ما از تغییرِ دیگران، ناتوانیم - صفحه 10 (به ترتیب امتیاز)


توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

382 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مجید شرافت گفته:
    مدت عضویت: 1755 روز

    با سلام

    با تشکر از استاد و خانم شایسته

    نشانه به موقعی بود

    من با مساله ایی مواجه بودم که اگر لطف الله و آموزشهای استاد نبود حالم دگرگون میشد

    من فقط باید خودم را تغییر بدهم من مسئول خودم هستم

    هرکسی تا خودش نخواهد تغییر نمی کند

    مثال ملت‌ها از جمله ملت افغانستان

    خداوند سرنوشت هیچ ملتی را عوض نمی کند

    درک قانون فرکانس و باور مهم است

    زندگی ما را باورهای ما رقم می زند

    کنترل ذهن و کنترل ورودیهای ذهن مهم هستند

    توجه به نعمت‌ها و نکات مثبت مهم هستند

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    مینا کاشی گفته:
    مدت عضویت: 1336 روز

    به نام رب العالمین

    روز 117 ام روزشمار من

    سلام بر استاد عزیزم

    عنوان این فایل پر از مفهوم است. ما از تغییر دیگران ناتوانیم.

    اوایل که توی سایت اومده بودم با شنیدن این سخنان استاد میگفتم چرا پس استاد اومدن ما را تغییر بدن.؟ ما باید به دیگران کمک کنیم تا اونها هم تغییر کنند و هزاران حرف بی ربط میزدم چون قوانین را نمیدونستم. و اصلا مفهوم کامل فرکانس را درک نمیکردم.

    اما الان بعد از دو سال که هر روز توی سایت بودم و کامنت خوندم یواش یواش با مفهوم فرکانس آشنا شدم متوجه شدم که ما هم نمیتونیم که دیگران را تغییر بدیم و هم اجازه نداریم.

    این جهان دو قطبی باید همه چیز داشته باشه باید فقر باشه ثروتم باشه خوب باشه بدم باشه تاریکی باشه روشنایی هم باشه و ….

    خاصیت این جهان اینچنین است و هر کس خودش بخواهد انتخاب میکند که در کدوم مسیر حرکت کند.

    حتی خداوند هم هرجور ما بخواهیم ما را هدایت میکند. خداوند هم کارش فقط هدایت کردن است.

    مفهوم فرکانس را من اینجوری خوب متوجه شدم که یک سری مدار هست که هر کسی با توجه به انتخاب های خودش روی اون مدار قرار گرفته و فقط چیزهایی را تجربه میکند که روی اون مدار است.

    مثل جاده و خیابان در نظر بگیریم اتوبان ها مثلا. وقتی من در اتوبان چمران هستم فقط قادر به دیدن آنچه در اون اتوبان هست هستم درختان اون اتوبان ترافیک و ماشین ها و … هر آنچه در اون اتوبان هست . اگر بخواهم که آنچه در اتوبان همت است را ببینم حتما و باید تغییر مسیر بدم و بروم در اون اتوبان.

    پس حالا با این مفهوم من چه جوری میتونم مثلا همسرم را که در یک اتوبان دیگر است و یا حتی در یک شهر دیگر است متقاعد کنم که این درخت در اتوبان چمران را ببین. حالا هرچی من توصیف هم بکنم تا دلش نخواد و تا نیاد اینجا متوجه نمیشه.

    مهم اینه باید خودش بخواد.

    در مورد استاد هم اینجوریه که ما خواستیم و در مسیر استاد قرار گرفته ایم وگرنه استاد مگه اومده در خونه ما و یا به ما زنگ زده که بیایید توی سایت من باهاتون کار دارم و میخوام ارشادتون کنم. نه .

    ما خواستیم هم مدار بودیم و اومدیم توی این سایت.

    منم خیلی دیر متوجه این موضوع شدم با اینکه همون اوایل ورودم به سایت هم فایل های مشابه این موضوع را گوش کرده بودم حتی در کلاب هاوس هم بچه ها میگفتند اما من هنوز نمیفهمیدم. و خیلی جاها بحث میکردم و ضربه هم خوردم.

    چون نتیجه که نداشتم فقط حرف بود. دیگران هم میگن بابا تو خودت کجای کار هستی .

    من آرامش درونی را پیدا کرده بودم اما محسوس نبود .

    اما الان یاد گرفتم سکوت کنم. و بالاترین آرامش نصیبم شده . کاری ندارم دیگران چجور فکر میکنند . بعضی وقت ها حالم بد میشه و حرص میخورم اما سکوت میکنم. خودم را از محیط میبرم بیرون. یا موضوع را قشنگ عوض میکنم .

    و بهترین روش در این مباحث سکوت است. و به قول استاد بابت خودتون و حرفاتون ارزش قائل بشید. و کمی خسیس باشید‌ .

    میبینم که چقدر درسته . چون من بابت دانستن این چیزها هر روز برای خودم نوشتم کلی فایل گوش کردم کلی زمان گذاشتم چرا براحتی در اختیار دیگرانی قرار بدم که اصلا دوست ندارند که بدونند.

    و اگر من تغییر کنم طبق قانون جهان هستی تمام اطرافیان من تغییر میکنند. چون مدار من تغییر میکنه.

    ما در جهانی زندگی میکنیم که پاسخ به فرکانس های ما میدهد . فرکانس های ما همون باورهای شخصی ما هستند که تکرار شده اند و احساس ما اون فرکانس ها را شکل میدهد. پس کاملا کاملا شخصی است. یعنی من فقط دسترسی به فرکانس خودم را دارم تازه اونم اگر بخواهم . وگرنه اونم ناآگاهانه است.

    حالا با این توصیف چجوری میتونم دسترسی به افکار دیگران داشته باشم. منی که هنوز کنترل افکار خودم دست خودم نیست و دارم سعی میکنم که آگاهانه افکارم را کنترل کنم مواظب ورودی هایم باشم چجوری میتونم دسترسی به ورودی های ذهن دیگران داشته باشم.

    من چه میدونم که امروز از صبح همسرم چه چیزهایی شنیده چه چیزهایی را دیده چه چیزهایی را خونده و چه افکاری داره که حالا بخوام به زور یک سری مطالب را براش توضیح بدهم.

    الان این حرفها را متوجه میشم. و اصلا کاری به کار هیچ کس ندارم . در اصل اصلا وقت نمیکنم به دیگران فکر کنم اینقدر درگیر خودم و افکار خودم هستم. اینقدر باید مراقبت کنم از افکار خودم و مواظب ورودی های خودم باشم . و این باورهای سیمان زده خودم را یواش یواش شل کنم که دیگه وقتی برای مجاب کردن دیگران ندارم . و دیگه اصلا نمیخوام کسی را تغییر بدم.

    به قول استاد کوری عصا کش کوری دیگری نمیشم.

    خدا را شکر میکنم که امروز که در روزشمار دوباره به این فایل برخورد کردم خیلی راحت فهمیدم.

    اینقدر شرایط جامعه برام ملموس هست که اصلا جای بحث نمیمونه.

    پارسال که دوباره شرایط ایران بهم ریخته بود ناراحت میشدم و اما امسال که دیدم هیچ فرقی نکرد بهتر که نشد بدتر هم شد. و این طبیعی بود که طبق قانون جامعه ای که فقط داره به این موضوعی که دوست نداره توجه میکنه جهان از جنس همون موضوع براش میاره.

    و الان میدونم که هزاران انقلاب دیگه هم پیش بیاد تا هر کدوم ما از خودمون تغییر را شروع نکنیم هیچ چیزی تغییر نمیکنه.

    جامعه ای که شکرگزار نعمت هایی که داره نیست و فقط نق میزنه قر میزنه و به بدی ها توجه داره هیچ تغییری نخواهد کرد. چون جامعه یعنی مردم. مردم کیا هستند همین آدم هایی که ناسپاس هستند و همیشه در حال غر زدن هستند . همین آدم هایی که دنبال اینند یکی بیاد نجاتشون بده. امام زمانی از راه برسه نجاتشون بده. یک ابرقدرتی بیاد نجاتشون بده.

    نه این جامعه قربانی هیچ وقت درست نمیشه مگراینکه خودشون یک به یک شروع به تغییر بکنند.

    مثل ما که در این سایت هستیم و خودمون دلمون میخواد تغییر کنیم و یک روز هم نخواهیم به راحتی از این سایت بیرون میریم و دیگه این سخنان و این کامنت ها را نمیشنویم و نمیبینیم.

    من شکرگزار خدای مهربونم هستم که به من لطف کرده و من خواستم و من را هدایت کرده به این مسیر سبز.

    و سپاسگزار استادم هستم که هر روز یک مطلب را به هزاران گونه بیان میکنند و تکرار میکنند که هرکدوم از ما به طریقی متوجه این قوانین بشویم.

    سپاسگزارم

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    ساناز گفته:
    مدت عضویت: 1387 روز

    به نام خدای معجزه ها

    یادگار 117

    سلام استاد عزیزم و مریم مهربونم

    سلام به همه همراهان این مسیر الهی

    خیلی ممنونم از فایل فوق العاده و با اگاهی عالی

    چقدر حال ادم خوب میشه وقتی به قول استاد هر روز ورودی های عالی به مغزمون میدیم

    خدایا هزاران بار شکرت

    و چقدر محتوای این فایل برام جالب و عبرت انگیز بود

    اینکه ما نمیتونیم هیچ کسی رو تغییر بدیم

    واقعا این کار به هیچ وجه شدنی نیست

    و کاری بود که من مدت ها درگیرش بودم و فکر میکردم میتونم خواهرمو و خانوادمو تغییر بدم و بهشون زندگی جدیدی هدیه بدم

    دلم میخواست منی که تو این مسیر بودم و هر روز داشتم به لطف الله نعمت های عالی به زندگیم می اوردم به خانوادمم هم هدیه بدم

    اما دیدم واقعا به هیچ وجه نمیشه نگرش شخصی رو عوض کرد وقتی اون شخص اصلا خودش نمیخواد عوض شه

    تازه اغلب به من میگفتن این سایت کل پولاتو میخوره اخرشم هیچی به هیچی

    و من هم همیشه لبخند میزدم و میگفتم اوکی

    و کم کم یادگرفتم باید خودم تنهایی مسیرمو برم و نعمت ها سهم منه که خواستم زندگیم عوض شه و خواستم این مسیر مقدس رو برم

    نزدیک ی ساله با سکوت روال زندگی خودمو میگذرونم و به لطف الله هزاران نتایج عالی گرفتم و هیچ کاری به هیچکدامشون ندارم و جالب اینجاست که هنوز معتقدن مسیر من اشتباهه

    که من بعد از عیدی بحثی که پیش کشیدن بهشون گفتم لامصبا شما واقعا نتیجه منو نمیبینین؟؟

    گفتم شما نمیبینین که ماهانه چقدر دارم اجاره دفتر و خونه میدم؟

    نمیبینین که امسال طلا خریدم؟

    نمیبینین که اینقدر لباس مارک خریدم؟

    نمیبینین که دوبار مسافرت رفتم؟

    پس پول اینا از کجا میاد؟؟؟

    دقیقا تو جمعی که نشسته بودیم بهشون گفتم فقط همین شماها هر کدام چقدر به من بدهکارین؟؟

    شما حداقل بدهی خودتون رو هم نمیبینین؟؟؟

    واقعا ادم کفری میشه وقتی این همه نتایج هر روز جلو چشمشونه ولی بازم میگن الکی این مسیرو میری

    تا اینکه چند وقت پیش دیدم خواهرم انگاری برنامه شکرگذاری راه انداخته و از من پرسید که تو کامل همشو رفتی منم گفتم من بجز این سایت جایی نرفتم و هر روزم دارم انجام میدم

    و دیدم انگاری دفتر داره و ی چیزایی مینویسه و دیدم که جدیدا کلا حرف و حدیثش شده همه چی به ذهن ادم ربط داره

    من انصافا حتی ی کلمه هم حرف نمیزنم که بخوام حرفشو تایید کنم

    گفتم باید خودش مسیرشو پیدا کنه

    و چقدر خوشحالم حداقل اینقدر رشد کردم که تشخیص دادم مسیرم به خودم ربط داره و دلیلی نداره برای اثبات مسیر خودم ایقدر انرژی صرف کنم

    و ی روزی گفتم دختر این انرژی رو بزار رو خودت و به باورهات شاخ و برگ بده

    نمیخواد الکی دایه مهربان تر از مادر بشی

    و خدارو هزاران بار شکرت

    و واقعا این فایل بازم بهم درس های عالی داد که دختر تو دنبال تغییر هیچ کسی نباش جز باورهای خودت

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    خدایا هزاران بار شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      مهدی صالحی گفته:
      مدت عضویت: 2328 روز

      سلام

      درود برشما دوست عزیز

      من روز شمار تحول زندگی رو دنبال میکنم و شما فایل های بعدی هستید چون روال دنبال کردن روز شمار، جوری هست که من که الان فایل رو میشنوم و کامنتا رو میخونم رد پا و نوشته های دوستانی که این فایل رو گزروندن رو میبینم .

      و چقدر زیبا از درک و تجربیاتتون مینویسید . سپاس از شما ساناز عزیز و بقیه دوستان و سایت بینظیر استاد.

      من خودم به شخصه یه ادم روانی هستم که برای دیگران روانشناس خوبی هستم میخام کمک کنم ولی بدرد خودم نخوردم و به قول گفتنی من که این همه می چرم پس دنبه ام کو . دنبه از دید جامعه ثروت و باغ و ماشین و پارتی و دوست اشنا و روابط هست .

      چون نتیجه نداشتم حرفام هم ارزشی نداشتن. و فقط بخاطر دوستم داشتن یه سر تکون دادن و گفتن درسته افرین . ولی از حس دلسوزی و نصیحتی که بهم دارن میفهمم چه قضاوتی میکنن .

      من هم درد زور زدن برای تغییر دیگران رو کشیدم . درد توضیح دادن در حد رگ گردنم سفت بشه و اخرش بی انرژی شدن و بی اثر بودن حرفام رو کشیدم .

      و میگفتم باید نتیجه بدست بیارم تا احساس ارزش کنم وقتی حرف میزنم (یعنی بخاطر دیگران توجه کنن بهم و به به چه چه کنن دنبال نتیجه بودم تا الان که کامنت شما رو خوندم) و اونجا که گفتید بازم با این همه نتایج فکر میکنن روش و مسیر شما اشتباه هست ، یه هشیاری و بیداری اومد سراغم که به قول بچه های سایت کد اشتباه درون من هست . واقعا تصمیم گرفتم در سکوت فقط راه درست حودم رو برم و بخاطر لول پایین مالی احساس بی ارزشی و احساس بد نداشته باشم . حتی منتظرم دیگران بگن چکار کنم چون فکر و نجواها میاد که این مسیر شاید برای من نیس و برم راه غیر از این راهی که دوستان دنبال میکنید . این از بی ایمانی و نداشتن توکل من هست به خداوندی که هر کس خواسته به راه درست هدایت کرده .

      سپاس از کامنت زیباتون

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  4. -
    علیرضا گفته:
    مدت عضویت: 2701 روز

    سلام استاد عزیزم و دوستان گلم

    ما باید خودمون تغییر بدیم نه اینکه انرژی بزاریم دیگران رو تغییر بدیم

    ی تجربه از خودم میخوام بگم اون اوایل حرفهای استاد رو گوش میکردم دوست داشتم نزدیکانم رو تغییر بدم و از این قوانین حرف بزنم و فقط حرف میزدم و ضربهاش هم از جهان محکم خوردم و اون نشت انرژی ادامه داشت تا به جایی رسیدم حتی همسرم و دیگران میگفتن چرا اینقدر فایل گوش میدی اون ثروت یا اون خونه و ماشین رو نداری اما خودم ی تغییراتی در زندگیم داشتم ک کمتر عصبانی میشدم یا اینکه از بدهیهایی که داشتم تونستم خلاص بشم و خودم رو با گوش دادن به این فایل ها به جایی رسوندم که دیگه وام نگرفتم و تونستم مهاجرت کنم و پا روی ترسام بزارم و بنظر خودم نتایج عالی داشتم اما به اونایی ک این حرفا رو میزدم یا میخواستم تغییر بدم فقط ی جورایی حس میکردم ک دارم مسخره میشم اما تمام تلاش و تعهد رو بخودم دادم که به دیگران اصلا از این قوانین صحبت نکنم یا نخوام تغییر بدم دیگران رو اون موقع انگار دری باز میشه ک خودت میفهمی که خودت داشتی با همین کار جلوی نعمتها و ثروتها رو میگرفتی فقط کافیه امتحان کنیم و این زیپ دهنم رو بکشم و سکوت کنم و وراجی نکنم اون موقع بهت الهام میشه اون موقع بخدا اجازه میدی که هدایتت کنه اون موقع دیگه دخالت در کار خدا نمیکنی باید مث خودم ی درخواست داشتم و هدایت شدیم به این سایت ک این حرفها رو میشنوم چون به تضاد خوردم و بزارم حتی همسر یا فرزند بزارم به تضاد بخورن خودشون راهشون رو پیدا میکنن و خدا هدایتشون میکنه اینو بخودم گفتم که از این فایل ک استاد عزیز گذاشتن بیام درسش رو یاد بگیرم ک من ناتوانم در تغییر دیگران اما این توانایی رو دارم ک خودم رو تغییر بدم شرایط اطرافم تغییر میکنه فقط کافیه در حد حرف نباشه و عمل باشه من همیشه سعی میکردم همسرم و فرزندم رو تغییر بدم اما با این کارم هیچ فایده نداشت فقط انرژیم هدر میرفت بجای اینکه این تمرکز و این انرژی رو بزارم روی خودم

    و خدا رو شکر میکنم که تمام سعی خودم رو کردم که فقط تمرکز بزارم روی خودم و خودم رو تغییر بدم باورهام تغییر کنن اونا هم تغییر میکنن

    سپاسگزارم استاد عزیزم ک همیشه در اکثر محصولات و حتی فایلهای رایگان میاید اینو رو میگین و یاآوری میکنید ک نخوایم فراموش کنیم که فقط فقط تمرکزت بزار روی خودت نه اینکه برای تغییر دیگران

    وقتی تعهد بدیم بخودمون ی ترمز خیلی بزرگی هست ک برداشته میشه برای من ترمز بود چون با اینکه استادعزیز تکرار میکردن اما بعضی موقعها فراموش میکردم و شروع میکردم به حرف زدن برای تغییر دیگران و الان مدتی هست که دارم تمرکز لیزری میزارم روی خودم نتایج عالی داره واسم اتفاق میفته

    دوستتون دارم 🙏🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  5. -
    محمدرسول گفته:
    مدت عضویت: 1453 روز

    سلام من دیشب یه سری هدایت شدم و آماده ی شنیدن یه سری الهامات بودم و دیشب یه سری متن برای خودم نوشتم بعد گفتم خدایا منو هدایت کن به یه فایلی که این مطلب رو بزارم و رد پا باشه برام و اونایی که آماده و در مدارش هستن بخونن

    ———————————————————–

    یه نکته ای که هدایت شدم بهش این بود

    که آقا رفتم فایل روانشناسی ثروت ۱ رو که داشتم دیدم

    جریان این فایلم اینه که از توی یه کانال های تلگرامی دانلودش کردم و اولین فایلی بود که از عباسمنش دیدم

    خوب حالا میخوام چی بگم

    آقا من رفتم گوشش کردم و اصلا حرف هایی که اونجا میزد عباسمنش رو اصلا قبول نداشتم و یه مقاومت زیادی در برابرش حس کردم تو خودم

    در صورتی اون دوره که گوش دادم کاملا پذیرفتم و یادمه که گفتم کاملا راسته میگه

    * اون موقع من آماده ی دریافت یه سری مطالب بودم و ظرفم بزرگ شده بود و تو مدار این فایل قرار گرفتم و طبق قانون هدایت شدم به اون فایل

    اینکه وقتی ما آماده شدیم و باور های مناسب داشته باشیم هدایت می شویم واقعا راسته چون اون فایل اصلا داخل گروه موفقیتی نبود یه گروه درباره کلیپ و اهنگ و این چیزا بود بعد اصلا چی شد من دانلودش کردم اون فایل ۴۰ دقه ای منی که اصلا عباسمنش رو نمی شناختم چی شد که تهش گوش بدم

    واقعا خیلی این اتفاقات درس داره که آقا وقتی من آماده ی دریافت یه چیزی باشم جهان براش کاری نداری خیلی طبیعی و بدیهی از راه های معمولی وارد زندگیم میکنه اون چیز رو

    بعد تو اون فایل آدرس سایت هم پایین فیلم بود ولی من اصلا ندیده بودمش تا الان ،یا حتی استاد میگفت بیاید کامنت بزارید ولی من اصلا یه درصدم به ذهنم نرسید که عباسمنش سایت داره و اصلا اون نوشته پایین رو ندیدم

    وای خدا قانون چه دقیقه 🥹🥹🫠

    ندیدم چون در مدارش نبودم

    ولی یادمه رفتم و تو تلگرام کانال عباسمنش رو سرچ کردم و عضو شدم

    الان میفهمم چرا ثروت وارد زندگیم نمیشه یا چرا دوره های رو نخریدم بخاطر اینه که هنوز آماده اش نشدم و ظرف کوچیکه که حتی اگه بخرم دوره ها رو میگم دروغه و گوش نمیدم

    چون باورهام ضعیفن هنوز

    بعد جالبی این موضوع اینه تازه اصلا وارد ااین فضای قانون جذب شده بودم اونم با کتاب معجزه‌

    اصلا هدایتی اون کتابو دیدم با اینکه اون موقع هدایت رو نمی دونستم ولی هی به خودم میگفتم خدایا این‌که اصلا من با کتاب معجزه آشنا شدم همین طوری اتفاق نیفتاد چون اصلا اتفاقات باحالی افتاد و هدایت شدم اصلا انگار خدا همه چیزو چیده بود که من کتاب معجزه رو ببینم

    باز میگم تو مدارش بودم و وقتی آماده دریافت چیزی باشی لاجرم هدایت میشی به مسیر هایی که اون چیز وارد زندگیت شه

    حالا اینا رو گفتم ک بگم کتاب معجزه ظرف منو بزرگ کرد و مدارم بالا رفت تا فایل روانشناسی ثروت رو دیدم

    واقعا ایمانم قوی تر شد به اینکه سپاسگزاری قدرتمند ترین فرکانس و مدار به منبع و خداوند هست

    سپاسگزاری فوق‌العاده است من تجربه اش کردم واقعا با کلمه نمیشه حسو حالشو گفت

    البته البته برای کسی که آماده اش باشه کسی که تو مدارش باشه

    اگه کسی تو مدارش نباشه و من بگم شکر گذاری انجام بده بر خلاف قوانین عمل کردم و اون فرد نتیجه برعکس می گیره چون تو مدارش نبوده ،،اگه اون تو مدارش قرار بگیره و آماده ی دریافت و تغییر باشه جهان اونو به بی نهایت راه هدایت میکنه همون طور که منو هدایت کرد

    پس اگه کسی ازم نخواست و نپرسید منم چیزی بهش نمیگم نه درباره سایت نه درباره شکر گذاری

    حتی اگه ببینم داره مسیرو اشتباه میره و به ضررشه چون هر چی من بگم فایده ای نداره و نمی شنوه

    تا نگردی آشنا زین پرده نشنوی … بقیه اش یادم نیست که بنویسم ولی استاد اینو میگه😅

    ولی اگه خودش پرسید چشم در خدمتشم چون خودش خواسته و آماده اش پس

    هدایت واقعا الان دید و درک بهتری از این کلمه تو زندگیم داره هدایت هدایت هدایت عجب کلمه ای خدایی

    جهان منو هدایت میکنه

    به چی هدایت میکنه حالا؟

    به مسیری که باورهام بهم ثابت بشن و تو زندگیم تجربه اش کنم

    حالا کاری نداری باور من خوبه بده به نفع منه به ضرر منه هیچی هیچ دخالتی نداره این یه سیستمه فارغ از هر گونه احساس دلسوزی و اینا

    هنوز آماده ی دریافت دوره ها نیستم هنوز باید روی دانلودی ها کار کنم تا ظرفم بزرگ شه البته که قانون یکیه و خیلی حرف های استاد که تو اون فایل روانشناسی ثروت زده من از فایل های دانلودی هم شنیدم قانون یکیه اگه به همین فایل های دانلودی هم عمل کنم و باور کنم نتیجه می گیرم ولی از اونجایی که دانلودی هستن زیاد جدیدشون نمی گیرم یا باورشون ندارم بخاطر اینه بهاش رو نپرداختم بها بها بها اینم مهمه

    یا درباره ثروت هی فکر میکنم چطور و از چه راهی یا چه ایده‌ ای ثروت مند شم در صورتی آقا من روی باورهام کار میکنم و وارد مداری میشم که پول و ثروت هست بعد جهان منو به آدم ها ،ایده ها و مسیر هایی هدایت میکنه که ثروت وارد زندگیم شه به مسیری که باور هام بهم ثابت بشن

    قانون یکیه دانلودی یا دوره نداره فقط به نظر من اینکه من میگم دوره فلان ۵۰ درصدش برای اینه که فکر میکنم اونجا یه سری چیزای دیگه گفته میشه که جواب میده و دانلودی ها اینطوری نیستن و این باور غلط منه

    که بهانه کردم که درست رو خودم کار نکنم و آموزش ها رو جدی نگیرم

    قانونه قانونه یکیه

    من روی خودم کار می‌کنم و باورهای مناسب می سازم و جهان منو هدایت میکنه به مسیر هایی که آماده اشون هستم تا باور هام بهم ثابت بشن

    تمام فایل های استاد خفنه

    اینو باید صدبار با خودم تکرار کنم

    اگه بخوام دلیل منطقی بیارم اینه که آقا استاد تو این فایل روانشناسی ثروت یک که من گوش کردم یجا وسطش گفته چرا خوبه ما ثروتمند بشیم و درباره باور های مذهبی گفت که مانع ورود ثروت به زندگیمون میشن حالا استاد درباره همین موضوع فایل دانلودی هم داره کلی تازه خوب اینم دلیل منطقی که قانون یکیه فقط باید متعد باشم به اون چیزی که می شنوم عمل کنم

    خدایا شکرت اصلا آگاهی که تو بهم دادی امشب خفن بود و معلومه که آماده ی دریافت این حرفا بودم الهام کردی بهم

    یه نکته دیگه بگم😅

    یادمه داشتم روی فایل های عزت نفس کار می‌کردم دانلودی های بعد شب خواب دیدم که دوره عزت نفس رو خریدم و دارم گوش میدم و می بینم عه این همون حرفایی هست که استاد تو فایل های دانلودی میزد و من جدیشون نمی گرفتم

    فقط هدایت خدا رو ببین😅😅

    تا این حد

    ☑️قانون یکیه باید عمل کنم فقط

    خدایا شکرت هر لحظه در حال هدایتم هستی و همیشه باهامی منو هدایت میکنی به مسیر هایی که باور هام بهم ثابت بشه مرسی از این موضوع خوشحالم چون حالا که اینجوریه منم می یام باور های مناسب ایجاد میکنم و تو هدایتم میکنی به مسیر هایی که باور هام بهم ثابت بشن دمت گرم بابت این سیستم و قانونت ایول

    در ضمن من فایل روانشناسی ثروت رو غیر مجاز بدست آوردم و گوشش نمیدم به غیر از الان که رفتم یه چند دقه ای گوش دادم که اصلا باعث شد این حرفا رو بنویسم و بگم به خودم

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    ———————————————

    این متنی بود که دیشب نوشتم یه سری قوانین و نکات و گذشته ای خودم رو مرور کردم

    اصلا این فایلم هدایتی بود چون گفتم میزنم روی دکمه مرا به سوی نشانه ام هدایت کنم و خدا یه فایل مناسب می یاره که من این متنو بزارم

    و عجب فایلی امد

    اینم اضافه کنم که آقا من نمی تونم کسی رو تغییر بدم اگه خودش نخواد و آماده اش نباشه اگه آماده باشه خودش هدایت میشه به مسیر هایی که تغییر کنه جهان این کارو انجام میده

    خدایا شکرت خدایا شکرت خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      فرزاد خالقی گفته:
      مدت عضویت: 1132 روز

      عزیزدل ، واقعا خیلی حال کردم با این کامنت و مطالب فوق العاده‌ای که با درک بالا و خیلی ساده و روان و به بهترین شکل توضیح دادی، دمت گرم که اینقدر شفاف همه چیزی رو به این خوبی درک کردی. از خوندن متن زیبات لذت بردم و خیلی ازش یادگرفتم..ممنونتم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        محمدرسول گفته:
        مدت عضویت: 1453 روز

        سلام منم ممنونم ازت چون باعث شدی من دوباره این کامنتم رو بخونم و دوباره قانون روی به خودم یاد آوردی کنم

        و دوباره روی اصل متمرکز بشم و روی خودم کار کنم

        روی باور هام سرمایه گذاری کنم

        زمان ،وقت ،انرژی، پول،برای ساختن باور های جدیدم بزارم و بها هدفم رو بپردازم

        ممنونم

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
    • -
      فرزاد خالقی گفته:
      مدت عضویت: 1132 روز

      عزیزدل ، واقعا خیلی حال کردم با این کامنت و مطالب فوق العاده‌ای که با درک بالا و خیلی ساده و روان و به بهترین شکل توضیح دادی، دمت گرم که اینقدر شفاف همه چیزی رو به این خوبی درک کردی. از خوندن متن زیبات لذت بردم و خیلی ازش یادگرفتم / ممنونتم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  6. -
    ندابشارتی گفته:
    مدت عضویت: 1455 روز

    باسلام خدمت استاد عزیز و خانم شایسته ی زیبا

    روز 117 ام و تعهد من

    وقتی باورهای توحیدی رو کنار باورهای احساس لیاقت میذارم ،خیلی راحت میشه باگهام رو از همین اگاهی ها پیدا کرد

    اینک من خودمو لایق پولو ثروت زیاد بدونم ،لایق زندگیه با کیفیت بدونم و در جهتش قدمهای الهامی رو بردارم خیلی فرق میکنه با زمانی که خودمو لایق بدونم ولی از بقیه متوقع باشم

    چرا این مثالو زدم؟

    چون چندروز پیش با عزیزی راجب این‌موضوع صحبت میکردیم که بعضی افراد هستن خیلی راحت پولو ثروت از طریق های مختلف ،براشون میاد ،چون اگاهانه یا نااگاهانه خودشونو لایق میدونن

    ولی منوخود شخص دوس داریم خودمون تلاش کنیم خودمون قدم برداریم ،البته نه تلاشی که با سختی باشه،بلکه با لذت بر مبنای اگاهیامون ازاین سایت مقدس،موقع گوش دادن به این فایل،یک لحظه مکالمه ی ما برام مرور شد

    دیدم من درونا اینطوری نمیتونم قبول کنم و چرا نمیتونم؟

    من ایا میزان باورهای طرف رو میدونم که دارم قضاوت میکنم که اون فرد ،باور درست داره؟

    حتی نتایجه فرد هم نمیتونه برای من مثال باشه،چون من نمیتونم اگاه باشم که اون نتیجه از چه طریقی حاصل شده!مثل دزدی ک خونه و زندگیه خوبی داره و من از دور بگم برای اون شده پس برای منم میشه و طرف خودشو لایق میدونه برای ثروته راحت!نه اتفاقا باورهای غلطی برای این نتیجه هست!پس چه بهتر که حتی نخوام نتایجه بقیه رو بررسی کنم

    اگه اون راهی که ورود ثروته برای اون فرد،به هردلیلی خراب بشه،ایا شخص تواناییه ادامه دادن داره ؟

    درسته که باورهای درست و احساس لیاقت مارو در مدار اتفاقات خوب قرار میده،در مدار راحتی و فراوانی،اما ممکنه یک اتفاق به ظاهر بد که البته در جهت ورود نعمات بیشتره ،بیفته،فرد چقدر میتونه ذهنشو کنترل کنه و دوباره بلند بشه؟باورهای‌توحیدی اینجا مهم هستن

    احساس ارزشمندی و لیاقتی که استاد راجبش در محصول لیاقت میفرماین،از نظر من یعنی بدون مذاکره ،راحتو خوبو اسان زندگی کردن

    یعنی من در این جهان ،یکتا هستم و هر لحظه به مسیری هدایت میشم که خواسته های من خیلی راحت اجابت میشن

    بدون تقلا

    بدون بحث

    بدون باج دادن

    بدونه احساس بد

    در نزدیکان،افرادی رو‌میشناسم که بهترین ماشین ،بهترین خونه و بهترین و بهترینها رو تجربه میکنه

    بدون اینک خودش قدمی برداره و هروقت بگه پول،همسرش براش محیا میکنه

    قبلترها میگفتم ،نااگاهانه باورهای درستی نسبت به ارزشمندیه خودش داره که راحت ثروت میاد،

    ولی مقاومتی‌در وجودم نسبت به این طریق وروده ثروت بود،

    وقتی به این روش فکر میکنم ،ضعف باورهای توحیدی پیدا میشه

    به هردلیلی اگه اون همسر،نخواد پول بده ،ایا اون فرد جز اینه که حالش بد بشه و احساس قربانی بودن بهش دست بده؟

    زمانی‌میتونم بگم من باور احساس لایق بودن دارم،که بدون قیدو شرط ،نعمتها وارد زندگیم بشه ،

    نه اینک چون کسی خیلی راحت داره منو ساپورت میکنه بگم من بخاطر باورامه که این چنین راحت پول میاد

    نه اینکه،چون من باور دارم که ورود ثروت حتما باید با قدمهای من برداشته شه ،نه!

    اتفاقا،من باور دارم ارزشمندم و در این جهان به مسیرهایی هدایت میشم که خیلی راحت،خواسته های من اجابت میشن،از طریق دستان خداوند با باورهای توحیدی درست ک ورود فراوانی و ثروت ها کمک به پیشرفت جهان میکنه و خیلی باورهای دیگ

    من اصلا راجب چگونگیها حرف نمیزنم

    چون با اگاهی های استاد،به این درک رسیدم که چطور و چگونه بمن مربوط نیست فقط محقق شدن و احساس داشتنش و تصورش کاره منه!

    تحقق اون خواسته ،از کدوم باوره؟ این مهمه برای من

    و اگه اون مکالمه برام یاداوری شد،و اصلا نمیدونم چرا اینجا حرفهای این لحظه ی ذهنمو نوشتم،بابت اینکه که بدونم ایا اشغال ها رو دارم میریزم زیر مبل؟؟

    باید باورهای توحیدی ،خودشونو نشون بدن

    این اگاهی های امروزه روز شمار، راجب یک‌ملتو کشوره

    ولی من حتی به اندازه ی همین چند نفر ادمها در خانواده هم ،این تضادها و مشرک بودنها رو میبینم و ناتوانم در تغییر

    من که یک مشرک بزرگ بودم،توانام فقط در تغییر خودم و هر دفعه از یک بعدی،شرکها با این همه تمرین میاد بیرون

    پس چطور گاهی با پدرو مادرم راجب عقایدو باورهاشون حرص میخورمو بحث میکنم؟؟

    ممنونم از استاد و این انرژی مطلق،که من بجای اینکه درگیر مباحث بیرون از خودم باشم،به درونم سفر میکنم و لایه های زیرینه باورهامو میکشم بیرون و این یعنی ارامش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  7. -
    امیر حسین ترابی گفته:
    مدت عضویت: 2188 روز

    سلام استاد عزیز ومریم جااان عزیز

    چه هوایی چه بارانی چه منظره ای چه اب ابی رنگ وچه درختان سر به فلک کشیده ای چه فضای مست کننده ای خدایااا صد هزار مرتبه شکر واینها همه وصدای خدااا که داره میکه به خودت بیا خدااا حال هیچ قومی رو تغییر نمیده تا خودشون تغییر نکردن

    خدااا داره میگه حواست رو فقط رو خودت بزار وتو به عالی ترین چیزها میتونی برسی به شرط اینکه خودت تغییر کنی وگرنه تا تغییر نکنی هیچ کاری خدا برات نمیکنه نکته ای که مدتهاست فراموش کرده بودم خدایااا شکر

    افرین استاد که واقعا درسهایی که میدید رو زندگی کردید وچه حجتی بالاتر از نتایج زندگی شما

    ایا حواسم هست به خودم به افکارم به اعمالم به توحیدم به رحمانیت ووهابیت و به فضل و قدرت ورب العلالمین بودن پروردگارم ایا حواسم هست به نعمتها ایا درک کننده نعمت ها وشکر گذار هستم ایا تلاش کامل میکنم از کفر وشرک خودم رو بکشم بیرون بیشتر وبیشتر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    مینا وهاب زاده مرتضوی گفته:
    مدت عضویت: 1485 روز

    با سلام .

    مدتهاست دعای من اینه که خدایا هدایتم کم ، خدایا حمایتم کن. امروز دنبال یه نشونه بودم که حس و حالم خوب بشه . پارتنرم شخصیت نمایشی داره و شدیدا دنبال جلب توجه هست و این موضوع خیلی منو اذیت میکنه و خیلی دعواها با هم کردیم . منو خیلی دوست داره اما حریف شخصیت بیمارش نیست و صحبت و نصیحت و دعوا هیچ وقت فایده نداشته . دارم روی خودم کار میکنم اما باید اعتراف کنم اکثر مواقع نمیتونم بی تفاوت باشم و شدیدا خجالت میکشم از این رفتارش. امروز اتفاقی انگشتم خورد روی این فایل که ما از تغییر دیگران قاصر هستیم و باید تمرکزمون رو بذاریم روی خودمون. دوباره تلنگر خوردم .دوباره حواسم جمع شد که مینا تمرکزت رو بذار روی خودت. ممنونم از استاد عزیزم و خدا رو شکر میکنم که خدای مهربون حواسش بهم هست

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    ناهید رحیمی تبار گفته:
    مدت عضویت: 1217 روز

    ما از تغییر دیگران ناتوانیم.

    سلام به استاد عزیزونازنینم ومریم عزیز و دوستان گلم.

    چ فایل ارزشمندی .

    عاجز بودن در برابر تغییر دیگران از جمله های کلیدی واساسی بهبود ما در روابط هستش.

    از خودم یه سوالی میپرسم.

    چرا دنبال تغییر دیگرانم؟!

    چون خودمو عقل کل می‌دونم.چون فکر میکنم من از دیگران بهتر وبیشتر میفهمم.

    چون خودمو مسئول می‌دونم.

    چون وابسته ام وآرامش خودمو در گرو تغییر دیگران میبینم.

    چون کنترل میکنم وتمام توجه وتمرکزم روی دیگرانه.

    گاهی چون دلم میسوزه دنبال تغییر کسی هستم.

    یه وقتایی هم چون میخام دیگران رشد وپیشرفت کنن دنبال تغییرشونم.

    یه وقتایی هم دنبال تغییر کسی هستم چون میخام از بقل اون شخص منفعت یا سودی ببرم.

    حالا میخام بگم وقتی دنبال تغییردیگرانیم چ اتفاقاتی برای ما میفته؟

    اول از همه که ازخودمون غافل میشیم وبه هیچ وجه نمی‌تونیم از خودمون درست مراقبت کنیم چون تمام توجه وتمرکزمون روی دیگرانه.

    دست به کنترلمونم عالی میشه .

    مدام ذهنمون تو فضای منفی‌ها وناجالب ها ونازیبایی هاس.وهمش دنبال مچ گرفتن اشتباهات دیگران هستیم.

    مدام پند ونصحیت میکنیم ،زیاد نظر میدیم والبته که نظرهامون شکل تحمیلی به خودش میگیره.

    خسارت می‌زنیم خسارت میخوریم .چون در این راستا ممکنه بامداخله های بی جامون دیگران آسیب ببینن.از طرفی ممکنه پیش بیاد خودمون تحقیر بشیم وخیلی جاها برخوردهای ناجالبی از سمت دیگران ببینیم که در شأن وشخصیت ما نباشه.

    همش میخاییم جای دیگران جلو اشتباهاتشونو بگیریم.

    فکر میکنیم ما خدای اونهاییم وباید ما ازاونا مراقبت کنیم.

    خیلی جاها با دخالتهام مانع رشد وپیشرفت طرف مقابل میشم .

    اکثر جاها میفهمیم که دیگران دوست ندارن ما اونا رو تغییر بدیم وتمایل دارن هرچند اشتباه ،کارخودشونو یا مسیر خودشونو انجام بدن و برن.

    خب باتوجه به این اتفاقات ب نظرتون اعصابی برای ما میمونه .البته که خیر.

    صددرصد همیشه خشم وعصبانیت تو‌ وجودمه .چون اتفاقات به اون شکلی که من میخام پیش نمیره .چون کسی توجهی به حرفای من نمیکنه.

    شاید ظاهراً بگن باشه ولی باز کاریو که خودشون دوس دارن انجام میدن.

    پس کاملا مشخصه که کاری بیهوده دارم انجام میدم ووقت وانرژی وزمانم رابرای هیچی هدر میدم.

    حالا چکار کنیم که دنبال تغییر کسی نباشیم؟

    اول ازهمه باور داشته باشم که من ازتغییر دیگران عاجز وناتوانم.

    تمام توجه وتمرکزم روی خودم باشه .

    بهتره دنبال بهبودی وتغییرات فکری و عملی خودم باشم.

    سعی کنم زوایه نگاهم رو نسبت به رفتارهای دیگران تغییر بدم.

    به جای جبهه گیری وجناح گرفتن ،درک متقابل از دیگران داشته باشم تا در صدد تغییرشون نباشم.

    ذهنمو آگاهانه کنترل کنم .

    ورودیهای مناسب به ذهنم بدم.

    اگه چیزی برخلاف میل من بود،خشمم رو کنترل کنم وباز توجهمو معطوف به جای دیگه کنم.

    اعراض کنم از هر چیز نازیبا وناجالب به خصوص از سمت دیگران.

    از خدای خودم کمک بگیرم.

    سعی کنم تو رفت وآمدم با دیگران ،حد تعادل داشته باشم وحتی جایی که نیازه ،خیلی کمتر یا اصلا رفت وآمدی نداشته باشم.

    از این طریق میتونم بهتر ازخودم مراقبت کنم وبه کسی هم آسیبی نزنم .

    حالا چند تا از تجربه های خودموبگم .

    تا وقتی که دنبال تغییر دیگران بودم هیچ موفقیتی تو هیچ زمینه ای حتی سلامتیم نداشتم چرا که همش به خاطر حرص خوردن ها یا عصبانی بودنم ،پا درد یا دست درد می‌کردم ،یه وقتایی هم سر درد شدید می‌گرفتم.

    استاد یه وقتایی میگن جایی که باید تغییر کنی ، خودت تغییر کن قبل از اینکه جهان بهت سیلی بزنه .

    من اینکارو نکردم وتو این زمینه بی نهایت از جهان سیلی وکشیده خوردم.

    تا اینکه با حال بدیهای ،بدی دچارشدم .طوری که احساس میکردم دیگران خیلی ازم دور شدن ووقتی کنارشون هستم بانگاهشون منو متوجه ی نفرت وکینه ی خودشون میکردن .

    خیلی جالب بود اونا هم یاد گرفته بودن منو زیر ذره بین خودشون بگیرن . از من خیلی انتقاد میکردن و همیشه در جستجوی عیب وایراد گرفتن ازمن بودن .انگار یه جنگی میون منو واطرافیانم سر گرفته بود.

    واین کاملا طبیعی بود.حالا میفهمم که اونا حق داشتن .

    وقتی من از حد و مرز خودم خارج میشم وبه حریم خصوصی دیگران تجاوز میکنم ،صددرصد اونا هم ساکت نمیشینن.

    فکر تغییر دادن من ، نشونه ی ایراد گرفتن از من بود.

    کاملا حق داشتن ناراحت بشن چون از نظر ونگاه اونا خودشون اوکی بودن وعیب ونقصها را در من می‌دیدن.

    اینکه اونا راحت نواقص منو به روی من بیارن ،از درست برخورد نکردن خودم بود .

    همیشه گفتم بازم میگم دیگران همیشه با رفتارهاشون همیشه باعث شدن که من متوجه ی نواقصم بشم. .این اونا هستن که چشمهای منو باز میکنن.حتی با بد برخورد کردنهاشون به من یاد میدن که چطور باهاشون رفتارکنم.

    واقعن ازهمشون ممنونم وعاشق همشون هستم.

    افرادی که در صدد تغییرشون بودم خانواده ی خودم و همسرم بودن.

    تو خانواده ی خودم به خاطر نگرانی هاواینکه خودم فرزند اول بودم احساس مسئولیت باعث می‌شد تو خیلی از کاراشون مداخله کنم.هیچ وقت نتیجه ی خوبی از اینکارم ندیدم .

    به خاطر همین حس که خودمو برتر ازاونا میدونستم یا بهتره بگم عاقل تر،ارتباط بینمون سرد شده بود.شاید ظاهری روابطمونو حفظ میکردیم اما قلبا از همدیگه رنجیده خاطر بودیم.که عاملشم من بودم.

    همیشه نگران این بودم که برادرم حواسش به خرج و مخارج خونش باشه .مبادا زیادی خرج کنه و سر ماه کم بیاره.وقتی می‌دیدم که برای خانوادش زیاد خرج می‌کنه ،لجم در میومد وبه هرطریقی شده بهشون حالی میکردم که مگه نمی‌دونید حقوقتون چقدره ؟پس چرا انقد بی رویه خرج میکنید؟

    یا خواهرکوچیکم زیاد از حجاب خوشش نمیومد،ومن تو اون دوران محجبه بودم .همش گیر بش میدادم وانتقاد ازش میکردم.

    یا اون یکی خواهرم بی نهایت مذهبی بود والانم هس .ازاوناییه که تعصب خاصی به مذهب داره .

    بنده خدا تهران زندگی می‌کنه هروقت میومد قم ،جروبحثمون میشد ومن از طرز پوشش خیلی بدم میومد.از حرفاش ، از اینکه همش داستانهای شهیدا رو میخونه .از اینکه چسبیده به این سران مملکت وسیاست..

    از سادگی مادرم همیشه حرص می‌خوردم .از اینکه احساس میکردم دیگران ازش سو استفاده میکنن ،غصه می‌خوردم وبش گوشزد میکردم .دلم براش می‌سوخت که انقدخودشو فدای این واون می‌کنه واز خودش غافله.

    هر باری که به مادرم می‌گفتم از خودت مراقبت کن ،نزار احترامت زیر پا بره.ازمن لجش می‌گرفت ومیگفت تو دخالت نکن.

    از پدرم که نگم براتون .یه موجودی مثل پدر استادهستش.

    دیگه اون که با تمام عیب‌ها ونواقصش ،غروری واسه خودش داره که اگه بش انتقادی میکردم ،حتمن بینمون دعوا ومرافه میشد.ولی باز من ،هربار اینکارو میکردم.

    تا اینکه دیدم نفرت ازپدرم تمام‌وجودمو گرفته ومن این حسو دوست نداشتم .

    هدف من ازتغییر پدرم این بود که یه کم به خودش بیاد.چون عیب‌های پدرم کاملا آشکار بود و همه میدونستن ولی خودش کتمان میکرد وفکر میکرد خودش ازهمه بیشتر میفهمه .

    الانشم همین طوره.منتهی من ناهید قبلی نیستم .

    بویی از احساس هم نبرده .یه پدر کاملا خنثی .بخصوص در رابطه با ما دخترها.

    یااینکه یه مدت دنبال تغییرات زنداداشام بودم .احساس میکردم اصلا خانوم خانه دار خوبی نیستن.به همین جهت همش از خودم میگفتم تا یه کم یاد بگیرن.که اونم نتیجه نداد.

    بله دنبال تغییرات تک تک خانوادم رفتم اما هیچ نتیجه ای عایدم نشد .اونا همونی هستن که بودن.

    واما همسرجان.

    اینکه دیگه کنارم بود.امونشو بریدم.بنده خدا رو که خیلی اذیت کردم .

    25سال تلاش برای تغییر همسر برای بدست اووردن یک زندگی بهتر.

    دیگه بابت همسرم نه یه اخلاق، نه یه رفتار،بلکه تو همه کاراش کار داشتم.

    کنترل شدید روی تمامی اخلاق ورفتارهاش.

    هرروز ازش انتقاد میکردم.

    هرروز در پی تغییر دانش بودم تا بلکه تو زندگیم به آرامش برسم وخواسته هامو بدست بیارم.

    اون موقع چیزی از قانون جهان نمی‌دونستم به همین جهت زیاد دست وپا میزدم.

    از همسرم درخاست برآورده شدن خواسته هامون داشتم ووقتی محقق نمیشد این همسرم بود که مورد سرزنش وانتقاد قرارمیگرفت.

    از همسرم خیلی عذر میخام چون خیلی اذیتش کردم.

    دمش گرم که بااین اخلاقای من ساخت تا اون چیزی که میخاست رو بدست اوورد.

    ایشون همسری مهربان همسری که تمرکزش به منفی هاش نباشه ومثبتهاشو ببینه میخاست که خدا روشکر در حال حاضر باتغییرات خودم ،هم خودم به آرامش رسیدم وهم ایشون به خواستشون رسیدن.

    بله من سیلی ای که لازم بود رو از جهان خوردم تا زانو زدم و گفتم غلط کردم.

    راهو اشتباهی رفتم.ببخشید ای زمین وزمان که انقد به شما ها ستم کردم .منظورم تمامی کسانی بود که من اذیتشون کرده بودم وبه خاطر مداخله های بیجام برای تغییرشون ،دلشونو شکسته بودم.

    تصمیم گرفتم .

    اقراربه ناتوانی خودم کردم.

    تسلیم شدم تا از اینجا به بعد تمام توجهم برای تغییرات خودم باشه .

    واینکه تمرکزم روی مثبت‌های هر فردی باشه.

    الان طوری شده که هر اتفاقی بیفته هراتفاقی ،بین من وهرشخص دیگه ،تو وجود خودم دنبال ایراد میگردم.واین بهم آرامش میده وباعث میشه از کسی نرنجم وهمه رو دوست داشته باشم.

    شاید لحظه ای حالم بد بشه اما سریع ریکاوری میشم ومتوجه میشم هرچی که هست از خود منه.

    این من هستم که با فرستادن فرکانسهای خوب وبدم ،از دیگران خوبی یا بدی دریافت میکنم .

    باید سیقل داده میشدم .

    تمام تلاشمو کردم.

    الان شدم ناهید دوست داشتنی.

    ناهیدی که عزت نفس واحترامش پیش همه بالاس.وب نظر میاد همه دوسش دارن چون ازدیگران لطف ومحبت زیادی دریافت میکنه .

    دیگه دخالت تو هیچ اموری نمیکنم که به من ربط نداشته باشه.

    نظر یا پیشنهادی هم نمیدم جایی که به من ربط نداشته باشه.

    سکوت میکنم .اگه چیزی ببینم یا بشنوم که با افکاروباورهای من ،هم خونی نداشته باشه ،سکوت میکنم وبه خودم میگم «بتوچه»یا «بمنچه».

    کلمه بتوچه وبمنچه خیلی کمکم می‌کنه وبهم یاد آوری می‌کنه که ناهید ایست ! ناهید ساکت !تا وقتی کسی خودش ازم سوالی نکنه یا نظری نخاد،دیگه دخالت نمیکنم.

    هرکسی با هر عقایدی وباهر نگرشی، افکاروباورهاش برای خودش ارزشمنده پس همانطور که خودم دوست ندارم کسی دنبال تغییر من باشه منم دست ازتغییردیگران برمیدارم.

    امروز عاشق دیگران هستم.

    ودیگران را همانطور که هستن، دوست میدارم.

    همه برام عزیزن .

    اینو فهمیدم که هیچ کس با بد بودنش و خلق و خوی بدی که داشته باشه ،نمیتونه به من آسیبی بزنه مگر اینکه من در فرکانس خوبی نباشم.

    اگه من در مسیر درستی وراستی باشم هماهنگی بین ،من وجهان وخدای خوبم هیچ بدی رو جذب نمی‌کنه حتی اگه فردی واقعن بد باشه.

    منه خوب ،وجه ی خوب آدما رو جذب میکنم .

    اگه نتونستی جذب کنی پس هنوز ایراد از خودته.

    خدایا شکرت ،خدایا ممنونم ازت که بالاخره تونستم دست از تغییر دیگران بردارم .اینکه تقلا نزنم که دیگران شکل من بشن .

    هروقت تونستیم دیگران را همانطور که هستن دوست داشته باشیم اونوقته که تونستیم درست روی تغییرات خودمون کار کنیم .

    ومن امروز افتخار میکنم به خودم که نمیگم عالی ولی خیلی خیلی بهتر ازقبلم هستم.

    نتایج فوق العاده ای هم دیدم پس همین مسیرو ادامه میدم.

    ازاستاد بینظیرمم سپاسگزارم چون آموزه ها وتجربیات ایشون در من تاثیر گزاره بوده .

    خداهمگیمونو حفظ کنه .

    همیشه در پناه خودش باشیم .

    خدا نگهدار استاد عزیزمون باشه همیشه وهمه جا.

    قربونت بشم استاد جونم که خیلی میخامت .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
    • -
      آرزو نظامی گفته:
      مدت عضویت: 1604 روز

      سلام درود خدمت دوست عزیز ناهید جان خیلی کامنتون قشنگ بود واقعا لذت بردم چون منم خودم هیمنجوری بودم وهستم الان من بیشتر دنبال تغییر همسرم هستم ولی باکامنت شما تصمیم گرفتم رهاش کنم بخدا بسپارم و دنبال تغییر شخصیت خودم باشم نه دیگران

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  10. -
    مریم غدیری گفته:
    مدت عضویت: 3829 روز

    سلام به استاد عشق و توحید ، سلام به خانم شایسته ی توحیدی و سلام به هم فرکانسی هام

    استاد این فایل به تنهایی یک دوره و محصول هست و میلیون دلار می ارزه،‌اگه من مریم الان در این لحظه ی مقدس بتونم درکش کنم و به آگاهی هاش عمل کنم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر که در مدار این آگاهی بودم.یک ساعت قبل از اینکه بیام توی سایت یک اتفاقی افتاد که به خودم گفتم تو که ادعات میشه شاگرد استادی الان درست رفتار کن.

    استاد توی ۲۰ دقیقه تونستم به احساس خوب برسونم خودمو و کانون توجهم رو کنترل کردم. نمی نویسم چی شده چون نمی خوام تکرارش کنم. بعد که به احساس خوب رسیدم اومدم توی سایت و این فایل آسمانی را دانلود کردم. خدا رو صد هزار مرتبه شکر . چقدر چقدر چقدر چقدر به آگاهی هاش نیاز داشتم و دارم و خواهم داشت. این یک اصله خیلی خیلی خیلی مهمه. ۵تا ستاره باید جلوش بزنم که مریم تو فقط توانایی تغییر خودت رو داری. فقط خودت. اکثر آیه هایی که بهمون گفته اید را توی اتاقم زده ام که همیشه جلوی چشمم باشه. اینم بهش اضافه میشه.

    استاد این مقایسه ای که کردید بین جنگ ایران و عراق و تاریخ را ورق زدین عالی بودش. اون موقع که جنگ در افغانستان بود از ماهواره می دیدم که چقدر سرباز امریکایی اونجان. مصاحبه هاشون را میشنیدم و برام سؤال بود که چرا اینا از اون ور دنیا اومدن این ور دنیا و دارن میجنگن، از خانواده هاشون دور شده اند، کلی نگرانن. و جوابی نداشتم . و حالا چقدر قشنگ توضیح دادین که داستان تغییر چیه . خدایا این فایل چی بود ….به شدت عالی بودش . چقدر این آگاهی ها برامون مفیده فقط خدا میدونه.

    خدایا شکرت. استاد ما داریم می آییم.۹ ماه دیگر پیش شماییم. توی پرادایس. استاد دفتر سال ۸۷ را هم میارم.البته اون موقع عمل به آگاهی هام صفر بودش. و دفترچه ی جنبه های مثبت زندگی من ، دیوونشم ، اینقدر خوشگله. من تا آخرین نفس متمرکز بر خودم باید باشم . مریم اگر بخواهی ثانیه ای تلاش کنی که فرد دیگری را تغییر بدهی یعنی جاهلی… تا خون در رگ من است تغییر دادن خودم اولویت است. عاششششششششششششششششقونیم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: