live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف


سرفصل آموزش های این فایل:

  • تمرکز بر اصل، شما را از حاشیه ها دور می کند؛
  • چند اصل ساده برای تحقق اهداف؛
  • وقتی همزمان اهداف زیادی تعیین کنی، تمرکز شما پراکنده می شود، قدرت خلق شما هدر می رود و در هیچکدام از آن اهداف، به نتیجه مد نظر نمی رسی؛
  • قدم اول برای رسیدن به هدف: واضح کردن اهداف و مکتوب کردن آنها؛
  • قدم دوم: ایجاد باور به امکان پذیر بودن؛
  • مهم ترین چیزی که شما را از تحقق هدف دور می کند، تمرکز بر چگونگی رسیدن به آن خواسته است؛
  • اگر خواسته ای داری اما هنوز ایده ای برای تحقق آن نداری، تمرکز خود را از “چگونگی” بردار و فقط روی دلایلی بگذار که می خواهی آن را داشته باشی؛
  • ما به خواسته هایی می رسیم که رسیدن به آن برایمان قابل باور و امکان پذیر باشد؛
  • به اندازه ای که امکان پذیری خواسته را باور می کنی، به همان اندازه فاصله فرکانسی شما با آن خواسته کم می شود؛
  • بهترین شیوه برای باور به امکان پذیری؛
  • باورهایی برای امکان پذیر بودن خواسته ها؛
  • افرادی زیادی برای رسیدن به یک خواسته تلاش می کنند اما به خاطر باورهای ناهماهنگ با آن خواسته، تمام تلاش ها در جهت مخالف با خواسته آنهاست؛
  • اگر می خواهی به هدفی برسی، باید تمام تمرکزت را صرف آن خواسته کنی؛
  • وقتی تمام تمرکز خود را صرف خواسته می کنی، راه حل ها و ایده های کارساز از راه می رسند؛
  • اگر تمام تمرکز خود را روی یک موضوع بگذاری و باورهای قدرتمند کننده درباره آن بسازی، قطعا در آن موضوع، یکی از بهترین ها می شوی؛
  • وقتی روی یک موضوعی تمرکز می کنی، دروازه الهامات به روی شما باز می شود؛
  • کانون توجه خود را بر آن خواسته متمرکز کن و هر روز برای آن خواسته یک قدم بردار؛
  • وقتی خداوند تعهد و اراده و تمرکز شما را می بیند، درها را برایت باز می کند و “چگونگی” را نمایان می کند؛
  • به اندازه ای که تمرکز شما بر هدف معطوف می شود، از حاشیه ها برداشته می شود در نتیجه بیشتر با خواسته ات هماهنگ می شوی. در نتیجه کمتر گمراه می شوی و بیشتر هدایت می شوی؛

منبع کامل درباره محتوای این فایل: دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها

من به عنوان خالق زندگی ام ، تنها یک راه برای رشد ‌ظرف وجودم و دریافت نعمت های بیشتر دارم و آن هم تجربه‌ی خواسته‌هایم است. خواسته‌هایی که در مسیر علائق‌ خود یا از طریق برخورد با تضادها آنها را می‌شناسم و در مسیر تحقق آنها، به توانایی های درونی خود، فرصت بروز می دهم. همان مفهومی که استاد عباس‌منش آن را سودمندترین سرمایه گذاری روی خودمان می داند.

اما مسئله اصلی این است که آدمهای زیادی به خاطر باورهای محدودکننده‌، آنقدر ترمزهای ذهنی مخفی در مقابل خواسته های خود ایجاد کرده اند که از داشتن هدف می ترسند. به گونه ای که اکثرا هدف مشخصی در زندگی ندارند چه برسد به تجربه‌ی آن و چه برسد به رشد دادنِ ظرف وجودشان از طریقِ تحقق و تجربه‌ی آن هدف.

مهم ترین دلیل بی هدفی، غیر ممکن دانستن رسیدن به آن هدف است. اکثر ما، قید خواسته های واقعی مان را زده ایم چون از آنجا که رسیدن به آنها را غیر ممکن می دانیم، به این نتیجه رسیده ایم که اگر در این باره هدفی تعیین نکنیم و خواسته ای نداشته باشیم، کمتر اذیت می شویم. در نتیجه زندگی ما در روزمرگی و بی هدفی می گذرد و قدرت خلق درونی ما بی مصرف لب طاقچه خاک می خورد.

افراد زیادی، ” هدف نداشتن” را به “خوشبینی پیشه کردن” درباره امکان پذیر بودن رسیدن به اهداف خود ترجیح می دهند زیرا می ترسند اگر با خوشبینی قدم ها را بردارند و در نهایت به نتیجه مد نظر نرسند، آن وقت خیلی بیشتر از الان ناامید می شوند و ممکن است دیگر هرگز درباره هیچ چیز خوشبین نباشند؛

افراد زیادی خود را لایق خیلی از خواسته ها نمی دانند. به همین دلیل هرگز حتی در تجسم های خود نیز به خواسته های خود فکر نمی کنند.

اکثر افراد، امکان پذیر بودن رسیدن به یک خواسته را مرتبا با شرایط کنونی خود می سنجند. در نتیجه هدف گذاری برای رسیدن به یک خواسته را به زمانی موکول کرده اند که شرایط آن مهیا شود در حالیکه طبق قانون، شرایط وقتی مهیا می شود که تو قدم بر می داری. جهان هرگز با نسیه کار نمی کند. به همین دلیل هم سالهاست که شرایط مد نظر این افراد مهیا نشده است و با روندی که آنها در پیش گرفته اند، هرگز مهیا نخواهد شد.

اگر کمی دقت کنیم، متوجه می شویم که ذهن ما برای قدم برنداشتن، احساس قربانی داشتن، پذیرفتن ناتوانی مان در تغییر شرایط و کنار آمدن با محدودیت های شرایط کنونی بسیار خلاق است. هر بار شیوه ای خلاقانه دارد تا ما را به این نتیجه برساند که: رسیدن به این خواسته برایم امکان پذیر نیست و …

سوالی که باید از خودت بپرسی این است که:

در مقابل این همه خلاقیت ذهن برای ارائه لیستی تمام نشدنی از دلایل نتوانستن، نرسیدن و غیر ممکن بودن، من به عنوان موجودی که توانایی خلق زندگی اش به او داده شده، چقدر دلیل از امکان پذیر بودن و توانستن برای ذهنم لیست کرده ام؟!

  • خوب که فکر کنی، متوجه می شوی که این موجود خالق، چقدر راحت بازیچه محدودیت های ذهنش شده و رعیت اوست؛
  • چقدر راحت به قول قرآن، وعده های شیطان ذهن را درباره کمبود، ناتوانی و غیر ممکن بودن ها باور کرده است؛
  • و چقدر به راحتی وعده های فزونی، فراوانی و امکان پذیر بودن های نیروی هدایتگر درونی خود را انکار کرده است؛
  • به این فکر کن که چقدر راحت به وعده های ذهن توجه می کنی و از وعده هایی که خداوند درباره هدایت به “چگونگی” داده است، اعراض می کنی؛

در واقع، ریشه اصلی هدف نداشتن ها، حرکت نکردن‌ها، دست روی دست گذاشتن‌ها‌، به تعویق انداختن‌ها‌، تضمین خواستن‌ها‌‌ و در یک کلام دلسردی درباره تحقق خواسته‌ها، بی ایمانی درباره امکان پذیر بودن است. 

