سریال زندگی در بهشت | قسمت 198 - صفحه 14 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    452MB
    29 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

230 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    عادل حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2965 روز

    وووووای استاد عاشقتممممم چقدر عالی چقدر لذت بردم بخدا وقتی پریدی تو اب انگار بات بودم خیلی بااب لذت میبرم احساس میکردم که انگار منم با عشقم تو اب هستم من بخاطر حافظه گوشی و انترنت😛😛

    سری فایل های سریال رو دانلود نمی کنم البته از وقتی که ۱۲قدم رو شروع کرد م

    ولی این قسمت رو که دیدم خیلی لذت بردم تا نصف قسمت رو نگاه کردم دیگه تحمل نکردم رفتم فایل رو دانلود کرد م خیلی لذت بردممممم م خیلیییییی

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
  2. -
    لیلا عفت گفته:
    مدت عضویت: 2068 روز

    سلام به استادعزیزم ومریم جان دلم که بامهروعشق تجربیات شیرینشونوبامابه اشتراک میزارن سپاسگزارتونم

    سلام به دوستای عزیزم که کامنتهاروباعشق میخونن

    سلام به خودعزیزم که امروزبعدمدتهاکامنت مینویسه بتدیدن این قسمت بهشتی تر وزیباترازهمیشه

    سلام میکنم به خودم که به خدای درونش گوش دادتابنویسه بعد مدتها توجیه که کامنتو باید احساس خوب داشته باشی بنویسی یا خداخودش بهت بگه که بنویسی البته که اینهد همش درسته ولی تازگی فهمیدم که من که بدم تودلش احساسم هم حتما خوب میشه وخداهم حتما میگه که چی بنویسم

    مدتهاست که دارم میلینم ومیخونم که بچه ها میگن ماوقتی کامنت مینویسیم بهتردرک میکنیم ومیخوام شروع کنم اما توجیهات مسخره ی ذهنم نمیزارن اما الان فقط اومدم بنویسم که دیگه گوش ندم بهدتوحیهاتش ولذت علبه به ترسهامو ببرم

    استاد منم خیلی شنا کردن ورانندگی وتازگی هم کشفیدم البته بادیدن سریالهای شما فهمیدم که دوست دارم دوچرخه سواری یاد بگیرم خیلی هم دوست دارم هر٣تا کارو وواقعا تایید میکنم حرفهاتون که اینجوری همیشه توجیه شون میکنم و باید برم تو کارشون که بتونم تجربه ی شیرین انجام این سه تا کاررو داشته باشم

    ویه ترس بزرگ دارم که آرزومه بتونم بهش غلبه کنم اونم ترس دست زدن به حیوونهاست این اخرت ترسهامه فککنم یعنی مساوی با مرگه برام

    نوشتم تا بتونم یه اقدامی به لطف خدا براشون بکنم

    درپناه الله یکتا شادو سلامت وثروتمند وسپاسگزارباشیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  3. -
    بهار گفته:
    مدت عضویت: 1708 روز

    سلام استادجونم من با اینکه فایلتونو ندیدم فقط تعریفشو از خواهرم و مادرم شدنیم میخوام بک چیزی بگم

    استاد من همیشه دلم میخواست رانندگی یاد بگیرم و با دیدن بچه دوسه سال کوچکتر من رانندگی میکنند میگفتم چرا من یاد نگییرم چرا بعد که باشکا اشنا بودم تحسین میکردم امروز موقعیت جور شد رفتیم تو جاده وسط جاده مامانم وایستاد گفت پیدا شو بشین پشت ماشین😑من گفتم مطمینی من تکاملمو طیی کردم😅استاد نمیخواستن بشینم ذهنم اومد که شروع کنه (چون علاقه نوشتم گفتم به من چه 😹)نشستم استاذ تا دنده ۴یاد گرفتم برم استاد کیف کیف کردم از مامانم از شما و خداوند متشکرم متشکرم متشکرم

    استاداینم بگم تو پرانتز (من سوار ماشین بودم به خدا گفتم خدایا. مامانم ماشین سواری یادم نمیده پدرم موتور سواری یاد نمیده خودت یکی بزار تو راهم من میخوام یاد بگیرم ((همیشه دلم میخواست سوار م)) و

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    فاطیما گفته:
    مدت عضویت: 2243 روز

    سلام ب استاد عزیزم و مریم جون ک اینقدرررر راحت خود افشایی می‌کنه و ب ماهم یاد میده که چطوری بریم تو دله ترس ها

    عاشقتونم ک اینقدر لحظه ب لحظه ما رو تو خوشی ها لذت هاتون شریک میکنین و توی این فصل مارو هر روز به صورت رایگان با سرویس رفت و برگشت میبرید تفریح و گردش اونم کجاااااااا؟؟؟ امریکاااااا!!!میبرید ب بهشت رویایی تون

    واقعا چقدددررر لذت بردم انگار خودم توی اون آب چشمه شیرین بودم قشنگ حس میکردم که توی اون فضام!! و حستوتو دررررررک میکردم اونم با تک تک سلولهام!!!

    واااای ک چقدر شمارو و مخصوصا مریم جونه شایسته رو ک واقعا شایسته بهترین هاست تحسین کردم ب خاطر این شجاعتتون چون من خودم خوف کردم رفتین زیر خونه و داشتین با ما ب زبان تصاویر صحبت می‌کردین!!

    😍😍

    چقدر قشنگ بود این صحنه های ک از توی آب نشون دادین!!

    من که خیلی لذت بردم میخواستم برم کامنت بچه هارو بخونم گفتم بزار اول حسه خودمو بگم بعد!

    مااااچ ب کله هر دوتوووون¡!!!!!من از حیوانات خیلی ترس دارم ولی دارم روی خودم کار میکنم

    و ترس بعدی کامنت گذاشته در لحظس ک خیلی کمال گرایانه بهش نگاه میکنم ولی امشب گفتم چند خط مبینویسم ک فقط تشکر کنم ب خاطر اشتراک گذاشتن حس خوبتون با ما

    ممنون از هر دوی شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  5. -
    فاطمه نظافت گفته:
    مدت عضویت: 2249 روز

    واقعاچقدرلذتبخش این رابطه قشنگ شمادوتابزرگوارمن همیشه لذت میبرم نمیتونم هربارکه میبینم سریال رونگم درمورداین رابطه سالم که دوطرف علاوه براینکه همدیگه رودوستدارن چقدرزیبایی وپیشرفتهای باطنی هم روتحسین میکنن به زبون میارن واستادچقدرقشنگ میگن بااینکه اینقدرتجربه تواب پریدن لذتبخش بودهیچ وقت مجبورنمیکردن مریم بزرگوارروومن میخوام درموردتجربه خودم بگم درموردترسهام من همیشه ازاینکه بخوام بادوتابچه کاری روشروع کنم ودرامدی داشته باشم خیلی خودم روتوجیح میکردم ومیترسیدم والان یکساله که کارم روشروع کردم ودرامددارم وچقدرلذتبخشه که توخونه کناربچه هام درامدی هم دارم والان درحال حاضردرموردرانندگی خیلی خودم روتوجیح میکنم من گواهی نامم روگرفتم امامیترسم پشت ماشین بشینم وفکرمیکنم یه نفربایدبه من یادبده یامن خودم ماشین بخرم که رانندگی کنم چون همسرم وقتی پشت ماشینش میشینم غرمیزنه ومن این غرزدم روچون میترسم توجیح میکنم ولش کن بعداخودمون ماشین میخریم ویادمیگیریم درصورتی که ترسه ومن میخوام همینجامتعهدبشم که برم تودل ترسم ورانندگی رویادبگیرم وبشینم پشت ماشین ولذت ببرم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  6. -
    سولماز ستاری گفته:
    مدت عضویت: 2326 روز

    با سلام و وقت بخیر خدمت همه دوستان گرامی من می خوام در اینجا تجربه خودم را بگویم.

    یکی از توجیهات من برای ترس ها ترس از از رانندگی است و این درحالی است که حدود دو سال و نیم است گواهینامم را گرفتم بارها و بارها در کنار کس تمرین کرده‌ام ولی هرگز ولی هرگز تصور تصور رانندگی بدون حضور فردی را در کنار خود نداشته ام و یکی از توضیحات من این است که مثلاً ماشین ما پیکان است و رانندگی با آن بسیار سخت مخصوصاً برای خانم ها می باشد و این درحالی است که در شهر کوچک خودمان چند این خانم را می بینم که با پیکان یا وانت رانندگی می‌کنند و توضیح دیگر من این است که می گویم اگر یاد بگیرم باید در خدمت خانواده باشند و در ذهن خود میترسم که خدایی نکرده بلایی سر آنها بیاید در حالی که میبینم کسانی که چندین سال از من کوچکتر هستند و به راحتی ماشین های نورا سوار می شوند من حتی به اندازه ماشین ها هم گیر میدادم و مثلاً میگفتم که این ماشین بسیار بزرگ است مثال پژو و من چون جلسه خاصی ندارم نمیتوانم.

    اما تجربه دیگر من از توجیه نکردن است: بعد از این که تعدادی از آموزش ها را در کامپیوتر خود ذخیره کرده بودم اما ترس از یاد نگرفتن و کمال گرایی باعث شده بود که تا چندین ماه هرگز به سراغ آنها نروم اما بالاخره توانستم با شجاعت آموزش ها را حداقل برای یک بار گوش کنم و این در حالی بود که بسیار به این مطالب علاقه مند بودم.

    و حتی توانستم در یکی از این آموزش ها کار نسبتاً خوبی ارائه بدهم گرچه هنوز جای کار زیادی دارم اما بالاخره توانستم ترس از یادگیری مطالب جدید غلبه کنم.

    مورد دیگر در مورد یادگیری زبان می باشد با اینکه بسیار علاقه مند هستم اما ترس است صبح صحبت کردن باعث شده بود که اصلاً نتیجه دلخواهم را نداشته باشم و این در حالی بود که نمرات کتبی من بسیار عالی بودند ولی برای مکالمه بسیار ضعیف بودم و کم کم دل زده شدم طوری که حتی بخاطر مثلا آمدن مهمان از شهرستان دیگری خانه مان میگفتم حالا وقت خواندن زبان نیست بگذار آنها بروند بعد شروع می کنم نتیجه هم من بسیار مشخص است که تمام مطالب را کاملا فراموش کردم .

    پس به امید خدا روی ترس از رانندگی و مکالمه زبان کار کنم و دیگه توجیه نکنم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  7. -
    مهدی کیا گفته:
    مدت عضویت: 1472 روز

    به نام خدای مهربان

    سلام به همه‌ی خانواده ی صمیمی عباسمنش ، این فایل با تمام زیبایی ها و نکات مثبتی که داشت ، من احساس می کنم که تیکه ی اخر فقط برای من ساخته شده بود ،من وقتی این فایل رو دانلود کردم ، اصلا فکر نمی کردم که ،قراره همچین آگاهی نابی ازش دربیاد .

    واقعا در باره ی یک پاشنه آشیل بسیار مهم برای من توضیح دادید ،یادمه بچه تر که بودم با مربی و هم کلاسی ها می رفتم صبح ها ساعت ۸ کنار ساحل ورزش ،بعد آخرش همه می پریدند توی اپ و خلاصه تو سرو کله ی همه دیگه می زدند ،من هم اوایل ترسم رو توجیه می کردم و خلاصه نمی رفتم ولی آروم آروم، من هم بر این ترسم غلبه کردم،الان دیگه تو دریا می رم و شنا می کنم ،الان هم دیگه تابستون شده و کم‌کم وقتشه 🤣🤣

    واقعا خیلی از موقعیت ها پیش می یومد مخصوصا در گذشته که من ترسم رو توجیه می کردم ،

    الان صبح ساعته ۶ هست ،می خواستم یه کاری بکنم ،که ترس ها اومدند،یکدفه یک چیزی از درونم به من گفت که دیدی ترسیدی ؟؟

    ومن هم سعی کردم که ترس رو خط قرمزم بکنم .

    وبر ترسم غلبه کردم.و تمام این بهتر شدن هارو مدیون استاد عباسمنش هستم .

    عاشقتونم آرزوی خوشبختی دارم برای تمامی این خانواده ای که روز به روز بزرگتر می شه .🤣🤣🤣

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  8. -
    فاطمه اسدی گفته:
    مدت عضویت: 1048 روز

    سلام به استاد عزیزم

    و خانواده دوست داشتیم

    چقدر این مثالی که مریم جون زدن فوق العاده بود دقیق مثل کسایی که خودشون نتونستن برای زندگیشون کاری بکنن یعنی اون کارهای درستی که میدونستن انجام ندادن بعد که یه مدت گذشته به شرایط نا دلخواهشون رسیدن خودشون رو توجیح کردن حالا به هر دلیلی قطعا دیدین از این جور افراد

    خود منم قبلا از اینکه با سایت و استاد عباسمنش آشنا بشم به زمین زمان فحش میدادم همه رو مقصر میدونستم جز خودمو

    که اره بابام اینجور بود مامانم اینکار کرد من تو این کشور تو این شرایط یعنی همه چی ها همه چی

    از وقتی ک متوجه شدم خودم خلق میکنم زندگیمو و مسئولیتشو پذیرفتم زندگیم مثل یه بهشت شده

    خودمو تازگیا متعهد کردم ک تمرکزمو بیشتر بزار روی زیبایی ها و تحسین کنم و هر فایلی رو که تو سایت دیدم حتما حتما کامنت بزارم برای اون فایل

    خیلی دوستون دارم در پناه خدا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    مریم گفته:
    مدت عضویت: 1312 روز

    به نام نامیه حق

    که او خود زیباست وزیباییی را دوست دارد

    سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته گرامی ودوستان فرهیخته ام

    واقعا وقتی همون عکس روی فایل رو دیدم محو این زیبایی شدم طوری که سریع یه اسکرین شات گرفتم تا بزارم پشت زمینه گوشیم

    الله اکبر ازاین زیباییی

    وقتی زدم رو فایل انگار گوش هام بسته بودن نه صدایی میشنیدم ونه سرمو تکون‌ میدادم

    زیباییی این طبیعت بکر واقعا وصف ناشدنیست

    الان درک میکنم این جمله رو که اوخود زیباست وزیبایی رو دوست دارد خدا شکرت که من رو لایق دونستی تا زیبایی هاتو نشونم بدی بزرگیتو عظمتتو ،

    اخدایا شکرت به خاطر حس سپاسگزاری های امروز به خاطر زیباییی های امروز که هم، اینجا باهاشون روبه رو شدم هم تو پیاده روی

    استاد اون ابی اسمون اون سبزی درختان سفیدی وپفکی بودن ابرها اون زلالی وپاکی اب وانعکاس رنگ ابی روی اب ،دل هر بنده ی سپاسگزاری رو میبره

    همشون داشتن زیبایشونو وبهترین خودشونو به رخ میکشیدن ،چقدر زیبایی، چقدر پاکی چقدر اخلاص من تو این فایل دیدم چقدر منم دلم خواست

    خدایا دلم رو مانند ابیه اسمان، وجودم را مانند درختان سبز ،وروحم را مانند اب پاک وزلال گردا ن

    تا حالا به این شدت محو این زیبایی ها نشدم

    خدایا شکرت که امروز بهترین هدیه رو به من دادی میخوام بیشترشو ،عجینم کن با طبیعت که روحم همین رو طلب میکند با طبیعت جان میگیرد با عشقت با وجودت پس مرا با خود یکی کن که تو خود قادر وتوانایی

    خدایا مرا به سمت اتفاقات شرایط وانسان هایی هدایت کن تا درک کنم حس سپاسگزاری وحس لذت رو در تک تک لحظات زندگیم با تمام وجودم

    خدایا از تو میخوام خرد بیشتر

    قدرت درونی بیشتر ایمان بیشتر

    توحید بیشتر پایداری بیشتر در مسیرت

    خدایا شکرت که امروز بهم نشون دادی که من لایق این همه زیبایی هستم

    خدایا شکرت

    که امروز حس سپاسگزاری حس لذت درونی رو در من افزون کردی

    اما اگاهی های فایل

    منم ترس از اب دارم اما دلم میخواد به دل ترسم برم از خدا میخوام که فرصتش رو ایجاد کنه تا بتونم از این لذت استفاده کنم

    یکی دیگه از ترس هام رانندگی در شهر هست

    من با اینکه چندین ساله که گواهینامه دارم و همسرم اصلا اجازه نداده ولی همش ترس این رو دارم که نکنه برم تو شهر راه رو گم کنم یا ماشینو بزنم جایی

    که از خدا میخوام فرصت همه این هارو برام ایجاد کنه تا بتونم به دل ترسام برم وتجربه کنم این لذت هارو

    یکی دیگه از ترسام اینه که اگه من مواظب بچه ها نباشم یا یه روز ولشون کنم برم جایی نکنه مریض شن نکنه غذای خوب نخورن مسموم شن

    نکنه حس بی پناهی بهشون دست بده وکلی نجوای دیگه وکلی ترس دیگه که بیشترشون در زمینه مراقبت بچه هاست ودلم میخواد یه روز از این مراقبت همیشگی خلاص شم وحس لذت رهایی رو بچشم از خدا میخوام که من رو تو این مسیر هدایت کنه تا پای روی ترس هام بزارم ویکی یکی ازشون رها شم

    به خودم سخت نمیگیرم ومیدونم که براشون باید تکاملم طی بشه

    به امید روزی که بیام وهمین جا از دستاوردهام وپا گزاشتن روی ترس هام وتجربه لذت بردن از نتیجه ها براتون بگم به امید الله بزرگ وتوانا

    یا حق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  10. -
    سینا بیدگی گفته:
    مدت عضویت: 1358 روز

    سلام.به استاد نازنین

    سلام.به خانوم شایسته نازنین

    سلام.به بچه های نازنین

    خدارو شکر که امشب هم هدایت شدم به یکی از قسمت های زندگی در بهشت..

    چقدر این منظره زیباست طبیعت سرسبز چمن های سبز درختان سبز اون فضای ارام راحت

    ماشاالله به مرغ خروسا جوجه ها این قدر بزرگ شدن اصلا صدای قو قولی شان ارامش بخش هست در اون فضا بازی کردن شان گشتن شون همه زیبان

    استاد ایده اون چادر برای زیر مرغا عالیه بعد خالیش کنی و هم کود برای چمن درختان میشه

    بچه هر چی زور قدرت داشتن برای بیرون امدن به کار گرفتن تا فقط فقط گشت گزار کنن در این طبیعت

    توجیه توجیه توجیه کردن

    من کار های لازم مربوط به خانه که نیاز داره یک سری تغییرات انجام بدم نظم ایجاد کنم بعد می گفتم حالا باشه حالا بزار فلان شه حالا الان وقت نیست و کلی از حالا ها در این قسمت متوجه شدم دارم خودم دس به سر می کنم و در کسب کار و یا روابط این چیز ها وقتی از این ( حالا باشه ) در یک موضوع از زندگی خودت توجیه کنی بعد میبینی که همه جارو در بر خودش گرفته از بس توجیه کردم

    خدارو شکر که امشب هدایت شدم متوجه و اگاهای این توجیه کردن چیه و چه عواقبی داره و فقط فقط فقط من خودم دارم دس به سر می کنم تا از لذت های دیگه دور بشم و کلی چیز تجربه نکنم

    یا ترس که می گفتم اعتماد به نفس ندارم حالا باشه بعد میگم حالا باشه بهش زنگ میزنم بهش پیام میدم در صورتی که طرف کنارم بوده

    استاد این الان برای باز شد وقتی خودت توجیه کنی مثلا برای گرفتن حق حقوقت ترس اعتماد به نفس من رو میگیره دقیقا ترس مثل یک دزد میمونه میاد و همه تجربه اون لذت هارو از میگیره

    خیلی جاها حرکت کردم و نتیجه گرفتم اعتماد به نفسم بیشتر شده خیلی جاها با خودم کلن جار میرم و بعد خودم توجیه می کنم

    خیلی دوست دارم بهتر بشم بیشتر حرکت کنم بیشتر به خدا اعتماد و توکل کنم

    بیشتر از این تغییر کنم

    اما مهم تر از همه این موضوع هست که برای تغییر کردن در خصوص زندگیم در این مسیر قوانین توجیه هات ذهنی با کلاس تر شدن اما همون توجیهات ذهنی هست که فقط شکلش تغییر کرده

    من زمانی تغییر کردم نتیجه ایی گرفتم که فقط فقط حرکت کردم و اقدام کردم

    از خدا می خوام بیشتر توکل کنم و حرکت کنم

    از خدا می خوام بیشتر عمل کنم

    یعنی متوجه شدم هر اقدام هر عملی از من لطف کمک خداوند بوده که خواستم و اون هم کمکم کرده یعنی نمیشه حساب روی خودت بزاری

    با این هدایت امشب و این اگاهی که متوجه شدم امید به خدا سعی تلاشم می کنم تا در دام توجیه گیر نکنم

    من سپاسگزار شما هستم

    ممنونم استاد نازنین

    و خانوم شایسته نازنین که از لحظه ها و حرف ها و صحنه های زیبا فیلم میگیرین و در سایت میزارین

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای: