مروری بر آموزش‌های استاد عباس‌منش در سال 87 | قسمت 1 - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    174MB
    23 دقیقه
  • فایل صوتی مروری بر آموزش‌های استاد عباس‌منش در سال 87 | قسمت 1
    16MB
    23 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

358 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    زهرا خداباور گفته:
    مدت عضویت: 1834 روز

    استاد شما چقدر از همون اول ایمان و اطمینان رو داشتید. این پاشنه ی آشیل من عزت نفسمه که البته غلبه بر ترس هم خودش بر میگرده به خود باوری. تحسینتون میکنم انقدر با قدرت صحبت میکردید روی سن از همون اول شما تکاملتون رو داشتین طی میکردید واینکه واقعا شما مشخصه اینجا از نظر مالی نتیجه ای نداشتید ولی کلی اشتیاق برای کارتون تو وجودتون بوده

    میتونم تمام حرف هاتون رو با این فایل درک کنم از تمام کارهایی که انجام میدید و دست هایخداوند هستید تا همه چیز برای ما واضح و ملموس تر بشه ممنونم خدایاا شکرررررررررت

    زندگی بی نهایت ارزشمنده وقتی چنین استادی رو دارم وقتی تو این مسیرم خدایا شکرت بابت قوانینت

    البته من از بیس زمانی که 13 سالم بود با همه ی ادم های اطرافم فرقم این بود که شجاعت بیشتری داشتم، از مرگ یا ارتفاع یا تاریکی و خیلی چیزهای دیگه نمیترسیدم اما پاشنه ی آشیل من در مورد ترس، توی مسائلی مثل جامعه و ارتباطات یا کارهای بزرگ تر هستش مثل شهامت انتخاب یک هدف خیلی خاص و حرکت فقط برای اون و این تمرکز رو ازم میگیره یعنی همزمان دوست دارم توی چند حوضه موفق بشم و این هم دقیقا همون چیزیه که توش مقاومت ذهنی که نه، اما تو عمل مقاومت دارم امیدوارم خوا هدایتم کنه به سمت مسیر های عالی ☺️🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    میلاد امیرپور گفته:
    مدت عضویت: 1835 روز

    خدایا شکرت

    استاد باز هم با دیدن این ویدئو بیشتر عاشقت شدم😊💚.

    واقعا اون قسمت از فایل که گفتید فقط الان ۷،۸ماه از اولین سخنرانی تو دانشگاه که کردین میگذره متحیر شدم و باورهام قوی تر شدن در مسیری ک هستم. خدایا ازت سپاس گزارم. واقعا لذت بردم. واقعا ازونهمه سمینار و با اون اعتماد بنفس و تسلط بر روی سخنرانی فقط۷،۸ماه گذشته بود. چقدر قانون جهان هستی فوق العادست. اینجاست که میگن اگه از قانون استفاده کنی از بهترین، ساده ترین و زودترین مسیرها تورو به سمت موفقیت و ثروت عبور خواهد داد.

    خدایا سپاس گزارم ازت که این ویدئو رو دیدم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    امید رضا گفته:
    مدت عضویت: 2289 روز

