سفر به دور آمریکا | قسمت ۳
مهمترین جذابیت سفر برای من، دیدن تنوع جهان، تنوع آدمها، تنوع شکل زندگیای که دارند، موضوعات مورد علاقهشان و مهمتر از همه، شناختن جهانی است که آنقدر مملو از فراوانی و نعمت است، که توانسته «اینهمه تنوع خواستهها» را پوشش دهد.
مشاهدهی این تنوع به ما کمک میکند تا فراوانی جهان را بیشتر باور کنیم و از میان اینهمه تنوع، علائقمان را راحتتر بشناسیم و به سمت تجربهی آنها حرکت کنیم.
در این بخش از برنامه سفر به دور آمریکا، تجربهی یک روز از زندگی در «طبیعت تقریباً بکر» را با شما به اشتراک گذاشتیم. موضوع مهمی که دوست داشتم با این تصاویر بگویم این است که:
لذت بردن از هر لحظهی زندگی وقتی ممکن میشود که، صبور باشیم، به خودمان و آدمهای اطرافمان ساده بگیریم و به این شکل، حتی از بدیهیترین و جزئی ترین بخشهای روزمرهی زندگی، شادیهای بزرگی بسازیم و به سمت تجربهی شادیهای بزرگتر، هدایت شویم.
لذت بردن از هر لحظهی زندگی وقتی ممکن میشود که، صبور باشیم. صبر نه به معنای تحمل کردن، بلکه به معنای تمرکز بر نکات مثبت خودمان، اطرافمان و اطرافیانمان.
سفر به ما «صبور بودن» را میآموزد، به ما «رسیدن به صلح با خودمان» را میآموزد و وقتی با خودمان به صلح میرسیم، راحتتر بر نکات مثبت سفر و همسفرانمان تمرکز میکنیم، از ناخواستههای کوچک اعراض میکنیم و تسلیم جریان سفر میشویم و به این شکل اجازه میدهیم ما را به سمت تجربیات لذتبخشتر، هدایت کند.
این سفر با هدایت خداوند شروع شده است. مسیرهایی که رفتهایم، فضاهای تفریحی، پارکها و صحنههای زیبایی که هر بار پیشِ رویمان هویدا میشوند، همه و همه حاصل هدایت خداوند است و تنها راه برای همراه ماندن با این جریان هدایت، تلاش برای فقط تمرکز بر نکات مثبت و دیدن زیباییها، تحسین آنها و سپاسگزار بودن به خاطر آنهاست.
از این قسمت از سفر لذت ببرید.
منتظر خواندن نظرات زیبای شما هستیم.
سایر قسمت های سریال سفر به دور آمریکا
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری سفر به دور آمریکا | قسمت ۳206MB14 دقیقه
به نام خدایی که هرچه داریم از اوست
قسمت سوم
( سفر به دور امریکا)
خدایا خودت کمکم کن
چشمانم رو هدایت کن تا ریز ترین ومیلیمتری ترین
زیبایی ها رو تو این قسمت ببینه و تحسین کنه
و به فوق العاده ترین احساس ممکن برسه.
استاد جان و مریم عزیز
بی نهایت ازتون سپاسگزارم
ازینکه اینقدر راحت و ازاد در سفر زندگی میکنید
تو همین چند قسمت من درس های قشنگی ازتون گرفتم
طرز فکر من و برنامه ی ذهنی من اینطوری بود و البته هنوزم هس ک خب سفر از زندگی روزمره جداست
ینی شیوه ی زندگی ما در سفر کاملا متفاوت از روتین روزانه مان هست
ما توی سفر فقط باسرعت ازین شهر به اون شهر میرویم ودرنهایت به شهرخودمان میرسیم
و خوشحالیم که لذت برده ایم
همیشه اینطوری بود که
زود زود وسایل رو جمع کنیم
بریم دیر شد
الان به شب میخوریم رانندگی تو شب خطرناکه
یا الان صبح زوده سریع حرکت کنیم !!!!
ک هواهنوز خیلی گرم نشده خودمون رو برسونیم
به یک جایی!!!!
انگار ما قصد رسیدن به یک نقطه ی خاص رو داریم
اما در واقعیت اصلا اینطوری نبود
ما همیشه عجله داشتیم !!!!
که سریع تر برسیم به شهر بعدی و شهر بعدی و همینطور ادامه بدیم تا برسیم ب نقطه ی شروع
استاد وقتی دیدم اونقدر راحت دوچرخه سواری میکنید
اونقدر راحت و ازاد میخونید و میرقصید
به فکر فرو رفتم
من تابه الان هیچ کدوم ازین لذت ها رو در سفر ها تجربه نمیکردم
چون همیشه فک میکردم دیر میشه
وقت نداریم
چقدر این سفر حال دلم رو زیر و رو کرد
خدارو صد هزار مرتبه شکر
برای اینهمه ثروت
برای این اروی زیبا
برای اون تابه ی کاربردی که میشه
همه جا باهاش اشپزی کرد و چقدر کارها رو اسون کرده
خدارو شکر برای اینهمه تنوع کمپر هایی که
دیدم و تازه بادیدن هرکدوم
خواسته های جدید در من شکل میگیره
خدایا شکرت برای این همه ذوق و شوق این ملت که
اینطوری عاشقانه و باحوصله اروی هاشون رو تزئین
کردند و چقدر باحوصله اتیش برپا کردن
چقدر باخودشون در صلحن و چقدر راحت هستند
بااینکه نگاهشون رو به دوربین همسایه ی
کاملا غریبه شون که شاید فقط چند ساعت میشه
میشناسنش بدن، و چقدر لبخندهاشون
و حال خوبشون رو درست دارم
چادر و سایه بون زدن و چقدر لذت میبرن
دور اتیش
این حد از ازادی و لذت و ثروت
میتونه برای همه باشه
خدایی که اون افراد رو به این مکان های زیبا هدایت کرده
قطعا خدای من هم هست
قطعا همه ی ما به یک اندازه به این نعمت ها دسترسی داریم
دلیل اینکه اون افراد این شرایط رو تجربه میکنند و
من تابه حال تجربش نکردم فقط یک چیزه
اونم اینکه من در مدار دریافتش نبودم
مم باید برسم به اون مدار
به اون فرکانس
و اونوقت میشه و میتونم
من هم این حد از لذت وارامش و ثروت رو تجربه کنم
واااای چقدر اون دریاچه زیبا بود
چقدر دوست دارم ساعتها بشینم
کنار اون دریاچه
روی چمن هاش دراز بکشم
چشمها مو ببندم و رویاهامو تصویر سازی کنم
صدای پرنده ها رو بشنوم
و بوی چمن های خیس خورده ی لب اب مستم کنه
چقدر دوست دارم ک من هم یه اتیش برپا کنم
مثل اون زوج جوان با یه همسفر پایه وهم مدار
بشینیم کنار همون اتیش و ساعتها باهم حرف بزنیم
چقدر خوب میشه اگه
من هم تو اون فضای سرسبز
اشپزی رو تجربه کنم و کلی غذاهای خوشمزه بپزم
و کلی لذت ببریمَ
چقدر دوست دارم من هم ساعتها و ساعتها
تو اون مسیرهای سرسبز بهشتی دوچرخه سواری کنم
یه موزیک ارامبخش لایت توگوشم پخش بشه
و باد بزنه تو موهام
ومن غرق خوشی و سپاسگزاری از الله بشم
چقدر ثروت خوبه
چقدر ثروت من رو به خدام نزدیک و نزدیکتر میکنه
چقدر این جملاتی که نوشتم
من رو به اون فضا نزدیک تر کرد
و چقدر لذت بردم
چه فرکانس هایی فرستاده شد
و چه خواسته هایی خلق شدند
الهی شکر
درپناه رب العالمین باشید.
“به وقت هجدهم فروردین ماه 1404”