آنچه از سفر به لاس وگاس آموختم
آدمهای زیادی به خاطر باورهای محدودکنندهشان نتوانستهاند حتی با وجود تلاش بسیار به موفقیت مورد نظرشان برسند. به همین دلیل به این نتیجه رسیدهاند که موفقیت امری شانسی است.
آنها فکر میکنند تنها راه ثروتمند شدن برای آنها،برنده شدن در قرعه کشی، لاتاری، قمار و … است. به همین دلیل است که همواره از هر فرصتی برای امتحان کردن بخت و اقبال خود استفاده میکنند.
به همین دلیل مشتری پر و پا قرص رمالها، دعانویسها، کف خوانها و قربانی ترفندهایی به نام پونزی هستند.
در حالیکه جهان راه خودش را میرود و پیرو قوانین خودش است.
اگر ما آدمهای باهوشی باشیم، به جای تلاش برای برنده شدن در قرعه کشی یا لاتاری و …، سعی میکنیم تا به کمک شناخت قوانین جهان و تبعیت از آنها به اهداف مان برسیم.
یکی از مهمترینِ این قوانین این است که:
مهم نیست شما چه خواستههایی داری، بلکه مهم این است که چه باورهایی درباره آن خواسته داری. مهم نیست چه کلماتی بر زبان میآوری، مهم این است که چه فرکانسی درباره آن خواسته به جهان ارسال میکنی. زیرا در جنگ میان خواستهها و باورها، همواره باورها پیروزند. زیرا جهان به فرکانسهای شما باخورد میدهد و نه به کلام شما.
بنابراین، اگر خواستهات رسیدن به استقلال مالی است، تنها راه رسیدن به این خواسته، ساختن باورهای هماهنگ با این خواستهاست و نه شانس و اقبال.
وقتی اصل این جهان را که میگوید تمام اتفاقات زندگی ما بدون استثناء نتیجه باورهای خودمان است را درک کنیم، شانس و اقبال اعتبارش را از دست میدهد.
آنوقت به خوبی درک میکنیم که ثروت نمیتواند یکشبه ایجاد شود. به همین دلیل نیز در پی شیوههای یک شبه ثروتمندشدن نخواهیم بود زیرا درک میکنیم که ثروت نتیجه ساختن باورهای ثروت آفرین است و این باورها یک شبه ایجاد نمیشوند. بلکه باور ساختن نیازمند تکامل ارتعاشی است.
اگر در اعماق وجودمان باور کنیم که خداوند بیشتر از ما می خواهد که به اهدافمان برسیم، اگر حمایتِ خداوند را باور کنیم و قوانینش را درک کنیم اگر با تلاش ذهنی ِ زیاد و با تغییرِ نگاه مان، با تمرکز بر نکات مثبت هر لحظه از زندگی مان، شروع به ساختن باورهای هم جهت با خواسته هایمان نماییم، آنگاه در فرکانس و مداری قرار می گیریم که طبق قانون، خود به خود و از راه های طبیعی و ساده، اتفاقات به نحوی رقم می خورد که ما را به خواسته هایمان برساند…
این همان اهرمِ قدرتمندی است که برای رسیدن به اهدافمان به آن نیاز داریم…
سید حسین عباسمنش
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- دانلود با کیفیت HD83MB7 دقیقه
- فایل صوتی آنچه از سفر به لاس وگاس آموختم6MB7 دقیقه
به نام خداوند وهابم
سلام به استاد عزیز، مریم عزیز و دوستان عزیزم
امروز حین پیاده روی داشتم به مواردی فکر میکردم، به روش هایی که بتونم به کمک اونها فرکانسمو مثبت تر بکنم.
به تجربه متوجه شدم که رقصیدن، جارو برقی کشیدن، تمیز کردن اتاقم، قرآن خوندن، کتاب خوندن، سپاسگزاری کردن و گفتن عبارات تاکیدی، بازی کردن و نگاه کردن به جوجه هام فرکانسمو بالاتر میبره!
اما الان با گوش کردن به فایل روز 12 روزشمار تحول زندگی من، دیدم که تمام این راه ها فرکانس منو موقتاً بالا میبرن، یعنی موقتی حال منو خوب میکنن و وقتی هر کدوم از این کارها تموم بشه و من دوباره به تنهایی خودم برگردم حالم بد میشه!
الان متوجه شدم که دلیل این حالت فقط این میتونه باشه که باورهای من هنوز تغییر نکردند، یعنی دیدگاه من، نگرش من هنوز تغییر نکرده، که اگر تغییر کرده بود باید نگاه و نگرش بهتری به موضوعات میداشتم، باید خیلی راحتتر میتونستم حال خودمو خوب کنم.
متوجه شدم در حال حاضر فقط یکسری آگاهی های خوب کسب کردم که دارم سعی میکنم بهشون عمل کنم. اما این معنیش این نیست که باورها و نگرشم هم تغییر کرده.
پس من باید تلاش کنم یک جور دیگه ببینم، یک جور دیگه تجزیه تحلیل کنم، و به تبع اون یکجور دیگه هم رفتار خواهم کرد.
من اگر نوع نگاهم و نگرشم رو تغییر بدم، شاید حتی دیگه نیاز نباشه که به آهنگ و رقصیدن و کتاب خوندن و یا هر کار فیزیکی دیگری متوسل بشم. اگر نوع نگاهم و باورهام تغییر کنند، خودبه خود همه چیز تغییر میکنه!
همونطور که استاد فرمودن “خلا های ما با تغییر نگرش برطرف میشن”
و وقتی با تغییر نگرش حالمون خوب میشه طبیعیه که شادی بیشتر، سلامتی بیشتر، ثروت و نعمت وارد زندگیمون میشه!
خدایا شکرت
امروز یاد گرفتم برای حال خوبم به دنبال عوامل بیرونی نگردم چون “” “همه چیز از درون می آید” “”
نوع نگاه، دیدم، نگرشم، باورهام همه ی دنیای منو میسازه!
خدایا شکرت
ممنونم استاد عزیز، ممنونم مریم بانو
در پناه الله شاد و سلامت و ثروتمند باشید