اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
سلام ،واقعادلم برای کامنت نوشتن واثراتش تنگ شده ،این توجه خاصی که موقع نوشتن کامنت به حرفهای استاد واتفاقات زندگی خودمون داریم ،این توجه ،توجه به خوبیهاست ،وبرای همین کامنت نوشتن اینقدر تاثیر گذار هست ،امروز اومدم بنویسم ،توکل برخدای مهربان که هرچه داریم ازوست ،خدایا به امید تو .
برای من یکی از مهمترین چیزهایی که اعتماد بنفسمو کم میکرد ،چهره م بود ،من چهره زیبایی دارم اما رنگ پوستم سبزه ست ،در بچگی به خاطر این موضوع خودمو بی ارزش میدونستم وناراحت بودم ،وقتی هم رفتار بدی باهام میشد دلیلش رو زشت بودن خودم میدونستم ،نمی دونم جاهای دیگه هم این صحبت زیبایی اینجور باشه ولی در اطراف من بود والان فکر میکنم همه ش به خاطر باورهای خودم بوده ،در نوجوانی اتفاق بدتری افتاد ،جوشهای جوانی ،دیگه فکرشو بکنید اعتماد بنفس من تا چه حد پایین اومد ،در کلاس درس ریاضی وهندسه در حالی که هیچ کس جواب سوالات رو نمیدونست من با وجود اینکه خیلی راحت وباذوق حل میکردم ولی خجالت میکشیدم برم پای تخته وجوابو بگم .این مشکل تا دانشگاه هم بامن بود نه تنها در مدرسه بلکه در رفت وامد های خانوادگی کمتر حاضر میشدم وکمتر خودمو نشون میدادم ،در زمان دانشجویی ، پیش متخصص پوست رفتم وهمون موقع که احساس بهتری نسبت به خودم پیدا کرده بودم وپوستم بهتر شده بود ازدواج کردم ،دیگه این مسئله پوست برام مهم نبود مثل قبل ،دیگه گرفتار زندگی وبچه داری بودم ودچار افسردگی که توش جایی برای پوستم نبود ،تا الان که تقریبا دوساله روی خودم کار میکنم وفایلهای استاد رو گوش میکنم وخداوند از فضلش برای من پول دوره عزت نفس رو جور کرد ،هنوز تو جلسه اول هستم ودارم کلی تغییر رو در خودم میبینم ،یکی از این تغییر ها که برای خودم خیلی عجیب بود جور شدن رسیدگی به صورتم بود میگم عجیب چون برام اونقدرها هم با اهمیت نبود ،واقعا خیلی اتفاقی (البته بهتره بگیم برنامه ریزی خدا ) برام جور شد که با قیمت خیلی مناسب در بهترین کلینیک شهر وبا بهترین مواد ابروهام رو درست کنم ،وقرارشد همون جا کار روی پوستم هم انجام بشه ولی چون پولش رو نداشتم توکل به خدا کردم وگفتم خدا پولش رو جور میکنه ،دقیقا دیروز شوهرم کارتی بهم داد وگفت اینقدر مبلغ توش هست اندازه کار روی پوستم اون هم برای سه جلسه ای که گفته بودن ، وجالبیش اینجاست که خود کلینیک بهم زنگ زد که برای ترمیم ابرو برم واین برام معحزه بزرگی بود چون قبلش نمیدونستم اگه پولش جور نشه چجوری باید بهشون بگم ودقیقا خداوند پولش رو به موقع جور کرد .هیچ وقت فک نمیکردم بیام واین مطالب رو اینجا بنویسم ولی یه چیزی فهمیدم اون هم اینکه وقتی میخوایم تغیر کنیم اول از همه باید حفره های درونمون پر بشه ،احساس میکنم این کار کردن روی زیباییم یکی از حفره های بود که پنهانی داشت اعتماد بنفس منو ضعیف میکرد وبا وجود اینکه من فک میکردم با چهره م وپوستم کنار اومدم ولی در حقیقت خداوند بهتر میدانست که درون من چه خبر است وچون من به هدایت خداوند ایمان دارم ونشانه ها را خوب میفهمم دستشو گرفتم ومعجزه ش رو دیدم ،امیدوارم بتونم در این ساختن عزت نفس پله پله دست در دست خدا بالا بروم ، غیر از چهره م که حالا بهتر شده ،شجاعت من هم در این رفتن وانجام دادن چند پله بالا رفته ،من درواقع یکی از تصمیماتی رو انجام دادم که خیلی وقت بود میخواستم انجام بدم ولی میترسیدم ودودل بودم .نکته این فایل برای من این بود که بدونم واگاه باشم که چطور بودم والان چطور هستم ،ویادم نره اینها همه از فضل خداونده ،خدارو سپاس میگم که منو به این راه کشوند وهدایتم کرد وهرروز بهتر از روز قبل میکند ،باید باورش کنم که بهترینها را برای من میخواهد .برای داشتن دوره عزت نفس خیلی هیجان زده ام وکلی تغییر وبرکت در زندگیم اورده اون هم فقط با جلسه اول واز خدا میخوام کمکم کنه بتونم بنویسمشون .این فایل نشانه من بود ومثل همیشه روزم رو ساخت وکلی اگاهی ونشانه بهم داد .خدایا شکرت برای اینکه منو باارزش افریدی ،خدایا شکرت که بین من وروحم هماهنگی گذاشتی ،خدایا شکرت که همیشه کارات درست ورو حساب هست بهترین موقع همه چی رو جفت وجور میکنی ،خدایا شکرت که عقده های قدیمی مون رو در حالی که فراموش کردیم بهبود میدی واین رو نشونه ای میذاری برای اینکه بدونیم چقدر تغییر کردیم وچه لطفی بهمون داشتی ،خدایا شکرت که همه چی باوره ،خدایا شکرت که من روز به روز در همه جنبه ها بهتر وبهتر میشم ،خدایا شکرت برای این جهان زیبات ،خدایا شکرت برای استاد عزیزم که الگوی ماست وخانم شایسته وبچه هایی که کامنتهاشون یه دنیا اگاهیه .خدایا شکرت برای این سایت پر برکت .خدایا شکرت ،شکری بی نهایت .
خیلی وقتها به این موضوع که استاد اشاره کرد فکر میکردم به اینکه افرادی که یکم موفق بودن همیشه از سختی راه صحبت میکنن.
با خودم میگفتم خب منکه با سختی مشکلی ندارم، روزی 14 ساعت کار میکردم حتی روزهای جمعه و تعطیل و چقدر تو مسیر اشتباهی بودم.
وچقدر قشنگ و دلنشین بود اونجا که استاد گفت وقتی من راحت به همه چیز رسیدم شما هم میتونین، فقط کافیه تصمیم بگیرین، رو خودتون کار کنین، رو ورودی هاتون کار کنین….
خدایا شکرت که منو به این مسیر هدایت کردی.
استاد عزیز ممنونم بابت به اشتراک گذاشتن این همه آگاهی.
یکی از مهم ترین رابطهی ما در زندگی رابطه ما با خودمون و رابطهی ما با خدا هست
♥️اگر ما رها بشیم از انسان ها و اگر خدا رو باور کنیم و اگر با خدا عشق کنین و ایمانمون رو تقویت کنیم و محتاج توجه دیگران نباشیم، بسکه در وجود خدا غرقیم خود به خود به ما توجه میشه و خواسته هامون به وجود میاد♥️
زمانی که به زندگیم نگاه میکنم میبینم که هر موقع روی این موضوع تمرکز کردم که رابطم رو با بقیه درست کنم و به کسی نزدیک بشم بجای اینکه درست بشه بدتر شده
چون اول باید رابطمون رو با منبع درست کنیم و بعد تمامی روابط درست میشه همهی خواستههایی که داشتیم برامون اتفاق میوفته
وقتی که خودمون رو دوست داشته باشیم گذشته رو و اشتباهاتمون رو دوست داشته باشیم چون برای تکامل و ساخته شدن ما لازم بود خودمون رو باور داشته باشیم و نظر بقیه برامون مهم نباشه زمانی که دیگران رو دوست داشته باشیم و از موفقیتشون خوشحال بشیم و تحسینشون کنیم و به خواستهای نچسبیم و هیچ چیز آنقدر برامون مهم نباشه که صبح تا شب بهش فکر کنیم خودبهخود همهچیز برامون اتفاق میوفته 😍👌
خداروشکر میکنم بابت آگاهی امروز، ممنونم استاد♥️♥️ مهم ترین دلایلی که تصمیم گرفتم تغییر کنم تضاد توی روابطم بود و از زمانی که عضو سایت شدم بیشترین فایلی که گوش کردم داستان هدیه تولدم بود و تازه یکم دارم درک میکنم صحبتهاتون رو استاد و دارم توی زندگیم میبینم که هروقت اومدم رابطم رو با خدا درست کنم و با احساس خوب شکرگذاری کنم بابت نعمتهام،شکرگذاری واقعی همون موقع نشانههای خیلی خوبی دیدم، محبت اطرافیان بیشتر شده و…😍 و زمانی که روی رابطم با خدا کارمیکنم آنقدر احساس خوبی بهم میده که دیگه بقیه برام مهم نیست فقط اون لحظه های خوبی که با خدا دارم مهمه امیدوارم بتونم این حس قشنگ رو بیشتر در طول روز تجربه کنم
سلام به استاد عزیزم، مریم نازنین و بچه های گل سایت🥰
تجربیات و تغییرات من در رابطه با به صلح رسیدن با خود
من از وقتی با قانون آشنا شدم سعی میکنم تمامه چیزهای خوب اطرافم را تحسین کنم، روابط خوب ادمها را، خوشبختی ادمها را، زیبایی ادمها را، پول و ثروت را، سلامتی را، روابط عاشقانه را، شادی و خنده ادمها را و هر چیز دیگری که زیباست.
سعی میکنم ادمها را ببخشم، رفتار نامناسب ادمها را ببخشم و با تغییر زاویه نگاهم به احساس خوب برسم، سعی میکنم قضاوتشون نکنم و میگم اگه من جای اونا بودم بدتر از این رفتار میکردم و بنابراین با اینکار به احساس خوب میرسم و با خودم در صلح هستم و این خیلی بهتر از اینکه از کسی متنفر باشم، یا کینه به دل بگیرم چون به ضررم هست و حال و احساسم بد میشه، آرامش نخواهم داشت و این یعنی با خودم در صلح نیستم و در نتیجه اتفاقات بدی را تجربه خواهم کرد.
سعی میکنم که خودم را هم قضاوت نکنم، خودم را ببخشم، چون من انسانم، من خدا که نیستم بی نقص و کامل باشم، من انسانم و طبیعیه که خطا کنم، اشتباه کنم. سعی میکنم گذشتم را ببخشم، به خودم حق بدم. سعی میکنم روز های سخت زندگیم را دوس داشته باشم، گذشته را دوس داشته باشم، چون اون روزهای سخت بود که باعث شد من تغییر کنم، مگرنه من به این راحتی ها دست به تغییر نمیزدم، تضادهای زندگیم بود که مجبورم کرد تغییر کنم و به این مسیر توحیدی هدایت بشم. سعی میکنم بی خیال همه چیز و همه کس باشم، هیچ چیزو هیچ کسو برای خودم بزرگش نکنم، هیچ اتفاقی را برا خودم بزرگش نکنم، هیچ چیزو جدی نگیرم، سعی میکنم خونسرد و آرام باشم و با خودم میگم خدا بزرگتر از هر چیزی است، خدا بزرگتر از هرکسی است، خدا بزرگتر از هر اتفاقی است، دست خدا بالای همه دستهاست، خداوند تنها قدرت جهان است، خداوند فرمانروای کیهان است،
چون من آدمی بودم که خیلی همه چیزو جدی میگرفتم، کوچکترین اتفاقات را جدی میگرفتم و بی نهایت برای خودم بزرگش میکردم، من سالها پیش یک اشتباه کوچولو و ناچیر و پوچ را اونقدر جدی گرفتم و اونقدر برای خودم بزرگش کردم که تمامه زندگیم را تحت تاثیر قرار داد و زندگیم جهنم واقعی شد، باور کنید اگه اون زمان اینقدر برای خودم بزرگش نمیکردم و ازش اعراض میکردم، سالهای پیش مدفون شده بود و از ذهنم محو شده بود و اینقدر من در ترس و استرس و جهنم زندگی نمیکردم.
عزیزان من، دوستان عباس منشی، هیچ چیزو هیچ کسو، هیچ اتفاقی را برای خودتون بزرگش نکنید، جدی نگیرید، من تجربه خودم را میگم و با پوست و استخونم تجربش کردم که وقتی یک اتفاق کوچک، یک اشتباهی که انجام دادید را بزرگش میکنید، چقدر عواقب بدی دارد، چقدر زندگی جهنم میشود، دوستان از اشتباهاتون اعراض کنید، نادیده بگیرید، بهش توجه نکنید تا بزرگ نشن که تمامه زندگیتون را تحت تاثیر قرار بدن.
من این روزها خیلی سعی میکنم که با خودم در صلح باشم، سعی میکنم از رفتار نامناسب ادمها اعراض کنم، قضاوتشون نکنم و در قلبم میگم اگه من جای اونا بودم شاید بدتر از این رفتار میکردم و با این نگاه به احساس خوب و آرامش میرسم، سعی میکنم با تمام جهان به صلح برسم، با تمامه اتفاقات به صلح برسم، با هرچیزی، چه زشت، چه زیبا به صلح برسم. مثلا من وقتی در اینترنت تصویر امیزش دوتا گربه را میدیدم حالم بد میشد، نگاه نمیکردم، ولی الان نه، نگاه میکنم، خیلی هم لذت میبرم، خیلی هم احساسم خوب میشه، این باعث شده که احساس میکنم گربم خیلی بیشتر از قبل دوسم داره. اونروز گربه نازنینم ۳ تا بچش که تازه متولدشدن را آورده بود اتاقم، می آورد پیش من، زیر لحاظ من خوابیده بودن، خیلی رویایی و جادویی بود. با خودم میگفتم این نشانه ی در صلح بودن با خودم و گربه نازنینم است.
به خودم که نگاه میکنم میبینم خیلی تغییر کردم، خیلی آرومتر شدم، خیلی صبورتر شدم، خیلی منظم و مرتب شدم، من قبلا خیلی آدم آشفته، عجول، پر از استرس، نامنظم، نامرتب و بی برنامه ای بودم ولی الان هر روز برای زندگیم برنامه دارم، هدفمند زندگی میکنم. خوردنم، خوابیدنم، حرف زدنم به موقع است، از صبح که از خواب بلند میشم برای هرکاری از حس درونم کمک میگیرم و این خیلی عالیه و بی نهایت تغییر در من شکل گرفته که نشانه ی در صلح بودن با خودم است.
استاد نمیدونم این ویدیو کی پست شده ولی دوست دارم بگم تولدتون مبارک ،شما به شکل یه معجزه از طرف خدا اومدین توی زندگی من درست زمانی که نگران همه چیز بودم و تنش های فراوانی گرفته بودم ، سردرگم بودم ولی با ویدیوهاتون حالم خیلی بهتره دارم دوباره به سمت آرامش قبلم برمیگردم ، دارم نشونه هامو پیدا میکنم
باید خواسته هامون رو باور کنیم ولی در عین حال رها باشیم رهاشون کنیم و مطمعا باشیم که بهشون میرسیم امروز در عین حالی که داشتم رو خودم کار میکردم که دیگه بحث های دورنی با خودم نداشته باشم اتفاق های خوبی افتاد فردا سیزده بدره و ما از امشب امدیم با خوانواده خاله م به سمت شهر های کورد و در حال حاظر در یه چادر خوابیدیم که چادرمون رو در ابتدای شهر بانه گذاشتیم و زنها در چادر هستن و مردها در ماشین انقد خندیدیم که نگو..و فردا قراره به سمت سردشت بریم ..خداجونم شکرت
به نام خدا
سلام ،واقعادلم برای کامنت نوشتن واثراتش تنگ شده ،این توجه خاصی که موقع نوشتن کامنت به حرفهای استاد واتفاقات زندگی خودمون داریم ،این توجه ،توجه به خوبیهاست ،وبرای همین کامنت نوشتن اینقدر تاثیر گذار هست ،امروز اومدم بنویسم ،توکل برخدای مهربان که هرچه داریم ازوست ،خدایا به امید تو .
برای من یکی از مهمترین چیزهایی که اعتماد بنفسمو کم میکرد ،چهره م بود ،من چهره زیبایی دارم اما رنگ پوستم سبزه ست ،در بچگی به خاطر این موضوع خودمو بی ارزش میدونستم وناراحت بودم ،وقتی هم رفتار بدی باهام میشد دلیلش رو زشت بودن خودم میدونستم ،نمی دونم جاهای دیگه هم این صحبت زیبایی اینجور باشه ولی در اطراف من بود والان فکر میکنم همه ش به خاطر باورهای خودم بوده ،در نوجوانی اتفاق بدتری افتاد ،جوشهای جوانی ،دیگه فکرشو بکنید اعتماد بنفس من تا چه حد پایین اومد ،در کلاس درس ریاضی وهندسه در حالی که هیچ کس جواب سوالات رو نمیدونست من با وجود اینکه خیلی راحت وباذوق حل میکردم ولی خجالت میکشیدم برم پای تخته وجوابو بگم .این مشکل تا دانشگاه هم بامن بود نه تنها در مدرسه بلکه در رفت وامد های خانوادگی کمتر حاضر میشدم وکمتر خودمو نشون میدادم ،در زمان دانشجویی ، پیش متخصص پوست رفتم وهمون موقع که احساس بهتری نسبت به خودم پیدا کرده بودم وپوستم بهتر شده بود ازدواج کردم ،دیگه این مسئله پوست برام مهم نبود مثل قبل ،دیگه گرفتار زندگی وبچه داری بودم ودچار افسردگی که توش جایی برای پوستم نبود ،تا الان که تقریبا دوساله روی خودم کار میکنم وفایلهای استاد رو گوش میکنم وخداوند از فضلش برای من پول دوره عزت نفس رو جور کرد ،هنوز تو جلسه اول هستم ودارم کلی تغییر رو در خودم میبینم ،یکی از این تغییر ها که برای خودم خیلی عجیب بود جور شدن رسیدگی به صورتم بود میگم عجیب چون برام اونقدرها هم با اهمیت نبود ،واقعا خیلی اتفاقی (البته بهتره بگیم برنامه ریزی خدا ) برام جور شد که با قیمت خیلی مناسب در بهترین کلینیک شهر وبا بهترین مواد ابروهام رو درست کنم ،وقرارشد همون جا کار روی پوستم هم انجام بشه ولی چون پولش رو نداشتم توکل به خدا کردم وگفتم خدا پولش رو جور میکنه ،دقیقا دیروز شوهرم کارتی بهم داد وگفت اینقدر مبلغ توش هست اندازه کار روی پوستم اون هم برای سه جلسه ای که گفته بودن ، وجالبیش اینجاست که خود کلینیک بهم زنگ زد که برای ترمیم ابرو برم واین برام معحزه بزرگی بود چون قبلش نمیدونستم اگه پولش جور نشه چجوری باید بهشون بگم ودقیقا خداوند پولش رو به موقع جور کرد .هیچ وقت فک نمیکردم بیام واین مطالب رو اینجا بنویسم ولی یه چیزی فهمیدم اون هم اینکه وقتی میخوایم تغیر کنیم اول از همه باید حفره های درونمون پر بشه ،احساس میکنم این کار کردن روی زیباییم یکی از حفره های بود که پنهانی داشت اعتماد بنفس منو ضعیف میکرد وبا وجود اینکه من فک میکردم با چهره م وپوستم کنار اومدم ولی در حقیقت خداوند بهتر میدانست که درون من چه خبر است وچون من به هدایت خداوند ایمان دارم ونشانه ها را خوب میفهمم دستشو گرفتم ومعجزه ش رو دیدم ،امیدوارم بتونم در این ساختن عزت نفس پله پله دست در دست خدا بالا بروم ، غیر از چهره م که حالا بهتر شده ،شجاعت من هم در این رفتن وانجام دادن چند پله بالا رفته ،من درواقع یکی از تصمیماتی رو انجام دادم که خیلی وقت بود میخواستم انجام بدم ولی میترسیدم ودودل بودم .نکته این فایل برای من این بود که بدونم واگاه باشم که چطور بودم والان چطور هستم ،ویادم نره اینها همه از فضل خداونده ،خدارو سپاس میگم که منو به این راه کشوند وهدایتم کرد وهرروز بهتر از روز قبل میکند ،باید باورش کنم که بهترینها را برای من میخواهد .برای داشتن دوره عزت نفس خیلی هیجان زده ام وکلی تغییر وبرکت در زندگیم اورده اون هم فقط با جلسه اول واز خدا میخوام کمکم کنه بتونم بنویسمشون .این فایل نشانه من بود ومثل همیشه روزم رو ساخت وکلی اگاهی ونشانه بهم داد .خدایا شکرت برای اینکه منو باارزش افریدی ،خدایا شکرت که بین من وروحم هماهنگی گذاشتی ،خدایا شکرت که همیشه کارات درست ورو حساب هست بهترین موقع همه چی رو جفت وجور میکنی ،خدایا شکرت که عقده های قدیمی مون رو در حالی که فراموش کردیم بهبود میدی واین رو نشونه ای میذاری برای اینکه بدونیم چقدر تغییر کردیم وچه لطفی بهمون داشتی ،خدایا شکرت که همه چی باوره ،خدایا شکرت که من روز به روز در همه جنبه ها بهتر وبهتر میشم ،خدایا شکرت برای این جهان زیبات ،خدایا شکرت برای استاد عزیزم که الگوی ماست وخانم شایسته وبچه هایی که کامنتهاشون یه دنیا اگاهیه .خدایا شکرت برای این سایت پر برکت .خدایا شکرت ،شکری بی نهایت .
سلام به استادعباسمنش
چقدر بااین فایل به حس خوب رسیدم هرچندامروز به چندتا تضادبرخوردکردم ولی باکمک این فایل به نکات مثبت ان بیشتر توجه کردم
چه جالب است وقتی بتوانی ذهنت رادر شرایط بد کنترل کنی وخواهی دید چه نتایجی زیبای راجذب خواهی کرد
خدایاشکرررت خدایاشکررت خدایاشکرررت
دوستان عزیز سلام
در صلح بودن با خودمون.
در هر لحظه شاد بودن.
خیلی وقتها به این موضوع که استاد اشاره کرد فکر میکردم به اینکه افرادی که یکم موفق بودن همیشه از سختی راه صحبت میکنن.
با خودم میگفتم خب منکه با سختی مشکلی ندارم، روزی 14 ساعت کار میکردم حتی روزهای جمعه و تعطیل و چقدر تو مسیر اشتباهی بودم.
وچقدر قشنگ و دلنشین بود اونجا که استاد گفت وقتی من راحت به همه چیز رسیدم شما هم میتونین، فقط کافیه تصمیم بگیرین، رو خودتون کار کنین، رو ورودی هاتون کار کنین….
خدایا شکرت که منو به این مسیر هدایت کردی.
استاد عزیز ممنونم بابت به اشتراک گذاشتن این همه آگاهی.
به نام خداوند مهربان♥️
سلام به استاد عزیزم و دوستان
یکی از مهم ترین رابطهی ما در زندگی رابطه ما با خودمون و رابطهی ما با خدا هست
♥️اگر ما رها بشیم از انسان ها و اگر خدا رو باور کنیم و اگر با خدا عشق کنین و ایمانمون رو تقویت کنیم و محتاج توجه دیگران نباشیم، بسکه در وجود خدا غرقیم خود به خود به ما توجه میشه و خواسته هامون به وجود میاد♥️
زمانی که به زندگیم نگاه میکنم میبینم که هر موقع روی این موضوع تمرکز کردم که رابطم رو با بقیه درست کنم و به کسی نزدیک بشم بجای اینکه درست بشه بدتر شده
چون اول باید رابطمون رو با منبع درست کنیم و بعد تمامی روابط درست میشه همهی خواستههایی که داشتیم برامون اتفاق میوفته
وقتی که خودمون رو دوست داشته باشیم گذشته رو و اشتباهاتمون رو دوست داشته باشیم چون برای تکامل و ساخته شدن ما لازم بود خودمون رو باور داشته باشیم و نظر بقیه برامون مهم نباشه زمانی که دیگران رو دوست داشته باشیم و از موفقیتشون خوشحال بشیم و تحسینشون کنیم و به خواستهای نچسبیم و هیچ چیز آنقدر برامون مهم نباشه که صبح تا شب بهش فکر کنیم خودبهخود همهچیز برامون اتفاق میوفته 😍👌
خداروشکر میکنم بابت آگاهی امروز، ممنونم استاد♥️♥️ مهم ترین دلایلی که تصمیم گرفتم تغییر کنم تضاد توی روابطم بود و از زمانی که عضو سایت شدم بیشترین فایلی که گوش کردم داستان هدیه تولدم بود و تازه یکم دارم درک میکنم صحبتهاتون رو استاد و دارم توی زندگیم میبینم که هروقت اومدم رابطم رو با خدا درست کنم و با احساس خوب شکرگذاری کنم بابت نعمتهام،شکرگذاری واقعی همون موقع نشانههای خیلی خوبی دیدم، محبت اطرافیان بیشتر شده و…😍 و زمانی که روی رابطم با خدا کارمیکنم آنقدر احساس خوبی بهم میده که دیگه بقیه برام مهم نیست فقط اون لحظه های خوبی که با خدا دارم مهمه امیدوارم بتونم این حس قشنگ رو بیشتر در طول روز تجربه کنم
رد پای روز نهم
سلام به استاد عزیزم
چقدر این فایل به جا بود امشب روز زن هست و به خودم میگفتم آیا همسرم هدیه میگیره یا نه ؟
جوابم رو ازتون گرفتم خیلی خیلی عالی بود خدایا تو چقد منو دوست داری عاشقانه میپرستمت،,,
سپاسگزارم استاد عزیزم
به نام خدا
استاد عزیزم و مریم جانم سلام
چقدر این فایل ارزشمند و گرانبهاست
من این فایل رو حداقل پنجاه بار پی در پی گوش کردم
هنوزم دارم گوش میکنم حرفهایی تو این فایل میزنید که میدونم حکم چراغ جادو رو داره برام
اما مدارم پایینه درکش نمیکنم
من میخوام از خدا که کمکم کنه با خودم در صلح باشم
من میخوام که بدونم چجوری باید با خودم در صلح باشم
از همین امروز تلاش میکنم تا بتونم غرق در وجود خدا بشم
در پناه الله یکتا شاد پرانرژی ثروتمند و سعادتمند باشید
به نام خدای مهربون♥️
سلام به استاد عزیزم، مریم نازنین و بچه های گل سایت🥰
تجربیات و تغییرات من در رابطه با به صلح رسیدن با خود
من از وقتی با قانون آشنا شدم سعی میکنم تمامه چیزهای خوب اطرافم را تحسین کنم، روابط خوب ادمها را، خوشبختی ادمها را، زیبایی ادمها را، پول و ثروت را، سلامتی را، روابط عاشقانه را، شادی و خنده ادمها را و هر چیز دیگری که زیباست.
سعی میکنم ادمها را ببخشم، رفتار نامناسب ادمها را ببخشم و با تغییر زاویه نگاهم به احساس خوب برسم، سعی میکنم قضاوتشون نکنم و میگم اگه من جای اونا بودم بدتر از این رفتار میکردم و بنابراین با اینکار به احساس خوب میرسم و با خودم در صلح هستم و این خیلی بهتر از اینکه از کسی متنفر باشم، یا کینه به دل بگیرم چون به ضررم هست و حال و احساسم بد میشه، آرامش نخواهم داشت و این یعنی با خودم در صلح نیستم و در نتیجه اتفاقات بدی را تجربه خواهم کرد.
سعی میکنم که خودم را هم قضاوت نکنم، خودم را ببخشم، چون من انسانم، من خدا که نیستم بی نقص و کامل باشم، من انسانم و طبیعیه که خطا کنم، اشتباه کنم. سعی میکنم گذشتم را ببخشم، به خودم حق بدم. سعی میکنم روز های سخت زندگیم را دوس داشته باشم، گذشته را دوس داشته باشم، چون اون روزهای سخت بود که باعث شد من تغییر کنم، مگرنه من به این راحتی ها دست به تغییر نمیزدم، تضادهای زندگیم بود که مجبورم کرد تغییر کنم و به این مسیر توحیدی هدایت بشم. سعی میکنم بی خیال همه چیز و همه کس باشم، هیچ چیزو هیچ کسو برای خودم بزرگش نکنم، هیچ اتفاقی را برا خودم بزرگش نکنم، هیچ چیزو جدی نگیرم، سعی میکنم خونسرد و آرام باشم و با خودم میگم خدا بزرگتر از هر چیزی است، خدا بزرگتر از هرکسی است، خدا بزرگتر از هر اتفاقی است، دست خدا بالای همه دستهاست، خداوند تنها قدرت جهان است، خداوند فرمانروای کیهان است،
چون من آدمی بودم که خیلی همه چیزو جدی میگرفتم، کوچکترین اتفاقات را جدی میگرفتم و بی نهایت برای خودم بزرگش میکردم، من سالها پیش یک اشتباه کوچولو و ناچیر و پوچ را اونقدر جدی گرفتم و اونقدر برای خودم بزرگش کردم که تمامه زندگیم را تحت تاثیر قرار داد و زندگیم جهنم واقعی شد، باور کنید اگه اون زمان اینقدر برای خودم بزرگش نمیکردم و ازش اعراض میکردم، سالهای پیش مدفون شده بود و از ذهنم محو شده بود و اینقدر من در ترس و استرس و جهنم زندگی نمیکردم.
عزیزان من، دوستان عباس منشی، هیچ چیزو هیچ کسو، هیچ اتفاقی را برای خودتون بزرگش نکنید، جدی نگیرید، من تجربه خودم را میگم و با پوست و استخونم تجربش کردم که وقتی یک اتفاق کوچک، یک اشتباهی که انجام دادید را بزرگش میکنید، چقدر عواقب بدی دارد، چقدر زندگی جهنم میشود، دوستان از اشتباهاتون اعراض کنید، نادیده بگیرید، بهش توجه نکنید تا بزرگ نشن که تمامه زندگیتون را تحت تاثیر قرار بدن.
من این روزها خیلی سعی میکنم که با خودم در صلح باشم، سعی میکنم از رفتار نامناسب ادمها اعراض کنم، قضاوتشون نکنم و در قلبم میگم اگه من جای اونا بودم شاید بدتر از این رفتار میکردم و با این نگاه به احساس خوب و آرامش میرسم، سعی میکنم با تمام جهان به صلح برسم، با تمامه اتفاقات به صلح برسم، با هرچیزی، چه زشت، چه زیبا به صلح برسم. مثلا من وقتی در اینترنت تصویر امیزش دوتا گربه را میدیدم حالم بد میشد، نگاه نمیکردم، ولی الان نه، نگاه میکنم، خیلی هم لذت میبرم، خیلی هم احساسم خوب میشه، این باعث شده که احساس میکنم گربم خیلی بیشتر از قبل دوسم داره. اونروز گربه نازنینم ۳ تا بچش که تازه متولدشدن را آورده بود اتاقم، می آورد پیش من، زیر لحاظ من خوابیده بودن، خیلی رویایی و جادویی بود. با خودم میگفتم این نشانه ی در صلح بودن با خودم و گربه نازنینم است.
به خودم که نگاه میکنم میبینم خیلی تغییر کردم، خیلی آرومتر شدم، خیلی صبورتر شدم، خیلی منظم و مرتب شدم، من قبلا خیلی آدم آشفته، عجول، پر از استرس، نامنظم، نامرتب و بی برنامه ای بودم ولی الان هر روز برای زندگیم برنامه دارم، هدفمند زندگی میکنم. خوردنم، خوابیدنم، حرف زدنم به موقع است، از صبح که از خواب بلند میشم برای هرکاری از حس درونم کمک میگیرم و این خیلی عالیه و بی نهایت تغییر در من شکل گرفته که نشانه ی در صلح بودن با خودم است.
در پناه الله یکتا، شاد و سالم باشید🌹
سلام خانم حجتی
چقدر دیدگاه شما منو تحت تاثیر قرار داد.
چقدر انرژی گرفتم.
خدایا شکرت که هدایتم کردی به سایت استاد که با چنین دوستانی
آشنا بشم.
تک تک جملات منو به فکر انداخت که منم دقیقا همین حس و حال تو را داشتم.و تعهد بستم با خودم که دقیقا همین افکار شما رو تو زندگیم پیاده کنم
خدایا شکرت
چه جالب
منم عاشق گل نرگس بودم و همیشه دوست داشتم شوهرم برام بخره ولی امروز تصمیم گرفتم نگاهمو عوض کنم و خودم برای خودم گل بخرم
ممنونم استاد بابت آگاهی های بینظیرتون😍
من همیشه سعی کردم روی فایلهای شنا کار کنم و همیشه هم فایلهاتون برام آگاهی داشته و میدونم که عمل کردن به این آگاهی ها از همه چیز مهمتره
امیدوارم همگی بتونیم به این آگاهی های بینظیرتون عمل کنیم تا نتیجه ها رو ببینیم
استاد نمیدونم این ویدیو کی پست شده ولی دوست دارم بگم تولدتون مبارک ،شما به شکل یه معجزه از طرف خدا اومدین توی زندگی من درست زمانی که نگران همه چیز بودم و تنش های فراوانی گرفته بودم ، سردرگم بودم ولی با ویدیوهاتون حالم خیلی بهتره دارم دوباره به سمت آرامش قبلم برمیگردم ، دارم نشونه هامو پیدا میکنم
خدایا شکرت برای آشناشدن با این سایت
خدارو صدهزارمرتبه شکرش
روز نهم از سفرنامه …
الهی شکرت بابت این روز عالی
این فایل خیلی عالی بود .
باید خواسته هامون رو باور کنیم ولی در عین حال رها باشیم رهاشون کنیم و مطمعا باشیم که بهشون میرسیم امروز در عین حالی که داشتم رو خودم کار میکردم که دیگه بحث های دورنی با خودم نداشته باشم اتفاق های خوبی افتاد فردا سیزده بدره و ما از امشب امدیم با خوانواده خاله م به سمت شهر های کورد و در حال حاظر در یه چادر خوابیدیم که چادرمون رو در ابتدای شهر بانه گذاشتیم و زنها در چادر هستن و مردها در ماشین انقد خندیدیم که نگو..و فردا قراره به سمت سردشت بریم ..خداجونم شکرت