  • بی ایمانی یعنی روی عقل انسانیِ خودت که چیزی جز تجربه‌ها و باورهای محدودکننده نیست‌، حساب کردن؛
  • بی‌ایمانی یعنی سنجیدنِ چگونگیِ رسیدن به خواسته‌ و امکان‌پذیری آن با «شرایط محدودکننده‌ی این لحظه‌ات»
  • بی ایمانی یعنی جدّی گرفتن ترس های توهمی ذهن و نادیده گرفتن الهامات هدایتگرانه قلب.
  • یعنی اعتماد نکردن به جریان هدایتگری که همواره با ماست، دید وسیعی به خواسته های ما دارد، سرراست ترین مسیر بین ما و خواسته ها ما را می شناسد و هدایت ما به سمت «چگونگیِ رسیدن به خواسته‌» را بر عهده گرفته است؛
  • بی ایمانی یعنی تقلا برای انجام دادن سمت خداوند، به شیوه‌ی شناخته‌ی شده‌ی ذهن محدودمان و به همین راحتی دستان خداوند را بستن و هدایت های او را ندیدن.
  • بی ایمانی یعنی ناتوانی در خوشبین بودن به امکان پذیری، یعنی ناتوانی درباره داشتن انتظارات مثبت،  یعنی حساب نکردن روی جریان هدایت و نگنجاندن آن در معادله تحقق خواسته ها.
  • بی ایمانی یعنی فراموش کردنِ وعده‌ی انا علینا للهدی خداوند. یعنی به حساب نیاوردنِ وظیفه‌ی این نیرو در هدایت قدم به قدم تو در این مسیر و روشن کردنِ قدم بعدی‌ات بلافاصله پس از برداشتنِ این قدم.

به اندازه ای دلایل امکان پذیر بودن درباره رسیدن به خواسته مان را می بینیم و دریافت می کنیم که از این “بی ایمانی” فاصله می گیریم.

ماموریت آگاهی های دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها، ساختن چنین جنسی از ایمان است. دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها، این ایمان را در یک فرایند تکاملی، به وسیله ساختن باورهای قدرتمند کننده و هماهنگ با خواسته ها، در وجود شما می سازد. باورهای قدرتمند کننده ای که وقتی آنها را وارد معادله هدفگذاری می کنی، تفاوتی عظیم نه فقط در نتیجه نهایی بلکه در مسیر تحقق آن اهداف ایجاد می شود. شما در طی جلسات و تمرینات این دوره، باورهای قدرتمند کننده ای در ذهن خود می سازی که شما را با خواسته هایت هم مدار می کنند. باورهای قدرتمند کننده ای که منطق های محکم برای امکان پذیر دانستن آن خواسته در ذهنت می کارند. باورهای قدرتمند کننده ای که هدایتگر شما می شوند تا به جای چسبیدن به “چگونگی” – که سمت خداوند درباره خواسته شماست – سمت خودت درباره خواسته ات انجام دهی. زیرا خداوند به عنوان انرژ‌‌ی هدایتگر و پشتیبان‌، به اندازه‌ای سمت خودش را انجام می‌دهد و تو را اجابت می کند که تو اول سمت خود را انجام دهی و او را با این جنس از ایمان، اجابت کنی.

در معادله “تحقق خواسته ها” نقش باورهای قدرتمند کننده و هماهنگ با اهداف آنقدر قوی است که هیچ میزان از تلاشِ فیزیکی، نمی تواند نبود آنها را جبران کند. زیرا وقتی باورهای هماهنگ با خواسته ات را می شناسی و ایجاد می کنی، این باورها سرراست ترین مسیر بین شرایط کنونی و شرایط مورد نظر شما را می شناسند و شما را به آن مسیر هدایت می کنند. در نتیجه از سعی و خطاهای بسیاری بی نیاز میشوی که اکثریت جامعه تقریبا یک عمر درگیر آن هستند. این مفهوم راحت رسیدن به خواسته هاست که آگاهی ها دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها، استاد ایجاد آن است.

اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره راهنمای عملی دستیابی به رویاها


برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف
    464MB
    63 دقیقه
  • فایل صوتی live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف
    61MB
    63 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

423 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
    تعداد کل دیدگاه‌های «جمال خسروی» در این صفحه: 1
  1. -
    جمال خسروی گفته:
    مدت عضویت: 1331 روز

    سلام استاد خوبم

    سلام بانوی زیبای این خانوادت سبز

    سلام ودوستان خوبم

    سپاسگذارم که هستم وکامنت دیگر از علی ابودردایی را خواندم ولذت بروم‌

    این جا کپی کردم تا لذت ب بریم

    خواندن این کامنت باعث میشود با منبع دوست شویم ودر مدار بمانیم مدار زیبایی‌ها

    سپاس

    چند بار کار خود را از دست دادم

    اما هربار بهتر شده است

    شاید بعد از ، از دست دادن کار ، یک ماه اول در ناامیدی و نگرانی شدید بودم

    اما چیزی که به من امید می داد این بود که :

    به خودم می گفتم همانطوری که توانستم بدون هیچ تجربه ای وارد این کار شوم ، دوباره می توانم با این تجربه که کسب کردم ، وارد کار بهتری شوم

    من در وسط نامزدی ام کارم را از دست دادم

    اما دوست عزیز مهم این است که خود را از دست ندهیم شناسنامه ما در افکار و احساسات ما نهفته است

    شناسنامه یِ ما رزومه یِ کاری و کار و پول و درآمد ما نیست

    ارتباط با ذاتی است که در درون ما قرار گرفته است

    از همه چیز مهمتر است

    اعتبار ما در دست هیچ کسی نیست

    اعتبار ما در هیچ ابزار بیرونی نیست

    اعتبار ما در دسترس فرکانسهای ماست

    اعتبار ما در شکل احساساتمان

    اعتبار ما ، نوع احساسات ماست

    بدون هیچ دستاوردی خود را دوست داشته باشیم

    یک منبع معتبر در درون ماست

    که به واسطه یِ اعتبار ، به واسطه داشتن یا نداشتن چیزی

    در کنار ما نیست

    او واسطه نمی خواهد

    او خودِ ماست

    احساس خوب داشتن را گره به کسی نزنیم

    گرره به پولی نزنیم

    گره به داشتن چیزی نزنیم

    احساسات خوب داشتن را تنها به خداوند گره بزنیم

    از دست دادن های کار من دقیقا شبیه شما بود

    اما چیزی که آرام آرام به من الهام شد

    این بود که فهمیدم که نباید پشت و پناه خود را چیزی غیر از خود بدانم

    فهمیدم که نباید روی کسی یا چیزی دیگر حساب باز کنم

    چون آخر سر حسابی برایم نمی ماند

    باید رویِ احساسات لحظه‌ای خود حساب باز کنم

    فهمیدم که عوامل ، شرایط و ابزارهای بیرونی نباید جزئی از مدار من باشند ، چون این عوامل غیر قابل کنترل اند و اینگونه من نمی توانم مدار خود را کنترل کنم ، عوامل و شرایطی باید جزء مدار من باشند که هر لحظه قابل کنترل باشد و فهمیدم که مدارهای من باید فرکانس‌های من باشد ، افکار و باورهای من باشد ، چون در دست من هستند به محض اینکه احساس من بد شد می توانم آن را دوباره تنظیم کنم ولی اگر مدار من عوامل و شرایط بیرونی باشد به محض به هم ریختن عوامل و شرایط بیرونی تمام مدار من به هم میریزد

    و فهمیدم که چراغ انگیزه یِ من نباید پول باشد

    نباید کار باشد

    نباید درجه و مقام و جایگاه باشد

    چراغ انگیزه من باید چیزی باشد که همیشه با آن دسترسی داشته باشم

    همیشه در کنارم باشد

    چرا انگیزه من این است که به هر نوع احساسی که دوست دارم داشته باشم ، دسترسی دارم

    روزهایی بود که در روز کیلومترها پیاده روی برای محیط کارم داشتم

    عاشق داشتن یک ماشین بودم

    تا زمانی که مدام به آن ماشین فکر میکردم

    و تقلا داشتم و احساسم را موکول به آن زمان کرده بودم همیشه اوضاع بدتر می شد

    اما آن زمانی که فهمیدم همان احساسی که زمانی که ماشین در دست من است می توانم همین الان که ماشین ندارم

    را در خود ایجاد کنم

    به بهترین ترکیب دنیا دست یافتم

    و این باعث شد که من از آن مسیر پیاده روی هم لذت ببرم احساس خوب خود را بایگانی نکردم

    و این باعث شد که پس از چند ماه من صاحب ماشین شدم

    و دوست عزیز شما همین الان احساس خوبی که باید داشته باشی را نباید به از دست دادن آن کار ، از دست دادن آن کارفرما و از دست دادن آن موقعیت گره بزنید

    احساس خوب ابزاری است که موتور چرخاننده آن فقط به افکار تو بستگی دارد ، افکاری توحیدی که ذاتت از آن سرشار است

    و اکنون هزاران راه در جلو شما وجود دارد

    شما اکنون می توانید به موقعیتی که می خواهید ، بیاندیشید آیا این کار سخت است این که یک دفتر بردارید

    و آن چیزی را که می خواهید را بنویسید ؟

    آیا کار سختی است اینکه به جای اینکه به وضعیت اکنون نگاه کنید ، به جای اینکه به شرایط اکنون نگاه کنید ، بیایید به شرایطی که میخواهید نگاه کنید ؟

    دوست عزیز آن قابلیت هایی که در شما بوده است

    و توانسته اید با مهارت کار خود را ارتقا دهید

    و ترفیع درجه بگیرید

    آن قابلیت ها هنوز در درون شما است

    آن قابلیت‌ها را می‌توانید با خود به هر جایی که بخواهید ببرید این تضاد برای شما یک سکوی پرتاب است

    تا وقتی که پشت و پناه خود را یک منبعی قرار دهیم

    که کنترلی بر آن نداریم

    این منبع هر آن از دست رفتنی است

    این منبع هر آن ریختنی است

    اما باید پشت و پناه ما منبعی باشد

    که هر لحظه به آن دسترسی داریم

    منبعی باشد که بیشتر از ما در کنار ماست

    و بیشتر از ما احوال ما را می پرسد

    و بیشتر از ما ، ما را تحسین و تمجید و تشویق می کند

    وقتی که اینگونه شبیه شما کار خود را از دست میدهی

    بعداً درس‌های عظیمی در تو رویت خواهد شد

    بعداً فراخواهید گرفت که هیچگاه وابسته به هیچ چیز بیرون از خود نباشید

    و با ناوابستگی قدم های خود را بردارید

    چون به هر چیزی که وابسته شوی

    آن را اعتبار خود قرار می دهیم

    چون به هر چیزی که وابسته می شوید

    شرط احساس خوب خود را آن چیز می دانیم

    اکنون این تضاد به شما درس هایی می دهد که

    هم در سلامتی شما

    هم در روابط شما

    و هم در ثروت شما بعدها موثر می شود

    این نگرانی شما به دلیل آن شکست نیست

    به دلیل از دست دادن آن شغل نیست

    به دلیل این است که شما قرار است از وابستگی به ابزارهایی که پایداری ندارند ، بیرون آید

    قرار است که وابسته به چیزی شوید که همیشه پایدار است

    قرار است که وابسته به چیزی شوید که شما را به طلا تبدیل کند قرار است وابسته به چیزی شوید که زندگی شما را درخشان کند قرار است وابسته به چیزی شوید که بیمار نمی شود

    نگران نمی شود

    افسرده نمی شود

    شکست نمی‌خورد

    و شما قرار است که به چیزی وابسته می شوید

    که همیشه در شادی و خوشبختی ثروت سعادت و پویندگی است

    تمام این نوشته ها حاصل چند سال از دست دادن چند شغل من بوده است و چیزی جز خوبی برای من نداشت

    اگر چه احساسِ له شدن داشتم

    ولی بازتابِ خوبی داشت

    خیلی باید خود را دوست بدارید

    و درصدی هم انرژی و نشتی انرژی نسبت به آن محیط کار به خرج ندهید

    به رویاها و آرزوهای خود بنگرید

    اگر یک بار دستان خداوند در کنار تو بوده است

    معنای آن این است که تمام ذرات عالم دستان خداوند هستند

    :

    چه کار دارم به حرف مردم ، چه کار دارم به نگاه مردم ، چیزی که برای من اهمیت دارد این است که بدون کار ، بدون هیچ چیزی ، خودم را دوست داشته باشم ، من ثروتی در درون خودم دارم که بی انتهاست ، من ثروتی در درون خودم دارم که مرگ برای آن نیست ، من ثروتی در درون خودم دارم که هر لحظه می تواند همچون یک ساعت تنظیم و دقیق باشد ، به جای اینکه خود را غرق در حرف اطرافیان کنم ، خود را غرقِ خداوند می کنم ، زمان را برای حرف اطرافیان نمی گذارم ، یک شکوه بی انتها در جلو زندگی من است ، اکنون خداوند را شکر سپاسگزارم ، مدتی در این کار ماندم ، تجربیات و مهارت هایی را فرا گرفتم و قرار است که خداوند و جهان اکنون مرا وارد مسیر های شگفت انگیز تری کند ، خدا را شاکر و سپاسگزارم که درس های عظیمی را از این کار فراگرفتم ، خدا را شکر سپاسگزارم که فرا گرفتم اعتبار خود را با چیزی یا کسی شرطی نکنم ، خدا را شکر و سپاس گذارم که این شغل ها و کارها تنها به منزله بازی کردن است ، اعتبار من همان چیزی است که همیشه معتبر است ، همان چیزی است که تا ابد ، در درون من است ، همان چیزی است که برای معتبر نگهداشتن من به دستاوردها و اعمال من نگاه نمی‌کند و بدون هیچ دستاورد و عملی در صحنه یِ جهان مرا معتبر می‌داند ، موضوع کار را از موضوع دوست داشتن خودم جدا می کنم ، موضوع کار را از موضوع شادی و نشاط خودم جدا می کنم ، از این به بعد فرا می گیرم که قرار نیست که منتظر باشم کاری برای من دست و پا شود و بعد به شادی و نشاط بپردازم ، یاد می گیرم که به شادی و نشاط خودم ادامه دهم تا این شادی و نشاط متناسب با خودش ، کارش را پیدا کند ، درس عظیمی برای من شد که به جای این که تحت تاثیر دیگران قرار بگیرم ، و نظر دیگران را مجذوب کنم ، تحت تاثیر منبعی قرار می‌گیرم که آرامش گاه دائمی من است ، با این شرایط یاد گرفتم که دیگر کسی را محکوم نکنم ، هیچ شرایطی را محکوم و شکایت نکنم ، چون همین حال و هوای شکایت را با خود هم خواهم بُرد ، اگر قرار است وارد کارها و شغل‌های دیگری شوم ، باید شرایطی که دارم را تحسین کنم ، باید شکرگزار شرایطی که بوده ام و برایم ایجاد شده است ، باشم ، دیگران را عامل موفقیت یا ناموفقیت شدن خود ندانید ، دیگران را عامل از دست دادن شغل خود ندانید ، وقتی که دیگران را تحت هر شرایطی مقصر می دانید ، شرایط تغییر دادن زندگی را از دست می دهید ، با این حال شما فرا می گیرید که آرام آرام به مدار اصلی خود وارد شوید ، در جهان هیچ چیزی جز ارتعاشِ تو وجود ندارد ، هر چیزی که تو میبینی ، تفسیر ارتعاش دیدن توست ، هر آن چیزی که در دنیا وجود دارد به علت وجود شکل ارتعاشات توست ، کار به همین سادگی است و همین الان تو به هر نوع خوشبختی ، هر نوع ثروت و هر نوع سلامتی دسترسی داری ، و تنها وظیفه یِ تو این است که ارتعاشاتت را هماهنگ با این نسخه یِ سلامتی و خوشبختی قرار بدهی ، انسان وقتی که با خود هماهنگ باشد ، قاعدتاً هیچ چیزی و هیچ شرایط و هیچ کسی نمی‌تواند نگرانی را بر او وارد کند ، چون وقتی که با خود هماهنگ باشد ، علامت آن است که شرایط بیرون و اتفاقات بیرون اثری منفی بر شما نخواهد نداشت ، اما هرگاه که اتفاقات بیرون ، هر نوع اتفاقی باشد ، بر شما تاثیر گذار باشد ، علامت این است که نشانه‌های وابستگی در شُما وجود دارد ، وابستگی ما را در بند قرار می دهد و عملاً منبعی برای تغییر نداریم

    شاد و سلامت و خوشبخت و پیروز و ثروتمند باشید.

    ????????????????????????????????????

    سپاسگذارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: