پروژه خانه تکانی ذهن | گام به گام
خداوند را سپاسگزاریم که با هم پروژه «خانه تکانی ذهن، گام به گام» را با هم آغاز می کنیم.
آگاهی های گام امروز را با تمرکز گوش بده، از آنها بهره برداری کن و تجربه های خود از عمل به آن آگاهی ها را، در بخش نظرات همان گام به عنوان رد پا ثبت کن.
سلام بر استاد جان خانم شایسته و هم پروژه های عزیزم
گام یازدهم پروژه
نکته های فایل مینویسم که برای خودم رد پا بگذارم
نکته اول اگر در شرایط سخت هستی و بتوانی با تغییر باور هایت دید خود را تغییر بدهی این شرایط سخت تبدیل به یک موهبت برای تو میشود چون دیگر دلت نمیخاهد به آن شرایط برگردی و سپاس گذار نعمت ها و حال خوب الانت هزار برابر بقیه هستی و طبق قانون بیشتر به تو داده میشود.
و یه جورایی قانون توجه به نکات مثبت رو هم داری اجرا میکنی برای خودت
مثال خودم که دندون هام خیلی جالب نبود و عقب و جلو بود ولی رفتم ارتودنسی کردم و یه چند سالی گذشت تا انجام بشه و همین هفته رفتم بر داشتم از روی دندونام و دیدم چقدر خوب شده و چقدر من سپاس گذار هستم برای دندون های جدیدم چون قبل خودم دیدم و الان خیلی سپاس گذاری میکنم چون خیلی حس خوبی میده و خودم هم حالم بهتره.
نکته دوم
کسانی که هدف و انگیزه دارند اصلا تایم خالی ندارند که بیکار باشند و داخل شرایط اعتراضی بروند یا اخبار دنبال کنند چون خیلی برنامه برای خود و هدف دارند و حاضر نیستند که خرج کنند این فکر و تمرکز خودشون رو و تعدادشون هم کمه مثل مثالی که استاد زدند و جالبه این افراد اغلب کسانی هستند که از قانون هم استفاده میکنند و زندگیشون تو ابعاد های زیادی خوبه چرا چون دارند به قانون عمل میکنند و نتیجه میگیرند و تمرکز روی نکات مثبت هست.
نکته سوم
باز هم قانون سپاس گذاری که اگر برای هر چیزی سپاس گذار باشی بیشتر وارد زندگیت میشود و این قانون در آدم ها هم صدق میکنه مثل اینکه وقتی از دسپخت خانومت تعریف کنی یا بابت کمکی که دوستت به تو داده تشکر و قدردان باشی اونها هم بیشتر دوست دارند این کار تکرار کنند چون تو آدم قدردان هستی و حس خوب به آنها میدهی.
نکته مهم و چهارم
وقتی جهان به یک تضاد برخورد میکند خود به خود ساختار را بهتر میکند چون این قانونه اما یکسری افراد بر این باورند که باید برای بهتر شدن اعتراض کرد و داد و بیداد کرد که زندگی من بهتر شود که اغلب این افراد زندگی های خوبی ندارند و حال دل و خودشون هم خوب نیست و چون این رفتار جنگیدن است و حس قربانی شدن دارد و احساس تو را بد میکند طبق قانون احساس بد اتفاقات بد را رقم میزند و حس قربانی بودن قربانی بودن بیشتری را به تو هدیه میدهد.
من اگر میخواهم نتیجه بگیرم باید طبق قانون عمل کنم و هر روز یه قدم به خواسته هایم نزدیک میشوم اما زمانی که نگم نه من میخام با این روش و حتما اینجا خوب شود شاید برای رسیدن به خواسته من هدایت بشوم به مکان دیگر و نباید مقاومت ایجاد کنم تا به خواسته هایم برسم.
سپاس بابت این پروژه و این سایت خوب.
سلام و صبح به خیر به دوستان و عزیزان
گام هشتم پروژه گام به گام
درست میگید استاد اگر مثل بقیه فکر کنیم دقیقا ما هم همون نتیجه رو میگیریم چون داریم همون مسیر رو میریم پس به یک نقطه میرسیم
نکته دوم
داخل همین کشوری که همه میگن همه مثل همیم عده ای هستند که هر روز دارند پیشرفت میکنند و هر روز بهتر میشن مثل چند تن از دوستان من که تا فکر میکنم واقعا ذهنم به چالش کشیده میشه و حتی دو تای اونها اینستا رو هم حذف کردن و دقیقا تا باهاشون صحبت میکنم میبینم که انگار جنس صحبت هاشون فرق میکنه.
نکته سوم
از کانون توجه ما به زندگی مون جریان وارد میشه پس چه خووبه که من به چیز ها و مکان هایی توجه کنم که به زندگی ام جریان خوب وارد بشه و همیشه ثروتمند باشم و خوشحال و خوشبخت
نکته چهارم
مواقعی که جامعه داخل جریان میفته من باید بتونم خودم رو نجات بدم و فرکانسم تغییر بدم تا با اونها یکی نشم و در این مواقع دنیا سرند میکنه آدم ها رو و کسایی که فرکانس خوب داشته باشن رو به مدار های بالاتر میبره اما چه کسانی رو کسانی میبره که تونستن یه جور دیگه فکر کنند پس باز برمیگردیم به نکته اول
نکته پنجم
هر کسی که موفق شده حالا هر موفقیتی دلیلش این بوده که تونسته ذهنش رو کنترل کنه به قول خودتون رمز کار کنترل ذهنه چون اگر من نتونم تو شرایط سخت به تمریناتم ادامه بدم و خودم و ذهنم رو کنترا کنم سریع جا میزنم و اصلا به کوچکترین موقعیت هم نمیرسم پس کنترل ذهن همیشه باید باشه تا بتونی ادامه بدی و فرکانس های خوب ارسال کنی.
نکته ششم
اگر به هر موضوعی فکر کنی همان موضوع وارد زندگی تو میشه حالا میخای دوست داشته باش میخای نه مثال خودم رو بزنم که من همیشه ترس از خرابی موتورم داشتم و هی ماهی یکبار خراب میشد و تا خراب میشد میریختم به هم و بد و بیراه میگفتم به خودم و یادم رفته بود که دارم توجهم رو بیشتر میکنم و تا وارد این پروژه شدم یهو زنگ گوشم خورد و فهمیدم و گفتم باید تمرکزم بزارم روی درآمد بیشترم تا خرج هایی که دارم و کم کم دارم انجام میدم.
نکته هفتم
وقتی از لحاظ فرکانسی تغییر کنی جهان تو رو از لحاظ فیزیکی هم تغییر میده باز هم مثال خودم البته برای روابط که تا دوباره شروع کردم به کار کردن روی خودم البته با تعهد دیدم یه سری اتفاقات داره میفته که من کمتر دارم یکسری افراد رو میبینم و انگار دیگه اینها برای من ناآشنا هستند و اولش فکر کردم و ترسیدم خدایی ولی با فایل لایو که بعد پنج سال استاد گذاشت فهمیدم که نه قانون داره کار میکنه و من دارم آماده میشم برای افراد جدید.
نکته هشتم
اگر بتوانی افکارت را کنترل کنی و جور دیگه ای فکر کنی که فرکانست تغییر کنه هدایت میشی به یکسری الهامات و قدم های ساده و کوچیک که اگر اقدام کنی و عمل کنی حتما نتیجه های بزرگ میگیری
سپاس از بابت این فایل و این پروژه عالی.
سلام به استاد عزیزم
گام چهارم رو دارم دنبال میکنم نکته های عالی رو که گرفتم بنویسم برای خودم
نکته 1
هدف دار بودن یه اصله که باید همیشه در زندگی داشته باشم نه اینکه یهو و چهار روز داشته باشم و ولش کنم و منوط به اینه که برنامه ریزی براش داشته باشی و در راستای اون قدم برداری و توجه کنی بهش
توجهت هم باید در خور چیزایی باشه که هدفت برات قابل دسترس میکنه نه اینکه تازه باور های منفی ایجاد کنه
پس هدف و توجه به هدف مهمه.
نکته 2
قانون سپاس گذاری که بعضی وقت ها یادم میره و هی ناشکر میشم و با فرکانس خودم شرایط رو بهم میریزم و اینجا استاد گفت که سپاس گذاری اصل بعدیه و اگر ناسپاس باشی از تو گرفته خواهد شد
حالا چند روزیه هی به خودم یاد آور میشم که ببین سپاس گذاری کن و حالم خوب میشه و طبق قانون احساس خوب اتفاقات خوب دارم نتایج میگیرم حالا هرچند کوچیک ولی میبینم.
سلام به همه دوستان و همپروژه های عزیزم
خدا رو شاکرم که وارد این پروژه هدایتی شدم و لایق این خدایت بوودم.
گام اول چقدر خوب برای من شروع شد منی که کلی درخواست دارم از خدا و فکر کنم چسبیدم بهشون که الان خانم شایسته گفت رهاش کن هر چی داری و منم الساعه گوش کردم
گام اول دقیقا جایی به داد من رسید که اتفاقات شبیه به فایل در ایران رخ داده و معدن خراب شده
و همه دارن استوری میکنن و هر جا میری حرف تز معدنه ولی من تا فایل گوش دادم فهمیدم که پس الان وقت تغییر مداره
چون اگر من هم با اینها هم صحبت بشم دقیقا نتیجه مشابه میگیرم.
درس هایی که گرفتم چند مورد بود که اول کل زندگی ام را خودم خلق میکنم دوم مسئولیت به گردن بگیرم و سوم تصمیم بگیرم برای خلق و خداوند رو حامی قرار بدم فقط و شروع کنم .
این چند مورد گام اول رو باید اجرا کنم از امروز و میخام هر روز از نتیجه های هر چند کوچیک بذارم که هم خودم یادم نره قانون چجوری عمل میکنه و هم برای دوستانم ایده و منطق بشه.