اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد سلام چقد این هدایت ها به موقع و عالی هستن این فایل و بارها گوش دادم این فایل و هدایت هاش و کسی نیست تجربه نکرده باشه اول از عمل کردن به این فایل و نجنگیدن بگم من همون اوایل که به صورت متعحد زوم شدم رو خودم با این که همسرم زوم بود روی تلویزیون دیدن من بدون این که بخوام فشاری بیارم فقط سعی کردم خودم نبینم اتفاق افتاد و تلویزیون خراب شد و قطع شد منم از خدا خواسته درستش نکردم و تلویزیون حذف شد تو این شلوغی هاهم کلآ اصلا خبر نداشتم البته دوستان میگفتن وحتی یه بار وقتی دوستان واکنش و جبهه من و خواستن گفتم آنقدر شاکی شدن که میخواستن من و بزنند این دوست مون که شاکی شده بود تو یکی از ایست بازرسی ها درگیر شد ماشینش داغون کردن خودشم چهل و پنج روز معلوم نشد کجا رفت و چیشد کاری به نتیجه ایشون ندارم که این خودش تعیید همین موضوع این جلسه هست من تو این همه ایست بازرسی ها که اتفاق افتاد کلآ یک بار بر خوردم و اون یک بار هم با این که مسلح بودن ماسک زده بودن داشتن شیرینی تقسیم میکردن و من تازه خیلی پرو به اون مأمور گفتم من دوتا شیرینی و میدارم کلآ خودم و از تمام این موضوع ها جدا کردم البته هنوز تایمی رو تو اینستاگرام حروم میکنم که دارم این اشتباه رو کمتر میکنم حالا از تجربه عمل نکردن که بگم که البته چندین قانون بود که این موضوع اتفاق برام افتاد بگم 1وقتی روی خودم کار میکنم جهان من و از انسان های که تو فرکانس من نیستن جدا میکنه اول به زبون خوش اگه نترسم شرک نداشته باشم نشانه هارو درک کنم خودم عمل میکنم ولی من مقاومت کردم و جهان با یه چک بیدارم کرد 2من قدرت این که کسی رو هم مسیر کنم با خودم ندارم توضیح و پافشاری من هیچ تاثیری نداره مثال این که همسرم وبا خودم همراه کنم 3ترس ونا خواسته ای که قدرت داشته باشه تو وجودم اتفاق میفته موضوع که موجب شد از همسرم کنده بشم ضربه ای که خودم موجب به وجود آمدنش شدم و ترس تکرار همون موضوع که شریک عاطفی جدیدم هم خودم با گیر دادن از خودم دور کردم در صورتی که ایشون یه عباس منشی و یه انسان صادق هستش این جنگیدن در باره کنترل این موضوع از وابستگی میاد که موجب میشه به جای توجه به نکات مثبت به چیز های علکی توجه کنم و این جدی بودنه این که بلند مدت نگاه کردنه تاثیر خودشو داره بتونم کوتاه مدت لذت از همین لحظه چه ایشون باشه چه نباشه و یاد آوری مهم ترین رابطه من رابطه من با خودم و خدام هست و ایمانداشتن که من حالم با خودم خوب باشه در صلح با جهان قرار بگیرم تمرکزم روی نکات مثبت خودم جهان شخص عاطفی م باشه هر اتفاقی بیفته خیر من در اون موضوع هست خودم و آگاهانه به سمت حال خوب احساس خوب هدایت کنم اون زمان تجربم حتمآ همون میشه که دوست دارم ولایقش هستم البتّه این موضوع باید در عمل استفاده کنم و بتونم کنترل و استفاده بکنم مهم ترین نکته این موضوع هست این فایل بهم این تمرین و یاد آوری کرد که درسته روزی دو بار وشاید سه بار میام خواسته هامو که دوست دارم بیشتر تجربه کنم و مینویسم بیام این نوشتن ها و تکرار کردن هارو روزی صد بار بکنم یعنی هر چقدر میتونم بنویسم بگم یاد آوری کنم وهمون لحظه باور های قدرت مند کننده رو هم تکرار کنم آنقدر ذهن مو ببرم سمت خواسته هام تجربش تجسم کردن که ذهنم کمتر وقت کنه نا خواسته هارو تکرار کنه الان که از جامعه کنده شدم و تو دل طبیعت هستم ویه خلوت و سکوت و آرامش دوتای با خدا وند و خودم دارم بیشتر استفاده بهینه کنم استاد جان دل این روزا شناور تو تمام دوره ها و فایل های هدیه دور میزنم بارها گوش میدم بی نهایت متشکرم از شما که ذهنم و گوشم و دلم و باهدایت ها با قوانین وبا خدا وند یکتا لبریز کرده اید انشاالله بهتر بفهمم درک کنم عمل کنم ولذت شو ببرم استاد متشکرم سپاسگزارم از شما این خانواده بی نظیر که بوی خدا میدن شاد باشید موفق تر سلامت تر ثروت مند تر باشید استاد جان جیگر دوست دارم
چرا جهت زندگی ام را ببرم روی مسائل پوچ و بی ارزش که اکثر مردم به آن گرفتارند وحتی نمیتوانند درست کنند وفقط با این کار شرایط را برای خودشان بدتر میکنند
نه این که مقصر کسی باشد بلکه فقط شرایط هر فرد بستگی به خودش دارد
وهر کس هر اتفاقی در زندگی اش می افتاد فقط مقصر خود آن شخص هست
هیچ کس هیچ مسئولیتی در زندگی من ندارد
اگر زندگی دارد سخت میگذرد نتیجه افکارم هست پس من نمیخواهم با مسائل الکی زندگی خودم را جهت بدهم به زندگی سخت
من با افکارم زندگی خودم را خلق میکنم
وزندگی هیچ کس به من ربطی ندارد
وهر کس در هر شرایطی هست نتیجه افکار خودش هست
من از منجلابی بیرون آمده ام که قبلاً مانند مردم فکر میکردم
پس حال که همه چیز برام زیبا شده ولذت و فراوانی در اختیارم هست
وهم را از توجه بر زیبایی ساختم
نه زور زدم
نه فشاری آوردم از لحاظ کاری بر روی خودم
ونه قرض کردم و وام گرفته باشم
همه را با افکارم ساختم واز آنچه که خدا برایم قرار داده را از آن راضی بودم
وهررچه را دارم نعمات خدا میدانم که در اختیارم قرار داده خدارا هزاران بار شکر که در مسیر فراوانی ولذت و نشاط مرا قرار داده
خدایا شکرت و سپاس گزارم بابت امروزم و اینکه غرق در سپاس گزاری بودم و لحظات بی نظیری تجربه کردم و همه جوره راضیم ازت ،خدایا شکرت این روزها خیلی بیشترو بیشتر هدایت هاتو حس میکنم صداتو میشنوم و درست تر و باصداقت تر عمل میکنم ،میتونم فارغ از هر چیزی روی مسیر درستم باقی بمونم و همواره به خودم یادآوری میکنم که دنیا جای گذره و تمام خواسته هام برا اینه که من لذت بیشتری ببرم و من همین الآنم میتونم لذت ببرم حتی قبل رسیدن به خواسته هام چون مقصدی وجود نداره و همش مسیره و من تنها و تنها چند صباحی اومدم که این تن رو تجربه کنم و باید تمام اولویت من داشتن احساس آرامش واحساس خوب در هر لحظه باشه ،احساسم عالیه ،ازخودم از خدا از تمام انسانها راضیم و احساس میکنم به مدار بهترو بالاتری از آرامش درونی رسیدم ،اشتباهاتمو میپذیرم و عاشق خودمم و شجاعت اینو دارم که هنگامی که اشتباهی میکنم خواسته یا ناخواسته ،معذرت بخوام از اون شخص حتی درحضور جمع ، با تک تک موجودات تماما در صلحم و کاملا رضایت دارم قلبا از همه چیز ،خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت این حس وحال ناب و بودن در فرکانس تو و باتو همه چیز زیباست همه چیز .
قانون تغییرناخواسته ها : یک جمله ای خیلی توجه منو جلب کرد :من میتوانم با ناخواسته ای بجنگم و حتی اونو نابود کنم یا جلوشو بگیرم یا سرش کلی جدل کنم و بحث کنم اما هرگز نمیتونم جلوی ورود اون جنس از تجربه رو به زندگیم در آینده بگیرم ، من با هرچیزی که بجنگم آن را ماندگارتر میکنم ، شاه رو انداختن بیرون از سر نارضایتی و الان میخوان جمهوری اسلامی رو برکنار کنن از سره نارضایتی ،چقدر خداوند زیبا مثال زده و چقدر روشنه مثال های خداوند تو قرآن ،اینکه آقا اونا دارن گوش میکنن اما نمیشنون ،اونا در فرکانس گمراهانن، و هیچکس از این افراد به این فکر نمیکنه که تغییر حکومت تاثیری نداره تو زندگی و تجربه اون فرد ، الان همه میگن کاش شاه بیاد ، نه تغییر حکومت گذاشتن آشغالا زیره مبله یا چسبیدن پنیر گندیده بالای لب ،این شخص به نقطه ی تمرکزش هدایت میشه ،این شخص پنیر گندیده رو نمیخواد ازخودش جدا کنه و هرجای دنیا تو بهشتم بره اون بوی بد قطع نمیشه و همیشه باهاشه ، بابا همه چیز جهان از انرژیه ،چه انرژی داری ساطع میکنی ؟؟؟با توجهت به هرچیزی با حواس پنج گانه داری سفارش اونو میدی به جهان و جهان بدون قضاوت همون تجربه رو وارد زندگیت میکنه ، توجه به هرچیزی یک جنس احساس درما به وجود میاره و همون احساس تعیین کننده ی نتایج ماست ،همون مشخص میکنه که درمسیر درستیم یا نه ؟؟ و جهان به اون احساس درونی پاسخ میده و نمیشه به هیچ وجه سره خداوند که منبع همه چیزه کلاه گذاشت ، یه آیه ای هست تو قرآن خدا میگه وقتی اعضا ی بدن کافران برعلیهشون گواهی میدن ،اونا به اعضای بدنشون اعتراض میکنن که چرا گواهی دادید؟؟و در جواب میشنوم که خداوند قادر به ما قدرت تکلم داد و به اراده او گواهی دادیم ،و جالبیش میدونی چیه؟؟؟خداوند در ادامه میفرماید این اعتراض کافران به اعضای بدنشون به این خاطره که اونا فک کردن که خدا اعمال اونارو ندیده !!!!! ببینید انسان چقدر میتونه از اصل خودش دور بشه ،چقدر میتونه در گمراهی باشه ،انقدر خدارو شیطان از یادش ببره که فک کنه خدا اعمالشو در دنیا ندیده ، خدایاااااا سپاس گزارتم بابت روشنی دل و دیده ای که به من عطا کردی بابت درک این آگاهی ها ،خدایا سپاس گزارتم بابت علم و معرفتی که برای درک قوانینت به من عطا کردی ،بابت درک آیات اعراض در قرآن واستادی که به زیبایی برام باز میکنن این مطالبو با مثال های مختلف از زوایای مختلف ،
تا من بیشتر و بیشتر حواسم باشه که قانون چیه و اصل تکراره ، اصل باوره ،اصل احساس خوب و سپاس گزاریه، اصل آرامشه در هر لحظه ،اصل توکل و ایمانه ،خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت همه چیز ،من تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .
مهربـانــا سلام و سپــاس برای فهم و درکی که از جنس تـوست.
استاد سلام و سپــاس برای این آگاهیهای نـــاب که از دل براومده و تکــاملی بس گرانبهــا را طی کرده.
خیلی جالبه که من با شنیدن چندین و چندباره این فایل، آرامشم بیشتر و بیشتر شد! با اینکه ظاهر کلام در مورد مخالفت و موافقت و اعتراض و اتفاقات به ظاهر ناخوشایند هستش!
دلیلش هم به نظر من اینه که جوهرهی این صحبتها با انرژی عالم گیر و سرچشمهی هستی، همسو و هماهنگ هست، برای همین اگر من همسوی این انرژی باشم حس خوبی بهم دست میدهد و هم مدار فرکانس والای قدرشناسی و آگاهی و لذت می شوم.
اما خدا را شکر بالاخره!! ظرف آگاهیم تاحدود زیادی هم مدار این صحبتهای بی نظیر شما شد و در وجودم نشست.
من بعد از چندین سال معنی تسلیم بودن را فهمیدم، می گفتند که تسلیم باش! اما مقاومتی که به مفهوم تسلیم داشتم خودش را با حس بد نمایان می کرد، پیش خودم می گفتم تسلیم بودن یعنی بی تفاوت بودن یعنی خنثی بودن یعنی سنگدل بودن و…
اما خدای من! ای انرژی هوشمند و فراگیر! تو این آگاهی را به دلم نشاندی که تسلیم بودن یعنی در برابر انرژی فراگیر و عالمگیر تو تسلیم باشم! نه اینکه تسلیم اتفاقات، خواسته و ناخواسته باشم!
تو همانند یک اقیانوسی هستی از جنس انرژی و ما هر کدام شکلی از مجموعه ذرات انرژی تو هستیم، پس هر کسی، گروهی، تشکلی، حزبی و کشوری با اختیار کامل و آزادانه حق دارد با افکار خودش یا خودشان هر شکلی به این انرژی بدهند و با همان شکل در این اقیانوس انرژی زندگی خود را به سر ببرند.
ما نه صاحب این اقیانوس هستیم و نه جایی به غیر از این اقیانوس داریم، پس هر اتفاقی و حتی هر جابجایی نانومتری یک ذره در همین وجود بی انتها رخ میدهد!!
پس من به دنبال چه هستم؟! از چه چیزی می خواهم فرار کنم؟ جلوی چه چیزی را می خواهم بگیرم؟! با چه چیزی می خواهم بجنگم!
واقعا فکرش را بکن! مثل یک توهم است! اینکه فکر کنم من دارم آن کار را با مخالفت یا جنگیدنم تغییر میدهم.
تنها چیزی که می شود حس کرد و تغییر داد و از همه مهمتر محافظت کرد! همین آگاهی درونیست، من باید آگاه تر شوم و ظرفهای(باورهای) بی نهایت وجودی خودم را بهتر و زیباتر کنم تا در این اقیانوس انرژی سهم بیشتری از بزرگتر شدن و آگاهی بیشتر را دریافت کنم و به سرچشمهی سعادت و یکتای خداوند نزدیک و نزدیکتر شوم.
تسلیم بودن یعنی اینکه من ایمان دارم که این اقیانوس انرژی همه جا هست، همه چیز هست و در بر گیرنده ست.
تسلیم بودن یعنی اینکه من هم از جنس همین انرژی هستم و همیشه به سلامت خواهم بود. همیشه در آرامش و راحتی خیال به سر خواهم برد.
اما به شرطی که همیشه حواسم به زاویه دیدم در هر زمان باشد و مراقب افکارم باشم که هر لحظه آنها را از توجه به ناخواستهها به خواستهها هدایت کنم. در این صورت است که با خیال آسوده، تسلیم بودن واقعی اتفاق خواهد افتاد. تسلیم بودن فقط و فقط در برابر این اقیانوس بی نهایت انرژی!
امروز برای چندین بار این فایل رو گوش دادم. یه چیزی توی ذهنم جرقه خورد.
اونم اینکه این قانون چقدر شبیه قانون اینستاگرام هست. شما هر موضوعی که بیشتر در اینستاگرام دنبال کنی از اون جنس فایل ها بیشتر برای شما نمایش داده میشه و ما چقدر راحت این رو میپذیریم و حتی بعضی ها از این قانون استفاده میکنن برای جذب فالوور بیشتر ، ولی چرا این قانون رو دائم در زندگی یادمون میره. چرا وقتی این قانون توی زندگیمون عمل میکنه ما انقدر تعجب میکنیم.
استاد بسیار سپاسگزارم که با یادآوری هاتون دائم ما رو به مسیر برمیگردانید. سپاسگزارم ،سپاسگزارم
سلام سلام خدمت همه ی عزیزان به خصوص استاد و خانم شایسته. روز 121 روزشمار اولین قدم فصل پنجم و چه فایل بی نظیری. استاد من تحسین میکنم شمارو به این دلیل که من تقریبا 5 سالی میشود که با سایت شما آشنا شدم و دارم کار میکنم و این موضوع که شما فایل هایی که جدید تر میدهید(البته این فایل برای 2 سال پیش بود ولی باز نسبت به 5 سال پیش جدید تر هست) شما حرف هاتون در هر فایل جدید تر عمیق تر میشود. انگار عمق بیشتری از این اقیانوس کیهان را هر روز داریم غواصی میکنیم.
من نکته قابل تحسینش برای من این است که شما بعد از گذشت 15 سال همچنان هر روز روی خودتان کار میکنید و این قضیه برای من یکی به وضوح مشخص است و برای همین به این پشتکار و همت و این ذهنیت که من همیشه باید پیشرفت کنم شما را تحسین میکنم.
خب و اما تجربیات من از زمانی که با سایت اشنا شدم و قبل از اشنایی با اگاهی های خداگونه.
اتفاقا در همین سالی که خیلی شلوغ بود بنده سرباز بودم و سرباز سپاه هم بودم.
اتفاقی که افتاد این بود که با این ذهنیت که صبح میرم بعد از ظهر برمیگردم خانه صبح بیدار شدم و به سمت پادگان رفتم. جایی هم که من زندگی میکردم یک شهرک خانه سازمانی سپاه بود و همه ی اهالی ان منطقه هم میدانستند.
اتفاقی که افتاد بعد از ظهر به یک باره خیلی شلوغی زیاد شد و تمام سربازان اماده باش شدند و حفاظ زدند پنجره هارو (جوش دادند سریع) و قرار بود 2 روز اماده باش باشیم. ما همه 16 روز در اخر اماده باش بودیم و همینجوری خورد خورد 2 روز 2 روز اضافه میشد.
منطقه ای که خدمت میکردم منطقه ناجالبی بود از این لحاظ که اکثر مردم ان منطقه مهمات داشتند.
خیلی از بچه ها اعصابشون خورد بود خیلی از بچه ها از صدای تیر های بیرون شهرک که مردم میزدند میترسیدند ولی من به خودم گفتم این همه سال روی خودم کار کردم الان وقتش که تفاوت ایجاد کنم و اتفاقی که افتاد این بود که آنقدر این 16 روز به من و دو سه نفر دیگر خوش گذشت و انقدر خاطره خوب شد که هنوزم یادش میوفتم خندم میگیره.
شبا اتش روشن میکردیم و سیب زمینی و همه چی و کبابی میکردیم. میگفتیم میخندیدیم و این 16 روز مثل اب خوردن برامون رد شد. ولی اکثر بچه ها مریض شده بودند و من میفهمیدم این مریضی از کجا ها داره اب میخوره.
انقدر به مغز و روان خودشون فشار اوردن و منفی نگری کردن که …
نمونه دیگرش سال 98 که بیماری همه گیر کل جهان و در برگرفت. اکثر مردم ناراضی از اینکه دید و بازدید کم شد بیرون نمیشه دیگه رفت این عذاب الهی چی بود
جالبش این عذاب الهی گفتنش
در صورتی که همین بیماری به قدری به سیستم بدنی انسان، سیستم اموزشی جهان، سیستم بانکداری جهان، به تمام سیستم هایی که به حضور فیزیکی انسان نیاز داشت رو متحول کرد و خدا فقط میدونه چقدرررررررررر به پیشرفت و توسعه جهان کمک کرد.
و در همین بین من و خانوادم برعکس همه خوشحال از اینکه همه چی بسته شده و تازه شروع اشنایی با سایت بود و میتونیم کلی رو خودمون کار کنیم.
خیلی دیگه از این جنس موضوعات برای گفتن دارم بخوام بنویسم یک مقاله میشود.
وقتی یک موضوع رو مانند همین دیدن نکات مثبت ملکه ذهن میشود که با تمرین و تکرار این اتفاق میوفتد
که یکی از بهترین موارد برای تمرین برای من سفرنامه بود که لحظه به لحظش زیبایی بود و میشود دونه دونه ی انها را نوشت و تحسین کرد.
سلام ب شما دوست عزیز سپاس گذارم از این تجربه قشنگتون. منم یاد دوران آماده باش افتادم ک توی اعتراضات بود و دوران خدمت من. البته اون زمان با سایت آشنا نبودم و هیچی نمیدونستم اما خوب داستان من هم مثل سما بود ک آقا 2 روز 2 روز اضافه میشد و ادامه داشت این موضوع اما ب لطف خدا ی هم خدمتی داشتیم بش میگفتیم
بابا ممل. خدا فرستاده بود تا ما رو بخندونه و لذت ببریم
خلاصه 4 نفره تقریبا بود شیفت های آماده باش و لب خیابون باید پست میدادی آقا میومدم و با هم دیگه میرفتیم توی پارک و خنده مسخره بازی واسه خودمون و ب قولی گشت میزنیم و واقعا هم لذت بخش بود بعد آدم هایی ک اونجا صحبت میکردیم یا با دختر هایی ک بودن اذیتشون میکردیم و در کل حالمون خوب بود و توجهی نبود ک وای الان باید خونه باشم و این جور حرفها میرفتیم دور میزدیم بعد میرفتیم پیش ماشین میدیدیم عه مثلا غذا آوردن غذا خوردم یا مثلا یکی نوشابه خریده یا بیسیم میومد تمومه برید و در کل خوش گذروندیم و هیچ اتفاقی هم نیافتاد ک اصلا برایم با کسی جر و بحث کوتاهی هم بکنیم و خدا راشکر تجربه های خیلی لذت بخشی را داشتیم
ممنونم امیر جان ک باعث شدی این خاطرات لبخند بیاره رو لبم
چند وقت بود که میخواستم یه مطلبی بنویسم در مورد توجه به ناخواسته ها تا اینکه امروز هدایت شدم به این فایل
میخوام یه ماجرایی رو تعریف کنم که خیلی برای من درس داره
یکی از اطرافیان خیلی نزدیک به من که من تا حد زیادی میشناسمش و از زندگیش خبر داره و تمام ماجراهاشو برای من تعریف میکنه با یه فردی توی رابطه هست و اما اون خانمی باهاش توی رابطه هست خانمیه که که احتمالا به دلیل تجربه های نا مناسب از ارتباط قبلیش همش توی فکر اینه که نکنه بهش خیانت بشه و حتی شوخی هایی هم که میکنه اینو نشون میده و چیزی که من درک کردم ناخودآگاه خیانت شدن بهش یه چیز جالبه (همون داستان احساس قربانی شدن )
خب اول این رابطه دو نفر خبری از خیانت و این داستانا نبود ، تا اینکه چند وقت پیش اون آقا با من تماس گرفت و گفت که اره با یه کیس جدید آشنا شدم و باهم بیرون رفتیم و خیلی خوشم اومده ، و همون جا بود که ذهن من زنگ زد و گفتم به به این جهان قانونمند و چقدر این جهان جالبه ، اون خانم با توجه به خیانت ، با چک کردن مداوم گوشی ، با گفتن اینکه این کی بود زنگ زد ، فلانی کیه ، بهمانی کیه ، خلق کرد اون خیانت رو و الان اونو توی دنیای واقعی هم داره ، تاکید میکنم اون اول هیچی نبودا و هیچ کسی نبود ولی الان هست به همین راحتی خلقش کرد بدون اینکه خبر داشته باشه
یه مثال خیلی باحال دیگه ای هم که دارم ، اینه که دیروز داشتم فیلتر های اب تسویه رو عوض میکردم و اخر کار با اینکه همه چیز درست بود ولی دستگاه کار نمیکرد و من دیدم دارم عصبی میشم و به خودم گفتم ولش کن اینطوری مسئله حل نمیشه و من باید حالمو خوب کنم اون وقت جواب گفته میشه و ایده هایی که الان به ذهنم میخوره اشتباهه ، خلاصه ول کردم و اومدم نشستم بازی تیم محبوبم رو دیدم و اصن حالم عوض شد و حدود ده دقیقه بعد بابام گفت که بیا دستگاه درست شد ، یکی از سیم هاش شل شده بود زدمش جا و به خودم گفتم ببین اگه ایده هایی رو انجام میدادم که توی احساس بد بهم گفته میشد همه چیزو زده بودم داغون کرده بودم
من چقدر دوستت دارم استاد 😍😍😍… همین که شروع به حرف زدن میکنی تفاوت فرکانسیت با همه ی اونهایی که میشناسم به راحتی قابل لمسه … وقتی لب باز میکنی روحم پرواز میکنه .. قلبم اروم میگیره … از بس که حرفات روی خط خداست …
من تجربه خودم بگم ….
همین موردی که گفتین دوستتون فایل فرستادن که خانمها کنار دریاچه راحت بدون روسری ورزش میکردن من به شخصه تجریه کردم … من واقعا هرجوری دوسداشته باشم با هرپوششی از خونه بیرون میرم و هرگز و هرگز و هرگز تا بحال اتفاق نیفتاده که به مشکل برخورده باشم با اینکه توی شهر اصفهان هستم و خیلی نسبت به تهران اینجا مردم مذهبی تر هستن … و همین چند روز پیش این موضوع به یکی از اطرافیان که به شدت پیگیر موضوعات اخیر در ایران بود و از من شاکی بود که چرا تو بی تفاوت هستی ؟ چرا حرفی در موردش نمیزنی ؟ که این وظیفه ی همه ی ماست که شرکت کنیم در این اعتراضات … فکر میکنید وقتی بهش گفتم تا بحال هرگز من بخاطر پوششم توی جامعه به مشکل برنخوردم چه جوابی داد؟؟؟…… گفت خب خاطر اینکه تو همیشه با ماشین شخصیت بیرون میری !!!! و من دیگه ادامه ندادم و گفتم حق با شماست🙂
اینم بگم که من در بین اطرافیانم همیشه ازادترین و راحتترین پوشش چه از لحاظ لباس چه از لحاظ موی سر دارم واین بخاطر اولویت ازادی و راحتی خودم در هر شرایطی هست …
و اینکه تا بحال به مشکل نخوردم بخاطر قانون بی نظیری که از شما یاد گرفتم …
همه چیز و همه چیز و همه چیز تمرکزه👌👌
همه چیز و همه چیز و همه چیز کانون توجه 👌👌
استاد تو یه دونه ای من عاشقانه حرفاتو گوش میدم و سعی میکنم عمل کنم …
خبه نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی
سلام به استاد و دوستان عزیزم
«قانون تغییر ناخواسته تمرکز کردن روی خواسته»
برداشت کلی من از این فایل عالی:: به هر آنچه که نمی خواهی تو ندگیت باشه اگر توجه کنی از طریق دیدن ،شنیدن ،صحبت کردن در موردش ، تلاش کردن به وسیله اعتراض کردن ،بحث کردن ،مبارزه و جنگیدن ،خشم و عصبانیت به منظور تغییر اون شرایط که همه این واکنشها احساس بدی رو ایجاد میکنه اصل و اساس اون موضوع رو بیشتر و بیشتر تو زندگی میاره و وقتی به خواسته تو هر شرایطی که ناجالب هست با کنترل ذهن با توجه کردن به نکات مثبت به زیباییها تو همون اوضاع به احساس خوب میرسی ما لاجرم از بی نهایت طریق خیلی ساده و راحت و عزتمندانه بهش هدایت میشم ارتباط این نوع از تجربه احساس و تجربه اتفاقات رو هممون داریم ولی تو شرایط متفاوت گاها فراموش میکنیم و با اکثریت جامعه که مسیر اشتباه رو میرند همراه میشیم یا تحت تاثیر جو محیط این قانون رو فراموش میکنیم به هر حال هیچ تبدیلی در سنت الهی نیست من باید طبق قانون عمل کنم تا نتیجه دلخواه رقم بخوره کنترل ذهن تو شرایط سخت اصلا کار راحتی نیست نیاز به تعهد،تمرین و تکرار داره ولی پاداش این مهارت در کنترل ذهن واقعا بزرگه و ارزشش رو داره درک این قانون باعث میشه که تو هرطوری شده از ناخواسته ها اعراض و به خواسته ها و زیباییها توجه کنی
مهمترین کاری که کمک میکنه ذهنت از نازیباییها ،ناخواسته ها دور بشه صحبت نکردن در مورد اون موضوع هست چون صحبت کردن در موردش اون موضوع رو تو ذهن تو فعال نگه می داره و همین یه کار بیشتر تو رو در مدار ناخواسته میبره
تجربه من مربوط به زمانی بود که تو دوران بیماری پدرم بیمار شد و من با توجه کردن بهش و اعتراض کردن به اینکه چرا انقدر پیگیر این بیماری از طریق رسانه بود خودم هم دچار بیماری شدم و بعد با شکرگزاری برای سلامتی اعضای بدنم آروم آروم بهتر شدم و دیگه هیچ وقت در این موردمسیر با هیچ کسی صحبت نکردم
زمانهایی که از رفتار نادرست اطرافیان خودم اعراض کردم قصد نصیحت و گفتگو و بحث کردن برای متقاعد کردن و تغییرشون برداشتم و تمرکز رو بر ویژگی مثبت اونها گذاشتم احساسم رو خوب کردم وجه خوبشون برانگیخته شد و با من عالی بودند و نهایتا هم خیلی راحت با تغییر مدارهاشون به راحتی جدا شدند سکوت من تمرکز کردن روی خودم و خواسته هام و زیباییها همه چی رو به راحتی تغییر داد حتی تو یک خونه وقتی متفاوت فکر و باور و عمل میکنی نتیجه کاملا متفاوتی رو تجربه میکنی آرامش بیشتری داری احساس خوب داری و زودتر به خواسته هات میرسی و در کل نتایج بهتری رو تو یک شرایط یکسان خود تو از دیگر اعضای خانواده تجربه میکنی
خوشبختانه هیچ اخباری از این روزهای ایران ندارم هیچ صحبتی نمی شنوم و فقط دارم به خواسته هام و اهدافم فکر میکنم و تو این سایت الهی بیشتر رشد میکنم و به درک و عمل بهتر قانون پی میبرم و عمل میکنم این کنترل ورودی ها باعث شده متمرکزتر بشم و سکوت من بیشتر شده در مقابل دیگران به خاطر درک بهتر قانون فرکانس و باورهای هر شخص فقط زندگی اون شخص رو تحت تاثیر قرار میده نه شخص دیگری باعث شده فقط رو افکار و باورها و فرکانس های خودم متمرکز بشم قانون رسیدن به خواسته ها به زیباییها به آرامش و ازادی بیشتر فقط و فقط کنترل ورودیهای ذهنی و توجه کردن به خواسته و داشتن باورهای درسته و چگونگی رسیدن به خواسته هام رو خداوند میدونه و به راحتی و ساده گی و عزتمندانه هدایت میکنه
بسم الله الرحمن الرحیم سلام استاد سلام چقد این هدایت ها به موقع و عالی هستن این فایل و بارها گوش دادم این فایل و هدایت هاش و کسی نیست تجربه نکرده باشه اول از عمل کردن به این فایل و نجنگیدن بگم من همون اوایل که به صورت متعحد زوم شدم رو خودم با این که همسرم زوم بود روی تلویزیون دیدن من بدون این که بخوام فشاری بیارم فقط سعی کردم خودم نبینم اتفاق افتاد و تلویزیون خراب شد و قطع شد منم از خدا خواسته درستش نکردم و تلویزیون حذف شد تو این شلوغی هاهم کلآ اصلا خبر نداشتم البته دوستان میگفتن وحتی یه بار وقتی دوستان واکنش و جبهه من و خواستن گفتم آنقدر شاکی شدن که میخواستن من و بزنند این دوست مون که شاکی شده بود تو یکی از ایست بازرسی ها درگیر شد ماشینش داغون کردن خودشم چهل و پنج روز معلوم نشد کجا رفت و چیشد کاری به نتیجه ایشون ندارم که این خودش تعیید همین موضوع این جلسه هست من تو این همه ایست بازرسی ها که اتفاق افتاد کلآ یک بار بر خوردم و اون یک بار هم با این که مسلح بودن ماسک زده بودن داشتن شیرینی تقسیم میکردن و من تازه خیلی پرو به اون مأمور گفتم من دوتا شیرینی و میدارم کلآ خودم و از تمام این موضوع ها جدا کردم البته هنوز تایمی رو تو اینستاگرام حروم میکنم که دارم این اشتباه رو کمتر میکنم حالا از تجربه عمل نکردن که بگم که البته چندین قانون بود که این موضوع اتفاق برام افتاد بگم 1وقتی روی خودم کار میکنم جهان من و از انسان های که تو فرکانس من نیستن جدا میکنه اول به زبون خوش اگه نترسم شرک نداشته باشم نشانه هارو درک کنم خودم عمل میکنم ولی من مقاومت کردم و جهان با یه چک بیدارم کرد 2من قدرت این که کسی رو هم مسیر کنم با خودم ندارم توضیح و پافشاری من هیچ تاثیری نداره مثال این که همسرم وبا خودم همراه کنم 3ترس ونا خواسته ای که قدرت داشته باشه تو وجودم اتفاق میفته موضوع که موجب شد از همسرم کنده بشم ضربه ای که خودم موجب به وجود آمدنش شدم و ترس تکرار همون موضوع که شریک عاطفی جدیدم هم خودم با گیر دادن از خودم دور کردم در صورتی که ایشون یه عباس منشی و یه انسان صادق هستش این جنگیدن در باره کنترل این موضوع از وابستگی میاد که موجب میشه به جای توجه به نکات مثبت به چیز های علکی توجه کنم و این جدی بودنه این که بلند مدت نگاه کردنه تاثیر خودشو داره بتونم کوتاه مدت لذت از همین لحظه چه ایشون باشه چه نباشه و یاد آوری مهم ترین رابطه من رابطه من با خودم و خدام هست و ایمانداشتن که من حالم با خودم خوب باشه در صلح با جهان قرار بگیرم تمرکزم روی نکات مثبت خودم جهان شخص عاطفی م باشه هر اتفاقی بیفته خیر من در اون موضوع هست خودم و آگاهانه به سمت حال خوب احساس خوب هدایت کنم اون زمان تجربم حتمآ همون میشه که دوست دارم ولایقش هستم البتّه این موضوع باید در عمل استفاده کنم و بتونم کنترل و استفاده بکنم مهم ترین نکته این موضوع هست این فایل بهم این تمرین و یاد آوری کرد که درسته روزی دو بار وشاید سه بار میام خواسته هامو که دوست دارم بیشتر تجربه کنم و مینویسم بیام این نوشتن ها و تکرار کردن هارو روزی صد بار بکنم یعنی هر چقدر میتونم بنویسم بگم یاد آوری کنم وهمون لحظه باور های قدرت مند کننده رو هم تکرار کنم آنقدر ذهن مو ببرم سمت خواسته هام تجربش تجسم کردن که ذهنم کمتر وقت کنه نا خواسته هارو تکرار کنه الان که از جامعه کنده شدم و تو دل طبیعت هستم ویه خلوت و سکوت و آرامش دوتای با خدا وند و خودم دارم بیشتر استفاده بهینه کنم استاد جان دل این روزا شناور تو تمام دوره ها و فایل های هدیه دور میزنم بارها گوش میدم بی نهایت متشکرم از شما که ذهنم و گوشم و دلم و باهدایت ها با قوانین وبا خدا وند یکتا لبریز کرده اید انشاالله بهتر بفهمم درک کنم عمل کنم ولذت شو ببرم استاد متشکرم سپاسگزارم از شما این خانواده بی نظیر که بوی خدا میدن شاد باشید موفق تر سلامت تر ثروت مند تر باشید استاد جان جیگر دوست دارم
سلام
درجایی که همه چیز را میتوان با افکارم زیبا بسازم
چرا جهت زندگی ام را ببرم روی مسائل پوچ و بی ارزش که اکثر مردم به آن گرفتارند وحتی نمیتوانند درست کنند وفقط با این کار شرایط را برای خودشان بدتر میکنند
نه این که مقصر کسی باشد بلکه فقط شرایط هر فرد بستگی به خودش دارد
وهر کس هر اتفاقی در زندگی اش می افتاد فقط مقصر خود آن شخص هست
هیچ کس هیچ مسئولیتی در زندگی من ندارد
اگر زندگی دارد سخت میگذرد نتیجه افکارم هست پس من نمیخواهم با مسائل الکی زندگی خودم را جهت بدهم به زندگی سخت
من با افکارم زندگی خودم را خلق میکنم
وزندگی هیچ کس به من ربطی ندارد
وهر کس در هر شرایطی هست نتیجه افکار خودش هست
من از منجلابی بیرون آمده ام که قبلاً مانند مردم فکر میکردم
پس حال که همه چیز برام زیبا شده ولذت و فراوانی در اختیارم هست
وهم را از توجه بر زیبایی ساختم
نه زور زدم
نه فشاری آوردم از لحاظ کاری بر روی خودم
ونه قرض کردم و وام گرفته باشم
همه را با افکارم ساختم واز آنچه که خدا برایم قرار داده را از آن راضی بودم
وهررچه را دارم نعمات خدا میدانم که در اختیارم قرار داده خدارا هزاران بار شکر که در مسیر فراوانی ولذت و نشاط مرا قرار داده
به نام خداوند مهربان
روزشمار تحول زندگی من روز 121ام
خدایا شکرت و سپاس گزارم بابت امروزم و اینکه غرق در سپاس گزاری بودم و لحظات بی نظیری تجربه کردم و همه جوره راضیم ازت ،خدایا شکرت این روزها خیلی بیشترو بیشتر هدایت هاتو حس میکنم صداتو میشنوم و درست تر و باصداقت تر عمل میکنم ،میتونم فارغ از هر چیزی روی مسیر درستم باقی بمونم و همواره به خودم یادآوری میکنم که دنیا جای گذره و تمام خواسته هام برا اینه که من لذت بیشتری ببرم و من همین الآنم میتونم لذت ببرم حتی قبل رسیدن به خواسته هام چون مقصدی وجود نداره و همش مسیره و من تنها و تنها چند صباحی اومدم که این تن رو تجربه کنم و باید تمام اولویت من داشتن احساس آرامش واحساس خوب در هر لحظه باشه ،احساسم عالیه ،ازخودم از خدا از تمام انسانها راضیم و احساس میکنم به مدار بهترو بالاتری از آرامش درونی رسیدم ،اشتباهاتمو میپذیرم و عاشق خودمم و شجاعت اینو دارم که هنگامی که اشتباهی میکنم خواسته یا ناخواسته ،معذرت بخوام از اون شخص حتی درحضور جمع ، با تک تک موجودات تماما در صلحم و کاملا رضایت دارم قلبا از همه چیز ،خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت این حس وحال ناب و بودن در فرکانس تو و باتو همه چیز زیباست همه چیز .
قانون تغییرناخواسته ها : یک جمله ای خیلی توجه منو جلب کرد :من میتوانم با ناخواسته ای بجنگم و حتی اونو نابود کنم یا جلوشو بگیرم یا سرش کلی جدل کنم و بحث کنم اما هرگز نمیتونم جلوی ورود اون جنس از تجربه رو به زندگیم در آینده بگیرم ، من با هرچیزی که بجنگم آن را ماندگارتر میکنم ، شاه رو انداختن بیرون از سر نارضایتی و الان میخوان جمهوری اسلامی رو برکنار کنن از سره نارضایتی ،چقدر خداوند زیبا مثال زده و چقدر روشنه مثال های خداوند تو قرآن ،اینکه آقا اونا دارن گوش میکنن اما نمیشنون ،اونا در فرکانس گمراهانن، و هیچکس از این افراد به این فکر نمیکنه که تغییر حکومت تاثیری نداره تو زندگی و تجربه اون فرد ، الان همه میگن کاش شاه بیاد ، نه تغییر حکومت گذاشتن آشغالا زیره مبله یا چسبیدن پنیر گندیده بالای لب ،این شخص به نقطه ی تمرکزش هدایت میشه ،این شخص پنیر گندیده رو نمیخواد ازخودش جدا کنه و هرجای دنیا تو بهشتم بره اون بوی بد قطع نمیشه و همیشه باهاشه ، بابا همه چیز جهان از انرژیه ،چه انرژی داری ساطع میکنی ؟؟؟با توجهت به هرچیزی با حواس پنج گانه داری سفارش اونو میدی به جهان و جهان بدون قضاوت همون تجربه رو وارد زندگیت میکنه ، توجه به هرچیزی یک جنس احساس درما به وجود میاره و همون احساس تعیین کننده ی نتایج ماست ،همون مشخص میکنه که درمسیر درستیم یا نه ؟؟ و جهان به اون احساس درونی پاسخ میده و نمیشه به هیچ وجه سره خداوند که منبع همه چیزه کلاه گذاشت ، یه آیه ای هست تو قرآن خدا میگه وقتی اعضا ی بدن کافران برعلیهشون گواهی میدن ،اونا به اعضای بدنشون اعتراض میکنن که چرا گواهی دادید؟؟و در جواب میشنوم که خداوند قادر به ما قدرت تکلم داد و به اراده او گواهی دادیم ،و جالبیش میدونی چیه؟؟؟خداوند در ادامه میفرماید این اعتراض کافران به اعضای بدنشون به این خاطره که اونا فک کردن که خدا اعمال اونارو ندیده !!!!! ببینید انسان چقدر میتونه از اصل خودش دور بشه ،چقدر میتونه در گمراهی باشه ،انقدر خدارو شیطان از یادش ببره که فک کنه خدا اعمالشو در دنیا ندیده ، خدایاااااا سپاس گزارتم بابت روشنی دل و دیده ای که به من عطا کردی بابت درک این آگاهی ها ،خدایا سپاس گزارتم بابت علم و معرفتی که برای درک قوانینت به من عطا کردی ،بابت درک آیات اعراض در قرآن واستادی که به زیبایی برام باز میکنن این مطالبو با مثال های مختلف از زوایای مختلف ،
تا من بیشتر و بیشتر حواسم باشه که قانون چیه و اصل تکراره ، اصل باوره ،اصل احساس خوب و سپاس گزاریه، اصل آرامشه در هر لحظه ،اصل توکل و ایمانه ،خدایا صدهزار مرتبه شکرت بابت همه چیز ،من تنها تورا میپرستم و تنها از تو یاری میجویم .
مهربـانــا سلام و سپــاس برای فهم و درکی که از جنس تـوست.
استاد سلام و سپــاس برای این آگاهیهای نـــاب که از دل براومده و تکــاملی بس گرانبهــا را طی کرده.
خیلی جالبه که من با شنیدن چندین و چندباره این فایل، آرامشم بیشتر و بیشتر شد! با اینکه ظاهر کلام در مورد مخالفت و موافقت و اعتراض و اتفاقات به ظاهر ناخوشایند هستش!
دلیلش هم به نظر من اینه که جوهرهی این صحبتها با انرژی عالم گیر و سرچشمهی هستی، همسو و هماهنگ هست، برای همین اگر من همسوی این انرژی باشم حس خوبی بهم دست میدهد و هم مدار فرکانس والای قدرشناسی و آگاهی و لذت می شوم.
اما خدا را شکر بالاخره!! ظرف آگاهیم تاحدود زیادی هم مدار این صحبتهای بی نظیر شما شد و در وجودم نشست.
من بعد از چندین سال معنی تسلیم بودن را فهمیدم، می گفتند که تسلیم باش! اما مقاومتی که به مفهوم تسلیم داشتم خودش را با حس بد نمایان می کرد، پیش خودم می گفتم تسلیم بودن یعنی بی تفاوت بودن یعنی خنثی بودن یعنی سنگدل بودن و…
اما خدای من! ای انرژی هوشمند و فراگیر! تو این آگاهی را به دلم نشاندی که تسلیم بودن یعنی در برابر انرژی فراگیر و عالمگیر تو تسلیم باشم! نه اینکه تسلیم اتفاقات، خواسته و ناخواسته باشم!
تو همانند یک اقیانوسی هستی از جنس انرژی و ما هر کدام شکلی از مجموعه ذرات انرژی تو هستیم، پس هر کسی، گروهی، تشکلی، حزبی و کشوری با اختیار کامل و آزادانه حق دارد با افکار خودش یا خودشان هر شکلی به این انرژی بدهند و با همان شکل در این اقیانوس انرژی زندگی خود را به سر ببرند.
ما نه صاحب این اقیانوس هستیم و نه جایی به غیر از این اقیانوس داریم، پس هر اتفاقی و حتی هر جابجایی نانومتری یک ذره در همین وجود بی انتها رخ میدهد!!
پس من به دنبال چه هستم؟! از چه چیزی می خواهم فرار کنم؟ جلوی چه چیزی را می خواهم بگیرم؟! با چه چیزی می خواهم بجنگم!
واقعا فکرش را بکن! مثل یک توهم است! اینکه فکر کنم من دارم آن کار را با مخالفت یا جنگیدنم تغییر میدهم.
تنها چیزی که می شود حس کرد و تغییر داد و از همه مهمتر محافظت کرد! همین آگاهی درونیست، من باید آگاه تر شوم و ظرفهای(باورهای) بی نهایت وجودی خودم را بهتر و زیباتر کنم تا در این اقیانوس انرژی سهم بیشتری از بزرگتر شدن و آگاهی بیشتر را دریافت کنم و به سرچشمهی سعادت و یکتای خداوند نزدیک و نزدیکتر شوم.
تسلیم بودن یعنی اینکه من ایمان دارم که این اقیانوس انرژی همه جا هست، همه چیز هست و در بر گیرنده ست.
تسلیم بودن یعنی اینکه من هم از جنس همین انرژی هستم و همیشه به سلامت خواهم بود. همیشه در آرامش و راحتی خیال به سر خواهم برد.
اما به شرطی که همیشه حواسم به زاویه دیدم در هر زمان باشد و مراقب افکارم باشم که هر لحظه آنها را از توجه به ناخواستهها به خواستهها هدایت کنم. در این صورت است که با خیال آسوده، تسلیم بودن واقعی اتفاق خواهد افتاد. تسلیم بودن فقط و فقط در برابر این اقیانوس بی نهایت انرژی!
بنام خداوند بخشنده و مهربان
سلام و وقت بخیر خدمت استاد عباسمنش عزیز
سلام خدمت خانم شایسته
این فایل رو تا الان شاید ده بار گوش دادم ولی خیلی چیزارو نشنیدم و ندیدم چون نخوندم نمیدونستم اینم تمرین داره و باید منم تمرینشو انجام بدم
بنویسم مثال بزنم نتیجه بگیرم
استاد واقعا وقتی با هرچی جنگیدم توجه کردم از همون جنس وارد زندگیم شد
وقتی خواستم خانوادمو عوض کنم ولی بدتر شد که بهتر نشد
وقتی که میجنگیدم توی زندگیم و قصد عوض کردن طرف مقابلم رو داشتم ولی نشد و فقط موجب ناآرامی خودم شد
ولی وقتی ذهنمو کنترل کردم توجه نکردم نجنگیدم
دیدم آروم آروم خوب شد
نمیگم الانم دیگه کامل شدم ولی بهتر شدم و اطرافم انسانها خیلی کمتر نا آرامی
دیگه کسی اطرافم نیست یجورایی تنها شدم و فقط دارم کار میکنم واسه ورودی پول
و کار روی خودم انجام میدم تا دریافت کنم
دیگه کاری به کسی ندارم و توی هیچ بحثی شرکت نمیکنم و مسیر خودمو میرم
ممنون استاد عزیز که این همه آگاهی بهمون میدین
ای کاش یه فایلی میزاشتین و نحوه انجام تمرینات رو بهمون میگفتین
البته بنده فقط پیشنهاد میدم و ازتون درخواست دارم ممنونم بازم استاد عزیز
سلام بر خانواده بزرگ عباس منش
امروز برای چندین بار این فایل رو گوش دادم. یه چیزی توی ذهنم جرقه خورد.
اونم اینکه این قانون چقدر شبیه قانون اینستاگرام هست. شما هر موضوعی که بیشتر در اینستاگرام دنبال کنی از اون جنس فایل ها بیشتر برای شما نمایش داده میشه و ما چقدر راحت این رو میپذیریم و حتی بعضی ها از این قانون استفاده میکنن برای جذب فالوور بیشتر ، ولی چرا این قانون رو دائم در زندگی یادمون میره. چرا وقتی این قانون توی زندگیمون عمل میکنه ما انقدر تعجب میکنیم.
استاد بسیار سپاسگزارم که با یادآوری هاتون دائم ما رو به مسیر برمیگردانید. سپاسگزارم ،سپاسگزارم
سلام سلام خدمت همه ی عزیزان به خصوص استاد و خانم شایسته. روز 121 روزشمار اولین قدم فصل پنجم و چه فایل بی نظیری. استاد من تحسین میکنم شمارو به این دلیل که من تقریبا 5 سالی میشود که با سایت شما آشنا شدم و دارم کار میکنم و این موضوع که شما فایل هایی که جدید تر میدهید(البته این فایل برای 2 سال پیش بود ولی باز نسبت به 5 سال پیش جدید تر هست) شما حرف هاتون در هر فایل جدید تر عمیق تر میشود. انگار عمق بیشتری از این اقیانوس کیهان را هر روز داریم غواصی میکنیم.
من نکته قابل تحسینش برای من این است که شما بعد از گذشت 15 سال همچنان هر روز روی خودتان کار میکنید و این قضیه برای من یکی به وضوح مشخص است و برای همین به این پشتکار و همت و این ذهنیت که من همیشه باید پیشرفت کنم شما را تحسین میکنم.
خب و اما تجربیات من از زمانی که با سایت اشنا شدم و قبل از اشنایی با اگاهی های خداگونه.
اتفاقا در همین سالی که خیلی شلوغ بود بنده سرباز بودم و سرباز سپاه هم بودم.
اتفاقی که افتاد این بود که با این ذهنیت که صبح میرم بعد از ظهر برمیگردم خانه صبح بیدار شدم و به سمت پادگان رفتم. جایی هم که من زندگی میکردم یک شهرک خانه سازمانی سپاه بود و همه ی اهالی ان منطقه هم میدانستند.
اتفاقی که افتاد بعد از ظهر به یک باره خیلی شلوغی زیاد شد و تمام سربازان اماده باش شدند و حفاظ زدند پنجره هارو (جوش دادند سریع) و قرار بود 2 روز اماده باش باشیم. ما همه 16 روز در اخر اماده باش بودیم و همینجوری خورد خورد 2 روز 2 روز اضافه میشد.
منطقه ای که خدمت میکردم منطقه ناجالبی بود از این لحاظ که اکثر مردم ان منطقه مهمات داشتند.
خیلی از بچه ها اعصابشون خورد بود خیلی از بچه ها از صدای تیر های بیرون شهرک که مردم میزدند میترسیدند ولی من به خودم گفتم این همه سال روی خودم کار کردم الان وقتش که تفاوت ایجاد کنم و اتفاقی که افتاد این بود که آنقدر این 16 روز به من و دو سه نفر دیگر خوش گذشت و انقدر خاطره خوب شد که هنوزم یادش میوفتم خندم میگیره.
شبا اتش روشن میکردیم و سیب زمینی و همه چی و کبابی میکردیم. میگفتیم میخندیدیم و این 16 روز مثل اب خوردن برامون رد شد. ولی اکثر بچه ها مریض شده بودند و من میفهمیدم این مریضی از کجا ها داره اب میخوره.
انقدر به مغز و روان خودشون فشار اوردن و منفی نگری کردن که …
نمونه دیگرش سال 98 که بیماری همه گیر کل جهان و در برگرفت. اکثر مردم ناراضی از اینکه دید و بازدید کم شد بیرون نمیشه دیگه رفت این عذاب الهی چی بود
جالبش این عذاب الهی گفتنش
در صورتی که همین بیماری به قدری به سیستم بدنی انسان، سیستم اموزشی جهان، سیستم بانکداری جهان، به تمام سیستم هایی که به حضور فیزیکی انسان نیاز داشت رو متحول کرد و خدا فقط میدونه چقدرررررررررر به پیشرفت و توسعه جهان کمک کرد.
و در همین بین من و خانوادم برعکس همه خوشحال از اینکه همه چی بسته شده و تازه شروع اشنایی با سایت بود و میتونیم کلی رو خودمون کار کنیم.
خیلی دیگه از این جنس موضوعات برای گفتن دارم بخوام بنویسم یک مقاله میشود.
وقتی یک موضوع رو مانند همین دیدن نکات مثبت ملکه ذهن میشود که با تمرین و تکرار این اتفاق میوفتد
که یکی از بهترین موارد برای تمرین برای من سفرنامه بود که لحظه به لحظش زیبایی بود و میشود دونه دونه ی انها را نوشت و تحسین کرد.
سلام ب شما دوست عزیز سپاس گذارم از این تجربه قشنگتون. منم یاد دوران آماده باش افتادم ک توی اعتراضات بود و دوران خدمت من. البته اون زمان با سایت آشنا نبودم و هیچی نمیدونستم اما خوب داستان من هم مثل سما بود ک آقا 2 روز 2 روز اضافه میشد و ادامه داشت این موضوع اما ب لطف خدا ی هم خدمتی داشتیم بش میگفتیم
بابا ممل. خدا فرستاده بود تا ما رو بخندونه و لذت ببریم
خلاصه 4 نفره تقریبا بود شیفت های آماده باش و لب خیابون باید پست میدادی آقا میومدم و با هم دیگه میرفتیم توی پارک و خنده مسخره بازی واسه خودمون و ب قولی گشت میزنیم و واقعا هم لذت بخش بود بعد آدم هایی ک اونجا صحبت میکردیم یا با دختر هایی ک بودن اذیتشون میکردیم و در کل حالمون خوب بود و توجهی نبود ک وای الان باید خونه باشم و این جور حرفها میرفتیم دور میزدیم بعد میرفتیم پیش ماشین میدیدیم عه مثلا غذا آوردن غذا خوردم یا مثلا یکی نوشابه خریده یا بیسیم میومد تمومه برید و در کل خوش گذروندیم و هیچ اتفاقی هم نیافتاد ک اصلا برایم با کسی جر و بحث کوتاهی هم بکنیم و خدا راشکر تجربه های خیلی لذت بخشی را داشتیم
ممنونم امیر جان ک باعث شدی این خاطرات لبخند بیاره رو لبم
در پناه الله یکتا
سلام به استاد عزیزم و دوستان عزیز
چند وقت بود که میخواستم یه مطلبی بنویسم در مورد توجه به ناخواسته ها تا اینکه امروز هدایت شدم به این فایل
میخوام یه ماجرایی رو تعریف کنم که خیلی برای من درس داره
یکی از اطرافیان خیلی نزدیک به من که من تا حد زیادی میشناسمش و از زندگیش خبر داره و تمام ماجراهاشو برای من تعریف میکنه با یه فردی توی رابطه هست و اما اون خانمی باهاش توی رابطه هست خانمیه که که احتمالا به دلیل تجربه های نا مناسب از ارتباط قبلیش همش توی فکر اینه که نکنه بهش خیانت بشه و حتی شوخی هایی هم که میکنه اینو نشون میده و چیزی که من درک کردم ناخودآگاه خیانت شدن بهش یه چیز جالبه (همون داستان احساس قربانی شدن )
خب اول این رابطه دو نفر خبری از خیانت و این داستانا نبود ، تا اینکه چند وقت پیش اون آقا با من تماس گرفت و گفت که اره با یه کیس جدید آشنا شدم و باهم بیرون رفتیم و خیلی خوشم اومده ، و همون جا بود که ذهن من زنگ زد و گفتم به به این جهان قانونمند و چقدر این جهان جالبه ، اون خانم با توجه به خیانت ، با چک کردن مداوم گوشی ، با گفتن اینکه این کی بود زنگ زد ، فلانی کیه ، بهمانی کیه ، خلق کرد اون خیانت رو و الان اونو توی دنیای واقعی هم داره ، تاکید میکنم اون اول هیچی نبودا و هیچ کسی نبود ولی الان هست به همین راحتی خلقش کرد بدون اینکه خبر داشته باشه
آره اگه دنبال چیزی هستی مطمئن باش پیداش میکنی حالا هرچی میخواد باشه ، کلا نمد هولا هولا
یه مثال خیلی باحال دیگه ای هم که دارم ، اینه که دیروز داشتم فیلتر های اب تسویه رو عوض میکردم و اخر کار با اینکه همه چیز درست بود ولی دستگاه کار نمیکرد و من دیدم دارم عصبی میشم و به خودم گفتم ولش کن اینطوری مسئله حل نمیشه و من باید حالمو خوب کنم اون وقت جواب گفته میشه و ایده هایی که الان به ذهنم میخوره اشتباهه ، خلاصه ول کردم و اومدم نشستم بازی تیم محبوبم رو دیدم و اصن حالم عوض شد و حدود ده دقیقه بعد بابام گفت که بیا دستگاه درست شد ، یکی از سیم هاش شل شده بود زدمش جا و به خودم گفتم ببین اگه ایده هایی رو انجام میدادم که توی احساس بد بهم گفته میشد همه چیزو زده بودم داغون کرده بودم
سلام استادم و مریم جون زیبای من ♥️♥️♥️
من چقدر دوستت دارم استاد 😍😍😍… همین که شروع به حرف زدن میکنی تفاوت فرکانسیت با همه ی اونهایی که میشناسم به راحتی قابل لمسه … وقتی لب باز میکنی روحم پرواز میکنه .. قلبم اروم میگیره … از بس که حرفات روی خط خداست …
من تجربه خودم بگم ….
همین موردی که گفتین دوستتون فایل فرستادن که خانمها کنار دریاچه راحت بدون روسری ورزش میکردن من به شخصه تجریه کردم … من واقعا هرجوری دوسداشته باشم با هرپوششی از خونه بیرون میرم و هرگز و هرگز و هرگز تا بحال اتفاق نیفتاده که به مشکل برخورده باشم با اینکه توی شهر اصفهان هستم و خیلی نسبت به تهران اینجا مردم مذهبی تر هستن … و همین چند روز پیش این موضوع به یکی از اطرافیان که به شدت پیگیر موضوعات اخیر در ایران بود و از من شاکی بود که چرا تو بی تفاوت هستی ؟ چرا حرفی در موردش نمیزنی ؟ که این وظیفه ی همه ی ماست که شرکت کنیم در این اعتراضات … فکر میکنید وقتی بهش گفتم تا بحال هرگز من بخاطر پوششم توی جامعه به مشکل برنخوردم چه جوابی داد؟؟؟…… گفت خب خاطر اینکه تو همیشه با ماشین شخصیت بیرون میری !!!! و من دیگه ادامه ندادم و گفتم حق با شماست🙂
اینم بگم که من در بین اطرافیانم همیشه ازادترین و راحتترین پوشش چه از لحاظ لباس چه از لحاظ موی سر دارم واین بخاطر اولویت ازادی و راحتی خودم در هر شرایطی هست …
و اینکه تا بحال به مشکل نخوردم بخاطر قانون بی نظیری که از شما یاد گرفتم …
همه چیز و همه چیز و همه چیز تمرکزه👌👌
همه چیز و همه چیز و همه چیز کانون توجه 👌👌
استاد تو یه دونه ای من عاشقانه حرفاتو گوش میدم و سعی میکنم عمل کنم …
مرسی که هستی …. خوشحالم که دارمت♥️
خبه نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی
سلام به استاد و دوستان عزیزم
«قانون تغییر ناخواسته تمرکز کردن روی خواسته»
برداشت کلی من از این فایل عالی:: به هر آنچه که نمی خواهی تو ندگیت باشه اگر توجه کنی از طریق دیدن ،شنیدن ،صحبت کردن در موردش ، تلاش کردن به وسیله اعتراض کردن ،بحث کردن ،مبارزه و جنگیدن ،خشم و عصبانیت به منظور تغییر اون شرایط که همه این واکنشها احساس بدی رو ایجاد میکنه اصل و اساس اون موضوع رو بیشتر و بیشتر تو زندگی میاره و وقتی به خواسته تو هر شرایطی که ناجالب هست با کنترل ذهن با توجه کردن به نکات مثبت به زیباییها تو همون اوضاع به احساس خوب میرسی ما لاجرم از بی نهایت طریق خیلی ساده و راحت و عزتمندانه بهش هدایت میشم ارتباط این نوع از تجربه احساس و تجربه اتفاقات رو هممون داریم ولی تو شرایط متفاوت گاها فراموش میکنیم و با اکثریت جامعه که مسیر اشتباه رو میرند همراه میشیم یا تحت تاثیر جو محیط این قانون رو فراموش میکنیم به هر حال هیچ تبدیلی در سنت الهی نیست من باید طبق قانون عمل کنم تا نتیجه دلخواه رقم بخوره کنترل ذهن تو شرایط سخت اصلا کار راحتی نیست نیاز به تعهد،تمرین و تکرار داره ولی پاداش این مهارت در کنترل ذهن واقعا بزرگه و ارزشش رو داره درک این قانون باعث میشه که تو هرطوری شده از ناخواسته ها اعراض و به خواسته ها و زیباییها توجه کنی
مهمترین کاری که کمک میکنه ذهنت از نازیباییها ،ناخواسته ها دور بشه صحبت نکردن در مورد اون موضوع هست چون صحبت کردن در موردش اون موضوع رو تو ذهن تو فعال نگه می داره و همین یه کار بیشتر تو رو در مدار ناخواسته میبره
تجربه من مربوط به زمانی بود که تو دوران بیماری پدرم بیمار شد و من با توجه کردن بهش و اعتراض کردن به اینکه چرا انقدر پیگیر این بیماری از طریق رسانه بود خودم هم دچار بیماری شدم و بعد با شکرگزاری برای سلامتی اعضای بدنم آروم آروم بهتر شدم و دیگه هیچ وقت در این موردمسیر با هیچ کسی صحبت نکردم
زمانهایی که از رفتار نادرست اطرافیان خودم اعراض کردم قصد نصیحت و گفتگو و بحث کردن برای متقاعد کردن و تغییرشون برداشتم و تمرکز رو بر ویژگی مثبت اونها گذاشتم احساسم رو خوب کردم وجه خوبشون برانگیخته شد و با من عالی بودند و نهایتا هم خیلی راحت با تغییر مدارهاشون به راحتی جدا شدند سکوت من تمرکز کردن روی خودم و خواسته هام و زیباییها همه چی رو به راحتی تغییر داد حتی تو یک خونه وقتی متفاوت فکر و باور و عمل میکنی نتیجه کاملا متفاوتی رو تجربه میکنی آرامش بیشتری داری احساس خوب داری و زودتر به خواسته هات میرسی و در کل نتایج بهتری رو تو یک شرایط یکسان خود تو از دیگر اعضای خانواده تجربه میکنی
خوشبختانه هیچ اخباری از این روزهای ایران ندارم هیچ صحبتی نمی شنوم و فقط دارم به خواسته هام و اهدافم فکر میکنم و تو این سایت الهی بیشتر رشد میکنم و به درک و عمل بهتر قانون پی میبرم و عمل میکنم این کنترل ورودی ها باعث شده متمرکزتر بشم و سکوت من بیشتر شده در مقابل دیگران به خاطر درک بهتر قانون فرکانس و باورهای هر شخص فقط زندگی اون شخص رو تحت تاثیر قرار میده نه شخص دیگری باعث شده فقط رو افکار و باورها و فرکانس های خودم متمرکز بشم قانون رسیدن به خواسته ها به زیباییها به آرامش و ازادی بیشتر فقط و فقط کنترل ورودیهای ذهنی و توجه کردن به خواسته و داشتن باورهای درسته و چگونگی رسیدن به خواسته هام رو خداوند میدونه و به راحتی و ساده گی و عزتمندانه هدایت میکنه
عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی