سریال زندگی در بهشت | قسمت ١43 - صفحه 6 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    312MB
    20 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

306 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سحر گفته:
    مدت عضویت: 733 روز

    واااااااااااااای

    خدای من چقدر زیبــایی دیدم

    باور نکردنی بودند

    بعضی از قسمت های این ویدئو به نظرم واقعی نمی اومد ، فک میکنم فقط تو فیلم ها و کارتون ها چنین خونه هایی وجود دارند ، چنین محله هایی ، چنین دریاچه هایی ….

    من عاشق زیبایی های کشور خودمون ایرانم ، ولی انگار اونجا زیبایی هاش خیلی بیشتره …

    چقدر قشنگه که یک خانم و آقا بتونن براحتی ازدواج کنند، دغدغه ی بچه دار شدن و هزینه هاشو نداشته باشن و حتی 4 تا بچه به این دنیا بیارن و بزرگ کنند و بهترین امکانات رو هم براشون فراهم کنند.

    داشتن خونه ای به اون بزرگی با استخر ، و چندین تا اتاق ، چند تا ماشین خوب، کار و درآمد خوب, ذهن آروم و داشتم ارامش درونی براشون رویا نیست …

    همه این ها نیاز های اولیه هر آدمیه ، که انگار اونجا خیلی راحت میشه بدستشون آورد . داشتن چنین خونه ای توی این کشور برای مردمش یک رویا نیست و یک اتفاق ساده ست .

    خدایا شکررررررت

    چقدر زیبایی دیدم و شگفت زده ام . ذهنم داره داغ می‌کنه ، حس میکنم مردم اونجا خیلی خوشبختن

    چقدر دوست دارم منم با اسکوتر اون محله رو بگردم ، نم نم بارون بخوره روی صورتم و یه سر هم برم کنار دریاچه ، مامانم هم باهامه که عاشق طبیعته و هوای خوب و دوست داره پاهاشو بزاره توی آب دریاچه و همیشه میگه بچه ها من دوست دارم برم امریکاااااااا… داداشم که عاشق آمریکاست همراهمه و میلو سگ کوچولومون هم هست ، وای خدایا چقدر شگفت انگیز میشه ، اشک توی چشام جمع شد الان ، هیجان زده شدم واقعااااا

    من میلو رو میبرم دور دریاچه پیاده روی کنه ، مامانم هم از دور نگاه مون می‌کنه و مثله همیشه مراقبه اما توی آمریکاهمه چی امن و امانه

    و مطمعنا در کنار دریاچه مدیتیشن میکنم و اینجوری سپاس گذاری میکنم :

    خدایا شکرت بخاطر این زندگی زیبا

    این دریاچه ها، این هوای خوب ، این ابرهای سفید گرد و تپل ، بخاطر این محله ثروتمند ، این همه امکانات ، دو سه ماشینی که داریم ، سلامتی مامانم و داداشم و خودم ، خدایا شکرت که استخر داریم ، موقع غروب میرم شنا میکنم و توی آب از غروب لذت میبرم ، خدا شکرت که حتی دو تا اتاق اضافه تر داریم ، خدایا شکرت که با ماشین بزرگ و فوق العاده مون میرم توی فروشگاه‌های خیلی بزرگ شهر تمپا خرید میکنیم ، خدایا شکرت که ماهیانه درآمد خیلی بالایی داریم و خوشبختیم و روابط فوق العاده ای داریم ،،،،،

    الهی شکرت که من رو به این کشور عالی و ثروتمند و پر از نعمت هدایت کردی

    هزاران بار سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    هما ی سعادت گفته:
    مدت عضویت: 1873 روز

    سلام به استاد عباسمنش عزیز و سلام به مریم خانم شایسته ی عزیز …

    سپاس گزار از خدایی که منو به سوی خودش هدایت می کند . و به سوی آسای و زیبایی…

    سپاس گزار از شما برای تهیه ی چنین فایل های فوق العاده ای …

    یک سفر در روز های پاییزی …

    چه مناظر زیبایی و چه سرسبزی فوق العاده ای …

    من عاشق آبم و عاشق هوای تر و بوی رطوبتی که توی چمن ها می پیچد . و عاشق صدای آبم مثل زمانی که یک نسیم روی آن بوزد و یا فواره ی آب و یا جریان آب روی یگ سنگ و بارش برلن روی زمین …

    چه زیبا که این مناظر رو می بینم و رحمت پروردگار رو و فراوانی آب را …

    وقتی این حجم از آب رو می بینم . واقعا برایم باور فراوانی گسترش پیدا می کند . باور اینکه آنچه به عنوان حقیقت در سر تو فرو کرده شده باور نکن . و حقیقت در جای دیگه کاملا متفاوت مب تواند باشد …

    اسناد عزیز ، صادقانه ترین حرف این هست که قبل از اینکه این صحنه ها و زیبایی ها رو ببینم .اصلا انگار این همه زیبایی ندیدم و به زیبایی توجهی نداشتم …

    اسناد عزیز ، مرتب دارم تمرین می کنم زیبا دیدنو احساس زیبایی رو داشتن و فایل های شما چه کمک عظیمی می کند ، و هر بار می بینم چقدر دوباره مصمم تر می شم برای تلاش بیش تر…

    چقدر شما و مریم خانم در فایل ها پر انرژی و شاد و بشاش و زیبا بین هستید . واقعا برام عجیب و قشنگه … و این انرژی مثبت چه موجی دارد که از آمریکا تا این سر دنیا میاد …

    و اسناد چه درس زیبایی گرفتم : خدا رو نه در غم بلکه در شادی جست و جو کن . و خدا رو نه در زمان تنگ دستی و نا امیدی بلکه با امید و گشاده رویی جست و جو کنم …

    استادم ، چیزی که امروز به من الهام شد . خدا همیشه به ما جواب می دهد و خداوند شادی را برای ما مقدر کرده و رسیدن رو …

    و امروز این بیت مولانا رو هم خواندم که مناسب احوال منه …

    بادا مبارک در جهان سور و عروسی های ما

    سور و عروسی را خدا ببرید بر بالای ما …

    به معنای اینکه شادی و عروسی به اندازه ی قامت ما بریده شده . وقتی این بیت رو خوندم . به خودم گفتم مولانا چقدر خدا رو نزدیک خودش دیده و چقدر خداوند همراه ماست …

    و حالا استاد عزیز شما این بیت مولانا رو زندگی می کنید .

