live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف - صفحه 27 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف
    464MB
    63 دقیقه
  • فایل صوتی live | معجزه تمرکز 100 درصد بر هدف
    61MB
    63 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

423 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    Leyla گفته:
    مدت عضویت: 1260 روز

    به نام خدا

    سلام و شب بخیر به عزیزان دل،استاد عباسمش و خانم شایسته

    گام 23:معجزه ی تمرکز

    استاد قبول دارم کاملاااا قبول دارم که تمرکز معجزه میکنه، توی زندگیم هم چیزهای با ارزشی که به دست ابردم حاصل تمرکز کردن بر روی اون خواسته بوده.

    این هم یکی از اصل هایی که توی دوره ی خانه تکانی ذهن فهمیدم و بهم اگاه شد. تمرکز یک اصل مهمه.

    میخوام از معجزه ی تمرکز براتون بگم که چند بار توی زندگیم، من رو نجات داد. تابستون سال 1400 بود که من به یه تضاد شدیدی خوردم،اینقدر این تضاد برام دردناک بود که چاره ای جز پیدا کردن راه حلی که بهم ارامش بده، نداشم. باید یه راهی برای بیرون اومدن از اون درد و نجات خودم پیدا میکردم.

    اون زمان با استاد عباسمنش عزیزم اشنا نبودم و به فایل های یه عزیز دیگه ای هدایت شدم. هر روز برای اینکه خودم رو آروم کنم و یکم قلبم تسکین پیدا کنه، اون فایل ها رو گوش میدادم، مدیتیشن میکردم و به مدت 21 روز توی دل اون تضاد، خواسته ام رو مینوشتم.

    چون اون تضاد جلوی چشم من بود من باید برای این که حالم رو خوب کنم، هر روز روی خودم کار میکردم.حالا با مدیتیشن با نوشتن خواسته هام،با تجسم سازی، گوش دادن به فایل ها و….

    اون موقع چیزی از قانون نمیدونستم و امروز یادم افتاد که اون تایم من داشتم از قانون تمرکز برای رسیدن به خواسته ام استفاده میکردم بدون این که بدونم.

    دقیقا96 روز بعد، تقریبا 3 ماه بعدش، معجزه اتفاق افتاد‌.اون خواسته ای که از دل تضاد بیرون اومده بود، برای من رخ داد.دقیقا چیزی که میخواستم وارد زندگیم شد.کاملا مطابق با نوشته هام که من اصلا مات و مبهوت مونده بودن که خدای من این دقیقا همون چیزی که من میخواستم:)

    شخصیتم خیلییی خیلییی تغییر کرد،وابستگی هام خیلی کمتر شده بود و با خودم به صلح بیشتری رسیده بودم.

    خیلی برام لذتبخش بود اون معجزه که حاصل تمرکز بود.من تمرکزی روی خودم کار کردم و شخصتیم رو تغییر دادم که حاصلش هم این بود که دنیای بیرونی من تغییر کرد و معجزه وارد زندگی من شد.

    مورد بعدی هم که بارها توی کامنت ها گفتم معجزه ی قبولیم توی کنکور بود که اون رو هم با تمرکز به دست ابردم.من به مدت 2 یا 3 ماه تمرکزی درس خوندم و نتیجه اش هم عالییی شد.

    الان هم باور دارم که تمرکز یه فاکتور خیلی مهم برای رسیدن به خواسته هاس.وقتی تمرکز میکنی،خدا هدایتت میکنه،باهات حرف میزنه،راه هارو جلوی پا میزاره،درهارو برات باز میکنه و در نهایت به اون چیزی که میخوای به راحتی میرسی.

    ولی یه نکته خیلییی مهم تر اینکه ادم باید یادش باشه از چه مسیری به اون خواسته رسیده و باید هر روز به خودش یاداوری کنه تا فراموشش نشه تا مسیر رو گم نکنه و وارد حاشیه نشه. چون وقتی ادم اون مسیر درست رو هر بار کمرنگ تر کنه به همون نسبت هم نتایج تغییر میکنه.

    برای سال 1400 هم برای من همین اتفاق افتاد که یادم رفت از چه مسیری به خواسته ام رسیدم و درگیر حاشه و موارد دیگه شدم.

    خداروشکر که این قانون رو فهمیدم و خداروشکر بخاطر این دوره ی بی نظیر

    از خدا میخوام به همه ی ما کمک کنه توی مسیر درست بمونیم و نتایج و حال خوبمون پایدار باشه:)

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  2. -
    حمیده اسماعیلی گفته:
    مدت عضویت: 2135 روز

    به نام خداوند بخشنده و مهربان…

    خدای وهاب که بی حد و حصر میبخشه

    گام 23 از پروژه گام به گام خانه تکانی ذهن…

    سلام به عزیزانم….

    سپاسگزار خداوندم که منو در مسیر شنیدن، نوشتن، درک و عمل کردن به سبک این آگاهی قرار داده….

    نمی‌گم 100 درصد عمل میکنم چرا که هیچ چیز صفر و 100 نیست اما دارم سعی خودمو میکنم که در این مسیر صرفا شنونده نباشم، باز چون که از استادم یاد گرفتم که « ایمانی که عمل نیاورد حرف مفت است » ….

    خانم شایسته عزیز، من عاشقتم که این فایلها رو بروزرسانی کردی، من قسم میخورم که این حرفها رو قبلا اینجا نشنیدم …در مدار دریافتش نبودم اما الان هستم و دارم می‌شنوم…دارم گام به گام صدای قلبم رو بلندتر از قبل میشنوم، صدای خدایی که از درون خودم داره باهام حرف میزنه‌..اینقدر بهم نزدیک بوده و حسش نمی‌کردم و شما این ارتباط رو دوباره به من یادآوری کردید…این نیروی قدرتمند و هدایتگر رو دوباره در من زنده کردید، ازتون سپاسگزارم….

    اومدم اینجا، روی این فایل کامنت بزارم که زکات این آگاهی های ارزشمندی که شما دو استاد عزیز سخاوتمندانه در اختیارمون میزارید رو پرداخت کنم. شما لایق تحسین هستید، شما بسیار ارزشمند هستید….

    درسته استاد، اینجا تو این سایت جز تحسین و تحسین و تحسین و سپاسگزاری و سپاسگزاری و سپاسگزاری بابت داشته هامون، بابت موفقیت های خودمون و دوستان ارزشمندمون چیز دیگه ایی نمیبینیم و هرگز نمی نویسیم…چون خالق این سایت اینقدر با خودش در صلحه و اینقدر به منبع نور وصله که چیزی غیر از اینها دریافت نمیکنه…..

    اینجا هر چه هست همه خوبیه، همه تحسینه، همه سپاسگزاریه، همه آگاهیه و همه خداونده….تو تموم کامنت ها رد پای خداوند رو کاملا میشه حس کرد….همه ما بچه های عباس منشی داریم این روند رو به بهبود و پیشرفت رو طی میکنیم….خداوند رو سپاسگزارم که در جمع شما دوستان ارزشمندم قرار دارم و به تک تکتون میبالم و افتخار میکنم، بارها تحسینتون میکنم….شما ارزشمندین و من هم و او که کنار تو نشسته است….لا یتناهی هستیم و مقدس….

    تو قسمت 5 صلح با خود در مورد بر انگیختگی در روابط خیلی خوب توضیح دادید استاد، همینطور تو دوره عشق و مودت در روابط…من 7 روز اومدم این تمرین رو در مورد یه دوست انجام دادم، اومدم 7 روز تو دفترم در مورد نقاط مثبت این بنده خدا نوشتم و هر بار حالم بهتر و بهتر میشد….اتفاقی که افتاد تو وجودم رو میخام باهاتون به اشتراک بزارم….من به این شخص بسیار وابسته شده بودم هر صبح و شب تمرکز زیادی رو از من میگرفت، ذهنم بشدت درگیرش بود و همه جا دنبالش میگشت وقتی هدایت شدم به این تمرین و انجامش دادم…این دوستمون خونه شون نزدیک ما بود به طرز شگفت انگیزی از اینجا رفتن…حالا برای مدت کوتاه یا دراز مدت فرقی نمیکنه، ایشون از مدار من رفت….قبلا هم نبود چند ماه میشد که ندیده بودمش اما تو ذهن خودم میگفتم بالاخره همسایه است میبینمش و بعد از این تمرین خداوند فاصله فیزیکیمون رو هم زیاد کرد….اتفاق بعدی که افتاد ذهنم بشدت نجواهاش نسبت به این آدم کم شد…و از همه مهمتر جنس نجواها دیگه مخرب نیست، از سر ضعف نیست….احساس خوبه، احساس شکر گذاری از اینکه دوست خوبی دارم…احساس ارزش قائل شدن برای خودم و این بنده خدا، احساس رهایی….آرام شدم….اگر ببینمش خوشحال میشم و اگر نبینمش ناراحت نیستم….براش آرزوهای خوب میکنم…

    میخام اینو بگم، وقتی روی نکات مثبت یک فرد تمرکز میکنی، اولا که وجه مثبت طرف مقابل رو میکشی بیرون، دوم که بشدت احساس آرامش میکنی….انگار تمرکزت از روی شخص مقابل برداشته میشه و رو خودت تمرکز میکنی…همون قانون تمرکز…..

    بیشتر به خالق بودن خودت و قدرتت در خلق کنندگی پی میبری…..

    این تمرکز، تو رو به اصل نزدیک می‌کنه و از حاشیه دور…..

    این تمرکز، به تو آگاهی میده….

    راه های ورود ایده و الهامات رو به ذهنت باز می‌کنه…..

    استاد ازت سپاسگزارم که اینقدر واضح قوانین جهان رو با ما به اشتراک میزارین…..

    منتظر ورود معجزات به زندگیمون باشیم…..

    عاشقتوووونم بینهایت…..

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  3. -
    زینب معرفی گفته:
    مدت عضویت: 1361 روز

    به نام خدای هدایتگرم

    گام بیست و سوم از خانه تکانی ذهن

    همیشه برای هدفگذاری حالا چه اول سال چه هر موقعی هر سال باید یک یا دو هدف اصلی که بالاترین اولویت و برای ما دارن انتخاب کنیم و هر روز سعی کنیم قدمهای کوچیک در راستای رسیدن به هدف مون برداریم قدمهای کوچیک ولی همیشگی باشه

    در مورد بقیه ی خواسته هایی که داریم و ممکنه هیچ ایده ای برای رسیدن بهشون نداشته باشیم بیایم توی دفتر همه رو بنویسیم با این نگاه که خداوند داره دفتر مارو میخونه و این نوشتن مون قدم اوله و نوشتن خواسته هارو همیشه باید تکرار کنیم توجه کنیم بهش و از خدا بخوایم که مارو هدایت کنه آدم ها،شرایط و اتفاقاتی رو برای ما رقم بزنه که براحتی به خواسته هامون برسیم مسیر و هموار کنه ذهنمون و بازتر کنه باورها مون و تقویت کنه

    کلید اصلی برای رسیدن به هدف اینه که تمرکز صد در صد بزاریم و اگه بخوایم چندین تا هدف برای خود در نظر بگیریم اون تمرکز ما بجای اینکه روی یه هدف متمرکز بشه پخش میشه ک نتیجه ای نمی‌گیریم

    ما زمانی میتونیم به خواسته هامون برسیم که برای ما باور پذیر باشه اگه خواسته ای برای ما دور از دسترس باشه و بهش باور نداشته باشیم بهش نمی‌رسیم

    برای باور پذیری و منطقی کردن رسیدن به خواسته ها به ذهن دو راهکار مؤثر وجود داره

    یکیش پیدا کردن الگوهایی که به خواسته ی خودم یا مشابه خودم رسیده باشن و تحسین کردن اونا

    دومین راهکار خواسته هایی که قبلا رسیدن به اونها برای من غیر قابل باور بوده ولی تونستم بهشون برسم رو به خودم یادآوری کنم که اگه قبلا تونستم به این خواسته که در ظاهر رسیدن بهش برای ذهنم دور و غیر قابل باور بود رسیدم پس الانم میتونم به این خواسته ام برسم

    طبق قانون جهان هستی اگه کسی رو تحسین می‌کنم یا حسادت می ورزم یا غیبت می‌کنم همش به من بر میگرده

    پس من باید یاد بگیرم فقط در مورد خوبی های آدمها حرف بزنم

    و باید یاد بگیرم که در مورد قضاوت های دیگران هم از زاویه ای نگاه کنم که احساسم بد نشه باید بتونم این کارو انجام بدم

    .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2220 روز

    به نام خدا

    سلام

    خدایا شکرت برای بودن در این سایت

    من در این سایت تنها جایی هست که نه خسته می شوم نه گرسنه نه

    تشنه

    یه بهشت واقعی

    اونقدر توضیحات استاد عالی بود

    خدایا شکرت

    .

    حالا که دقت می کنم می بینم هر کجا قانون تمرکز را رعایت کردم

    اوضاع تصاعدی رفته بالا

    و هر کجا ندانسته توجه نکنم به اون موضوع اصلا پیشرفت نکردم

    خدایا شکرت برای واضح تر شدن

    قانون برای همیشه

    چقدر کامنت ها بیشتر به آدم امید

    می‌دهد که این هم از درخواست های من بود که خداوند همیشه

    اجابت می کند

    خدایا ممنونم

    خدایا سپاسگزارم

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    .

    وقتی استاد گفتن آدمهایی که نتیجه گرفته اند با من صحبت کنند واقعا

    تو فکر رفتم و به خودم گفتم: باید نتیجه بگیرم و غیر از این نیست

    باید نتایجی که تا به الان از قانون

    گرفتم را باز هم بنویسم و بزرگش کنم برای خودم و ذهنم

    باید به خودم ثابت کنم که من هم

    میتونم

    من هم تا حالا خیلی نتیجه گرفتم

    البته که برای این نباشه که فقط حرف بزنم

    .

    از وقتی فقط در این سایت هستم

    و با استاد خیلی کانون توجه و تمرکزم بالاتر رفته

    خیلی خودمو بیشتر میشناسم

    خیلی افراد دیگه را برای خودم

    بزرگ نمی کنم

    خدایا شکرت برای تغییراتی که خودت برام بوجودشون آوردی

    من چیزی از خودم ندارم

    .

    امروز تمرین ستاره قطبی را با ایمان بیشتر انجام دادم

    چون خلق خواسته ها به من خیلی انگیزه ی بیشتری میده

    خدایا شکرت

    .

    وقتی تمام کارهای خونه ام تموم شد

    از جارو . تمیزکاری. ناهار وووو

    حالا با حوصله و وقت آزاد میام

    روی فایل ها کار می کنم

    چقدر تایید اینکه این قانون داره

    کار می کنه به من کمک می کنه

    چون یه وقتایی به آدم گفته میشه

    ولی چون گذرا هست باور نمی کنم

    ولی الان بیشتر می تونم مهر تایید بزنم بر باورهای درست و ترمزهای

    که باید بیشتر روشون کار کنم

    خدایا شکرت

    خیلی خوشحالم

    الهی شکرت

    .

    استاد من به خیلی از هدف هام رسیدم

    از لپ تاپ داشتن . قلم نوری . از طلاهای فراوان ووووو

    خدایا شکرت خیلی زیاد هستند

    و باید بفهمم و درک کنم که تنها راهی که

    می تونم در این سایت بمونم این هست که نتایج بگیرم و از نتایجم بیام بنویسم

    وگرنه شما دیگه با من کاری ندارید

    و باید با سایت عباس منش دات کام

    برای همیشه خداحافظی کنم

    چون استاد باهات دیگه کاری ندارد

    استاد ازت نتیجه می خواهد پس حرف نزن به صحبت های استاد عمل کن

    استاد خودم تهدید کردم یه وقتایی خودمو تهدید می کنم و کارهام خیلی بهتر می‌ره

    جلو

    چشم استاد عزیزم چشم باز هم نتایجم را می گیرم و براتون کامنت می کنم

    چشم عشقم

    استاد من عاشقتم و برای اینکه شما هم عاشق من باشید باید نتایجم را بگیرم

    و بیام براتون بنویسم

    عاشقتم عزیز دلم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2220 روز

    به نام خدا

    .

    الهی شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    .

    .

    داشتم خواسته و هدف اصلیم را تجسم می کردم و به خودم می گفتم میشه برای من هم هست

    ولی همین طور که داشتم تجسم می کردم دیدم من اصلا باور ندارم که این خواسته ماله منه یعنی باور به اینکه من هم می تونم داشته باشم اصلا ندارم

    حالا راهش چیه

    راهکار چیه

    الگوهایی را پیدا کنم که تونسته اند

    به هدفی که من دارم برسند

    الان دارند

    پس وجود دارد

    پس هست

    من هنوز باورش نکردم

    چرا باور نکردم ؟؟ چون باور کمبود در وجودم هست . چون دست نیافتنی می دونم . چون خودمو لایق نمی دونم

    تا حالا این همه ترمز مخفی دارم

    پس باید روشون کار کنم

    و دائم به خودم بگم که می شود

    برای من هم هست

    دست خداوند را باز بزارم

    و فقط روی این خواسته کار کنم

    نه ذهنم همه جا باشه و فکر کنم که دارم تمرکز می کنم روی این خواسته

    خدایا شکرت برای رسیدن و بدست آوردن خواسته ها و هدف ها

    خدایا شکرت امیدم را هر روز بیشتر و بیشتر می کنی

    .

    خودمو دارم در خونه ی خودم می بینم . دارم در خونه ی خودم راه می روم . دارن در خونه ی خودم تمیز کاری می کنم . خدایا شکرت چقدر حالم خوبه. دارن دخترم را صدا می کنم. خونه ی من بزرگه. همه امکاناتی دارد .

    وقتی تکرار می کنم خودمو نزدیکتر به خواسته ام می بینم .

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    امیر رفیع گفته:
    مدت عضویت: 429 روز

    سلام

    خیلی خیلی خوشحالم من

    من امیر حسین رفیع پناه هستم فوتبالیست

    متولد 1384/03/04

    قد 185.7

    وزن 72.5

    مهاجم نوک یا هدف

    خب حالا کمکی ک میخوام

    بزارید داستان رو از اول اول اول اول شروع کنم براتون داستان از اونجایی شروع شد ک…

    من دوماه تا 31 شهریور وقت داشتم تا معافیت تحصیلی ک داشتم رو تمدید کنم و از اونجایی ک هنوز هم دیپلم نگرفتم و سربازی نخواهم رفت باید بفکر میبودم

    رفتم مدرسه و با مدیر مدرسه شبانه صحبت کردم و گفتن ک من با شرایطی ک دارم و سنگینی درسام نمیتونم به موقع امتحانات رو پاس کنم و برم دانشگاه چون هم تعداد واحد هام خیلی زیاد بود هم رشته ریاضی فیزیک بود خودمم حوصله نداشتم اصلا کلا به درس اعتقادی ندارم

    خلاصه گفتیم چکنیم گفت باید تغییر رشته بدی به گردشگری تغییر رشته هزینه داشتم حدودا هفت میلیون تومان

    و بابای منم گفت ک من هیچ گونه هزینه ای نمیدم منم پشت گوش انداختم گفتم ولش کن خدااااا خودش درست میکنه بیخیالش استاااد گفته من باید تمرکز بزارم روی خواسته هام و ناخواسته ها رو بیخیال بشم

    هیچی جونم براتون بگه من تمرکز شدید گذاشتم روی خواسته ای ک دارم و به اندازه زمان و تمرکزی ک داشتم نتیجه گرفتم روی خواسته ام فوتبال ، یعنی سطح پاس دادنم رفت بالا تر استارت قوی تر انرژی بیشتر شجاعت بیشتر اعتماد به نفس بیشتر

    ولی کسب درآمد از فوتبال 0 تومان

    خلاصه بابای منم از ماه خرداد دیگه شهریه باشگاه هم نداد مربی هم همش فشار میاره و میگه کی میدی کی میدی

    خلاصه

    رسید لحظه موعود یعنی 1 مهر ماه ک من معافیت تحصیلی ک داشتم تموم شد حالا رفتیم مدرسه و مدیر گفته ثبت نام کردید منم گفتم ن والا گفت برید ثبت نام ک کردید آموزگاه کار و دانش بعد بیاید تا من شمارو ثبت نام کنم

    آخه باید عمومی ها رو داخل مدرسه و تخصصی ها رو داخل آموزشگاه پاس بشم

    حالا من کاسه چو کنم چو کنم دستم گرفتم رفتم التماس بابام و بابام یک هزاری بهم کمک نکرد منم اعصابم خورد ک آره تو زمانی ک من نیاز دارم پشتم خاای کردی تو فلانی تو بساری و از این حرفا

    گذشت دو روز دیگه هم من گفتم اینجوری نمیشه من ثبت نام نکنم سرباز میشم کل آرزو ها و خواسته ها و اهداف بر باد فنا میره نشستم به خدا فحش دادم به بابام فحش دادام به مادرم دری وری گفتم کلا دنیا رو زیر سوال بردم بععععد یهو وسط این حرفا یه چیزی به جهان گفتم ربطی به بحث داره یا نه نمیدونم ولی میگمش ( ببین دنیا هر کاری ک میخوای انجام بدی انجام بده تو نمیتونی مانع رسیدن من به اهدافم بشی من به بالاتری جایی میرسم از لحاظ مالی و فوتبالی ک نتها قبل از من بلکه بعد از من کسی نتونه تصورش رو هم بکنه )

    اینو گفتم و بعدش علی علی رفتم پیش بابام گفتم من باید باید آموزشگاه ثبت نام کنم هفت میلیون لازم دارم بهم دو تومن قرض بده تا برم فقط ثبت نام کنم دو هفته دیگه بهت میدم و گفت نه نمیدم

    منم تو روش بهش گفتم درک و راه افتادم آموزشگاه با مادرم

    گفت ولش من میدونم قراره اوکی بشه میریم ببینیم چی میشه رفت آموزشگاه کار و دانش و گفتم ک اگه میشع من رو فقط ثبت نام کنید من دو هفته دیگه میام پولش رو پرداخت میکنم ، هر چقدر من گفتم مادر گفت التماس خواهش فلان بیسار قبول نکرد ک نکرد

    دیگه هیچی من رفتم نشستم رو پله و گفتم چ کنم چ کنم مادرم اومد گفت زنگ بزن از پسر خالت قرض بگیر گفتم مامان اگ خودت زنگ میزنی بزن من سرمو بزنی هم زنگ نمیزنم

    خودش زنگ زد جواب نداد بعد از چندین دقیقه آخر مادرم به دختر خاله من ک ازم 6 سال بزرگ ترع (( عشق پنهان زندگیم ))

    زنگ زد دو میلیون تومان و قرض گرفت برای من و تا ده آبان بهم فرست داد میشه گفت 40 روز تا پس بدم

    من آموزشگاه رو به صورت قسطی ثبت نام کردم و رفتم مدرسه شبانه برای ادامه فرآیند

    حالا خلاصه میکنم ک به اصل سوالم برسیم تا الان داستانش بود گل من

    رفتیم مدرسه شبانه اونجا برای واحد هزینه میخواست من زنگ به بابام ، بابلم گفت شب بخیر بعد من اعصاب ‌… توهین و‌… نمیگم

    باز قرض از آشنا یکی دیگه مهلت تا 15 آذر

    اره دیگه

    حالا من از 26 مهر ماه رفتم سرکار حقوق روزانه 400 ماهی 12 میلیون تومان و امروز 7ام هست البته 8ام حساب میشه ساعت 2 و ربع و من باید 7 پاشم برم سرکار

    و بعد از گذشت روز ها من امروز 7 ام 4 میلیون گرفتم قرض عشق پنهان دلی خودم رو دادم و خرج برای دل خودم کردم ده درصد برای عزیزانم خرید کردم یعنی پدر و برادرم (مامانم اگ این متن رو ببینه منو میکشه به خاطر اینکه براش خرید نکردم (صرفا جهت خنده *)) و حالا 500 و خورده ای برام مونده

    حالا از فردا قرار به این شد ک من درصدی بشم ده درصد از فروش کل و مغازه ک من توش کار میکنم تو پر فروش ترین حالت 3 میلیون تومان فروش داشته البته من میدونم باید تکامل طی بشه و من برای حقوق نگران نیستم و میدونم اون حدی ک من برای خودم لیاقت ساختم بهم میرسه

    این از توضیحات داستان من حالا قبل از اینکه بخوام ادامه بدم و سوالی ک از شما عشقا دارم بپرسم میخوام بگم ک من زمانی ک با خودم گفتم خدا خودش درست میکنه ولش کن مشکلم حل نشد زمانی ک براش حرکت و اقدام کردم و گفتم خدا درستش میکنه بریم جلو مشکلات دونه دونه حل شد و من قرضی ک الان دارم ک حدود ده و چهارصد میلیون تومان هستش چوبیه ک بابات حرکت نکردنم خوردم

    و حرکت نکردنم چرا بود حالا میرسیم به اونجایی ک موضوع من مطرح میشه

    من فوتبال بازی میکنم و فوتبالیست هستم و به خودم اطمینان دارم ولی به عنوان یک مهاجم من گل نزن هستم …

    من نمیتونم راحت گل بزنم و دلایلش خنده داره خوب گوش بدید مثال ها رو استاد :

    سانتر میشه میخوام سر بزنم توپ توو خورشید گم میشه یعنی نور خوشید میزنه تو چشمم

    تو شب پروژکتور

    یکی از بازیکن های خودی مسیر توپ رو عوض میکنه

    توپ میفته پشتم یا میفته جلوم

    سور میخورم

    و…

    تمام اینها از زمانی شروع شد ک من داستان یک مهر شروع شد

    من قبلش تمرکزم دوماه رو فوتبال بود داستان فرق داشت هر بازی هتریک هر بازی گل تا دقیق یک مهر تا الان خرااااب

    حالا سوال من اینه

    من اگ کار نکنم درآمد ندارم نمیتونم فوتبال ادامه بدم چون خرج باشگاه هست خرج کفش فوتبال هست خرج خوراک هست قسط هست مدرسه هست لباس و‌…. هست

    من چه کنم از ساعت 8 صبح تا 9 شب سرکارم 9و نیم هم میرم باشگاه تا یازده شب

    برم سرکار نرم سرکار کارم رو عوض کنم

    چیکار کنم چه باوری بسازم و چطور بسازم خدایا کمک کنم

    من الان چند وقته دارم الگو هایی رو نگاه میکنم ک همسن منن و دارن از فوتبال پول در میارن عبارت تاکیدی میگم با خودم حرف میزنم مثبت نگه میدارم به صورت آگاهانه توجم رو جهت دهی آگاهانه میدم مینویسم فایل گوش میدم ولی نتیجه نمیاد

    برای من فوتبال از شام شب مهم تره من حاضرم از گشنگی بمیرم ولی فوتبال رو کنار نزارم

    ادعا هم نمیکنم عای من تو فلان شهر بزرگ شدم سالم موندم و بین فلان رفیقا بودم هیچ کاری نکردم ن چون سالم بودم برای خودم و هدفم بود ولی میگم کاملا سالمم بهترین و زیبا ترین بدن فوتبالی کل جهان رو دارم (نمیخواستم از کلمه یهترین استفاده کنم استاد ولی خب لازم بود و من ضرر های کلمه بهترین رو میدونم ک ریشه در مقایسه کردن داره)

    ولی نمیدونم چرا توپ لامصب تو تمرینات باشگاهی گل نمیشه یا بازی های باشگاهی

    لطفا بگید کلی حرف دارم کلی اتفاق دارم 19 سال سن دارم ولی بیش از صد برابر سنم قانون رو دیدم ولی الان گیج شدم قانون رو دیدم منظورم شناختم بود ولی ولی ولی حتی حتی حتی شاید میدونم قراره و باید چیکار کنم ولی فقط میخوام بقیه بگن ک اگه بلایی سرم اومد بگم فلانی ها مقصرن شوخی بود ولی شاید هم همینه

    عشقی استاد

    من تو خانواده محترم خودم بهتون میگم حاج عباس یروز از تهران پام باز میشه به اروپا برای بازی در پنج لیگ معتبر و یک روز من برند اولین توپ طلا خواهم شد و میشوم و مطمئن باشید که فرداش ن پس فرداش ن اون روز بعدش قطعا دلم میخواد شمارو ببینم و یه لایو بگیریم و به تمام مردم لیران بگیم میشه فقط بخواید و بگیم ایمانی ک عمل نیاورد حرف مفت است

    دوستون دارم یههه عالم یههه عالمه یههه قابلمه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    الناز صابریان گفته:
    مدت عضویت: 911 روز

    سلام استاد عزیزم و خانوم شایستهی عزیز قربون صورت ماه جفتتون بشم که که حتی دیدنتون بهم انرژی میده هزار بار استاد تحسینتون میکنم که انقدر زیبا مسلط و تاثیر کذار صحبت میکنین هزاران بار خدارو شکر میکنم بخاطر وجود شما روی زمین و در زندگیم چقدر این فایل درس داره چقدر کامل و زیبا قانونو بلدین و چه ساده برام بازش میکنین ممنونتونم استاد عزیز

    و بسیار بسیار تشکر میکنم از خانوم شایسته برگوار که خانه تمانی ذهنو اماده کردن چقدر نیاز داشتم به این خانه تکانی هربار هرفایلی گوش میدم اشکم درمیاد که خدا چقدر در زمان مناسب کنارم هست چقدر به بخشندگی خدا مهربونی خدا اینکه از من بیشتر میخاد من موفق بشم داره تلاش میکنه و منو هدایت میکنه چقدر راحت مسیرو بهم نشون میده و هدایتم میکنه هزاران بار شکر خدا و سپاسگزار شما هستم که کنار من هستین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    مهدی بیرانوند گفته:
    مدت عضویت: 1898 روز

    درود به عزیزان

    امروز این فایلو دوباره گوش کردم .

    نکته ای که بنظرم جالب اومد قدرت تحسین دیگران بود .

    تا زمانی که موفقیت دیگران رو تحسین نکنیم اون قضیه برامون قابل باورنمیشه و نمتونیم بهش برسیم . اصلا وقتی بقیه رو تحسین میکنیم به قول استاد انرژیش بیشتر به خودمون بر میگرده و به اون شرایط هدایت میشیم .

    مثلا من وقتی دیدم دوستم با چه سلیقه ای اتاقشو چیده ، سعی کردم تحسینش کنم و همین باعث شد هدایت بشم که من هم زیبایی های اتاقمو ببینم . یا وقتی موفقیت دوستم رو در یوتیوب میبینم . تعهدشو میبینم تحسینش میکنم . ازش یاد میگیرم که میشه منم موفق بشم . وقتی ازادی زمانیشو میبینم این خواسته در من بوجود میاد که من هم میخوام . تحسین میکنم و جلو میرم . تمام این هارو خداوند بهمون نشون میده تا خواسته هارو در وجودمون بوجود بیاره .

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    moghadam گفته:
    مدت عضویت: 2378 روز

    پروژه خانه تکانی ذهن گام به گام 23

    به نام خالق هدایتگر او که از رگ گردن بهم نزدیک تره. او که مهربانترین و تواناترین هست

    سلام به برترین استاد زندگیم که تمام درسها و آگاهی هایش به دل می‌نشیند چرا که خود توانا و توحیدیش ،نتایج در دستش، گواه بر راستی و درستی مسیر زندگیش است. سلام بر بانوی قدرتمندم ،شایسته عزیز که با عزمی راسخ در کنار استاد، به ایده های ناب توحیدیش جامه عمل می‌پوشاند و انگیزه مضاعف میدهد برای ادامه مسیر زندگی. سلام به همه دوستان متعهد و نازنین که با نوشتن آگاهی ها و نتایج درخشانشون انرژی مضاعفی رو برام به ارمغان میاره.

    از خیلی سال پیش حتی از زمانی که با استاد آشنا شدم همواره آرزوها و خواسته‌هام رو می‌نوشتم ولی نمی‌دونستم چرا پیشرفت آن چنانی در تحقق اونا نداشتم. بارها از خودم سوال میکردم،گره کار کجاست . بارها جوابی را یافتم ولی امروز به یک جوابی رسیدم که شاید هزاران بار استاد فریاد زده بود ولی من نفهمیدم،درکش نکردم، امروز با تمام سلول هایم درک کردم که زندگی من رو باورهایم می‌سازند. این حس خیلی متفاوت تر هست .حسی که میخام بعد از کلی بالا و پایین شدن فریاد بزنم یافتم یافتم. تازه الان فهمیدم گره کارم رو. من می‌نویسم ،حرف های قشنگ میزنم ولی اون ته دلم باور ندارم که امکان پذیر هست. من خالق زندگیم هستم. ستاره قطبی رو می‌نویسم ولی اون حس ناب سپاسگزاری خالص رو ندارم، و شب هنگام خسته از تلاش روزانه به خودم میگم دیدی اونم بازی بییش نبود. دوست داشتم سپاسگزاری شبانه ام از اعماق وجودم باشد. بارها سرسری سپاسگزاریم را نوشتم ولی فقط انگار که فقط کاغذ رو خط خطی کردم.

    ولی امروز با شنیدن این آگاهی ها اولین ایده ای که رو به ذهن رسید این بود بیا و فقط امروز رو به زیباییها توجه کن و سپاسگزار باش. هر روز نوشتی که یکی از اهداف امسالت داشتن شخصیت قدرتمند و توحیدی است بیا و امروز به این ایده با تمام وجود عمل کن و تا شب فقط شخصیت سپاسگزار رو تمرین کن. شخصیتی که فقط وجه مثبت و زیبای هر چیز و هر کس رو میبینه و تو دلش تمرین می‌کنه سپاسگزار بودن رو . شخصیتی که از موفقیت دیگران خوشحال میشه و به جای نگاه حسرت بار میگه ببین این یک نشونه هست ،من نزدیک شدم به هدفم اونوقت با تمام وجود تحسین کنم. با تمام وجود سپاسگزار خدایی باشم که شانس زندگی و تجربه جدیدی را دارم .

    دوست داشتم تعهد امروزم رو اینجا ثبت کنم تا رد پایی باشد برای آینده ام. که به خاطر بیاورم مسیری که اومدم و تلاش ها و خاطرات خوشی که ساختم .

    در پناه الله مهربان .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      زهرا قاسمی گفته:
      مدت عضویت: 1644 روز

      سلام خدمت شما دوست عزیز

      من امروز به صورت تصادفی هم کامنتون رو تو نتایج خوندم که نتایج خوبی گرفته بودین دوره 12قدم

      هم این کامنتتون رو که نوشتین تازه شروع مسیر هستین

      یکم گیج شدم

      میخواستم بپرسم اون کامنت نتایج شماست؟در دوره 12قدم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        moghadam گفته:
        مدت عضویت: 2378 روز

        سلام به شما هم قدمی عزیزم. چقدر عالی که این قدر دقیق کامنتها رو مطالعه میکنید. دوست عزیزم من یک دور 12 قدم رو با توجه به مداری که در اون بودم گذروندم، فکر میکنم بزرگترین دستاورد من از گذروندن اون دوره تغییر مدار هست چرا که مرور دوباره باعث شده خیلی از چیزهایی که سرسری ازشون رد شدم و نفهمیدم الان بهتر و بیشتر درک کنم و از همه مهمتر تلاش کنم عمل کنم.

        ممنون از نگاه ریزبینانه تون مه منو متوجه یکی دیگه از پیشرفتهام کرد. توحیدی بودن بزرگترین رمز موفقیت زندگی در این کره خاکی است. چه قدر عالی که در کنار هم میتونیم اون رو در این مسیر تمرین کنیم. موفق و پایدار باشید

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  10. -
    علی گفته:
    مدت عضویت: 1326 روز

    به نام خدای مهربان

    با سلام خدمت دوستان عزیز و استاد عباسمنش و خانم شایسته

    بیست و سومین روز خانه تکانی ذهن

    چند روز طول کشید تا بتونم دیدگاه خودمو بفرستم ازبس که این فایل خوب و آموزنده بود،چندبار گوش دادم و نکته برداری کردم و هنوزم احساس میکنم خوب توجه نکردم و باید یکبار دیگه حسابی گوش بدم.

    اما تا الان هم خیلی نکته دستگیرم شده و خیلی چیزهارو متوجه شدم و اولین کاری که کردم نوشته 2 هدف بود که هم برام قابل باور بود و هم اینکه در عین سادگی از نون شب واجبتر هستش و امیدوارم با تمرکز بالا به اهدافم برسم،آن شاءالله

    اما خودم به شخصه چندین تجربه داشتم که با تمرکز صد در صد تونستم بهش برسم مثل ترک سیگار که الان تقریبا 5 سال و نیم هست تونستم ترکش کنم،کاری که روزی برام محال بود و چندین بار در انجامش شکست خوردم ولی خداروشکر با همت و کمک خدا تونستم انجامش بدم و همین میتونه به باورسازی ام کمک کنه تا به اهدافم برسم.

    خدایا شکرت بابت حس و حال خوبم و این مسیری که در آن هستم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: