اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
استاد واقعا این چالش ب موقع بود چون خودم هم دقیقا همینطوری بودم و بعد از فک کردن ب قانون الان میفهمم ک چرا تا الان ب اون ثروت مورد دلخواهم نرسیدم. بعد از این سوال شما و فک کردن به این نتیجه رسیدم ک من خودم با بخشیدن ثروت و کارهای خیرخواهانه مثل مسجد و مدرسه میخواستم ک ان دنیام و بخرم و از ثواب ان بهره مند بشم و اینگونه بار گناهانم کم بشه و در این دنیا بندگان خدا با نماز خواندن در مسجدی ک مثلا من میسازم ثوابی هم در ان دنیا نصیب من و از عذابهایی ک قراره دامنم و بگیره کاسته بشه. چون از بچگی در مدرسه و بزرگترها و بالای منبرها شنیده بودیم ک ادمهای خیر با همچین کارهایی ان دنیای خود را میخرند و در واقع اینجوری خودشون رو بیمه میکنن.
فک میکردم ک اگر بخوام همه پولی ک دارم رو برای خودم نگه دارم از نظر دیگران ادم پست و خودخواهی هستم ک ب فکر اطرافیانش نیست بنابراین باید هر وقت انها از من طلب پول کنند به انها ببخشم یا قرض بدهم تا بدون عذاب وجدان بتونم بقیه پولم و خرج کنم و فک میکردم ک اه و ناله انها دامنم و میگیره در نهایت بدبیاری میارم برای خرج کردن این پول.
از کودکی این باور به ذهن ما وارد شده ک خدا فقرا رو بیشتر از ثروتمندا دوست داره پس ما با کمک به انها در واقع جلب رضایت خدا روبجا میاریم در نتیجه خدا پاداش بیشتری به ما میده .و بعد از اموزه های استاد و شناخت قوانین به این نتیجه رسیدم ک همه این باورهای اشتباه مانع رسیدن من به ثروت بوده و من باید اول خودم و از این نعمت الهی سیراب کنم بعد از اون درصدی رو هم به دیگران ببخشم .کاری ک الان مدتهاست دارم میکنم حتی اگه ب پولی ک دستمه و نیازهای خودم رو هم براورده نمیکنه 10% اون رو میبخشم چون باور دارم خداوند رزاق از جایی ک به عقل من نمیرسه بهم روزی میده. البته بارها بود ک وقتی پولی رو میبخشیدم منتظر بودم اون 70 برابری رو ک خدا وعده داده رو فرتی بریزه به حسابم بعدا فهمیدم ک باید بدون هیچ چشمداشتی و با احساس خوب و لذت ببخشم . خلاصه کلی ترمزهای ریز تو باورها و عملکردمون هست ک همش پیش خودمون میگیم من ک فلان کاری ک استاد گفت رو کردم پس چرا هیچ اتفاقی نیفتاد؟ ولی یکی یکی ترمزها رو پیدا میکنیم اونم به لطف استاد و اگاهیهایی ک از نوشته های دوستان در این سایت پیدا میکنیم. بخودم قول دادم ک تک تک این 1800 نظر رو بخونم و هنوز تموم نکردم
در ادامه صحبتهام خواستم بگم شاید بعضیها بگن ک ما اصلا پولی نداریم ک بخوایم ببخشیم. میخوام بگم در اینصورت هم ما کلی کار میتونیم بکنیم برای اینکه یه جوری به دیگران کمک کرده باشیم ما میتونیم یک لبخند یه کمک فکری یا حتی یک همنشینی ساده با کسی ک فک میکنیم اینکارمون حالش خوب میکنه داشته باشیم .ما میتونیم مثلا اگه کاری یا هنری داریم اون و به دیگران یاد بدیم ک شاید برای اون شخص یه منبع درامدی باشه . فک میکنم اکثر ما یه توانایی هایی داریم ک شاید از نظر خودمون کم ارزش یا بی ارزش باشه ولی کسی باشه ک اون و دوست داشته باشه و برای یاد گرفتنش باید کلی هزینه کنه مثلا من خیاطی بلدم میتونم اون و به کسی ک بهش علاقه داره بدون دستمزد یاد بدم و شاید اینکار من زندگی اون شخص رو از لحاظ مالی متحول کنه. یکی ممکنه نجاری بلد باشه یکی ارایشگری . یکی بنایی…… میتونیم یک روز در هفته مجانی برای دیگران کار کنیم میخوام بگم برای نبخشیدن هیچ توجیهی وجود نداره پس با هم میتونیم مهربانانه تر و متواضعانه تر و خوبتر باشیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زندگی کردن باشه . البته قبلش از خدا برای خودمون طلب زندگی عالی کنیم و وکیل وصی دیگران نباشیم .به شخصه به این نتیجه رسیدم تا هر کی خودش نخواد من کاری نمیتونم براش بکنم خدای من خدای همه است و همه از این خوان نعمت به یک اندازه برخوردارند فقط باید سطلمون و بزرگتر کنیم ظرفمون و بزرگتر کنیم در دنیا بیش از نیاز ما ثروت و نعمت وجود داره اینکه چقد ازش بهره ببریم بر میگرده به باورها مون و شناسایی باورهای مخربی ک مانع دسترسی به این همه نعمت و ثروت میشه. وقتی احساس لیاقت و ارزشمندی رو در خودمون بوجود بیاریم و خودمون رو لایق این ثروت بدونیم ثروت و نعمت مثل باران وارد زندگیمون میشه پس اگه تا حالا نشده معنیش اینه ک هنوز خودمون رو لایقش نمیدونیم و میگیم من و این همه خوشبختی محاله در نتیجه هر روز فاصله مون ازش بیشتر میشه. از خدا برای همه مون ثروت و سلامتی ارزو دارم
فکر میکنم اگر با توجه به قانون بخواهیم خواسته ای داشته باشیم اون خواسته با التماس وخواهش و گریه زاری و وعده ووعید امکان نداره برامون اتفاق بیوفته .
ما که قانون رومیدونیم فقط خواسته ما همون فرکانس مثبت و تصور داشتن اون خواسته و شور و شوق در رسیدن به خواستمون هست و به وقتش و در زمان مناسب اون خواسته برای ما در دنیامون واقعی میشه و تجسم پیدا میکنه.
حالا اگر بخواهیم به خدا با دید انسانی نگاه کنیم و باهاش وارد معامله بشیم نه تنها به خواسته خودمون نمیرسیم بلکه خیلی از مسیر دور میشیم چون فرکانسمون پایین میاد چون ما به جای تمرکز رو زندگی خودمون تمرکزمون رو بردیم رو زندگی و خواسته ها و مشکلات افراد دیگه و دلسوزی بی جا ، تنها کاری که ما برای بهتر شدن دنیا میتونیم انجام بدیم اینه که خودمون انقدر خوشبخت بشیم که بشیم الگوی بقیه و اون ها بخوان بدونن مسیر ما چی بوده و اگر خیلی این خواسته در اونا قوی باشه و از ما بخوان واقعا که راهنماییشون کنیم ما مسیر رسیدن به خواسته ها رو بهشون میگیم.
منم مثل بیشتر اعضا تا بحال انقدر به این موضوع فکرنکرده بودم و در نا خود اگاهم این مدل درخواست رو درست میدونستم . درحالی که یه ماه پیش بود که به این نتیجه رسیدم که وقتی استاد میگن که ما باید ده درصد درآمدمون رو انفاق کنیم ، من اگر دوست دارم بیشتر ببخشم باید اول درامدم رو اونقدر ببرم بالا که ده درصدش بشه اون مبلغ نه اینکه بیام به جای ده درصد پنجاه درصد درامدم رو ببخشم و همین خودش میشه برام انگیزه برای افزایش درامد.
یه نکته دیگه هم که از استاد خیلی شنیدم ولی مدام فراموش میکنم چون هنوز جزو باورام نشده اینه که دنیا یه سلف سرویسه با بینهایت غذای رایگان و شما فقط باید درخواست بدید و اگر شما سه تا بشقاب غذا کشیدید و مثلا همراهتون یه بشقاب خالی برداشت و نشست جلوتون و با حسرت به شما نگاه کرد شما چه عکس العملی نشون میدید؟ دلسوزی میکنید؟ از غذاتون بهش میبخشید؟ نه هرگز ، اگر واقعا خودمون رو تجسم کنیم تو اون رستوران خوب دل نمیسوزونیم برای اون فرد میگیم پاشو برای خودت غذا بکش چرا به غذای من نگاه میکنی اینجا بی نهایت غذا هست چرا باید از بشقاب دستخورده من بخوری و واقعا برامون تعجب برانگیزه این قضیه
به نظر من این نوع نگرش و دیدگاه دارای باور های نادرست اساسی زیادی هست . اولین آن اینه که ما باور داریم خدایی که قادر مطلق و فراوانی مطلق هست کار خداییش رو خوب و کامل انجام نداده و باعث شده این همه از بندگان خدا فقیر بشوند و خداوند کاری برای آنها نمی کند و نظاره گر انها است تا بمیرند !!! و بعدش خدایا من دارم فلان کار رو میکنم و اگه کارم بگیرد و پولدارم کنی من قول میدم نصف پولم رو به این فقرا بدم یا مسجد بسازم یا بیمارستان و … !!!
آیا این دیدگاه درسته ؟ معلومه که نه . این نگرش یه نگرش کاملا شرک آلود و غیر توحیدی هستش و با قوانین آفرینش در تضاد کامل هست . بعد ما با این نگرش ها انتظار موفق شدن و حرکت در مسیر پیشرفت هستیم . مثل این میمونه که ماشین اخرین سیستم داشته باشیم هی پدال گاز رو فشار بدیم ماشین هم حرکت نمیکنه و ما میبینیم که حرکت نمیکنه و حتما یه مشکلی هست ولی بازم پدال رو فشار میدیم تا شاید حرکتی بکنه و به خود اجازه نمیدیم از ماشین پیاده شیم و سنگ جلوی چرخ رو برداریم و ترمز دستی را بیاریم پایین تا ماشین حرکت کند !!!
بعدشم گیرم خداوند درخواستت رو اجابت کرد و ثروتمند شدی و با توجه به قول و قرارت با خداوند به نیازمندان کمک کردی آیا این نیازمندان با کمک تو بینیاز شدند؟ ایا دیگه تا آخر عمر دیگر به کمک احتیاج ندارند؟ آیا کمک تو مشکلات لاینحل آنها را حل کرد ؟ معلومه که حتی 1 درصد از مشکلات اونا رو حل نمی کنه بلکه خود باعث مشکلات زیادی می شود .
این افراد و همه ی افراد در تمام جهان تا زمانی که باور های مخرب خود را شناسایی نکنن و شرک های آمیخته در روح و افکار و جسم و استخوان خود را برطرف نکنن به هیچ جایی نمیرسن و درجا میزنن .
به قول استاد در پاسخ به والدینی که تمام عمر و مال و زندگی خود را صرف فرزندان خود می کنن که می فرماییند بهترین کمک به فرزندان کمک نکردن و عدم حمایت از آنها است تا خودشون با درک قوانین آفرینش راه خودسازی را بیابند .
بعدشم مگر دولتها – افراد ثروتمند و نهادهای جهانی برای فقرا و نیازمندان برنامه ندارند ؟ پس چرا امار نیازمندان هر روز بیشتر میشه و کلا فقر ریشه کن نمیشه ؟ پس مشکل کجاست؟ ایا مشکل این نیست که ما و این افراد در ذهن و باور خود خدا را رها کرده و به بنده ی خدا . دولت -رییس اداره -رییس شرکت و … دل بسته و امید داریم ؟!! مگر ما نمیدانیم که به هر انکس که خدا بدهد اگر کل دنیا هم بیایند نمی توانند ضرری برسانند و مکر انها به خودشون بر میگردد.
مگر نعمت و رحمت خدا با کمک یک انسان قابل مقایسه هست .
ما با این دیدگاه به خود نعوذباالله مقام و درجه خدایی میدیم و خدا را به پایین ترین سطح ممکن تنزل میدیم
این نوع در خواست از خدا یه باور محدود کننده و ترمز جدی دارد که خیلی مخفی هستش . و به نظر من شاه کلید حل مشکلات اساسی ما هستش و به نحوه ی فهم ما از خداوند و سیستم موجود در جهان و عملکرد جهان هستی باز می گردد . و اینه که هی ما می گیم خدایا بده !! این دادن و گرفتن و این درخواست یک وصف انسانی هست و نمی شود به خدا نسبت داد . مگر خداوند به ما نداده مه میگیم بدهد ؟ خداوند همه چیز را به ما داده و اصلا چیز پنهان و سکرت و هیچ چیزی نیست که در اختیار ما به طور نامحدود و مطلق و رایگان و بی عیب و نقص و به عدالت و برابری نداده باشه -خدا هر انچه که ما لازم داریم به هر هدف و مقصود خود برسیم را بی کم کاست داده و مهیا کرده .و این نوع در خواست ها که دولت بدهد حکومت کاری کند پدر و مادر و اشنایان کمکی کنند یا مدیر شرکت دست منو بگیره همشون اشتباه و باطل هستش و اینها اگه از خداوند درست و اصولی درخواست کنیم دستی ار دستان خداوند خواهند شد .
پس ما برای پیشرفت در هر زمینه همه ملزومات لازم را بی کم و کاست داریم فقط کافیه …..
1 – خودمون را باور داشته باشیم و خود را مقدس ترین انسان در عالم بدونیم
2 -به دل و احساس و الهامات خود اهمیت بدیم و رجوع کنیم
3 – همه ی قدرت و نعمت ها را از خدا بدونیم و این را به یاد بیاوریم که خداوند از خودت هم بیشتر دوست داره که موفق بشی و ثروتمند در دنیا و اخرت
4 – همیشه و همه حال شاد باشیم و با آرامش دل که نشانه ای از اینه که راهت درست و خدایی هست به جلو پیش بریم و با ایمان به خداوند و دوری از شرک کارها را انجام دهیم و امیدوار باشیم که ناامیدی از شیطان است
از اینکه پیام منو خواندین کمال تشکر را داریم و امیدوارم در دنیا و اخرت سربلند و پیروز باشین
دارم فکر میکنم چرا من باید به خدا بگم بهم پول بده تا ببخشم؟!
چون خدا رو مثل یک انسان میبینم که در برابر هر کمکی به من ازم انتظار جبران داره ولی اگر خدا رو سیستمی ببینم که جهان همه خود خداست و همه چیز از آن خودشه و در واقع خود خودشه، پس اگر من پولی رو ببخشم ، باید به خودم بگم به کی بخشیدم؟ به خدا بخشیدم؟ پول خودش رو به خودش بخشیدم؟
یه کم پیچیده و در عین حال مزحک شد?
پس من مالک چیزی نیستم و نمیتونم از کیسه خلیفه ببخشم
خداست که مالک زمین و آسمان و هر آنچه بین آنهاست میباشد و من هر چیزی در این دنیا به دست بیارم خدا به من داده از فضلش و طبق سیستمش که جهان رو با اون مدیریت میکنه،
پس من به اندازه ای که به قوانین عمل کنم به دست میارم نه با گفتن این حرف به خدا
و در واقع این حرف نشون دهنده شرک درون قلب منه
که ۱: قصد کمک و هدایت انسانها رو دارم به جای خدا
۲:نزدیکی خدا به تمام انسانها ( خدا گفته از رگ گردن به همه انسانها نزدیکتره) رو باور ندارم
۳: و مهمترین اصل رو فراموش کردم که من اومدم در این دنیا که شاد باشم و از مواهب الهی لذت ببرم
سلام و درود خدمت همه ی دوستان و استاد عباس منش و همکاران خستگی ناپذیرشون???
دنیای این روزای آشنایی با این قوانین و تغییر باورها حس جالبی بهم داده که اولین کامنتمو اینجا میذارم…ی لحظه ش خنده س ی لحظه ش گریه…همش تو ذهنم در حال بازی با افکارم هستم…همش دنبال نشونه هام بین همه ی باورهای درست و غلطی که پیش رومه کدومو انتخاب کنم و روش کارکنم…بیشتر از تنهاییام لذت میبرم…نتایج ریز و جالبی گرفتم…ولی ترمزهام خیلییییی زیاده…و بعضا خنده دار و ناراحت کننده…ول یشک ندارم که تهش همه چی عالی میشه…??
?در رابطه با سوالتون چیزایی که به ذهنم رسید بیشتر بحث عدم لیاقت بود…اینکه خداجون من که لایق نیستم این پولو به من بدی شاید هنوز به اون مرحله نرسیدم که این همه پول داشته باشم ولی تو بخاطر کارای خوبی که قراره با این پول انجام بدم و بخاطر اون افرادی که قراره بهشون کمک کنم پولو بهم بده ی جورایی باج دادن میشه دیگه….و اینکه هنوز تو ذهنمون هست که پول زیاد برا آدم بداس… برای اینکه بگیم آدم خوبه ی قصه ایم و ثروت زیاد ما رو از خدا دور نکرده باید حتما ی قسمت از پولمونو خرج خیرات و کمک به بقیه کنیم …خودمون حواسمون نیست ولی همین موضوع انگیزه ی رسیدن ب ثروت رو کمتر میکنه چون واسه بقیه میخوایم دیگه…اینکه خودمون رو مسئول زندگیه بقیه میدونیم و فک میکنیم خدا حواسش به بقیه نیست و فقط خدای ماهاس…اگه به ما پول بده بقیه فراموش میشن و خزانه ی خدا خالی میشه پس ما جبرانش میکنیم..ی چیزای دیگه ای هم هست به نظرم که ثروت رو از ما دور میکنه … اینکه خیلیامون یاد نگرفتیم و هنوز نمیدونیم با پول زیاد میشه چه کارای دیگه ای کرد؟ته هدفامون چی بوده؟ این همه پولو الان داشته باشیم بعدش چیکار کنیم؟
کلا حس میکنم این طرز فکرا ما رو برده تو ی قاره ی جدید?? امیدوارم همه مون پازلای زندگیمونو خیلی قشنگ کنار هم بچینیم و ی تصویر زیبا نمایان بشه.??
ترمزها و باورهایی که من از این دیدگاه پیدا کردم شامل موارد زیر است
1- عدم لیاقت ودوست داشتن خود
2-عدم احساس رضایت درونی و شادی( خیلی از ما ها از خودمون و کارهامون راضی نیستیم و رضایت و شادی خودمون رو در شادی و رضایت دیگران میبینیم واز خدا میخوایم که به ما ثروت بده تا به دیگران بدیم وتایید و رضایت دیگران رو جلب کنیم)
3-عدم لیاقت و دوست داشتن خود
4- بخشیدن به شرط( خدایا تو به من ثروت بده اونوقت من میبخشم )
5-خودمون رو خالق دیگران فرض کردن ( خدایا تو به من بده تا من به دیگران بدم)
بعد از گذشت روز ها و ماه ها که عضو سایت شدم این اولین باری که دارم دیدگاه یا نظرم را در این سایت می نویسم احساس خیلی خوبی دارم احساس میکنم که هدایت شدم تا این متنو بنویسم و خدا را از این بابت سپاسگزارم.
در رابطه با خودم که چه نتایجی از اموزه های استاد کسب کردم حرف ها دارم و خوشحال میشم در اینده نزدیک درباره اینکه چطور با استاد اشنا شدم و چطور قوانین حاکم رو در زندگیم به کار بردم صحبت کنم …
ولی پاسخ من به این چالش بزرگ که خودم هم ترمزهای زیادی در این مورد دارم میتونم بگم که مشخص اکثر افرادی که چنین درخواست هایی از خداوند دارند قوانین را درک نکرده اند و این نوع درخواست بیشتر شبیه یک معامله است که خدایا تو به من بده ثروتی رو که میخوام منم این کارهای خیر و قشنگ و پسندیده رو انجام میدم و در عوضش چند درصدی پورسانت برای خودم بر میدارم . اولین ترمزی که میشه شناسایی کرد احساس بی لیاقتی احساس کم ارزش بودن احساس اینکه ثروتمندان ادم های خاصی هستند که به ثروت رسیده اند و منم اگر بخوام به ثروت برسم باید یا ادم خاصی میبودم که نیستم و یا به این صورت دلالی بکنم تا به ثروت برسم …
ترمزهای بعدی که میشه بهشون اشاره کرد اینه که در این قضیه توجه بیشتر روی فقر تا ثروت توجه روی کمبود بجای فراوانی و نعمت های بی نهایت این افراد میخواهند بدون دم بازدمی داشته باشند بدون ایجاد خلا بدون بخشیدن فقط دریافت کنند …
و این باور ها حسی که به ادم میده حسی نیست که مارو در مرحله خواستمون قرار بده تو اول برای خودت بخواه خودتو ارزشمند ببین بعدا به این موضوع میرسیم که چه ارزشهایی را برای جامعمون ایجاد کنیم.
این باور ها همان باورهایی بود که من در اولین درخواست ثروت از خدا داشتم و وقتی این ترمزها را ول کردم 6 7 برابر میانگین درامد دوسالم افزایش پیدا کرد و خدارا هزاران مرتبه شکرگزارم
موانع ذهنی که من داشتم دارم به کمک دستان همیشه پایدار خدا در زندگیم برطرفش میکنم بی اعتمادی نسبت به خودم و توانایام،ترس از همه چی(،فکرکردن به جای بقیه درمورد خودم)و…اما جواب پیدا کردم اونم چیزی نبود جز دوست داشتن واعتماد کردن به خودم بودوباور کردم که می توانم وهیچ غیر ممکنی در این جهان وجود نداره!وخدا را سپاس بخاطرهمه دوستان هم فرکانسیم واستاد عزیزم
سلام به همه دوستان و استاد عزیزم،من این پست رو نزدیک پایان مسابقه دیدم و برای اینکه توی مسابقه باشم خیلی سریع متنو آماده کردم،?بنظر خودم اگه وقت بیشتری میزاشتم چیزای بیشتری پیدا میکردم، خب بریم سراغ باور ها:
1_ استفاده کردن از پول برای لذت بردنو رفاه خودمون رو بد یا حتی گناه میدونیم، یعنی حداقل کمک کردن به بقیه رو با ارزش تر از پول خرج کردن برای خودمون میدونیم
باور درستش میتونه این باشه:
لذت بردن از پول زیبا ترین کار دنیاست
این باور به ما احساس خوب هم میده چون هم براحتی از پول استفاده میکنیم و هم فکر میکنیم که داریم کار خیلی زیبایی میکنیم
2_ دیگران رو بیشتر از خودمون لایق پول میدونیم، باید باور لیاقت رو درخومون ایجاد کنیم
3_ قوانین رو خوب درک نکردیم و فکر میکنیم که خداوند خواسته مارو قضاوت میکنه
پس باید روی باور کردن قوانین جهان کار کنیم
4_ این باور اشتباه که فکر میکنیم حتما باید ثروتمند بشیم تا بتونیم ببخشیم، در حالی که پول فقط صفات شخصیت رو برجسته میکنه، بخشنده بخشنده تر و خسیس خسیس تر میشه، اگه ما با پول کم نبخشیم احتمالا با پول زیاد هم نمیبخشیم، به این موضوع خیلی واضح در قرآن اشاره شده
5_ باور فراوانی: چون اگه باورمون نسبت به فراوانی قوی بود، میگفتیم خدا که بینهایت ثروت داره چرا با منت به من بده؟
6_باور اشتباه نسبت به خدا که فکر میکنیم اگه چیزی بهمون بده به جاش یه چیزیم ازمون میخواد درصورتی که اینطور نیست و خداوند بدون هیچ منتی نعمت هاشو به ما عطا میکنه
7_ این باور خیلی جالبه?: این که فکر میکنیم کمک یه دیگران کاری معنوی تر از ثروتمند شدنه، درحالی که ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست….
پس سه تا شد (البته بیشتر هم هست اگه بگردیم پیدا میشه)
1_لذت بردن از پول زیبا ترین کار دنیاست
2_باور عدم لیاقت
3_عدم درک قوانین جهان هستی
4_حتما باید ثروتمند بشیم تا ببخشیم
5_ فراوانی
6_این باور که خدا هر چی بهمون میده به جاش یه چیزی ازمون میخواد
مانعی ذهنی که وجود داره خیلی سادست و اون چیزی نیست جز اینکه:
در ناخودآگاهمون باور نداریم که اون نعمتو دریافت می کنیم و داریم با تردید و لرز درخواست می کنیم به همین دلیل چون خدارو مثل خودمون دارای احساسات و منطق دودوتا ۴تا میدونیم فکر می کنیم اگر خدارو ترغیب کنیم که اگر به من اینو بدی منم قول میدم اینکارو بکنم تا خشنودباشی و راضی بشی به همین دلیله که در درونمون بصورت ناخودآگاه نعمت رو پس میزنیم چرا که ایمان و باور ۱۰۰% نداریم که خواستمون اجابت میشه .
کسی که از خدا درخواست پول می کنه و تعهد میده که به فقرا کمک کنه نشون میده که بدون پول خوشحال نیست و کسی که بدون پول خوشحال نباشه با پول نیز خوشحال نخواهد بود.
به نظرم جای خواسته و نتیجه عوض شده به اینصورت که فرد باید بخشش رو شروع کنه با این باور که هرچی بیشتر ببخشم نعمت بیشتری از طرف منبع فراوانی(خدا) به طرفم سرازیر میشه کسی که باور درستی داشته باشه می گه چرا ثروتمند نباشم من به اندازه ی دیگران خوب هستم و لیاقت ثروتمند شدن و موفقیت رو دارم.
متاسفانه معضلی که هست خودمون اینارو تو زندگی تمرین نمی کنیم خداییش هممون میدونیم ولی چند نفرمون تو زندگی اینطوری فکر کردیم از جمله خود من?
سلام بر استاد عزیز و دوستان هم فرکانسی
استاد واقعا این چالش ب موقع بود چون خودم هم دقیقا همینطوری بودم و بعد از فک کردن ب قانون الان میفهمم ک چرا تا الان ب اون ثروت مورد دلخواهم نرسیدم. بعد از این سوال شما و فک کردن به این نتیجه رسیدم ک من خودم با بخشیدن ثروت و کارهای خیرخواهانه مثل مسجد و مدرسه میخواستم ک ان دنیام و بخرم و از ثواب ان بهره مند بشم و اینگونه بار گناهانم کم بشه و در این دنیا بندگان خدا با نماز خواندن در مسجدی ک مثلا من میسازم ثوابی هم در ان دنیا نصیب من و از عذابهایی ک قراره دامنم و بگیره کاسته بشه. چون از بچگی در مدرسه و بزرگترها و بالای منبرها شنیده بودیم ک ادمهای خیر با همچین کارهایی ان دنیای خود را میخرند و در واقع اینجوری خودشون رو بیمه میکنن.
فک میکردم ک اگر بخوام همه پولی ک دارم رو برای خودم نگه دارم از نظر دیگران ادم پست و خودخواهی هستم ک ب فکر اطرافیانش نیست بنابراین باید هر وقت انها از من طلب پول کنند به انها ببخشم یا قرض بدهم تا بدون عذاب وجدان بتونم بقیه پولم و خرج کنم و فک میکردم ک اه و ناله انها دامنم و میگیره در نهایت بدبیاری میارم برای خرج کردن این پول.
از کودکی این باور به ذهن ما وارد شده ک خدا فقرا رو بیشتر از ثروتمندا دوست داره پس ما با کمک به انها در واقع جلب رضایت خدا روبجا میاریم در نتیجه خدا پاداش بیشتری به ما میده .و بعد از اموزه های استاد و شناخت قوانین به این نتیجه رسیدم ک همه این باورهای اشتباه مانع رسیدن من به ثروت بوده و من باید اول خودم و از این نعمت الهی سیراب کنم بعد از اون درصدی رو هم به دیگران ببخشم .کاری ک الان مدتهاست دارم میکنم حتی اگه ب پولی ک دستمه و نیازهای خودم رو هم براورده نمیکنه 10% اون رو میبخشم چون باور دارم خداوند رزاق از جایی ک به عقل من نمیرسه بهم روزی میده. البته بارها بود ک وقتی پولی رو میبخشیدم منتظر بودم اون 70 برابری رو ک خدا وعده داده رو فرتی بریزه به حسابم بعدا فهمیدم ک باید بدون هیچ چشمداشتی و با احساس خوب و لذت ببخشم . خلاصه کلی ترمزهای ریز تو باورها و عملکردمون هست ک همش پیش خودمون میگیم من ک فلان کاری ک استاد گفت رو کردم پس چرا هیچ اتفاقی نیفتاد؟ ولی یکی یکی ترمزها رو پیدا میکنیم اونم به لطف استاد و اگاهیهایی ک از نوشته های دوستان در این سایت پیدا میکنیم. بخودم قول دادم ک تک تک این 1800 نظر رو بخونم و هنوز تموم نکردم
در ادامه صحبتهام خواستم بگم شاید بعضیها بگن ک ما اصلا پولی نداریم ک بخوایم ببخشیم. میخوام بگم در اینصورت هم ما کلی کار میتونیم بکنیم برای اینکه یه جوری به دیگران کمک کرده باشیم ما میتونیم یک لبخند یه کمک فکری یا حتی یک همنشینی ساده با کسی ک فک میکنیم اینکارمون حالش خوب میکنه داشته باشیم .ما میتونیم مثلا اگه کاری یا هنری داریم اون و به دیگران یاد بدیم ک شاید برای اون شخص یه منبع درامدی باشه . فک میکنم اکثر ما یه توانایی هایی داریم ک شاید از نظر خودمون کم ارزش یا بی ارزش باشه ولی کسی باشه ک اون و دوست داشته باشه و برای یاد گرفتنش باید کلی هزینه کنه مثلا من خیاطی بلدم میتونم اون و به کسی ک بهش علاقه داره بدون دستمزد یاد بدم و شاید اینکار من زندگی اون شخص رو از لحاظ مالی متحول کنه. یکی ممکنه نجاری بلد باشه یکی ارایشگری . یکی بنایی…… میتونیم یک روز در هفته مجانی برای دیگران کار کنیم میخوام بگم برای نبخشیدن هیچ توجیهی وجود نداره پس با هم میتونیم مهربانانه تر و متواضعانه تر و خوبتر باشیم و کمک کنیم جهان جای بهتری برای زندگی کردن باشه . البته قبلش از خدا برای خودمون طلب زندگی عالی کنیم و وکیل وصی دیگران نباشیم .به شخصه به این نتیجه رسیدم تا هر کی خودش نخواد من کاری نمیتونم براش بکنم خدای من خدای همه است و همه از این خوان نعمت به یک اندازه برخوردارند فقط باید سطلمون و بزرگتر کنیم ظرفمون و بزرگتر کنیم در دنیا بیش از نیاز ما ثروت و نعمت وجود داره اینکه چقد ازش بهره ببریم بر میگرده به باورها مون و شناسایی باورهای مخربی ک مانع دسترسی به این همه نعمت و ثروت میشه. وقتی احساس لیاقت و ارزشمندی رو در خودمون بوجود بیاریم و خودمون رو لایق این ثروت بدونیم ثروت و نعمت مثل باران وارد زندگیمون میشه پس اگه تا حالا نشده معنیش اینه ک هنوز خودمون رو لایقش نمیدونیم و میگیم من و این همه خوشبختی محاله در نتیجه هر روز فاصله مون ازش بیشتر میشه. از خدا برای همه مون ثروت و سلامتی ارزو دارم
سلام
فکر میکنم اگر با توجه به قانون بخواهیم خواسته ای داشته باشیم اون خواسته با التماس وخواهش و گریه زاری و وعده ووعید امکان نداره برامون اتفاق بیوفته .
ما که قانون رومیدونیم فقط خواسته ما همون فرکانس مثبت و تصور داشتن اون خواسته و شور و شوق در رسیدن به خواستمون هست و به وقتش و در زمان مناسب اون خواسته برای ما در دنیامون واقعی میشه و تجسم پیدا میکنه.
حالا اگر بخواهیم به خدا با دید انسانی نگاه کنیم و باهاش وارد معامله بشیم نه تنها به خواسته خودمون نمیرسیم بلکه خیلی از مسیر دور میشیم چون فرکانسمون پایین میاد چون ما به جای تمرکز رو زندگی خودمون تمرکزمون رو بردیم رو زندگی و خواسته ها و مشکلات افراد دیگه و دلسوزی بی جا ، تنها کاری که ما برای بهتر شدن دنیا میتونیم انجام بدیم اینه که خودمون انقدر خوشبخت بشیم که بشیم الگوی بقیه و اون ها بخوان بدونن مسیر ما چی بوده و اگر خیلی این خواسته در اونا قوی باشه و از ما بخوان واقعا که راهنماییشون کنیم ما مسیر رسیدن به خواسته ها رو بهشون میگیم.
منم مثل بیشتر اعضا تا بحال انقدر به این موضوع فکرنکرده بودم و در نا خود اگاهم این مدل درخواست رو درست میدونستم . درحالی که یه ماه پیش بود که به این نتیجه رسیدم که وقتی استاد میگن که ما باید ده درصد درآمدمون رو انفاق کنیم ، من اگر دوست دارم بیشتر ببخشم باید اول درامدم رو اونقدر ببرم بالا که ده درصدش بشه اون مبلغ نه اینکه بیام به جای ده درصد پنجاه درصد درامدم رو ببخشم و همین خودش میشه برام انگیزه برای افزایش درامد.
یه نکته دیگه هم که از استاد خیلی شنیدم ولی مدام فراموش میکنم چون هنوز جزو باورام نشده اینه که دنیا یه سلف سرویسه با بینهایت غذای رایگان و شما فقط باید درخواست بدید و اگر شما سه تا بشقاب غذا کشیدید و مثلا همراهتون یه بشقاب خالی برداشت و نشست جلوتون و با حسرت به شما نگاه کرد شما چه عکس العملی نشون میدید؟ دلسوزی میکنید؟ از غذاتون بهش میبخشید؟ نه هرگز ، اگر واقعا خودمون رو تجسم کنیم تو اون رستوران خوب دل نمیسوزونیم برای اون فرد میگیم پاشو برای خودت غذا بکش چرا به غذای من نگاه میکنی اینجا بی نهایت غذا هست چرا باید از بشقاب دستخورده من بخوری و واقعا برامون تعجب برانگیزه این قضیه
با سلام خدمت اعضای سایت عباس منش دات کام
به نظر من این نوع نگرش و دیدگاه دارای باور های نادرست اساسی زیادی هست . اولین آن اینه که ما باور داریم خدایی که قادر مطلق و فراوانی مطلق هست کار خداییش رو خوب و کامل انجام نداده و باعث شده این همه از بندگان خدا فقیر بشوند و خداوند کاری برای آنها نمی کند و نظاره گر انها است تا بمیرند !!! و بعدش خدایا من دارم فلان کار رو میکنم و اگه کارم بگیرد و پولدارم کنی من قول میدم نصف پولم رو به این فقرا بدم یا مسجد بسازم یا بیمارستان و … !!!
آیا این دیدگاه درسته ؟ معلومه که نه . این نگرش یه نگرش کاملا شرک آلود و غیر توحیدی هستش و با قوانین آفرینش در تضاد کامل هست . بعد ما با این نگرش ها انتظار موفق شدن و حرکت در مسیر پیشرفت هستیم . مثل این میمونه که ماشین اخرین سیستم داشته باشیم هی پدال گاز رو فشار بدیم ماشین هم حرکت نمیکنه و ما میبینیم که حرکت نمیکنه و حتما یه مشکلی هست ولی بازم پدال رو فشار میدیم تا شاید حرکتی بکنه و به خود اجازه نمیدیم از ماشین پیاده شیم و سنگ جلوی چرخ رو برداریم و ترمز دستی را بیاریم پایین تا ماشین حرکت کند !!!
بعدشم گیرم خداوند درخواستت رو اجابت کرد و ثروتمند شدی و با توجه به قول و قرارت با خداوند به نیازمندان کمک کردی آیا این نیازمندان با کمک تو بینیاز شدند؟ ایا دیگه تا آخر عمر دیگر به کمک احتیاج ندارند؟ آیا کمک تو مشکلات لاینحل آنها را حل کرد ؟ معلومه که حتی 1 درصد از مشکلات اونا رو حل نمی کنه بلکه خود باعث مشکلات زیادی می شود .
این افراد و همه ی افراد در تمام جهان تا زمانی که باور های مخرب خود را شناسایی نکنن و شرک های آمیخته در روح و افکار و جسم و استخوان خود را برطرف نکنن به هیچ جایی نمیرسن و درجا میزنن .
به قول استاد در پاسخ به والدینی که تمام عمر و مال و زندگی خود را صرف فرزندان خود می کنن که می فرماییند بهترین کمک به فرزندان کمک نکردن و عدم حمایت از آنها است تا خودشون با درک قوانین آفرینش راه خودسازی را بیابند .
بعدشم مگر دولتها – افراد ثروتمند و نهادهای جهانی برای فقرا و نیازمندان برنامه ندارند ؟ پس چرا امار نیازمندان هر روز بیشتر میشه و کلا فقر ریشه کن نمیشه ؟ پس مشکل کجاست؟ ایا مشکل این نیست که ما و این افراد در ذهن و باور خود خدا را رها کرده و به بنده ی خدا . دولت -رییس اداره -رییس شرکت و … دل بسته و امید داریم ؟!! مگر ما نمیدانیم که به هر انکس که خدا بدهد اگر کل دنیا هم بیایند نمی توانند ضرری برسانند و مکر انها به خودشون بر میگردد.
مگر نعمت و رحمت خدا با کمک یک انسان قابل مقایسه هست .
ما با این دیدگاه به خود نعوذباالله مقام و درجه خدایی میدیم و خدا را به پایین ترین سطح ممکن تنزل میدیم
این نوع در خواست از خدا یه باور محدود کننده و ترمز جدی دارد که خیلی مخفی هستش . و به نظر من شاه کلید حل مشکلات اساسی ما هستش و به نحوه ی فهم ما از خداوند و سیستم موجود در جهان و عملکرد جهان هستی باز می گردد . و اینه که هی ما می گیم خدایا بده !! این دادن و گرفتن و این درخواست یک وصف انسانی هست و نمی شود به خدا نسبت داد . مگر خداوند به ما نداده مه میگیم بدهد ؟ خداوند همه چیز را به ما داده و اصلا چیز پنهان و سکرت و هیچ چیزی نیست که در اختیار ما به طور نامحدود و مطلق و رایگان و بی عیب و نقص و به عدالت و برابری نداده باشه -خدا هر انچه که ما لازم داریم به هر هدف و مقصود خود برسیم را بی کم کاست داده و مهیا کرده .و این نوع در خواست ها که دولت بدهد حکومت کاری کند پدر و مادر و اشنایان کمکی کنند یا مدیر شرکت دست منو بگیره همشون اشتباه و باطل هستش و اینها اگه از خداوند درست و اصولی درخواست کنیم دستی ار دستان خداوند خواهند شد .
پس ما برای پیشرفت در هر زمینه همه ملزومات لازم را بی کم و کاست داریم فقط کافیه …..
1 – خودمون را باور داشته باشیم و خود را مقدس ترین انسان در عالم بدونیم
2 -به دل و احساس و الهامات خود اهمیت بدیم و رجوع کنیم
3 – همه ی قدرت و نعمت ها را از خدا بدونیم و این را به یاد بیاوریم که خداوند از خودت هم بیشتر دوست داره که موفق بشی و ثروتمند در دنیا و اخرت
4 – همیشه و همه حال شاد باشیم و با آرامش دل که نشانه ای از اینه که راهت درست و خدایی هست به جلو پیش بریم و با ایمان به خداوند و دوری از شرک کارها را انجام دهیم و امیدوار باشیم که ناامیدی از شیطان است
از اینکه پیام منو خواندین کمال تشکر را داریم و امیدوارم در دنیا و اخرت سربلند و پیروز باشین
سلام استاد بینظیرم و دوستان توانمندم
دارم فکر میکنم چرا من باید به خدا بگم بهم پول بده تا ببخشم؟!
چون خدا رو مثل یک انسان میبینم که در برابر هر کمکی به من ازم انتظار جبران داره ولی اگر خدا رو سیستمی ببینم که جهان همه خود خداست و همه چیز از آن خودشه و در واقع خود خودشه، پس اگر من پولی رو ببخشم ، باید به خودم بگم به کی بخشیدم؟ به خدا بخشیدم؟ پول خودش رو به خودش بخشیدم؟
یه کم پیچیده و در عین حال مزحک شد?
پس من مالک چیزی نیستم و نمیتونم از کیسه خلیفه ببخشم
خداست که مالک زمین و آسمان و هر آنچه بین آنهاست میباشد و من هر چیزی در این دنیا به دست بیارم خدا به من داده از فضلش و طبق سیستمش که جهان رو با اون مدیریت میکنه،
پس من به اندازه ای که به قوانین عمل کنم به دست میارم نه با گفتن این حرف به خدا
و در واقع این حرف نشون دهنده شرک درون قلب منه
که ۱: قصد کمک و هدایت انسانها رو دارم به جای خدا
۲:نزدیکی خدا به تمام انسانها ( خدا گفته از رگ گردن به همه انسانها نزدیکتره) رو باور ندارم
۳: و مهمترین اصل رو فراموش کردم که من اومدم در این دنیا که شاد باشم و از مواهب الهی لذت ببرم
شاد و موفق و سربلند باشیم?
سلام و درود خدمت همه ی دوستان و استاد عباس منش و همکاران خستگی ناپذیرشون???
دنیای این روزای آشنایی با این قوانین و تغییر باورها حس جالبی بهم داده که اولین کامنتمو اینجا میذارم…ی لحظه ش خنده س ی لحظه ش گریه…همش تو ذهنم در حال بازی با افکارم هستم…همش دنبال نشونه هام بین همه ی باورهای درست و غلطی که پیش رومه کدومو انتخاب کنم و روش کارکنم…بیشتر از تنهاییام لذت میبرم…نتایج ریز و جالبی گرفتم…ولی ترمزهام خیلییییی زیاده…و بعضا خنده دار و ناراحت کننده…ول یشک ندارم که تهش همه چی عالی میشه…??
?در رابطه با سوالتون چیزایی که به ذهنم رسید بیشتر بحث عدم لیاقت بود…اینکه خداجون من که لایق نیستم این پولو به من بدی شاید هنوز به اون مرحله نرسیدم که این همه پول داشته باشم ولی تو بخاطر کارای خوبی که قراره با این پول انجام بدم و بخاطر اون افرادی که قراره بهشون کمک کنم پولو بهم بده ی جورایی باج دادن میشه دیگه….و اینکه هنوز تو ذهنمون هست که پول زیاد برا آدم بداس… برای اینکه بگیم آدم خوبه ی قصه ایم و ثروت زیاد ما رو از خدا دور نکرده باید حتما ی قسمت از پولمونو خرج خیرات و کمک به بقیه کنیم …خودمون حواسمون نیست ولی همین موضوع انگیزه ی رسیدن ب ثروت رو کمتر میکنه چون واسه بقیه میخوایم دیگه…اینکه خودمون رو مسئول زندگیه بقیه میدونیم و فک میکنیم خدا حواسش به بقیه نیست و فقط خدای ماهاس…اگه به ما پول بده بقیه فراموش میشن و خزانه ی خدا خالی میشه پس ما جبرانش میکنیم..ی چیزای دیگه ای هم هست به نظرم که ثروت رو از ما دور میکنه … اینکه خیلیامون یاد نگرفتیم و هنوز نمیدونیم با پول زیاد میشه چه کارای دیگه ای کرد؟ته هدفامون چی بوده؟ این همه پولو الان داشته باشیم بعدش چیکار کنیم؟
کلا حس میکنم این طرز فکرا ما رو برده تو ی قاره ی جدید?? امیدوارم همه مون پازلای زندگیمونو خیلی قشنگ کنار هم بچینیم و ی تصویر زیبا نمایان بشه.??
سلام خدمت همه دوستان و استاد عزیز
ترمزها و باورهایی که من از این دیدگاه پیدا کردم شامل موارد زیر است
1- عدم لیاقت ودوست داشتن خود
2-عدم احساس رضایت درونی و شادی( خیلی از ما ها از خودمون و کارهامون راضی نیستیم و رضایت و شادی خودمون رو در شادی و رضایت دیگران میبینیم واز خدا میخوایم که به ما ثروت بده تا به دیگران بدیم وتایید و رضایت دیگران رو جلب کنیم)
3-عدم لیاقت و دوست داشتن خود
4- بخشیدن به شرط( خدایا تو به من ثروت بده اونوقت من میبخشم )
5-خودمون رو خالق دیگران فرض کردن ( خدایا تو به من بده تا من به دیگران بدم)
با سلام خدمت دوستان و استاد عزیزم
بعد از گذشت روز ها و ماه ها که عضو سایت شدم این اولین باری که دارم دیدگاه یا نظرم را در این سایت می نویسم احساس خیلی خوبی دارم احساس میکنم که هدایت شدم تا این متنو بنویسم و خدا را از این بابت سپاسگزارم.
در رابطه با خودم که چه نتایجی از اموزه های استاد کسب کردم حرف ها دارم و خوشحال میشم در اینده نزدیک درباره اینکه چطور با استاد اشنا شدم و چطور قوانین حاکم رو در زندگیم به کار بردم صحبت کنم …
ولی پاسخ من به این چالش بزرگ که خودم هم ترمزهای زیادی در این مورد دارم میتونم بگم که مشخص اکثر افرادی که چنین درخواست هایی از خداوند دارند قوانین را درک نکرده اند و این نوع درخواست بیشتر شبیه یک معامله است که خدایا تو به من بده ثروتی رو که میخوام منم این کارهای خیر و قشنگ و پسندیده رو انجام میدم و در عوضش چند درصدی پورسانت برای خودم بر میدارم . اولین ترمزی که میشه شناسایی کرد احساس بی لیاقتی احساس کم ارزش بودن احساس اینکه ثروتمندان ادم های خاصی هستند که به ثروت رسیده اند و منم اگر بخوام به ثروت برسم باید یا ادم خاصی میبودم که نیستم و یا به این صورت دلالی بکنم تا به ثروت برسم …
ترمزهای بعدی که میشه بهشون اشاره کرد اینه که در این قضیه توجه بیشتر روی فقر تا ثروت توجه روی کمبود بجای فراوانی و نعمت های بی نهایت این افراد میخواهند بدون دم بازدمی داشته باشند بدون ایجاد خلا بدون بخشیدن فقط دریافت کنند …
و این باور ها حسی که به ادم میده حسی نیست که مارو در مرحله خواستمون قرار بده تو اول برای خودت بخواه خودتو ارزشمند ببین بعدا به این موضوع میرسیم که چه ارزشهایی را برای جامعمون ایجاد کنیم.
این باور ها همان باورهایی بود که من در اولین درخواست ثروت از خدا داشتم و وقتی این ترمزها را ول کردم 6 7 برابر میانگین درامد دوسالم افزایش پیدا کرد و خدارا هزاران مرتبه شکرگزارم
تشکر از دوستان و استاد عزیز
سلام به همه
سلام به استاد عباسمنش که هدیه خدا بود برای من !
موانع ذهنی که من داشتم دارم به کمک دستان همیشه پایدار خدا در زندگیم برطرفش میکنم بی اعتمادی نسبت به خودم و توانایام،ترس از همه چی(،فکرکردن به جای بقیه درمورد خودم)و…اما جواب پیدا کردم اونم چیزی نبود جز دوست داشتن واعتماد کردن به خودم بودوباور کردم که می توانم وهیچ غیر ممکنی در این جهان وجود نداره!وخدا را سپاس بخاطرهمه دوستان هم فرکانسیم واستاد عزیزم
سلام به همه دوستان و استاد عزیزم،من این پست رو نزدیک پایان مسابقه دیدم و برای اینکه توی مسابقه باشم خیلی سریع متنو آماده کردم،?بنظر خودم اگه وقت بیشتری میزاشتم چیزای بیشتری پیدا میکردم، خب بریم سراغ باور ها:
1_ استفاده کردن از پول برای لذت بردنو رفاه خودمون رو بد یا حتی گناه میدونیم، یعنی حداقل کمک کردن به بقیه رو با ارزش تر از پول خرج کردن برای خودمون میدونیم
باور درستش میتونه این باشه:
لذت بردن از پول زیبا ترین کار دنیاست
این باور به ما احساس خوب هم میده چون هم براحتی از پول استفاده میکنیم و هم فکر میکنیم که داریم کار خیلی زیبایی میکنیم
2_ دیگران رو بیشتر از خودمون لایق پول میدونیم، باید باور لیاقت رو درخومون ایجاد کنیم
3_ قوانین رو خوب درک نکردیم و فکر میکنیم که خداوند خواسته مارو قضاوت میکنه
پس باید روی باور کردن قوانین جهان کار کنیم
4_ این باور اشتباه که فکر میکنیم حتما باید ثروتمند بشیم تا بتونیم ببخشیم، در حالی که پول فقط صفات شخصیت رو برجسته میکنه، بخشنده بخشنده تر و خسیس خسیس تر میشه، اگه ما با پول کم نبخشیم احتمالا با پول زیاد هم نمیبخشیم، به این موضوع خیلی واضح در قرآن اشاره شده
5_ باور فراوانی: چون اگه باورمون نسبت به فراوانی قوی بود، میگفتیم خدا که بینهایت ثروت داره چرا با منت به من بده؟
6_باور اشتباه نسبت به خدا که فکر میکنیم اگه چیزی بهمون بده به جاش یه چیزیم ازمون میخواد درصورتی که اینطور نیست و خداوند بدون هیچ منتی نعمت هاشو به ما عطا میکنه
7_ این باور خیلی جالبه?: این که فکر میکنیم کمک یه دیگران کاری معنوی تر از ثروتمند شدنه، درحالی که ثروتمند شدن معنوی ترین کار دنیاست….
پس سه تا شد (البته بیشتر هم هست اگه بگردیم پیدا میشه)
1_لذت بردن از پول زیبا ترین کار دنیاست
2_باور عدم لیاقت
3_عدم درک قوانین جهان هستی
4_حتما باید ثروتمند بشیم تا ببخشیم
5_ فراوانی
6_این باور که خدا هر چی بهمون میده به جاش یه چیزی ازمون میخواد
7_ این باور که ثروتمند بودن معنوی ترین کار دنیاست
امیدوارم برنده شم، خدایا اگه برنده شم یکمشو میبخشم??
آفرین چه دیدگاه قشنگی
سلام
مانعی ذهنی که وجود داره خیلی سادست و اون چیزی نیست جز اینکه:
در ناخودآگاهمون باور نداریم که اون نعمتو دریافت می کنیم و داریم با تردید و لرز درخواست می کنیم به همین دلیل چون خدارو مثل خودمون دارای احساسات و منطق دودوتا ۴تا میدونیم فکر می کنیم اگر خدارو ترغیب کنیم که اگر به من اینو بدی منم قول میدم اینکارو بکنم تا خشنودباشی و راضی بشی به همین دلیله که در درونمون بصورت ناخودآگاه نعمت رو پس میزنیم چرا که ایمان و باور ۱۰۰% نداریم که خواستمون اجابت میشه .
کسی که از خدا درخواست پول می کنه و تعهد میده که به فقرا کمک کنه نشون میده که بدون پول خوشحال نیست و کسی که بدون پول خوشحال نباشه با پول نیز خوشحال نخواهد بود.
به نظرم جای خواسته و نتیجه عوض شده به اینصورت که فرد باید بخشش رو شروع کنه با این باور که هرچی بیشتر ببخشم نعمت بیشتری از طرف منبع فراوانی(خدا) به طرفم سرازیر میشه کسی که باور درستی داشته باشه می گه چرا ثروتمند نباشم من به اندازه ی دیگران خوب هستم و لیاقت ثروتمند شدن و موفقیت رو دارم.
متاسفانه معضلی که هست خودمون اینارو تو زندگی تمرین نمی کنیم خداییش هممون میدونیم ولی چند نفرمون تو زندگی اینطوری فکر کردیم از جمله خود من?