قانون تغییر ناخواسته ها - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

708 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    الهام گفته:
    مدت عضویت: 1398 روز

    سلام به همه دوستان و استاد عزیزم😍

    چقدر قشنگ توضیح دادید

    چقدر زیبا قانون رو درک کردید

    چقدر من خوشبختم ک به سمت این فایل فوق العاده هدایت شدم و چقدر خداوند منو دوست داشته ک همچین استاد عزیزی رو در زندگیم قرار داده 

    اینقدر قشنگ قانون رو میگید ک آدم حس میکنه واقعا کلام خداست ک توسط شما جاری میشه

    درمقابل ناخواسته ها به نظرم فقط یه کلید وجود داره و اونم پذیرش هست پذیرش شرایط موجود و توجه بر خواسته ها

    اتفاقی ک چند ماه پیش برای من بوجود اومد ومرتبط میشه به بحث امروز رو براتون میگم

    من برای فارق التحصیلی ام ب مشکل برخوردم و قرار شد درخواستم توسط چند تا استاد بررسی بشه وقتی با مدیر گروهم در مورد درخواستم صحبت کردم گفت مدیر دانشکده تغییر کرده و امکان نداره با درخواست شما موافقت کنه ولی شما درخواستت رو بده

    من کلام مدیر گروه رو نشنیده گرفتم و با ایمان ب اینکه خداوند گره کارم رو باز میکنه درخواست رو دادم

    وقتی اومدم خونه کلامی از این موضوع با هیچکس صحبت نکردم و هرموقع ذهنم شروع ب نجوا میکرد ک اگه نشه تو دیگ نمیتونی ارشد شرکت کنی اگه نشه کارت گیر میکنه و … سریع دستمو میذاشتم روی قلبم و میگفتم من ایمان دارم خداوند کارمو درست میکنه💫

    منتظر موندم و سعی کردم به زندگیم برسم و به قول شما به زیبایی های دیگه زندگیم توجه کردم

    بعد چند وقت وقتی سایت رو چک کردم دیدم چنتا از اساتید همگی درخواست منو تایید کردن و تایید یکی از اساتید و توضیحی ک در رابطه با درخواست من داده بودن دلیلی شده بود تا رئیس دانشکده هم تایید رو بزنه

    من اصلا نجنگیدم،اعتراض نکردم و خداوند کسی رو وسیله قرار داد تا کلام اون باعث بشه کار من حل بشه این در شرایطی اتفاق افتاد ک خیلی از دوستام درخواستشون رد شده بود و تمام کارمندهای دانشگاه تعجب میکردن ک تو چطوری درخواستت تایید شد حتی یکیشون میگفت دوباره سایت رو چک کنید حتما اشتباهی پیش اومده اما به لطف خداوند معجزه آسا درخواست من تایید شد و خداوند خیلی راحت کارامو انجام داد و فارق التحصیل شدم و الان هم یک هفته از شروع کلاسهای ارشدم میگذره👩‍🎓

    صحبت نکردن درمورد مسئله ایی ک پیش اومده🤐

    ایمان به اینکه یه نیرویی فراتر از من وجود داره که تمام قدرت در دست اونه و میتونه به من کمک کنه❤

    تمرکز بر زیبایی های زندگی و کنترل ذهن 🧠

    باعث شد این معجزه رخ بده

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    سارا سلیمانی گفته:
    مدت عضویت: 1202 روز

    سلام استاد عزیز و مریم جان و همه دوستان هم فرکانسی ام 😍🌱

    سپاس گزار خداوند هستم که من را هدایت کرد تا این فایل رو گوش کنم و این اگاهی رو دریافت کنم

    من این مدت در این اوضاع توی کشورمون خیلی تاحت تاثیر قرار گرفته بودم

    توی فضای مجازی مخصوصا اینستاگرام پر از انرژی منفی هست صبح که بیدار میشدم میدیم کلی جوون کشته شده و حالم ب شدت بد میشد و ناراحت میشدم طوری ک نمیتونستم کارای روزمرمو انجام بدم

    پر از انرژی منفی خشم و ناراحتی و ترس بودم

    ولی چن روزه تصمیم گرفتم دیگ اینستاگرامو دلیت کردم و هیچ خبری دیگ گوش نمیدم چون میدونم با گوش دادن اخبار و گرفتن این همه انرژی منفی ن که نمیتونم کمکی بکنم بلکه خودمم نابود میکنم

    من خودم از این اوضاع راضی نیستم ولی میخوام دیگه چشمم رو از روی ناخاسته ها بردارم و زیبایی هارو ببینم تا خداوند مارو به سمت خاسته هامون هدایت کنه

    به قول استاد هر جایه دنیا باشیم اگه ناخاسته هارو ببینیم هیچ وقت زندگی قشنگی نخواهیم داشت

    چون همه جاا ناخاسته ها هست زیبایی ها هم هست

    این به خودمون بستگی داره تمرکزم رو چیا باشه🙂

    تنها کاری که از دستم برمیادد اینه که دعا میکنم خداوند کمکمون کنه این اوضاع به زودی تموم بشه ‘مردم خوشحال باشن ‘حالشون خوب باشه’و خداوند صبر بده به خانواده داغدار که بچه ها شون کشته شده فقط دعا میکنم چون میدونم قدرت تغییر همه چیی دست خداوند هست

    و اگر خداوند بخواد اوضاع رو درست کنه هیچ چیزو هیچ کسی نمیتونه جلوشو بگیره 🙂

    و من هم خیلیی هارو دیدم که با دیدن ناخاسته هااا بیشتر وارد زندگیشون شده

    مثلا بابای من خیلییی از مو بدش میاد جوری که اصلا نمیتونه بعدش هم چیزی بخورههه و اکثر وقتا تو غذاش مو هست در حالی که تو غذای بقیه اعضای خانواده نیست اصلا !!😄

    و اینکه یبار همش از دست مستاجرمون کلافه بودیم خیلییی اذیت میکرد همش میخواستیم بیرون کنیم ولی بعدش یکی به جاش اومد که همش مامانم میگفت کاش قبلیه بود 😅

    ووو خیلیییی از این موردا پیش اومده و دیدم

    واقعااا باور دارم

    و تصمیم گرفتم دیگه اصلا توجهم رو به هیچ عنوان رو ناخاسته ها نذارم

    همیشه در همه اوضاع و اتفاقات ذهنم رو کنترل کنم

    ممنون از استاد عزیز بابت اینکه هر روز مارو اگاه میکنه

    ممنون از مریم جان که زحمت میکشه و این فایل هارو برامون اماده میکنه

    سپاس گزارم از پرودگارم بابت همه چی😍🤍✨️

    به امید صلح و ارامش 🧘🏼‍♀️🤍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    مسعود دژند گفته:
    مدت عضویت: 1435 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم آقای سید حسین عباس منش و خانم شایسته گرامی

    استاد من میخوام از تجربه ای براتون بگم که در مورد سایت عباس منش هست

    من وقتی که تازه عضو سایت شده بودم خیلی میومدم سایت و به فایل های رایگان گوش میدادم و همیشه و هر لحظه توجهم به زیبایی ها بود حتی تو ماشین هم به فایل های شما گوش من میدادم انگار برام عادت شده بود که همش توجهم به زیبایی ها بود

    یادمه همون روزای اول که تمام تمرکزم رو گذاشته بودم به زیبایی ها میون این همه نازیبایی هایی که بود به طرز معجزه آسایی یه مبلغ تقریباً خوبی اومد به حسابم اونم موقعی که خیلی بهش احتیاج داشتم ولی تازگیا بخاطر این موضوعات که کل کشور درگیرش شدن تا همین چند روز پیش منم درگیرش بودم یکسره اخبار گوش میدادم و تمام توجهم رفته بود سمت این اتفاق ها

    اُستاد من آرایشگر هستم و توی آرایشگاه با همه ی مشتری هام بدون استثنا با همشون راجب این اتفاقات حرف میزدم و یه جورایی مقصر تمام مشکلاتم رو این مملکت میدونستم و انگار تموم اون روزایی که میومدم تو سایت عباس منش و به این همه زیبایی دقت میکردم رو یادم رفته بود انگار که هیچوقت اصلا این آگاهی ها رو نمیدونستم…

    ولی بازم خدا رو شکر میکنم که دوباره برگشتم و دارم تمرکزم رو میزارم روی زیبایی ها

    و دیگه سعی می کنم با مشتری هام راجب این چیزا حرف نزنم حتی بعضی وقتا که خودم سعی میکنم چیزی نگم خود مشتری هام شروع میکنن راجب این چیزا حرف میزنن و منم دارم تلاش می‌کنم که باهاشون همراهی نکنم و چیزی نگم و دارم سعی می کنم انقدر تمرکز کنم روی زیبایی ها که دیگه هر مشتری هم برام میاد خودش هم به این چیزا توجه نکنه و فقط باهم حرف های خوب و مثبت بزنیم

    استاد بی نهایت ممنونم بابت این همه آگاهی های خوب و زیبایی که در اختیار ما میزارید تا بتونیم از همه لحاظ عالی باشیم

    خدا رو شکر هزاران بار شکرت خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    زهرا علیپور گفته:
    مدت عضویت: 1035 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    سلام بر استاد عزیز و تمام دوستان همفرکانسی عزیزم

    با هر چی بجنگی بر علیه هرچیزی که فحش بدی یا اعتراض کنی از همون جنس وارد زندگیت میشه از کجا بفهمیم از احساسمون میفهمیم اگه در زمان فحش دادن یادمقاله نوشتن یا اعتراض کردن حالمون خوبه یعنی درمسیر درست هستیم اگه حالمون بده یعنی درمسیر نادرست هستیم .

    ما اتفاقات رو با کانون توجه مون داریم اتفاقات رو رقم میزنیم فارغ از خانواده و اجتماع

    امروز از خداوند طلب هدایت کردن برای نوشتن کامنت و دیدم که این فایل روی صفحه اصلی سایت گذاشته شده و با اینکه چندین بار گوشش دادم ولی دوباره به این حرفهای بسیار عالی گوش دادم و خودم رو سپردم به دریایی از آگاهی های نابی که هرروز در زندگیم در جریان است و تمام نشدنی است و من رو هرروز تشنه تر از قبل میکنه ..

    باید هر لحظه از زندگیم رو ثانیه به ثانیه ش رو شکر گزار باشم که به این مسیر هدایت شدم .

