گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آورد
مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:
- مفهومی فراتر از درآمد ساختن؛
- تواناییِ ابراز قدردانی؛
- بهبود = شناسایی مسائل موجود و حل آنها؛
- مسیر تکاملی ساختن عزت نفس واقعی؛
- کلید: با قدم برداشتن، موقعیت ها خلق می شود؛
- “فرصت”، یافتنی نیست، بلکه خلق کردنی است؛
- خودباوری چگونه ساخته می شود؟
- چگونه برای خودم درآمد بسازم؟
برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه، کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD540MB34 دقیقه
- فایل صوتی گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آورد35MB34 دقیقه
به نام خدای مهربان و هدایتگرم
سلام به استاد عزیز و آزاده خانم عملگرا
برای سومین مرتبه با فاصله زمانی مصاحبه با آزاده جون رو گوش میکنم . دوبار اول زمانی بود که فایل بر روی سایت قرار گرفت و این گوشه ی ذهنم نشست ولی این دفعه گوش کردنم فرق میکرد چون نیاز به سوخت جت دارم و چی بهتر از آزاده جون که با نتیجه هاش صحبت میکنه .
وقتی متوجه شدم که اول مهر 1402 دیگه نباید برم مدرسه و به اصطلاح قانون جامعه ، بازنشسته میشم با خودم فکر کردم عه مگه بهتر ازین هم داریم ؟ 5 سال زودتر ؟؟؟ من که 25 سال کار کردمچقدر قانون زیبا کار میکنه و من شامل لطف بغیر حساب خداوند شده بودم و بیست و پنج سال کارم رو سی سال رد کردند و من پنج سال زودتر رها شدم ، حالا چرا رهایی ؟؟ چون از وقتی با استاد و آموزش هاشون آشنا شدم بیشتر فهمیدم من معلم بودن رو دوست دارم اما کاری نبوده که عاشقانه ادامش داده باشم ، و بعد از چند سال قانون کارمندی برای منی که پرواز و دوست داشتم دست و پا گیر شد و اول مهر ماه هر سال پرهام و میچیدند و من و میفرستادن داخل یک کلاس و این بال داشتن و اجاره پریدن نداشتن داشت خفم میکرد .
خلاصه آخرین روز تیر ماه 1402 از مدرسه خدا حافظی کردم و از آیه آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ الهام گرفتم و گفتم زهره جان حالا که سالها حرف زدی و گاهی خیلی بولوف زدی که کاش مدرسه تموم میشد !!!!
حالا این میدان !!
اگه راست میگی و ایمان داری ؟ زمان عمل رسیده .
منم گفتم چشششششم
با عشق قدم برداشتم و در طول تابستان برای مهارتی که میدونم میتونم در اون موفق بشم قدم برداشتم و شروع کردم به آموزش دیدن !
چند روز قبل نامه بازنشسته شدنم روی سایت قرار گرفت که از اول مهر 1402 خداحافظ مدرسه و این دقیقا مصادف شد با آخرین روز از کسب مهارتم به صورت مبتدی .
و تصمیم گرفتم حالا که هم کارآموزی میکنم و هم روی باورهام کار میکنم و کامنت مینویسم و تلاش میکنم هر روز مامان بهتری باشم و هوای همسر جان رو داشته باشم مصاحبه با آزاده جون رو هم گوش کنم .
الان که این کامنت و مینویسم چهارمین قسمت رو هم گوش کردم اما هدایت شدم به سمت گذاشتن رد پا چون میدونم به زودی بر میگردم و زیر همین کامنتها از دستاوردهایی مینویسم که با ایمان و عمل و توجه به طی کردن تکامل به دست آوردم .
به زهره بارها گفته ام
دو راه بیشتر نداری یا موفق بشی
یا باید موفق بشی
والسلام
خدای قشنگم میدونم که تو از من مشتاق تری به موفق شدنم و داری بهم میفهمونی که ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهانه و خیلی خیلی ساده است ، من عاشقانه ازت سپاسگزارم
به نام خداوند مهربان و هدایتگرم
سلام به امید عزیز ، و ممنونم که برام نوشتی و آرزوی موفقیت کردی .
میدونی امید جان ، استاد میگن موفقیتهای خودتون رو در نظر بگیرید ، همونهایی که یک زمان براتون رویا بود ، بعد ببینید چه مسیری رو طی کردید تا تونستید بهشون برسید .
حالا مجددا ، همون کارها رو برای رسیدن به رویاهای امروزتون انجام بدید تا بهشون برسید .
این کار هم خیلی تونسته به عملگرایی من کمک کنه .
خواستم براتون بنویسم که هم یک یاداوری برای خودم باشه و هم شاید به کارتون بیاد .
در پناه الله مهربونم بدرخشی دوست عزیز