علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 2 - صفحه 16 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 2
    87MB
    11 دقیقه
  • فایل صوتی علائم احساس عدم لیاقت | قسمت 2
    10MB
    11 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

364 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    سانا گفته:
    مدت عضویت: 1494 روز

    سلام استاد عزیزم

    ممنون از فایل عالیتون که هر چی دقیق تر گوش میدم انگار داره منو مثال میزنه

    من در تمام 22سالی که داشتم همیشه دنبال اعتماد به نفس بودم .در کودکی رفتارهای اطرافیانم باعث شد که این کمبود در من پررنگ تر بشه و در نوجوانی هم احساس میکردم در برابر دوستام که در شرایط مشابه بودیم من چیزی کم دارم و نمیتونستم احساس باارزشی داشته باشم

    فک میکردم اگر سعی کنم ظاهر خفن ترو خوشگلتری داشته باشم این کمبود از بین میره ودر من اعتماد به نفس به وجود میاره

    ولی بعد فهمیدم که مشکل از عزت نفسه منه .سعی میکردم که جبران کنم مثلا میرفتم جلو ایینه قربون صدقه خودم میرفتم و فک میکردم عزت نفسم از راه توجه کردن به زیبایی های صورتم بر میگرده ولی نه استاد اشتباه میکردم

    عزت نفس من به ظاهر من مربوط نیست بلکه به روح من برمیگرده .هیچ وقت سعی نکردم این روح خودمو بشناسم و درکش کنم یا بهش محبت کنم همیشه میخواستم توجه و محبتم رو برا بقیه بزارم تا تایید اینارو نسبت به خودم دریافت کنم

    درسته استاد تمام اینا برمیگرده به احساس لیاقت .من حتی خودم رو لایق این ندونستم که وقت بزارم خودمو بشناسم.

    با اینکه میدونستم اگ خودمو بشناسم میتونم به خدا وصل بشم میتونم قشنگتر و با لذت بیشتری زندگی کنم .

    همیشه بقیه رو در الویت قرار دادم و برتری دادم بهشون نسبت به خودم .

    ولی میدونم اگ این احساس لیاقت به وجود بیاد در من میتونم به جای یک قدم هزار قدم برم جلو .میتونم به اندازه تمام سالهایی که ار خدای خودم دور بودم بهش نزدیک بشم .میتونم سبک زندگی که دوس دارمو داشته باشم بدون اینکه نظر بقیه برام مهم باشه و میتونم خود خودم باشم و مطمئنم حتی شکل ارزو ها و رویاهای من تغییر خواهد کرد چون خودم رو لایق چیزهایی میدونم که تا اونموقع نمیدونستم .

    از خدای خودم میخام که هدایتم کنه تا این دوره رو بخرم و شروع کنم چون اون بیشتر هرکسی میدونه که وجود من چقدر با این احساس لیاقت به شکوه واقعی خودش میرسه .

    ممنون از خدای خوبم که هدایتم کرد به این فایل و استاد عزیزم و مریم جان مهربون برای این فایل عالی

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  2. -
    عامر ملایی گفته:
    مدت عضویت: 3808 روز

    سلام به استاد عزیزم

    خیلی خیلی از شما سپاسگذارم که دستی از طرف الله برای من بودید .

    مهم ترین درس هایی که توی 6 سال از شما آموخته ام

    1. باور توحیدی

    2. باور فروانی

    3. احساس لیاقت

    4 . توجه به خواسته ها

    5. عزت نفس

    6. کنترل ورودی های ذهن

    7. روان شناسی ثروت

    8. بحث مدار و فرکانس

    و خیلی موضوعات دیگه که الان حضور ذهن ندارم

    فقط 1000 بار خدا را شکر میکنم که مرا به بهترین

    مسیر ها هدایت می‌کند.

    و از صمیم قلب از شما سپاسگذارم که دستانی از طرف الله برایم بوده اید .

    ایمان دارم من خالق زندگی خودم هستم .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  3. -
    هما ی سعادت گفته:
    مدت عضویت: 1865 روز

    به نام خدایی که منو به آسان‌ترین روش به سوی آسانی ها هدایت می کند…

    سلام به استاد عباسمنش عزیز، و مریم خانم شایسته ام …

    واقعا از اینکه چنین محصول با ارزشی رو آماده کردید، خوشحالم، و از خداوندم می خواهم که منو در مسیر دریافت این آگاهی ها قرار بدهد، هرچند که هزاران راه هست برای دریافت آگاهی های ناب خداوند، و از خدا هرچه بخواهی ، به هزاران روش به تو نعمت هایش رو می دهد…

    استادم ، از وقتی گفتید این فایل رو آماده کردید، من چقدر دارم درباره اش فکر می کنم …

    به واژه ی احساس لیاقت داشتن …

    به نکته ی مهمی که رسیدم این بود که خیلی زمان ها من ، ارزشم، را به اتفاقات و شرایط گره می زنم، مثلا داشتن ثروت، داشتن رابطه ی خوب ، داشتن باور درست در زمینه ی سلامتی …

    و گاهی خودم رو مثلا سرکوب می کنم، که مثلا من به اندازه ی کافی خوب نبودم، چرا که مثلا نتوانستم، در زمینه ی کاری پیشرفت کنم، و یا مثل نکته ای که در این فایل گفتید، موفقیتم رو در زمینه ای کوچک می دانم …

    چیزی که منو عاشق آموزه های شما و گفته های شما و عاشق سایت می کند … نگاه فراتر به زندگی و در اصل به خودمان هست …

    اینکه هیچ چیزی قرار نیست، به من مفهوم بدهد، من در مقایسه با هیچ کس و فردی قرار نیست،بهتر و یا بد تر قرار بگیرم …

    گوهر وجودی من هست که مهم هست ‌‌‌… خوشبختی من و آرامش من و ثروت من این هست که در صلح با خودم قرار بگیرم و احساس خوشبختی بکنم، آرامشی رو در وجودم گسترش بدهم …

    و هرچقدر با خودم بیشتر به صلح برسم ، به آرامش بیشتری برسم، گسترش پیدا می کنم…

    لایق بودنم ، به دنبال میزان داشتن ثروت نیست، و یا داشتن رابطه ی خوب …

    من بسیار فراتر و گسترده تر هستم، هرچند که اینها پوسته ی بیرونی من هست …

    گاهی فکر می کنیم،اگر به مسئله ی بیرونی، مثلا یک رابطه ی خاص اگر برسم، و یا استاد این مدت فکر می کردم اگر مثلا من این دوره رو داشته باشم ، حالم خوب می شود …

    و بعد به خودم گفتم نه مهدیه ی من ، لایق بودنت ، و داشتن احساس ارزشمندیت و صلح بودن با خودت و داشتن احساس آرامشت به هیچ چیزی وابسته نیست …

    فقط باید بفهمی چقدر منبع وجودیت ارزشمنده،و اونو گرامی بداری…

    فقط مهم این هست که خداوند رو در قلبت احساس کنی و بدانی که او در وجودت گسترده هست …

    بله ما قوی بزرگ ارزشمندیم …

    باید به صورت آگاهانه به افکارمون نظارت کنیم و باید به صورت آگاهانه به صلح با خودمان برسیم ….

    نکته ی دیگری که دوست دارم درباره اش بنویسم …

    من دارم یک کاری رو انجام می دهم، وقت زیاد و تمرکز زیادی رو روش گذاشتم و هنوز دیده نشده ….خوب من لیاقت خودمو به دیده شدن محصولم توسط مردم گره زدم …

    در حالی که خود ارزشی من خیلی خیلی فراتر هست … گسترش پیدا کردن من خیلی فرا تر هست …

    و این رو با خودم مرور کردم، شجاعت من، بی مهابا بودنم ، در خلق اثر به اندازه ی خودم ، به اندازه ی توانایی ام . مهمه ، آیا مردم ببینند و یا نبینند مهمه؟؟ باید به این حقیقت برسیم نه مهم نیست، من خودم رو تجربه کردم، من زندگی رو تجربه کردم، من کاری رو انتخاب کردم، که احساس کردم روحم رو گسترش می دهد، من به جای غرق شدن در حاشیه ها و بند کردن خودم در نقطه ای امن، خودمو به جریانات طبیعی زندگی سپردم …

    خودم رو به خداوند سپردم و تجربه کردن خودم اصلا اشتباه نبوده، قلبم رو فراخ و فراختر کردم …

    گرچه باید این ایمانو در خودمون گسترش بدهیم، جهان و در اصل خداوند قرار نیست، بنده هایش رو بدون پاداش قرار بدهد…

    لایق بودن من ، از من آغاز می شود، از قلبم، نه از احساس و حرف دیگری…نه از موفقیتی که دیگران برای من تعریف می کنند … از میزان توحیدی بودنم، آغاز می شود …

    لایق بودنم ، از احساسات عشقی که در قلبم پرورش می دهم، از احساسات سپاسگزاری من ، آغاز می شود و نه عملکرد من حتی .‌‌..

    چرا که احساسات ما بیشتر از کارهای ما نتیجه می دهد …

    استادم درس بزرگی هست که به گفت و گوهای ذهنی توجه کنیم،و به چیزی که ذهنمان به ما می گوید توجه کنیم …

    درس بزرگی هست که وقتی مشکلی در مقابلمان قرار می گیرد و تضادی ، اجازه ندهیم او ما رو معنی کند. و بدونیم معنی به وجود آمدنمان چیزی فرا تر از همه ی این هست …

    درس بزرگی هست که خودمونو فراتر از یک جسم بدانیم، و حتی خودمون رو از زمان و مکانی که درش قرار گرفتیم فرا تر بدانیم …

    و خودمونو با تعلقاتمان تعریف نکنیم ، و بدانیم روح ما مهم هست ، قلب ما مهم هست … و انرژی هایی که از خود ساطع می کنیم …

    و اینو درک کنیم ، بله می توانیم گسترش پیدا کنیم، وقتی اعتماد کنیم، وقتی نگرانی رو از خودمان دور کنیم …

    (گاهی ذهنمان پر از نکند جواب ندهد، می شود، قانون جواب می دهد، مگر قانون جاذبه ی زمین تغییر می کند، )

    وقتی مرتب دچار احساسات سطح پایین بشیم، قلبمان کوچک و مچاله می شود, نگرانی، ترس ، غرور،،نا سپاسی …

    خودلایق بودنمون نه کسی می تواند پائین بیارد و نه چیزی، خودمان پائین میاریم …

    اما کنترل ذهن ما به ما کمک می کند …

    دوست دارم درباره ی این نکته بازم بنویسم, نگاه دیگران به نیست که ما رو معنی می دهد، اینکه چقدر از نظر دیگران خوبم ! خودم مهم هستم، خودم مهم هستم …نگاه من به دنیا و به منبع وجودیم مهم هست …

    و اینکه آیا توانایی من ، و گوهر وجودی من توسط دیگران باید معنا بخشیده بشود، نه این من هستم که خودم روی خودم ارزش می گذارم ، از چه طریق ، از طریق احساسی که به خودم دارم …

    بله جهان من در حال گسترش هست، و گستردگی جهان من ، به اندازه ای هست که دیگران برای من معنی می کنند،و یا به اندازه ی ثروتم، نه به اندازه روح و قلب بزرگ من هست ‌…

    بله به خودمان نه به اندازه ی یک جز کوچک نباید نگاه کنیم‌.. به اندازی جهانی قدرتمند که منبع عظیمی از انرژی هاست …

    به عنوان جهانی که جهان های بزرگ تر از خودش رو می تواند حل کند …

    و این قدرت و این عظمت فقط توسط خودمان قابل کشف هست …

    لیاقت داشتن من ، از اینکه در چه خانواده بزرگ شدم، در چه شهری ، و در چه کشوری آغاز نشد… از لحظه ی دنیا آمدن ، آغاز شد … اینکه خواستم به عنوان اشرف مخلوقات پا روی خاک بگذارم … خواستم اسرار پروردگار رو کشف کنم …

    خواستم با پا گذاشتنم در این جهان ، جهان های دیگرو رو هم تجربه کنم …

    من جهان معنوی بزرگی درونم دارم ‌…

    چقدر مطلب مهم و با ارزشی هست ، که احساسات منفی بر من حرام هست، اینکه به خودم انرژی منفی ای بدهم …

    احساسم از عملکردم مهم تره، کاری نمی کنم، که احساس منفی داشته باشم و اگر انجام دادم، خودمو رو باز می سپارم دست خدا و ایمان دارم که او من رو هدایت می کند، در رحمتش هیچ وقت بر من بسته نیست…

    یک جمله ی خیلی خوب در دوره ی صلح با خو. گفتید.‌‌..به خداوند می گوییم ببخشید و خدا ما رو می بخشد و تمام ، چون ارزشمندم، چون لایق تجربه کردن بودم ، چون اصلا اومدم تجربه کنم …

    درارتباطات . من لایق عشقم … و آیا این مقدار عشق باید توسط کسی دیگر برای من تعیین بشود، مقدار آزادی من ، گستردگی من، مقدار لیاقت من در دریافت عشق رو کسی دیگر باید تعیین کند ‌..

    من لایق هستم ، و خودم منبع عشقم، منبع عشق برای خودم، چشمه ی عشق در وجود خودم هست …

    باید به گستردگی خودم پی ببرم تا محتاج چیزی بیرون خودم نباشم …

    در زمینه ی ثروت ، آیا ثروتمندی من رو پول تعیین می کند، من باید خودم رو به اندازی پول بزرگ کنم . من باید لایق کار خاص باشم،و استعدادی خاص ممکنه منو معنا ببخشد‌‌‌‌.نه این ها همه در اصل من به اونا معنا می دهم …

    چقدر خوبه که بدانم، من برای اینکه کار خاصی بکنم ، دنیا نیامدم، خداوند برای من کار خاص می کند, دنیا آمدم ، که زندگی کنم،و مثل هرچیزی در این جهان جریان پیدا کنم، تجربه کنم، آگاهی باشم ، گسترده بشم ‌…

    به این فکر کنم، لایق بودنم در امتداد انجام کاری خاص نیست … به هیچ وجه …

    فقط و فقط باید بفهمم چقدر ذهنم گسترده هست .‌‌..

    چه اتفاقات بی نظیری می تواند انجام بدهد و چه انرژی بی نظیری دارد …

    گاهی فقط سکوت کنیم، درگیر اتفاقات روزمره نشیم، گاهی باید پارو نزنیم، و فقط تماشا کنیم…

    بهتره خودمونو به جسمی، محدود نکنیم، به زمان خاصی محدود نکنیم، به اتفاقی گذرا محدود نکنیم …

    بفهمیم ، باور کنیم، که لایقیم ، و منبع قدرتمند وصلیم …

    و الهامات و هدایت ها ….

    من در همه حال لایق دریافت حرف خداوندم …

    و این میزان بسته به شرایطی که درش هستم، گناه کار هستم و یا نیستم ندارم …

    بسته به آگاهی من دارد ، به اینکه خداوند در من جریان دارد …خداوند درون منه …

    خود لایق بودنم یعنی بفهمم که نعمات ها واقعا واقعا در هرزمان که بخواهم در دسترس من قرار می گیرد، در زمانی که باورش کنم ، لایق بودنش هستم، نیاز به شرایط خاص ندارم ،،اتفاقی خاص ندارم ، من لایقش هستم …

    سطح انرژی من ، شناخت خودم اینکه منبع اش خودم هستم، نعمت هایی که در اختیارم قرار می گیرد ، منبعش خودم هستم، نه اتفاقی بیرونی…

    به صلح رسیدن، اینکه بفهمم ، در این جهان ، من موجودی ضعیف نیستم که کسی باید بهش رحم کند …من خداوندم … من خود خداوندم ، من متصلم به خداوند‌….

    روح خدا در من جریان دارد ، خدا چیزی جدا از من ، و جهان نیست …

    نمی دونم چطور منظورمو برسونم … اما چون اعتقاد دارم روح خدا در من هست …

    من لایقم، من ارزشمندم، چون هرچه بخواهم از من شروع می شود …

    استادم از شما سپاس گزارم که باعث شدید ، تفکر کنم، من ارزشمندم چون به عمق جهان فکر می کنم، به جای اینکه در پوسته ی آن به دنبال درک خودم باشم ‌…

    سپاس گزارم از خدایی که به آسانی ها منو هدایت مب کند …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2230 روز

      به نام خدا

      سلام مهدیه جون

      والا کامنت های شما کتاب ارزشمندی بود که خداوند من را هدایت کرد تا بخونمش خدا را بی نهایت سپاسگزارم

      حتی کامنت های شما چند بار در سایت در این صفحه چند بار سیو شده بود و این خودش برای من نکته ها داشت که از این مطلب ها زود نگذرم و بمونم و باد بگیرم

      پس یه بار که کامنت را خوندم و تموم شد و دوباره سیو شده بود از اول تا آخرش با عشق خوندم

      واقعا ممنونم

      چقدر آگاهی داشت کامنت شما

      ممنونم دست خدا

      خدایا بی بی نهایت سپاسگزارم

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
    • -
      حسن موسوی گفته:
      مدت عضویت: 749 روز

      سلام .

      نوشته های شما دنیایی از رمز و راز زیستن بود در کنار گفته های استاد احساس متفاوتی را در من ایجاد کرد که اگر بگویم قدمی بلند در رشد و تکاملم برداشتم اقرار نکرده ام

      این روزها ذهنم در یک چالش کاری با خواندن کامنت های این سایت فراز و فرودهایی را طی میکند که حس رشد و تکاملی را ایجاد کرده که متفاوت تر از قبل می باشد گاها که به زیر کشیده می شوم به سمت گذشته میروم اما دوباره خودم را با خواندن مطالب به بالا میکشم البته ثبت از این هم چنین حالی را تجربه کرده بودم ولی هم اکنون راحت تر خودم را به اصطلاح جم وجور می کنم و از زیر به فراز می آیم

      خدایا شکرت به خاطر استاد عزیز و سایت پربارش که به قول خودش کامنت های این سایت و موارد مطروحه اش هر کدامش از برترین کتابهای موفقیت دنیا هم پر بار تر است

      از شما دوست و همخانواده عزیز به خاطر کامنت پربارت سپاسگزارم

      سپاس سپاس سپاس

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  4. -
    رضا ملتفت گفته:
    مدت عضویت: 2052 روز

    به نام خدا

    سلام استاد جان، سلام به خانم شایسته مهربون و دوست‌داشتنی و سلام به دوستای عزیزم در خانواده صمیمی عباس‌منش، امیدوارم حال همگی عالی باشه.

    استاد جان، ممنونم بخاطر این فایل فوق‌العاده، ممنونم که توی این فایل اهمیت احساس لیاقت و خودارزشمندی رو به من یادآوری کردید.

    من یاد گرفتم که کانون توجه چقدر مهمه در تجربه احساس لیاقت داشتن، ما موجودات دوقطبی هستیم، هرکاری انجام بدیم، باز هم نمیتونیم اون کار رو بی‌نقص انجام بدیم.

    چقدر مثال‌های زیبایی زدید، مثال بازیکن فوتبالی که دو تا گل زده، اما یه دروازه خالی رو گل نکرده، مثال یک دانشجو یا دانش‌آموزی که نمره یکی از درس‌هاش رو 19 گرفته و یک اشتباهی داشته، مثال یک نفری که میره مهمونی و کلی اتفاقات جالب و فوق‌العاده توی مهمونی داره رقم میخوره و درعین حال یک نفر مثلا رفتار نامناسبی باهاش داشته، یک نفری که خیلی چهره یا اندام زیبایی داره و یک مشکل کوچیکی توی صورتش هست، یک نفری که نُه نفر بهش گفتن چقدر ارائه فوق‌العاده‌ای داشتی، چقدر مطالب رو عالی توی پاورپوینت درست کردی، چقدر از ارائه‌ای که داشتی استفاده کردیم و در عین حال یک نفر میگه اینجای کار میشد بهتر عمل کنی و یه انتقادی میکنه. مثال از فردیکه خیلی پیشرفت داشته توی کار مثلا نوازندگی پیانو، خیلی آهنگ‌های قشنگی نواخته، اما یک آهنگ هست که هنوز نتونسته اون رو کامل بنوازه.

    اگر ما تمرکزمون روی مواردی باشه که اشتباه کردیم، خوب نتونستیم عمل کنیم و خودمون رو سرزنش کنیم، جهان از جنس تمرکز ما بیشتر و بیشتر وارد زندگیمون میکنه، جهان مواردی که اشتباه کنیم رو بیشتر میکنه، احساس سرزنش بیشتر رو برای ما بوجود میاره، مثل اینکه میترسی که نکنه من اشتباه کنم و ازقضا چون ترمز کردی روی کار اشتباه، بیشتر اشتباه میکنی، از هرچیزی بترسی، سرت میاد، اما اگر بیخیال باشی، از اشتباه کردن نترسی و اگر اشتباهی انجام دادی غمت نباشه، خودت رو سرزنش نکنی و بگی یاد میگیرم، نمیترسم که نکنه دوباره اشتباه کنم، اشتباهات کمتری مرتکب میشی، پس اگر تمرکزمون روی اشتباه یا ناخواسته‌ها باشه این یعنی اینکه ما احساس عدم لیاقت داریم، از طرفی اگر ما در هر موضوعی تمرکز کنیم روی نیمه پر لیوان، خودمون رو تحسین کنیم به خاطر تلاشمون، به خاطر اراده‌مون، خودمون رو تحسین کنیم بخاطر اون 19 نمره خوبی که توی اون درس گرفتیم، خودمون رو تحسین کنیم بخاطر پیشرفتی که توی کار داشتیم و خدا رو شکر کنیم، این یعنی ما داریم احساس لیاقت در خودمون ایجاد میکنیم.

    حس میکنم اینکه ذهن افراد روی ناخواسته‌ها توی هر موضوعی توجه میکنه با این نگاه مثبت وارد میشه که این کارم درسته و من چقدر دقیق هستم، چقدر میخوام بی‌نقص عمل کنم، چقدر خواهان پیشرفت هستم و این باعث میشه رشد کنم، پس من نباید اشتباه کنم و با توجه روی این موضوع بخوام اون نکته منفی رو برطرف کنم. انگار این توجه روی موارد نادلخواه با این نگاه مثبت وارد میشه که کار درست همینه و من چقدر فوق‌العاده هستم که نمیخوام کوچکترین خطا و اشتباهی در کارم وجود داشته باشه، که به این صورت به ویژگی کمال‌گرایی در افراد میرسیم.

    قانون این رو میگه به اندازه‌ای که من به خودم احترام میذارم و برای خودم ارزش قائل هستم، جهان و افراد به من احترام میذارن و برام ارزش قائل میشن.

    به اندازه‌ای که من احساس لیاقت میکنم برای داشتن یه رابطه فوق‌العاده، برای داشتن ثروت، برای داشتن هر نعمتی توی زندگیم، جهان هم من رو لایق رابطه عاشقانه، لایق ثروت و لایق هر نعمت دیگه‌ای میدونه.

    این لیاقت از کنترل کانون توجه میاد، باید ببینم کانون توجه‌ام توی مسائل زندگی روی چه جنبه‌ای از مسئله هست و آگاهانه اون قسمت‌های مثبت و اون توانایی‌هام رو ببینم و تحسین کنم و ببینم چقدر خوب عمل کردم و این کار ادامه دار باشه، این احساس لیاقت نه برای یک روز و دو روز، بلکه استمرار داشتن در تجربه احساس لیاقت، نتایج عالی رو برای ما بوجود میاره.

    خدایا شکرت به خاطر این آگاهی و به خاطر دستان مهربانش استاد و خانم شایسته و دوستای عزیزم.

    امیدوارم همه شما دوستای گلم در پناه خدای بزرگ همیشه شاد، سلامت، ثروتمند و سعادتمند در دنیا و آخرت باشید.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      رویا میانکاله گفته:
      مدت عضویت: 1059 روز

      سلام دوست عزیزم واقعا سپاسگزارم از شما

      تقریبا دو ساعتی میشه که دارم کامنت میخونم البته کامنت فایل قدرت اراده در برابر عملکرد مغز ،که در مورد قانون سلامتی.

      اونجا هم زیر کامنت چند تا از دوستان گفتم که راهنماییم کنن و از خدا طلب کمک میکردم بابت اینکه 3 ماه تو دوره سلامتی هستم و یک ماه که تقلب میکنم با اینکه دوست ندارم روز به روز داره تقلب بیشتر میشه

      وقتی کامنت شما خوندم حس کردم خدا جوابم داده

      اینکه چرا دارم روی تقلب تمرکز میکنم بیام 7ودم تشویق کنم بابت اون دو ماهی که عالی کار کردم اندام عالی دارم 7 کیلو کم کردم حتی مربی بدنسازی پارسالم الان منو دیده کلی تشویق کرده و باورش نمیشد من تو خونه آنقدر 5الی پیش رفتم

      اینکه پوستم چقدر شفاف شده پر انرژی شدم اینکه کلی از غذاهای کربوهیدرات دهر و قندی اصلا نمی‌خورم

      واقعا سپاسگزار شما و ربم هستم که بهم انرژی داده که ذهنم از این مقایسه و سرزنش کردن بردارم روی نکات مثبت خودم بزارم.

      دوستون دارم موفق باشید.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 3 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2230 روز

      به نام خدا

      سلام دوست عزیزم

      من هم از اون افرادی بودم و الان هم هستم که در مهمونی تقریبا همه من را تحویل می گرفتند . باهام خوب صحبت می کردند ولی همیشه و همیشه یه نفر می‌رسید که شیطان وجدان من میشه و همین طور روی مخ من بود و هست یعنی الان هم هستش و تا آخر مهمونی من را عذاب می داد و می دهد

      البته که صد در صد از احساس عدم لیاقت هست و توجه و تمرکز روی اون یه نفر و حرف هایش و صحبت هایش ولی چرا باید این یه نفر باشه؟؟؟

      علتش چیه؟؟؟؟

      من خودم را این طور آرام می کنم که اون نفر باعث رشد من هست چون وقتی همه چیز گل و بلبل است من مغرور نشوم

      یا اینکه اون فرد داره به من می فهمونه که این ایراد ها را داری و باید اینها را هم درستش کنی و حلش کنی

      اگر این تضادها نبود که من اینجا نبودم . برای وجود تضادهای پی درپی اینجا هستم

      از بس تکرار شدند و تمومی نداشتند من اینجا هستم

      ممنون دست عزیز

      الهی شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای:
  5. -
    هما ی سعادت گفته:
    مدت عضویت: 1865 روز

    سلام به استاد عزیز و مریم خانم شایسته…

    سپاس گزار خدایی ام که من رو به سوی آنچه می خواهم هدایت می کند . و من رو به سوی زیبایی ها هدایت می کند … بع سوی آسانی ها هدایت می کند …

    از شما استاد عزیز سپاس گزارم …

    قلبم با هر کلمات شما مثل گلی می شکفد . و باز می شود .

    داشتم به این مسئله فکر می کردم که از زمان کودکیمان چقدر خود ارزشمندی ما رو به داشتن صفتی . حتی داشتن زیبایی ظاهری و رفتاری که دیگران رو راضی می کند گره زده می شد .

    مثلا حجابش رو رعایت کرده دختر خوبیه . آرومه دختر خوبیه .مودبه و یا با نامه پس دختر خوبی هست و اگر در مقابل، مورد رضایت دیگران و مادر پدر قرار نمی گرفتم پس به اندازه کافی خوب و کافی نیستم . چقدر تلاش کردیم تا مثلا درس بخوانیم و مورد مقبولیت مادر و پدر قرار بگیریم و البته مادر و پدر هم از ما می خواستند که در نگاه دیگران خوب باشیم …

    این اتفاق دو سوی آن تاثیر منفی داشته. چه زمانی که تلاش برای خوب بودن می کردم و چه زمانی که نمی کردیم …

    در هر دو حالت من انرژی پایین تر از دیگران بودم . در هر دو حالت من حس ناکافی بودن داشتم . و در دوحالت نمی توانستم کافی باشم . هر اشتباهی می توانست برای من سقوط بزرگ باشه …

    استاد چه بت های عظیمی در مقابلم شکست و چه بند هایی از بدن من باز شد . وقتی روی این باور شروع به کار کردن کردم .حتی اگر یک گناه کنم و اشتباه کنم ارزشمندم …

    حتی اگر ثروت نداشته باشم . ذرزشمندم . حتی اگر در نگاه مادر پدرمان خوب نباشم و در مسیر و مدار آن ها نباشم ارزشمندم و حتی اگر جهانی به من پشت کند و همراه و هم قدم من نباشد ارزشمندم. …

    و حتی اگر برای دیگران ارزش و فایده ای نداشته باشم ارزشمندم …

    و بعد با خودم بدون پوسته روبرو شدم و به خودم گفتم پس برای چه با ارزشم ؟؟

    راستش این سوال نیاز به تفکر دارد و با تکامل جواب هاش بیشتر و بیشتر می شود .

    اینکه من با روح جهان در ارتباطم . و با صلح ا خودم با جهان گسترش پیدا می کنم . و من یکی از منبع های انرژی این جهانم …

    استاد در یکی از فایل ها شما از قدرت خود در مقابل طبیعت مقابل صحبت می کردید . و اینکه من قدرتش را دارم که با جهان اطرافم مقابله کنم .

    فکرم کاملا درگیر شد . و این فکر در وجود من شکفت من چقدر در مقابل طبیعت اطرافم احساس قدرت می کنم .

    خودم رو فرمانبردار می بینم و یا من خودم رو زیر دست می بینم و خودم رو موجودی ضعیف که جهان می تواند منو در خودش له کند …

    این بسیار مهمه که درک کنیم جهان در هر حال با من با احترام برقرار می کند و اگر در مورد هایی چک و لغط می خوریم ( این تعبیر خود ماست . ) و البته فشارهایی برای هدایت در مسیر درسته …

    بله وقتی من ارزشمندم . به معنای درک قدرت وجودی ام هست …

    به معنای اینکه از هرچیزی که در این جهان من فکر می کنم با ارزش هست . من در مقابل خودم و من در جهان خودم بارزش ترم . و از هر اتفاقی م توانم فرصتی خلق کنم و ثروتی …

    و من می توانم از هر قدرتی با قدرت تر بشوم . (در جهان خودم و در مسیر رشد و پیشرفت خودم و نه برای دگرگونی جهان دیگران! )

    و این فکر چقدر باعث می شود که نترسیم…

    از انسانی و از هر بادی که در جهانمون می وزد نترسیم …

    و ترس در مقابل ایمانه …

    و ترس به اندازه ای منو ضعیف می کند که ایمان می تواند منو قوی کند …

    مسئله دیگر که در زمینه خودارزشمندی منه این هست که فکر می کنم چقدر لایق اینم که جهان و یا همان خداوند به من کمک می کند و خلق بنده اش هم همین طور !

    بدون اینکه بخواهم براشون کار کنم و بدون دلیل جهان به من ببخشد و یا حتما فکر می کنم . باید پدرم دربیاد تا جهان به من لطفی کند و مزدی که در حد کفایت به من بدهد …

    چقدر مهمه که درک کنم اینقدر با ارزش هستم که جهان با میل و خواست و رغبت خودش بخواهد به کام من بچرخد و دری رو باز کند …

    انسانها به صورت غریزی علاقه دارند تا در نعمت رو به روی ما باز کنند. همان طور که خود ما این موضوع رو دوست داریم …

    و چقدر ارزشمندم تا به اندازی کافی و بی نهایت گسترش پیدا کنم …

    هر قدر وجودم رو و اون منبعی که وجودم از اون سرچشمه می گیرد را درک کنم( منظورم خداست) رو درک کنم به همان اندازه درک می کنم که من ارزشمندم و این روح و قلب من قدرت گسترش دارد. ..

    رفتارهای ما با دیگران و گشایش ما و اینکه سخت گیری ما به دیگران نشان می دهد با خودمان چطور برخوردی داریم …

    کسی که به خودش سخت می گیرد نمی تواند به دیگران آسان بگیرد .

    و کسی که مهربانی منبع وجودی اش رو درک نکند و فراوان وجودی اش رو نمی تواند این ها رو در جهان خودش به وضوح ببیند …

    استاد بخاطر چنین محصول فوق العاده ای سپاس گزارم…

    از خداوند این خواسته رو دارم که اینقدر در ثروت غرق بشوم که بتوانم له راحتی تمام محصولات شما رو بخرم و در زندگی ام اجرایش کنم و توحیدی زندگی کنم …

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  6. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2230 روز

    من خودمو لایق احترام باید بدانم

    این باور خیلی برای من کارساز هست و باید درستش کنم

    من لایق احترام هستم

    تا کی وقتی وارد جمعی میشم هیچ کسی متوجه نشود ؟؟؟!!!!

    پس من لایق احترام هستم

    دیدم بعضی افراد تا وارد مجلس و مهمونی می‌شوند همه بلند می‌شوند مثل اینکه از قبل هماهنگ شده است !!!؟؟؟؟

    همیشه برام سوال بود

    ولی من که وارد میشدم هیچ کسی نمی فهمید !!!!!

    همه مشغول گفتگوهای خودشون بودند

    خدایا شکرت

    باید باز هم روی احترام به خودم کار کنم و تا خودم به خودم احترام نکذارم از احترام دیگران به من هم خبری نیست

    این برای من خیلی نکته حیاتی و بزرگیه

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 9 رای:
  7. -
    زهراء گفته:
    مدت عضویت: 3507 روز

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سلامی به زیبایی این صبح و این آبی آسمان و این لطافت هوا به عزیزترین ها استاد و مریم و به دوستان خوبم که چقدر خوشحالم از بودن با اونها در این فضای روحانی

    دیروز داشتم همینطور کامنت دوستان رو میخوندم بعد دیدم که چقدر همین کامنتها توی این سایت رشد و پیشرفت کرده و هم سو شده با اون چیزی که استاد میخواسته که از دانشجوهاش ادمهای توحیدی بسازه

    کامنتها پر بود از ایات زیبای قران با درسترین تعبیرها و درک بالایی از مفاهیم قرانی.چقدر هر چی میگذره قران رو بهتر میشناسیم.

    درمورد موضوع فایل تا استاد جملات اولی رو گفت من استاپ کردم و شروع به نوشتن کردم به خودم گفتم زهرا کمبودهای موجود رو نپذیر شرایط حال حاظر برات عادی نباشه که دیگه همینه بلکه زهرا تو لایق زندگی در بهترین خونه هستی خونه ای زیبا با امکانات کامل رفاهی .توی لایق زندگی در منطقه ای خوش اب و هوا رو داری.زهرا تو لایق راحت پول در اوردن هستی.تو لایقی که دوره احساس لیاقت رو داشته باشی چون تو دختر توانا و با استعداد با کلی ویژگی های خوب هستی که کافیه احساس لیاقت رو درست کنی که مثل یک ستاره بدرخشی.

    یک مثال از خودم دراین باره همین اواخر به یک جمع فامیلی رفتم. خوب همه چیز خوب بود و ما کلا خانواده ای هستیم که همه مارو به خوب بودن میشناسن و جایگاه خودمون رو داریم اونجا من یک اشتباه کردم فقط . وقتی برگشتم این اشتباهم هی میومد تو ذهنم هی میگفتم من چم بود واقعا چرا اینطوری کردم .چرا خنگ میزنم. بعد یهو یاد نگاه مثبت بی قید و شرط به خود افتادم. بعد تکرار کردم گفتم زهرا نگاه مثبت بی قید و شرط به خود حتی با وجود اشتباه.بعد گفتم زهرا خودت مهمی یا نظر فلان شخص راجعت.زهرا واقعا چه اهمیتی داره که بقیه ممکنه راجعت چی بگن .به خودت ظلم نکن و خودتو اذیت نکن اشتباه کردی که کردی بابا مهم ارامش خودته.یه چیز خنده دار بگم من هر وقت تحت فشارم و سعی میکنم خونسرد و بی خیال باشم میگم : به درک سگ سیاه( بقیه خیلی میخندن.خودمم کلی میخندم) نمیدونم این چطور افتاد رو زبونم اما تاثیر گزاره.بابا به درک سگ سیاه که اشتباه کردم .من الان خودمو دوست دارم و اینکه الان ارامش داشته باشم و مشغول کارام برام مهمتره .بعد به خودم گفتم ببین فلانی چه اشتباهی کرد اما انگار نه انگار. پیش میاد برا همه پیش میاد حتی اون شاخاش هم اشتباه میکنن.اون حس دوست داشتن خود رو حتی الان هم احساس میکنم.

    گاهی وقتا میبینم خدا برام معجزه ها انجام میده بعد میگم وای خدایا دمت گرم که برام این کارو کردی اما یکم بعدش میگم نه بابا فک نکنم دیگه خدا برا من ….مممن بیاد یه همچین کن فیکونی کنه نه حالا پیش میاد یعنی برای خودم ارج و قرب پیش خدا نمیتونم زیاد تصور کنم . خیلی دارم تمرین میکنم که کارهایی که انجام میدم و ارزشی که می افرینم رو خودم ببینم و دست بالا بگیرم و خودم تحسین کنم و قدردان خوبی هام باشم.قبلا شاکی میشدم که من به این خوبی چرا اصلا قدردان من نیستن بقیه.اما الان میگم زهرا خودت خوبی ها و ارزش کارهات رو نمیبینی چه توقعی از بقیه داری.بی خیال بقیه . خودت بیا قدردان خودت باش. خودت ببین اهمیت کار خوبی که کردی رو .

    همین الان میخام خودمو تحسین کنم سرعت تایپم خیلیی بیشتر از قبل شده.

    پارسال توی دانشگاه من خب دانشجوی ویژه تری نسبت به بقیه بودم مسیولیت های بیشتری میگرفتم و کارها رو خیلی خوب انجام میدادم و گیرایی من بیشتر بود مدیریت کارها .مثلا استاد یک چیزی توضیح میداد که کارها رو انجام بدیم بقیه ممکنه اون بار اول متوجه نمیشدن اما من زود میدونستم که چکار باید بکنیم.قابل اعتماد استادم هم بودم.بعد خب به این واسطه استادم خیلی برام احترام قایل بود و خیلی دوستم داشت .برام اهمیت بیشتری نسبت به بقیه میگذاشت. و هر چی که میخاستم در اختیارم قرار میداد. بعد وقتی با نگاه های بقیه مواجه میشدم که چرا زهرا چرا فقط با زهرا اینطوره. من خودم هم یطوری معذب میشدم. در حالی که باید با قدرت میگفتم بله این توجه و خاص بودن رو من لایقشم. من واقعا لایقشم. چکار دارم که بقیه میپسندن یا نه.

    در مورد ظاهر که همه در اکثر مواقع سرتاپامو تحسین میکنن. اما خودم گاهی پیش میومد خسته بودم یا حس خوب نداشتم یه نگا میکردم میگفتم نه زهرا در بهترین حالت تو زشت نیستی. نه اینکه خوشکل باشی .البته در بیشتر مواقع خودم هم تحسین میکنم زیبایی خودم رو اما گاهی اونطور هم بودم.و البته اینکه گاهی اینقدر حس خوبی به قیافه خودم دارم که به خودم میگم زهرا من همین زشتی تو رو خیلی دوست دارم.

    واو یادم میاد قبلا به خاطر هر رفتار اشتباه عین خوره مغزم خورده میشد ازهجوم سرزنش و تخریب خودم.خداروشکر خب خیلی بهتر شدم اما هنوووووز خیلی جای کار داره .یعنی الان داشتن بهترین ها رو انگار برام زیادیه و باید سعی کنم که دریافت کننده باشم.

    خدایا شکرت که برای این فایل کامنت نوشتم و هم پیشرفتهام رو ریویو کردم هم یه کنکاشی برای خودشناسی در خودم داشتم.خداروشکر این اگاهی ها رو از زبان استادم شنیدم دوباره و با تامل و تفکر.خداروشکر دیشب یکی از سریال های زندگی در بهشت از قسمتهای اول رو دیدم که چقدر لذت بردم . چه نشانه واضح و قوی برام داشت

    خداروشکر برای همه چیز

    ممنون که کامنت منو خوندید. خوشحال میشم بازخورد بگیرم

    دوستتون دارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  8. -
    عارفه محمودی گفته:
    مدت عضویت: 1508 روز

    ■ آیه36 سوره زمر:أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ ۖ وَیُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ ۚ وَمَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ

    ● ترجمه:آیا خدا برای بنده اش [در همه امور] کافی نیست؟ و مشرکان [به پندار خود] تو را از کسانی که غیر خدا هستند، می ترسانند و هر که را خدا به کیفر [کفر و عناد] ش گمراه کند، او را هیچ هدایت کننده ای نخواهد بود؛

    ■پیام ها

    1- اگر انسان بنده‌ى خدا شد، بیمه مى‌شود و خداوند امور او را کفایت و کفالت مى‌کند. «أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ»

    2- در برابر تهدیدهاى دشمنان، با یاد امداد و تکفّل الهى، خود را آرام کنیم. «أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ وَ یُخَوِّفُونَکَ»

    3- ابزار کافران، ایجاد محیط رعب و وحشت است. «یُخَوِّفُونَکَ بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ»

    4- هدایت و ضلالت به دست خداست، «یُضْلِلِ اللَّهُ‌- یَهْدِ اللَّهُ» لکن مقدّمات دریافت هدایت یا محروم شدن از آن، به دست انسان است.

    5- از کمى تعداد و امکانات نترسید، از این بترسید که از مدار بندگى خدا بیرون روید، که اگر بنده‌ى او باشید هیچ قدرتى شما را نمى‌شکند. «فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ»

    6- انسان موجودى است که در سنگدلى به جایى مى‌رسد که هیچ راهنمایى در او مؤثّر نیست. «فَما لَهُ مِنْ هادٍ» و در ایمان به جایى مى‌رسد که هیچ حادثه‌اى او را منحرف نمى‌کند. «فَما لَهُ مِنْ مُضِلٍّ»

    7- گمراه شدن انسان از سوى خداوند بى مقدّمه نیست، کیفر عملکرد خود انسان است. «ذِی انْتِقامٍ»

    8- حمایت خداوند گاهى در قالب تکفل بنده است و گاهى در قالب انتقام از مخالفان. «ذِی انْتِقامٍ»

    ─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━

    ■ سلام درود الله یکتا به شما استاد توحیدیم. و خانم شایسته مهربانم سلاااامم.

    سلام به همه دوستانم

    ─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━

    ■جملات کلیدی فایل :

    ●مهمترین احساسی که می توانیم در خودمان ایجاد کنیم احساس خود ارزشمندی است.

    ● به اندازه ای که من خودم را لایق ثروت/ لایق احترام / لایق خوشبختی / لایق آدم های خوب می دانم

    ●به همان اندازه ثروت /احترام/خوشبختی / آدم های خوب وهرد زندگی من میشوند.

    ● یکی از نشانه های احساس عدم لیاقت احساس خود ارزشمندی اینکه طرف ، استعدادها / دستاوردها،/و موفقیت هاشو خیلی با ارزش نمی داند. ولی بلعکس ناتوانایی هاشو/ شکست هاشو/ایرادهاشو بسیار بسیار پررنگ بهش توجه می کند

    ●همه ما بدون استثنا توانای هامون به مراتب / استعدادهامون به مراتب/بیشتراز ناتوانایی ها و کمبودهامون هست.

    ولی

    خیلی از ما تمرکز می کنیم رو انچیزی که خوب نیستیم

    ●به جای اینکه تمرکز کنیم رو آن توانایی ها و استعدادها و آن چیزهایی که توش خوب هستیم.

    ●باید یاد بگیریم تمرکزمون رو کجاها داریم خرج می کنیم

    ● درانجاهایی که خوب عمل می کنیم یا آنجاهایی که خوب عمل نکردیم.

    ●آن کسی که احساس لیاقت داره دستاورها و استعدادها و توانایی هاشو پر رنگ تر می بینه تا ناتوانایی ها وشکست هاشو

    ●آگاهانه باید تلاش کنم سعی کنم جهت بدهم به ذهنم و تمرکزم رو بزارم روی آن جاهایی که خوب عمل کردم چون ذهن می خواهد بره روی آن 10 درصد ایراد داشته تمرکز کند و سرزنش کند.

    ●کار جهان اینکه واکنش نشان دهد روی آن چیری که ما تمرکز داریم روش

    ─━━━━━─━━━━━─━━━━━─━━━━━──━━━━━─━━━━

    ■ سپاسگزاری:

    ● خدارو شاکر سپاسگزارم به من فرصت داد تا بار دیگر پای آموزه های شما استاد توحیدیم‌بنشینم.

    ● از شما استاد عزیز و خانم شایسته مهربان بابت این آگاهی هایی که به ما آموزش می دهید ممنون و سپاسگزارم

    ꧁꧂در پناه الله مهربان شاد ،سلامت، ثروتمند خوشبخت وسعادتمند در دنیا وآخرت باشید. ꧁꧂

    خدایا تنها تورا می پرستم و تنها از تو یاری می جویم تو بال پروازم باش در مدارثروت و موفقیت.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
    • -
      رهاخانم گفته:
      مدت عضویت: 2230 روز

      در حین خواندن کامنت شما داشتم فکر می کردم و دیدم چند دقیقه پیش رفتم خرید و شیر نی دار می خواستم . مغازه شلوغ بود و پرسیدم چند بار که شیر نی دار هم دارید در صورتیکه یخچال و شیرها همه جلو چشمم بود ولی من نمی دیدم

      بعد مغازه دار گفت خانم جلوتون هست … یکی را برداشتم و خریدهامو را انجام دادم و اومدم .

      از اون موقع تا الان همین طور رگباری ذهنم دارد میگه : دیدی ندیدی ؟؟؟ دیدی حواست نبود ؟؟؟ دیدی خود مغازه دار بهت داد ؟؟؟

      و رها کردنی هم در کار نیست…

      و الان متوجه می شوم چرا نکات مثبت را من نمی بینم و همین یه نکته را می بینم

      نکته مثبت اینکه با اینکه مغازه شلوغ بود ولی من رسیدم و همه خریدم را انجام دادم و حساب کردم و بیرون اومدم

      مغازه دار باهام خوب برخورد کرد

      سریع تا پرسیدم جوابم را داد

      زود راهنماییم کرد

      همه چیزهایی که می خواستم را داشت

      مغازه اش نزدیک بود

      براحتی همه خریدهامو آوردم

      مغازه سوپر مارکتی نزدیک خونه مون هست

      وووو

      این همه نکات مثبت چرا باید همین یه نکته را تکرار کنه ؟؟؟

      الهی شکرت

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 2 رای:
  9. -
    رهاخانم گفته:
    مدت عضویت: 2230 روز

    به نام خدا

    خدایا شکرت

    .

    .

    .

    این فایل چند دقیقه است ولی به اندازه ی یازده سال و خورده ای من را به جلو حرکت داد

    الهی شکر

    .

    .

    .

    چرا من توانایی های خودمو را دست کم می گیرم ؟؟؟

    علت این کار چیه ؟؟

    باید هر توانایی که دارم خودم بولدش کنم. بزرگش کنم

    چرا ،؟؟؟؟

    چون می خواهم دستاوردهای بیشتری را کسب کنم.

    چون می خواهم رشد کنم

    چون می خواهم در تصاعد باشم

    چون می خواهم همیشه در تصاعد باشم

    چون می خواهم پایین نروم

    .

    این خیلی مهمه که من توانایی های خودم را به خودم و به دیگران بگویم تا باعث موفقیت های بیشتری برای خودم و برای زندگی خودم شوم .

    چرا من باید همیشه نقص های خودمو مرور کنم و فرکانسش را به جهان ارائه بدهم و حتی همون را به خودم و زندگیم دعوت کنم !!!!!!!

    چرا من کمبود هام را مرور می کنم و چیزی که ندارم را دایم دارم میگم من که این را ندارم من که اون را ندارم چه فایده داره ؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

    خدایا واقعا بزرگیت را شکر برای ریشه ای حل کردن مسایل چون فقط خودت می توانی و توانایی اش را داری که حلال مسایل من باشی به راحتی و به خوبی .

    اگر من کمبودها

    . نقص ها .

    و این برای من خیلی مهمه

    ««« ضعف ها »»»»«

    شخصیتی خودمو را دایم به خودم بگم این باعث می‌شود همه تو سر من بزنند

    و این در حالی هست که من همه کار برای همه می کنم

    گاهی اوقات بقیه متعجب هستند و می گویند فلانی که همه کار می کنه پس چرا هیچ کس باهاش نیست

    یکی از عامل هایش همینه دیگه

    چون من خودم ضعف ها و نقص های خودمو برای خودم و حتی برای دیگران و در جمع ها می گویم و تکرارشون می کنم

    و توجه و تمرکز کردن روی نقص ها . روی عیب ها . روی ضعف ها باعث مسایل مخرب می‌شود

    حتی اگر من آدمی باشم که نواقص و ضعف های خودم را بگم و نقص ها و عیب های دیگران را بهشون بگم و تکرار کنم این هم باعث می‌شود دیگران نقص ها و عیب های من را ببینند و بهم بگویند

    خدایا شکرت

    .

    من در خیلی از جاها که رفتم خیلی بهم خوش گذشته ولی یه رفتار زشت و ناشایست از دیگران برای خودم و حتی در مورد دیگران دیدم . همین را بزرگ کردم و تا سالهای سال در ذهنم برای خودم گفتم و گفتم و مرور کردم و همین باعث می‌شود خودم خودمو کوچک ببینم و بگویم چه فایده ؟!؟!؟! برای من جواب نمی ده ؟!!!!

    امشب یه جایی بودم و خیلی خوب بود ولی یه نفر بهم گفت تو چند شب بعد که دوباره مهمونی بودم بهم گفت تو دیر بیا

    و همین را ذهن من گرفت و ول نکرد که ببین …. ببین چطور باهات رفتار کرد ؟!؟!! ببین چطور باهات برخورد کرد

    در صورتیکه همون جا باید خفه کرد ذهن چموش و دست شیطان را از دست بست

    اشکالی ندارد . منظوری نداشت . یه چیزی گفت بابا من بزرگتر از ابن حرفام ……

    چرا من تمرکز کنم روی نکات منفی .

    آگاهانه جهت باید بدهم به ذهنم و کنترلش کنم تا تکرارش نکنه برای موارد بعدی

    چرا ؟؟؟ چون این باعث کند شدن روند رشد خودم میشه . چون این باعث سد شدن این همه حرکت کردن و متعجب شدن که چرا جواب نمی ده برای من میشه.

    خدایا شکرت

    من همیشه تمرکزم روی این بود که من چرا خونه از خودم ندارم .

    من چرا باید(( در اوایل که با استاد آشنا نشده بودم))) در خونه مادر شوهرم زندگی کنم

    و بعد فهمیدم این فرکانس مناسب جهان نیست

    الان بعد از چند سال هنوز هم می بینم ذهنم دنبال همون فرکانس هست

    خدایا خودت کمک کن

    .

    من با توجه و تمرکز روی شکست های قبلیم که هر چی خونه و زمین داشتم تموم شد و به باد فنا رفت دارم فرکانس همون کمبود را به جهان ساطع می کنم و دریافت نمی کنم آنچه را که می خواهم

    وقتی من توجه و تمرکزم را روی نکات مثبت بزارم جهان کاری می کند که من به مکان های بهتر و عالیتر که البته بستگی به باور خودم هم دارد

    من را هدایت می کند

    چقدر زندگی قشنکه

    چقدر جهان زیباست

    خدایا شکرت

    چقدر دنیاقشنگه خدایا شکرت

    من کانون توجه و تمرکزم را بدون اینکه خودم را مقایسه کنم با بقیه

    روی نکات مثبت می زارم

    و کار جهان . وظیفه ی جهان

    این عین که من را به بهترینها هدایت کند

    الهی الحمدلله

    من باید دست از نداشتن ها . ندادن ها . نبودن ها . نشدن ها بردارم

    و به جایش روی بودن ها . فراوانی ها . داشته ها . شدن ها بزارم

    تا از جنس همین ها را دریافت کنم

    وگرنه دریافتش نمی کنم .

    خدایا شکرت

    .

    به موردی هم بود گفتم اینجا عنوانش کنم که در مورد هیچی با دیگران حرف نمی زنم خدا را شکر منظورم مسایل شخصی . در مورد زندگی دیگران . کارهای دیگران و چقدر شب ها راحتر می خوابم . و چقدر وجدانم آسوده تر شده خدا را شکر . و چقدر خودم راحت تر و آزادتر هستم . و چقدر خودم تصمیم گیرنده اصلی خودم و زندگیم هستم . خواستم این را اینجا مطرحش کنم چون خیلی به خودم کمک کرده تا به الان خدا را شکر و خواستم حتما حتما مکتوبش کرده باشم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای:
  10. -
    پریسا شعبانی گفته:
    مدت عضویت: 2730 روز

    به نام خداوند بخشنده مهربان

    خدایی ک‌تمام نعمتهاش در اطرافم فراوان و فراوان پراکنده شده

    همه چیز بدون‌ واسطه ای در حال رشد هستند و خداوند هدایت تک تک چیزها رو بعهده گرفته خداوندا سپاسگذارم ب خاطر همین دیدگاه کوچک از خودت

    اگر همین ی فایل 11 دقیقه رو بهم‌ بگن چند براش پول میدی ،من میگم 1/500 تا 1/800

    چقدر یه انسان‌ میتونه بزرگ‌منش باشه که اگاهی ها رو راحت در اختیار بقیه بزاره

    در حین فایل دیدن گفتم پریسا تو شاگرد‌ استاد عباسمنشی و این چیزه کمی نیست

    تو باید مثل استاد ‌نتیجه تو دستت باشه

    اگه مسیر درست و‌چنگ‌نزنی‌واقعا در حقه خودت کم کاری شدیدی کردی که تبعات سختی داره

    استوری استاد عزیزم

    از اون‌ثروت ب این‌ثروت

    از اون ناآرومی به این ارامش

    از اون اندام به این اندام

    خداوند این هدایتها رو برات محیا کرده خیلی فیری و بهت یک‌ راهنمای قدرتمند هم داده و تو استفاده ببر و خودت و رشد بده

    روزی نقطه اتصال تو میرسه ،

    حتی این خانه داری و تربیت فرزند و‌رشد خودت و‌ تایمهای خالیتو بی ارزش ندون‌ و فرصت خدا بدون و‌ بدون که یه روزی به این تایمها میگی‌ نقطه اتصال

    توجه تو رو 90٪ هست یا 10٪نداشته ها

    اراده قوی

    تلاش هات

    کنترل ذهنت هات

    زبان خاندنت

    آشپزیت

    قد بلندت

    شکم صافت

    انگیزه ات برای ورزش عضلانی

    تمیزی منزل و‌نظافت خودت

    تمرکزت رو‌ چ‌ چیزهایی هست ؟؟؟؟

    اینجا ی خرده بحث برام متفاوته تمرکز رو داشته ها یا نداشته ها

    ایا تمرکز‌ رو‌داشته ها ربطی به لیاقتمندی داره؟

    ایا توجه کردن به نیمه خالی زندکی یا پر لیوان ربطی زندگی به احساس لیاقتمندی داره

    استاد تو این فایل ربطش داده

    ایا یه رفتار نامناسب همسرت که شاید‌ساعت 2 بعداظهر گشنه اش هست خیلی و تو‌هم‌خیلی بهش‌گیر دادی تاثیری در احساس لیاقتمندی تو داره

    ایا ارزشمندی خودت و‌ به توجه و‌نظر دیگران‌میدی یا میگی بیخیال من پذیرفتم که خودم‌مقصرم و من از درون‌ارزشمندم‌ و‌ چیزی از ارزشمندی من‌ جلوی ‌دیگران‌ کم‌ ن میکنه

    من اگه احترام بیشتر بخام و این سیکل و‌ اینجا قعط کنم باید احترام بیشتر ب همسرم بزارم

    چون ایشون مرد ‌خونه من هستند و‌من خودم مقصر بودم و خودم مقصر بودم

    احساس لیاقتمندی یا احساس عدم لیاقت

    در روابط

    مالی

    ارتباط با‌خدا

    ارتباط با‌دوستان لول بالا

    امکانات عالی

    قدرت تمرکز رو داشته /عدم تمرکز رو نداشته ها

    تغییر نوع نگاه و برداشتت از اتفاقات بیرونی و پذیرفتن خلق همون شرایط

    هر چقدر خودت و‌لایق بدونی از همون جذب میکنی

    هم نشین همون سفره میشی

    همنشین‌با انسانهای همون مدار میشی

    هرچقدر خودت و‌نالایق بدونی از همون شرایط برات رخ میده

    تمرکزت رو‌هر چیزی باشه رو توانایی هات رو زیبایی ها و‌توانایی هایی که داری برات بلدتر میشه (احساس ارزشمندی در تو نهادینه میشه)در طی تکامل

    اصلا ب قول استاد احساس ارزشمندی درونینره برای همینه

    من اگه در طول روز احساس ارزشمندی خودم رو‌ب هیچ‌ چیزی گره نزنم

    مثلا همون اول صبح ب یه چیزه کوچیک‌گره نزنم ب طور عادی 70٪جلوترم چون احساسم بهتره و با احساس خوب بیشتر که کنترل ذهن‌کمتری میخاد‌ ،چون من از درون اون‌مسئله اصلی رو‌حل کردم ،امورات برام راحتتر رخ میده ،چون من هستم و من و احساس ارزشمندی همه طرفه)

    اما

    و‌تمرکزت‌ رو‌‌ همون یه دونه عیبی که داری بزاری همون اول صبح

    هر روز خودت و ناامیدتر میکنی و انگیزه هات و‌کور میکنی

    چیزی که من هنوز هنوز دارم براش تلاش میکنم

    و همین یه دونه کار باعث‌ میشه تو کارهایی رو که میتونی عالی انجام بدی و‌هم ندی

    میبینی مهم نیست چقدر حق داری که بابت قضیه ناراحت باشی و چقدر منطق داری براش

    قانون جهان ساده هست

    احساس خوب =اتفاقات خوب

    احساس بد=اتفاقات بد

    استاد عباسمنش‌عزیز من پریسا شعبانی ااز صمیم قلبم از شما سپاسگذارم

    پیشرو و هدایتگر ما شدید ادر این دنیای مادی

    خداوند شما رو برای ما حفظ کند

    الهی امین

    شهر زیبای آمل ،بوس و بغل برای شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 8 رای: