گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آورد


مفاهیمی که در این گفتگو مورد بررسی و توضیح قرار گرفته است:

  • مفهومی فراتر از درآمد ساختن؛
  • تواناییِ ابراز قدردانی؛
  • بهبود = شناسایی مسائل موجود و حل آنها؛
  • مسیر تکاملی ساختن عزت نفس واقعی؛
  • کلید: با قدم برداشتن، موقعیت ها خلق می شود؛
  • “فرصت”، یافتنی نیست، بلکه خلق کردنی است؛
  • خودباوری چگونه ساخته می شود؟
  • چگونه برای خودم درآمد بسازم؟

برای دیدن سایر قسمت های این مجموعه‌، کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    540MB
    34 دقیقه
  • فایل صوتی گفتگو با دوستان 60 | ایمانی که عمل می آورد
    35MB
    34 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

272 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «زهره زیدآبادی» در این صفحه: 2
  1. -
    زهره زیدآبادی گفته:
    مدت عضویت: 1443 روز

    به نام خدای مهربان و هدایتگرم

    سلام به استاد عزیز و آزاده خانم عملگرا

    برای سومین مرتبه با فاصله زمانی مصاحبه با آزاده جون رو گوش میکنم . دوبار اول زمانی بود که فایل بر روی سایت قرار گرفت و این گوشه ی ذهنم نشست ولی این دفعه گوش کردنم فرق میکرد چون نیاز به سوخت جت دارم و چی بهتر از آزاده جون که با نتیجه هاش صحبت میکنه .

    وقتی متوجه شدم که اول مهر 1402 دیگه نباید برم مدرسه و به اصطلاح قانون جامعه ، بازنشسته میشم با خودم فکر کردم عه مگه بهتر ازین هم داریم ؟ 5 سال زودتر ؟؟؟ من که 25 سال کار کردمچقدر قانون زیبا کار میکنه و من شامل لطف بغیر حساب خداوند شده بودم و بیست و پنج سال کارم رو سی سال رد کردند و من پنج سال زودتر رها شدم ، حالا چرا رهایی ؟؟ چون از وقتی با استاد و آموزش هاشون آشنا شدم بیشتر فهمیدم من معلم بودن رو دوست دارم اما کاری نبوده که عاشقانه ادامش داده باشم ، و بعد از چند سال قانون کارمندی برای منی که پرواز و دوست داشتم دست و پا گیر شد و اول مهر ماه هر سال پرهام و میچیدند و من و میفرستادن داخل یک کلاس و این بال داشتن و اجاره پریدن نداشتن داشت خفم میکرد .

    خلاصه آخرین روز تیر ماه 1402 از مدرسه خدا حافظی کردم و از آیه آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ الهام گرفتم و گفتم زهره جان حالا که سالها حرف زدی و گاهی خیلی بولوف زدی که کاش مدرسه تموم میشد !!!!

    حالا این میدان !!

    اگه راست میگی و ایمان داری ؟ زمان عمل رسیده .

    منم گفتم چشششششم

    با عشق قدم برداشتم و در طول تابستان برای مهارتی که میدونم  میتونم در اون موفق بشم قدم برداشتم و شروع کردم به آموزش دیدن !

    چند روز قبل نامه بازنشسته شدنم روی سایت قرار گرفت که از اول مهر 1402 خداحافظ مدرسه و این دقیقا مصادف شد با آخرین روز از کسب مهارتم به صورت مبتدی .

    و تصمیم گرفتم حالا که هم کارآموزی میکنم و هم روی باورهام کار میکنم و کامنت مینویسم و تلاش میکنم هر روز مامان بهتری باشم و هوای  همسر جان رو داشته باشم مصاحبه با آزاده جون رو هم گوش کنم .

    الان که این کامنت و مینویسم چهارمین قسمت رو هم گوش کردم اما هدایت شدم به سمت گذاشتن رد پا چون میدونم به زودی بر میگردم و زیر همین کامنتها از دستاوردهایی مینویسم که با ایمان و عمل و توجه به طی کردن تکامل به دست آوردم .

    به زهره بارها گفته ام

    دو راه بیشتر نداری یا موفق بشی

    یا باید موفق بشی

    والسلام

    خدای قشنگم میدونم که تو از من مشتاق تری به موفق شدنم و داری بهم میفهمونی که ثروتمند شدن معنوی ترین کار جهانه و خیلی خیلی  ساده است ، من عاشقانه ازت سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 11 رای:
  2. -
    زهره زیدآبادی گفته:
    مدت عضویت: 1443 روز

    به نام خداوند مهربان و هدایتگرم

    سلام به امید عزیز ، و ممنونم که برام نوشتی و آرزوی موفقیت کردی .

    میدونی امید جان ، استاد میگن موفقیتهای خودتون رو در نظر بگیرید ، همونهایی که یک زمان براتون رویا بود ، بعد ببینید چه مسیری رو طی کردید تا تونستید بهشون برسید .

    حالا مجددا ، همون کارها رو برای رسیدن به رویاهای امروزتون انجام بدید تا بهشون برسید .

    این کار هم خیلی تونسته به عملگرایی من کمک کنه .

    خواستم براتون بنویسم که هم یک یاداوری برای خودم باشه و هم شاید به کارتون بیاد .

    در پناه الله مهربونم بدرخشی دوست عزیز

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای: