live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج
در این فایل، سوال اساسی زیر مطرح شده است:
“چه عواملی نتایج یک کسب و کار را متفاوت میکند؟ چه عواملی سبب میشود، فردی مثل استاد عباسمنش با اینکه آنچه را که متخصصین علم بازاریابی مهم میدانند، انجام نمیدهد اما در کسب و کار خود به موفقیتهایی دست مییابد که سایر کسب و کارهای آن حوزه، با وجود اجرای فرامین متخصصین بازاریابی، دست نیافتهاند؟”
«تفاوت قائل شدن میان اصل و فرع» درباره عوامل موفقیت یک کسب و کار، هدف اصلی این فایل است. اما تمامی جزئیات درباره عوامل اساسی موفقیت پایدار در کسب و کار، به صورت مفصل در دوره روانشناسی ثروت 3 توضیح داده شده است.
دوره روانشناسی ثروت 3، استاد خبره ایست برای ایجاد “توانایی تشخیص اصل از فرع”، در ذهن مدیر یک کسب و کار. جلسات اولیه این دوره – در قدم اول – به دانشجو “مدیریت ذهن” را می آموزد. زیرا تا زمانی که فرد از عهده مدیریت ذهن خود برنیاید، محال است از عهده مدیریت کسب و کار خود برآید. روانشناسی ثروت 3، مدیریت ذهن را از ریشه یعنی “ساختن باورهای توحیدی” شروع می کند. زیرا “توحید”، تنها راهکار برای مدیریت ترس ها و نگرانی های توهمی است که ذهن همواره از طریق آنها وارد عرصه می شود.
ریشه موفقیت پایدار برای یک کسب و کار، در باورهای توحیدی صاحب آن کسب و کار است. باورهایی که تمرکز فرد را به جای حساب کردن روی عقل انسانی، به پیروی از هدایت های الهی معطوف می کند.
ذهن ما اکثرا درباره پیروی از هدایت های درونی، مقاومت های بسیاری دارد زیرا ما آموزش دیده ایم تا روی عقل مان حساب کنیم، روی علمی حساب کنیم که حاصل درک به اصلاح از ما بهتران درباره شیوه به موفقیت رسیدن است. ضمن اینکه اساس این درک، بر تاثیر عوامل بیرونی (شرک)، بنا شده است و نیروی هدایتگر درونی ما را غیر فعال می کند. در نتیجه وقتی برایمان واضح می شود که می خواهیم کسب و کار شخصی خود را راه اندازی کنیم یا رشد دهیم، ذهن لیستی از موانع، مسائل احتمالی، ” به اندازه کافی خوب نبودن ها ” و شک و تردید ها را پیش روی ما قرار می دهد و تمام انگیزه و اشتیاق درونی ما را می بلعد زیرا فرد مهم ترین عامل، یعنی نیروی هدایت را از معادله خارج کرده و فقط روی عقل انسانی حساب باز کرده است.
به همین دلیل، روانشناسی ثروت 3، بازسازی کسب و کار را از پاکسازی ذهن صاحب کسب و کار از شرک شروع می کند. جلسات این دوره – قدم به قدم – همکاری کردن با انرژی خلق کننده و هدایت کننده ای را یاد می دهد که خداوند نامیده ایم:
نیرویی که درون ماست، از همه چیز آگاه است، همواره همراه ماست، همه ایده ها و راهکارها را دارد، جواب تمام سوالات را دارد، در حل مسائل به ما کمک می کند، هدایت ما را وظیفه خود دانسته است، برگی بدون اذن او از درخت نمی افتد و عاشقانه می خواهد به ما کمک کند تا در مسیر خواسته های خود حرکت کنیم و از طریق تحقق خواسته های خود، دستی باشیم برای گسترش جهان.
مهمترین بخش از آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، مامور ساختن این باور مرجع است که شما به عنوان مدیر یا صاحب یک کسب و کار، باید در ذهن خود بسازید. سپس سایر عوامل، روی این فونداسیون قرار داده می شود.
- به اندازه ای که مدیر کسب و کار، جمله به جمله آگاهی های جلسات این دوره را مثل وحی منزل جدی می گیرد و در رفتارها و عملکرد خود لحاظ می کند، به همان اندازه نیز:
- نگرانی هایش درباره مسائل کسب و کار مثل بازیابی، مشتری مداری، تولید، مجوز و … حذف می شود؛
- به همان اندازه به آرامش ذهنی می رسد و به اندازه این آرامش ذهنی، الهامات خداوند را درباره “چگونگی”، دریافت می کند؛
- به همان اندازه جواب سوالاتی را دریافت می کند که الان جوابی برایشان ندارد؛
- به همان اندازه ایمان فعالی دارد که بدون نیاز به “دانستن همه چیز” یا “بی عیب و نقص بودن”، با امکاناتی که در همین لحظه دارد کار را شروع می کند.
- به همان اندازه، به تعویق انداختن، برایش معنایی ندارد چون به خاطر این جنس از ایمان، تمام قدم ها در طی مسیر یکی پس از دیگری به او گفته می شود و نیازهایش در لحظه پاسخ داده می شود.
تمام کارآفرین هایی که در کسب و کار خود به موفقیت پایدار رسیده اند، چنین الگویی از عملکرد را دارند که عملکرد توحیدی نام دارد. عملکردی که عوامل بیرونی را بی تاثیر می داند و راه الهامات قلب را می رود.
وقتی ذهن خود را از اطلاعات محدود کننده خالی می کنی و پای آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3 می نشینی، آن آگاهی ها بخش خلاق و خداگونه وجود شما را فعال می کند و با چنین سوالاتی ایمان شما را به چالش می کشد که:
- چرا از اینکه جواب تمام سوالات را درباره کسب و کار خود نمی دانی، ترسیده ای و کار را شروع نمی کنی؟
- چرا روی حرفها و وعده های متخصصان حساب می کنی اما روی وعده نیرویی که جهان را هدایت می کند، حساب نمی کنی؟
- چرا با وجود این نیروی هدایتگر درونی، هدایت کسب و کار خود را به او نمی سپاری؟
- چرا به جای انتظار و سکون برای وقت مناسب، همین حالا این نیروی هدایتگر را فعال نمی کنی؟
- چرا به این نیرو توکل نمی کنی و با همین امکانات، قدم اول را بر نمی داری؟
روانشناسی ثروت 3، با هدف ایجاد کسب و کاری با موفقیت های پایدار، به ما یاد می دهد تا درباره عوامل موفقیت کسب و کار، به دنبال تفاوت قائل شدن بین اصل و فرع باشیم. در دنیایی که در هر لحظه، هر فردی ایده ای درباره عوامل موفقیت منتشر می کند، باید از خود بپرسیم: ” اصل اساسی موفقیت یک کسب و کار چیست؟
روانشناسی ثروت 3، فقط و فقط بر درک و اجرای این اصل، متمرکز است. به همین دلیل در بازار مکاره امروز، هر روز یک تکنیک و شگرد جدید برای فروش ابداع می شود و خیلی زود هم محو می شود. اما آموزه های روانشناسی ثروت 3، از زمان تولید تا الان، فقط بر همان اصل اساسی یعنی قانون بدون تغییر خداوند استوار است و تا کنون کسب و کارهای افراد زیادی را متحول کرده که این آگاهی ها را عملی کرده اند.
مهم ترین بخش از آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3، فعال کردن نیروی هدایتگر درونی است. تمرینات و آگاهی های دوره روانشناسی ثروت 3، باورهایی را در ذهن دانشجو می سازد که این نیرو را فعال می کند. سپس در ادامه جلسات، دانشجو یاد می گیرد که چگونه به وسیله “سوالات مناسب”، به این نیرو قدرت خلق کنندگی بدهی. سوالات هدایتگری که به شما می گوید:
“سمت شما”، در این قدم چیست؛ سمت خداوند چیست؛ چه کارهایی را باید انجام دهی؛ چه کارهایی را نباید انجام دهی؛ چه قدم هایی را شما باید برداری تا خداوند قدم های بعدی را برایت بردارد؛ چه جنس از توجه را باید فعال نگه داری و از توجه به چه چیزهایی باید اعراض کنی تا این نیرو همچنان فعال بماند. آموزه های دوره روانشناسی ثروت 3 مشاور دانایی است که به شما یاد می دهد تا ذهن خود را مثل یک هوش مصنوعی بر اساس باورهای توحیدی، تربیت کنی.
به اندازه ای که به آموزه ها و تمرینات این دوره عمل می کنی، نیروی هدایتگری را در وجود خود فعال نگه میداری که:
- در هر لحظه، قدم بعدی را به شما می گوید؛
- درباره مسائل شما، سر راست ترین جواب را پیش روی شما میگذارد؛
- ایده های سازنده را به سمت مغز شما هدایت می کند؛
- آدمها مورد نیاز را به سمت شما هدایت می کند؛
- راهکارها را به سمت شما هدایت می کند؛
- شما را با فرصت های شگفت انگیز روبرو می کند و همزمانی های شگفت انگیز را برایت ایجاد می کند.
مدیریت کسب و کار، با وجود باور به این نیروی هدایتگر و فعال نگه داشتن او، بی نهایت آسان است. چون انرژی خداوند در تمام جزئیات کسب و کار شما جاری می شود و کارها را انجام می دهد. به گونه ای که همه متعجب می شوند از اینکه چرا شما در زمان مناسب در مکان مناسب هستی؟! اما خودت می دانی که دلیل این همزمان، شراکت با خداوند است. “توحید” یعنی شراکت با خداوند؛ حساب کردن روی این نیرو؛ اعتماد به هدایت های این نیرو و لبیک گفتن به الهامات این نیرو؛
لازم است تمام جلسات دوره روانشناسی ثروت 3 را بارها گوش داده شود، تمرینات با تمرکز بالا انجام شود، آگاهی ها به اندازه کافی تکرار شود تا مغز “توحید و چگونگی اجرای آن در عمل”، درک شود.
اطلاعات کامل درباره محتوای آموزشی دوره روانشناسی ثروت 3
برای دیدن سایر فایلهای این مجموعه کلیک کنید
- نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
- فایل تصویری live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج79MB17 دقیقه
- فایل صوتی live | تشخیص اصل از فرع درباره نتایج16MB17 دقیقه
((…اما موضوع اصلی اینه که اگر شخص خاصی رو دیدی، اگر پیشنهاد کاری خوبی بهت شد، اگر یه اتفاقی افتاد بخاطر این بود که در مدار اون خواسته بودی و باورهاشو داشتی…))
((…استاد از روز اولی که اومده تو این کار اصلا هدف اصلیش پول نبوده، چرا اینو میگم؟ چون وقتی اومد تهران کلی بدهکار شد سره دوره ۲۱ جلسه ای و… ولی باز ادامه میداد چون عاااشق
تاثیرگذاری بود، کاری رو میکرد که ازش لذت میبرد. بعد رو باورهای ثروتش کار کرد و ثروتم اومد براش
ولی اکثر آدما فقط برای پول کار میکنن، عشقشو ندارن
یذره ضرر میدن شغل عوض میکنن
شور و شوق خیلی مهمه، وقتی شور و شوق داری و حالت خوبه اتفاقات خوب هم برات میوفته
موضوعی که استاد مدتهاست داره فریاد میزنه
احساس خوب = اتفاقات خوب
میگن: چو ۱۰۰ آید ۹۰ هم پیش ماست
۱۰۰ خداست و بقیه چیزا مثل تبلیغ و کسب و کار و رابطه خوب و پول و طلا و ماشین و خونه و…. زیر مجموعه خیلیییییییییییییی کوچکی از خدا
پس وقتی دنبال خدا میری بدون این که حتی بصورت آگاهانه بهش فکر کنی یسری چیزا رو بدست میاری…))
سلام داداش علی عزیزم
حالت خوبه؟
واقعا خدا رو شکر که همیشه حواسش بهمون هست و تا یه ذره که میخوام از مسیر هدفمون دور بشیم سریع هدایتمون میکنه به مسیر درست و نشونمون میده که چیکار کنیم و بهمون میگه
شاید یه ذره حرفام تو هم تو هم بشه و حسم هدایتم کرد به اینجا و الان هم گفت که اینا رو به علی بگو و نمیدونمم که واسه چی باید این کار رو بکنم اما حس خیلی عجیبی دارم نسبت به این کار
اول بگم که این دوتا جمله ای که گفتم قشنگ مثل یه هدشات بود که رفت تو مغزم و الان باید تثبیتش کنم و هدشاتم کرد این حرف مخصوصا جمله ی دوم
حالا چرا؟
من همش دنبال این بودم که چه باوری رو بسازم که درسته و منتاسب با هدف منه (برای من این یه نکته ی خیلی خیلی ریزی بود که با این دوتا جمله ای که خدا از طریق شما بهم گفت برام جا افتاد و آرووممم کرد)
در حالی که قانونش اینه که چه باوری رو بسازم که احساس بهتری بهم بده
اولیه از عقل و منطق کمک میگیره
دومی از قلب و احساس
مهم نیست باوری که میسازی چقدر منطقیه و چقدر از لحاظ عقلی با هدفت جوره و میخونه مهم اینه که باوری که میسازی چه احساسی بهت میده هر چقدر م که اون باور ساختنش منطقی و درست باشه
جنیفر لوپز توی مصاحبه ای که با لینکد این(Linked In) داشت که بعد از فیلم second act بود یه جمله گفت ، خیلی به دام نشست و اون هم این بود؛
خیلی وقت ها خدا به ما میگه این کاری که الان داری انجام میدی برای الان تو مناسب نیست. این تو موقعی اتفاق می افته که ما تو یک زجر و بدبختی افتادیم و یک نشونه ی خوبی هست( این الهام) تا ببینیم که این کاری که الان داریم انجامش میدیم از روی ترس هست یا از روی عشق…
الان می فهمم که جنیفر لوپز چی گفت.
چون من هم دقیقا توی همین لحظه هستم و دارم سختی میکشم و میفهمم که کارم درست نیست چون نباید این قدر از درون زجر بکشم و بهم فشار بیاد
برم سراغ جمله ی اولت
من از وقتی که شروع کردم به ساختن باورهایی که هماهنگ میکنه منو برای رسیدن به خواسته هایی که تو نقاشی دارم و ساختن باورهایی که سرعت و کیفیت پیشرفتم رو تو نقاشی بیشتر میکنه باورت نمیشه که خدا چجوری از در و دیوار نشونه و الگو برام می فرستاد که میشود که تو به اونجاهایی که میخواهی برسی و بهم گفته که تو فقط توی این مسیر باش هر چیزی که میخوای توی همین مسیر هست
(همون حرفی که به استاد زده شده و همون حرفی که به هر کسی که با تمام وجود میخواسته مسیر رسالت و عشقش رو بهش گفته شده، من قبل از اینکه عشق و علاقم رو پیدا کنم فکر میکردم که این مسیر استاد یه مسیر خیلی عجیبیه که خدا به استاد چنین حرفی زده اما الان که پیدا کردم و توش هستم به لطف خدا . به منم گفته شده از طرق مختلف با بی نهایت نشونه میفهمم که منظور استاد از اون مسیر، مسیر رسالتته که از عشقت میگذره نه صرف این مسیر آموزش قوانین و برگزاری این دورها)
علی یعنی اینقدر آدم و نشونه تو ذهنم هست که تو همین سن خودم(۲۳) و یه چند سال بالا و پائین تر از خودم و در کل زیر ۳۰ سال به چنان ثروت ها و شهرت ها و احترام ها و محبوبیت ها و قدرت ها و عزت نفس هایی رسیدند که هیچ کس باورشون نمیشه که توی این سنین بشه رسید به همه چیز و همشون بدون استثناء تو کار مورد علاثقشون بودند و خیلی راحت رسیدند به این جایی که هستند و همه چیز براشون جور شده همه چیز. تنها سختی شون از نظر بقیه این بوده که بطور روزانه بالای ۱۰ ساعت پای عشقشون می شینند که از دیدگاه قانون این لذته اصلا و زجری در کار نیست.
اولاش توی ذهنم یه ذره مقاومت داشتم و خیلی زود برام باور پذیر شده که منم میتونم برسم و چون باور داشتم که میشود به همچین آدمهایی هدایت شدم، اما این آخریه رو در نظرم نبود تا الان که به جمله ی شما برخوردم و داستان رو گرفتم و درکم از قانون بهتر شد
خلاصه شروع کردم به کار کردن اما از اونجایی که اون مشکلی که اول گفتم رو داشتم مدام یه چیزی تو گوشم میگفت که ببین احساس لیاقتت مشکل داره برو اونو درست کن همه چیز خودش درست میشه حالا دیشب هم اومدم توی سایت و این کامنت رو گذاشتم که آره من اشتباه فکر میکردم و الان دارم روی احساس لیاقتم کار میکنم اما من روی عزت نفسم کار کردم و تکامل هم داره نمیگم دیگه عالیم و احساس لیاقتم به حد عالی رسیده اما هیچ ربطی با گذشتم ندارم خدا روشکر و اینقدر تغییرات زیاد بوده که از رفتارهای گذشتم هیچ چیزی یادم نمیاد و جالبی اش هم اینه که دیگران هم چیزی از گذشتم تعریف نمی کنند که آره مثلا محمدرضا اون طوری بوده فلان بوده بیسار بوده ولی کار داره هنوز و همیشه کار داره هیچ وقت طوری نمیشه که بگم آقا من احساس لیاقتم عالیه عالیه ، دیگه نیازی نیست که درستش کنم اصلا این کار کردن روی کار مورد علاقم شاید یه پله ی دیگست برای اینکه پیشرفت قابل توجهی بکنم تو احساس لیاقتم و عزت نفسم ( احساس خوبی دارم نسبت به این جملم) چون توی همین روند معمولی زندگیم احساس لیاقتم و عزت نفسم خیلی خوبه و کار کردن روی کار تخصصی و ساختن باورهای مناسبش یه جنبه ی دیگه از عزت نفس و احساس لیاقتم رو بسازه و رشد کنم و هدفمند بشم اصلا وقتی که میرم سراغ باورهای کار تخصصیم هدفمند میشم اهداف میاد تو ذهنم هداف های خیلی محکم و واضح که میخوام اینوری بشه میخوام اونطوری بشه میخوام این اتفاقات رو بوجود بیارم میخوام به این جاها برسم و یه احساس قدرت و غروری میکنم خدا رو شکر
اما این حرف تو گوشم حس نگه داشتن بهم میداد و انگار که من رو گرفته بود و نمیذاشت حرکت کنم و توجه ام هم کامل از رو نقاشی برداشته شده بود و خیلی خیلی احساسم خراب شده بود این چند وقته چون من کاری تو زندگیم به غیر از نقاشی کشیدن ندارم و این خیلی اعصابم رو خورد کرده بود. ولی یه چیزی رو بگم اینا خیلی خوبه که حالمون اینقدر بد میشه من هر وقت که این حالت ها برام بوجود میاد و خیلی به تضاد های فکری شدیدی برخورد میکنم خیلی حالم خراب میشه و جالبی اش هم اینجاست که همیشه این حال های بد به یک آگاهی و درک عمیق فوق العاده میرسه که خیلی عمل رو برام راحت تر و ساده تر میکنه و خیره همه ی اینا
اما وقتی که این متن دوم رو خوندم دقیقا انگار این حال بد بخاطر جای خالی یه درک و یه راهکار بود که وقتی که جا افتاد اون حال بد هم رفت و الان دوباره حالم خوب شده و روشن شدم
منطقم همیشه میگه که بیا روی لیاقتت کار کن مشکلت از اونجاست و من یه احساس گیر کردن و عقب افتادن بهم دست میده و کلی هم دلایل منطقی میاره که باید این کار رو بکنی و من رو میترسونه که اگه این رو کار نکنی فلان میشه بیسار میشه ولی عشقم و احساس خوبم میگه که برو روی اون باورهای نقاشیت کار کن و نسبت به اونا عشق دارم و خیلی حالم خوب میشه و حرکت میکنم و احساس حرکت کردن بهم دست میده و اصلا انگار عشقم بلد میشه و انگار که خودش رو نشون میده و این خیلی خیلی عالیه.
این رو این جا میزارم اول برای خودم و بعد برای کسایی که قراره هدایت بشن به این کامنت، این الهام خودم بوده؛
فقط تو مسیر عشق و علاقت باش هر چیزی که میخوای تو مسیر عشقت هست. فقط، توی این مسیر متخصص شو و تمام وجودت رو بذار و ذهنت رو از هر چیز دیگه خالی کنه.
احترام، عزت نفس بالا، احساس لیاقت بالا، ثروت، نعمت، سلامتی ، رابطه ی عاشقانه عالی، شهرت، قدرت، معروفیت، محبوبیت و هر چیزی که میخوای تو همین مسیر به تو داده میشه.
چرا؟
چون
چو صد آید نود هم پیش ماست.
چون
بیس و پایه ی این خواسته هات باید احساس خوب دائمی باشه و این کار فقط تو مسیر مورد علاقت و عشقت امکان پذیره.
اینا حرف دلم هست؛
ما تو زندگی مون تا موقعی که زنده هستیم، جز انجام دادن کاری که عاشقش هستیم، کار دیگه ای نداریم واقعاً.
چرا دنبال حواشی هستیم و تمرکزمون پراکندست
نیازی نیست کار دیگه یا مهارت دیگه ای رو یاد بگیریم.
فقط باید کار مورد علاقت رو انجام بدی با تمرکز کامل، بدون اینکه نگران چیز دیگه ای باشی،
اونوقت با همین دوتا چشمت میبینی که چطور خدا کارهات رو پیش میبره و خواسته هات رو وارد زندگیت میکنه بدون اینکه تو یک قدم فیزیکی برداری همه چیز رو برات فراهم میکنه ا جاهایی که فکرش رو هم نمیکنی بخـــــــــدا فکرش رو هم نمی کنی ، من بارها تو این مسیر عشقم تجربش کردم.
الله به عنوان سیستمی که به احساس شما پاسخ میده، الیس الله بکافٍ عبده، ، فقط تو مسیر عشقت متجلی میشه.
این احساس لیاقت واقعیه این عزت نفس واقعیه این ایمان واقعیه. این همون سوار هلی کوپتر شدن هست که راحت میذارتت رو قله ی موفقیت.
این توکل واقعیه.
تمام افرادی که تو جهان کار بزرگی کردن ، فقط کاری رو کردن که عاشقش بودن همین.
جف بزوس میگه اون کاری که شما باهاش میتونید جهان رو متحول کنید همون عشق و علاقتونه.
واقعا باورهای عزت نفس و ثروت و روابط میخوایم بسازیم بدون انجام کار مورد علاقه؟؟ این امکان نداره…
عزت نفست توی این مسیر ساخته میشه و متجلی میشه ، احساس لیاقتت توی این مسیر متجلی میشه، ما نیازی نداریم که کار دیگه ای یاد بگیریم که بگیم که برای اون کارها عزت نفسم رو زیاد کنم همین مسیر عشق و علاقت کافیه.
مسیر عشقت به زندگیت سرو سامون میده،
حاشیه هات رو حذف میکنه،
مغزت رو متمرکز و مرتب میکنه،
قدرت تمرکزت بسیار زیاد میشه،
شخصیتت تغییر میکنه و یه شخصیتی تو وجودت ساخته میشه که خودت باهاش حال میکنی و راحتی باهاش،
برای کار خودت ارزش بالایی میذاری.
اینا عزت نفس نیست چیه؟ احساس لیاقت نیست چیه؟
سعادت دنیا و آخرتت تو همین مسیر عشق و علاقته.
وقتی تو مسیر عشقت قرار میگیری لاجرم به الهاماتت عمل میکنی و چون رابطت با الهاماتت خوب میشه تو هر زمینه ی دیگه ای که کاری رو بخوای انجام بدی فقط از حست سوال می پرسی و اون هم بهت میگه چیکار کن و نتیجه ی اون کار عالی میشه به این میگن عزت نفس و از پس هر کاری بر اومدن که مثالهاش رو هم تو سفر به دور آمریکا از استاد دیدیم، خود من هم بارها تجربش کردم که کاری رو بلد نبودم فقط سوال پرسیدم و حسم هم گفته چیکار کن و یه نتیجه ی عالی از آب در اومده حتی توی کارهایی که نیاز به متخصص داشته اما من فقط از حسم پرسیدم و انجامش دادم با دست خالی و با خلاقیت الهاماتم.
شاید باورتون نشه اما بیل گیتس خیلی ناشی هست تو آشپزی.
توی امر خرید و فروش پشت باجه ی کافه ها خیلی خیلی ناشی هستند وارن بافت هم همینطور کلیپش توی کانال یوتیوب بیل گیتس هست میتونید برید نگاه کنید.
آقای رامبد جوان بلد نیستند یک پریز رو باز کنند.
عشق مورد علاقت یه تمرین فوق العادست برای قوی تر شدن رابطه ی شما با قلبت و بیشتر شدن آرامشت.
ثروت نتیجه ی طبیعیه این مسیره،
رابطه ی عاشقانه ی آزاد و توحیدی که سبب میشه شما عشق سر ریز شدت رو بدون هیچ توقعی به اشتراک بذاری تو این مسیر شدنیه
برای اینکه خواسته های واقعیت ،اونایی که با شور می خواهیشون، از هوس هات جدا بشن باید توی این مسیر قرار بگیری اونوقت می فهمی که خواسته های واقعیت چیه،
برای اینکه انرژی ربوبیت رو به حرکت در بیاری باید تو این مسیر باشی،
همش باید توی همین کار مورد علاقه باشه و شدنیه.
من الان هر چی جلوتر میرم بیشتر می بینم که آقا من واقعا توی زندگیم کاری بجز نقاشی و طراحی ندارم، شهرت میخوام ، دختری رو میخوام که با همدیگه هم مسیر باشیم، ثروت رو میخوام، عشق رو میخوام معنویت هر چیزی که میخوام واقعا شدنیه و راهش همینه الکی بریم سراغ کارای دیگه که چی؟ برای چی الکی بیکار بشینم؟ الکی درو دیوار رو نگاه کنم!!
اون ثروتمند شدنی که معنوی ترین کار دنیاست ، تو همین کار مورد علاقت امکان پذیره، هیچ راه دیگه ای هم نیست.
بخدا من از موقعی که بلند میشم تا موقعی که دارم میخوابم همش در حال رقص هستم و افتاده تو بدنم
وقتی میشینم پای طراحیم اتفاقات هم شروع میشه، گمشده هام پیدا میشه، مامانم برام خوراکی میاره، خواسته هام اتفاق میوفته، یه اتفاقای خوب میوفته که کلی میخندم با خواهرم، بوی خوب استشمام میکنم همینطوری بوی ادکلن خوب میاد توی اتاقم یهویی ، کلی خواسته ها و تجسمات عالی تو زمینه های مختلف که قلب آدم رو میکنه میاد تو ذهنم و حین همون طراحی چشمام رو میبندم و تجسمشون میکنم و احساسشون میکنم و خدا رو از ته قلبم تشکر میکنم بخاطر آینده ی عالی ای که قراره تجربش کنم.
ماشین و خونه و هر چیزی دیگه ای که میخوای تو این مسیر از طرف خدا بهت داده میشه از راحت ترین و قشنگ ترین راه، بخــدا من اینقدر مثال دارم
اینقدر تفریحات فوق العاده تو این مسیر هست که باورت نمیشه، همش برات اتفاق میوفته
همچین آدما دورت میگردن
اگه بری دنبال شهرت و جلب توجه و محبوبیت و احترام و پول، همشون ازت فرار میکنن و دور میشن ، امکان نداره که بهشون برسی.
اون حس خداگونه ای که دنبالشی که کن فیکون بکنه فقط تو مسیر عشقت امکان پذیره…
اون آگاهی های بی نظیر در مورد خداوند و جهان و اون آگاهی هایی که آدم قلبش کنده میشه از سینش فقط تو مسیر عشقت امکان پذیره ، عشقت هر چیزی که میخواد باشه اصلاً مهم نیست،
نگو که استاد فقط این آگاهی ها رو دریافت میکنه چون عشقش و شغلش اینه ، نه، به کار فیزیکی ربطی نداره به احساست ربط داره تو هر کاری چنین احساس بی نظیر عشقی رو داشته باشی این اگاهی ها رو دریافت میکنی من تجربش کردم بخدا پشت همین تخته شاسیم چه اگاهی هایی بهم گفته شده که برای مفاهیم پیچیده ی کوانتوم بوده و چه مفهموم هایی از قرآن توی ذهنم جا افتاده بدون اینکه برم بخونمش بخدا وقتی که رفتم آیات رو دیدم، دیدم اون مفهوم دقیقاً همون چیزی بود که حسم گفت
نشونه ی این حرفم همون سخنان بزرگان هر رشته ای هست برید ببینید که چقدر حرفهای اون عزیزان به حرفای استاد نزدیک هست و چقدر حس حرفا یکیه از موسیقی بگیـــر از هنر بگیر از اقتصاد بگیر و همه ی کارها و موضوعات رو در نظر بگیر، همه دارند از یک چیز حرف میزنند که همه جا هست و بهشون کمک میکرده یا قوانین موفقیت رو چقدر قشنگ میگن به طرق مختلف.
این جمله رو یوهان سباستین باخ، موزیسین معروف آلمانی گفته، ببینید توحید چطور تو وجودش جاری بوده؛
من فقط نت ها رو آنطور که نوشته شده اند اجرا میکنم اما این خداوند هست که موسیقی را می سازد.
پیشنهاد میکنم که حتما حتما برید تو یوتیوب حرفای جیم کری رو گوش کنید، بهتون قول میدم ایمانتون به خدا و انرژی و قانون ۱۰۰ برابر میشه، کسی که در مورد انرژی بودن خداوند و جهان و خودش به شهودش رسیده و الان داره زندگی میکنه با این حقیقت و به گفته ی خودش سی سال هست که تو این مسیر هست
مارتین گریکس که چهار سال دی جی شماره ی یک جهانه و ۲۳ سال داره و ایشون هم میگه که ما قبل از تولد اگاهی بودیم و الان به این جسم هدایت شدیم و کنسرتی دارند به نام ANIMA که بر مبنای همین اگاهی و حقیقت انرژی جهان اون کنسرت رو برگذار کرد و بسیار بسیار کنسرت شاد و اگاهی دهنده ای هست و ایشون هم میگن که من به عنوان یه دی جی ، به عنوان یک تهیه کننده موسیقی و به عنوان یک انسان باید احساس خوب داشته باشم و برید ببینید عظمت قدرت احساس خوب رو که تو همین سن به هر چیزی که میخواسته رسیده و هر روز خواسته هاش داره بزرگتر میشه… مدیر برنامش میگفت که ما برای شش ماه برنامه ریزی می کنیم اما همه ی اون کارا تو سه هفته اتفاق می افته، اینا عمل کردن به قانونه
آقای رامبد جوان گفته اند که ما برای شاد بودن و لذت بردن به این دنیا اومدیم پس فقط شاد باشید و لذت ببرید.
این حرفاشون فرکانس داره ها همینطوری یه چیزی نگفتند که از تو کتابا خونده باشن تو زندگیشون معلومه حرف قشنگ به دل میشینه.
هیچ کدومشون هم بخاطر پول و شهرت و جلب توجه و احترام و محبوبیت نیومدن سراغ این کار (عشقشون).
رسالت همه ی ما اشاعه ی توحیده اما مسیر این کار برای هر کدوم از ما متفاوت هست چون عشق های ما متفاوته و این خیلی عالیه و از طرق مختلف این توحید رو اشاعه میدیم.
برای استاد آموزش دادن هست،
برای من نقاشی و طراحیه
برای هنری فورد ماشین و مکانیک بود.
برای بیل گیتس برنامه نویسی هست.
برای یانی موسیقی و پیانو هست.
برای جنیفر لوپز رقص و خوانندگی هست.
و برای هر کسی متفاوته…
خدا روشکر.
جیم کری رو حتما پیشنهاد میکنم برید نگاه کنید…
خیلی دوستت دارم داداش علی.
ایشالا هر کجا هستی در پناه خدا شاد و ثروتمند و موفق باشی عزیز دلم.
۱۳۹۸/۰۷/۰۳