    چرا چون خداوند رو نه در حزن و اندوه بلکه در شادی می شود یافت …

    و خدا رو نمی شود در زمان ضعف بلکه در زمان قدرت یافت … چرا که قدرت من از خداوند و و زمان قدرتم او رو در خود می یابم …

    اوه سپاس از خدا … در قلبم عشق مثل غنچه می شکفد و حال منو دگرگون می کند …

    و این احساسات منو بزرگ و عظیم می کند …

    اسناد عزیز درس مهم دیگه که از شما یاد گرفتم . (چقدر از شما سپاس گزارم) : اینکه برای انسان خوب بودن ، برای انسان بودن ، برای موفق بودن بی نقص بودن تلاش بیهوده ای هست . فقط کافی هست به خودت و به خدایی که تو رو هدایت می کند اعتماد کنی و آن زمان چقدر زیبا به نظر می آیی…

    من عاشق اینم که شما جلوی دوربین به ای نقش بازی کردن خودتون ید. لباس های راحت و سوال های ساده و حس سادگی که دارید و چقدر جهان رو زیبا می بینید و برای خوشحالی خود رو وابسته ی شرایط نمی کنید …

    وافعا در خانه ی دوستتون خودتون اسباب راحتی رو فراهم می کنید و بدون انتظار و بدون توقا …

    و اون ها خودشونن و چه ارتباط در اوج سادگی زیبایی ، و البته پر انرژی !

    عاشق ارتباط شما با بچه ها هستم . چه در صلح زیبایی هستید و چقدر با شکوه تحسین کننده هستید . صادقانه بگویم هر چقدر بیشتر با خود به صلح رسیدم ارتباطم با کودکان زیبا تر شد و این به دلیل نزدیک تر شدن به خودم . و به غریزه و حالت طبیعی خودم هست …

    کودکی به معنای ساده ترین حالت خودمان هست . اشتباهات پیش پا افتاده کردن . درگیر نبودن در بعد مادی جهان هست …

    واقعا لذت می برم وقتی کودکم ساده ترین و واضح ترین چیز ها رو گاهی بلد نیست و در مورد اونا سوال می کند و یا یک تعریف کوچک دارد …

    او از پریدن در گودال گل هیچ هراسی ندارد . او از هرچیزی یک وسیله بازی می سازد . او از دویدن دنبال حیوان ها ابایی ندارد و او خودش را به من وابسته نمی داند . و گاهی من رو دوست دارد و منو دوست ندارد …

    من عاشق دنیای کودکانه ی او هستم . واقعا بچه های دوستتون منو شگفت زده می کنند …

    استاد چه حس آزادی زیبایی دارند که هر کدام دنیای مخصوص خودشونو در کنار هم تجربه می کنند و شما چه استقبال زیبایی از تماشای آگاهانه ی علایق اون ها دارید . من واقعا دارم زیبایی و بزرگی یاد می گیرم …

    استاد عزیز چه نظمی در ویدئو شما حاکم هست و چه نظمی در خانه ی دوستتون …

    همه چیز برق می زند …

    همه چیز در سر جای خودش …

    و مادر خونه حضور ندارد . این یعنی هر کسی نظم رو درون خودش یافته و با نظم عجین شده و باید باور کنم . برای منظم بودن نیازی به تلاش و زحمت نیست …

    نظم در وجود منه …

    از وقتی دارم فایل های شما رو می بینم دوباره و دوباره چقدر دارم باور خوب درباره ی نظم می سازم و چقدر جهانم منظم تر شده زیبا تر شده . و در صلح بیشتر با خودم قرار گرفته . و همسر و فرزندم هم متوجه این احساس و انرژی مثبت می شوند و واقعا چقدر جهان زیبا ساختن درون خودت، تلالو های زیبایی در جهان بیرونت به همراه دارد …

    استادم شما منو دارید به شاعر تبدیل می کنید !

    به نظرم شعر گفتن به وزن و قافیه نیست . هرکسی بتواند معنای هر اتفاقی و این جهان رو ببیند . شاعر هست ! و من معتقدم دارم به جای نگاه سطحی به جهان عمقش رو درک می کنم …

    نگاهم در هرچیزی دارد گسترش پیدا می کند …

    از خدا سپاس گزارم ، به معنای حقیقی دارم به سمت چیزهایی که می خواهم حرکت می کنم .

    و من دارم خودم می شوم مهدیه ! مهدیه ای که در تلاش‌های خودش باشد . با تمام افتادن و بلند شدنش و با تمام خودش …

    نتیجه ی امروز من : من تا آخر زندگی ام نه به نسخه دیگری تبدیل نمی شوم . من همین مهدیه خواهم بود…

    یک مهدیه ی با ارزش و ارزشمند …

    که جهان را چه جالب تجربه کرد . من زندگی را به سبک خود زندگی می کنم . و هر چه به خودم نزدیک تر می شوم . جهان رو چه بی مهابا تر تجربه می کنم !و محتاطانه رفتار کردنو را کنار می گذارم …

    اوه من عاشق این مهدیه بودنم …

    حرف آخرم برای این مهدیه …

    مهدیه این مسیر مسیر خیر و آسانی هاست . نرسیدن و خالی بودن در این مسیر نیست . و خداوند به معنای پر کردن و گسترش دادن توست …

    پس با امید مسیرت رو برو … با خدا مسیرت رو برو … با انرژی مسیرت رو برو … با احساس آزادی مسیرت رو برو …

    سپاس گزار از شما استاد عزیز و مریم خانم شایسته و دوستان عزیزم …

    یادگاری من از 2 آبان 1403 …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    مریم عباسی گفته:
    مدت عضویت: 1891 روز

    وای خدای من چقدر زیبایی،، چه هوای تمیزی، چه طبیعتی،،

    خداروشکر بابت این همه زیبایی

    خداروشکر بابت مریم جان خوش تیپم

    چقدر ثروت و نعمت و فراوانی توی اتاق بچه ها،، خیلی عالیه،،

    عجب خونه ی خوشگلی، بزرگ،، با استخر زیبا،، چقدر کیف کردم با این همه ثروت و نعمت

    من که خیلی حال کردم

    عاشقتونم

    چه پیاده روی زیبا با چوب،،

    وای خدای من،، من عاشق اینجا هستم،،

    چه فرهنگی،، ماشین می ایستد تا استاد و اون گل پسر رد بشه

    چه لباس‌های گرون قیمتی اونم با امضای بازیکن ها،، خیلی باحاله و هیجان انگیز

    ،، عجب سیستمی،، چه میکروفنی،، چه صفحه کلید خوشگلی

    خداروشکر بابت این همه نعمت و ثروت و فراوانی

    چه خنده های انرژی‌ زایی استاد عزیزم

    مرسی استاد عباس منش عزیزم بابت این فایل‌های عالی تون

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    مربی گفته:
    مدت عضویت: 1957 روز

    بنام خدای مهربان

    سلام به استاد عزیز به ماری عزیز و دوستان بهشتی

    استاد جان این فایل یه جوری دیگه چسبید بهم و لذت بردم از نوشیدنش با جان دل

    دلم برای دوستان و خانواده راسل تنگ شده بود و دیدن دوباره یوسف و یعقوب بسیار برام لذت بخش بود و از تماشای بازی های فوقالعاده تون خرسند شدم واقعا

    تشکر میکنم از شما استاد عزیز دوست داشتنی که از این فضای بسیار زیبای اینجا با دِرون برامون از دید پرنده فیلم گرفتید و بسیار دیدنی و لذت بخش بود تماشا کردنش

    بی نهایت لذت بردم

    از دریافت اگاهی های جدیدی که نوش جان کردم احساس این رو دارم که بهتر از قبل دارم زندگی میکنم

    این فایل برام یه تجسم زیبا و فوق العاده رو داشت از یک روز زیبای زندگی ای که در کمال عشق و اگاهی از لحظه هات لذت میبری و شاکر نعمتها و ثروت ها و داشته هایی در حالی که بیزنست هم به راهه،تفریح و گردش و سلامتی و دور همی با ادمهای هم فرکانس و دوست داشتنی هم به راهه و بسیار خرسندی از رابطه فوق العاده ای که با خودت داری از صلح درونی از رابطه ای که با خداوند داری که خود به خود به تمام روابطت رنگ تقدس بخشیده

    روزهای زندگیم رو خدارو شکر هر روز دارم اگاهانه تر زندگی میکنم و لذت میبرم از زیستن از خلق اتفاقات خواسته از اینکه به این جهان پا گذاشته ام و فرصت زندگی دارم از اینکه قدرت خلق کنندگی دارم.

    داشتم از این زنگی لذت بخش که شما تجربه میکنی لذت میبردم و به خودم گفتم خوشبختی برای تو و از نگاه تو چیه؟

    ایا واقعا خوشبختی؟

    و گفتم به نظرم خوشبختی چیزی نیست جز لذت بردن از کاری که دوستش داری، از حرکت در مسیر علایق و لذت رشد و کسب مهارت در این مسیر که هر لحظه اش بهت حس ازاذپدی و رهایی و متولد شدن میده

    خوشبختی چیزی نیست جز با احساس شور و شوق گوش سپردن به یک موزیک دلنشین در حالی که خواسته هات رو تجسم میکنی و در بودنت غرقی

    خوشبختی چیزی نیست جز نگاه توکل و اعتماد به نیروی که رب عالمیانه، که سعی کنی باورش کنی که هدایتگره و همه چیز رو میدونه و در زمان مناسبش بهت میگه

    خوشبختی چیزی نیست جز درک این موضوع که ثروت فقط یک موضوع ذهنیه و ثروتمندتر شدن به معنی حرکت در مسیر علایق با باورهای درسته، در اصل نتیجه طبیعی این رونده

    خوشبختی چیزی نیست جز تجربه ی داشته ها و خواسته ها با ادمی هم فرکانس که اونم خودت خلق کردی تو رابطه ات

    و خود باوری چیزی نیست جز ایمان به نیرویی که اگر هیچ چیزی هم بلد نباشی عاشقانه دستت رو میگیره و تو به مسیر خواسته هات هدایت میکنه

    تجربه عشق چیزی نیست جز رهایی و لذت زندگی در لحظه

    گفتم من، تو، او، ما،شما و هر انکس که مرا میخواند میخواهیم که خوشبختی را تجربه کنیم

    خوشبختی چیزی نیست جز درک و پذیرش اینکه ما خودمان با افکار و باورهایمان خالق صد در صدِ شرایط و اتفاقات زندگیمان هستیم.

    و بعد به خودم احسنت گفتم برای کنترل ورودی های ذهن برای این لحظه های ارزشمند و گرانبهایی که صرف نگاه کردن این فایل زیبا با ورودی های ارزشمند کردم.

    خدایا شکرت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 3274 روز

    سلام به همه ی دوستان عزیزم

    وای خدای من چقدر مناظری که گرفتین بی نظیره

    بسیار لذت بردیم از دیدن این قسمت،

    پر از ثروت، پر از برکت، پر از رهایی، پر از آزادی، پر از تنوع…..

    مرسی از استاد عباسمنش و مریم جانم که انقدر ما رو در فرکانس های خوب قرار میدین 😍😍

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    نگار گفته:
    مدت عضویت: 1896 روز

    سلام استاد گل ام

    سلام مریم نازنین ام

    سلام دوستای خوب ام 🙋💖

    چقدر حال خوبی دارم که کنارتونم و چقدر خوبه میتونم بیام اینجا و کلی حرف بزنم و هزاران مطالب مفید یاد بگیرم.

    دوستای ماه من خیلی دلم میخواد قبل از اینکه درباره نکات مهمی که این فایل برام داشت و بنویسم از تصمیم این چند روزه ام بگم که با نکات یا بهتره بگم درسی که این فایل برام داشت، بی ربط نیست. می‌دونم قطعا مطالب ام زیاد میشه اما کجا بهتر از اینجا بگم، کجا بهتر از اینجا دارم که کسایی مطالب ام رو میخونن که خودشون با تمام وجود حرفام و میفهمند🌸🌼 دوستون دارم و خدا رو شکر که اینجام

    بچه ها الان چند روزه که روند خودم و حال و هوای دلم و بعد از عضو شدنم تو این سایت و استفاده از فایل ها رو زیر نظر گرفتم و دیدم خیلی چیزها برام تغییر کرده اما به نسبت دو ماه اول، هم حال و هوای دلم یکم افت کرده و هم اینکه یه جورایی مثل اون اوایل تعهدم به تمرکز لیزری به اهدافم، نکات مثبت و …. کمتر شده. به خودم گفتم: بفرما نگار خانوم !!!! باز روز از نو روزی از نو، دیدی باز یه مدت گذشت پشتت باد خورد، چی شد اون همه انرژی و وعده هایی که به خودت دادی؟؟؟؟ که دیگه تو این مسیری که استاد بهت نشون داده با پشتکار عمل میکنی تا مثل استاد باورهای درست بسازی و بشه سبک زندگیت🤨😠

    به خودم اومدم دیدم این همه حرفی که خودم به خودم گفتم، در عرض چند ثانیه بود و چه با سرعت زیادی حال بدی تو دلم، تو ذهنم آورد که من خرابکارم، من تنبلم و … جالب بود همین الان هم که داشتم حرف های منفی ذهنم و می‌نویسم و شما دارید می‌خونید زمان بیشتری می‌بره در مقابل مدتی که این حرف ها عین برق نیاد تو ذهن ما و سریع اثر منفی میگذاره اگر جلوش و نگیریم، چقدر می‌تونه عمیق حال آدم و بگیره چرا؟ چون چندین ساله داره تکرار میشه و از استاد یاد گرفتم لازمه با تکرار هم ریشه کن بشه🤗

    به خودم گفتم نه وایسا، ادامه نده به حرف زدن… بهت اجازه نمیدم که بخوای همت من و زیر سوال ببری!!! من تو مسیر جدیدی اومدم، تازه کارم، می‌دونم ضعف دارم، استاد گفت قانون تکامل پس حق دارم یه جاهایی افت کنم اما نمیزارم عقب برم، حواسم باشه مدارم پایین نره، زحمت کشیدم که اینجام ….پس به جای اینکه اجازه بدم سرکوب ام کنی باید ببینم چی شده که افت کردم. همونجا توجه به همین سرعت نجواهای موذی و منفی و قدرت تأثیر تو حال خوبم شد کلید و راه حل برام….. و تصمیم گرفتم از این به بعد عین یک شکارچی هوشیار و با هوش خودم و زیر نظر داشته باشم ببینم کجاها، تو چه شرایطی، با دیدن چه کسایی یا چه رفتارهایی یهو این حرف ها زده میشه، فورا شکارش کنم 🧐 و بشینم عمیقاً تجزیه تحلیل کنم با خودم که به ریشه اصلی برسم و با مهربونی و مهر به خودم، بیام باور درستی جایگزین کنم😁😉🙃

    مثلاً چند روز پیش رفتم محل کارم، کاری که دقیقا شرایط اش طوری هست که همیشه دلم میخواست داشته باشم و همین چند وقت پیش تو خونه تجسم اش کرده بودم و تو دلم لذت بردم از اینکه دارم این فرکانس و می‌فرستم….. اون روز جلسه ای بود که برای توجیه کار برامون گذاشته بودند. تو کل مسیر با خودم نکات مثبت ام رو مرور میکردم و سعی میکردم حال خوب ام رو حفظ کنم، با اینکه با مترو رفتم اما سعی میکردم به جای تمرکز به اینکه وای شلوغه نکنه به خاطر این بیماری مریض بشم، هر بار که صدای این حرف بیاد به خودم بگم نگارم ماسک زدی و اگر هم کسی باشه که ناقل باشه بدنت قوی هست و اگرم بگیری باید از پس مریضی بر بیاد🤗 قانون تکامل داروین «بقا با نسل قوی» منم قوی ام پس ول کن این حرف ها رو …… و برای اینکه تو ذهنم واقعی تر باشه حرف های استاد و اینکه درباره دمپایی پا کردن و مقاوم شدن پاهاشون در برابر مورچه های گاز گازی پارادایس🤪 یا عفونت گوش شون، که چطور سپری کردند رو با خودم مرور کردم و دنبال چیزهای مثبت اطراف ام بودم … توجه نکنم به ناله های دست فروش …. به این فکر کنم چقدر خوبه خانوم ها مثل قبل خانه نشین نیستند و فرصت کار ساختند و …‌ به سقف نداشتن فضای متروی ولی عصر توجه کنم، حرف های بامزه و جالب پسری که دم مترو تبلیغ کیف میکرد و …. و به خودم میگفتم نگار مهم ترین قدم برای اعتماد به نفس اینه نترسی متفاوت باشی اگر حرفی دلت خواست بزن و فکر نکن بقیه چی میگن حتی اشتباه، جزو اکثریت نباش تو نگاری پس توجه کن به الهامات، الهامات مال آدم ترسو نیست🤗😉 وقتی رسیدم رفتم تو اتاق جلسه دختری اونجا نشسته بود بسیار توانمند در حرف زدن، رها و شاد. طوری رفتار میکرد که فکر کردم از افراد مهم مرکز هست. باورتون میشه در هزارم ثانیه حالم افت کرد و از اونجایی که بقیه هم اومدن وقت نداشتم با تمرکز خودم و کنکاش کنم اما میدونستم همین ویژگی های خوب اش یکم قلقلکم داده، تصمیم گرفتم هوشیارانه ببینم چه نجواهایی میاد و می‌ره که حالم و بد می‌کنه و اینکه تو دامشون نیوفتم که حالم خراب بشه، فقط ثبت کنم که قشنگ سر وقت مناسب مثل زمان برگشت به خونه، حسابی خودم و حلاجی کنم. مهم تر اینکه علاوه بر این تلاش میکردم همون‌جوری که استاد ماه ام، مریم مهربونم و ابراهیم عزیز گفتند حواسم به الهامات خوبی که بهم میشه باشه تا اگر لازمه تو جلسه حرفی بزنم یا پیشنهادی بدم. چرا که استاد گل ام بهم یاد دادید حواسم به الهامات خدا باشه. همینجور که می‌گذشت حالم بهتر شد و به خودم اومدم دیدم چند ثانیه است همون خانوم با کنجکاوی به حرف هام، حرکاتم و پیشنهاداتم نگاه می‌کنه و هر بار صحبت می‌کرد به من نگاه میکرد ببینه منم تایید میکنم یا نه 😁 توی راه به این نتیجه رسیدم که همون اول وقتی اون خانوم و دیدم دقیقا ویژگی های رفتاری رو دیدم که برای من ایده آل است و دلم میخواد داشته باشم ….

    پس اولین شکار: اعتماد به نفس ام تو این قسمت که و قیاس بدی میکنم….احساس کردم اون بهتر از منه و توانمندی من کمه… اون بهتر از منه. درسته اعتماد به نفس ریشه تغییرات هست اما لازمه دونه دونه روی قطعات سازنده پیکره اعتماد به نفس کار بشه پس لازمه زیر ذره بین برم.

    دومین شکار: خیلی نامحسوس توجهم به قد کوتاه اون خانوم جلب شده بود یکم حال خوبی داشتم…. پس: من اینجور وقت ها عادت کردم به جای اینکه ریشه رو حل کنم و الگوبرداری کنم تا تلاش کنم به مهارت هایی که دلم میخواد برسم، برای دلداری دادن به خودم میام در صدم ثانیه به ظواهری دل خوش میکنم که از اون فرد بهتر دارم، که چی مثلا؟ قد من بلنده، دختر زیبایی هستم و …

    شکار سوم: حس کردم آدم مهمی هست تو مرکز …. یعنی من مهم نیستم …. ریشه یابی کردم دیدم این برمیگرده به اینکه چون همیشه من مرکز توجه خونوادم بودم… عادت کردم همه جا اول باشم و تا یه جا یکی هم سن و سالم بهتر از من هست احساس حقارت میکنم….. میگم چرا اون بیشتر از من مورد توجه هست، جالبه حتی ناخودآگاه دیدم دوست داشتم کمتر حرف بزنه، چرا مدیر فامیلی من و یادش رفت اما مال اون و یادشده… این یعنی نیاز به تایید دارم، نیاز دارم من اولویت باشم… برای چی؟ احساس ارزش کنم. برای کی؟ برای دیگران…‌ پس من زمانی مهم هستم که از نظر دیگران مهم باشم …. پس احساس خود کم بینی دارم…

    پس لازمه با تمرکز با تمرین رو خودم کار کنم و رفته رفته پیکره اعتماد به نفس ام شکل بگیره 🤠🥳 و لذت ببرم اطرافم کسایی هستند که ویژگی های دارند که من برای خودم دوست دارم محیط من پر بشه از افراد قدرتمند و شاد و رها نه اینکه احساس خطر کنم😂🤣😅 خنده داره به ظاهر اما واقعا همین ها حال خوب و میگیره

    حالا برسیم به درس هایی که این فایل برام داشت که یکی اش ریشه اش میرسه به نقص اعتماد به نفس ام و یکی دیگه به مشکلی که اسمش و گذاشتم «اعتیاد فکر به نکنه خراب بشه» که اونم فکر کنم ریشه اش به باور کمبود میرسه.

    منم مثل شما دوستای خوبم مشغول لذت بردن از زیبایی خونه تمیز، رهایی و صمیمیت دوستان و استاد خوشگل موشگل ام و مریم نازنین ام، زیبایی منظره و رنگ ناب آبی دریاچه، تمیزی محل و پنل های خورشیدی روی سقف خونه ها که چقدر کیف میکنم از دیدن شون، حس کردن باد خنکی که موقع اسکوتر سواری رو صورتم میخوره و تجسم اینکه چه کیفی میده برم تو برکه کنار ویلا شنا کنم و بیام بیرون با عشق آیس پک بخورم🥰😍🤩 و اینکه چقدر یاد بچگی هام افتادم که چقدر رها بازی میکردم فقط برای کیف کردن خونه دوستم میرفتم «سگا» بازی کنم و مدام مثل خیلی از زمان ها غرق این نبودم که چی ندارم و کی چی داره …. هرگز زوم نمی‌کردم اون «سگا» داره من ندارم بلکه اون «سگا» مال ما بود برای کیف کردن، همون رهایی همون لذت تو صورت استاد نازم موج میزد. به خودم گفتم ببین نگار جلو چشمت هست، ثبت کن این صحنه رو…. استاد همون کسی هست که چند سال پیش تو بندر عباس با اون شرایط بود الان اینجا روبروی دوستش، این کجا و آن کجا…. اما اینم یادت نره همون چشم براق همون شور و ذوق همون ایمان، تنها تفاوت اون فایل اتاق بندر عباس و این تو امکاناته همون باورها این دوتا دنیای متفاوت و زیبااااا رو ساخته🥰🥰🥰🥰 نگار دقت کن…. لمس کن ….حس کن… این حقیقت محض فرکانس و تعهد رو…. یه طوری حس کن که یه حس ذوقی برات بیاد که انگار سوار ترن شدی ….

    به غیر از زیبایی توجهم به دمپایی پا نکردن جلب شد، دیده بودم قبلاً استاد رها و آزاد هستند، اما یاد با این فایل یهو یاد خودم افتادم. من عاشق حس کردن زمین ام و خیلی وقت ها میرفتم پارک جمشیدیه یه وقتایی پا برهنه راه میرفتم، عاشق حس کردن زمین ام با پاهام…

    تا اینکه ازدواج کردم و چندین بار وقتی رفتم خونه مادر همسرم برام صندل آورد که پات کن، فکر میکرد من ندارم یا اینکه جزیی از شلختگی یک زن به حساب میاد که تو خونه چیزی پاش نباشه، بارها و بارها گفتم نه ممنون من دوست دارم اما باز میاورد و منم یه بار میپوشیدم ده بار نمی‌پوشیدم. تا اینکه یکبار جایی مهمونی رفتیم و متناسب با لباس ام، با خودم کفش دیگه ای بردم چون برای صاخبخونه مهم بود با کفش بیرون وارد نشیم، تا وارد سالن شدم مادر همسرم زودتر از ما رسیده بود و بهم جلو بقیه گفت: واااا باریک الله دیگ دمر کردی کفش پوشیدی!!! خیلی بهم برخورد که چرا بلند میگی …. اصلا چرا باید آنقدر ریز بشی رو کارها و لباس من ….الان میفهمم که فرکانس خودم بوده چون اعتماد به نفس کمی داشتم، ترس از تایید نشدن داشتم که جذب میکردم، تاثیر این حرف ها و متلک ها بود که منم سبک راحتی ام و عوض کردم و خیلی وقته پا برهنه نیستم چون نیازمند تایید بودم. واسه اینکه قضاوت نشم خودم و شبیه بقیه کردم، درسته این یه صندل هست اما وقتی ریز میشیم، میبینیم برای تک تکتون به تعداد لحظاتی که باور غلط داشتیم، هزاران چیز هست که موذیانه و نامحسوس بخاطر این ضعف اعتماد به نفس وارد زندگیمون کردیم و همش میبینیم مثل بچگی سرحال نیستیم، خوب همین چیزها روی هم تلنبار شده که نیاز هست الک کنیم و بازسازی کنیم.

    و اما درس دوم این فایل….. همینجور که از فضا و بازی پینگ پنگ لذت میبردم و تو ذهنم داشتم ویلای خوشگل ام و می‌دیدم و ایده میگرفتم که یهو تلویزیون و دیدم…. در صدم ثانیه این فکر به ذهنم رسید نکنه اونجا رطوبت زیاده تلویزیون خراب بشه……. به این نتیجه رسیدم که باید اول از همه رو نکات مثبت توجه کنم نه اینکه اگه اگه اگه…‌ دوم خوب اگر باور به فراوانی و نعمت و تقویت کنم اولا این فکر نمیاد دوما حتما ایده ای هست که بهش هدایت میشم که بفهمم فکری برایش شده که اونجا گذاشتند و اینکه ذهنم عادت کرده به دوام نداشتن نعمت، انگار وقتی نعمتی باشه مثل گذاشتن تلویزیون بیرون خونه، حتما باید مراقب بود که یه چیزی نباشه که خرابش کنه…

    دوستای گل اااااام

    کلی حرف زدم و بیشتر از اون چقدر کیف کردم 🥰🥰🥰🥰🥰 استاد گل خودم مریم مهربونم دوستون دارم

    بچه ها دوستون دارم خوشحالم کنارتونم😎

    راستی یه تمرین دیگه هم اینه به این فکر نکنم که چه جوری با چه لحنی با چه جملاتی بیام دیدگاه ام رو بنویسم، دغدغه ام این نباشه که کی میخونه، کی چه نظری میده مهم اینه دلم میخواد بنویسم، دوست دارم مثل قبل ام بشم …. رها… لذت ببرم… بخندم …. به سبک خودم ….. کلی انرژی بگیرم و انرژی بدم، هی ننویسم و پاک کنم….. رهاااا بنویسم و کیف کنم😊 دوستوووون دارم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
    • -
      فهیمه پژوهنده گفته:
      مدت عضویت: 2241 روز

      سلام و درود به شما دوست عباسمنشی

      سلام بتو نگار عزیز

      😉کامنتت رو خوندم خیلی برام جالب بود.

      ممنون که از خودت رد پا گذاشتی، جوری که خودت دوست داشتی، جوری که خوده خودت بودی و حتی گاهی پابرهنه در کلمات و جملات راه رفتی با اعتماد بنفس، بدون نگرانی بدون ترس از قضاوت شدن…

      واقعا عالی خودتو موشکافی کردی. 👌اونم به سبک خودت، در مسیر تکامل خودت.

      ✨واقعا ازت ممنونم که اینقدر عالی و با تمرکز داری روی خودت کار میکنی تا خوب زندگی کنی و جهان رو جای بهتری برای زندگی کردن بکنی.

      به راستی که خدا برامون کافیه.

      فقط باید بیشتر یاد بگیریم توحیدی عمل کنیم، یاد بگیریم تقوا یعنی کنترل ذهن، یاد بگیریم ما خالق زندگی خودمون هستیم با ذهن مون و باور هامون.

      💚خدایا شکرت بخاطر این دوستان خوب و این قوانین ثابت و بدون تغییرت در هستی…

      برات بهترین پیشرفت های درونی و بیرونی رو از خداوند خواستارم. 💗🌸

      ارادتمندت فهیمه پژوهنده

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
      • -
        نگار گفته:
        مدت عضویت: 1896 روز

        سلام دوست خوبم، ممنونم

        چه اسم و فامیل برازنده ای «فهیمه پژوهنده» خداروشکر کنارتونم و یاد میگیرم 🤩 با نوشته هایی که بهش هدایت میشم لذت میبرم.

        فهیمه عزیزم داستان آشنایی با استاد و خانوادمون و خوندم، چقدر نوشته هات با بهتر بگم کلامت حس وقار و آرامش بهم داد. از دل بر آمده که بر دل نشسته🌼 جالبه برام فهیمه جان خیلی وقت بود که میخواستم درباره جریان جابه جایی ام بیام بنویسم اما اصلا نمیشد، الان بعد خوندن نوشته هات حس و حال نوشتن اومده برام و میخوام برات بنویسم، ممنون که انرژی ای بهم دادی که بیام اینجا حرف دلم و بنویسم 🌈⁦♥️⁩

        ما هم چند ماه پیش غیر منتظره قرار شد جابه جا بشیم. چند سال تو خونه ای بسیار خوب، در محله بسیار خوب و امکانات بسیار عالی زندگی میکردیم. و بعد از اینکه با استاد آشنا شدم و اهدافم رو با انگیزه بسیار متفاوت نسبت به زمان های قبل نوشتم، با سرعت خیلی زیاد شرایط تغییر کرد و بی خبر گفتند که باید بلند بشیم، ظاهر زندگی ما بسیار عالی بود اما از داخل مشکلات مالی زیادی داشتیم و جو بسیار بسیار بدی با مشکلات و حرف و حدیث های زیادی که پشت سر ما به ویژه من زده میشد، دقیقا اوایلی بود که فایل های رایگان استاد و دانلود کرده بودم و با مفهوم فرکانس بهتر از قبل آشنا شده بودم، به خودم گفتم: تمام این اتفاقات نتیجه فرکانسی هست که خودم دادم حرف و حدیث ها، حرف های بسیار آزار دهنده و… تا یکی دو روز که برای پیاده روی میرفتم فایل ها رو گوش میدادم و گوش هام تیز به الهامات بود.

        اول فکر میکردم باید طوری تجسم کنم که قراره همونجا بمونیم …. چون جاذبه جایی برام ترس داشت. ویژگی مثبت افرادی که ناراحتم کردن و بشمرم و خودم فرکانس ام رو تغییر بدم تا این حرف ها رو جذب نکنم و …. تو زمینه تمرکز به ویژگی مثبت افرادی که ازشون دلخور بودم، حس درونیم می‌گفت آفرین داری پاک سازی میکنی درسته، همینجور ادامه بده. اما تو زمینه خونه کلا فرق میکرد، تجسم هام با تمام تمرکزی که داشتم حس درستی بهم نداد، اینجا بود فهمیدم راه غلطه، من دارم تعیین میکنم که چی رقم بخوره حتما لازمه برلی رسیدن به زندگی ایده الم رفتن از این خونه رو تجربه کنم. بارها احساس ترس داشتم که کجا بریم با مقدار بودجه بسیار کم، با تب و تاب و نوسان بسیار گیج کننده ملک و شرایطی که خودت بهتر میدونی، پناهم شده بود فایل استاد که فقط روی خدا حساب باز کنم✨✨

        یه روز صبح زود نشستم نوشتم تک تک چیزهایی که دلم میخواست از خونه جدید داشته باشم ۱۳ مورد شد و با تمرکز به این خونه ای که الان ساکن هستیم هدایت شدیم از اون ۱۳ مورد فقط و فقط به ۴ مورد نرسیدم اونم فقط بخاطر ضعف هام بود.

        درسته الان خونه ای که اجازه کردیم ۴۰ متر کوچیکتره نسبت به جای قبل که ۱۴۰ متر بود، محله اش پایین تره (ضعف داشتم تو باور توحید ی ام و باور به فراوانی ثروت که این دو مورد هم اونجوری که میخواستم نشد) اما ارامشی که اینجا دارم تو کل این چند سال بعد از ازدواج نداشتیم. همین فاصله باعث شد وجود اون افراد تو زندگیمون کمرنگ تر بشه و همونجور که اوایل آشناییم نوشته بودم، پله بسیار مهم و بزرگی برای استقلال ما شد💖 الان خوب می‌دونم اگر با ایمان روی باورهای غلط ام کار میکردم نه تنها به تک تک ۱۳ مورد می‌رسیدم بلکه بیشتر از اون هم برام رقم میخورد. برای همین تلاش میکنم دوباره از اول بشینم باورهای و بررسی کنم و تلاش کنم حال خوبم تداوم داشته باشه.

        ممنون که با حس و حال خوبت بهم فرصت دادی بنویسم، ممنون از خدای بزرگم که بهم این فرصت و داده🙏

        دل خوشم به امید دیدار تک تک شما عزیزان طبق همون وعده شیرینی که استاد دادند که میان ایران و دورهم جمع میشیم💕

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      زیبا فتح الهی گفته:
      مدت عضویت: 2761 روز

      سلام نگار عزیزم چه قدر هدایتی کامنت شمارو خوندم واقعا وقتی رها باشی خداوند به بهترین نحو ممکن هدایتت میکنه فقط کافیه رها باشی چه قدر عالی وریز داری خودتو واکاوی میکنی و چه قدر برای منم درس داشت که زیبا باید ریزتر وجزئی تر باشی مثل نگار ممنون که نوشتی واینقدر کاربردی واز مثال های روزمره زندگیت برامون حرف زدی که به نظر من صددرصد داره نشون میده که شما داری تو مدار اعتمادبه نفس حسابی رشد میکنی و من بهت تبریک میگم و میخوام که باز بنویسی چون همین تغییرات ریز وجزئی که نتایج بزرگتر رو رقم میزنه ممنون دوست خوبم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    Reza Hedari گفته:
    مدت عضویت: 976 روز

    خدایا شکرت

    واقعا زندگی چقدر میتونه بهتر باشه

    این فایل این باور و به من داد که زندگی چقدر میتونه زیبا تر باشه و شرایط فعلی خودم رو به عنوان واقعیت نپذیرم

    نه زندگی الان من واقعیت نیست

    منم میخوام زندگی که الان استاد داره رو داشته باشم منم میخوام

    واقعا کیفیت زندگی هست که مشخص میکنه چقدر به خدا نزدیکی

    میزان ثروتت میزان ارامشت میزان روابطت با دیگران و میزان خوشخبتی هست که نشون میده چقدر به خدا نزدیکی

    تموم همسایگان استاو هم مثل خود استاد ثروتمندن

    و این ثروتمندا ببین با وجودشون تو اون محل چقدر اونجا رو زیبا کرده

    اگر ثروتمندی نباشه این تمیزی و ابادی هم نیست

    انسان های ثروتمند هرجا برن اونجا اباد میشه هرجا پا بزارن اونجا بهشت میشه

    انسان های ثروتمند هرجا برن اونجا رو زیبا میکنن هم برای خودشون و هم برای دیگران

    ببین خدای من همسایه استاد از طریق ثروتش چه رفاه و امنیتی برای خانوادش ساخته چه تجهیراتی داره تو خونش

    چه وسایل سرگرمی رو برای فرزندانش خریداری کرده

    چقدر خودشون و فرزندانشون داعم لبخند میزنن انسان های پولدار چقدر شادن اصلا نمیدونن غم چی هست بخدا خخ

    الان از اون بچه بپرسی غم چیه ه میگه وات؟

    انسان هرچی ثروتمند تر مبشه به همون مقدار به خدا نزدیک تر میشه

    این پول چقدر تمیز و مقدسه چقدر دوست داشتنی و ارامش بخشه

    خدایا شکرت

    واقعا هم ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست

    چه استخر تمیزی چقدر تمیز هدای من وای چقدر استخرش تمیز بود همین الان دلم خواست

    چقدر تحسین برانگیزه چه نظمی داره خونه چقدر همه چیز جای خودشه

    هرچقدر انسان های پولدار رو تحسین کنی باز هم کمه چقدر خوب زندگی رو تجربه میکنن

    اون محله استاد پر است از انسان های ثروتمند

    و هر کدوم از اون ها که ثروتمند شدن هم زندگی خودشون تغییر کرد و هم زندگی هزاران نفر دیگر

    با ثروتمند شدنشون هم زندگی خودشون زیک% شد هم زندگی هزاران نفر دیگه

    مثل استاد عباسمنش که خدای واقعی رو شناخت و زندگیش میلیون ها درجه تغییر کرد

    و راهنمای میلیون ها انسان دیگه شد برای اینک بقیه هم بتونن خدای واقعی رو بشناسن

    وقتی که ثروتمند میشی وقتی که پولدار میشی شیطان از وجودت خارج میشه و خدا جاسو میگیره

    خدا وعده فزونی وعده ثروت و خوشبختی داده

    و شیطان وعده فقر و بدبختی

    هرچقدر که ثروتت بیشتر میشه نشان دهنده اینکه شیطان داره ار وجودت خارج میشه

    هرچی پولدار تر میشی به خدا نزدیک تر میشی

    (چون از خدا دوریم گرفتاریم)

    خدایا خودت کمکم کن که درست باورت کنم

    خودت کمکم کن باورهامو یکی یکی شناسایی کرده و شیطان رو از وجودم بندازم بیرون

    خدایا خودت کمکم کن

    من ثروت و خوشبختی و ارامش و سلامتی میخوام من تورو میخوام

    تو همون ثروت و خوشبختی و سلامتی هستی

    من تورو میخوام

    سپاس گذارم از استاد عزیزم استاد بی نهایت عاشقتم ممنون ازت از اینکه نا امید نشدی تو مسیر رسیدن به حقیقت ممنون که ادامه دادی ممنونم که زندگیتو تغییر دادی ممنونم ازت که ثروتمند شدی ممنونم ازت که خدارو شناختی

    ممنونم ازت که جاده رو خط کشی کردی برامون و گفتی من از این مسیر رفتم اگه تو هم خدای من رو میخای بسم الله

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  8. -
    علی احمدی گفته:
    مدت عضویت: 1683 روز

    به نام خدای مهربان سلام بر استادعزیزم وهمسرشون فایل عالی بود ممنونم خیلی زیبا بود اگه ما احساس خوبی داشته باشیم فرکانس ما خوب باشه وتوجه ها بر روی زیبایی ها ونکات مثبت جهان باشه خوب معلومه اتفاقات خوب وحس خوب هم برامون رخ می دهد توجه توجه توجه کردن خیلی مهمه خیلی باید بدونیم توجهمون روی چه چیزی است اگه حسمون بهم ریخت زود درستش کنیم قانون تکامل جهان هستی در پیش است اگه شاد باشی یا غمگین زمان میگذره پس درستش را استفاده کنیم که همون حس خوبه توجه به نکات مثبته بازم ممنونم استاد هر کجا هستین در پناه الله یکتا شاد پیروز وسعادتمند دردنیا واخرت باشین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    فرحناز کریمی گفته:
    مدت عضویت: 1761 روز

    سلام ،به استاد عزیز وعزیز دل مهربانشان خدارا شکر که با این فایل های زیبا شادی وزیبای را در وجود ما هم انتقال میدهید من زمانی که این فایل ها را تماشا میکنم انقدر زیبا هستند که خودم را در کنار شما میبینم واز زیبایی‌های خداوند لذت میرم بسیار از شما تشکر میکنم که اینقدر زیبا این تصاویر را به تصویر میکشید و احساس شادی عالی در ما ایجاد میکنید خداوند را سپاس برای این همه زیبای موفق وشاد در پناه خداوند مهربان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    زهرا قنبری گفته:
    مدت عضویت: 2172 روز

    سلام به استاد عزیزم و سلام به مریم جون

    و سلام به همه بچه های سایت

    انقدر این قسمت و این رنگ ولعاب دوست داشتم که خدا خدا میکردم زود تموم نشه

    من این ازادی رو دوست دارم ازادی راحت حرکت کردن راحت از همه جی و همه چیز فیلم گرفتن ازادی نوع دیدگاه نوع پوشش

    من عاشق خلوتی و مرتبی ای خیابونا شدم عاشق امتحان کردن همه این لذتها

    خیلی دلم خواست که درون داشته باشم و اسکوتر برم این نوع گشت و گذار تجربه کنم

    فقط میگم مرسی واقعا که این لحظه ها رو با ما اشتراک میزارین

    چقدر میتونه یه کشور ثروتمند و بینظیر باشه خدایا شکرت به خاطر زندگی در بهشت

    یه دید جدیدی بهم از زندگی داد

    هیچوقت حتی فکر مهاجرت هم تو ذهنم نبود ولی الان انقدر عاشق این کشور شدم که به قول استاد دوست دارم پیاده حرکت کنم

    از خدا هدایت خواستم و خیلی از نشونه ها رو بهم فهموند به امید یه روز نزدیک تو امریکا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای: