اگر میخواهی تجربیات خود را درباره موضوعات این فایل بنویسی، لازم است عضو سایت شوی و اگر عضو هستی، میتوانی با ایمیل و رمز عبورت از اینجا وارد سایت شوی.
بسیار عالی موارد رو گفتین و به نکات خیلی خوبی اشاره ک دین که هر کدومشون میشه هزاران صفحه توضیح داد.
ولی در مورد ۱۴ به نظر من باور صحیحی هست که انسان اول خودش به ثروت برسه و رها بشه . و کمک کردن و بخشیدن به دیگران در هر شرایطی که باشیم نیز انجام شود که این نه بخاطر اینکه از روی دل رحمی ویا کسی رو ثروتمند کنیم هست بلکه فقط بخاطر خودمان و احساس شادی و احساس باور فراوانی خودمان را تقویت دهیم می باشد وگرنه ما به هیچ وجه با کمکمون نمیتونیم کسی رو ثروتمند کنیم امیدوارم تونسته باشم آگاهی لازم رو داده باشم.
وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم من هم دقیقا همچین درخواستی از خداوند داشتم حالا برای پدرو مادر و خواهرهام…
همیشه دلم میخواست که خیلی ثروتمند بشم…
کمک کنم خواهرم از اون زندگی ای که دوست نداره بیاد بیرون…
کمک کنم پدر و مادرم لذت بیشتری از زندگی ببرند مسافرت برند و تامین باشند…
و خیلی از افکاری که تو همشون خواستم نقش خدارو بازی کنم..
آره…
من میخواستم نقش خدارو بازی کنم….
ولی اینو یادم رفته بود که نباید دلسوزی کنم و یکی از ریشه های خواسته من که ثروتمند بشم و بعد ببخشم دلسوزی برای عزیزانم و چشاندن طعم خوشبختی به اونها بود؟من واقعا در این جایگاه هستم که بتونم خدایی کنم!
ایا عزیزانم و نزدیکانم خدای خودشون رو ندارند!شایدم خواستم توسط من یاد خدا بیافتند که باز هم ریشه خود بزرگ بینی و جلوه گری رو توش میبینم…
من با باورهای دارم که هر روز هزار رنگ میشه ولی ریشه ش یه چیزه …
باور های عمیق و ریشه داری که هر روز مثل آفتاب پرست رنگ عوض میکنه و خودشو بَزَک میکنه که نتونم تشخیصش بدم…
باورهای شرک الودی که تو تمام زندگیم ریشه زده…
وقتی به عمق این باور نگاه میکنم عمیقا شرک رو لمس میکنم…
خدا خودش خوب بلده خدایی کنه و هر کسی سر جای درستشه و اگه من کمکی به کسی میکنم برای کمک به خودمه نه دیگران…این من هستم که باید مسیر ورود ثروت رو با بخشش باز بذارم …مثل دم و بازدم …تا بیرون داده نشه وارد نمیشه…
پس اینکه بخوام دلسوزی کنم و حس کنم مممممممن می تونم یه چیزهایی رو با ثروتم تغییر بدم در اشتباهم و این باور خیلی کار داره خیلی…
???????
?شایدم حس خود نمایی و جلوه گری چهره دیگه ای از این آفتاب پرست باشه که دوست دارم قدرتمند و توانمند جلوه کنم…زنی ثروتمند با استقلال مالی و اعتماد به نفس و خانوادم بهم افتخار کنه…
همه مدیون من باشن…
وااااای خدای من…
??????
گاهی با داشتن و بخشیدن های نادرست برای نقش خدایی مانع از هدایت فرد میشیم مثل دانه ریختن برای پرنده ها که غریزه شون رو یادشون میره و علاوه بر خودش باعث میشه به فررندانش هم نتونه یاد بده و به این شکل ما زنجیره ی این سیکل درست رو معیوب میکنیم…
??????
?باور عدم لیاقت…
خداوند رو وادار کنم به اینکه به من ببخشه که من به بندگانش ببخشم والا به خودی خود ارزش داشتن این ثروت رو ندارم…
?باور تبرئه خودم از ثروت..
ثروت خیلی بده …ولی خب من با بخشیدنش ثروتم رو از این اتهام مُبَرا میکنم.
?برانگیخته کردن حس ترحم خداوند (انسان گونه دانستن خداوند)
میخواییم خداوند با حس ترحم به ما ببخشه …حس میکنم وقتی عمیقا نگاه میکنم با حس قربانی بودن داریم این درخواست رو از خداوند میکنیم.
من حاضرم به من بدی ولی خب …ببخشمش…
من این وسط خودم رو فدای این بخشش میکنم.تا دیگران به رفاه و اسایش برسند.
?عدم قدرت دادن به خود
من قدرت ندارم که به ثروت برسم …
قدرت دادن به عوامل بیرونی مثل معجزه و دور زدن سیر تکامل…
یه شبه ره صد ساله رو رفتن…اینکه اجی مجی بشه و به من بدی…قدرت رو از خودمون گرفتیم و دادیم به عوامل بیرونی
?باور عدم فراوانی
فرد اول باید از هر انچه داره ببخشه تا بیشتر دریافت کنه
وقتی کسی میبخشه باور داره که داره و میبخشه ولی اگه بخواد دعا کنه که بهم بده تا ببخشم چون بخششی صورت نگرفته پس دریافتی اتفاق نمی افته که بخواد ببخشه
وقتی نفسش رو بیرون نداده چطور میخواد دریافت کنه !
?حس قدرت طلبی و انتقام از فقر
انقدر به دیگران ببخشم که همه چیز درست بشه…
درک عدم سیستم جهان هستی و مثل بَت مَن رفتار کردن.
?خودمون رو مسئول شاد کردن دیگران میدونیم.
حس میکنیم این وظیفه ماست که شرایطی رو برای دیگران فراهم کنیم.در صورتی که ما فقط مسئول تغییر زندگی خودمون هستیم و با حرکت در مسیر درسته که می تونیم چراغ روشنی باشیم برای هدایت دیگران…
?درک عدم عدالت جهان
حس میکنیم در جهان بی عدالتی اتفاق افتاده و ما با این خواسته از خداوند سعی در جهت اصلاحش داریم.
استاد ممنونم که با طرح این سوال باعث شدید بفهمیم حتی خواسته و باوری که فکر میکردیم درسته….نادرسته!
به نظر من مشکل اینجاست که آن فرد فکر میکند ( احساس میکند ) که خدا آن را دوست ندارد ( به قانون تسلط ندارد ) و اگر این کار را انجام دهد ثروتش زیاد میشود ؛ در حالی ما همه به یک اندازه به خدا نزدیکیم و خدا( کائنات ) هر آنچه بخواهیم به ما میدهد و نباید دیگران را بالا تر خودمان بدانیم
من کمی فکر کردم و دوست داشتم به این سوال هوشمندانه پاسخ بدم استاد.
کسی که میگه خدایا تو به من ثروت بده تا من به نیازمندان کمک کنم .. اولا ته ذهنش باورش اینه که خب پول که چیز مناسبی نیست..یا کثیفه ،تو اون پولو به من بده ، تا من کمک کنم به اونها و ازین طریق اون پول حلال بشه ، شرافتمندانه بشه ،وگرنه من اصلا پولو نمیخوام خدا ، خودت که میدونی ،و منم میدونم که پول چیز مناسبی نیستو من نمیخوامش ، چون اینجوری به تو نزدیکترم ، اگرم پول رو بدی میخوام به اونها کمک کنم تا ادم خوبی باشم و به تو نزدیک بشم.والا میدونم که پول کثیفه و منو از تو دور میکنه.
درجه بعدی داره میگه که خدایا تو پوله رو بده ، تا من خیلی متفاوت تر از بقیه ثروتمندا عمل کنم.. یعنی خدایا ببین این ثروتمندا چقد ادمای پست و نامرد و بی احساسین که هیچ برنامه ای نداره برای کمک به فقیرا و نیازمندا.. تو ثروتو به من بده تا بخشش کنم ، نه مثل بقیه ثروتمندا باشم.پس باورای مخربی نسبت به ثروت و ثروتمدا داره که اونها ادمای پست و بی احساس و .. هستن.
مورد بعدی ، این بنده خدا دلش پول میخواد اما ته باورش اینه که پول بدبختش میکنه ، به خدا میگه پول بده ..من اینقدر کمک کنم به نیازمندا تا ازین طریق پوله برام پاک باشه ، خدایی باشه ، حلال باشه ، منو از راه تو دور نکنه .. اصلا نمیتونه تصور کنه که بابا ثروت که ربطی به ارتباط با خدا نداره ، هرکی به خدا نزدیکتره که با تقوا تره ، و اتفاقا ثروت ادمو از بیاندازه گناهان ناشی از فقر نجات میده
مورد بعدی که شاید یکم خنده دار باشه اینه که طرف دلش پول و ثروتو میخواد اما نمیدونه و نمیتونه تصور کنه که میتونه و اشکالی نداره که ثروتو هم مثل خیلی چیزای دیگه از خدا بخواد.. وتازه به این روش میخواد یجورایی سر خدارو هم شیره بماله که اره تو اگه به من پول بدی .. من که برا خودم نمیخوام.. من که نمیخوام باهاش حال کنم.. میخوام بشم حاتم طایی و کمک کنم .. وگرنه که من و پول .. این حرفا چیه خدا ؟! چون یدرجه ازین قضیه رو هم این شخص حتما تو دلش داره.. نگاه میکنه میبینه همه پولو دارن و ازش استفاده میکنن و کیف میکنن.. خودشم میخواد .. به خدا نمیگه کخ خدایا پولو بده تا منم ازش استفاده کنم..حال کنم.. لذت ببرم.. کیف کنم.. میگه ..نه تو بدی من چه استفاده ای کنم..همش میخوام به نیازمندا کمک کنم بابا.. کیف و عشق و حال چیه ! نه .. بده .. منو از مسیر الهی دور میکنه ..
مورد دیگه هم اینکه کسی که میگه به خدا که پولو بده تا من به نیازمندا کمک کنم ، با این شرایط فقر خودش هم راحته تا یک درجه ای ، چون به خدا هم میگه .. من که همینجوری خوبم.. و اینجوری درسته که فقیر باشم .. تو هم بدی من میخوام به نیازمندا کمک کنم .. نه که شرایط خودمو بهتر کنم باهاش تو زندگی !
دیگه باور اینو داره که بادادن پول به فقیرا و نیازمندا میتونه خیلی کمک کنه بهشون .. مثل همه خیریه های دنیا .. که اینم یه باور اشتباهه .. چون باهیچ مقدار پول نمیشه کسی که باورهای نادرستی داره رو بهش کمک کرد.. فقط وضعشو بدتر میکنی .. دلشو خوش میکنی تا بیشتر تو همین شرایط فرو بره .. تا خودشو پیدا نکنه .. توانایی هاشو پیدا نکنه .. و باورهای اشتباهی که داشت.. هیچی.. حالا دیگه همش نگاهشم به دست موسسه خیریه یا تو باشه تا بهش کمک کنی .. نه به خدا .. و ازش یه معلول میسازی که همش منتظره کسی غذا بزاره تو دهنش..
دیگه اینکه بهرحال کسی که میخواد ببخشه به این طریق بدش نمیاد مورد توجه قرار بگیره به واسطه این بخشش ها .. که مردم بگن بابا اگه یه پولداره ادم حسابی هم هست .. این !
خیلی سوال قشنگی بود استاد .. من که خودم کف کردم ازین همه باور اشتباه.. من همین الانم یکی از درخواستام همینه از خدا .. ! خیلی خیلی عجیبه .. بابا این باورارو چطوری تو ذهن ما کاشتن.. انگار هزاران بار تو ذهن ما تکرار شده .. خدایا .. کمکمون کن ..
حتما میشینم و پیامای دوستان رو میخونم.. همه ی باورهای اشتی=باهو یادداشت میکنم و وقت میزارم درستشون کنم تو وجودم.. والا چند هزارسال طول میکشه این درست بشه به روش های دیگه تو بک گراند ذهنای ما؟
خداییش اگه الان براش وقت نزارم پس کی میخواد این باورهای اشتباه اصلاح بشه؟
اگه کامنتارو نخونم .. اگه ذهنمو پاک نکنم .. اگه پامو ااز روی این ترمزها برندارم .. چند صدسال باید بدو ام تا ثروتمند بشم یا احساسم خوب بشه با این باورای اشتباه..
استاد تو پیام اور خوبی ها هستی .. ممنون ..همینطور از تمام دوستان که پاسخ دادن .. متشکرم.
عرض سلام وادب خدمت استاد عزیز وتمام برادران وخواهران ایمانیم ، همه چیز بی نظیره ، همه چیز عالیه ، مسیر تکامل رو میگم، دوستان عزیز ازتون خواهش میکنم تو مسیر بمونید استقامت داشته باشید ولذت ببرید وبا ساختن باورهای مناسب پله ها رو یکی یکی طی کنید، چقدر همه چیز به موقع داره انجام میشه ، چقدر سوال زیبا وبه موقعه ای پرسیده شد، از خدای عزیزم از استاد بزرگوار واز تمام دوستانم که به این زیبایی کامنت گذاشتن، من هم بعد از نزدیک به دوسال که تو این مکتب هستم الان متوجه این ترمزها در خودم شدم ، خداوند عدالتش بی نظیره وشرایط برای خوشبختی، سلامتی، ثروت برای همه بندگانش به یک میزان فراهم کرده، وما داریم با باورهامون از این نعمتها برخوردار ویا بی نصیب میشیم ویک ترمز دیگه اینکه ما داریم بدون اینکه بفهمیم تمرکزمون رو رو فقر ومشکلات گذاشتیم، موید وپیروز باشین
نظر من در پاسخ به مسابقه اینه که دراینکه بخشش باعث فزونی رزق درزندگی انسان میشود که شکی نیست حالا این رزق میتواند شامل سلامتی-شادی-احساس خوشبختی وسپاسگزاری-نعمت وثروت –روابط عالی هرفرد باخداوندوباخودش وبااطرافیانش باشد .اما باورهایی که در پشت این قضیه خودشون رو پنهان کردندبه راحتی قابل شناسایی نیستن .
یکی ازخواسته های خودمن همیشه این بوده که زمانی که به شرایط مناسب مالی رسیدم یک کارعام المنفعه که خیلی کمک کننده است و وقتیکه بهش فکر میکنم سرشار از حس خوب میشم راانجام بدم.اتفاقاهمین چندروز پیش این خواسته ام را درذهنم به خودم یاداوری کردم ودیدم دارم کم کم به زمانی که برای انجام اون در نظرگرفته بودم نزدیک میشم اماهنوز هیچ اتفاق مالی خاصی برام نیفتاده ودقیقابعدازیکی دوروز استاداین مسابقه رومطرح کردندو خداوند خواست ازاین طریق من رو هوشیا رکنه که کارت عیب داره و فقط به ظاهر نیتت فکرنکن .این فکربه ظاهر خوب درخفاتورواز خواسته وهدفت دور میکنه .حالابریم سراغ ترمز هایی که من تونستم پیدا کنم :
1-اول ازهمه اینکه توجه آدم روی فقر وکمبود ونداری جهان وانسانهای اطرافش متمرکز میشه وبااینکار خودمون هم از نعمت وثروت وخوشبختی محروم میشویم.
2-درسته که ظاهراینکار بسیار شیرین و همه پسنده اما ناخودآگاه انسان با دانستن اینکه اگرمن پولی روبه دست بیارم مجبورم مقدار زیادی از اون رو برای فلان کار خیری که بابت اون خدا بهم ثروت داده هزینه کنم پس چه فایده ازثروتی که بهم داده میشود واین میتونه بزرگترین مانع درراه ثروتمندشدن هرفردی باشه .درست مثل فردی که برای اینکه مالیات کمتری بپردازه ترجیح میده که درآمدکمتری هم داشته باشه.وبه عقیده من اگر اجازه بدیم با ورود ثروت به زندگیمون متناسب با اون بخشش روهم انجام بدیم هرگز دچار این ترمزنامناسب نمیشیم ومتناسب با تکاملی که در طول مسیر شکل میگیره روند بخششمون هم تکامل پیدامیکنه.
3-من که خودم لیاقت ثروتمندشذدن رو ندارم پس باخدایه معامله ای کنم وازاحساسات اون به نفع خودم استفاده کنم تا اون بخاطرنیتم بهم کمک کنه ومن زودتر به خواسته ام برسم مثل کسی که خودش رولایق ثروتمندشدن نمی دونه و می خواداز طریق قرعه کشی های مختلف به ثروت برسه .
4-اینکه فرد میخواد یکی رو پیداکنه وهمه چیز رو بندازه گردن اون (وچه کسی بهتراز خدا)و دیگه رو ی خودش وباوراش هم کارنکنه وبگه بخاطر بقیه هم که باشه بالاخره من ثروتمند میشم پس لازم نیست اینهمه سختی رو تحمل کنم و باورساز ی و کارهای دیگه انجام بدم .ودرنهایت هم اگه ثروتمند نشد همه چی رو بندازه گردن خدای بینوا و بگه دیدی خودت نخواستی پس مقصر من نیستم .چنین فردی حاضرنیست مسئولیت کارهای خودش رو به عهده بگیره وهمیشه دنبال یه مقصر می گرده .
5-یادمون رفته که موقعیت هرکسی رو باوراش تعیین می کنه و حتی دراین صورت هم من نمیتونم فقررودر جامعه کمرنگ کنم کسی که در مدار فقر قرا رگرفته باشه وظرف کوچکی داشته باشه نعمتی رو که دریافت میکنه هم به اندازه ظرفشه پس من نمیتونم نظام جهان رو برهم بزنم همونطوری که ثروتمندان دیگه هم باوجودبخششهای فراوانی که انجام دادندقادر به تغییری درزندگی افرادنشده اند پس بگذاریم سیستم کارخودش راانجام بدهد و دخالتی در امورجهان انجام ندهیم.
6-فراموش کردیم که قانون خلایی هم وجودداره .یعنی اینکه اول ماباید بخشش روانجام بدیم وفضایی رو خالی کنیم ودرکناراون احساس لذت هم از کارمون داشته باشیم تا خداوندجای اون رو با نعمتها وثروتهای بیشتر پرکنه .پس در هر شرایطی که هستیم باید مقداری از مالمون رو بااحساس خوب به نیاز مندان ببخشیم ومطمئن باشیم که خداوند هم کار خودش روبه درستی انجام میده وقوانین الهی هرگز نقض نمی شوند .چون خداوند وعده داده که هر یک دانه ای که ببخشی هفتصددانه بهت داده میشه .
وباورهای بسیا رزیاددیگری که دوستان عزیزم کشف کرده اند .
ازاستاد عزیزم هم بسیار سپاسگزارم که این باگ بزرگ من وبسیاری از دوستان رو که خودمون ازش بی اطلاع بودیم روپیدا کردندوباردیگر مارو به چالش کشیدن تا کم کم ترمزرو رهاکنیم و اجازه بدیم ماشین ذهنمون کمی سرعت بگیره.
از خدا بینهایت و بینهایت ممنونم بنده رو با این سایت مخصوصا با استاد عزیزم سید حسین عباس منش آشنا کرد
استاد فرمودند که بابا برو بنویس هرچند اگه فکر میکنی درباره طلب ثروت از خدا جهت بخشش به دیگران هیچ موانع ذهنی نداری و بنده هم همینکارو انجام میدم .
از موقعی که با قوانین کیهانی ذره ای آشنا شدم فهمیدم هرموقع که میخوایم چیزی داشته باشیم باید اولین قدم حس لیاقت و دارایی اونو احساس کنیم . همون گفته استاد که ( با رسیدن به خواسته هاتون به احساس خوب نمیرسید ، با داشتن احساس خوب به خواسته هاتون میرسید ) . مگه من خودم لیاقت پول ، سلامتی ، ثروت ، دارایی رو ندارم که از خدا فقط و فقط برای خودم بخوام ؟
بعد آشنایی با استاد همه چیرو برای خودم میخوام ( این یک خودخواهی و خودشیفتگی نیست ) این یک داشتن اعتماد به نفس و عزت نفس محسوب میشه که بابا من باید سیراب بشم از پول ، از دارایی از نعمت های بی کران خدا بعد بیام ببخشم اونم بخشیدنی که به دل میشینه باید برسم بهش بعد ببخشمش ، باید لمسش کنم بعد . ( اولین قدم ، رسیدن ذهنی به خواسته ها و داشتن احساس خوب بعد اتفاقات خوب … )
این فایل خیلی جالب و فوق العاده یکی از خطاهای اصلی رو نشون میده که بابا اگه میخوای شرط نذار برا خدا ، اون بدون شرط خودش عطا میکنه کافیه تو دروازه ذهنت رو بازکنی اینارو دارم به خودم میگم و به هیچ عنوان طرف مخاطبم هیچ حدالناسی نیست .
خیلی شرط میذاشتم برا خدا و الانشم خیلی شرطی هست ذهنم دارم هرروز رو خودم کار میکنم شرهایی که من داشتم که اگه اینکارو نکنم خدا بهم پول ، ثروت ، دارایی میده بعد نشستم باهاش حرف زدم گفتم مگه رزاق نیستی ؟ همزمان مگه وهاب نیستی ؟ همزمان مگه ستارالعیوب نیستی ؟ بخداوندی خدا نمیدونم چطور بنویسم چیزی رو که از ته وجودم شنیدم و هرروز میشنوم گفت آره هستم تو چقدر باورم داری ؟
گفتم خاک تو سرم بکنن من هستم که دارم شرط میذارم خدا بدون قید و شرط بخشنده و مهربان و لطیف و غفور و …. هست . الانشم میگم حسین شرط نذار جلو درگاه خداوند که اینکارو اگه بکنم خدا بهم پول میده همون خدایی که بهت سلامتی کامل شادی قلبی روابط عالی آرامش روحی داده پولم میده و روزی میرسه که به قول استاد به خودم میگم ( همون خدایی که سلامتی بهم داده پولم میده ، میگفتی نمیده اونم داد ) .
من بودم که چند ماه پیش دنبال کار کارگری بودم به خداوندی خدا قسم ( با طی قانون تکامل ) الان بعد چندین ماه صاحب یه شرکت برنامه نویسی هستم و هرروز داره پیشرفته تر و پررونق تر میشه .
شرط گذاشتم برای پیشرفت مالیم ، آره آره دقیقا من شرط گذاشتم . گفتم اگه گناه نکنم فلان کار رو نکنم خدا باهام آشتی میکنه میگه عه ؟ اینکارو نکردی ؟ بیا اینم پول حالا برو . بخداوندی خدا قسم من خدارو دیگه اینجوری تصور نمیکنم . همه ما گناه کردیم اگه قرار بود که با گناهام قضاوت بشم همون لحظه جونم رو میگرفت چرا میومد بهم سلامتی بده ؟ چرا اومد بهم خنده رو بخشید ؟ چرا اصلا باهام حرف زد ؟ چرا اصلا توانایی اینو دارم که میتونم اینا مطلب بنویسم اونم همچین مطالبی که تو عمرم به هیچ عنوان نه نوشتم نه دربارشون حتی با خودم حرف زدم ؟
من خدارو بدون قید و شرط قبول دارم . خدایی که آسمان و زمین و هرآنچه در میان این دو هست رو رام من کرده و در اختیار و در خدمتم قرار داده .
خدا به وجودت خودت قسم دیگه از این به بعد هیچ شرطی رو تو ذهنم پرورش نمیدم . به یگانگیت قسم تمام تلاشم رو میکنم تا بدون شرط ببینمت و باورت کنم که هر وقت توبه کردم قبل اینکه جمله توبه تموم بشه منو بخشیدی . به وحدانیتت قسم از این لحظه به بعد بدون شرط قبولت دارم و مینویسیم و میخوانم و در تک تک لحظات زندگیم باتو حرف میزنم و از فقط از تو کمک میخوام و نه هیچ کس دیگه ای که تو بخشنده و مهربانی و هزاران وسیله و انسان برای هدایتم و پیشرفتم به من عطا میکنی .
به نظر من این نوع دعاهاریشه درزمانهای قدیم داره زمانی که پیامبران وامامان برای هدایت مردم فرستاده شدند و تمام زندگیشونو برای کمک به مردم گذاشته اند(حداقل حرفهایی که من در خانواده ومساجدوبزرگان شنیده ام)این دیدگاه در ذهن ما ایجادشده که انسان خوب کسیه که زندگیشو وقف دیگران کنه!
این دیدگاه در دعاها ورفتاروفیلم ها وشعرها هم میبینیم که خیلی رایج بوده وهست تا رسیده به ما…انقدر تکرار شده و تبدیل شده به ارزش در جامعه
من یادمه در دوران نوجوانی همیشه به این فکر میکردم ودعا میکردم خدا تو به من پول و قدرت بده من تمام زندگیمو میزارم در راه مبارزه با ستم و کمک به فقیران! الان میفهمم که این از شرک بخدا وعدم شناخت خدا بوده وشرکی که کل جامعه دارن و اگاه نیستن وبرعکس ارزش محسوب!
باز ریشه ای نگاه کنیم باور عدم احساس لیاقت درخودودیگران,باورکمبود,باور بی عدالتی,خدارا مانند ویژگیهای انسانی و مثل انسان دیدن و باور غیرمعنوی بودن ثروت و خیلی باورهای ریز که دوستان توضیح دادند!
درحالی که رسالت پیامبر (که خودش انتخاب کرده بود مثل استادعباس منش که اینم جبر نیست ) که برعکس رسالت شیطان بود توحید وشناساندن الله و رب بود
که به نظر من همه ما یه جورایی اول خودمون توحیدی بشیم و کمک کنیم هم مداریهای عزیزمون هم درک کنند
به نظر من اولین مانع ذهنی در این خواسته اینکه درخواست کننده خودشو لایق اون ثروت و خواسته نمیدونه این اولین کد مخرب هستش و اگر ما چیزی رو واقعا از ته قلبمون بخاییم و برای خودمون ارزش قائل باشیم بهمون داده میشه دومین مانع این هست که باز با خدا احساساتی برخورد کنیم و فکر کنیم خدا دلش به رحم میاد میگه اوکی این خواسته رو میخای که ثروتمند بشی به بقیه کمک کنی باشه بهت میدم برو کمک کن در واقعا به قدرت خدا ایمان و باور نداریم چرا باید برای خواسته ی خودمون شرط بزاریم با خدا . که اگر کسی بخاد خودش باید درخواست کنه چون خدای ما خدای افراد دیگه هم هست خدای من خدای پیامبران ،خدای امامان و هر کس که واقعا شخصیت بزرگی داشته همه ی ما به یک اندازه به منبع های ثروت ،موفقیت،عشق،نعمت،سلامتی نزدیک هستیم فقط باید درخواست کنیم
طبق این ایه که میگه ادعونی استجب لکم و این نهایت احترام به خداوند هستش
در پناه قدرتمندترین فرمانروای جهان براتون ارزوی خوشبختی و قلبی آرام دارم
بنظرم زمانی که چنین نگاهی و چنین درخواستی از خدا داریم مفهوم پنهانی آن، این است که :
1- تعدادی از مردم دراین دنیا دچار فقر و کمبود هستند و خدا هم کاری برای آنها نمی کند ، من واسطه شوم و بانی خیر شوم هم به آنها کمک کنم و هم به خودم ( نقص در سیستم آفرینش دنیا به نوعی یعنی شرک)
2- باور به خوب نبودن ثروت داشتن ، وبا این درخواست مشروعیت می بخشیم به داشتن ثروت
3- باور به کمبود در دنیا ، ( وجود نقص در سیستم آفرینش دنیا به نوعی یعنی شرک)
4- باور به نبود لیاقت برای داشتن ثروت فراوان بطور طبیعی ( من لایق این همه نعمت نیستم)
5- با این درخواست ، اگر اجابت هم نشود ، به خدا گفته ایم که ببین من چه انسان خوبی هستم که به فکر بنده های تو هستم.
البته باور این گونه افراد بنظرم آنقدر مشکل دارد که به این شکل هم نعمت به آنها داده نمی شود .( نبود لیاقت)
ضمنا من فایل و مبحث مربوط به بخشش را گوش کرده ام ، درعین حال نیاز به بررسی و بازشدن بیشتر دارد.
سلام
باورهای نادرست این خواسته:
1- من نمی توانم ثروت بشوم برای همین از این طریق از خدا ثروت می خواهم
2-ابن باور رو دارم که خدا زمانی به من ثروت می دهم که من بخواهم به دیگران کمک کنم
3-توجه و تمرکزم برروی کمبود، فقرا و نیازمندان و بیماری و … هست
4- این باور رو دارم که الان من فقر هستم و نمی توانم به کسی کمک بکنم
5- دلسوزی می کنم و این باور رو دارم که من با کمک کردن به دیگران می توانم شرایط زندگی آنها رو تغییر بدهم
6-این باور رو دارم که زندگی، یعنی معامله کردن با خداست
7-من توانایی ساختن پول و ثروت رو ندارم
8-من خودم رو لایق ثروت نمی دانم
9- باور به بی حد و حساب روزی دادن خدا رو ندارم
10- این باور رو دارم که خدا فقط به افراد خاصی ثروت می دهد
11-فکر می کنم که خدا به من ثروت نمی دهد و فقط ثروت رو زمانی به من می دهد که برای کمک کردن به دیگران باشد
12- می خواهم کار خدا رو انجام بدهم
13-عدالت خدا رو زیر سوال می برم
14- با این درخواست از خدا در واقع من به فکر ثروتمند شدن خودم هستم نه به فکر دیگران
15- عدم باور داشتن به توانایی و قدرت های خودمان
16- این باور رو داریم که خداوند به طور احساساتی عمل می کند
17- این باور رو دارم که من هیچ نقشی در ثروتمند شدن خودم ندارم، اگه خدا بخواهد به من ثروت می دهد و اگه نخواهد به من ثروت نمی دهد
سلام دوست عزیزم
بسیار عالی موارد رو گفتین و به نکات خیلی خوبی اشاره ک دین که هر کدومشون میشه هزاران صفحه توضیح داد.
ولی در مورد ۱۴ به نظر من باور صحیحی هست که انسان اول خودش به ثروت برسه و رها بشه . و کمک کردن و بخشیدن به دیگران در هر شرایطی که باشیم نیز انجام شود که این نه بخاطر اینکه از روی دل رحمی ویا کسی رو ثروتمند کنیم هست بلکه فقط بخاطر خودمان و احساس شادی و احساس باور فراوانی خودمان را تقویت دهیم می باشد وگرنه ما به هیچ وجه با کمکمون نمیتونیم کسی رو ثروتمند کنیم امیدوارم تونسته باشم آگاهی لازم رو داده باشم.
موفق و شاد وثروتمند وسعادتمند باشید
بدرود آقا وحید
انصافا عالی کالبد شکافی کردی.
موفق باشی
سلام خدمت استاد عزیزم و دوستان خوبم…
???????
وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم من هم دقیقا همچین درخواستی از خداوند داشتم حالا برای پدرو مادر و خواهرهام…
همیشه دلم میخواست که خیلی ثروتمند بشم…
کمک کنم خواهرم از اون زندگی ای که دوست نداره بیاد بیرون…
کمک کنم پدر و مادرم لذت بیشتری از زندگی ببرند مسافرت برند و تامین باشند…
و خیلی از افکاری که تو همشون خواستم نقش خدارو بازی کنم..
آره…
من میخواستم نقش خدارو بازی کنم….
ولی اینو یادم رفته بود که نباید دلسوزی کنم و یکی از ریشه های خواسته من که ثروتمند بشم و بعد ببخشم دلسوزی برای عزیزانم و چشاندن طعم خوشبختی به اونها بود؟من واقعا در این جایگاه هستم که بتونم خدایی کنم!
ایا عزیزانم و نزدیکانم خدای خودشون رو ندارند!شایدم خواستم توسط من یاد خدا بیافتند که باز هم ریشه خود بزرگ بینی و جلوه گری رو توش میبینم…
من با باورهای دارم که هر روز هزار رنگ میشه ولی ریشه ش یه چیزه …
باور های عمیق و ریشه داری که هر روز مثل آفتاب پرست رنگ عوض میکنه و خودشو بَزَک میکنه که نتونم تشخیصش بدم…
باورهای شرک الودی که تو تمام زندگیم ریشه زده…
وقتی به عمق این باور نگاه میکنم عمیقا شرک رو لمس میکنم…
خدا خودش خوب بلده خدایی کنه و هر کسی سر جای درستشه و اگه من کمکی به کسی میکنم برای کمک به خودمه نه دیگران…این من هستم که باید مسیر ورود ثروت رو با بخشش باز بذارم …مثل دم و بازدم …تا بیرون داده نشه وارد نمیشه…
پس اینکه بخوام دلسوزی کنم و حس کنم مممممممن می تونم یه چیزهایی رو با ثروتم تغییر بدم در اشتباهم و این باور خیلی کار داره خیلی…
???????
?شایدم حس خود نمایی و جلوه گری چهره دیگه ای از این آفتاب پرست باشه که دوست دارم قدرتمند و توانمند جلوه کنم…زنی ثروتمند با استقلال مالی و اعتماد به نفس و خانوادم بهم افتخار کنه…
همه مدیون من باشن…
وااااای خدای من…
??????
گاهی با داشتن و بخشیدن های نادرست برای نقش خدایی مانع از هدایت فرد میشیم مثل دانه ریختن برای پرنده ها که غریزه شون رو یادشون میره و علاوه بر خودش باعث میشه به فررندانش هم نتونه یاد بده و به این شکل ما زنجیره ی این سیکل درست رو معیوب میکنیم…
??????
?باور عدم لیاقت…
خداوند رو وادار کنم به اینکه به من ببخشه که من به بندگانش ببخشم والا به خودی خود ارزش داشتن این ثروت رو ندارم…
?باور تبرئه خودم از ثروت..
ثروت خیلی بده …ولی خب من با بخشیدنش ثروتم رو از این اتهام مُبَرا میکنم.
?برانگیخته کردن حس ترحم خداوند (انسان گونه دانستن خداوند)
میخواییم خداوند با حس ترحم به ما ببخشه …حس میکنم وقتی عمیقا نگاه میکنم با حس قربانی بودن داریم این درخواست رو از خداوند میکنیم.
من حاضرم به من بدی ولی خب …ببخشمش…
من این وسط خودم رو فدای این بخشش میکنم.تا دیگران به رفاه و اسایش برسند.
?عدم قدرت دادن به خود
من قدرت ندارم که به ثروت برسم …
قدرت دادن به عوامل بیرونی مثل معجزه و دور زدن سیر تکامل…
یه شبه ره صد ساله رو رفتن…اینکه اجی مجی بشه و به من بدی…قدرت رو از خودمون گرفتیم و دادیم به عوامل بیرونی
?باور عدم فراوانی
فرد اول باید از هر انچه داره ببخشه تا بیشتر دریافت کنه
وقتی کسی میبخشه باور داره که داره و میبخشه ولی اگه بخواد دعا کنه که بهم بده تا ببخشم چون بخششی صورت نگرفته پس دریافتی اتفاق نمی افته که بخواد ببخشه
وقتی نفسش رو بیرون نداده چطور میخواد دریافت کنه !
?حس قدرت طلبی و انتقام از فقر
انقدر به دیگران ببخشم که همه چیز درست بشه…
درک عدم سیستم جهان هستی و مثل بَت مَن رفتار کردن.
?خودمون رو مسئول شاد کردن دیگران میدونیم.
حس میکنیم این وظیفه ماست که شرایطی رو برای دیگران فراهم کنیم.در صورتی که ما فقط مسئول تغییر زندگی خودمون هستیم و با حرکت در مسیر درسته که می تونیم چراغ روشنی باشیم برای هدایت دیگران…
?درک عدم عدالت جهان
حس میکنیم در جهان بی عدالتی اتفاق افتاده و ما با این خواسته از خداوند سعی در جهت اصلاحش داریم.
استاد ممنونم که با طرح این سوال باعث شدید بفهمیم حتی خواسته و باوری که فکر میکردیم درسته….نادرسته!
یک دنیا سپاس
??????
با سلام به اعضای سایت
به نظر من مشکل اینجاست که آن فرد فکر میکند ( احساس میکند ) که خدا آن را دوست ندارد ( به قانون تسلط ندارد ) و اگر این کار را انجام دهد ثروتش زیاد میشود ؛ در حالی ما همه به یک اندازه به خدا نزدیکیم و خدا( کائنات ) هر آنچه بخواهیم به ما میدهد و نباید دیگران را بالا تر خودمان بدانیم
سلام.
من کمی فکر کردم و دوست داشتم به این سوال هوشمندانه پاسخ بدم استاد.
کسی که میگه خدایا تو به من ثروت بده تا من به نیازمندان کمک کنم .. اولا ته ذهنش باورش اینه که خب پول که چیز مناسبی نیست..یا کثیفه ،تو اون پولو به من بده ، تا من کمک کنم به اونها و ازین طریق اون پول حلال بشه ، شرافتمندانه بشه ،وگرنه من اصلا پولو نمیخوام خدا ، خودت که میدونی ،و منم میدونم که پول چیز مناسبی نیستو من نمیخوامش ، چون اینجوری به تو نزدیکترم ، اگرم پول رو بدی میخوام به اونها کمک کنم تا ادم خوبی باشم و به تو نزدیک بشم.والا میدونم که پول کثیفه و منو از تو دور میکنه.
درجه بعدی داره میگه که خدایا تو پوله رو بده ، تا من خیلی متفاوت تر از بقیه ثروتمندا عمل کنم.. یعنی خدایا ببین این ثروتمندا چقد ادمای پست و نامرد و بی احساسین که هیچ برنامه ای نداره برای کمک به فقیرا و نیازمندا.. تو ثروتو به من بده تا بخشش کنم ، نه مثل بقیه ثروتمندا باشم.پس باورای مخربی نسبت به ثروت و ثروتمدا داره که اونها ادمای پست و بی احساس و .. هستن.
مورد بعدی ، این بنده خدا دلش پول میخواد اما ته باورش اینه که پول بدبختش میکنه ، به خدا میگه پول بده ..من اینقدر کمک کنم به نیازمندا تا ازین طریق پوله برام پاک باشه ، خدایی باشه ، حلال باشه ، منو از راه تو دور نکنه .. اصلا نمیتونه تصور کنه که بابا ثروت که ربطی به ارتباط با خدا نداره ، هرکی به خدا نزدیکتره که با تقوا تره ، و اتفاقا ثروت ادمو از بیاندازه گناهان ناشی از فقر نجات میده
مورد بعدی که شاید یکم خنده دار باشه اینه که طرف دلش پول و ثروتو میخواد اما نمیدونه و نمیتونه تصور کنه که میتونه و اشکالی نداره که ثروتو هم مثل خیلی چیزای دیگه از خدا بخواد.. وتازه به این روش میخواد یجورایی سر خدارو هم شیره بماله که اره تو اگه به من پول بدی .. من که برا خودم نمیخوام.. من که نمیخوام باهاش حال کنم.. میخوام بشم حاتم طایی و کمک کنم .. وگرنه که من و پول .. این حرفا چیه خدا ؟! چون یدرجه ازین قضیه رو هم این شخص حتما تو دلش داره.. نگاه میکنه میبینه همه پولو دارن و ازش استفاده میکنن و کیف میکنن.. خودشم میخواد .. به خدا نمیگه کخ خدایا پولو بده تا منم ازش استفاده کنم..حال کنم.. لذت ببرم.. کیف کنم.. میگه ..نه تو بدی من چه استفاده ای کنم..همش میخوام به نیازمندا کمک کنم بابا.. کیف و عشق و حال چیه ! نه .. بده .. منو از مسیر الهی دور میکنه ..
مورد دیگه هم اینکه کسی که میگه به خدا که پولو بده تا من به نیازمندا کمک کنم ، با این شرایط فقر خودش هم راحته تا یک درجه ای ، چون به خدا هم میگه .. من که همینجوری خوبم.. و اینجوری درسته که فقیر باشم .. تو هم بدی من میخوام به نیازمندا کمک کنم .. نه که شرایط خودمو بهتر کنم باهاش تو زندگی !
دیگه باور اینو داره که بادادن پول به فقیرا و نیازمندا میتونه خیلی کمک کنه بهشون .. مثل همه خیریه های دنیا .. که اینم یه باور اشتباهه .. چون باهیچ مقدار پول نمیشه کسی که باورهای نادرستی داره رو بهش کمک کرد.. فقط وضعشو بدتر میکنی .. دلشو خوش میکنی تا بیشتر تو همین شرایط فرو بره .. تا خودشو پیدا نکنه .. توانایی هاشو پیدا نکنه .. و باورهای اشتباهی که داشت.. هیچی.. حالا دیگه همش نگاهشم به دست موسسه خیریه یا تو باشه تا بهش کمک کنی .. نه به خدا .. و ازش یه معلول میسازی که همش منتظره کسی غذا بزاره تو دهنش..
دیگه اینکه بهرحال کسی که میخواد ببخشه به این طریق بدش نمیاد مورد توجه قرار بگیره به واسطه این بخشش ها .. که مردم بگن بابا اگه یه پولداره ادم حسابی هم هست .. این !
خیلی سوال قشنگی بود استاد .. من که خودم کف کردم ازین همه باور اشتباه.. من همین الانم یکی از درخواستام همینه از خدا .. ! خیلی خیلی عجیبه .. بابا این باورارو چطوری تو ذهن ما کاشتن.. انگار هزاران بار تو ذهن ما تکرار شده .. خدایا .. کمکمون کن ..
حتما میشینم و پیامای دوستان رو میخونم.. همه ی باورهای اشتی=باهو یادداشت میکنم و وقت میزارم درستشون کنم تو وجودم.. والا چند هزارسال طول میکشه این درست بشه به روش های دیگه تو بک گراند ذهنای ما؟
خداییش اگه الان براش وقت نزارم پس کی میخواد این باورهای اشتباه اصلاح بشه؟
اگه کامنتارو نخونم .. اگه ذهنمو پاک نکنم .. اگه پامو ااز روی این ترمزها برندارم .. چند صدسال باید بدو ام تا ثروتمند بشم یا احساسم خوب بشه با این باورای اشتباه..
استاد تو پیام اور خوبی ها هستی .. ممنون ..همینطور از تمام دوستان که پاسخ دادن .. متشکرم.
مورد بعدی طرف
عرض سلام وادب خدمت استاد عزیز وتمام برادران وخواهران ایمانیم ، همه چیز بی نظیره ، همه چیز عالیه ، مسیر تکامل رو میگم، دوستان عزیز ازتون خواهش میکنم تو مسیر بمونید استقامت داشته باشید ولذت ببرید وبا ساختن باورهای مناسب پله ها رو یکی یکی طی کنید، چقدر همه چیز به موقع داره انجام میشه ، چقدر سوال زیبا وبه موقعه ای پرسیده شد، از خدای عزیزم از استاد بزرگوار واز تمام دوستانم که به این زیبایی کامنت گذاشتن، من هم بعد از نزدیک به دوسال که تو این مکتب هستم الان متوجه این ترمزها در خودم شدم ، خداوند عدالتش بی نظیره وشرایط برای خوشبختی، سلامتی، ثروت برای همه بندگانش به یک میزان فراهم کرده، وما داریم با باورهامون از این نعمتها برخوردار ویا بی نصیب میشیم ویک ترمز دیگه اینکه ما داریم بدون اینکه بفهمیم تمرکزمون رو رو فقر ومشکلات گذاشتیم، موید وپیروز باشین
سلام استاد عزیزم
سلام دوستان خوبم
خدایاشکرت بابت این سایت بی نظیر واستادودوستان گلم
نظر من در پاسخ به مسابقه اینه که دراینکه بخشش باعث فزونی رزق درزندگی انسان میشود که شکی نیست حالا این رزق میتواند شامل سلامتی-شادی-احساس خوشبختی وسپاسگزاری-نعمت وثروت –روابط عالی هرفرد باخداوندوباخودش وبااطرافیانش باشد .اما باورهایی که در پشت این قضیه خودشون رو پنهان کردندبه راحتی قابل شناسایی نیستن .
یکی ازخواسته های خودمن همیشه این بوده که زمانی که به شرایط مناسب مالی رسیدم یک کارعام المنفعه که خیلی کمک کننده است و وقتیکه بهش فکر میکنم سرشار از حس خوب میشم راانجام بدم.اتفاقاهمین چندروز پیش این خواسته ام را درذهنم به خودم یاداوری کردم ودیدم دارم کم کم به زمانی که برای انجام اون در نظرگرفته بودم نزدیک میشم اماهنوز هیچ اتفاق مالی خاصی برام نیفتاده ودقیقابعدازیکی دوروز استاداین مسابقه رومطرح کردندو خداوند خواست ازاین طریق من رو هوشیا رکنه که کارت عیب داره و فقط به ظاهر نیتت فکرنکن .این فکربه ظاهر خوب درخفاتورواز خواسته وهدفت دور میکنه .حالابریم سراغ ترمز هایی که من تونستم پیدا کنم :
1-اول ازهمه اینکه توجه آدم روی فقر وکمبود ونداری جهان وانسانهای اطرافش متمرکز میشه وبااینکار خودمون هم از نعمت وثروت وخوشبختی محروم میشویم.
2-درسته که ظاهراینکار بسیار شیرین و همه پسنده اما ناخودآگاه انسان با دانستن اینکه اگرمن پولی روبه دست بیارم مجبورم مقدار زیادی از اون رو برای فلان کار خیری که بابت اون خدا بهم ثروت داده هزینه کنم پس چه فایده ازثروتی که بهم داده میشود واین میتونه بزرگترین مانع درراه ثروتمندشدن هرفردی باشه .درست مثل فردی که برای اینکه مالیات کمتری بپردازه ترجیح میده که درآمدکمتری هم داشته باشه.وبه عقیده من اگر اجازه بدیم با ورود ثروت به زندگیمون متناسب با اون بخشش روهم انجام بدیم هرگز دچار این ترمزنامناسب نمیشیم ومتناسب با تکاملی که در طول مسیر شکل میگیره روند بخششمون هم تکامل پیدامیکنه.
3-من که خودم لیاقت ثروتمندشذدن رو ندارم پس باخدایه معامله ای کنم وازاحساسات اون به نفع خودم استفاده کنم تا اون بخاطرنیتم بهم کمک کنه ومن زودتر به خواسته ام برسم مثل کسی که خودش رولایق ثروتمندشدن نمی دونه و می خواداز طریق قرعه کشی های مختلف به ثروت برسه .
4-اینکه فرد میخواد یکی رو پیداکنه وهمه چیز رو بندازه گردن اون (وچه کسی بهتراز خدا)و دیگه رو ی خودش وباوراش هم کارنکنه وبگه بخاطر بقیه هم که باشه بالاخره من ثروتمند میشم پس لازم نیست اینهمه سختی رو تحمل کنم و باورساز ی و کارهای دیگه انجام بدم .ودرنهایت هم اگه ثروتمند نشد همه چی رو بندازه گردن خدای بینوا و بگه دیدی خودت نخواستی پس مقصر من نیستم .چنین فردی حاضرنیست مسئولیت کارهای خودش رو به عهده بگیره وهمیشه دنبال یه مقصر می گرده .
5-یادمون رفته که موقعیت هرکسی رو باوراش تعیین می کنه و حتی دراین صورت هم من نمیتونم فقررودر جامعه کمرنگ کنم کسی که در مدار فقر قرا رگرفته باشه وظرف کوچکی داشته باشه نعمتی رو که دریافت میکنه هم به اندازه ظرفشه پس من نمیتونم نظام جهان رو برهم بزنم همونطوری که ثروتمندان دیگه هم باوجودبخششهای فراوانی که انجام دادندقادر به تغییری درزندگی افرادنشده اند پس بگذاریم سیستم کارخودش راانجام بدهد و دخالتی در امورجهان انجام ندهیم.
6-فراموش کردیم که قانون خلایی هم وجودداره .یعنی اینکه اول ماباید بخشش روانجام بدیم وفضایی رو خالی کنیم ودرکناراون احساس لذت هم از کارمون داشته باشیم تا خداوندجای اون رو با نعمتها وثروتهای بیشتر پرکنه .پس در هر شرایطی که هستیم باید مقداری از مالمون رو بااحساس خوب به نیاز مندان ببخشیم ومطمئن باشیم که خداوند هم کار خودش روبه درستی انجام میده وقوانین الهی هرگز نقض نمی شوند .چون خداوند وعده داده که هر یک دانه ای که ببخشی هفتصددانه بهت داده میشه .
وباورهای بسیا رزیاددیگری که دوستان عزیزم کشف کرده اند .
ازاستاد عزیزم هم بسیار سپاسگزارم که این باگ بزرگ من وبسیاری از دوستان رو که خودمون ازش بی اطلاع بودیم روپیدا کردندوباردیگر مارو به چالش کشیدن تا کم کم ترمزرو رهاکنیم و اجازه بدیم ماشین ذهنمون کمی سرعت بگیره.
درپناه حق
سلام وقتتون بخیر
از خدا بینهایت و بینهایت ممنونم بنده رو با این سایت مخصوصا با استاد عزیزم سید حسین عباس منش آشنا کرد
استاد فرمودند که بابا برو بنویس هرچند اگه فکر میکنی درباره طلب ثروت از خدا جهت بخشش به دیگران هیچ موانع ذهنی نداری و بنده هم همینکارو انجام میدم .
از موقعی که با قوانین کیهانی ذره ای آشنا شدم فهمیدم هرموقع که میخوایم چیزی داشته باشیم باید اولین قدم حس لیاقت و دارایی اونو احساس کنیم . همون گفته استاد که ( با رسیدن به خواسته هاتون به احساس خوب نمیرسید ، با داشتن احساس خوب به خواسته هاتون میرسید ) . مگه من خودم لیاقت پول ، سلامتی ، ثروت ، دارایی رو ندارم که از خدا فقط و فقط برای خودم بخوام ؟
بعد آشنایی با استاد همه چیرو برای خودم میخوام ( این یک خودخواهی و خودشیفتگی نیست ) این یک داشتن اعتماد به نفس و عزت نفس محسوب میشه که بابا من باید سیراب بشم از پول ، از دارایی از نعمت های بی کران خدا بعد بیام ببخشم اونم بخشیدنی که به دل میشینه باید برسم بهش بعد ببخشمش ، باید لمسش کنم بعد . ( اولین قدم ، رسیدن ذهنی به خواسته ها و داشتن احساس خوب بعد اتفاقات خوب … )
این فایل خیلی جالب و فوق العاده یکی از خطاهای اصلی رو نشون میده که بابا اگه میخوای شرط نذار برا خدا ، اون بدون شرط خودش عطا میکنه کافیه تو دروازه ذهنت رو بازکنی اینارو دارم به خودم میگم و به هیچ عنوان طرف مخاطبم هیچ حدالناسی نیست .
خیلی شرط میذاشتم برا خدا و الانشم خیلی شرطی هست ذهنم دارم هرروز رو خودم کار میکنم شرهایی که من داشتم که اگه اینکارو نکنم خدا بهم پول ، ثروت ، دارایی میده بعد نشستم باهاش حرف زدم گفتم مگه رزاق نیستی ؟ همزمان مگه وهاب نیستی ؟ همزمان مگه ستارالعیوب نیستی ؟ بخداوندی خدا نمیدونم چطور بنویسم چیزی رو که از ته وجودم شنیدم و هرروز میشنوم گفت آره هستم تو چقدر باورم داری ؟
گفتم خاک تو سرم بکنن من هستم که دارم شرط میذارم خدا بدون قید و شرط بخشنده و مهربان و لطیف و غفور و …. هست . الانشم میگم حسین شرط نذار جلو درگاه خداوند که اینکارو اگه بکنم خدا بهم پول میده همون خدایی که بهت سلامتی کامل شادی قلبی روابط عالی آرامش روحی داده پولم میده و روزی میرسه که به قول استاد به خودم میگم ( همون خدایی که سلامتی بهم داده پولم میده ، میگفتی نمیده اونم داد ) .
من بودم که چند ماه پیش دنبال کار کارگری بودم به خداوندی خدا قسم ( با طی قانون تکامل ) الان بعد چندین ماه صاحب یه شرکت برنامه نویسی هستم و هرروز داره پیشرفته تر و پررونق تر میشه .
شرط گذاشتم برای پیشرفت مالیم ، آره آره دقیقا من شرط گذاشتم . گفتم اگه گناه نکنم فلان کار رو نکنم خدا باهام آشتی میکنه میگه عه ؟ اینکارو نکردی ؟ بیا اینم پول حالا برو . بخداوندی خدا قسم من خدارو دیگه اینجوری تصور نمیکنم . همه ما گناه کردیم اگه قرار بود که با گناهام قضاوت بشم همون لحظه جونم رو میگرفت چرا میومد بهم سلامتی بده ؟ چرا اومد بهم خنده رو بخشید ؟ چرا اصلا باهام حرف زد ؟ چرا اصلا توانایی اینو دارم که میتونم اینا مطلب بنویسم اونم همچین مطالبی که تو عمرم به هیچ عنوان نه نوشتم نه دربارشون حتی با خودم حرف زدم ؟
من خدارو بدون قید و شرط قبول دارم . خدایی که آسمان و زمین و هرآنچه در میان این دو هست رو رام من کرده و در اختیار و در خدمتم قرار داده .
خدا به وجودت خودت قسم دیگه از این به بعد هیچ شرطی رو تو ذهنم پرورش نمیدم . به یگانگیت قسم تمام تلاشم رو میکنم تا بدون شرط ببینمت و باورت کنم که هر وقت توبه کردم قبل اینکه جمله توبه تموم بشه منو بخشیدی . به وحدانیتت قسم از این لحظه به بعد بدون شرط قبولت دارم و مینویسیم و میخوانم و در تک تک لحظات زندگیم باتو حرف میزنم و از فقط از تو کمک میخوام و نه هیچ کس دیگه ای که تو بخشنده و مهربانی و هزاران وسیله و انسان برای هدایتم و پیشرفتم به من عطا میکنی .
ممنونم ازت خدا
ممنونم ازت استاد عباسمنش
سلام به همه عزیزان
به نظر من این نوع دعاهاریشه درزمانهای قدیم داره زمانی که پیامبران وامامان برای هدایت مردم فرستاده شدند و تمام زندگیشونو برای کمک به مردم گذاشته اند(حداقل حرفهایی که من در خانواده ومساجدوبزرگان شنیده ام)این دیدگاه در ذهن ما ایجادشده که انسان خوب کسیه که زندگیشو وقف دیگران کنه!
این دیدگاه در دعاها ورفتاروفیلم ها وشعرها هم میبینیم که خیلی رایج بوده وهست تا رسیده به ما…انقدر تکرار شده و تبدیل شده به ارزش در جامعه
من یادمه در دوران نوجوانی همیشه به این فکر میکردم ودعا میکردم خدا تو به من پول و قدرت بده من تمام زندگیمو میزارم در راه مبارزه با ستم و کمک به فقیران! الان میفهمم که این از شرک بخدا وعدم شناخت خدا بوده وشرکی که کل جامعه دارن و اگاه نیستن وبرعکس ارزش محسوب!
باز ریشه ای نگاه کنیم باور عدم احساس لیاقت درخودودیگران,باورکمبود,باور بی عدالتی,خدارا مانند ویژگیهای انسانی و مثل انسان دیدن و باور غیرمعنوی بودن ثروت و خیلی باورهای ریز که دوستان توضیح دادند!
درحالی که رسالت پیامبر (که خودش انتخاب کرده بود مثل استادعباس منش که اینم جبر نیست ) که برعکس رسالت شیطان بود توحید وشناساندن الله و رب بود
که به نظر من همه ما یه جورایی اول خودمون توحیدی بشیم و کمک کنیم هم مداریهای عزیزمون هم درک کنند
ممنون
به نام خداوند مهربان
سلام خدمت استاد و همراهان سایت
به نظر من اولین مانع ذهنی در این خواسته اینکه درخواست کننده خودشو لایق اون ثروت و خواسته نمیدونه این اولین کد مخرب هستش و اگر ما چیزی رو واقعا از ته قلبمون بخاییم و برای خودمون ارزش قائل باشیم بهمون داده میشه دومین مانع این هست که باز با خدا احساساتی برخورد کنیم و فکر کنیم خدا دلش به رحم میاد میگه اوکی این خواسته رو میخای که ثروتمند بشی به بقیه کمک کنی باشه بهت میدم برو کمک کن در واقعا به قدرت خدا ایمان و باور نداریم چرا باید برای خواسته ی خودمون شرط بزاریم با خدا . که اگر کسی بخاد خودش باید درخواست کنه چون خدای ما خدای افراد دیگه هم هست خدای من خدای پیامبران ،خدای امامان و هر کس که واقعا شخصیت بزرگی داشته همه ی ما به یک اندازه به منبع های ثروت ،موفقیت،عشق،نعمت،سلامتی نزدیک هستیم فقط باید درخواست کنیم
طبق این ایه که میگه ادعونی استجب لکم و این نهایت احترام به خداوند هستش
در پناه قدرتمندترین فرمانروای جهان براتون ارزوی خوشبختی و قلبی آرام دارم
شاد و پیروز
سلام به همگی
بنظرم زمانی که چنین نگاهی و چنین درخواستی از خدا داریم مفهوم پنهانی آن، این است که :
1- تعدادی از مردم دراین دنیا دچار فقر و کمبود هستند و خدا هم کاری برای آنها نمی کند ، من واسطه شوم و بانی خیر شوم هم به آنها کمک کنم و هم به خودم ( نقص در سیستم آفرینش دنیا به نوعی یعنی شرک)
2- باور به خوب نبودن ثروت داشتن ، وبا این درخواست مشروعیت می بخشیم به داشتن ثروت
3- باور به کمبود در دنیا ، ( وجود نقص در سیستم آفرینش دنیا به نوعی یعنی شرک)
4- باور به نبود لیاقت برای داشتن ثروت فراوان بطور طبیعی ( من لایق این همه نعمت نیستم)
5- با این درخواست ، اگر اجابت هم نشود ، به خدا گفته ایم که ببین من چه انسان خوبی هستم که به فکر بنده های تو هستم.
البته باور این گونه افراد بنظرم آنقدر مشکل دارد که به این شکل هم نعمت به آنها داده نمی شود .( نبود لیاقت)
ضمنا من فایل و مبحث مربوط به بخشش را گوش کرده ام ، درعین حال نیاز به بررسی و بازشدن بیشتر دارد.