    سلام به استاد عزیزم

    نمیدونم چی بگم نمیدونم واقعا! در ذهنم چیزهای دیگه ای بود اما این فایل و صحبت های استاد دگرگونم کرد یه حس دیگه ای الان دارم شاید برام قابل باور نبود که استاد تونسته فقط توی7-8ماه اینقدر نتیجه بگیره در این حوزه کاریش آخه الگوی من استاد تویی و من رسالتم با شما تغریبا یکیه یعنی اول آموختن قوانین جهان بعد عمل به قوانین و سپس به اشتراک گذاشتن نتایجم با دیگران، یجورایی میشه گفت آموزش قوانین موفقیت ولی من یک ساله شروع کردم اما هنوز نتایج اون زمان شما رو نگرفتم گاهی. وقتا فکر میکنم هنوز تکاملم رو طی نکردم و گاهی وقتا هم به این نتیجه میرسم که کم کاری کردم و آره الان اینجا تو این فایل بهتر درک کردک که من اونطور که باید باور و عمل نکردم و اونجور که باید با عشق متمرکز نشدم روی این کارم با وجود اینکه بعد از مطالعه و تحقیق فهمیدم این مسیر عشق منه و باید همین رو ذره بینی پیش برم خوب پیش نرفتم واقعا من به خودم ظلم کردم و این ذهن نجوا گر همیشه منحرفم کرده باید بیشتر کانون توجهم و تمرکزم رو کنترل کنم باید وقت بیشتری بزارم باید باورهام رو قوی تر کنم باید بیشتر خودم رو غرق در این آگاهی ها کنم آخه اوایل کارم بیشتر باور و ایمان داشتم که من سریع نتیجه میگیرم و بعد فک کنم کمتر شد الان با این فایل باورهام قوی تر شد که میشه توی7-8ماه هم به این نتایج رسید که این همه شرکت کننده توی دوره هات باشه آره میشه خدایااا به خودت توکل میکنم هدایتم کن و منو ثابت قدم نگهدار در این مسیر آره الان قلبم داره تاپ تاپ تند تند میزنه حس دیگه ای دارم خداااااااایا کمکم کن من میخوام برسم به اهدافم هدایتم کن من میتونم با کمک تو برسم اما بی تو هیچم، دلیل نتایج استادم ایمانش به تو بوده عملگرا بودنش بوده خدااااسینه ام را فراخ گردان برای این دریافت این اگاهی ها و عمل به آنها، خدایاشکرت امروزم هدایتم کردی

    استاد و خانم شایسته عزیزم سپاسگزارم از شما.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    عبدالناصر گفته:
    مدت عضویت: 3115 روز

    سلام

    مگه داررررررررریییییییییییییییییم!!!!!!!!!!!

    چقدر واضح و شفاف شد روند پیشرفت استاد بعد از دیدن این فایل!!! قابل مقایسه نیست اصن فایلهای کنونی استاد با این فایل… درود، این نتیجه مقابله با ترس هاست که استاد که در این فایل هم به خوبی توضیح میدن.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    عبدالله حقایق گفته:
    مدت عضویت: 2337 روز

    سلام دوستان🌺

    ویک سلام خاص به استاد عزیزم وخانم شایسته زیبا🌹

    وای وای وای خدایاشکرت اصلا نمیدانید چی حسی دارم باور کنید چی همزمانی رخ داد باین فایل استاد اصلا شوکه شدم این فایل اصلا فقط وفقط خداوند برای من آماده کرده بوده من از زمانیکه با آموزه های استاد آشناشدم تقریبا سه سال کمتر میشه

    ومن شغل دولتی داشتم آنهم بهترین شغل وبهترین موقعیت کابل وبسیار وضعیت اقتصادیم خوب بود چون من باورهای مالیم خیلی خوب بود زمانیکه من امتحان کانکور دادم ودر دانشگاه در رشته مورد نظرم کامیاب شدم و همزمان شامل وظیفه هم شدم و همزمان انجام میدادم .

    خوب بدلیل چالشهای که داشتم البته در قسمت سلامتی وکمبود اعتماد به نفس وعزت نفس همواره از این ناحیه اذیت میشدم وهمیشه درقسمت سلامتی من آنقدر افسرده وبیمار بودم که هر هفته وهر ماه میرفتم داکتر چون من کارمند دولت بودم شفاخانه ما رایگان بود ومن دیگه آنقدر دارو وشربت اینطور چیزا استفاده میکردم که بی اندازه وخوب هم نمیشدم واز قبل بدتر هم میشدم برایم شده بود بدترین مشکیل چون خوب نمیشدم آنهم درسن جوانی چنین مریضی های داشته باشی ودارو هم نتواند مشکلت را حل کند خیلی سخت ونگران کننده است.

    خوب بالاخره یک دفعه علاقه پیدا کردم به مطالعه وکتاب خواندن یک ماه نگزشت که از یکی از دوستانم آهنگ موزیک خواستم خودم آهنگ های غمگین گوش میدادم ولی کم ودوستم برایم چندانه آهنگ روان کرد و چندتا فیلم و بعد من شروع کردم به نگاه کردن و واولین فایلی که دیدم فایل(قانون جذب در قرآن ) بود و زمانیکه آنرا گوش دادم انگار اصلا آنقدر تاثیر گزاشت روی ذهنم که خیلی زیاد واز همان لحظه به بعد تمام موزیک ها وفیلم های غمگین وبدرد نخورم را از موبایلم پاکش کردم وفیسبوکم را بسته کردم وتلویزیون را هم دیگه خاموش کردم خدارا شکر که دوسال است که تلویزیون ما خاموش است وروی دیوار ما بیکاره افتاده و از اخبار وروزنامه ها اصلا خبری نداریم وتمام شبکه های اجتماعی را ترک کردم وشروع کردم به گوش دادن فایلهای استاد که از دوستم گرفته بودم وبعد کم کم ادامه دادم و ورودی هایم را کنترول کردم تا اینکه باور هایم خیلی خوب شد وباسایت استاد آشنا شدم و همیشه شب وروز فایلهای استاد را گوش میدادم وکم کم سلامتیم بهتر شد و بیماریم کمتر شد و خرچ داکتر ودوا درمانم هم کاهش پیدا کرد تا اینکه بعد از شش ماه اصلا تمام مریضی ها وبیماری ها وافسرده گی ازبدنم گم شد و خدارا شکر از همان لحظه تاهنوز سالمی سالمم و شفاخانه اصلا برایم بیگانه شده …

    و اعتماد به نفس : یکی از بزرگترین تضادم بود وخیلی اذیت میکرد چون نمیتانستم در جمع صحبت کنم و ابراز وجودد کنم و نظر خودم را بگم خیلی مظطرب بودم وبا دامه دادن فایلهای استاد این تضادم هم کم کم حل شد و خیلی پیشرفت کردم در این بخش و کم کم شروع کردم به هدفگذاری وتعیین سرنوشتم ونظر به علاقه وعشقی که در بخش روانشناسی داشتم وپیدا کردم چون نتیجه دیدم ازین بخش هم سلامتیم را بدست آوردم هم اعتماد به نفسم را ودیگه در آن محل وظیفه ام چنان محبوب شده بودم وهمگی برایم بسیار احترام میگزاشت ونظرم را قبول میکرد چنان جذب های قوی داشتم که خیلی زیاد …

    وبعد از آن فرکانسم خیلی بالا رفت مدارم تغییر کرد با آنها .وهدفهای بالارا برای خودم تعیین کردم وبالاخره سال قبل یعنی خزان ۹۸ تصمیم گرفتم که برای رسیدن به هدفهایم باید از یک تعداد چیزها بگزرم وتغییر بدم زندگیم را ورشد پیشرفت کنم و اولین کاری که کردم این بود : از شغل خود استئفادادم تقریبا پنج سال من کارمندبودم وخیلی جایم خوب بود ورتبه بالای هم داشتم .وزمانیکه این تصمیم را گرفتم آنها آنقدر به من به من پند ونصیحت کردن میگفتند این کار را نکن و دیگر همچین کاری گیرت نمیاید و تو بی کار میمیانی و اینطور حرفا و من هم بهانه کرده بودم که هندوستان برای ماستری میرم چون یکی ارگانهای امنیتی بود و خیلی سخت است استئفادادن از آنجا ولی برای تحصیل بهانه داشتم وحتی آنجا برایم این را هم گفتند که تو رخصتی بگیر بدون معاش وما تورا منفک نمیکنیم و بعد از اتمام تحصیل اینجا بیا پس معاشت را میدیم ولی من قبول نکردم گفتم من دیگر نمیخواهم اینجا کار کنم وبالاخره استئفایم را قبول کردن وجالب اینجاست برای من اینرا هم گفتند تو دیگر در هیچ ارگان دولتی ویا بخش دولتی هم ملکی ونظامی دیگه نمیتوانی کار بیگیری چون قانونش این هست کسی که درآن بخش وظیفه انجام داده نمیتواند به دیگر بخش های دولتی به جز شرکت ها وکمپنی های خصوصی کار کند ولی من همه شرایط را قبول کردم وشروع کردم به تغیر …

    و دومین کاری که کردم این بود که دیگر دانشگاه را هم ادامه ندادم آنهم سال آخر و سمستر آخر بود چون روی باور هایم کار کرده بودم که تحصیلات تاثیر نداره روی موفقیت من ومن میتوانم بدون تحصیلات موفق شوم و دیگر ادامه ندادم ودنبال مدرک هم نرفتم …

    و بعد از ترک شغل ودانشگاه اولین ایده ای به ذهنم رسید این بود که بروم یک کتاب فروشی باز کنم و آنهم کتابهای روانشناسی چون میخواستم ارتباطم را با کسانی دیگر برقرار کنم شرایطهم فریکانسیهایم را پیدا کنم وو بعد از ترک شغل ودانشگاه اولین ایده ای به ذهنم رسید این بود که بروم یک کتاب فروشی باز کنم و آنهم کتابهای روانشناسی چون میخواستم با آدمهای جدید ارتباط برقرار کنم شرایطی جدید را تجربه کنم ،تجربه کسب کنم هم فریکانسیهایم را پیدا کنم وطبق همین ایده که خداوند درقلبم بوجود آورده بود شروع کردم ورفتم دکان گرفتم وچند تا کتاب خریدم و ادامه دادم تا نصفه های زمستان بود که کسی نیامده بود در دکان من ولی بعد از آن باخیلی آدمای خوب وهم فکر خود آشنا شدم هرکدامش از خود هدف وبرنامه های داشتن و روزانه باهم در مورد قوانین صحبت میکردیم آنهامیامدندسمینار برگزار میکردن میامدند در دکان ما چون آنجا من کلی تخته و امکانات آورده بودم آدما میامد دنبال کتاب حیران میماندند میگفتند اینجا صنف است یا که کتاب فروشی ما میگفتیم هردویش ….

    بعد از آن این تصمیم را گرفتم که کتابفروشی را جمع کنم چون همان کسانیکه نیاز داشتم دیدم وخیلی تجربه های جالب کسب کردم ولی فروش نداشتم چون تمرکزم روی فروش کتابها نبود روی چیزای دیگه بود و البته اینرا بگم چون من این باور مخرب را داشتم حالا فهمیدم که چرا فروش نداشتم اما کسانیکه میخواستم با آنها آشنا شوم را خیلی زود جذب میکردم ولی مشتری خریدار را نه این باورم بود وگرنه میتوانستم فروش هم بکنم و ارتباط هم برقرار کنم ..

    وبالاخره نزدیکای سال نو کتاب فروشی را جمع کردم و باقی کتابهارا به خانه انتقال دادم واین هم الهام خداوند بود که یکدفعه به من گفته شد واز آنجای که من بسیار زود به صدای قلبم جواب میدهم و درهمه موارد نتیجه ای عالی کسب کردم واینهم به دلیل تمرکزم روی قوانین الهی وکنترول ورودی هایم هست که چنیین مهارتی داده خداوند برایم که صدای قلبم را زود میفهمم وسریع تصمیم گرفتم واین کار را کردم که بعد از یک هفته قرنطین شروع شد وتمام جاها بسته شد . ومن هم از فرصت پیش آمده استفاده کردم در زمان قرنطین خودرا انداختم روی قوانین ومطالعه آنها چون دوره های استاد را تهیه کرده بودم وکار کردم و راحت گفته میتوانم کلی مدت آن یک سال یا دو سال پیشرفت ودرک که از اول روی قوانین داشتم وکار کرده بودم یک طرف و این پیشرفت ورشدیکه در زمان قرنطین کسب کردم یک طرف ده ها برابر بیشتر بود رشدم . از این فرصت پیش آمده به لطف خداوند چنان باتمرکز فوق العاده وقوی استفاده کردم که واقعا بیانش نمیتوانم .خدایا شکرت که همچین فرصتی را برایم مهیا کردی .وچنان غرق در پیشرفت مطالعه بودم که اصلا دوست نداشتم قرنطین تمام شود ..

    خوب بعد از قرنطین خداوند هدایتم کرد که بروم کلاس فن بیان وسخنرانی ثبت نام کنم چون نیاز داشتم که روی مهارت بیانم کار کنم و تصمیم گرفتم و شروع کردم و نکته جالب ماجرا از اینجا شروع میشود : کلاس سخنرانی سه ماهه بود ومن باتمام عشق وعلاقه رفتم ادامه دادم ودیروز ماه دوم تمام شد ومن هم در این مدت خیلی پیشرفت داشتم اما یک حسی به من گفت که عبدالله دیگر بس است تو آماده شدی ودیگر نیاز نیست ماه سوم را بروی وذهنم هی میگفت نه تو باید بروی ماه سوم را ادامه بیدی توهنوز چیزی یاد نگرفتی ولی یک چیزی از قلبم به من امید میداد که نیاز نداری دیگه بروی ازهمین چیزهای که یاد گرفتی حالا شروع کن هرچی نیازت باشه به تو گفته میشود بخدا همین حس به من یکدفعه الهام شد ومن تصمیم گرفتم که سر از صبح بروم شروع کنم و نمیفهمیدم چطور ولی چون روی ایمان خود زیاد کار کردم و استاد را الگوی خود قرار دادم زیاد دنبال چگونگیش نیستم و زمانیکه صبح از خواب بیدار شدم یک حسی به من گفت که برو از مکتبها وکورس ها شروع کن یعنی برو با مدیران مکتب ها ارتباط برقرار کن و از آنها وقت بگیر و سیمنار برگزار نما .

    خوب من به همین ایده باور کردم و حرکت کردم به بیرون که ارتباط برقرار کنم و رفتم با یکی از کورس های که کلاسهای موفقیت و برگزار میکند حرف زدم ولی مدیر آن برایم جواب درست نداد و من یک کمی نا امید شدم چون گفتم حتما من مشکلی دارم یا نتوانستم خوب ارتباط برقرار کنم و هر لحظه افکار منفی زیاد تر میشد وذهنم میگفت که تو باید بروی ماه سوم را هم بگزرانی وهمینطور نجواها …

    ومن دیدم که خیلی وضعیت بد است باید احساسم را خوب کنم و فایل هشتم دوره عزت نفس استاد را انتخاب کردم که در قسمت آخر در مورد کمالگرایی وتکامل است شروع کردم به گوش دادن واقعا حسم کم کم خوب شد تا اینکه خیلی خوب شدم و در مسیر راه بودم که انترنت خودارا روشن کردم و دیدم در تلگرام استاد یک فایل جدید آمده که نوشته است:

    (مروری بر آموزش‌های استاد عباس‌منش در سال ۸۷ | قسمت ۱)

    این جمله را که دیدم گفتم این حتما یک نشانه ای است ورفتم سریع داخل سایت استاد دانلودش کردم ودیدم وتک تک کلمات که استاد میگه را واقعا نیاز داشتم وفهمیدم خداوند از این طریق با من صحبت میکنه ، در آنجای که استاد میگه بعضی ها هستند خیلی کتاب میخواند ولی هیچ وقت عمل نمیکند آن قسمت من گفتم خداوند اینجا بامن صحبت میکند ودیروز هم همین را به من گفت .وچقدر این فایل نگرش وباور هایم را تغییر داد

    واز همزمانی این نشانه اصلا شوکه شدم نمیفهمم بخدا این حس خودرا چگونه بیان کنم واقعا خدایا شکرت که اینقدر قوانین ثابت داری واینقدر مهربانی واین پیام را ازطریق استاد به من رساندی خدایاشکرت🌹🌹🌹

    خدایاشکرت

    خدایاشکرت

    درپناه الله مهربان باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    Amir گفته:
    مدت عضویت: 2651 روز

    سلام.

    چقدر دیدن این فایل امید رو در دل انسان زنده میکنه و به آدم انرژی و انگیزه مضاعف میده. واقعا که وعده خداوند صادقه. واقعا که خداوند حقیقت محض رو گفته که تو شروع کن، حرکت کن، نترررس کاریت نباشه بقیه ش با من، من میرسونمت به سر منزل مقصود.

    استاد این روزهاتونو وقتی میزارم کنار اون روزها یعنی ۱۲ سال پیش انگار دو آدم کاملا متفاوت جلوی چشمامه. از همه نظر متفاوت. از نظر قدرت شخصیت، قدرت سخنوری، ثروت، تسلط به آگاهی ها و تسلط در بیانشون، عزت و اعتماد بنفس و همه و همه. اما اون ایمان و اون جنس باور به خداوند و خود درونی، اون عباسمنش رو در گذر این سالها تبدیل کرده به این عباسمنش که در حال حاضر تو پارادایس زندگی میکنه، بسیار ثروتمنده، کسب و کار فوق العاده ای داره ، در عین سلامتی روح و روان، رابطه عاشقانه ی زیبایی رو داره زندگی میکنه.

    این جنس ایمان ستودنیه. مطمئنم سال ۸۷ تو اون سالن و اون شرایط که احتمالا ثروت چندانی نداشتین و اونقدرا شناخته شده نبودین یک ایمان و باور ابراهیم وار داشتین که همه ی خواسته هاتون رو به درجه اعلا خواهید ساخت و درواقع خداوند خواهد ساخت.

    آفرینننن به این جنس ایمان.

    راستش اونروزهای شما منو یاد امروز و الان خودم میندازه. من خیلی موفقیتهای کوچیک تو زندگیم تجربه کردم اما هنوز به اون جایگاه رفیعی که تو دلمه نرسیدم اما مثل اون‌موقع شما دارم بطرفش حرکت میکنم و دیدن اونروزهای شما و مقایسه ش با امروزتون نور ایمان توی دلم و قدرت و عظمت خداوند و آرزوهام رو صد برابر قویتر کرد.

    تبریک میگم بازم بهتون که در طول ۱۲ سال در جاده موفقیت قدم برداشتین و برآیند درونیتون بدور از نا امیدی و دلسردی بوده.

    موفق باشین و بهشت نوش جونتون.

    منم یروزی میرسم قطعا

    خدانگهدار👋🌹😉

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    سیمین حجت الاسلامی گفته:
    مدت عضویت: 2944 روز

    سلام، با احترام، خدا قوت به همه

    این فایل خاطرات گذشته را برای من زنده کرد.

    نکته ی جالب اینکه:

    1.من امروز دقیقا به دنبال این بودم که چرا به برخی اهدافی که اول ماه مشخص کردم نرسیدم. طبق فایل چون به اندازه ی کافی عاشق رسیدن به انها نبودم

    2. قوانین موفقیت ثابت هستند

    سپاس. موفق باشید

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    سید مهرداد قاسم زاده اصفهانی گفته:
    مدت عضویت: 1836 روز

    سلام استاد جون

    چه زیبا و محکم

    حس خوبی بهم دست داد از این همه زیبا سخن گفتن و محکم قانون را به همه گفتین

    از جمله ای که تمرین باید بکنین و گرنه ادامه ندین از این قدرت کلامی که گفتین احساس کردن که توی جلسه مسیری را برای همه روشن کردین که به اهداف خود و آرزوهایشان دست پیدا کنند

    خیلی خوب بود خیلی خیلییییییی عالی . من از وقتی با شما آشنا شدم خیلی از افراد را گم کردن ولی به جایش هدایت الله و مسیر روشن و پله کانی شما افراد تازه و روشن فکر و آگاه را در مسیرم قرار گرفتن

    بازم سپاس استاد عزیز و دوست داشتنی

    سپاس

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    فهیمه پژوهنده گفته:
    مدت عضویت: 2229 روز

    به نام خداوند متعال

    چقدر این فایل نکته داره.

    از نحوه اجرا و سخنرانی شما از اون سال تا الان گرفته تا موضوعاتی که صحبت کردین و اون قسمتی که الا ن ما دیدیم.

    بخشی از سمیناری در سال 1387_ مهر 87من ترم یک دانشگاه بودم و چندسال قبل از اون سال مشتاق یادگیری و مسائل مربوط به موفقیت وخودشناسی و روان شناسی و … بودم. چقدر جالب بود این تاریخ و یادآور سیر خودم تا به الان و رشدم و آشنایی با شما استاد عزیز.

    خیلی خوشحال هستم خیلی…

    * اولین روز از دوره دوم تون بود.اینکه شما همیشه از همون اولین دوره هاتون خیلی توجه به ترتیب مطالب و تاثیرگذاری شون و کیفیت بودین و هربار برای بهبود و بهتر شدن تلاش میکردین و میکنین. (درود بر شما واقعا این روحیه شما قابل تحسین هست.)

    * قدرت درونی و چرا مشکلات برای ما واجب هستن؟ اینکه این مشکلات میتونه به ما کمک کنه و چقدر ما قدرت داریم.

    در شروع یک دیدی کوتاه دادین و نور امید روشن کردین که قدرت درونی خودمون رو بیدار کنیم و بشناسیم و اینکه آخر دوره متوجه میشیم چقدر قدرت داریم که باورش برامون سخته و نمیدونستیم همچین قدرتی داریم.

    کسانی که به اهداف شون نمیرسن عاشق اون چیزی که میخوان نیستن.

    مثال اینکه مثل بچه ها فکر کنیم. اونا ذهن استدلالی شون کار نمیکنه بیشتر نیمکره راست شون فعال هست که بسیار قدرتمنده و مربوط به الهام وشهود میشه.

    کل جهان ده بار یک پروپزه رو شکست میخورن و بعد بلند میشن

    شما چندبار شکست بخورین بلند میشین…بهانه هایی نه بابا خدا برای ما نخواسته و طالع منو بستن و بدشانسم…بعضی توجیه هایی که برای بلند نشدن و حرکت نکردن میاریم

    برای رسیدن به هدف باید عاشق بود. باید عاشق اون هدف بود.

    باید عاشق بود. تمام فکر و ذهن شما حول و حوش اون بچرخه

    باید اینقدر رسیدن به هدف برای شما مهم باشه. براش کار انجام بدین. نه اینکه بچسبین. اشاره به رهایی کردین.

    زندگی ما رو شرایط نمیسازه تصمیم های ما میسازه.

    لحظه به لحظه ما در حال تصمیم گیری هستیم.حتی وقتی تصمیمی نمیگیریم هم یعنی یک تصمیم گرفتیم. زندگی شما رو تصمیم های شما میشازه.

    گاهی تصمیم های ماتصمیم نیست.

    هرچقدر قدرت تصمیم گیری بره بالاتر عضله تصمیم گیری هم قوی ترمیشه. مثال کسانی که دو دل هستن

    آدم های موفق خیلی سریع تصمیم میگیرن و عضله تصمیم گیری شون قوی هست و اکثرا درست تصمیم میگیرن.

    انسان های موفق از آموخته های خود در زندگی استفاده میکنن.

    انسان های موفق سه نوع هستن:

    1. کتاب میخونن اما عمل نمیکنن

    2. کتاب میخونن و استفاده نمیکنن.

    3. کتاب نمیخونن.

    اگر میخواهید کتاب بخونید یک خط بخونید و به اون عمل کنین…

    حتما اجرا کنید به چیزهای که میخونید و یاد میگیرید.

    داشتن یک دفتر مخصوص برای یاد گرفته ها و اجرایی کردن اونها

    * مطمئن باشید میتوانید زندگی کاملا متفاوت با گذشته داشته باشید، اگر متفاوت فکر کنیدو متفاوت عمل کنید.

    اگر میخواهید متفاوت نتیجه بگیرید باید متفاوت فکر کنید و متفاوت عمل کنید.

    انیشتین:دیوانه کسی است که کاری را دوباره و دوباره تکرار کنه اما انتظار نتیجه متفاوت داشته باشه.

    کنفسیوس: اگر میخواهید اشتباه بکنید یک اشتباه جدید بکنید.

    *انجام تمرین ها

    بقیه نکات در دیدگاه دیگه…واقعا دو ساعت روی همین چند نکته بودم و خوابم گررفته….

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: