عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش - صفحه 31 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

710 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مرتضی آستاد گفته:
    مدت عضویت: 1015 روز

    سلام بر استاد توحیدی

    وسلام بر خانم شایسته عزیز

    سلام بر دوستان عزیز

    یک فایل عالی از استاد که میتونم با همین فایل و عمل کردن به اونا رابطه ی عالی داشته باشم

    از شما استاد عزیز سپاسگذارم که هیچی رو پنهان نمی‌کنید و در فایلهای رایگان هم نکات طلایی میگین و من وظیفه خودم میدونم به پاس قدردانی از شما به این مطالب عمل کنم از خداوند میخام منو کمکم کنه توی این راه

    من هم همیشه فکر میکردم اگه یه نفر توی رابطه برای طرف مقابل زنگ میزنه و سراغشون میگیره یا هر لحظه پیشش هست که اتفاقی براش نیفته این دیگه ته ته رابطه خوبه و به این فکر بودم که من هم باید تدی رابطه عاطفی ام اینجور عمل کنم

    این جور رابطه رو من از اطرافیانم زیاد دیدم و فکر میکردم همینه دیگه باید اینجوری باشه و اگر یه نفر خلاف این عمل می‌کرد تو ذهنم میگفتم که چا قدر بی احساسه اینا چطور با هم میسازن چطور باهم زندگی می‌کنند

    ولی این فایلی که از استاد شنیدم معیارهای رابطه خوب رو برام جابجا کرد

    من الان. توی رابطه عاطفی با کسی نیستم ولی توی خانواده مادرم همیشه نگران بچه ها شه هر بیست دقیقه اگه خونه نباشم زنگ میزنه کجا هستی کی میای و همین کار رو برای دو تا برادر دیگه من هم داره

    و یکی از خواسته هام اینه که هر لحظه بهم زنگ نزنه

    و اگه یه بار جواب ندم به هر دلیلی نگران میشه به کل فامیل زنگ میزنه که از فلانی خبر ندارین فلانی جواب گوشی رو نمیده خونه نیومده این جور هم نیست که به من شک داشته باشه ها نه

    بعد میگیم که چرا هر لحظه زنگ میزنی میگه چکار کنم دیگه من که غیر شما کسی روندارم نگران میشم. ولی الان که دارم به چند سال پیش فکر میکنم من هر جایی میرفتم تو فکرم این بود که الان مادر و پدرم چکار میکنن الان که من اونحا نیستم چی بهشون میگذره و برای اینکه اونا دلتنگ من نباشن زود میومدم خونه حتما این رفتار مادرم به خاطر فرکانس های منه و منم که باید تغییر کنم

    این نکته رو اصن بهش فکر نکرده بودم همین الان به فکرم اومد

    خدایا چه قدر نوشتن قدرتمنده من فقط اومده بودم که یه کامنت بذارم ولی خداوند راه حلشو بهم گفت خدایا عاشقتم من

    و از این به بعد باید آگاهانه تلاش کنم که توی ذهنم وابستگی خودمو به مادرم از بین ببرم و خودم برای خودم اول ارزش قائل باشم

    یادمه چند شب پیش خونه مادر بزرگم مهمون اومده بود بهم شیرینی تعارف کردن یکی که برداشتم مادرم اومد توی ذهنم و گفتم چند تا هم بده ببرم خونه و خودم رو مسئول خوشحال کردن مادرم میدونم

    ولی خودن دوست دا رم‌ توی رابطه عاطفی خودم مستقل باشم و طرف مقابل هم مستقل باشه

    مثل رابطه استاد و عزیز دلشون

    رابطه ای که واقعا بی نظیره و معیار رابطه ما باشه

    در پناه خداوند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  2. -
    امیر چراغی گفته:
    مدت عضویت: 821 روز

    سلام به دوستان هم فرکانسی ،و استاد عباس منش عزیزم که داره زندگی منو تغییر میده

    خیلی خوش حالم که هدایت شدم به این فایل

    یک سوال داشتم از دوستان عزیزم که اگه بتونن منو راهنمایی کنن.

    من همیشه دختر های خارج از تهران رو جذب میکنم و با اینکه دوست دارم شریک عاطفیم تهران باشه ،شما می‌دونید چه باور های مخربی دارم که این اتفاق میوفته همیشه ؟

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  3. -
    محبوبه فخری بیک گفته:
    مدت عضویت: 739 روز

    سلام استاد . به من از طرف دخترخالم ک‌دوره روابط رو گرفته و تاثیر شو دیده پیشنهاد شد ک دوره ی شما رو تهیه کنم و با شنیدن همین ی فایل متوجه ی باگ خودم تو رابطه ام شدم و بزودی حتما خریداری میکنم فایل روابطت تونو.‌

    مچکرم از سخن رسا و شیواتون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    سارا بذرافشان گفته:
    مدت عضویت: 909 روز

    به نام خداوند کیهان

    سلام خدمت استاد عباس منش و بانو شایسته عزیز

    الهی شکر

    خدا جونم چقدر زندگی قشنگه

    خیلی خوبه که در مسیری قرار گرفتم که هر روز باید روی کارهایی که انجام میدم فکر کنم و با توکل به خدا راه های خوبی برام باز میشه الهی شکر

    الهی شکر که خدا کمکم می‌کنه بتونم روی را روابطم با اطرافیان فکر کنم و مشکلاتم رو برطرف کنم

    الهی شکر

    نسبت به قبل از خودم بهتر شدم ولی خیلی کار داره تا عالی بشه همه چیز

    خدا جونم مرا یاری رسان الهی آمین یا رب العالمی

    ردپای من در روز صد و پنجم از روزشمار تحول زندگی من

    الحمدالله رب العالمین

    اللهم عجل الولیک الفرج

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    ونوس ملکی گفته:
    مدت عضویت: 1739 روز

    سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان همفرکانسی قشنگم .میخام فقط بگم خدایا شکرت بخاطر هدایتی که شدم .واقعا امروز نیاز داشتم ب این فایل.دقیقا پاشنه ی آشیلم رو توی روابطم دیشب پیدا کرده بودم و دلیلی برای مطمعن شدنش میخاستم .شکر که حسم ب یقین تبدیل شد.خدایا شکرت هر وقت باهات صحبت میکنم دقیقا جوابمو ب جا میدی و منو توی مسیرم قاطع تر میکنی .من واقعا پاشنه ی آشیلم توی روابطم وابستگیم بود و میدونم وقتی کسی بهم محبت میکنه کاملا بهش وابسته میشم و فهمیدم که باید این باگ رو هدایتش کنم ب سمت بهبود.من همیشه رابطه ای که دوست دارم رو تصور می‌کنم و مینویسم در موردش اما همیشه اونی که میخاستم نبود و اینکه استاد ب نکته ی خیلی مهمی اشاره کردن آیا من خودم مورد مناسبی برای رابطه با طرف مقابلم هستم .مرسی استاد جان که ی چیزایی رو توی وجود من روشن کردین .ممنون که هستین.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  6. -
    محمدامین روشی گفته:
    مدت عضویت: 2244 روز

    سلام به استاد عزیزم و خانوم شایسته زیبا

    سلام به تمامی دوستان عزیز و زیبای خودم در این سایت رویایی و مقدس

    یادمه دقیقا شیش هفت ماه پیش یک بار این فایل رو گوش دادم اما درک خاصی ازش نگرفتم و با همون روش ها پیش رفتم روش های که تو رابطه خودم استفاده میکردم اما این یک ذره هم درون من رو بیان نمیکرد بلکه تایید شخص مقابلم و تایید دیگران برای رابطه من بود و این باعث میشد نه تنها لذتی نبرم از خودم و رابطه زیبام بلکه باعث این شد که من از مسیر خیلی بد دور بشم

    طوری که رابطه چیزی تا نابوبدیش نمونده بود و سرتاسر دعوا شده بود اما یادمه که شروع کردم روی خودم کار کردن از نظر دیگران راحت گذشتم

    از تایید دیگران راحت گذشتم و نتیجش هم شده منه واقعی توی رابطه ام

    و میگم من الان فوق العاده از نظر خودم و نظر عشقم تغییر کردم چون من خوده واقعیمم و این منه واقعیه!

    و الان رابطه فوق العاده تغییر کرده و ببهترین رابطه رو با همون شخص و عشقم دارم

    اینو خیلی خوب باید بدونیم که اصلا وابسته و دلبسته یک نفر نشیم نگیک فقط اون و فقط اون شخص خاص فقط اون شخص میتونه حال من رو خوبر کنه و فقط اونه که من رو میدونه چون این ها چیزی و نتیجه ای رو نمیاره جز دور شدن از خودمون

    دوری از قدرت کنترل افکار و فکرهای ما

    مطمین باشید هیچ چیز و هیچ چیز بدون اذن خدا و بدون اینکه شما بخایید نیست

    دوستان از دیگران بگذرید خودتان باشید چون تنها وقتی که خودتان هستید بهترین چیز ها سراغ شما می آیند چون تنها وقتی خودتان هستید لذت میبرید نگران توجه و نظر دیگران نیستید لذت عالی این زندگی رو بهتون قول میدم میچشید

    آدما میان و میرن و همه جز یک تجربه قشنگ و عالی و کلی زیبایی و چیز های قشنگ برای ما به جای نمیگذارند

    هر جایی که هستید در مسیر موفیق و تبدیل به عالی ترین شدن باشید براتون بهترین ها و بهترین نتایج رو آرزو میکنم

    تشکر هم میکنم از استاد عزیز و خانوم شایسته

    چون خوده شما استاد و خانوم شایسه نه تنها رابطه بلکه کل زندگی شما الگوی زیبایی برای همه ما و این رو منطقی میکنه برای تک تک ماها.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  7. -
    علی خدابخشی گفته:
    مدت عضویت: 702 روز

    سلام وقت بخیر استاد عزیزم خدمتتون بگم که من فکر می کنم که یک سال و نیم پیش این فایل رو گوش کردم و حتی بیش از ده بار من تا الان این فایل رو گوش کردم و تاثیری که توی زندگی من داشت همین بود من و کسی که باهاش بودم از هم جدا شدیم به خاطر اینکه گوشی من مدام چک می شد مدام می خواست منو تغییر بده و من از درون حتی اگه می خواستم خودم تغییر کنم هم نمی توانستم یعنی توانایی همون تغییر اندک خودمم گرفته شده بود از من ،و من یه جورهایی میشه گفت زیر ذره بین این شخص بودم اما خدا رو شکر به لطف خدا مدارهای ما از هم جدا شد در نهایت جهان ما رو از هم جدا کرد و من از موقعی که ایشون نیست خیلی با آرامش روی نواقصم کار می کنم خیلی با آرامش روی اعتماد به نفسم کار می کنم خیلی با آرامش روی بهبود خودم کار می کنم و ایرادهای خودمم پذیرفتم ،هر بار هم زمین بخورم سریع پا میشم با استفاده از دوره عزت نفس و فکر می کنم نیازی هم نباشه کسی بیاد توی زندگی من که بخواد دست بکنه تو لونه زنبور من /من کسی رو نیاز دارم جهان به من بده که منو همین شکلی که هستم دوست داشته باشه منو همین شکلی بغل کنه منو همین شکلی بخواد بدون هیچ حرف و هیچ توصیه و هیچ درخواست و هیچ ادیتی/

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  8. -
    مهدی حاجی یعقوبی گفته:
    مدت عضویت: 1524 روز

    سلام به خدمت استاد عزیزم وهمه دوستان

    من اولین بار هست که تو سایت کامنت میزارم ومیخاستم تجربه خودم رو از این فایل بگم

    اینکه من هروقت که پدر ومادرم میرفتن روستا که حدودا ۲ساعت فاصله داره خیلی نگران میشدم و دلشوره میگرفتم اما وقتی این فایل رو چندین بار دیدم انقدر منو تحت تاثیر گذاشت که همون آخر هفته پدر ومادرم وقتی میرفتن به خدا قسم من حتی۱درصد هم نگران نشدم ومیخاستم از استادعزیزم تشکر کنم بابت وجودشون ایشالاه همیشه سلامت ودر بهترین حال باشن

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    ماشالاه بیگی گفته:
    مدت عضویت: 1851 روز

    سلام ودرود خدایاشکرت امروزخیلی بی قراربودم بادیدن این فایل وخوندن کامنت فهمیدم یکی ازباورهایی که دارم وباید روش کارکنم ترس ونگرانی است اروم شدم

    بایدرهاکنم وبسپارم خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    محمد حامد همایی گفته:
    مدت عضویت: 2320 روز

    با سلام و عرض ادب.

    بنده به شخصه هرچند قبول دارم که (نباید انسان وابسته‌ی هیچ چیزی باشه) ولی اصن دوست ندارم پدر و مادرم طوری باشن که بتونن راحت از هم جدا بشن. فکر نمیکنم فرزندی این رو بخواد. هرچند که این قضیه با به سعادت رسیدن فرزند منافاتی نداره، ولی به نظرم طبیعت این رو میگه و همیشه طبیعت هست که درسهای اصلی رو میده.

    جالب هست که ازدواج رسمی در اکثر قوم‌ها و ملیت‌ها و ادیان مورد قبول هست.

    بنده از خواندن قرآن چند مطلب رو متوجه شدم:

    ۱. قرآن به نوشتن پیمان‌ها بسیار اشاره کرده. حتی ۱۴۰۰ سال پیش که نوشتار انقدر راحت نبوده. و همینطور گرفتن چندین شاهد.

    ۲. قرآن بسیار اشاره کرده به اینکه مرد از نظر مالی باید زن رو تامین کنه و چه بسا هدیه به زن بده. حتی بعد از طلاق.

    ۳. قرآن مشخصا اشاره داره به اینکه اجازه بدید زن و مرد دوباره به هم برگردن.

    به نظر من این دیدگاه که (بسیاری بعد از ازدواج تغییر کردند و خواستند جدا بشند و از لحظا مسائل دارایی و مالی به مشکل برخوردن) منافات داره با دیدگاهی که میگه (وارد کار میشم و خدا کمک میکنه و نه اینکه مثلا وارد تجارتی بشم و از همون اول از کسادیش بترسم).

    من ترجیح میدم خانواده جایی باشه برای رشد. همه انسان‌ها خوبی‌ها و بدی‌هایی دارن و چه بهتر که در محفل خانواده بهتر و بهتر بشیم. اگر مشکلی هست با مشاوره و کتاب روی خودمون کار کنیم.

    فکر میکنم این به عزت نفس برای یک زن هم نزدیک‌تر باشه.

    به سخن گوش فرا مى‏‌دهند و بهترین آن را پیروى مى کنند اینانند که خدایشان راه نموده و اینانند همان خردمندان (۱۸)

    الزمر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      محمد حامد همایی گفته:
      مدت عضویت: 2320 روز

      سلام به همه‌ی دوستان عزیز.

      اومدم که اعترافی بکنم.

      من سال 1394 با همسرم آشنا شدم زمانی که 23 سال داشتم و ایشون 22 سال.

      طرفای 2 سال و نیم که هرکس با خانواده در تهران زندگی میکرد همدیگه رو خیلی روزها در طول هفته میدیدیم.

      تا اینکه من به آلمان رفتم. خیلی تلاش کردیم که ویزای ایشون رو به صورت دانشجویی بگیریم ولی سفارت آلمان بسیار بی‌برنامه شد. و بعد کرونا آمد.

      پس 2 سال و نیم از هم دور بودیم و اینترنتی ارتباط داشتیم. و بعد از یک سال و نیم با ازدواج غیابی تونستم ویزای پیوست براش بگیرم و به آلمان بیارمش.

      هرچند در طول این سال‌ها دو بار ایران اومدم به مدت 2 ماه هرکدوم و میدیدیم همو، ولی ما بعد از 4 سال دوری باز به هم رسیدیم.

      همسر من دختر بسیار خوبی هست، خانواده خوبی دارن و ارتباطات خانواده‌ها هم باهم بسیار خوب هست.

      ولی از وقتی که به آلمان اومد و شاید بعد از تنها 2 ماه دیدم که من اصلن ازدواج و تشکیل خانواده رو نمیخوام. نه بچه و نه اینکه کسی باشه که بخوام باهاش بسیار هماهنگ باشم.

      و خب از نظر اخلاقی به هم نمیخوریم مخصوصا ریزه‌کاری‌ها.

      البته بگم که هیچ گونه دعوایی بین ما نیست و با صلح و آرامش داریم زندگی میکنیم، ولی من که مطمئنا و ایشون هم حس میکنم متوجه شدیم که به درد زندگی مشترک نمیخوریم.

      و الان که این مطلب رو مینویسم دارم سعی میکنم که دانشگاهم رو به پایان برسونم و با کار تمام وقت بتونم هزینه 2 زندگی رو بدم و از ایشون جدا شم و ایشون هم کار پیدا کنه و در آلمان جاگیر بشه.

      جالبه که اوایل که این واقعیت رو فهمیدم حالم کمی خوب نبود و شروع کردم به گوش دادن فارسی قرآن به صورت کامل.

      در قرآن دیدم که واقعا خداوند جدایی رو خیلی سخت نمیبینه، به راحتی میگه مردی که حس میکنه دیگه رابطه با زنش نمیخواد باید 4 ماه صبر کنه و بعد میتونن از هم جدا بشن.

      و اینکه قرآن چقدر راحت میپذیره که انسان ضعیف هست و بسیار بسیار اشتباه خواهد کرد.

      خواستم این اعتراف رو بکنم و بگم با حرف‌هایی که زدم تا جایی موافق هستم ولی این نکات هم باید بهشون اضافه بشه.

      این نکته رو هم بگم که به صورت الهام‌گونه‌ای وارد سایت عباسمنش شدم و توی محصولات، محصول “ارزش تضادها” چشمم رو گرفت و خریدم و بسیار بهم آرامش و بینش داد و 100% بلکه بیشتر به همه پیشنهادش میکنم.

      امیدوارم تجربه‌م برای دوستان قابل استفاده بوده باشه.

      ممنون از استاد عباسمنش، ممنون از خانم شایسته و بهترین‌ها رو برای بچه‌های عباسمنشی آرزومندم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: