این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2016/08/عکس-سایت-2.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2016-08-21 12:20:202020-08-22 21:46:45«الگوهای موفق» در خانواده صمیمی عباس منش
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام به استاد عباس منش عزیزم و همه دست اندرکاران سایت ب خصوص خانم شایسته عزیز و دوستان عزیزم …. سه هدف واسه خودم تا تابستون سال بعد تعیین کردم که انشالله بهش رسیدم و مطمینم با کمک و توکل به خدای مهربان و اراده ی اهنین خودم بهش میرسم حتما اولین کسیو که میخوام خوشحالش کنم استاد عباس منش عزیر و خانم شایسته عزیز که با جونو دل جواب مسیجامو میدن و همین الان ازشون واقعا تشکر میکنم خیلی عزیزین.در مورد خودم من دخترو 25سالمه در مورد قانون جذب اولین بار در دانشگاه با کتاب راز آشنا شدم و اولین نتیجه ای که گرفتم اینکه من دقیقا تو شرایطی بودم که نمیدونستم برای ارشد درس بخونم یا ارشد شرکت کنم که بایکی از استادامون که ارشد بود و همزمانم کار میکرد در یه جای دیگه مشورت گرفتم که ایشون خیلی خوب و واضح گفتند اگه ارشد شرکت کنی ممکنه کار گیرت نیاد اما اگه سریع واسه استخدامی اقدام کنی همزمان با کارکردن میتونی ارشد بخونی و خرج دانشگاتم خودت بدی اینم بگم چون شرایط مالی خونمون اونقدر خوب نبود به نظر تصمیم درستی بود که کار کنم و همزمان واسه ارشد درس بخونم و اون لحظه که با ایشون حرف میزدم تو دلم گفتم ایکاش منم اولین ازمون استخدامی که بیاد قبول بشم اولین ازمون استخدامی شش ماه بعد فارغ التحصیلیم برگزار شد و خدارو هزاران مرتبه شکر قبول شدم وروزی نیست که من خدارو به خاطر شغل فوق العاده مقدسم تشکر نکنم .در مورد اینکه چه جوری با سایت استاد اشنا شدم خدایی خیلی دقیق یادم نیست ولی احساس میکنم با سرچ قانون جذب در اینترنت با این سایت آشنا شدم و اولین فایلی که من از استاد گوش دادم قانون جذب که به مدت حدود یک ساعته و فکر کنم مربوط به جلسه هفت قانون آفرینش هست و یه شعر بسیار زیبایی از پروین اعتصامی که خود استاد اون داستان رو میگن حدود دو سال پیش بود که بسیار تو شرایط روحی سختی بودم خیلی این دو فایل منو تحت تاثیر قرار داد.
من از بچگی یه مشکل مادرزادی ظاهری دارم که از همون بچگی و دوران ابتدایی تا یه سال پیش هرکسی با من برخورد میکرد بلااستثنا در مورد مشکلم از من سوال میکرد من شبهای بسسسسیاااار بسیااااار زیادی گریه کردم واز خودم بسیار متنفر بودم و تا سعی میکردم حال خودمو خوب کنم اصلا نمیتونستم و حتی با یه نگاه مردم مخصوصا ترحم امیز اذیت میشدم شاید باورتون نشه الان که فکر گریه هام میفتم گریه میکنم که چقدر خودمو اذیت کردم حیف من نبود این همه خوشگل و دختر خوبی هستم و به خاطر یه مشکل مادرزادی که فقط تنها من نیستم این مشکلو دارم خودمو انقدر اذیت میکردم و هیچ وقت به زیبایی صورتم و اخلاقم و همه نکات مثبت زندگیم و سلامتیم توجه نمیکردم تا اینکه دو سال پیش با سایت استاد عزیزم که خدا خیرشون بده اشنا شدم فقط اون دو فایلو گوش دادم یه نگاهی به سایت کردمو چون دلم میخواست واسه ارشد شرکت کنم دوره ی تندخوانی ایشون رو دیدم اون موقع قیمتشم 225هزار تومان بود بعد گفتم ایننن همه چه خبره و دیگه از سایت ایشون دور شدم ولی واقعا اون دو فایل مخصوصا این جمله کسانی که به خدا ایمان میاورند نه ترسی برای انهاست و نه اندوهگین میشوند خیلی رووم تاثیر گذاشت و هر موقع حالم بد میشد این دو فایلو گوش می دادم یه سال از سایت ایشون دور شدم خودم یه ماه درس خوندم دوباره رفتم رو روال قبلی و ناراحت شدنم واسه مشکلم و به خاطر این مشکلم کلا دور ازدواجو خط زدم هرکسی به خواستگاریم میومد من ندیده و نشناخته رد میکردم چون ترس داشتم در مورد مشکلم بهش بگم تو دلم میگفتم اگه منو به خاطر ابن نخواد دیگه هیچی من کاملا دیگه شکسته میشم واسه اینم میخوام دوره ی عشق ومودت رو تهیه کنم چون تا الان با یه خواستگار و کلا جنس مخالف در مورد ازدواج اصلا حرف نزدم …..تا اینکه ارشد شرکت کردم و قبول نشدم و مطمین هم بودم که قبول نمیشم چون فقط یه ماه خوندم و دیگه تموم ..و وقتی قبول نشدم دلم میخواست شرایطمو تغییر بدم پیش خودم میگفتم من که نمیخوام ازدواج کنم این طوریم که نمیشه همش تو این شهر بمونم حدااقل باید ارشد بخونم از این اوضاع دور بشم اومدم تو سایت استاد و دوره ی تندخوانی ایشون رو تهیه کردم و الان هم با روش ایشون درس میخونم وواقعا ازخدای خودم به خاطر اینکه منو تو این مسیر قرار داده سپاسگزارم و از استاد عزیزمبسیار سپاسگزارم… قیمت این دوره شده بود 275هزار تومان و من اون موقع واقعا برای خودم متاسف شدم که به اندازه پنجاه هزار تومان واسه خودم ارزش قایل نشدم واصلا پولش برام مهم نبود اینکه یه سال الکی از عمرم تلف شد بسبار برای خودم متاسف شدم بعدش کتاب ایشون فصل دوم رویاهایی که رویا نیستند رو تهیه کردم خیلی حالمو خوب کرد و بعدش کتاب معجزه ی سپاسگزاری و اومدم توضیحات قانون افرینشو خوندم بسیار برام جالب بود اینکه نوشته بودن مثل یه دفترچه راهنما واسه موبایل یا هر وسیله ای این دوره هم مثل یه دفترچه راهنما برای زندگی کردن تو این دنیاعمل میکنه جلسه اول ایشون رو تهیه کردم و با سرعت تمام جلسات دوره ی ایشون رو تهیه کردم خیلی به نتایج عالی دست پیدا کردم دو نتیجه ای که برای من ارزش میلیاردها میلیاردو داره یکی اینه که خدارو الان که میشناسم قبلا اون طور نمیشناختم بعضی وقتا میگم بهش نمیتونم و نمیدونم ازت چه جوری تشکر کنم خداجونم انقدر که حالم خوبه و وووووووواااااااااااااااقعا موقعی که ازخدا سپاسگزاری میکنم حس فوق العاده ای بهم دست میده دومی اینکه خودمو با هیچکسی تو این دنیا عوض نمیکنم و واقعا الان میدونم که من چقققدر دختر فوق العاده ایم و تاالان ندونستم خدارو اونطور که باید ازش سپاسگزاری کنم خیلی با خدای عزیزم رفیق شدم امکان نداره تقریبا هرروز قران نخونم تک تک کلماتشو با معنی میخونم کلا عشقو حال میکنم با خوندن قران مخصوصا وقتی نملز صبحو میخونمو خدایی اگه هیچ تاثیری تو زندگیم نداشت این دو تاثیر ارزش هزاران دنیا رو برام داره….خیلی از استاد عباس منش عزیزو بزرگوارو مهربان سپاسگزارم واقعا استاد خیلییییی محشرین شما بکی از سپاسگزاریهای روزانه ام هستین خیلی دوستون دارم ..جدای از این دو تاثیر مالک یه زمین خیلی خوبی شدم و ارادمو قوی کردم و تونستم یازده کیلو وزنمو کم کنم و حالا بماند که چقدر هربار بدون اینکه به مامانم بگم میومدم خونه و قرمه سبزی(غدای مورد علاقم) داشتیم ????.و بعدش دوره ی عزت نفس رو تهیه کردم بسیار دوره ی خوبی هستش خیلی تاثیر عالی رو من داشت وازتون وافعا ممنونم .و مهمترین تاثیری که داشت کاملا کمرویی از زندگیم حذف شده .ودر مورد اینکه من چه ظور خودمو قبول کردم استاد فرمودن توضیح بدن یکی با دوره ی افرینش من تونستم باورهای محدودکنندهو منفیمو حذف کنم با توووووووووووجه روی نکات مثبت زندگیم اااااااااااایییی دووستایی که خودتونو قبول ندارین روری نکات مثبت زندگیتون توجه کنین به خدا هرکی واسه خودش فوق العاده ترین ادمه روی طمینه فقظ کافیه باورش کنی و اونننقدواونقد تکرارش کنی که باورت بشه که تو خوابم بگی و نکات منفی زندگیتو دور بندازیو روش توجه نکنی اون وقته که همه عاششششقت میشن مث من و بعدش دوره ی عزت نفس یه سری تمرین محشر داره که کمرویی منو کلا از بین برد مخصوصا قدرت نه گفتن و اعتماد بنفسمو بالا برد . و یه چیز دیگه اینکه بیشتر از خودم برای دیگران ارزش قایل میشدم که اینو باور کردم که انسان اول باید برای خودش ارزش قایل بشه و بعد دیگران بعدش در حرفه شغلیم تو استان نمونه شدم چون استاد فرمودن که تو شغلمون باید با عشق و علاقه کار کنیم و این به من کمک کرد که در اولین سال کاریم نمونه شهرستان و بعدش امسال نمونه استانی شدم .هدفم از تهیه دوره های استاد خودشناسی و عزت نفس ورسیدن به اعتماد بنفس بالایی بود تا اینکه استاد دوره روانشناسی ثروت دو رو رو سایت با تخیف گذاشتن من اصلا تو فرکانس و مدار ثروت نبودم و قیمتشم زیاد بود یک میلیونو چهارصد بیستو پنج هزار تومان بود و نوشته بودن که بعد از این مدت با قیمت 1900000 میفروشنش و منم که از دوره های ایشون نتیجه های عالی گرفته بودم با وجود اینکه فعلا به این دوره نیاز نداشتم دوره رو تهیه کردم هرچند خیلی قیمتش برام زیاد بود و زیادم با خودم کلنجار رفتم اما نخواستم بازم مثل دوره ی تند خوانی با از تلف شدن چندسال از زندگیم و با پول بیشتر بعدا اونو تهیه کنم و هیچ پولی تو حسابمم نبود اون مدت دوره ی افرینش رو گوش میدادم و من حسابی رو این قضیه کار کردم که من باید این دوره رو تهیه کنم یه فرصت خیلی خوبیو میدونستم ودقیقا اون روز حقوقمو دادند که 1426هزار تومان بود و من اون دوره رو تهیه کردم و هنوز هم ازش استفاده نکردم و مطمینم که در اینده خیلی برام موثره میخوام اینو بگم که باوجود اینکه به این دوره نیاز نداشتم اما مطمینم که کار ایشون فوق العادس و هیچ وقت ضرر نمیکنی از تهیه دوره هاش ..قسم میخورم از گوش دادن و عمل کردن و اینکه چقدر تغیر میکنی تو زندگیت لذت میبری و فعلا دورهی افرینش رو دو سه روزه جلسه دهمو تموم کردم چون به قول استاد میخوام تو یه زمینه حرفه ای بشم بعد برم سراغ یه کار دیگه و میخوام بارهاو بارها دوره ی افرینشو رو گوش بدم و بارهاو بارها با دوره عزت نفس و هدف بعدیم دوره ی عشق و مودت هست که مطمینم با این دوره هم نتایج عظیمی تو زندگیم اتفاق میفته کار کنم…در کل الان من یه دختر فوق العاده ارزشمند با اراده ی اهنین …با اعتماد بنفس بالا وبا خدا رفیق و دیگه خوشحالیم و طراوتی که تو روحیمه بمونه که اصلا قابل توصیف نیست …..خیلی به هدفهای کوچیک رسیدم ولی هم حضور دهن ندارم وهم تقریبا خصوصیه .که یه سریشو واسه خود استاد در همون اوایل دوره ی افرینش مسیج کردم.اما من فقط مهمترین هدف زندگیم اعتماد بنفسم بود که لازم دونستم اونو بگم و ثروتمندترینو با ارزشترین هدفم…از خدای خودم بسیارررر سپاسگزارم خدایی خیلی عزیزی این همههههههههههه هوامو داری خداجونم و بعدش از استاد عباس منش عزیزم سپاسگزارم واقعا نمیدونم با چه زبونی ازتون تشکر کنم واقعا از شدت خوشحالی بارهاوبارها گریه کردم…
زندگی هدیه خداست و فوق العادست اینو باوووووووور کن دوست عزیزم تو خیلیییی باارزشی
سلام و درود فراوان خداوند عزیز و رحمان برشما استاد عزیز و محبوب قلبهای هم مدار و همچنین گروه محترمشان
دوستان عزیزم سلام و درود بیکران خداوند سبحان بر شما
من فکر میکنم این فایل رو قبل از قرعه کشی گوش کردم ولی ذهنم از هر جهت آماده پاسخ گویی نبود و خدارا شاکرم که الان و بعد از قرعه کشی میخوام مطلبی را بنویسم هرچند الانم کمی ذهنم قلقلک میشه که تو هم بعد از قرعه کشی بازهم برنده ای
من در خانواده ای متولد شدم(سال60) که پدرم مغازه دار بود و مادرم خانه دار و از نظر سواد متوسط رو به پایین و فقط پدرم یکی از بزرگان در زمینه کاری خودش بود زندگی بر وفق مراد بود تا اتمام جنگ وامضا قطع نامه جنگ ایران و عراق و شایعه کردن که همه چیز ارزان میشود ،پدرم تمام اجناس مغازش را فروخت و دقیقا برعکس شد و همه چیز از نظر قیمت چند برابر شد و پدرم عملا ورشکسته به تمام معنا ،، تمام دارایی مان را پای بدهی پدرم دادیم و ماندیم 13میلیون تومان سال 70بدهی به بانک و …..
اون زمان پسر ده ساله ای بودم که شروع کردم به کار کردن و درس خوندن
در اون سالها من پسر خوبی بودم از نظر اخلاق و هیچ وقت،، برعکس برادرام نق نمیزدم که چراااااا ، در عوض به خودم و اطرافیان میگفتم خدارا شکر که این اتفاق برای پدرم افتاد تا من خودم را بشناسم و رو پای خودم بایستم
هشت سال بعد در سن هیجده سالگی دیپلم را گرفتم و سر کار رفتم قبل از خدمت سربازی،، ،دوماه نگذشت که به طور خیلی جالب عاشق دختری شدم ،، اولین دختری که در عمر 18 ساله ام عاشقش شدم(79/1/14) و قرار ازدواج گذاشتم نه ماه بعد از آشنائیمون یعنی تولد امام رضا در دیماه 79،،،من تا زه پا در سن 18سالگی گذاشته بودم،خدمت سربازی نرفته بودم،برادر بزرگتر مجرد داشتم و ….فقط خواستم که بشود و شد با تمام سختیهای قبل و بعدش در تاریخ 79/10/15یک هفته زودتر از قولی که به همسرم دادم ازدواج کردیم و …..
زندگی از نظر مالی بسیار سخت میگذشت ولی حمایت پدر و مادرم و پدر و مادر همسرم را در حد توانشان داشتم و شغلهای متعددی را تجربه کردم (57 مورد از بچگی)ولی هیچ کدام نمیشد چرا که بلد نبودم برای دیگران کار کنم و تا کوچکترین بی احترامی بهم میشد ازشون خداحافظی میکردم ،،همیشه رویای مستقل شدن داشتم ولی در شغلهای مستقلی که داشتم هم پیشترفتی نداشتم زیرا قانون را بلد نبودم و کاملا رفتار پدرم را انجام میدادم و به نتیجه نمیرسیدم ،،یه روز خسته از زندگی به خودم گفتم ای کاش کاری بود که هم مسافرت میرفتم و هم کسب درامد داشتم و هم با افراد مهمی ملاقات میکردم تا اینکه در شرکت بزرگی در یزد که محصولات پکیج و رادیاتور تولید میکرد استخدام شدم و از جارو کردن پای خط تولید شروع کردم ،، همیشه آرزوی رفتن به واحد فروش آن شرکت را داشتم بعد از دوماه اینقدر خوب کار کردم که شدم سر شیفت سالن تولید و پس از چند ماه خوب کار کردن آخر سال شد و قرار بر این شد که واحد فروش نیرو اضا فه کند و من خبر نداشتم و دو روز مونده به آخر سال اسم من و سه نفر دیگه را خوندن و گفتن فردا خودتون را برای مصاحبه با مدیر فروش آماده کنید که اگر قبول شدید برید واحد فروش و بعد از تعطیلات سال جدید یکماه امتحانی کار کنید اگه تائید شدید قرار داد میبندیم،، اینقدر ذوق داشتم که عید را تا تونستم در مورد علم فروش تحقیق کردم و بعد از عید و در اولین ماموریت در شهر مشهد مقدس به همراه یکی دیگه از باتجربه های واحد فروش اولین قرار داد که حدود مبلغ 200میلیون تومان را بستیم و در دومین ماموریتم
که خودم تنها بودم قرداد 30میلیون تومانی بستم ،،،کار ها خوب پیش میرفت سال اول عالی بود سال دوم استان فارس را به خاطر عملکرد خوبم به تنهای بهم دادن و بعد از شش ماه انتخاب شدم برای استان تهران و ….تا اینکه اوضاع شرکت به رکود خورد و من از آن بیرون اومدم ،،در اولین قدم شدم مدیر فروش یه شرکت برای مدت شش ماه و بعد از اون سرپرست یکی از فروشگاه های بزرگ زنجیره ای معروف مواد غذایی تا آخر سال 95 ،،
بعد از تعطیلات عید 96 دیگه گفتم میرم واسه خودم کار کنم ،،ناگفته نماند تمام این سالها که تعریف کردم شکستها و موفقیتهایی بود ولی هیچ وقت آرامش نبود،شادی نبود،همسرم را دوست داشتم ولی عاشقش نبودم،خیانت به همسرم در زندگیم زیاد بود،مریضی بود،سردرگمی بود،بی هدفی و بی برنامگی بود،هرچه بادا باد بود،از همه مهمتر خدا بود ولی رفاقت باهاش نبود بیشتر ترس از خدا بود تا رفاقت،،
تا اینکه با یکی از دوستان قدیم که در سیرجان کارخانه ای داشتند تلفنی صحبت کردم و قرار شد کارشون را در بندر عباس رونق بدم و عازم بندر عباس شدم و شروع به فعالیت و با حقوق خوب از طرف اون شرکت به همراه اجاره محل اقامت و هزینه سوخت و تعمیر ماشین در حین کار و هزینه غذا ،،کردم ،،دوماه اول خوب بود در کنار کارم کارهای تامین مصالح ساختمانی هم برای پروژه هاداشتم تا اینکه کارخانه مواد اولیه تمام کرد و برگشت پول هم نداشتند به علت بی برنامگی و نا هماهنگی با من بابت فروش محصول در بندر عباس (طرز فکر من در اون زمان)و من فهمیدم کم کم باید از این مجموعه هم جدا بشم ،،در یکی از سفرهام به یزد برای دیدار با خانواده ام ،،،به آرایشگاه همیشگیم رفتم که دیدم داره یه سری سخنرانی انگیزشی گوش میده بجای آهنگ (البته صدای استاد نبود)و یه چند دقیقه ای گوش دادم خوشم اومد و گفتم اگه امکان داره برام بریزه روی گوشیم و گفت چند تا کانال هست واست لینکش را میفرستم تلگرام و بهم گفت که چطور فایهای صدا را دانلود کنم،، هنگام برگشت به بندر خانواده هم همراه من اومدن و دوهفته پیشم بودن و حسابی خوش گذروندیم و بعد از دوهفته گذاشتمشون ایستگاه راه آهن برای رفتن به یزد و خودم موندم بندر ،،ظهر جمعه ،برگشتم خونه و تا در را بازکردم یه دفعه بغضم ترکید و گریه امونم را برید که بعد از دوهفته تنها شدم،، حاضر بودم که هرکاری بکنم برای آرامش خودم (اینجا بود لحظه تولد دوباره ی من ) یاد اون کانالها افتادم و رفتم سروقت شون و بین سه یا چهار تا کانال یکی از کانالها به نام معجزه سپاسگذاری را انتخاب کردم و رفتم قسمت دانلود فایلهای صوتی اولین فایل را که دانلود کردم و شروع کردم به گوش دادن گفت:
به نام خدای مهربان ،من سید حسین عباسمنش هستم و سپاسگذار خداوندم که ….. و این صدا گرفت منو ، فایل بعدی را گوش دادم و فایل بعدی و….نمیدونم تا کی شب داشتم گوش میدادم ،تماما فایلهای صوتی استاد بود تو اون کانال همشو دانلود کردم و به صورت سی دی درآوردم تا تو ماشینم هم گوش بدم،،زندگی من شروع کرد به تغییر اوایل خیلی حرفها را درک نمیکردم ولی دری رو به دنیای جدید واسم باز شده بود و من مرتب گوش میکردم و با سایت آشنا شدم ،عضو شدم و فایلهای رایگان بیشتر گوش میکردم و در زندگی روز مره تمرینشون میکردم ،،خیلی چیزها برام عوض شده بود ولی اول راه بودم و تشنه دریافت بیشتر تا اینکه با اپلیکیشن ثروت آشنا شدم و نصب کردم و شروع به گوشدادن و دیدن هر قسمت کردم،، تغیرات در زندگیم بیشتر میشد ولی دلنشین و دنباله دار نبود تا اینکه تصمیم به خرید قسمت اول از ده قسمت قانون جذب را گرفتم و ….تمرینها شروع شد و گفتم تا کامل یاد نگرفتم نمیرم سراغ قسمت بعدی البته اعتراف میکنم که مستمر انجام ندادم ولی با همه وجود انجام میدادم ،، الان میخوام بعد از حدود بیشتر از دوماه آشنا شدن با استاد گرانقدر و پیامبر به روز شده خداوند بر روی زمین (قصدم مقایسه با دیگر پیامبران نیست فقط نظر خودم رو گفتم و وجود استاد برای خودم و زندگیم)این دستاوردها را بدست آوردم :::شناخت نسبی نسبت به خدا و رفاقت با او،،،،آرامش واقعی بعد از فهمیدن اینکه هرچی هستم و میشم مسببش خودم هستم و نه عامل دیگری،،،شناخت باورهای اشتباه گذشته و بمباران باورهای درست جدید،،،،شادی واقعی به اندازه شناخت جهان هستی،،،،آشنا شدن با قوانین جهان هستی،،،،،حذف باور چشم زخم در زندگیم به طور کامل و اینکه قدرت بی نهایت فقط از آن خداوند قادر هست،،،،همسرم را دیگه دوست ندارم عاشقش هستم،،،،،حذف عذاب وجدان از زندگیم و احساس گناه نداشتن بعد گوش دادن چندین باره فایلهای سه گانه رایگان اعتماد به نفس که به نظرم برای شروع محشره،،،،فهمیدن و درک اینکه هر عمل اشتباه در زندگی ام گناه نیست ولی باعث میشه از مداری که دوست دارم تا تهش برم دور بشم به خاطر همین خیانت به همسرم را به طور کامل از زندگیم به طور آگاهانه حذف کردم،،فهمیدن ودرک اینکه هر فرکانسی که تو به جهان هستی میفرستی میتونه مکمل و تقویت کننده هم باشه مثل فرکانس های عشق به خانواده و کسب ثروت،،،اینکه میتونی بدون تحصیلات دانشگاهی و از همه مهمتر بدون سرمایه اولیه بیزینست را راه بندازی فقط با تغیر باورهات به طوری که من با این تغیر ظرف مدت کمتر از دوهفته ،،سه نفر به من بالای 500میلیون تومن اعتبار دادن برای شروع فعالیت جدیدم در بندر عباس،، اینقدر جالب که آخری خودش بهم زنگ زد که هم انبار بهت میدم و هم نمایندگی انحصاری یک برند معروف ایران را ،،
و در آخر آشنایی با کتاب معجزه سپاسگذاری بانوی برگزیده خداوند راندا برن،، فهمیدم و درک کردم با ایمان به خداوند و شکرگزاری نعمت هایی که الان داری و هدفگذاری و تجسم اهدافت در آینده به تمام آنها میرسی و این یعنی امید به زندگی و زندگی کردن که هیچ وقت از دستش ندادم
میدونم طولانی شد و من از وقتی که گذاشتین و مطالعه کردین سپاسگذارم
باشد که در کنار هم جهانی آباد و پیشرفته تر از الان بسازیم و زندگی کنیم
سلام جناب سبحانی عزیز خیلی تبریک میگم بهتون بابت تغییرات عالیتون…ممنونم که موفقیتهاتون رو برامون به اشترام گذاشتین از خدا براتون موفقیت ها روز افزون رو میخوام
خعلی عالی توضیح دادید و ماجرا رو مو به مو گفتید خیلی احساس خوبی گرفتم واقعا که شما عالی هستی با هر کامنتی که میزاری یعنی این داستان های زندگی فوق العاده اثر بخشه
با این همه متن طولانی غلط املایی نداشتید واقعا که آفرین
چقدر خوشحالم که عاشق همسرتون هستید آرامش دارید و خدا رو درک میکنید معجزه هاست
معجزه یعنی یه کار عالی و کمیاب(البته فراونی اش به اندازه کافی هست)
همیشه که عشقتون به همسرتون و شناخت تتون از خدا بیشتر بیشتر باشه
آفرین به شما که راه درست را برگزینید و موفق تر هم میشوید . بسیار زندگی خوبی دارید و موفق تر خواهید شد پیروزی از ان کسی است که با خداست . فیل فقط روی الله حساب کن را هم ببینید در دانلود رایگان است
من صبح های زود که بیدار میشم بعد قرآن خوندن ، میام سراغ کامنت های سایت و هر روز معجزه هدایت رو همین سر صبحی میبینم که چه طور خدا دست منو میگیره و هر روز هدایتم میکنه بِه کامنت های مختلف که هیچ برنامه ای براشون نداشتم و فرکانسم تنظیم میشه با فرکانس خداوند، ذهن و روحم همراه میشن باهم
تازه میفهمم شما میگید سر صبح خوندن کامنت ها معجزه میکنه یعنی چی!
، فقط از خدا میپرسم اول اینکه چه سوره ای بخونم و صبح ها وسط قرآن خوندن (بِه فارسی که برام شده لذت بخش ترین کار دنیا ،منی که مقاومت داشتم میگفتم نمفهمم )، صدای اذان میاد ، من میدوم تو بالکن ، ما تو ارتفاعات رامسر توجنگل رو بِه دریا زندگی میکنیم ، که بهشت بی نظیریه که تو قدم یک بعد فایل قرآنی این هدایت و این معجزه اتفاق افتاد و حتما راجبش میگم براتون، چون الگو بی نظیریه برای خودم از رهایی در دستان قدرتمند خداوند ،
وقتی میگه الله اکبر همه وجودم جسمم و روحم میخاد پر بکشه
اصلا یه حال عجیبیه و من فقط خدام رو تحسین میکنم و سپاسگزاری میکنم
الانم که دارم مینویسم نسیم خنکی میاد و از ۴ صبح که بیدار شدم ، صدای بارون رو شنیدم و اومدم تو بالکن، که بی نظیریه، کاش میشد براتون از زیان تصاویر اینجا عکسی ارسال کنم😊 و همینطور داره این برکت بی نظیر خداوند میباره بِه جنگل و بِه باور فراوونی ذهن من رو قوی تر میکنه، اصلا بارون منو عاشق تر میکنه بِه خدا، چون بارون ثروت آفرینه و من باید ثروتمند باشم تا نزد خدا محبوب ترباشم و این یه بایده،. به گفته خودتون تو قدم ٨
اینم بگم قدم هارو همسر عزیزم تهیه میکنه و ما با هم تو این مسیر زیبا هم قدم هستیم
که حتما از جریان هدایتمون بِه سایت عباسمنش میگم براتون ♥️
استاد تو قدم ها بارها از الگو حرف زدید و گفتید برای ذهنتون الگو پیدا کنید و بگید که اون تونسته و توام باهاش فرقی نداری و قطعا توام میتونی، ولی من هرچی گشتم تا یه الگو بی نظیر برای ذهنم که ذهنم قبول کنه و باهاش دوست باشه و بتونه هر روز یادش بیاره پیدا نکردم
جف بزوز ، ایلان ماسک ، مارک زاکربرگ ….
گاهی یادشون میافتم و این مسیر قدرتمند که توش هستن رو یادآور میشم و تحسینشون میکنم بی نظیرن
اما
اما
ذهنم همیشه میگه
آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم،
یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم
کجا داری میگردی حبیبه
بیا بیا بیا
کی بهتر از استادت
کی بهتر عباسمنش
تو از همه جوانب میتونی الگوش کنی و انقد همیشه رنگی از زندگیش گفته که تو که آدمی هستی همه چی تو ذهنت تصوریه و همش تو تجسم هستی
بیا بیا …. نرو دنبال الگو
توکه همیشه دنبال راحت ترین مسیری
و هر روز تو ستاره قطبیت میگی خدایا منو تو مدار آسونی قرار بده از اون آسون تر
پس بیا اینم آسون ، الگو بی نظیر تو همه جنبه ها استاد و در کنارش مریم جان
واقعا الگو من خودتونید
الگو انسان توحیدی
الگو ایمان
الگو عمل
الگو توحید عملی
الگو عزت نفس
الگو اعتماد بنفس
الگو سادگی
الگو آسونی کارها
الگو مدار آسونی ها
الگو مهم نبودن حرف مردم، مهم نبودن هیچ موجودی
الگو قدرت رو فقط بِه خدا دادن
الگو قدرت رو فقط خدا دونستن
الگو تکامل
الگو زندگی در لحظه
الگو هدایت شده بودن
الگو لذت بردن از داشته ها
الگو زبان تحسین گو داشتن
الگو دیدن زیبایی ها
الگو ثروت ثروت ثروت
الگو عشق واقعی
الگو عدم وابستگی و جایگزینش همبستگی
الگو اعتبار همه چیز خداست
الگو پادشاه و سلطان قلبتون خداست
الگو زندگی تو بهشت این دنیا
الگو رهایی
الگو بی خیالی
الگو سخت نگرفتن این دنیا و دل نبستن
الگو روابط عالی
الگو سعادتمندی
الگو فراووووانی
الگو رابطه زیبا با خدا
الگو سپاسگزاری
الگو هدایت
الگو درک سیستمی این دنیا
الگو درک قانون جذب
الگو قانون کائنات
الگو رسیدن بِه هرچی که میخاسته
الگو بنده محبوب خداوند بودن
الگو نشستن رو شونه های خدا
الگو باید پارو نزد وا داد …
الگو سلامتی
الگو خوشبختی
الگو قرآن خوندن
الگو راحتی کارها
الگو از این آسون تر چی؟
الگو توجه نکردن بِه اتفاقات و فقط سرم تو زندگی خودم باشه
الگو کنترل ورودی
الگو کنترل آزادی
الگو آزادی مالی
الگو آزادی مکانی
الگو آزادی زمانی
الگو آزادی تصمیم
الگو آزادی سبک شخصی
الگو مدیریت پول
الگو میشه لذت برد و کیف کرد و پول ساخت
الگو همه چی رو از خدا خاستن
الگو کنترل ذهن
الگو سوال درست پرسیدن
الگو جدیت در کار
الگو تمرکز
الگو تمرکز رو خاسته حتی در شرایط تا زیبا
الگو کلام
الگو لذت بودن از طبیعت بی نظیر خالق
.
.
.
و تو همه اینا ها نامبر وانید
و بی نظیرید
لایک دارید استاد
خدارو هزاران بار شکر برای هدایتم بِه منبع کلام روان و زیباش از طریق بنده پیام آور الله ، که محبوبیت خاصی هم نزد خودش داره⭐️
خدایا شکرت شکرت شکرت
خدایا برای این بارون بی نظیر شکرت
برای ثروتی که مثل این بارون تو زندگیم تو حسابم سرازیر شده از خزانه بی نهایتت شکرت
وقتی هدایت شدم بِه کامنت ها و چندتا کامنت این فایل رو خوندم گفتم خوب توضیحات رو هم بخونم
و بعد خوندن
یه چیزی گفت بنویس
گفتم دوس دارم ولی چی بنویسم!
و همینطور اومد
خدایا شکرت
استاد عزیزم تحسینت میکنم
عشق میکنم میبینمت و مدام همه ابعاد زندگیت رو تحسین میکنم
من عاشق این قسمت سایت هستم گاهی بهش سر می زنم و سرشار از عشق می شوم و خدا را شکر می کنم که دوستان خوبی چون شما دارم .
هیچ کس کامل نیست و ما همیشه داریم برای کامل بودن تلاش می کنیم ؛ پس از هر کسی می توانیم یک قسمتی که بسیار عالی است را درنظر بگیریم مثلا در ثروت بیل گیتس در ایمان مثلا گاندی .. استاد خودمان هم که بهترین است به قول خانواده خدای تو کیست عباس منش😍
سلام حبیبه جان عزیزم چه کامنت خوبی نوشتی چقدر خوندن قرآن اول صبحت دوست دارم منم با خودم قرار گذاشتم اول صبح با قرآن کلام الهی شروع کنم که هدایت الله را همون اول صبح دریافت کنم و خودمو در آغوش خدا حس کنم ممنون امیدوارم هر روز پیشرفتات بیشتر بشه عزیزم لطفا بقیه مواردت مثل آشنایی با سایت و نتایج دیگرتو بگو.
خداروشکر ، خیلی حس خوبی میده، من خیلی با آیه ها هدایت شدم بِه این گفتگو با خدا تو خلوت نصف شب و خیلی برام لذت بخشه و ٩٩٪ روزهای سال رو از ساعت ٣، ۴ بیدار میشم و قرآن و کامنت و نوشتن و فایل ها ، بهترین تایم های روزم رو میگذرونم و خیلی حال خوبی بهم میده . موفق باشی عزیزم ، گوارای وجودت خوندن قرآن.
سلام به جمع صمیمی دوستان خوبم ، خیلی خیلی خوشحالم که موفق به خرید چندین محصول از سایت شدم اول قصد خرید فقط یکی از محصولات را داشتم وبا خودم گفتم من که اول با خودم مشکل دارم بهتره روی خودم کارکنم و خودمو بهتر بشناسم و عزت نفسم را تقویت کنم چون اصلا اعتماد به نفس ندارم و همیشه برایم مشکل ساز بوده ولی بعد چندین محصول دیگر را نیز خریداری کردم البته چون دم عید بود این پول رو برای کارای دیگه لازم داشتم ولی دل به دریا زدم و چند محصول با هم خریدم ولی دوستان باور نمی کنین کمتر از یک هفته دو برابر پولی که هزینه خرید کرده بودم به حسابم برگشت و این برای من معجزه بود ویک اتفاق عالی و بسیار خوشحالم از اینکه تصمیم درست وبموقع گرفتم و خدارو هزاران مرتبه شکر و سپاس میگم بابت وفور نعمت و فراوانی و ثروت و خزانه بیکرانش خدایا سپاسگزارم
الان که دارم داستان زندگی ام را مینویسم به یکی از بزرگترین درس های زندگی ام دست پیدا کردم.که چقدر زمان نسبی و فوق العاده هست. ما فقط باید روی باور هامون کار کنیم. من در سال 95 طی همین چند ماه به اندازه تمام زندگی ام پیشرفت کرده ام. پول بیشتر از همیشه وارد زندگی ام شده با وجود اینکه من اصلا کار نمیکنم.
خدایاشکرت بابت زمان نسبی که در اختیار ما قرار داده ای.
با محصول” تضاد” به این درک رسیدم که ما در دنیایی دوبعدی زندگی میکنیم که نمی توان بخش منفی را حذف کرد. یاد گرفتم که چیز های منفی برای هل دادن ما به سمت خوبیهاست و این را قبول کردم که مسائل منفی نعمت های زندگی هستند.(واقعا تجربه زندگی ام این موضوع را نشان میداد. اگر من دچار آن زندگی سخت و افسردگی نمیشدم هرگز جایگاهم اینجا نبود.) و چیز خیلی فوق العاده ای که یاد گرفتم این بود که امکان نداره که همه مثل هم فکر کنند و من دیگه تلاش برای راضی کردن دیگران برای پذیرش باور هایم نمیکردم.
همان طور که نوشتم واقعا محصول عزت نفس از من انسان دیگری ساخت.از همان ابتدای سال فایل های صوتی آماده کرده بودم با صدای خودم و مدام به آنها گوش میدادم و هنوز هم گوش میدم. هر روز، از ابتدا دوماه اول سال کتاب “راهنمای درون” گوش میدادم و بعد از آن تا به الان “قانون جذب ثروت” را بارها و بارها گوش داده ام.کتاب “قانون جذب ثروت” از جری هیکس واقعا کتاب فوق العاده ای هست.باور های منو هر بار قوی و قوی تر میکند. انتخاب خودآگانه افکار راهی است که میشود با آن هر باوری ساخت.گفتن داستان های دلخواهم در زندگی موجب جذب قوی تر من شده و
احساس عشق و تحسین و شکر گزاری هر روزم را زیبا کرده است.
خداروشکر آزمون رانندگی قبول شدم در فروردین ماه، بقیه واحد های درسی ام را به راحتی پاس کردم و در کنکور سراسری تجربی 95 شرکت نکردم چون خارج از برنامه هایم بود.
کتاب “رویاهایی که رویا نیستند” از استاد عباس منش خیلی ساده و قابل فهم قوانین را آموزش میده که ومن این کتاب را طی این مدت خوانده ام و این کتاب رو به شما توصیه میکنم.
خداروشکر هزینه خرید جلسه1 و2 دوره هدف گزاری در هفته سوم خرداد برام فراهم شد،و تمرینات جلسه اول را انجام میدادم.( که یاد آوری دلیل موفقیت های گذشته بود.) با دیدن فایل رایگان “لگولند – هدف گزاری” در 30 خرداد موجب شد تا دوره ی هدف گزاری را کامل خریداری کنم که موجب تداوم گوش دادن به این دوره شد که اگر استاد اون فایل رایگان رو نمیذاشت فاصله زیادی بین تمارین آن میوفتاد.در جلسات 2و3 توجهم بر روی اهدافم بیشتر شد.علاوه بر اون فایل 3 منو به وضوح کامل درباره اهدافم رساند.تا آخر تیر همه جلسات آن را کار کردم. همگی فوق العاده بودند.انجام تمرینات آن جزو برنامه زندگی ام شده.
من به سه هدف از پنج هدفی که انتخاب کرده بودم در کمترین زمان رسیدم و خیلی از این موضوع خوشحالم.
انرژی بیشتری برای رسیدن به اهداف بزرگ ترم دارم.میتونم بگم که رسیدن به انها برام بدیهی شده.
با تمرکز بیشتر فقط بر روی اولویتی خاص کار میکنم.
باورم نسبت به دونیروی محرک زیادتر شده و با اهرم رنج و لذت یکی از بزرگترین عادت هایم را دوماه هست که شکسته ام.
به جای سخت کار کردن و زجر کشیدن، هوشمندانه فعالیت میکنم.و این هوشمندانه کار کردن بیشتر نتیجه داده.
کارآمد تر و فوق العاده تر شده ام بازدهی فعالیت هایم به مراتب بالاتر رفته.
با تغییر باور هایم رسیدن به هر هدف خیلی برام آسان شده و اهدافم در حال حرکت به سمتم هستند.
باورم نسبت به الهامات بیشتر شده و خیلی بیشتر از الهامات تا به حال بهره برده ام و میبرم…
قبل از دیدن فایل رایگان “الگو برداری” داشتم روی باور هایم کار میکردم ، باورهایی که برای مهم ترین هدفم لازم بود، و هر روز زندگی نامه های افراد موفق را میخواندم. زندگی نامه های دانشمندان بزرگ. با دیدن فایل “الگو برداری” برای چندمین بار از اینکه فایل های رایگان دقیقا با زندگی ام مچ بود متحیر شدم و دیوانه وار روزانه بالای 10ساعت شروع به تفکر و نوشتن زندگی نامه ی خودم کردم.تا به خودم و دیگران کمک کنم. احساس فوق العاده ای دارم و خوشحالم که در مسیر درستی در حرکتم.
خداروشکر میکنم که عضوی از این خانواده صمیمی هستم.من تقریبا تمام پستی و بلندی های زندگی ام را در این زندگی نامه ام نوشتم و از شما دعوت میکنم که مثل من دقیق بنویسید تا کمک بیشتری به هم کنیم. امیدوارم که به شما دوست عزیزی که وقت گذاشتی و داستان زندگی منو خوندی کمک کرده باشم تا اشتباهات منو تکرار نکنی و باور کنی که شرایط هرچه قدر سخت باشه میتونی ادامه بدی و تغییر کنی.. خداوند همیشه یارو یاور ماست فقط کافی که باور های خودمون رو تغییر بدیم و به الهاماتی که خداوند به ما میکنه عمل کنیم.
منتظر اتفاقات خوب زندگی من باشید. اتفاقات فوقالعاده ای در زندگی ام درحال اتفاق افتادن هست… من هم منتظر اتفاقات خوب زندگی شما هستم…
گفتم چند خط به داستان زندگی ام اضاف کنم خالی از لطف نیست.
احساس و هماهنگی با روح یعنی سعادت یعنی خوشبختی، یعنی اجازه ورود به هر آنچه که خودآگاه یا ناخودآگاه درخواست کرده اید. من با هماهنگی با روحم بر موانعی عبور کردم که واقعا اگر غیر از این بود از همان اول دست از هدفم برمیداشتم و بدنبالش نمیرفتم. هر بار با احساس خوب به ایده ها و برنامه های بهتر رسیدم… تا الان هم در مسیر هدفم در حرکت هستم،اتفاقاتی برام پیش اومده شگفت انگیر در عین حال ساده و بدیهی با انسان هایی برخورد کردم که منو گام ها به هدفم نزدیک کرده اند….
اگر وضعیت مالی خوبی ندارید که محصولات استاد رو تهیه کنید اشکال نداره از فایل های رایگان استفاده کنید محشر هستند. کتاب معجزه شکر گزاری از راندا برن و کتاب راهنمای درون از استر هیکس رت بار ها و بارها بخوانید نتایج آن در تمام ابعاد زندگی تان رخنه و همه چیز را دگر گون میکند….
با سلام خدمت استاد عزیز و همکارانشان و تمامی دوستان هم فرکانسی
نحوه آشنایی من با سایت از اسفند سال 92 از طریق یکی از دوستان بود.خیلی بخاطر نمیاورم که دقیقا آن روز چه پیامی را آن دوستم ،که او نیز از طریق یکی دیگر از دوستانش برایش اس ام اس شده بود به من نشان داد.فقط کلیات موضوع قطعا راجب به موفقیت و اینگونه مسایل بوده که باعث توجه من گردید.
از دوستم خواستم تا پیام را برایم بفرستتد.اس ام اس در گوشی من بود تا اینکه یک روز در فروردین ماه برای جستجو وارد سایت شدم و متوجه شدم که کارگاه هدفگذاری در آخر فروردین ماه قرار است تا برگزار شود.
با دوستم که آن روز پیام را برایم فرستاده بود تماس گرفتم تا با هم در آن کارگاه شرکت کنیم.اما او خیلی رغبتی نشان نداد.چون احساس کردم به خاطر مبلغ ثبت نام از خودش بی میلی نشان داده ،تصمیم گرفتم کار ثبت نام برای دو نفر را انجام دهم و او را به همراهی و حضور در کنار خودم دعوت کنم.
ما هر دو به کارگاه آمدیم و از حضور در آن دوره نیز فوق العاده لذت بردیم.و تا چند روز نیز با هم مدام راجب مسائلی که در آن جا آموزش دیده بودیم صحبت میکردیم.
تا مدتی شرایط خوب بود اما با توجه به این موضوع که من متاسفانه در گذشته از نظر روابط همیشه دچار مشکل بودم و به قولی به روابط خود وابسته میشدم و همونطور که میدونیم براساس قوانین حاکم بر جهان وقتی به چیزی وابسته میشویم ،آن چیز به طور عجیب از ما فاصله میگیرد…من نیز به دلیل وابستگی بیش از حد، آن دوست را از زندگی خود دور کردم.(البته لازم است که بگویم من الان این قوانین را درک کرده ام و در آن زمانها اطلاعی از این قوانین نداشتم)
من در گذشته همیشه بدترین روابط را تجربه میکردم.طوری که من حتی زندگی مشترکم را نیز از دست دادم و از همسرم جدا شدم.من همیشه در هر رابطه ای که وارد میشدم از نظر احساسی کاملا به طرف مقابل وابسته بودم.یعنی هر زمان که تو رابطه بودم به تنهایی مسافرت نمیرفتم.حتی اگر به اصرار والدین در جمعی حضور داشتم چه مهمانی و چه مسافرت ، تمام تمرکز و حواس من خارج از آن جمع بود.و به هیچ عنوان از بودن در آن مکان لذت نمیبردم به این دلیل که من فقط و فقط لذتها را به هنگام حضور آن فردی که با او در رابطه بودم میدیدم.(الان واقعا به نحوه تفکرات قدیمم خنده ام میگیرد…بهترین روزهای عمر من در گذشته به دلیل داشتن این دیدگاه و بدون لذت از بین رفت)
من به دلیل باورهایی که درونم وجود داشت همیشه در رابطه دچار شک و ظن بودم که مبادا الان به من خیانت کنه یا الان کجاست و با دوستانش داره چکار میکنه و کلی از این دسته باورهای مشکل دار که به دلیل وضعیت جامعه و صحبت اطرافیان در من شکل گرفته بود و باعث بوجود آمدن مشکلات فراوانی در ذهن و جسم و روح و رابطه هایم میشد.(الان روی تمامی این باورها کار کرده و میکنم چون هنوز هم صد در صد نیستم)
خوب برمیگردم به ادامه صحبتهایم …من از اون رابطه جدا شدم و کل زندگیم تحت تاثیر قرار گرفت…زیرا قبل از اینکه با اون فرد به مشکل بخورم ،از شغلم استعفا داده بودم و تصمیم داشتیم هر کدام با پس اندازی که داشتیم در بورس سرمایه گذاری کنیم و الی آخر….
حال اون آدم رفته بود بخاطر ذهن غلط من و وابستگی هایم به او و ذهن بیمارگونه ام که همیشه پر از شک و خیانت بود.سال 93 من کلا زندگی نکردم و تا آخر سال درگیر مشکلات آن رابطه بودم…و همیشه به دلیل وابستگی بیش از حد من در روابط که دیگه واقعا به حد اعتیاد من نسبت به یک فرد ایجاد میشد،اون سال رو از دست دادم.بدون هیچ پیشرفتی و دستیابی به هدفهایی که در ابتدای سال پس از حضور در کارگاه هدف گذاری و با هزار شور و شوق تعیین کرده بودم.
متاسفانه تا وقتی باورها رو تغییر ندیم باز هم هر رابطه جدیدی رو که اختیار کنیم با همان مشکلات قبل درگیر خواهیم بود..و من در سال 94 و با شروع یک رابطه دیگر…دوباره درگیر همان مسایل(وابستگی یا بهتر بگم اعتیاد به حضور اون آدمها در لحظه به لحظه زندگیم،شک، خیانت،….) که در روابط قبل داشتم شدم…و الان میدانم و فهمیده ام که من در گدشته چقدر اشتباه رفتار میکردم.و دوستان این رفتارها فقط و فقط به خاطر باورهای غلطی بود که در ذهن من از گذشته نهادینه شده بود.
اواخر سال 94 بود که مثله همیشه به سایت سر زدم و متوجه شدم که استاد عزیز قرار هست یک محصولی با نام عشق و مودت تهیه کنند…با توجه به این که من همیشه در روابطم دچار شکست میشدم و این شکست متاسفانه تمام جوانب زندگی من رو تحت تاثیر خودش قرار میداد تصمیم گرفتم این محصول رو تهیه کنم تا بتونم خودم رو واقعا از وضعیت زندگی که داشتم نجات بدم.چون واقعا به احساس پوچی میرسیدم…من فوق العاده تو روابط احساساتی رفالر میکردم و خودم رو تمام و کمال غرق در اون رابطه میکردم و وقتی اون فرد میرفت من واقعا نابود میشدم و اشک و التماس تا اون آدم بمونه و خلاصه کلی مشکلات از این دسته.
بعد از اینکه من محصول رو تهیه کردم شروع به انجام تمرینهایی که استاد در آن میگفتن که بیشتر آنها از بین بردن باورهای غلط و نادرست گذشته و ساختن باورهای جدید کردم.
البته ناگفته نماند که استاد گفته بودن تا پایان این محصول و زمانی که استاد اعلام نکردن این محصول به اتمام رسیده، وارد رابطه جدید نشویم…اما من از سر کنجکاوی و این که بفهمم آیا باورهای جدیدکه ساختم جواب داده و من آیا بخش وابستگی و مسایل از این دست رو تونستم در خودم درست کنم یا نه،وارد یه رابطه جدید شدم.که اینجا از استاد عزیز که قطعا دارن الان این داستانم رو میخونن عذر خواهی میکنم.اما بله من موفق شدم و با توجه به حرفهای استادم که گفتن حتی اگه وارد رابطه جدید بشیم بخاطر افکار نادرستی که هنوز کامل نشدن اون رابطه قطعا باز هم رابطه غلطی خواهد بود…و بدلیل فرکانس فعلی ومشکل دار من هر آدمی الان وارد زندگیم بشه آدم اشتباهی خواهد بود…همین اتفاق افتاد و اون آدم ،آدم درستی نبود و رفت…ولی فهمیدم اون بخش در من جواب داد و اینبار من بدون وابستگی به اون فرد و اینکه زندگیم تحت تاثیر رفتنش قرار بگیره به زندگیم ادامه دادم و همچنان در حال درست کردن باقی افکار غلط خود در این بخش هستم.
من هر روز بارها و بارها به فایلهای استاد گوش میدم و سعی در انجامشون دارم.
من محصولات دیگر از جمله قانون آفرینش؛قانون تضاد،کتابهای معجزه سپاسگذاری،تند خوانی،و… تهیه کردم . اما تا زمانی که این مشکل بزرگ در من حل نشه سراغ باقی محصولات نمیروم.
چون در گذشته این مشکل تمام جوانب زندگی من را تحت تاثیر قرار میداد و بنظزم با حل این موضوع تمام جوانب دیگر زندگی من تحت تاثیر فرار خواهد گرفت و رو به رشد خواهد بود.
در پایان از تمام دوستانی که فرصت میگذارند و نوشته من را میخوانند سپاسگذارم
ضمنا از همه عزیزانی که تجارب خودشون رو در این صفحه نوشتن و باعث کمک به دیگران و من شدند تشکر میکنم
و در انتها نیز از استاد عزیز که این فرصت را برای ما بوجود آوردند ممنونم
استاد عزیز بخاطر همه ی اطلاعات و کمکهایی که در سایت به ما روا داشتید،من همیشه و در همه لحظات زندگی برای شما و عزیزاتتان از خداوند خواهان سلامتی و شادی و موفقیت هستم
واقعا نمیدونم ازت چطوری تشکر کنم که منو با استاد عباسمنش آشنا کردی… و از استاد عزیز سپاسگزارم که منو با خدای مهربان آشنا کرد و آن عقاید پوچ و محدود کننده را در من از بین برد و باورهای مثبت در من ایجاد کرد.
خیلیییییییییییییییییییییی ممنونم از به اشتراک گذاشتن تجربه لحظه لحظه زندگیتون که مجانی در اختیار دوستان قرار دادید این مورد مشکل شما در خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی از دوستان وجود داره و این تجربه شما نشون دهنده اینه که واقعاً این باورها چقدر میتونه زندگیهارو بدون اینکه بدونیم چرا و چرا و چرا متزلزل و نابود میکنه در صورتی که با 3 ماه یا 6 ماه کار کردن روی اون باورها میشه عاشقانه تا آخر عمر زندگی کرد
خدا رو هزاران مرتبه شکر که فهموند بهمون که توی این دنیا قانون چیه و چه کار باید بکنیم و مثل یه کلاف در هم پیچیده دور خودمون نمیچرخیم
خیلیییییییییییییییی از صمیم قلب خوشحالم مشکلتون در حال رفع و رجوع هست و با تمام وجودم از خدای مهربونم جبران گذشته تون رو بهتر از چیزی که تصور میکنید براتون درخواست کردم انشاالله عاشقانه تا آخر عمر طوری زندگی کنید که اگه خدا گفت بیا برو بهشت جواب بدی که همن زندگی که توی دنیا بهم عطا کردی از بهشت زیباتر بود برام
با سلام و عرض ادب به دوستان گلم و استاد عزیزم ، بنده در همین چند ماه گذشته دیدگاه مثبتی به زندگی نداشتم و حتی همش به این فکر بودم که نکند در شغلم ورشکست شوم چون کاسبی ضعیف است، حدودا از 5 ماه پیش فایل های رایگان استاد را دانلود میکردم و استاد تمرین شکر گذاری را یاد میداد که صبح وقتی بلند میشویم بابت همه چی از خدا سپاس گذاری کنیم ، خودم هم باورم نمیشود که چه معجزاتی برایم اتفاق افتاد که باور کردن آنها برای خود منم سخت است چه برسه به دوستان ، بعد چند وقت روانشناسی ثروت 3 را تهیه کردم که الان خدا را کنار خودم احساس میکنم و به من الهام میکند که چه کار هایی را انجام دهم برای پیشرفت ، محکم و با ایمان قدم بر میدارم و قدم بعدی را به من میگوید ، تمرکز میکنم روی کسبم ایرادات مغازه ام را توانستم بگیرم ، خودم را لایق ثروت میدانم و الگوی من این همه آدمهایی هستند که به ثروت رسیده اند چون آنها رسیده اند پس من هم میتوانم، دیگر با تضاد ها به خودم ناسزا نمیگویم بلکه تضاد ها مرا به خواسته ام هدایت میکنند خواسته هایی که فاصله چندانی با آنها ندارم و کم کم قدم بر میدارم و تا الان بالای 15 تا موفقیت در این سه ماه داشتم و هر روز الهامات خداوند را که به کمکم آمدند یادداشت میکنم و موفقیت هایم را هر روز مینویسم و هر روز بابت اتفاق های زندگی ام از خداوند سپاس گذاری میکنم و روی کاغذ میآورم ،،،،از استاد عباس منش تشکر میکنم که من را به راه راست هدایت کرد و زندگی پر از نشاط را یادم داد و روز به روز به خواسته هایم میرسم یا بهشون نزدیک تر میشوم.
در هر چی بیشتر داره میگذره دقیقا نمیدونم چند روز شده که با هدایت خداوند به این قسمت سایت هدایت شدم، ولی تا اونجایی که میدونم یجور دلبستگی جذابی به این قسمت پیدا کردم، بعضی کامنت ها که برمیگردن به سال 95 اینا انگار تازه نوشته شدن و کلی از همه کامنت ها در حال لذت بردن هستم باورتون نمیشه
خدایا شکرت که تا اینجای مسیر اومدم، خدایا شکرت که اینقدر رابطم بات عالی شده عجیبه که بعد از نامه حضرت علی به امام حسن و همینطور دعای کمیل خیلی دیدم راجع به خدا عوض شده منی که ادعا میکردم چقدر با خدا صمیمی هستم و حالم باش خوبه ولی دیدم نه خیلی بهتر از اونم میشه رابطه داشتم و هر روز بهترم میتونه بشه، تازه میفهمم وقتی استاد میگن باورها هر روز بهتر میتونن بشن یعنی چی
دقیقا دو سه روزی هست به صورت پیوسته دارم نشونه می بینم از کامنت ها که بیام در مورد رابطه عاطفی که دوست دارم برقرار کنم و در واقع در مورد همسر آیندم و ویژگی ها و خصوصیاتش بنویسم و اینقدر همه به چیزای جذاب و واقعا معجزه آسایی برخوردن که ناخودآگاه دوست تو هم تجربشون کنی، بعد الان چند دقیقه پیش که داشتم برای خودم چای درست می کردم اومدم نشونه ها رو گذاشتم پیش هم همینطور احساسی که از دو سه روز پیش در من به وجود اومده بود که یه حال خاصیه و انگار از رخ دادن یک اتفاق عالی برای من خبر میده، صدا و یا حرف نیست ها یک احساس غیر قابل لمسه فقط انگار میدونی معنیش چیه، خلاصه با اومدن کنار هم گذاشتن همه احساسات این یکی دو روز اخیر و چیزایی که یاد گرفتم، گفتم بیام راجع به خصوصیات همسرم بنویسم و گفتم واقعا نوشتنش به آدم لذت میده پس چرا انجامش ندم (من اینجورم که گاه یوقتا برای انجام دادن یک سری تمرین ها که خارج از دوره هایی که میگذرونم باشن یخورده تنبلی می کنم و هی منتظرم تو دوره بشون برخورم و استاد بگه انجام بدین تا انجام بدم ولی اینبار واقعا اون احساس گفت برو بنویس و منم نوشتم، باید بیشتر یاد بگیرم که فاصله فکر و عملم و عمل به الهاماتم صفر باشه)، الان پنج دقیقه ای میشه که دفتر رو گذاشتم کنار و الان دارم کامنت می نویسم باورتون نمیشه یجوریه حسم که انگار دارمش و رها شدن انگار، خیلی احساس خوبیه الانم دارم صدای اذان مغرب گوش میدم و خیلی احساسم خوب می کنه خدایا شکرت که چقدر تو معرکه ای،
یه چیز دیگه هم خواستم بگم در مورد خوابم، دیشب داشتم به خودم کلنجار می رفتم در وافع سه روزی هست که دارم کلنجار میرم که در حین انجام کار ایده الهیم آیا ورزش هم بکنم یا نه (چون عادت دارم چهار روز در هفته ورزش کنم، تو خونه یک سری تمرینات بدنسازی تخصصی و عالی انجام میدم با وزنه هایی که دارم)، چون حتی همین ورزشم انگار داره تمرکزم رو دوپاره میکنه هر چند باید زمانی انجامش بدم که صبح زود بیدار شده باشم و وقت زیادی داشته باشم و قسمت عمده از کارم رو انجام داده باشم بعد برم سراغ ورزش، خلاصه تو دفترم که باز از کامنت ها یاد گرفته بودم که خانم شب خیز گفتن از خدا که سوال بخوایم بپرسیم تو دفترمون بنویسیم که خدایا شکرت منو راهنمایی کردی، خلاصه خواب دیدم که من کارخونه ای دارم که در حال تولید یک سری قطعات هستم و من فقط داشتم یک قطعه گرد کوچیک رو تولید می کردم بقیه همکارا می گفتن بیا این شکل ها و شکل های دیگه رو تولید کن و من پافشاری می کردم که نه فعلا فقط این گردی کوچک رو و این خواب همینطور ادامه دار بود یعنی صحنه ها همینجور درست می شدن وسط خواب بیدار شدم هنوز تصویر ادامه دار بود و گفتم بابا چقدر بی معنی یعنی چی، چه خواب چرتی و بعد یه صدایی گفت نفهمیدی چی شده الان؟ و بعد انگار که جواب دادم فک کنم در مورد تمرکزه که تمرکزم رو باید بزارم فقط روی یه چیز و تایید شد و خوابیدم، وقتی بیدار شدم فهمیدم قضیه چیه و ربطش دادم به چیزی که تجربه کردم و فهمیدم باید تمرکزم فعلا فقط روی ایده الهیم باشه و به قول استاد اگر میدونستین تمرکز چه کار می کنه و چه قدرتی داره ازش استفاده میکردین
خدایا شکرت برای این آگاهی ها برای این سایت عالی و برای این خانواده ارزشمند و عزیز و عظیم
داستان برمیگردد ب 7سال پیش ک من 22 سالم بود هیچی از قوانین نمیدونستم و با شما عزیزان هم هیچ آشنایی نداشتم
مادرم با گزینه هایی که برای ازدواج بهم پیشنهاد میداد فکر منو ب سمت ازدواج سوق داد
البته گزینه هایی که پیشنهاد میداد رو من خیلی خوشم نمیومد
با خودم فکر کردم و یه تصمیم گرفتم گفتم حالا که قرار است ازدواج کنم خودم دنبال ی کیس خوب بگردم
بعد تو آشناها، دوستای آبجیم،آبجی های دوستام دنبال ی دختر خوب بودم این کار تقریبا ی سال طول کشید چون من عجله ای نداشتم و واقعا هم کسی رو میخواستم ک باب میلم باشه
یعنی بعضیا رو انتخاب میگردم ولی بعد ی مدت میفهمیدم ک ن ایشون بد نیست ولی اونی که میخوامم نیست
تا این که یکروز خونه یکی از دوستام بودم و خواهرشو دیدم عاشق نشدم
ولی خب قد بلند بود مث خودم فعلا ک گزینه اول رو داشت( قد بلند) و گزینه دوم (خوش چهره بودن) خلاصه ک این مورد رو گذاشتم برای بررسی بیشتر
واسه بررسی بیشترم رفت و آمد ب خونه دوستمو بیشتر کردم خنده داره چون ب بهانه های مختلف سعی میکردم بیشتر ببینمش
خلاصه تو این رفت و آمد ها موفق هم بودم کلی اطلاعات کسب کردم هم از خودش ک خوش رو و شاد و باجنبه بود وهم از خانواده ک تقریبا خوب بودن
بعد رفتم و ب مادرم گفتم که اینجوریه داستان و بریم خواستگاری
پدرم اولین نفری بود که نخالفت کرد بخاطر اینکه میگفت یکی دیگه و در نظر آره و اونا هم غریبه هستن و….
بعد ی ماه پدرمو راضی کردم
رفتیم خاستگاری و اینجا دیگه آب پاکی رو اونا ریختن رو دستم
گفتن (ن)
حالا منی ک این همه مدت صرف پیدا کردن کیس مورد نظرم کردم و موفق هم شدم و پدرمم راضی کردمو اینا و اینجوری شد
ولی اصلا دلسرد نشدم
چون الگوهایی دیده بودم که چندین بار رفتن و آخر ازدواج کردن
با خودم گفتم دوباره میرم
با خانواده صحبت کردم و اینبار علاوه بر بابا مامان هم مخالف بود
دیگه زورم ب کسی نمیرسید
چسبیدم ب خدا گفتم خدایا چیکار کنم؟
میخوای چهل روز بین نماز مغرب و عشا سوره یس بخونم؟
شروع کردم به خوندن و خوشحال ک خدا ی دری باز میکنه هی با خودم تصور می کردم که دونفری رفتیم کافه یا رفتیم خریدو…
بعد چهل روز دوباره باخانواده صحبت کردم
و اونا گفتن دیگه حرفشم نزن
بعد دوباره اومدم ب خدا گفتم باشه بیا ی کار دیگه کنیم من بعد نماز صبح یس میخونم
دوباره شروع کردم و دوباره تصورات و خوشحال ک میشه بعد رفتم سراغ خانواده و با جدیت تمام دوباره مطرح کردم بعد کلی جر و بحث دیدم گفتن ما فقط در صورتی میایم ک اونا بگن بیا یعنی من خودم تنهایی برم اونارو راضی کنم ک بگن آره بیاین بعد من با خانواده برم
ینی فهمیدم که کارم سخت تر شده فقط
این دفعه ب خدا گفتم خدا من صبح و شب چهل روز یس میخونم خوبه؟ تلاشمم میکنم
خلاصه بدون معطلی شروع کردم به خوندن
واز روز دوم هم رفتم و با اون دوستم حرف زدم ک آقا من دوباره میام ب خانوادت بگو
دایی این رفیقم هم با من آشنا بود رفتم پیشش و باهاش صحبت کردمو خلاصه تا روز ده یازدهم اینا گفتن بیاین و منم ب پدرم گفتم و رفتیم و خلاصه روزی که عقد کردیم 25مین روزی بود که من ب تعهدم ک خوندن یس صبح و شب بود عمل کرده بودم
ما 4ساله الان باهمیم ی پسر خوشگلم داریم و خیلی هم از این وصلت راضی هستیم
حالا تصمیم دیگه ای دارم میخوام مث استاد در همه زمینه ها ب این رضایت برسم ولی الان آدم قبلی نیستم الان با شما عزیزان آشنام
همونطوری که قبلن تعهد دادم الان تعهد میدم
ک تو دوره دوازده قدم صبح و شب روی خودم کار کنم حتی اگه همه مخالفم باشن من فقط روی تعهدم میمونم و ادامه میدم تا بتونم ب موفقیت برسم
خیلی خداروشکر میکنم که تو دوره دوازده قدم هستم
خیلی از همه دوستام ممنونم بخدا شما خیلی قوی هستید ک با خودتون روب رو شدین ودراید نتیجه میگیرید منم آرزومه مث شما باشم وب امید خدا میتوانم
واقعا استاد تو بینظیری ک این خانواده رو دورهم جمع کردی
سال نو مبارکتون باشه دوستان
انشالله که این سال بهترین سال زندگیتون باشه سوالهای بعد بسیار بهتر از امسال
عید 94عید خیلی فوق العاده ای بود شادتر از هر موقعی بودم تمرین های پکیج تند خوانی رو انجام میدادم و با ذوق نکته برداری میکردم… یه سری هدف برای خودم نوشتم و کارای روزانه ام را اخر دفتری که هدف هام داخلش بود مینوشتم چون استاد در یکی از فایل های رایگان در مورد ویژگی افراد موفق میگفت که ‘ اگه داشتی میمردی هم کارای فرداتو بنویس’برای ساعات روزم برنامه ریزی میکردم و کلا عید فوق العاده ای بود.دفترم رو باز کردم و بالای آن نوشتم ‘ سال 94:سال تحول 1٫بعد نوشتم کسب نمره 20 امتحانات نهایی 2٫رفتن به دانشگاه هاروارد، 3٫خرید موستانگ و کشتی تفریحی، 4٫سفر به ایتالیا و فرانسه وخرید هواپیمای شخصی 5٫یادگیری رانندگی با موتور و ماشین 6٫انگلیسی بتونم بخونم و حرف بزنم 7٫هیکل قشنگ و مناسب 8٫غیبت نکنم 9٫مسخره نکنم 10٫کسی رو با زبونم آزار ندهم 12٫زود عصبانی نشوم و پرخاش نکنم. 13٫قرآن بخونم و نماز با تمرکز…… اهدافم وضوح نداشت و برای بار اولم بود خیلی خوشحال بودم که میتونم به همشون دست پیدا کنم و توانایی رسیدن به همه آنها رو با روحیه ای که استاد بهم داده بود در خودم میدیدم.
بعد از تحویل سال با روحیه فوق العاده وارد مدرسه شدم خیلی سرحال و با روحیه تر بودم،توانایی کشیدن نقشه ذهنی رو داشتم و تعداد زیادی از جلسات دوره تند خوانی رو کار کرده بودم و سرعت چشمام شده بود 6000 کلمه در یک دقیقه با ذوق کار میکردم ساعت ها ولی نظم خاصی نداشتم هی یه روز انجام میدادم بعد فاصله زمانی بینش میوفتاد.نمره هایم خیلی بالا تر رفت.
سراغ فایل های دیگه سایت میرفتیم و یکی یکی دانلود میکردیم، فایل ‘ خدا را بهتر بشناسیم 1و2’ خیلی روم تاثیر گذاشت.دیدگاهم نسبت به خدا عوض کرد آن موقع پذیرفته بودم که شرایطم رو خودم بوجود میاورم. از آن پس دیگه گلایه به خدا نکردم. فایل ‘ خداوند بیشتر از ما میخواهد که ثروتمند شویم ‘ دیدگاه و باور های قشنگی در مورد پول به من دادهبود.فایل بی نظیر ‘ فقط روی الله حساب باز کن’و توضیح استاد دز مورد مفهوم رب و ربوبیت روحیه ای به من داد و باوری ساخت که هر چه بخواهم بدست میاورم. فایل های رایگان عزت نفس هم گوش دادن و اون زمان فکر میکردم دیگه عزت نفس بالایی دارم، احساس نیاز نمیکردم به خرید محصول. برای کسب توانایی برنامه ریزی داداشم رفت توی سایت و در خواست کمک کرده بود و یکی از اعضای سایت کتاب ‘ مدیریت زمان’رو بهش پیشنهاد کرد و او هم رفت و کتاب خرید… اردیبهشت ماه 94 بود که شروع به خواندن آن کردم و فصل 1و 2 انرا خواندم و جملاتی که از نظرم زیباتر بود رو در دفترچه یادداشتی نوشتم،یکی از ان جملات جمله ناپلئون هیل بود که میگفت :’به دنبال کلید جادویی میگردید که درب منبع قدرت را برایتان باز کند؛این کلید در دست خود شماست و وقتی یاد گرفتید که بر افکار خود کنترل داشته باشید، میتوانید از آن استفادهکنید’ آن کتاب خیلی خیلی به من کمک کرد که به وضوح بیشتری برسم در اهدافم… تا اینکه به امتحانات نهایی رسیدیم و در طول مدت امتحانات کتاب صوتی راهنمای درون را گوش میدادم روزی نیم ساعت یا کمتر، بیشتر موقع ها خوابم میگرفت و تو خواب گوش میدادم ولی چیز زیادی ازش متوجه نمیشدم ولی خیلی احساس خوبی به من میداد. این نکته برام روشن شده بود که باید باید فکرم را در مورد هر موضوعی که ناخوشایند هست عوض کنم… وقتی که در خرداد93 به زندگیم نگاه کردم واقعا متحول شده بود اصلا خودم متوجه نشدم چطور انگار ناخودآگاه دیگه به ناخواسته هام فکر نمیکردم از قیافه ام نمینالیدم و خیلی حالم بهتر بود… اواخر خرداد بود که گوش دادن به فایل(سپاس گزاری) و احساس خوبی که در من ایجاد شد رفتم و کتاب معجزه سپاس گذاری را خریدم و مو به مو به تمرین هاش عمل میکردم… در آن زمان عمل به تمرینات این کتاب معجزه کرد. .. شادی وصف نشدنی نصیبم کرد از در و دیوار خوبی وارد زندگی ام شد بیشتر از زمانی روحیه داشتم و شاد بودم زندگی ام بهشت واقعی شده بود.. برخوردم با اطرافیانم تغییر کرد در روابطم با دوستانم معجزه کرد… انسان هایی که حتی نمیشناختم طوری با من گرم میگرفتند و سلام و احوال پرسی میکردند که انگار 10سال بود با آنها دیده بودم، دیگران نیز شادی و احساس خوب منو درک میکردن.خوش شانس شده بودم، اتفاقاتی میوفتاد که برام عجیب بود، غریبه ها خیلی به من لطف داشتن کرایه اتوبوس را میدادن.احساس سبکی میکردم احساس میکردم زمین بهشت شده هی میگفتم اگه من یک سال زودتر با این کتاب اشنا میشدم چی میشد؟!!! .. خدایم رابیشتر از هر موقعی دوست داشتم واقعا فهمیدم که خدایم کیست..هر روز کلی نعمت برای شکر گزاری داشتم هر روزم هر دقیقه و ساعتم شد احساس شکر گزاری، باور کنید که دعواهای خانوادگی و مشکلات خانوادگی ام محو شده بود الان هر چی فکر میکنم چیزی یادم نمیاد،مثل اینکه من در مداری قرار گرفته بودم که اون مشکلات را نمیدیدم!! .. برام امتحان هم دیگه مهم نبود. دوست داشتم فریاد بزنم در خیابون به همه بگم که بیاین این کتابو بخونید. عکس بک گراند گوشیم عکس اون کتاب بود… در صفحه اینستاگرام شیرش دادم،عکس پروفایلم در هر شبکه اجتماعی که بودم عکس اون کتاب بود.. به نزدیکان و عزیزانم میگفتم که بیاین این کتابو بخونید… ولی خدا شاهده با این همه اصرارم فقط تونستم یه نفر از دوستانم رو راضی کنم که اونم بعد از دوماه باوجود نتیجه گرفتن ازش دیگه نخوندش…ولی من و برادرم مهدی حتی بعد از 21 روز مشخص شده میخوندمش بارها و بارها و بارها….
فایل رایگان “تغییر سخت” که استاد داخل یه پارک ضبطش کرده بود روم تاثیر گذاشت و من به شدت خودم را از اطرافیافم و دوستانم و کسانی که منفی باف بودند جدا کردم.نه مسافرت با خانواده رفتم نه تفریح و نه عروسی هیچ جا نرفتم.(بالای یک سال هست که روابط محدودی دارم)…خیلی خیلی کم، یکی دوبار فقط با دوستانم رفتم بیرون
در همان روزها که احساس شکر گزاری زندگی من شده بود در حال بررسی اهدافم بودم و این باور که من توانایی هر کاری را دارم تا حدودی در من شکل گرفته بود بزرگترین اهدافم این بود:
1٫ثبت رکورد در کنکور سراسری رسیدن به رتبه یک(همه درس ها رو صد درصد بزنم در کمترین زمان)
2٫دانشگاه پزشکی هاروارد
بعد به یاد داستانی که استاد عباس منش در فایل(ویژگی های افراد موفق) زد افتادم که میگفت’ناپلئون بناپارت در جنگ هایی که داشت پل های پشت سرشو خراب می کرد و در همگی پیروز میشد’ و یاد داستان زندگی خود استاد افتادم که همه زندگیشو به رایگان هدیه داده بود و به تهران آمده بود… من نیز با الگو قرار دادن ایشون تصمیم گرفتم که پل پشت سرم یعنی کنکور را برای رسیدن به هاروارد خراب کنم… احساس خوبی داشتم چون واقعا از ته قلب از چند سال پیش دوست داشتم که در خارج از کشور درس بخونم…. این اشتیاق سوزان انقدر زیاد بود که هرچی جزوه و کتاب در مورد کتاب ها و درس های عمومی بود رو دور انداختیم( منو برادرم با هم دست به این اقدام زدیم)… اصلا به این موضوع که من کجا و اونجا نبودم… منی که سال پیشش بدلیل کمبود تمرکز حواس نمره امتحان آمارم در رشته تجربی کم میشد حالا این اهداف اصلی ام شده بود.چنان قانون جذب و توضیحات استاد در مورد بخشنده بودن خداوند زیبا بود و به دلم نشست که درخواستم از خدا این بود که از دانشگاه هاروارد برام نامه بزنن و منو با احترام به آنجا دعوت کنند!!(فایل های رایگان که در مورد درخواست صحبت میکرد و قانون را توضیح میداد )احساسم فوق العاده بود دفترم را باز کردم نشستم به فکر کردن در مورد این که قدمی که در توانم هست و میتونم بر دارم چی هست….خیلی کارا نوشتم هر کاری که به ذهنم میرسید چون به یاد حرف استاد در(کلیپ انگیزشی3) میوفتادم که میگفت “وقتی حرکت کنی شرایط فراهم میشه… باور کن” و یاد اون پسر بچه میوفتادم که در اون کلیپ تخته اسکی شکسته خودشو چسب میزد. و این جمله تو سرم می پیچید که استاد در همون فایل میگفت “تنبل بودن بدبخت بودن خیلی راحته ولی تو به دنیا نیومدی بدبخت باشی” وقدم های اولو بدون معتلی برداشتم…تعدادی از کارایی که به ذهنم و با مشورت با مهدی به ذهنمون رسید که مهم ترین آنها دادن طرح و ایده کشف یا اختراع بود. افزایش سرعت مطالعه 100ص یک ساعت ، مدیریت بهتر زمان و گوش دادن روزانه یک ساعت حتی بیشتر به فایل های صوتی انگلیسی(Effortless English از آقای AJ Hoge که به صورت ناخودآگاه انگلیسی رو یاد میداد، که خیلی نتیجه بخش و فوق العاده بود.در حال حاضر با کمک درس های ایشون اینقدر در انگلیسی پیشرفت کرده ام که به راحتی میتونم،تمام حرف های انگلیسی زبان ها را بفهمم. دقیقا الان میتونم مثل یک پسر ده دوازده ساله انگلیسی زبان با لحجه امریکایی صحبت کنم.) و کارای دیگه که به نظرم این سه چهار مورد بالاترین اولویت را داشت…. ماه رمضان رسیده بود من مجبور بودم روزه بگیرم…بعد از سحری خوردن و یکی ودوساعت شکر گزاری و پیاده روی در فضای سبز اطراف خونمون شروع به تمرین های تندخوانی میکردم. روزی اوایل دوساعت بود بعد شد چهار ساعت. و کتاب مدیریت زمان را روزی دوساعت میخونم و نکته برداری میکردم که خیلی وقتمو میگرفت…. باورم این بود که باید سخت کار کنم.. خیلی سخت بود سرم درد میگرفت چشمام درد میگرفت، گرسنه و تشنه بودم … یادم میاد که تمرین های سرعت بدون درک رو خیلی قبلا کار کرده بودم وتمرین درک مطلب شماره 2 تند خوانی را حدود 45-50بار رفتم و تمرین 3 درک مطلب را 150-180 رفتم و هر سه دورش تقربیا یک ساعت و نیم وقتم را میگرفت ولی با باورم هایم سازگار بود داشتم از زجر کشیدن لذت میبردم،از آن جایی که بدلیل کمبود عزت نفس کمال گرا بودم، (وقتی جلسه 6 و 7 عزت نفس را در فروردین 95 کار میکردم متوجه شدم) اصلا یه بار هم نشتم ببینم آیا این روندی که میرم درسته یا نه یک بار دیگه زحمت به خودم ندادم، نیم ساعت وقت صرف نکردم که ببینم که استاد دقیق چی میگه در بسته تند خوانی…. یادم که میوفته خندم میگیره که دیوانه وار تمرین میکردم بدون توجه به نتیجه، دفتری که روش تمرین میکردم پاره پوره شده بود ومن با چسب وصلشون میکردم به هم، بدلیل اینکه من نکته ای که استاد اشاره کرده بود پی نبرده بودم که بابا من نباید خودکارمو به دفترم بچسبونم!!! سر زمانی که مشخص کرده بودم تا حدودی به هدفم رسیدم 80صفحه در یک ساعت و در مدیریت زمان خیلی خوب تر از گذشته بودم،و واقعا راضی بودم… کتاب قهرمان اولین کتابی بود که با سرعت میخوندم که خیلی بهم روحیه داد…طی دوماه هفته به هفته بر روی چیزایی که برای رسیدن به هدفم انتخاب کرده بودم کار میکردم و درس های سال های اول تا سوم رو میخونم و از سرعت بالای مطالعه و کشیدن نقشه ذهنی لذت میبردم… ولی خیلی روزا هم به تعویق میانداختم… تا حدودی به روزمرگی افتاده بودم و اصلا عواملی که موجب شده بود تا از اون زندگی لعنتی خلاص بشم فراموش کرده بودم… باورم این بود که گوش دادن دوباره به فایل های استاد کار اضافی هست و بشدت بر روی کارای فیزیکی تمرکز داشتم که نتیجه ای دلگرم کننذه نمیداد.میخواستم طرح و ایده بدم یک سری تحقیق هایی هم انجام دادم ولی باور پذیر برام نبود.میخواستم در ایده ی اولم بهترین باشه . و بعضی روزا دچار نا امیدی و سردرگمی میکردم بعضی روزا احساس بی لیاقتی.. ولی چیزی که بهم کمک میکرد کلیپ انگیزشی شماره3 بود که بشدت بهش علاقه داشتم بارها و بارها گوشش میدادم.تک تک جملاتش تو ذهنم بود.. یه سری کلیپ انگیزشی دیگه مثل فایل های انگیزشی Mateusez M از اینترنت دانلود کرده بودم اونا هم خیلی بهم انگیزه میدادن…ولی با این وجود زندگی هم رشد نمیکرد و راکد شده بود افسرده نبودم و زندگی شادی داشتم. شادتر از هر زمانی. چون تنها کتابی که همیشه میخواندمش کتاب “معجزه شکرگزاری” بود و موجب شد تا پس رفت نکنم… شکرگزاری منو در مداری ثابت قرار داد.باور کنید که بارها و بارها ایده تغییر برنامه به من گفته میشد!! استاد فایل رایگان “کی باید تغییر کنیم؟” رو در شهریور ماه زمانی که من شاهد بودم هر هفته از هفته قبل بدتر میشم رو سایت گذاشت میخواستم تغییر کنم ولی حاضر نبودم یکم بیشتر فکر کنم و سوالات بهتری از خودم بپرسم تا جواب های بهتری به ذهنم برسد، هر هفته کلی به خودم میگفتم که تو که اصلا بها پرداخت نمیکنی چطور میخوای به هدفت برسی و کلی خودمو ناراحت میکردم.با دانلود گوش دادن به فایل “فلسفه قربانی کردن ابراهیم”( که یکی از راه ها و اخطار های دیگر خداوند به من در آن زمان بود)بازم تغییر نکردم. که بعدها در اواخر شهریور ماه با کتاب موفقیت بی نهایت در 20 روز از تونی رابینز یخم را شکست.چون من یخ زده بودم…
روزمرگی یعنی روز مردگی یعنی مرگ خاموش
اول مهر درحال نزدیک شدن بود باید میرفتم مدرسه یه احساسی از درونم میگفت نرو(به شهود و ندای درون اعتقاد داشتم. همیشه به دنبالش بودم از وقتی که استاد در فایل رایگان در مورد تجربیاتش از ندای درونش میگفت ایشون میگفت که” حتی در انتخاب مسیر در اتوبان یه نیرویی راه رو به من میگه به من کمک میکنه”این جمله منو دیوانه میکرد) اصلا احساس خوبی نسبت به مدرسه نداشتم… هیچ کس جز مهدی داداشم که اونم هدفش هاروارد بود از این موضوع خبر نداشت چون اینو میدونستیم اگه کسی بفهمه به ما میخنده و مارو مسخره میکنه… به پدرم گفتم که میخوام برم مدرسه غیر حضوری با مخالف شدیدش مواجه شدم و مجبور شدیم بریم مدرسه چون او فکر میکرد که ما داریم برای کنکور میخونیم… حدودا تا 20 مهر رفتم مدرسه شاید باور نکنید کلا 20جمله با دوستانم حرف نمیزدم خیلی خیلی کم حرف میزدم یه دفترچه داشتم دائم اونو میخوندم سر کلاسم اصلا به صحبت های معلم ها گوش نمیدادم چون میدونستم همه چیزم را از دست خواهم داد اگه باهاشون حرف بزنم،با این وجود خیلی پسرفت کردم… نمیدونستم چیکار کنم دلم قبول نمیکرد برای کنکور بخونم و دلم نمیخواست هدفم ول کنم، احساسمو هیچ وقت نمیذاشتم بد بشه با شکر گزاری بهبودش میبخشیدم .. سرانجام موضوع را با پدرم در میان گذاشتم و به طور عجیبی حرفامو قبول کرد و کلی خوشحال شد و گفت هر کاری خودتون میدونید انجام بدید… خیلی خوشحال بودم که شکر گزاری و احساس فوق العاده ام جادو کرده… در مدرسه بزرگسال ثبت نام کردیم.
سلام به استاد عباس منش عزیزم و همه دست اندرکاران سایت ب خصوص خانم شایسته عزیز و دوستان عزیزم …. سه هدف واسه خودم تا تابستون سال بعد تعیین کردم که انشالله بهش رسیدم و مطمینم با کمک و توکل به خدای مهربان و اراده ی اهنین خودم بهش میرسم حتما اولین کسیو که میخوام خوشحالش کنم استاد عباس منش عزیر و خانم شایسته عزیز که با جونو دل جواب مسیجامو میدن و همین الان ازشون واقعا تشکر میکنم خیلی عزیزین.در مورد خودم من دخترو 25سالمه در مورد قانون جذب اولین بار در دانشگاه با کتاب راز آشنا شدم و اولین نتیجه ای که گرفتم اینکه من دقیقا تو شرایطی بودم که نمیدونستم برای ارشد درس بخونم یا ارشد شرکت کنم که بایکی از استادامون که ارشد بود و همزمانم کار میکرد در یه جای دیگه مشورت گرفتم که ایشون خیلی خوب و واضح گفتند اگه ارشد شرکت کنی ممکنه کار گیرت نیاد اما اگه سریع واسه استخدامی اقدام کنی همزمان با کارکردن میتونی ارشد بخونی و خرج دانشگاتم خودت بدی اینم بگم چون شرایط مالی خونمون اونقدر خوب نبود به نظر تصمیم درستی بود که کار کنم و همزمان واسه ارشد درس بخونم و اون لحظه که با ایشون حرف میزدم تو دلم گفتم ایکاش منم اولین ازمون استخدامی که بیاد قبول بشم اولین ازمون استخدامی شش ماه بعد فارغ التحصیلیم برگزار شد و خدارو هزاران مرتبه شکر قبول شدم وروزی نیست که من خدارو به خاطر شغل فوق العاده مقدسم تشکر نکنم .در مورد اینکه چه جوری با سایت استاد اشنا شدم خدایی خیلی دقیق یادم نیست ولی احساس میکنم با سرچ قانون جذب در اینترنت با این سایت آشنا شدم و اولین فایلی که من از استاد گوش دادم قانون جذب که به مدت حدود یک ساعته و فکر کنم مربوط به جلسه هفت قانون آفرینش هست و یه شعر بسیار زیبایی از پروین اعتصامی که خود استاد اون داستان رو میگن حدود دو سال پیش بود که بسیار تو شرایط روحی سختی بودم خیلی این دو فایل منو تحت تاثیر قرار داد.
من از بچگی یه مشکل مادرزادی ظاهری دارم که از همون بچگی و دوران ابتدایی تا یه سال پیش هرکسی با من برخورد میکرد بلااستثنا در مورد مشکلم از من سوال میکرد من شبهای بسسسسیاااار بسیااااار زیادی گریه کردم واز خودم بسیار متنفر بودم و تا سعی میکردم حال خودمو خوب کنم اصلا نمیتونستم و حتی با یه نگاه مردم مخصوصا ترحم امیز اذیت میشدم شاید باورتون نشه الان که فکر گریه هام میفتم گریه میکنم که چقدر خودمو اذیت کردم حیف من نبود این همه خوشگل و دختر خوبی هستم و به خاطر یه مشکل مادرزادی که فقط تنها من نیستم این مشکلو دارم خودمو انقدر اذیت میکردم و هیچ وقت به زیبایی صورتم و اخلاقم و همه نکات مثبت زندگیم و سلامتیم توجه نمیکردم تا اینکه دو سال پیش با سایت استاد عزیزم که خدا خیرشون بده اشنا شدم فقط اون دو فایلو گوش دادم یه نگاهی به سایت کردمو چون دلم میخواست واسه ارشد شرکت کنم دوره ی تندخوانی ایشون رو دیدم اون موقع قیمتشم 225هزار تومان بود بعد گفتم ایننن همه چه خبره و دیگه از سایت ایشون دور شدم ولی واقعا اون دو فایل مخصوصا این جمله کسانی که به خدا ایمان میاورند نه ترسی برای انهاست و نه اندوهگین میشوند خیلی رووم تاثیر گذاشت و هر موقع حالم بد میشد این دو فایلو گوش می دادم یه سال از سایت ایشون دور شدم خودم یه ماه درس خوندم دوباره رفتم رو روال قبلی و ناراحت شدنم واسه مشکلم و به خاطر این مشکلم کلا دور ازدواجو خط زدم هرکسی به خواستگاریم میومد من ندیده و نشناخته رد میکردم چون ترس داشتم در مورد مشکلم بهش بگم تو دلم میگفتم اگه منو به خاطر ابن نخواد دیگه هیچی من کاملا دیگه شکسته میشم واسه اینم میخوام دوره ی عشق ومودت رو تهیه کنم چون تا الان با یه خواستگار و کلا جنس مخالف در مورد ازدواج اصلا حرف نزدم …..تا اینکه ارشد شرکت کردم و قبول نشدم و مطمین هم بودم که قبول نمیشم چون فقط یه ماه خوندم و دیگه تموم ..و وقتی قبول نشدم دلم میخواست شرایطمو تغییر بدم پیش خودم میگفتم من که نمیخوام ازدواج کنم این طوریم که نمیشه همش تو این شهر بمونم حدااقل باید ارشد بخونم از این اوضاع دور بشم اومدم تو سایت استاد و دوره ی تندخوانی ایشون رو تهیه کردم و الان هم با روش ایشون درس میخونم وواقعا ازخدای خودم به خاطر اینکه منو تو این مسیر قرار داده سپاسگزارم و از استاد عزیزمبسیار سپاسگزارم… قیمت این دوره شده بود 275هزار تومان و من اون موقع واقعا برای خودم متاسف شدم که به اندازه پنجاه هزار تومان واسه خودم ارزش قایل نشدم واصلا پولش برام مهم نبود اینکه یه سال الکی از عمرم تلف شد بسبار برای خودم متاسف شدم بعدش کتاب ایشون فصل دوم رویاهایی که رویا نیستند رو تهیه کردم خیلی حالمو خوب کرد و بعدش کتاب معجزه ی سپاسگزاری و اومدم توضیحات قانون افرینشو خوندم بسیار برام جالب بود اینکه نوشته بودن مثل یه دفترچه راهنما واسه موبایل یا هر وسیله ای این دوره هم مثل یه دفترچه راهنما برای زندگی کردن تو این دنیاعمل میکنه جلسه اول ایشون رو تهیه کردم و با سرعت تمام جلسات دوره ی ایشون رو تهیه کردم خیلی به نتایج عالی دست پیدا کردم دو نتیجه ای که برای من ارزش میلیاردها میلیاردو داره یکی اینه که خدارو الان که میشناسم قبلا اون طور نمیشناختم بعضی وقتا میگم بهش نمیتونم و نمیدونم ازت چه جوری تشکر کنم خداجونم انقدر که حالم خوبه و وووووووواااااااااااااااقعا موقعی که ازخدا سپاسگزاری میکنم حس فوق العاده ای بهم دست میده دومی اینکه خودمو با هیچکسی تو این دنیا عوض نمیکنم و واقعا الان میدونم که من چقققدر دختر فوق العاده ایم و تاالان ندونستم خدارو اونطور که باید ازش سپاسگزاری کنم خیلی با خدای عزیزم رفیق شدم امکان نداره تقریبا هرروز قران نخونم تک تک کلماتشو با معنی میخونم کلا عشقو حال میکنم با خوندن قران مخصوصا وقتی نملز صبحو میخونمو خدایی اگه هیچ تاثیری تو زندگیم نداشت این دو تاثیر ارزش هزاران دنیا رو برام داره….خیلی از استاد عباس منش عزیزو بزرگوارو مهربان سپاسگزارم واقعا استاد خیلییییی محشرین شما بکی از سپاسگزاریهای روزانه ام هستین خیلی دوستون دارم ..جدای از این دو تاثیر مالک یه زمین خیلی خوبی شدم و ارادمو قوی کردم و تونستم یازده کیلو وزنمو کم کنم و حالا بماند که چقدر هربار بدون اینکه به مامانم بگم میومدم خونه و قرمه سبزی(غدای مورد علاقم) داشتیم ????.و بعدش دوره ی عزت نفس رو تهیه کردم بسیار دوره ی خوبی هستش خیلی تاثیر عالی رو من داشت وازتون وافعا ممنونم .و مهمترین تاثیری که داشت کاملا کمرویی از زندگیم حذف شده .ودر مورد اینکه من چه ظور خودمو قبول کردم استاد فرمودن توضیح بدن یکی با دوره ی افرینش من تونستم باورهای محدودکنندهو منفیمو حذف کنم با توووووووووووجه روی نکات مثبت زندگیم اااااااااااایییی دووستایی که خودتونو قبول ندارین روری نکات مثبت زندگیتون توجه کنین به خدا هرکی واسه خودش فوق العاده ترین ادمه روی طمینه فقظ کافیه باورش کنی و اونننقدواونقد تکرارش کنی که باورت بشه که تو خوابم بگی و نکات منفی زندگیتو دور بندازیو روش توجه نکنی اون وقته که همه عاششششقت میشن مث من و بعدش دوره ی عزت نفس یه سری تمرین محشر داره که کمرویی منو کلا از بین برد مخصوصا قدرت نه گفتن و اعتماد بنفسمو بالا برد . و یه چیز دیگه اینکه بیشتر از خودم برای دیگران ارزش قایل میشدم که اینو باور کردم که انسان اول باید برای خودش ارزش قایل بشه و بعد دیگران بعدش در حرفه شغلیم تو استان نمونه شدم چون استاد فرمودن که تو شغلمون باید با عشق و علاقه کار کنیم و این به من کمک کرد که در اولین سال کاریم نمونه شهرستان و بعدش امسال نمونه استانی شدم .هدفم از تهیه دوره های استاد خودشناسی و عزت نفس ورسیدن به اعتماد بنفس بالایی بود تا اینکه استاد دوره روانشناسی ثروت دو رو رو سایت با تخیف گذاشتن من اصلا تو فرکانس و مدار ثروت نبودم و قیمتشم زیاد بود یک میلیونو چهارصد بیستو پنج هزار تومان بود و نوشته بودن که بعد از این مدت با قیمت 1900000 میفروشنش و منم که از دوره های ایشون نتیجه های عالی گرفته بودم با وجود اینکه فعلا به این دوره نیاز نداشتم دوره رو تهیه کردم هرچند خیلی قیمتش برام زیاد بود و زیادم با خودم کلنجار رفتم اما نخواستم بازم مثل دوره ی تند خوانی با از تلف شدن چندسال از زندگیم و با پول بیشتر بعدا اونو تهیه کنم و هیچ پولی تو حسابمم نبود اون مدت دوره ی افرینش رو گوش میدادم و من حسابی رو این قضیه کار کردم که من باید این دوره رو تهیه کنم یه فرصت خیلی خوبیو میدونستم ودقیقا اون روز حقوقمو دادند که 1426هزار تومان بود و من اون دوره رو تهیه کردم و هنوز هم ازش استفاده نکردم و مطمینم که در اینده خیلی برام موثره میخوام اینو بگم که باوجود اینکه به این دوره نیاز نداشتم اما مطمینم که کار ایشون فوق العادس و هیچ وقت ضرر نمیکنی از تهیه دوره هاش ..قسم میخورم از گوش دادن و عمل کردن و اینکه چقدر تغیر میکنی تو زندگیت لذت میبری و فعلا دورهی افرینش رو دو سه روزه جلسه دهمو تموم کردم چون به قول استاد میخوام تو یه زمینه حرفه ای بشم بعد برم سراغ یه کار دیگه و میخوام بارهاو بارها دوره ی افرینشو رو گوش بدم و بارهاو بارها با دوره عزت نفس و هدف بعدیم دوره ی عشق و مودت هست که مطمینم با این دوره هم نتایج عظیمی تو زندگیم اتفاق میفته کار کنم…در کل الان من یه دختر فوق العاده ارزشمند با اراده ی اهنین …با اعتماد بنفس بالا وبا خدا رفیق و دیگه خوشحالیم و طراوتی که تو روحیمه بمونه که اصلا قابل توصیف نیست …..خیلی به هدفهای کوچیک رسیدم ولی هم حضور دهن ندارم وهم تقریبا خصوصیه .که یه سریشو واسه خود استاد در همون اوایل دوره ی افرینش مسیج کردم.اما من فقط مهمترین هدف زندگیم اعتماد بنفسم بود که لازم دونستم اونو بگم و ثروتمندترینو با ارزشترین هدفم…از خدای خودم بسیارررر سپاسگزارم خدایی خیلی عزیزی این همههههههههههه هوامو داری خداجونم و بعدش از استاد عباس منش عزیزم سپاسگزارم واقعا نمیدونم با چه زبونی ازتون تشکر کنم واقعا از شدت خوشحالی بارهاوبارها گریه کردم…
زندگی هدیه خداست و فوق العادست اینو باوووووووور کن دوست عزیزم تو خیلیییی باارزشی
سلام
خیلی عالی بود و خیلی استفاده کردم. موفق و موفق تر باشید
سلام و درود فراوان خداوند عزیز و رحمان برشما استاد عزیز و محبوب قلبهای هم مدار و همچنین گروه محترمشان
دوستان عزیزم سلام و درود بیکران خداوند سبحان بر شما
من فکر میکنم این فایل رو قبل از قرعه کشی گوش کردم ولی ذهنم از هر جهت آماده پاسخ گویی نبود و خدارا شاکرم که الان و بعد از قرعه کشی میخوام مطلبی را بنویسم هرچند الانم کمی ذهنم قلقلک میشه که تو هم بعد از قرعه کشی بازهم برنده ای
من در خانواده ای متولد شدم(سال60) که پدرم مغازه دار بود و مادرم خانه دار و از نظر سواد متوسط رو به پایین و فقط پدرم یکی از بزرگان در زمینه کاری خودش بود زندگی بر وفق مراد بود تا اتمام جنگ وامضا قطع نامه جنگ ایران و عراق و شایعه کردن که همه چیز ارزان میشود ،پدرم تمام اجناس مغازش را فروخت و دقیقا برعکس شد و همه چیز از نظر قیمت چند برابر شد و پدرم عملا ورشکسته به تمام معنا ،، تمام دارایی مان را پای بدهی پدرم دادیم و ماندیم 13میلیون تومان سال 70بدهی به بانک و …..
اون زمان پسر ده ساله ای بودم که شروع کردم به کار کردن و درس خوندن
در اون سالها من پسر خوبی بودم از نظر اخلاق و هیچ وقت،، برعکس برادرام نق نمیزدم که چراااااا ، در عوض به خودم و اطرافیان میگفتم خدارا شکر که این اتفاق برای پدرم افتاد تا من خودم را بشناسم و رو پای خودم بایستم
هشت سال بعد در سن هیجده سالگی دیپلم را گرفتم و سر کار رفتم قبل از خدمت سربازی،، ،دوماه نگذشت که به طور خیلی جالب عاشق دختری شدم ،، اولین دختری که در عمر 18 ساله ام عاشقش شدم(79/1/14) و قرار ازدواج گذاشتم نه ماه بعد از آشنائیمون یعنی تولد امام رضا در دیماه 79،،،من تا زه پا در سن 18سالگی گذاشته بودم،خدمت سربازی نرفته بودم،برادر بزرگتر مجرد داشتم و ….فقط خواستم که بشود و شد با تمام سختیهای قبل و بعدش در تاریخ 79/10/15یک هفته زودتر از قولی که به همسرم دادم ازدواج کردیم و …..
زندگی از نظر مالی بسیار سخت میگذشت ولی حمایت پدر و مادرم و پدر و مادر همسرم را در حد توانشان داشتم و شغلهای متعددی را تجربه کردم (57 مورد از بچگی)ولی هیچ کدام نمیشد چرا که بلد نبودم برای دیگران کار کنم و تا کوچکترین بی احترامی بهم میشد ازشون خداحافظی میکردم ،،همیشه رویای مستقل شدن داشتم ولی در شغلهای مستقلی که داشتم هم پیشترفتی نداشتم زیرا قانون را بلد نبودم و کاملا رفتار پدرم را انجام میدادم و به نتیجه نمیرسیدم ،،یه روز خسته از زندگی به خودم گفتم ای کاش کاری بود که هم مسافرت میرفتم و هم کسب درامد داشتم و هم با افراد مهمی ملاقات میکردم تا اینکه در شرکت بزرگی در یزد که محصولات پکیج و رادیاتور تولید میکرد استخدام شدم و از جارو کردن پای خط تولید شروع کردم ،، همیشه آرزوی رفتن به واحد فروش آن شرکت را داشتم بعد از دوماه اینقدر خوب کار کردم که شدم سر شیفت سالن تولید و پس از چند ماه خوب کار کردن آخر سال شد و قرار بر این شد که واحد فروش نیرو اضا فه کند و من خبر نداشتم و دو روز مونده به آخر سال اسم من و سه نفر دیگه را خوندن و گفتن فردا خودتون را برای مصاحبه با مدیر فروش آماده کنید که اگر قبول شدید برید واحد فروش و بعد از تعطیلات سال جدید یکماه امتحانی کار کنید اگه تائید شدید قرار داد میبندیم،، اینقدر ذوق داشتم که عید را تا تونستم در مورد علم فروش تحقیق کردم و بعد از عید و در اولین ماموریت در شهر مشهد مقدس به همراه یکی دیگه از باتجربه های واحد فروش اولین قرار داد که حدود مبلغ 200میلیون تومان را بستیم و در دومین ماموریتم
که خودم تنها بودم قرداد 30میلیون تومانی بستم ،،،کار ها خوب پیش میرفت سال اول عالی بود سال دوم استان فارس را به خاطر عملکرد خوبم به تنهای بهم دادن و بعد از شش ماه انتخاب شدم برای استان تهران و ….تا اینکه اوضاع شرکت به رکود خورد و من از آن بیرون اومدم ،،در اولین قدم شدم مدیر فروش یه شرکت برای مدت شش ماه و بعد از اون سرپرست یکی از فروشگاه های بزرگ زنجیره ای معروف مواد غذایی تا آخر سال 95 ،،
بعد از تعطیلات عید 96 دیگه گفتم میرم واسه خودم کار کنم ،،ناگفته نماند تمام این سالها که تعریف کردم شکستها و موفقیتهایی بود ولی هیچ وقت آرامش نبود،شادی نبود،همسرم را دوست داشتم ولی عاشقش نبودم،خیانت به همسرم در زندگیم زیاد بود،مریضی بود،سردرگمی بود،بی هدفی و بی برنامگی بود،هرچه بادا باد بود،از همه مهمتر خدا بود ولی رفاقت باهاش نبود بیشتر ترس از خدا بود تا رفاقت،،
تا اینکه با یکی از دوستان قدیم که در سیرجان کارخانه ای داشتند تلفنی صحبت کردم و قرار شد کارشون را در بندر عباس رونق بدم و عازم بندر عباس شدم و شروع به فعالیت و با حقوق خوب از طرف اون شرکت به همراه اجاره محل اقامت و هزینه سوخت و تعمیر ماشین در حین کار و هزینه غذا ،،کردم ،،دوماه اول خوب بود در کنار کارم کارهای تامین مصالح ساختمانی هم برای پروژه هاداشتم تا اینکه کارخانه مواد اولیه تمام کرد و برگشت پول هم نداشتند به علت بی برنامگی و نا هماهنگی با من بابت فروش محصول در بندر عباس (طرز فکر من در اون زمان)و من فهمیدم کم کم باید از این مجموعه هم جدا بشم ،،در یکی از سفرهام به یزد برای دیدار با خانواده ام ،،،به آرایشگاه همیشگیم رفتم که دیدم داره یه سری سخنرانی انگیزشی گوش میده بجای آهنگ (البته صدای استاد نبود)و یه چند دقیقه ای گوش دادم خوشم اومد و گفتم اگه امکان داره برام بریزه روی گوشیم و گفت چند تا کانال هست واست لینکش را میفرستم تلگرام و بهم گفت که چطور فایهای صدا را دانلود کنم،، هنگام برگشت به بندر خانواده هم همراه من اومدن و دوهفته پیشم بودن و حسابی خوش گذروندیم و بعد از دوهفته گذاشتمشون ایستگاه راه آهن برای رفتن به یزد و خودم موندم بندر ،،ظهر جمعه ،برگشتم خونه و تا در را بازکردم یه دفعه بغضم ترکید و گریه امونم را برید که بعد از دوهفته تنها شدم،، حاضر بودم که هرکاری بکنم برای آرامش خودم (اینجا بود لحظه تولد دوباره ی من ) یاد اون کانالها افتادم و رفتم سروقت شون و بین سه یا چهار تا کانال یکی از کانالها به نام معجزه سپاسگذاری را انتخاب کردم و رفتم قسمت دانلود فایلهای صوتی اولین فایل را که دانلود کردم و شروع کردم به گوش دادن گفت:
به نام خدای مهربان ،من سید حسین عباسمنش هستم و سپاسگذار خداوندم که ….. و این صدا گرفت منو ، فایل بعدی را گوش دادم و فایل بعدی و….نمیدونم تا کی شب داشتم گوش میدادم ،تماما فایلهای صوتی استاد بود تو اون کانال همشو دانلود کردم و به صورت سی دی درآوردم تا تو ماشینم هم گوش بدم،،زندگی من شروع کرد به تغییر اوایل خیلی حرفها را درک نمیکردم ولی دری رو به دنیای جدید واسم باز شده بود و من مرتب گوش میکردم و با سایت آشنا شدم ،عضو شدم و فایلهای رایگان بیشتر گوش میکردم و در زندگی روز مره تمرینشون میکردم ،،خیلی چیزها برام عوض شده بود ولی اول راه بودم و تشنه دریافت بیشتر تا اینکه با اپلیکیشن ثروت آشنا شدم و نصب کردم و شروع به گوشدادن و دیدن هر قسمت کردم،، تغیرات در زندگیم بیشتر میشد ولی دلنشین و دنباله دار نبود تا اینکه تصمیم به خرید قسمت اول از ده قسمت قانون جذب را گرفتم و ….تمرینها شروع شد و گفتم تا کامل یاد نگرفتم نمیرم سراغ قسمت بعدی البته اعتراف میکنم که مستمر انجام ندادم ولی با همه وجود انجام میدادم ،، الان میخوام بعد از حدود بیشتر از دوماه آشنا شدن با استاد گرانقدر و پیامبر به روز شده خداوند بر روی زمین (قصدم مقایسه با دیگر پیامبران نیست فقط نظر خودم رو گفتم و وجود استاد برای خودم و زندگیم)این دستاوردها را بدست آوردم :::شناخت نسبی نسبت به خدا و رفاقت با او،،،،آرامش واقعی بعد از فهمیدن اینکه هرچی هستم و میشم مسببش خودم هستم و نه عامل دیگری،،،شناخت باورهای اشتباه گذشته و بمباران باورهای درست جدید،،،،شادی واقعی به اندازه شناخت جهان هستی،،،،آشنا شدن با قوانین جهان هستی،،،،،حذف باور چشم زخم در زندگیم به طور کامل و اینکه قدرت بی نهایت فقط از آن خداوند قادر هست،،،،همسرم را دیگه دوست ندارم عاشقش هستم،،،،،حذف عذاب وجدان از زندگیم و احساس گناه نداشتن بعد گوش دادن چندین باره فایلهای سه گانه رایگان اعتماد به نفس که به نظرم برای شروع محشره،،،،فهمیدن و درک اینکه هر عمل اشتباه در زندگی ام گناه نیست ولی باعث میشه از مداری که دوست دارم تا تهش برم دور بشم به خاطر همین خیانت به همسرم را به طور کامل از زندگیم به طور آگاهانه حذف کردم،،فهمیدن ودرک اینکه هر فرکانسی که تو به جهان هستی میفرستی میتونه مکمل و تقویت کننده هم باشه مثل فرکانس های عشق به خانواده و کسب ثروت،،،اینکه میتونی بدون تحصیلات دانشگاهی و از همه مهمتر بدون سرمایه اولیه بیزینست را راه بندازی فقط با تغیر باورهات به طوری که من با این تغیر ظرف مدت کمتر از دوهفته ،،سه نفر به من بالای 500میلیون تومن اعتبار دادن برای شروع فعالیت جدیدم در بندر عباس،، اینقدر جالب که آخری خودش بهم زنگ زد که هم انبار بهت میدم و هم نمایندگی انحصاری یک برند معروف ایران را ،،
و در آخر آشنایی با کتاب معجزه سپاسگذاری بانوی برگزیده خداوند راندا برن،، فهمیدم و درک کردم با ایمان به خداوند و شکرگزاری نعمت هایی که الان داری و هدفگذاری و تجسم اهدافت در آینده به تمام آنها میرسی و این یعنی امید به زندگی و زندگی کردن که هیچ وقت از دستش ندادم
میدونم طولانی شد و من از وقتی که گذاشتین و مطالعه کردین سپاسگذارم
باشد که در کنار هم جهانی آباد و پیشرفته تر از الان بسازیم و زندگی کنیم
در پناه خداوند سبحان شاد و پر روزی و شاد باشید
محمد رضا نسیم سبحان
36ساله
اهل یزد و ساکن شهر پرخیر و برکت بندر عباس
سلام جناب سبحانی عزیز خیلی تبریک میگم بهتون بابت تغییرات عالیتون…ممنونم که موفقیتهاتون رو برامون به اشترام گذاشتین از خدا براتون موفقیت ها روز افزون رو میخوام
محمد رضا جان سلام
خعلی عالی توضیح دادید و ماجرا رو مو به مو گفتید خیلی احساس خوبی گرفتم واقعا که شما عالی هستی با هر کامنتی که میزاری یعنی این داستان های زندگی فوق العاده اثر بخشه
با این همه متن طولانی غلط املایی نداشتید واقعا که آفرین
چقدر خوشحالم که عاشق همسرتون هستید آرامش دارید و خدا رو درک میکنید معجزه هاست
معجزه یعنی یه کار عالی و کمیاب(البته فراونی اش به اندازه کافی هست)
همیشه که عشقتون به همسرتون و شناخت تتون از خدا بیشتر بیشتر باشه
سلام آقای سبحان
آفرین به شما که راه درست را برگزینید و موفق تر هم میشوید . بسیار زندگی خوبی دارید و موفق تر خواهید شد پیروزی از ان کسی است که با خداست . فیل فقط روی الله حساب کن را هم ببینید در دانلود رایگان است
آفرین به همت والای شما
سلام و درود استاد جانم
خیلی هدایتی با یه کامنت رسیدم بِه این فایل
من صبح های زود که بیدار میشم بعد قرآن خوندن ، میام سراغ کامنت های سایت و هر روز معجزه هدایت رو همین سر صبحی میبینم که چه طور خدا دست منو میگیره و هر روز هدایتم میکنه بِه کامنت های مختلف که هیچ برنامه ای براشون نداشتم و فرکانسم تنظیم میشه با فرکانس خداوند، ذهن و روحم همراه میشن باهم
تازه میفهمم شما میگید سر صبح خوندن کامنت ها معجزه میکنه یعنی چی!
، فقط از خدا میپرسم اول اینکه چه سوره ای بخونم و صبح ها وسط قرآن خوندن (بِه فارسی که برام شده لذت بخش ترین کار دنیا ،منی که مقاومت داشتم میگفتم نمفهمم )، صدای اذان میاد ، من میدوم تو بالکن ، ما تو ارتفاعات رامسر توجنگل رو بِه دریا زندگی میکنیم ، که بهشت بی نظیریه که تو قدم یک بعد فایل قرآنی این هدایت و این معجزه اتفاق افتاد و حتما راجبش میگم براتون، چون الگو بی نظیریه برای خودم از رهایی در دستان قدرتمند خداوند ،
وقتی میگه الله اکبر همه وجودم جسمم و روحم میخاد پر بکشه
اصلا یه حال عجیبیه و من فقط خدام رو تحسین میکنم و سپاسگزاری میکنم
الانم که دارم مینویسم نسیم خنکی میاد و از ۴ صبح که بیدار شدم ، صدای بارون رو شنیدم و اومدم تو بالکن، که بی نظیریه، کاش میشد براتون از زیان تصاویر اینجا عکسی ارسال کنم😊 و همینطور داره این برکت بی نظیر خداوند میباره بِه جنگل و بِه باور فراوونی ذهن من رو قوی تر میکنه، اصلا بارون منو عاشق تر میکنه بِه خدا، چون بارون ثروت آفرینه و من باید ثروتمند باشم تا نزد خدا محبوب ترباشم و این یه بایده،. به گفته خودتون تو قدم ٨
اینم بگم قدم هارو همسر عزیزم تهیه میکنه و ما با هم تو این مسیر زیبا هم قدم هستیم
که حتما از جریان هدایتمون بِه سایت عباسمنش میگم براتون ♥️
استاد تو قدم ها بارها از الگو حرف زدید و گفتید برای ذهنتون الگو پیدا کنید و بگید که اون تونسته و توام باهاش فرقی نداری و قطعا توام میتونی، ولی من هرچی گشتم تا یه الگو بی نظیر برای ذهنم که ذهنم قبول کنه و باهاش دوست باشه و بتونه هر روز یادش بیاره پیدا نکردم
جف بزوز ، ایلان ماسک ، مارک زاکربرگ ….
گاهی یادشون میافتم و این مسیر قدرتمند که توش هستن رو یادآور میشم و تحسینشون میکنم بی نظیرن
اما
اما
ذهنم همیشه میگه
آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم،
یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم
کجا داری میگردی حبیبه
بیا بیا بیا
کی بهتر از استادت
کی بهتر عباسمنش
تو از همه جوانب میتونی الگوش کنی و انقد همیشه رنگی از زندگیش گفته که تو که آدمی هستی همه چی تو ذهنت تصوریه و همش تو تجسم هستی
بیا بیا …. نرو دنبال الگو
توکه همیشه دنبال راحت ترین مسیری
و هر روز تو ستاره قطبیت میگی خدایا منو تو مدار آسونی قرار بده از اون آسون تر
پس بیا اینم آسون ، الگو بی نظیر تو همه جنبه ها استاد و در کنارش مریم جان
واقعا الگو من خودتونید
الگو انسان توحیدی
الگو ایمان
الگو عمل
الگو توحید عملی
الگو عزت نفس
الگو اعتماد بنفس
الگو سادگی
الگو آسونی کارها
الگو مدار آسونی ها
الگو مهم نبودن حرف مردم، مهم نبودن هیچ موجودی
الگو قدرت رو فقط بِه خدا دادن
الگو قدرت رو فقط خدا دونستن
الگو تکامل
الگو زندگی در لحظه
الگو هدایت شده بودن
الگو لذت بردن از داشته ها
الگو زبان تحسین گو داشتن
الگو دیدن زیبایی ها
الگو ثروت ثروت ثروت
الگو عشق واقعی
الگو عدم وابستگی و جایگزینش همبستگی
الگو اعتبار همه چیز خداست
الگو پادشاه و سلطان قلبتون خداست
الگو زندگی تو بهشت این دنیا
الگو رهایی
الگو بی خیالی
الگو سخت نگرفتن این دنیا و دل نبستن
الگو روابط عالی
الگو سعادتمندی
الگو فراووووانی
الگو رابطه زیبا با خدا
الگو سپاسگزاری
الگو هدایت
الگو درک سیستمی این دنیا
الگو درک قانون جذب
الگو قانون کائنات
الگو رسیدن بِه هرچی که میخاسته
الگو بنده محبوب خداوند بودن
الگو نشستن رو شونه های خدا
الگو باید پارو نزد وا داد …
الگو سلامتی
الگو خوشبختی
الگو قرآن خوندن
الگو راحتی کارها
الگو از این آسون تر چی؟
الگو توجه نکردن بِه اتفاقات و فقط سرم تو زندگی خودم باشه
الگو کنترل ورودی
الگو کنترل آزادی
الگو آزادی مالی
الگو آزادی مکانی
الگو آزادی زمانی
الگو آزادی تصمیم
الگو آزادی سبک شخصی
الگو مدیریت پول
الگو میشه لذت برد و کیف کرد و پول ساخت
الگو همه چی رو از خدا خاستن
الگو کنترل ذهن
الگو سوال درست پرسیدن
الگو جدیت در کار
الگو تمرکز
الگو تمرکز رو خاسته حتی در شرایط تا زیبا
الگو کلام
الگو لذت بودن از طبیعت بی نظیر خالق
.
.
.
و تو همه اینا ها نامبر وانید
و بی نظیرید
لایک دارید استاد
خدارو هزاران بار شکر برای هدایتم بِه منبع کلام روان و زیباش از طریق بنده پیام آور الله ، که محبوبیت خاصی هم نزد خودش داره⭐️
خدایا شکرت شکرت شکرت
خدایا برای این بارون بی نظیر شکرت
برای ثروتی که مثل این بارون تو زندگیم تو حسابم سرازیر شده از خزانه بی نهایتت شکرت
وقتی هدایت شدم بِه کامنت ها و چندتا کامنت این فایل رو خوندم گفتم خوب توضیحات رو هم بخونم
و بعد خوندن
یه چیزی گفت بنویس
گفتم دوس دارم ولی چی بنویسم!
و همینطور اومد
خدایا شکرت
استاد عزیزم تحسینت میکنم
عشق میکنم میبینمت و مدام همه ابعاد زندگیت رو تحسین میکنم
خدا حفظت کنه
سالم و عاشق و سعادتمند باشی
در پناه الله یکتا و بی همتا😍
سلام
عالی بود دوست گرامی
من عاشق این قسمت سایت هستم گاهی بهش سر می زنم و سرشار از عشق می شوم و خدا را شکر می کنم که دوستان خوبی چون شما دارم .
هیچ کس کامل نیست و ما همیشه داریم برای کامل بودن تلاش می کنیم ؛ پس از هر کسی می توانیم یک قسمتی که بسیار عالی است را درنظر بگیریم مثلا در ثروت بیل گیتس در ایمان مثلا گاندی .. استاد خودمان هم که بهترین است به قول خانواده خدای تو کیست عباس منش😍
موفقیت ادامه دارد …….
حبیبه جون خیلی زیبا نوشتی لذت بردم و اشک شوق حین خوندن متن تاثیرگذارت از چشمام جاری شد
سلام حبیبه جان عزیزم چه کامنت خوبی نوشتی چقدر خوندن قرآن اول صبحت دوست دارم منم با خودم قرار گذاشتم اول صبح با قرآن کلام الهی شروع کنم که هدایت الله را همون اول صبح دریافت کنم و خودمو در آغوش خدا حس کنم ممنون امیدوارم هر روز پیشرفتات بیشتر بشه عزیزم لطفا بقیه مواردت مثل آشنایی با سایت و نتایج دیگرتو بگو.
این بخش سایت ایمان آدم خیلی قوی می کنه
سلام بِه روی ماهتون
خداروشکر ، خیلی حس خوبی میده، من خیلی با آیه ها هدایت شدم بِه این گفتگو با خدا تو خلوت نصف شب و خیلی برام لذت بخشه و ٩٩٪ روزهای سال رو از ساعت ٣، ۴ بیدار میشم و قرآن و کامنت و نوشتن و فایل ها ، بهترین تایم های روزم رو میگذرونم و خیلی حال خوبی بهم میده . موفق باشی عزیزم ، گوارای وجودت خوندن قرآن.
بنام خالق یکتا
سلام استاد گرامی
سلام به جمع صمیمی دوستان خوبم ، خیلی خیلی خوشحالم که موفق به خرید چندین محصول از سایت شدم اول قصد خرید فقط یکی از محصولات را داشتم وبا خودم گفتم من که اول با خودم مشکل دارم بهتره روی خودم کارکنم و خودمو بهتر بشناسم و عزت نفسم را تقویت کنم چون اصلا اعتماد به نفس ندارم و همیشه برایم مشکل ساز بوده ولی بعد چندین محصول دیگر را نیز خریداری کردم البته چون دم عید بود این پول رو برای کارای دیگه لازم داشتم ولی دل به دریا زدم و چند محصول با هم خریدم ولی دوستان باور نمی کنین کمتر از یک هفته دو برابر پولی که هزینه خرید کرده بودم به حسابم برگشت و این برای من معجزه بود ویک اتفاق عالی و بسیار خوشحالم از اینکه تصمیم درست وبموقع گرفتم و خدارو هزاران مرتبه شکر و سپاس میگم بابت وفور نعمت و فراوانی و ثروت و خزانه بیکرانش خدایا سپاسگزارم
داستان زندگی من بخش 6
????لطفا بخش های قبلی خوانده شود.
الان که دارم داستان زندگی ام را مینویسم به یکی از بزرگترین درس های زندگی ام دست پیدا کردم.که چقدر زمان نسبی و فوق العاده هست. ما فقط باید روی باور هامون کار کنیم. من در سال 95 طی همین چند ماه به اندازه تمام زندگی ام پیشرفت کرده ام. پول بیشتر از همیشه وارد زندگی ام شده با وجود اینکه من اصلا کار نمیکنم.
خدایاشکرت بابت زمان نسبی که در اختیار ما قرار داده ای.
با محصول” تضاد” به این درک رسیدم که ما در دنیایی دوبعدی زندگی میکنیم که نمی توان بخش منفی را حذف کرد. یاد گرفتم که چیز های منفی برای هل دادن ما به سمت خوبیهاست و این را قبول کردم که مسائل منفی نعمت های زندگی هستند.(واقعا تجربه زندگی ام این موضوع را نشان میداد. اگر من دچار آن زندگی سخت و افسردگی نمیشدم هرگز جایگاهم اینجا نبود.) و چیز خیلی فوق العاده ای که یاد گرفتم این بود که امکان نداره که همه مثل هم فکر کنند و من دیگه تلاش برای راضی کردن دیگران برای پذیرش باور هایم نمیکردم.
همان طور که نوشتم واقعا محصول عزت نفس از من انسان دیگری ساخت.از همان ابتدای سال فایل های صوتی آماده کرده بودم با صدای خودم و مدام به آنها گوش میدادم و هنوز هم گوش میدم. هر روز، از ابتدا دوماه اول سال کتاب “راهنمای درون” گوش میدادم و بعد از آن تا به الان “قانون جذب ثروت” را بارها و بارها گوش داده ام.کتاب “قانون جذب ثروت” از جری هیکس واقعا کتاب فوق العاده ای هست.باور های منو هر بار قوی و قوی تر میکند. انتخاب خودآگانه افکار راهی است که میشود با آن هر باوری ساخت.گفتن داستان های دلخواهم در زندگی موجب جذب قوی تر من شده و
احساس عشق و تحسین و شکر گزاری هر روزم را زیبا کرده است.
خداروشکر آزمون رانندگی قبول شدم در فروردین ماه، بقیه واحد های درسی ام را به راحتی پاس کردم و در کنکور سراسری تجربی 95 شرکت نکردم چون خارج از برنامه هایم بود.
کتاب “رویاهایی که رویا نیستند” از استاد عباس منش خیلی ساده و قابل فهم قوانین را آموزش میده که ومن این کتاب را طی این مدت خوانده ام و این کتاب رو به شما توصیه میکنم.
خداروشکر هزینه خرید جلسه1 و2 دوره هدف گزاری در هفته سوم خرداد برام فراهم شد،و تمرینات جلسه اول را انجام میدادم.( که یاد آوری دلیل موفقیت های گذشته بود.) با دیدن فایل رایگان “لگولند – هدف گزاری” در 30 خرداد موجب شد تا دوره ی هدف گزاری را کامل خریداری کنم که موجب تداوم گوش دادن به این دوره شد که اگر استاد اون فایل رایگان رو نمیذاشت فاصله زیادی بین تمارین آن میوفتاد.در جلسات 2و3 توجهم بر روی اهدافم بیشتر شد.علاوه بر اون فایل 3 منو به وضوح کامل درباره اهدافم رساند.تا آخر تیر همه جلسات آن را کار کردم. همگی فوق العاده بودند.انجام تمرینات آن جزو برنامه زندگی ام شده.
من به سه هدف از پنج هدفی که انتخاب کرده بودم در کمترین زمان رسیدم و خیلی از این موضوع خوشحالم.
انرژی بیشتری برای رسیدن به اهداف بزرگ ترم دارم.میتونم بگم که رسیدن به انها برام بدیهی شده.
با تمرکز بیشتر فقط بر روی اولویتی خاص کار میکنم.
باورم نسبت به دونیروی محرک زیادتر شده و با اهرم رنج و لذت یکی از بزرگترین عادت هایم را دوماه هست که شکسته ام.
به جای سخت کار کردن و زجر کشیدن، هوشمندانه فعالیت میکنم.و این هوشمندانه کار کردن بیشتر نتیجه داده.
کارآمد تر و فوق العاده تر شده ام بازدهی فعالیت هایم به مراتب بالاتر رفته.
با تغییر باور هایم رسیدن به هر هدف خیلی برام آسان شده و اهدافم در حال حرکت به سمتم هستند.
باورم نسبت به الهامات بیشتر شده و خیلی بیشتر از الهامات تا به حال بهره برده ام و میبرم…
قبل از دیدن فایل رایگان “الگو برداری” داشتم روی باور هایم کار میکردم ، باورهایی که برای مهم ترین هدفم لازم بود، و هر روز زندگی نامه های افراد موفق را میخواندم. زندگی نامه های دانشمندان بزرگ. با دیدن فایل “الگو برداری” برای چندمین بار از اینکه فایل های رایگان دقیقا با زندگی ام مچ بود متحیر شدم و دیوانه وار روزانه بالای 10ساعت شروع به تفکر و نوشتن زندگی نامه ی خودم کردم.تا به خودم و دیگران کمک کنم. احساس فوق العاده ای دارم و خوشحالم که در مسیر درستی در حرکتم.
خداروشکر میکنم که عضوی از این خانواده صمیمی هستم.من تقریبا تمام پستی و بلندی های زندگی ام را در این زندگی نامه ام نوشتم و از شما دعوت میکنم که مثل من دقیق بنویسید تا کمک بیشتری به هم کنیم. امیدوارم که به شما دوست عزیزی که وقت گذاشتی و داستان زندگی منو خوندی کمک کرده باشم تا اشتباهات منو تکرار نکنی و باور کنی که شرایط هرچه قدر سخت باشه میتونی ادامه بدی و تغییر کنی.. خداوند همیشه یارو یاور ماست فقط کافی که باور های خودمون رو تغییر بدیم و به الهاماتی که خداوند به ما میکنه عمل کنیم.
منتظر اتفاقات خوب زندگی من باشید. اتفاقات فوقالعاده ای در زندگی ام درحال اتفاق افتادن هست… من هم منتظر اتفاقات خوب زندگی شما هستم…
????با آرزوی موفقیت برای تک تک عزیزان????
سلام دوستان
گفتم چند خط به داستان زندگی ام اضاف کنم خالی از لطف نیست.
احساس و هماهنگی با روح یعنی سعادت یعنی خوشبختی، یعنی اجازه ورود به هر آنچه که خودآگاه یا ناخودآگاه درخواست کرده اید. من با هماهنگی با روحم بر موانعی عبور کردم که واقعا اگر غیر از این بود از همان اول دست از هدفم برمیداشتم و بدنبالش نمیرفتم. هر بار با احساس خوب به ایده ها و برنامه های بهتر رسیدم… تا الان هم در مسیر هدفم در حرکت هستم،اتفاقاتی برام پیش اومده شگفت انگیر در عین حال ساده و بدیهی با انسان هایی برخورد کردم که منو گام ها به هدفم نزدیک کرده اند….
اگر وضعیت مالی خوبی ندارید که محصولات استاد رو تهیه کنید اشکال نداره از فایل های رایگان استفاده کنید محشر هستند. کتاب معجزه شکر گزاری از راندا برن و کتاب راهنمای درون از استر هیکس رت بار ها و بارها بخوانید نتایج آن در تمام ابعاد زندگی تان رخنه و همه چیز را دگر گون میکند….
احساس خوب یعنی چنگ زدن به ریسمان الهی
خداروشکر که عضو همچین خانواده ای هستم..
آقای زارع عزیز استفاده کردم از نظر عالی شما سپاسگزارم
متشکرم بابت وقت و انرژی که گذاشتید ????
با سلام خدمت استاد عزیز و همکارانشان و تمامی دوستان هم فرکانسی
نحوه آشنایی من با سایت از اسفند سال 92 از طریق یکی از دوستان بود.خیلی بخاطر نمیاورم که دقیقا آن روز چه پیامی را آن دوستم ،که او نیز از طریق یکی دیگر از دوستانش برایش اس ام اس شده بود به من نشان داد.فقط کلیات موضوع قطعا راجب به موفقیت و اینگونه مسایل بوده که باعث توجه من گردید.
از دوستم خواستم تا پیام را برایم بفرستتد.اس ام اس در گوشی من بود تا اینکه یک روز در فروردین ماه برای جستجو وارد سایت شدم و متوجه شدم که کارگاه هدفگذاری در آخر فروردین ماه قرار است تا برگزار شود.
با دوستم که آن روز پیام را برایم فرستاده بود تماس گرفتم تا با هم در آن کارگاه شرکت کنیم.اما او خیلی رغبتی نشان نداد.چون احساس کردم به خاطر مبلغ ثبت نام از خودش بی میلی نشان داده ،تصمیم گرفتم کار ثبت نام برای دو نفر را انجام دهم و او را به همراهی و حضور در کنار خودم دعوت کنم.
ما هر دو به کارگاه آمدیم و از حضور در آن دوره نیز فوق العاده لذت بردیم.و تا چند روز نیز با هم مدام راجب مسائلی که در آن جا آموزش دیده بودیم صحبت میکردیم.
تا مدتی شرایط خوب بود اما با توجه به این موضوع که من متاسفانه در گذشته از نظر روابط همیشه دچار مشکل بودم و به قولی به روابط خود وابسته میشدم و همونطور که میدونیم براساس قوانین حاکم بر جهان وقتی به چیزی وابسته میشویم ،آن چیز به طور عجیب از ما فاصله میگیرد…من نیز به دلیل وابستگی بیش از حد، آن دوست را از زندگی خود دور کردم.(البته لازم است که بگویم من الان این قوانین را درک کرده ام و در آن زمانها اطلاعی از این قوانین نداشتم)
من در گذشته همیشه بدترین روابط را تجربه میکردم.طوری که من حتی زندگی مشترکم را نیز از دست دادم و از همسرم جدا شدم.من همیشه در هر رابطه ای که وارد میشدم از نظر احساسی کاملا به طرف مقابل وابسته بودم.یعنی هر زمان که تو رابطه بودم به تنهایی مسافرت نمیرفتم.حتی اگر به اصرار والدین در جمعی حضور داشتم چه مهمانی و چه مسافرت ، تمام تمرکز و حواس من خارج از آن جمع بود.و به هیچ عنوان از بودن در آن مکان لذت نمیبردم به این دلیل که من فقط و فقط لذتها را به هنگام حضور آن فردی که با او در رابطه بودم میدیدم.(الان واقعا به نحوه تفکرات قدیمم خنده ام میگیرد…بهترین روزهای عمر من در گذشته به دلیل داشتن این دیدگاه و بدون لذت از بین رفت)
من به دلیل باورهایی که درونم وجود داشت همیشه در رابطه دچار شک و ظن بودم که مبادا الان به من خیانت کنه یا الان کجاست و با دوستانش داره چکار میکنه و کلی از این دسته باورهای مشکل دار که به دلیل وضعیت جامعه و صحبت اطرافیان در من شکل گرفته بود و باعث بوجود آمدن مشکلات فراوانی در ذهن و جسم و روح و رابطه هایم میشد.(الان روی تمامی این باورها کار کرده و میکنم چون هنوز هم صد در صد نیستم)
خوب برمیگردم به ادامه صحبتهایم …من از اون رابطه جدا شدم و کل زندگیم تحت تاثیر قرار گرفت…زیرا قبل از اینکه با اون فرد به مشکل بخورم ،از شغلم استعفا داده بودم و تصمیم داشتیم هر کدام با پس اندازی که داشتیم در بورس سرمایه گذاری کنیم و الی آخر….
حال اون آدم رفته بود بخاطر ذهن غلط من و وابستگی هایم به او و ذهن بیمارگونه ام که همیشه پر از شک و خیانت بود.سال 93 من کلا زندگی نکردم و تا آخر سال درگیر مشکلات آن رابطه بودم…و همیشه به دلیل وابستگی بیش از حد من در روابط که دیگه واقعا به حد اعتیاد من نسبت به یک فرد ایجاد میشد،اون سال رو از دست دادم.بدون هیچ پیشرفتی و دستیابی به هدفهایی که در ابتدای سال پس از حضور در کارگاه هدف گذاری و با هزار شور و شوق تعیین کرده بودم.
متاسفانه تا وقتی باورها رو تغییر ندیم باز هم هر رابطه جدیدی رو که اختیار کنیم با همان مشکلات قبل درگیر خواهیم بود..و من در سال 94 و با شروع یک رابطه دیگر…دوباره درگیر همان مسایل(وابستگی یا بهتر بگم اعتیاد به حضور اون آدمها در لحظه به لحظه زندگیم،شک، خیانت،….) که در روابط قبل داشتم شدم…و الان میدانم و فهمیده ام که من در گدشته چقدر اشتباه رفتار میکردم.و دوستان این رفتارها فقط و فقط به خاطر باورهای غلطی بود که در ذهن من از گذشته نهادینه شده بود.
اواخر سال 94 بود که مثله همیشه به سایت سر زدم و متوجه شدم که استاد عزیز قرار هست یک محصولی با نام عشق و مودت تهیه کنند…با توجه به این که من همیشه در روابطم دچار شکست میشدم و این شکست متاسفانه تمام جوانب زندگی من رو تحت تاثیر خودش قرار میداد تصمیم گرفتم این محصول رو تهیه کنم تا بتونم خودم رو واقعا از وضعیت زندگی که داشتم نجات بدم.چون واقعا به احساس پوچی میرسیدم…من فوق العاده تو روابط احساساتی رفالر میکردم و خودم رو تمام و کمال غرق در اون رابطه میکردم و وقتی اون فرد میرفت من واقعا نابود میشدم و اشک و التماس تا اون آدم بمونه و خلاصه کلی مشکلات از این دسته.
بعد از اینکه من محصول رو تهیه کردم شروع به انجام تمرینهایی که استاد در آن میگفتن که بیشتر آنها از بین بردن باورهای غلط و نادرست گذشته و ساختن باورهای جدید کردم.
البته ناگفته نماند که استاد گفته بودن تا پایان این محصول و زمانی که استاد اعلام نکردن این محصول به اتمام رسیده، وارد رابطه جدید نشویم…اما من از سر کنجکاوی و این که بفهمم آیا باورهای جدیدکه ساختم جواب داده و من آیا بخش وابستگی و مسایل از این دست رو تونستم در خودم درست کنم یا نه،وارد یه رابطه جدید شدم.که اینجا از استاد عزیز که قطعا دارن الان این داستانم رو میخونن عذر خواهی میکنم.اما بله من موفق شدم و با توجه به حرفهای استادم که گفتن حتی اگه وارد رابطه جدید بشیم بخاطر افکار نادرستی که هنوز کامل نشدن اون رابطه قطعا باز هم رابطه غلطی خواهد بود…و بدلیل فرکانس فعلی ومشکل دار من هر آدمی الان وارد زندگیم بشه آدم اشتباهی خواهد بود…همین اتفاق افتاد و اون آدم ،آدم درستی نبود و رفت…ولی فهمیدم اون بخش در من جواب داد و اینبار من بدون وابستگی به اون فرد و اینکه زندگیم تحت تاثیر رفتنش قرار بگیره به زندگیم ادامه دادم و همچنان در حال درست کردن باقی افکار غلط خود در این بخش هستم.
من هر روز بارها و بارها به فایلهای استاد گوش میدم و سعی در انجامشون دارم.
من محصولات دیگر از جمله قانون آفرینش؛قانون تضاد،کتابهای معجزه سپاسگذاری،تند خوانی،و… تهیه کردم . اما تا زمانی که این مشکل بزرگ در من حل نشه سراغ باقی محصولات نمیروم.
چون در گذشته این مشکل تمام جوانب زندگی من را تحت تاثیر قرار میداد و بنظزم با حل این موضوع تمام جوانب دیگر زندگی من تحت تاثیر فرار خواهد گرفت و رو به رشد خواهد بود.
در پایان از تمام دوستانی که فرصت میگذارند و نوشته من را میخوانند سپاسگذارم
ضمنا از همه عزیزانی که تجارب خودشون رو در این صفحه نوشتن و باعث کمک به دیگران و من شدند تشکر میکنم
و در انتها نیز از استاد عزیز که این فرصت را برای ما بوجود آوردند ممنونم
استاد عزیز بخاطر همه ی اطلاعات و کمکهایی که در سایت به ما روا داشتید،من همیشه و در همه لحظات زندگی برای شما و عزیزاتتان از خداوند خواهان سلامتی و شادی و موفقیت هستم
به امید موفقیت تک تک اعضا
دوست خوبم فاطمه محمودی سلام و سپاس
احساس خوب = اتفاقات خوب در زندگی
هر چی آرزوی خوبه مال تو …
سلام دوست عزیز
باسپاس از شما
آرزومند احساس خوب و زیبا در تمام لحظات شما
سلام…
عالی بود…
از خداوند برایتان آرزوی بهترین ها را دارم.
و از شما متشکرم که من را با استاد عباسمنش آشنا کردید…
اون موقع درکی نداشتم چون در فرکانس نبودم ولی الان همان فرکانس باعث شد متن شما را پیدا کنم و بخوانم.
تقریبا 3 سال از متن شما در سایت می گذرد. امیدوارم مطلب من را بخوانید.
سلام دوست عزیز
ممنون از شما که زمان گذاشتید و این متن رو خوندید
من هم برای شما و همه همراهان سایت استاد عزیزم آرزوی یک زندگی فوق العاده رو دارم.
من فقط دستی از دستان خداوند بودم تا با این سایت آشنا بشید
خداروشکر که در این مسیر و فرکانس قرار گرفتید و قطعا روزهای عالی در انتظار شماست
ممنونم فاطمه جان…
واقعا نمیدونم ازت چطوری تشکر کنم که منو با استاد عباسمنش آشنا کردی… و از استاد عزیز سپاسگزارم که منو با خدای مهربان آشنا کرد و آن عقاید پوچ و محدود کننده را در من از بین برد و باورهای مثبت در من ایجاد کرد.
خدایا شکرت
سلام
به نام خدای عواطف
خیلیییییییییییییییییییییی ممنونم از به اشتراک گذاشتن تجربه لحظه لحظه زندگیتون که مجانی در اختیار دوستان قرار دادید این مورد مشکل شما در خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی از دوستان وجود داره و این تجربه شما نشون دهنده اینه که واقعاً این باورها چقدر میتونه زندگیهارو بدون اینکه بدونیم چرا و چرا و چرا متزلزل و نابود میکنه در صورتی که با 3 ماه یا 6 ماه کار کردن روی اون باورها میشه عاشقانه تا آخر عمر زندگی کرد
خدا رو هزاران مرتبه شکر که فهموند بهمون که توی این دنیا قانون چیه و چه کار باید بکنیم و مثل یه کلاف در هم پیچیده دور خودمون نمیچرخیم
خیلیییییییییییییییی از صمیم قلب خوشحالم مشکلتون در حال رفع و رجوع هست و با تمام وجودم از خدای مهربونم جبران گذشته تون رو بهتر از چیزی که تصور میکنید براتون درخواست کردم انشاالله عاشقانه تا آخر عمر طوری زندگی کنید که اگه خدا گفت بیا برو بهشت جواب بدی که همن زندگی که توی دنیا بهم عطا کردی از بهشت زیباتر بود برام
میسپارمتون به خدای نازنینم و فرشته های مهربونش
سلام دوست عزیز
ممنون از شما و پیامتان
برایتان از خداوند بزرگ بهترینها را خواستارم
خانوم محمودی
امیدوارم همیشه موفق باشید
سلام دوست عزیز
بسیار از شما سپاسگذارم.
با آرزوی بهترینها برای شما
با سلام و عرض ادب به دوستان گلم و استاد عزیزم ، بنده در همین چند ماه گذشته دیدگاه مثبتی به زندگی نداشتم و حتی همش به این فکر بودم که نکند در شغلم ورشکست شوم چون کاسبی ضعیف است، حدودا از 5 ماه پیش فایل های رایگان استاد را دانلود میکردم و استاد تمرین شکر گذاری را یاد میداد که صبح وقتی بلند میشویم بابت همه چی از خدا سپاس گذاری کنیم ، خودم هم باورم نمیشود که چه معجزاتی برایم اتفاق افتاد که باور کردن آنها برای خود منم سخت است چه برسه به دوستان ، بعد چند وقت روانشناسی ثروت 3 را تهیه کردم که الان خدا را کنار خودم احساس میکنم و به من الهام میکند که چه کار هایی را انجام دهم برای پیشرفت ، محکم و با ایمان قدم بر میدارم و قدم بعدی را به من میگوید ، تمرکز میکنم روی کسبم ایرادات مغازه ام را توانستم بگیرم ، خودم را لایق ثروت میدانم و الگوی من این همه آدمهایی هستند که به ثروت رسیده اند چون آنها رسیده اند پس من هم میتوانم، دیگر با تضاد ها به خودم ناسزا نمیگویم بلکه تضاد ها مرا به خواسته ام هدایت میکنند خواسته هایی که فاصله چندانی با آنها ندارم و کم کم قدم بر میدارم و تا الان بالای 15 تا موفقیت در این سه ماه داشتم و هر روز الهامات خداوند را که به کمکم آمدند یادداشت میکنم و موفقیت هایم را هر روز مینویسم و هر روز بابت اتفاق های زندگی ام از خداوند سپاس گذاری میکنم و روی کاغذ میآورم ،،،،از استاد عباس منش تشکر میکنم که من را به راه راست هدایت کرد و زندگی پر از نشاط را یادم داد و روز به روز به خواسته هایم میرسم یا بهشون نزدیک تر میشوم.
سلام بر شما آقای گوهری عزیز …
انشااااالله ک هر روز و از هر جهت زندگیتان شیرین و ثروت در جریان باشد…
شاد ، سلامت و ثروتمند باشید
آقای گوهری تبریک میگم بهتون و از خداوند میخوام ک موفقیتهاتون همیشگی باشه در خدا شاد و پیروز باشید
مرسی تشکر از شما دوست بزرگوار ، انشالا سرتاسر زندگیتان پر از موفقیت ،شادی و آرامش باشد .
سلام دوست عزیز ، بهتون تبریک میگم ، امیدوارم موفقیاتتون پایدار باشه و روزبه روز افزایش پیدا کنه
بنام رب وهاب و غفور و رحیمم
سلام به دوستان عالی و محشرم
روز بیست و هفتم
در هر چی بیشتر داره میگذره دقیقا نمیدونم چند روز شده که با هدایت خداوند به این قسمت سایت هدایت شدم، ولی تا اونجایی که میدونم یجور دلبستگی جذابی به این قسمت پیدا کردم، بعضی کامنت ها که برمیگردن به سال 95 اینا انگار تازه نوشته شدن و کلی از همه کامنت ها در حال لذت بردن هستم باورتون نمیشه
خدایا شکرت که تا اینجای مسیر اومدم، خدایا شکرت که اینقدر رابطم بات عالی شده عجیبه که بعد از نامه حضرت علی به امام حسن و همینطور دعای کمیل خیلی دیدم راجع به خدا عوض شده منی که ادعا میکردم چقدر با خدا صمیمی هستم و حالم باش خوبه ولی دیدم نه خیلی بهتر از اونم میشه رابطه داشتم و هر روز بهترم میتونه بشه، تازه میفهمم وقتی استاد میگن باورها هر روز بهتر میتونن بشن یعنی چی
دقیقا دو سه روزی هست به صورت پیوسته دارم نشونه می بینم از کامنت ها که بیام در مورد رابطه عاطفی که دوست دارم برقرار کنم و در واقع در مورد همسر آیندم و ویژگی ها و خصوصیاتش بنویسم و اینقدر همه به چیزای جذاب و واقعا معجزه آسایی برخوردن که ناخودآگاه دوست تو هم تجربشون کنی، بعد الان چند دقیقه پیش که داشتم برای خودم چای درست می کردم اومدم نشونه ها رو گذاشتم پیش هم همینطور احساسی که از دو سه روز پیش در من به وجود اومده بود که یه حال خاصیه و انگار از رخ دادن یک اتفاق عالی برای من خبر میده، صدا و یا حرف نیست ها یک احساس غیر قابل لمسه فقط انگار میدونی معنیش چیه، خلاصه با اومدن کنار هم گذاشتن همه احساسات این یکی دو روز اخیر و چیزایی که یاد گرفتم، گفتم بیام راجع به خصوصیات همسرم بنویسم و گفتم واقعا نوشتنش به آدم لذت میده پس چرا انجامش ندم (من اینجورم که گاه یوقتا برای انجام دادن یک سری تمرین ها که خارج از دوره هایی که میگذرونم باشن یخورده تنبلی می کنم و هی منتظرم تو دوره بشون برخورم و استاد بگه انجام بدین تا انجام بدم ولی اینبار واقعا اون احساس گفت برو بنویس و منم نوشتم، باید بیشتر یاد بگیرم که فاصله فکر و عملم و عمل به الهاماتم صفر باشه)، الان پنج دقیقه ای میشه که دفتر رو گذاشتم کنار و الان دارم کامنت می نویسم باورتون نمیشه یجوریه حسم که انگار دارمش و رها شدن انگار، خیلی احساس خوبیه الانم دارم صدای اذان مغرب گوش میدم و خیلی احساسم خوب می کنه خدایا شکرت که چقدر تو معرکه ای،
یه چیز دیگه هم خواستم بگم در مورد خوابم، دیشب داشتم به خودم کلنجار می رفتم در وافع سه روزی هست که دارم کلنجار میرم که در حین انجام کار ایده الهیم آیا ورزش هم بکنم یا نه (چون عادت دارم چهار روز در هفته ورزش کنم، تو خونه یک سری تمرینات بدنسازی تخصصی و عالی انجام میدم با وزنه هایی که دارم)، چون حتی همین ورزشم انگار داره تمرکزم رو دوپاره میکنه هر چند باید زمانی انجامش بدم که صبح زود بیدار شده باشم و وقت زیادی داشته باشم و قسمت عمده از کارم رو انجام داده باشم بعد برم سراغ ورزش، خلاصه تو دفترم که باز از کامنت ها یاد گرفته بودم که خانم شب خیز گفتن از خدا که سوال بخوایم بپرسیم تو دفترمون بنویسیم که خدایا شکرت منو راهنمایی کردی، خلاصه خواب دیدم که من کارخونه ای دارم که در حال تولید یک سری قطعات هستم و من فقط داشتم یک قطعه گرد کوچیک رو تولید می کردم بقیه همکارا می گفتن بیا این شکل ها و شکل های دیگه رو تولید کن و من پافشاری می کردم که نه فعلا فقط این گردی کوچک رو و این خواب همینطور ادامه دار بود یعنی صحنه ها همینجور درست می شدن وسط خواب بیدار شدم هنوز تصویر ادامه دار بود و گفتم بابا چقدر بی معنی یعنی چی، چه خواب چرتی و بعد یه صدایی گفت نفهمیدی چی شده الان؟ و بعد انگار که جواب دادم فک کنم در مورد تمرکزه که تمرکزم رو باید بزارم فقط روی یه چیز و تایید شد و خوابیدم، وقتی بیدار شدم فهمیدم قضیه چیه و ربطش دادم به چیزی که تجربه کردم و فهمیدم باید تمرکزم فعلا فقط روی ایده الهیم باشه و به قول استاد اگر میدونستین تمرکز چه کار می کنه و چه قدرتی داره ازش استفاده میکردین
خدایا شکرت برای این آگاهی ها برای این سایت عالی و برای این خانواده ارزشمند و عزیز و عظیم
عاشقتوووووووووووووووووووووووووووووونم
در پناه الله باشید.
سلام دوستان عزیزم
سلام استاد عباس منش عزیزم
و خانم شایسته پر ذوق و بامحبت
درباره ی موفقیت ک داشتم مینویسم
و درمورد تصمیمی که برای موفقیت الانم میخوام بگیرم
داستان برمیگردد ب 7سال پیش ک من 22 سالم بود هیچی از قوانین نمیدونستم و با شما عزیزان هم هیچ آشنایی نداشتم
مادرم با گزینه هایی که برای ازدواج بهم پیشنهاد میداد فکر منو ب سمت ازدواج سوق داد
البته گزینه هایی که پیشنهاد میداد رو من خیلی خوشم نمیومد
با خودم فکر کردم و یه تصمیم گرفتم گفتم حالا که قرار است ازدواج کنم خودم دنبال ی کیس خوب بگردم
بعد تو آشناها، دوستای آبجیم،آبجی های دوستام دنبال ی دختر خوب بودم این کار تقریبا ی سال طول کشید چون من عجله ای نداشتم و واقعا هم کسی رو میخواستم ک باب میلم باشه
یعنی بعضیا رو انتخاب میگردم ولی بعد ی مدت میفهمیدم ک ن ایشون بد نیست ولی اونی که میخوامم نیست
تا این که یکروز خونه یکی از دوستام بودم و خواهرشو دیدم عاشق نشدم
ولی خب قد بلند بود مث خودم فعلا ک گزینه اول رو داشت( قد بلند) و گزینه دوم (خوش چهره بودن) خلاصه ک این مورد رو گذاشتم برای بررسی بیشتر
واسه بررسی بیشترم رفت و آمد ب خونه دوستمو بیشتر کردم خنده داره چون ب بهانه های مختلف سعی میکردم بیشتر ببینمش
خلاصه تو این رفت و آمد ها موفق هم بودم کلی اطلاعات کسب کردم هم از خودش ک خوش رو و شاد و باجنبه بود وهم از خانواده ک تقریبا خوب بودن
بعد رفتم و ب مادرم گفتم که اینجوریه داستان و بریم خواستگاری
پدرم اولین نفری بود که نخالفت کرد بخاطر اینکه میگفت یکی دیگه و در نظر آره و اونا هم غریبه هستن و….
بعد ی ماه پدرمو راضی کردم
رفتیم خاستگاری و اینجا دیگه آب پاکی رو اونا ریختن رو دستم
گفتن (ن)
حالا منی ک این همه مدت صرف پیدا کردن کیس مورد نظرم کردم و موفق هم شدم و پدرمم راضی کردمو اینا و اینجوری شد
ولی اصلا دلسرد نشدم
چون الگوهایی دیده بودم که چندین بار رفتن و آخر ازدواج کردن
با خودم گفتم دوباره میرم
با خانواده صحبت کردم و اینبار علاوه بر بابا مامان هم مخالف بود
دیگه زورم ب کسی نمیرسید
چسبیدم ب خدا گفتم خدایا چیکار کنم؟
میخوای چهل روز بین نماز مغرب و عشا سوره یس بخونم؟
شروع کردم به خوندن و خوشحال ک خدا ی دری باز میکنه هی با خودم تصور می کردم که دونفری رفتیم کافه یا رفتیم خریدو…
بعد چهل روز دوباره باخانواده صحبت کردم
و اونا گفتن دیگه حرفشم نزن
بعد دوباره اومدم ب خدا گفتم باشه بیا ی کار دیگه کنیم من بعد نماز صبح یس میخونم
دوباره شروع کردم و دوباره تصورات و خوشحال ک میشه بعد رفتم سراغ خانواده و با جدیت تمام دوباره مطرح کردم بعد کلی جر و بحث دیدم گفتن ما فقط در صورتی میایم ک اونا بگن بیا یعنی من خودم تنهایی برم اونارو راضی کنم ک بگن آره بیاین بعد من با خانواده برم
ینی فهمیدم که کارم سخت تر شده فقط
این دفعه ب خدا گفتم خدا من صبح و شب چهل روز یس میخونم خوبه؟ تلاشمم میکنم
خلاصه بدون معطلی شروع کردم به خوندن
واز روز دوم هم رفتم و با اون دوستم حرف زدم ک آقا من دوباره میام ب خانوادت بگو
دایی این رفیقم هم با من آشنا بود رفتم پیشش و باهاش صحبت کردمو خلاصه تا روز ده یازدهم اینا گفتن بیاین و منم ب پدرم گفتم و رفتیم و خلاصه روزی که عقد کردیم 25مین روزی بود که من ب تعهدم ک خوندن یس صبح و شب بود عمل کرده بودم
ما 4ساله الان باهمیم ی پسر خوشگلم داریم و خیلی هم از این وصلت راضی هستیم
حالا تصمیم دیگه ای دارم میخوام مث استاد در همه زمینه ها ب این رضایت برسم ولی الان آدم قبلی نیستم الان با شما عزیزان آشنام
همونطوری که قبلن تعهد دادم الان تعهد میدم
ک تو دوره دوازده قدم صبح و شب روی خودم کار کنم حتی اگه همه مخالفم باشن من فقط روی تعهدم میمونم و ادامه میدم تا بتونم ب موفقیت برسم
خیلی خداروشکر میکنم که تو دوره دوازده قدم هستم
خیلی از همه دوستام ممنونم بخدا شما خیلی قوی هستید ک با خودتون روب رو شدین ودراید نتیجه میگیرید منم آرزومه مث شما باشم وب امید خدا میتوانم
واقعا استاد تو بینظیری ک این خانواده رو دورهم جمع کردی
سال نو مبارکتون باشه دوستان
انشالله که این سال بهترین سال زندگیتون باشه سوالهای بعد بسیار بهتر از امسال
آرزوی بهترینها برای این خانواده بزرگ دارم
خیلی ممنون
داستان زندگی من :بخش2
????لطفا بخش 1 خوانده شود
عید 94عید خیلی فوق العاده ای بود شادتر از هر موقعی بودم تمرین های پکیج تند خوانی رو انجام میدادم و با ذوق نکته برداری میکردم… یه سری هدف برای خودم نوشتم و کارای روزانه ام را اخر دفتری که هدف هام داخلش بود مینوشتم چون استاد در یکی از فایل های رایگان در مورد ویژگی افراد موفق میگفت که ‘ اگه داشتی میمردی هم کارای فرداتو بنویس’برای ساعات روزم برنامه ریزی میکردم و کلا عید فوق العاده ای بود.دفترم رو باز کردم و بالای آن نوشتم ‘ سال 94:سال تحول 1٫بعد نوشتم کسب نمره 20 امتحانات نهایی 2٫رفتن به دانشگاه هاروارد، 3٫خرید موستانگ و کشتی تفریحی، 4٫سفر به ایتالیا و فرانسه وخرید هواپیمای شخصی 5٫یادگیری رانندگی با موتور و ماشین 6٫انگلیسی بتونم بخونم و حرف بزنم 7٫هیکل قشنگ و مناسب 8٫غیبت نکنم 9٫مسخره نکنم 10٫کسی رو با زبونم آزار ندهم 12٫زود عصبانی نشوم و پرخاش نکنم. 13٫قرآن بخونم و نماز با تمرکز…… اهدافم وضوح نداشت و برای بار اولم بود خیلی خوشحال بودم که میتونم به همشون دست پیدا کنم و توانایی رسیدن به همه آنها رو با روحیه ای که استاد بهم داده بود در خودم میدیدم.
بعد از تحویل سال با روحیه فوق العاده وارد مدرسه شدم خیلی سرحال و با روحیه تر بودم،توانایی کشیدن نقشه ذهنی رو داشتم و تعداد زیادی از جلسات دوره تند خوانی رو کار کرده بودم و سرعت چشمام شده بود 6000 کلمه در یک دقیقه با ذوق کار میکردم ساعت ها ولی نظم خاصی نداشتم هی یه روز انجام میدادم بعد فاصله زمانی بینش میوفتاد.نمره هایم خیلی بالا تر رفت.
سراغ فایل های دیگه سایت میرفتیم و یکی یکی دانلود میکردیم، فایل ‘ خدا را بهتر بشناسیم 1و2’ خیلی روم تاثیر گذاشت.دیدگاهم نسبت به خدا عوض کرد آن موقع پذیرفته بودم که شرایطم رو خودم بوجود میاورم. از آن پس دیگه گلایه به خدا نکردم. فایل ‘ خداوند بیشتر از ما میخواهد که ثروتمند شویم ‘ دیدگاه و باور های قشنگی در مورد پول به من دادهبود.فایل بی نظیر ‘ فقط روی الله حساب باز کن’و توضیح استاد دز مورد مفهوم رب و ربوبیت روحیه ای به من داد و باوری ساخت که هر چه بخواهم بدست میاورم. فایل های رایگان عزت نفس هم گوش دادن و اون زمان فکر میکردم دیگه عزت نفس بالایی دارم، احساس نیاز نمیکردم به خرید محصول. برای کسب توانایی برنامه ریزی داداشم رفت توی سایت و در خواست کمک کرده بود و یکی از اعضای سایت کتاب ‘ مدیریت زمان’رو بهش پیشنهاد کرد و او هم رفت و کتاب خرید… اردیبهشت ماه 94 بود که شروع به خواندن آن کردم و فصل 1و 2 انرا خواندم و جملاتی که از نظرم زیباتر بود رو در دفترچه یادداشتی نوشتم،یکی از ان جملات جمله ناپلئون هیل بود که میگفت :’به دنبال کلید جادویی میگردید که درب منبع قدرت را برایتان باز کند؛این کلید در دست خود شماست و وقتی یاد گرفتید که بر افکار خود کنترل داشته باشید، میتوانید از آن استفادهکنید’ آن کتاب خیلی خیلی به من کمک کرد که به وضوح بیشتری برسم در اهدافم… تا اینکه به امتحانات نهایی رسیدیم و در طول مدت امتحانات کتاب صوتی راهنمای درون را گوش میدادم روزی نیم ساعت یا کمتر، بیشتر موقع ها خوابم میگرفت و تو خواب گوش میدادم ولی چیز زیادی ازش متوجه نمیشدم ولی خیلی احساس خوبی به من میداد. این نکته برام روشن شده بود که باید باید فکرم را در مورد هر موضوعی که ناخوشایند هست عوض کنم… وقتی که در خرداد93 به زندگیم نگاه کردم واقعا متحول شده بود اصلا خودم متوجه نشدم چطور انگار ناخودآگاه دیگه به ناخواسته هام فکر نمیکردم از قیافه ام نمینالیدم و خیلی حالم بهتر بود… اواخر خرداد بود که گوش دادن به فایل(سپاس گزاری) و احساس خوبی که در من ایجاد شد رفتم و کتاب معجزه سپاس گذاری را خریدم و مو به مو به تمرین هاش عمل میکردم… در آن زمان عمل به تمرینات این کتاب معجزه کرد. .. شادی وصف نشدنی نصیبم کرد از در و دیوار خوبی وارد زندگی ام شد بیشتر از زمانی روحیه داشتم و شاد بودم زندگی ام بهشت واقعی شده بود.. برخوردم با اطرافیانم تغییر کرد در روابطم با دوستانم معجزه کرد… انسان هایی که حتی نمیشناختم طوری با من گرم میگرفتند و سلام و احوال پرسی میکردند که انگار 10سال بود با آنها دیده بودم، دیگران نیز شادی و احساس خوب منو درک میکردن.خوش شانس شده بودم، اتفاقاتی میوفتاد که برام عجیب بود، غریبه ها خیلی به من لطف داشتن کرایه اتوبوس را میدادن.احساس سبکی میکردم احساس میکردم زمین بهشت شده هی میگفتم اگه من یک سال زودتر با این کتاب اشنا میشدم چی میشد؟!!! .. خدایم رابیشتر از هر موقعی دوست داشتم واقعا فهمیدم که خدایم کیست..هر روز کلی نعمت برای شکر گزاری داشتم هر روزم هر دقیقه و ساعتم شد احساس شکر گزاری، باور کنید که دعواهای خانوادگی و مشکلات خانوادگی ام محو شده بود الان هر چی فکر میکنم چیزی یادم نمیاد،مثل اینکه من در مداری قرار گرفته بودم که اون مشکلات را نمیدیدم!! .. برام امتحان هم دیگه مهم نبود. دوست داشتم فریاد بزنم در خیابون به همه بگم که بیاین این کتابو بخونید. عکس بک گراند گوشیم عکس اون کتاب بود… در صفحه اینستاگرام شیرش دادم،عکس پروفایلم در هر شبکه اجتماعی که بودم عکس اون کتاب بود.. به نزدیکان و عزیزانم میگفتم که بیاین این کتابو بخونید… ولی خدا شاهده با این همه اصرارم فقط تونستم یه نفر از دوستانم رو راضی کنم که اونم بعد از دوماه باوجود نتیجه گرفتن ازش دیگه نخوندش…ولی من و برادرم مهدی حتی بعد از 21 روز مشخص شده میخوندمش بارها و بارها و بارها….
فایل رایگان “تغییر سخت” که استاد داخل یه پارک ضبطش کرده بود روم تاثیر گذاشت و من به شدت خودم را از اطرافیافم و دوستانم و کسانی که منفی باف بودند جدا کردم.نه مسافرت با خانواده رفتم نه تفریح و نه عروسی هیچ جا نرفتم.(بالای یک سال هست که روابط محدودی دارم)…خیلی خیلی کم، یکی دوبار فقط با دوستانم رفتم بیرون
در همان روزها که احساس شکر گزاری زندگی من شده بود در حال بررسی اهدافم بودم و این باور که من توانایی هر کاری را دارم تا حدودی در من شکل گرفته بود بزرگترین اهدافم این بود:
1٫ثبت رکورد در کنکور سراسری رسیدن به رتبه یک(همه درس ها رو صد درصد بزنم در کمترین زمان)
2٫دانشگاه پزشکی هاروارد
بعد به یاد داستانی که استاد عباس منش در فایل(ویژگی های افراد موفق) زد افتادم که میگفت’ناپلئون بناپارت در جنگ هایی که داشت پل های پشت سرشو خراب می کرد و در همگی پیروز میشد’ و یاد داستان زندگی خود استاد افتادم که همه زندگیشو به رایگان هدیه داده بود و به تهران آمده بود… من نیز با الگو قرار دادن ایشون تصمیم گرفتم که پل پشت سرم یعنی کنکور را برای رسیدن به هاروارد خراب کنم… احساس خوبی داشتم چون واقعا از ته قلب از چند سال پیش دوست داشتم که در خارج از کشور درس بخونم…. این اشتیاق سوزان انقدر زیاد بود که هرچی جزوه و کتاب در مورد کتاب ها و درس های عمومی بود رو دور انداختیم( منو برادرم با هم دست به این اقدام زدیم)… اصلا به این موضوع که من کجا و اونجا نبودم… منی که سال پیشش بدلیل کمبود تمرکز حواس نمره امتحان آمارم در رشته تجربی کم میشد حالا این اهداف اصلی ام شده بود.چنان قانون جذب و توضیحات استاد در مورد بخشنده بودن خداوند زیبا بود و به دلم نشست که درخواستم از خدا این بود که از دانشگاه هاروارد برام نامه بزنن و منو با احترام به آنجا دعوت کنند!!(فایل های رایگان که در مورد درخواست صحبت میکرد و قانون را توضیح میداد )احساسم فوق العاده بود دفترم را باز کردم نشستم به فکر کردن در مورد این که قدمی که در توانم هست و میتونم بر دارم چی هست….خیلی کارا نوشتم هر کاری که به ذهنم میرسید چون به یاد حرف استاد در(کلیپ انگیزشی3) میوفتادم که میگفت “وقتی حرکت کنی شرایط فراهم میشه… باور کن” و یاد اون پسر بچه میوفتادم که در اون کلیپ تخته اسکی شکسته خودشو چسب میزد. و این جمله تو سرم می پیچید که استاد در همون فایل میگفت “تنبل بودن بدبخت بودن خیلی راحته ولی تو به دنیا نیومدی بدبخت باشی” وقدم های اولو بدون معتلی برداشتم…تعدادی از کارایی که به ذهنم و با مشورت با مهدی به ذهنمون رسید که مهم ترین آنها دادن طرح و ایده کشف یا اختراع بود. افزایش سرعت مطالعه 100ص یک ساعت ، مدیریت بهتر زمان و گوش دادن روزانه یک ساعت حتی بیشتر به فایل های صوتی انگلیسی(Effortless English از آقای AJ Hoge که به صورت ناخودآگاه انگلیسی رو یاد میداد، که خیلی نتیجه بخش و فوق العاده بود.در حال حاضر با کمک درس های ایشون اینقدر در انگلیسی پیشرفت کرده ام که به راحتی میتونم،تمام حرف های انگلیسی زبان ها را بفهمم. دقیقا الان میتونم مثل یک پسر ده دوازده ساله انگلیسی زبان با لحجه امریکایی صحبت کنم.) و کارای دیگه که به نظرم این سه چهار مورد بالاترین اولویت را داشت…. ماه رمضان رسیده بود من مجبور بودم روزه بگیرم…بعد از سحری خوردن و یکی ودوساعت شکر گزاری و پیاده روی در فضای سبز اطراف خونمون شروع به تمرین های تندخوانی میکردم. روزی اوایل دوساعت بود بعد شد چهار ساعت. و کتاب مدیریت زمان را روزی دوساعت میخونم و نکته برداری میکردم که خیلی وقتمو میگرفت…. باورم این بود که باید سخت کار کنم.. خیلی سخت بود سرم درد میگرفت چشمام درد میگرفت، گرسنه و تشنه بودم … یادم میاد که تمرین های سرعت بدون درک رو خیلی قبلا کار کرده بودم وتمرین درک مطلب شماره 2 تند خوانی را حدود 45-50بار رفتم و تمرین 3 درک مطلب را 150-180 رفتم و هر سه دورش تقربیا یک ساعت و نیم وقتم را میگرفت ولی با باورم هایم سازگار بود داشتم از زجر کشیدن لذت میبردم،از آن جایی که بدلیل کمبود عزت نفس کمال گرا بودم، (وقتی جلسه 6 و 7 عزت نفس را در فروردین 95 کار میکردم متوجه شدم) اصلا یه بار هم نشتم ببینم آیا این روندی که میرم درسته یا نه یک بار دیگه زحمت به خودم ندادم، نیم ساعت وقت صرف نکردم که ببینم که استاد دقیق چی میگه در بسته تند خوانی…. یادم که میوفته خندم میگیره که دیوانه وار تمرین میکردم بدون توجه به نتیجه، دفتری که روش تمرین میکردم پاره پوره شده بود ومن با چسب وصلشون میکردم به هم، بدلیل اینکه من نکته ای که استاد اشاره کرده بود پی نبرده بودم که بابا من نباید خودکارمو به دفترم بچسبونم!!! سر زمانی که مشخص کرده بودم تا حدودی به هدفم رسیدم 80صفحه در یک ساعت و در مدیریت زمان خیلی خوب تر از گذشته بودم،و واقعا راضی بودم… کتاب قهرمان اولین کتابی بود که با سرعت میخوندم که خیلی بهم روحیه داد…طی دوماه هفته به هفته بر روی چیزایی که برای رسیدن به هدفم انتخاب کرده بودم کار میکردم و درس های سال های اول تا سوم رو میخونم و از سرعت بالای مطالعه و کشیدن نقشه ذهنی لذت میبردم… ولی خیلی روزا هم به تعویق میانداختم… تا حدودی به روزمرگی افتاده بودم و اصلا عواملی که موجب شده بود تا از اون زندگی لعنتی خلاص بشم فراموش کرده بودم… باورم این بود که گوش دادن دوباره به فایل های استاد کار اضافی هست و بشدت بر روی کارای فیزیکی تمرکز داشتم که نتیجه ای دلگرم کننذه نمیداد.میخواستم طرح و ایده بدم یک سری تحقیق هایی هم انجام دادم ولی باور پذیر برام نبود.میخواستم در ایده ی اولم بهترین باشه . و بعضی روزا دچار نا امیدی و سردرگمی میکردم بعضی روزا احساس بی لیاقتی.. ولی چیزی که بهم کمک میکرد کلیپ انگیزشی شماره3 بود که بشدت بهش علاقه داشتم بارها و بارها گوشش میدادم.تک تک جملاتش تو ذهنم بود.. یه سری کلیپ انگیزشی دیگه مثل فایل های انگیزشی Mateusez M از اینترنت دانلود کرده بودم اونا هم خیلی بهم انگیزه میدادن…ولی با این وجود زندگی هم رشد نمیکرد و راکد شده بود افسرده نبودم و زندگی شادی داشتم. شادتر از هر زمانی. چون تنها کتابی که همیشه میخواندمش کتاب “معجزه شکرگزاری” بود و موجب شد تا پس رفت نکنم… شکرگزاری منو در مداری ثابت قرار داد.باور کنید که بارها و بارها ایده تغییر برنامه به من گفته میشد!! استاد فایل رایگان “کی باید تغییر کنیم؟” رو در شهریور ماه زمانی که من شاهد بودم هر هفته از هفته قبل بدتر میشم رو سایت گذاشت میخواستم تغییر کنم ولی حاضر نبودم یکم بیشتر فکر کنم و سوالات بهتری از خودم بپرسم تا جواب های بهتری به ذهنم برسد، هر هفته کلی به خودم میگفتم که تو که اصلا بها پرداخت نمیکنی چطور میخوای به هدفت برسی و کلی خودمو ناراحت میکردم.با دانلود گوش دادن به فایل “فلسفه قربانی کردن ابراهیم”( که یکی از راه ها و اخطار های دیگر خداوند به من در آن زمان بود)بازم تغییر نکردم. که بعدها در اواخر شهریور ماه با کتاب موفقیت بی نهایت در 20 روز از تونی رابینز یخم را شکست.چون من یخ زده بودم…
روزمرگی یعنی روز مردگی یعنی مرگ خاموش
اول مهر درحال نزدیک شدن بود باید میرفتم مدرسه یه احساسی از درونم میگفت نرو(به شهود و ندای درون اعتقاد داشتم. همیشه به دنبالش بودم از وقتی که استاد در فایل رایگان در مورد تجربیاتش از ندای درونش میگفت ایشون میگفت که” حتی در انتخاب مسیر در اتوبان یه نیرویی راه رو به من میگه به من کمک میکنه”این جمله منو دیوانه میکرد) اصلا احساس خوبی نسبت به مدرسه نداشتم… هیچ کس جز مهدی داداشم که اونم هدفش هاروارد بود از این موضوع خبر نداشت چون اینو میدونستیم اگه کسی بفهمه به ما میخنده و مارو مسخره میکنه… به پدرم گفتم که میخوام برم مدرسه غیر حضوری با مخالف شدیدش مواجه شدم و مجبور شدیم بریم مدرسه چون او فکر میکرد که ما داریم برای کنکور میخونیم… حدودا تا 20 مهر رفتم مدرسه شاید باور نکنید کلا 20جمله با دوستانم حرف نمیزدم خیلی خیلی کم حرف میزدم یه دفترچه داشتم دائم اونو میخوندم سر کلاسم اصلا به صحبت های معلم ها گوش نمیدادم چون میدونستم همه چیزم را از دست خواهم داد اگه باهاشون حرف بزنم،با این وجود خیلی پسرفت کردم… نمیدونستم چیکار کنم دلم قبول نمیکرد برای کنکور بخونم و دلم نمیخواست هدفم ول کنم، احساسمو هیچ وقت نمیذاشتم بد بشه با شکر گزاری بهبودش میبخشیدم .. سرانجام موضوع را با پدرم در میان گذاشتم و به طور عجیبی حرفامو قبول کرد و کلی خوشحال شد و گفت هر کاری خودتون میدونید انجام بدید… خیلی خوشحال بودم که شکر گزاری و احساس فوق العاده ام جادو کرده… در مدرسه بزرگسال ثبت نام کردیم.
سلام
آقای زارع این قسمت را هم خواندم عالی بود متشکرم
با چشم، زبان، گوش، دهان، بینی و تمام اعضای بدنمون باید شکرگزاری کنیم.
آقای زارع هردو بخش رو خوندم، خیلی زیبا و اثربخش بود.
پیروز باشی
ممنونم بابت توجه شما
شاد و پیروز و سربلند باشید????