    امروز بعد حدود یک سال بودن و استمرار داشتن دراین مسیر تازه دارم با قانون بهتر آشنا میشم و میفهمم که استاد چی میگن منظور از تمرین ستاره ی قطبی چیست منظور از تکامل چیست منظور از اینکه زندگیت آرام آرام تغییر میکنه چیست

    راستش گرچه با مفاهیم و قانون آشنا بودم ولی طوری که استاد آموزش میدن واقعا بینظیره و من تازه بعد از یکسال حالا دارم آماده میشم و یادگیریم بهتر شده

    چون وقتی به نوشته های ستاره قطبیم نگاه کردم در اولین ماه خودم درک کردم که ته نوشتنهام فقط نگرانی از نبود اون درخواست بوده در صورتیکه من حالا دارم متوجه میشم که این نوشتن برای رسیدن به آرامش هست ورها کردن و نگران تایید نشدنش نباشی

    من توجه م رو باز میزاشتم روی همون ناخواسته هایی که میخواستم به خواسته تبدیلش کنم وقتی دیدم که این نکته رو بعد 5 ماه از انجام ستاره ی قطبی فهمیدم

    دیگه ذهنم باز شد با اینکه دراین مسیر نوشتن کلی از خواسته هام به حقیقت پیوست ولی من فهمیدم که بازهم دارم به ناخواسته هام توجه میکنم .

    چند روز پیش تلفن مغازم قطع شد و من به خاطر دستگاه پوز باید تلفن رو وصل میکردم متوجه شدم که کابلش از بیرون قطع شده و باید تماس بگیری یا بری مخابرات که وصلش کنند در هر صورت این اتفاق قبلا تکرار شده بود ومن به خاطر تجربه ی قبلم که هی ناراحت بودم واعتراض میکردم که این چه وضعیه وچرا بررسیش نمیکنن و از این حرفا کارم طول میکشید

    این بار که این اتفاق افتاد حتی تماس هم نگرفتم حتی مخابرات هم نرفتم و توجه م رو از روش برداشتم وبا خودم گفتم الان که همه میتونن با گوشی پرداخت کنن نگران نباش

    باورتون نمیشه شاید 2 روز بعد دیدم یک نفر از مخابرات اومده جلوی مغازم و ازم پرسید چک کنید تلفنتون وصله و من چک کردم دیدم بله وصل شده و طرف رفت اصلا نفهمیدم که چطور اومد وکی آوردش و کارم به همین راحتی حل شد .

    فک کنم تمام اتفاقات زندگی به همین راحتی قابل حل باشه ولی چون باورش نداریم برامون سخت پیش میره .

    یادمه توی زمان شلوغیا من یک لایو استاد رو با آقای عرشیانفر دیدم و دیگه خیالم راحت شد البته که اون موقع هنوز شاگرد استاد نبودم

    ولی دخترم دائم به خاطر شلوغیا بسیار پیگیر بود و ما باهم تفاهم فکری نداشتیم ولی من خیلی توجه نمیکردم و به مسیر خودم میرفتم و خدا رو شکر میکنم که دخترم هم بالاخره مسیر خودش رو پیدا کرد و حالا شاگرد استاد شده .

    من درحال رشدم و پرانگیزه تر از قبل با قدمهای کوچک ولی پایدار درحال زندگی کردن هستم عجله ی ندارم واز آرامشی که دارم دارم لذت میبرم

    استاد میگن نمیدونم که چطور واز کجاها ثروت وارد زندگیم شده من کاری ندارم دست های خدارو باز میزارم واون خودش از جایی که بهتره وارد زندگیم کرده

    منم همش با خودم فکر میکردم که من باید از طریق این شغلی که دارم باید به ثروت برسم ولی حالا با خودم فکر کردم که استاد یعنی از طریق همین فایلای آموزشی به این ثروت رسیده ؟؟

    که اصلا قابل باور نیست هرچقد هم ضرب کنی و ببینی پول این دوره ها شاید یک درصد درآمد استاد باشه پس از هزاران هزار راه دیگه خداوند ثروت رو وارد زتدگیشون کرده به قول خود استاد که میگن من چجوریش رو نمیدونم

    آره تازه دارم میفهمم بیش از حد به خودم فشار نیارم که من باید ازاین راه یا از اون راه ثروت رو بدست بیارم

    من فقط روی خودم کار میکنم و بقیه ش با من نیست .همینطور که الان همینطور آرام آرام اتفاقات زندگیم رخ داده و وقتی نگاه میکنم نمیدونم چطوری بقیه ش هم همینطوره

    من کارم خیلی سبکتر شده ولی درآمدم بهتر شده و پولم بهتر پس انداز میشه ،سلامتیم عالیه اصلا توی یکسال اخیر یکبار به دکتر مراجعه نکردیم کل خانواده

    هزینه ی اضافی اصلا نداشتیم ،

    من توی حوزه ی سلامتی خیلی تونستم راحتتر باشم و کلا توی ذهنم نقش بسته که من سیستم ایمنی بسیار قوی دارم و اصلا مریض نمیشم و هیچ مقاومتی روش ندارم و واقعا هم اگر هرکسی حتی آنفولاتزای سختی هم داشته باشه و حتی بغلش کنم به هیج وجه نمیگیرم واین باور سالهاست که با منه واصلا بهش فکر هم نمیکنم و خیلی عادی پذیرفته شدست و درمقابلشم اگر به مشکل کوچکی برخورد کنم میگم اصلا امکان نداره این اتفاق واسه من بیوفته آخه بدنم خودش ازپسش بر میاد .

    با خودم فکر کردم که چطور من تونستم توی این حوزه اینقد قوی باورش کنم چون هزاران بار اتفاق افتاده و من دیدم و تجربه ش کردم که آره بایدددددد این سلامتی جزئی از وجوم باشه و نگم خب طبیعیه که سرما بخورم خب طبیعیه که ویروس منتقل بشه

    خب هوا سرده طبیعیه

    نهههههه من میگم اصلا هواسرد باشه گرم باشه زمستون باشه پاییز باشه موها م خیس باشه توی هوای سرد من سرما نمیخورررم تمام شد رفت

    پس وقتی استاد میگن آقا ثروت مثل اکسبژن میمونه همیشه هست تو باید دریافتش کنی و چقد باورش کنی نتیجه میگیری

    بله با هی تکرارش با دیدن نتایجت واینقد انجام دادنش تا وقتی کسی میاد بهت میگه پول نیست مردم پول ندارن نون بخرن تو خندت میگیره چشات گرد میشه از تعجب و میگی آقا چطور ه که من هرروز میبینم پول در حال گردشه مثل اکسیژن

    من توی یکی از محله های خوب شهرمون زندگی میکنم یه کلانشهر ،ساخت وساز ملک اینجا فراوانه هر چند قدمی ساختمونهای بزرگ در حال ساخت و از شروع تا پایان به سرعت انجام میشه هرروز با خودم تکرار میکنم چقد پول در گردشه توی همین ساخت وسازها ببین چقد آدمای ثروتمند زیاده که هنوز این تموم نشده بعدی شروع میشه وهمینطور به محض پایان یافتن ساخت ساختمونها به فروش میرسه بله به همین راحتی پول در حال گردشه و مردم از اوضاع بسیار خوبی برخوردارند .

    واقعا کار ملک سازی و خریدو فروش ملک رو هم خیلی دوست دارم و هروقت بهش فکر میکنم حس خوبی میگیرم .

    من چند سالی بود رانندگی نکرده بودم ،به لطف خدا تونستیم ماشین بخریم که اونم پولش براحتی فراهم شد ومنکه توی شهر بزرگ با این همه شلوغی ترس داشتم از رانندگی ،دیگه با صحبتهای استاد و دیدن استاد که با اتوبوس مسافرتی و یک سانتافه وصل بهش رلنندگی رو شروع کرد و گوش دادن به فایلی که استاد توی قدم ها توصیح دادن در موردش که وقتی میخواستن با اتوبوس رانندگی کنند چه ترس داشتند ولی باهاش مواجه شدن و دیدن که چه لذتی داره ترس همراه با لذت منم با خودم گفتم باید شروعش کنی و با کلی ترس و اضطراب شروع به رانندگی کردم و رفتم توی دلش ،آقا این احساس لذت بخش چقد بعدش عالی بود وقتی واردش شدم دیدم که همش توهم بوده و ذهن میخواسته منو بترسونه و بعد چند روز براحتی رانندگی میکنم واونم عالی خودم رو خیلی تحسین کردم و اعتماد بنفسم کلی بالاتر رفته .

    امروز خودم رو سپردم به الله و گفتم که خودش برام بنویسه چون میخوام به خودم کلی آگاهی بدم و پاشنه ی آشیل خودم رو پیدا کنم و هم رد پایی برای چند ماه بعدم باشه ‌.

    خیلی رشد کردم خیلی چیزا یاد گرفتم خیلی توی زندگی کردنم راحتتر میگیرم خیلی سعی میکنم مسائل کوچک رو حل کنم و زندگی همینه و بعد یه مدت جهان که ببینه اینقد مداومت دارم بهم پاداش بزرگ میدهد .

    البته که الانم کلی پاداش گرفتممم

    استادجانم فقط میتونم بگم عاشقتم وسپاسگذارتممم

    همگی در پناه الله باشید .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    محمد امیرفتحیان گفته:
    مدت عضویت: 1606 روز

    با سلام امیدوارم که حالتون عالی باشه استادعزیزم و خانم شایسته عزیز واقعا حرف هاتون درست و صحیح من هم مانند شما در کنار عزیز دلم در تهران این روز ها کلی جاهای خوب رفتیم و حسابی به نکته های مثبت با توجه به دوازده قدم توجه میکنیم واقعا همه چی زیبا شده هر روز به مسیر زیبا تر هدایت میشیم همه چی آرامش برامون ایجاد کرده من اصلا هیج در گیری به چشم خودم ندیدم با اینکه تمام تهران در حال رفت . آمد بودم انگار دنیا ما سانسور شده و چیزی جز زیبایی وجود ندارد استاد هر چی بگم کمه اما این رو باید بگم دارم دقیقا مسیر شما رو میرم و هم سلامتی هم یه عشق بی نهایت دل نشین هم ثروت در زندگیم جاری شده و هر روز داره بیشتر و بیشتر میشه خیلی عالی میشه که کنار شما تو پرادایس ما هم یه ملک بخریم و گاهی اوقات به شما سر بزنیم و از قوانین صحبت کنیم من مطمعن هستم با ادامه دادن به این قوانین این اتفاق رو رقم میزنم ما خدا رو باور داریم و عاشقانه می‌پرستیم

    اگه بخوام از این قانون بگم به بچه ها باید بگم که من از لحظه ای که با بدهی میلیاردی بدون هیچ کمکی به جایی رسیدم که بدون هیچ کار خاصی به راحتی از بیزینس خودم درآمد عالی دارم و تمام بدهی هامو دادم خودمم نفهمیدم چطور اما حس خوب معجزه کرد برام و زندگیم هیچ شباهتی به روزی که این قوانین رو شروع کردم نداره

    و این تازه اول راهه بخدا قسم که اول راه ایمان به خداست ایمان واقعی آرامش. و سپس نتیجه ساز میشه

    خدا رو بابت این تابلو نقاشی خودم ممنونم و از شما هم ممنونم

    تنها تو را میپرستم و تنها از تو یاری میجویم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    هادی هادیان گفته:
    مدت عضویت: 2076 روز

    سلام برشما استاد عزیزم درود برشما ای مردبزرگ انسان شریف صمیمانه ارادت دارم و دوستتان دارم سپاسگزارم برای یادآوری آگاهی های معنوی وقوانین هستی که هنرمندانه مثل همبشه ساده و رسا بیان فرمودین : یک: باهرچه بجنگم و مقاومت بورزم ازآن جنس یا مشابه فرکانسش رو درزندگی تجربه میکنم !!! تجربه مفتضحانه ای در تغییر شخصیت ریسم داشتم که سالها انرژی گذاشتم و نتیجه یاس وسرخوردگی و خشم وعصبانیت و خودکم بینی شدید بود برام که منجر به تظاهرات جسمی در تیروییدم شد ودر کل حال بد !!!

    دو : بجای اینکه ببینم ناخواسته هام رو ولیستشون کنم تمرکز کنم روی خواسته هام و لیزری درجهت رسیدن بهشون حرکت کنم ! درزمینه سلامتی ، روابط ، مسایل مالی بیشمارتجربه دارم که درمورد همان ریسم دوسال اخیربخصوص تازمانیکه ازایشون جداشدم به چشم دیدم وباورکردم که خودم خالق تجربه هام هستم و شخص مقابلم باویژگیهاش بازتاب درونیات من بودم که با تغییر دیدگاه من تصویرربسم در آینه تغییرکرد به دلخواه من و باصلح وآرامش و عزت مندی ازهم جداشدیم خداروشکربرای وجودپربرکت شما درزندگیم وهمچنین خانم شایسته عزبزونازنین ، برایتان بهترینهای دنیاوآخرت رومیخواهم، ازهرچه تو به دیده بد می نگری ، ازچنبره وجودخود می نگری !

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    علیرضا طاهرزاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1796 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم 🌹

    سلام و دروود خدمت استاد عزیزم. استاد من از شما بسیار بسیار بسیار زیاد ممنون و سپاسگزارم که واقعا این فایل را درون سایت قرار دادید.

    من امروز 2 اکتبر ساعت 1 صبح رفتم توی اینستاگرام همسرم و تا ساعت 4.30 صبح درگیر مسائل بودم. تا قبل این چون اینستاگرام خودم را پاک کردم کلا هیچ چیزی ندیده بودم.

    وقتی این اتفاقات را دیدم یه لحظه دو به شک شدم که نکنه اشتباهی دارم میکنم و منم باید به این موج بپیوندم در صورتی که قلبم و احساسم بهم میگفت که بهترین راه همینه که من روی خودم کار کنم و شرک نورزم و راهی که بهم گفته شده را ادامه بدم که مسیر الهی همینه.

    تا اینکه اومدم در سایت شما و این فایل زیبا و عالی را گوش دادم و مطمئن شدم. ازتون بسیار سپاسگزارم و از خدای خودم.

    استاد یه تشکر دیگه هم ازتون بکنم…

    نمیدونم چجوری بگم دستتون در نکنه و ممنون و سپاسگزارم که شما اومدید تو این راه و به خدا توکل کردید و این راهو ادامه دادید و نا امید نشدید. خدایی دستتون درد نکنه. یعنی یه اسوه به تمام معنایی اید استاد واسه من. تو همه مسائل. عاشقتونم و ازتون سپاسگزارم.

    باز هم از شما، خانم شایسته و از خدای عزیزم سپاسگزارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    پیام ترابی نوید گفته:
    مدت عضویت: 4077 روز

    سلام

    این به معنی این هست که در هر شرایطی خودمون رو ببینیم و در شرایطی که هم نوعمون مشکل داره به کمکش نریم و این به معنی این هست که وقتی آشغالی وجود داره بزنیم زیر مبل.

    دقیقا انگار مسلمانان در جنگ کمک پیامبر نمیکردن و جهاد نمیکردن میگفتن ما میخواهیم اعراض کنیم و تمرکز نکنیم بروی نازیبایی ها

    کسی کنار امام حسین شمشیر نمیزد چون حالش بد میشه و تمرکز میشه بروی نازیبایی ها

    ما همه میدونیم هر رشدی با تغییر بوجود اومده و خیلی وقتها باید تغییر بدیم بیرون رو آگاهانه و این رو خود شما استاد عباسمنش گفتید

    قران بوقتش طلاق داره جهاد داره اعراض و بخشش و صلح هم داره

    دقیقا انگار که عفونت زیاد روی بدن باشه دیگه با تغییر درونی که میشه همون قرض چرک خشک کن نمیشه و نوبت به تغییر بیرونی که جراحی و دراوردن عفونت هست میرسه . یا مرحله سختتر باشه قسمتی از عضو بریده میشه بها داده میشه برای سلامت در آینده

    ما با چیزی نمیجبگیم ما برای رفع و رشد تلاش میکنیم و چیزهایی که مانع ما هستن رو برمیداریم

    در ادامه بخوام از تاثیر جامعه بگم اینکه همه میدونیم امریکا سرعت رشد انسان بیشتر از ایرانه و این به معنی این نیست که ایران نمیشه اونجا بهتر میشه رشد کرد شرایط مهیا تره وکسی نمیتونه کتمان کنه. و استاد عباسمنش هم همیشه میگن ما بهشرایط بهتر هدایت شدیم پس شرایط متفاوته . پس استاد عباسمن نگفتن چون شرایط فرق نمیکنه من برم به سختترین شرایط بهترین شرایط زدندگی خودم رو بسازم مهم خودمم رفته بهترین شرایط نسبت به شرایط بقیه کشورها(و میدونیم که این بهترین و بدترین نسبی هست و چیزی مطلق نیست و نیاید بگید اونجا هم نازیبایی هست میدونم ولی زیباییش و حسن هاش از جای دیگه بهتره)

    خوشحال میشم کسی منطقی بتونه جواب سوال من رو بده و یا همراه بشه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      محمد سوری گفته:
      مدت عضویت: 1778 روز

      سلام دوست عزیز

      مطلبی به ذهنم رسید در مورد پیام شما که عرض میکنم

      و درک و پذیرش آن دیگر با مدار فکری شماست

      استاد عباسمنش عزیز و گرامی در دوره ۱۲ قدم قدم سوم یک جلسه دارند در مورد دلسوزی

      اولین مرحله این است که قانون را بپذیریم اگر قانون را بپذیریم (قانون این است که ما هر لحظه در حال ارسال فرکانس هایی به جهان هستی هستیم و دقیقا هر لحظه هم جهان هستی دقیقا اتفاقات، شرایط و افرادی از همان جنس را وارد زندگی مان می کند) دیگر دنبال دلایل نمیگردیم نمی گوئیم چرا بچه فلان فرد معلول است چرا خداوند در حق آنها ظلم کرده می گوئیم درک و مدار و آگاهی من برای بررسی این مسئله کم است ولی از آنجایی که باور دارم قانون درست است و بارها بارها نتیجه آن را در زندگی ام دیده ام دیگر شک به باورها و افکارم وارد نمیکنم.

      در مورد پیام شما، اگر قانون را قبول دارید دیگر می دانیم که احساس (که به قول استاد همان خدای درون است) تعیین کننده و ملاک کارهایمان است چون احساس خوب اتفاقات خوب و احساس بد اتفاقات بد را به دنبال می آورد. آیا این گونه اتفاقاتی که اکنون رخ میدهد از هر جناحی که باشد چه احساسی برای آنها به دنبال دارد؟!!

      و از طرفی میدانیم جنگ و اعتراض که به نشانه ی اینکه حقی از کسی ضایع شده صورت می پذیرد یعنی شک به عدل خداوند و زیر سوال بردن قانون که در بالا ذکر شد( از این جهت که جهان آینه ی ذهن ماست) اگر چیزی مطابق خواسته مان نیست نه به این دلیل است که باید آن چیز را تغییر دهیم و با آن جنک کنیم بلکه به این دلیل است که باید درون خودمان را بررسی کنیم چون هر اتفاقی که برامون می افته نتیجه ی باور و فرکانس های خودمون هست

      به قول شاعر

      بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست

      در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی

      من فکر میکنم و معتقدم اگر همه ی مردم کشورمان افکار و باورهای خودشون عوض کنند شرایط کشور ما عوض میشه در غیر اینصورت چه تغییر در وضع حجاب ایجاد بشه چه تغییر در نوع سیستم حکومتی ایجاد بشه چه ارتباط با فلان کشور برقرار بشه در نهایتتتتتت اوضاع همان است که قبلا بوده!!

      چون این باورها و فرکانس های ست که نتیجه را مشخص می کند نه قوانین حاکم بر مملکت

      امیدوارم این مطالبی که به من الهام شد برای شما بزرگوار مفید باشد

      علی برکت الله

      استاد عزیزم عباسمنش از شما به خاطر فراهم کردن چنین بسترهای ارزشمندی که می توانیم از آگاهی های دیگران استفاده کنیم و دیدگاه خودمان را به اشتراک بزاریم بسیار بسیار متشکرم انشالله روز به روز مدار شما در جهت متعالی شدن بهتر و بهتر شود.

      خدانگهدار

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      اندیشه افشین گفته:
      مدت عضویت: 3018 روز

      سلام دوست عزیز

      مسأله اینجاست که خیلی از ما هنوز درک نکردیم که با قانون جذب و قوانین کیهانی فقط میتونیم زندگی خودمون را رقم بزنیم و شرایط و اتفاقات زندگی خودمون را خلق کنیم نه دیگران را . یعنی ما وظیفه ای در قبال همسو شدن با مردم نداریم چون اونها هم خودشون اتفاقات و شرایط زندگی خودشون را با فرکانس هاشون تعیین می‌کنند .

      بگذریم که ۹۹ درصد مردم اینو قبول نمیکنند ولی مهم نیست که آدم ها این قانون را می پذیرند یا نه ، مهم اینه که این قانون همیشه وجود داشته و وجود خواهد داشت .

      و شما اصلا وظیفه ای در قبال هم نوعانت نداری و اینکه توی گوش ما کردند بنی آدم اعضای یکدیگرند….. خز اساس غلطه . شما فقط در برابر خودت در برابر ذهن و روح و جسم خودت مسئولیت داری و وظیفه داری که همیشه خودت را در بهترین شرایط روحی و سلامتی و مالی قرار بدی و همین یک مسئولیت انقدر مهم و سنگینه که فرصتی برای پیوستن به هم نوع نمیرسه تازه اگر واقعا هم نوعی وجود داشته باشه . من به خودم میگم گیرم که همه این آدم ها در شعار زن- زندگی- آزادی هم عقیده باشند اما در بسیاری از مسائل باهم فرق دارند و شاید این فرق ها انقدر زیاد باشه که حضور همدیگه را نتونند تحمل کنند و این سر و صدا ها فقط مال خیابون هاست وگرنه در واقعیت اختلاف نظر ها خیلی زیاده .

      درسته شرایط در آمریکا متفاوت هست ولی این تفاوت در زندگی کسی خودش را بروز میده که در مسیر و مدار برخورد با اون تفاوت‌ها باشه وگرنه خیلی زیادند افرادیکه توی همون آمریکا نه تنها به شرایط خوب برخورد نمی کنند بلکه به شرایطی بسیار بدتر از ایران برخورد می‌کنند چرا که در قانون جذب اصلا بحث شرایط عمومی کشورها و ملت ها مطرح نیست ، بحث اینه که هر فردی با توجه به مدارش به شرایط خاص خودش هدایت میشه

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
      • -
        پیام ترابی نوید گفته:
        مدت عضویت: 4077 روز

        سلام.ببینید شما من رو نمیشناسید

        من میدونم قانون جذب چیه .ولی شما اگر قران رو بخونید ما رو اجتماعی افریده از اینکه ما شما رو فوج فوج و قبیله و در گروه افریدیم . شمااگر خانوادت رو آسیب بزنن روت رو میکنی اونور و میگی ناراحتم نکنید مدارم خراب میشه؟

        کسی نمیخواد کسی رو محاب کنه به هر حال همیشه ایراد هست و کسی که ایراد ها رو دیده و رفع کرده منجر به رفع چیز های درست شده در هر چیزی ایراد رو دیده در ماشین رفعش کرده ایراد رو دیده در زندگیش رفعش کرده ایراد رو دیده انسان با ۱-اقدام ۲-بازخورد۳- اموزش ۴-اصلاح رشد میکنه

        مگه میشه هیچی نکنه و بعد بگه من رشد میکنم . همون جامعه امریکا از ایراد گیری باعث تغییر و رشد شده و همه چیز بهتر شده و هر جامعه ای

        مثلا قبلا تعرض به خانم ها در اروپا زیاد بود جنبش هایی بوجود اومد قوانینی وضع شد حل شد.ما نمیتونیم اشغالها رو بزنیم زیر مبل چون بگیم حالمون بد میشه باید با مشکلی که دراون مسئولیم . مسئولیت بخرج بدیم. گفتم اگر خانواده خودت در این درگیری ها آسیب میدید بازهم اینططور میگفتی؟

        کتاب به پا خواستن برای انسانیت رو بخونید از جان ایزو با ترجمه دکتر صاحبی

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      Kiarash گفته:
      مدت عضویت: 1165 روز

      سلام آقای ترابی عزیز.

      منم با شما موافقم و خب حس میکنم استاد عباسمنش از ایران خبر نداره

      ولی با صد درصد حرفاتون موافقم

      مثل این میمونه یه نفر تو خیابون به سگ ها بزنه و تو بگی نه من نمیخوام به اون توجه کنم درصورتیکه میتوانی کمک کنی و جلوی اون رو بگیری که به سگ ها اسیب نزنه

      امیدوارم استاد این پیاما رو بخونه البته که میدونم پیش خودش میگه تو هرجور دوس داری فکر کن و نتیجه هم همینجور بگیر 😒

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      اعظم شاه نظري گفته:
      مدت عضویت: 3313 روز

      من با شما موافقم ،اگر در امریکا با برده داری و برابری حقوق سیاه پوستان مبارزه نمی کردند آیا الان سیاه پوستان می تونستند به این درجات عالی اجتماعی برسند که حتی رئیس جمهور امریکا شوند ؟آیا بدون مبارزه می شد زنان در اروپا و امریکا به آزادی برسند؟ آقای ترابی من با شما موافقم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
      • -
        پیام ترابی نوید گفته:
        مدت عضویت: 4077 روز

        سلام وقت شما بخیر

        ما دقیقا ما برای رشد نیاز داریم به این 4مرحله اقدام بازخورد اموزش اصلاح . که این چرخه میتونه صدها بار تکرار بشه دوباره اقدام بازخورد اموزش اصلاح دوباره اقدام بازخورد اموزش اصلاح

        و این در هر زمینه ای صدق میکنه

        و ما همه بهم وصلیم و اگر اینکه ناراحت میشیم و کاری میکنیم در درجه اول برای بهبود خودمون هست . پس براندازی این همه پادشاه ها و ظلم ها چی بوده در طول تازیخ؟بقیه انجام بدن ما بشینیم استفاده کنیم بگیم مدارمون بوده ؟یا زرنگیمون .

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  9. -
    مهسا سالاروند گفته:
    مدت عضویت: 1119 روز

    بنام نامی الله.

    سلام استاد عزیزم ،سلام بانو مریم.

    استاد عزیززززززم ،بودنتون تو دنیای امروز من ،یه معجزه بود،و من چه خوشبختم که در زمانی زندگی میکنم که حضورتون تو زندگیمه،روز ها ….

    شبا……

    لحظه به لحظه زندگی من دوخته شده به هنسفریم که فقط صدای شماست که تو گوشم می پیچه،فقط حرف حرفای طلایی شماست و روندی که روز به روز بهتر میشه و خوشبختی و هدایت های خداوند که هر روز رنگ تازه ای برام میگیره:)

    از وقتی که با آموزه هاتون دارم زندگیمو رقم میزنم ناخواسته ها کمتر شده و هموناام پلی شدن برای خواسته هام .

    از وقتی که یاد گرفتم به تمرکز عزیزموووو،تمرکز با ارزشمو فقط معطوف کنم به چیزهای زیبا ،به چیز هایی که اونارو میخوام ،این جهت دادن به کانون توجه و ساختن باور با صدای شما ،با پیدا کردن الگو تو هر زمینه از زندگیم در هایی از معجزه به روم باز کرده.

    استاد عزیزم من قبلا خیلی ادم واکنش گرایی بودم اونجوری که امکان نداشت چیزی و ببینم و بشنوم و واکنش نشون ندم و از همه بدتر بارها و بارها راجبش صحبت میکردم جالبه نتیجش چیزی جز حال بد و اتفاقات بد نبود.

    اما این روزا من واکنش گرایی قبلو ندارم و فقط میگذرم ،گذر میکنم چون میدونم واکنش منفی به هرچیزی یعنی توجه به ناخواسته و توجه به هرچیزی از جنس همون وارد زندگیم میکنه،اینو بارها و بارها به ذهنم میگه اخه ذهن فراموش کاره و ممکنه یادش بره ،البته که من اونقدر دارم قانونو زندگی میکنم که ناخودآگاه ازش استفاده میکنم…..

    ناخودآگاه توجه میکنم به زیبایی ها

    ناخودآگاه برای هرچیزی میگم خدایاشکرت ……

    البته که اگاهانه میگردم دنبال نکات مثبت،روابط عالی،نمود فراوانی،سلامتی و …….

    یادمه ماها پیش کع این اتفاق تو ایران افتاد ،استاد بخدا قسممممم که من با اینکه خیلییی ام رو خودم کار نکرده بودم اماااا متعهد به حرفاتون بودم که برعکس جامعه پیش برو کهههه قرار نیست کارایی که همه میکنن درست باشههههه….

    اونجا بود که فهمیدم کافیه به این قضیه واکنش نشون بدم تا تا ببینم چطوری به سمت ناخواسته های بیشتر میرم…..

    اون زمان قشر زیادی از مردم همه اعتراض میکردن و من اون زمان یادم میاد اینستا بخاطره این فضا پر شده بود از استوری و این حرفااا ،کلا پاکش کردم و گذاشتمش کنار و چقدر به خودم افتخار میکنم مثل بقیه عمل نکردم……

    استاد عزیزززززززم عاشقتممممممممم

    در پناه خدا باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  10. -
    احمد رضا عزیزی گفته:
    مدت عضویت: 2047 روز

    سلام بر استاد دلها و عزیز من و برادر بزرگتر من

    این فایل رو من پارسال هم گوش دادم ولی الان اومدم در موردش کامنت بگذارم

    دقیقا حرف های شما درسته و من لمس کردم هم برای خودم و هم برای اطرافیانم

    یکی از نزدیک ترین افراد زندگی من این اخلاق رو داره که همه مشگل ها رو گردن همه میندازه و به نظر خودش همه مقصرند از پدر و مادر تا برادر و خواهر و….

    حالا زندگی این فرد دقیقا مثل کانون توجهش هست و خراب و به همون مشگلات هدایت میشه

    یک بار داشتیم‌با هم بیروون میرفتیم و دیدم که خیلی مشگلات کوچیک و پیش پا افتاده براش به وجود میاد و دیدم ایشون با کوچکترین مشگل هم میجنگه و طبق قانون مشگلات دارند بزرگتر و بیشتر میشن براش و من همونجا گفتم خب من اصلا اینجوری نیستم چون اصلا با مشگلات خیلی کم میجنگم و خیلی تمرکزم برمیدارم.

    در یک زمانی یه ناخواسته به وجود آمد برام و ایشون هم باخبر شد

    مشگل این بود که موتور من دزدیده شد موتوری که کل دارائی من بود

    فردای اون روز انگار یکی بهم آیه های 154 و155و 156سوره بقره رو بهم گفت و یاد آوری کرد اینجا باید کنترل ذهن نشون بدی و خودت رو جزو صابران بکنی

    ولی ایشون همیشه داد و بیداد و اعصاب خوردی که باید جنگید باید بری اونجا و به همه شک داشته باشی

    اونجا من‌ باز هم‌ گفتم ببین قانون چی میگه و پیروی کن از قانون

    و جالبه طبق قانون ما از همدیگه جدا شدیم و اون به سمتی و من به سمتی چون من همیشه داشتم‌ روی نکات مثبت و زیبایی ها تمرکز میکردم و جهان کبوتر با کبوتر اجرا کرد

    استاد قانون همیشه یکی هست و برای من و شما و حتی موسی و محمد هم فرقی نداره پس آدم باهوش کسی که پیروی کنه که بتونه به خواسته هاش برسه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای: