live | چون قانون ساده است، عمل به آنرا جدّی نمی گیری - صفحه 11 (به ترتیب امتیاز)

  • نمایش با مدیاپلیر کلاسیک
  • فایل تصویری live | چون قانون ساده است، عمل به آنرا جدّی نمی گیری
    157MB
    27 دقیقه
  • فایل صوتی live | چون قانون ساده است، عمل به آنرا جدّی نمی گیری
    25MB
    27 دقیقه
توجه

این فایل تا مدت محدودی به صورت رایگان قابل استفاده است. در صورت نیاز آن را دانلود کرده و روی سیستم خود ذخیره نمایید.

220 نظر
توجه

اگر می‌‌خواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، می‌توانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.

بازکردن همه‌ی پاسخ‌هانمایش:    به ترتیب تاریخ   |   به ترتیب امتیاز
  1. -
    افسانه زارع گفته:
    مدت عضویت: 905 روز

    گام 27 خانه تکانی ذهن.

    سلام ب استاد عزیزم‌

    جهان داره هر لحظه با فرکانس های من کار میکنه، فرکانسم مشخصه، وقتی احساس خوبی داری،داری فرکانس خوب میفرستی وقتی حالت بده حست بده داری فرکانس بد میفرستی.

    حالا ماباید آگاهانه با همون چیزای ساده( چون تکنیکی نداره) سپاسگذاری ، تمرکز کردن رو نکات مثبت ، نوشتن ، توجه ب نکات مثبت خودم، زیبایی جهان، اطرافیانم ، با، باورهای مناسبی ک باعث میشه ترس های من کمتر بشه ، باور فراوانی و وقتی من بهش اعتقاد پیدا کنم باعث میشه ترسای من در مورد ثروتمند شدن کمتر بشه.

    هر چیزی ک باعث بشه حال من احساس رهایی من بیشتر بشه ، یعنی من تو مسیر درستی هستم ، همه چیز خیلی خیلی ساده هست وقتی ما بتونیم ذهنمون رو کنترل کنیم ،میتونیم دنیامون رو کنترل کنیم و هر کسی هم نمیتونه ذهنشو کنترل کنه باید تمرین کنیم.

    همه چیز خیلی سادست و ب وقتش بهت گفته میشه

    مثل( استیو جابز ک یهویی یه ایده واسه لگوی برندش بهش الهام شده ‘سیب گاز زده’ ) همین چیزای ساده رو هی باید تمرین کنیم.

    مهارتمونو بالا ببریم ، ک نتیجش بالا رفتن اعتماد ب نفسمون میشه کیفیت کارمون بیشتر میشه.

    باید خیلی واضح و روشن خواستتو بنویسی ، این قدم اول هسن و کاری نداشته باش ک چطوری ، خدا خودش بهت میگه راهشو بهت نشون میده.

    همیشه درخواست اگر واضح باشد ب شما داده می‌شود.

    مهم صفرای عدد بانکی نیست، مهم آرامش، آزادی مالی، آزادی زمانی و مکانی هست.

    همه چیز خیلی ساده هست و چون ساده هست کسی جدی نمیگیردش

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  2. -
    ندا عادلی گفته:
    مدت عضویت: 1256 روز

    امروز با شنیدن این فایل یکی از ترمزهای ذهنم و پیدا کردم.همیشه ذهنم میگفت ببین هر چقدرم در دوره 12 قدم شرکت کرده باشی و روی عزت نفست کار کرده باشی آخرش باید روانشناسی ثروت و بخری.در صورتیکه خود استاد گفتند توی فایلهای رایگان تماما من راجب موضوعات اصلی صحبت کردم و توی دوره های مثال های بیشتری هست و بازش کردم موضوع و .یعنی میخاد بگه بهم که مسیر سخته مسیر به این آسونیا نیست.باید دنبال چیزای دیگ بگردی. وای ممنونم استاد خیلی فایل خوبی بود…

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  3. -
    فواد بنیادی گفته:
    مدت عضویت: 936 روز

    شَهِدَ اللَّـهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

    خداوند، در حالی‌ که برپادارنده‌ی عدل است، گواهی می‌دهد که هیچ معبودی جز او وجود ندارد، و فرشتگان (که مأمور اجرای دستورهای خدا هستند) و دانشمندان (الهی که از حقایق باخبرند، همه گواهی می‌دهند که خداوند شریکی ندارد. پس چگونه برای او شریکی قرار می‌دهند؟ هرگز!) هیچ معبودی جز آن (خدای) شکست‌ناپذیر و حکیم وجود ندارد.

    آل عمران – 18

    به نام خداوند مهربان و بخشنده

    گام بیست هفتم

    سلام به استاد عزیزم مریم جان عزیز و دوستان خوبم خداوند را هزاران مرتبه سپاسگزارم بابت یک روز دیگر الهی شکرت

    قانون خییلی ساده بخاطری همین سادگی ما آنرا دنبال نمی‌کنیم

    من یک عمر با این پیش فرض بزرگ شدم که هیچ چیز به آسانی به دست نمی آیید همیشه افراد از سختی که به آن خواسته رسیده بودند حرف می زدند و یک جورایی ارزش داشت این سختی رسیدن به خواسته ها و اگر کسی می‌گفت من فلان چیز را به راحتی به دست آوردم اصلا کسی توجه نمی کرد و اصلا بعضی ها قبول نمی کرد و

    اگر یک چیز را سخت به دست می آوردند خییلی به آن افتخار می کردند

    من وختی نوجوان بودم همیشه عمویم می آمد و داستان زندگی اش را تعریف می کرد

    می‌گفت بچیم تو در این دوران زندگی می‌کنی نمیفهمی چقدر ما سختی کشیدم من وختی میخواستم زبان یاد بگیرم میرفتم از افشار کابل به جوی شیر آن هم با دوچرخه و بعد میرفتم زبان پشتو را پیش یک استاد دیگر در فلان جا یاد می‌گرفتم ریاضی را هم همین طور و از سختی های که در در دوران خدمت کشیده بود حرف میزد و این در ذهن من بود که رسیدن به خواسته ساده که نیست هیچ دشوار هم است و اگر با سختی پیدا کنی لذت بیشتر دارد

    و در همه کار ها این الگویی تکراری بود حتی چندین ماه پیش ما مهمانی داشتیم من به پدرم گفتم چرا اینقدر سختی می‌کشی می توانی از بیرون از آشپزخانه ها غذا سفارش بدی

    پدرم با خیییلی مقاومت گفت نه تو چی میفهمی این که با چند نفر شوخی مزاح نکنی کجا لذت دارد با آشپز و دگه افراد که جمع می شوند

    حالا وختی مهمان می آید در خانه ما خییلی پدرم با زحمت کار ها را انجام میده حتی هیچ کس از افرادی که این کار را انجام میدن راضی نیستند ولی چون این پیش فرض از قبل بوده تا حالا ادامه داشته

    و همه افراد خانواده من با این حرف های من مقاومت دارد

    همان موقع بود که من روی خودم من کار می کردم و بعد خداوند مرا خییلی راحت از پدر و مادرم که در مدار فکری من نبودند جدا کرد و من ایمان دارم که اگر با تعهد بیشتر ادامه بدم خداوند به جا های بهتر هدایتم خواهد کرد

    من هشت ماه است که پیش پدرم و مادرم نیستم در یک شهر دیگر آمدم و در این شهر تنها هستم و دوست رفیق کم دارم و کار هم در پهلوی این ها دارم و یک فضایی خییلی عالی برای کار کردن روی خود دارم

    اگر من قانون تکامل درست درک کنم و نخواهم با سختی یک شبه میلیارد شوم من چند ماه پیش من پسر های عمویم را دیدم و ازش سوال کردم گفتم چند سال است که میگی فلان کار را شروع میکنم پس چرا شروع نمیکنی

    گفت بیبین فواد تو اصلا نمیفهمی حالا ارز دیجیتال آمده قبلاً این حرف ها نبود که افراد یک شبه میلیارد شود حالا ارز دیجیتال این را امکان پذیر کرده حالا می نی شود که یک شبه میلیارد شد

    من همانجا خداوندم را شکر کردم که این طرز فکر را ندارم و اصلا حرفی بهش نزدم به قول استاد هر کس هر کجایی است جای درستش است و اگر من کارم را درست انجام بدم و از این مسییر لذت ببرم و آهسته و پیوسته کار عایم را انجام بدم خداوند وختی درستی کارم را می‌بینند به تمام جهان میگویید بیبین این بنده من جا نزد و ادامه داده بدید هر چی می خواهد

    حالا هم که روی دوره عشق و مودت کار میکنم و به شدت راضی هستم چون یکی از پاشنه های آشیل من بود

    حالا بهتر درک میکنم و بهار میفهمم چرا رابطه خوب تا هنوز ایخاد نکردم و در حال بازسازی باور هایم هستم

    الهی به امید تو خدایا شکرت

    خدایا شکرت

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  4. -
    ملکه قربانی گفته:
    مدت عضویت: 910 روز

    به نام خدای مهربان سلام به استاد عزیزم وخانم شایسته نازنین ودوستان بزرگوار

    خدا را شکر برای دریافت آگاهی های امروزم اصل قانون جهان هستی را باید همیشه تکرار کنم و مثل یه وحی منزل بدانم و آگاه باشم که خداوند یه سیستم است ویه سری قوانین را برای این سیستم وضع کرده است و این جهان هم طبق اون قوانین عمل می‌کند دقیقا مثل آینه عمل می‌کند اگر به اون بخندی به روی تو می‌خنده پس باید همیشه روی خودم کار کنم و مواظب افکار و ورودی های خودم باشم و آگاه باشم که احساس خوب مساوی اتفاقات خوب و هرروز در حال بهبود همیشگی باشم و باید خودم را لایق بهترین نعمت ها و ثروت ها بدانم به همان اندازه هم جهان به من ارزش قائل میشه یادم باشه که خودم را با احساس خوب به خداوند نزدیک ونزدیکتر کنم‌ وقتی به اصل وصل شوم یعنی دیگه هیچ کمبودی ندارم

    و خودم را به هماهنگی درونی برسانم

    هر لحظه با سوالات خوب احساس خودم را در نظر داشته باشم یعنی از خودم بپرسم آیا این فکر به پیشرفت من کمک می کند وباعث شادی و خوشحالی من می شود اگر این کار را انجام می‌دهد آن‌را تکرار کنم تا به ثبات فرکانسی برسم

    وقتی احساس خوب داشته باشم بیشتر به منبع الهی وصل می شوم

    مهمترین رابطه من با رابطه خداوند است وقتی این رابطه ادامه دار باشه به طور طبیعی به نعمت ها دسترسی پیدا می کنم

    خدایا مسیر را برای من آسان کن

    تنها تو را می پرستم وتنها از تو کمک می خواهم

    ما را به راه راست هدایت کن راه کسانی که به آنها نعمت داده‌ای نه راه گمراهان

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای:
  5. -
    فریبرز کاوه گفته:
    مدت عضویت: 1952 روز

    درود بر استاد بزرگوارم جناب عباس‌منش گرامی و بانو شایسته‌ی عزیز و یکایک شما هم‌فرکانسی‌های گلم

    استاد بزرگوارم جناب عباس‌منش گل و گلاب و بانو شایسته‌ی نازنین و همه‌ی دست‌اندرکاران سایت الهی عباس‌منش و همه‌ی عزیزان همراه گلم، چه اندازه خوشحالم که تونستم تا این‌ جا پیش بیام و این دوره‌ی عالی را که به همت شما استاد گلم و بانو شایسته‌ی عزیزم آماده شده را ببینم. به خدا یه روز داشتم توی سایت می‌گشتم که ناگهان چشمم به آگهی این بخش افتاد و دیگه شروع کردم. البته دروغ نباشه، یکی دوبار شد که با تاخیر روبرو شد ولی، خدا را شکر که دوباره شروع کردم و انگار که یه ندایی از درونم به من می‌گفت که برو و ادامه بده. خدا را شکر!

    استاد گلم، دقیقا با شما موافقم که کار این جهان یک روند ساده و بسیار بسیار آسان داره! و اصلا هیچ فرمول پیچیده و رمز و رازی نیست. منم در دوران نوجوانی به تفسیر قرآن علاقه داشتم ولی، کم‌کم متوجه شدم که( البته که همش هدایت الهی بوده و من که از خودم کوچک‌ترین چیزی را ندارم و از گفتن این حرف هم ابایی ندارم و بهش افتخار می‌کنم که همه چیز را از آن تنها فرمانروای جهانیان می‌دانم و بس) نه، این اون چیزی نیست که درست باشه و قرآن اگه برای هدایت ناس و مردم آمده، پس باید که ساده‌ی ساده باشه! یعنی از ساده هم ساده‌تر! جوری که همه با کمی فکر کردن بتونن بفهمنش! اینه که از امروز یقینا دوباره به سوی این کتاب راهنمای زندگی میرم و به لطف همیشگی الله ازش استفاده‌ها می‌برم! خدا را شکر.

    منم تازگی که نه البته از چند ماه پیش دارم نشانه‌های هدایت الهی را در زندگیم می‌بینم. یکیش، نقل مکان همسر و فرزند کوچکم به تهران و تنها ماندن من در خانه‌ی شهر خودمان است که این فرصت کار بیشتر روی خودم را برای من فراهم کرده است. دیگری مانند این که حتا جای پارک را در پارکینگ محل کارم را به من میگه و‌ من هم بدون نگاه به وضعیت میرم و نشده که تا حال اشتباه بشه و جایی خوب را اونجا می‌یابم، به راحتی به راحتی.

    از سه روز پیش به من الهام کرد که همه‌ی خواسته‌های خودت را بدون تاریخ به شکل عکس پرینت کن و روی پارچه‌های زیبای ساده با رنگ سبز روشن بچسبان و به جای جای خونه نصب کن، کاری که با حضور همسرم امکان‌پذیر نبود!

    همین روز در راستای همان الهامات، به من پیام داد که؛ با چه کسانی برای محصولات تماس بگیرم و هر تماسی که گرفتم با موفقیت روبه‌رو بود! خدایا شکرت.

    یا این‌که دو روز پیش به من گفت؛ برون و فلان محصول را به فلانی بده و انجام دادم و با استقبال بسیار خوبی روبه‌رو شد. خدایا پروردگارا سپاس.

    یا این‌که بازهم در همان روز به من پیام داد که برو و با فلانی تماس بگیر و درباره‌ی فلان محصولات صحبت کن که همش موفقیت‌آمیز بود! خدایا پروردگارا سپاس.

    یا این‌که وقتی امروز داشتم از آزمایشگاه محل کارم می‌رفتم بیرون، بهم پیام داد که برو اتاق اساتید و کاریت نباشه! منم رفتم و سبب فروش محصولات شد! خدایا پروردگارا سپاس.

    خلاصه این‌که، این روزها همه چیز را سپردم به خودش و البته نمیگم که نگران نیستم ولی، دارم تمرین می‌کنم که از این نگرانی که کاری احمقانه است کم کنم و امورم را به صاحب امور واگذار کنم!

    دارم بیشتر و بیشتر برای کار روی محصولات سایت الهی عباس‌منش وقت می‌گذارم و ورودی‌های ذهنم را کنترل می‌کنم و بیهوده با آدم‌هایی که فرکانس منفی دارند وقت نمی‌گذرانم! و اینم شده نتیجش! پیش از اینا می‌ترسیدم که اگه با آدم‌ها رابطه نداشته باشم، چه‌ها که نمی‌شود و من عقب می‌افتم. ولی، اینک می‌بینم که همش یه جور نجوای شیطان ذهنم بوده و بس! حتا دو نه سه روزه که دیگه استاتوس واتساپ هم نمی‌گذارم ولی نتایج بهتری برای فروش داشته‌ام! خدایا من چه اندازه غافل بودم! خدایا پروردگارا مرا به راه راست هدایت کن همان راه کسانی که بر آنان نعمت ارزانی داشتی و نه راه کسانی که بر آنان خشم گرفتی و نه راه گمراهان! الهی آمین یا رب العالمین.

    از خدا خواهیم توفیق عمل نیک برای خودم و همه‌ی شما عزیزان دلم!

    ارادتمند شما

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  6. -
    حمید قاسمی گفته:
    مدت عضویت: 2372 روز

    بنام رب رزاق و هدایت گر من

    سلام و درود به استاد عزیزم و خانم شایسته گرامی ️

    سلام و درود به خانواده صمیمی و بزرگ عباس منش

    اینکه باور کنیم که قانون ساده اس احساس خوبی به آدم میده و اطمینان قلبی برای آدم ایجاد می‌کنه که پس منم میتونم خلق کنم و بدست بیارم آنچه را که میخواهم و این سخاوت خداوند و در مقابل ما نشون میده که نعمت هاش و برای ما آسون کرده اگه ما این آسونی و باور کنیم .

    یه وقتایی من خیلی چیزها رو خیلی آسون بدست میارم و بعضی چیزها به اتفاق افتادنش خیلی مطمئن نیستم چون برام منطقی نشده چون چگونگی ش در ذهن من نمی‌ذاره من رها بشم و مقاومت ایجاد میکنم در بوجود اومدن اون خواسته در صورتیکه برای خدا و جهان هیچ فرقی نمیکنه ، کوچیک و بزرگ براش معنی نداره. این منم که دارم بین خواسته هام تفاوت ایجاد میکنم با بزرگ و کوچیک کردن در ذهن خودم، و این بی ایمانی محضه ، یعنی اینکه من به قدرت خدا ایمان ندارم.

    چون خواسته مو برای خودم بزرگ کردم فکر میکنم که برای خدا هم سخته که برام ایجادش کنه.

    درست کردن و قوی کردن این ایمان و باور با استناد به اون خواسته هایی که آسون ایجاد شد و نفهمیدیم که اصلا چطوری ایجاد شد ، در ما شکل میگیره و به محض شکل گرفتن این ایمان اون خواسته ی از نظر ذهن ما بزرگ اتفاق می‌افته و این جاست که خدا اشک شوق و در چشمان ما جاری می‌کنه…

    نشونه اینکه در مقابل اون خواسته به رهایی رسیدیم اینه که وقتی به اون خواسته فکر میکنیم دیگه از ایجاد شدن یا نشدنش نگران نیستیم برعکس یه حس شادی وصف ناپذیری داریم که انگار خواسته رو دارمیش و این حس قوی ترین فرکانس و در اون لحظه ارسال می‌کنه.

    سوالات توانمند کننده:

    به نظر من یکی از توانمند کننده ترین سوالات:

    (اگر بشود چه میشود؟) است.

    در تمام جنبه های زندگی.

    جواب به این سوال قلب ما رو باز می‌کنه ، دقیقا همون لحظه ای که داریم به این سوال جواب میدیم با تجسم خلاق در لحظه رسیدن به اون خواسته قرار میگیریم و احساس بی نظیری در ما ایجاد می‌کنه.

    با جواب به همین یه سوال میتونیم در مورد خواسته مون به وضوح برسیم و خلق شدن شو خیلی خیلی سریعتر و آسون کنیم.

    در پناه رب رزاق و هدایت گر

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 5 رای:
  7. -
    کبری مشتاقی گفته:
    مدت عضویت: 969 روز

    به نام خدای بخشنده و مهربانم

    خدای سمیع و بصیرم

    خدای توانا و قدرتمندم

    سلام استاد عزیزم و مریم بانو مهربانم

    من اینو فهمیدم که هر کسی میخواد به هر چیزی که دوست داره برسه به هر چیزی فقط و فقط باید روی خودش کار کنه تمرکز صد در صد روی خودش داشته باشه ترمزهاشو بشناسه و بکشه بیرون باورهای کمبودشو پیدا کنه

    بعد بیاد از فایلهای رایگان شروع کنه وقتی ترمزهاتو میشناسی سعی میکنی اونارو حذفشون کنی تا بهتر بتونی گاز بدهی باور فراوانی رو تقویت کنی

    و همه چیز به خودمون و باورهامون ربط داره به هیچ کسی ربطی نداره

    باید بپذیریم که من مسئول تمام اتفاقات زندگیم هستم صد در صد

    و وقتی میپذیری قدم برمیداری و با ایمان حرکت میکنی و بعد میبینی خداوند چقدر قشنگ برات درست میچینه که اشک شوق می‌ریزی و سجده میکنی

    قوانین جهان خیلی ساده است

    و بهمون نسبت اگر انجامش بدهیم شیرین هم می‌شود زندگی

    من که الان خدا رو هزاران مرتبه شکر می‌گویم که با اجرا کردن و درک این قوانین زندگیم از همه لحاظ هر روز بهتر و بهتر می‌شود

    دارم روی قانون رهایی و و باور فراوانی کار میکنم

    تحسین کردن و شکر گزاری رو دارم جزو عادت شخصیتیم میکنم و از خداوند هم هدایت میخواهم

    چون هدفم افزایش درآمدی 50 درصدی مغازه ام است و تعهد دادم هر دوز یه قدم کوچیک بر اش بردارم و به همون نسبت که روی خودم و باورهام کار میکنم نتایج هم داره میاد خدایا شکرت سپاسگزارتم

    که کنارمی و همه کارهامو راحت و آسون انجام میدی چون بهت ایمان دارم

    از همه دوستانم ممنونم بهترینین

    یاحق

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  8. -
    حسین شریفی گفته:
    مدت عضویت: 739 روز

    درود براستاد عزیزم

    درود بر خانم شایسته عزیز

    درود بردوستان هم فرکانسم..

    الان حدود ساعت 1 بامداد روز شنبه 12 آبان ومن همچنان دارم فایل گوش میدم و مینویسم…

    تنها چیزی که الان به ذهنم میرسه اینه که فایل که تموم شد فقط گفتم خدایا ازت سپاسگزارم بابت استاد وخانم شایسته….

    چقدر استاد همه چی رو آسون کردن براخودشون و چقد ایمان که قبل از رسیدن به خواسته حتی گفتن به اطرافیان…

    خدایا سپاسگزارم که به این سایت هدایت شدم..خدارو شکر بابت این دوره خانه تکانی ذهن که خانم شایسته باعشق تدوین کردن و گذاشتن رو سایت…هرروزی یک فایل جدید میاد دانلود میکنم میگم وایسم فقط رو آگاهی های این فایل یکماه کارکنم و عمل کنم تانتیجه بگیرم وفایل جدید که میاد باز هزاران آگاهی داره …

    تا اینکه تصمیم گرفتم فایل های جدید رو گوش بدم ولی فعلا رو فایل تمرکز صد درصدی متمرکزم چون دیدم من خیلی خودمو درگیر چندین و چندتا مشغله کردم اونم بخاطر اینکه فکر میکنم یک کار جواب نمیده و الان که نوشتم دیدم این باورو از اجتماع دارم که اکثرا چندین کارو انجام میدن و یادم اومد زمان هایی که صد درصد تمرکزم رو یک مورد بوده نتایجش تمومی نداره اینقد قدرت پشتش بوده که همچنان داره منو ساپورت میکنه و اونجا کامنت نذاشتم ولی امشب دیگه اینجا مطرح کردم….

    دقیقا چون ازقدیم همیشه گفتن نابرده رنج گنج میسر نمیشود منم خیلی درگیری داشتم ک احتمالا همچنانم ناخودآگاه داره کار میکنه که کارا نباید راحت انجام بشه وحتما باید جون بکنم و نمیشه به آسونی انجام بشه…

    اگه خودمو گول نزنم باور ندارم که قوانین ساده میتونه دنیای منو عوض کنه چون اگه باور داشتم نتایج خیلی فرق میکرد و طبق گفته استاد من تو حرف زدن پیشرفت کردم ولی باید تو عمل انجام بدم تا نتیجه ای که مد نظرم هست بگیرم ….

    ازخدا میخوام کمکم کنه بتونه قوانین رو درک و عمل کنم…

    سپاسگزارم استاد عزیز و خانم شایسته…سپاسگزار دوستان…

    عاشقتونم

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  9. -
    نفیسه گفته:
    مدت عضویت: 698 روز

    گام 27:

    خدایا کارم را اسان کن

    قانون ساده است و قران هم خیلی ساده است .

    مثلا سپاس گزاری و نتایجی که پشت سرش میاد ساده است .

    قانون جاذبه و حرکت سیاره ها و شب و روز و فصل ها ساده و ساده است .

    قران و قوانینی که بیان شده طبق فرمایش خود قران ساده است

    اگر قرار بود چیزی پنهان باشد خود قران بهش اشاره می کرد

    خواسته هاتون رو خیلی واضح بیان کنید

    راه رسیدن به خواسته ها به شما گفته خواهد شد خیلی راحت و سریع

    حتی زمان رسیدن به خواسته ها هم مهم نیست فقط خود خواسته را واضح بیان کنید و مکتوب کنید .

    هیچ رمز-ورد-دعای خاص یا شب و روز خاصی وجود ندارد که بخواهد تحول عظیمی در زندگی شما رقم بزند تنها و تنها همین قانون ساده فرکانس هست که هر لحظه زندگی شما را رقم می زند .

    کنترل ذهن همه چیز است

    اگر ذهن را کنترل کنید زندگی خود را می توانید کنترل می کنید .

    خداوند می فرماید :

    در تمام لحظه هایی ‌که ما به پیامبران وحی کردیم ذهن هم نقطه مقابل این موضوع را گفت ولی ما کلام خدا را بلند کردیم و کلام شیطان را پست کردیم .

    طبق قانون میشه اینده رو پیش بینی کرد

    مثل زندگی استاد که همه چیز پیش بینی شده است.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 6 رای:
  10. -
    علیرضا قلیزاده گفته:
    مدت عضویت: 2532 روز

    الهی به امید تو…

    گام 27، چون قانون آفرینش ساده است عمل آنرا جدی نمیگیری،

    سلام استاد مهربون و نازنینم، سلام به همه دوستان عزیزم در سایت عباسمنش، امیدوارم حالتون خوب و لبتون خندون باشه، سپاس گذار خداوندم بابت این فرصت دوباره،

    نکته ها:

    ️احساس خوب= با اتفاقات خوب، احساس بد= با اتفاقات بد،

    ️من با افکار و باورها و فرکانس های ارسالیم به جهان هستی زندگیم رو خلق می‌کنم،

    ️بازی خیلی ساده هست، بازی یعنی کنترل ذهن، یعنی کنترل ورودی های ذهن،

    ️نتایج نشون دهنده جهت حرکت ما هست،

    ️توجه به نکات مثبت جهان اطرافم،

    ️قرآن به زبان ساده و آسان به قول خود خداوند در مورد قوانین صحبت میکنه،

    ️تأویل آیات متشابه رو جز خداوند کسی نمیداند،

    ️قرآن دو نوع آیه داره، آیات محکم و آیات متشابه،

    ️چون قوانین خداوند ساده هست ما درکش نمیکنیم، چون ساده هست فکر میکنیم تاثیری نداره،

    ️همه چیز ساده است، این من هستم که اون پیچیده میکنم،

    ️نزارم کسی از من و سادگی من سوء استفاده کنه،

    ️ایمان داشته باشم به هدفهام و آرزوهام میرسم و با قدرت پیگیری شون کنم،

    ️ماسک نزنم و همون جوری که هستم خودم رو بپذیرم،

    ️باید همین قوانین ساده رو هی تکرار کنم در زندگیم تا مهارتم توی استفاده اونها بره بالا،

    ️قدم اول باید ببینم که چه خواسته هایی دارم فارغ از تمام مقاومت های ذهن منطقی من،

    ️به چجوری رسیدن به خواسته هام کاری نداشته باشم اون وظیفه خداست، راهش به من گفته میشه،

    ️من باید بشینم روی شونه های خدا و بزارم اون کارش رو بکنه و منو به خواسته هام برسونه،

    ️ایده ها و اتفاقات و آدمهای مورد نیاز خداوند سر راهم قرار میده برای تحقق خواسته هام،

    ️اگر درخواست من واضح باشد راه ها به من گفته میشه،

    ️خودم رو مقایسه نکنم با دیگران، خودم رو با دیروزم مقایسه کنم،

    ️من آزادی مکانی و زمانی و مالی رو میخوام، من موفقیت در تمام جنبه های زندگی رو می‌خوام،

    ️داشته هام رو ببینم و بخاطرشون سپاس گذار خداوند باشم،

    ️کنترل ذهن یعنی کنترل زندگی،

    ️قلب خداست و ذهن احساس،

    ️احساس ما قطب‌نمای درونی ماست،

    ️الهامات در ما اطمینان قلبی و آرامش رو ایجاد میکنن، ولی نجوا ها در ترس و نگرانی رو،

    ️الهامات مخالف منطق ذهنی ماست، اینکه ما مقاومت داریم طبیعی ولی اینکه با دیدن موارد محقق شده تسلیم این جریان هدایت نشیم اشکال داره،

    ️تسلیم پروردگاری بشم که هدایت گر تمام هستیه،

    ️هرچقدر که بیشتر روی خودم کار کنم درکم از قوانین خداوند بیشتر میشه و انتهای نداره،

    ️عملکرد من نشون دهنده باورهای ذهنی من هست،

    ️صداقت در کار و عملکرد درست باعث پیشرفت من میشه نه عوامل بیرونی مثل فن بیان و تبلیغات و…

    میدونید استاد منم مثل خودتون دنبال همین ساده کردن همه چیزم، دوست دارم ارتباط بین جهان هارو بفهمم تا بهتر بتونم نشونه های خداوند رو درک کنم، تا بهتر بتونم زندگی کنم تا آرامش بیشتری داشته باشم،

    البته درک جایگاه خودم و خداوند رو از وقتی یه ذره بهتر درک کردم دیگه زیاد عجله ندارم و آرامشم بیشتر شده، اینکه من کاری انجام نمیدم، اینکه من مسیرم، اینکه اعتبار همه چیز میرسه به خداوند…

    در مورد مسئله سادگی قوانین الهی منم خیلی موقع ها گیج میشم و اهمیتش توی ذهنم کم میشه چون افسارش از دستم در میره، چون به حال خودش رهاش میکنم و جایگاه اون و خودم رو فراموش میکنم، قدرت خودم و اون رو فراموش میکنم، قدرت اختیار و مهار کنندگی که در من قرار داده شده و نقطه مقابلش ذهنم که اختیاری از خودش نداره و جهنم رو پدید میاره و همچی رو در بر میگیره،

    وقتی کم روی خودم کار میکنم اینجوری میشه، وقتی اجازه میدم این آتیش بیش از حد شعله ور بشه، وقتی که یه اجاق براش درست نکنم به همجا سرایت میکنه، وقتی حد و اندازه براش مشخص نکنم پاشو فراتر از آنچه بهش مربوط میشه میزاره…

    میشه مثل زن و یا مردی که جایگاه خودش رو نمیدونه و میخواد توی کار طرف مقابلش دخالت کنه و بهش اعتماد نداره و بعد که مشکلات زیاد میشن میگه من که دارم درست عمل میکنم پس چرا…

    حدود خودمون رو باید تعریف کنیم برای خودمون، برای ذهنمون، برای همسر و فرزند و دوستان، و با درست رفتار کردن خودمون بقیه متوجه اون حدود میشن… همون عملکردی که استاد عزیزم فرمودند،

    چند وقت پیش داشتم به اینکه چرا استاد خیلی روی بحث احترام و حدود حساس فکر میکردم و یاد فایل آقا رضا عزیز افتادم، بعد ریشه ای که نگاه کردم دیدم احترام یعنی که ما جایگاه خودمون و طرف مقابل درک کنیم، یعنی فکر نکنیم چون طرف خیلی دوست داریم میتونیم هر جور دوست داریم عمل کنیم، وقتی آقای عباسمنش رو در مقام استاد من پذیرفته باشم به حرفاش عمل میکنم، چون می‌دونم استاد با کسی شوخی نداره و اگه خوب به آموزش هاش گوش کنم اون توجه بیشتری به من می‌کنه و میخواد بیشتر به من یاد بده چون متوجه ارزشی که برای آموزش هاش قائل میشم میشه…

    همین 2 روز پیش که داشتم به همسرم رانندگی یاد میدادم این موضع بهم الهام شد و بهش گفتم ببین عزیزم الان منو در مقام یه استاد ببین و فکر کن من مربی آموزشگاه رانندگی هستم نه همسرت تا توقعی براساس اون نسبت هم از من نداشته باشی، توقع نداشته باشی که من جدی نباشم، توقع نداشته باشی تا از خطاهات چشم پوشی کنم، توقع نداشته باشی باهات به اصطلاح مهربون باشم و… چون خیلی هارو دیدم وقتی با همسرشون میرن تا رانندگی یاد بگیرن بخاطر درک نکردن شرایط و اوضاع از همسرشون توقع بیجا دارن و بجای یادگرفتن رانندگی کار به دعوا میکشه، البته که خدارو شکر در مورد ما اینجوری نشده،

    چقدر من همسر بی‌نظیر دارم واقعا خدارو صد هزار مرتبه شکر و اون هم این موضع رو پذیرفت و کار خیلی عالی انجام داره میشه و هر روز داره مهارتش توی رانندگی بیشتر میشه و من توی آموزش،

    ذهنم در مقابل اینکار مقاومت داشت ولی با مرور مزایایی که برای من دارم خیلی آروم تر شد، مثل اینکه اون بعد یاد گرفتن رانندگی دیگه کارای خودش انجام میده و کلی کاری که تو انجامش میدادی بخاطر راننده نبودن اون، بعد که رفتین مسافرت اون هم راننده میشه و تو خیلی راحتر میشی، عزت نفسش می‌ره بالا و خودکفاتر میشه و…

    اینجوری که تونستم ساده کنم این کار رو توی ذهنم و برای همسرم، خیلی احساس بهتری داشتم به انجام اون کار،

    درک جایگاه خودمون خیلی به درک این موضع کمک می‌کنه، که بتونیم احساس لیاقت رو در خودمون ایجاد کنیم، عزت نفس خودمون رو بالا ببریم، تا به دنبال اون جایگاه خودمون نزد خودمون و خداوند بالاتر بره و بتونیم با قدرتی که از انجام کارهای قبلی گرفتیم و مهارتی که توی اجرای قوانین کسب کردیم این سیکل رو ادامه بدیم،

    همه چیز به نظر من برمیگرده به همین درک جایگاه یا مقام یا صورت، این یک اصل که اگه بتونیم خوب درکش کنیم نسبت به شرایطی که توش هستیم یا هفت جهان دیگر، میتونیم مقامی حتی بالاتر از ابراهیم رو نزد خداوند کسب کنیم و دوست و خلیل خداوند بشیم…

    من عاشق اینجوری فکر کردنم، اینکه همه چیز یکی ببینم، خیلی چیزا میاد توی ذهنم و میره و نمیتونم بنویسمشون، ولی دارم سعیم رو میکنم که ارتباط بینشون رو پیدا کنم و اون کاری که به من سپرده شده رو درست انجام بدم، تسلیم باشم در مقابل نیروی که هدایت گر جهانی هستی، حرکت کنم در مقابل نیروی که میخواد منو ثابت نگه داره، انتخاب کنم چیزی رو که به من احساس خوبی میده، و از یاد ببرم اونچه که به دست آوردم رو برای بیشتر به دست آوردن…

    امیدوارم بتونم به این آگاهی ها عمل کنم و بشن جزئی از عادت های من، الهی آمین… عاشقتونم.

    میانگین امتیاز به دیدگاه بین 7 رای: