قانون تغییر ناخواسته ها - صفحه 51 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

708 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    شیما مطلق گفته:
    مدت عضویت: 1707 روز

    سلام استاد عزیز ، ممنون از اینکه به نظرات اهمیت میدین ، خوشحالم که تنها راه ارتباطی ما با شما( البته به جز ایمیل) این کامنت هاست و شما نسبت به این کامنت ها بی تفاوت نیستید ، واقعا ممنون.فقط یه سوال داشتم که همیشه در صحبت های شما پازل گم شده ای از قرآن می بینم و اون هم صحبت نکردن از آیه های جهاد هست،اگه لطف کنین و از آیه های جهاد هم صحبت کنین ، راه ما رو روشن تر می کنید، بالاخره بفهمیم کجا جهاد واجبه و کجا هجرت لازمه.آیات ۷۴ تا ۷۶ سوره نساء راجب دستور جهاد در مکه است ، داستان موسی رو شما درست فرمودید لازم به هجرت بودن ولی این آیات در مورد مکه ست ، خیلی دوست دارم آگاهی ام رو در این مورد بالا ببرید چون همیشه برام سوال بوده و هست که چرا استاد عباس منش حرفی از آیه های جهاد نمی زنه.

    با تشکر از شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    فاطمه 77 گفته:
    مدت عضویت: 1471 روز

    سلام به استاد عزیزم و مریم جان

    سایتون مستدام و حالتون عالی خدارو شکر می کنم که توی فرکانسی بودم که این حرف های ارزشمند استاد رو بشنوم من اعتقاد دارم شاید هنوزم بسیاری حرفا داخل این فایل گفته شده که من هنوز نتونستم اونا رو بشنوم چون هنوز توی فرکانسش نبودم اما امیدوارم که با شنیدن بار ها و بار ها این فایل آگاهی های ناب استاد رو بشنوم

    واقعا توجه کردن به ناخواسته ها که راحت تر از توجه کردن به خواسته ها هست توی زندگی تک تک ها آدم ها وجود داره ، احساس می کنم که خدا به صورت پیشفرض ذهن انسان رو اینجوری طراحی کرده که اول حواسش به ناخواسته هاش بره ، به خاطر اینکه بعدش ببینه کیا بودن که تونستن با این ناخواسته ها مبارزه کنن و تبدیلش کنن به تفکر درباره خواسته ها

    توی جهانی که همه مردم دارن به یه شکل فکر میکنن همه نظرات مشابهی دارن متفاوت فکر کردن خیلی سخته به قول استاد خیلی نیاز به کنترل کردن داره

    دقیقا همینطوره که استاد میگن کافیه شما توجه کنی به چیزی که میخوای پیش نیاد توی 80 درصد مواقع همون ناخواسته برامون پیش میاد

    وقتی استرس یه موضوعی رو داشته که باشی و بگی که کاش پیش نیاد وقتی وارد اون محل یا اون مکان میشی می بینی دقیقا همون چیزی که بهش فکر کردی داره پیش میاد اما اگر اصلا برات مهم نباشه و بهش توجه نکنی میبینی که چقدر راحت اون مسئله رو گذروندی بدون اینکه متوجه بشی

    مثلا تجربه من اینه که گاهی اوقات که وارد یه جمع میشم همش احساس میکنم که جو قراره خیلی سنگین بشه و کسی صحبت نکنه و ادم های دیگه به من بگن که تو ادم کم حرفی هسی و چرا حرف نمیزنی و صحبت نمیکنی و دقیقا می بینم که همین اتفاق می افته اما اگر بهش توجه نکنم و همین جوری بدون اینکه به این موضوع فکر کنم و برم وارد جمع بشم میبینم که جقدر موضوعات جالبی که هست که منم درباره اش حرفی برای گفتن دارم کلا باید با خودم تمرین کنم و یاد بگیرم که در هر جمعی که هستم توی ذهن خودم بخوام که من بیشتر شنونده باشم تا گوینده ولی گاهی اوقات هم در همان جمع حرف هایی بزنم که به جا باشه و برچسب ساکت و کم حرف بودن بهم نخوره

    تجربه هایی از این دسته که ما تمرکز میکنیم به روی ناخواسته هامون خیلی زیاده چون خیلی خیلی زود فراموش میکنیم که نباید اصلا توجه کنیم به این دست موارد تا زندگی بهتر و تجربه های بهتری داشته باشیم

    استاد عباسمنش عزیز ان شاء الله که در پناه خداوند باشید و عمرتون پر از برکت باشه که این حرفا و قانون های مهم رو برامون یادآوری میکنید

    امیدوارم که بهتر و بیشتر بتونم به این قانون عمل کنم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    سرداروگل آچکزهی گفته:
    مدت عضویت: 1351 روز

    سلام به استادعزیز ومریم جان گل🌹

    دقیقا جایی که تو فایل استاد عزیز میگه به هرچیزی توجه کنیم تو زندگیمون بیشتر و بیشتر میشه.مثال دقیقش مردم عزیزماهستند.چند هفته پیش تو روز جمعه در مسجدجامع هرات افغانستان انتحاری شد.ومردم زیادی کشته شدن همه مردم کشور این اتفاق رو گرفتن وسرخط هر خبر کردن هرکی مینشست دراین مورد حرف میزد وباهم بحث میکردن که درنتیجه چند روزی نگذشت تو دانشگاه انتحاری شد وبازم مثل دفعه قبل مردم زیادی کشته شدن والان این موضوع سر خط خبرها شده و مطمئنن چندروز بعد اتفاق دیگری رخ خواهد داد.کلن این مردم عادت دارن هر اتفاقی که افتاد یا حادثه یی رخ داد.کار وزندگیشون رو ول کنن وبچسپن به اون موضوع.و تظاهرات کنن واخبار ها مختلف درست کنن و باعث بشن اون حادثه بارها وبارها درزندگی تکرار بشه.ای کاش میشد مردم تو اخبار ها بجای اتفاقات بد از اتفاقات خوب تعریف کنن و درموردپیشرفت شون بحث کنن.تااکثریت مردم یکم روبه آینده روشن حرکت کنن.تشکر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    محمد میررفیعی گفته:
    مدت عضویت: 2100 روز

    سلام و درود بر استاد عباسمنش و خانم شایسته عزیز

    خداروصد هزار مرتبه شکر بخاطر هدایت شدن به شنیدن به این فایل

    مدتها بود منتظر این فایل بودم چون صد در صد با نظرات شما که برگرفته از قوانینی ثابت و محکم هست و سالهاست سرلوحه زندگی تون بوده و نتایج زیادی هم از عمل کردن به آنها گرفتید و به ما نیز آموزش دادید موافق بودم و هستم و از دیروز که گوش کردم مجددا هم برای من یادآوری شد که واقعا باید بجای اعتراض , اعراض کرد . خدا رو شکر که در مسیر و هم مدار شما و دوستان هم فرکانسی این سایت هستم و خوشحالم از اینکه خدا از طریق شما این آموزه ها را به ما میدهد.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    محجوبه گفته:
    مدت عضویت: 2191 روز

    استاد جان یک دنیا سپاس که توضیحات کامل دادین.

    از امروز اینستامو عوض کردم پیج های منفی رو انفالو کردم.فقط و فقط پیج های طبیعتگردی جهان گردی رو فعال کردم.هر روز سعی میکنم پست و استوری مثبت بزارم تا توجهم روی خاسته هام بیشتر بشه.به دوستان عزیزم هم این پیشنهاد رو میدم.

    هر روز و هر روز که حالم بهتر و بهتر میشه گاهی همینکه از ته دلم شاد میشم خدا رد صدهزار بار به خاطر وجودتون شکر میکنم.

    نونی که در میارید از شیر مادر حلال ترتون عشق جان😍😍😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    امیر حسام علی اکبری گفته:
    مدت عضویت: 1814 روز

    سلام و درود خدمت استاد عباسمنش و تمامی دوستان عزیز.

    ضمن تشکر از این فایل پر بار و گرانبها من هم دوست دارنم نظر خودم رو با شما به اشتراک بگذارم .

    من با بخشی از صحبت های استاد در خصوص اجبار و تحمیل عقاید دیگران در خصوص کنش گری مدنی که به واقع

    محدود کننده آزادی فردی و حق انتخاب اشخاص می باشد به شدت موافقم که برخی از ما روحیه دیکتاتوری داریم.

    ولی با بخشی از صحبت که مربوط به اعراض بود موافق نیستم آیا غیر از این می باشد که افکار و اعمال ما میتواند

    موجب پویا شدن یا بدتر شدن وضعیت جامعه گردد ؟

    آیا هر شخصی که با برخی از مسایل اجتماع مشکل دارد باید اعراض (بی تفاوتی) ورزیده تا به محیط دیگری هدایت گردد؟

    اگر شخصی به هر دلیلی شرایط یا تمایل هجرت نداشته باشد راهکار چیست ؟

    خوشحال میشوم نظرات وراهکار دوستان عزیز رو بدونم

    ممنون ( :

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    ارشیا گفته:
    مدت عضویت: 2206 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام استاد جان،خواستم درمورد تجربه جنگیدن با جیزی صحبت کنم.

    یادمه کهوتابستون با یکشری همسایه ها آشنا شدیم که اتفاقا آدم های خیلی دوست داشتنی و خوب و باحالین ولی مسئله اینجست که سیگار میکشیدن.

    من اومدم یکم گیر دادم به این سیگار کشیدنشون و البته که خیلی مودبانه،توی ذهم تذهنم جنگ بود با این مسئله و یادمه که سیگار رو خیلی حساس بودم.اتفاقا با این فایل ها و البتع اجراشون تا همون حدی که کردم تو زندگیم دیدم‌که یواش یواش اصلا به طرز عحیبی کم شدن کسانی که این‌کار رو میکنن.

    یعنی استانبکل شهریه که هرکس میاد ناخودآگاه متوحه میشه که استفاده از سیگار زیاده ولی اتفاق دیروز یادم افتاد که هیلی قکته ندیدم یا کم دیدم،گفتم یا ملت یهو اهل زندگی سالم شدن یا من توجهم رو مسائل دیگست!به هرصورت اینم یه تجربه کوتاه.

    شاد و خندان باشین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    در پی توحید گفته:
    مدت عضویت: 1922 روز

    به نام خدای عشق وقدرت

    سلام به همه ی همنوعان

    من در مورد این موضوع تجربیات زیادی داشتم،اما یکی از تجاربم بسیار ملموس بود

    دانشگاه بودم دفتر یک استاد، از من خواست مشکلاتم را بگم

    اما من در این مورد تعهد بسته بودم با انسان هابه اشتراک نزارم مشکلات وراز ه هارا

    وخدارا شکر رکب نخوردم

    چندی بعد یکی اساتید به من قولی داد بابت این که من را با9 رد کنه که مشروط نشم

    اما وقتی سیستم را چک کردم دیدم نمره 7 به من داده

    فکر کردم وقتی می خواد قلف کنه نمرات را درستش میکنه اما در اخر با همون نمره 7 منا رد کرد فردای اون روز رفتم دفترش واما بحث بی نتیجه بود

    نکته مثبت من، طرز برخوردم بود که توقعی وترحمی از خودم نشون ندادن وسریع اومدم بیرون وروی عزت نفس متمرکز شدم

    ولی یک اشتباه انجام دادم

    در مورد اتفاقی که افتاد واین که اساتید رکب می زنند با خیلی ها صحبت کردم و در ذهنم زیاد مرور کردم گاهی داشتم به انتقال فکر می کردم و…

    گذشت و گذشت تا ترم پیش کُلام با

    استاد راهنمام رفت تو هم ودوتا از آدم هایی که داشتم در امتحان مجازی ازشون کمک می گرفتم هم توزرد از آب دراومدن

    در طول این مدت یه جنس افکار دیگه هم داشتم افکاری که توام با خشم وهیجان بود

    در موردشون زیاد صحبت نمیکنم که این جنش افکار از کجا آب میخورد

    بعد از مدتی این افکار خشم الود شدیدتر شد تا اینکه من برای رهایی از اونها به افکار ی از جنس رفتار دوستانه با بعضی از انسان ها مشغول شدم افکار الوده به ترحمبود . بعداز اون تلاش میکرد درجهت افکارم با بعضی انسان ها وبه خصوص استادی که داشتم ارتباط خوب برقرار کنم این افکار ، اقدامات و احساسی که تولید می کردم خلا های عاطفی را نیز نمایان تر می کرد. در طول این دوران به رکب های انسان ها وپست بودن بعضی از انها هم توجه می کردم. توقعم از کسانی که دوست داشتم بالاتر رفت تا اینکه با یکی از اساتید زن که 15تا20 سال ازم بزرگتر بود و خیلی مهربان بود رابطه دوستانه برقرار کردم همین زمان بود که شرایط دانشگاه یکم پیچیده شد واموزش داشت از مجازی شدن در می امد ومن هم امادگی برای حضوری شدن نداشتم از این استاد درخواستی کردم قبول کرد وقولی داد مجدد درخواست کردم گفت باشه ومشکلی نیست و اون کار را برام انجام میده ، مدتی گذشت وخبری نشد من هم ناراحت شدم اما بدمم نمیومد چون می تونستم اخر ازش طلبکار باشم .

    تو یکی از کلاساش گفته بود مشکلی دارید بهم بگید و من با توجه به موقعیت واحساسی که داشتم مشکلاتما بهش گفتم که 80 درصدشون راست بود…(( گفتم شاید بهتره تعهدی را که بسته بودم که مشکلاتما به کسی نگم و با استاد راهنمامم هم در اول داستان حرفی نزدم اینجا فراموش کنم و می خواستم روی انسانیت حساب کنم))

    خب حلا ببینید چی شد

    خلا عاطفی وفرار از خشم به ترحم.

    مرور بدی ها ورکب های انسان ها.

    ابراز مشکلات تقریبا صادقانه.

    احساساتی بودن در این برحه

    دیگه ادامه داستان را با جزعیات نمی گنم😈😊

    بازخوردی گرفتم که مدت ها درگیرش بودم

    مسعله اینجا بود که این استاد ظاهرا خوب استا گروه خودمون هم بود

    وبش هم احترام می زاشتم

    داشتم به نتیجه ای رسیدم که واقعا انسان های مذهبی ذاتا اهل تزویر هستن

    اول کار از یک استاد رکب خوردم

    ومرور ، این اتفاق را شدیدتر وبیشتر کرد

    اظهار مشکلات که توجه مارا بری مشکلات معطوف میکنه اشتباه بود.

    دوستم دارم با قدرت کانون توجه را بر عشق وزیبایی ها بزارم طوری که با غیر از ان نیز در صلح باشم

    دنبال انسان خوب گشتن! 😂 وای

    به نام خدای خوبی ها دوستت دارم که خوبی تو تنها خوبیست وو کل جهان را به اشکال مختلف فرا گرفته 💓

    فایل استاد مروری بود بر توحید و

    مثبت اندیشی

    واستفاده از چالش ها ومساعل نه برای جلب توجه وترحم، برای افزایش عزتنفس با پیداکردن راه حل و اتصال به منبع.

    دوست داشتم این متن را به اشتراک بزارم تا به وضوح بیشتری قانون را درک کنیم.☺

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  9. -
    محسن دیناری گفته:
    مدت عضویت: 2728 روز

    با عرض سلام و خسته نباشی خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته عزیز

    من حدود ۴ سال دارم شمارو دنبال میکنم کسب و کارم اینترنتی است بخاطر شرایطی که پیش اومد دچار خشم و ناراحتی شدم و نتونستم ذهنم رو کنترل کنم و توی این مدت مسائل رو دنبال میکردم تا جایی که ناخواسته توی خیابان بدون هیچ دلیلی و اعتراضی فقط نگاه میکردم باعث شد با ماموران درگیر شدم و تا حد دستگیری رفتم،

    من از شما دلخور شده بودم چرا چیزی نگفتید و حمایت نکردید ولی من داشتم قانون رو اشتباه میرفتم وقتی این فایل رو گوش کردم متوجه شدم که قانون فراموش کردم و تسلیم افکارم و دیگران شدم ،و باید ذهنم رو از روی ناخواسته ها بردارم، وقتی به چیزی که نمیخوای توجه میکنی همه ی شرایط، اتفاق ها، انسانها، دست به دست هم میده تا تو رو وارد اون نازیبایی ها کنه …

    خداروشکر الان دو روزه دارم ذهنم رو کنترل میکنم و احساس خوبی رو تجربه میکنم تصمیم گرفتم از این به بعد دیگه اولین کار این باشه که به حرف های شما عمل کنم

    از خداوند سپاسگزارم که شما هستید…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    شادی گفته:
    مدت عضویت: 1017 روز

    به نام خالق زیباییها

    سلام و درود به شما استاد گرامی و مریم جان

    از توضیحاتتون بسیار لذت بردم و انرژی گرفتم.

    خدا را سپاسگزارم که به من توفیق داد تا با گروه مثبت اندیش و زیبانگر عباسمنش آشنا بشم و در تمام شرایط زندگی، حال خودم را با دیدن فایلها و خوندن کامنتهای این سایت در بهترین حالت قرار بدم.

    مثل همیشه بسیار لذت بردم و درسهای زیادی گرفتم و امیدوارم به لطف خدای یکتا بتونم به صورت کامل بهشون عمل کنم.

    چند روزی بود که به دنبال هدایتی بودم تا بتونم مسئله ای را مدیریت کنم و خدا منو از طریق شما و این فایل هدایت کرد.

    خدایا لطف بیکرانت را سپاس.

    از شما استاد عزیز و خانم شایسته هم صمیمانه سپاسگزاری میکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: