سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 163

به نام خدای هدایتگرم به سمت خواسته هایم به سادگی و زیبایی و عزتمندانه وبه صورت کاملا طبیعی و بدیهی

سلام به استاد و مریم عزیزم

آغاز یه صبح زیبای پاییزی در جاده یلو استون که از دو طرف جاده درختهای بلند قامت کاج پوشیده شده و می ریم به سمت یه پشمالو پارک بزرگ که تو این فصل پاییز حسابی تو این نشنال پارک غذا میخورند و برای خواب زمستانی آماده میشود ذخیره سازی مواد غذائی میکنند و اینکه داستان هدایت خداوند در آخرین روز از این فصل سرده که. مردم اجازه دارند تو این نشنال پارک کمپ کنند و شما هم در این زمان و مکان مناسب رسیدید به این منطقه رویایی و شگفت انگیز خدایا شکرت

اب زلال و شفاف دریا که سنگهای کف دریا کاملا مشخصه و درختهای کاج بلند قامت کنار دریا و آسمون آبی در این هوای سرد پاییزی و اینهمه درخت و جنگل در این نشنال پارک جون میده برای کمپ کردن و در این سکوت و آرامش و زیبایی به خداوند منبع این شگفتی ها متصل شدن چقدر تمیز و مرتب و زیبا بود و دستشویی تعبیه شده در این محیط که حتی برای معلولین هم امکان استفاده داشت چقدر تحسین برانگیز هستند که به همه چی فکر میکنند و امکانات عالی رفاهی در این نشنال پارکها همیشه بوده خدایا شکرت

ماه وسط آسمون آبی و در دوردست تلاقی آبی دریا با آبی آسمان در یک راستا قرار گرفته بود و کوهای پشت دریا و درختهای دور دریا همگی شگفتی های این نشنال پارک بود خلوت و سکوت عالی میشه ساعتها مراقبه کرد و در لحظه اکنون باشی و شکرگزاری عمیق قلبی کنی

تابلوهای نصب شده که اطلاعات کاملی از خرسهایی که در این منطقه در این فصل از سال زیاد هستند و احتمال داره به آدم حمله کنه و این اطلاعات که خیلی زیبا با رسم شکل داده شده بود که در صورت حمله خرسها هرگز ندوید بلکه رو به صورت روی زمین دراز بکشید و خودتون رو به مردن بزنید تا از کنار شما دور بشه خیلی جالب بود البته که شما در مدار درست اگر با این خرسها مواجه بشید قطعا روی خوش و آروم این حیوون رو میبینید که حسابی سیره و اصلا به شما کاری نداره

پل چوبی که تا روی اب دریاچه ساخته شده بود و میشد بیای روش بایستی و دست کنی تو اب دریا و حسابی دستت خنک بشه و کمی اون فرد هم بخار آب جوش چقدر شگفت انگیز بود اون صحنه ای که اب با قل های بزرگ از تو گودال میزد بالا چقدر این خدا نامحدود و بینهایت جاریه کنار این دریاچه اب سرد یه گودال آب جوشی که که بخار حرارتش میزد بالا و کف گودال سبز رنگ شده بود

یه کلبه چوبی که از تنه درختهای با سیمانی که لای چوبها ریخته شده بود با سقف شیروانی و پله کوتاه جلو در با نرده کنارش و در و پنجره زیبا و فضای داخلی این کلبه با بخاری زلالی کوچولو و اطلاعاتی که اونجا داده میشد یه کلبه فوق‌العاده زیبا وسط این طبیعت یه سازه یه تیکه و سفت و محکم خیلی باحال بود و چقدر ساخت خلاقانه و زیبایی منطبق با طبیعت داشت

تو این تور پیاده روی در این نشنال پارک چه شگفتی از قدرت نامحدود خداوندی رو دیدیم چشمه های آب جوش کوچولویی که از زیر زمین می جوشید و بخار و حرارتش وسط این سرمای محیط کنار اب سرد دریاچه عجیب زیبا بود پل چوبی که میشد از اونطرف یه ماهی از آب سرد گرفت و طرف دیگه پل تو گودال آب جوش انداخت و پخت واقعا تکاملی داریم به زیباییها و شگفتی های بیشتر و اعجاب انگیز ترین هدایت میشیم چقدر شکل قل های اب کنار گودال که به وسط میرفت و یه قل بزرگ میشد و می جوشید و میومد بالا رویایی و خاص بود چقدر صحنه های بخار آب در هوای سرد این منطقه رویایی بود خدایا شکرت

تابلویی از اطلاعات این چشمه های آب جوشان نصب شده بود و مردم روی مسیر چوبی کنار دریا و این گودالهای اب جوشان میرفتند و این زیبایی رو از دو نما همزمان می‌دیدند اب دریاچه سرد یه طرف اب جوشان گودالهای اب طرف دیگه چقدر عالی بود

در آخر هم درون بچه هوشمند که از این شگفتی ها از زاویه بالا فیلم گرفتید چه ابهت و شکوهی داشت این جنگلهای انبوه از درختهای بلند قامت کاج و دریاچه وسط و رشته کوههای انتهای این جنگل بزرگ وسط این طبیعت بکر آسمون آبی و صاف و جاده ای که از دو طرف پر از درخت بود خدایا شکرت لایق دیدن این همه زیبایی و عظمت تو بودم

مریم جان و استاد عزیزم عاشقتونم که این زیباییها رو به ما نئون میدید و ما رو دراین لذت و زیبایی با خودتون شریک میکنید عاااااشقتونم خدایا عاشقتم که عاشقمی