تا حالم خوب بشه .
من 2هفته پیش یه آینه سفارش داده بودم که امروز عکس برام فرستادن و قرار بود ارسال بشه که قشنگ شده بود ولی اونچیزی نبود که من بهشون گفته بودم بسازن. (ذهنم میگفت حالا اشکال نداره همینم خوبه نمیخواد چیزی بگی
دیگه از کجا میخوای بگیری، جایی نمیدونی که معلوم نیست کی بشه و چه قیمتی بشه با این گرونیها و حالا حالاها دیگه آینه گیر نمییاری ….
ولی من گفتم نه و به اون آقا گفتم من اینو دوست ندارم و باید توضیح میدادید قبلش که اون طرح من نمیشه و من اینو دوست ندارم .
و بهم گفتن شماره کارت بده و پولمو واریز کردن .
و من چیزی که گفتم به خودم : این بود که من ارزشمندم من لایق بهترینهام من لایق اونچیزی هستم که میخوام و نظرم ارزشمنده و دیگران باید طبق نظرمن کارشونو درست انجام بدن من بهترینهارو میخوام و اگر این نشده خدا یه بهترشو نصیبم میکنه .
و خیلی خوشحالم که نظرمو گفتم و پولمو پس رفتم .
من قبلا انقدر اعتماد بنفسم کم بود و انقدر پدر و مادرم همش میگفتن اشکال نداره حالا ولش کن حالا اینم خوبه دیگه و اصلا یاد نگرفته بودم و اتفاقا به مامانمم گفتم و عکسهارو نشون دادم گفت حالا اینم بد نبود که قشنگ بود
خیلی خوبه که دارم خودارزشی رو یاد میگیرم بنظرم اینجوری به طرف مقابل هم یاد میدیم که کارشو درست انجام بده .
اون آقا به من گفت من وقت ندارم برای یه آینه توضیح بدم که این سایز به اون مدل نمیخوره شما خودتون مگه نمیدونید اون عکسی که نشون دادین سایزش بزرگتره .
منم گفتم نه من نمیدونم و از عکس تشخیص نمیدم و اینکار من نیست و شما باید به من توضیح میدادید.
. امیدوارم حداقل متوجه بشن از این به بعد . اگرم نشدن مهم نیست من که عالی عمل کردم و میرم تو فرکانس آدمهایی که کارشونو درست انجام میدن ️
اتفاق بعدی که ناراحتم کردم اینکه من تو اینستا پست و استوری میزارم و اصلا در مورد این حوادث اخیر هیچی نمیگم ولی برادر و خواهرم راه بقیه رو دارن میرن و به من یچیزی گفت که ناراحت شدم و بعد تو نوشته هام گفتم مگه من باید محتاج تائید دیگران یا خانوادم باشم ؟ من میخوام تغییرکنم و من راهمو پیدا کردم و به راه خودم ایمان دارم و تو این مسیر اگر خانوادم کنارم نیستن اصلا نباید مهم باشه برام
من محتاجم فقط به خدای خودم به هدایتهاش به عشقش مگه اگر لایک نکنن یا استوریهامو نبینن چه ضرری یا چه منفعتی برای من داره
مگه قبلا چه منفعتی داشت که الان بخوام از بی توجهیشون ضرر کنم .
من محتاج لایکهای خدام محتاج نشانه هاشم من محتاج ثروتهای خدای خودمم اونه که برام مشتری میفرسته اونه که منو به ثروت و فراوانی و ارزش و لیاقت و موفقیت میرسونه نه خانوادم که نزدیکترین افراد به زندگیم هستم و من نباید غمگین بشم از حرفها و رفتارهاشون و یا احساس تنهایی و بی کسی کنم .
تنها کسی که به من نزدیکه خداست و خدا برای من کافیست برای من همه چیز میشود اون منو بالا میبره اگر من باورش کنم و بهش شرک نورزم .
من باید به باور واقعی برسم و هرروز بگم که خدا برای من کافیست و دل به هیچ کس نبندم .
خدایا من را به راه راست هدایت کن به راه آنان که نعمت داده ای و نه گمراهان .
خداوند را هزاران بار شکر می کنم که توانستم فصل اول روز شمار را به پایان برسانم، انجام این کار اعتماد به نفس زیادی به من می دهد و خدا می داند که چه اتفاقات خوبی در انتظارم است، پس خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
بعد از این که فیلم راز را دیدم و کتابش را هم خواندم، هر از گاهی طبق تمرینات کتاب عمل میکردم و مثلا در روی کاغذ می نوشتم که دوست دارم چه اتفاقی بی افتد، ولی اتفاقات خوب مثل الان رخ نمی دادند و احساساتم به صورت سینوسی گاهی خوب بود گاهی بد، این به این دلیل بود که هنوز قانون را به درستی درک نکرده بودم، بعد از یکی دو سال، با استاد آشنا شدم و هر از گاهی به فایل های ایشان از کانال های تلگرامی که فایل های صوتی را میکس میکردند گوش می دادم، در یکی از آن فایل های میکس شده، استاد مداوم تاکید می کرد که مسئولیت کل زندگی ات را در دست بگیر، در اوایل برایم سخت بود، ولی بعد از تمرین و تلاش متوجه شدم که اولین قدم برای استفاده از قانون، پذیرفتن کل مسئولیت زندگی مان است، و تا وقتی که این جمله را قبول نکرده ایم نمی توانیم به درستی از قانون استفاده کنیم، به همین دلیل است که خیلی ها با قانون آشنا می شوند، چند روز تمرین های کتاب ها را انجام می دهند و بعد سرد می شوند و می گویند که قانون جذب وجود ندارد، من در هیچ کتابی نخوانده ام که باید کل مسئولیت زندگی مان را در دست بگیریم و در همه آن ها فقط تمریناتی مثل تمرین شکر گزاری نوشته شده بودند و چیزی به نام روی خودمان کار کردن اصلا وجود نداشت، چیزی به نام عوض کردن شخصیت خودمان وجود نداشت، مهمترین فرق این سایت با کتاب ها و سایت های دیگر همین ها است و استاد روی این دو عامل خیلی تاکید می کنند، چون تا وقتی روی این دو عامل کار نکنیم، تغییر آنچنانی رخ نخواهد داد.
پس همان طور که خانم شایسته در کپشن روز سی ام فرموده اند:
«تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه باورهای خودمان است»
با نگاه کردن به زندگی مان و خودمان متوجه می شویم که باور های ما درست است یا نه، به نظر من باور یک جمله در ذهنمان نیست که آن را بخوانیم و متوجه شویم، باید با توجه به اعمال و حرف هایمان آن را درک کنیم،همان طور که در روز بیست و نهم نوشته ام، باید خودمان را بشناسیم.
باور های ما هستند که زندگی مان را می سازند پس در وهله اول باید باور هایمان را تغییر دهیم، با تغییر باور ها زندگی خود به خود تغییر میکند، باور ها مثل کد های برنامه نویسی هستند که تعیین می کنند برنامه باید چه کاری را انجام دهند، در اوایل کار، برنامه نویسی کار خیلی سخت و مشکل به نظر می آید و آدم برای نوشتن یک سطر برنامه چند ساعت تلاش می کند، ولی رفته رفته کار آسان تر می شود، پس ممکن است در اویل کار کردن روی خودمان سخت باشد و وظیفه ما این است که این حرکت را ادامه دهیم تا به آن عادت کنیم، پس از عادت کردن، آسان تر می شود، پس خدایا شکرت که راه خوشبختی رفته رفته آسان تر می شود، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
کتاب های مختلف درباره نوشتن باور ها تاکید می کنند ولی آن طور که من درک کرده ام، نوشتن باور ها و تلقین آن به خودمان راه حل مناسبی نیست، در دانشگاه و دبیرستان، قبل از این که فورمول ریاضی را به ما یاد بدهند، آن را به ما اثبات می کنند، پس درک آن راحت تر می شود و نیازی به حفظ کردن ندارد، پس به جای تلقین باور ها برای خودمان، باید آن ها را به خودمان اثبات کنیم، بهترین راه اثبات قوانین برای خودمان زیر نظر گرفتن بقیه مردم است، باید ببینیم که چه کسانی با چه باور هایی در چه شرایطی زندگی می کنند،
پس از دیدن انسان هایی که در شرایط غیر منطقی به ثروت های زیادی دست یافته اند و موفق شده اند، قانون برای ما اثبات می شود، یکی از مسئله هایی که به تازگی برای من اثبات شده است این بود که من باور داشتم سیاه پوستان نمی توانند در جامعه انسان موفقی شوند، پس از دیدن خواننده هایی مثل ریاینا، کاردی بی، مایکل جکسون و بازیگری مثل ویل اسمیت، قانون به من اثبات کرد سیاه پوستان می توانند خیلی خیلی مشهور تر و موفق تر از سفید پوست ها باشند، پس موفقیت و مشهور بودن ربطی به به رنگ پوست، جنسیت و یا هیچ چیز فیزیکی دیگر ربطی ندارد، موفقیت به باور های انسان و ذهن او بستگی دارد، اگر صدها بار این قانون را به خودم تلقین میکردم ذهنم آن را باور نمی کرد ولی بعد از دیدن بقیه افراد، ذهنم به راحتی آن را پیرفت، پس خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
خیلی خیلی مهم است که وقتی داریم روی خودمان کار میکنیم سعی نکنیم قانون را به دیگران تاکید کنیم، چون دیگران در مدار ما نیستند و به راحتی حرف های ما را باور نمی کنند ممکن است حرفی بزنند که آن حرف و یا حرکت خود ما را از مسیر خارج کند، همان طور که استاد فرموده اند پس از رسیدن به موفقیت، بقیه خودشان از ما می پرسند که جریان چیست و آن موقع است که به راحت تر از قبل می توانند جریان را درک کنند، چون این بار خوشان می خواهد که جریان را بفهمند.
با در نظر گرفتن دیگران، کسب و کار های دیگران، ذهنمان به طور آگاهانه یا ناخوداگاهانه متوجه باور ها و اعمال آن ها می شود، همیشه در کتاب ها می خوانیم که برای موفق شدن باید برنامه ریزی داشت، و شبنه روز تلاش کرد، ولی وقتی بقیه را در نظر میگیریم، متوجه می شویم که هستند آدم هایی که نصف روز را میخوابند و بدون برنامه خاصی کار می کنند ولی از طرفی هم ثرومند هستند و هم موفق، پس موفقیت به خیلی ربطی به برنامه ریزی و تلاش و…) ندارد، ، خوشبختی از طریق فرکانس های اینگونه افراد رخ می دهد، هر چند که شاید خودشان قضیه فرکانس و مدار را قبول نداشته باشند، ولی قانون قانون است و همیشه برای همه به طور یکسان عمل میکند.
با چند سی روز کار کردن روی خودم، اتفاقاتی خوبی به اندازه چند سال اخیرم افتاده است، نمی دانم وقتی که با محصولات استاد، مخصوصا دوره 12 قدم و ثروت کارکنم چه اتفاقی خواد افتاد، خداوندا، کمکم کن تا به آن چیزی که می خواهم برسم و بعد از آن بتوانم از دوره ها نیز استفاده کنم.
خداوند را شاکر هستم که توانستم روز سی ام را هم به پایان برسانم.
خداوند را شاکر هستم که توانستم فصل اول روز شمار تحول زندگی ام را به پایان برسانم.
هر روز به فایل ها گوش دادم اما تفاوت این شنیدن با دوره قبل این بود که طبق تعهدی که به خودم دادم،هم هر روز دیدگاه خودم رو نوشتم،دیدگاه های دوستان رو خوندم،
متن های مریم جان و بعضی از قسمت های که برام پررنگ تر بود رو یادداشت کردم،مرور کردم
گاهی stop میکردم و به مطالب فکر میکردم
تو تمام فایل ها،این نکات تکرار میشد که اساس جهان هستی ،فرکانسه
جهان مثل مبدلی عمل میکنه
چگونه؟
فرکانس های ما رو به واقعیت های زندگیمون تبدیل میکنه
خدا رو سپاسگزارم
چقدر احساسم بهتر شده
چقدر توحیدی تر شدم
چقدر خودم رو بیشتر از گذشته به منبع و خدای درونم متصل تر میبینم
چه افراد جدیدی در راستای افکار جدیدم در مسیر زندگیم اومدن ،
چند روز پیش به شکل خیلی عجیبی تو مرکز خریدی،دو نفر از اقوام رو ملاقات کردم
اصلا مونده بودن چطور ممکنه ما بعد سالها همو تو این نقطه ملاقات کنیم
و جالبه تو رفتارهاشون،چیزهایی رو میدیدم در راستای افکار جدیدم
تو خلوت خودم داشتم فکر میکردم که چطور این ملاقات صورت گرفت،
عجب فایل عالی و عجب نکته هایی استاد در این فایل گفتند
صحبت کردن با آدم های موفق
برای من این نکات را دارد که
من آداب رفتار را آنها یاد می گیرم
برای ذهنم این منطقی می شود و الگوهایی عالی برای من به وجود می آید
به خودباوری عالی خواهم رسید
اگر من خدای جهان را باور کنم و سیستم این جهان را باور کنم در هر بعدی که بخواهم من موفق خواهم شد و به موفقیت های عالی خواهم رسید
وقتی که من روی باورهایم کار می کنم بدون شک ایده ها و الهاماتی به من گفته می شود که با عمل کردن به آن ایده ها بدون شک موفق خواهم شد
دقیقا همین دیشب من آخر شب در حال نوشتن و شکرگذاری از خدای خودم بودم که از او خواستم با ایده ها و الهامات خودش من را هدایت و راهنمایی کند
و صبح که از خواب بیدار شدم خانمم گفت که دیشب فلان خواب را دیدم و به وضوح داشت از کسب و کاری در آن حرف می زد و بعد گفت که نمی دانم علت این خواب چه است و من به او گفتم که علت این خواب ایده برای من و راه اندازیکسب و کارم است
واقعا هم برای او و هم برای خودم جالب بود این راهنمایی و هدایت خدای عزیزم
فهمیدن قانون و درک قانون خداوند بدین صورت بهتر و عالی تر است که از افراد موفق علت موفقیت آنها را بپرسم و این ویژه گی ها عامل موفق آنها خواهد بود و همه این افراد موفق در یک وجه با هم مشترک هستند و آن باعث موفقیت هر دو آنها است
اینگونه بهتر می توان به قوانین خداوند پی برد و در ذهن منطقی من نهادینه بشود و برای ذهن من جا بیفتد
اگر من با خدا هماهنگ بشوم هر چه بخواهم او به من می دهد
تکامل من باید طی شده باشد
نکته زیبایی استاد گفتند
کسانی می توانند دوره های استاد را تهیه کنند که برای خرید این دوره دچار اذیت نمی شوند و نیازی نیست که پول قرض بگیرند و یا وام بگیرند
این نکته در دیگر مسائل زندگی خودم هم می توانم رعایت کنم
زمانی خریدی انجام بدهم که پول آن جنس و کالا را داشته باشم و هرگز برای خرید آن دچار زحمت کسری نشوم
استاد با اینکه این فایل قدیمی بود برای من خیلی درس داشت .ممنونم ازتون
استاد من ثروت یک رو چند سالی هستش که خریدم ولی اون پیشرفتی که دلم میخواست رو واقعا نتونستم کسب کنم یا یه جاهای موفق بودم ولی یه جاهایی یا خیلی جاها نه .دلیلشم اینکه من تا یه مدت فکر میکردم فقط دوره رو داشته باشم همه چیز اوکیه من ثروت مند میشم ولی دیدم نه نشدم .دیدم این همه شما میگید فایل ها رو بارها و بارها گوش کنید و تمرینات رو انجام بدید و من هم مثلا انجام میدادم ولی همش کار ذهنه.
من تمرینات رو انجام میدادم چون فقط برای اینکه ذهنم گفته باشه که انجام دادی دیگه .ولی اینجوری ها نیست .به قول شما هر چقدر شخم بزنی ذهنت رو از جای دیگه باور هایی دیگه ای سر میزنه که هی میفهمی دلیل رفتاراهاتو .دلیل اینکه اینهمه کار میکینی ولی به جای اینکه بهتر بشه اوضاع ولی بدتر میشه چون رو اصل کاری کار نکردیم.چون به اون مثال های شما تو دوره ها میرسیم که فقط یه کاری کرده باشیم
منم تصمیم گرفتم دوباره از اول شروع کنم تا نتایجم بهتر بشه.
تصمیم گرفتم ثروتمند بشم تا هرچیزی رو که میخواهم به راحتی بخرم هرجا اراده کردم برم هر وقت خواستم هرجا برم.
و توی همهههه اینکارها توجه کنیم به نکات مثبت و خدارو شکر کنیم
بگیم خدایا هآنجه دارم از توست تو همه کارهارو برام انجام میدی اگه همسرم دوستم داره به خاطر اینکه چون من در مسیر درست هستم تو به قلبش انداختی
دلیلش انجام فلان کار براش نیست
اگه من فلان مشتری رو جذب کردم به خاطر فلان حرکت نیست به خاطر اینه که من در مسیر لذت بردن بودم در مسیر درست بودم به خودم ظلم نکردم اونو برام فستادی تو هستی که همه کارهارو انجام میدی
سلام و درود خدمت استاد عزیزم،خانم شایسته عزیز و دوستان مهربانم
رد پای سی ام در سفرم به درون
صاحبان کسب و کارهای موفق چه باورهایی دارند؟
———————————————-
چقدرررر من باید از شما سپاسگزاری کنم برای این فایل که سرشار از نکات بسیار بسیاااااار ارزشمندی است..خداااای من کمکم کن که این نکات رو درک کنم ،به کار بگیرم و از نتایجش غرق لذت بشم..
استاد جان هر فایلی که از شما گوش میکنم میگم این دیگه تهههههههِ تههههههههههِ فایل بود…و اما باز فایل بعدی در من آنچنان زلزله ای از شوق و انگیزه و آگاهی ایجاد میکنه که می خوام مثل نیوتن فریاد بزنم و به ی دنیا بگم یاااااافتم،یاااااافتم این دیگه آخرررررشه!!!!!!!!! اما این حکایت ادامه دارد …جااااانم به شما
واقعا خدارا سپاس میگم و شکر گذار محبتش هستم که با شما هم زمان هستم،،که این کامنتها رو می خونید و من میدونم که احساسم را از میان این کلمات دریافت میکنید..صمیمانه و خالصانه دوستتون دارم و سپاسگزارم بابت بودنتون..
استاد من باور دارم که هیچکس دیگه مثل شما نمیتوووووونه این آگاهی هارو آموزش بده..و از شما بسیار ممنونم که این راه رو انتخاب کردید و پاش ایستادید..
عااااااشقتونم
—————————————-
استاد اونجا که فرمودید درحالیکه سمینار برگزار میکردید اما شرایط مالیتون روز به روز بدتر میشد و کلی بدهی ایجاد کرده بودید موضوع مدارها کاملا واسم جا افتاد،البته من به مدارها خیلی فکر میکنم و در میان آدمها نسبت شرایطشونو با باورها و مدارشون جستجو میکنم و این به من خیلی کمک کرده که خیلی بهتر درک کنم که فقط خودمون مسئول اتفاقات زندگیمون هستیم.
شما تا زمانیکه روی باورهای مالیتون کار نکرده بودید چون مدار مالیتون پایبن بوده اونهمه تلاش و سمینار برای شما چیزی جز پایین رفتن از نظر مالی رو نداشته..حالا می فهمم که چرا شما میگید اگر باورهای مالیتون درست بشه از همین شغلی که دارید چندین برابر درامد کسب میکنید و علت مشکل مالی شما شهر و کشور و شغل و …نیست!!! باورهای شماست و تمام..
و الان شما خیییلی کمتر از قبل کار میکنید اما ثروتی دارید بغیرالحساب..اصلا خودتون هم نمیدونید چقدر ثروت دارید و این خیییلی خوبه..نوش جااانتون
استاد منم مدتها درگیر این تکنیکها بودم که مثل ثروتمندها راه برو،غذا بخور،لباس بپوش ،حرف بزن و همه هم خیلی رفتارها و اتوکشیده اموزش میدادند در حالیکه من اطرافم ثروتمندانی میدیدم که اصلا اگر نشناسیشون باور نمیکنی که این ادم چقدر ثروتمند هست..من چند نفر رو میشناسم که صاحب چندین چ چند مغازه و پاساژ در بهترین نقاط تجاری شهر هستن اما هیچکدوم عصا قورت داده راه نمیرن،یا همیشه ی دستمال همراهشون نیست که بعد از هر لقمه لبهاشونو تمیز کنند یا از فلان اتومبیل پیاده بشن و…..ولی حساب پولهاشون سر به فلک میکشه..البته که هستند ثروتمندانی هم که میشه با خط عطر ادکلانشون مثل جی پی اس عمل میکنه اینقدر که قوی و ماندگار و….و این یکی از قوانینی بود که من بررسی کردم و دیدم هیچ اشتراکی بین ثروتمندان نداره..
وقتی برای اولین بار این فایل رو شنیدم تازه با شما همراه شده بودم و همون موقع به سرم زد که دو تیکه طلا داشتم بفروشم و این دوره رو بخرم اما وقتی به اخر فایل رسیدم توضیحات شما را شنیدم که اگر با سختی و قرض میخواید دوره را خرید کنید هیچ تاثیری نداره بنابراین به توصیه شما با فایلهای رایگان شروع کردم و خدارا شکر چند ماه بعد سر کار رفتم،به درامد رسیدم و دوره عالی عزت نفس رو خریدم که بی نظییییره..و تمرکزم رو گذاشتم فقط روی پرداخت بدهی و هر ماه تا حقوقم رو میگیرم بخشی از بدهیهامون رو میدم و ازین بابت بسیار خوشحالم…و الان احساس لیاقتم برای ثروتمند شدن خیلی بیشتر شده و این موضوع واسم هر روز طبیعی تر میشه برای همین با عیدی که دریافت میکنم از محل کارم میخوام برای خودم دوره روانشناسی ثروت 1 را به راحتی و بدون قرض و … بخرم و به خودم عیدی بدم« بهترین عیدی عمرم» و میدونم که با پذیرشی که از آموزشهای شما دارم بی چون و چرا و با تعهدی که در انجام تمرینهام دارم حتما جزو شاگرادانی میشم که نتایج بسیار درخشانی میگیرم..و واقعا اولین هدف من که همه اش به خدا هم میگم اینه که من اونقدر ثروتمند بشم که تو دوست و آشنا صدا کنه و جوانهایی که سردرگم هستن و بسیار ناامیدن و شاکی از زمین و زمان،کنجکاو بشن ،بپرسن و من شما رو و این سایت رو بهشون معرفی کنم،و اینطوری با خودشون و توانمندیهاشون و با خدای واقعی و قوانین آسان و ثابتی که برای جهان منظمش قرار داده آشنا بشن..میدونم که الان اصلا قبول نمیکنن ولی با دیدن نتایجم حتما میپذیرن و باور میکنن که میشود و اینطوری به عده ای کمک می کنم.. چون باور دارم که ما توانایی تغییر هیچکس رو نداریم .
«باور کنید هر چه از خدا بخواهید به شما میدهد»
این جمله طلایی شما را باور دارم.البته که برای باور این جمله و راحت شدن با این کلمات هم باید در مدار درست باشیم..این روزها بیشتر از هر زمانی در عمرم باور دارم که هر چه از خدایم بخواهم با عشق و همان لحظه به من میدهد تا جاییکه وقتی میخوام شکر گذاری کنم برای همه چیزهایی که میخوام جوری شکرگذاری میکنم که انگار همین الان صاحب تک تک آنها هستم و اصلا نگران دادن یا ندادن نیستم چون میدانم که خداوند فقط خیر است و چیزی را برای ما می خواهد که ما دوستداریم..و هر چیزی که من درخواست میکنم در مدار مناسبش اجابت میشود و فقط من باید باورهایم را اصلاح کنم و به محض رسیدنم به اون مدار همه چیز راحت به سمت من می آید،، خود به خود…و این است روش خداوند مهربان و بسیار عطا کننده
در سیستم جهان من درخواست کننده هستم و خداوند پاسخ دهنده..خداوند سهم خودش را در آنی انجام میدهد این من هستم که با کار کردن روی باورهایم باید فاصله فرکانسی ام« حرکت از مداری به مدار بالاتر» را با خواسته ام کم کنم..زمان رسیدن به خواسته به فاصله فرکانسی مربوط است..هر چقدر من متعهد تر باشم در این مسیر زودتر و در زمان کوتاه تری فاصله فرکانسی ام را از بین می برم و به خواسته ام میر سم..
خدایا شکرت با این اگاهی ها چقدر زندگی راحتتر است و چقدر باور به رسیدن قویتر …شکررررررررررت کهنه رفیق
——————————
خدایا شکرررررررررررررررت که هستی و و شکرررت که هدایتم کردی به این سرزمین و همسفر شدن با انسانهایی قدرتمند و موحد..
شکرت که به من توفیق دادی یکماه در این سفر جادویی،به جستجوی تو درون خودم باشم.
استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم که من را با خدایم و قوانین جهان با کلامی شیوا و رسا آشنا کردی.به خوبی میدانم که اگر به لطف خدا با شما آشنا نشده بودم به زودی غرق در غم و شکوه و فقر بودم..خدایا شکرررررت
مریم جان شایسته،بسیار ممنونتون هستم که اسباب چنین سفر باور سازی را مهیا کردید..عاااااشقتم
دوستان جآنم و همسفران عزیزم،سپاسگزارتون هستم برای کامنتهای ارزشمند و عالیتون
دوستون دارم
در پناه یگانه رب العالمین روز و روزگارتون عاااااالی
بنام خدای مهربان ک هر لحظه در حال هدایت منی ب سمت خواسته هام ب سمت زیبایی ها و فرآوانی ها ب سادگی براحتی و کاملاً طبیعی
سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و مریم جان شایسته و بچه های گل این سایت الهی
بازهم خداروشکر میکنم ک ب من این فرصت رو داد تا در مدار دریافت این آگاهی ها باشم و روی خودم کار کنم
استاد عزیز ، ی مثالی میخوام بزنم ک تجربه ی زندگی خودم بوده و مربوط هست ب نوع شغل و کسب و کار
من 9 سال پیش ی مدتی رفتم توی کار مشاور املاک
حالا اینکه چرا رفتم توی اینکار برمیگرده ب باورهایی ک داشتم
من اون موقع باور داشتم ک کار املاک خیلی درآمد خوبی داره و مثلا ی قرداد ک مینویسی ، میتونی کلی حق کمیسیون بگیری و مخصوصا اگه قراداد خرید و فروش باشه ک دیگه هیچی ، کلی پول گیرت میاد
بخاطر همین باورها رفتم توی اینکار
حالا چی شد ؟
من بخاطر اینکه این باور رو داشتم ، در مدت 10 روز اولی ک مشغول بکار شدم ، تونستم 2 تا قرداد اجاره بنویسم و کمیسیون خوبی هم دریافت کنم و خیلی کیف کردم و لذت بردم و بهم چسبید …
این نتیجه بخاطر همون باورم بود
در ادامه ، من تا 3 ماه بعد از اون قراداد ها ، دیگه نتونستم قرارداد جدید بنویسم با اینکه خیلی پیگیر مشتری ها بودم و کلی مشتری داشتم
هم برای اجاره هم برای فروش و اکثرا مشتری های خوبی بودن
یعنی اگه ب قراداد میرسیدن میتونستم درآمد خوبی داشته باشم اما هیچ کدوم ب قرار داد نرسیدن تا وقتی ک من تصمیم گرفتم از اینکار بیام بیرون
این الگوی تکرار شونده دقیقاً 3 سال پیش هم برام اتفاق افتاد
اینجا میخوام ی نکته ای رو بگم
اتفاقی ک 9 سال پیش در مورد نوع شغل و کسب و کار برام رخ داد و در واقع خودم رخ دادمش ، بعد از 6 سال دوباره تکرار شد
دقیقاً از همون جنس
با این تفاوت ک این دفعه نوع شغل من فرق کرده بود اما نتیجه کاملا یکسان بود
و این یعنی کارکرد باورها و رخ دادن نتایج
یعنی اصلا مهم نیست ک شغل ما چیه
عامل مهم و اصلی فقط و فقط باورهای ما در مورد کسب و کار و پول و ثروت هست
حالا ادامه داستان رو بگم
من اون موقع ک از کار املاک میخواستم بیام بیرون ، ی حسی بهم میگفت ک : صبر کن و ادامه بده
تلاش هایی ک توی این مدت کردی نتیجه میده
فقط صبر کن
اینجا میخوام ب فایل جلسه 6 دوره فوق العاده کشف قوانین زندگی اشاره کنم ک کاملا مرتبط هست ب این داستان ک استاد عزیز خیلی عالی ب موضوع صبر و آیه ی « فبشر الصابرین » اشاره کردن و توضیحات جامع و کاملی در اون جلسه فرمودن
من اون موقع ک سال 92 بود ، اصلا با این مباحث هیچ گونه آشنایی نداشتم
در ادامه من از کار املاک اومدم بیرون
حالا اون اتفاقی ک سال 92 افتاد ، سال 1400 هم مجدد تکرار شد و در واقع خودم تکرارش کردم
سال 1400 من آگاهانه وارد کار بازاریابی مواد غذایی شدم و ویزیتور شدم
خیلی دوست داشتم اینکارو انجام بدم و ی موقعیت شغلی خوب توی شرکت خوب خلق کردم ک اون موقعیت رو با تمرین فوق العاده ستاره قطبی ایجادش کردم
من اون موقع ب این موضوع فکر میکردم ک : چون موضوع روابط در کل پاشنه ی آشیلم هست و مخصوصا رابطه عاطفی با جنس مخالف ، پس اینکار ب درد من میخوره و میتونه باعث پیشرفتم بشه
این هم یکی از دلایل انتخاب این شغل بود
خلاصه من کار رو شروع کردم با یک تیم 4 نفره ک 2 نفرمون کاملا تازه کار بودیم و 2 نفرمون سابقه ی 8_7 ساله توی اینکار داشتن
واقعیتش و بخوام بگم من اینکارو دوست داشتم
چون هم با آدم های زیادی میتونستم دوست بشم و دوستان زیادی داشته باشم و هم سفر داشت
یعنی اون موقع من توی شهرستان خودمون کار میکردم ک تقریبا هر هفته یک روزش رو میرفتیم یکی از شهر های استان و این موضوع خیییلی برام جذاب و فان بود و انگیزه ای بود برای انجام اینکار
چون من کلا سفر کردن رو خییییلی دوست دارم
سفر ب جاهای مختلف و دیدن شهر های مختلف و آدم های مختلف و تجربه های جدید
اوایل کار خوب بود اما بعد از 1 ماه و نیم ، فروش من داشت کم و کمتر میشد
ی روزی مدیر شرکت ک خییییلی انسان فوق العاده شریف مهربون دوست داشتنی و البته خیلی هم با تجربه بود ،با من و سرپرست مون ، ی جلسه ای رو گذاشت تا مسئله کم شدن فروش من رو حل کنه و ایشون با پرسیدن 3_2 تا سئوال ساده ، متوجه ایراد کار شد ک برمیگشت ب یک ضعف شخصیتی در وجود من ک دوست نداشتم با آدم ها زیادی صمیمی و نزدیک بشم
ایشون اون روز حرف هایی رو ب من زد و تعریف هایی از من و شخصیت و طرز فکرم نسبت ب کارم کرد ک هیچوقت فراموش نکردم و نمیکنم ک انگار درون من زلزله ای اتفاق افتاد
اون موضوع ضعف شخصیت رو ایشون متوجه شده بود و منم تمام سعیم رو کردم تا اون ضعف رو برطرف کنم و ب نقطه قوتم تبدیلش کنم
از اون ماه ب بعد ، فروش من توی تمام محصولات شرکت مثل لاین مواد غذایی لاین انرژی زا و مخصوصاً لاین شوینده ک خیلی برای مدیر شرکت مهم بود و درآمد زیادی نصیب شرکت میشد ، ب طرز خیییلی خوبی افزایش پیدا کرد
طوری ک اون همکارام ک 8_7 سال سابقه کار داشتن توی اون استان ، تعجب کرده بودن از میزان فروش بالای من
حالا نکته اینه ک : من شغلم ک عوض نشد ،محل کار یا محل سکونت هم عوض نشد ، مسیر هام هم عوض نشد و مشتری هام همون مشتری های ماه های قبل بودن
و تنها عاملی ک تغییر کرد ، تغییر شخصیت من بود
یعنی من سعی کردم نقطه ضعف شخصیتی خودمو بهبود ببخشم ، همین
و البته ک من سعیم رو کردم و زمان برد اما انجام دادم
از اون ب بعد ، دید مدیر شرکت نسبت ب من و توانایی های من تغییر کرد و من قشنگ متوجه میشدم ک : ی حساب دیگه ای روی من باز میکنه چون موفقیت و پیشرفتم رو داشت میدید و البته ک من خیلی از ایشون بخاطر اون موضوع تشکر کردم و سپاسگزارم
حالا اتفاقی ک بعدش افتاد چی بود
بعداز اون فروش های خیلی خوب و بالا ، چند روز بود ک ی فکری هی میومد توی ذهنم ک از کار توی اون شرکت انصراف بدم
چون این کار اون کاری نیست ک من بهش علاقه دارم
استاد این فکر آنقدر داشت بصورت شدید ب من سیخ میزد ک من واقعاً نتونستم ذهنم رو کنترل کنم و استعفا دادم در کمال ناباوری
و اینجا بازم میخوام ب فایل جلسه 6 دوره فوق العاده کشف قوانین زندگی اشاره کنم و موضوع صبر و رسیدن پاداش ها
استاد برای من عین روز روشنه ک اگه من میتونستم ذهنم رو کنترل کنم ، شرایط آنقدر عالی و فوق العاده میشد ک ب قول شما ، اون تضاد باعث میشد من ی جهش خیلی خوب کنم و ی پله ی حسابی برم بالا
اما بعدش من برگشتم تهران و آنقدر اعتماد بنفس و عزت نفسم پایین اومد ک درآمدم تقریبا نصف شد
من از این اتفاق و اتفاقات دیگه ی زندگیم خیلی درس گرفتم و تمام سعیم اینه ک از این درس ها استفاده کنم و ب قول استاد عزیز ی اشتباه رو دوبار تکرار نکنم و حواسم رو جمع کنم و اگه دوبار تکرار کنم ، باز ب قول شما استاد عزیزم گوش خودمو قشنگ میپیچونم تا یادم بمونه ک چقدر درد داشت
امیدوارم مفید بوده باشه
این کامنتی ک نوشته شد ، درک امروز من از قانون جهان و کارکرد باورها و ارتباط بین باور و نتایج بود ک میخواستم توی نت پد گوشیم بنویسم ک خداوند هدایتم کرد ک بیام توی این قسمت بنویسم
از خدای وهاب و هدایتگرم بی نهایت سپاسگزارم
برای همگی آرزوی سلامتی شادی عشق ثروت و سعادت در دنیا و آخرت دارم
فایلی با موضوع افرادی که از یک کسب و کار نتایج متفاوتی دارن دلیلش چیه ؟ مثل دوتا موبایل فروشی دوتا شیرینی فروشی که تقریبا در یک جای شهر هستن ولی درآمد متفاوتی دارن ؟
برای بدست آوردن جواب مهمه که خودم اقدام کنم و عمل کنم باعث میشه = با آدم های موفق بیشتر حشر و نشر کنم + اعتماد بنفسم میره بالا + از زبان بدن اون افراد اطلاعات بدست میارم که هرگز تو نوشته ها بدست نمیارم از نوع برخوردش با کارمندان از نوع برخورد با تو به عنوان مصاحبه گر
من این فایل ندیدم ولی قول میدم از یک فرد موفق تو کسب و کارش بپرسم که چرا موفق شده تو فروش&&
استاد میگه میخام از لحاظ مالی پیشرفت کنم اونقدر پیشرفت کنم که به همه مردم جهان بگم باور کنید قوانین که داره آموزش داده میشه تمام موضوعات پوشش میده هم روابط خوب میکنه هم جسم سالم میکنه هم اعتماد بنفس میبره بالا هم روحیه شاد میکنه و هم درآمد یا زندگی متحول میکنه
من فاطمه میخام از لحاظ مالی تو این زمان به درآمد 51 میلیون برسم تا هم روابطم خوب باشه آدم خوش اخلاق آرامش داشته باشم هم با رفاه و آسایش سلامت باشم هم با بدست آوردن چیزایی که چشمم میبینه دلم میخاد لذت ببرم و اعتماد بنفسم بره بالا هم با سفر و تفریح تنها و با خانواده ام روحیه شادی داشته باشم
فاطمه استاد داره میگه با اجرا قوانین باور کن میشه
توانایی تو افزایش پیدا نکنه
استعداد تو افزایش پیدا نکنه
زمان کار تو افزایش پیدا نکنه که کمتر هم شده
درآمد تو )خطاب بخودم ) به مراتب بالا رفته بیش از 300 تا 400 برابر
پس باور کن میتونی همه چی تغییر بدی
کافیه زمان بزاری رو خودت و باورهات
بعد مسیرهای جدید بهت الهام میشه راه های جدید بهت گفته میشه
شیوه های جدید بازار یا تبلیغ یا فروش یا هر چیز دیگه ای بهت گفته میشه بهترین راهکارهاش
خیلی نمیخواد دنبال راهکار باشی یک کتاب یک ایده ( مثل ایده اینکه سمانه عصر ها زودتر بره سالن تو دیر تر اینطوری هم سالن دربش بازه و نفر هست برای کار کردن هم تو تایم داری رو خودت کار کنی هم بخاطر گرای مرداد هوا خنک تر میشه و تو بعد میری سالن و شرایط سمانه هم جهان طوری چید که خودش میخاد زودتر بیاد سالن و عصر برگرده خونش ) یک خواب یک سمینار یک حرف وقتی روی باورهات کار میکنی روی اصل موضوع که تغیر ریشه ای باور کار کنی موضوعات کوچکتر بعد بهت گفته میشه
وقتی میخای قانون بفهمی افراد موفق پیدا کن و ویژگی های مشابه اونها رو دنبال کن
داشتن یک مغازه خیلی خوب در مرکز شهر جز قوانین اصلی برای موفقیت نیس
برنامه ریزی و نظم دلیل اصلی برای رسیدن به موفقیت افراد نیس
زمان زیاد برای کار گذاشتن یا اکتیو و فعال بودن دلیل اصلی ثروت مند شدن نیس
نژاد کشور خانواده تحصیلات …..
اون ویژگی که بین همه افراد ثروتمند مشترک بود جنس باور اونا بوده
باید اون باورها رو پرورش تقویت کنم در خودم
استاد میگه مثل کتاب بیندیشند و ثروتمند شوید رفت نشد منم رفتم نشد فنگ شویی خونه هم رفتم انجام دادم نشد دعا گرفتم نشد کل داستان اینه که چه فرکانسی داری ارسال میکنی و جهان دریافت میکنه و طبق اون وضعیت مالی تو رو تعیین میکنه هرچه قدر روخودت کار کنی اوضاع بهتر میشه
بسته روانشناسی ثروت 1 من هم دارم تلاش میکنم اینو بخرم و تمرینات انجام بدم و نتایج عالی بگیرم
به استاد تو خواب هم الهام میشد که چه باوری که روش کار کنه نتایج مالی بیشتری میگیره کاش منم اینو تجربه کنم
نتایج تحقیقات استاد فقط ایمان استاد به مطالبی که از قرآن گرفته بیشتر میشه
استاد میگه این بسته قرض نکن بخری من پولهام جمع میکنم و نقدی میخرمش ان شاءالله
من وقتی میتونم از این بسته نتایج عالی بگیرم و زندگیم متحول کنم که موقع خرید بسته خیلی اذیت نشم قرض نکنم و به مشکل نخورم
من تکامل و مراحلم طی میکنم جمع میکنم میخرم
من دوست دارم بجایی برسم که واسه دلم و عشقم کار کنم نه از سر بی پولی و اجبار
این بسته که گرفتم بارها باید روش کار کنم
خدا رو سپاسگذارم که استاد عباسمنش تو مسیر زندگی من قرار داد تا به راحتی به خواسته هام برسم
روز سی ام و پایان فصل اول سفرنامه من
سلام به استاد عزیز و مریم عزیز و دوستان همراه
خوشحالم این سفر رو به پایان رسوندم و 4ماه طول کشید . من این اواخر یکم تنبلی میکردم تو کامنت گذاشتن و میگفتم الان چیزی برای گفتن ندارم ولی الان دیگه این فصل رو تموم میکنم و میرم برای شروع فصل جدید .
من تو این 4ماه احساس میکنم توکلم و ایمانم به خدا بیشتر شده . من چندین ماه بود که سفارش بهم نمیدادن و خیلی ناراحت بودم ولی تو این مسیر که تکاملمو دارم طی میکنم خودم درآمد کسب کردم و اونم تو این دو هفته آخر پول جذب کردم حدود 2،400ت و خدارو شکر میکنم و میدونم این شروعه و برای فصل دوم متعهدتر باید باشم و میتونم هرروز پول جذب کنم ️
من هرروز دارم فایل گوش میدم یا کامنت میخونم و…
بعضی روزا وقت میزارم و میام برنامه ریزی میکنم و یا مینویسم از اتفاقات تضادها و کجاها خوب بودم کجاها نه ولی بعضی روزا هم نمینویسم و به گوش دادن بسنده میکنم . ولی باید بگم هیچی مثل تمرکزی و وقت گذاشتن و نوشتن نیست چون نوشتن و تمرکز کردن روی آموزشها سریع به نتیجه میرسم هرچند کوچیک .
برای این جلسه باید بگم من تاحالا با کسی مصاحبه نکردم هنوز اعتمادبنفسم زیاد نیست و با غریبه ها ارتباط خوبی نمیتونم برقرار کنم که راحت باشم .
ولی از حرفهای دوستان اصل رو متوجه شدم . اصل باور داشتن به خدایی که روزی رسان ما هست . تمرکز داشتن و عشق و علاقه روی حرفه ای که انجام میدیم . ارزش قائل شدن و دوست داشتن خودمون و بگیم که میشود من میتونم و از پسش بربیایم .
اصل قبول داشتن خودمون تو کارمون هست . اصل شور و اشتیاق فراوان برای پیشرفت و پولدار شدن هست .
اصل توجه نکردن به عوامل بیرونی هست .
من امروز از صبح به یسری
تضاد و ناخواسته برخورد کردم که دوست دارم اینجا بگم و تا برای خودم تو دفتر ننوشتم حسم خوب نمیشد و خوشحام که وقتی ناراحت میشم میام مینویسم و راههایی برام باز میشه که چطور برخورد کنم تا حالم خوب بشه .
من 2هفته پیش یه آینه سفارش داده بودم که امروز عکس برام فرستادن و قرار بود ارسال بشه که قشنگ شده بود ولی اونچیزی نبود که من بهشون گفته بودم بسازن. (ذهنم میگفت حالا اشکال نداره همینم خوبه نمیخواد چیزی بگی
دیگه از کجا میخوای بگیری، جایی نمیدونی که معلوم نیست کی بشه و چه قیمتی بشه با این گرونیها و حالا حالاها دیگه آینه گیر نمییاری ….
ولی من گفتم نه و به اون آقا گفتم من اینو دوست ندارم و باید توضیح میدادید قبلش که اون طرح من نمیشه و من اینو دوست ندارم .
و بهم گفتن شماره کارت بده و پولمو واریز کردن .
و من چیزی که گفتم به خودم : این بود که من ارزشمندم من لایق بهترینهام من لایق اونچیزی هستم که میخوام و نظرم ارزشمنده و دیگران باید طبق نظرمن کارشونو درست انجام بدن من بهترینهارو میخوام و اگر این نشده خدا یه بهترشو نصیبم میکنه .
و خیلی خوشحالم که نظرمو گفتم و پولمو پس رفتم .
من قبلا انقدر اعتماد بنفسم کم بود و انقدر پدر و مادرم همش میگفتن اشکال نداره حالا ولش کن حالا اینم خوبه دیگه و اصلا یاد نگرفته بودم و اتفاقا به مامانمم گفتم و عکسهارو نشون دادم گفت حالا اینم بد نبود که قشنگ بود
خیلی خوبه که دارم خودارزشی رو یاد میگیرم بنظرم اینجوری به طرف مقابل هم یاد میدیم که کارشو درست انجام بده .
اون آقا به من گفت من وقت ندارم برای یه آینه توضیح بدم که این سایز به اون مدل نمیخوره شما خودتون مگه نمیدونید اون عکسی که نشون دادین سایزش بزرگتره .
منم گفتم نه من نمیدونم و از عکس تشخیص نمیدم و اینکار من نیست و شما باید به من توضیح میدادید.
. امیدوارم حداقل متوجه بشن از این به بعد . اگرم نشدن مهم نیست من که عالی عمل کردم و میرم تو فرکانس آدمهایی که کارشونو درست انجام میدن ️
اتفاق بعدی که ناراحتم کردم اینکه من تو اینستا پست و استوری میزارم و اصلا در مورد این حوادث اخیر هیچی نمیگم ولی برادر و خواهرم راه بقیه رو دارن میرن و به من یچیزی گفت که ناراحت شدم و بعد تو نوشته هام گفتم مگه من باید محتاج تائید دیگران یا خانوادم باشم ؟ من میخوام تغییرکنم و من راهمو پیدا کردم و به راه خودم ایمان دارم و تو این مسیر اگر خانوادم کنارم نیستن اصلا نباید مهم باشه برام
من محتاجم فقط به خدای خودم به هدایتهاش به عشقش مگه اگر لایک نکنن یا استوریهامو نبینن چه ضرری یا چه منفعتی برای من داره
مگه قبلا چه منفعتی داشت که الان بخوام از بی توجهیشون ضرر کنم .
من محتاج لایکهای خدام محتاج نشانه هاشم من محتاج ثروتهای خدای خودمم اونه که برام مشتری میفرسته اونه که منو به ثروت و فراوانی و ارزش و لیاقت و موفقیت میرسونه نه خانوادم که نزدیکترین افراد به زندگیم هستم و من نباید غمگین بشم از حرفها و رفتارهاشون و یا احساس تنهایی و بی کسی کنم .
تنها کسی که به من نزدیکه خداست و خدا برای من کافیست برای من همه چیز میشود اون منو بالا میبره اگر من باورش کنم و بهش شرک نورزم .
من باید به باور واقعی برسم و هرروز بگم که خدا برای من کافیست و دل به هیچ کس نبندم .
خدایا من را به راه راست هدایت کن به راه آنان که نعمت داده ای و نه گمراهان .
خدایا شکرت ️
به نام خدا
روز سی ام تحول زندگی ام
خداوند را هزاران بار شکر می کنم که توانستم فصل اول روز شمار را به پایان برسانم، انجام این کار اعتماد به نفس زیادی به من می دهد و خدا می داند که چه اتفاقات خوبی در انتظارم است، پس خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
بعد از این که فیلم راز را دیدم و کتابش را هم خواندم، هر از گاهی طبق تمرینات کتاب عمل میکردم و مثلا در روی کاغذ می نوشتم که دوست دارم چه اتفاقی بی افتد، ولی اتفاقات خوب مثل الان رخ نمی دادند و احساساتم به صورت سینوسی گاهی خوب بود گاهی بد، این به این دلیل بود که هنوز قانون را به درستی درک نکرده بودم، بعد از یکی دو سال، با استاد آشنا شدم و هر از گاهی به فایل های ایشان از کانال های تلگرامی که فایل های صوتی را میکس میکردند گوش می دادم، در یکی از آن فایل های میکس شده، استاد مداوم تاکید می کرد که مسئولیت کل زندگی ات را در دست بگیر، در اوایل برایم سخت بود، ولی بعد از تمرین و تلاش متوجه شدم که اولین قدم برای استفاده از قانون، پذیرفتن کل مسئولیت زندگی مان است، و تا وقتی که این جمله را قبول نکرده ایم نمی توانیم به درستی از قانون استفاده کنیم، به همین دلیل است که خیلی ها با قانون آشنا می شوند، چند روز تمرین های کتاب ها را انجام می دهند و بعد سرد می شوند و می گویند که قانون جذب وجود ندارد، من در هیچ کتابی نخوانده ام که باید کل مسئولیت زندگی مان را در دست بگیریم و در همه آن ها فقط تمریناتی مثل تمرین شکر گزاری نوشته شده بودند و چیزی به نام روی خودمان کار کردن اصلا وجود نداشت، چیزی به نام عوض کردن شخصیت خودمان وجود نداشت، مهمترین فرق این سایت با کتاب ها و سایت های دیگر همین ها است و استاد روی این دو عامل خیلی تاکید می کنند، چون تا وقتی روی این دو عامل کار نکنیم، تغییر آنچنانی رخ نخواهد داد.
پس همان طور که خانم شایسته در کپشن روز سی ام فرموده اند:
«تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه باورهای خودمان است»
با نگاه کردن به زندگی مان و خودمان متوجه می شویم که باور های ما درست است یا نه، به نظر من باور یک جمله در ذهنمان نیست که آن را بخوانیم و متوجه شویم، باید با توجه به اعمال و حرف هایمان آن را درک کنیم،همان طور که در روز بیست و نهم نوشته ام، باید خودمان را بشناسیم.
باور های ما هستند که زندگی مان را می سازند پس در وهله اول باید باور هایمان را تغییر دهیم، با تغییر باور ها زندگی خود به خود تغییر میکند، باور ها مثل کد های برنامه نویسی هستند که تعیین می کنند برنامه باید چه کاری را انجام دهند، در اوایل کار، برنامه نویسی کار خیلی سخت و مشکل به نظر می آید و آدم برای نوشتن یک سطر برنامه چند ساعت تلاش می کند، ولی رفته رفته کار آسان تر می شود، پس ممکن است در اویل کار کردن روی خودمان سخت باشد و وظیفه ما این است که این حرکت را ادامه دهیم تا به آن عادت کنیم، پس از عادت کردن، آسان تر می شود، پس خدایا شکرت که راه خوشبختی رفته رفته آسان تر می شود، خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
کتاب های مختلف درباره نوشتن باور ها تاکید می کنند ولی آن طور که من درک کرده ام، نوشتن باور ها و تلقین آن به خودمان راه حل مناسبی نیست، در دانشگاه و دبیرستان، قبل از این که فورمول ریاضی را به ما یاد بدهند، آن را به ما اثبات می کنند، پس درک آن راحت تر می شود و نیازی به حفظ کردن ندارد، پس به جای تلقین باور ها برای خودمان، باید آن ها را به خودمان اثبات کنیم، بهترین راه اثبات قوانین برای خودمان زیر نظر گرفتن بقیه مردم است، باید ببینیم که چه کسانی با چه باور هایی در چه شرایطی زندگی می کنند،
پس از دیدن انسان هایی که در شرایط غیر منطقی به ثروت های زیادی دست یافته اند و موفق شده اند، قانون برای ما اثبات می شود، یکی از مسئله هایی که به تازگی برای من اثبات شده است این بود که من باور داشتم سیاه پوستان نمی توانند در جامعه انسان موفقی شوند، پس از دیدن خواننده هایی مثل ریاینا، کاردی بی، مایکل جکسون و بازیگری مثل ویل اسمیت، قانون به من اثبات کرد سیاه پوستان می توانند خیلی خیلی مشهور تر و موفق تر از سفید پوست ها باشند، پس موفقیت و مشهور بودن ربطی به به رنگ پوست، جنسیت و یا هیچ چیز فیزیکی دیگر ربطی ندارد، موفقیت به باور های انسان و ذهن او بستگی دارد، اگر صدها بار این قانون را به خودم تلقین میکردم ذهنم آن را باور نمی کرد ولی بعد از دیدن بقیه افراد، ذهنم به راحتی آن را پیرفت، پس خدایا شکرت، خدایا شکرت، خدایا شکرت.
خیلی خیلی مهم است که وقتی داریم روی خودمان کار میکنیم سعی نکنیم قانون را به دیگران تاکید کنیم، چون دیگران در مدار ما نیستند و به راحتی حرف های ما را باور نمی کنند ممکن است حرفی بزنند که آن حرف و یا حرکت خود ما را از مسیر خارج کند، همان طور که استاد فرموده اند پس از رسیدن به موفقیت، بقیه خودشان از ما می پرسند که جریان چیست و آن موقع است که به راحت تر از قبل می توانند جریان را درک کنند، چون این بار خوشان می خواهد که جریان را بفهمند.
با در نظر گرفتن دیگران، کسب و کار های دیگران، ذهنمان به طور آگاهانه یا ناخوداگاهانه متوجه باور ها و اعمال آن ها می شود، همیشه در کتاب ها می خوانیم که برای موفق شدن باید برنامه ریزی داشت، و شبنه روز تلاش کرد، ولی وقتی بقیه را در نظر میگیریم، متوجه می شویم که هستند آدم هایی که نصف روز را میخوابند و بدون برنامه خاصی کار می کنند ولی از طرفی هم ثرومند هستند و هم موفق، پس موفقیت به خیلی ربطی به برنامه ریزی و تلاش و…) ندارد، ، خوشبختی از طریق فرکانس های اینگونه افراد رخ می دهد، هر چند که شاید خودشان قضیه فرکانس و مدار را قبول نداشته باشند، ولی قانون قانون است و همیشه برای همه به طور یکسان عمل میکند.
با چند سی روز کار کردن روی خودم، اتفاقاتی خوبی به اندازه چند سال اخیرم افتاده است، نمی دانم وقتی که با محصولات استاد، مخصوصا دوره 12 قدم و ثروت کارکنم چه اتفاقی خواد افتاد، خداوندا، کمکم کن تا به آن چیزی که می خواهم برسم و بعد از آن بتوانم از دوره ها نیز استفاده کنم.
خداوند را شاکر هستم که توانستم روز سی ام را هم به پایان برسانم.
خداوند را شاکر هستم که توانستم فصل اول روز شمار تحول زندگی ام را به پایان برسانم.
خدایا هزاران مرتبه شکرت، خدایا هزاران مرتبه شکرت، خدایا هزاران مرتبه شکرت.
سلام به استاد عزیزم
سلام به مریم جان
آخرین فایل سفرنامه فصل 1 امروز به پایان رسید
هر روز به فایل ها گوش دادم اما تفاوت این شنیدن با دوره قبل این بود که طبق تعهدی که به خودم دادم،هم هر روز دیدگاه خودم رو نوشتم،دیدگاه های دوستان رو خوندم،
متن های مریم جان و بعضی از قسمت های که برام پررنگ تر بود رو یادداشت کردم،مرور کردم
گاهی stop میکردم و به مطالب فکر میکردم
تو تمام فایل ها،این نکات تکرار میشد که اساس جهان هستی ،فرکانسه
جهان مثل مبدلی عمل میکنه
چگونه؟
فرکانس های ما رو به واقعیت های زندگیمون تبدیل میکنه
خدا رو سپاسگزارم
چقدر احساسم بهتر شده
چقدر توحیدی تر شدم
چقدر خودم رو بیشتر از گذشته به منبع و خدای درونم متصل تر میبینم
چه افراد جدیدی در راستای افکار جدیدم در مسیر زندگیم اومدن ،
چند روز پیش به شکل خیلی عجیبی تو مرکز خریدی،دو نفر از اقوام رو ملاقات کردم
اصلا مونده بودن چطور ممکنه ما بعد سالها همو تو این نقطه ملاقات کنیم
و جالبه تو رفتارهاشون،چیزهایی رو میدیدم در راستای افکار جدیدم
تو خلوت خودم داشتم فکر میکردم که چطور این ملاقات صورت گرفت،
دیدم در راستای فرکانس های خودم…
خدا رو شکر آگاهی ها و درکم بیشتر شده
خدا رو شکر برای افراد،شرایط،اتفاقات جدید زندگیم
استاد سپاسگزارم
خدا رو شاکرم که شاگرد استاد عباس منش عزیزم هستم
سلام بر استاد مهربان
سلام بر دوستان خوب خودم
عجب فایل عالی و عجب نکته هایی استاد در این فایل گفتند
صحبت کردن با آدم های موفق
برای من این نکات را دارد که
من آداب رفتار را آنها یاد می گیرم
برای ذهنم این منطقی می شود و الگوهایی عالی برای من به وجود می آید
به خودباوری عالی خواهم رسید
اگر من خدای جهان را باور کنم و سیستم این جهان را باور کنم در هر بعدی که بخواهم من موفق خواهم شد و به موفقیت های عالی خواهم رسید
وقتی که من روی باورهایم کار می کنم بدون شک ایده ها و الهاماتی به من گفته می شود که با عمل کردن به آن ایده ها بدون شک موفق خواهم شد
دقیقا همین دیشب من آخر شب در حال نوشتن و شکرگذاری از خدای خودم بودم که از او خواستم با ایده ها و الهامات خودش من را هدایت و راهنمایی کند
و صبح که از خواب بیدار شدم خانمم گفت که دیشب فلان خواب را دیدم و به وضوح داشت از کسب و کاری در آن حرف می زد و بعد گفت که نمی دانم علت این خواب چه است و من به او گفتم که علت این خواب ایده برای من و راه اندازیکسب و کارم است
واقعا هم برای او و هم برای خودم جالب بود این راهنمایی و هدایت خدای عزیزم
فهمیدن قانون و درک قانون خداوند بدین صورت بهتر و عالی تر است که از افراد موفق علت موفقیت آنها را بپرسم و این ویژه گی ها عامل موفق آنها خواهد بود و همه این افراد موفق در یک وجه با هم مشترک هستند و آن باعث موفقیت هر دو آنها است
اینگونه بهتر می توان به قوانین خداوند پی برد و در ذهن منطقی من نهادینه بشود و برای ذهن من جا بیفتد
اگر من با خدا هماهنگ بشوم هر چه بخواهم او به من می دهد
تکامل من باید طی شده باشد
نکته زیبایی استاد گفتند
کسانی می توانند دوره های استاد را تهیه کنند که برای خرید این دوره دچار اذیت نمی شوند و نیازی نیست که پول قرض بگیرند و یا وام بگیرند
این نکته در دیگر مسائل زندگی خودم هم می توانم رعایت کنم
زمانی خریدی انجام بدهم که پول آن جنس و کالا را داشته باشم و هرگز برای خرید آن دچار زحمت کسری نشوم
ممنونم استاد از این فایل بی نظیر و ومحشر
ممنونم استاد بخاطر این همه آگاهی های ناب
سپاس از خدای نعمت ها
سپاس از خدای فراوانی ها
به نام خدا
سلام خدمت همه وسلام خدمت استاد عزیز و گرامی
استاد با اینکه این فایل قدیمی بود برای من خیلی درس داشت .ممنونم ازتون
استاد من ثروت یک رو چند سالی هستش که خریدم ولی اون پیشرفتی که دلم میخواست رو واقعا نتونستم کسب کنم یا یه جاهای موفق بودم ولی یه جاهایی یا خیلی جاها نه .دلیلشم اینکه من تا یه مدت فکر میکردم فقط دوره رو داشته باشم همه چیز اوکیه من ثروت مند میشم ولی دیدم نه نشدم .دیدم این همه شما میگید فایل ها رو بارها و بارها گوش کنید و تمرینات رو انجام بدید و من هم مثلا انجام میدادم ولی همش کار ذهنه.
من تمرینات رو انجام میدادم چون فقط برای اینکه ذهنم گفته باشه که انجام دادی دیگه .ولی اینجوری ها نیست .به قول شما هر چقدر شخم بزنی ذهنت رو از جای دیگه باور هایی دیگه ای سر میزنه که هی میفهمی دلیل رفتاراهاتو .دلیل اینکه اینهمه کار میکینی ولی به جای اینکه بهتر بشه اوضاع ولی بدتر میشه چون رو اصل کاری کار نکردیم.چون به اون مثال های شما تو دوره ها میرسیم که فقط یه کاری کرده باشیم
منم تصمیم گرفتم دوباره از اول شروع کنم تا نتایجم بهتر بشه.
تصمیم گرفتم ثروتمند بشم تا هرچیزی رو که میخواهم به راحتی بخرم هرجا اراده کردم برم هر وقت خواستم هرجا برم.
محدود نباشم. چون میخواهم شرایط عاطفیم بهتر بشه روابطم بهتر بشه
نگرانی بابت هزینه ها وچیزهای دیگه نداشته باشم.
تصمیم گرفتم از اول شروع کنم دوره ها رو .تصمیم گرفتم از راهنمایی ها و آگاهی های دوره ها استفاده کنم .تصمیم گرفتم تغییر کنم .
خداروشکر شرایطی جور شده که رو باورهام دارم بهتر کار میکنم .فایل ها رو عمیق تر درک میکنم
چیزهایی که درک کردم از این فایل این بود که مصاحبه کنم با افراد موفق… عجله نکنم .حرص نزنم .زور نرنم هرچی که بخواهیم بهش میرسیم
خدا راه ها رو به ما نشون میده با دستانش.
خدا همیشه کمکمون میکنه
تکاملم رو طی کنم آروم آروم طی کنم راه رو .قدم به قدم پیش برم.
واسه خودم بدهی درست نکنم .بدهکار نکنم خودم رو .همش درس هستش .خیلی هاشو خودم درک کردم و تجربه کردم
با عشق و علاقه کار کنم نه به خاطر اینکه مجبورم کاری رو انجام بدهم.
انگیزه داشته باشم .
هدف داشته باشم
فایل ها رو تمرینات رو یکبار انجام ندهم بلکه بارها و بارها انجام بدهم تا آخر …
هرچقدر کارکنم جا برای بهتر شدن هست
همین که دارم مینویسم این ها رو یه نشونه هستش
همین که دارم رو باورهام کار میکنم واحساسم خوبه یه نشونه هستش
وقتی هم که کار نمیکنم و اوضاع آروم وآروم داره خراب میشه یه نشونه هستش
خدا اینطوری حرف میزنه
من تا مدتها میگفتم خدا با من حرف بزن راهنماییم کن هدایتم کن و کمکم کن…
همین حال خوب حرف زدن خداست .همین که شرایط اوکیه واسه کار کردن رو خودت هدایت خداست .خدایا ممنونم ازت
استاد عزیز از شما هم ممنونم که تجربه هاتون رو با ما به اشتراک میزارید.
موفق و پیروز باشید
سلام استاد عزیزم
من بارها فایل های شمارو گوش میکنم
یاداشت میکنم
و درمورد آموزش های شما فکر میکنم
من خیلی خیلی به خدا اعتقاد دارم
اما باورهایی دارم که جلوی اعتقاد من به خدارو گرفته
مثلا باور دارم اگر دیگران منو تایید نکنن من دختر خوبی نیستم
اگر دیگران منو تایید و لایک نکنن من لایق حال خوب ثروت نیستم
مثلا باور ندارم که خداوند میتونه از من مخافظت کنه
برای همین بعضی وقتا یه جاهایی میترسم
مثلا توی کارم
یکسری باورهایی دارم
که باعث یکسری اقدامات در من هست که منو از موفقیت دور میکنه
مثلا باور دارم نوع حرف زدن من مخاطب هارو جذب میکنه
نوع پوشش من
زیبایی من
چیدمان محصولاتم
اینها هییییییییییچ گونه تاثیری نداره
حتی اگه یک درصد فکر کنم تاثیر داره
توی شرایط سخت ذهنم میاد این مورد هارو دخیل میکنه
و منو از کار کردن روی باورهای توحیدی جا میزاره
من فهمیدم که باید احساس خوبی داشته باشیم تا اقدامات درست بهمون گفته بشه
تا زمانی که حالمون خوبه
و باوهای درستی داریم الهامات خوب بهمون داده میشود
وظیفه روزانه ما
کارکردن روی کنترل ورودی هامون هست
کاهایی انجام بدیم که حالمونو خوب میکنه
مثل پیاده روی
تجسم
کارکردن روی فایل ها گوش دادن نوشتن
حرف زدن با خدا
شناخت نجواهامون
یک نوع فعالیتی که مارو ریلکس کنه برای من مدیتیشن جواب میده
رقص جواب میده
ورزش جواب میده
پیاده روی جواب میده
قران بخونیم
راجب کارمون مطالعه کنیم تحقیق کنیم کارمونو انجام بدیم غلمونو انجام بدیم با احساس خوب با نجوای خدایا شکرت و تحسین خودمون
خودمونو تحسین کنیم روزانه به خودمون برسیم بریم حموم موهامونو مرتب کنیم
کارهای خونمونو انجام بدیم
با خودمون تفریح داشته باشیم
هرازگاهی هم با دیگران باشیم
و توی همهههه اینکارها توجه کنیم به نکات مثبت و خدارو شکر کنیم
بگیم خدایا هآنجه دارم از توست تو همه کارهارو برام انجام میدی اگه همسرم دوستم داره به خاطر اینکه چون من در مسیر درست هستم تو به قلبش انداختی
دلیلش انجام فلان کار براش نیست
اگه من فلان مشتری رو جذب کردم به خاطر فلان حرکت نیست به خاطر اینه که من در مسیر لذت بردن بودم در مسیر درست بودم به خودم ظلم نکردم اونو برام فستادی تو هستی که همه کارهارو انجام میدی
خدایا شکرت ممنون استاد عزیزم
به نام یگانه قدرت جهان هستی
سلام و درود خدمت استاد عزیزم،خانم شایسته عزیز و دوستان مهربانم
رد پای سی ام در سفرم به درون
صاحبان کسب و کارهای موفق چه باورهایی دارند؟
———————————————-
چقدرررر من باید از شما سپاسگزاری کنم برای این فایل که سرشار از نکات بسیار بسیاااااار ارزشمندی است..خداااای من کمکم کن که این نکات رو درک کنم ،به کار بگیرم و از نتایجش غرق لذت بشم..
استاد جان هر فایلی که از شما گوش میکنم میگم این دیگه تهههههههِ تههههههههههِ فایل بود…و اما باز فایل بعدی در من آنچنان زلزله ای از شوق و انگیزه و آگاهی ایجاد میکنه که می خوام مثل نیوتن فریاد بزنم و به ی دنیا بگم یاااااافتم،یاااااافتم این دیگه آخرررررشه!!!!!!!!! اما این حکایت ادامه دارد …جااااانم به شما
واقعا خدارا سپاس میگم و شکر گذار محبتش هستم که با شما هم زمان هستم،،که این کامنتها رو می خونید و من میدونم که احساسم را از میان این کلمات دریافت میکنید..صمیمانه و خالصانه دوستتون دارم و سپاسگزارم بابت بودنتون..
استاد من باور دارم که هیچکس دیگه مثل شما نمیتوووووونه این آگاهی هارو آموزش بده..و از شما بسیار ممنونم که این راه رو انتخاب کردید و پاش ایستادید..
عااااااشقتونم
—————————————-
استاد اونجا که فرمودید درحالیکه سمینار برگزار میکردید اما شرایط مالیتون روز به روز بدتر میشد و کلی بدهی ایجاد کرده بودید موضوع مدارها کاملا واسم جا افتاد،البته من به مدارها خیلی فکر میکنم و در میان آدمها نسبت شرایطشونو با باورها و مدارشون جستجو میکنم و این به من خیلی کمک کرده که خیلی بهتر درک کنم که فقط خودمون مسئول اتفاقات زندگیمون هستیم.
شما تا زمانیکه روی باورهای مالیتون کار نکرده بودید چون مدار مالیتون پایبن بوده اونهمه تلاش و سمینار برای شما چیزی جز پایین رفتن از نظر مالی رو نداشته..حالا می فهمم که چرا شما میگید اگر باورهای مالیتون درست بشه از همین شغلی که دارید چندین برابر درامد کسب میکنید و علت مشکل مالی شما شهر و کشور و شغل و …نیست!!! باورهای شماست و تمام..
و الان شما خیییلی کمتر از قبل کار میکنید اما ثروتی دارید بغیرالحساب..اصلا خودتون هم نمیدونید چقدر ثروت دارید و این خیییلی خوبه..نوش جااانتون
استاد منم مدتها درگیر این تکنیکها بودم که مثل ثروتمندها راه برو،غذا بخور،لباس بپوش ،حرف بزن و همه هم خیلی رفتارها و اتوکشیده اموزش میدادند در حالیکه من اطرافم ثروتمندانی میدیدم که اصلا اگر نشناسیشون باور نمیکنی که این ادم چقدر ثروتمند هست..من چند نفر رو میشناسم که صاحب چندین چ چند مغازه و پاساژ در بهترین نقاط تجاری شهر هستن اما هیچکدوم عصا قورت داده راه نمیرن،یا همیشه ی دستمال همراهشون نیست که بعد از هر لقمه لبهاشونو تمیز کنند یا از فلان اتومبیل پیاده بشن و…..ولی حساب پولهاشون سر به فلک میکشه..البته که هستند ثروتمندانی هم که میشه با خط عطر ادکلانشون مثل جی پی اس عمل میکنه اینقدر که قوی و ماندگار و….و این یکی از قوانینی بود که من بررسی کردم و دیدم هیچ اشتراکی بین ثروتمندان نداره..
وقتی برای اولین بار این فایل رو شنیدم تازه با شما همراه شده بودم و همون موقع به سرم زد که دو تیکه طلا داشتم بفروشم و این دوره رو بخرم اما وقتی به اخر فایل رسیدم توضیحات شما را شنیدم که اگر با سختی و قرض میخواید دوره را خرید کنید هیچ تاثیری نداره بنابراین به توصیه شما با فایلهای رایگان شروع کردم و خدارا شکر چند ماه بعد سر کار رفتم،به درامد رسیدم و دوره عالی عزت نفس رو خریدم که بی نظییییره..و تمرکزم رو گذاشتم فقط روی پرداخت بدهی و هر ماه تا حقوقم رو میگیرم بخشی از بدهیهامون رو میدم و ازین بابت بسیار خوشحالم…و الان احساس لیاقتم برای ثروتمند شدن خیلی بیشتر شده و این موضوع واسم هر روز طبیعی تر میشه برای همین با عیدی که دریافت میکنم از محل کارم میخوام برای خودم دوره روانشناسی ثروت 1 را به راحتی و بدون قرض و … بخرم و به خودم عیدی بدم« بهترین عیدی عمرم» و میدونم که با پذیرشی که از آموزشهای شما دارم بی چون و چرا و با تعهدی که در انجام تمرینهام دارم حتما جزو شاگرادانی میشم که نتایج بسیار درخشانی میگیرم..و واقعا اولین هدف من که همه اش به خدا هم میگم اینه که من اونقدر ثروتمند بشم که تو دوست و آشنا صدا کنه و جوانهایی که سردرگم هستن و بسیار ناامیدن و شاکی از زمین و زمان،کنجکاو بشن ،بپرسن و من شما رو و این سایت رو بهشون معرفی کنم،و اینطوری با خودشون و توانمندیهاشون و با خدای واقعی و قوانین آسان و ثابتی که برای جهان منظمش قرار داده آشنا بشن..میدونم که الان اصلا قبول نمیکنن ولی با دیدن نتایجم حتما میپذیرن و باور میکنن که میشود و اینطوری به عده ای کمک می کنم.. چون باور دارم که ما توانایی تغییر هیچکس رو نداریم .
«باور کنید هر چه از خدا بخواهید به شما میدهد»
این جمله طلایی شما را باور دارم.البته که برای باور این جمله و راحت شدن با این کلمات هم باید در مدار درست باشیم..این روزها بیشتر از هر زمانی در عمرم باور دارم که هر چه از خدایم بخواهم با عشق و همان لحظه به من میدهد تا جاییکه وقتی میخوام شکر گذاری کنم برای همه چیزهایی که میخوام جوری شکرگذاری میکنم که انگار همین الان صاحب تک تک آنها هستم و اصلا نگران دادن یا ندادن نیستم چون میدانم که خداوند فقط خیر است و چیزی را برای ما می خواهد که ما دوستداریم..و هر چیزی که من درخواست میکنم در مدار مناسبش اجابت میشود و فقط من باید باورهایم را اصلاح کنم و به محض رسیدنم به اون مدار همه چیز راحت به سمت من می آید،، خود به خود…و این است روش خداوند مهربان و بسیار عطا کننده
در سیستم جهان من درخواست کننده هستم و خداوند پاسخ دهنده..خداوند سهم خودش را در آنی انجام میدهد این من هستم که با کار کردن روی باورهایم باید فاصله فرکانسی ام« حرکت از مداری به مدار بالاتر» را با خواسته ام کم کنم..زمان رسیدن به خواسته به فاصله فرکانسی مربوط است..هر چقدر من متعهد تر باشم در این مسیر زودتر و در زمان کوتاه تری فاصله فرکانسی ام را از بین می برم و به خواسته ام میر سم..
خدایا شکرت با این اگاهی ها چقدر زندگی راحتتر است و چقدر باور به رسیدن قویتر …شکررررررررررت کهنه رفیق
——————————
خدایا شکرررررررررررررررت که هستی و و شکرررت که هدایتم کردی به این سرزمین و همسفر شدن با انسانهایی قدرتمند و موحد..
شکرت که به من توفیق دادی یکماه در این سفر جادویی،به جستجوی تو درون خودم باشم.
استاد عزیزم بی نهایت سپاسگزارم که من را با خدایم و قوانین جهان با کلامی شیوا و رسا آشنا کردی.به خوبی میدانم که اگر به لطف خدا با شما آشنا نشده بودم به زودی غرق در غم و شکوه و فقر بودم..خدایا شکرررررت
مریم جان شایسته،بسیار ممنونتون هستم که اسباب چنین سفر باور سازی را مهیا کردید..عاااااشقتم
دوستان جآنم و همسفران عزیزم،سپاسگزارتون هستم برای کامنتهای ارزشمند و عالیتون
دوستون دارم
در پناه یگانه رب العالمین روز و روزگارتون عاااااالی
یه نام خداوند رب العالمین
سلام خدمت استاد عزیزم و خانوم شایسته دوست داشتنی و خانواده صمیمی عباسمنش
روز سی ام از تحول زندگی من
فایل آخر فصل اول
فصل اول به پایان رسید و تو همین یک ماه من به چندین خواسته ام رسیدم (: ای جاااان
قانون تکامل رو بهتر درک کردم
استفاده از قانون رو عملی تر یاد گرفتم
اینکه همه چی باوره و باور از تکرار افکار و کانون توجه به وجود میاد
اینکه احساس خوب فاصله میان درخواست و دریافت رو پر میکنه و
صد ها نکته ارزشمند دیگه که همگی بیان گر یه شاه کلیده
«ما خالق زندگی خودمون هستیم »
و این ماه و تو این سفر عینا دیدم و تجربه کردم خیلی شفاف تر از قبلا که بله من خلق کردم خواستم و خلق کردم
و در تمام ابعاد زندگیم تو این ماه نتیجه گرفتم
خدایا عاشقتم
استاد جانم خانم شایسته مهربونم عزیزانم عاشقتونم
خدایا واسه این عدالت و این قدرت و نعمت و هدیه گرانبهایی که بهم عطا کرده ای شکرررررت
«قدرت خلق و اختیار »
بینهایت سپاس گزارم از خداوند بابت هدایتم به این سفرنامه
بینهایت بابت لحظه به لحظه فایل های این فصل و کلمه به کلمه توضیحات و تجربیات ناب خانم شایسته عزیزم و دیدگاه های فوق العاده تک تک عزیزانم سپاس گزارم
خدایا تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم مارا به راه راست به راه آنان که نعمت داده ای هدایت کن
در پناه الله یکتا شاد و سلامت و ثروتمند باشید .
بنام خدای مهربان ک هر لحظه در حال هدایت منی ب سمت خواسته هام ب سمت زیبایی ها و فرآوانی ها ب سادگی براحتی و کاملاً طبیعی
سلام خدمت استاد عباس منش عزیزم و مریم جان شایسته و بچه های گل این سایت الهی
بازهم خداروشکر میکنم ک ب من این فرصت رو داد تا در مدار دریافت این آگاهی ها باشم و روی خودم کار کنم
استاد عزیز ، ی مثالی میخوام بزنم ک تجربه ی زندگی خودم بوده و مربوط هست ب نوع شغل و کسب و کار
من 9 سال پیش ی مدتی رفتم توی کار مشاور املاک
حالا اینکه چرا رفتم توی اینکار برمیگرده ب باورهایی ک داشتم
من اون موقع باور داشتم ک کار املاک خیلی درآمد خوبی داره و مثلا ی قرداد ک مینویسی ، میتونی کلی حق کمیسیون بگیری و مخصوصا اگه قراداد خرید و فروش باشه ک دیگه هیچی ، کلی پول گیرت میاد
بخاطر همین باورها رفتم توی اینکار
حالا چی شد ؟
من بخاطر اینکه این باور رو داشتم ، در مدت 10 روز اولی ک مشغول بکار شدم ، تونستم 2 تا قرداد اجاره بنویسم و کمیسیون خوبی هم دریافت کنم و خیلی کیف کردم و لذت بردم و بهم چسبید …
این نتیجه بخاطر همون باورم بود
در ادامه ، من تا 3 ماه بعد از اون قراداد ها ، دیگه نتونستم قرارداد جدید بنویسم با اینکه خیلی پیگیر مشتری ها بودم و کلی مشتری داشتم
هم برای اجاره هم برای فروش و اکثرا مشتری های خوبی بودن
یعنی اگه ب قراداد میرسیدن میتونستم درآمد خوبی داشته باشم اما هیچ کدوم ب قرار داد نرسیدن تا وقتی ک من تصمیم گرفتم از اینکار بیام بیرون
این الگوی تکرار شونده دقیقاً 3 سال پیش هم برام اتفاق افتاد
اینجا میخوام ی نکته ای رو بگم
اتفاقی ک 9 سال پیش در مورد نوع شغل و کسب و کار برام رخ داد و در واقع خودم رخ دادمش ، بعد از 6 سال دوباره تکرار شد
دقیقاً از همون جنس
با این تفاوت ک این دفعه نوع شغل من فرق کرده بود اما نتیجه کاملا یکسان بود
و این یعنی کارکرد باورها و رخ دادن نتایج
یعنی اصلا مهم نیست ک شغل ما چیه
عامل مهم و اصلی فقط و فقط باورهای ما در مورد کسب و کار و پول و ثروت هست
حالا ادامه داستان رو بگم
من اون موقع ک از کار املاک میخواستم بیام بیرون ، ی حسی بهم میگفت ک : صبر کن و ادامه بده
تلاش هایی ک توی این مدت کردی نتیجه میده
فقط صبر کن
اینجا میخوام ب فایل جلسه 6 دوره فوق العاده کشف قوانین زندگی اشاره کنم ک کاملا مرتبط هست ب این داستان ک استاد عزیز خیلی عالی ب موضوع صبر و آیه ی « فبشر الصابرین » اشاره کردن و توضیحات جامع و کاملی در اون جلسه فرمودن
من اون موقع ک سال 92 بود ، اصلا با این مباحث هیچ گونه آشنایی نداشتم
در ادامه من از کار املاک اومدم بیرون
حالا اون اتفاقی ک سال 92 افتاد ، سال 1400 هم مجدد تکرار شد و در واقع خودم تکرارش کردم
سال 1400 من آگاهانه وارد کار بازاریابی مواد غذایی شدم و ویزیتور شدم
خیلی دوست داشتم اینکارو انجام بدم و ی موقعیت شغلی خوب توی شرکت خوب خلق کردم ک اون موقعیت رو با تمرین فوق العاده ستاره قطبی ایجادش کردم
من اون موقع ب این موضوع فکر میکردم ک : چون موضوع روابط در کل پاشنه ی آشیلم هست و مخصوصا رابطه عاطفی با جنس مخالف ، پس اینکار ب درد من میخوره و میتونه باعث پیشرفتم بشه
این هم یکی از دلایل انتخاب این شغل بود
خلاصه من کار رو شروع کردم با یک تیم 4 نفره ک 2 نفرمون کاملا تازه کار بودیم و 2 نفرمون سابقه ی 8_7 ساله توی اینکار داشتن
واقعیتش و بخوام بگم من اینکارو دوست داشتم
چون هم با آدم های زیادی میتونستم دوست بشم و دوستان زیادی داشته باشم و هم سفر داشت
یعنی اون موقع من توی شهرستان خودمون کار میکردم ک تقریبا هر هفته یک روزش رو میرفتیم یکی از شهر های استان و این موضوع خیییلی برام جذاب و فان بود و انگیزه ای بود برای انجام اینکار
چون من کلا سفر کردن رو خییییلی دوست دارم
سفر ب جاهای مختلف و دیدن شهر های مختلف و آدم های مختلف و تجربه های جدید
اوایل کار خوب بود اما بعد از 1 ماه و نیم ، فروش من داشت کم و کمتر میشد
ی روزی مدیر شرکت ک خییییلی انسان فوق العاده شریف مهربون دوست داشتنی و البته خیلی هم با تجربه بود ،با من و سرپرست مون ، ی جلسه ای رو گذاشت تا مسئله کم شدن فروش من رو حل کنه و ایشون با پرسیدن 3_2 تا سئوال ساده ، متوجه ایراد کار شد ک برمیگشت ب یک ضعف شخصیتی در وجود من ک دوست نداشتم با آدم ها زیادی صمیمی و نزدیک بشم
ایشون اون روز حرف هایی رو ب من زد و تعریف هایی از من و شخصیت و طرز فکرم نسبت ب کارم کرد ک هیچوقت فراموش نکردم و نمیکنم ک انگار درون من زلزله ای اتفاق افتاد
اون موضوع ضعف شخصیت رو ایشون متوجه شده بود و منم تمام سعیم رو کردم تا اون ضعف رو برطرف کنم و ب نقطه قوتم تبدیلش کنم
از اون ماه ب بعد ، فروش من توی تمام محصولات شرکت مثل لاین مواد غذایی لاین انرژی زا و مخصوصاً لاین شوینده ک خیلی برای مدیر شرکت مهم بود و درآمد زیادی نصیب شرکت میشد ، ب طرز خیییلی خوبی افزایش پیدا کرد
طوری ک اون همکارام ک 8_7 سال سابقه کار داشتن توی اون استان ، تعجب کرده بودن از میزان فروش بالای من
حالا نکته اینه ک : من شغلم ک عوض نشد ،محل کار یا محل سکونت هم عوض نشد ، مسیر هام هم عوض نشد و مشتری هام همون مشتری های ماه های قبل بودن
و تنها عاملی ک تغییر کرد ، تغییر شخصیت من بود
یعنی من سعی کردم نقطه ضعف شخصیتی خودمو بهبود ببخشم ، همین
و البته ک من سعیم رو کردم و زمان برد اما انجام دادم
از اون ب بعد ، دید مدیر شرکت نسبت ب من و توانایی های من تغییر کرد و من قشنگ متوجه میشدم ک : ی حساب دیگه ای روی من باز میکنه چون موفقیت و پیشرفتم رو داشت میدید و البته ک من خیلی از ایشون بخاطر اون موضوع تشکر کردم و سپاسگزارم
حالا اتفاقی ک بعدش افتاد چی بود
بعداز اون فروش های خیلی خوب و بالا ، چند روز بود ک ی فکری هی میومد توی ذهنم ک از کار توی اون شرکت انصراف بدم
چون این کار اون کاری نیست ک من بهش علاقه دارم
استاد این فکر آنقدر داشت بصورت شدید ب من سیخ میزد ک من واقعاً نتونستم ذهنم رو کنترل کنم و استعفا دادم در کمال ناباوری
و اینجا بازم میخوام ب فایل جلسه 6 دوره فوق العاده کشف قوانین زندگی اشاره کنم و موضوع صبر و رسیدن پاداش ها
استاد برای من عین روز روشنه ک اگه من میتونستم ذهنم رو کنترل کنم ، شرایط آنقدر عالی و فوق العاده میشد ک ب قول شما ، اون تضاد باعث میشد من ی جهش خیلی خوب کنم و ی پله ی حسابی برم بالا
اما بعدش من برگشتم تهران و آنقدر اعتماد بنفس و عزت نفسم پایین اومد ک درآمدم تقریبا نصف شد
من از این اتفاق و اتفاقات دیگه ی زندگیم خیلی درس گرفتم و تمام سعیم اینه ک از این درس ها استفاده کنم و ب قول استاد عزیز ی اشتباه رو دوبار تکرار نکنم و حواسم رو جمع کنم و اگه دوبار تکرار کنم ، باز ب قول شما استاد عزیزم گوش خودمو قشنگ میپیچونم تا یادم بمونه ک چقدر درد داشت
امیدوارم مفید بوده باشه
این کامنتی ک نوشته شد ، درک امروز من از قانون جهان و کارکرد باورها و ارتباط بین باور و نتایج بود ک میخواستم توی نت پد گوشیم بنویسم ک خداوند هدایتم کرد ک بیام توی این قسمت بنویسم
از خدای وهاب و هدایتگرم بی نهایت سپاسگزارم
برای همگی آرزوی سلامتی شادی عشق ثروت و سعادت در دنیا و آخرت دارم
به نام خدا
صاحبان کسب و کارهای موفق چه باور هایی دارند ؟
فایلی با موضوع افرادی که از یک کسب و کار نتایج متفاوتی دارن دلیلش چیه ؟ مثل دوتا موبایل فروشی دوتا شیرینی فروشی که تقریبا در یک جای شهر هستن ولی درآمد متفاوتی دارن ؟
برای بدست آوردن جواب مهمه که خودم اقدام کنم و عمل کنم باعث میشه = با آدم های موفق بیشتر حشر و نشر کنم + اعتماد بنفسم میره بالا + از زبان بدن اون افراد اطلاعات بدست میارم که هرگز تو نوشته ها بدست نمیارم از نوع برخوردش با کارمندان از نوع برخورد با تو به عنوان مصاحبه گر
من این فایل ندیدم ولی قول میدم از یک فرد موفق تو کسب و کارش بپرسم که چرا موفق شده تو فروش&&
استاد میگه میخام از لحاظ مالی پیشرفت کنم اونقدر پیشرفت کنم که به همه مردم جهان بگم باور کنید قوانین که داره آموزش داده میشه تمام موضوعات پوشش میده هم روابط خوب میکنه هم جسم سالم میکنه هم اعتماد بنفس میبره بالا هم روحیه شاد میکنه و هم درآمد یا زندگی متحول میکنه
من فاطمه میخام از لحاظ مالی تو این زمان به درآمد 51 میلیون برسم تا هم روابطم خوب باشه آدم خوش اخلاق آرامش داشته باشم هم با رفاه و آسایش سلامت باشم هم با بدست آوردن چیزایی که چشمم میبینه دلم میخاد لذت ببرم و اعتماد بنفسم بره بالا هم با سفر و تفریح تنها و با خانواده ام روحیه شادی داشته باشم
فاطمه استاد داره میگه با اجرا قوانین باور کن میشه
توانایی تو افزایش پیدا نکنه
استعداد تو افزایش پیدا نکنه
زمان کار تو افزایش پیدا نکنه که کمتر هم شده
درآمد تو )خطاب بخودم ) به مراتب بالا رفته بیش از 300 تا 400 برابر
پس باور کن میتونی همه چی تغییر بدی
کافیه زمان بزاری رو خودت و باورهات
بعد مسیرهای جدید بهت الهام میشه راه های جدید بهت گفته میشه
شیوه های جدید بازار یا تبلیغ یا فروش یا هر چیز دیگه ای بهت گفته میشه بهترین راهکارهاش
خیلی نمیخواد دنبال راهکار باشی یک کتاب یک ایده ( مثل ایده اینکه سمانه عصر ها زودتر بره سالن تو دیر تر اینطوری هم سالن دربش بازه و نفر هست برای کار کردن هم تو تایم داری رو خودت کار کنی هم بخاطر گرای مرداد هوا خنک تر میشه و تو بعد میری سالن و شرایط سمانه هم جهان طوری چید که خودش میخاد زودتر بیاد سالن و عصر برگرده خونش ) یک خواب یک سمینار یک حرف وقتی روی باورهات کار میکنی روی اصل موضوع که تغیر ریشه ای باور کار کنی موضوعات کوچکتر بعد بهت گفته میشه
وقتی میخای قانون بفهمی افراد موفق پیدا کن و ویژگی های مشابه اونها رو دنبال کن
داشتن یک مغازه خیلی خوب در مرکز شهر جز قوانین اصلی برای موفقیت نیس
برنامه ریزی و نظم دلیل اصلی برای رسیدن به موفقیت افراد نیس
زمان زیاد برای کار گذاشتن یا اکتیو و فعال بودن دلیل اصلی ثروت مند شدن نیس
نژاد کشور خانواده تحصیلات …..
اون ویژگی که بین همه افراد ثروتمند مشترک بود جنس باور اونا بوده
باید اون باورها رو پرورش تقویت کنم در خودم
استاد میگه مثل کتاب بیندیشند و ثروتمند شوید رفت نشد منم رفتم نشد فنگ شویی خونه هم رفتم انجام دادم نشد دعا گرفتم نشد کل داستان اینه که چه فرکانسی داری ارسال میکنی و جهان دریافت میکنه و طبق اون وضعیت مالی تو رو تعیین میکنه هرچه قدر روخودت کار کنی اوضاع بهتر میشه
بسته روانشناسی ثروت 1 من هم دارم تلاش میکنم اینو بخرم و تمرینات انجام بدم و نتایج عالی بگیرم
به استاد تو خواب هم الهام میشد که چه باوری که روش کار کنه نتایج مالی بیشتری میگیره کاش منم اینو تجربه کنم
نتایج تحقیقات استاد فقط ایمان استاد به مطالبی که از قرآن گرفته بیشتر میشه
استاد میگه این بسته قرض نکن بخری من پولهام جمع میکنم و نقدی میخرمش ان شاءالله
من وقتی میتونم از این بسته نتایج عالی بگیرم و زندگیم متحول کنم که موقع خرید بسته خیلی اذیت نشم قرض نکنم و به مشکل نخورم
من تکامل و مراحلم طی میکنم جمع میکنم میخرم
من دوست دارم بجایی برسم که واسه دلم و عشقم کار کنم نه از سر بی پولی و اجبار
این بسته که گرفتم بارها باید روش کار کنم
خدا رو سپاسگذارم که استاد عباسمنش تو مسیر زندگی من قرار داد تا به راحتی به خواسته هام برسم