اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استادگلم خیلی دوست داشتم که فلسفه قربانی کردن وعید قربان رابهتر درک کنم اخه بسیاری ازاداب ومراسم مامسلمانهاباری به جهته فقط ازروی عادات واعتقادت ومیراثی که از گذشتگان به ارث بردیم میباشدبدون اینکه تاملی داشته باشیم فقط فقط چشم بسته وبدون تحقیق طوطی وارانجام میدیم.
خداوند رابی نهایت سپاسگزارم که منو دوست داشت وبه این مسیرسرتاسر توحیدی هدایت شدم تاخدارابهتربشناسم توخودم رابهتربشناسم تاقانون خداوند رابهتر بشناسم تاچشمم بازتر بشه دنیاراطوردیگری ببینم خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم🙏🏽🙏🏽🙏🏽🙏🏽🙏🏽
استادگلم من همانطور که درکامنت قبلم دراخرین قسمت سریال زندگی دربهشت گفتم هفته گذشته یکی ازبهترین عزیزانمون راازدست دادیم وبه دیارباقی شتافت که همین جاازخداوند رحمان درخواست علو درجات رابرایش دارم وخداوند روح این عزیز ازدست رفته مونه شادکنه🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🌹استادعزیز این موضوع راازاین جهت یاداوری کردم که همین امروز صبح قبل ازافتاب برحسب اعتفاداتمون برای این عزیزمون گاوی قربانی کردن ومن واقعا بااکراه چنددقیقه رفتم وسریع برگشتم ودایم ذهنم درگیربود چرامامسلمانها اینقدر درگیرحاشیه هستیم وبه قول استاد اصل رافراموش کردیم وبه فرعیات چسبیدیم خیلی دلم میخواست که اصل واساس فلسفه قربانی کردن رابدانم وزمانی که رفتم سایت فایلو دیدم وموضوعش راشنیدم شگفت زده شدم که چقدر خداوند وجهان به من سریع پاسخ داد وسریعا فایل گوش کردم استادگلم بسیارازتون تشکرمیکنم بابت این اگاهی های نابی که دراختیارمون میگذاری🙏🙏🙏🙏🙏🙏💚💜💙🧡💛❤ استادگلم اینقدرذوق زده هستم ازاگاهی های این فایل گفتم اولین نفرباشم که کامنت میزاره ودرخصوص پیام وموضوع جلسه
که هدف گذاری وچه بهایی حاضریم پرداخت کنیم تابه ان هدف برسیم مفصل خواهم نوشت .
اینجا فقط برای تشکرویژه ازاستادنازنین وخانم شایسته عزیز که واقعا بدون اغراق بایدبگویم که پیامبرزمانه ماهستین این چندسطر رانوشتم.
استادگلم امروزچه هوای لطیفی داشت پارادایس چقدرخوش تیپ وماه شدین
عاشقتونم ودوستتون دارم خیلی زیاد❤💛🧡💙💜💚🌹🌷🌼🌻⚘همواره درپناه الله یکتا شادوسربلند باشید🤲🤲🌺🌺🌺
استاد عزیزم خیلی بهتون تبریک میگم شما ابراهیم زمانه هستین که با قربانی کردنهای زیاد در این جایگاه هستین
خدایا شکر که با ابراهیم زمانه هم مسیر هستم و پامو محکم جای پاش میذارم اما اگه قرار تو این مسیر بمونم و به قله هایی که شما رسیدین برسم منم باید قربانی بدم منم باید بها بدم تا بتونم ابراهیمی دیگه باشم که ردپایی از خودم به جا بذارم
استاد عزیزم هدف امسال من به خدا نزدیکتر شدن من لذت اولین باری که با خدا مناجات کردم و از سر شوق و لذت تمام گریه میکردم فراموش نمیکنم ،
مگه میشه اشک نریخت وقتی خدایی به این مهربانی را حس میکنی و من این حس دوست دارم و به خاطرش باید بها بدم
بهای من برای رسیدن به این هدفم اینه که باید تسلیم واقعی باشم که بذارم هدایتم کنه و واقعا همیشه جواب میگیرم و همیشه حالم خوبه و باهاش در ارتباطم
خدایا شکر بابت حس وحال خوبی که دارم
خدایا شکر که با تو درارتباطم و از تو یاری میجویم
خدایا شکر که در این خانواده ی بهشتی عضو هستم
خدایا شکر که پامو جای محکمی میذارم و خیالم راحته که استاد مسیرم ابراهیمی دیگرست
شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند باشین در دنیا و آخرت 🙏😉
سلام و درود بر شما استاد گرامی و بزرگوار، سرکار خانم شایسته عزیز و کلیه اعضای سایت وزین عباسمنش.
خدا را سپاس که هدایت شدم به سمت این خانواده بزرگ و زیبا تا بفهمم که چه میخواهم و برای رسیدن به خواسته هایم باید چگونه قدم بردارم.
استاد عزیزم من سالهاست که شما را بعنوان الگوی خود قرار داده ام و طبق رسم دراویش که وقتی مرید کسی میشوند احساس سر سپردگی پیدا میکنند ، من نیز از روز اول خودم را سر سپرده شما قرار داده و سعی نموده ام به آموزه های شما بی چون و چراعمل کنم. اقرار میکنم که نه تنها کار آسانی نبوده و نیست که گاهاً بسیار چالش برانگیز و ترسناک می نماید اما من که قوانین بازی را از خود شما آموخته ام ، میدانم که بابرداشتن اولین قدم ترسها فرو کش میکند.
اولین باری که از زبان شما شنیدم که به مدت دوسال برای شرکتی نفتی بدون اینکه حضور داشته باشید کار میکردید و حقوق میگرفتید خیلی تعجب کردم چون در آن زمان من نیز کارمند بودم و اتفاقا در بندرعباس و در منطقه ویژه اقتصادی کار میکردم. آخر چطور ممکن است که یک شرکت به کسی که کار نمیکند حقوق و بیمه پرداخت نماید؟ این خواسته چنان در من اوج گرفت تا اینکه خودم در شرایطی مشابه قرارگرفتم و دقیقا برایم همین تجربه واقعیت یافت و مدت بیش از یکسال شرکت ما تعطیل شد ولی به من که کارشناس ارشد آن شرکت بودم حقوق و بیمه پرداخت میکردنداما کار به همینجا ختم نشدو جالب اینکه بقیه ماجرای من نیز مانند سرنوشت شما پیش رفت . من که چند سالی هست که بدنبال اهداف مورد علاقه ام قربانیهای زیادی داده ام این بار نیز با استعفای خود از شرکت بیرون آمده و بدنبال دستیابی به اهداف مورد علاقه ام با تمرکز بسیار قدم بر میدارم.جالب اینکه مدیر عامل شرکتم همان جملاتی که به شما گفت به من نیز گفت ” اگر از این در بیرون رفتی دیگر هیچ راه بازگشتی نداری” و بعد از گذشت چند ماه هنوز تسویه حساب مرا امضا نکرده است، ولی چه باک.
من که زمانی حتی برای خریدن یک دست لباس قدرت چانه زنی و روبرو شدن با بازار کسب و کار را نداشتم اینک خدا را شکر کسب و کار خودم را دارم ، درآمدم بیش از پانزده برابر شده ، وزنم بیش از 14 کیلو کاهش یافته و کاملا احساس سلامتی میکنم و اینها راهمه مدیون راهنماییهای خوب شما و پشتکار و اراده قوی ام هستم.
یادم می آید زمانی که قصد خروج از شرکت را داشتم همسرم تهدید کرد که اول مرا طلاق بده بعد استعفا ، اما اکنون اقرار میکند که کاش زودتر این کار رو کرده بودی چرا که او و فرزندانم نیز به خواسته های چندین ساله شان رسیده اند.مصداق فرمایش شما” سعی کنید به خواسته هایتان برسید چون با رسیدن شما به خواسته هایتان خانواده و اطرافیانتان هم به خواسته هایشان میرسند”.
اکنون با تمرکز و انرژی بیشتر در حال گام برداشتن به سمت خواسته های جدیدم هستم ومیدانم که هرآن آماده رها کردن گوشه امن هستم چرا که میدانم یگانه روزی رساننده و پشتیبانم خداوند بزرگ است و هم اوست که با رسیدن من به خواسته هایم به پشتم میزند و با لبخند حاکی از رضایتمندی میگوید ” برو فرزندم.آفرین باز هم برو و این هدف هم بدست بیاور”
درنهایت برای یادآوری مجدد به خودم و مرور درسهایم ، به تمام دوستانم توصیه میکنم که راه سر سپردگی و عشق نه با 99 درصد که فقط با 100 درصدوجود ممکن است . این صحبت از زبان فردی 49 ساله است که به زعم جامعه باید محتاط باشد و گوشه امن بیشتری برای آینده اش بوجود آورد. شادو پیروز باشید.
شیطان گفت به عزت و جلال تو قسم که خلق را گهراه خاهم کرد مگر بندگان خاصت که دل از غیر بریدند و برای تو خالص شدند
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته فوق العاده
میخام تجربه این فایل ارزشمند و کامنت ارزشمند جناب آمای براتون بگم استاد
امروز رفته بودم ارایشگا و منتظر نشسته بودم به خودم گفتم حالا که بیکارم وقت دارم برم کامنت بچها بخونم نمیدونم چطوری فقط به من گفته میشد و دستم کلیک میکرد روی موضوعات سایت رسیدم به کامنت اقای میلاد امای و همینجوری میخوندم اولش هچی سر درنمیوردم اصلا این فایلو گوش نداده بودم همینجوری مشغول بودم یهو یکی از دوستای قدیمم وارد شد منو که دید مثل جن و بسم الله سریع فرار کرد سرشو انداخت پایین رفت ی طرف دیگ و منو نادیده گرفت البته من خودم با این افراد قطع رابطه کردم چون باهاش همش درگیر غیبت بودم و هیچ وقت چیز خوبی برای من نمی خواست و منم همش دنبال راضی کردنش بودم با همه اینا این رفتارشو که دیدم خیلی ناراحت شدم از دست خودم عصبانی بودم که من این همه افراد کنار گذاشتم و توی این چند روز مشغول چه چیزایی بودم خیلی طول نکشید که گفتم اشکال نداره مهم الانه امینه مهم همین لحظه و تعهد دوباره توعه دوباره شروع کردم ادامه کامنت خوندم رسیدم به جایی که جناب امای میگفت که ی جایی فهمیده نشتی فرکانسی داره و هرچی تلاش میکنه و روی خودش کار میکنه نتیجه نمیگیره و فهمیده بخاطر دوستاشونه و قطع رابطه کردن و با اطمینان و عزت نفس گفتن که مهم فقط منم
و من چقد تحسینشون کردم
منم همین کارو قبلا کرده بودما ولی این باعث شد که ی تلنگر بهم بخوره که من با اینا قطع رابطه کردم ولی هنوز رفتارشون برام مهمه هنوز هر چند وقت ی بار نگران فکرشونم نگران اینم راجب من چی فکر میکنن و معنای واقعی مهم بودن خودم درک نکرده بودم
و من بظاهر این افرادو حذف کرده بودم من بظاهر پیش خودم گفته بودم اینا منو از مسیر دور میکنن و فقط از ظاهر زندگیم پاکشون کردم ولی هنوز من تو فکرم راجبشون فکر میکردم و نگران بودم
من افراد نامناسبو از زندگیم حذف کرده بودم ولی شاخ و برگ های ذهنم هنوز بود!!
من دورو برمو حرص کرده بودم ولی ذهنمو ن!
این کامنت و فایل های که هدایت شدم بهشون خیلی از مسائلی که باعث شده بود این چند روز نتونم اونجوری که باید نتیجه بگیرم روشن شد و فهمیدم این چند وقت تمرکزم کاملا روی موضوعات بیهوده و چیزایی که اصلا مهم نیستن پخش بوده نگران تنها بودنم و آیندم بودم
و بار دیگ تعهد دادم حرفای شمارو نوشتم با صدای خودم ضبط کردم و به خودم تاکید کردم که اگه قراره چیزیو برای هدفت قربانی کنی باید بطور کااااامل و تمام و کمال این کارو انجام بدی نه به حرف نه به ظاهر باید این مسئله کامل توی ذهنت ریشه کن کنی
باید بهای رسیدن به هدفت پرداخت کنی باید بتونی هرکسی که برات مفید نیست از زندگیت و ذهنت پاک کنی حتی اگه تنهای تنهای تنها شده باشی تو باید بتونی
یادت باشه حضرت ابراهیم پسرشو قربانی کرد ت که نمیخای چندتا فرد الاف و بدرد نخور حذف کنی چطوری روت میشه از خدایی که این همه ارزششو آوردی پایین و به بقیه ارزش دادی درخواست کنی؟!!!
من هم مثل شما برای رشد وتغییر خودم از این لحظه جونمو میزارم وسط چون واقعا چیزی به غیر از جسمم چیزی دیگ ای ندارم و به جهان ثابت میکنم چیزی مهم تر از من و خدای من وجود نداره که بخوام بهش قدرت بدم
از خدای مهربونم سپاسگزارم منو این چنین هدایت کرد و بهم یاداوری کرد چه چیزاییو نصف و نیمه قربانی کردی و حاضر نیستی تمام و کمال انچه نامناسبه قربانی کنی و باید برای رسیدن به هدفت شجاعت و جسارتتو نشونم بدی تا هرآنچه که میخای دراختیارت بزارم.
1. سلام به عباسمنش گرامی و خانم شایسته عالی من جهاد رضایی هستم از کشور افغانستان فعلا در کابل زنده گی میکنم 26 سال سن دارم راستش من خیلی مشکلات زیاد داشتم همیشه افسرده بودم همین قسم بعضی ویدیو ها گوش می کردم بخش انگیزشی از بعضی کسانی دیگر را، یک روز نشسته بودم اولین بار خبر ندارم چی قسم به تلفون من یک ویدیوی شما آمده بود دیدم که آن ویدیوی که ازخانه بندر عباس گرفته بودی یک خانه که حمام دستشویی مشترک داشت آن وضعیت شما را دیدم بعد دیدم که به آمریکا ویلای هزاران تا خانه، ماشین، حال خوب، موفقیت کسب کردی آن روز فکر کردم من هم میتوانم به یک جای برسم و حال خوب داشته باشم ویدیوی دومی تان را که لب ساحل گرفته بودی درباره توانایی کنترول ذهن صحبت می کردی مثال زدی درباره یک دوست که به شما گفته بود مرا به جای برساند آن حالش بد بوده شما گفته بودید هیچ کسی؛کسی را بجای نمیرساند از آن جای که هستین دنبال نکات مثبت بگردیم تا هدایت بشویم از یک کشور به کشور مثل آمریکا یا اروپا من هم از آن روز به بعد دیگر حالی بد ندارم به افغانستان چون میدانم اگر حال خود را اینجا که هستم خوب کنم حتما هدایت میشوم به جای بهترقبلا هر روز گله شکایت میکردم از حکومت طالبان اماحالا میدانم با شکایت کردن نگران بودن نمیتوانم بجای برسد آدم اما ازآن روز به بعد دیگر از هیج کسی دولتی شکایت نمیکنم غر نمیزنم ،از آن روز به بعد ویدیوی های شما را دنبال کردم از یوتوب از انستاگرام و بعد عضو سایت شما شدم خدایا هزاران مرتبه شکر که شما را سر راه من قرار داد مثل یک فرشته تا همه مشکلاتم حل شد با این ویدیوهای رایگان شما گرچند دوکتاب از سایت شما خریداری کردم و تاهنوز دیگر نخریدم حتما از سایت شما میخرم تنها با همین ویدیوهای رایگان شما تمام مشکلاتم حل شد جا دارد بازهم خوب تر خوب ترشود قبلا هر روز با خانمم جنگ می کردم خودم را دوست نداشتم شرک می ورزیدم به خداوند مشکلات مالی داشتم مریض معده چند سال بود که مرا خسته کرده بود خدا را شکر حالا همه این مشکلات حل شده دیگر جنگ دعوا نمی کنم با خانمم،خانمم قبلا هر روز گریه میکرد و ازمن بدش می آمد اما حالا دوست شدیم ،مرض معده ام کاملا خوب شده خودم را دوست دارم فهمیدم که پیش آدما زاری نکنم آدما را بزرگ نکنم قبلا میگفتم نکنه فلانی از دست من ناراحت نشود یا اگر فلانی کاری کند زنده گی من تباه خواهد شد قبلا این فکرای شرکی به خداوند داشتم حالا خدا را شکر همه این مشکلات حل شد و من تنها روی خداوند حساب میکنم تنها خداوند خلق کننده جهان است و میتواند به من کاری بکند،قبلا هر کاری میشد دیگران را مقصر زنده گی ام میدانستم چون خانواده ام به مردم محل هر روز دشمنی میکرد جنگ میکرد ومن این باور غلط به ذهنم حک شده بود که هر فکر که به سرم می آمد مردم را مقصر میدانستم. اما خدا شاهده حالا خودم مسولیت زنده گی ام را به دست گرفتم و میدانم هر اتفاق که افتاد من هستم که بوجود میاورم نه کسی دیگر ،از آن روز که با ویدیوهای شما آشنا شدم تقریبا هر روز ویدیوهای شما را گوش میکنم احساس آرامش دارم بخش مالی هم قبلا خانه کرایی زنده گی می کردم خدا را شکر حالا خانه گیرو کردم قصد دارم خانه هم بخرم به زودی ها چون دوستان از خارج زنگ زد پول روان کرد گفت خانه بخر برای خود؛ چرا قبلا اینطوری نبود حالا همه این همه برکت آمده همه اینها فقد از آن روزی تقریبا دونیم سال پیش که با ویدیو های شما آشنا شدم تا حالا اتفاق افتاده از آن پیش هیچ خبرای از اینها نبود من خودم به دانشگاه کابل درس میخوانم صنف چهارم انجنیری محیط زیست هستم حتما آرزوی که دارم حتما تحقق پیدا میکند از خداوند می خواهم که یک روزی خواهد شد شمارا(عباسمنش)از نزدیک بیبینم وبغل خود بگیرم، و فقد از خداوند یکتا تشکری کنم که شما را سر راهم قرار داد من و همسرم دو پسرم یکیش شش ساله و یکیش دوماهه است زنده گی میکنم و یک خواهر و یک برادر خورد هم همرای من است خودم دردانشگاه کابل درس میخوانم همین قسم بعد از اینکه ویدیوهای شما را گوش کردم از خداوند همه چی را طلب کردم همه شان همین قسم بدون چون چرا وارد زنده گی ام میشود،همین امروز همین ویدیوی که لب ساحل گرفتی درباره شکار چی نکات مثبت چقدر زیبا بود طبیعت حرف های آن خانم که دو طفل دوقلو داشت پیامش را میخواندی که به بچه های خود لیست توجه نکات مثبت ساخته هر روز مسابقه میکند به نوشتن نکات مثبت، اشکم را در آورد همین ویدیو،طبیعت زیبا چون به خداوند ایمانم زیادتر شد فهمیدم که هر چی خدارا باور کنی وبه نکات مثبت توجه کنی خداوند همان جا هدایت میکند آدم را….من از شما خیلی چیز ها یاد گرفتم اخبار اصلا گوش نمیکنم ورودی ذهن خود را کنترول میکنم همیشه با زیبایی ها توجه میکنم همیشه سپاسگذاری میکنم صبح و شب می نویسم تمام داشته های خود را بعد خدا را شکر میکنم اخلاقم روز تا روز خوب شده میرود خوش خوی شدم چیز های که نمیخواهم اصلا توجه و صحبت نمیکنم درباره اش چون به با توجه کردن به زنده گی ام می آید همه با من دوست شده و رفیق های منفی گرا به آنها ارتباطم قطع شده هر روز سریال زنده گی در بهشت سفر به دور آمریکا را از یوتوب نگاه میکنم اینگار عادت کرده تا نگاه نکنم دلم آرام نمیگیره. از روزی که ورودی های خودم را کنترول میکنم سپاسگذار خداوند هستم هر جای اداره یا جای دیگر کار بند باشد مثل آب روان کارم حل میشود قبلا اینطور نبود دو سه روز حد اقل معطل می ماندم این همه موفقیت ها در تمام جنبه ها تازه اول کار است من به خودم قول دادم تا آخر عمر با قوانین که شما گفتین زنده گی کنم و هر روز کمنت های بچها را میخوانم کلی نوت برداری میکنم همین امروز رسمی کتابچه خریدم تا هر ویدیوهای ازشما گوش دادم نوت برداری کنم .من نکات مثبت و نعمت ها را صبح و شام مینویسم و بخاطرش سپاسگذاری کنم .گرچند قبلا هم یک کتابچه داشتم وکم کم مینویشتم زیاد تر به تلفونم نوت برداری میکنم اما امروز رسمی کتابچه خریدم و مینویسم تمام نعمت های خودم را و سپاسگذار خداوندم…خلاصه هر چه بنویسم تمام نمیشود از نتایجم و درس های که از شما یاد گرفتم..نمونه های از نوت برداری:
2. من یاد گرفتم وقتی نگران آینده و نگران مردم گپ مردم نیستم یعنی به خداوند ایمان دارم برایم قدرت می دهد یعنی در مسیر درست هستم ما با کار کردن روی خود مان به مدار درست یعنی ثروت خوشبختی سلامتی خوشی قرار می گیریم
3. نقطه سر خط بر علیه هر چی بجنگی هر چی فحش بدی هرچه دعوا جنجال کنی هر چی بحث سیاسی کنی از جنس همان وارد زنده گی ات می شود این یک قانون بدون تغییر خداوند است.
4. خداوند بزرگ و مهربان را صد هزار مرتبه شکر بخاطر اینهمه سلامتی صدای پرنده فامیل دوستان برف بارش آب هوا پرده خانه وسایل خانه …..
5. خودم زنده گی خودم را می سازم
6. هیچ عامل بیرونی مسول زنده گی ما نیست….
7. هیچ تقدیر از قبل تعیین نشده تقدیرم را خودم رقم میزنم خداوند عادل است ظالم نیست…
استاد عزیزم سلام به روی ماه شما و خانم شایسته عزیز
استاد جسارت نباشه از الان بگم کامنتم یخرده طولانیه چون نیاز دارم به ثبت شدن یسری حرفا :)
من این کامنت رو برای استارت مسیری میزنم که 7 ماه پیش هم میخواستم انجام بدم؛ اون موقع پروژه روزشمار بدلیل هرروز کامنت گذاشتن و توجه به نکات مثبت خیلی برام جذابیت داشت و میخواستم انجامش بدم اما بعد از 6-7 روز دیگه استمراری به خرج ندادم و ولش کردم تا الان…
استاد عزیزم من 25 سالمه و با پدر و مادرم زندگی میکنم. ما سال 82 از همدان به تهران اومدیم. من اون موقع 4-5 سالم بود ولی چیزی که الان برام واضحه اینه که برای چشم تو هم چشمی، خونمون تو همدانو فروختیم و تو تهران توی محله سعادت آباد خونه اجاره کردیم بجای اینکه محله هایی پایین تر یه خونه بخریم.
استاد عزیزم ما ازون سال تا همین الان که این کامنتو دارم میزارم ده بار اثاث کشی داشتیم و الان هم یه اثاث کشی دیگه در پیشه. خداروشکر امروز قرارداد خونه جدیدو بستیم ولی نزدیک دوماه درگیرش بودیم و خیلی انرژی منفی ای داشت.
با دیدن این وضعیت که عین یه چرخه داره ادامه پیدا میکنه استاد عزیزم بیشتر بجای اینکه خیالم از بابت گرفتن خونه جدید راحت تر بشه، خودمو بردم یکسال آینده که موعد قرارداد رسیده و شاید دوباره از همین خونه ای که هنوز توش نرفتیم بخاییم بریم.چون پدر من با وجود 70 سال سن هنوزم برای اجاره و خورد و خوراک مجبوره کار کنه و جهان قشنگ داره بهم میگه که باباااا امیرحسین!!!! پدر تو تا یه سنی کشش داره واسه کار، یه روزی دیگه نمیتونه و اون موقعس که دیگه نمیتونه کار کنه و نمیتونه توی تهران زندگی کنه و باید برن همدان؛ اونجا خونه مادر بزرگم مرحومم هستش که میتونن زندگی کنن بدون ترس از سایه اجاره و با 10-15 تومن حقوق بازنشستگیش یه زندگی بخور نمیر داشته باشن.
به همین دلیل بعد از 7 ماه دوباره مصمم شدم که این مسیرو شروع کنم اما جوری که این دفعه دیگه استمرارم رو از دست ندم. اون زمان من یک سایت آموزش گرافیک داشتم که میخاستم از صفر بیارمش بالا ولی بخاطر فراگیر شدن هوش مصنوعی بیخیالش شدم.
استاد عزیزم من دوماه پیش خدا یه ایده عالی ای رو بهم الهام کرد که برای یوتوب فارسی یک چنل با یه موضوع امریکاشناسی بزنم که اولین ویدیوم رو هم آپلود کردم، برای اولین ویدیوم هم نتایج خوبی ازش گرفتم ولی سر همین داستان خونه نتونستم واسش تمرکز بزارم؛ همون موقع یه ایده دیگه هم الهام شد اونم این بود که توی آپارات هم یه چنل با موضوع ایران شناسی داشته باشم
سر این نشانه واضح جهان که بایددددد به استقلال مالی برسم وگرنه جهان منو زیر پاش خورد و خاکشیر میکنه تصمیم گرفتم بهای رسیدن به استقلال مالی رو بپردازم و پلن یوتوب رو بخاطر شرایط سخت تر فعال کردن درآمدزاییش و نقد کردن درآمدش برای افراد داخل ایران، گذاشتمش روی هولد
ولی عوضش 100 درصد تمرکزمو روی چنل آپارتم بزارم که هم فعال کردن درآمدزاییش راحت تره و هم پلتفرم داخلیه و مث یوتوب کاسبای تحریم 40 درصد از پولتو نمیگیرن؛ کل پولت مستقیما به حساب بانکیت واریز میشه
توی این ویدیو هم بهتررررین مثال ممکن واسه من رو هم زدین > (( حاضری 365 روز سال 365 تا ویدیو درست کنی؟ اگه میخای بری بالا باید بتونی اینکارو انجام بدیا ))
استاد عزیزم من چون سایت گرافیک داشتم از دانش و مهارت خوبی توی فتوشاپ و پریمیر برای تدوین و آماده سازی یک ویدیوی باکیفیت برخوردار هستم تنها چیزی که لازم دارم عوض کردن جای اهرم رنج و لذت تو این مورده که شما تو روانشناسی ثروت 1 میگین
میخوام با این اهرم این بها رو بپردازم و در کنار اون هم روی دوره بی نظیر روانشناسی ثروت 1 هم کار کنم که علاوه بر کار روی چنلم، روی ایجاد پایدار باورهای مناسب هم بصورت تمرکزی هرروز کار کنم چون نه میشه که کار کنی ولی باورای نامناسب داشته باشی نه اینکه هیچ کاری نکنی ولی راجب این مطالب همش حرف بزنی بدون هیچ نتیجه ای
من بواسطه آشنایی سه سالم با شما خیلی وقته دورم آدم سمی ای نیست که جلوی پیشرفتمو بخوان بگیرن؛ بیشتر خودم جلوی پیشرفت خودمو گرفتم و تلویزیون هم که حتی قبل از آشنایی با شما حذفش کرده بودم؛
اصل بهایی که باید بدم فقط همینه که به حدی کارو ساده و سیستم سازی شده دربیارم که بتونم به راحتی روزی یه ویدیو روی چنل آپاراتم قرار بدم؛ در کنارشم هرروز آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1 رو هم تو زندگیم بهشون عمل کنم و این دوره رو ببلعم نه اینکه فقط گوش بدم
علاوه بر گوش دادن فوق العاده زیاد مطالب هر جلسه، تفکر عمیق و نوشتن درکم ازون مطالب، جزوه برداری از صحبت های فوق العاده شما، خوندن کامنتهای بچه ها، کامنت گذاشتن از درکم از هر جلسه و در نهایت عمل کردن آگاهی هاش در زندگیم
منظورم از بلعیدن دوره این هست :)
دوست دارم هرروز هم توی سایت کامنت بزارم که هم در آینده یه ردپای فوق العاده از خودم بجای گذاشته باشم و هم اینکه این تعهد برای هرروز کامنت گذاشتن راجب اون روزم باعث میشه که از مسیر منحرف نشم؛ به همین دلیلم علاوه بر کامنتهام توی دوره روانشناسی ثروت 1 تو زندگی در بهشت هم که میخام شروع کنم هرروز ببینمش هم روزانه کامنت مربوط به اون روزمو هم مینویسم
این یک هفته بخاطر اثاث کشی نمیتونم محتوایی ضبط کنم ولی عوضش روی دوره روانشناسی ثروت 1 جلسات 1 و 2 خصوصا 2 که اهرم رنج و لذته کار میکنم که جاشو تو ذهنم کم کم عوض کنم این یک هفته و در کنارشم برای کار روی سناریوی ویدیوهام هرچنتا رو که رسیدم تکمیل کنم که بعد از اثاث کشی و مستقر شدن، فقط ضبط و ادیتش باقی مونده باشه و بعدش برم روی ریتم روزی آپلود یه ویدیو
برعکس 7 ماه پیش که شروع نشده تموم شد، این بار با ایمان به خدا پرقدرت میرم واسه رسیدن به اهدافم
ایمان دارم روزی که ویدیوی 365 ام چنلمو دارم آپلود میکنم، وضعیت زندگیم هیچ ربطی به وضعیت فعلیم نخواهد داشت
سپاس بیکران خداوند بزرگ را که دست قدرتمند خودش استاد عباسمنش را در مسیر زندگی ما قرار داد
باسلام واحترام خدمت استاد عزیز و دوستان گلم
امروز یه حال عجیبی داشتم حسم روبه راه نبود با خودم گفتم خداکنه امروز استاد یه فایلی راجع به درسی که باید از عید قربان بگیریم تو سایت گذاشته باشن و خداروهزار مرتبه شکرگزارم که دعام مستجاب شد و چقدر زیبا صحبت های شما استاد عزیز جواب سوال های این چند ماه اخیرم بود مدتی هست که هدفم نوشتن یک رمان از وقایع مرتبط به زندگی خودم هستم ولی دو روز مینوشتم سه روز به بهانه های مختلف سراغ دفتر و قلمم نمیرفتم تا اینکه دیروز یک جمله ای در اینستا دیدم «کسی که برای نوشتن منتظر ایده میماند هیچ وقت نویسنده نخواهد شد»
صحبت های امروز شما نیز به من فهماندکه برای نویسنده شدن باید بها بپردازم و این بها این است هر روز حداقل نیم ساعت بنویسم از امروز روز عید قربان تنبلی و بی مسئولیتی را قربانی میکنم و به خودم تعهد میدهم هر روز تحت هر شرایطی تحت هر شرایطی بنویسم و قربانی کنم هر آنچه مانع رسیدن من به هدفم میشود.
قربانی کنم خستگی ناشی از کار را که مانع من از نوشتن میشود.
قربانی کنم مهمانی و دورهمی که زمان مرا برای نوشتن قربانی میکند.
قربانی میکنم فکر کردن و تمرکز روی شرایط منفی که انرژی مرا برای نوشتن قربانی میکند.
حضرت ابراهیم از جان فرزندش برای رسیدن به هدفش گذشت هیج کدام از چیزهایی که من قراره قربانی کنم مهمتر از جان یک عزیز نیست پس کار من خیلی راحت تر است.
سلام خدمت استاد عزیزدل …..امروز به لطف الله مهربان هدایت شدم به این فایل چقدر به دلم نشست و خیلی خوشحال شدم که من واقعا برا هدفم خیلی چیزهارو قربانی کردم من چندسال بشدت دنبال لاغرشدن خوش اندام شدن بودن به یکجا رسیدم که گفتم دیگه نمیشه تا خدا هدایتم کرد به قانون سلامتی استاد من قناد بودم و کیک های خانگی درست میکردم تازه تونسته بودم مستقل بشم و ی درامدی داشته باشم خیلی خوشحال بودم و کلی هدفهای کوچیک و بزرگ داشتم وقتی اومدم قانون سلامتی اولین قربانی اینکه کارمو کنارگذاشتم خیلیا بهم حرف بد زدن خیلیا گفتن جازدی خیلیا گفتن حیفه ولی من یک هدف داشتم لاغری درکنارسلامتی خیلی سفارش برام میومد ذهنم داشت وسوسم میکرد ولی قربانیش کردم و کنارش گذاشتم من خیلی خیلی زیاد اادت داشتم غذاهای متنوع سرچ کنم و درست میکردم کلا سرگرمیم اشپزی و کیک پزی بود به کل همرو تعطیل کردم گفتم دیگه سم درست نمیکنم استاد من سه تا بچه کوچیک دارم ولی سی سالمه با وجود این سه تا هرروز پیاده روی میرفتم و بچه ها رو میبردم و برااینکه خسته نشن خیلی جذابش میکردم باهاشون مسابقه میذاشتم تاب بازی میکردم سرسره بازی تا بتونم هدفمو دنبال کنم ازروزای اول تمام جهان بسیج شده بودن که کلی غذاهای خوشمزه برامن میوردن ولی من لب نزدم هیچکدومو هیچکدومو مهمونی دعوت شدم چقدر غذاهای خوش اب و رنگ ولی من غذامو درست کردم بعدازفست دوروز خوردم و من لذت میبردم از گشت و گذارم از انرژیم کم کم چربیا اب شد و من نمایان شدم😂😂 هرچی تو مهمونیا میگفتن بابا ی باره فقط همین یکباره بخور چیزی نمیشه من اصلا قبول نمیکردم و راه خودمو ادامه دادم بعدازهشت ماه نتایج بینظیر شد بینظیر مثل بمب همه جا منفجر شد استاد تمام کسایی که من چاق بودم میگفتن چاقی و حرف بدمیزدن الانم که خوش اندامم میگن استخونی فهمیدم این مردم دهنشون همیشه بازه و من یک ذره اهمیت نمیدم بهشون و راه خودمو میرم اصلا برام مهم نیست میگن چاق بودی قشنگتر بودی فقط من یک کلمه بهشون گفتم والا من ازچربی قشنگی ندیدم😂 من همچنان درحال ادامه دادنم وخیلی خوشحالم که به این هدفم رسیدم و خیلی چیزهارو قربانی کردم من هنوز شغلی پیدا نکردم ولی ایمان دارم خدا بهترینارو برام گذاشته بعد راستی استاد من دیگه خیلی خیلی اوقات فراغت داشتم بخاطر همین شروع کردم روی رشد فردیم عزت نفسم و نظمم بشدت کارکردم که خیلی زندگیمو تغییر داد صدو هشتاددرجه زندگی من عالی عالی شد😍😍انقدر تغییرات من عالیه که همه میگن هم ازلحاظ رشد شخصیتی و فردی هم جسمی استاد عاشقتونم همش اول ازلطف خداست بعد شما
و امروز در روز عید قربان ، عید بندگی و بزرگترین عید.
خدای خالقم باز هم مرا متحیر و سرگشته ی هدایت بینظیرش قرار داد.
گوشیم به علت شارژ نداشتن خاموش بود و ندایی با عجله گفت گوشیتو شارژ کن .گوشی هنوز ۱۰ درصد بیشتر شارژ نشده بود که قلبم بهم گفت آنرا روشن کن و بلافاصله وارد سایت بشو.
من هم هیجان زده آنچه را که گفته شد اجرا کردم، وارد سایت شدم و دیدم فایل جدید گذاشته شده. عنوان فایل :حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی😒 انگار حرف خدا با من بود انگار بغضی در گلویم در حال ترکیدن بود
انگار جهانم در سکوت محض فرو رفته بود تا من آنچه را که باید شنیده شود را بشنوم.
انگار امروز روز قرار صادقانه من با خودم و خدایم بود. فایل را دانلود کردم و شروع به شنیدن .با جان دل ،،وجودم همه، گوش شنیدن شده بود. انگار پرده ای ضخیم را از جلوی دیدگانم کنار زده بودند و از تاریکی وجودم، روشنایی را بعد از سالها دیدم.
خدای من چه میشنوم ، ذهنم تاب شنیدن نداشت و قلبم مشتاق شنیدن بود.
انگار خدا برنامه ریزی کرده بود تا من را ۱ بار برای همیشه صادقانه با خودم روبرو کند و ۱ بار برای همیشه واقعیت را بپذیرم و از ناحیه امن خود خارج شوم.
و چه قشنگ خدایم مدیر برنامه ام شد و چه زیبا هدایتم کرد به آنچه که باید بشنوم.
واژه ها در ذهنم مرور میشد و من متحیر و گیج بودم:ابراهیم ، خلیل الله، موحد بودن، قربانی کردن، تعهد، ایمان، تسلیم بودن، پرداخت بها،
خدایا چه میخواهی بگویی با من…
با این واژگان چه حقیقتی را میخواهی رمزگشایی کنی…
انگار کسی بهم میگفت خودت را آماده شنیدن حقیقت کن، حقیقتی که ۲۹ سال از پذیرش آن سر باز زدی و زندگیت بی حاصل و بی ثمر بود.
آنجایی که استاد گفت حاضرید شما چه بهایی بپردازید انگار با من بود که سالها در خواب غفلت زندگی را گذراندم.
به خودم آمدم دیدم دقیقا۳۷۴ روز از عضویت من و هدایت خدا به این مسیر خوشبختی( سایت) میگذرد ولی بدون ذره ای داشتن تعهد و عمل …!؟
خود من ی روزی با تمام وجودم از خدا خواستم هدایتم کند و او مرا اجابت کرد
ولی من شرمنده ام از اینکه اجابت خدایم را پاسخ ندادم و ۱ سال است که بی توجه بودم به اینکه من خواستم و اجابت شدم .
ولی انگار تا به امروز قدمی در این مسیر هدایت برنداشته بودم و بهایی پرداخت نکرده بودم.
منی که حاضر بودم توهین ها و سرزنش ها و بی احترامی ها و تحقیرها و زیر بار منت بودن را بپذیرم ولی همچنان جیره خور و نان خور جیب پدرم باشم در این ۲۹ سال.
خدای من ، یعنی چه چیزی در من مرده بود که ۲۹ سال از زندگیم را بدون هیچ هدف و انگیزه ای گذراندم .و امروز خدا بعد از ۲۹ سال، تمام این سالها را جلوی چشمانم به نمایش گذاشت تا به من بفهماند که خواستن تنها، هیچ ارزشی ندارد و باید با همان شور و اشتیاقی که درخواست کردی با همان شور و اشتیاق قدم برداری و متوکل باشی بر من و قدرت من و تعهد بدهی برای خوشبخت شدنت.
اگر خودم میخواستم آنچه را که امروز دریافت کرده ام بفهمم شاید سال های سال باید میگذشت.، ولی خدا امروز مرا عجیب شگفت زده کرد از هدایتش.
امروز حس پرنده ای را دارم که سالها در قفس مانده و عادت کرده به جا و مکان و غذای آماده بی آنکه تلاشی بکند و روزها در پی هم فقط مانند یک فیلم تکراری ، تکرار میشوند.
و اکنون در قفس گشوده شده و آن پرنده که دقیقا مصداق من است باید خودش پرواز کند و برای خواسته اش مسیرها را برود.
پرنده ای که تا به امروز نه میدانسته خواستن چیست و نه میدانسته که باید تلاش کند اگر غذا میخواهد.
وااای خدای من چگونه امروز مرا به خودم نشان دادی و چه ماهرانه مرا راهنمایی کردی که باید وارد سرزمین آرزوهایم بشوم و قدم در مسیر ناشناخته ها بردارم.
به من فهماندی که باید همچون ابراهیم ایمان داشته باشم به ربوبیت تو و همچون او برای هدفم از هیچ چیزی دریغ نکنم حتی اگر جانم باشد حتی اگر پاره ای از وجود من باشد.
و پاداش آن شجاعت و جسارت در پرداخت بها این شد که ابراهیم شد خلیل الله.و چه خوب پاداش نیک میدهد خداوند
و چه خوب در وعده اش تاخیر نمیکند
و چه خوب پاداش نیکوکاران را حساب میکند
و چه خوب یارت و تمام زندگیت میشود.
امروز تعهدی غیر قابل مذاکره میدهم بدون هیچ عذر و بهانه ای .و حتی زمین به آسمان برسد ، متتعهد میمانم که ۱ بار برای همیشه مسیر زندگیم را درست انتخاب کنم.
و هدف اصلی من که تمام خواسته های دیگر مرا پوشش میدهد رسیدن به بی نهایت از استقلال مالی است.
استقلالی که پر از آزادی و حس خوب پروازکردن بهم میده.
و حاضرم برای رسیدن به این هدفم تمام وجودم را هزینه راه کنم.
تصمیم گرفته ام که با ایمان و یقین محض بپذیرم فراوانی و ثروت دنیا را .
و باور کنم خدای رزاق را .خدایی که حتی روزی مورچه ای را دل زمین میرساند.
و چقدر زیباست سخن حضرت علی که فرموده اند:حتی اگر تمام مردم دنیا سوزن بفروشند، خدا روزی همه آنها را میرساند.
در همین حدیث هزاران باور توحیدی و باور فراوانی پنهان و آشکار است.
مصمم شده ام از هر آنچه که مرا از رسیدن به خواسته ام دور میکند حذر کنم.
مدتی ست که آگاهانه و با اراده ی خودم دیگر دنباله رو هیچ اخباری نیستم و هیچ اطلاعی از هیچ یک از اتفاقات دنیا و به خصوص ایران ندارم.
تلویزیون حذف شده.و در این دنیای تکنولوژی و عصر ارتباطات که همگی با گوشی های در دستمان زندگی میکنیم میتوانم بدون اغراق بگویم اگر همین الان گوشی را از من بگیرند، بدون تردیدی گوشی را کنار میگذارم .باورم نمیشود الان ۱ ماه تمام است که اینستاگرام را حتی باز هم نکرده ام و وارد نشده ام و دیروز از گوشیم پاک کردم برنامه اشو.
امروز قدم اول را برداشتم و متعهد شده ام.
و صادقانه با خودم صحبت کردم و یقین دارم همین قدم اول درهایی از نعمت و برکت را وارد زندگیم میکند.
و این همت و تعهد را مدیون هدایت الله و آموزه های خالصانه استاد عزیز هستم که نور شده اند در تاریکی ،و امیدی در نا امیدی .
بانام خداوند عشق وثروت
باسلام خدمت استادعزیز وخانم شایسته نازنین وهمه دوستان همفرکانسی خانواده صمیمی وبی نظیر عباسمنش
عیدهمه شماعزیزان مبارک🌷🌷🌷🌷🌹🌹🌹🌹
استادگلم خیلی دوست داشتم که فلسفه قربانی کردن وعید قربان رابهتر درک کنم اخه بسیاری ازاداب ومراسم مامسلمانهاباری به جهته فقط ازروی عادات واعتقادت ومیراثی که از گذشتگان به ارث بردیم میباشدبدون اینکه تاملی داشته باشیم فقط فقط چشم بسته وبدون تحقیق طوطی وارانجام میدیم.
خداوند رابی نهایت سپاسگزارم که منو دوست داشت وبه این مسیرسرتاسر توحیدی هدایت شدم تاخدارابهتربشناسم توخودم رابهتربشناسم تاقانون خداوند رابهتر بشناسم تاچشمم بازتر بشه دنیاراطوردیگری ببینم خدایا بی نهایت ازت سپاسگزارم🙏🏽🙏🏽🙏🏽🙏🏽🙏🏽
استادگلم من همانطور که درکامنت قبلم دراخرین قسمت سریال زندگی دربهشت گفتم هفته گذشته یکی ازبهترین عزیزانمون راازدست دادیم وبه دیارباقی شتافت که همین جاازخداوند رحمان درخواست علو درجات رابرایش دارم وخداوند روح این عزیز ازدست رفته مونه شادکنه🙏🙏🙏🙏🌹🌹🌹🌹🌹استادعزیز این موضوع راازاین جهت یاداوری کردم که همین امروز صبح قبل ازافتاب برحسب اعتفاداتمون برای این عزیزمون گاوی قربانی کردن ومن واقعا بااکراه چنددقیقه رفتم وسریع برگشتم ودایم ذهنم درگیربود چرامامسلمانها اینقدر درگیرحاشیه هستیم وبه قول استاد اصل رافراموش کردیم وبه فرعیات چسبیدیم خیلی دلم میخواست که اصل واساس فلسفه قربانی کردن رابدانم وزمانی که رفتم سایت فایلو دیدم وموضوعش راشنیدم شگفت زده شدم که چقدر خداوند وجهان به من سریع پاسخ داد وسریعا فایل گوش کردم استادگلم بسیارازتون تشکرمیکنم بابت این اگاهی های نابی که دراختیارمون میگذاری🙏🙏🙏🙏🙏🙏💚💜💙🧡💛❤ استادگلم اینقدرذوق زده هستم ازاگاهی های این فایل گفتم اولین نفرباشم که کامنت میزاره ودرخصوص پیام وموضوع جلسه
که هدف گذاری وچه بهایی حاضریم پرداخت کنیم تابه ان هدف برسیم مفصل خواهم نوشت .
اینجا فقط برای تشکرویژه ازاستادنازنین وخانم شایسته عزیز که واقعا بدون اغراق بایدبگویم که پیامبرزمانه ماهستین این چندسطر رانوشتم.
استادگلم امروزچه هوای لطیفی داشت پارادایس چقدرخوش تیپ وماه شدین
عاشقتونم ودوستتون دارم خیلی زیاد❤💛🧡💙💜💚🌹🌷🌼🌻⚘همواره درپناه الله یکتا شادوسربلند باشید🤲🤲🌺🌺🌺
به نام خداوند روزی دهنده ی مهربان
سلام بر استاد عزیزم و مریم بانوی مهربان ❤️🌹
سلام بر خانواده ی بهشتی عباسمنش ❤️🌹
روز قربان روز عشق است
روز پرداخت سرشت است
استاد عزیزم خیلی بهتون تبریک میگم شما ابراهیم زمانه هستین که با قربانی کردنهای زیاد در این جایگاه هستین
خدایا شکر که با ابراهیم زمانه هم مسیر هستم و پامو محکم جای پاش میذارم اما اگه قرار تو این مسیر بمونم و به قله هایی که شما رسیدین برسم منم باید قربانی بدم منم باید بها بدم تا بتونم ابراهیمی دیگه باشم که ردپایی از خودم به جا بذارم
استاد عزیزم هدف امسال من به خدا نزدیکتر شدن من لذت اولین باری که با خدا مناجات کردم و از سر شوق و لذت تمام گریه میکردم فراموش نمیکنم ،
مگه میشه اشک نریخت وقتی خدایی به این مهربانی را حس میکنی و من این حس دوست دارم و به خاطرش باید بها بدم
بهای من برای رسیدن به این هدفم اینه که باید تسلیم واقعی باشم که بذارم هدایتم کنه و واقعا همیشه جواب میگیرم و همیشه حالم خوبه و باهاش در ارتباطم
خدایا شکر بابت حس وحال خوبی که دارم
خدایا شکر که با تو درارتباطم و از تو یاری میجویم
خدایا شکر که در این خانواده ی بهشتی عضو هستم
خدایا شکر که پامو جای محکمی میذارم و خیالم راحته که استاد مسیرم ابراهیمی دیگرست
شاد و سلامت و ثروتمند و سعادتمند باشین در دنیا و آخرت 🙏😉
عاشقتونم ❤️😘
سلام و درود بر شما استاد گرامی و بزرگوار، سرکار خانم شایسته عزیز و کلیه اعضای سایت وزین عباسمنش.
خدا را سپاس که هدایت شدم به سمت این خانواده بزرگ و زیبا تا بفهمم که چه میخواهم و برای رسیدن به خواسته هایم باید چگونه قدم بردارم.
استاد عزیزم من سالهاست که شما را بعنوان الگوی خود قرار داده ام و طبق رسم دراویش که وقتی مرید کسی میشوند احساس سر سپردگی پیدا میکنند ، من نیز از روز اول خودم را سر سپرده شما قرار داده و سعی نموده ام به آموزه های شما بی چون و چراعمل کنم. اقرار میکنم که نه تنها کار آسانی نبوده و نیست که گاهاً بسیار چالش برانگیز و ترسناک می نماید اما من که قوانین بازی را از خود شما آموخته ام ، میدانم که بابرداشتن اولین قدم ترسها فرو کش میکند.
اولین باری که از زبان شما شنیدم که به مدت دوسال برای شرکتی نفتی بدون اینکه حضور داشته باشید کار میکردید و حقوق میگرفتید خیلی تعجب کردم چون در آن زمان من نیز کارمند بودم و اتفاقا در بندرعباس و در منطقه ویژه اقتصادی کار میکردم. آخر چطور ممکن است که یک شرکت به کسی که کار نمیکند حقوق و بیمه پرداخت نماید؟ این خواسته چنان در من اوج گرفت تا اینکه خودم در شرایطی مشابه قرارگرفتم و دقیقا برایم همین تجربه واقعیت یافت و مدت بیش از یکسال شرکت ما تعطیل شد ولی به من که کارشناس ارشد آن شرکت بودم حقوق و بیمه پرداخت میکردنداما کار به همینجا ختم نشدو جالب اینکه بقیه ماجرای من نیز مانند سرنوشت شما پیش رفت . من که چند سالی هست که بدنبال اهداف مورد علاقه ام قربانیهای زیادی داده ام این بار نیز با استعفای خود از شرکت بیرون آمده و بدنبال دستیابی به اهداف مورد علاقه ام با تمرکز بسیار قدم بر میدارم.جالب اینکه مدیر عامل شرکتم همان جملاتی که به شما گفت به من نیز گفت ” اگر از این در بیرون رفتی دیگر هیچ راه بازگشتی نداری” و بعد از گذشت چند ماه هنوز تسویه حساب مرا امضا نکرده است، ولی چه باک.
من که زمانی حتی برای خریدن یک دست لباس قدرت چانه زنی و روبرو شدن با بازار کسب و کار را نداشتم اینک خدا را شکر کسب و کار خودم را دارم ، درآمدم بیش از پانزده برابر شده ، وزنم بیش از 14 کیلو کاهش یافته و کاملا احساس سلامتی میکنم و اینها راهمه مدیون راهنماییهای خوب شما و پشتکار و اراده قوی ام هستم.
یادم می آید زمانی که قصد خروج از شرکت را داشتم همسرم تهدید کرد که اول مرا طلاق بده بعد استعفا ، اما اکنون اقرار میکند که کاش زودتر این کار رو کرده بودی چرا که او و فرزندانم نیز به خواسته های چندین ساله شان رسیده اند.مصداق فرمایش شما” سعی کنید به خواسته هایتان برسید چون با رسیدن شما به خواسته هایتان خانواده و اطرافیانتان هم به خواسته هایشان میرسند”.
اکنون با تمرکز و انرژی بیشتر در حال گام برداشتن به سمت خواسته های جدیدم هستم ومیدانم که هرآن آماده رها کردن گوشه امن هستم چرا که میدانم یگانه روزی رساننده و پشتیبانم خداوند بزرگ است و هم اوست که با رسیدن من به خواسته هایم به پشتم میزند و با لبخند حاکی از رضایتمندی میگوید ” برو فرزندم.آفرین باز هم برو و این هدف هم بدست بیاور”
درنهایت برای یادآوری مجدد به خودم و مرور درسهایم ، به تمام دوستانم توصیه میکنم که راه سر سپردگی و عشق نه با 99 درصد که فقط با 100 درصدوجود ممکن است . این صحبت از زبان فردی 49 ساله است که به زعم جامعه باید محتاط باشد و گوشه امن بیشتری برای آینده اش بوجود آورد. شادو پیروز باشید.
سلام به استاد عزیزم و خانم بسیار شایسته عزیزم
و سلام به همه عباسمنشی ها
همون روزی که این فایل و فایل قدیمی تر روی سایت گذاشته شد من هر دو فایل رو دیدم
و همون لحظه علاوه بر این که ذهنم رفت بر سر اینکه من چه چیزهایی رو قربانی کردم متوجه یه موضوعی شدم
استاد عباسمنش قدیمی و استاد عباسمنش جدید
نگاهش و حالت بدنش کاملا متفاوت بود و یه درسی رو اون لحظه به من داد یه دری رو برام باز کرد که از اون روز تا حالا گیجم کرده بود
و بله چیزی که فهمیدم رفت زد به زیر بنای اصلی وجودم
و هر چی که گذشت واضح تر فهمیدمش
من توی چشمای استاد عباسمنش جدید یه قدرتی دیدم که کمتر تا حالا تو چشمای کسی دیده بودم
اون قدرت با قدرت قبلی استاد خیلی فرق داشت تکامل یافته تر بود
رفت نفوذ کرد توی وجودم . توی چند روز بهم فهموند گیر کارم چی بوده
الان دارم اشک میریزم چون همش هدایته نمیدونم چی شد رفتم تو سایت و حتی اینکه دوتا فایلو باهم دیدم
اونقدری این چند روز درونم زیرو رو شده که قابل باور نیست نیست
دختر فهمیدی قدرت حقیقی چیه
فهمیدی قدرتی که هماهنگ با خداوند باشه چه شکلیه
قدرتی که من توی چشمای استاد دیدم قدرت نشات گرفته از ایمان و تسلیم بود
منو زیرو رو کرد
الان چند روزه یه خونه تکونی اساسی توی وجودم راه افتاده
کلا یه سمت دیگه میرفتم
آدم های خوب و با خدایی که ذهنیت منو از بچگی شکل داده بودن
آدم هایی بودن که همیشه ضعیف بودن اما در ظاهر با خدا بودند
اما ژست اونا ژست آدمی بود که هیچی نداره محکم نبودن تسلیم نبودن موقع ناملایمات به خدا التماس میکردن
عاشق التماس کردن به خدا بودن و التماس کردن یعنی ایمان نداشتن اگه ایمان داشته باشن اجابت میشه که آروم و تسلیم بودن
یک ایمان که تکامل پیدا نکرده
اما شاید اگه ثروتمند میشدن و دارایی هاشون روی زمین بیشتر میشد اون وقت ژستشون فرق میکرد
و همیشه از قدرت میترسیدم چون بارها دیده بودم قدرت چقدر ناهماهنگی میاره
در واقع قدرتی که هماهنگ با خدا باشه زیاد ندیده بودم
یهو به خودم اومدم دیدم من دقیقا این ذهنیتو دارم
یه حالت بدنی ضعیف که شالوده منو بعنوان ادم خوب و باخدا داره تعریف میکنه
بله
به پشت سرم نگاه کردم
دیدم خدایی نمیبینم که بهش تکیه داده باشم
چون ادم ضعیف داستانش همینه
تکیه گاهش محکم نیست که احساس ضعف رخ میده
چون وجودشو خدا پر نکرده
انگار همه چیز داره جای اصلی خودشو درونم پیدا میکنه
الهی شکر
الهی شکر
استاد عزیز شما بزرگترین موهبت برای من هستید
شکر که به سمتتون هدایت شدم
برای تمام لحظاتی که برای پیدا کردن حقیقت گذاشتید از شما سپاسگزارم
برای به اشتراک گذاشتن آگاهی هاتون سپاسگزارم
اوه و شما دوستان بی نظیر
چقدر زیبایید و چقدر فوق العاده
الهی شکر که اینجا کنار هم هستیم
دوستتون دارم
به نام الله مهربونم
قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ
شیطان گفت به عزت و جلال تو قسم که خلق را گهراه خاهم کرد مگر بندگان خاصت که دل از غیر بریدند و برای تو خالص شدند
سلام خدمت استاد عزیزم و خانم شایسته فوق العاده
میخام تجربه این فایل ارزشمند و کامنت ارزشمند جناب آمای براتون بگم استاد
امروز رفته بودم ارایشگا و منتظر نشسته بودم به خودم گفتم حالا که بیکارم وقت دارم برم کامنت بچها بخونم نمیدونم چطوری فقط به من گفته میشد و دستم کلیک میکرد روی موضوعات سایت رسیدم به کامنت اقای میلاد امای و همینجوری میخوندم اولش هچی سر درنمیوردم اصلا این فایلو گوش نداده بودم همینجوری مشغول بودم یهو یکی از دوستای قدیمم وارد شد منو که دید مثل جن و بسم الله سریع فرار کرد سرشو انداخت پایین رفت ی طرف دیگ و منو نادیده گرفت البته من خودم با این افراد قطع رابطه کردم چون باهاش همش درگیر غیبت بودم و هیچ وقت چیز خوبی برای من نمی خواست و منم همش دنبال راضی کردنش بودم با همه اینا این رفتارشو که دیدم خیلی ناراحت شدم از دست خودم عصبانی بودم که من این همه افراد کنار گذاشتم و توی این چند روز مشغول چه چیزایی بودم خیلی طول نکشید که گفتم اشکال نداره مهم الانه امینه مهم همین لحظه و تعهد دوباره توعه دوباره شروع کردم ادامه کامنت خوندم رسیدم به جایی که جناب امای میگفت که ی جایی فهمیده نشتی فرکانسی داره و هرچی تلاش میکنه و روی خودش کار میکنه نتیجه نمیگیره و فهمیده بخاطر دوستاشونه و قطع رابطه کردن و با اطمینان و عزت نفس گفتن که مهم فقط منم
و من چقد تحسینشون کردم
منم همین کارو قبلا کرده بودما ولی این باعث شد که ی تلنگر بهم بخوره که من با اینا قطع رابطه کردم ولی هنوز رفتارشون برام مهمه هنوز هر چند وقت ی بار نگران فکرشونم نگران اینم راجب من چی فکر میکنن و معنای واقعی مهم بودن خودم درک نکرده بودم
و من بظاهر این افرادو حذف کرده بودم من بظاهر پیش خودم گفته بودم اینا منو از مسیر دور میکنن و فقط از ظاهر زندگیم پاکشون کردم ولی هنوز من تو فکرم راجبشون فکر میکردم و نگران بودم
من افراد نامناسبو از زندگیم حذف کرده بودم ولی شاخ و برگ های ذهنم هنوز بود!!
من دورو برمو حرص کرده بودم ولی ذهنمو ن!
این کامنت و فایل های که هدایت شدم بهشون خیلی از مسائلی که باعث شده بود این چند روز نتونم اونجوری که باید نتیجه بگیرم روشن شد و فهمیدم این چند وقت تمرکزم کاملا روی موضوعات بیهوده و چیزایی که اصلا مهم نیستن پخش بوده نگران تنها بودنم و آیندم بودم
و بار دیگ تعهد دادم حرفای شمارو نوشتم با صدای خودم ضبط کردم و به خودم تاکید کردم که اگه قراره چیزیو برای هدفت قربانی کنی باید بطور کااااامل و تمام و کمال این کارو انجام بدی نه به حرف نه به ظاهر باید این مسئله کامل توی ذهنت ریشه کن کنی
باید بهای رسیدن به هدفت پرداخت کنی باید بتونی هرکسی که برات مفید نیست از زندگیت و ذهنت پاک کنی حتی اگه تنهای تنهای تنها شده باشی تو باید بتونی
یادت باشه حضرت ابراهیم پسرشو قربانی کرد ت که نمیخای چندتا فرد الاف و بدرد نخور حذف کنی چطوری روت میشه از خدایی که این همه ارزششو آوردی پایین و به بقیه ارزش دادی درخواست کنی؟!!!
من هم مثل شما برای رشد وتغییر خودم از این لحظه جونمو میزارم وسط چون واقعا چیزی به غیر از جسمم چیزی دیگ ای ندارم و به جهان ثابت میکنم چیزی مهم تر از من و خدای من وجود نداره که بخوام بهش قدرت بدم
از خدای مهربونم سپاسگزارم منو این چنین هدایت کرد و بهم یاداوری کرد چه چیزاییو نصف و نیمه قربانی کردی و حاضر نیستی تمام و کمال انچه نامناسبه قربانی کنی و باید برای رسیدن به هدفت شجاعت و جسارتتو نشونم بدی تا هرآنچه که میخای دراختیارت بزارم.
1. سلام به عباسمنش گرامی و خانم شایسته عالی من جهاد رضایی هستم از کشور افغانستان فعلا در کابل زنده گی میکنم 26 سال سن دارم راستش من خیلی مشکلات زیاد داشتم همیشه افسرده بودم همین قسم بعضی ویدیو ها گوش می کردم بخش انگیزشی از بعضی کسانی دیگر را، یک روز نشسته بودم اولین بار خبر ندارم چی قسم به تلفون من یک ویدیوی شما آمده بود دیدم که آن ویدیوی که ازخانه بندر عباس گرفته بودی یک خانه که حمام دستشویی مشترک داشت آن وضعیت شما را دیدم بعد دیدم که به آمریکا ویلای هزاران تا خانه، ماشین، حال خوب، موفقیت کسب کردی آن روز فکر کردم من هم میتوانم به یک جای برسم و حال خوب داشته باشم ویدیوی دومی تان را که لب ساحل گرفته بودی درباره توانایی کنترول ذهن صحبت می کردی مثال زدی درباره یک دوست که به شما گفته بود مرا به جای برساند آن حالش بد بوده شما گفته بودید هیچ کسی؛کسی را بجای نمیرساند از آن جای که هستین دنبال نکات مثبت بگردیم تا هدایت بشویم از یک کشور به کشور مثل آمریکا یا اروپا من هم از آن روز به بعد دیگر حالی بد ندارم به افغانستان چون میدانم اگر حال خود را اینجا که هستم خوب کنم حتما هدایت میشوم به جای بهترقبلا هر روز گله شکایت میکردم از حکومت طالبان اماحالا میدانم با شکایت کردن نگران بودن نمیتوانم بجای برسد آدم اما ازآن روز به بعد دیگر از هیج کسی دولتی شکایت نمیکنم غر نمیزنم ،از آن روز به بعد ویدیوی های شما را دنبال کردم از یوتوب از انستاگرام و بعد عضو سایت شما شدم خدایا هزاران مرتبه شکر که شما را سر راه من قرار داد مثل یک فرشته تا همه مشکلاتم حل شد با این ویدیوهای رایگان شما گرچند دوکتاب از سایت شما خریداری کردم و تاهنوز دیگر نخریدم حتما از سایت شما میخرم تنها با همین ویدیوهای رایگان شما تمام مشکلاتم حل شد جا دارد بازهم خوب تر خوب ترشود قبلا هر روز با خانمم جنگ می کردم خودم را دوست نداشتم شرک می ورزیدم به خداوند مشکلات مالی داشتم مریض معده چند سال بود که مرا خسته کرده بود خدا را شکر حالا همه این مشکلات حل شده دیگر جنگ دعوا نمی کنم با خانمم،خانمم قبلا هر روز گریه میکرد و ازمن بدش می آمد اما حالا دوست شدیم ،مرض معده ام کاملا خوب شده خودم را دوست دارم فهمیدم که پیش آدما زاری نکنم آدما را بزرگ نکنم قبلا میگفتم نکنه فلانی از دست من ناراحت نشود یا اگر فلانی کاری کند زنده گی من تباه خواهد شد قبلا این فکرای شرکی به خداوند داشتم حالا خدا را شکر همه این مشکلات حل شد و من تنها روی خداوند حساب میکنم تنها خداوند خلق کننده جهان است و میتواند به من کاری بکند،قبلا هر کاری میشد دیگران را مقصر زنده گی ام میدانستم چون خانواده ام به مردم محل هر روز دشمنی میکرد جنگ میکرد ومن این باور غلط به ذهنم حک شده بود که هر فکر که به سرم می آمد مردم را مقصر میدانستم. اما خدا شاهده حالا خودم مسولیت زنده گی ام را به دست گرفتم و میدانم هر اتفاق که افتاد من هستم که بوجود میاورم نه کسی دیگر ،از آن روز که با ویدیوهای شما آشنا شدم تقریبا هر روز ویدیوهای شما را گوش میکنم احساس آرامش دارم بخش مالی هم قبلا خانه کرایی زنده گی می کردم خدا را شکر حالا خانه گیرو کردم قصد دارم خانه هم بخرم به زودی ها چون دوستان از خارج زنگ زد پول روان کرد گفت خانه بخر برای خود؛ چرا قبلا اینطوری نبود حالا همه این همه برکت آمده همه اینها فقد از آن روزی تقریبا دونیم سال پیش که با ویدیو های شما آشنا شدم تا حالا اتفاق افتاده از آن پیش هیچ خبرای از اینها نبود من خودم به دانشگاه کابل درس میخوانم صنف چهارم انجنیری محیط زیست هستم حتما آرزوی که دارم حتما تحقق پیدا میکند از خداوند می خواهم که یک روزی خواهد شد شمارا(عباسمنش)از نزدیک بیبینم وبغل خود بگیرم، و فقد از خداوند یکتا تشکری کنم که شما را سر راهم قرار داد من و همسرم دو پسرم یکیش شش ساله و یکیش دوماهه است زنده گی میکنم و یک خواهر و یک برادر خورد هم همرای من است خودم دردانشگاه کابل درس میخوانم همین قسم بعد از اینکه ویدیوهای شما را گوش کردم از خداوند همه چی را طلب کردم همه شان همین قسم بدون چون چرا وارد زنده گی ام میشود،همین امروز همین ویدیوی که لب ساحل گرفتی درباره شکار چی نکات مثبت چقدر زیبا بود طبیعت حرف های آن خانم که دو طفل دوقلو داشت پیامش را میخواندی که به بچه های خود لیست توجه نکات مثبت ساخته هر روز مسابقه میکند به نوشتن نکات مثبت، اشکم را در آورد همین ویدیو،طبیعت زیبا چون به خداوند ایمانم زیادتر شد فهمیدم که هر چی خدارا باور کنی وبه نکات مثبت توجه کنی خداوند همان جا هدایت میکند آدم را….من از شما خیلی چیز ها یاد گرفتم اخبار اصلا گوش نمیکنم ورودی ذهن خود را کنترول میکنم همیشه با زیبایی ها توجه میکنم همیشه سپاسگذاری میکنم صبح و شب می نویسم تمام داشته های خود را بعد خدا را شکر میکنم اخلاقم روز تا روز خوب شده میرود خوش خوی شدم چیز های که نمیخواهم اصلا توجه و صحبت نمیکنم درباره اش چون به با توجه کردن به زنده گی ام می آید همه با من دوست شده و رفیق های منفی گرا به آنها ارتباطم قطع شده هر روز سریال زنده گی در بهشت سفر به دور آمریکا را از یوتوب نگاه میکنم اینگار عادت کرده تا نگاه نکنم دلم آرام نمیگیره. از روزی که ورودی های خودم را کنترول میکنم سپاسگذار خداوند هستم هر جای اداره یا جای دیگر کار بند باشد مثل آب روان کارم حل میشود قبلا اینطور نبود دو سه روز حد اقل معطل می ماندم این همه موفقیت ها در تمام جنبه ها تازه اول کار است من به خودم قول دادم تا آخر عمر با قوانین که شما گفتین زنده گی کنم و هر روز کمنت های بچها را میخوانم کلی نوت برداری میکنم همین امروز رسمی کتابچه خریدم تا هر ویدیوهای ازشما گوش دادم نوت برداری کنم .من نکات مثبت و نعمت ها را صبح و شام مینویسم و بخاطرش سپاسگذاری کنم .گرچند قبلا هم یک کتابچه داشتم وکم کم مینویشتم زیاد تر به تلفونم نوت برداری میکنم اما امروز رسمی کتابچه خریدم و مینویسم تمام نعمت های خودم را و سپاسگذار خداوندم…خلاصه هر چه بنویسم تمام نمیشود از نتایجم و درس های که از شما یاد گرفتم..نمونه های از نوت برداری:
2. من یاد گرفتم وقتی نگران آینده و نگران مردم گپ مردم نیستم یعنی به خداوند ایمان دارم برایم قدرت می دهد یعنی در مسیر درست هستم ما با کار کردن روی خود مان به مدار درست یعنی ثروت خوشبختی سلامتی خوشی قرار می گیریم
3. نقطه سر خط بر علیه هر چی بجنگی هر چی فحش بدی هرچه دعوا جنجال کنی هر چی بحث سیاسی کنی از جنس همان وارد زنده گی ات می شود این یک قانون بدون تغییر خداوند است.
4. خداوند بزرگ و مهربان را صد هزار مرتبه شکر بخاطر اینهمه سلامتی صدای پرنده فامیل دوستان برف بارش آب هوا پرده خانه وسایل خانه …..
5. خودم زنده گی خودم را می سازم
6. هیچ عامل بیرونی مسول زنده گی ما نیست….
7. هیچ تقدیر از قبل تعیین نشده تقدیرم را خودم رقم میزنم خداوند عادل است ظالم نیست…
به نام خدا
استاد عزیزم سلام به روی ماه شما و خانم شایسته عزیز
استاد جسارت نباشه از الان بگم کامنتم یخرده طولانیه چون نیاز دارم به ثبت شدن یسری حرفا :)
من این کامنت رو برای استارت مسیری میزنم که 7 ماه پیش هم میخواستم انجام بدم؛ اون موقع پروژه روزشمار بدلیل هرروز کامنت گذاشتن و توجه به نکات مثبت خیلی برام جذابیت داشت و میخواستم انجامش بدم اما بعد از 6-7 روز دیگه استمراری به خرج ندادم و ولش کردم تا الان…
استاد عزیزم من 25 سالمه و با پدر و مادرم زندگی میکنم. ما سال 82 از همدان به تهران اومدیم. من اون موقع 4-5 سالم بود ولی چیزی که الان برام واضحه اینه که برای چشم تو هم چشمی، خونمون تو همدانو فروختیم و تو تهران توی محله سعادت آباد خونه اجاره کردیم بجای اینکه محله هایی پایین تر یه خونه بخریم.
استاد عزیزم ما ازون سال تا همین الان که این کامنتو دارم میزارم ده بار اثاث کشی داشتیم و الان هم یه اثاث کشی دیگه در پیشه. خداروشکر امروز قرارداد خونه جدیدو بستیم ولی نزدیک دوماه درگیرش بودیم و خیلی انرژی منفی ای داشت.
با دیدن این وضعیت که عین یه چرخه داره ادامه پیدا میکنه استاد عزیزم بیشتر بجای اینکه خیالم از بابت گرفتن خونه جدید راحت تر بشه، خودمو بردم یکسال آینده که موعد قرارداد رسیده و شاید دوباره از همین خونه ای که هنوز توش نرفتیم بخاییم بریم.چون پدر من با وجود 70 سال سن هنوزم برای اجاره و خورد و خوراک مجبوره کار کنه و جهان قشنگ داره بهم میگه که باباااا امیرحسین!!!! پدر تو تا یه سنی کشش داره واسه کار، یه روزی دیگه نمیتونه و اون موقعس که دیگه نمیتونه کار کنه و نمیتونه توی تهران زندگی کنه و باید برن همدان؛ اونجا خونه مادر بزرگم مرحومم هستش که میتونن زندگی کنن بدون ترس از سایه اجاره و با 10-15 تومن حقوق بازنشستگیش یه زندگی بخور نمیر داشته باشن.
به همین دلیل بعد از 7 ماه دوباره مصمم شدم که این مسیرو شروع کنم اما جوری که این دفعه دیگه استمرارم رو از دست ندم. اون زمان من یک سایت آموزش گرافیک داشتم که میخاستم از صفر بیارمش بالا ولی بخاطر فراگیر شدن هوش مصنوعی بیخیالش شدم.
استاد عزیزم من دوماه پیش خدا یه ایده عالی ای رو بهم الهام کرد که برای یوتوب فارسی یک چنل با یه موضوع امریکاشناسی بزنم که اولین ویدیوم رو هم آپلود کردم، برای اولین ویدیوم هم نتایج خوبی ازش گرفتم ولی سر همین داستان خونه نتونستم واسش تمرکز بزارم؛ همون موقع یه ایده دیگه هم الهام شد اونم این بود که توی آپارات هم یه چنل با موضوع ایران شناسی داشته باشم
سر این نشانه واضح جهان که بایددددد به استقلال مالی برسم وگرنه جهان منو زیر پاش خورد و خاکشیر میکنه تصمیم گرفتم بهای رسیدن به استقلال مالی رو بپردازم و پلن یوتوب رو بخاطر شرایط سخت تر فعال کردن درآمدزاییش و نقد کردن درآمدش برای افراد داخل ایران، گذاشتمش روی هولد
ولی عوضش 100 درصد تمرکزمو روی چنل آپارتم بزارم که هم فعال کردن درآمدزاییش راحت تره و هم پلتفرم داخلیه و مث یوتوب کاسبای تحریم 40 درصد از پولتو نمیگیرن؛ کل پولت مستقیما به حساب بانکیت واریز میشه
توی این ویدیو هم بهتررررین مثال ممکن واسه من رو هم زدین > (( حاضری 365 روز سال 365 تا ویدیو درست کنی؟ اگه میخای بری بالا باید بتونی اینکارو انجام بدیا ))
استاد عزیزم من چون سایت گرافیک داشتم از دانش و مهارت خوبی توی فتوشاپ و پریمیر برای تدوین و آماده سازی یک ویدیوی باکیفیت برخوردار هستم تنها چیزی که لازم دارم عوض کردن جای اهرم رنج و لذت تو این مورده که شما تو روانشناسی ثروت 1 میگین
میخوام با این اهرم این بها رو بپردازم و در کنار اون هم روی دوره بی نظیر روانشناسی ثروت 1 هم کار کنم که علاوه بر کار روی چنلم، روی ایجاد پایدار باورهای مناسب هم بصورت تمرکزی هرروز کار کنم چون نه میشه که کار کنی ولی باورای نامناسب داشته باشی نه اینکه هیچ کاری نکنی ولی راجب این مطالب همش حرف بزنی بدون هیچ نتیجه ای
من بواسطه آشنایی سه سالم با شما خیلی وقته دورم آدم سمی ای نیست که جلوی پیشرفتمو بخوان بگیرن؛ بیشتر خودم جلوی پیشرفت خودمو گرفتم و تلویزیون هم که حتی قبل از آشنایی با شما حذفش کرده بودم؛
اصل بهایی که باید بدم فقط همینه که به حدی کارو ساده و سیستم سازی شده دربیارم که بتونم به راحتی روزی یه ویدیو روی چنل آپاراتم قرار بدم؛ در کنارشم هرروز آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 1 رو هم تو زندگیم بهشون عمل کنم و این دوره رو ببلعم نه اینکه فقط گوش بدم
علاوه بر گوش دادن فوق العاده زیاد مطالب هر جلسه، تفکر عمیق و نوشتن درکم ازون مطالب، جزوه برداری از صحبت های فوق العاده شما، خوندن کامنتهای بچه ها، کامنت گذاشتن از درکم از هر جلسه و در نهایت عمل کردن آگاهی هاش در زندگیم
منظورم از بلعیدن دوره این هست :)
دوست دارم هرروز هم توی سایت کامنت بزارم که هم در آینده یه ردپای فوق العاده از خودم بجای گذاشته باشم و هم اینکه این تعهد برای هرروز کامنت گذاشتن راجب اون روزم باعث میشه که از مسیر منحرف نشم؛ به همین دلیلم علاوه بر کامنتهام توی دوره روانشناسی ثروت 1 تو زندگی در بهشت هم که میخام شروع کنم هرروز ببینمش هم روزانه کامنت مربوط به اون روزمو هم مینویسم
این یک هفته بخاطر اثاث کشی نمیتونم محتوایی ضبط کنم ولی عوضش روی دوره روانشناسی ثروت 1 جلسات 1 و 2 خصوصا 2 که اهرم رنج و لذته کار میکنم که جاشو تو ذهنم کم کم عوض کنم این یک هفته و در کنارشم برای کار روی سناریوی ویدیوهام هرچنتا رو که رسیدم تکمیل کنم که بعد از اثاث کشی و مستقر شدن، فقط ضبط و ادیتش باقی مونده باشه و بعدش برم روی ریتم روزی آپلود یه ویدیو
برعکس 7 ماه پیش که شروع نشده تموم شد، این بار با ایمان به خدا پرقدرت میرم واسه رسیدن به اهدافم
ایمان دارم روزی که ویدیوی 365 ام چنلمو دارم آپلود میکنم، وضعیت زندگیم هیچ ربطی به وضعیت فعلیم نخواهد داشت
الهی به امید تو…
آمین یا ربّ العالمین
بسم الله الرحمن الرحیم
سپاس بیکران خداوند بزرگ را که دست قدرتمند خودش استاد عباسمنش را در مسیر زندگی ما قرار داد
باسلام واحترام خدمت استاد عزیز و دوستان گلم
امروز یه حال عجیبی داشتم حسم روبه راه نبود با خودم گفتم خداکنه امروز استاد یه فایلی راجع به درسی که باید از عید قربان بگیریم تو سایت گذاشته باشن و خداروهزار مرتبه شکرگزارم که دعام مستجاب شد و چقدر زیبا صحبت های شما استاد عزیز جواب سوال های این چند ماه اخیرم بود مدتی هست که هدفم نوشتن یک رمان از وقایع مرتبط به زندگی خودم هستم ولی دو روز مینوشتم سه روز به بهانه های مختلف سراغ دفتر و قلمم نمیرفتم تا اینکه دیروز یک جمله ای در اینستا دیدم «کسی که برای نوشتن منتظر ایده میماند هیچ وقت نویسنده نخواهد شد»
صحبت های امروز شما نیز به من فهماندکه برای نویسنده شدن باید بها بپردازم و این بها این است هر روز حداقل نیم ساعت بنویسم از امروز روز عید قربان تنبلی و بی مسئولیتی را قربانی میکنم و به خودم تعهد میدهم هر روز تحت هر شرایطی تحت هر شرایطی بنویسم و قربانی کنم هر آنچه مانع رسیدن من به هدفم میشود.
قربانی کنم خستگی ناشی از کار را که مانع من از نوشتن میشود.
قربانی کنم مهمانی و دورهمی که زمان مرا برای نوشتن قربانی میکند.
قربانی میکنم فکر کردن و تمرکز روی شرایط منفی که انرژی مرا برای نوشتن قربانی میکند.
حضرت ابراهیم از جان فرزندش برای رسیدن به هدفش گذشت هیج کدام از چیزهایی که من قراره قربانی کنم مهمتر از جان یک عزیز نیست پس کار من خیلی راحت تر است.
ربنا اهدنا الصراط المستقیم صراط ابراهیم خلیل الله
سلام خدمت استاد عزیزدل …..امروز به لطف الله مهربان هدایت شدم به این فایل چقدر به دلم نشست و خیلی خوشحال شدم که من واقعا برا هدفم خیلی چیزهارو قربانی کردم من چندسال بشدت دنبال لاغرشدن خوش اندام شدن بودن به یکجا رسیدم که گفتم دیگه نمیشه تا خدا هدایتم کرد به قانون سلامتی استاد من قناد بودم و کیک های خانگی درست میکردم تازه تونسته بودم مستقل بشم و ی درامدی داشته باشم خیلی خوشحال بودم و کلی هدفهای کوچیک و بزرگ داشتم وقتی اومدم قانون سلامتی اولین قربانی اینکه کارمو کنارگذاشتم خیلیا بهم حرف بد زدن خیلیا گفتن جازدی خیلیا گفتن حیفه ولی من یک هدف داشتم لاغری درکنارسلامتی خیلی سفارش برام میومد ذهنم داشت وسوسم میکرد ولی قربانیش کردم و کنارش گذاشتم من خیلی خیلی زیاد اادت داشتم غذاهای متنوع سرچ کنم و درست میکردم کلا سرگرمیم اشپزی و کیک پزی بود به کل همرو تعطیل کردم گفتم دیگه سم درست نمیکنم استاد من سه تا بچه کوچیک دارم ولی سی سالمه با وجود این سه تا هرروز پیاده روی میرفتم و بچه ها رو میبردم و برااینکه خسته نشن خیلی جذابش میکردم باهاشون مسابقه میذاشتم تاب بازی میکردم سرسره بازی تا بتونم هدفمو دنبال کنم ازروزای اول تمام جهان بسیج شده بودن که کلی غذاهای خوشمزه برامن میوردن ولی من لب نزدم هیچکدومو هیچکدومو مهمونی دعوت شدم چقدر غذاهای خوش اب و رنگ ولی من غذامو درست کردم بعدازفست دوروز خوردم و من لذت میبردم از گشت و گذارم از انرژیم کم کم چربیا اب شد و من نمایان شدم😂😂 هرچی تو مهمونیا میگفتن بابا ی باره فقط همین یکباره بخور چیزی نمیشه من اصلا قبول نمیکردم و راه خودمو ادامه دادم بعدازهشت ماه نتایج بینظیر شد بینظیر مثل بمب همه جا منفجر شد استاد تمام کسایی که من چاق بودم میگفتن چاقی و حرف بدمیزدن الانم که خوش اندامم میگن استخونی فهمیدم این مردم دهنشون همیشه بازه و من یک ذره اهمیت نمیدم بهشون و راه خودمو میرم اصلا برام مهم نیست میگن چاق بودی قشنگتر بودی فقط من یک کلمه بهشون گفتم والا من ازچربی قشنگی ندیدم😂 من همچنان درحال ادامه دادنم وخیلی خوشحالم که به این هدفم رسیدم و خیلی چیزهارو قربانی کردم من هنوز شغلی پیدا نکردم ولی ایمان دارم خدا بهترینارو برام گذاشته بعد راستی استاد من دیگه خیلی خیلی اوقات فراغت داشتم بخاطر همین شروع کردم روی رشد فردیم عزت نفسم و نظمم بشدت کارکردم که خیلی زندگیمو تغییر داد صدو هشتاددرجه زندگی من عالی عالی شد😍😍انقدر تغییرات من عالیه که همه میگن هم ازلحاظ رشد شخصیتی و فردی هم جسمی استاد عاشقتونم همش اول ازلطف خداست بعد شما
بنام خالق زیبایی ها
سلام استاد عزیزم بهترین راهنما و معلم زندگیم
و امروز در روز عید قربان ، عید بندگی و بزرگترین عید.
خدای خالقم باز هم مرا متحیر و سرگشته ی هدایت بینظیرش قرار داد.
گوشیم به علت شارژ نداشتن خاموش بود و ندایی با عجله گفت گوشیتو شارژ کن .گوشی هنوز ۱۰ درصد بیشتر شارژ نشده بود که قلبم بهم گفت آنرا روشن کن و بلافاصله وارد سایت بشو.
من هم هیجان زده آنچه را که گفته شد اجرا کردم، وارد سایت شدم و دیدم فایل جدید گذاشته شده. عنوان فایل :حاضری برای هدفت چه چیزی قربانی کنی😒 انگار حرف خدا با من بود انگار بغضی در گلویم در حال ترکیدن بود
انگار جهانم در سکوت محض فرو رفته بود تا من آنچه را که باید شنیده شود را بشنوم.
انگار امروز روز قرار صادقانه من با خودم و خدایم بود. فایل را دانلود کردم و شروع به شنیدن .با جان دل ،،وجودم همه، گوش شنیدن شده بود. انگار پرده ای ضخیم را از جلوی دیدگانم کنار زده بودند و از تاریکی وجودم، روشنایی را بعد از سالها دیدم.
خدای من چه میشنوم ، ذهنم تاب شنیدن نداشت و قلبم مشتاق شنیدن بود.
انگار خدا برنامه ریزی کرده بود تا من را ۱ بار برای همیشه صادقانه با خودم روبرو کند و ۱ بار برای همیشه واقعیت را بپذیرم و از ناحیه امن خود خارج شوم.
و چه قشنگ خدایم مدیر برنامه ام شد و چه زیبا هدایتم کرد به آنچه که باید بشنوم.
واژه ها در ذهنم مرور میشد و من متحیر و گیج بودم:ابراهیم ، خلیل الله، موحد بودن، قربانی کردن، تعهد، ایمان، تسلیم بودن، پرداخت بها،
خدایا چه میخواهی بگویی با من…
با این واژگان چه حقیقتی را میخواهی رمزگشایی کنی…
انگار کسی بهم میگفت خودت را آماده شنیدن حقیقت کن، حقیقتی که ۲۹ سال از پذیرش آن سر باز زدی و زندگیت بی حاصل و بی ثمر بود.
آنجایی که استاد گفت حاضرید شما چه بهایی بپردازید انگار با من بود که سالها در خواب غفلت زندگی را گذراندم.
به خودم آمدم دیدم دقیقا۳۷۴ روز از عضویت من و هدایت خدا به این مسیر خوشبختی( سایت) میگذرد ولی بدون ذره ای داشتن تعهد و عمل …!؟
خود من ی روزی با تمام وجودم از خدا خواستم هدایتم کند و او مرا اجابت کرد
ولی من شرمنده ام از اینکه اجابت خدایم را پاسخ ندادم و ۱ سال است که بی توجه بودم به اینکه من خواستم و اجابت شدم .
ولی انگار تا به امروز قدمی در این مسیر هدایت برنداشته بودم و بهایی پرداخت نکرده بودم.
منی که حاضر بودم توهین ها و سرزنش ها و بی احترامی ها و تحقیرها و زیر بار منت بودن را بپذیرم ولی همچنان جیره خور و نان خور جیب پدرم باشم در این ۲۹ سال.
خدای من ، یعنی چه چیزی در من مرده بود که ۲۹ سال از زندگیم را بدون هیچ هدف و انگیزه ای گذراندم .و امروز خدا بعد از ۲۹ سال، تمام این سالها را جلوی چشمانم به نمایش گذاشت تا به من بفهماند که خواستن تنها، هیچ ارزشی ندارد و باید با همان شور و اشتیاقی که درخواست کردی با همان شور و اشتیاق قدم برداری و متوکل باشی بر من و قدرت من و تعهد بدهی برای خوشبخت شدنت.
اگر خودم میخواستم آنچه را که امروز دریافت کرده ام بفهمم شاید سال های سال باید میگذشت.، ولی خدا امروز مرا عجیب شگفت زده کرد از هدایتش.
امروز حس پرنده ای را دارم که سالها در قفس مانده و عادت کرده به جا و مکان و غذای آماده بی آنکه تلاشی بکند و روزها در پی هم فقط مانند یک فیلم تکراری ، تکرار میشوند.
و اکنون در قفس گشوده شده و آن پرنده که دقیقا مصداق من است باید خودش پرواز کند و برای خواسته اش مسیرها را برود.
پرنده ای که تا به امروز نه میدانسته خواستن چیست و نه میدانسته که باید تلاش کند اگر غذا میخواهد.
وااای خدای من چگونه امروز مرا به خودم نشان دادی و چه ماهرانه مرا راهنمایی کردی که باید وارد سرزمین آرزوهایم بشوم و قدم در مسیر ناشناخته ها بردارم.
به من فهماندی که باید همچون ابراهیم ایمان داشته باشم به ربوبیت تو و همچون او برای هدفم از هیچ چیزی دریغ نکنم حتی اگر جانم باشد حتی اگر پاره ای از وجود من باشد.
و پاداش آن شجاعت و جسارت در پرداخت بها این شد که ابراهیم شد خلیل الله.و چه خوب پاداش نیک میدهد خداوند
و چه خوب در وعده اش تاخیر نمیکند
و چه خوب پاداش نیکوکاران را حساب میکند
و چه خوب یارت و تمام زندگیت میشود.
امروز تعهدی غیر قابل مذاکره میدهم بدون هیچ عذر و بهانه ای .و حتی زمین به آسمان برسد ، متتعهد میمانم که ۱ بار برای همیشه مسیر زندگیم را درست انتخاب کنم.
و هدف اصلی من که تمام خواسته های دیگر مرا پوشش میدهد رسیدن به بی نهایت از استقلال مالی است.
استقلالی که پر از آزادی و حس خوب پروازکردن بهم میده.
و حاضرم برای رسیدن به این هدفم تمام وجودم را هزینه راه کنم.
تصمیم گرفته ام که با ایمان و یقین محض بپذیرم فراوانی و ثروت دنیا را .
و باور کنم خدای رزاق را .خدایی که حتی روزی مورچه ای را دل زمین میرساند.
و چقدر زیباست سخن حضرت علی که فرموده اند:حتی اگر تمام مردم دنیا سوزن بفروشند، خدا روزی همه آنها را میرساند.
در همین حدیث هزاران باور توحیدی و باور فراوانی پنهان و آشکار است.
مصمم شده ام از هر آنچه که مرا از رسیدن به خواسته ام دور میکند حذر کنم.
مدتی ست که آگاهانه و با اراده ی خودم دیگر دنباله رو هیچ اخباری نیستم و هیچ اطلاعی از هیچ یک از اتفاقات دنیا و به خصوص ایران ندارم.
تلویزیون حذف شده.و در این دنیای تکنولوژی و عصر ارتباطات که همگی با گوشی های در دستمان زندگی میکنیم میتوانم بدون اغراق بگویم اگر همین الان گوشی را از من بگیرند، بدون تردیدی گوشی را کنار میگذارم .باورم نمیشود الان ۱ ماه تمام است که اینستاگرام را حتی باز هم نکرده ام و وارد نشده ام و دیروز از گوشیم پاک کردم برنامه اشو.
امروز قدم اول را برداشتم و متعهد شده ام.
و صادقانه با خودم صحبت کردم و یقین دارم همین قدم اول درهایی از نعمت و برکت را وارد زندگیم میکند.
و این همت و تعهد را مدیون هدایت الله و آموزه های خالصانه استاد عزیز هستم که نور شده اند در تاریکی ،و امیدی در نا امیدی .
و این اول مسیر است
و من میمانم و با قدرت ادامه میدهم
و لذت میبرم از آنچه خدا برایم در نظر گرفته.
بهترین ها نصیب قلب های پر از مهرتان.