عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش - صفحه 18 (به ترتیب امتیاز)


  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • دانلود با کیفیت HD
    484MB
    32 دقیقه
  • فایل تصویری عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش
    143MB
    32 دقیقه
  • فایل صوتی عشق واقعی از دیدگاه استاد عباس ‌منش
    29MB
    32 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

710 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    مهشید و شیرین گفته:
    مدت عضویت: 1351 روز

    به نام خداوند مهربان

    سلام استاد و خانم شایسته عزیز

    اگر باورهای مناسب داشته باشیم همواره هدایت می شویم به افرادی که با ما هم مدار و هم فرکانس هستند. لازم نیست به دنبال شخص خاصی باشیم اگر باور مناسب داشته باشیم حتی رفتار افراد هم با ما تغییر خواهد کرد و ما لازم نیست بخواهیم به زور کسی را تغییر دهیم. ما با ویژگی هایی از افراد بر خورد خواهیم کرد که برای ما مناسب باشد و روابطی را تجربه خواهیم کرد که دوست داریم داشته باشیم.

    نگران شخصی بودن که در فیلم ها نشان می دهند و آن را نشان دهنده ی عشق واقعی می دانند چیزی جز شرک و بی ایمانی نیست. توکل یعنی خداوند همیشه در حال هدایت همه ی افراد است و لازم نیست نگران باشیم که مظلوم یا ظالم باشیم، از وجود هم لذت ببریم تا جایی که دوست داریم با هم باشیم و برای پر کردن خلاء های عاطفی خود با یکدیگر رابطه نداشته باشیم. باید همین گونه که هستیم باشیم و چیزی را مخفی نکنیم. زمانی که ویژگی های درست را داریم به سمت فرد مناسب هدایت خواهیم شد. زمانی که چیزی برای پنهان کردن نداشته باشیم نگران نیستیم و پنهان کاری نمی کنیم. ما باید همواره بهترین ها را برای خود بخواهیم و استانداردهای خود را بالا انتخاب کنیم. فرصت زندگی کردن کوتاه است که باید در آن به بهترین نحو زندگی کرد .

    رابطه ی درست و طبیعی این است که هر کسی هر سبکی که دوست دارد زندگی کرده و کسی را وابسته یه خود نکنیم. ما باید روی خودمان به درستی کار کرده تا جهان خود به خود ما را به سمت افراد مناسب هدایت کند. باید بر روی احساس لیاقت خود کار کرده و نخواهیم دیگران را تغییر دهیم، کافی است ما تنها بر روی خود کار کنیم و کاری به دیگران نداشته باشیم. ما روی خودمان کار می کنیم و خداوند ما را هدایت خواهد کرد .

    هیچ گاه نخواهیم طرف مقابل را چک کرده چون احساس ضعف و پوچی به ما دست خواهد داد. اگر پایه ی باوری درست باشد لازم نیست نگران چیزی باشیم. خداوند همه کارها را به نحو احسنت انجام خواهد داد. خداوند عادلانه و بدون نقص همه چیز را درست خواهد کرد. اگر بخواهیم از روابط خود لذت ببریم باید باورهای مناسبی که در دوره ی عشق و مودت است را در خود ایجاد کنیم.

    در تمام زمینه ها اگر خداوند را باور کنیم و به او ایمان بیاوریم از زندگی لذت برده و کاری به تایید دیگران نداریم.لازم نیست ما بخواهیم دیگران را راضی کنیم به اندازه ای که ما تغییر می کنیم دیگران به همان نسبت تغییر خواهند کرد.

    خدایا شکرت

    عاشقتونیم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  2. -
    خوشبخت آزاد گفته:
    مدت عضویت: 2044 روز

    سلام استاد عزیزم

    من بارها و بارها این فایل رو گوش میدم و نگاه میکنم

    بارها و بارها روی خودم کار میکنم تا در روابطم به کسی نچسبم و وابسته کسی نباشم

    نمیگم نا امید نمیشم از کار کردن روی خودم نمیگم خسته نمیشم

    ولی مهم اینه که نا امید نمیمونم

    خسته نمیمونم

    و همه این مراحل رو گذر میکنم

    هر جا خوردم زمین هرجا رفتار اشتباهی داشتم توجه کردم به ویژگی منفی طرف مقابلم و خواستم تغییرش بدم وابسته بودم و نتونستم دل بکنم ازش

    گریه هامو میکنم

    بعدش اشکامو پاک میکنم و بلند میشم

    هر دفه من قوی تر و قوی تر میشوم

    مثلا من تونستم از همه دوستها و فامیل هایی که واقققعا از ته در دوستشون دارم خیلی آدمای خوبی بودن اما با اونچیزی که من میخواستم تفاوت بودن فاصله بگیرم نه قطع رابطه بلکه فاصله گرفتم و بیشتر روی خودم کار میکنم

    و قدرت من هر بار داره بیشتر و بیشتر میشه

    توی تنهایی خودم روز بروز شاد تر و شاد تر میشوم

    چون یاد میگیرم روی نجواهام کار کنم

    و با خداوند صحبت کنم

    و روی آموزش های شما کار کنم

    من واقعا نگران کسی نیستم

    و معتقدم خداوند همه رو هدایت میکنه من بیشتر از خداوند نمیتوانم کسی را دوس داشته باشم

    استاد عزیزم قائم به ذات بودن را دارم یاد میگیرم و همه هدف من همینه

    من اینطوری احساس میکنم بزرگ شدم قوی شدم و به خدا نزدیک ترم شاد ترم و حتی رابطه بهتری با دیگ ان برقرار میکنم

    من به این باپر رسیدم که قرار نیست همه از من خوششان بیاید

    روی این باور خیلی تمرین کردم

    بلکه هرکسی علایقی دارد

    هیچوقت نمیگویم کسی زشت است یا روشش اشتباه است چون میدانم هرکسی علایقی دارد

    اینها به من کم میکند با خودم بیشتر به صلح برسم

    استاد عزیزم حالا بیشتر سکوت میکنم و صدای ذهنم را میشنوم میتوانم آنرا کنترل کنم

    هیچوقت نشده صدرصد ولی فهمیده ام که صدرصد نمیشود

    بلکه خداوند به پیشرفت هایم امتیازات بالایی میدهد

    استاد هزیزم روند پیشرفت من خیلی ریز ریز و آرام آرام اتفاق افتاده حالا به قدری بزرگ شده که من موقع حرف زدن با کسی دیگر استرس ندارم

    آرامم و برایم مهم نیست درموردم چه فکر میکند

    آرامشم را مدیون این موضوع هستم ره نظرم این بزرگ ترین شاه لوله فرکانسی من بود

    من راجب همسرم خیلی وابستگی دارم

    خیلی خوب تونستم کنترلش کنم

    و روز بروز بهتر میشه

    روز برو بیشتر یاد میگیرم

    روز بروز رابطه بهتر و محکم تری رو باهاش برقرار میکنم

    وقتی نتایج بزرگ شد براتون مینویسم

    من فعلا روی

    عزت نفس

    کار میکنم

    ازت نفس در تنهایی خودم

    عزت نفس در کارم

    عزت نفس در روابطم

    عزت نفس در معنویت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      فاطمه ۱۴۰۳ گفته:
      مدت عضویت: 761 روز

      بنام خدایی ک جان آفرید

      سلام ب شما دوست دوست عزیزم هم فرکانسی

      واقعا تحسینت میکنم بابت این کامنت زیبا خیلی لذت بردم ومن عاشق همچین کامنتایی هستم ک ب دلم میشینه ومهر میزنه بر خاسته های قلبیم

      خوشحالم از اینکه نوشتید چقد آرام آرام تغییر کردید والان استرس ندارید از صحبت کردن با بقیه

      من هم در گذشته بشدت میترسیدم از ابراز نظرهام میترسیدم ازبقیه عصبی بشن ناراحت بشن یا بحث کنن از زمانیکه آرام آرام تغییر کردم الان حتی اگر حرف دلمو بزنم واکنش دیگران نسبت ب من یا تایید میکنن یا اگر مخالف باشه نظرشون رو میگن یا میگن هرجور راحتی یا سکوت میکنن

      البته با دوره عزت نفس وباورای توحیدی وچقدر باعث شد من راحت‌تر زندگی کنم ونفس راحت بکشم این باور ک مهم نیست دیگران چ نظری میدن

      موضوع بعدی چقد باور قشنگیه ک واقعا حال آدمو خوب واروم میکنه ک قرار نیس همه منو دوست داشته باشن یا من یا دیگران اشتباهه روشمون فقط علایق متفاوته حتی بعضیا دوست دارن همه چیز رو سخت بگیرن یا زحمت بکشن ک مفید واقع بشن از نظر خودشون ودیگران من آسون گیرهستم یا آدم بیخیالم قرار نیس من ب ساز بقیه برقصم تا آدم خوبه ی داستان باشم همیشه

      همون جور ک اونا حق زندگی دارن من هم حق دارم خودم هرجور ک دلم میخات زندگی کنم هرکس هم منو نصیحت کنه بهش میگم بله درسته باشه خیره انشالله اما کاری ک خودم دوست دارم میدونم درسته انجام میدم

      درمورد همسر هم مثل شما وابستگی دارم گاهی اوقات همسرم نصف شب میات خونه با دوستش بیرونه بااینکه دوستش خیلی مردنجیب و خوبیه من دیدمش وشناخت دارم ازش همش خودمو کنترل میکنم یا میخابم قبل از آمدن همسرم اما وقتی ذهنم رو کنترل نکنم این موضوع ناراحتم میکنه ودوباره اشتباه میکنم نجواها زیاد میشه ودوباره یک حسی بهم میگه ن مسیرت اشتباهه چون حست بدشده افکارت بدشده ودوباره خداوند هدایتم میکنه ب فایل مناسب چندروز پیش بهم گف این فایل رو بیام گوش بدم

      درمورد فرزندانم گاهی اوقات خوب میشم میگم قطعا خدا حفاظت میکنه ازشون گاهی وقتها نه حساس میشم وفکر میکنم نه وظیفه منه ک چیز یاد بدم ب دخترم هدایتش کنم یا حفاظت کنم از پسرودخترم درمقابل حادثه ها بعد خیلی واضح نشانه میات همون موقه اتفاقی برای فرزندم میفته ودراون حادثه هیچ ضربه ای ب فرزندم وارد نمیشه دهنم باز میمونه خدای من چی داری بهم میگی دوهزاریم میفته ک مغرور نشو این منم ک همه کاره هستم وتو نیستی ک این بچه هارو بدنیا آوردی ونگهداریشون میکنی پس من رو فراموش نکن وهمین الان برگرد ب مسیر درست ک حست خوب بشه دوباره توکل کن واعتماد کن ب من

      خدای من چقد این دیدگاه وقتی بهش عمل میکنم رها هستم

      گاهی روزها اینقد آرامم که هرچی نجوا بیات درنطفه خاموش میشه تا بیات چرت بگه قلب آرامم میگه من چکاره هستم سپردم ب خدا من حتی نمیدونم تا یک لحظه دیگه زنده هستم یا نه

      پسرمن نزدیک 3 ماهشه اون روز مادرهمسرم بهم گف که شب خابت نبره از بچه غافل بشی وبچت پتو بره رو صورتش یا گریه کنه یا خاب بمونی قندش بیفته من یک لحظه نیش خند زدم گفتم باصدای گریه اش بیدارم میکنه گف نه اینقد بیخیال نباش گناه داره وکلی نصیحت

      گفتم باشه چشم درسته وسکوت کردم تا بحث عوض بشه

      این حرفا حس من رو بدرد یک لحظه خداوند بهم گفت این دیدگاه شیطانیه وتو خبرنداری صبح خودت بیدار میشی یانه

      دوسه روز گفتم واقعا من شب ک میخابم میدونم تا صبح ک نفس میکشم خدا هواسش ب منه یک لحظه نفس نکشم از دنیا رفتم

      این روزها هرکس هرچیزی بهم میگه چندروز بهش فکر میکنم آیا این دیدگاه درسته یا نه ک من بهش عمل کنم عاقبتش چیه یا شخص مقابلم توی این موضوع چقد موفق هست ک ب من راهکار میده ؟

      وبخاطر همین دیدگاهم بعضیا خوششون نمیات ازمن چون مخالف نظرات آنهاست واستاد میگه باید خوشحال باشید اما نمیدونم چرا من خوشحال نمیشم تو دلم عصبی میشم چرا طرف میخات مث خودش فکر کنم خب زندگی شخصی منه

      وفکر میکنم موضوع دنبال تایید هستم ک خوشحال نمیشم واین جاهاست مچ خودمو میگیرم چ باوری پشت این حس من خوابیده وداره آلارم میده با احساس بد

      امروز یک حسی بهم گفت اینترنت یک ماهه بزن تا هرروز سفر ب دورامریکا ک عاشقشم نگاه کنم وزدم

      بعدش متوجه شدم فردا عاشورا شروع میشه ومن هواسم نبود فهمیدم ایده درست بوده ک دراین محرم همه دنبال گریه زاری هستن من توجهم بره دنبال خاسته هام وزیبایی هارو دنبال کنم

      خدایا شکرت ک هرلحظه هدایتم میکنی

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
  3. -
    فاطمه گفته:
    مدت عضویت: 3145 روز

    سلام و عرض ادب خداروشکر رابطه من و همسرم هم اینطوریه .برام جالبه همکارام همش دنبال سناریو می گردن و میخوان قصه های مختلف بچینن تا مسائل مالیشون رو از همسرانشون پنهان کنن .بعد میبینم چقدر دارن اذیت میشن چقدر حرص میخورن تا دروغاشون رو نشه .حتی در مورد نحوه برخورد با همکارهای مرد هم هیچ استرسی ندارم چون روابط ما همیشه صمیمی و سالمه و چه با حضور همسرم چه بدون حضور او یه رفتارو دارم .ما تمام موارد مالی و غیر مالی رو به هم میگیم و رابطه راحت و آزادی داریم .جالبه همسر من الان چند وقته برای یه کاری رفته شهرستان و من هیچ ترس و ناراحتی ندارم بعضی شبها پسرم به خونه مادر بزرگش میره و تنها و بدون ترس توی خونه میمونم و از تنهایی خوابیدن هیچ ترسی ندارم.من از ابتدا همچین رابطه عاشقانه ای میخواستم که وابستگی توش نباشه و خداروشکر تقریبا اینطوریه .بازم ممنونم بابت فایلهای فوق العاده تون.💙💙💙💙

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  4. -
    JUST GOD گفته:
    مدت عضویت: 1951 روز

    با سلام و تشکر از استاد عزیزم و بانو مریم و سپاسگزار خداوند هستم که منو با شما عزیزان آشنا کرد.واقعا تا حالا اینهمه آگاهی و اینهمه دانش هیج جا ندیدم و هر چقدرم میگذره ارزش آگاهی که در کلام استاد هست رو بیشتر درک میکنم من سالهاست کتاب میخونم و دوره های مختلفی شرکت کردم ولی اینجا و مطالبش هیج جا ندیدم اگرم دیدم گنگ بوده واسم اینقدر که اینجا همه چی شفاف گفته میشه و میبینم که من واقعا ادا در آوردم کل زندگیمو الان میفهمم که قضیه چیه اونم بعد سالها مطالعه و هنوزم فقط از فایل های رایگان سایت استفاده میکنم.خواستم مطالبی بنویسم ولی اینو حق خودم

    ندونستم گفتم اول عمل کن بعد نتایج اومد با عمل حرف بزن حرف مفت نزدن ادا در نیار.

    بازم سپاسگزارم خداوندم هستم که با شما آشنا شدم استاد عباس منش 🙏

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  5. -
    آبتین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 3935 روز

    درود الله ب شما استاد عزیزم

    یک دنیا ممنون از این همه آگاهی که به ما انتقال میدین، مطالبتون عالی بود و مفید ،

    استاد در ضمن تناسب اندامتون عالی شده،

    دارین مانکن میشین یواش یواش ،

    الله شما رو برای ما حفظ بکنه .

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  6. -
    سعيده فاضلى گفته:
    مدت عضویت: 1947 روز

    به نام یکتایى که در مسلک ومنش خود هیچ اجبارى را در پذیرفتن قوانینش ندارد وهرکس به اندازه ى درک خود او را مى فهمد…

    سلام سلام استاد عزیز عیدتون مبارک🌹🌹

    چقدر عالى که وقتى در ذهنم سوأل مى کنم میبینم یهو به جوابش هدایت شدم و چه جوابى چقدر خوب که کم کم دارم یاد مى گیرم فرکانس وباور یعنى چى ؟؟؟

    دوشب پیش از خودم وقت خواب پرسیدم مدتهاى زیادى هست که وارد رابطه با کسى نشدم چراودلیلش هم خیلى مفصله که خود همون مسئله باعث شد آروم آروم وقتى خدا دید من آمادگى این رو دارم که در همه ى جنبه هاى زندگیم رشد کنم وتغییر خوبى داشته باشم با استاد آشنا شدم بارها هم فکر کردم چرا به این سایت هدایت شدم وبارها خداوند بهم گفت چون خودت خواستى ومن اجابت کردم واین راه براى تو باز است تا خیلى خوب به آنچه میخواهى وهمیشه میخواستى هدایت شوى وبرسى درباره مقایله با ترس گفتید ودقیقاً زمانى که من انتخاب کردم حتى اگر از کمترین امکانات برخوردار هستم باید این استقلال را بپذیرم تا هر آنچه بد است یا هر آنچه که نباید در زندگیم باشد تغییر کندترسهایم شبیه یک هاله ى کمرنگى شد که تنها مى توانم بگویم خدایا شکرت آنها دیگر نیستند ومن اما هستم من شبهایى را پشت سر گذاشتم که تنها نامى که بر زبان مى آوردم نام خدا بود اما درک نمى کردم چگونه مى توان براحتى خودت را ومسائلت را وروابطت را بسپارى به خدا مثلاً مادرم که بسیار به من وابسته بود وباید به اقناع میرسید که من مى خواهم حتى فعلاً از اوهم دور باشم کار سختى بود ودقیقاً یادم مى آید وقتى اتاقم را خالى کردم وداشتم آخرین وسیله را بر مى داشتم مادرم چشمانش پر از اشک شد ولى من باید انتخاب مى کردم چون اگر مى خواستم در همان وضعیت سابق بمانم قطعاً اکنون اینجا وبه این شکل نبودم شاید آن موقع وقتى به مادرم مى گفتم نمیخواهم در این محیط بمانم چون دارم اذیت مى شوم از قانون خدا وحرف خدا چیزى مى گفتم خود هم باور نداشتم که چه در درون من است که میخواهد من بروم اما اکنون از راهى که انتخاب کردم راضى هستم هرچند باز هم میخواهم بیشتر وبیشتر باشد این تغییر وتحول من .اویل روزهایم وشبهایم براى مادرم دعا مى کردم به آرامش برسد مادرم گاه میگفت پیشم بمان آن هم بهاط این بود که آن یکى خواهرم به زندگى شبانه اش عادت کرده ومادرم از تنها بودن خود مى ترسید من هم به او میگفتم باور کن برایم سخت است تو ایمانت به خدا باشد آیه الکرسى را بخوان شکر خدا اطرافمان همسایگان خوبى هستند وووومن چگونه مى توانم یک انسان هفتاد ساله را تغییر دهم نمیتوانم فهمیدم که نمیتوانم وسپرده ام به خدا من دیدم نمى شود اگر مادرم خودش دنبال آرامش نیست به او آرامش بدهم …اکنون دیگر به شکل کامل به خدا سپرده ام او انیس تنهایى بندگانش است چون من دقیقاً این چیز را در زندگیم احساس کردم البته دیگران هم در لباس شیطان یا وابستگى هاى بى خود سعى کردند جورى رفتار کنند که تو مسئول مادرت هستى واگر براى او اتفاقى بیفتد تو مقصر هستى در جامعه هم همیشه این مسائل سبب مى شود که تو فکر کنى راه درست این است که همیشه به نیاز دیگران یا علاقه ى آنها پاسخ بدهى ولى در واقع آنها تو را به سمتى که خودشان مى خواهند هدایت میکنند در واقع تو مهم نیستى واین براى آن است که رابطه تو با خودت رابطه ى خوبى نیست وترسهایت هم عاملى براى نداشتن اعتماد به خودت است براى همین مجبور مى شوى بپذیرى که این روابطت درست است در حالیکه اینطور نیست .

    از وابستگى هایم خیلى کم کردم خیلى وقتها مى شنیدم مادرم تنها است فقط مى گفتم خدایا او را به تو سپردم روزهاى نخست خیلى با خودم یک به دو مى کردم که الان چه مى شود یا اینکه آیا به قدر کافى خودم روى خودم کار کرده ام که بخواهم مادرم از وابستگى به من رها شود وفقط مادرم هم نبود آدمهاى دیگر روابط دیگر من به مادرم فقط مى توانستم بگویم تو مسئولیتى نسبت به من ندارى ولى جواب این بود که مگر مى شود میگفتم بله دیگر نباید به این فکر کنى نهار من چیست در سرما وگرما چه میکنم چگونه از پس کارهایم بر مى آیم من هنوز نمى دانستم این وابستگى است نه محبت …در زندگیم مسائلى پیش آمد که آهسته آهسته مرا از شر روابط مخرب رها کرد از اینکه واقعاً کسى باید در زندگیت باشد که مطابق خواست تو رفتار کند محال است چنین اتفاقى بیفتد یا همان گفتگویى که حرفش را زدید خاطرم است خواستگارى داشتم که مى خواست در بعضى مسائل تغییر کنم وآن موقع من فقط درکم از موضوع این بود که اگر من ایده آل نیستم نیازى نیست این رابطه ادامه داشته باشد ودقیقاً حتى یادم مى آید به او مهلت فکر کردن ندادم ولى او از من خواست بیشتر فکر کند من باید براى چه کسى واقعاً تغییر کنم اگر خودم مهم نباشم حالا میدانم باید اول خودم را آماده ى دریافت بهترین رابطه کنم که البته در این مدت همین بوده وبراى همین اینجا حرف مى زنم ولى الان بهتر مى فهمم که چه کسى هستم وچه کسانى را در مدار خود میخواهم هرچند هنوز وارد رابطه اى نشدم که نتیجه را ببینم ولى دلگرم هستم چون در خیلى مسائل رشد کردم وخیلى از وابستگى ها ونگرانى ها دیگر در زندگیم معنایى ندارد چند مدت پیش چون مادرم زمان بیشترى تنها بود وقتى خواستم پیش او بروم به خودم گفتم من مى روم تا تجربه ى خوبى را کنار مادرم داشته باشم وهمین هم شد وحتى آغاز ورود من به سایت به آن زمان برمى گردد درباره خاطرات بچگى مادرم باهم نشستیم وحرف مى زدیم ولذت مى بردیم بدون هیچ دلسوزى نسبت به مادرم اجازه دادم حتى اگر داروى خود را فراموش مى کندخودش متوجه شود .به مادرم انگیزه مى دادم ودرباره ى یافته هاى جدید زندگیم با هم گپ میزدیم یک روز او غذا درست میکرد یک روز من مثل دو رفیق واین شد من فهمیدم بسیارى از عواطفم در قبال مادرم درست نبود شاید براى همین بود که او بسیار به من احساس نیاز میکرد وحتى به این شکل بود که فکر من را درباره ى سبک زندگیم زیر سوأل مى برد فهمیدم که رابطه این نیست که تو براى کسى تمام وقت باشى یا تمام تمرکزت آرامش او باشد او خود مى تواند زندگى خود را اداره کند او خود باید بتواند شرایط را به نفع خود تیدیل کند این فایل شما روشنگرى بسیارى براى من دارد من که در ابتداى راه هستم من که هذیونهاى زیادى در ذهن دارم بسیار بسیار

    تازه من امروز که شروع کردم به یادگیرى وقتى اومدم دیدم فایل دان نمى شود باز سعى کردم وخب باز نمى شد ومن رفتم قسمت سوأل درباره ى مسائل فنى سایت از اونجایى که دو روز بود نتم جورى بود که هیچ برنامه اى باز نمى شد چون به جواب نرسیدم فهمیدم بهتر بیخیال بشم وموضوع رو سپردم به خدا یهو خدا بهم گفت بزن رو قسمت فایل صوتى که دیدم خیلى عالى همه چیز اوکى شد و من تونستم از فایل جدید شما بهترین استفاده را ببرم

    خدا روشکر که خداوند همیشه هدایتگر بى منتى بوده وهست وخواهد بود واینکه خیلى حرفهاى شما همانى بود که در زندگى من وجود داشت وهنوز هم کمى هست اما نسبت به گذشته خیلى بهتر شده ام

    استاد عزیزم حالا میدانم بارها وبارها وقتى به باغ اندیشه ى شما خود را مهمان میکنم به تار وپود تمام آنچه که مى گویید ایمان بیاورم هر روز ایمان من به درست بودن این راه بیشتر مى شود هر روز بهتر آرام تر بدون وابستگى ودر کمال عشق ورزیدن به خود ودیگران والبته کنترل ذهن والبته پس مى شود تا به رابطه دلخواه برسم پس مى شود

    🌹سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  7. -
    نسترن بهداروند گفته:
    مدت عضویت: 2249 روز

    سلام به قلب و روح زیبایتان ای استادترین استادی که تا به حال داشته ام.

    سلام به شما ای بنده ی زیبای رب زیبایم.

    استاد جان،من هر روز بیش از قبل عشقتون رو به بچه های سایته رویایی مون، درک میکنم.

    استاد شما واقعا عاشقی. جز عشق چیزی نمیتونه این همه عشق و مودت رو در ما بچه های عباسمنشی ایجاد کنه.

    چقدر هر بار با دیدنتون قوی‌تر شدنتون، ملموس تر دیده میشه.

    استاد جانه دلم تحسینتون میکنم که هر بار استاندارد هاتون بالاتر میرن.

    من خودم رو هم تحسین میکنم که خداوند جانانم، هدایتم کرد به سمت شما و من با آغوش باز پذیرای این همه دل آگاهی شدم.

    زیبا و مهربان استادم،شما جز سپاسگزاری هایم از خداوند مهربانم شده اید.

    من لذت میبرم از اینکه آنقدر حدود و ویژگی های وجودتون رو با صلابت و با افتخار، اعلام میکنید.

    آزادی،احساس خوب، آرامش، سلامت، ثروت،روابط عاشقانه و البته محترمانه با تمام انسانهای زندگیتون، شما رو برای من تبدیل به یک الگو کرده.

    عزت نفستون تحسین برانگیزه که با قدرت تمام،در حال پذیرش خودتون هستین، نه پذیروندنه دیگرون به خودتون. آزادی آزادی چه واژه ی رهایی بخشیست.

    چه دنیای زیبایی ساخته اید، الگوی من.

    سخاوت و عشقتون نسبت به تمام انسان ها برای من دلچسبه، روح افزاست که میبینم و سعی میکنم ببینم و درک کنم که اصلا رابطه یعنی چه.

    چه قدر حض کردم که گفتین اگر کسی در رابطه با من میخواست گوشی من رو چک کنه، دیگه تمام.چقدر شما حدودتون رو مشخص کردین. چقدر خوب شناختی مرز احترام گذاشتن به حریمتون و تفاوت عشق و بازیگر عشق پوشالی بودن رو.

    الله من چقدر با تو بودن، رها می‌کند از قیود و نگرانی ها. اصلا با تو بودن همه چیز است. خدای من از تو میخواهم که کمکمان کنی تا بفهمیم و بخوانیم فکر و قوانین تو را ای الرحم الراحمین و عمل صالح انجام دهیم.

    استاد عزیزم، ایمان و عمل صالح چه غوغایی بپا کرده در روح و روانم.

    خدایا شکرت بخاطر قلبهای روشنی که هدایتگر شون تویی.

    خدای من از تو میخواهم که تو بشوی همه چیزم،خدایا از تو میخواهم من بشوم تمام خود تو.،اما درک کنم که تکامل میخواهم.

    چقدر هربار این جملات آرامم میکند:ما را به راه راست هدایت کن، به راه کسانی که به آنها نعمت داده ای و نه گمراهان.

    در پناه یکتا تکیه گاه عالم هستی،سعادتمند دنیا و آخرت باشیم🌹🌹🌹

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  8. -
    سید محمدامین حسینی گفته:
    مدت عضویت: 2860 روز

    به نام الله یکتا

    سلام خدمت شما استاد عزیزم

    نمیدونم چجوری حسمو بیان کنم، ولی تنها چیزی که میتونم بگم، اینه که از ثانیه اول فایل، تا اون آخرش، فقط چند تا جمله ورد زبونم شده بود :(من عاشقتم) (بهتون ایمان دارم استاد جون) (حرفاتون رو مثل وحی منزل میپذیرم). و فقط میتونم بگم که سرا پا گوش بودم و فقط میتونستم ببینم و بشنوم و تایید کنم و تحسین کنم و یاد بگیرم. انگار دانش آموزی هستم که رفتم سر سطح بالاترین کلاس علمی جهان، و تنها کاری که ازم برمیاد اینه که فقط یه گوشه ی دنجی گیر بیارم، بشینم و فقط یاد بگیرم. همین

    واقعا ذهنم و قلبم الان با هم دارن همینو میگن. باید روی خودت کار کنی…باید روی خودت کار کنی…نگران بودن؟؟؟؟؟؟؟

    باید روی خودت کار کنی…

    دستتون همیشه در دست الله یکتا

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  9. -
    سمانه امیری گفته:
    مدت عضویت: 2528 روز

    سلام به استاد عباس منش عزیز و مریم خانم شایسته و همه دوستان هم فرکانسی. من به خوبی دوستانم نمیتونم بنویسم و قوانین و باورهایی که از فایل های ارزشمند استاد درک میکنم رو با شما به اشتراک بگذارم. اما دیروز در حالی که خسته بودم و کلافه از مسیری که در روابطم هستم و نوعی از سردرگمی و سرزنش بابت دور شدن از خدا و آموزه های استاد عباس منش در وجودم بود تصمیم گرفتم تمام وجودمو با کامنت ها و فیلم های استاد عباس منش بمباران کنم نمیدونم چطور اون حس کرختی و کلافگی رو بنویسم میخواستم برای خودم احساس خوب به ارمغان بیارم. تصمیم گرفتم فایل های زندگی در بهشت رو یکی یکی دانلود کنم و ببینم و در کنارش کامنت هارو بخونم. به محض اینکه وارد قسمت محبوب ترین دانلود ها شدم دیدم یه فایل جدید گذاشتن به اسم عشق از نظر استاد عباس منش دیگه نتونستم لحظه ای درنگ کنم فیلم با بهترین کیفیت دانلود کردم و نمیتونم بگم که چه احساس فوق العاده ای داشتم انگار خدا داشت با من حرف میزد تسکینم میداد و راه درست بهم یادآوری میکرد چون قبلا یکبار خیلی عالی این مسیر رفتم و آزادی و وابسته نبودن واقعا حس کردم اما باز دور شدم اون روزا بهترین روزای زندگیم بودن من بودم و خدای خودم و بی وقفه با اون حرف میزدم تمام روز من با خدا بود با خدا شروع میکردم و با خدا تموم میکردم. همون روزا ویژگی فردی که دوسداشتم وارد تجربه ی عاشقانه ی زندگیم بشه رو نوشتم که البته اون ویژگی هایی که نوشتم مطابق با مداری بود که اون روزا بودم. مدتی بعد خواستگاری برای من اومد و عجول بودنم در اینکه باید هر چه زودتر از قوانین نتیجه بگیرم موجب شد تا خیلی از استانداردهایی که تو نوشته هام بود رو نادیده بگیرم که البته به دلیل احساس عدم لیاقتمم بود یعنی خودم رو لایق خیلی از اون مشخصاتی که میخواستم شریکم داشته باشه نمیدونستم و البته که این احساس عدم لیاقت قسمتیش برگرفته از باورهایی بود که خانواده به من القا کرده بودن.که ازدواج با فرد مناسب بستگی داره به رشته ی تحصیلی و محل زندگی و ثروت و غیره یعنی عوامل بیرونی. عاقبت اون عجول بودن و نادیده گرفتن خواسته های درونیم خواسته هایی که همیشه از ته قلبم نشات میگرفته و حالا باور دارم که خدا تمام اون چیزایی که دوسداشتم شریکم داشته باشه رو مدام تو قلبم بهم یاداوری میکرده، احساس بد بود. من در اون رابطه خوشحال نبودم راضیم نمیکرد حسی از عدم توجه کردن به خودم رو داشتم انگار که با انتخابم کاملا به خودم بی توجهی کرده بودم. رابطه به شکل بدی تمام شد و برای من دو سه هفته حال بد رو به همراه داشت و سرزنش خودم که در تمام شدن رابطه خودم رو مقصر میدونستم چون که اطرافیانم میگفتن که پسر پاک و خوبی بود کم پیدا میشه همچین آدم سالمی.اما هر چه که گذشت بابت اون اتفاق که منجر به تمام شدن رابطه ی اشتباهی شد خدارو هرروز شکر میکنم. اون آدم اون مسیر اون شکل زندگی، زندگی من نبود هرگز خودم رو در اون زندگی نتونستم تصور کنم.اما برای من درس های زیادی داشت برای من واضح تر شدن خواسته هام از خودم و زندگیم رو داشت انگار منو با خودم آشتی داد. بعد اون تجربه فهمیدم که خوب بودن پاک بودن سالم بودن که معیار انتخاب همسر در بسیاری از خانواده های سنتی ایرانی هست خیلی نسبیه و برای هر کس معنی متفاوتی میتونه داشته باشه خودت بودن و بدون ترس از قضاوت دیگران خودت رو زندگی کردن و مخفی نکردن از دیگران خیلی شجاعت میخواد و من همیشه اینو برای خودم میخواستم و دوسدارم که شریک زندگیم هم خودش باشه و بخاطر صلاح و تایید گرفتن از دیگران خودش عوض نکنه. من ادمی با عزت نفس بسیار پایین فردی رو انتخاب کرده بودم که حتی عزت نفسش از من هم پایین تر بود آدمی که قدرت تصمیم گیری در زندگیش رو نداشت. خدا هواسش به بنده هاشه حتی خدا هواسش به خواسته ها و آرزوهای بنده هاشم هس خدا خیلی هواسش به همه چیه و هرگز نمیخواد که به بنده هاش آسیبی برسونه پس نگرانی معنایی نداره نگرانی در مورد هر چیز و هر کس یعنی باور به اینکه قدرت من از خدا بیشتره و من باید هواسم به همه چیز باشه و همه چیو تحت کنترل خودم قرار بدم. امروز مجددا اودم تو سایت تا کامنت های فایل عشق از نظر استاد عباس منش بخونم و واقعا که چه کامنت های عالی و پر از درس و باورهای عالی. اما اتفاق جالب اینجاست که بعد از خواندن کامنت ها اومدم قسمت نشانه های امروز من رو چک کنم و دیدم فایل عشق از نظر استاد عباس منش اومد بالا حتی لحظه ای شک کردم و از سایت خارج شدم مجددا امتحان کردم اما دیدم نه چشمای من اشتباه ندیدن. قدم در مسیری که خدا هر لحظه داره باهات حرف میزنه و راهنماییت میکنه همین سایت عباس منشه من هیچ وقت از دیدن فایل های استاد و خواندن کامنت ها خسته نشدم و برعکس هر بار که به سایت میام کلی معجزه و نشانه از طرف خداوند برام به همراه داره. استاد این فایل در بهترین زمان روی سایت قرار گرفت انگار همه چیز طوری اتفاق افتاده بود تا من روز جمعه این فایل ببینم و مطمئن بشم که عهدی که با خودم بستم درسته و باید ادامه بدم باید پایداری به خرج بدم تو این مسیر باید عجله رو بذارم کنار چون که خدا هیچ وقت دیر نمی کنه.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
  10. -
    زینب سلمان زاده گفته:
    مدت عضویت: 2546 روز

    بنام خدایی که بشدت کافیست

    این فایل ایییییییینقدر بی نظیر بود که اینقدر تشنه اش بودم خییییلی بهم چسبید و کلی آگاهی های ناب ازش بدست اوردم و همون دیروز هم کامنت نوشتم ولی از جایی که من از وقتی آگاهانه کار کردن روی خودم رو یه سالی میشه با فقط در این سایت بودن شروع کردم و به الهامی که بهم شد اینکه تمام کانالهای ارتباطی ام با اساتید دیگه رو که بازم میگم سپاسگذار اونا هم هستم چون اینقدری که مدارم بره بالاتر که الان اینجا باشم و خیلی قشنگ تکاملم رو طی کنم، ازشون متشکرم

    مثل فایل های دیگه استاد وقتی گوش میدم و تمام میشه شروع میکنم با خودم فکر کردن که خب زینب الان اینو هم دیدی الان تو با توجه به این درس هایی که گرفتی کجا قرار گرفتی و همینطور شروع میکنم با خودم صحبت کردن مثل همین فایل که بعد اینکه کامنتم رو هم نوشتم بازم بهش فرک میکنم به چیزی که نوشتم به اینکه الان من تو بحث روابط کجا هستم؟ آیا این آگاهی ها رو دارم عمل میکنم یا صرفا گوش دادم و تمام، و این شد که مثال های بیشتری از خودم که با تغییر باورهام خلق کردم یادم افتاد

    یه آقای جوان دیگه ای که از نظر موقعیت اجتماعی خوبه و مستقل و پرتلاش که یکی دو بار هم کار من رو راه انداخته بود تو یکی از سازمان هایی که میرم ابراز علاقه کرد و دقیقا اونجا که استاد گفت اگر داستان گوشی چک کردنه پیش میومد اصلا ماجرا تموم میشد خیلی زود، یکی از خط قرمزهای منم هم که قبلا واقعا اصلا خط قرمز من نبود ولی از وقتی رو یخودم کار میکنم اینطور شده این که یکی بخواد من همیشه حالش رو بپرسم و چنین انتظاری داشته باشه تا اینکه این آقا هم بعد یه مدتی که من گفته بودم با خودم خب ببینم چطور آدمیه تا یه جا رسید و خیلی واضح به من گفته شد نه زینب این مناسب تو نیست ، زمانی که این آقا بهم میگفت چرا سراغ منو نمی گیری چرا همش من باید پیام بدم ، با اینکه طوری بود که تو خیلی فیلم های عاشقونه که قبلا از طریق مرحوم تلویزیون دنبال میکردم😂😂 ولی خب من خیلی ارزشمند شده بودم و هر روز دارم بیشتر هم میشم من گدای عشق که نیستم، من خود خود عشقم واسه همین خیلی راحت همون لحظه که اون آقا اون حرف رو زد من گفتم دیگه تمااااااااااااااااااام، به خودم گفتم من رابطه ای میخوام که نخوام دم به دقیقه پیام بدم نگران باشم و …

    یه بار دیگه هم که برای دوره داوری درجه دو فوتسالم رفته بودم اصفهان یکی از هم دوره ای هام باز ابراز علاقه کرد و همش پیام و تماس که من خییییلی ها رو جواب نمی دادم بهم میگفت چقدر سنگدلی 😂😂 منم خیلی محترمانه گفتم دوست عزیز شما دلیلی نداره من هر دقیقه بخوام پیام بدم ، زنگ بزنم، بهم گفت چقدر سنگدلی 😂😂 اون موقع تازه یه بارقه هایی از نور این آگاهی ها رو دیده بودم ولی الان که خیییلی بهتر شدم و عالی تر قانون رو می فهمم چقدر به خودم افتخار میکنم که هر روز دارم عاااااالی تر میشم 💫👏😍

    خدایا شکرررررررررت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 4 رای:
    • -
      عاطفه نوری گفته:
      مدت عضویت: 2064 روز

      سلام به زیباترین و قشنگترین زینب دنیا،

      زینب جانم عالی بازگو کردی

      عاشقتمممممممم،😂🥰❤

      تبریک میگم بهت زیبای موحد برای این حد از استقلال قوی بودنت و اینکه انقدر زیبا و با تمام قوا روی خودت کار میکنی….

      بخدا که لذت میبرم دوستای الهی مو میبینم انقدر زیبا و پاکن انقدر متَفاوتن،

      خیلی لذت میبرم.

      افتخار میکنم با تمام وجودم،

      زینب جانم هرلحظه ت سرشار از عشق لذت رهایی احساس شوق باشه،

      عاشقتم.

      میانگین امتیاز به دیدگاه بین 0 رای:
      • -
        زینب سلمان زاده گفته:
        مدت عضویت: 2546 روز

        سلااااااااااام به روی ماهت عزیز دل من و خدای من😍

        بله که ما متفاوتیم، چون ما همه عزیزای دل خداییم که اینجاییم چون اشرف مخلوقات خدا بودن رو فهمیدیم چیه و باید با هر روز عاااااالی تر شدنمون تو تمام جنبه ها نه فقط یکی نه همه چیز، عاااااالی باشیم و هر رزو عالی تر بشیم، مگه الان استاد جون و مریم جون میگن خب دیگه کافیه این نعمت ها و ثروت ها رو از سلامتی و امکانات و روابط عالی و … بدست اوردن، معلومه که نه، همچنان حرکت میکنن چون قشنگ قانون رو فهمیدن واسه همین ادامه دران میدن چون می دونن متوفق بشن راکد میشن، ثروتی که الان دراند بقول استاد تا چند نسل رو میتونه قشنگ و لاکچری ساپورت کنه ولی اونا ثروتمند بودن رو انتخاب کردن نه پولدار بودن رو و تا زمانی که ما حرکت میکنیم خوشبختیم ، چون اینطوری هست که اشرف مخلوقات خدا بودنمون برازنده مون هست، چون خدا اینطوری بهمون افتخار میکنه، وقتی ما رو آفرید و فرشته هایی که هزاران سال بندگی اش رو می کردن ولی ما رو بعنوان خلیفه خودش روی زمین معرفی کرد بهوشن گفت من چیزی می دونم که شما نمی دونی، پس مگه میشه به یه خورده قانع بود ، معلومه نه👑😍

        خدایا شکرررررررررررررت

        دوست ارزشمندم هر لحظه ات شادتر و سلامت تر و ثروتمندتر 👑

        میانگین امتیاز به دیدگاه بین 1 رای: