اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
با هر چه عشق میتوان نام تو را نوشت / با هر چه رود میتوان نام تو را سرود
سپاسگذار خداوندی هستم که منو به این مسیر هدایت کرد.
استاد شما گفتید که ما خودمونو لایق نمیدونیم و میریم از مثلاً فلان امام میخوایم درخواست ما رو به خدا بگه.
منم اینجوری بودم اما با استفاده از برنامه های شما بخصوص فایلهایی که در مورد خداوند بود من رو به این نتیجه رسوند که از هر کسی غیر از خدا چیزی بخوام شرک ورزیدم.
و این موضوع که از فلان امام بخوام یا بریم فلان امام زاده شفا میده از باورهای غلط و از جهل پیشینیان و خودمون بوده.
مثلاً من در همین مورد با پدرم صحبت میکردم که آقا مگه خدا نیستش که همه کارا رو انجام میده؟ پس چرا ما باید از امامان بخوایم که اونا از خدا بخوان؟
جواب پدرم این بود:
اولاً خداوند اونا رو شفیع قرار داده(البته این موضوع رو من ازش اطلاعی ندارم اگه هر کسی که این متن رو میخونه جوابش رو داره ممنون میشم بهم بگه که چنین چیزی هست یا خیر؟)
دوماً که الان فرض کن که الان تو ماشینو میخوای از من
اگه به مادرت بگی و اون از من بخواد احتمالش بیشتره بهش سوییچ بدم و اونم سوییچ رو بده بهت یا خودت مستقیم از من بخوای؟
گفتم خب از مادر بخوام و مادر از تو بخواد احتمالش بیشتره.
گفت آفرین. دقیقاً همینجوریه که چون اونا از ما به خدا نزدیکتر هستن پس احتمالش بیشتره که خدا درخواست اونا رو رد نکنه.
این حرفو کی میگه؟ کسی که بیش از ۱۰ بار قرآن رو با معنی و تفسیر خونده، اطلاعات دینیش بالاست،اطلاعات لغات فارسیش بالاست اطلاعات لغات عربیش مناسبه ، معنی و مفهوم شعرهای فارسی رو عالی توضیح میده و…
میخوام بگم آدم بیسوادی این حرفو نمیزنه. حواستون باشه بچه ها گول این موضوع رو نخورید که چون فلانی اطلاعاتش بالاست در زمینه دینی یا فلانی معلم قرآنه یا فلانی مرجع تقلیده یا فلانی مداح معروف و بلند پایه ای هستش پس اشتباه نمیکنه و حرفاشو دربست بپذیریم.
همیشه فکر کنید و با منطق چیزیو بپذیرید.
بگذریم. این باور که از بقیه بخوایم اونا از خدا بخوان ریشه زیاد داره.
از بچه گی ما دیدیم که پدر و مادرمون نظر کردن که اگه فلان اتفاق بیافته ما در راه فلان امام یه مهمونی برگزار میکنیم در مراسمهای مختلف.
یا اگه فلان امام منو شفا بده من هر سال پیاده توی دسته راه میرم.
یا هر سال خرجی میکشم.
البته بعضیا که درجه توحیدشون بالاتره میگن در راه خدا فلان چیزو نذر میکنیم.
یا مثلاً بارها رفتیم مجالس عزاداری و گفتن ما سگ فلانی هستیم. ما غلام فلان امام هستیم. ما نوکر فلان امامیم. فلان امام ارباب ماست. و….
یادمه که چند سال پیش رفته بودم هیئت (البته دیگه نمیرم) و طرف سخنرانی میکرد. این هیئت دو سال پیش یه مداح داشت که رفت سوریه جنگید با داعش و شهید شد و جز شهدای مدافع حرم شد.
یادمه سخرانه اینقدر آب و تابش میداد و حتی میگفت شهدا باید ما رو شفاعت کنن و گرنه کارمون ساختس.
میگفت میریم اون دنیا و میگیم شهید فلانی میشه ما یه دقیقه بیایم جای تو و… و اون میگه نه….(با لحن غمناکی گفت این نه رو) و یکسری زدن زیر گریه.
یا میگفتن فلان دعا نویسه کارش خیلی درسته بریم پیش اون و دعا بنویسه کارمون راه بیافته.
من خودمو یادمه که برام تا دلت بخواد مادرم دعا گرفته بود.
تعدادیش همراهم بود ، تعدادیش توی بالشم و تعدادیشم توی خونه.
یادمه که منو بردن پیش یه دعا نویس و حدود ۲۰ تا دعا نوشت و گذاشته بود داخل یه مشما و گفت یه کمربند درسته کنم و اونا رو ببندم به کمرم????
گفتم یا پیغمبر من نمیتونم
واسه همین اینا رو تقسیم کردن و هر کدوم رو یه جایی گذاشتن.
بعضی وقتا که خسته میشدم این دعاها رو با خودم حمل کنم به پدرم میگفتم حالا چی میشه من اینا رو با خودم نداشته باشم و یادمه با فریاد میگفت اگه تا حالا همراهت نبود این دعاها مُرده بودی.
اینو کی میگه؟ کسی که اطلاعات قرآنیش بالاست.
خلاصه آقا من که با استاد آشنا شدم و فایلای رایگانو گوش کردم گفتم خدا برای اینکه از من حفاظت کنه نیازی به آویزون کردن این دعاها نداره.
دعاها رو درآوردم و انداختم کنار و از اون موقع تا الان حتی یک اتفاق ناگوار برام نیافتاد.
اینم از داستان من.
و اما میخوام بگم ما بمباران شدیم با این چیزها و به قول استاد خدا رو دارای ویژگی های انسانی میبینیم.
شاد و پیروز و ثروتمند باشیم و ایشالا منم زودتر برم آمریکا پیش استاد.
اونجا لایو اینستا میزارم با استاد، همه مستقیم استادو ببینید و سوالاتتونو بپرسید????
من سال گذشته(98) توی بیزینسی که داشتم که البته یک شرکت بود و حدود ۲۵ نفر کارمند داشتم ورشکسته شدم
البته این ورشکستگی من یکدفعه ای نبود و حدود دوسال بود که بیزینسم مثل یخ داشت آب میشد
و من همیشه به این موضوع فکر میکردم که چرا من
که ادم خلاقی هستم ادم توانمندی هستم قلب مهربونی دارم ، ادم بخشنده ای هستم چرا چرا توی شغلم موفق نمیشم چرا از لحاظ مالی رشد نمیکنم و مثل یک مرداب بیشتر دارم غرق میشم
و واقعا حدود دو سال بود که داشتم روی این موضوع فکر میکردم و بدنبال دلایلش بودم
میدیدم که خیلی از همکارانم با این که توانایی های خاصی ندارن و حتی از هیچ کدوم از روشهای بازاریابی و تبلیغات من استفاده نمیکنن دارن هر روز ثروتمندتر و موفق تر میشن
توی این دو سه سال اخیر خیلی سختی کشیدم از لحاظ روحی واقعا اسیب دیدم
خیلی از خدا کمک خواستم چون واقعا در خودم توانایی کارهای بزرگ رو میدیم ولی یک چیزی درست نبود
تا اینکه به لطف خدا ورشکست شدم !!
واقعا سپاسگزار خدا هستم که اتفاقات به ظاهر بد گذشته من رو به مسیر آگاهی هدایت کرد
من رو با قوانین آشنا کرد
و من دیدم که چقدر چقدر واقعا چقدر باورهای اشتباه و محدود کننده ای داشتم
وقتی ورشکست شدم بده کار شدم حدود دو هفته افتادم توی خونه و از لحاظ روحی روانی خیلی اوضاع بدی داشتم،طلبکارها مرتب روی تلفنم زنگ میزدن و واقعا من که ادم خیلی خوش حساب و معتبری بودم داشتم با شرایط سختی دست و پنجه نرم میکردم، هیچ وقت یادم نمیره روزی که توی ماشین نشسته بودم و بارون هم میومد، زنگ زدم به همسرم و گریه میکردم ، از ته دل گریه میکردم ، اونجا بود که احساس کردم واقعا قلبم شکست واقعا یک حس عجیبی درون من شکل گرفت و من تصمیم گرفتم که زندگیم رو تغییر بدم
بچه ها همین سال ۹۸ برای من این مسائل پیش اومد تا اینکه دیدم اینطوری نمیشه باید حرکت کنم باید بلند بشم و دوباره شروع کنم
تا اینکه بطور اتفاقی با این قوانین آشنا شدم و هرچقدر کار میکردم متوجه میشدم که دلیل تمام اتفاقات گذشته برای من چه باورهایی بوده
واقعا باورها و ترمزهای محدود کننده ی سختی داشتم
ولی روی خودم کار کردم خیلی زمان گذاشتم
هر روز امیدم بیشتر میشد
هر روز اتفاقات جدیدی رخ میداد
بده کاری هام رو بصورت معجزه آسایی پرداخت کردم
بیزینس جدیدم رو که کار املاک هست که شغل پدریم بود و خودم هم قبلا بصورت پاره وقت کار میکردم ایندفعه با باورهای جدید شروع کردم
درامدهای غیر منتظره ای وارد زندگیم شد
ارتباط عجیبی با خداوند پیدا کردم
کلا یه آدم دیگه شدم
خیلی باورهای اشتباهی داشتم
بچه ها همین الان که دارم اینارو میگم اشک شوق توی چشمام جمع شده چون واقعا سپاس گذار خداوندم به خاطر تمام اتفاقات به ظاهر بد گذشته
خیلی خوشحالم که این شرایط رو تجربه کردم
چون الان خیلی بهتر خواسته هام رو پیدا کردم
تصویر زیبایی از آینده برای خودم دارم و میخوام بهتون بگم ایمان داشته باشید که قوانین بدون شک و بدون خطا عمل میکنه و ما هستیم که صد در صد زندگیمون رو بدون هیچ عوامل بیرونی خلق میکنیم
نمیدونم شاید یک روز داستان زندگیم رو بصورت کتاب نوشتم چون واقعا اتفاقات زیادی رو تجربه کردم که خودش یک کتاب میشه
امیدوارم که خداوند هدایتمون کنه و همه در مسیر خواسته هامون قرار بگیریم
1.ما باید به فکر عمل کردن به اون چیزهایی باشیم که بر زبان میاریم تا نتیجه بگیریم
2. خداوند ی انسان نیست ی چیزی مثل ی کدخدای قدرتمند خداوند ی انرژیه ی سیستمه که داره طبق یکرس قوانین جهان رو مدیدریت میکنه
3. باید برای درخواست کردن از خداوند دنبال واسطه نباشیم و خودمون هر چی میخوایم رو درخواست کنیم چون به دنبال واسطه بودن یعنی احساس بی لیاقتی
4. اگر بتونیم این باور خواستن یا نخواستن خداوند رو از ذهنمون بیاریم بیرون اتفاقات خیلی خوبی رو تجربه میکنیم چون این ما هستیم که اتفاقات زندگیمون رو رقم میزنیم و کار خداوند فقط هدایت کردن طبق انتخاب ماست
5. خداوند ما رو خالق زندیگی خودمون قرار داه و همه چیز رو مسخر ما کرده
6. به میزانی که خودمون رو ارزشمند میدونیم جهان هم به همون میزان به ما نعمت و ثروت میده
7. لیاقت ما از کودکی گره خرده به یکسری شرایط
8. ما میتونیم چیزهای زیادی رو با هم داشته باشیم بدون اینکه مجبور باشیم چیزی رو از دست بدیم
9. ما همین جوری که الان هستیم لیاقت داشتن همه چیز رو داریم سوای از اون اشتباهات و خطاهایی که کردیم
10. اینکه ما بخوایم خداوند ی ثروتی رو بهمون بده تا به دیگران بدیم ازش احساس گناه و بی ارزشی توش هست
11. اگر باورهای مخربمون رو شناسایی کنیم و تغییرشون بدیم همه چیز به طور طبیعی وارد زندگیمون میشه
12. ما خودمون با باورهامون جلوی ورود نعمت ها رو به زندگیمون گرفتیم و گرنه همه چیز به وفور توی جهان هست و ما میتونیم دریافتش کنیم
13. استاد از زمانی که احساس ارزشمندی رو در خودش ایجاد کرد همه جهنبه های زندگیش تغییر کرد
14. هر جایی که نعمتی رو دریافت نیمکینم یهنی توش باور مخرب داریم
15. کمک کردن به دیگران باید با این باور باشه که جریان ثروت توی زندگیمون بیشتر بشه نه تغییر زندگی دیگران
16. اونی که کمکی میکنه در اصل داره به خودش کمک میکنه
17. اونی که کمک رو دریافت میکنه بسته به باورهاش میتونه از اون کمکه استفاده کنه برای پیشرفت یا برای تخریب خودش
18. کار عملی با نیت اشتباه جواب نمیده
19. اگر ما خدای درست رو باور کنیم توانایی های خودمون رو باور کنیم اونوقت جهان مثل موم توی دستهای ما قرار میگیره
20. اگر باورها درست بشه ورودی ها کنترل بشه خروجی هم مناسب میشه
21. نتیجه کار کردن روی باورها احساس خوبه اگر احساسه داره خوب میشه یعنی در مسیر درست هستیم
و اما تجارب من از این نکات :
من قبل از آشنایی بااستاد به ی سری از نزدیکانم کمک میکردم اما با دلسوزی و به قصد بهتر کردن زندگی اونها
حتی احساس گناه هم میکردم که چرا من وضعیت مالی خیلی عالی ندارم که بتونم ی قسمتی از مالم رو به اونها بخشم تا وضعیت زندگی اونها تغییر کنه و این قضیه سالها من رو رنج میداد . اونقدر که به فکر کمک کردن به دیگران با نیت تغییر دادن زندگی اونها بودم که خودم رو فراموش کرده بودم
بعد از آشنایی با استاد و کار کردن روی خودم خیلی از میزان اون دلسوزی کم شده و پذیرفتم تا حد زیادی که من مسولیتی در قبال زندگی دیگران ندارم
الان اگر کمکی میکنم دقیقا با این نیته که خداوند جریان ثروت رو توی زندگی من زیاد کنه نه با نیت عوض کردن شرایط اونها
من هم از زمانی که شروع کردم به کار کردن روی ذهنم و ایجاد احساس لیاقت و ارزشمندی درآمدم نسبت به قبل خیلی بهتر شده بدون اینکه من کار فیزیکی خاصی رو انجام بدم و خداوند خودش داره حساب من رو پر میکنه
الان مدتیه که متوجه شدم که حساب من هیچ وقت خالی نمیمونه و به محض اینکه خالی میشه خداوند سریع پر ش میکنه البته پر منظورم در حد مدار خودمه نسبت به قبل خودم توی این زمینه خیلی بهتر شدم
و این تغییرات رو مدیون این آگاهی ها و کار کردن روی خودم میدونم و تغییراتی که تونستم در دیدگاهم نسبت به خداوند بدم به این معنی که اگر من روی خداوند حساب کنم و به اون تکیه کنم اون کارها رو برام انجام میده
سپاسگزارم استاد که روش درست زندگی کردن رو دارم از شما یاد میگیرم
استاد واقعا این حرفا داره دیوونم میکنه- الان من نصف فایلو گوش کردم ولی استپ زدم بیام کامنت بذارم-
واقعا ما چقدر کافریم الان دارم میفهمم ک چقد ما مشرکیم نسبت به خالقمون- استاد یعنی تمام حرفاتون داره مثل یه بیل تو باغچه ترمزهای ذهنمو رو میکنه – اخه شما نگاه کنید ما روزی چندبار ایشالله ایشالله یا اگه خدا بخدا اینجوری میشه یا نمیشه و ازین طور حرفا میزنیم-
چقدر ما از این قانونا دوریم ک تازه داریم میفهمیم اصلا این کلمه ک قبل از هرکاری یا صحبتی ناخوداگاه یاد گرفتیم بگیم ایشالله چقدررررر ترمز مهمی داره- که یعنی ما خودمون هیچ کاره ایم- درصورتی که خدا مارو افریده تا خودمون خلق کنیم-
استاد واقعا ازت ممنونم- تو بهترینی- این سایت این فضا این جمع این دوستان هیچ جای دنیا مثلش نیست-
هنوزم دارم محکم میزنم به پیشونیم که چقدر ما تو ذهنمون ترمز داریم حتی تو تک تک دقیقه های زندگیمون میتونیم ترمز پیدا کنیم-
بازم ممنونم که این همه آگاهی خوب رو داریم بین هم تقسیم میکنیم- مطمئنن ما جزئی از بهترین های دنیا هستیمو میشیم-
اگر این جمله ی عربی ان شاالله رو از جملاتی که بر زبان میاریم حذف کنیم و در عوض معنای معادل درستش رو به زبان فارسی استفاده کنیم نه تنها ترمز برداشته میشه بلکه خیلی کمک کننده میشه، “اگر در حیطه ی قوانین خداوند باشد”، اینجوری دائم قانون هم بهمون یادآوری میشه.
درود به دوستان گلم و استاد عزیزم که همیشه حرفاش ناب نابه
از تمامیه دوستان همفرکانسیمم تشکر میکنم که اینقدر عالی جواب دادن و برنده واقعی واقعا هممونیم
حسم بهم گفت در مورد یه سری چیزا بیام حرف بزنم که تازه بهش رسیدم و بینهایت زندگیمو متحول کرده و مهمتر از همه منو به احساس فوق العاده عالی رسونده
من مدت زیادیه ذهنم درگیره 30میلیون بدهی ای که برام یه سال پیش سر یه سری تصمیمم ایجاد شد و اون باعث شد که یک سال رو نتونم با حس خوب در مورد مسائل مالی باشم و همیشه وجودمو درگیر خودش کرده بود و از اونجایی که بدهیم به افراد نزدیک و خانوادم بود من به جایی رسیده بود که حتی نمیتونستم جلوشون ظاهر بشم و یه جورایی سعی میکردم ازشون دور بشم تا مبادا بهم بگن پولشونو میخوان اما مدتی بود که از اول سال روی باورام کار میکردم که استارتش با خوندن کتاب رویاهایی که رویا نیستن باعث شد حسم بهتر بشه و قانونو بهتر درک کنم و با کار کردن روی باورهام و ادامه دادن به تغییر باورهام با گوش دادن چندین باره فایلای رایگان و فایل های ثروت 1 که شاید هر جلسه رو بیشتر از 50بار گوش میدم و هنوز اوایل جلسات ثروت1 هستم و همینطور فکر کردن در مورد تک تک حرف ها و جلسات استاد و با صحبت کردن در مورد قانون با همسرم که همفرکانسیه فوق العاده ای برام هست و تکرارو تکرار این رویه ، اتفاقات به طور عالی ای به نفعم تغییر کرده و میکنه
وقتی در مورد ترمزها در جواب سوال استاد که فکر کردم و پاسخش رو ارسال کردم همون لحظات به این فکر فرو رفتم که در مورد بدهی هام چه ترمزی وجود داره..
یاد حرفای استاد افتادم که وقتی شما روی باورهات کار میکنی و باورهاتو پله پله تغییر میدی همه چیز خودبخود شروع میکنه به تغییر کردن و یا اینکه شما تو بدترین شرایط هم که باشی میتونی خودتو به احساس خوب برسونی اگه باورها و نگاه درست نسبت به اون شرایط داشته باشی و میتونی همواره تو بدترین شرایط حالت و حست خوب باشه (که این رو من خیلی نمیتونستم درک کنم و حس میکردم نمیفهممش که چطور میشه آدم 30 میلیون بدهی به کسایی که همیشه میبینیشون داشته باشی و حست خوب باشه)
کاری که کردم این بود که شروع کردم به فکر کردن به اینکه من چه ترمزایی نسبت به بدهی هام دارم که باعث میشه من نسبت به این شرایطم حسم خوب نباشه
ترمزایی که پیدا کرده بودم جالب بود
یکی این بود که من چون هنوز نمیتونستم بدهی هامو پرداخت کنم و همینطور که زمان میگذشت چون ارزش پول ایران داره پایین میاد 30میلیون سال پیش الان 10میلیون هم نمیارزه چون اونا چیزایی که پارسال میتونستن با اون پولی که به من دادن بخرن امسال نمیتونن و حس بدی داشتم و حس میکردم من ظلم کردم بهشون با قرض کردن پولشون و آدم بدی هستم و هرچی میگذشت این حس بیشتر میشد و جالبیش اینه که این زنجیر بودن باعث شده بود من تصمیم به کارهایی که اصلا دوس نداشتم گرفتم و 2-3جا رفتم کار کردم تا هرچه سریعتر بدهی ها رو بدم و راحت شم تا بعد بچسبم به علاقم و هدف اصلیم که بسکتباله
اما اون کارها که هرکدوم رو چند ماه انجام دادم باعث نشد بدهی هامو بدم ولی فقط منو محکم تر کرد که باید فقط و فقط به علاقم توجه کنم و زمانمو براش بزارم و نزدیک 1ماهه که کلا فقط تمام زمان و انرژیمو برای علاقم میزارم که خیلی خوب هم توش هر روز شرایطم بهتر میشه
برگردیم به ترمز ذهنیم در مورد بدهی که با اینکه علاقمو شروع کردم اما هنوز گوشه ذهنم بود و همش احساسش میکردم
وقتی فهمیدمش اومدم فکر کردم که چه باوری داشته باشم که با وجود این بدهی به احساس خوب برسم که یه دیگ تو ذهنم صدا کرد که تو میتونی برای اینکه حست خوب باشه و با خیال راحت و بدون زنجیر بودن پام رو هدفم تمرکز کنم این بود که من میتونم ارزش پولشون رو به دلار اون موقع که قرض کردم حساب کنم و الان همون مقدار دلار رو بهشون بدم و اینجوری ارزش پولشون پایین نیامده و با دلار بدهیهامو پرداخت میکنم از اونجایی هم که باورایی خوبی دارم میسازم که من درامدم به دلار خواهد بود و مطمئنم به درامدم از بسکتبال ، و براحتی ارامشی در وجودم ایجاد شده که من میتونم در زمان خودش با طی شدن تکاملم با خیال راحت تمام بدهی ها رو با دلار پرداخت کنم تا اینجوری کسی ضرر نکنه و منم به مهمترین چیزی که الان نیاز داشتم حس خوب و اعتمادبنفس برسم
خداروشکر شرایط جوری هم برام رقم خورده که هیچ کدوم نیاز خیلی خاصی به پولی که بهم دادن ندارن و من میتونم با ارامش به بسکتبالم ادامه بدم و هر روز روی باورای قدرتمندکننده کار کنم و جالبه که هر روز داره فشار ها روم کمترو کمتر میشه هم توی ذهنم فشارا حل میشه که اولش هم همینه و بعد شرایط و محیط اطرافم به نفعم رقم میخوره
الان بهتر درک میکنم که ادم میتونه تو همون شرایط به ظاهر بد یا سخت به موضوعات جوری نگاه کنه که به حس خوب برسه و احساس خوب و اعتمادبنفس و ارامش داشته باشه
و الان حس اینو دارم که الان از لحاظ مالی آدمی آزاد و رها و بدون بدهی هستم و پاهایی که زنجیر کرده بودم آزاد شدن و میتونم با سرعت و قدرت بِدَوم
و خداروشکر خودمو از این غل و زنجیر فکری رها کردم و خدارو بینهایت بابت این آرامش الانم سپاسگذارم و خداروشکر که این قوانین بی نظیر رو داریم که میتونیم زندگیمون رو همونطور که میخوایم خلق کنم و بسیار سپاسگذارم ازت سید حسین عزیز که این قوانین رو به من هدیه دادی
از شما دوست عزیزم هم که این کامنت رو خوندی سپاسگذارم
در پناه الله یکتا شادو سلامتو ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشین
با تشکر از دیدگاه تون و ترمز هایی که مطرح کردید خیلی بهم کمک کرد بخصوص جمله” ادم میتونه تو همون شرایط به ظاهر بد یا سخت به موضوعات جوری نگاه کنه که به حس خوب برسه و احساس خوب و اعتمادبنفس و ارامش داشته باشه” خداروشکر به خاطر وجود این سایت عالی و استاد عزیزم و دوستان عالی
اول از همه تشکر میکنم به خاطر یاد اوری و مرور این اصل های مهم این اگاهیهای ناب
خدای من شکرت به خاطر هدایتها
باز هم یاداوری و تذکر دادن در عمل کردن و اجرا کردن به اگاهیها
خدای من شنیدم پیغامتو که قرار یکسری اتفاقات بیفته و تغییراتی ایجاد بشه با این شکل فکر کردنها و عمل این آگاهیها و مشتاقانه ادامه میدم و در مسیر میمانم تا رسیدن به اون تغییر وحی شده
من خودمم قبل ترها این نذر ها و این تفکرات داشتم که خدا به من بده منم به بقیه، به خیریه و فامیلمون که از نظر مالی ضعیفه ،و نمیدونم دلیل این نذرها چی بود
اما الان میگم خدای من به همه میده نیازی نیست که به من بده تا من به بقیه بدم خدای من اینقدر عادل هست و عدالت داره که هر کسی که لایق پول و ثروت باشه بهش بده و هر کسی هم که نباشه نه
حالا کی لایقه؟هر کسی خودش رو لایق بدونه هر کسی که برای خودش ارزش قایل
چقدر میده؟به همون اندازه ای که خودش رو لایق بدونه
و این یعنی عدالت یعنی خودم میتونم معلوم کنم که ثروتمند و یا فقیر باشم یعنی خودم خالق زندگی خودم هستم هر طوری که دوست دارم بسازم زندگی خودم رو
اما برای زندگی دیگران من هیچ کاری نمیتونم بکنم و هیچ تاثیری ندارم مگر اینکه خودشون بخوان و وقتی خودش بخواد خداوند هست
خداوند در قران درمورد انفاق کردن گفته ،اما انفاق کردن به خاطر خودم نه به خاطر کمک به دیگران به خاطر باور فراوانی در وجود من به خاطر حس خوب ثروتمند بودن در وجود من و برای رسیدن خودم به ثروتهای بیشتر و جاری شدن ثروت و نعمت در زندگی من
اگر من از روی دلسوزی و ترحم به کسی کمک کنم این باعث از دست دادن نعمتها و دریافت بیشتر این حس در من میشه
(عمل مهم نیست نیت مهمه )جمله ی زیباییه
مدام به خودم یاداوری کنم و تکرار کنم که من ارزشمندم من لایق بهترین زندگی بهترین مکان بهترین ادم برای رابطه ام
تمرین
هر کجا که نمیتونم نعمتی دریافت کنم باید کد مخرب رو پیدا میکنم(باور محدود کننده کدام)؟
اساس جهان بر ثروتمند بودنه خداوند هم میخواهد که من ثروتمند شوم پس مشکل اصلی در درون منه که جلوی دریافت ثروت و نعمت خداوند به سمت من رو میگیره
وقتی خودمو تواناییهای خودم رو قبول کنم وقتی خدای خودم رو قبول داشته باشم و ورودیها رومناسب داشته باشم باورهای درست بزارم قلبم احساسش خوب میشه.وقتی سعی میکنم جوری نگاه کنم که داره احساسم خوب میشه یعنی دارم باورهامو بهتر میکنم و راه حل عملی شده
وقتی حالم خوبه قلبم مطمینه و ارومه یعنی باورها داره کار میکنه
حالت بد شد یعنی کد مخرب داره اجرا میشه و با توجه به احساسم میتونم بفهمم که در مسیر درست با باورهای درست هستم یا نه
خدای من بینهایت به خیری که از تو برسه محتاجم
خدای من ، هدایتم کن به راه کسانی که به انان نعمت داده ای
الحق و الانصاف نمیتونیم هیچ جای دنیا این آگاهی ها رو دریافت کنیم.
یا رب به خاطر هدایتمون به سمت استاد عباس منش و الهامات بسیار پر ارزشت که هر لحظه نصیب ما میکنی ازت ممنونم.
امروز صبح که این فایل رو دوباره گوش می دادم، یه سوال برام پیش اومد.
ما درخواستمون رو از خداوند میکنیم با اصل توحید، تجسم میکنیم که برآورده شده، سپاسگزاری واقعی رو انجام میدیم و روی باور هامون کار میکنیم و…و خداوند با بیشمار راههای مختلف ما رو به درخواستمون میرسونه.
حالا سوال؟
در راه رسیدن به هدفمون اتفاق افتاده که ما در نظر داشتیم مثلا از تبریز به تهران برویم، همه کارهای بالا رو انجام دادیم ولی…. ولی وقتی با ذهن منطقیمون میریم بلیط قطار بگیریم، یهو مسئول گیشه میگه آقا بلیط قطار تموم شد و ما بر اصل آموزه های استاد عباس منش احساسمون رو خوب میکنیم.، و میگین توو هر کاری یه خیریتی هست و با ذهن منطقیمون میریم دنبال بلیط اتوبوس…
و شوکه میشیم که چرا اتفاقی میافته که حتی بلیط اتوبوس هم نمیتونیم تهیه کنیم.
و باز میگیم که توو هر کاری یه خیرتی هستش و احساسمون رو خوب میکنیم.
تا ساعت ۱۲ شب الاف میمونیم و یهویی یکی از دوستانمون زنگ میزنه که فلانی با ماشین خودم میخوام برم تهران، میایی با هم بریم و اون موقع میگیم خدایا شکرت که توو هر کاری یه خیرتی بود و این نتیجه تقوا و کنترل ذهن است.
اما آیا قانون این نبود که ما مختار و خالق آفریده شده ایم و هر تقاضایی از رب جهانیان بکنیم در همان لحظه اجابت میشود؟ پس چرا میخواهیم که بلیط بخریم و گیرمان نمیآید، میگوییم در هر کاری خیرتی است؟
آیا این خیرت مختار بودن و خالق بودنمان را منفک نمیکند؟
جواب خدا
نه
هرگز
چون اگر ایمان به عمل تبدیل شود، شخص مسیر و وسیله و جزئیات را برای رسیدن به هدف مشخص نمیکند.
و در آن موقع خداوند با راحتترین و لذت بخشترین راه و وسیله تو را به هدف میرساند.
پس در هر کاری خیرتی است یعنی دستان خداوند را برای رساندن نعماتش به ما باز بگزاریم.. وقتی این جواب رو از خداوند گرفتم خیییلی لذت بردم.
خیلی وقته روی باور داشتن لیاقت برای همصحبتی با خدادکار میکنم… و با قانون تکامل هر روز با خدا صمیمی تر میشیم و خدایا ممنونم.
استاد اینا نتیجه گوش دادن به الهامات شماست.
ممنون که هستی
بهترینها رو برای تمام خانوادههای عزیز در جهان ، مخصوصا خانواده محترم و صمیمی عباس منش ارزو میکنم.😘😘😘😘
ممنونم از آگهی نابی که به اشتراک گذاشتید و به سوال عالی پاسخ دادید
دوست داشتم من هم از دیدگاه خودم به این سوال پاسخ بدم،
سوال؛
من خواسته ای را دارم مشخص و و طبق اینکه ما خالقیم این خواسته را میخوام خلق کنم مثلا همون رفتن به تهران با قطار،اما نمیشود و در نهایت با ماشین دوستم میرم، پس این کجاش خلق کردنه؟من خواستم با قطار برم اما چرا با ماشین دوستم شد؟
پاسخ;
درخواست من در همون لحظه اجابت شد و به میزانی که من گیر و مانع ذهنی نداشته باشم برای دریافت خواسته ام، میتوانم آن را سریعتر دریافت کنم و با کیفیت تر دریافت کنم
حالا دلیل اینکه با قطار نشده شاید من مانعی در ذهنم داشتم نسبت به مثلا با قطار مسافرت کردن و به تهران رفتم و شاید به خاطر اینکه رها بودم و زیاد برام مهم نبوده که مثلا با قطار برم یا با اتوبوس و از طرفی هم با خودم در صلح بودم و آرامش داشتم ،خداوند پاسخ بهتر و با کیفیت تری را به من داد و من را با ماشین دوستم برد تهران و به اینصورت به درخواستم پاسخ داد.
برای برداشتن این ترمز ، به حرف استاد عباس منش میرسم که گفتم: جهان مثل یک سیستم عمل میکنه من هم این ترمز مخفی را داشتم ولی نمیدونستم
به خاطر همین وقتی نماز نمیخوندم اوضاع من بهتر میشد چون شرطی بودن را از ذهن خودم برمیداشتم ولی به محض اینکه شروع به نماز خواندن می کردم چون ذهنم شرطی بود مشکلات من زیاد میشد چون توقع من از خداوند بیشتر میشد
امروز دقیقا نجواهایی توی ذهنم بابت شرک اومد که تو ارزش رابطه و خوش حال بودن با خودتو نداری خیلی داشت اذیتم می کرد به قول بچه های جهان بینی چاخان. خیلی داشت اذیتم میکرد و قتی شروع کردم که یه جوری از این احساس به نفع خودم استفاده کنم. همیشه پاسخ های قرآن میخونم. شروع کردم قران خوندن تا سیستم باهام حرف بزنه و به این آیه رسیدم موسی به قوم خود گفت از خدا کمک بخواهید و صبر پیشه کنید که زمین از آن خداسعت و به هرکه از بندگانش بخواهد می دهد سوره اعراف آیه 128
الان خیلی برام جالب بود که استاد راجب قران گفتین. من به سرعت تونستم خودمو از اون فرکانس بکشم بیرون و طرز نگاهمو عوض کنم همون لحظه توی ظهر و باور کنید غروب و بعد از ظهر امروز از بهترین روزای زندگی من بود. یا عالمه احساس خوب گرفتم. یه عالمه پیشنهاد کار گرفتم. با دوستم رفتم بیرون و کلی برام بستنی و خوراکی خرید. اون خداوند جلدشو عوض کرد و از ادما اومد تا به من لذت بده. خیلی خوشحالم واقعا لحظاتم خیلی خوبه.
احساس لیاقت مهمترین چیزه ما لیاقت داریم بهترین ها برسیم چون ما از خداییم اون از ماست.
پاورقی: چقدر خونتون قشنگه هر سری یه قسمتشو رونمایی می کنین: d مطمئنم انرژی به منم میده.
استاد اگر این نظرو میخونین ازتون درخواست دارم یه مسابقه راجب روابط بزارین تا از این گنجه دانسته های خودتون و بچه ها مثل مسابقه قبلی استفاده کنیم. سپاسگزارم دوستون دارمممم همیشه خوشحال و ثروتمند و با انرژی باشین
واقعا ممنون از این فایلی که برامون گذاشتید. مثل همیشه بی نهایت لذت بردم. وسط یک کار مهم بودم که یهو ایمیل فایل جدید برام اومد. همه چیز رو کنار گذاشتم و فایل شما رو دیدم. اینقدر حرفهاتون دلنشینه که سیر نمیشم و بخاطر این دلنشینه که تک تک جملاتی از شما رو که تو زندگیم بکار بستم نتیجه های فوق العاده ای برام داشته.
راست میگید که این احساس لیاقت و ارزشمندی خیلی توی ما کمه. همین الان که داشتم فایل جدیدتون رو میدیدم یهو متوجه شدم که وقتی شما دارید خطاب به ما حرف میزنید و میگید شما که تو مسابقه شرکت کردید یا شماهایی که فلان دوره رو تهیه کردید من همش احساس میکنم که یک کسی هستم که بیرون یک کلاس ایستاده و داره به حرفهای استاد که به شاگردای خودش درس میده گوش میدم و اصلا خودم رو مخاطب شما نمیدونم. باورم نمیشه که تازه مچ این احساس رو گرفتم. این یعنی همون احساس لیاقت و ارزشمندی که توی من خیلی کمه و احساس میکنم که حتی لایق شنیدن مستقیم حرفهای شما بعنوان یک مخاطب واقعی نیستم. اولش خیلی حالم گرفته شد ولی بعد گفتم خدایا شکرت که این حسهای پنهان که وجود داره و مانع رشد من شده داره یکی یکی خودش رو نشون میده بخصوص از زمانی که روی دوره کشف قوانین دارم کار میکنم.
یک مورد دیگه هم که دلم میخواست بگم در مورد حرص زدن و اینکه فرصتها دارن تموم میشن هست. دوره بعدی که میخوام تهیه کنم دوره روانشناسی ثروت 3 هست و الان دارم روی روانشناسی ثروت 1 کار میکنم و تصمیم گرفتم وقتی که خوب به این دوره مسلط شدم و تمریناتش رو بارها و بارها انجام دادم دوره بعدی رو تهیه کنم. وقتی که در سایت اعلام شد که قیمت محصولات افزایش پیدا میکنه یهو هول شدم. گفتم برم بخرمش بزارم کنار تا قیمتش زیاد نشده. بعد دیدم که پولی که تو حساب ایرانمه یک مقداری کمه و داشتم فکر میکردم که چطوری تهیه اش کنم. یک دفعه به خودم نهیب زدم که صبر کن. مگر تو قرار نیست که این دوره رو بعدا تهیه کنی؟ الان میخوای خودت رو به دردسر بندازی چون قیمتش داره زیاد میشه. خوب بشه. درآمد تو هم قراره زیاد بشه و اینقدر زیاد که اصلا این 30 درصد ها دیگه رقم بالایی نیست. از اون موقع احساس آرامش عجیبی دارم چون حس میکنم باور فراوانی یک کمی داره خودش رو بهم نشون میده.
در آخر به دوست عزیزم فاروق تبریک میگم. من قبلا نظرشون رو خونده بودم و امتیاز هم داده بودم ولی وقتی دوباره خوندمش دیدم که واقعا جوابشون متفاوت از جوابهای دیگه است و موضوع رو از جهت عکس بقیه بچه ها بهش نگاه کرده. هدیه تون مبارک باشه و امیدوارم دوره ای که با این هدیه تهیه میکنید زندگی تون رو هر چه بیشتر زیبا کنه.
دیدگاهتون بسیار عالی بود و جواب یکی از سوال هامو دادید با این دیدگاهتون میدونید حس غریبیه احساس عدم لیاقت یا کمی حس لیاقت تا چند ساعت پیش خوب درکش نکردم ولی شما به نکته ای اشاره کردید که انگار افسار اسب لیاقت میباشد و برای لحظه ای که رهاش میکنی وارد دنیای خلاء میشی و احساست اونجا بهت میگه چقدر احساس لیاقت در درون خودت داری
. هر چه حست بهتر باشه خودت رو لایق تر میدونی و هر چه حست سرد تر باشه کمتر احساس لیاقت میکنی و بعضی وقت ها خودش رو اینقدر جذاب و متفاوت نشون میده که اگه حواست نباشه میگی این منم این اوج لیاقت منه انگار گرگیه که لباس میش میپوشه و میخواد فریبمون بده .. میدونم یکم موضوع رو پیچیده کردم ولی با اعتماد کردن به عشق الهی اونم درست میشه .. چون ما همه دنبال عشق میگردیم در بعد زمان ومکان یکی در درونشه و ازش لذت میبره و یکی در دنیای بیرون دنبالش میگرده و در حسرتش به سر میبره شاد و سربلند و سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید
با هر چه عشق میتوان نام تو را نوشت / با هر چه رود میتوان نام تو را سرود
سپاسگذار خداوندی هستم که منو به این مسیر هدایت کرد.
استاد شما گفتید که ما خودمونو لایق نمیدونیم و میریم از مثلاً فلان امام میخوایم درخواست ما رو به خدا بگه.
منم اینجوری بودم اما با استفاده از برنامه های شما بخصوص فایلهایی که در مورد خداوند بود من رو به این نتیجه رسوند که از هر کسی غیر از خدا چیزی بخوام شرک ورزیدم.
و این موضوع که از فلان امام بخوام یا بریم فلان امام زاده شفا میده از باورهای غلط و از جهل پیشینیان و خودمون بوده.
مثلاً من در همین مورد با پدرم صحبت میکردم که آقا مگه خدا نیستش که همه کارا رو انجام میده؟ پس چرا ما باید از امامان بخوایم که اونا از خدا بخوان؟
جواب پدرم این بود:
اولاً خداوند اونا رو شفیع قرار داده(البته این موضوع رو من ازش اطلاعی ندارم اگه هر کسی که این متن رو میخونه جوابش رو داره ممنون میشم بهم بگه که چنین چیزی هست یا خیر؟)
دوماً که الان فرض کن که الان تو ماشینو میخوای از من
اگه به مادرت بگی و اون از من بخواد احتمالش بیشتره بهش سوییچ بدم و اونم سوییچ رو بده بهت یا خودت مستقیم از من بخوای؟
گفتم خب از مادر بخوام و مادر از تو بخواد احتمالش بیشتره.
گفت آفرین. دقیقاً همینجوریه که چون اونا از ما به خدا نزدیکتر هستن پس احتمالش بیشتره که خدا درخواست اونا رو رد نکنه.
این حرفو کی میگه؟ کسی که بیش از ۱۰ بار قرآن رو با معنی و تفسیر خونده، اطلاعات دینیش بالاست،اطلاعات لغات فارسیش بالاست اطلاعات لغات عربیش مناسبه ، معنی و مفهوم شعرهای فارسی رو عالی توضیح میده و…
میخوام بگم آدم بیسوادی این حرفو نمیزنه. حواستون باشه بچه ها گول این موضوع رو نخورید که چون فلانی اطلاعاتش بالاست در زمینه دینی یا فلانی معلم قرآنه یا فلانی مرجع تقلیده یا فلانی مداح معروف و بلند پایه ای هستش پس اشتباه نمیکنه و حرفاشو دربست بپذیریم.
همیشه فکر کنید و با منطق چیزیو بپذیرید.
بگذریم. این باور که از بقیه بخوایم اونا از خدا بخوان ریشه زیاد داره.
از بچه گی ما دیدیم که پدر و مادرمون نظر کردن که اگه فلان اتفاق بیافته ما در راه فلان امام یه مهمونی برگزار میکنیم در مراسمهای مختلف.
یا اگه فلان امام منو شفا بده من هر سال پیاده توی دسته راه میرم.
یا هر سال خرجی میکشم.
البته بعضیا که درجه توحیدشون بالاتره میگن در راه خدا فلان چیزو نذر میکنیم.
یا مثلاً بارها رفتیم مجالس عزاداری و گفتن ما سگ فلانی هستیم. ما غلام فلان امام هستیم. ما نوکر فلان امامیم. فلان امام ارباب ماست. و….
یادمه که چند سال پیش رفته بودم هیئت (البته دیگه نمیرم) و طرف سخنرانی میکرد. این هیئت دو سال پیش یه مداح داشت که رفت سوریه جنگید با داعش و شهید شد و جز شهدای مدافع حرم شد.
یادمه سخرانه اینقدر آب و تابش میداد و حتی میگفت شهدا باید ما رو شفاعت کنن و گرنه کارمون ساختس.
میگفت میریم اون دنیا و میگیم شهید فلانی میشه ما یه دقیقه بیایم جای تو و… و اون میگه نه….(با لحن غمناکی گفت این نه رو) و یکسری زدن زیر گریه.
یا میگفتن فلان دعا نویسه کارش خیلی درسته بریم پیش اون و دعا بنویسه کارمون راه بیافته.
من خودمو یادمه که برام تا دلت بخواد مادرم دعا گرفته بود.
تعدادیش همراهم بود ، تعدادیش توی بالشم و تعدادیشم توی خونه.
یادمه که منو بردن پیش یه دعا نویس و حدود ۲۰ تا دعا نوشت و گذاشته بود داخل یه مشما و گفت یه کمربند درسته کنم و اونا رو ببندم به کمرم????
گفتم یا پیغمبر من نمیتونم
واسه همین اینا رو تقسیم کردن و هر کدوم رو یه جایی گذاشتن.
بعضی وقتا که خسته میشدم این دعاها رو با خودم حمل کنم به پدرم میگفتم حالا چی میشه من اینا رو با خودم نداشته باشم و یادمه با فریاد میگفت اگه تا حالا همراهت نبود این دعاها مُرده بودی.
اینو کی میگه؟ کسی که اطلاعات قرآنیش بالاست.
خلاصه آقا من که با استاد آشنا شدم و فایلای رایگانو گوش کردم گفتم خدا برای اینکه از من حفاظت کنه نیازی به آویزون کردن این دعاها نداره.
دعاها رو درآوردم و انداختم کنار و از اون موقع تا الان حتی یک اتفاق ناگوار برام نیافتاد.
اینم از داستان من.
و اما میخوام بگم ما بمباران شدیم با این چیزها و به قول استاد خدا رو دارای ویژگی های انسانی میبینیم.
شاد و پیروز و ثروتمند باشیم و ایشالا منم زودتر برم آمریکا پیش استاد.
اونجا لایو اینستا میزارم با استاد، همه مستقیم استادو ببینید و سوالاتتونو بپرسید????
استاد سرمو میزنه اونوقت???????
سلام دوست عزیز. کامنتتون فوق العاده بود.
در مورد شفاعت فایل زیر رو نگاه کنید:
https://elmeservat.com/fa/scrutiny-of-alis-31th-letter/
بنام خداوند یکتا
سلام به همه دوستان عزیزم
خواستم گذشته خودم رو واستون به اشتراک بزارم
من سال گذشته(98) توی بیزینسی که داشتم که البته یک شرکت بود و حدود ۲۵ نفر کارمند داشتم ورشکسته شدم
البته این ورشکستگی من یکدفعه ای نبود و حدود دوسال بود که بیزینسم مثل یخ داشت آب میشد
و من همیشه به این موضوع فکر میکردم که چرا من
که ادم خلاقی هستم ادم توانمندی هستم قلب مهربونی دارم ، ادم بخشنده ای هستم چرا چرا توی شغلم موفق نمیشم چرا از لحاظ مالی رشد نمیکنم و مثل یک مرداب بیشتر دارم غرق میشم
و واقعا حدود دو سال بود که داشتم روی این موضوع فکر میکردم و بدنبال دلایلش بودم
میدیدم که خیلی از همکارانم با این که توانایی های خاصی ندارن و حتی از هیچ کدوم از روشهای بازاریابی و تبلیغات من استفاده نمیکنن دارن هر روز ثروتمندتر و موفق تر میشن
توی این دو سه سال اخیر خیلی سختی کشیدم از لحاظ روحی واقعا اسیب دیدم
خیلی از خدا کمک خواستم چون واقعا در خودم توانایی کارهای بزرگ رو میدیم ولی یک چیزی درست نبود
تا اینکه به لطف خدا ورشکست شدم !!
واقعا سپاسگزار خدا هستم که اتفاقات به ظاهر بد گذشته من رو به مسیر آگاهی هدایت کرد
من رو با قوانین آشنا کرد
و من دیدم که چقدر چقدر واقعا چقدر باورهای اشتباه و محدود کننده ای داشتم
وقتی ورشکست شدم بده کار شدم حدود دو هفته افتادم توی خونه و از لحاظ روحی روانی خیلی اوضاع بدی داشتم،طلبکارها مرتب روی تلفنم زنگ میزدن و واقعا من که ادم خیلی خوش حساب و معتبری بودم داشتم با شرایط سختی دست و پنجه نرم میکردم، هیچ وقت یادم نمیره روزی که توی ماشین نشسته بودم و بارون هم میومد، زنگ زدم به همسرم و گریه میکردم ، از ته دل گریه میکردم ، اونجا بود که احساس کردم واقعا قلبم شکست واقعا یک حس عجیبی درون من شکل گرفت و من تصمیم گرفتم که زندگیم رو تغییر بدم
بچه ها همین سال ۹۸ برای من این مسائل پیش اومد تا اینکه دیدم اینطوری نمیشه باید حرکت کنم باید بلند بشم و دوباره شروع کنم
تا اینکه بطور اتفاقی با این قوانین آشنا شدم و هرچقدر کار میکردم متوجه میشدم که دلیل تمام اتفاقات گذشته برای من چه باورهایی بوده
واقعا باورها و ترمزهای محدود کننده ی سختی داشتم
ولی روی خودم کار کردم خیلی زمان گذاشتم
هر روز امیدم بیشتر میشد
هر روز اتفاقات جدیدی رخ میداد
بده کاری هام رو بصورت معجزه آسایی پرداخت کردم
بیزینس جدیدم رو که کار املاک هست که شغل پدریم بود و خودم هم قبلا بصورت پاره وقت کار میکردم ایندفعه با باورهای جدید شروع کردم
درامدهای غیر منتظره ای وارد زندگیم شد
ارتباط عجیبی با خداوند پیدا کردم
کلا یه آدم دیگه شدم
خیلی باورهای اشتباهی داشتم
بچه ها همین الان که دارم اینارو میگم اشک شوق توی چشمام جمع شده چون واقعا سپاس گذار خداوندم به خاطر تمام اتفاقات به ظاهر بد گذشته
خیلی خوشحالم که این شرایط رو تجربه کردم
چون الان خیلی بهتر خواسته هام رو پیدا کردم
تصویر زیبایی از آینده برای خودم دارم و میخوام بهتون بگم ایمان داشته باشید که قوانین بدون شک و بدون خطا عمل میکنه و ما هستیم که صد در صد زندگیمون رو بدون هیچ عوامل بیرونی خلق میکنیم
نمیدونم شاید یک روز داستان زندگیم رو بصورت کتاب نوشتم چون واقعا اتفاقات زیادی رو تجربه کردم که خودش یک کتاب میشه
امیدوارم که خداوند هدایتمون کنه و همه در مسیر خواسته هامون قرار بگیریم
با سلام خدمت استاد عزیزم
بنام خدایی که حامی منه در مسیر تغییر باورها
نکات این فایل :
1.ما باید به فکر عمل کردن به اون چیزهایی باشیم که بر زبان میاریم تا نتیجه بگیریم
2. خداوند ی انسان نیست ی چیزی مثل ی کدخدای قدرتمند خداوند ی انرژیه ی سیستمه که داره طبق یکرس قوانین جهان رو مدیدریت میکنه
3. باید برای درخواست کردن از خداوند دنبال واسطه نباشیم و خودمون هر چی میخوایم رو درخواست کنیم چون به دنبال واسطه بودن یعنی احساس بی لیاقتی
4. اگر بتونیم این باور خواستن یا نخواستن خداوند رو از ذهنمون بیاریم بیرون اتفاقات خیلی خوبی رو تجربه میکنیم چون این ما هستیم که اتفاقات زندگیمون رو رقم میزنیم و کار خداوند فقط هدایت کردن طبق انتخاب ماست
5. خداوند ما رو خالق زندیگی خودمون قرار داه و همه چیز رو مسخر ما کرده
6. به میزانی که خودمون رو ارزشمند میدونیم جهان هم به همون میزان به ما نعمت و ثروت میده
7. لیاقت ما از کودکی گره خرده به یکسری شرایط
8. ما میتونیم چیزهای زیادی رو با هم داشته باشیم بدون اینکه مجبور باشیم چیزی رو از دست بدیم
9. ما همین جوری که الان هستیم لیاقت داشتن همه چیز رو داریم سوای از اون اشتباهات و خطاهایی که کردیم
10. اینکه ما بخوایم خداوند ی ثروتی رو بهمون بده تا به دیگران بدیم ازش احساس گناه و بی ارزشی توش هست
11. اگر باورهای مخربمون رو شناسایی کنیم و تغییرشون بدیم همه چیز به طور طبیعی وارد زندگیمون میشه
12. ما خودمون با باورهامون جلوی ورود نعمت ها رو به زندگیمون گرفتیم و گرنه همه چیز به وفور توی جهان هست و ما میتونیم دریافتش کنیم
13. استاد از زمانی که احساس ارزشمندی رو در خودش ایجاد کرد همه جهنبه های زندگیش تغییر کرد
14. هر جایی که نعمتی رو دریافت نیمکینم یهنی توش باور مخرب داریم
15. کمک کردن به دیگران باید با این باور باشه که جریان ثروت توی زندگیمون بیشتر بشه نه تغییر زندگی دیگران
16. اونی که کمکی میکنه در اصل داره به خودش کمک میکنه
17. اونی که کمک رو دریافت میکنه بسته به باورهاش میتونه از اون کمکه استفاده کنه برای پیشرفت یا برای تخریب خودش
18. کار عملی با نیت اشتباه جواب نمیده
19. اگر ما خدای درست رو باور کنیم توانایی های خودمون رو باور کنیم اونوقت جهان مثل موم توی دستهای ما قرار میگیره
20. اگر باورها درست بشه ورودی ها کنترل بشه خروجی هم مناسب میشه
21. نتیجه کار کردن روی باورها احساس خوبه اگر احساسه داره خوب میشه یعنی در مسیر درست هستیم
و اما تجارب من از این نکات :
من قبل از آشنایی بااستاد به ی سری از نزدیکانم کمک میکردم اما با دلسوزی و به قصد بهتر کردن زندگی اونها
حتی احساس گناه هم میکردم که چرا من وضعیت مالی خیلی عالی ندارم که بتونم ی قسمتی از مالم رو به اونها بخشم تا وضعیت زندگی اونها تغییر کنه و این قضیه سالها من رو رنج میداد . اونقدر که به فکر کمک کردن به دیگران با نیت تغییر دادن زندگی اونها بودم که خودم رو فراموش کرده بودم
بعد از آشنایی با استاد و کار کردن روی خودم خیلی از میزان اون دلسوزی کم شده و پذیرفتم تا حد زیادی که من مسولیتی در قبال زندگی دیگران ندارم
الان اگر کمکی میکنم دقیقا با این نیته که خداوند جریان ثروت رو توی زندگی من زیاد کنه نه با نیت عوض کردن شرایط اونها
من هم از زمانی که شروع کردم به کار کردن روی ذهنم و ایجاد احساس لیاقت و ارزشمندی درآمدم نسبت به قبل خیلی بهتر شده بدون اینکه من کار فیزیکی خاصی رو انجام بدم و خداوند خودش داره حساب من رو پر میکنه
الان مدتیه که متوجه شدم که حساب من هیچ وقت خالی نمیمونه و به محض اینکه خالی میشه خداوند سریع پر ش میکنه البته پر منظورم در حد مدار خودمه نسبت به قبل خودم توی این زمینه خیلی بهتر شدم
و این تغییرات رو مدیون این آگاهی ها و کار کردن روی خودم میدونم و تغییراتی که تونستم در دیدگاهم نسبت به خداوند بدم به این معنی که اگر من روی خداوند حساب کنم و به اون تکیه کنم اون کارها رو برام انجام میده
سپاسگزارم استاد که روش درست زندگی کردن رو دارم از شما یاد میگیرم
وااااای واااای واااای-
استاد واقعا این حرفا داره دیوونم میکنه- الان من نصف فایلو گوش کردم ولی استپ زدم بیام کامنت بذارم-
واقعا ما چقدر کافریم الان دارم میفهمم ک چقد ما مشرکیم نسبت به خالقمون- استاد یعنی تمام حرفاتون داره مثل یه بیل تو باغچه ترمزهای ذهنمو رو میکنه – اخه شما نگاه کنید ما روزی چندبار ایشالله ایشالله یا اگه خدا بخدا اینجوری میشه یا نمیشه و ازین طور حرفا میزنیم-
چقدر ما از این قانونا دوریم ک تازه داریم میفهمیم اصلا این کلمه ک قبل از هرکاری یا صحبتی ناخوداگاه یاد گرفتیم بگیم ایشالله چقدررررر ترمز مهمی داره- که یعنی ما خودمون هیچ کاره ایم- درصورتی که خدا مارو افریده تا خودمون خلق کنیم-
استاد واقعا ازت ممنونم- تو بهترینی- این سایت این فضا این جمع این دوستان هیچ جای دنیا مثلش نیست-
هنوزم دارم محکم میزنم به پیشونیم که چقدر ما تو ذهنمون ترمز داریم حتی تو تک تک دقیقه های زندگیمون میتونیم ترمز پیدا کنیم-
بازم ممنونم که این همه آگاهی خوب رو داریم بین هم تقسیم میکنیم- مطمئنن ما جزئی از بهترین های دنیا هستیمو میشیم-
فرمانروای قدرتمند دنیا شکرتتتتتتتت??
اگر این جمله ی عربی ان شاالله رو از جملاتی که بر زبان میاریم حذف کنیم و در عوض معنای معادل درستش رو به زبان فارسی استفاده کنیم نه تنها ترمز برداشته میشه بلکه خیلی کمک کننده میشه، “اگر در حیطه ی قوانین خداوند باشد”، اینجوری دائم قانون هم بهمون یادآوری میشه.
سلام دوست گرامی.سپاس فراوان به ترمز خیلی مهمی اشاره کردید.شاد وپیروز باشید
درود به دوستان گلم و استاد عزیزم که همیشه حرفاش ناب نابه
از تمامیه دوستان همفرکانسیمم تشکر میکنم که اینقدر عالی جواب دادن و برنده واقعی واقعا هممونیم
حسم بهم گفت در مورد یه سری چیزا بیام حرف بزنم که تازه بهش رسیدم و بینهایت زندگیمو متحول کرده و مهمتر از همه منو به احساس فوق العاده عالی رسونده
من مدت زیادیه ذهنم درگیره 30میلیون بدهی ای که برام یه سال پیش سر یه سری تصمیمم ایجاد شد و اون باعث شد که یک سال رو نتونم با حس خوب در مورد مسائل مالی باشم و همیشه وجودمو درگیر خودش کرده بود و از اونجایی که بدهیم به افراد نزدیک و خانوادم بود من به جایی رسیده بود که حتی نمیتونستم جلوشون ظاهر بشم و یه جورایی سعی میکردم ازشون دور بشم تا مبادا بهم بگن پولشونو میخوان اما مدتی بود که از اول سال روی باورام کار میکردم که استارتش با خوندن کتاب رویاهایی که رویا نیستن باعث شد حسم بهتر بشه و قانونو بهتر درک کنم و با کار کردن روی باورهام و ادامه دادن به تغییر باورهام با گوش دادن چندین باره فایلای رایگان و فایل های ثروت 1 که شاید هر جلسه رو بیشتر از 50بار گوش میدم و هنوز اوایل جلسات ثروت1 هستم و همینطور فکر کردن در مورد تک تک حرف ها و جلسات استاد و با صحبت کردن در مورد قانون با همسرم که همفرکانسیه فوق العاده ای برام هست و تکرارو تکرار این رویه ، اتفاقات به طور عالی ای به نفعم تغییر کرده و میکنه
وقتی در مورد ترمزها در جواب سوال استاد که فکر کردم و پاسخش رو ارسال کردم همون لحظات به این فکر فرو رفتم که در مورد بدهی هام چه ترمزی وجود داره..
یاد حرفای استاد افتادم که وقتی شما روی باورهات کار میکنی و باورهاتو پله پله تغییر میدی همه چیز خودبخود شروع میکنه به تغییر کردن و یا اینکه شما تو بدترین شرایط هم که باشی میتونی خودتو به احساس خوب برسونی اگه باورها و نگاه درست نسبت به اون شرایط داشته باشی و میتونی همواره تو بدترین شرایط حالت و حست خوب باشه (که این رو من خیلی نمیتونستم درک کنم و حس میکردم نمیفهممش که چطور میشه آدم 30 میلیون بدهی به کسایی که همیشه میبینیشون داشته باشی و حست خوب باشه)
کاری که کردم این بود که شروع کردم به فکر کردن به اینکه من چه ترمزایی نسبت به بدهی هام دارم که باعث میشه من نسبت به این شرایطم حسم خوب نباشه
ترمزایی که پیدا کرده بودم جالب بود
یکی این بود که من چون هنوز نمیتونستم بدهی هامو پرداخت کنم و همینطور که زمان میگذشت چون ارزش پول ایران داره پایین میاد 30میلیون سال پیش الان 10میلیون هم نمیارزه چون اونا چیزایی که پارسال میتونستن با اون پولی که به من دادن بخرن امسال نمیتونن و حس بدی داشتم و حس میکردم من ظلم کردم بهشون با قرض کردن پولشون و آدم بدی هستم و هرچی میگذشت این حس بیشتر میشد و جالبیش اینه که این زنجیر بودن باعث شده بود من تصمیم به کارهایی که اصلا دوس نداشتم گرفتم و 2-3جا رفتم کار کردم تا هرچه سریعتر بدهی ها رو بدم و راحت شم تا بعد بچسبم به علاقم و هدف اصلیم که بسکتباله
اما اون کارها که هرکدوم رو چند ماه انجام دادم باعث نشد بدهی هامو بدم ولی فقط منو محکم تر کرد که باید فقط و فقط به علاقم توجه کنم و زمانمو براش بزارم و نزدیک 1ماهه که کلا فقط تمام زمان و انرژیمو برای علاقم میزارم که خیلی خوب هم توش هر روز شرایطم بهتر میشه
برگردیم به ترمز ذهنیم در مورد بدهی که با اینکه علاقمو شروع کردم اما هنوز گوشه ذهنم بود و همش احساسش میکردم
وقتی فهمیدمش اومدم فکر کردم که چه باوری داشته باشم که با وجود این بدهی به احساس خوب برسم که یه دیگ تو ذهنم صدا کرد که تو میتونی برای اینکه حست خوب باشه و با خیال راحت و بدون زنجیر بودن پام رو هدفم تمرکز کنم این بود که من میتونم ارزش پولشون رو به دلار اون موقع که قرض کردم حساب کنم و الان همون مقدار دلار رو بهشون بدم و اینجوری ارزش پولشون پایین نیامده و با دلار بدهیهامو پرداخت میکنم از اونجایی هم که باورایی خوبی دارم میسازم که من درامدم به دلار خواهد بود و مطمئنم به درامدم از بسکتبال ، و براحتی ارامشی در وجودم ایجاد شده که من میتونم در زمان خودش با طی شدن تکاملم با خیال راحت تمام بدهی ها رو با دلار پرداخت کنم تا اینجوری کسی ضرر نکنه و منم به مهمترین چیزی که الان نیاز داشتم حس خوب و اعتمادبنفس برسم
خداروشکر شرایط جوری هم برام رقم خورده که هیچ کدوم نیاز خیلی خاصی به پولی که بهم دادن ندارن و من میتونم با ارامش به بسکتبالم ادامه بدم و هر روز روی باورای قدرتمندکننده کار کنم و جالبه که هر روز داره فشار ها روم کمترو کمتر میشه هم توی ذهنم فشارا حل میشه که اولش هم همینه و بعد شرایط و محیط اطرافم به نفعم رقم میخوره
الان بهتر درک میکنم که ادم میتونه تو همون شرایط به ظاهر بد یا سخت به موضوعات جوری نگاه کنه که به حس خوب برسه و احساس خوب و اعتمادبنفس و ارامش داشته باشه
و الان حس اینو دارم که الان از لحاظ مالی آدمی آزاد و رها و بدون بدهی هستم و پاهایی که زنجیر کرده بودم آزاد شدن و میتونم با سرعت و قدرت بِدَوم
و خداروشکر خودمو از این غل و زنجیر فکری رها کردم و خدارو بینهایت بابت این آرامش الانم سپاسگذارم و خداروشکر که این قوانین بی نظیر رو داریم که میتونیم زندگیمون رو همونطور که میخوایم خلق کنم و بسیار سپاسگذارم ازت سید حسین عزیز که این قوانین رو به من هدیه دادی
از شما دوست عزیزم هم که این کامنت رو خوندی سپاسگذارم
در پناه الله یکتا شادو سلامتو ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشین
سلام دوست عزیز
با تشکر از دیدگاه تون و ترمز هایی که مطرح کردید خیلی بهم کمک کرد بخصوص جمله” ادم میتونه تو همون شرایط به ظاهر بد یا سخت به موضوعات جوری نگاه کنه که به حس خوب برسه و احساس خوب و اعتمادبنفس و ارامش داشته باشه” خداروشکر به خاطر وجود این سایت عالی و استاد عزیزم و دوستان عالی
به نام خدای هدایتگر مهربانم
سلام به همه عزیزانم
اول از همه تشکر میکنم به خاطر یاد اوری و مرور این اصل های مهم این اگاهیهای ناب
خدای من شکرت به خاطر هدایتها
باز هم یاداوری و تذکر دادن در عمل کردن و اجرا کردن به اگاهیها
خدای من شنیدم پیغامتو که قرار یکسری اتفاقات بیفته و تغییراتی ایجاد بشه با این شکل فکر کردنها و عمل این آگاهیها و مشتاقانه ادامه میدم و در مسیر میمانم تا رسیدن به اون تغییر وحی شده
من خودمم قبل ترها این نذر ها و این تفکرات داشتم که خدا به من بده منم به بقیه، به خیریه و فامیلمون که از نظر مالی ضعیفه ،و نمیدونم دلیل این نذرها چی بود
اما الان میگم خدای من به همه میده نیازی نیست که به من بده تا من به بقیه بدم خدای من اینقدر عادل هست و عدالت داره که هر کسی که لایق پول و ثروت باشه بهش بده و هر کسی هم که نباشه نه
حالا کی لایقه؟هر کسی خودش رو لایق بدونه هر کسی که برای خودش ارزش قایل
چقدر میده؟به همون اندازه ای که خودش رو لایق بدونه
و این یعنی عدالت یعنی خودم میتونم معلوم کنم که ثروتمند و یا فقیر باشم یعنی خودم خالق زندگی خودم هستم هر طوری که دوست دارم بسازم زندگی خودم رو
اما برای زندگی دیگران من هیچ کاری نمیتونم بکنم و هیچ تاثیری ندارم مگر اینکه خودشون بخوان و وقتی خودش بخواد خداوند هست
خداوند در قران درمورد انفاق کردن گفته ،اما انفاق کردن به خاطر خودم نه به خاطر کمک به دیگران به خاطر باور فراوانی در وجود من به خاطر حس خوب ثروتمند بودن در وجود من و برای رسیدن خودم به ثروتهای بیشتر و جاری شدن ثروت و نعمت در زندگی من
اگر من از روی دلسوزی و ترحم به کسی کمک کنم این باعث از دست دادن نعمتها و دریافت بیشتر این حس در من میشه
(عمل مهم نیست نیت مهمه )جمله ی زیباییه
مدام به خودم یاداوری کنم و تکرار کنم که من ارزشمندم من لایق بهترین زندگی بهترین مکان بهترین ادم برای رابطه ام
تمرین
هر کجا که نمیتونم نعمتی دریافت کنم باید کد مخرب رو پیدا میکنم(باور محدود کننده کدام)؟
اساس جهان بر ثروتمند بودنه خداوند هم میخواهد که من ثروتمند شوم پس مشکل اصلی در درون منه که جلوی دریافت ثروت و نعمت خداوند به سمت من رو میگیره
وقتی خودمو تواناییهای خودم رو قبول کنم وقتی خدای خودم رو قبول داشته باشم و ورودیها رومناسب داشته باشم باورهای درست بزارم قلبم احساسش خوب میشه.وقتی سعی میکنم جوری نگاه کنم که داره احساسم خوب میشه یعنی دارم باورهامو بهتر میکنم و راه حل عملی شده
وقتی حالم خوبه قلبم مطمینه و ارومه یعنی باورها داره کار میکنه
حالت بد شد یعنی کد مخرب داره اجرا میشه و با توجه به احساسم میتونم بفهمم که در مسیر درست با باورهای درست هستم یا نه
خدای من بینهایت به خیری که از تو برسه محتاجم
خدای من ، هدایتم کن به راه کسانی که به انان نعمت داده ای
امین یا رب العالمین
در پناه خدای مهربونم باشید
سلام به خانواده بسییییار صمیمی عباس منش عزیز.
دیروز به سمت این فایل هدایت شدم.
چه آگاهی های نابی
الحق و الانصاف نمیتونیم هیچ جای دنیا این آگاهی ها رو دریافت کنیم.
یا رب به خاطر هدایتمون به سمت استاد عباس منش و الهامات بسیار پر ارزشت که هر لحظه نصیب ما میکنی ازت ممنونم.
امروز صبح که این فایل رو دوباره گوش می دادم، یه سوال برام پیش اومد.
ما درخواستمون رو از خداوند میکنیم با اصل توحید، تجسم میکنیم که برآورده شده، سپاسگزاری واقعی رو انجام میدیم و روی باور هامون کار میکنیم و…و خداوند با بیشمار راههای مختلف ما رو به درخواستمون میرسونه.
حالا سوال؟
در راه رسیدن به هدفمون اتفاق افتاده که ما در نظر داشتیم مثلا از تبریز به تهران برویم، همه کارهای بالا رو انجام دادیم ولی…. ولی وقتی با ذهن منطقیمون میریم بلیط قطار بگیریم، یهو مسئول گیشه میگه آقا بلیط قطار تموم شد و ما بر اصل آموزه های استاد عباس منش احساسمون رو خوب میکنیم.، و میگین توو هر کاری یه خیریتی هست و با ذهن منطقیمون میریم دنبال بلیط اتوبوس…
و شوکه میشیم که چرا اتفاقی میافته که حتی بلیط اتوبوس هم نمیتونیم تهیه کنیم.
و باز میگیم که توو هر کاری یه خیرتی هستش و احساسمون رو خوب میکنیم.
تا ساعت ۱۲ شب الاف میمونیم و یهویی یکی از دوستانمون زنگ میزنه که فلانی با ماشین خودم میخوام برم تهران، میایی با هم بریم و اون موقع میگیم خدایا شکرت که توو هر کاری یه خیرتی بود و این نتیجه تقوا و کنترل ذهن است.
اما آیا قانون این نبود که ما مختار و خالق آفریده شده ایم و هر تقاضایی از رب جهانیان بکنیم در همان لحظه اجابت میشود؟ پس چرا میخواهیم که بلیط بخریم و گیرمان نمیآید، میگوییم در هر کاری خیرتی است؟
آیا این خیرت مختار بودن و خالق بودنمان را منفک نمیکند؟
جواب خدا
نه
هرگز
چون اگر ایمان به عمل تبدیل شود، شخص مسیر و وسیله و جزئیات را برای رسیدن به هدف مشخص نمیکند.
و در آن موقع خداوند با راحتترین و لذت بخشترین راه و وسیله تو را به هدف میرساند.
پس در هر کاری خیرتی است یعنی دستان خداوند را برای رساندن نعماتش به ما باز بگزاریم.. وقتی این جواب رو از خداوند گرفتم خیییلی لذت بردم.
خیلی وقته روی باور داشتن لیاقت برای همصحبتی با خدادکار میکنم… و با قانون تکامل هر روز با خدا صمیمی تر میشیم و خدایا ممنونم.
استاد اینا نتیجه گوش دادن به الهامات شماست.
ممنون که هستی
بهترینها رو برای تمام خانوادههای عزیز در جهان ، مخصوصا خانواده محترم و صمیمی عباس منش ارزو میکنم.😘😘😘😘
سلام دوست عزیزم
ممنونم از آگهی نابی که به اشتراک گذاشتید و به سوال عالی پاسخ دادید
دوست داشتم من هم از دیدگاه خودم به این سوال پاسخ بدم،
سوال؛
من خواسته ای را دارم مشخص و و طبق اینکه ما خالقیم این خواسته را میخوام خلق کنم مثلا همون رفتن به تهران با قطار،اما نمیشود و در نهایت با ماشین دوستم میرم، پس این کجاش خلق کردنه؟من خواستم با قطار برم اما چرا با ماشین دوستم شد؟
پاسخ;
درخواست من در همون لحظه اجابت شد و به میزانی که من گیر و مانع ذهنی نداشته باشم برای دریافت خواسته ام، میتوانم آن را سریعتر دریافت کنم و با کیفیت تر دریافت کنم
حالا دلیل اینکه با قطار نشده شاید من مانعی در ذهنم داشتم نسبت به مثلا با قطار مسافرت کردن و به تهران رفتم و شاید به خاطر اینکه رها بودم و زیاد برام مهم نبوده که مثلا با قطار برم یا با اتوبوس و از طرفی هم با خودم در صلح بودم و آرامش داشتم ،خداوند پاسخ بهتر و با کیفیت تری را به من داد و من را با ماشین دوستم برد تهران و به اینصورت به درخواستم پاسخ داد.
امیدوارم مفید بوده باشه.
موفق باشید دوست عزیزم.
سلام به نظر من این دیدگاه میتونه دو تا باور منفی درونش مخفی شده باشه که به اصطلاح ترمز موفقیت میشه
1.خدا رو به دید شرطی میبینیم
2.یه نوع معامله کردن با خداس
که اگر خدایا پسر خوبی باشی و به من ثروت بدی منم به بنده هات کمک خواهم کرد.که هر دو در تضاد با رزاقیت خداست.
سلام دوست عزیز
برای برداشتن این ترمز ، به حرف استاد عباس منش میرسم که گفتم: جهان مثل یک سیستم عمل میکنه من هم این ترمز مخفی را داشتم ولی نمیدونستم
به خاطر همین وقتی نماز نمیخوندم اوضاع من بهتر میشد چون شرطی بودن را از ذهن خودم برمیداشتم ولی به محض اینکه شروع به نماز خواندن می کردم چون ذهنم شرطی بود مشکلات من زیاد میشد چون توقع من از خداوند بیشتر میشد
ممنونم دوست عزیزم
خدایا شکرت که به این کامنت زیبا هدایتم کردی
به نام خداوند بخشنده مهربان
امروز دقیقا نجواهایی توی ذهنم بابت شرک اومد که تو ارزش رابطه و خوش حال بودن با خودتو نداری خیلی داشت اذیتم می کرد به قول بچه های جهان بینی چاخان. خیلی داشت اذیتم میکرد و قتی شروع کردم که یه جوری از این احساس به نفع خودم استفاده کنم. همیشه پاسخ های قرآن میخونم. شروع کردم قران خوندن تا سیستم باهام حرف بزنه و به این آیه رسیدم موسی به قوم خود گفت از خدا کمک بخواهید و صبر پیشه کنید که زمین از آن خداسعت و به هرکه از بندگانش بخواهد می دهد سوره اعراف آیه 128
الان خیلی برام جالب بود که استاد راجب قران گفتین. من به سرعت تونستم خودمو از اون فرکانس بکشم بیرون و طرز نگاهمو عوض کنم همون لحظه توی ظهر و باور کنید غروب و بعد از ظهر امروز از بهترین روزای زندگی من بود. یا عالمه احساس خوب گرفتم. یه عالمه پیشنهاد کار گرفتم. با دوستم رفتم بیرون و کلی برام بستنی و خوراکی خرید. اون خداوند جلدشو عوض کرد و از ادما اومد تا به من لذت بده. خیلی خوشحالم واقعا لحظاتم خیلی خوبه.
احساس لیاقت مهمترین چیزه ما لیاقت داریم بهترین ها برسیم چون ما از خداییم اون از ماست.
پاورقی: چقدر خونتون قشنگه هر سری یه قسمتشو رونمایی می کنین: d مطمئنم انرژی به منم میده.
استاد اگر این نظرو میخونین ازتون درخواست دارم یه مسابقه راجب روابط بزارین تا از این گنجه دانسته های خودتون و بچه ها مثل مسابقه قبلی استفاده کنیم. سپاسگزارم دوستون دارمممم همیشه خوشحال و ثروتمند و با انرژی باشین
ثریا مرادی 97/8/3
سلام استاد عزیز
واقعا ممنون از این فایلی که برامون گذاشتید. مثل همیشه بی نهایت لذت بردم. وسط یک کار مهم بودم که یهو ایمیل فایل جدید برام اومد. همه چیز رو کنار گذاشتم و فایل شما رو دیدم. اینقدر حرفهاتون دلنشینه که سیر نمیشم و بخاطر این دلنشینه که تک تک جملاتی از شما رو که تو زندگیم بکار بستم نتیجه های فوق العاده ای برام داشته.
راست میگید که این احساس لیاقت و ارزشمندی خیلی توی ما کمه. همین الان که داشتم فایل جدیدتون رو میدیدم یهو متوجه شدم که وقتی شما دارید خطاب به ما حرف میزنید و میگید شما که تو مسابقه شرکت کردید یا شماهایی که فلان دوره رو تهیه کردید من همش احساس میکنم که یک کسی هستم که بیرون یک کلاس ایستاده و داره به حرفهای استاد که به شاگردای خودش درس میده گوش میدم و اصلا خودم رو مخاطب شما نمیدونم. باورم نمیشه که تازه مچ این احساس رو گرفتم. این یعنی همون احساس لیاقت و ارزشمندی که توی من خیلی کمه و احساس میکنم که حتی لایق شنیدن مستقیم حرفهای شما بعنوان یک مخاطب واقعی نیستم. اولش خیلی حالم گرفته شد ولی بعد گفتم خدایا شکرت که این حسهای پنهان که وجود داره و مانع رشد من شده داره یکی یکی خودش رو نشون میده بخصوص از زمانی که روی دوره کشف قوانین دارم کار میکنم.
یک مورد دیگه هم که دلم میخواست بگم در مورد حرص زدن و اینکه فرصتها دارن تموم میشن هست. دوره بعدی که میخوام تهیه کنم دوره روانشناسی ثروت 3 هست و الان دارم روی روانشناسی ثروت 1 کار میکنم و تصمیم گرفتم وقتی که خوب به این دوره مسلط شدم و تمریناتش رو بارها و بارها انجام دادم دوره بعدی رو تهیه کنم. وقتی که در سایت اعلام شد که قیمت محصولات افزایش پیدا میکنه یهو هول شدم. گفتم برم بخرمش بزارم کنار تا قیمتش زیاد نشده. بعد دیدم که پولی که تو حساب ایرانمه یک مقداری کمه و داشتم فکر میکردم که چطوری تهیه اش کنم. یک دفعه به خودم نهیب زدم که صبر کن. مگر تو قرار نیست که این دوره رو بعدا تهیه کنی؟ الان میخوای خودت رو به دردسر بندازی چون قیمتش داره زیاد میشه. خوب بشه. درآمد تو هم قراره زیاد بشه و اینقدر زیاد که اصلا این 30 درصد ها دیگه رقم بالایی نیست. از اون موقع احساس آرامش عجیبی دارم چون حس میکنم باور فراوانی یک کمی داره خودش رو بهم نشون میده.
در آخر به دوست عزیزم فاروق تبریک میگم. من قبلا نظرشون رو خونده بودم و امتیاز هم داده بودم ولی وقتی دوباره خوندمش دیدم که واقعا جوابشون متفاوت از جوابهای دیگه است و موضوع رو از جهت عکس بقیه بچه ها بهش نگاه کرده. هدیه تون مبارک باشه و امیدوارم دوره ای که با این هدیه تهیه میکنید زندگی تون رو هر چه بیشتر زیبا کنه.
سلام دوست عزیز
دیدگاهتون بسیار عالی بود و جواب یکی از سوال هامو دادید با این دیدگاهتون میدونید حس غریبیه احساس عدم لیاقت یا کمی حس لیاقت تا چند ساعت پیش خوب درکش نکردم ولی شما به نکته ای اشاره کردید که انگار افسار اسب لیاقت میباشد و برای لحظه ای که رهاش میکنی وارد دنیای خلاء میشی و احساست اونجا بهت میگه چقدر احساس لیاقت در درون خودت داری
. هر چه حست بهتر باشه خودت رو لایق تر میدونی و هر چه حست سرد تر باشه کمتر احساس لیاقت میکنی و بعضی وقت ها خودش رو اینقدر جذاب و متفاوت نشون میده که اگه حواست نباشه میگی این منم این اوج لیاقت منه انگار گرگیه که لباس میش میپوشه و میخواد فریبمون بده .. میدونم یکم موضوع رو پیچیده کردم ولی با اعتماد کردن به عشق الهی اونم درست میشه .. چون ما همه دنبال عشق میگردیم در بعد زمان ومکان یکی در درونشه و ازش لذت میبره و یکی در دنیای بیرون دنبالش میگرده و در حسرتش به سر میبره شاد و سربلند و سعادتمند و ثروتمند در دنیا و آخرت باشید