سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 193
اول از همه اینو بگم که من کاملا روال فعالیت شما در سایت رو زیر نظر گرفتم و دیدم که همیشه با یک روال مشخص در حال فعالیت هستین.
تا قبل از این، در حال کار کردن با دوره کشف قوانین بودین و در قالب این دوره هر روز در سایت فعالیت میکردین؛ بعدشم که برنامه سفر به دور امریکای جدید رو دارین شروع میکنین.
انگار هر کدوم از این برنامهها حکم یک هدف کوتاه مدته و در قالب این اهداف، فعالیت شما در سایت شکل گرفته.
نکتهی جالب ماجرا اینجاست که شما نه برای فعالیت در سایت، بلکه برای زندگی خودتون تلاش مستمر دارین و اهداف متوالی رو طی میکنین، در همین حین فعالیت خودتون رو در سایت منتشر میکنین.
این نکته خیلی مهمه و به نظرم وجه تمایز شماست که بر خلاف دیگران، نه صرفا برای فعالیت در سایت، بلکه برای زندگی خودتون تلاش میکنین و خیلی طبیعی و راحت و لذتبخش همون زندگی رو منتشر میکنین!
همین باعث شده فایلهای شما واقعیتر از هر نوع واقعیت به نظر برسه! نه شوآف و نه بازیگری! و همین واقعیته که برای ما دانشجویان آموزندست؛ مثل پدری که با واقعیت زندگیش به بچههاش درس بده نه با تذکر و نصیحت!
فرض مثال همین که من دارم میبینم زندگی شما چهطوری با اهداف متوالی پر شده و به زندگیتون چهطوری جهت داده؛ بهتر درک میکنم که منظور از هدفمندی همیشگی در زندگی چیه!
اصلا چرا من هیچ تناقضی بین حرفاتون با واقعیت زندگیتون در فایلها پیدا نمیکنم؟!
همین دیروز بود که به صورت نشانهای و اتفاقی، که هیچ اتفاقی اتفاقی نیست، با یکی از فایل های سفر به دور امریکای قبلی روبرو شدم و اونجا بودش که گفته بودین شما فقط تعیین میکنین که چه چیزی رو در این سفر میخواین تجربه کنین و چه چیزی براتون مهمه، انتخاب مقصد و انتخاب مسیر رو به نیروی هدایتگر میسپارین!
دقیقا مصداق بارز همین جمله رو امروز هم در ابتدای سفرتون دیدم که گفتین دورنمای ذهنی شما اینه، ولی هدف تجربهی لذت و زیبایی بیشتره، حالا ممکنه مسیر و مقصد تغییر کنه.
با خودم میگم همین سفر شما مقیاس کوچکتری از زندگیه! چی میشد اگر یاد میگرفتیم نسبت به زندگی هم اینجوری نگاه کنیم و با خودمون تعیین کنیم که چه خواستههایی به صورت نهایی میخوایم!؟
یعنی منظورم اینه میتونستیم به جای اینکه در زندگی بگیم دقیقا فلان ماشینو میخوام، دقیقا فلان خونه رو میخوام، دقیقا در فلان کشور میخوام زندگی کنم، دقیقا با خانم ایکس میخوام ازدواج کنم؛ با خودمون تعیین کنیم که واقعا چه چیزهایی رو میخوایم تجربه کنیم!
بگیم اگر میخوام ازدواج کنم، چه توقعات و انتظارات و آمال و آرزویی دارم که میخوام با یک رابطه تجربه کنم؟
چه توقعاتی از ماشین مورد نظرم دارم؟
چه توقعاتی از کشوری که میخوام مهاجرت کنم دارم؟ چه شرایطی برام مهمه و میخوام تجربه کنم؟
بعدش که تعیین کردیم، سعی کنیم به معنای واقعی نسبت به گزینهها و مسیرهای پیش رو رها باشیم و سعی کنیم که در آرامش و حال خوب گوش به زنگ نشانهها باشیم؛ اینجاست که ممکنه چیزهایی سر راهت قرار بگیره که حتی در تصورات تو نگنجه و این پاداش کسی هست که کارش رو به کاردان میسپاره!
به دنبال این موضوع دارم به این فکر میکنم که استاد عباسمنش چقدر راحت و ساده، برنامهریزی ذهنشون دال بر اینه که میخوان در سفر لذت و زیبایی رو تجربه کنن؛ یعنی میخوام بگم چقدر ساده به این جمله و این خواسته رسیدن شاید اگر ما بودیم کلی چیزای ریزتر و مدنظرمون بود!
نکتهی بعدی در این خصوص اینه که استاد عباسمنش چقدر قشنگ و به معنای واقعی، رها بودن نسبت به مقصد و مسیر رو اجرا میکنن که باعث شده حتی اگر به اون مقصد نرسن و به جای بهترش هدایت بشن ناراحت نشن!
میخوام بگم این دوتا نکته که به وضوح بتونی خواسته ات رو از سفر تعیین کنی و نسبت به راهها و مقاصد رها باشی، فقط با تمرین بدست میاد!
شاید استاد عباسمنش بعد از سالها سفرهای پیاپی به چنین نتیجهای رسیدن که بهترین خواسته و بهترین توقع از سفر کردن براشون دیدن زیبایی و تجربهی لذت بیشتره و این خواسته براشون بالاترین رضایت رو به همراه داشته. پس لازمه ماهم به قدری اینو برای خواستههای ریز و درشت به کار ببریم تا قلق کار دستمون بیاد.
یکی از نمونههای بارز تجربهی لذت و شادی بیشتر در سفر رو در امکانات و تجهیزات استاد میتونیم ببینیم که به قول خودشون لذت سفر رو براشون بیشتر کرده؛ از تراککمپرشون بگیر تا همین گریل برقی جدیدی که گرفتن و به قول خودشون هر بار به یک آپدیت جدید برای سفر کردنشون هدایت میشن و اینجوری لذتی بیشتر از سفر قبلی رو تجربه میکنن.
استاد جان خیلی خوشحال و خوشبختم از اینکه زیبا فکردن رو، کلید زیباتر کردن زندگیم میبینم و احساس خوب رو، محصول زیبا فکر کردن ساختم.
در شرایطی که همه و همه به دنبال تغییر بیرون خودشون هستن و کلید مسائل رو در بیرون جستجو میکنن، من با بهبود افکارم نسبت به مسائل، به بهبود کیفیت زندگیم میپردازم و این جزئی از شخصیت من شده!
خیلی خوشبختم از این خوشبختی که دهه سوم از عمرم رو، یعنی دورانی که شخصیت انسان شکل میگیره دانشجوی شما و مسیر توحید شدم.
خیلی ممنونم از اینکه خودتون هستین و همیشه شنوا و مجری الهامات قلبتون هستین.
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سریال سفر به دور آمریکا | قسمت 193313MB21 دقیقه
سلام استاد جان
راستش اول که کاور فایل رو دیدم فکر کردم نقشه ی زمینه گفتم وااای استاد بلخره داره میره فضا البته اصلا تعجب نکردم و برام خیلی طبیعی بود چون که با شناختی که از شما پیدا کردم فهمیدم چطوری همه ی خواسته هاتون به شکل نرم و ساده و طبیعی شکل میگیره مثل اینه که فرمول اصلی رو پیدا کردین حالا هر سوالی هم بدن سریع اعداد رو میزارین تو فرمول و جواب راحت بدست میاد خواستم بگم اگر شما فضا هم برین من تعجب نمیکنم
فرمول چیه؟دارین تو هر فایل داد میزنین که ای شاگردای من فرمول کنترل ذهنه فرمول همون تقواست میفهمیما ولی انگار درک نمیکنیم (قصد جمع بستن ندارم فقط خودمو میگم) اخه استاد کنترل ذهن که به این سادگی ها نیست اگر بود که از میلیون ها ادم فقط یکی مثل شما نبود!
خب چیکار کنم که یادم بمونه این کنترل ذهن؟امروز قرانو باز کردن اصلا خیلی جالب بهم الهام شد برو سوره ی مومنون تو دلم گفتم برم نور رو بخونم ولی گفت برو مومنونرو بخون !
قبلا هم خونده بودم ولی این ذات فراموشکار مگه میذاره ازش درس بگیرم و استفاده کنم
خدا داشت باهام صحبت میکرد انگار:
به راستی ایمان اورندگان پیروز شدند
کسانی که در توجهشون به خداوند فروتن هستن و منیت ندارند و همه چیز رو از جانب او میدونن
انها که از بیهوده روی گردانند
انها که رشد و نمو(زکات) میکنند
انها که پاکدامنند
انهاکه سر قول و قرارشون می ایستند
انها که از کانون توجهشون محافظت میکنند
…
استاد خیلی قشنگ داشت صحبت میکرد خدا باهم در غالب جملاتی ساده و روشن اخه کی میگه قران سخته و تفسیر میخواد اونایی که میگن کور و کر شدن
یه الهام قشنگ دیگه ی امشبم این بود داشتم کامنت یکی از سایت هارو میخوندم که یکی از بچها از اینکه به جای بالایی رسیده تعریف میکرد که گفته بود معروف شده و این ذهن قضاوتگر من اروم نشست و اومد اسمشو سرچ کرد تو گوگل و یه کامنت ازش اومد بالا چیزی تو دلم گفت این کامنت دلیل داره که اومده جلو چشم تو دیدم اولش نوشته که من طبق هدایتی همه ی دوستانم رو از فضای مجازی رها کردم و همه جا دیلیت اکانت زدم
استاد من پارسال اینستا و تلگرام و واتساپ رو پاک کردم یعنی از بعد فیلتر شدن با اینکه میتونستم بریزم ولی خودم نریختم ولی یه مدت بود یه برنامه ی ایرانی داشتم و یه گروه داشتیم کع چت میکردیم بهم الهام شد اون برنامه رو پاک کن بدون درنگ پاکش کردم گفتم باید جلوی نشتی هارو بگیرم تا بتونم ذره ای شبیه استاد باشم
راستی دیدم بعد سوره ی مومنون سوره ی نور قرار داره :)))
البته در طول دیدن فایل فقط به نکات مثبتش توجه کردم و تحسین کردم اما ترجیح دادم اینجا از الهاماتم بنویسم
مرسی استاد و مریم عزیز دوسداشتنیم