سفر به دور آمریکا | قسمت 90

بنام خداوند هدایت گرم به سمت زیبایی ها و نعمت ها

سلام و درود خدمت شما خوبان روزگار

خدای من چقدر همه جا زیبا و دوست داشتنی است

چقدر آب و هوا قشنگ و رویایی است

چقدر خوب دارم از دیدن این فایل‌ها بسیار لذت می برم و حال خوبی دارم

این آزادی های شما را من همیشه تحسین می کنم

و این‌قدر راحت و عالی این توانای را دارید که از مکان زیباتر به مکان و‌خونه زیباتر اسباب کشی کنید

و این که وابستگی ندارید و خلی راحت می توانید جدا شوید قابل تحسین است

ابن خونه ویلایی بزرگ جادار و دارای تمام امکانات و این محله بسیار زیبایی که دارد را به راحتی تمام رها کردید و رفتید به سمت تمپا

توجه به زیبایی ها باعث می شود که به زیبایی های بیشتر و بهتر هدایت شویم

و این کارمندان که اسباب کشی می کردن چقدرخوب کارش را بلد بودن

و با چی دقت و ظرافت داشتند کارش را انجام می دادند

و این نگاه زیبایی شما و این تحسین کردن شما از این کارگران چقدر عالی و قشنگ بود .

چقدر این افراد باهم صمیمی و خوش رفتار بودند

و کارشان را به نحو احسن انجام دادند

و همه تمپا چقدر خوب و باحال آماده شد .

و همه وسیله ها قشنگ به جای خودش قرار گرفت و خونه رنگ و بوی عشق و محبت به خود گرفته بود

وقتی باشما باشیم همیشه زیبایی ها را می بینم و لذت می بریم

واقعاً که ممنون و سپاس گذار شما هستم بابت این همه درس های قشنگ و رویایی

استاد خوبم من امروز وقت آزاد داشتم و تصمیم گرفتم که به یک فضای زیبایی تهران رفته و از زیبایی هایش لذت بیبرم

یکی از همکارانم بهم پیشنهاد کرده بود که طرف ولنجک یک فضای دارد که رود خونه مانند است و اطرافش سرسبز است و فضای خلی قشنگ است

و منم علاقمند شدم این فضا را تجربه کنم

صبح وقتی خواستم حرکت کنم دیدم که هوا بارانی مانند است

و تقریبا از رفتن منصرف می شدم به دلیلی بارانی بودن

و به خدای خوبم گفتم خدا جونم خودت نشونه بده که چیکار کنم بردم یا نروم

چون می گفتم اگر نرفتم می شینم فایل های بیشتری از سفر نامه را نگاه می کنم

بلاخره نشونه خلی واضح اومد که برو

منم خدمت کردم با احساس بسیار خوب و قشنگ

در مسیر راه کلا زیبایی قشنگی لطافت شادابی ثروت نعمت برکت و فراوانی دیدم

آب های خنک و شفاف را تجربه کردم و لذت بردم

انسانهای دوست داشتنی و خوش برخورد را فراوان دیدم و لذت بردم

بلند ترین نقطه تهران رفتم و ویویی بسیار زیبا و عالی از شهر تهران را دیدم و خلی حال کردم

کسب و کارهای بسیار پررونق را دیدم و تحسین کردم

خانواده های زیادی را دیدم که برای تفریح کردن و لذت بردن آمده بودند و خوشحال و شادمان بودند.

و این فضایی رویایی را بنام پامچال و بام تهران می گفتند

و من داشتم به سمت زیبایی های بیشتر و بهتر هدایت می شدم

و در آخر تجربه ای که در طول عمرم اولین بار بود انجام دادم

درست اسمش را نمی دانم

اما تله کابین نبود

بلکه در کنار این بود و سوارش می شدیم و به سمت بالای کوه می رفت

اول وقتی دیگران را می دیدم هم لذت می بردم و هم ترس داشتم

اما آخر سر مصمم شدم که این تجربه را حاصل کنم

و رفتم بلیت تهیه کردم و سوار شدم

اول کمی ترس داشتم اما کم کم ترس هایم کمتر شد و لذت بردن بیشتر شد

و آن زمان فایل و صحبت های شما استاد عزیزم و خانم شایسته در ذهنم زمزمه می شد که باید برتری ها غلبه کرد

و یاد حرف های شما از موتورسواری و ابن همه ترس های داشتید و آخر دنبال کردید و چقدر خوب بر این ترس تان غلبه کردید و یاد آن صحبت ها و فایل شما افتاده بودم

وقتی به آخرین مرحله رسیدم پیاده شدم و بازهم رفتم به بالا های کوه و لحظاتی را آنجا لذت بردم و از زیبایی ها بیشتر لذت بردم

و چقدر شهر تهران جذاب و قشنگ معلوم می شد

و چقدر روز عالی و جذابی بود و هوا معتدل و لذت بخش

و چقدر هوا پاکیزه و تمیز بود

وقتی به سمت پایین برگشتم ترس هابم کاملآ از بین رفته بود .

و با خودم زمزمه می کردم که استاد واقعا حرفش راست که وقتی بر ترس هایت غلبه می کنی اعتماد به نفس ات بیشتر می شود .

حالا دوست داری و احساس می کنی هر کاری را انجام دهی

و دیگر از این چنین موقعیتی ها ترس نداری

و در آخر از آن افراد تشکری و سپاسگذاری کردم و تنها چقدر رفتار شرین و باحال با من داشت .

و خلی با احساس خوب و لذت بخش برگشتم به سمت محل کارم

واقعا که امروز روز رویایی و قشنگی را داشتم

و این هم از دیدن فایل های سفر نامه نشأت گرفته است

خدایا تنها تو را می پرستیم و تنها از تو یاری می جوییم