این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.
https://www.elmeservat.com/fa/wp-content/uploads/2020/03/abasmanesh-4.jpg8001020گروه تحقیقاتی عباسمنش/fa/wp-content/uploads/2015/12/logo-with-title-340x85.pngگروه تحقیقاتی عباسمنش2020-03-11 17:24:242024-11-30 16:27:19نقش هدف و انگیزه در «سلامتی جسم»
اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
این ویروس که به ما کلی حال داده فعلا و قرار نیست به همه اسیب بزنه این یک تضادی که برای ادمهای مثل ما ادعای قانون جذبی داره نباید بد باشه شاید منفعت نداشته باشه ولی ضرر هم نباید بزنه و اگر هم بزنه باید در مجموع باعث رشد بشه وگرنه اسیب دیدن برای عوام هست.
چند مثال ساده میزنم.
خیلی ساده بود بیماری وقتی پخش میشه سهام های شوینده و دارویی و طلا قیمتشون حتما رشد خواهد کرد و من سود خوبی بابتش بردم و کلی شرکت های این مدلی دارن پول پارو میکنن
جاهای خدماتی بجای نشستن و ضرر کردن میتونن کلی مشتری جذب کنن اگر تو این شرایط کسی بتونه مشتری جذب کنه بدون شک مشتری وفادار میشن .مثلا رستوانها کسی غذا سفارش نمیده ومیترسه غذا الوده به ویروس باشه میتونه خام یا نمیپز سرو کنه مثل پیتزا تا خود مشتری تو خونش امادش کنه یا تو رستوان خود شرایط جوری ایجاد کنه که مشتری مطمن باشه غذا از فر بیرون میاد بدون هیج دست خوردگی به خود مشتری میرسه یعنی میگم با یکم خلاقیت مشتری میتونه اعتماد کنه
فقط کافیه بپرسیم که چطور از این موقعیت میتونم سود ببرم یا حداقلش کمتر اسیب ببینم اگر سوال تو ذهن باشه حتما جواب ها خواهند رسید
اما بیشتر مردم دوست دارن قربانی باشند و پیش هم بیشنن از اوضاع بد بگن و دلشون بر خودشون بسوزه
ماکه نباید اینطور باشیم اصلا ضرر هم کنیم مهم نیست هزاران مسیر برای افزایش روزی هست که با سوال کردن از خودمون و کمی صبوری خیلی زود جوابها میان.
خیلی عالی بود .استاد من قلبابه فرمایش های شما باور دارم. متاسفانه گاها ادمهای اطرافمون ما رو دلسرد میکنن و همراه خودشون میکنن.با امید با قدرت خالق یکتا و توانایی که در من هست، اجازه نفوذ به دیگران در باورها و عقایدم را نخواهم داد و در کنار احترام به دیگران به لطف خدا مسیر خودم را طی خواهم کرد. به امید فردای بهتر
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامیکاملا با تمام گفته های شما موافقم بیماری مشکلات مربوط به کسانی هست که باورهای بنیادینشون پایینه دوستان خدا نه ترسی دارند و نه غمی
سلام استاد و دوباره عیدتان مبارک استاد چند روزی بود سر در گم شده بودم و دلم وقتی در جمعی بودم میگرفت و با خود میندیشیدم من در این جا چیکار میکنم و چرا به حفهای بی سر و ته اینها گوش میکنم و امروز که این فایل رو دیدم به خود گفتم خدا رو شکر که استاد عباس منش رو در سر راه من قرار دادید استاد شما لطف خداوند به من هستید سپاسگذارم
فرمودید تمرکز خودمون رو روی اهدافمون بذاریم و با بقیه هم قرار نیست قهر کنیم
این یک مشکل و سد راه من شده با اینکه سالها به هدفهای زیادی رسیدم به لطف خداوند و آموزه های شما اما هر بار که میام روی سیستم باور سازی خودم و عمل کردن کار کنم انگار همه و همه با من قهر میشوند باید واقعا کلی انرژی صرف کنم که اون آدم ها رو قانع کنم که در مسیر درست هستم وگرنه بخواهم حرکت کنم و با توجه به آموزه های عزت نفس نخوام کسی رو قانع کنم باید کلی درد سر بکشم و این روند اونقدر ادامه دار و سخت میشود که بعضی وقتها برای اینکه به احساس خوب برسونم خودم رو بیخیال خواسته ام میشم
بسیار روی خودم کار میکنم و کردم بسیار به دنبال باور ایراد داری گشتم که روند رو برام سخت کرده اما بعضی وقتها به این نتیجه میرسم که شاید فرکانسم با همه نمیخونه بخاطر همین اینطوری میشن و باید من با این روند راحت باشم یا بیخیال هدفهام بشم چون بارها و بارها به موفقیتهای عظیمی رسیدم به راحتی و بدون هیچ درد سری اما نمیدونم چرا آدم های اطرافم اینجوری میشن، واقعا واقعا حتی در اون زمانها هم من تمرکزم روی نکات سپاسگزارانه ای هست که در حق من دارند و هیچ اذیتی برای من ندارند و حتی لطف می کنند در حقم اما از من دور میشوند و کلا مثل غریبه بام حرف میزنند
استاد نازنینم از این روندی که به وجود آمده ناراضی نیستم واقعا راضیم چون دارم به اون چیزهایی میرسم که انگار برای اونها به دنیا آمدم، نمیخواستم این مورد رو بازگو کنم حس میکردم تمرکز بر نکات منفی میشود اما حسم گفت بنویس استاد برای تو و هزاران نفری که این مورد رو تجربه کردن به تو پاسخ میدهد
استاد عزیزم شب و روز من ورودی های من فایلهای شماست کاملا در عمل با موفقیت های زیاد و دوست داشتم زمانی کامنت بنویسم که تمام موفقیت ها رو براتون بنویسم لذتشو ببرید اما این مورد رو امیدوارم فایلی بذارید و از توضیحات شما لذت ببریم همه و مسیر درست را پیدا کنیم به لطف خدا
چقدر حرفاتون به دل میشینه، واقعا هم باید جوری تو هدفمون غرق بشیم که اصلا نفهمیم اطرافمون چی میگذره… اصلا تعلل کردن یا یا شک و تردید جلو رفتن نتیجه نمیده، باید ایمان 100 درصد داشته باشیم به هدفمون و تفکرمون مثل بقیه نباشه و تمرکز کنیم فقط به چیزای مثبت.. تا حالمون و خوش نگه داریم و همیشه امیدوار باشیم که نتیجه میگیریم و تلاش کنیم برای خواسته مون… من که هر وقت ناامید میشم تا چند روز بیماری روحی پیدا میکنم حتی توان خوردن غذا رو هم ندارم، ولی وقتی با انگیزه م، نه بیماری جسمی سراغم میاد نه بیماری روحی… باید باور کنیم که همیشه یه راهی هست که تک تک انسانها توشون استعداد دارن، علاقه دارن و میتونن ارزش جدیدی رو خلق کنن و زندگی رو هم برای خودشون و هم برای دیگران راحت تر کنن… خداوند انشالله به همه امید و انگیزه و اراده و عشق بده و همه مخلوقاتش رو به سوی بهترین هدفشون هدایت کنه
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته نازنین. خیلی ازتون ممنونم که همیشه باعث احساس خوب می شید. دیشب قسمت آخر سریال زندگی در بهشت رو دیدم. سینک ظرفشویی جدید خیلی خوشگل بود و اون میزی که درست کردید عالی بود. و در یک فایل دیگه، اون ابرهای روی دریاچه بی نظیر بود. خدا رو بارها و بارها شکر می کنم که من رو با شما آشنا کرد و به این مسیر هدایت کرد.و از شما بی نهایت سپاسگزارم که زیبایی های زندگی تون رو به ما نشون می دید و در ما احساس خوب ایجاد می کنید.
استاد شنیدن صدای شما واقعاً به من انگیزه و حس خوب می ده و من رو امیدوار می کنه.
گاهی مثل الان، صبح چشم که باز می کنم و بیدار می شم، شروع می کنم به گوش کردن فایل های شما. گاهی که کار بهم اجازه بده و سرم خیلی شلوغ نباشه چندین ساعت پشت هم فایل ها رو گوش می دم و سعی می کنم نگاهم و احساسم رو خوب کنم و به لطف خدا و با کمک و آگاهیبخشی شما تا جایی هم موفقم. ولی دوتا مشکل دارم و ازتون جواب می خوام.
یکی اینکه همسرم اصلاً مثل من فکر و نگاه نمی کنه و مدام من رو به خاطر گوش کردن این فایل ها و دیدن سریال زندگی در بهشت تمسخر می کنه.و مدام انرژی منفی می ده و من رو عصبی و ناراحت می کنه. البته فقط این نیست و سر مسائل زندگی هم ناراحتی ایجاد می کنه. مثلاً می آد خونه. من با اینکه خودم شاغلم، غذا درست کردم و کار خونه رو هم انجام دادم و از فرزندم هم مراقبت کردم. غذا می خوره و شروع می کنه انرژی منفی دادن. نه تنها یک تشکر ساده نمی کنه، بلکه ایراد می گیره. مثلا می گه به هر حال ما سیر شدیم ولی این غذا مشکل داشت. تو فلفل نمی ریزی تو غذا اصلاً مزه نداره. یا: این ترشی که درست کردی فایده نداره برای اینکه سیر کم داره. این کیک خوب نشده، یا: این دمنوش بود؟ عجب آشغالی بود. و…
و نکته ناراحتکننده و عصبیکننده اینکه همه این خوراکیها رو هم کامل می خوره و گاهی حتی یک خوراکی مقوی برای فرزندم که کمغذاست درست کردم اون رو هم می خوره ولی مدام غر می زنه. و وقتی ازش برای کار خونه کمک می خوام همراهی نمی کنه یا در ازای انجام یک کار کوچیک انقدر عصبی و ناراحتم می کنه که می گم ولش کن، نمی خواد انجام بدی.
گاهی من از صبح، همزمان با کار خونه و کار بیرونم (که الان دورکار هستم) هندزفری می ذارم و فایل های شما رو گوش می دم و کاملاً حالم خوبه و آرومم ولی ایشون که می آد خونه با یک رفتار بد یا تمسخر کردن، اصطلاحاً تمام آنچه رو که من از صبح رشته کردم پنبه می کنه و من رو به عصبانیت شدید می رسونه. شما می گید ما نباید آدمای زندگیمون رو عوض کنیم تا زندگی مون تغییر کنه. اگه نگاهمون رو عوض کنیم آدمای زندگیمون خودبهخود خودشون عوض می شن و یا از زندگی ما می رن بیرون. کاملاً درسته استاد. حرفتون رو قبول دارم. ولی یک سوال. تا وقتی که این آدم تغییر کنه یا از زندگی من بره بیرون که کلی از انرژی من از بین می ره و من حسابی خسته و ناامید و بی انگیزه می شم. حداقلش اینه که سرعت حرکت من رو کم می کنه. من چی کار باید بکنم؟
سوال دیگه اینکه می خوام ببینم از کجا شروع کنم بهتره. البته شما مدام می گید که فرقی نمی کنه از کجا شروع کنی. فایل ها رو گوش بده. استاد، من گوش می دم و به لطف خدا و بعد شما تا حدودی نتیجه گرفتم و تغییر ایجاد شده در زندگی و احساسم. ولی دلم می خواد برای بهتر نتیجه گرفتن، یکی از دوره ها رو بخرم تا به صورت مرتبتر و نظاممندتری روی خودم کار کنم.ولی مسئله اینه که من الان خیلی شرایط مناسبی ندارم و راستش برای خرید دوره باید از پساندازمون بردارم که خود این هم حتماً اعتراض همسرم رو خواهد داشت. ولی مهم نیست. فقط می خوام ببینم از کجا شروع کنم بهتره. چون فعلاً به صورت محدود می تونم هزینه کنم و دلم می خواد دوره مناسبتری رو تهیه کنم و در واقع قدم درستتری رو بردارم. برای شروع کدوم دوره بهتره؟ ثروت یک یا دوازده قدم یا…؟
سلام به استاد عزیز و همه ی دوستان، من سپاسگذار خداوندم که منو هدایت کرد به این مسیر تا به جواب خیلی از سوالهای ذهنم برسم، از تمام فایلهایی که دیدم لذت بردم و استفاده کردم، اولین باره کامنت میذارم چون احساس نیاز کردم که از تجربه دوستان استفاده کنم. من دختر تلاشگری بودم تا زمانی که هدف داشتم تا زمان دانشگاه، و اصولا تو هر کاری که وارد شم بسیار تلاش میکنم حتی اگه علاقه نداشته باشم.
اما الان ی مشکلی که دارم با این که ایمان دارم که دختر باهوش و با استعداد و تواناییم به لطف خدا. و تو زندگیم نشون دادم اینو، اما هر چی فکر میکنم به هیچ چیز خاصی واقعا علاقه شدید ندارم که پیگیر باشم و تمرکز کنم و تلاش کنم براش. الان واقعا دوست دارم شاغل باشم یا ی هدفی داشته باشم، اما علاقه ای در خودم پیدا نمیکنم، میشه راهنماییم کنید که چکار کنم که پیدا کنم. رسالتم رو پیدا کنم.
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عزیز و همه دوستان خانواده دوست داشتنی عباسمنش
راستش رو بخواهید بعد اینکه مدت کوتاهی بود که توجه های خودم رو خیلی کنترل نمیکردم و کم کم داشتم دوباره به مسیر های قبل از آشنایی با استاد عزیزم هدایت میشدم وارد سایت شدم و این فایل بسیار ارزشمند رو نگاه کردم . خواستم درک خودم رو بیان کنم و امیدوارم هم به خودم و هم دیگر دوستان کمکی کرده باشم.
روی صحبت من با خودم و همه کسانی است که تصمیم گرفته ایم زندگی خود را تغییر داده و شبیه عامه مردم زندگی نکنیم.همه ما یک روزی ، بعد از کلی تجربه های تلخ و ناراحت کننده و دردآور تصمیم به تغییر زندگی خود کردیم و خداوند بزرگ همه ما را به طریقی با این استاد بزرگوار و سایت عباسمنش آشنا کرد.
اوایل آشنایی همه ما با این قوانین ، زندگی بسیار عالی و جالبی رو تجربه کرده و تعدادی از ما بعد از مدتی دیگر کمتر نتیجه گرفته یا دوباره به مسیر های قبلی خود برگشته ایم.
استاد عباسمنش درباره این قضیه چندین و چند بار به بچه ها هشدار داده اند ، ولیکن باز هم تعدادی از دوستان نتوانسته اند در این مسیر ثابت قدم باشند. اینکه چرا تعدادی از ما ها اون جدیت لازم رو برای تغییر زندگی نداریم و حتی مجدد به مسیر های قبلی خود برمیگردیم خیلی خیلی من رو به فکر فرو برد.
بحث اینجاست که بقول استاد ما هنوز باور نکرده ایم که این خود ما هستیم که زندگی خود رو تمام کمال خلق میکنیم، که اگر باور کرده باشیم هیچگاه کانون توجه خود را به سمت چیزهای نادلخواه نمیبریم.
خیلی از ما به سان کودک خرد سالی هستیم که هر چقدر به او از داغ بودن آتش و درد سوزاندن دست بگویی ، او باور نکرده تا اینکه خودش این آتش را تجربه کند و چقدر این موضوع دردناک و برای خیلی از ما ها در زندگی همراه با خسارت های زیادی است.
تلاش خیلی از ما ها در اجرای قوانین به سان شخصی است که میخواهد با ذره بین و نور آفتاب یک آتش را روشن کند ، اما مدام کانون ذره بین را از دست داده و مدام ذره بین را عقب و جلو میکند و متاسفانه تلاش او هیچگاه به نتیجه نمی انجامد و او خسته و ناراحت و حتی عیب کار را ممکن است روی ذره بین (عدم تحقق قوانین ) میگذارد و چقدر این موضوع ناراحت کننده است.
هر چند باور کمال گرایی درست نیست و این اشتباه است که ما بخواهیم یک کار را بی عیب و نقص انجام دهیم و برعکس همیشه باید در مسیر تغییر خود از ذره ذره تغیرات استقبال کرده و به خود امید دهیم ، ولی اگر ما میخواهیم مانند 99 درصد جامعه نتیجه نگیریم نباید مثل اونها فکر کنیم و مثل اونها عمل کنیم.
واقعا باید تصمیم جدی بگیریم و تا میتونیم به اون پایبند باشیم. مدام به خودمان انگیزه دهیم. بینهایت به کانون توجه های خودمان حساس باشیم اگر میخواهیم زندگی را جور دیگری تجربه کنیم.
خواستم این موارد رو با دوستان عزیز به اشتراک بزارم. امیدوارم هر روز بیاییم توی سایت و از اتفاقات عالی زندگی خود اینجا بنویسیم.
سلام امیدوارم که حال همگی خوب و خوش باشه .
این ویروس که به ما کلی حال داده فعلا و قرار نیست به همه اسیب بزنه این یک تضادی که برای ادمهای مثل ما ادعای قانون جذبی داره نباید بد باشه شاید منفعت نداشته باشه ولی ضرر هم نباید بزنه و اگر هم بزنه باید در مجموع باعث رشد بشه وگرنه اسیب دیدن برای عوام هست.
چند مثال ساده میزنم.
خیلی ساده بود بیماری وقتی پخش میشه سهام های شوینده و دارویی و طلا قیمتشون حتما رشد خواهد کرد و من سود خوبی بابتش بردم و کلی شرکت های این مدلی دارن پول پارو میکنن
جاهای خدماتی بجای نشستن و ضرر کردن میتونن کلی مشتری جذب کنن اگر تو این شرایط کسی بتونه مشتری جذب کنه بدون شک مشتری وفادار میشن .مثلا رستوانها کسی غذا سفارش نمیده ومیترسه غذا الوده به ویروس باشه میتونه خام یا نمیپز سرو کنه مثل پیتزا تا خود مشتری تو خونش امادش کنه یا تو رستوان خود شرایط جوری ایجاد کنه که مشتری مطمن باشه غذا از فر بیرون میاد بدون هیج دست خوردگی به خود مشتری میرسه یعنی میگم با یکم خلاقیت مشتری میتونه اعتماد کنه
فقط کافیه بپرسیم که چطور از این موقعیت میتونم سود ببرم یا حداقلش کمتر اسیب ببینم اگر سوال تو ذهن باشه حتما جواب ها خواهند رسید
اما بیشتر مردم دوست دارن قربانی باشند و پیش هم بیشنن از اوضاع بد بگن و دلشون بر خودشون بسوزه
ماکه نباید اینطور باشیم اصلا ضرر هم کنیم مهم نیست هزاران مسیر برای افزایش روزی هست که با سوال کردن از خودمون و کمی صبوری خیلی زود جوابها میان.
سلام استاد
خیلی عالی بود .استاد من قلبابه فرمایش های شما باور دارم. متاسفانه گاها ادمهای اطرافمون ما رو دلسرد میکنن و همراه خودشون میکنن.با امید با قدرت خالق یکتا و توانایی که در من هست، اجازه نفوذ به دیگران در باورها و عقایدم را نخواهم داد و در کنار احترام به دیگران به لطف خدا مسیر خودم را طی خواهم کرد. به امید فردای بهتر
سلام خدمت استاد عزیز و دوستان گرامیکاملا با تمام گفته های شما موافقم بیماری مشکلات مربوط به کسانی هست که باورهای بنیادینشون پایینه دوستان خدا نه ترسی دارند و نه غمی
با سپاس فراوان از همه
سلام استاد و دوباره عیدتان مبارک استاد چند روزی بود سر در گم شده بودم و دلم وقتی در جمعی بودم میگرفت و با خود میندیشیدم من در این جا چیکار میکنم و چرا به حفهای بی سر و ته اینها گوش میکنم و امروز که این فایل رو دیدم به خود گفتم خدا رو شکر که استاد عباس منش رو در سر راه من قرار دادید استاد شما لطف خداوند به من هستید سپاسگذارم
این هدف و انگیزه هست که حرکت میاره و در ادامه اون ، حرکت و پویایی هست که تکامل و سلامتی و صلابت بهمراه داره.
سلام و سرزنده باشید.
سلام استاد عزیزم
ممنونم از شما بابت این همه آگاهی فوقالعاده
استاد سوالی داشتم در مورد یک جمله شما در این فایل
فرمودید تمرکز خودمون رو روی اهدافمون بذاریم و با بقیه هم قرار نیست قهر کنیم
این یک مشکل و سد راه من شده با اینکه سالها به هدفهای زیادی رسیدم به لطف خداوند و آموزه های شما اما هر بار که میام روی سیستم باور سازی خودم و عمل کردن کار کنم انگار همه و همه با من قهر میشوند باید واقعا کلی انرژی صرف کنم که اون آدم ها رو قانع کنم که در مسیر درست هستم وگرنه بخواهم حرکت کنم و با توجه به آموزه های عزت نفس نخوام کسی رو قانع کنم باید کلی درد سر بکشم و این روند اونقدر ادامه دار و سخت میشود که بعضی وقتها برای اینکه به احساس خوب برسونم خودم رو بیخیال خواسته ام میشم
بسیار روی خودم کار میکنم و کردم بسیار به دنبال باور ایراد داری گشتم که روند رو برام سخت کرده اما بعضی وقتها به این نتیجه میرسم که شاید فرکانسم با همه نمیخونه بخاطر همین اینطوری میشن و باید من با این روند راحت باشم یا بیخیال هدفهام بشم چون بارها و بارها به موفقیتهای عظیمی رسیدم به راحتی و بدون هیچ درد سری اما نمیدونم چرا آدم های اطرافم اینجوری میشن، واقعا واقعا حتی در اون زمانها هم من تمرکزم روی نکات سپاسگزارانه ای هست که در حق من دارند و هیچ اذیتی برای من ندارند و حتی لطف می کنند در حقم اما از من دور میشوند و کلا مثل غریبه بام حرف میزنند
استاد نازنینم از این روندی که به وجود آمده ناراضی نیستم واقعا راضیم چون دارم به اون چیزهایی میرسم که انگار برای اونها به دنیا آمدم، نمیخواستم این مورد رو بازگو کنم حس میکردم تمرکز بر نکات منفی میشود اما حسم گفت بنویس استاد برای تو و هزاران نفری که این مورد رو تجربه کردن به تو پاسخ میدهد
استاد عزیزم شب و روز من ورودی های من فایلهای شماست کاملا در عمل با موفقیت های زیاد و دوست داشتم زمانی کامنت بنویسم که تمام موفقیت ها رو براتون بنویسم لذتشو ببرید اما این مورد رو امیدوارم فایلی بذارید و از توضیحات شما لذت ببریم همه و مسیر درست را پیدا کنیم به لطف خدا
سپاس
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام استاد عباسمنش عزیز
چقدر حرفاتون به دل میشینه، واقعا هم باید جوری تو هدفمون غرق بشیم که اصلا نفهمیم اطرافمون چی میگذره… اصلا تعلل کردن یا یا شک و تردید جلو رفتن نتیجه نمیده، باید ایمان 100 درصد داشته باشیم به هدفمون و تفکرمون مثل بقیه نباشه و تمرکز کنیم فقط به چیزای مثبت.. تا حالمون و خوش نگه داریم و همیشه امیدوار باشیم که نتیجه میگیریم و تلاش کنیم برای خواسته مون… من که هر وقت ناامید میشم تا چند روز بیماری روحی پیدا میکنم حتی توان خوردن غذا رو هم ندارم، ولی وقتی با انگیزه م، نه بیماری جسمی سراغم میاد نه بیماری روحی… باید باور کنیم که همیشه یه راهی هست که تک تک انسانها توشون استعداد دارن، علاقه دارن و میتونن ارزش جدیدی رو خلق کنن و زندگی رو هم برای خودشون و هم برای دیگران راحت تر کنن… خداوند انشالله به همه امید و انگیزه و اراده و عشق بده و همه مخلوقاتش رو به سوی بهترین هدفشون هدایت کنه
سلام خدمت استاد عباسمنش عزیز و خانم شایسته نازنین. خیلی ازتون ممنونم که همیشه باعث احساس خوب می شید. دیشب قسمت آخر سریال زندگی در بهشت رو دیدم. سینک ظرفشویی جدید خیلی خوشگل بود و اون میزی که درست کردید عالی بود. و در یک فایل دیگه، اون ابرهای روی دریاچه بی نظیر بود. خدا رو بارها و بارها شکر می کنم که من رو با شما آشنا کرد و به این مسیر هدایت کرد.و از شما بی نهایت سپاسگزارم که زیبایی های زندگی تون رو به ما نشون می دید و در ما احساس خوب ایجاد می کنید.
استاد شنیدن صدای شما واقعاً به من انگیزه و حس خوب می ده و من رو امیدوار می کنه.
گاهی مثل الان، صبح چشم که باز می کنم و بیدار می شم، شروع می کنم به گوش کردن فایل های شما. گاهی که کار بهم اجازه بده و سرم خیلی شلوغ نباشه چندین ساعت پشت هم فایل ها رو گوش می دم و سعی می کنم نگاهم و احساسم رو خوب کنم و به لطف خدا و با کمک و آگاهیبخشی شما تا جایی هم موفقم. ولی دوتا مشکل دارم و ازتون جواب می خوام.
یکی اینکه همسرم اصلاً مثل من فکر و نگاه نمی کنه و مدام من رو به خاطر گوش کردن این فایل ها و دیدن سریال زندگی در بهشت تمسخر می کنه.و مدام انرژی منفی می ده و من رو عصبی و ناراحت می کنه. البته فقط این نیست و سر مسائل زندگی هم ناراحتی ایجاد می کنه. مثلاً می آد خونه. من با اینکه خودم شاغلم، غذا درست کردم و کار خونه رو هم انجام دادم و از فرزندم هم مراقبت کردم. غذا می خوره و شروع می کنه انرژی منفی دادن. نه تنها یک تشکر ساده نمی کنه، بلکه ایراد می گیره. مثلا می گه به هر حال ما سیر شدیم ولی این غذا مشکل داشت. تو فلفل نمی ریزی تو غذا اصلاً مزه نداره. یا: این ترشی که درست کردی فایده نداره برای اینکه سیر کم داره. این کیک خوب نشده، یا: این دمنوش بود؟ عجب آشغالی بود. و…
و نکته ناراحتکننده و عصبیکننده اینکه همه این خوراکیها رو هم کامل می خوره و گاهی حتی یک خوراکی مقوی برای فرزندم که کمغذاست درست کردم اون رو هم می خوره ولی مدام غر می زنه. و وقتی ازش برای کار خونه کمک می خوام همراهی نمی کنه یا در ازای انجام یک کار کوچیک انقدر عصبی و ناراحتم می کنه که می گم ولش کن، نمی خواد انجام بدی.
گاهی من از صبح، همزمان با کار خونه و کار بیرونم (که الان دورکار هستم) هندزفری می ذارم و فایل های شما رو گوش می دم و کاملاً حالم خوبه و آرومم ولی ایشون که می آد خونه با یک رفتار بد یا تمسخر کردن، اصطلاحاً تمام آنچه رو که من از صبح رشته کردم پنبه می کنه و من رو به عصبانیت شدید می رسونه. شما می گید ما نباید آدمای زندگیمون رو عوض کنیم تا زندگی مون تغییر کنه. اگه نگاهمون رو عوض کنیم آدمای زندگیمون خودبهخود خودشون عوض می شن و یا از زندگی ما می رن بیرون. کاملاً درسته استاد. حرفتون رو قبول دارم. ولی یک سوال. تا وقتی که این آدم تغییر کنه یا از زندگی من بره بیرون که کلی از انرژی من از بین می ره و من حسابی خسته و ناامید و بی انگیزه می شم. حداقلش اینه که سرعت حرکت من رو کم می کنه. من چی کار باید بکنم؟
سوال دیگه اینکه می خوام ببینم از کجا شروع کنم بهتره. البته شما مدام می گید که فرقی نمی کنه از کجا شروع کنی. فایل ها رو گوش بده. استاد، من گوش می دم و به لطف خدا و بعد شما تا حدودی نتیجه گرفتم و تغییر ایجاد شده در زندگی و احساسم. ولی دلم می خواد برای بهتر نتیجه گرفتن، یکی از دوره ها رو بخرم تا به صورت مرتبتر و نظاممندتری روی خودم کار کنم.ولی مسئله اینه که من الان خیلی شرایط مناسبی ندارم و راستش برای خرید دوره باید از پساندازمون بردارم که خود این هم حتماً اعتراض همسرم رو خواهد داشت. ولی مهم نیست. فقط می خوام ببینم از کجا شروع کنم بهتره. چون فعلاً به صورت محدود می تونم هزینه کنم و دلم می خواد دوره مناسبتری رو تهیه کنم و در واقع قدم درستتری رو بردارم. برای شروع کدوم دوره بهتره؟ ثروت یک یا دوازده قدم یا…؟
ممنون می شم پاسخ بدید استاد عزیز.
سلام به استاد عزیز و همه ی دوستان، من سپاسگذار خداوندم که منو هدایت کرد به این مسیر تا به جواب خیلی از سوالهای ذهنم برسم، از تمام فایلهایی که دیدم لذت بردم و استفاده کردم، اولین باره کامنت میذارم چون احساس نیاز کردم که از تجربه دوستان استفاده کنم. من دختر تلاشگری بودم تا زمانی که هدف داشتم تا زمان دانشگاه، و اصولا تو هر کاری که وارد شم بسیار تلاش میکنم حتی اگه علاقه نداشته باشم.
اما الان ی مشکلی که دارم با این که ایمان دارم که دختر باهوش و با استعداد و تواناییم به لطف خدا. و تو زندگیم نشون دادم اینو، اما هر چی فکر میکنم به هیچ چیز خاصی واقعا علاقه شدید ندارم که پیگیر باشم و تمرکز کنم و تلاش کنم براش. الان واقعا دوست دارم شاغل باشم یا ی هدفی داشته باشم، اما علاقه ای در خودم پیدا نمیکنم، میشه راهنماییم کنید که چکار کنم که پیدا کنم. رسالتم رو پیدا کنم.
با عرض سلام و ادب و احترام خدمت استاد عزیز و همه دوستان خانواده دوست داشتنی عباسمنش
راستش رو بخواهید بعد اینکه مدت کوتاهی بود که توجه های خودم رو خیلی کنترل نمیکردم و کم کم داشتم دوباره به مسیر های قبل از آشنایی با استاد عزیزم هدایت میشدم وارد سایت شدم و این فایل بسیار ارزشمند رو نگاه کردم . خواستم درک خودم رو بیان کنم و امیدوارم هم به خودم و هم دیگر دوستان کمکی کرده باشم.
روی صحبت من با خودم و همه کسانی است که تصمیم گرفته ایم زندگی خود را تغییر داده و شبیه عامه مردم زندگی نکنیم.همه ما یک روزی ، بعد از کلی تجربه های تلخ و ناراحت کننده و دردآور تصمیم به تغییر زندگی خود کردیم و خداوند بزرگ همه ما را به طریقی با این استاد بزرگوار و سایت عباسمنش آشنا کرد.
اوایل آشنایی همه ما با این قوانین ، زندگی بسیار عالی و جالبی رو تجربه کرده و تعدادی از ما بعد از مدتی دیگر کمتر نتیجه گرفته یا دوباره به مسیر های قبلی خود برگشته ایم.
استاد عباسمنش درباره این قضیه چندین و چند بار به بچه ها هشدار داده اند ، ولیکن باز هم تعدادی از دوستان نتوانسته اند در این مسیر ثابت قدم باشند. اینکه چرا تعدادی از ما ها اون جدیت لازم رو برای تغییر زندگی نداریم و حتی مجدد به مسیر های قبلی خود برمیگردیم خیلی خیلی من رو به فکر فرو برد.
بحث اینجاست که بقول استاد ما هنوز باور نکرده ایم که این خود ما هستیم که زندگی خود رو تمام کمال خلق میکنیم، که اگر باور کرده باشیم هیچگاه کانون توجه خود را به سمت چیزهای نادلخواه نمیبریم.
خیلی از ما به سان کودک خرد سالی هستیم که هر چقدر به او از داغ بودن آتش و درد سوزاندن دست بگویی ، او باور نکرده تا اینکه خودش این آتش را تجربه کند و چقدر این موضوع دردناک و برای خیلی از ما ها در زندگی همراه با خسارت های زیادی است.
تلاش خیلی از ما ها در اجرای قوانین به سان شخصی است که میخواهد با ذره بین و نور آفتاب یک آتش را روشن کند ، اما مدام کانون ذره بین را از دست داده و مدام ذره بین را عقب و جلو میکند و متاسفانه تلاش او هیچگاه به نتیجه نمی انجامد و او خسته و ناراحت و حتی عیب کار را ممکن است روی ذره بین (عدم تحقق قوانین ) میگذارد و چقدر این موضوع ناراحت کننده است.
هر چند باور کمال گرایی درست نیست و این اشتباه است که ما بخواهیم یک کار را بی عیب و نقص انجام دهیم و برعکس همیشه باید در مسیر تغییر خود از ذره ذره تغیرات استقبال کرده و به خود امید دهیم ، ولی اگر ما میخواهیم مانند 99 درصد جامعه نتیجه نگیریم نباید مثل اونها فکر کنیم و مثل اونها عمل کنیم.
واقعا باید تصمیم جدی بگیریم و تا میتونیم به اون پایبند باشیم. مدام به خودمان انگیزه دهیم. بینهایت به کانون توجه های خودمان حساس باشیم اگر میخواهیم زندگی را جور دیگری تجربه کنیم.
خواستم این موارد رو با دوستان عزیز به اشتراک بزارم. امیدوارم هر روز بیاییم توی سایت و از اتفاقات عالی زندگی خود اینجا بنویسیم.