گفتگو با دوستان 1 |  همراه ماندن با جریان هدایت

مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • تاثیرگذارترین عامل برای خلق ثروت؛
  • هیچ محدودیتی برای خلق ثروت نیست؛
  • کار کردن روی بهبود باورها، یک فرایند دائمی است؛
  • آگاهی از دلیل اصلی نتایج، باعث متعهد ماندن و ادامه دادن در مسیر صحیح می شود؛

منابع بیشتر:

بخش چگونه فکر خدا را بخوانیم در دوره 12 قدم


این فایل، گفتگوی استاد عباس منش با تعدادی از اعضای سایت در اپلیکیشن clubhouse  است.

آدرس  clubhouse استاد عباس منش:

https://www.joinclubhouse.com/@abasmanesh

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    675MB
    43 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 1 |  همراه ماندن با جریان هدایت
    40MB
    43 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

559 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «فاطمه گندمکار» در این صفحه: 1
  1. -
    فاطمه گندمکار گفته:
    مدت عضویت: 1934 روز

    خدایا شکرت. خدایا شکرت.

    مثل همیشه نشونم دادی که هستی کنارم.

    استاد من در شرایط اون دوستتون هستم با این تفاوت که خودم توی بخش مراقبت ها هستم.

    شاید یک هفته از بیماریم میگذره و فرکانسا خیلی خیلی ضعیفن و واضحه که مکانم هم ب موازات فرکانسام تغییر میکنه.

    آخر شبی گریه کردم. چند روز بغض داشتم اما جلوشو میگرفتم… وقتی گریه کردم فهمیدم مشکل من بیماری نیست. اصل مشکل من اینه که خدارو فراموش کردم و احساس تنهایی میکنم.

    همون موقع حسم گفت برو صحبتای سپیده با استاد و گوش کن… و همین چند دیقه توجیحم کرد.

    من هیچ مراقبتی رو ذهنم ندارم و تمام ورودی هام این چند روز بیماری بوده، ترحم بوده، گریه بوده، مرگ بوده..

    خدایا مرسی ک الان بم گفتی که رو ورودی هام کار کنم.

    گفتین مرگ دست خداست و اگر زمانت باشه هرر جا ک باشی سراغت میاد و اگر زمانتم نباشه کاری ب کارت نداره.

    آخ چقد آروم میشم. انگار میتونم ی نفس عمیق بکشم و لبخند بزنم..

    میترسیدم دروغ بگم چرا.

    میترسیدم برم اتاق عمل

    میترسیدم نتونم هیچوقت برگردم خونه.

    اگر یه مسئله کوچیک پیش میومد بشدت نگران میشدم و سریع پرستار و صدا میزدم…

    آخ :))))

    تو چه قشنگی خدا. چقدر نیاز دارم این حرفا رو..

    فاطمه از خودت بپرس. الان چه فکری بهت احساس بهتری میده؟

    خدا حواسش به همه چیز هست. تسلیم باش و تماشا کن.

    خدا کنارمه. میتونم بهش تکیه کنم. اون قدرت همه چی دستشه. من هممه چیو میسپرم دست خداوندم و سعی میکنم لذت ببرم و کارای مهمم و انجام بدم. خدا جونم عزیزم. تقصیر خودته که اینقدر قدرتمندی خب.

    بی زحمت ریش و قیچی دست خودت و من مسئولیت بیمار و بیماری و همممه چی رو میدم دست خودت چون من وقت ندارم ب اینا فکر کنم تازه کاری هم از دستم بر نمیاد.. من باید الان درس بخونم و رو خودم کار کنم و تو هم شرایط. افراد و موقعیت ها رو ب بهترین شکل ممکن که البته مطابق با فرکانس خودمه بچین برام.

    مرسی. دوست دارم

    فکر دومی که بهم احساس بهتری میده:

    خدا به هیچکس جز به اندازه توانش تکلیف نمیدهد.

    این یعنی من نزد خداوند خیلی قدرتمندم که در حال گذروندن این آزمایش الهی هستم و صد درصد بعدش خیلی قراره قوی تر بشم.

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: