دستیابی به اهداف سخت است یا آسان؟ - صفحه 29 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

437 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    وحید پورتقویان گفته:
    مدت عضویت: 1871 روز

    سلام و درود من یک مورد دارم که در مورد بدنسازیه،من خیلی بدنسازیو دوست دارم و من تقریبا ۲ ماه پیش تصمیم گرفتم این هدفو دنبال کنم و با وجود اینکه حقوق زیادی از شغلم نداشتم تصمیم گرفتم شروع کنم با توکل به خداوند و شروع کردم چون بدنسازی ورزش پر هزینه ایه ولی من به این مورد فکر نکردم یعنی نگران این موضوع نشدم و شروع کردم و توی این تقریبا ۲ ماه خداوند خیلی ساده و قشنگ هزینه های این ورزشو رسونده و داره میرسونه واقعا دارم لذت میبرم دیگه من به این فکر نکردم که وای بدنسازی ورزش پر هزینه ای چیکار کنم نمیتونم ادامه بدم نمیدونم به نصف ماه نرسیده پولم تموم میشه بدبخت میشم یه دفعه به خودم میام میبینم تو بدنسازی به هیچ جا نرسیدم همه ی درآمدمم خرج بدنسازی کردم هیچ پس اندازیم ندارم سنم داره میره بالا سابقه بیمه ام ندارم بدبخت شدم خلاصه از این دسته فکرایی که خیلیارو از شروع یک مسیر منصرف میکنه ولی من گفتم خدایا من قدم در راه گذاشتمو هیچ نپرسیدم بقیش با خودت و تا الان واقعا ساده هزینه های بدنسازیمو واسم جور کرده یه موقع هایی میوه ها یا غذاهایی که واسه بدنم لازمرو جوری خدا جور میکنه که خودم تعجب میکنم خداروشکر و الان واقعا بدنم پیشرفت کرده چون توی تمرینمم خیلی سنگ تموم میذارم خداروشکر راستش اون یکی موردو چیزی یادم نمیاد که مثال بزنم شایدم تو زندگیم این اتفاق نیفتاده ولی اگر یادم بیاد مثال اونم میزنم شاد و پیروز باشید❤❤❤

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    ناهید و محمد گفته:
    مدت عضویت: 2520 روز

    سلام به استاد عزیزم و و خانواده صمیمی عباس منش ناهید هستم همسر محمد

    تمرین قسمت اول

    هدفی که پارسال داشتم انرژی جسمانی بالا و اندام متناسب بود،وقتی استاد رو دیدم که با عمل به قانون سلامتی به سلامتی کامل و انرژی زیاد و اندام متناسب رسیده باور کردم که این کار برای من هم امکان پذیره

    من مدت 2 سال می شد که به شدت انرژی ام کم شده بود به صورتی که خیلی غیر عادی بود و دچار اضافه وزن و کلی مشکلات دیگه شده بودم و این اضافه وزن و کم شدن انرژی همچنان در حال افزایش بود و به شدت احساس ناتوانی در حل این مسئله داشتم ولی زمانی که استاد دوره قانون سلامتی رو روی سایت گذاشتن در همان ابتدای دوره به صورت معجزه آسا پول دوره به راحتی فراهم شد و این نشانه ای برای قدم برداشتن توی این مسیر بود.در ابتدا وقتی فایل ها را گوش می دادم ، فهمیدم که این دوره چقدر محدودیت غذایی دارد و باید مقدار وعده ها را خیلی کم کنیم چقدر نجواهای ذهنی من را آزار می‌داد و می‌گفت با اینهمه ضعف و احساس گرسنگی که من دارم و باید هر دو ساعت یکبار یه چیزی بخورم اجرای این قانون برام خیلی سخت یا بهتر بگم غیر ممکنه ولی من قدم برداشتم و با توکل به خدا شروع کردم و نکته جالب این بود که از همون روز اول معجزه را دیدم وقتی دیدم هیچ خبری از گرسنگی شدید و ضعف نیست داشتم از خوشحالی پر در می آوردم یک کار غیر ممکن برام ممکن شده بود خلاصه قدم ها را یکی پس از دیگری برداشتم از خدا خواستم شرایط و امکانات اجرای قانون سلامتی رو برام فراهم کنه و با اینکه ما در شرایط مالی مناسبی نبودیم الان حدود یک ساله که به این قانون عمل می کنیم و نتایج واقعاً عالی بوده

    قسمت دوم تمرین

    زمانی که میخواستم یه شغلی داشته باشم که از آن کسب درامد کنم هدایت شدم به کار شیرازه بافی

    وقتی کار رو شروع کردم واقعاً عالی پیش می رفتم و این موضوع را همکارانم تایید می‌کردند ولی من چون در شروع کار زمان زیادی برای این کار می گذاشتم ولی درآمد ناچیزی کسب میکردم، رسیدن به درآمد خوب از این کار برام سخت و طولانی بود و فکر میکردم که برای رسیدن به درآمد بالا باید سالهای زیادی براش وقت بزارم برای همین بود که این کار را رها کردم ولی کسانی توی همون کار با پشتکار که داشتن تونسته بودند به درآمد خوبی از این کار برسند.

    دوستان عزیزم برای همگی آرزوی بهترین ها رو دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    علیرضا یکتای مقدم گفته:
    مدت عضویت: 1392 روز

    به نام خداوند مهربان وهدایتگر

    سلام

    وقت همگی بخیر وشادی

    من امروز صبح قرار بود برم برای مغازه ام خرید کنم که آن قدر به جزئیات مسیر فکر کردم و به سختی های آن متمرکز شدم که کلا منصرف شدم

    والان که این فایل را گوش دادم متوجه پاشنه آشیل خودم شدم که :

    وقتی تصمیم گرفتم کاری را انجام بدم به مسیر انجام کار و جزئیات فکر نکنم بلکه ایمان داشته باشم وقتی قدم اول را بردارم خداوند به من کمک خواهد کرد.

    خودم را در لحظه پایانی قرار بدم که به آسانی به هدفم رسیدم .

    علیرضا یکتای مقدم

    مشهد مقدس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    سعید گفته:
    مدت عضویت: 683 روز

    به نام خداوند روزی رسان

    قدم 171

    سلام به همه عزیزان

    اموزه هایی رو که از استاد شنیدم منو یاد خاطره هایی از گذشته اورد که دوست داشتم به عنوان رد پا اینجا به اشتراک بذارم

    زمانی با چند تا از دوستان تصمیم گرفتم برای یه سفر تفریحی به یکی از کشورهای همسایه بریم .

    و من مدت ها قبل شناسنامه ام رو گم کرده بودم و باور نداشتم که میشه رفت و بچه ها گفتن برو اقدام کن و بگیر و من از روی همین باور نادرست رفتم برای انجام کارهاش . بعد رفت امدها محل اصلی و شخص مسئول رو پیدا کردم و صحبت کردم و چندین بار رفت و امد داشتم و قبول نمیکرد با اینکه تعد گرفته بود و همه کارهاش شده بود و فقط این امضا رو میخواست و با اینکه من سربازی داشتم و تمام مدارک کامل بود اما شناسنامه نداشتم و اجازه عبور یک هفته ای میخواستم یادمه اینقدر کارها به واسطه ناباوریم گره خورد و طوری شد که اون مسئول اداره منو از دفترش بیرون کرد . و با اینکه خیلی از ارگان ها رو رفتم حتا به محل صدور شناسنامه رفتم اما فایده نداشت. این در حالی بود که افرادی بودن خیلی راحت با همون کارت ملی مجوز داشتن و رفت و امد میکردن

    حالا اینجا رو داشته باشید که دوست نزدیکم هم گذرنامه نداشت اما اینقدر اشتیاق داشت و یهو تو روزهای اخر درخواست داد برای گذرنامه و بسیار پیگیری بود و معمولا یک هفته طول میکشه که بیاد و گاها تا 15 روز .جوری شد که کمتر از یک هفته وقت داشت که و روزها دقیقا رسید به همون روز اخر انقدر پیگیر بود که ساعت 11 موعد حرکت بود به صورت عجیبی همون موقع از اداره پست بهش زنگ زدن که بیا بگیرش و به راحتی دریافتش کرد .

    این تفاوت باورهاست من باورنداشتم و مدارک داشتم و اون باور داشت و مدارک نداشت و باورهاست که نتیجه رو رقم میزنه.

    و در ادامه این داستان تعریف کنم دوست دیگه موقع ورود به مرز متوجه شده گذرنامه اش اعتبارزیر 6 ماه داره و باید اعتبار بالای 6 ماه داشته باشه گفت میدونستم که میرم و از گیت ایران که جلوش رو مامور گرفته بود و گفت که من حتا بذارم اون سمت مامور اون کشور نمیذاره و تمام هزینه هات میپره و اینم گفت حالا بزار برم و رفت و مامور اون کشور هم چون سرسری نگاه کرده و نفهمیده بود و عبور کرد و خداروشکر تعطیلات جالبی داشتن.

    مورد دوم : یادم میاد تازه فارغ التحصیل حسابداری شده بودم و رشته حسابداری کار نکرده بودم و مدت زیادی از این مدرک میگذشت و من کار حسابداری هیچی انجام نداده بودم و اتفاقا دوستی که منو میشناخت بهم پیشنهاد کار حسابداری داد و منم چون نیاز به کار داشتم نمیدونم چرا همینجوری پذیرفتم و هیچی کار حسابداری نکرده بودم و توی روزهای اولین خیلی روم فشار بود و نمیدونستم باید چکار کنم این حساب و اون حساب چیه و… و میخواستم بیام بیرون بارها ولی میگفتم بذار یک روزه دیگه و همینجور یک روز یک .یک روز جلو رفتم و ذهنم و دستم اماده تر شد و کمی مطلب حساب ها رو گرفتم و جلوتر رفتم و خیلی مسلط شدم و انجام همین کار و رفتن تو دلش برام برکات فراوان داشت و کارهای دیگه پیشنهاد شد و حقوقم دوبرابر شد با کار کمتر بالا و عزت نفس و راحتی گرفتم

    خداروشکر اینم امروز به من یاداوری شد که به الگوهای موفقیتم نگاه کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    میترا رضایی گفته:
    مدت عضویت: 1722 روز

    سلام استادعزیزم وسلام میکنم به مریم جان خیلی خداروشکرمیکنم به این همزمانی

    استادچندوقته دارم فکرمیکنم چطوربرای خواسته ام قدمی بردارم ؟ چکارباید بکنم؟

    وخیلی سردوراهی موندم هم میخوام حرکت کنم هم نمیدونم چکارکنم

    استادقصدمهاجرت دارم اصلا به چگونگی فکرنمی کنم من میتونم باتمام توانم زندگی جدیدی رو والبته بخوبی درجای جدید شروع کنم فقط انتخاب شهر رونمیتونم تصمیم بگیرم واین خیلی باعث درجازدنم شده وخیلی خداروشکرمیکنم دعامیکنم بتونم باگوشکردن به این فایل راهم روپیداکنم سپاسگزارم خیلی دوستون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    مصطفی آذرمهر گفته:
    مدت عضویت: 2088 روز

    سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربان و همه دوستان

    این فایل تلنگُری بود برای منی که به تصور خودم داشتم روی خودم کار میکردم و دلم خوش بود. دیشب بعد از شنیدن صحبتهای استاد و مطرح کردن سوال خانم شایسته یه چیزی توی ذهنم(همون نجواها)گفت آفرین خوب مچ استادو گرفتی بعد که صحبتهای استادو شنیدم هی این نجواها داشت توی ذهنم میگفت ببین استاد حالا داره حرفشو عوض میکنه و قبلا یه چیز دیگه میگفت و الان میگه باید تلاش کنی عمل کنی و…..

    امروز صبح که خواستم فایلهای استادو گوش کنم باز نجواها شروع شد که چیو میخوای گوش کنی؟حرفهای استادی که توی هر دوره یه چیزی میگه؟از خدا خواستم هدایتم کنه که کدوم فایلو گوش کنم،یک فایل از استاد بود که خانم شایسته بعد حدودا دو ماه رفته بودن تمپا پیش استاد اسم فایلشم “چگونه مولد ثروت باشیم” من قبلا این فایلو چندین بار گوش کرده بودم اما به قول استاد جوری که دوست داشتم بشنوم شنیده بودم و درک درستی از صبحتهای استاد نداشتم،این بار که گوش کردم دیدم ای بابا استادی که این همه توی ذهنم محکومش کرده بودم بارها و بارها گفته بود فقط مهارت کسب کنید و فقط انجام بدینو ….اینجا بود که فهمیدم ای دل غافل چقد من درگیر نجواها هستم هنوز و ته ذهنم استادو باور نکردم و دنبال اینم که ثابت کنم استاد حرفاش اشتباهه و همین موضوع نمیذاره نتیجه بگیرم نمیذاره درک کنم استاد واقعا چی میگن و با دست خودم دارم جلوی پیشرفتمو میگیرم.فکر میکنم تنها راهش اینه که واقعا بدون هیچ پیش داوری و تعصبی حرفهای استادو گوش کنیم و کلمه به کلمشو عمل کنیم بدون ادعایی فقط گوش کنیم و باور کنیم راه موفقیت همینه.آرزوی سلامتی دارم برای استادم و خانم شایسته عزیز و همه دوستانم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سید محمد امین عقیلی مقدم گفته:
    مدت عضویت: 2129 روز

    سلامی سرشار از عشق به استاد خودم استاد عباسمنش و خانوم شایسته ی عزیز و به همه ی عزیزان دل و همسفران این مسیر زیبا و سرشار از رشد و اگاهی

    ازتون استاد ممنونم بابت انتشار این اگاهی که وقتی کار رو توی ذهن خودت آسون جلوه میدی به سمتش حرکت میکنی در ها و ایده هایی برات باز خوهد شد و یا افرادی به سمتت هدایت میشن که انجام اون کار یا رسیدن به اون خواسته رو برات ساده میکنه.

    یکی از این خواسته ها شوق تدریس و معلم شدن بود.

    زمانی که من به این موضوع پی بردم که زبان انگلیسی رو دوست دارم به موسسه رفتم (وقتی کلاس دوم دبیرستان بودم). بعد از گذشت یه سال متوجه رشد آسون و پله به پله ی خودم شدم و میفهمیدم برای یادگیری زبان اذیت نمیشم . بعد از دوسال رسیدم به سال کنکور . سال کنکورم دیگه کلاس زبان م رو کنار گذاشتم و نشستم برای کنکور تجربی خوندن .

    حدود یه ماه مونده به برگذاری کنکور یه سر رفتم موسسه مون تا مدیر موسسه رو ببینم . همونجا اقایی امده بود و درخواست کلاس خصوصی داشت و مدیر موسسه بهم پیشنهاد داد من بهش تدریس کنم منی که اصلا تجربه ی تدریس نداشتم . و اونجا متوجه عشق خودم به تدریس زبان شدم. با اینکه من بهترین زبان اموز موسسه مون نبودم ولی اولین زبان اموز موسسه مون یودم که تدریس هم میکردم.

    فقط توی ذهن خودم کار رو سخت نکردم و انجامش دادم و این شد شروع تدریس های من زمانی که هنوز دانشگاهم نمی رفتم. در دانشگاه رشته ی اموزش زبان خوندم و بلافاصله بعد از اتمام دانشگاهم بهم پیشنهاد مدیریت مدرسه داده شد . من وقتی مسیر رسیدن م رو بررسی میکنم میبینم چه قدر رد ساده دانشگاه قبول شدم(طرف صحبتم اینجا با کنکوری های عزیزی ست که مسیر رو برای خودشون سخت و پر از استرس ترسیم میکنن:)

    ولی از اون طرف من همزمان با دانشگاهم ،کسب و کار خودم رو هم شروع کردم ولی اینقدر که روی افراد شکست خورده مسیر ناخواسته تمرکز کرده بودم ، مسیر رو برای خودم سخت ترسیم کردم و مدام خودمو جای اونها میزاشتم و به قول استاد دیگه رسیدم به بی حرکتی. چرا بی حرکتی ؟ چون کار رو برای خودم خیلی سخت ترسیم کردم.

    ولی از امروز اگاهانه و با تمرکز روی افراد موفق کارم و باور به اینکه که خیلی ساده میتونم به خواسته

    های دیگه خودم برسم قدم برمیدارم.

    ان شا الله

    عاشقتونم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      یاسمن کعبی گفته:
      مدت عضویت: 1026 روز

      سلام دوست عزیز کامنت شما واسه من خیلی ارامش بخش بود و به من انگیزه داد چون من خودم کنکور تجربیم و هدفم رشته دندون پزشکی و خیلی این مسیر توی ذهن خودم سخت کرده بودم که درس ها سخته و زیاده من نمیتونم با این که خیلی هم تلاش میکردم ولی همش استرس داشتم همش نگران بودم چون خیلی این مسیرتوی ذهن خودم سخت کرده بودم ولی الان میفهمم که این خودمون هستیم که رسیدن به خواسته سخت میبینیم یا اسون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  8. -
    سعید صادق زاده گفته:
    مدت عضویت: 1232 روز

    سلام استاد مهربان

    درود بر خانم شایسته خوش ذوق

    اولین نکته که یاد گرفتم این بود که استاد گفتند در یک مسیر طولانی در حال رانندگی هستند و برای اینکه از زمان به بهترین نحو استفاده کنم شروع به ضبط فایل کردند

    این یعنی به بهترین نحو از سرمایه خود استفاده کنیم و به بهترین از زمان خود استفاده کنیم

    نکته دیگر که یاد گرفتم این بود که استاد جالب فرمودند وقتی که قدم در راهی که می خواهم بگذارم اینگونه عمل کنم که آن کار را در ذهن خودم سخت نکنم

    ریز به ریز و جز به جز اگر کار و شرایط آنرا بنویسیم ممکن است که آن کار در ذهن من سخت جلوه بدهد و دیگر آن کار را شروع نکنم

    باید کار را ساده سازی کنم مهمترین اقدام برداشتن اولین قدم است و بعد خود را باقی مسیر را به من نشان می دهد این بزرگترین نکته ای است که امروز از این فایل یاد گرفتم

    کار را برای خودم سخت نکنم که این سبب می شود که اصلا حرکت نکنم

    عملا مسیر رسیدن به هدف را آنقدر سخت و پیچیده نکنم تا مجبور نشوم که برای آن هدف قدم بر ندارم

    بلکه باید ساده سازی کنم

    باید سعی کنم که حرکت کردن و رسیدن به هدف را برای خودم آسان سازی کنم و به خود بگویم که من قدم بر می دارم و خداوند خودش بهترین مسیر را من را به آن هدایت خواهد کرد.

    خداوند خودش با دستان هدایت گر خود من را هدایت می کند و در هایی را برای من باز خواهد کرد که هرگز انتظار آنرا نداشته ام

    یاد این شعذ افتادم که

    تو خود پای به راه در نه و هیچ مپرس

    خود راه بگویدت که چون باید رفت

    وای خدای من عالی بود این هدایت و این دستان هدایت گر تو باز انگیزه ای دیگر برای قدم برداشتن در راه هدف خودم

    خدای فراوانی ها تو را سپاس

    مهمترین درس امروز دیگر برایم این بود که باید عمل کنم

    باید به ایده ها و فکرهای خودم عمل کنم

    برای اینکه قدم بردارم باید قدم های خودم را ساده کنم کار کنم و حرکت کنم اما به سادگی دنبال سختی و مشکلات کار خودم نباشم

    قدم اول را بردارم خدای مهربان باقی قدم ها را کمک ام خواهد کرد

    سپاس از استاد مهربان

    واقعا این فایل برای من عالی بود

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    رها گفته:
    مدت عضویت: 985 روز

    سلام برانسانهایی که ایمان حقیقی را درعمل زندگی میکنن

    سومین روز تحول زندگی من

    قدردان این آگاهی های ارزشمند هستم

    تحسین برانگیز ترین هستید استاد بزرگوار

    اینکه این آگاهی ها را زندگی میکنید، نفس میکشید، به یاد داشتن این اگاهی ها و در عمل از آنها استفاده کردن واقعااا توانایی بزرگی میخاد.

    بحق که شایسته و سزاورید.

    نظرات دوستان پراز آگاهی هست

    خداروشکر

    خداروشکر که اینروزها برای تنظیم فرکانسهایم دراین سایت نفس میکشم.

    درابطه با این آگاهی این فایل من تجربه ای دارم که دوست دارم دوستان درباره اش مرا راهنماییکنند.

    من کلا انسان عملگرایی هستم، همینکه ایده ای، فکری بیاد سراغم دست به کار میشم، میرم تو دلش، دربارش تحقیق میکنم، بررسی میکنم، مطالعه میکنم و اقدام.

    مثلا چند وقت پیش ایده نوشتن کتابی در حیطه کاریم سراغم امد،ایده ای ناب و تک که در حوزه کاریم کسی تابحال به ان موضوع اشاره نکرده بود. خودکار را بدست گرفتم و در عرض سه روز تمام فصلها کامل شدو در طول یکهفته بعد هم ویرایشها و کم و زیادها همه و همه را انجام دادم.

    اما برای چاپ کردنش و این مسائل تقریبا دوسال طول کشید.(البته تمام کارهایش هم نهایتا به دستان الهی انجام شد همانطور کخ نوشتنش،خدایا ممنونم)

    نمیدانم ترس از هزینه هایش بود

    نمیدانم دقیقا چه هست که حتی سخت ترین کارها هم باچنان شوروشوق و انگیزه ای شروع میکنم باورنکردنی، اما درست همان موقع که همه زحمات را کشیده ام چیزی درون من مانع ادامه مسیر میشود. ونتایج دلخواهی برایم رقم نمیزند.

    من داستانم ظاهرا برعکس خیلی هاست، خیلی ها ترس شروع دارن، ترس حرکت اول دارن

    اما من محکم و قاطع میرم برای انجامش

    یادمه هنوز مدرک دانشگاه رو نداشتم، میرفتم خودم رو به مراکز مرتبط با تواناییم پرزنت میکردم و جالبه که کار رو هم میگرفتم.

    خوب شاید ایمان به غیب و ایمان به یاری دستان الهی در من کم است، شاید خودم رو دست کم میگیرم، دوست دارم در کنار این خانواده دوست داشتنی راهم را پیدا کنم. ترمزهایم را پیدا کنم. وپیشاپیش از شما بابت آگاهی های ارزشمند و الهی تون قدردانم.

    خدایا شکرت که امروز هم هدایتم کردی به شنیدن بیش از پنج فایل فوق العاده و مرا راهنما بودی.

    استاد عزیز ممنونم که مسیرمارا روشن میکنی

    و مریم جان شایسته که با مهربونیت رنگ وبوی متفاوتی به سایت دادی

    و قدردان همه دوستانم

    خداروشکر

    خداروشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    هاشم داداشی گفته:
    مدت عضویت: 1427 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    سلام به استاد عزیزم و خانم شایسته مهربون

    سلام به دوستان همفرکانسم

    استاد من کار برای خودم که مستقل بشم و نیازی به دیگران نداشته باشم رو شروع کردم

    کار راحتی هم نبوده ولی من شروع کردم از صفر مطلق و هییییچچ گونه کمکی هم از کسی نگرفتم

    کارمو شروع کردم و پیشرفت هم توش داشتم ولی به سرانجام نرسوندم و این همیشه باید خودم یه سوال بود که چرا منی که درآمدم از همه بیشتر انرژی و فعالیتم از همه بیشتر پس چرا همش در جامیزنم و یه کارمو به سرانجام نرسوندم اگه بخوام تعریف کنم خیلی طولانی میشه

    مثلاً من از بسات کردن اونم با یه مشت جنس به جایی رسوندن که تولیدی زدم مغازه زدم ولی نتونستم اون جوری که دلم میخواد به سرانجام برسونم یا به عبارتی روی قلطک بندازم

    الان به این نتیجه رسیدم که ما اگه هرچقدر هم فعال باشیم و پر جنب و جوش ولی نتونیم کنترل ورودیهای ذهنمون رو دستمون بگیریم کلا تو درو دیواریم

    من به این نتیجه رسیدم که ما باید کنترل ذهنمون رو دستمون بگیریم و سعی زیاد کنیم تا حالمون خوب باشه حالا با توجه به نکات مثبت زندگی و اطرافمان یا با شکر گزاری و آنقدر این مسیرو تکرار کنیم که دیگه خود بخود حالمون خوب باشه و بتونیم جلو ورودیهای ذهنمون رو بگیریم

    من الان دوره عزت نفس رو خریدم و امروز قسمت فایل سوم گوش کردم و دارم با اون پیش میرم و تو کارم خیلی دقت میکنم که بتونم درست انجام بدم

    و الان من با آگاهی دارم پیش میرم تا به امید الله یکتا بتونم کارمو رو روال بندازم و به الهامات خداوند گوش میدم و یه سری از کارامو دارم انجام میدم و امید آن را دارم که موفق بشم

    و اگه بخوام راستشو بگم یه دلهره تو دلم هست و اینم می‌دونم که اینا نجوای شیطان ولی من به خودم میگم من موفق میشم نمی‌دونم کی ولی میشم و آرزوم اینه که با آموزهای شما من به اون چیزی که دوست دارم و عاشقش هستم برسم و اونم ثبات مالی تمام کارهایی که میگید انجام دادم و این اطمینان و به خودم میدم که من دارم مثل اون فردی که جنگل می‌کاشت دارم ریشمون محکم میکنم یعنی به این باور رسیدم که اگه من موفق بشم ثروت عشق سلامتی و…. مثل بهمن وارد زندگیم میشه ولی باید صبر کنم و اون اثر مرکب تو زندگیم رخ بده به امید الله یکتا من مصمم شدم که کارمو به سر انجام برسونم دلیل اینکه من تو این فایل کامنت گذاشتم نشونه امروز صبح کنه و من دارم کاملا با آگاهی ناب سایت جلو میرم هر فکری به ذهنم بزنه یا ایده من سریع رو نشانه میرم و با نیست ضربه میزنم و برام فایل مورد نظرم میاد تا منو بهتر هدایت کنه

    وقتی این فایل و گوش میدادم پیش خودم گفتم خدایا شکرت چه خوب خدایان میکنی همه حرفهای شما به من روحیه میده و منو در مسیر استوارتر می‌کنه سپاسگزارم استاد عزیزتر از جانم

    و اینو برا خودم یک اصل دونستم که تا نتیجه نگیرم اگه من و شما در یک شهر هم باشیم هیییچ وقت ملاقاتتون نکنم

    فقط با نتیجه و دست پر می‌خوام ببینمت و در غیر اینصورت من آرزوی مرگ دارم که هیچ وقت باهم رو به رو نشیم

    من دارم آروم آروم میرم جلو تا به امید الله یکتا به موفقیت در تمام جنبه‌های برسم به امید اون روز

    یا حق

    نشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: