قانون تغییر ناخواسته ها - صفحه 17 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

708 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    وریا لطفی گفته:
    مدت عضویت: 2112 روز

    سلام و درود و هزاران درود و بازم سلام … یعنی اینقد بهم انرژی داد این فایل تا فردا هم سلام بدم خسته نمیشم (:

    واقعا خیلی لذتبخش بود… بعضی وقتا پیش میاد که اینقد یه موضوع برات هیجان انگیزه و محشر که حرفی نداری برای گفتن و چند تا نقطه میذاری … بخدا منم واسه این فایل اینو میذارم

    ………

    خیلی زیاد سپاسگزار حضور زیبای شما هستم جناب عباسمنش عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  2. -
    هلیا پرنداور گفته:
    مدت عضویت: 2117 روز

    سلام استاد عزیزم عاشقتوننممممم

    خدا رو شکر خدا رو صد هزار بار شکر که من رو با شما آشنا کرد

    من امشب دچار استیصال شده بودم از جو حاکم بر شهر از فشار ادم ها که چرا نمیای اعتراض تو ترسویی و فلان….. و سعی کردم با خودم فکر کنم حرف های شما رو به یاد بیارم که ایا این ادم ها که الان انقدر عصبانی صحبت می کنن و نظر میدن تا قبل این اتفاق ها چگونه زندگی داشتند ؟

    آیا راضی بودند ؟ ایا خوشبخت بودن؟ ایا ده هزار تومن خودشونو صد هزار تومن کردن؟ آیا این ادمها همون هایی نیستن که وقتی به نتیجه نمی رسند همه مقصرن جز خودشون؟اینا همونایی نیستن که می گن اگه فلان بشه حال ما خوب میشه؟ فلان هم میشه باز شاکی ان! استاد من این ده روز خیلی فکر کردم خیلی فکر کردم حرف های این ادم ها رو می شنیدم حرف های شما رو مرور می کردم و قلبم می گفت این راه که می روند درست نیست خشم با خشم پایان نمی گیره استاد عزیزم چقدر نظر عموم با حرف های شما متفاوته و من تازه دارم می فهمم چرا شما همچین نتایج معجزه اسایی گرفتید

    و هیچ کاری بهتر از این نیست که فقط سکوت کنم و روی خودم تمرکز کنم استاد این مدت خاطره زندان که تو چشم شما پشه رفته بود به یاد اوردم که چقدر ناحق اون اتفاق ها برای شما افتاده بود و شما با تغییر باورهاتون همه چیز تغییر دادید من الان پر از حس خوبم از خدای خوبم که به من اجازه داد تا هدایت بشم به من فرصت داد تا بتونم به این مسیر و صحبت های شما هدایت بشم

    سلامت باشید استاد جان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  3. -
    مهسا میرزایی گفته:
    مدت عضویت: 2068 روز

    درود و سپاس من اولین فایلی که از شما دیدم لایو شماره هفت بود و از ان به بعد دنبال کننده شما هستم

    این اتفاقات که شد باز دوباره به ان فایل مراجعه کردم

    پس از ان دیدم که این اتفاقات جامعه عینن در زندگی شخصی من یعنی خانواده نزدیک من حاکمه برای همین در جمهوری اسلامی تا به حال مشکلی نداشتم …

    از انجا که ما فقط میتوانیم زندگی خود را تغییر بدهیم تصمیم دارم قدم اول رو از زندگی خودم شروع کنم و باورهای محدود کننده ثروتم را با قانون تکامل تغییر بدم تا بتوانم ازادی بیشتری را تجربه کنم

    به قول استاد اگر توانستم فقط خانه مجردی خود را بگیرم و به سبک خودم بتونم موفق شم بعدش بیام و بگم مملکت را چطور میتوان یا چطور باید اداره کرد

    اگر بتوانم در خواسته خودم رشد کنم گویی قدمی خیلی بزرگ و عظیم جهادی اکبر انجام دادم

    چرا به جای اعتراض به شکل خشم جوری موفق نشم که دیگران نتوانن به من چیزی تحمیل کنند؟

    همش حرف استاد در سرم هست که روزی بانک بهش زنگ زد و گفت شما واجد شرایط وام هستید و استاد فرمودن که روزی تو از من وام خواهی گرفت…. چرا من نشوم کسی که اگر قانونی وضع میشود به واسطه نتایجم کسی باشم که از من بپرسن به عنوان زن موفق چه میخواهیی و یا به واسطه ارتعاشم جهان به زیباترین شکل من رو به بهشتی دیگر هدایت کند ….

    باز سپاسگزار زحمات استاد عزیزم هستم و برای خود ارزو میکنم تمام افکاری که نوشتم به صورت بنیادی در قلبم ریشه کند و هروز به سمت خواسته هایم پرواز کنم و رادیو سخن گو نباشم که فقط بلده قشنگ حرف بزنه در صورتی که خود به جایی نرسیده است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  4. -
    سهیلا بابایی گفته:
    مدت عضویت: 1599 روز

    سلاوم و درود به استاد عزیز مریم زیبا و همه ی دوستان عزیز🤍

    چند روز هست که دارم کامنتهای این فایل رو یواش یواش میخونم و هر روز ده تا جون به جون هام اضافه میشه. همیشه استاد میگفتن که کامنتها رو بخونین من گهگاهی تک و توک کامنت میخوندم ولی الان که دارم کامنت های این فایل رو کامل میخونم تازه متوجه میشم چرا میگفتن کامنتهارو هم بخونین! من مدتهای طولانیه که اینستا داشتم و تایم بسیار زیادی رو اونجا میگذروندم این اواخر هم هم درگیر اتفاقات شدم هم نصفه نیمه کنترل کردم ورودیهامو ولی باید بگم که هیچ فایده ای نداره و چند روزیه که کلا از اون فضا اومدم بیرون، باید بگم که بلههه من مدتها بود توهم آگاهی داشتم و فکر میکردم که قوانین رو میدونم و عمل میکنم و تا کامل وردیهات رو کنترل نکنی همش از جون هات کم میشه! من مدتها بود حالم از درون اشفته بود، یجور دلشوره طوری و هرکاری میکردم اوکی نمیشدم، تا اینکه اومدم همه ی پیج های فارسی اینستام رو آنفالو کردم، و خارجکی هایی که پیج هنری دارن و لذت میبرم ازشون نگه داشتم اونم چک نمیکنم رسما، و باید بگم قلبم آروم شد واقعا! بعد اومدم شروع کردم کامنتها رو خوندن و هی آرام و آرام تر! شاکر خداوند هستم برای این همه آگاهی و سپاس از دوستانی که تجربیاتشون رو نوشتن و این روزها مثل معجون میمونه واسه من!

    تا اینجایی که کامنتهارو خوندم دیدم دو نفر نوشته بودن بعد از دیدن فایل هادی جان تصمیم گرفتن از سوشال مدیا دوری کنن، چقدر بیان زیبای هادی عزیز تاثیر گزار بود برای ما. و من الان با پوست و خونم معنای کنترل ورودیها رو درک کردم! مهم نیست ک فکر کنی اگر توی فضای مجازی هستی و تایم زیادی حتی به انچه که دوست داری میگذرونی، مهم اینه که داری ذهنت رو شلوغ و شلوغ تر میکنی و این شلوغی ذهن نتیجه ش میشه آشفتگی درونی! حس دلشوره، عدم تمرکز و…! از این که بعد از مدتها دوباره خیلی خوشحالم شاکر خداوند هستم خیلی مرتبه🤍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  5. -
    سارا مرادی همت گفته:
    مدت عضویت: 1131 روز

    بنام فرمانروای جهانیان

    سلام به روی ماه استاد توحیدی عزیزم که اول خودش عمل میکنه و بعد آموزش میده راهی و که رفته

    استاد عزیزم بینهایت ازتون سپاسگزارم که راه سعادتمندی و با عشق به ما آموزش میدین

    گر در خانه کَس است یک حرف بس است

    اگه گوش دلمون و باز کنیم این فایل بینظیر و فهم کنیم و بهش عمل کنیم در مسیر سعادتمندی قرار میگیریم ، خدایا شکرت که زبانم فارسی و این آموزش ها رو میتونم گوش بدم و بنویسم در موردشون

    ی مدتی کارهای اساتید خارجی رو دنبال میکردم

    اونا هم بعضی هاشون خیلی خوب هستن اما کمتر به اصل اشاره کردن چون خودشون اصل نمیدونن شاید ناخودآگاه دارن بهش عمل میکنن اما متوجه اش نیستن و به نظرم وقتی اصل مشخص نیست نتیجه هم خالص و پایدار نیست

    من تجربه خودم میخوام بگم ،من 4سال پیش شروع کردم با یکی از اساتید بصورت جدی با متد یونگ شروع کردم به شخم زدن روانم و بررسی دوران کودکی تا ریشه مشکلاتم و حل کنم ، ی سری مسائل شخصیتی ام رو درست کردم خداروشکر اونم برای اینکه خیلی از خدا کمک میخواستم که در مسیر تغییر کمکم کنه و اعلام ناتوانی میکردم که خودم فکر میکنم علت همون تغییرات هم ناشی از اعلام عجز در برابر خداوند بود .

    خلاصه که با کندوکاو در کودکی و بیرون ریزی های کودکی از درون افسرده شدم یادمه یک سال بعد از شروع به دوستم گفتم دلم میخواد شاد باشم بتونم بخندم بتونم از اعماق وجودم خوشحال باشم خداروشکر عادت داشتم شب ها روبروی ماه بشینم و با خدا حرف بزنم و ازش کمک بخوام وگرنه معلوم نبود الان کجا بودم

    من پدر خیلی سختگیر و بداخلاقی داشتم و به شدت من و کتک میزد با سیم رادیو یا شلنگ یا کمربند تو سن پایین و همیشه ی خشم عمیق ازش داشتم و مقصر تمام اتفاقات بد زندگیم و پدرم میدونستم

    و زمانیکه کودکی و شخم میزدم و تمرکزم روی کودکی ام بود تا مثلا درمان کنم این خشم عمیق درونی رو ،

    متاسفانه جذب رابطه ایی شدم که انگار بابام بود مدل تحقیر کردنش ،زود عصبانی شدنش ، داد زدنش اصلا کپی برابر اصل

    اما اون نیایش ها ی شبانه کار خودش و کرد و خداوند نجاتم داد از غرق شدن در مرداب و داشتم خودم قبر خودم و می کندم و زمانیکه با تمام وجودم از خدا خواستم خداوند که به لحظه اجابت میکنه اون آدم و از زندگیم برد بیرون و من از خدا خواستم خشم و از وجودم پاک کنه و شروع کردم به بخشیدن پدرم و تماس گرفتم و با عشق باهاش صحبت کردم و طوری که پدرم اشک تو چشماش بود و انگار ی بار سنگین از دوشم برداشته شد ،خیلی برام جالب بود که در قدم 10 دوره 12 قدم شما در این مورد صحبت کردین و همون جا دو سالی که داشتم با این روش کار میکردم یادم اومد که بخاطر شِرک و جهل خودم چه ظلمی به خودم کرده بودم ،من خیلی مثال دارم از زمانیکه توجه کردم و از جنس کانون توجه ام تجربه کردم تو زندگی ام

    سه سال پیش ی شرایط مالی خوب برای یکی از دوستام پیش اومد و من درونم این شرایط تحسین کردم و بخدا گفتم این ی نشونه اس که قرار برای من هم اتفاق بیافته و هر وقت یادش میافتادم بخاطرش سپاسگزاری میکردم و بعد از یک سال خیلی بیشتر از اون برام اتفاق افتاد بدون اینکه کاری کرده باشم یا اصلا خبری از اومدن این پول داشته باشم ،

    خدایا سپاسگزارم بابت قوانین ثابتت ، خدایا عاشقتم که من و هدایت کردی به جاده سرسبز سعادتمندی

    خدایا شکرت که از آسمان و زمینت برام خیر و برکت میباره خدایا سپاسگزارم

    استاد کاش فهم کنم کاش درک کنم این گنجی که با عشق آفریدی

    من که شیرجه زدم تو این اقیانوس پهناور آگاهی (سایت عباسمنش . کام ) و فعلا روی سطح دارم شنا میکنم و خدای بخشنده و مهربونم میخوام که حمایتم کنه تا به عمقش برم و لعلک ترضی شم در همه ابعاد

    خدایا تنها خودِ خودِ خودت و میپرستم و تنها از خودِ خودِ خودت یاری میجویم

    معبودا قطره وجودم و در اقیانوس بیکران وجودت محو کن

    الهی و ربی من لی غیرک

    خدایا به حق عظمت و زیبایی ماه آسمونت که عاشقشم قلبم و به نور خودت روشن کن

    چه زیبا یاری هستی خداجونم ، دوستت دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  6. -
    هما ی سعادت گفته:
    مدت عضویت: 1870 روز

    با نام خدایی که هدایت می کند تو رو به سوی آنچه می خواهی به آسانی …

    خدایا منو گسترش بده . قلب منو به زیبایی ها گشاده کن. زیبا بینی منو زیاد کن و هدایتم کن تا توجه ام به سوی زیبایی ها بیشتر و بیشتر بشود …

    سلام به شما استاد عباسمنش و مریم خانم شایسته و دوستان عزیز …

    سپاس گزار از شما برای تهیه فایل های بی نظیر برای این آگاهی های ناب …

    واقعا چقدر زیبا هدایت می شوم . امروز من این فایل رو با جلسه دوم قدم پنج با هم گوش دادم . و آگهی های هر دو یکی هست . و دقیقا فایلی هست که این روز ها باید گوش کنم …

    به نظرم وقتی تضادی می آید . باید خوشحال باشیم . یعنی اومده تا تو رو بگستراند. و چقدر خوشحالم که یاد گرفتم چطور با تضاد هام روبرو بشم …

    وقتی ته دلم می لرزد و نجوای ذهنی منو می ترساند . قلبم و تک تک سلول هام بهم می گوید نترس . وقتی در مسیر درستی و وقتی از خداوند هدایت می خواهی او تو رو به بهترین مسیر ها هدایت می کند و من واقعا سپاسگزار چنین اتفاقی ام …

    آگاهی های ناب این فایل و درس بزرگ این روزهایم …

    * به هیچ وجه توانایی هدایت دیگران و تغییر مسیر و فکر دیگران رو نداریم . و این یعنی انحراف ما از مسیر و اینکه تو خودتو وابسته ی کسی در بیرون از خودت می بینی برای زندگی بهتر . در حالی که ما فقط به خداوند وصلیم …

    * به هیچ وجه ما مسئول زندگی کسی نیستیم . هرکسی مسئول زندگی خودشه . حتی من مسئول زندگی بچه ی سه سالم هم نیستم . باید ایمان داشته باشم نیرویی بزرگ و عظیم در حال هدایت ماست . و او همه جز ها رو هدایت می کند …

    * نکته ی بعد درباره ی ارزش ماست . درباره ی انرژی ماست . وقتی به چیزی در بیرون خودمان توجه می کنیم . یعنی انرژی هدر دادن و یعنی از خواسته هایی که هماهنگ با ذات الهی ماست دور شدن …

    ما برای هدایت کسی دیگر آفریده نشدیم و ما فقط و فقط برای خودمان آفریده شدیم …

    استادم چقدر شما توانایی بزرگی دارید که حدود و مرز خودتونو تعیین می کنید و از این حدود فراتر نمی رید … در مسائلی که به من ربطی ندارد ‌. دخالت نمی کنم . به قول خودتون اصلا فکر کنید من سیب زمینی ام . و توجه من به درگیری ها و به نازیبایی ها یعنی کشاندن نازیبایی بیشتر به زندگی ام …

    * نظر دیگران و اینکه دیگران چطور فکر کنند درباره ی ما اصلا اصلا مهم نیست . چون فکر و عقیده ی آنها زندگی ما رو شکل نمی دهد. باور خودم هست که زندگی ام را شکل می دهد . فکر خودم هست که زندگی من رو شکل می دهد . و خداوند قادر محافظ من هست . قدرت مطلق زندگی منه. و در تک تک سلول های من جریان دارد ….

    * در هر مسئله می شود خیر و صلاح و زیبایی ها رو پیدا کرد . می شود طوری به قضیه نگاه کرد که تو سود خودتو در آن قضیه ببینی …

    پس به جای اینکه فکر کنیم که فردی می تواند به من آسی برساند و یا من چیکار کنم و چه رفتاری انجام بدهم تا مانع بدبختی بیشتر بشوم …

    این فکر رو توی وجودمون بپرورانند. خدا منو در این مسیر و اتفاق قرار داد . تا منو بگستراند. باعث پراکنده شدن انرژی مثبت بیشتر من به سمت اطرافم شده . باعث هدایتم به مدارهای بالاتر می شود و من استفاده های بی نهایتی می تونم ببرم. بله من آگاهی ام در تضادهای زندگیم همیشه بیشتر و بیشتر شده و قلبم گسترش پیدا کرده …

    * وقتی در مدار درست باشیم انسان های خوب و اتفاق های خوب به سمت ما جذب می شود. انسان هایی که هم مدارباشند با ما …

    اجازه بدهیم که انسان ها و رهگذرانی کنار ما عبور کنند و به انسانی و به چیزی بیش از اندازه نچسبیم و در آم صورت جا باز می شود برای اتفاق ها و خواسته های بی نظیر که مدت ها خودمونو براش آماده کردیم …

    * چقدر دوست دارم بارها این حرف رو تکرار کنم که با گوشت و خونم آغشته بشود . اینکه آدم های دیگر چطور فکر می کنند و چطور رفتار می کنند . الا به ما ربطی ندارد و هیچ خللی در زندگی ما به وجود نمیاره. اینکه انسانی به وجود و یا عدم وجود خدا اعتقاد دارد . و یا زن ستیز هست و یا ظالم هست و یا ظلم ستیز به ما هیچ ارتباطی ندارد . و نمی تواند زندگی منو در جهت منفی تحت شعاع قرار بدهد . مخصوصا زمانی که خودم بهش قدرت ندهم و جهان از اینکه همه تفکری درش باشد بهش نیاز دارد‌. به من ناز دارد . به ظالم و به مظلوم و به تمام اتفاق ها…اما زندگی من در چه جهتی گسترش پیدا کند . به من بستگی دارد. که من فکر و احساس و فرکانسم رو در چه جهتی می کشونم…

    *و نکته ی دیگر. توجه ما به اتفاقات و به آدم ها و شرایط خیلی مهمه . نجواهای ذهنی ما و افکارمون که درباره ی شرایطی چطور فکر می کنیم .به نکات منفی بیشتر توجه داریم و یا اینکه به زیبایی های اطراف و افراد نگاه کنیم . به جای دیدن نازیبایی ها … و این خودش باعث حل اتفاقات می شود به نفع ما …

    د در آخر از خداوند می خواهم که هدایتم کند که بتوانم تقوای الهی داشته باشم .و تقوای الهی داشن رو تمرین کنم …

    و یک نکته دیگر که در این فایل صحبت کردید و آگاهی های این روزهای منه . و باید جزو باورهایم کنم .‌..

    * اینکه در کجا زندگی می کنم و چه شغلی دارم اصلا تعیین کننده ی میزان خوشبختی من نیست و اگر شرایطم تغییر کند و یا اگر فلان شغل رو داشته باشم و یا مهاجرت کنم . تا وقتی خودمون با خودمونیم و باورهامون و فرکانسمون همرا خودمون هستیم . در مدار خاص ، باشرایط یکسان روبرو می شویم و هممون هزار هزار مثال در رابطه با این ها رو داریم . و تنها با تغییر افکارمون و فرکانس می توانیم شرایط رو تغییر بدهیم . با تغییر نجواهای ذهنی . اینکه در تنهایی خودمون جپچطور ابتدا درباره ی منبع وجودیمون (خود واقعیمون) فکر می کنیم . و بعد ایده ها و نظراتشون رو درباره دیگران و درباره شغل و آدم ها ….

    هرشغلی می تواند درآمد زا باشد . و هرشخصی می تواند روی مثبت خودشو رو به تو نشان بدهد. هزار هزار ویژگی دارد که تو می تونی تحسین کنی … به قول سپهر چشم ها رو باید شست و جور دیگر باید زیست … باید با منبع وجودی خودمون به صلح برسیم و باید در وجود خودمان احساساتی مثل عشق . سپاس گزاری محبت ‌ بخشندگی رو گسترش بدهیم و با کینه و حسادت و احساسات منفی به صلح برسیم . با تامل و با درک به این احساساتمون نگاه کنیم و وجودمون بپذیریم و در این صورت دیگران و طرز فکرهای متفاوت دیگران رو هم پذیرا می شیم …

    از حوای خوبم که منو هدایت کرده به بهترین مسیر ها سپاس گزارم . و اینکه منو هدایت می کند و بهترین کلمات رو به قلب من الهام می کند . سپاس گزارم .

    و از شما استاد عزیز. که برای من راهنمایی فوق العاده بودید تا برخلاف موج همیشگی حرکت کنم .و سپاس از دوستان عزیز که نوشته های ایشان هم چراغ های زیبایی رو برای من روشن می کند …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  7. -
    فرشته شریفی گفته:
    مدت عضویت: 1359 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیزم و همه دوستای گلم

    استاد یچیزی رو خیلی دلم خاست زیره این فایل بنویسم

    من همون پارسال که این فایل رو گوش دادم

    تعجب کردم از اینکه … همه ادما تو شرایط های متفاوت با مردم جامعشون همدردی میکنن ولی شما فارغ از هرچیزی

    تمرکزتون رو گذاشتین روی اصل و وقتی من شنیدم این حرفارو از زبون شما چقد ایمانم به شما و اینکه شما مثل هیچ یک از انسانهای دیگه نیستین قویتر شد

    بااینکه اونموقع من حال روحیم به خاطر مساعل خانوادگیم خوب نبود اما وقتی فایل شمارو شنیدم یک نور تو دلم حس کردم که فری مسیر استاد درسته

    چون استاد نیومد بگه عتراض کنین فلان کنید

    چون من خودم بشدت از این چیزا دوری میکنم و هیچوقت تو عمرم نه دیدم و نه اینکار رو کردم

    خدارو خیلی شکر میکنم که مم رو با شما آشنا کرد و من صداقت رو توی تک تک کلمات شما دیدم توی فرکانستون حس کردم و الان چقدر قشنگ باتعهد تو مسیرتونم و هرروز دارم تلاش میکنم برای بهتر زندگی کردن

    خدایا شکرت

    دوستت دارم استادگلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      سید عظیم بساطیان گفته:
      مدت عضویت: 891 روز

      بنام خدای علیم و حکیم

      رحیم و بسیط و شریف و نعیم ”

      سلام بر فرشته ی ” فرشته ی

      سلام و درود ی با عطر گل و به لطافت لبخند رضایت خدا ”

      روز تون عالی

      و متعالی ”

      و دلتون شاد ”

      کامنت مختصر و مفید شما رو مطالعه کردم ”

      چقدر خوب گفتید که تمرکز نمی‌ذارید رو ناخواسته هاتون ” و همیشه به دنبال اصل هستید ”

      من حقیقت قبل از آشنایی با استادم “اصلا تمرکز نمیذاشتم روی این مسائل ” و فقط و فقط حال خودتو خراب میکنی ”

      حال خوب و آرامش خیلی مهمه و چقدر اتفاقات خوبی رو تجربه میکنی زمانی آرامش داری ”

      تا درون تغییر نکنه ” بیرون تغییر نمیکنه ”

      منم خداوند رو شاکرم برای وجود استاد خوبان

      برای وجود فرشته عزیز ”

      و تمام دوستان گلم ”

      روزتون رنگین ”

      پراز اتفاقات قشنگ ”

      افکارتان سبز ”

      دلتون به پاکی آسمان ”

      صحبت هاتون پراز انرژی مثبت ”

      I wish you sccess

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  8. -
    رویا مهاجرسلطانی گفته:
    مدت عضویت: 2274 روز

    رد پای من در روز 121

    روز شمار تحول زندگی من فصل چهارم

    قانون تغییر ناخواسته ها

    صَدَّقَ بِالْحُسْنَىٰ ، فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَىٰ

    اگر خوبیها رو به خوبی تصدیق کنید ، ما هم شما رو آسون میکنم برای آسونی‌ها

    سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته ی مهربان و سلام به همگی دوستان نور چشمی های خداوند که در این سایت ساکن هستند..

    امسال عید به چند تا تضاد در مورد روابط روبرو شدم که خیلی زود فهمیدم که بخاطر توجه به ناخواسته بوده و این موارد و باورهای نامناسب رو در خودم شناسایی کردم خدا رو شکر .. اینکه عدم احساس لیاقت و دیگری احساس کمبود رو در خودم فوری شناسایی کردم و بخاطر اینکه قبل از عید نوروز در دفتر هدف گذاریم برای تغییر شخصیتم در تمام جنبه های زندگیم نوشته بودم دقیقا خداوند در همین زمینه تضادهایی رو بهم نشون داد تا بطور تمرکزی روی این جنبه های روابطی زندگیم روی باورهایم کار کنم و نکته برداری کردم و دست به عمل شوم

    بخدا قسم آنقدر تضادها دوستان حقیقی و واقعی و نشانه های واضح و آشکار الهی ما هستند که دقیقا دارند بهمون هشدار میدن که باید سریع تغییر مسیر بدهیم.و ما رو بسمت اهداف مون هُل می دهند و باید خیلی هم خوشحال باشیم برای حضور این تضادها و از اینکه ما رو از این تله ها و موانع ها نجات می دهند باید ممنون و سپاسگذار باشیم .

    در مورد روابط درست و مناسب و ارتباطات خیلی سریع فهمیدم که این اشخاص در مدار من نیستند با اینکه از دیدن شون خوشحال شده بودم و خیلی خیلی به من لطف کردند و محبت داشتند و کلی عیدی های خوب و عالی پولی و مالی و مادی هدیه گرفته بودم و خب البته من هم متقابلا این لطف شون رو جبران می کردم و بی جواب نذاشتم خدا رو شکر .. ولی انگار باید این محبت شون رو با مسایل دیگری قاطی نکنم مثلاً این باور رو داشتم که ای بابا اینا اینقدر به من لطف کردند حالا اشکالی نداره که بعضی از حرکت ها و رفتاراشون رو هم تحمل کنم( تضاد ) آخه من همیشه بخاطر اینکه مثلا فلان کار رو برای من انجام دادن کوتاه میومدم ( کوتاه آمدنم نه بخاطر اینکه یادم می‌رفت بلکه در ذهنم داشتم می جنگیدم و به نجواهای ذهنم توجه داشتم ) بخصوص اینکه از طرف نزدیکان باشه و مدام داشتم خود خوری می کردم و یا بعبارتی مدام داشتم به اون رفتارها و یا ناخواسته ها توجه می کردم.. که البته در کامنت های ایام نوروز م نوشتم .. مثلا یکی از اون چند مؤرد. یکیش این بود . اینکه من از صدای بلند موزیک های رپ و بی محتوا ی داخل فضای بسته در اتومبیل لذتی نمی برم و اصلا کنترل ذهن عملا از دستم خارجه و همخونی های این عزیزانم با داد و فریاد و احساساتی شدنشون با این موزیک های شلوغ پلوغ و بی ربط اصلا با افکار من کاملا در تضاد بود و مزید بر علت شده بود .. بخصوص قبل اینکه حرکت کنیم پسر خواهرم با مسخره بازی گفت: هر کی آهنگ های دلبخواه مو دوست نداره با من نیاد… من همون لحظه ناراحت شدم و گفتم: باشه من نمیام .؛ که خواهرم فوری از پسرش حمایت کرد و جبهه گرفتن مقابل من.. یک لحظه فکر کردم و پیش خودم خیلی حساب و کتاب کردم و با خودم فکر کردم اینکه امروز رو کوتاه بیام چون مثلا اینکه داشتیم می‌رفتیم مهمونی خاله جانم ناهار منتظرمون بود و دیگه اینکه عید هستش و دلخوری ایجاد نکنم و به اصطلاح روز مون رو با تصمیمات غیر منطقیم خراب نکنم .. پیش خودم گفتم : من خیلی وقته که از اون 99٪ جامعه جدا شدم پس من باید با افرادی هم مدار باشم که با افکار جدید من در هماهنگی باشند .. پس چرا اینطوری شد ؟؟؟؟

    چرا دیگران باید برای من تعیین و تکلیف کنند؟؟؟

    چرا اصلا در مدار ناخواسته ام قرار دارم ؟؟

    پس اگر ضعفی هست حتما در ذهن من اشکالی وجود داره .. چون من لایق همچین رفتار و روابطی نیستم پس باید روی عزت نفس و لایق بودن و احساس لیاقتم کار کنم یعنی اینجا همون جایی بود که سریع فهمیدم من برای خودم ارزش قایل نبودم و یک احساس کمبودی رو در جنبه های مختلف عمیقأ حس کردم و بعدش چند روزی با خودم صحبت کردم .. اینکه باید باورهامو تغییر بدم .. آنقدر برای خودم ارزش قایل باشم که 1) با هر کسی همسفر و همراه نشم حتی اگر آن شخص از نزدیک ترین اشخاص به من باشه..

    2) باورها مو در مورد فراوانی بهبود ببخشم و آنقدر باید آزادی مالی و آزادی عمل در انجام دادن هر کاری رو داشته باشم که تصمیم گیرنده خودم باشم تا آرامش و آسایش بیشتری رو وارد تجربه ی زندگیم کنم

    من به این نتیجه رسیدم که هنوز شخصیتم در این مورد. تغییر محسوسی نکرده پس برای اینکه در روابط درست و مناسب قرار بگیرم اول باید روی عزت نفس خودم و احساس لیاقتم کار کنم و دوم اینکه باید از ناخواسته هایم اعراض کنم یعنی به رفتارها و اعمال منفی دیگران توجه نکنم( ناخواسته ها)

    بلکه به اعمال و رفتار مثبت و و درست و مناسب اشخاصی که با آنها در ارتباط هستم توجه کنم ( یعنی خواسته ها) که این تغییر باور نیاز به تمرین و تمرین و تکرار مداوم و مستمر و کار کردن روی افکارم رو دارد تا تبدیل به باورهای قدرتمند کننده ای شود .. و باید به نکات مثبت و زیبایی ها تمرکز و توجه کنم و تحسین کنم تا در مدار شرایط و روابط افراد درست و مناسب هدایت بشم و جهان قانون کبوتر با کبوتر رو خودش هماهنگ می کنه و این افراد یا تغییر می کنند و هم مدار می شویم و یا از دایره ی روابطم خارج می شوند که در هر دو حالت بنفع من تمام می شود و بقول معروف الخیر و ما فی ما وقع می شود و جهان خودش وارد عمل می شود..

    اتفاقا چند روزی روی باورم کار کردم و نتیجه این شد که روز سیزده بدر خواهرم اینا می خواستند از کرج بیان پیش مون و یا اصرار داشتند که ما بریم پیش شون ( که البته من همون لحظه پیشنهادشو برای رفتن رد کردم) ولی جهان خودش هماهنگ کرد و به شکل کاملا طبیعی و عالی و بدون هیچ نگرانی بسادگی به راحتی به آسونی و سهولت و به زیبایی و عزتمندانه مانع این رفت و آمدهای بی ربط و نامناسب شد و من رو بسمت زیبایی های بیشتر اطراف منزلم هدایت کرد یعنی خیلی شیک و عالی رفتم کوه تپه ی نزدیک خانه ام کلی کوه پیمایی کردم و لذت بردم و اونجا موتور سواری رو دیدم که کلاه کاسکت. داشت و روی تپه ها مانور میداد و باهاش صحبت کردم و احوالپرسی و یاد موتور استاد عزیزم افتادم بعدش با چند نفر از همسایگان خیابان پایینی هم صحبت شدم که سگ های خوشکل شون رو آورده بودند توی سبزه زارهای تپه بازی می کردند و کلی بهم خوش گذشت و لذت بردم و تازه در مسیر رفت و برگشتن هم فایل های استاد عزیزم رو چندین بار گوش میدادم خدایااآاا صد هزار مرتبه شکرت ممنون و سپاسگذارم.. این هم نتیجه ی کار کردن روی خودم .. البته نیاز مداوم به تکرار و تکرار و تمرین بیشتری دارد ولی همین الآنم هم خیلی خیلی راضی و خوشحالم چون در مدار آرامش بیشتری هستم خدایا شکرت

    استاد گفتند .. کسانی که غر میزنند و از هیچی راضی نیستند و مدام اعتراض می کنند و به نکات منفی توجه دارند مثل همین اشخاصی که در خیابان ها معترض بودند هر کجایی که باشند و هر کجایی که بروند از همانجا هم ایراد می گیرند و همیشه در نا آرامی بسر میبرند و هیچ آرامشی ندارند ..

    خدایا ترا تحسین می کنم که این خصلت خداگونه ام را طلب می کنم که هر روز در مدار تحسین های روز افزون بیشتری هدایتم کنی همانطور که خودت انسان را تحسین کرده ای و گفتی تبارک الله و الحسنین الخالقین….

    .تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه ی ارسال فرکانس ها و باورهای خودمان است چه آگاهانه و چه ناآگاهانه

    کنترل ذهن همان کنترل ورودی هایی است که به آن توجه می کنیم یعنی بایدآگاهانه ببینیم به چه چیزهایی توجه می کنیم یعنی طبق قوانین جهان هستی همین لحظاتی که احساس خوب را داریم را برایمان بولدتر. و بزرگ نما تر می کند ..

    وقتی بتونیم ذهن مون روآگاهانه کنترل کنیم یعنی فرمان زندگی دلبخواه مان در دست خودمان است

    به  هر  آنچه  که  توجه  می کنیم  از  ریشه  و  اساس  همون  موضوع  وارد  زندگی مون میشه

    پس طبق این قانون *ما در هر لحظه داریم اتفاقات مون رو خلق می‌کنیم، بنابراین اگر می‌خواهیم نتایج نتایج پایداری باشه باید همیشه به خواسته ها و نکات مثبت و زیبایی ها توجه کنیم آگاهانه روی خودمون کار کنیم

    توی تمام جنبه های زندگیمون؛ هر روز به خودمون بگیم و از خودمون بپرسیم چطور با شرایط بهتر و با کیفیت تر و با بهره وری بالاتر میتونیم زندگی مون رو بهتر کنیم و تغییر دهیم تا به مدار بالاتری هدایت شویم تا چرخ زندگی مون خیلی رون تر بشه و تضادهامون کمتر بشه و شخصیت مون در تمام جنبه های زندگیمون تغییر بنیادین و اساسی کنه ..

    البته باید بیاد داشته باشم و بخودم یادآوری کنم که قبل از اینکه به تضادی بر بخورم باید آنقدر به خواسته ام و باورهایم توجه کنم و از ناخواسته هام اعراض کنم که نیازی به نشونه ها و تضادها نباشد الهی آمین

    استاد جان ممنون سپاسگذارم که در چندین فایل شما اعراض از ناخواسته ها رو بطور مفصل هر بار برامون توضیح دادید و مسایل رو با قوانین برامون روشن کردید ..خدایاااا ممنون و سپاسگذارم خدایااا شکرت

    خدایاااا تنها ترا می پرستم و تنها از تو یاری می جوییم

    IN GOD WE TRUST

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  9. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 3271 روز

    سلام به استاد عزیزم، مریم جون نازنین و همه دوستان

    استاد جان این مثالی که زدین رو دقیقا من هم بهش رسیدم، ۶ ماهه که باشگاه انقلاب عضو شدم و میرم اونجا پیاده روی میکنم

    استاد اونجا اصلا چیزی به نام حجاب اجباری برای خانوما وجود نداره

    هر خانومی دوست داره روسری داره هر کی نمیخواد با تی شرت آستین کوتاه و بدون روسری داره ورزش خودشو میکنه و هر کی سرش به کار خودشه

    استاد همین چند هفته پیش با خودم گفتم: میبینی قانون چقدر دقیق عمل میکنه، هر کسی در هر مداری که باشه از همون جنس آدم و از همون جنس احترام میبینه توی زندگیش

    در کل استاد توی این “شرایط به ظاهر بد کنونی” چقدر نیاز به حرف های شما داشتیم که مثل یک تلنگر میمونه و ناگهان تو رو به هوش میاره که بیدار شو، مسیر درست اینجاست…..

    این قانون رو نباید یادمون بره: { احساس خوب = اتفاقات خوب }

    هیچ وقت یادم نمیره ۳ سال پیش که پندمیک شروع شد، انقدر قوی و آگاه به قوانین بودم که اصلا انگار نه انگار ۹۰ درصد مردم جهان درگیر پندمیک هستن!

    اصلا انگار من و خونواده ام توی یه دنیای دیگه زندگی میکردیم

    در حدی که یادمه همه ی کسب و کار ها مدت طولانی تعطیل شده بود و همه ناراضی بودن ولی من از شرایط استفاده کردم و خیلی سریع شغلمو آنلاین کردم و در آمدم سه برابر شد.

    همه ی اطرافیان گریه میکردن و فکر میکردن دنیا با وجود پندمیک به آخر رسیده ولی من اصلا انگار تو باغ نبودم و شرایط برای هم من و هم خانواده ام بهتر میشد. در حدی که بعضی از دوستان نزدیک حسودی میکردن!

    خلاصه که استاد حق با شماست، ما یه روزایی قانون رو یادمون میره و شما چقدر ماهرانه دومرتبه بهم گوشزد کردین که :

    نگار، این “شرایط بد کنونی” از جنس همون اوضاع بد پندمیکه، همه اش از یه جنسه

    همون طوری که در اون اوضاع انقدر دقیق ذهنتو کنترل کردی، پس الان هم میتونی

    توی دوران پندمیک ۹۰ درصد آدمای کره زمین شرایط افتضاحی داشتن ولی تو در گروه ۱۰ درصدی بودی که ذهنشون رو کنترل کرد و زندگی و شرایط اقتصادیت رو به بهترین شکل پیش بردی

    پس

    الان هم همینه

    به زیبایی ها توجه کن که به زیبایی ها هدایت شی

    مرسی از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    عاطفه نوری گفته:
    مدت عضویت: 2033 روز

    سلام به استاد عزیزم و نازنینم،

    استاد شما توی کتاب چگونه فکر خدا را بخوانیم گفتید این سیستم این انرژی هدفش رشد و گسترش جهان هست،

    کسی ک رفتار و باورهایش در این جهت باشد خداوند حمایت میکند هدایت میکند،

    یعنی اگر من رفتارهایم تلاش کردن هایم در جهت رشد آگاهی و در واقع نیت خییر باشد خداوند این سیستم این انرژی من را هدایت می‌کند این انرژی حامی من هست،

    چرا؟! چون هدفش همینه هدفش رشد گسترش جهان هست وقتی هم من را در چنین جهتی ببینید( خداوند ناظر و آگاه بر بنده گان هست) پس قطعا من تحت حمایت و هدایت خداوند هستم…

    در مقابل قطعا و یقینا خداوند این سیستم این انرژی نگاه احساسی ندارد در برابر این واکنش ها و احساسات بشری انسانیت و همدلی…

    آشوب ها اعتراضات اشک ها دعوا کردن ها و هزاران رفتار بی نتیجه…

    آیا در جهت هدف این سیستم این انرژی هست؟!

    آیا در جهت گسترش جهان هست و اون فرکانس همسو با خداست؟!!!

    چقدر کتاب چگونه فکر خداوند را بخوانیم آگاهی دهنده ست و چقدر تحسین میکنم و چقدر سپاسگزار خداوندم و شما استاد هوشمند و دانا و خردمند و عزیزم…

    پایه و اساس تمام این آگاهی های سایت می‌تونه باشه این کتاب فوق‌ العاده…

    این سیستم این انرژی نگاه انسانی ندارد در برابر حوادث این دنیا بلکه فقط فرکانس رو میگیره و بهت نعمت رو میدهد،

    فرکانس باور و اینکه نیت شما چیست؟! آیا خییر هست آیا در جهت هدف خداوند هست آیا در جهت گسترش این جهان هست؟!

    و وقتی تامل دقیق تر بشه چقدررر منطقی هست این سیستم این انرژی این قوانین و این صحبت های شما و این نحوه ی نگرش شما و چقدر بی نهایت متفاوت از جامعه هست،

    و قطعا خداوند این سیستم این انرژی حمایت میکند هدایت میکند از قدرت و نیروی خودش در جهت گسترش میدهد به بنده ای که میخواهد حرکت کند رشد کند تلاش کند آگاه شود…

    به همین دلیل رکن تسلیم بودن خیلی مهمه تسلیم در برابر رب این نیرو، انرژی برای هدایت و حمایت در جهت رشد و گسترش برای هدف این جهان چون اون آگاهه و اون قدرت و انرژی بی نهایت هست برای حمایت هدایت و کمک کردن و هرچقدر تعقل شود چقدر منطقی تر بنظر می‌رسد…

    واژه ی رحمانیت برای همه،

    واژه ی رحیم بودن برای افراد خاص که در جهت هدف خداوند هستند کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام میدهند و کانون توجه خودشون رو بی نهایت کنترل میکنند…( یه جمله رو چند روز پیش مطالعه میکردم می‌گفت اگر سرت تو کار خودت هست انسان سالمی هستی و پیگیر هدفهات هستی و در واقع دنبال ضرر رساندن نیستی پس بدون شک بدون او با شماست هرکجا که باشید,یعنی این که این سیستم و انرژی حمایت میکند چون در جهت رشد و حرکت و تلاشی)

    پس در نتیجه خداوند یاور اون بندگانی هست که در جهت خودش هستند و چقدر چقدر منطقی هست،

    قطعا یاور معترضین و آشوب گران نیست و این صرفا نگاه و احساسات انسانی هست و موقتی قطعا چند روز دیگه تمام میشه و مثل سابق،

    چون تا زمانی که اون فرکانس ها تغییر نکند اتفاقی نخواهد افتاد و خداوند رو حامی و هادی نخواهید یافت، و چقدر باز هم منطقی هست این موضوع…

    بنظرم این آگاهی یک باور بی نهایت قوی می‌تونه باشه که من حمایت صدرصد و نگاه رحیم بودن خداوند رو بدون شک خواهد داشت و دارم و هر لحظه احساس میکنم چنین وجهی از خداوند را در واقع این وجه از خداوند را من برانگیخته کرده ام چرا؟! چون من در جهت هدف خداوند در حال حرکت و تلاش هستم برای آگاهی برای موفقیت برای بیدار شدن و هماهنگ و همسو با هدفی که خداوند دارد و جهان را گسترش بدهم با حمایت خودش،

    منطق این باور هم بدون شک چون خداوند هدفش همین هست رشد گسترش جهان زیبایی جهان خییر بودن همه چیز و هدف خلقت من هم همین بوده و هست و خواهد بود رشد گسترش، گسترش تا بی نهایت صد البته که با تکامل و آرام آرام…

    در مقابل باورهای جامعه( تقدیر سرنوشت طلسم شدن سرنوشت خدا نخواست خدا نمیخواد صلاح نبود ای کاش خداوند به ما نگاهی بیندازد خدا مارو نمی‌بیند شانس نداریم… ))اینها نشان دهنده ی این موضوع هست ک خداوند رو سیستمی درک نکردن و قدرت رو به عوامل بیرونی دادن،

    در صورتی که باید فقط به درون سفر کنیم و در درون خودمان آشوب کنیم با باورهای گذشتگان چقدر منطقی هست این موضوع.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: